انتشارات شهید کاظمی

پرنیان ۲۵۰ هزارتایی شد

پرنیان ۲۵۰ هزارتایی شد

پرنیان ۲۵۰ هزارتایی شد - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، پرنیان پرتیراژترین کتاب در زمینه حجاب است و در محورهای متعددی هم‌چون تاریخچه، قرآن و روایات، احکام، مدگرایی و غریزه، گفتار بزرگان، شبهات، جهانی شدن حجاب و قوانین پوشش در دانشگاه‌های مختلف دنیا بحث می‌کند و به تبیین فرهنگ حجاب و عفاف می‌پردازد.

کتابی مصور که به صورت مختصر و کوتاه آنچه که باید در مورد حجاب بیان شود را به تصویر می‌کشد و همراه با تصاویر رنگی وجذاب در کنار هر متن کتاب را خواندنی‌تر می‌کند.

برشی از کتاب: وقتی حجاب را انتخاب کردم خیلی برای من سخت بود. اسماعیلم را ذبح کردم. در آمریکا وقتی اولین بار باحجاب شدم، همسرم از من دلیل کارم را پرسید. خیلی جدی به او گفتم: این رابطه بین من و خداست، به شما هیچ ربطی ندارد، نه می‌خواهم مرا تحسین کنی، نه می‌خواهم به من بگویی دوست داری یا نداری… اولین روزی که حجاب را انتخاب کردم دعا کردم که خدایا اگر یک روزی خواستی این حجاب دومرتبه از سر من برداشته شود، آن روز را آخرین روز عمر من قرار بده.

چاپ بیست و یکم کتاب پرنیان؛ پرتیراژترین کتاب با موضوع حجاب و عفاف در قطع رقعی، به صورت رنگی در ۱۲۲ صفحه و به کوشش محمد رضاخانی توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.

منبع خبر

پرنیان ۲۵۰ هزارتایی شد بیشتر بخوانید »

«آرام جان» کتاب منتخب دور جدید پویش مطالعاتی

«آرام جان» کتاب منتخب دور جدید پویش مطالعاتی



کتاب آرام جان - محمدعلی جعفری - نشر شهید کاظمی - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کتاب«آرام جان» مارانه‌های شهید محمد حسین حدادیان می‌باشد. شهیدی که در دفاع از حریم امنیت به دست دراویش گنابادی در ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهرا (س) آسمانی شد.

پویش مطالعاتی دلتکانی که دور قبلی خود را به تازگی با محوریت کتاب کاش برگردی به اتمام رساند، کتاب منتخب و تحسین شده شهید حدادیان را محورت دور جدید خود قرار داده است. این پویش که به صورت جهادی و مردمی برگزار می‌گردد، همزمان با سالروز شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی کلید خورده و تا میلاد با سعادت حضرت فاطمه زهرا (س) ادامه دارد.

گفتنی است که جوایز این دوره از پویش ۱۵ کارت هدیه دو میلیون ریالی به ۱۵ نفر میباشد و نحوه برگرای پویش به صورت کاملا مجازی اجرا می‌گردد.

گاهی اوقات فقط تصاویر آدم‌هایی که توی جنگ هشت ساله یا سوریه و یا در انقلاب شهید شده‌اند جلوی چشم به عنوان شهید ردیف می‌شوند.

شاید شما هم مثل خیلی‌های دیگر برایتان جالب باشد قصه پسر جوانی که در کف خیابان‌های شمال شهر تهران شهید شده باشد آن هم نه در دهه شصت؛ در همین دوسال گذشته.

شهیدی که فهمیدن ارزش خونش البته بصیرت و نگاه ژرفای بیشتری می‌طلبد. قصه‌اش را از زبان شیرین و پرخاطره مادرش بخوانید که هم همسر شهید است و هم مادر شهید.

محمدحسین متولد ۱۳۷۴، بسیجی مخلص و پیرو خط ولایت و رهبری بود. او از ۷ سالگی عضو بسیج بود و در مسجد فعالیت می‌کرد. در بسیج هم بسیار فعال بود و هم خالصانه به انقلاب و مردم خدمت می‌کرد و همین شد پله پرش محمدحسین.

خون محمد حسین حدادیان را کسانی ریختند که عمری نان و نمک خوردند و بعد غریبانه او را زخم زدند. اواخر بهمن ۹۶ در ایام شهادت مظلومانه حضرت زهرا (س) بود که خیابان پاسداران تهران شاهد توحش گرانی موسوم به دراویش و ایجاد ناامنی و به شهادت رساندن سه تن از نیروهای انتظامی بود. محمد حسین که از این آشوب‌ها و حتک حرمت‌ها خونش به جوش آمده بود به محل حادثه رفت. در همان لحظات بامداد، او را ابتدا به وسیله اسلحه شکاری مجروح و سپس توسط یک اتومبیل زیر گرفته و در شب شهادت حضرت زهرا (س) به فیض شهادت نائل شد.

گزیده متن

انگار زخم پای محمد حسین ذره ذره روحم را می‌خورد. نمی‌توانستم دور خانه راه بروم. زبانم در دهانم شده بود مثل یک تکه چوب خشک. دوتا توت خشک گذاشتم در دهانم.
تا توت نم پس داد و مزه اش رفت زیر زبانم، هری دلم ریخت. مزه شیرینی توت.
بی هوا رفتم در قعر چاه خاطرات روز شهادت آقا مهدی…

«آرام جان»؛ زندگی شهید مدافع حریم امنیت، محمد حسین حدادیان به روایت مادر به قلم محمد علی جعفری در قطع رقعی و ۱۶۰ صفحه همزمان با ایام میلام امام حسن (ع) توسط انتشارات شهید کاظمی، روانه بازار شد.

پیش‌تر از این نویسنده خوش ذوق انقلابی آثار پرفروشی، چون کتاب سربلند (روایت زندگی شهید محسن حججی)، عمار حلب (روایت زندگی شهید محمد حسین محمد خانی)، قصه دلبری (شهید محمد حسین محمد خانی به روایت همسر)، عروسی لاکچری (مجموعه داستان) و… روانه بازار شده است

علاقه‌مندان جهت تهیه کتاب می‌توانند از طریق سایت رسمی انتشارات شهید کاظمی (nashreshahidkazemi.ir) و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را با شرایط ویژه تهیه نمایید.



