انتشارات راه یار

استقبال از خاطرات مردمی درباره «حاج قاسم»

استقبال از خاطرات مردمی درباره «حاج قاسم»



بر شانه های کارون - راه یار - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، چاپ دوم کتاب «بر شانه‌های کارون»؛ خاطرات مردمی درباره شهادت حاج قاسم، با استقبال مخاطبان و به همت انتشارات راه یار منتشر و روانه بازار نشر شد.

بنابرین گزارش، «بر شانه‌های کارون» به عنوان سومین جلد از مجموعه‌آثار «آیین‌های انقلاب اسلامی» انتشارات «راه یار» خاطرات مردم اهواز از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی را روایت می‌کند.

استقبال از خاطرات مردمی درباره «حاج قاسم»

مصطفی شالباف، هادی سلامات، سیدمحمدال عمران، جعفرالهایی، ایمان یوسفی، حسین فرج پهلو، مریم خسرجی، فاطمه جنانی و زینب سادات سیدموسوی تحقیق و علیرضا اشرفی نسب، محمدعلی بخشی‌پور، مهرزاد قوی فکر، علی هاجری، نرگس اسکندری و فرانک صف‌آرا نیز تدوین و نگارش این کتاب را برعهده داشته‌اند. برشی از این کتاب در ادامه می‌آید.

سردار فرق می‌کرد

از روزی که دانشجو شده‌ام، مادرم روزی چند بار زنگ می‌زند. از ساعت خواب و بیداری می‌پرسد تا خوردوخوراک و آب‌وهوای اهواز. ریز احوال پدر و برادر کوچک‌ترم در خانه را هم گزارش می‌دهد.

صبح جمعه، ساعت نُه تلفن زنگ خورد. مادر بود. گریه می‌کرد.

_ خبر رو شنیدی؟

_ شنیدم.

خداحافظی و تمام. همین! جمعه تمام شد. زنگ نزد که کجا و پیش کدام رفیقم نشسته‌ام. از پدر و برادرم هم چیزی نگفت. شنبه و آخرشب بود. هنوز زنگ نزده بود. طاقت نیاوردم. خودم تماس گرفتم و احوالپرسی کردم. داشت گریه می‌کرد: «چشم‌هام درد گرفته مادر. این دو روز یه چشمم اشک بوده و یکی خون.»

باز هم گفت‌وگو کوتاه بود و سؤالی از جای خواب و نوع خوراکم نبود. یکشنبه آخرشب زنگ زدم و خبر تشییع فردا را دادم. ناراحت شد: «الان باید به من بگی؟! من چطوری خودم رو برسونم؟!»

یکشنبه هم کار و حال و لباس من مهم نبود! آن هم برای مادر من که پیگیر سیاست و اخبار کشور نبود.

براساس این گزارش، «بر شانه‌های کارون» در ۱۵۲صفحه، شمارگان ۱۰۰۰نسخه و قیمت ۱۸هزار تومان به چاپ رسیده است و علاقمندان جهت تهیه آن، علاوه بر کتابفروشی‌ها، می‌توانند از طریق صفحات مجازی ناشر @raheyarpub و سایت vaketab.ir نسبت به سفارش کتاب اقدام کنند. همچنین در صورت نیاز می‎توانند با شماره ۰۲۱۴۲۷۹۵۴۵۴ تماس بگیرند.



منبع خبر

استقبال از خاطرات مردمی درباره «حاج قاسم» بیشتر بخوانید »

تمجید سعید جلیلی از یک کتاب

روایتی از سلیمانیِ عرصه‌ی علم‌وفناوری



تمجید سعید جلیلی از کتاب «سلول‌های بهاری»/ آقازاده‌ای که برای ملت خود و جهان اسلام افتخار آفرید

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کتاب «سلول‌های بهاری»؛ خاطرات تولید و توسعه سلول‌های بنیادی به روایت دکتر حسین بهاروند، پدر دانش سلول‌های بنیادی ایران است به تازگی توسط انتشارات «راه یار» منتشر شده است.

دکتر بهاروند، استاد ممتاز و مؤسس پژوهشکده زیست‌شناسی و فناوری سلول‌های بنیادی پژوهشگاه رویان، در سال ۱۳۷۶ به پژوهشگاه رویان پیوست و پس از چند سال پژوهش، در سال ۱۳۸۲ توانست برای اولین بار در ایران سلول‌های بنیادی رویانی انسانی را تولید کند. در سال ۱۳۸۷ نیز به همراه همکارانش موفق به تولید سلول‌های بنیادی پرتوان القائی انسانی شد. این فعالیت‌ها او و همکارانش را قادر ساخت تا شاخه‌های مختلف پزشکی بازساختی را در ایران پایه‌گذاری کنند. ایشان تاکنون بیش از سی جایزه ملی و بین‌المللی از جمله جایزه رازی، خوارزمی، آیسسکو، آکادمی علوم جهان (TWAS)، یونسکو و جایزه مصطفی(نشان عالی علم‌وفناوری جهان اسلام) دریافت کرده است.

حسن مجیدیان؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ شفاهی در یادداشتی به این کتاب پرداخته است که می‌خوانید.

