انتخاب درست

عکس/«دختران» سرزمینم «ایران»

عکس/«دختران» سرزمینم «ایران»



دختران ایران امروز با حضور موثر در جامعه و فعالیت در مشاغل مورد علاقه خود، آزاد هستند با حفظ کرامت و عزت انسانی، مسیر زندگی را به دلخواه خود انتخاب کنند.

آزادی‌های واقعی دختران ایران امروز

آزادی‌های واقعی دختران ایران امروز

آزادی‌های واقعی دختران ایران امروز

آزادی‌های واقعی دختران ایران امروز

آزادی‌های واقعی دختران ایران امروز

آزادی‌های واقعی دختران ایران امروز

آزادی‌های واقعی دختران ایران امروز

آزادی‌های واقعی دختران ایران امروز

آزادی‌های واقعی دختران ایران امروز

آزادی‌های واقعی دختران ایران امروز

آزادی‌های واقعی دختران ایران امروز

آزادی‌های واقعی دختران ایران امروز

آزادی‌های واقعی دختران ایران امروز

آزادی‌های واقعی دختران ایران امروز

آزادی‌های واقعی دختران ایران امروز

آزادی‌های واقعی دختران ایران امروز

آزادی‌های واقعی دختران ایران امروز

آزادی‌های واقعی دختران ایران امروز

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عکس/«دختران» سرزمینم «ایران» بیشتر بخوانید »

اولین رقیب لاریجانی و رئیسی کیست؟/ تحلیلی بر هوادارانِ انتخابات ۱۴۰۰

اولین رقیب لاریجانی و رئیسی کیست؟/ تحلیلی بر هوادارانِ انتخابات ۱۴۰۰


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس پلاس، شماره هفدهم «انتخابات پلاس» را اختصاص دادیم به مسئله سبد رای داوطلبان نامزدی انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم و اینکه این سبد رای چگونه می‌تواند باعث تحرک تبلیغاتی نامزدها شود. 

مقدمه این بحث آن است که بدانیم در انتخابات سه جنس رأی داریم: اولین دسته از آرا، فداییان هستند که به عنوان هسته سخت هواداران عمل می‌کنند. این هسته سخت را می‌توان به نوعی رأی مکتبی یا ایدئولوژیک هم نامید. معمولا هواداران این چنینی پیش از انتخابات خود به سراغ گزینه‌های انتخاباتی می‌روند و از نامزدهای مورد علاقه خود دعوت به حضور در انتخابات می‌کنند و تا آخر انتخابات فارغ از حضور هر شخص دیگری در عرصه انتخابات از نامزد خودشان حمایت می‌کنند. این حلقه هواداران پایه اصلی شکل گیری کمپین‌ها و موج سازی‌های انتخاباتی هستند.

دومین دسته از هواداران آنهایی هستند که هزینه‌ای برای نامزد انتخاباتی خود پرداخت نمی‌کنند اما به عنوان یک طرفدار علاقه‌مند حاضر هستند به عنوان یکی از هزاران نفرِ طرفدار نامزد خاص در مراسمات و برنامه‌های انتخاباتی آن نامزد حاضر شوند.

سومین دسته از هواداران هم آنهایی هستند که در روز انتخابات بنا به فضای تبلیغاتی و شناختی که از نامزدها پیدا می‌کنند پای صندوق به یک نامزد خاص رأی می‌دهند.

 

به یک معنا می‌توان گفت هواداری از یک رأی فعال که میتواند رأی ساز باشد شروع می‌شود و به یک رأی خنثی که تنها یک رأی است ختم می‌شود. در شرایط فعلی که هنوز کمپین‌های انتخاباتی فعال نشده‌اند تنها سبد رای حلقه سخت یا همان فداییان شکل گرفته‌اند و دو سطح دیگر هواداران زمانی فعال می‌شوند که کمپین‌های انتخاباتی شروع به تحرک کرده و فضا را برای ظهور و بروز این بخش از هواداران ایجاد کنند.

اکنون به بررسی برخی داوطلبان خاص این دوره انتخاباتی می‌پردازیم تا ببینیم وضعیت هواداری آنها در میان گروه‌های مختلف مردم به چه نحو است.

جریان انقلابی پای کار رئیسی

شورای ائتلاف و شورای وحدت از نامزدی رئیسی حمایت می‌کنند. همچنین برخی از داوطلبان انتخاباتی نیز اعلام کردند در صورت ورود وی به رقابت‌های انتخاباتی-که اتفاق افتاد- تکلیفی بر حضور در میدان انتخاباتی ندارند و از او حمایت خواهند کرد. همچنین در سال ۹۶ سعید جلیلی به دلیل ثبت نام رئیسی از ورود به انتخابات صرف نظر کرد و قالیباف هم پس از مناظره‌ها به نفع او کنار کشید. این وضعیت می‌تواند حلقه سخت ابراهیم رئیسی را از جریان حزب الله، بسیجیان و هیاتی ها، مذهبی ها و کلا طیف دارای علقه به انقلاب اسلامی شکل دهد.