منبع خبر

«آرام جان» کتاب منتخب دور جدید پویش مطالعاتی بیشتر بخوانید »

دلتنگی امروز ما برای آن فضای روحانی است نه برای جنگ

دلتنگی امروز ما برای آن فضای روحانی است نه برای جنگ



دلتنگی امروز ما برای آن فضای روحانی است نه برای جنگ

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، نشست «فرشته‌های اروند» به مناسبت سالگرد عملیات کربلای ۴ با محوریت کتاب «هفتاد و دومین غواص» شنبه ۶ دی ماه با حضور کریم مطهری، فرماندۀ گردان غواصی جعفر طیار لشکر انصارالحسین و راوی کتاب، حمید حسام، نویسنده کتاب، سرلشکر عزیز جعفری، مسئول قرارگاه فرهنگی و اجتماعی حضرت بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه)، محمد حسین توکلی، مشاور استاندار همدان در امور ایثارگران و علیرضا مختارپور، دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور به همت اداره کل کتابخانه های عمومی استان همدان به صورت مجازی و از طریق اسکای روم برگزار شد.

«هفتاد و دومین غواص» روایت دلیر مردان خط شکن است
در این نشست سرلشکر عزیز جعفری، مسئول قرارگاه فرهنگی و اجتماعی حضرت بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه)، با گرامیداشت یاد امام راحل و درود بر ارواح پاک شهیدان به ویژه شهیدان مظلوم، ایثارگر لشگر ۳۲ انصارالحسین همدان طی سخنانی گفت: همه شهدا در تاریخ انقلاب اسلامی می‌درخشند به خصوص برخی از آنها که معنویت خاصی داشتند، از جمله شهید علی چیت سازیان که مقام معظم رهبری جمله معروفی را از ایشان نقل کردند که «چنانچه از سیم خاردار می خواهی رد بشوی، اوّل باید از سیم خاردار نفْست عبور کنی».

فرمانده عملیات کربلای ۴ ضمن قدردانی از کریم مطهری، راوی و حمید حسام نویسنده کتاب «هفتاد و دومین غواص» درباره این عملیات گفت: عملیات کربلای ۴ مقدمه عملیات بزرگ و سرنوشت ساز کربلای ۵ بود و در واقع باید این عملیات را جزئی از عملیات کربلای ۵ محسوب کرد و همچنین باید این عزیزان غواص را نیز از شهدای خط شکن کربلای ۵ دانست.

با توجه به این که برای عملیات باید از رودخانه عبور می‌کردیم و خط اول دشمن را تصرف می‌کردیم تا سایر نیروها را عبور دهیم، باید از گردان غواص ها استفاده می‌کردیم و این کتاب در واقع روایت کننده رشادت‌های . خط شکنی این غواصان دلیر است که الحمدلله توانستند به خوبی از پس این عملیات بر بیاند، اما در ادامه به دلایل دیگر مانند آمادگی اطلاعاتی دشمن اسیر و شهید شدند. به روان پاک همه این شهدای عزیز درود می‌فرستیم.

نگارش و انتشار آثار مرتبط درباره شهدا در منظومه دفاع مقدس
علیرضا مختارپور، دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور نیز در بخش دیگری این نشست ضمن خیر مقدم و تشکر از حضور رزمندگان دفاع مقدس در این برنامه، طی سخنانی گفت: خوشبختانه در سال‌های گذشته و مشخصا در دو دهه اخیر اتفاقات ویژه‌ای در حوزه ادبیات دفاع مقدس رخ داد و بسیاری از نویسندگان، راویان، رزمندگان و جانبازان با ارائه آثار خوب خود، باب جدیدی را در عرصه ادبیات دفاع مقدس باز کردند.

وی افزود: در این روند، علاوه به دقت بیشتر، قدرت بیشتر و بالا رفتن کیفیت در نگارش و انتشار آثار، آرام آرام کتاب ها و آثار دفاع مقدس حالت منظومه ای به هم ارتباط پیدا کردند و دیگر مانند گذشته آثار مربوط به شهدای ما به تعداد اندکی کتاب محدود نمی‌شود. به طوری که اگر امروز از رزمندگان و شهدای بزرگواری چون شهید چیت‌سازیان، خوش لفظ و بسیاری دیگر صحبت می‌کنیم، می‌توانیم نام آنها را در آثار متعددی ببینیم.

دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور با برشمردن نام تعدادی از این آثار گفت: امروز ما می‌توانیم ارتباط میان شهدا را  در کتاب‌های مختلفی چون «لشکر خوبان»، «حماسه یاسین»، «آب هرگز نمی‌میرد»، جلد ۷ و ۹ کتاب «روزگاران»، داستان‌های کوتاه «غواص ها بوی نعنا می دهند» و بسیاری دیگر  ببینیم و اگر کتابداران می خواهند در حوزه دفاع مقدس کتاب هایی را معرفی کنند به این آثار که در باره شهدا است توجه کنند تا به این ترتیب یک مجموعه معرفتی بسیار غنی و ارزشمند را به مخاطبان و علاقه‌مندان ارائه کنند.

وی در ادامه به خوانش شعری از ابوالقاسم حسینی سال‌ها درباره‌ «محتوای شعر و تأثیرگذاری آن» پرداخت:
شعر اگر کلید بغض مانده در گلو نباشد/ پرنیان نقش و معنی هر چه هست، گو نباشد
شعر اگر نگوید اینجا، اشک و آه و خون چه کردند/ از شعور و شور مردی، ذره ای در او نباشد
شعر اگر دمی نشیند زیر این رواق خون رنگ/ بی کران کهکشانش دیگر آرزو نباشد
کودکی ست شعر و دلخوش، ساعتی به اسب چوبی/ گر تفنگ برندارد، جنگ روبرو نباشد
تا سرای می پرستان رد پای زخم ما گیر/ هیچ سوسری نیابی ره به آن سبو نباشد
در میان این مضامین، آیه های آسمانی ست/ هر که را وضو نباشد، اذن جستجو نباشد

تأثیرات روحانی رزمندگی و حضور در دفاع مقدس
در این نشست کریم مطهری با درود به روان پاک شهدای دفاع مقدس، به بیان خاطرات و نکاتی از حماسه آفرینی رزمندگان و شهدای جنگ تحمیلی پرداخت و گفت: آمدن امام راحل و اتفاق انقلاب اسلامی در کشور ما برکات بسیاری با خود به همراه داشت؛ از جمله اینکه باعث شد بسیاری از افرادی که مسیر زندگی شان به سمت ناکجا آباد بود، راهشان را تغییر دهند و به سمت سعادت بروند.