روایتی از سلیمانیِ عرصه‌ی علم‌وفناوری

دومین کتابِ تاریخ شفاهیِ پیشرفتِ انتشارات «راه یار» در بخش جهاد دانشگاهی، کتاب «سلول‌های بهاری» است. خاطرات تولید و توسعه دانش سلول‌های بنیادی به روایت «دکتر حسین بهاروند» با همت ستودنی آقای بهنام باقری در گفت‌وگو و نگارش کتاب. گنجینه‌ای ۴۰۰ صفحه‌ای در ۱۹ فصل خواندنی. فصولی با عناوینی که نشان از فضل و ادب راوی و نویسنده دارد. آقای دکتر حسین بهاروند که پدر دانش سلول‌های بنیادی ایران است، استاد و مؤسس پژوهشکده زیست‌شناسی و فناوری سلول‌های بنیادی پژوهشگاه رویان است که در سال ۱۳۸۲ توانست برای اولین بار در ایران سلول‌های بنیادی رویانی انسانی را تولید کند. فخر ایران است این لُر پاک نهاد و باغیرت. این وارسته‌ی دانشمند. این دیندارِ بی‌ادعا… .

وقتی تصمیم گرفتم برای این دفتر پربار و گوهر گرانبها یادداشتی بنویسم، هرچه تلاش کردم، نتوانستم. همین چند خط را هم به سختی نوشتم، البته با شوق و شور. یقین دارم خواندن کتاب توفیق می‌خواهد و ترویجش هم لیاقت. آخر آدم از کجای این کنزِ قیمتی رونمایی کند؟ از شخصیت شگفت راوی، این اندیشمند فرزانه، این لُر با همت، این مرد ساعی و جنگنده و سلیمانیِ عرصه‌ی علم‌وفناوری بگوید؟ از پیشرفت عجیب ایشان و سیر عالی علمی او؟ از دستاوردهای علمی و یافته‌های سلولی او؟ از مقام و افتخاراتش؟ از رویانِ رویایی؟ از کدامشان؟ مطلب که یکی دو تا نیست که آدم سرو ته حرف را سرهم بیاورد و حرفی بزند و تمجیدی کند و بگذرد.

این دفتر مفصل و خواندنی را با حوصله اگر بخوانیم، توشه و رهاورد خوبی نصیبمان می‌شود و در بسیاری از امور کاری، علمی، فرهنگی، اجتماعی و جهادی مایه‌های جالبی دستمان را پُر می‌کند. فرقی ندارد در کدام شأن و رشته باشید، هر که و هر چه و هرکجا باشید آقای بهاروند با سلوک خود برای راه شما چراغی است روشن و افروخته. چرا پنهان کنم شیفتگی خودم را به شخصیت عجیب و خواستنی دکتر؟ کاش دستم می‌رسید و تندیس این مرد کوه‌وار را در شهر شهر ایرانمان نصب می‌کردم!

خدا می‌داند مؤلف و راوی چه زحمتی برای این کتاب کشیده‌اند. خدا می‌داند چقدر زشت است در غوغای رسانه‌ای این روزگاران، این کتاب دیده نشود و به دست جوان‌ها نیفتد! خدا می‌داند که ما چقدر در تدوین و روایت تاریخ ِ اندیشه‌مان، در بیان عظمت انقلابمان، در ترسیم و رونمایی از دستاوردهایمان، در معرفی و شناسایی مفاخرمان و… لکنت و تنبلی و درجازدگی داشته‌ایم! خدا می‌داند ما چند تا مثل بهاروند عزیزمان داریم که گمنام و بی‌سروصدا دارند کار می‌کنند و سهمی از خبر و رسانه ندارند و آن‌وقت شومن‌ها و پوچ‌ها و مدعی‌ها و به‌دردنخورها و بی‌مایه‌ها دارند روزانه در ذهن و روان و جان ما جولان می‌دهند و حکمرانی و ترکتازی دارند! خدایا به ما رحم کن لطفا!

اگر بگوییم هر فصل از کتاب خودش مستقلاً کتابی است اغراق نکرده‌ایم. کتاب اگر ضرورت‌ها و اقتضائات نشر و کتاب‌سازی، مانعش نمی‌شد می‌توانست مثلاً دو هزار صفحه باشد و این اغراق نیست. حتی از مقدمه‌ی آقای بهنامِ باقریِ با همت و مقدمه‌ی راویِ با دقت هم به سادگی نمی‌توان عبور کرد. خواندن این کتاب حتما فراغت می‌خواهد. حوصله می‌خواهد. یک صفحه‌اش را هم نمی‌شود سرسری و طوطی‌وار خواند.

شگفتی کتاب از همان ابتدا نمایان است. زندگی دکتر عزیز در حال‌وهوای کودکی، تربیت دینی خانواده‌ی او، خانواده‌دوستی‌اش، اهمیت حلال و حرام، شوق وافر و کمی عجیب و دیوانه‌وار دکتر به آموختن، به‌ویژه زیست‌شناسی و جنین‌شناسی، روحیه‌ی جنگنده و جسارت ستودنی او در مواجهه با موانع و مشکلات، ریسک‌های پُرخطر او، سماجتش، صداقتش، صبرش، متانش، صفایش، رقّت قلبش، توکلش به خدا و اعتقادش به حضرت زهرا(س) و امام رضا(ع) و نماز و دعا، روحیه‌ی کنجکاوی و علم‌آموزی او، طبع لطیف و ادبی او، قناعتش به ضروریات زندگی، تحمل کمبودها، بی‌خوابی‌ها، و… خیلی مطالب ریز و درشتِ دیگر از شخصیت ایمانی و انسانی و علمی آقای بهارِ دوست‌داشتنی، در این کتاب نمایان است. شما با تورق کتاب، هم شیفته‌ی علم و توان او می‌شوید و هم به بُن‌مایه‌های دانش و بینش او افتخار می‌کنید و هم محو شخصیت ایشان می‌شوید. این‌ها نه اغراق، که احساس شعف و شوقِ منِ خواننده است. در مقابل او از کسالت، رکود و بی‌چارگی خودم بارها خجالت کشیدم. کسی که برای آموختن سر از پا نشناسد و از شاگردی عارش نیاید و رنج را به جان بخرد و از پا ننشیند و… خدا هم جان و دل او را بهاری و دستش را پر می‌کند و نامش را بلندآوازه.