 

اگر از زاویه سبدرای مشترک نامزدها بخواهیم به مسئله نگاهی بکنیم احتمالا سبد رای جلیلی و زاکانی و محمد با سبد رای رئیسی مشترک باشد. البته همه این تحلیل‌ها با پیش فرض تایید صلاحیت این نامزدها است وگرنه شنیده‌ها از احتمال عدم احراز برخی از این نامزدها حکایت دارد. حضور این داوطلبان در صورت تایید صلاحیت تا آخر انتخابات، می‌تواند از بخشی از سبد رای رئیسی را کاهش دهد. این فرآیند در طول ایام تبلیغات نیز اتفاق خواهد افتاد چرا که برای هر نامزدی، این هسته سخت است که موج سازی خواهد کرد. به تعبیر دیگر هر یک نفر که به دلیل حضور در هسته سخت این داوطلبان در هسته سخت هواداری رئیسی قرار نمی‌گیرد به معنای تنها یک رأی نیست چرا این رأی‌ها را باید رأی فعال و عناصر رأی ساز در نظر گرفت. چنین می شود که بخش مهمی از آرای رئیسی فرو میریزد.

نمایندگان ادوار، دولتی‌ها و برخی علمای سنتی حامی لاریجانی

هسته سخت لاریجانی از طیف نخبگان سیاسی خواهد بود و هیچ بدنه ایدئولوژیک مردمی برای لاریجانی قابل تصور نیست. مخصوصا که اصلاحات می‌خواهد حمایت علنی خود از نامزدی لاریجانی را به روزهای آخر تبلیغات موکول کند. این یعنی هسته سخت مردمی اصلاحات نخواهد توانست برای لاریجانی در روزهای ابتدایی انتخابات فعالانه عمل کند.

 

اما لاریجانی نفوذ و محبوبیت بالایی میان نمایندگان ادوار مجلس، علما و حتی دولتی‌ها دارد. احتمالا نباید تعجب کنیم که در روزهای آتی چندصد نماینده ادوار مجلس ستادهای لاریجانی را در شهرستانهای مختلف افتتاح کرده و شروع به فعالیت کنند. این کنش‌گری منطقه‌ای برای لاریجانی بسیار حیاتی خواهد بود و میتواند از شکاف‌های قومی و قبیله‌ای هم سبد رأی لاریجانی را تامین کند. از سوی دیگر طبق شنیده‌ها بسیاری از استانداران و مسوولان دولت تدبیر و امید نیز در کنار لاریجانی خواهند بود.

جهانگیری، رقیب اورجینال اصلاحاتی برای لاریجانی

جهانگیری از اعضای اصلی حزب کارگزاران است. هاشمی بود که او را به استانداری اصفهان منصوب کرد و در دولت خاتمی توانست به وزارت هم برسد. جهانگیری در انتخابات گذشته تمام قد خود را یک اصلاحاتی معرفی کرد و توانست نمایندگی و اعتماد اصلاحات را به دست آورد. جهانگیری اکنون به دنبال آن است که سبد رأی ایدئولوژیک اصلاحات را تصاحب کند. اما جهانگیری در این مسیر رقیب قدرتمندی چون لاریجانی دارد. چنین فضای تردیدی هسته سخت اصلاحات را دچار چالش خواهد کرد. این چالش را بگذارید کنار یک مسئله مهم و حساس دیگر تحت عنوان افول اصلاح طلبی.

بدنه ایدوئولوژیک اصلاحات در طی سالهای گذشته بسیار ضعیف شده است. نه خبری از نخبگان فکری همچون حلقه کیان است و نه حتی کنش‌گران سیاسی تندی چون حزب مشارکت. عملا مشکلات اقتصادی و تغییر نسل نیز باعث شده است آن فضای تند و رادیکال دانشجویی و جوان این جناح وجود خارجی نداشته باشد. عمده جوانان دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ اکنون به میانسالی رسیده‌اند و بسیاری از ملزومات زندگی، آنها را تا حدودی از فضای سیاسی و کنش‌های رادیکال دور کرده است. حتی بخشی از این بدنه به دلیل ناکارآمدی دولت مورد حمایت جریان اصلاحات انگیزه‌ای برای فعالیت سیاسی نیز ندارند.

اما یادمان باشد که تکیه اصلی اصلاحات در تبلیغات همیشه به رسانه‌های خارجی بوده است. این رسانه‌ها را می‌توان به عنوان هسته جریان اصلاحات در نظر گرفت. تمام کسانی که تحت تاثیر این رسانه‌ها عمل خواهند کرد می‌توان به عنوان بدنه جدید اصلاحات در نظر گرفت.