وی با اشاره به مقدمه کتاب «هفتاد و دومین غواص» افزود: در واقع این هنر و خاصیت دفاع مقدس بود که یک سری از جوانان و نوجوانان پر شور و شر که تحت تأثیر منطقه زندگی خود در مسیر دیگری قرار گرفته بودند، با ورود به عرصه دفاع مقدس و انقلاب اسلامی و تأثیرپذیری از فرماندهان و سایر رزمندگان به پختگی و بلوغ برسند و به افرادی تبدیل شوند که واژه ایثار و از خود گذشتگی را برای سایرین معنا کنند.

دلتنگی امروز ما برای آن فضای روحانی است نه برای جنگ
فرمانده گردان غواصی جعفر طیار لشکر انصارالحسین با ابراز دلتنگی برای دوران دفاع مقدس گفت: جنگ یعنی ویرانی و از بین رفتن زیرساخت های یک کشور و طبیعتا هیچ کسی از جنگ خوشش نمی آید؛ نکته اینجاست که ما نجنگیدیم، ما از کشورمان دفاع کردیم در برابر جنگی که بر ما تحمیل شد. اما اتفاقاتی که در دفاع مقدس رخ داد ورای تمام جنگ ها در تمام دنیا بوده است. چرا که جنس افرادی که به این عرصه آمدند تا از کیان و ناموس و وطن‌شان دفاع کنند، از جنس دیگری بود. آنها جنگجویان آموزش دیده تا بن دندان مسلح نبودند، بلکه جنس آنها از صفا و صمیمیت و عشق و ایثار بود.

کریم مطهری با اشاره به خاطراتی از دوران دفاع مقدس ادامه داد: در آن عرصه  اتفاقاتی می افتاد و بحث‌هایی شروع می شد که متعلق به این دنیای خاکی نبود. بنابر این وقتی صحبت از دلتنگی برای ایام دفاع مقدس می‌شود، دلتنگی برای جنگیدن نیست، بلکه دلتنگی برای این عشق و صفا و صمیمیت و آن فضای روحانی است. جالب است بدانید بهترین خاطرات ما، از دوران سخت جنگ بوده است و هرچه سختی‌ها در دوران دفاع مقدس بیشتر می‌شد، معجزات و اتفاقات زیباتری رخ می‌داد.

دلایل عدم موفقیت در عملیات کربلای ۴    
راوی کتاب «هفتاد و دومین غواص» با تشریح فضای حاکم بر عملیات کربلای ۴ گفت: ما پیش از این عملیات، تجربه موفق عملیات والفجر۸ را داشتیم که اطلاعات ما بر اطلاعات دشمن می‌چربید و با رعایت اصل غافلگیری و توانایی غواصان رزمنده برای عبور از آب وحشی اروند که برای دشمن قابل تصور نبود، به پیروزی بزرگی دست یافتیم. اما تجربه و زخمی که عرق از آن عملیات برداشت، آنها را نسبت به توانایی غواصان ما آگاه کرد.

آمادگی برای عملیات؛ جایی که دشمن آماده انتظار ما را می‌کشید
فرمانده گردان غواصی جعفر طیار با اشاره به جزئیات بیشتری از خط شکنی غواصان در عملیات کربلای ۴ گفت: بچه‌های برای بدست آوردن آمادگی برای عملیات از مدت‌ها قبل خود را برای انجام عملیات در آب‌های وحشی، خروشان و بسیار سرد اروند در دی ماه آماده می‌کردند. به گونه ای که از یک ماه قبل از صبح تا حدود ساعت ۴ بامداد در آب سرد اروند می‌ماندند و تمرین می‌کردند تا بدنشان به شرایط عملیات عادت کنند. با اینکه در این روند برخی ضعیف می‌شدند اما این مسیر را ادامه می‌دادند. جالب است بدانید پس از بیرون آمدن از آب نوبت نماز شب و راز و نیاز با خدا بود و پس از صبحانه دوباره به آب می‌رفتند.

وی ادامه داد: این تمرینات باعث شد بچه‌ها آمادگی لازم برای رفتن به این عملیات را پیدا کنند؛ جایی که دشمن آماده، انتظار ما را می‌کشید. این گونه نبود که انتظار آنها بر اساس لو رفتن اطلاعات ما باشد، بلکه روزها بود که آنها منتظر عملیات ما بودند، اما از روز  و ساعت آن بی‌خبر بودند. به همین دلیل وقتی بچه‌ها به وسط آب می‌رسند درگیری آنها با دشمن شروع می‌شود. اما ما در جنگی نا برابر ابتدا باید با آب اروند می‌جنگیدیم و پس از آن با دشمن تا بن دندان مسلح و آماده.

ایثار و از خودگذشتگی در میان آب خروشان و سرد اروند
کریم مطهری گفت: دقیقا همانجا بود که از آگاهی دشمن  درباره عملیات مطلع شدیم، اما با توجه به ساختار عملیات و اینکه اگر یک گردان کار خود را به درستی انجام ندهد ممکن است باعث قتل عام همه گردان های حاضر در عملیات شود، ادامه دادیم.همانجا بود که یک تیر به گردن من اصابت کرد و مجروح شدم. برخی از دوستان می گویند که خدا شما را نگه داشته که این روزها را روایت کنی اما من فکر می‌کنم لیاقت نداشتم. در حالیکه چند بار زحمی شدم تیر به گردنم اصابت کرد و معاون من چند بار اشهد و تلقین را برای من خواند، اما این سعادت نصیبم نشد.

وی با گرامیداشت یاد شهید رضا عمادی گفت: در میان آب در شرایط سختی که زیر آتش دشمن بودیم، برای عبور از موانع تیزی که خورشیدی نام داشت به سختی خوردیم؛ طلبه جوان، شهید رضا عمادی در حالی که زخمی شده بود خودش را روی خورشیدی ها انداخت و ‌گفت بیایید از روی بدن من رد شوید بتوانید به سرعت از خورشیدی‌ها عبور کنید و با این فداکاری به فیض شهادت نائل آمد.  شاید برخی بگویند شما دیوانه بودید، اما نه، آنها عاشق بودند. حقیقت این است که اینها بچه های جنگجویی نبودند، عاشق و عارف بودند و لطافت روح داشتند.