در «سلول های بهاری» روایت‌ها با ترتیب و حوصله جلو می‌روند. مستندات عالی، کافی و دقیق است. عکس‌های مرتبط با مباحث به‌همراه توضیح کوتاه، پاورقی‌های به‌موقع و مناسب، توضیح اصطلاحات علمی و تخصصی، معرفی افراد و مکان‌ها و کتاب‌ها و از همه مهم‌تر ذهن دقیق، لسان صادق، دهان گرمِ راوی، شعر و ادب و آیه‌های به کار رفته در خلال روایت‌ها کتاب را تبدیل کرده است به یک گنجینه‌ی علمی، اخلاقی، تربیتی، ادبی و… . همین حوصله و دقت نظر و نشستن به پای این پروژه، کتاب را ویژه و قیمتی کرده است. آنها که سودای تولید چنین آثاری دارند باید سبک تحقیق، نگارش و نهایی‌سازی این تیپ کتاب‌ها را حتما مدنظر قرار دهند.

این نکته را فراموش نکنیم که این رویان بود که از حسین بهاروند، پدر علم سلول‌های بنیادی را ساخت. مجموعه‌ی پُرافتخار رویان، راه پرافتخاری را آغاز کرده است که تازه این یکی از ثمرات و دستاوردهای اوست. یاد آن اندیشمند والاگوهر آقای دکتر کاظمی آشتیانی به خیر که علمدار و طلایه‌دار این راه نورانی و پرافتخار بود.

از اساتیدی که بر سیر علمی و شخصیتی دکتر بهاروند مؤثر بوده‌اند، از پدرو مادر او، از همسر دانشمند و فرهیخته‌ی او، از مسؤلان باهمت و جسارت که راه را هموار کرده‌اند، از مقالات و افتخارات و سفرها و جلسات دکتر، از جزئیات و خاطرات شیرین و حتی اندوه‌بار ایشان در این کتاب به شایستگی نام برده و توضیح داده شده است.

نشد و نتوانستم آن‌چنان که شایسته است توصیفی از این کتاب ارائه بدهم. حقیقت این است که به قدری دُرّ و گوهر دارد این کتاب که نمی‌توان همه‌اش را دید و جمع کرد و توصیف کرد. اگر دستتان می‌رسد کتاب را به مسؤلین برسانید، به مجامع دانشگاهی، به پژوهشکده‌های علمی و فنی و تحقیقاتی مخصوصا دانشجویان همین رشته، به حوزه‌های علمیه حتی، به مدارس، به بچه‌هایتان، دخترها و پسرها، نوجوان‌های مشتاق، جوان‌های عزیز و هر آنکس که راهی می‌جوید و جریانی می‌خواهد و آرزوهای بلند و بزرگ دارد.

این کتاب، خودش یک نمونه‌ی جالب و الگوی مناسب برای پروژه‌های تحقیقاتی است. کاری شاخص و ماندگار در حوزه‌ی تاریخ شفاهی انقلاب و دستاوردهای آن. بارک الله و احسنت به بچه‌های مؤسسه خاکریز ایمان و اندیشه و آقای بهنام باقری هنرمند و خوش‌قلم و درود به راه‌یاری‌های عزیز که گل کاشته‌اند.

لازم به ذکر است کتاب «سلول‌های بهاری» که تحقیق‌ونگارش آن برعهده بهنام باقری بوده، در ۴۰۸ صفحه، شمارگان ۱۵۰۰ نسخه و قیمت ۵۰ هزار تومان توسط انتشارات «راه یار» منتشر شده است و علاقه‌مندان برای تهیه آن، علاوه بر کتابفروشی‌ها، می‌توانند از طریق صفحات مجازی ناشر @raheyarpub و سایت vaketab.ir نسبت به سفارش کتاب اقدام کنند و در صورت نیاز با شماره ۰۲۱۴۲۷۹۵۴۵۴ تماس بگیرند.



منبع خبر

روایتی از سلیمانیِ عرصه‌ی علم‌وفناوری بیشتر بخوانید »

«نعمت‌جان» روایت زن انقلاب است/ اندیمشک مدیون فداکاری­­های بانوان امدادگر است/ نگارش خاطراتم را مسئولان پشت‌گوش می‌انداختند

«نعمت‌جان» روایت زن انقلاب است/ اندیمشک مدیون فداکاری­­های بانوان امدادگر است/ نگارش خاطراتم را مسئولان پشت‌گوش می‌انداختند



رونمایی کتاب نعمت جان - انتشارات راه یار

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مراسم رونمایی کتاب «نعمت‌جان»؛ با حضور سمانه نیکدل، نویسنده، صغری بستاک، راوی کتاب، معصومه رامهرمزی، نویسنده و از امدادگران دفاع مقدس، حجت‌الاسلام بهداروند، نویسنده کتاب زندان الرشید، سیده اعظم حسینی، نویسنده کتاب دا، مرتضی قاضی، پژوهشگر جنگ و نویسنده کتاب «متهم دادگاه Old Bailey»، میثم رشیدی مهرآبادی، نویسنده و خبرنگارکتاب و… در کتابفروشی چاپ‌ونشر بین‌الملل برگزار شد.