فارغ از این ماجرا هسته سخت اصلی جهانگیری را سرمایه داران و فعالان اقتصادی تشکیل خواهند داد. آنهایی که در ادوار مختلف وزارت و صدارات جهانگیری توانستند به واسطه او از مجوزها و شرایط مختلف دولتی بهره ببرند. کمپین جهانگیری به شدت وابسته به پول خواهد بود. او به واسطه قدرت پول وارد میدان رقابت خواهد شد و در این مسیر سعی خواهد کرد جریان اصلاحات را مجاب کند تا در کمپین انتخاباتی او مشارکت کنند. اما نخبگان اصلاحات و کارگزاران مخصوصا پا به سن گذاشته‌ها و باتجربه‌های این جبهه همچون بهزاد نبوی، سعید حجاریان و حتی کرباسچی به خوبی می‌دانند که جهانگیری نماد وضع موجود است و به هیچ وجه شانس پیروزی در انتخابات را ندارد. همین باعث خواهد شد تمام تلاششان را بکنند تا جریان اصلاحات به سمت لاریجانی تمایل پیدا کند.البته برای نخبگان اصلی اصلاحات، لاریجانی تصمیمی است که از مدتها قبل به آن رسیده‌اند و آنچه گفته شد تلاشی است که برای توجیه این تصمیم و برای توضیح به بدنه اصلاحات صورت خواهد گرفت.

انتهای پیام/م





منبع خبر

اولین رقیب لاریجانی و رئیسی کیست؟/ تحلیلی بر هوادارانِ انتخابات ۱۴۰۰ بیشتر بخوانید »

رونمایی از گزینه اصلی اصلاحات/ تحلیلی بر گزینه‌های مشقی نهاد اجماع‌ساز

رونمایی از گزینه اصلی اصلاحات/ تحلیلی بر گزینه‌های مشقی نهاد اجماع‌ساز


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس پلاس، شماره پانزدهم «انتخابات پلاس» را به گزینه اصلی جریان اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم اختصاص دادیم.

۱۰ روز قبل بود که روزنامه شرق تیتر اول خود را اینگونه انتخاب کرد: نامزد دقیقه ۹۰ اصلاح طلبان کیست؟ شرق در این مطلب، ۳ گزینه اصلی اصلاحات را همان ۳ گزینه اول نهاد اجماع ساز اصلاح‌طلبان یعنی ظریف، جهانگیری و تاجزاده معرفی می‌کند و برای هر کدام از این گزینه‌ها توضیحی مختصر ارائه می‌دهد. اما بند آخر این مطلب شاید یک افشاگری ناخواسته باشد. در این بخش مطلب می‌خوانیم: “با ذکر این اوصاف، به نظر می‌رسد که فضای انتخاباتی در جبهه اصلاحات هنوز روشن نشده است و هیچ بعید نیست که آنها از تمام گزینه‌های مطرح‌شده عبور کنند و در روزهای منتهی به انتخاباتی ناگهان پشت‌سر نامزدی دیگر بایستند؛ ولو نامزدی که حتی اصلاح‌طلب هم نباشد.” 

تناقض تحلیلی در گزارش روزنامه شرق

۱۰ روزپس از آن تیتر، این روزنامه، امروز مطلب اول خود را به ثبت نام علی لاریجانی اختصاص داده است. شرق می نویسد: ” «شرق» قبلا در گزارش خود به این اشاره کرده بود که او-لاریجانی- وارد یک بازی از‌پیش‌باخته نمی‌شود. او برای بردن نیاز به اجماع یکی از دو جریان اصلی عرصه سیاست روی خودش دارد. اتفاقی که تا این لحظه نیفتاده …”

این گزارش از یک سو اطمینان می دهد که لاریجانی بدون اجماع یکی از جناح‌های سیاسی وارد میدان نمی‌شود و از یک سو اجماع اصلاحات روی لاریجانی را در بخش دیگری از این گزارش اینگونه رد می‌کند: ”  اصلاح‌طلب‌ها تا اینجا اعلام کرده‌اند که دیگر از نامزد نیابتی به‌ویژه لاریجانی حمایت نخواهند کرد؛ چراکه تجربه آنها از انتخابات ۹۲ و ۹۶ و بازخورد ایده نامزد نیابتی تقریبا‌ شکست خورده است. آنها الان به این نتیجه رسیده‌اند که بدنه اجتماعی‌شان در‌حال‌حاضر حتی به یک نامزد اصلاح‌طلب هم به‌سختی ممکن است رأی دهد؛ چه برسد به یک نامزد غیراصلاح‌طلب.”

تحلیل شرق درست است، لاریجانی بدون اجماع وارد انتخابات نمی‌شود. اما اجماع کدام جناح؟ تکلیف اصولگرایان که مشخص است. اجماع اصولگرایان روی رئیسی در حال تکمیل است. اما اجماع اصلاح طلبان چه؟ شرق نمی‌تواند خط جریان خودی را لو دهد و مجبور است در همین تناقض درجا بزند.