جاماندگان قافله عشق در حسرت دیدار یاران
محمد حسین توکلی، مشاور استاندار همدان در امور ایثارگران نیز در این مراسم طب سخنانی گفت: بنده در آن مقطع مسئول دیده بانی گردان توپخانه لشگر انصارالحسین بودم و حدود ۳ ماه پیش از عملیات ما برای دیدبانی، شناسایی و تا حدی اجرای آتش عملیات کربلای ۴ وارد آن منطقه شدم. در این حدود ۳ ماه بسیاری از مواضع دشمن پی بردیم که در نهایت به این نتیجه رسیدیم که عملیات بسیاری سختی در پیش داریم. چرا که دشمن آگاه بود و ما دقیقا هر هفته به یک سری موانع جدید برخورد می‌کردیم، از جمله دکل هایی که روشن شدن یک بی سیم باعث می‌شد مواضع ما کاملا با شناسایی شود.

وی افزود: ما جامانده از آن قافله عشق هستیم؛ ما نزدیک ترین دوستانمان را از دست دادیم؛ افرادی مانند شهید چیت سازیان که در نهایت پرکشیدند و به آرزوی دیرینه خود رسیدند؛ آرزویی که مدت‌ها بر سر نماز و دعاهای خود آن را از خدا می‌خواستند. امروز ما حسرت می خوریم که چه لغزشی از ما سر زد که خدا ما را با خود نبرد و به حال شهدا غبطه می‌خوریم.

«هفتاد و دومین غواص»، منبع مطالعات اجتماعی است

نویسنده کتاب «هفتاد و دومین غواص» با گرامیداشت یاد و خاطر همه شهدا هشت سال دفاع مقدس به ویژه شهدای غواص عملیات کربلای ۴ اظهار کرد: ما در روزگاری زندگی می‌کنیم و با نسلی حشر و نشر داریم که می‌توانند آیینه تمام نمای زیبایی‌های دفاع مقدس باشند. امروز فرصتی است تا در بیداری با این افراد گفت‌وکو کنیم و از آن لذت ببریم، همانطور که در خواب با شهدا گفت‌وگو می‌کنیم. بنابراین حتما نباید در گلستان شهدا به دنبال آن ها بگردیم؛ چراکه در خیابان‌های ما افرادی چون کریم مطهری هستند که سخنان بسیاری برای گفتن در سینه دارند.

حمید حسام افزود: نوشتن را در دهه هفتاد با داستان و رمان، آغاز کردم؛ سپس داستان کوتاه تا به تاریخ شفاهی رسیدم. در این میان دریافتم که فرصت و مجالی برای پرداختن به همه سوژه‌ها و رویدادهای دفاع مقدس نیست، بنابراین یک دهه است به این نتیجه رسیدم که یک نفر را به عنوان محور در نظر بگیرم و باقی را به صورت اقماری در دایره همان نفر واحد تعریف کنیم. آن یک نفر باید سخن همه را بگوید و اگر حرف می‌زند سخن همه باشد. این کار را با شهید سلگی و کتاب «آب هرگز نمی‌میرد» آغاز کردیم و جواب داد؛ چراکه مجال نبود از ۵۰۰ شهید نهاوند سخن بگوییم.

وی با بیان اینکه یکی از موضوعات مهم غواصان عملیات کربلای چهار بود که به ویژه در سال‌های گذشته در فضاهای رسانه‌ای در معرض قضاوت‌های نادرست سیاسی قرار گرفت، تصریح کرد: من احساس کردم که مظلومیت شهدای غواص در شب عملیات کربلای ۴ با این اتفاقی که افتاد چند برابر شد. بنابراین با توجه به آشنایی که با کریم مطهری داشتم به این نتیجه رسیدم که اگر او از عملیات کربلای چهار بگوید، می‌توان ادعا کرد که حق همه بچه‌ها ادا خواهد شد. با اعلام آمادگی کریم مطهری کار را آغاز کردیم. در گذشته افرادی نسبت به جمع آوری مصاحبه‌های افراد باقی مانده از  عملیات کربلای چهار اقدام کرده بودند؛ اما به دلیل نوع کار من و وسواسی که وجود دارد، کار را دوباره انجام دادم و در نهایت با همه مصاحبه انجام شد و فردی هم جا نماند و در قالب و ساختار منسجمی، به شکل یک روایت قصه گونه که مخاطب از دایره خانواده رزمندگان به عموم جامعه تسری پیدا کند، درآمد.

وی تصریح کرد: می‌توان ادعا کرد عدد کتاب‌هایی که درباره عملیات کربلای چهار نوشته شده است زیر ۱۰ عنوان است. در سال ۱۳۷۴ با نگارش کتاب «غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند» به نوعی خط شکنی درباره عملیات کربلای چهار انجام دادم. اما روایت جامعی نبود، یک قطره از دریا بود و عطشی ایجاد می‌کرد تا افراد بدانند که داستان غواص‌ها یک شکست ظاهری نبوده است و افرادی بودند که چهل شب زیارت عاشورا خواندند و سلوک داشتند.

حسام ادامه داد: بحثی که به عنوان لو رفتن عملیات مطرح شد به آن معنا که برخی تعبیر کردند، نبود. دشمن دست ما را خوانده بود، اما کسی خبر نداشت. کتاب «هفتاد و دومین غواص» یک مرجع و منبع کاملی است که تنها به کربلای چهار اختصاص پیدا نمی‌کند، قصه کودکی‌ها و شکل گیری شخصیت راوی را با یک روایت صادقانه و سانسور نشده بیان می‌کند. من بارها با این مسأله مواجه شدم که راوی بنا به دلیلی خواسته که برخی از مباحث مطرح نشود، اما در «هفتاد و دومین غواص» با این مشکل مواجه نبودیم و کریم مطهری صادقانه مسائل را مطرح کرد.

نویسنده کتاب «هفتاد و دومین غواص» بیان کرد: این کتاب به شکلی ماجراهای حضور جوانان دهه چهل، که وقتی به انقلاب رسیدند بین ۱۵ تا ۲۲ سال داشتند، در جنگ را بیان می‌کنند. همچنین نوع زندگی اجتماعی افراد و طبقاتی که در آن زمان زیست می‌کردند را بیان می‌کند و  به نوعی منبع مطالعات اجتماعی خواهد بود. در درجه سوم، اطلاعات عملیات تیپ و سپس لشکر انصارالحسین(ع) را بیان می‌کند؛ چراکه راوی از هسته اولیه شکل گیری این واحد بوده است. کتاب از شهید چیت سازیان می‌گوید؛ چرا که روای با او بسیار نزدیک بوده است و جایگاه آن ها به مراد و مریدی می‌رسد. هرچند به ظاهر راوی از جسم و جسارت از شهید بالاتر بوده، اما به مقام معنوی شهید چیت‌سازیان تمکین می‌کند.