هفتاد ساعت مصاحبه برای «نعمت‌جان»

بنابرین گزارش، در ابتدای این مراسم، سمانه نیکدل در سخنانی درباره آشنایی خود با راوی کتابش گفت: قصه­ آشنایی من با خانم بستاک از سال ۱۳۹۳  شروع شد، با شنیدن درباره فعالیت‌های ایشان، مشتاق دیدار با ایشان بودم تا اینکه در بهمن ماه ۱۳۹۴ موفق شدیم با ایشان ارتباط برقرار کنیم. در همان جلسه اول، جمع‌بندی ما این بود که به‌خاطر تراکم فعالیت‌های ایشان از جمله حضور در نهضت سوادآموزی، جهاد سازندگی، کمیته امداد، بنیاد مستضعفین، سپاه، پرستاری بیمارستان شهید کلانتری در دوران انقلاب و دفاع مقدس و در ادامه ازدواج با جانباز وطن­ حاج­آقا عابدی، مصاحبه‌های عمیقی با هدف نگارش کتاب بگیریم.

وی توضیح داد: این مصاحبه‌ها که حدود هفتاد ساعت شد، از دوران کودکی خانم بستاک تا زندگی مشترکشان ادامه داشت که حاصل آن، کتاب «نعمت­‌جان» شد.

«نعمت‌جان» روایت زن انقلاب است/ اندیمشک مدیون فداکاری­­های بانوان امدادگر است/ نگارش خاطراتم را مسئولان پشت‌گوش می‌انداختند
خانم سمانه نیکدل، نویسنده کتاب در سمت راست تصویر

این نویسنده تصریح کرد: برای جلسه اول که با چهلم برادرشوهر شهید خانم بستاک در اهواز همزمان شده بود، ایشان را به اندیشمک دعوت کردیم و در مجتمع فرهنگی شهید جواد زیوداری، گفتگوهایمان را آغاز کردیم. در آن جلسات با اینکه اوضاع روحی همسرشان مناسب نبود ولی وقت زیادی را برای مصاحبه گذاشتند. بعد از آن هم سفر سه روزه‌ای به اندیمشک داشتند که مصاحبه‎‌های مکرری داشتیم که تا پاسی از شب هم ادامه داشت. بعد از برگشت خانم بستاک به تهران به دلیل شرایط خاصشان که فاصله زمانی زیادی ایجاد شد، خودم به تهران آمدم تا مصاحبه‌ها را ادامه بدهم که طی دو مقطع بود، هر دفعه، یک­هفته‌ای مهمانشان بودم.

نیکدل درباره عنوان کتاب نیز در سخنانی اظهار داشت: یکی از دلایل انتخاب چنین اسمی، این بود که خانم بستاک از ابتدای فعالیت­هایی که انجام داده­اند تا به امروز که در خدمت حاج­آقا عابدی هستند، نعمتی از ولی­‌نعمت­های انقلاب برای ما هستند، دلیل دیگر هم با خواندن کتاب مشخص می­شود که چرا این نام را برگزیدیم.

این نویسنده در بخش دیگری از سخناش تصریح کرد: در حال حاضر، مشغول تدوین و نگارش خاطرات همسر شهید مدافع حرم، شهید علی­محمد قربانی، از شهدای مدفع حرم اندیمشک هستم که کار آن تا اواسط کتاب پیش رفته است. در کنار این پروژه، تحقیقی هم در مورد یکی از خانم­های امدادگر دفاع مقدس دارم که کارهای مقدماتی آن انجام شده و پژوهش آن هم به زودی شروع می‌شود.

خاطراتی که پشت‌گوش انداخته می‌شد

در ادامه این مراسم، صغری بستاک، امدادگر دفاع مقدس و راوی کتاب نیز در پاسخ به سؤالی درباره تأخیر در بیان خاطراتش عنوان کرد: من چند سالی بوده پیگیر نگارش این خاطرات بودم، از طرف بنیاد شهید و حتی چند باری، ارتش هم دعوت کرده بودند که در این باره صحبت کنند ولی پشت­گوش انداختند تا اینکه خانم نیکدل تماس گرفتند که من استقبال کردم و از این اتفاق خوشحال شدم و مدام در جلسات مصاحبه که می‌گفتند حضور پیدا می­‌کردم.

«نعمت‌جان» روایت زن انقلاب است/ اندیمشک مدیون فداکاری­­های بانوان امدادگر است/ نگارش خاطراتم را مسئولان پشت‌گوش می‌انداختند

وی ادامه داد: خانم نیکدل، سؤالات زیادی از من می­کردند، آن‌قدر که بعد از حدود بیست سال توانستم حتی بعضی خاطرات از یاد رفته را هم به یاد بیاورم تا نوشته شود. ظرافت و کاربلدی خانم نیکدل در این‌باره به من کمک کرد.

این امدادگر دفاع مقدس تصریح کرد: خانم داوری و خانم خوش­طینت، از دیگر امدادگرانی بودند که در زمان جنگ، در بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک، خیلی فعالیت داشتند، خانم چترچی هم که از نیروهای اعزامی تهران بودند، ایشان هم واقعاً دلسوزانه خیلی کار می­‌کردند.

خانم بستاک در بخش دیگر سخنانش درباره ماجرای ازدواج خود با یک جانباز قطع نخاعی اظهار داشت: قبل از اینکه من با حاج­آقا ازدواج کنم حدود سال ۱۳۶۰ آقایی به نام مهدی صناعی به خواستگاری من آمده بود که خیلی تلاش کردم تا قضیه ازدواج من با ایشان صورت بگیرد؛ ولی آن زمان من بیست ساله بودم و نتوانستم برای سرگیری این ازداوج آن طور که باید و شاید دفاع کنم. آقای صناعی در سال ۱۳۶۰ شهید شدند، شهادت ایشان باعث شد که تصمیم به ازدواج با یک جانباز قطع­نخاع بگیرم. البته خواستار ازدواج با جانباز قطع­نخاع از گردن بودم ولی خوب این توفیق شامل حال من نشد. وی افزود: بعد از اینکه حاج­آقا عابدی آمدند به خواستگاری بنده، انگار خداوند یک قدرتی را به من داده بود که بتوانم تصمیمم دفاع کنم.  پدر، مادر، هشت برادر و دو خواهرم، همه مخالف ازدواجم با یک جانباز بودند؛ ولی من فقط به امام زمان(عج) توسل کرده بودم علی‌رغم اینکه حتی حاج­آقا عابدی را ندیده بودم. الان حدود ۲۷ سال است ازدواج کردیم و از این ازدواج هم واقعاً راضی هستم.