گزینه‌های مشقی نهاد اجماع ساز اصلاحات چه می‌شوند؟

مهمترین گزینه نهاد اجماع ساز اصلاحات شاید محمد جواد ظریف باشد. ظریف به نسبت بقیه گزینه‌های این جبهه، هم محبوبیت بالاتری دارد و هم در ساختار نظام، پذیرش بیشتری نسبت به او وجود داشت. شاید در صورت انتخاب وی به عنوان رئیس جمهور آینده کشور او می‌توانست حداقل ارتباطات و تعاملات را ایجاد کند. اما سه عامل ظریف را حذف کرد: اول عدم تمایل خود او برای ورود به این رقابت؛ دوم درز اطلاعاتی دفتر حسام الدین آشنا در انتشار فایل صوتی محرمانه‌ای که گمانه زنی‌ها برای رد صلاحیت احتمالی وی را افزایش داد و سوم تردیدها در توانایی اجرایی ظریف برای تصدی چنین سمت مهمی.

گزینه دوم جهانگیری است. جریان اصلاحات به خوبی می‌داند معاون اول هر دو دولت روحانی به هیچ وجه نمی‌تواند برچسب وضع موجود را از پیشانی خود پاک کند. جهانگیری در اذهان عمومی کشور قطعا بخش مهمی از علت وضعیت فعلی اقصادی اجتماعی و سیاسی کشور است. اکنون نه در سال ۹۲ هستیم که جهانگیری بتواند همچون روحانی همه تقصیرها را به گردن دولت قبل بیاندازد و نه در سال ۹۶ که بتواند روی چک زماندار برجام حساب باز کند. جهانگیری هم در دو دولت‌ قبلی نقش اصلی داشته است و هم چک برجام برگشت خورده است. 

اما گزینه سوم نهاد اجماع ساز بیشتر شبیه یک طنز است. تاجزاده در تمام ۱۶ سال گذشته همچون یک ضدانقلاب تمام عیار ظاهر شده و حتی در مقاطعی به عنوان مخالف نظام جمهوری اسلامی محکوم به زندان هم شده است. چنین گزینه‌ای معلوم است که به هیچ وجه نمی‌تواند نفر اصلی جریانی باشد که می‌خواهد درون نظام وارد رقابت سیاسی شود.

این سبک سیاست‌ورزی نهاد اجماع ساز اصلاح‌طلبان از دو حال خارج نیست: یا این نهاد دچار نقص تحلیلی جدی است که درگیر چنین گزینه‌های بلاوجهی شده است و یا آنکه به دنبال فریب افکار عمومی برای طراحی و اجرای یک عملیات روانی در روزهای منتهی به انتخابات است.

ظریف به چه کسی رای می‌دهد؟

بحبوحه امضای سند همکاری مشترک ایران و چین بود که محمد جواد ظریف جلسه‌ای با برخی مسوولان رسانه‌های داخلی برگزار کرد. عمده زمان این جلسه به بررسی ابعاد این سند همکاری گذشت اما در بخشی از این جلسه، ظریف پس از آنکه در مورد انتخاب لاریجانی به عنوان مسوول پرونده چین حرف میزند، می‌گوید: ” آقای لاریجانی مسوول پرونده چین است. من لاریجانی را قبول دارم. بعضی ها را هم قبول ندارم. وقتی یک موقع بگویم کاندیدای من برای ریاست جمهوری کیست همه تعجب میکنند!”

این سخنان ظریف بعدها در گفت و گوی او در کلاب هاوس هم تا حدودی تکرار شد. از این جمله ظریف دو برداشت می توان داشت: اول آنکه گزینه جریان اصلاحات از مدتها پیش قطعی شده است و دوم آنکه این انتخاب کمی از گزینه‌های قابل حدس به دور است. این همان برداشتی است که می‌توان آن را همسو با تحلیل روزنامه شرق دانست.

مواضع حجاریان در مورد دولت بعدی

سعید حجاریان یقین دارد که دولت بعدی از جنس اصلاحات نیست. حجاریان در سال ۹۷ طی مصاحبه‌ای می‌گوید: “دیگر محال است بگذارند اصلاح‌طلبان دولت را بگیرند. باید کم‌کم عادت کنیم به امثال دولت اعتدال.” خب با چنین اندیشه‌ای بعید است اصلاحات به دنبال گزینه‌های کاملا خودی برود. بنابراین ناگزیر باید از میان نامزدهای خاکستری نامزد نهایی اصلاحات را مشخص کرد.

 

چرا لاریجانی گزینه خوبی برای اصلاحات است؟

اولین مزیت لاریجانی برای جریان اصلاح‌طلب آن است که وی ارتباطات خوبی با نخبگان سیاسی کشور دارد. لاریجانی می‌تواند خلأ ارتباط با ساختارهای نظام را بصورت مؤثر برای اصلاحات جبران کند.

دوم آنکه لاریجانی تعامل مناسبی هم با دولت مورد حمایت اصلاحات داشته است. شاید اگر نبود حمایت‌های بی‌دریغ لاریجانی از روحانی، بسیاری از امور دولت تدبیروامید، مخصوصا در مجلس نهم به یک سد جدی برخورد می‌کرد و احتمالا بسیاری از برنامه‌های اصلی روحانی در همان مجلس دچار یک تحول جدی می شد.

سوم، لاریجانی تعصبی روی اصولگرا بودنش ندارد. لاریجانی در انتخابات مجلس مجلس دهم، در صدر لیست امید از شهرستان قم وارد مجلس شد.