وی گفت: این کتاب تاریخ جنگ را هم ورق زده است و داستان جانبازی است که مداوم مجروح می‌شود اما کم نمی‌آورد و احساس تکلیف می‌کند که تا شهادت باید در این راه گام بردارد. در نهایت کتاب به بخشی می‌پردازد که مهم تر از همه نوع زندگی اجتماعی و ازدواج این فرد را نشان می‌دهد که با تمام درگیری در دفاع، زندگی عاشقانه خود را نیز داشتند.

حسام با بیان اینکه در ذات و روایت بچه‌های جنگ واقعیت‌های بسیاری نهفته است، اظهار کرد: عملیات کربلای ۴ به دلیل سرانجامی که دارد یک قطعه گمشده دارد که همگان بدانند پیروزی بر روی زمین فرع بر قضیه بوده است، در حالی که اوج تکلیف مداری در عملیات کربلای چهار مشاهده می‌شود و من در ذهنم به دنبال نشان دادن آن بودم.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، نشست «فرشته‌های اروند» به مناسبت سالگرد عملیات کربلای ۴ با محوریت کتاب «هفتاد و دومین غواص» شنبه ۶ دی ماه با حضور کریم مطهری، فرماندۀ گردان غواصی جعفر طیار لشکر انصارالحسین و راوی کتاب، حمید حسام، نویسنده کتاب، سرلشکر عزیز جعفری، مسئول قرارگاه فرهنگی و اجتماعی حضرت بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه)، محمد حسین توکلی، مشاور استاندار همدان در امور ایثارگران و علیرضا مختارپور، دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور به همت اداره کل کتابخانه های عمومی استان همدان به صورت مجازی و از طریق اسکای روم برگزار شد.

«هفتاد و دومین غواص» روایت دلیر مردان خط شکن است
در این نشست سرلشکر عزیز جعفری، مسئول قرارگاه فرهنگی و اجتماعی حضرت بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه)، با گرامیداشت یاد امام راحل و درود بر ارواح پاک شهیدان به ویژه شهیدان مظلوم، ایثارگر لشگر ۳۲ انصارالحسین همدان طی سخنانی گفت: همه شهدا در تاریخ انقلاب اسلامی می‌درخشند به خصوص برخی از آنها که معنویت خاصی داشتند، از جمله شهید علی چیت سازیان که مقام معظم رهبری جمله معروفی را از ایشان نقل کردند که «چنانچه از سیم خاردار می خواهی رد بشوی، اوّل باید از سیم خاردار نفْست عبور کنی».

فرمانده عملیات کربلای ۴ ضمن قدردانی از کریم مطهری، راوی و حمید حسام نویسنده کتاب «هفتاد و دومین غواص» درباره این عملیات گفت: عملیات کربلای ۴ مقدمه عملیات بزرگ و سرنوشت ساز کربلای ۵ بود و در واقع باید این عملیات را جزئی از عملیات کربلای ۵ محسوب کرد و همچنین باید این عزیزان غواص را نیز از شهدای خط شکن کربلای ۵ دانست.

با توجه به این که برای عملیات باید از رودخانه عبور می‌کردیم و خط اول دشمن را تصرف می‌کردیم تا سایر نیروها را عبور دهیم، باید از گردان غواص ها استفاده می‌کردیم و این کتاب در واقع روایت کننده رشادت‌های . خط شکنی این غواصان دلیر است که الحمدلله توانستند به خوبی از پس این عملیات بر بیاند، اما در ادامه به دلایل دیگر مانند آمادگی اطلاعاتی دشمن اسیر و شهید شدند. به روان پاک همه این شهدای عزیز درود می‌فرستیم.

نگارش و انتشار آثار مرتبط درباره شهدا در منظومه دفاع مقدس
علیرضا مختارپور، دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور نیز در بخش دیگری این نشست ضمن خیر مقدم و تشکر از حضور رزمندگان دفاع مقدس در این برنامه، طی سخنانی گفت: خوشبختانه در سال‌های گذشته و مشخصا در دو دهه اخیر اتفاقات ویژه‌ای در حوزه ادبیات دفاع مقدس رخ داد و بسیاری از نویسندگان، راویان، رزمندگان و جانبازان با ارائه آثار خوب خود، باب جدیدی را در عرصه ادبیات دفاع مقدس باز کردند.

وی افزود: در این روند، علاوه به دقت بیشتر، قدرت بیشتر و بالا رفتن کیفیت در نگارش و انتشار آثار، آرام آرام کتاب ها و آثار دفاع مقدس حالت منظومه ای به هم ارتباط پیدا کردند و دیگر مانند گذشته آثار مربوط به شهدای ما به تعداد اندکی کتاب محدود نمی‌شود. به طوری که اگر امروز از رزمندگان و شهدای بزرگواری چون شهید چیت‌سازیان، خوش لفظ و بسیاری دیگر صحبت می‌کنیم، می‌توانیم نام آنها را در آثار متعددی ببینیم.

دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور با برشمردن نام تعدادی از این آثار گفت: امروز ما می‌توانیم ارتباط میان شهدا را  در کتاب‌های مختلفی چون «لشکر خوبان»، «حماسه یاسین»، «آب هرگز نمی‌میرد»، جلد ۷ و ۹ کتاب «روزگاران»، داستان‌های کوتاه «غواص ها بوی نعنا می دهند» و بسیاری دیگر  ببینیم و اگر کتابداران می خواهند در حوزه دفاع مقدس کتاب هایی را معرفی کنند به این آثار که در باره شهدا است توجه کنند تا به این ترتیب یک مجموعه معرفتی بسیار غنی و ارزشمند را به مخاطبان و علاقه‌مندان ارائه کنند.