خانم بستاک با اشاره به همزمانی رونمایی کتاب «نعمت‌جان» با سالروز شهادت شهید جواد زیوداری از شهدای اندیمشک گفت: شهید زیوداری در آن دوره، مسئول ما در بنیاد مستضعفین بودند، ایشان، شهید علی‌اکبری و شهدای دیگر مانند یک برادر برای ما بودند. این کتاب را شهید زیوداری و تمام شهدا هدیه می­‌کنم.

اندیمشک مدیون فداکاری­­های بانوان امدادگر است

حجت‌الاسلام محمدمهدی بهداروند، نویسنده کتاب «زندان الرشید» نیز که در این مراسم حضور داشت، در سخنانی بیان کرد:  ۳۷سال پیش ما در چنین روزی، با شهید زیوداری از اندیمشک برای شرکت در عملیات خیبر حرکت کردیم. قرار بود از سمت خشکی وارد جزیره مجنون بشویم و نیروهای دیگر هم از آب وارد جزیره بشوند. متأسفانه عملیات لو رفته بود، وقتی وارد کانال شدیم، یک تیربار عراقی تقریباً بالای سر ما ایستاده بود، شروع به تیراندازی کرد، قتل­عام شدیدی اتفاق افتاد، شهید زیوداری هم تیر خورده بودند، به همراه تعداد زیادی از همشهریانم شهید شدند، بعدا نیروهای عراقی آمدند و در کانال، روی شهدا خاک ریختند. بعد از آن، سال‌های زیادی گذشت تا گروه تفحص رفتند و اجساد شهدا را کشف کردند.

«نعمت‌جان» روایت زن انقلاب است/ اندیمشک مدیون فداکاری­­های بانوان امدادگر است/ نگارش خاطراتم را مسئولان پشت‌گوش می‌انداختند

وی با اشاره به فعالیت‌های خانم بستاک در آن دوران دفاع مقدس اظهار داشت: خانم بستاک، خانم غندورچی، ایزدپور، دیناروند و…، یک تیمی از خانم­های فرهنگی و جوان شهر اندیمشک بودند که در آن دوران فعالیت می‌کردند، اندیمشک مدیون فداکاری­ها و ایثارگری­های آنان است که در رأس آنها خانم بستاک و خواهر شهید زیوداری هستند که در این مراسم حضور دارند.

بهداروند در پاسخ به پرسشی درباره کم‌توجهی به نقش اندیمشک در ادبیات دفاع مقدس نسبت به شهر دزفول عنوان کرد: دزفول و اندیمشک تنیده در همدیگر هستند. منتها دزفول شاخصه‌­های دارد که اندیمشک ندارد و آن بزرگانی مثل سرلشکر رشید و سردار رئوفی است که که همه­ی آنان فرمانده ما اندیمشکی­ها بودند و ما فرمانده شاخص نداشتیم ولی در ادبیات دفاع مقدس و کتاب‌های تاریخ جنگ، درباره اندیمشک بیشتر کار شده است، منتها دامن زده می‌شود که از لحاظ ادبیات دفاع مقدس دزفول، سرآمد اندیمشک هست در حالی کخ کارهای خیلی خوبی انجام شده است.

وی با اشاره به کتاب خاطرات شفاهی خودش که در دست انتشار است، تأکید کرد: این کتاب، در حقیقت یک تصویری تمام‌­نما از کسی که در اندیمشک متولد شده، زندگی کرده، وارد جنگ شده و از آن شهر بیرون رفته است، ارائه می‌دهد. در این کتاب، به شهدای شاخصی سرآمد پرداختم که افتخار اندیمشک هستند مانند شهید زیوداری، شهید قاسم­‌زاده و شهدای بزرگی که در آن کتاب به آنها پرداخته شده است.

نگارش خاطرات شهدا، امر به معروف است

محسن عابدی، جانباز قطع نخاع و همسر راوی کتاب «نعمت‌جان» نیز در سخنانی در این مراسم بیان کرد: می­‌شود گفت که از هر کجا که صحبت کنیم نعمت است چه ازدواج چه بحث جانبازی. ما واژه­‌ها و مفاهیم فراموش شده­‌ای مانند ایثار، امر به معروف و نهی از منکر، مقاومت و شهادت داشتیم که با پیروزی انقلاب اسلامی این مفاهیم زنده شد. در هشت سال دفاع مقدس، شهادت، واژه­‌ای بود که هر جوان و نوجوانی که وارد جنگ می­‌شد آرزو داشت به شهادت برسد؛ ولی حکمت خدا بر این بوده که یک عده را نگه دارد.

«نعمت‌جان» روایت زن انقلاب است/ اندیمشک مدیون فداکاری­­های بانوان امدادگر است/ نگارش خاطراتم را مسئولان پشت‌گوش می‌انداختند

وی افزود: یکی از بهترین مفاهیم برای شهادت که نوعی امر به معروف هم می‌تواند ­باشد، نگارش خاطرات شهداست. امنیت، استقلال و آزادی ما به خاطر آن خون­‌هایی است که برای این مملکت، قرآن، اسلام و دفاع از ولایت ریخته شده است. ولایت محور اساسی کشور ماست، مردم از جوان تا پیر با شوق ولایت و شهادت و به ندای امام اُمت قدم بر این راه گذاشته­‌اند. همه مدیون حضرت امام هستیم و بعد از امام راحل مدیون ولایت مقام معظم رهبری هستیم. امروز اگر امنیت داریم، بخاطر خون شهدایی است که نظاره­گر ما هستند، ان‌شاا.. بتوانیم پاسدار خون شهدای عزیز باشیم.