چهارم آنکه لاریجانی در زمین بازی اصلی اصلاح‌طلبان یعنی مسئله سیاست خارجی مزیت نسبی دارد. لاریجانی هم در دوره دبیری شورای عالی امنیت ملی وارد چرخه مذاکرات شده بود و هم در آخرین مأموریت خود توانست سند راهبردی ایران و چین را به سرانجام برساند.

جیب خالی و پز عالی اصلاحات

جریان اصلاحات یک ژست ثابت دارد و آن اینکه ادعا میکند گزینه‌های اصلی ما امکان حضور در انتخابات را ندارند و توسط شورای نگهبان رد صلاحیت می‌شوند. اما این ادعا چقدر واقعی است؟ بیایید فرض کنیم اصلا شورای نگهبانی وجود ندارد. گزینه‌های اصلی این جریان چه کسانی خواهند بود؟ خاتمی؟ جهانگیری؟ عارف؟ یا وزرای دولت‌های هاشمی و خاتمی و روحانی؟

تکلیف خاتمی که روشن است. به دلیل حمایت‌هایش از دولت روحانی، محبوبیتش به شدت افت کرده است. در آخرین نظرسنجی‌ها حمایت خاتمی از هر گزینه انتخاباتی باعث افت حداقل ۶ درصد از محبوبیت آن فرد خواهد شد. اغلب باقی گزینه‌های این جریان هم در دولت روحانی مسوولیت گرفتند و عملا به عنوان نمادی از وضع موجود و ناکارآمدی فعلی تلقی تبدیل شدند و البته خودشان هم می‌دانند که اقبالی به آنها وجود ندارد.

در مجموع بر خلاف این ژست مظلوم نمایی که یکی از ترفندهای همیشگی و ثابت جریان اصلاحات است این جریان نه گزینه ای درخور و در سطح ریاست جمهوری دارد، نه اقبال مناسبی میان مردم و نه بدنه ای که بتواند روی آن حساب باز کند. 

کنار کشیدن گزینه‌های خودی به نفع لاریجانی مشکل اصلی اصلاحات

اکنون یکی از مشکلات اصلی اصلاحات این است که با گزینه‌های در میدان اصلاحات که عموما اقبالی هم به آنها وجود ندارد چگونه رایزنی شود که به نفع علی لاریجانی کنار بروند؟ شاید در این چارچوب بتوان بیانیه عارف را قابل درک دانست. آنجا که عارف می‌گوید ورود من به انتخابات می‌توانست شرایط را پیچیده‌تر کند از همین جهت است. ورود عارف به انتخابات اصلاحات را با تعدد نامزد مواجه می‌کرد و بدنه‌ای که اکنون بسیار نحیف شده است نمی‌توانست دوباره خود را بازیابی کرده و از گزینه اورجینال اصلاحاتی یعنی عارف عبور کرده و پشت گزینه اصلی‌شان یعنی لاریجانی اجماع کند.

انتهای پیام/م





منبع خبر

رونمایی از گزینه اصلی اصلاحات/ تحلیلی بر گزینه‌های مشقی نهاد اجماع‌ساز بیشتر بخوانید »

مبارزه با فساد در عدلیه مؤثرتر است یا قوه مجریه؟

مبارزه با فساد در عدلیه مؤثرتر است یا قوه مجریه؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس پلاس، مبارزه با مفاسد اقتصادی بی تردید یکی از مطالبات جدی مردم در حال حاضر است. این مطالبه محدود به جناح و جریان خاصی هم نیست و بسیاری از دلسوزان کشور با سلایق مختلف سیاسی در این زمینه اتفاق نظر دارند.

در دوران طلایی مدیریت قوه قضائیه به زعامت آیت الله رئیسی امید به برخورد با فساد بیش از هر زمان دیگری نمایان شده است. 

برخوردهای قاطع و بی ملاحظه با مفسدین با هر وابستگی سیاسی و خانوادگی، مردم را به حرکت در جهت ریشه کنی فساد امیدوار کرده است.

اما آیا برای مبارزه با فساد فقط برخورد قضائی کافی است؟

مقوله پیچیده مبارزه با فساد حداقل در چند سطح  قابل بررسی است:

سطح اول (برخورد قضایی): ملموس‌ترین لایه مبارزه با فساد البته برخورد قضایی با مفسدین و بالا بردن هزینه فساد در جامعه است. اقدام ضروری و لازمی که اگر مستظهر به لایه‌های زیرین نباشد، اثر چندانی نخواهد داشت. تکرار متعدد پرونده‌های فساد علیرغم برخورد با متخلفین و دانه درشتها موید این نکته است که برخورد قضایی به تنهایی نمی تواند راهگشا باشد چه بسا تقلیل دادن مبارزه با فساد به برخورد صرفا قضایی، آدرس اشتباه به جامعه باشد. 

سطح دوم (پیشگیری مدیریتی): لایه دوم و عمیق‌تر مبارزه با فساد، اهتمام و اقدام به اصلاح نظامات، قوانین و نظارت هوشمند و مستمر بر کارگزاران دولتی و غیر دولتی و عواملی که دسترسی به قدرت و ثروت دارند می‌باشد. 