وی در ادامه به خوانش شعری از ابوالقاسم حسینی سال‌ها درباره‌ «محتوای شعر و تأثیرگذاری آن» پرداخت:
شعر اگر کلید بغض مانده در گلو نباشد/ پرنیان نقش و معنی هر چه هست، گو نباشد
شعر اگر نگوید اینجا، اشک و آه و خون چه کردند/ از شعور و شور مردی، ذره ای در او نباشد
شعر اگر دمی نشیند زیر این رواق خون رنگ/ بی کران کهکشانش دیگر آرزو نباشد
کودکی ست شعر و دلخوش، ساعتی به اسب چوبی/ گر تفنگ برندارد، جنگ روبرو نباشد
تا سرای می پرستان رد پای زخم ما گیر/ هیچ سوسری نیابی ره به آن سبو نباشد
در میان این مضامین، آیه های آسمانی ست/ هر که را وضو نباشد، اذن جستجو نباشد

تأثیرات روحانی رزمندگی و حضور در دفاع مقدس
در این نشست کریم مطهری با درود به روان پاک شهدای دفاع مقدس، به بیان خاطرات و نکاتی از حماسه آفرینی رزمندگان و شهدای جنگ تحمیلی پرداخت و گفت: آمدن امام راحل و اتفاق انقلاب اسلامی در کشور ما برکات بسیاری با خود به همراه داشت؛ از جمله اینکه باعث شد بسیاری از افرادی که مسیر زندگی شان به سمت ناکجا آباد بود، راهشان را تغییر دهند و به سمت سعادت بروند.

وی با اشاره به مقدمه کتاب «هفتاد و دومین غواص» افزود: در واقع این هنر و خاصیت دفاع مقدس بود که یک سری از جوانان و نوجوانان پر شور و شر که تحت تأثیر منطقه زندگی خود در مسیر دیگری قرار گرفته بودند، با ورود به عرصه دفاع مقدس و انقلاب اسلامی و تأثیرپذیری از فرماندهان و سایر رزمندگان به پختگی و بلوغ برسند و به افرادی تبدیل شوند که واژه ایثار و از خود گذشتگی را برای سایرین معنا کنند.

دلتنگی امروز ما برای آن فضای روحانی است نه برای جنگ
فرمانده گردان غواصی جعفر طیار لشکر انصارالحسین با ابراز دلتنگی برای دوران دفاع مقدس گفت: جنگ یعنی ویرانی و از بین رفتن زیرساخت های یک کشور و طبیعتا هیچ کسی از جنگ خوشش نمی آید؛ نکته اینجاست که ما نجنگیدیم، ما از کشورمان دفاع کردیم در برابر جنگی که بر ما تحمیل شد. اما اتفاقاتی که در دفاع مقدس رخ داد ورای تمام جنگ ها در تمام دنیا بوده است. چرا که جنس افرادی که به این عرصه آمدند تا از کیان و ناموس و وطن‌شان دفاع کنند، از جنس دیگری بود. آنها جنگجویان آموزش دیده تا بن دندان مسلح نبودند، بلکه جنس آنها از صفا و صمیمیت و عشق و ایثار بود.

کریم مطهری با اشاره به خاطراتی از دوران دفاع مقدس ادامه داد: در آن عرصه  اتفاقاتی می افتاد و بحث‌هایی شروع می شد که متعلق به این دنیای خاکی نبود. بنابر این وقتی صحبت از دلتنگی برای ایام دفاع مقدس می‌شود، دلتنگی برای جنگیدن نیست، بلکه دلتنگی برای این عشق و صفا و صمیمیت و آن فضای روحانی است. جالب است بدانید بهترین خاطرات ما، از دوران سخت جنگ بوده است و هرچه سختی‌ها در دوران دفاع مقدس بیشتر می‌شد، معجزات و اتفاقات زیباتری رخ می‌داد.

دلایل عدم موفقیت در عملیات کربلای ۴    
راوی کتاب «هفتاد و دومین غواص» با تشریح فضای حاکم بر عملیات کربلای ۴ گفت: ما پیش از این عملیات، تجربه موفق عملیات والفجر۸ را داشتیم که اطلاعات ما بر اطلاعات دشمن می‌چربید و با رعایت اصل غافلگیری و توانایی غواصان رزمنده برای عبور از آب وحشی اروند که برای دشمن قابل تصور نبود، به پیروزی بزرگی دست یافتیم. اما تجربه و زخمی که عرق از آن عملیات برداشت، آنها را نسبت به توانایی غواصان ما آگاه کرد.

آمادگی برای عملیات؛ جایی که دشمن آماده انتظار ما را می‌کشید
فرمانده گردان غواصی جعفر طیار با اشاره به جزئیات بیشتری از خط شکنی غواصان در عملیات کربلای ۴ گفت: بچه‌های برای بدست آوردن آمادگی برای عملیات از مدت‌ها قبل خود را برای انجام عملیات در آب‌های وحشی، خروشان و بسیار سرد اروند در دی ماه آماده می‌کردند. به گونه ای که از یک ماه قبل از صبح تا حدود ساعت ۴ بامداد در آب سرد اروند می‌ماندند و تمرین می‌کردند تا بدنشان به شرایط عملیات عادت کنند. با اینکه در این روند برخی ضعیف می‌شدند اما این مسیر را ادامه می‌دادند. جالب است بدانید پس از بیرون آمدن از آب نوبت نماز شب و راز و نیاز با خدا بود و پس از صبحانه دوباره به آب می‌رفتند.

وی ادامه داد: این تمرینات باعث شد بچه‌ها آمادگی لازم برای رفتن به این عملیات را پیدا کنند؛ جایی که دشمن آماده، انتظار ما را می‌کشید. این گونه نبود که انتظار آنها بر اساس لو رفتن اطلاعات ما باشد، بلکه روزها بود که آنها منتظر عملیات ما بودند، اما از روز  و ساعت آن بی‌خبر بودند. به همین دلیل وقتی بچه‌ها به وسط آب می‌رسند درگیری آنها با دشمن شروع می‌شود. اما ما در جنگی نا برابر ابتدا باید با آب اروند می‌جنگیدیم و پس از آن با دشمن تا بن دندان مسلح و آماده.

ایثار و از خودگذشتگی در میان آب خروشان و سرد اروند
کریم مطهری گفت: دقیقا همانجا بود که از آگاهی دشمن  درباره عملیات مطلع شدیم، اما با توجه به ساختار عملیات و اینکه اگر یک گردان کار خود را به درستی انجام ندهد ممکن است باعث قتل عام همه گردان های حاضر در عملیات شود، ادامه دادیم.همانجا بود که یک تیر به گردن من اصابت کرد و مجروح شدم. برخی از دوستان می گویند که خدا شما را نگه داشته که این روزها را روایت کنی اما من فکر می‌کنم لیاقت نداشتم. در حالیکه چند بار زحمی شدم تیر به گردنم اصابت کرد و معاون من چند بار اشهد و تلقین را برای من خواند، اما این سعادت نصیبم نشد.