شاخصی برای زن مسلمان انقلابی ایرانی

در بخش دیگری از این مراسم، معصومه رامهرمزی، نویسنده و از امدادگران دفاع مقدس در سخنانی اظهار داشت: وقتی کتاب را خواندم به خیلی چیزها امیدوار شدم از جمله به زندگی یک زوج انقلابی که با آرمان‌هایشان زندگی کردند. همچنین نسبت به نقش و جایگاه زن در انقلاب اسلامی واقعاً مسرور شدم، یک بانوی جوان اهل اندیمشک این کتاب را آن‌قدر خوب نوشته است که بعد از مدتی، یک کتابی را با یک حجم معقول اما بسیار پخته، بالغ، روان و سلیس می‌خواندم، خیلی حالم خوب شد یعنی احساس می­کنم این کتاب چه به جهت محتوایی و چه به لحاظ فرم و تکنیک، کتاب پخته­ی است، کشش روایی دارد یعنی خوانده را با خود همراه می‌کند و از طرفی بازی با کلمات و زبانچرانی در آن نیست بلکه پر از معنی است.

«نعمت‌جان» روایت زن انقلاب است/ اندیمشک مدیون فداکاری­­های بانوان امدادگر است/ نگارش خاطراتم را مسئولان پشت‌گوش می‌انداختند

وی تصریح کرد: سال­ها بود که وقتی کتاب­های دفاع مقدس انتشار می‌شد، به خصوص کتاب­هایی که در حوزه­ی زنان بود، دوستان می­آمدند کتاب را می­گرفتند دستشان و می­گفتند این کتاب، شاخصِ زنِ مسلمانِ انقلابی ایرانی است. البته ممکن بود از جهاتی درست باشد اما من وقتی کتاب «نعمت‌جان» را خواندم، از نظر من، شاخصِ زن مسلمان انقلابی ایرانی است، شاخصه‌هایی مثل پویایی، توانمندی، قدرت، اراده، تلاش و تصمیم­گیری­های عاقلانه در عین وجود عاطفه و زنانگی.

حق ادا نشده اندیمشک در جنگ

رامهرمزی ادامه داد: ما در این کتاب با زنی روبرو نیستیم که شکسته، خسته و ناامید باشد، با زنی روبرو هستیم که برای خودش برنامه دارد، لحظه­ای نمی‌نشیند تا زمانی که آن ازدواج واقعاً خوب را انجام می­دهد و تصمیم می­گیرد که زندگی‌اش ادامه آرمان‌هایش باشد. ما شاهد یک زن قوی هستیم. من بارها در نقد کتاب­ها عرض کردم که ما باید چنین زوج­های انقلابی و زن­های انقلابی را نشان دهیم. زن­های تصمیم­گیری که قدرت دارند و توانمند هستند و براساس اصول دینی و جایگاه واقعی زن حرکت می­کنند. روایت خانم بستاک تنها روایت صغری بستاک نیست بلکه روایتی است که به خوبی توانسته نقش و جایگاه زن را در انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و در شهرستان اندیمشک که به نظرم حقش در جنگ ادا نشده و هنوز ما نمی­دانیم در آنجا چه اتفاقی افتاده است، این کتاب توانسته حق مطلب را ادا کند.

وی افزود: در این کتاب، تنها محتوا نیست که ارزشمند است، چیز دیگری که وجود دارد این است که ما با گزاف­گویی، مبالغه­گویی و اغراق مواجه نیستیم و روایت‌های کتاب، معتدل، منطقی و باورپذیر است. آدم­‌های کتاب، معمولی­ اما بسیار دوست‌داشتنی و فعال هستند. مثلاً در جریان ازدواج خانم بستاک با وجود اینکه مخالفت خانواده را می­بینیم اما همه اعضای خانواده برای ما عزیز هستند چون آن مخالفت‌ها هم از روی دلسوزی و نگرانی برای خوشبختی فرزندشان هست.

«نعمت‌جان» روایت زن انقلاب است/ اندیمشک مدیون فداکاری­­های بانوان امدادگر است/ نگارش خاطراتم را مسئولان پشت‌گوش می‌انداختند

این نویسنده ادبیات دفاع مقدس عنوان کرد: می‌خواهم بگویم آن محتوای سالم و موثق در یک فرم خیلی خوبی ریخته شده است. خیلی وقت‌ها به اشتباه فکر می‌کنیم که کتاب­های دفاع مقدسی، باید خیلی فربه باشند و اگر کمتر از ۴۰۰-۵۰۰صفحه باشند، حق مطلب را ادا نمی­‌کنند ولی واقعاً به این صورت نیست. «نعمت‌جان» کمتر از دویست صفحه است اما ما از ابتدا تا انتهای کتاب، معنا را می‌­بینیم. یکی از کارکردهای جدی خاطره‌گویی، پیدا کردن معنی زندگی است، ما در این کتاب، به گذشته نگاه می‌کنیم، گاهی فکر می‌کنیم گذشته خودمان را شخم می­زنیم اما این طور نیست ما با نگاه به گذشته، معنای زندگی خودمان را بازیابی می‌کنیم که چه کردیم! که بودیم؟ انقلاب ما و آرمان‌های آن چه بوده؟ ما در این کتاب با شهید زیوداری، با شهید علی­اکبری، با شهید صناعی و خیلی از شهدا آشنا می‌شویم و می‌بینیم در شهر اندیمشک که هنوز حق آنچه که در جنگ کرده، ادا نشده، چه تلاشی برای انقلاب و جنگ شده است.