این سطح مبارزه و مواجهه با فساد عموما به پیشگیری توجه دارد و بسیاری از زمینه‌های ایجاد فساد را قبل از وقوع تخلف، شناسایی و اصلاح می‌کند و عملا امکان انجام فساد را به حداقل می‌رساند. 
تجربه موفق بسیاری از کشورهای پیشرو در مواجهه با فساد، اهمیت این مساله را به وضوح نشان می‌دهد.
با این حال اگرچه این اصلاحات می‌تواند بخش قابل توجهی از احتمال وقوع فساد را مانع شود اما این اقدام نیز تمام کار نیست.

سطح سوم (اقدامات فرهنگی): در سطح عمیق‌تر مبارزه با فساد، توجه به اقدامات فرهنگی و اصلاحات لازم دراین زمینه راهگشاست. باید پذیرفت مادامی که مادیات در کنار فردگرایی، مهمترین اولویت افراد باشد رویای پولدار شدن عامل مهمی در وسوسه افراد در ایجاد فساد خواهد بود. 

وقتی که ارزش گذاری جامعه به سمت ثروت و لاکچری زندگی کردن می‌رود و راه‌های مشروع کسب مال با موانع و دست‌اندازهای غلط بروکراتیک مواجه می شود، مسلم است که عده ای برای  یک شبه پولدار شدن ممکن است هر راهی از جمله فساد را انتخاب کنند.

این فرهنگ غلط دقیقا همان مساله‌ای است که به رغم نظارت چندلایه و آهنین در ساختارهای حاکمیتی برخی کشورهای غربی، نتوانسته فساد را ریشه کن کند بلکه در خوشبینانه‌ترین حالت فقط کار مفسدین را پیچیده تر کرده است!

واقعیت اینست که پس از پایان جنگ تحمیلی و همزمان با سیاستهای توسعه‌ای کاملا غربی دولت سازندگی که در آن پول و ثروت مهمترین ارزش معرفی می‌شد، جامعه ما به سرعت به سمت مادی شدن و فرد گرایی حرکت کرد.

جامعه‌ای که پیش از آن مردمش به اقتضای جنگ تحمیلی بر سر فداکردن جانشان برای همنوعان با هم رقابت می‌کردند و یا حداقل آن را به عنوان یک فضلیت برمی شمردند، به سرعت به سمت رقابت برای کسب منافع مالی سوق داده شدند. تریبونهای رسانه‌ای و تبلیغی هم پولدار شدن (و نه حتی چگونه پولدار شدن) را ارزشمند معرفی می‌کردند. انسانهای ثروتمند، صرفا برای پولدار بودنشان محترم شمرده می‌شدند و طبیعی بود که در چنین شرایطی جامعه با سرعت زیادی به سمت فردگرایی و سودجویی حرکت کند.

در واقع ما از یک سو سیاست ارزشمند شدن ثروت به هر طریقی را از غرب تقلید کردیم اما حتی به موازات آن، سیستم‌ها و ساختارهای نظارتی آهنین غربی‌ها را برای مهار این مساله تدارک ندیدیم و عملا این خلاء به افزایش فساد در جامعه منجر شد.

همه ما کما بیش با این پرسش مواجه شده‌ایم که چرا کشورهای غیر مسلمان که توجهی هم به مسائل دینی ندارند حجم فسادشان کمتر از ماست؟ 

صرف‌نظر از اینکه این ادعا چقدر درست است یا نه اما کافیست به آمار میزان تخلفات و دزدی‌ها در نبود پلیس در این جوامع توجه کنیم. چند وقت پیش بود که به دلیل نقص فنی، چند ساعت دوربین‌های شهر لندن خاموش شد. همان زمان اعلام شد میزان دزدی‌ها و البته جرایم چندین برابر شد.

 در واقع جوامع غربی با ابزار آهنین نظارتی و پیشگیری‌های مدیریتی، امکان وقوع تخلف اقتصادی را بسیار پر هزینه و دشوار کرده‌اند. اما فرهنگ سودپرستی این جوامع هیچگاه نتوانسته میل و انگیزه و ارتکاب به فساد را کاهش دهد حتی به مدد تصویرسازی های بزک گونه رسانه‌ای!

بدیهی است صحبت از مبارزه با فساد بدون توجه به لایه فرهنگی و مدیریتی، چندان ثمری نخواهد داشت. مواردی که اکثریت قریب به اتفاق آن طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی از شئون و وظایف دولتهاست.

این موضوع ضرورت اهمیت دولت نسبت به سایر قوا را در مقوله مبارزه با فساد نمایان می‌کند و به نظر می‌رسد عزم و روحیه‌ای که امروز در قوه قضائیه است در راس دولت خیلی موثرتر می تواند ریشه‌های فساد در کشور را بخشکاند.