وی با گرامیداشت یاد شهید رضا عمادی گفت: در میان آب در شرایط سختی که زیر آتش دشمن بودیم، برای عبور از موانع تیزی که خورشیدی نام داشت به سختی خوردیم؛ طلبه جوان، شهید رضا عمادی در حالی که زخمی شده بود خودش را روی خورشیدی ها انداخت و ‌گفت بیایید از روی بدن من رد شوید بتوانید به سرعت از خورشیدی‌ها عبور کنید و با این فداکاری به فیض شهادت نائل آمد.  شاید برخی بگویند شما دیوانه بودید، اما نه، آنها عاشق بودند. حقیقت این است که اینها بچه های جنگجویی نبودند، عاشق و عارف بودند و لطافت روح داشتند.

جاماندگان قافله عشق در حسرت دیدار یاران
محمد حسین توکلی، مشاور استاندار همدان در امور ایثارگران نیز در این مراسم طب سخنانی گفت: بنده در آن مقطع مسئول دیده بانی گردان توپخانه لشگر انصارالحسین بودم و حدود ۳ ماه پیش از عملیات ما برای دیدبانی، شناسایی و تا حدی اجرای آتش عملیات کربلای ۴ وارد آن منطقه شدم. در این حدود ۳ ماه بسیاری از مواضع دشمن پی بردیم که در نهایت به این نتیجه رسیدیم که عملیات بسیاری سختی در پیش داریم. چرا که دشمن آگاه بود و ما دقیقا هر هفته به یک سری موانع جدید برخورد می‌کردیم، از جمله دکل هایی که روشن شدن یک بی سیم باعث می‌شد مواضع ما کاملا با شناسایی شود.

وی افزود: ما جامانده از آن قافله عشق هستیم؛ ما نزدیک ترین دوستانمان را از دست دادیم؛ افرادی مانند شهید چیت سازیان که در نهایت پرکشیدند و به آرزوی دیرینه خود رسیدند؛ آرزویی که مدت‌ها بر سر نماز و دعاهای خود آن را از خدا می‌خواستند. امروز ما حسرت می خوریم که چه لغزشی از ما سر زد که خدا ما را با خود نبرد و به حال شهدا غبطه می‌خوریم.

«هفتاد و دومین غواص»، منبع مطالعات اجتماعی است

نویسنده کتاب «هفتاد و دومین غواص» با گرامیداشت یاد و خاطر همه شهدا هشت سال دفاع مقدس به ویژه شهدای غواص عملیات کربلای ۴ اظهار کرد: ما در روزگاری زندگی می‌کنیم و با نسلی حشر و نشر داریم که می‌توانند آیینه تمام نمای زیبایی‌های دفاع مقدس باشند. امروز فرصتی است تا در بیداری با این افراد گفت‌وکو کنیم و از آن لذت ببریم، همانطور که در خواب با شهدا گفت‌وگو می‌کنیم. بنابراین حتما نباید در گلستان شهدا به دنبال آن ها بگردیم؛ چراکه در خیابان‌های ما افرادی چون کریم مطهری هستند که سخنان بسیاری برای گفتن در سینه دارند.

حمید حسام افزود: نوشتن را در دهه هفتاد با داستان و رمان، آغاز کردم؛ سپس داستان کوتاه تا به تاریخ شفاهی رسیدم. در این میان دریافتم که فرصت و مجالی برای پرداختن به همه سوژه‌ها و رویدادهای دفاع مقدس نیست، بنابراین یک دهه است به این نتیجه رسیدم که یک نفر را به عنوان محور در نظر بگیرم و باقی را به صورت اقماری در دایره همان نفر واحد تعریف کنیم. آن یک نفر باید سخن همه را بگوید و اگر حرف می‌زند سخن همه باشد. این کار را با شهید سلگی و کتاب «آب هرگز نمی‌میرد» آغاز کردیم و جواب داد؛ چراکه مجال نبود از ۵۰۰ شهید نهاوند سخن بگوییم.

وی با بیان اینکه یکی از موضوعات مهم غواصان عملیات کربلای چهار بود که به ویژه در سال‌های گذشته در فضاهای رسانه‌ای در معرض قضاوت‌های نادرست سیاسی قرار گرفت، تصریح کرد: من احساس کردم که مظلومیت شهدای غواص در شب عملیات کربلای ۴ با این اتفاقی که افتاد چند برابر شد. بنابراین با توجه به آشنایی که با کریم مطهری داشتم به این نتیجه رسیدم که اگر او از عملیات کربلای چهار بگوید، می‌توان ادعا کرد که حق همه بچه‌ها ادا خواهد شد. با اعلام آمادگی کریم مطهری کار را آغاز کردیم. در گذشته افرادی نسبت به جمع آوری مصاحبه‌های افراد باقی مانده از  عملیات کربلای چهار اقدام کرده بودند؛ اما به دلیل نوع کار من و وسواسی که وجود دارد، کار را دوباره انجام دادم و در نهایت با همه مصاحبه انجام شد و فردی هم جا نماند و در قالب و ساختار منسجمی، به شکل یک روایت قصه گونه که مخاطب از دایره خانواده رزمندگان به عموم جامعه تسری پیدا کند، درآمد.

وی تصریح کرد: می‌توان ادعا کرد عدد کتاب‌هایی که درباره عملیات کربلای چهار نوشته شده است زیر ۱۰ عنوان است. در سال ۱۳۷۴ با نگارش کتاب «غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند» به نوعی خط شکنی درباره عملیات کربلای چهار انجام دادم. اما روایت جامعی نبود، یک قطره از دریا بود و عطشی ایجاد می‌کرد تا افراد بدانند که داستان غواص‌ها یک شکست ظاهری نبوده است و افرادی بودند که چهل شب زیارت عاشورا خواندند و سلوک داشتند.