کتابی که خوب دم کشیده

رامهرمزی با اشاره به خاطره‌ خودش درباره همراهی و همدلی مردم اندیمشک با رزمندگان که در کتاب «یکشنبه آخر» بیان شده است، گفت: در آن موقع که امدادگر بودم، بارها سوار آمبولانس که می‌شدم و می‌رفتم اندیمشک یا دزفول برای رساندن مجروحین؛ این صحنه را فراموش نمی­کنم که در بیمارستان مردم جمع می‌شدند و نانِ ­تیری­، میوه و.. به ما می‌دادند، وقتی برمی­گشتیم به بیمارستان، همیشه آمبولانس پر از خوراکی بود، این موارد را آدم هیچ­وقت فراموش نمی­کند، در این کتاب «نعمت‌جان» این موارد هم به خوبی گفته شده است.

وی تصریح کرد: من برای این کتاب، از تمثیل آقای مرتضی سرهنگی استفاده می­کنم، ایشان می‌گوید کتاب باید مثل برنج، خوب دم بکشد، این کتاب هم خوب دم کشیده است. سه- چهار سال روی ۷۰ساعت مصاحبه، کار شده، فلش­بک­های خوب، رفت و برگشت­های خوب نشان می‌دهد شأن نویسندگی در این کتاب رعایت شده است به همین دلیل من از انتشارات خواهش می­کنم عنوان روی جلد برای نویسنده که تحقیق و تدوین قید شده، تغییر بدهد. زمانی می­زنیم مصاحبه و تدوین که واقعاً مصاحبه و تدوین شده باشد اما اینجا کار پدیدآوری صورت گرفته، نویسنده با درک خوبی از راوی و رسیدن به یک اتصال با شخصیت راوی، توانسته روایت را جان دهد و کنار هم بچیند وقتی شأن نویسندگی، در یک کتاب رعایت می­شود اصلاً کم است بگوییم مصاحبه و تدوین باید بگوییم نویسنده سمانه نیکدل. یک جوانی که با اینکه تجربه­های نسل من را ندارد اما تجربه را درک کرده و خوب به روی کاغذ آورده است.

«نعمت‌جان» روایت زن انقلاب است/ اندیمشک مدیون فداکاری­­های بانوان امدادگر است/ نگارش خاطراتم را مسئولان پشت‌گوش می‌انداختند

این نویسنده ادبیات دفاع مقدس خاطرنشان کرد: یک نکته دیگر که خیلی از آن لذت بردم، هم نگارش عفیفانه کتاب بود. اتفاقی که خواسته ادبیات ماست و باید به آن افتخار بکنیم. در کتاب، خانم بستاک از خواستگاری­هایش و از ازدواج گفته، اما در همه آن اتفاقات، ما پاکی و آن حیات طیبه را که قرآن مثال می‌زند، می‌بینیم. ما در این کتاب همه مسائل عاطفی را می­بینیم اما در آنها پاکی موج می‌زند، جنسیت­گرایی نیست. واقعاً صداقت است آن رابطه­هایی که در گروه‌های انقلابی در زمان انقلاب و جنگ وجود دارد، خیلی خوب به این موارد پرداخته شده است، فکر می­کنم واقعاً به این قِسم عظیم زنانه­گویی و زنانه­نویسی می­توانیم افتخار کنیم و آن‌قدر روی آن کار بکنیم که این مدل عفیفانه­نویسی را در دنیا ارائه بدهیم.

رامهرمزی در پایان تصریح کرد: جا دارد از دوستان دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب به‌خاطر حُسن انتخابشان چه در انتخاب راوی و چه نویسنده تشکر کنم، خیلی خوشحال هستم که جوانان اندیمشکی این کتاب را به نگارش درآوردند؛ امیدوارم که فرصت‌های خوبی برای همه استان‌های ما ایجاد بشود که نویسنده‌های جوان در استان‌های مختلف بتوانند کتاب‌های خوبی را با چنین موضوعاتی منتشر کنند.

بنابرین گزارش، کتاب «نعمت‌جان»؛ خاطرات صغری بستاک، امدادگر دفاع مقدس، در ۲۰۸صفحه، شمارگان ۱۰۰۰نسخه و با قیمت ۲۵هزار تومان توسط انتشارات راه یار منتشر شده است و علاقمندان علاوه بر کتاب‌فروشی‌ها می‌توانند از طریق صفحات مجازی ناشر به نشانی raheyarpub و یا سایت vaketab.ir نسبت به تهیه کتاب اقدام کنند.

«نعمت‌جان» روایت زن انقلاب است/ اندیمشک مدیون فداکاری­­های بانوان امدادگر است/ نگارش خاطراتم را مسئولان پشت‌گوش می‌انداختند
خانم سمانه نیکدل، نویسنده کتاب در سمت راست تصویر



منبع خبر

«نعمت‌جان» روایت زن انقلاب است/ اندیمشک مدیون فداکاری­­های بانوان امدادگر است/ نگارش خاطراتم را مسئولان پشت‌گوش می‌انداختند بیشتر بخوانید »

«عزیز خانوم» دیده شد + عکس

«عزیز خانوم» دیده شد + عکس



«عزیز خانوم»؛ روایتی از زندگی مادر ۴ شهید دفاع مقدس - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کتاب «عزیز خانوم»؛ روایتی از زندگی کبری حسین‌زاده حلاج، مادر شهیدان محسن، جواد، علی اصغر و محمدرضا بارفروش به قلم فاطمه جعفری و توسط انتشارات راه یار منتشر شد.