اگرچه اهمیت دولت نسبت به سایر قوا صرفا به مقوله مبارزه با فساد محدود نمی شود و ان شاء الله در روزهای آینده به ابعاد دیگر آن اشاره خواهیم کرد.

انتهای پیام/م





منبع خبر

مبارزه با فساد در عدلیه مؤثرتر است یا قوه مجریه؟ بیشتر بخوانید »

انتخابات پلاس

انتخابات پلاس| چرا موتورها روشن نمی‌شود؟/ اصلاحات در حال شارژ ظریف برای پاستور


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس پلاس، در اولین بسته «انتخابات پلاس» میخواهیم کمی در مورد شرایط گروه‌های سیاسی فعال در عرصه انتخابات حرف بزنیم. جالبترین و جذاب‌ترین ویژگی این دوره انتخابات خلا تحلیل و سردرگمی از اوضاع انتخابات است. حال و هوای انتخابات در ایران هیچ وقت به اندازه این دوره در سکون و رخوت نبوده. بگذارید چند تحلیل از این فضا بگوییم.

چرا همه منتظرند؟

یکم: در برخی محافل سیاسی شنیده می شود این فضا تعمدی است. علت این تعمد از سوی جریان‌های سیاسی این است که نمی خواهند مشت‌شان را برای رقیب باز کنند. طبیعی است هر جناحی نامزد نهایی خود را معرفی کند فرصتی برای مخالفان داده است تا بتوانند هدف‌گیری دقیق‌تری در تخریب انجام دهند. نمی‌خواهیم بحث را در درستی یا نادرستی چنین اقدامی به سمت ارزش های انقلاب اسلامی و بایدها و نبایدها ببریم که اگر چنین هم کنیم این مسلک نقطه ضعف‌یابی و پیدا کردن یک لکه سیاه در سابقه افراد برای زدن رقیب احتمالا درست هم نباشد. اما برخی معتقداند فضای انتخابات فضای زد و خورد است. خود نامزدها هم رعایت اخلاق و قانون را هم بکنند احتمالا مدعی میشوند که کار کار هواداران بوده است. هوادار هم که صاحب ندارد. لذا این یک تحلیل است که نامزدهای اصلی میخواهند از شر این آفات در امان باشند.

دوم: تحلیل دیگری که شنید میشود این است که ناکارآمدی دولت رمقی برای شور و شوق انتخاباتی باقی نگذاشته است. بالاخره مردم با مدیریت ۸ساله دولت تدبیر و امید چندان حال و حوصله کارهای نمایشی و تبلیغی نامزدها را ندارند. همین پس زدن اجتماعی عاملی است که مانند یک سد، مانع از تحرک سیاسی گروه‌ها و احزاب می شود. لذا صبر تا آخرین لحظات بد هم نیست!

سوم: عده ای دیگر خود این ابهام و سردرگمی را یک سیاست دقیق میدانند. یک روزنامه نگار اصلاح طلب این سیاست را سیاست تعلیق می نامد و میگوید این یک روش پوپولیستی برای جذب مردم است. او معتقد است این تعلیق در شرایطی خواهد شکست که مذاکرات وین به سرانجامی برسد که اگر چنین شود اصلاح طلبان با محمدجواد ظریف پا به میدان رقابت سیاسی خواهند گذاشت. در همین تحلیل یک اعتراف نهفته است. راه پاستور برای اصلاح طلبان و دولت مورد حمایتشان از وین میگذرد. 

چهارم: اینکه خود احزاب و گروه های سیاسی با تردید مواجه هستند. برخی معتقدند این ابهام به عدم توانایی فعالان سیاسی در تصمیم‌گیری برمیگردد. جریان اصلاح طلب چشم به مذاکرات دوخته است و منتظر است ببیند دود سفیدی از وین برایشان بلند می‌شود یا باید با جنازه برجام در رقابت‌های انتخاباتی حاضر شوند. در جناح مقابل نیز شورای ائتلاف نیروهای انقلاب همچنان منتظر تصمیم رئیس قوه قضائیه است که تصمیمش را برای حضور یا عدم حضور قطعی کند.

داستان مناظرات حول چه موضوعی شکل میگیرد؟

یکی از مسائل اساسی این دوره انتخابات طراحی زمین بازی برای مناظرات انتخاباتی است. جریان اصلاح‌طلب معمولا در این مسئله مهارت بالایی دارد. عمده مشکلات هم از همین جا ناشی می‌شود. معمولا دولت‌های اصلاح طلب چون توان عملیات روانی بالایی دارند به جای آنکه اصل مشکل را حل کنند تلاش می‌کنند آن را با ترفندهای عملیات رسانه ای پوشش دهند. مشکل پابرجاست اما مردم دیگر حسش نمیکنند! البته صدایش بعدن در می‌آید. وقتی که آمپول بی حسی اثرش رفت تازه متوجه میشویم که چه بود و چه شد. در هر صورت وقتی از زمین بازی در مسئله مهمی مانند انتخابات ریاست جمهوری حرف میزنیم حتما یکی از مراکزی که حرف جدی برای گفتن دارد همین اتاق فکرهای جریان غرب‌گرا و اصلاح طلب در کشور است. 