«عزیز خانوم» دیده شد + عکس

«عزیز خانوم» داستان یکی از زنان انقلابی کاشان است. زنانی که مانند مردان و دوشادوش آنان در جنگ‌ها شرکت کردند و برای پیروزی و موفقیت ایران حاضر شدند از همه چیزشان بگذرند. مال و جان، همسر و فرزند. فرزند که عزیزترین کس است و پاره تن و از چشم عزیزتر و محبوب‌تر. اما چون همیشه در پس پرده‌ای پنهان بودند هیچکس به ارزش کارها و فعالیت‌های آنان پی نبرد و هیچگاه هم به طور شایسته از آنان تجلیل نشد.

فاطمه جعفری به سراغ «عزیز خانوم» رفته است. زنی که چهار پسر او، محسن، جواد، علی اصغر و محمدرضا بارفروش در راه وطن شهید شدند و او در این کتاب از زندگی خود و سرنوشتی می‌گوید که برای او افتخار مادر چهار شهید بودن را فراهم کرد.

در پشت جلد این کتاب می‌خوانیم: «وقتی برای آخرین بار صورتش را بوسیدم، جای بخیۀ روی پیشانی‌اش من را به سال‌های بچگی‌اش برد. همان روز که از خدا خواسته بودم از این به‌بعد هر بلایی قرار است سر بچه‌هایم بیاید، برای خودم بفرستد. بچه‌هایم هیچ آزاری نبینند. حالا من بالای سر جنازۀ پسرم نشسته بودم و صدای محزون جواد در گوشم بود که روضۀ علی‌اکبر(ع) می‌خواند. بچه‌ها امانت خدا بودند دست ما، حالا هم امانتش را پس‌گرفت. نوش جان خدا.»

کتاب «عزیز خانوم» در ۱۱۲صفحه، شمارگان ۱۰۰۰نسخه و قیمت ۱۷هزار تومان توسط انتشارات راه یار، راهی بازار نشر شده است و علاقمندان علاوه بر کتاب‌فروشی‌ها می‌توانند از طریق صفحات مجازی ناشر به نشانی raheyarpub و یا سایت vaketab.ir نسبت به تهیه کتاب اقدام کنند.



منبع خبر

«عزیز خانوم» دیده شد + عکس بیشتر بخوانید »

«نعمت جان» رونمایی می‌شود

«نعمت جان» رونمایی می‌شود



«نعمت جان» رونمایی می‌شود/ روایتی از روزهای جنگی یک پرستار - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مراسم رونمایی کتاب «نعمت جان»؛ با حضور سمانه نیکدل، نویسنده، صغری بُستاک، راوی کتاب و معصومه رامهرمزی نویسنده و از امدادگران دفاع مقدس در کتابفروشی چاپ‌ونشر بین‌الملل برگزار می‌شود.

بنابرین گزارش، کتاب «نعمت جان» که تازگی توسط انتشارات «راه یار» راهی بازار نشر شده است، خاطرات صغری بُستاک، امدادگر و پرستار جنگ تحمیلی را روایت می‌کند.

«نعمت جان» رونمایی می‌شود

بستاک، سال ۱۳۳۷ در اندیمشک متولد شده و فعالیت‌هایش را پیش از پیروزی انقلاب شروع کرده است. پس از انقلاب هم در نهادهای انقلابی همچون بنیاد مستضعفین، نهضت سوادآموزی، کمیته امداد و نهایتاً بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک خدمت کرده. اواخر سال ۱۳۶۶ با دعوت‌نامه‌ای از طرف تعاون سپاه، در کنار امدادگری، مسئول گروه انصارالمجاهدین شد.

در پشت جلد این کتاب که سومین عنوان ناشر در رده زنان انقلاب و دومین عنوان در رده پشتیبانی جنگ به شمار می‌آید، چنین می‌خوانیم: دست تنها بودم. همه پرستارها سرشان شلوغ بود و کسی نبود کمکم کند. تا آن موقع چنین کاری نکرده بودم. خیلی می‌ترسیدم. زیرلب صلوات می‌فرستادم تا آرام شوم. به امام زمان (عج) توسل کردم. گازاستریل و قیچی و باند و پنس و بتادین و چند تا وسیله دیگر را برداشتم. تلفن زنگ خورد. آقای عسکری از تبلیغات پشت خط بود. پرسید: «توی بخش کمک می‌خواید؟» گفتم: «خدا خیرت بده. زود بلند شو بیا.» رفتم بالای سر مجروح. بهش گفتم: «مجبوریم همین جا ترکش رو دربیاریم. نمی‌تونم بیهوشت کنم. تحمل درد رو داری؟» چشم‌هایش بی‌رمق بود. نگاهی انداخت بهم و گفت: «آره… فقط درش بیارید… سینه‌ام داره می‌سوزه.»

بنابرین گزارش، مراسم رونمایی کتاب «نعمت جان»، چهارشنبه (۶ اسفند)، ساعت ۱۶ با حضور نویسنده، راوی کتاب و معصومه رامهرمزی در کتابفروشی چاپ‌ونشر بین‌الملل واقع در میدان فلسطین با رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی برگزار می‌شود.

لازم به ذکر است کتاب «نعمت جان»، در ۲۰۸ صفحه، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و با قیمت ۲۵ هزار تومان توسط انتشارات راه یار منتشر شده است و علاقمندان علاوه بر کتاب‌فروشی‌ها می‌توانند از طریق صفحات مجازی ناشر به نشانی raheyarpub و یا سایت vaketab.ir نسبت به تهیه کتاب اقدام کنند.



منبع خبر

«نعمت جان» رونمایی می‌شود بیشتر بخوانید »