خب زمین بازی مطلوب اصلاحات و غرب‌گرایان چیست؟

کد اول برای پاسخ به این سوال را سفیر فرانسه برایمان روشن میکند. او در مصاحبه با روزنامه کار و کارگر و در جواب این سوال که آیا شما امیدوار هستید تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، امریکا به برجام بازگشته و توافق هسته‌ای مجدداً مکانیسم اصلی خود را پیدا کند؟ می‌گوید: «هدف هم این است که تا قبل از شروع انتخابات در ایران شاهد احیای کامل توافق هسته‌ای باشیم.»

کد دوم عجله دولت برای فیصله دادن برای مذاکرات وین بدون رفع تحریم‌ها است. بگذارید اول کمی در مورد وین توضیح دهیم. مذاکرات وین دو محور اصلی دارد. اول اعلام رفع تحریم‌ها و دوم راستی‌آزمایی ایران از صحت ادعای غربی‌ها. در همان مورد اول که طرف غربی تا کنون به شرط اصلی جمهوری اسلامی ایران یعنی رفع کامل تحریم ها رضایت نمی‌دهد. در محور دوم هم تحرکات قبل از عید دولت حاکی از آن است که دولت تمایلی به راستی آزمایی واقعی ندارد. دولت پیش از عید بارها در سطوح بالای مدیریتی طرح‌هایی را مطرح کرده بود که بر اساس آن بتواند راستی آزمایی را در مدت زمانی بسیار کوتاه و غیر معمول مورد تایید قرار دهد. اساسا دولت به نحوی می‌خواهد مسیری که برای تصویب خود برجام طی شد را در احیا برجام تکرار کند.

کد سوم، حمایت رسانه‌ای غرب از مذاکرات هم مسئله بعدی است. این را خاطرتان باشد که حمایت اصلی برای قدرت گرفتن غرب‌گرایان در کشور هیچ‌وقت متکی به توان داخلی خودشان نبوده است. گزارش‌های متعدد بی‌بی‌سی فارسی علیه جریان روشنگری نسبت به فضای مذاکرات و متهم کردن صداوسیما به جانبداری سیاسی و … تنها یک موضع را ثابت می‌کند: رسانه‌های غربی دستور دارند فضای افکار عمومی ایران را نسبت به مذاکرات وین، مثبت کنند و جوی همسو با این مذاکرات ایجاد کنند.

نتیجه آن که جریان غرب‌گرا تنها برگ برنده خود را در محور قرار دادن مذاکرات و امتداد این روند تا خود انتخابات می‌داند. لازم به ذکر است که سفید‌ترین شخص جریان اصلاحات در این حوزه نیز خود محمدجواد ظریف است. 

بازی محمدجواد ظریف چطور میگیرد؟

برای دولت تدبیر و امید و برای جریان اصلاحاتی که تمام گزینه‌هایش محبوبیت چندانی ندارند و حتی محبوبیت رئیس جمهورشان به عجیب‌ترین سطح خود رسیده است محبوبیت نصفه نیمه‌ای که ظریف دارد کور سوی امید است. 

از طرفی ظریف بازی را خوب شروع کرده است. با تکذیب و ادعای نیامدن. این تکذیب چه واقعی باشد چه غیر واقعی ژست خوبی است برای کسی که بخواهد بعدها با برخی ترفندهای عملیات روانی نظر مردم را به خود جلب کند. 

ظریف یک چالش اساسی هم دارد که میتواند هم به نقطه قوتش تبدیل شود و هم به نقطه ضعفش. ظریف سابقه مدیریت اجرایی و داخلی را ندارد. جریان اصلاحات می‌تواند از این مسئله برای عبور از کنار ناکارآمدی دولت فعلی استفاده کند اما از طرف دیگر نمی‌تواند به مردم بقبولاند که چنین شخصی می‌تواند مدیر اقتصادی و اجرایی برای کشور باشد. 

در مجموع ظریف برای جریان اصلاحات و غرب‌گرا گزینه بسیار جذابی است. حتی اگر خود ظریف هم گزینه اصلی نباشد حتما یار کمکی خوبی برای آنها است.

اما بگذارید برگردیم به سوال اصلی این بخش: زمین بازی مطلوب اصلاحات و غرب‌گرایان چیست؟ طبیعی است طرف مقابل هیچ چیزی برای عرضه به مردم ندارد جز همین برجام. خب کش پیدا کردن مذاکرات و خبرسازی‌های راست و دروغ از مذاکرات وین و پای کار آمدن رسانه‌های غربی و … همه یک مسئله را روشن می‌کند که جریان اصلاحات و دولت مستقرشان با برگ مذاکرات وارد رقابت انتخاباتی خواهد شد. در شماره‌های بعدی این بسته بیشتر در مورد این روند حرف خواهیم زد.

انتهای پیام/م

 





منبع خبر

انتخابات پلاس| چرا موتورها روشن نمی‌شود؟/ اصلاحات در حال شارژ ظریف برای پاستور بیشتر بخوانید »