حسام ادامه داد: بحثی که به عنوان لو رفتن عملیات مطرح شد به آن معنا که برخی تعبیر کردند، نبود. دشمن دست ما را خوانده بود، اما کسی خبر نداشت. کتاب «هفتاد و دومین غواص» یک مرجع و منبع کاملی است که تنها به کربلای چهار اختصاص پیدا نمی‌کند، قصه کودکی‌ها و شکل گیری شخصیت راوی را با یک روایت صادقانه و سانسور نشده بیان می‌کند. من بارها با این مسأله مواجه شدم که راوی بنا به دلیلی خواسته که برخی از مباحث مطرح نشود، اما در «هفتاد و دومین غواص» با این مشکل مواجه نبودیم و کریم مطهری صادقانه مسائل را مطرح کرد.

نویسنده کتاب «هفتاد و دومین غواص» بیان کرد: این کتاب به شکلی ماجراهای حضور جوانان دهه چهل، که وقتی به انقلاب رسیدند بین ۱۵ تا ۲۲ سال داشتند، در جنگ را بیان می‌کنند. همچنین نوع زندگی اجتماعی افراد و طبقاتی که در آن زمان زیست می‌کردند را بیان می‌کند و  به نوعی منبع مطالعات اجتماعی خواهد بود. در درجه سوم، اطلاعات عملیات تیپ و سپس لشکر انصارالحسین(ع) را بیان می‌کند؛ چراکه راوی از هسته اولیه شکل گیری این واحد بوده است. کتاب از شهید چیت سازیان می‌گوید؛ چرا که روای با او بسیار نزدیک بوده است و جایگاه آن ها به مراد و مریدی می‌رسد. هرچند به ظاهر راوی از جسم و جسارت از شهید بالاتر بوده، اما به مقام معنوی شهید چیت‌سازیان تمکین می‌کند.

وی گفت: این کتاب تاریخ جنگ را هم ورق زده است و داستان جانبازی است که مداوم مجروح می‌شود اما کم نمی‌آورد و احساس تکلیف می‌کند که تا شهادت باید در این راه گام بردارد. در نهایت کتاب به بخشی می‌پردازد که مهم تر از همه نوع زندگی اجتماعی و ازدواج این فرد را نشان می‌دهد که با تمام درگیری در دفاع، زندگی عاشقانه خود را نیز داشتند.

حسام با بیان اینکه در ذات و روایت بچه‌های جنگ واقعیت‌های بسیاری نهفته است، اظهار کرد: عملیات کربلای ۴ به دلیل سرانجامی که دارد یک قطعه گمشده دارد که همگان بدانند پیروزی بر روی زمین فرع بر قضیه بوده است، در حالی که اوج تکلیف مداری در عملیات کربلای چهار مشاهده می‌شود و من در ذهنم به دنبال نشان دادن آن بودم.



منبع خبر

دلتنگی امروز ما برای آن فضای روحانی است نه برای جنگ بیشتر بخوانید »

خاطراتِ ‌ناگفته مادر ۳ شهید خواندنی شد

خاطراتِ ‌ناگفته مادر ۳ شهید خواندنی شد



خاطراتِ ‌ناگفته مادرشهیدان خالقی‌پور کتاب شد

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «درگاه این خانه بوسیدنی است» خاطراتِ‌ ناگفته فروغ منهی؛ مادر شهیدان داوود، رسول و علیرضا خالقی‌پور به قلم نویسنده کتاب «مربع‌های قرمز» توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

مادران شهدا همواره به عنوان نمادهای ایثار، گذشت و الگوهای صبر برای سایر افراد جامعه محسوب می‌شوند. آن‌ها با تقدیم فرزندان خود اجازه ندادند تا دشمنان از موقعیت‌های موجود به نفع خود استفاده کنند، مادر شهیدان خالقی پور یکی از مادران نمونه زنجانی است که علاوه بر تقدیم سه فرزند خود، افتخاری همسری جانباز دوران دفاع مقدس را دارد.

اولین شهید این خانواده شهید داوود خالقی‌پور، متولد ۱۳۴۴ است که در سال ۱۳۶۲ طی عملیات خیبر در جزیره مجنون به فیض شهادت نائل آمد. دو شهید دیگر این خانواده نیز رسول و علیرضا متولدین ۱۳۴۶ و ۱۳۵۰ بودند که به طور همزمان در سال ۱۳۶۷ در منطقه شلمچه، عملیات پاسگاه زید در آغوش یکدیگر به فیض شهادت نائل آمدند. فروغ منهی، مادر شهیدان خالقی‌پور است که با صبر و پایداری راه فرزندان خود را ادامه می‌دهد. مادری که هنوز هم مثل ایام هشت سال دفاع مقدس، با اقتدار و محکم صحبت می‌کند، می‌گوید هنوز دفاع تمام نشده است و جنگ با دشمن ادامه دارد تا ظهور آقا امام زمان (عج).

«درگاه این خانه بوسیدنی است» خاطرات ناگفته فروغ منهی مادر شهیدان داوود، رسول و علیرضا خالقی‌پور است که ناگفته‌های شنیدنی‌اش در خطوط این کتاب جان گرفته است. مادر جوانی که روزهای جوانی‌اش به داغ جگرگوشه‌هایش گذشت و خم به ابرو نیاورد. شیرزنی توصیف نشدنی که در صفحات این کتاب فقط گوشه‌هایی از صبر زینب‌گونه‌اش به تصویر کشیده شده است. از روزهای جوانی‌اش تا روزهایی که کنار بچه‌هایش بود و به سرعت برق و باد گذشتند. روزهایی که از زنجان به نازی‌آباد تهران آمد و در این شهر و خانه غریب بود و حالا بعد از ۵۰ سال در هر جایی جز این خانه و محل، غریب است و دلش پر می‌کشد برای خانه و کوچه‌شان. کوچه‌ای که حالا اسمش شده ‌است: «کوچه شهید داوود خالقی‌پور».

در خاطره‌ای، مادر شهیدان خالقی‌پور این‌گونه به امام خمینی(ره) خطاب می‌کند؛

«امیرحسین دو ساله‌ام را برای آزادی قدس پرورش خواهم داد…»

-مدت زمان زیادی بین زمان مجروحیت و شهادت علیرضا طول نکشید، سال ۱۳۶۷ بود که علیرضا و رسول در سنین (۱۹ و ۱۶) سالگی در شب عید قربان در منطقه شلمچه در آغوش یکدیگر به شهادت رسیدند.
زمانی که این دو فرزندم شهید شدند، دشمن فکر کرده بود که به ما ضربه زده است و این خانواده دیگر منزوی می‌شود؛ اما غیرتم اجازه نداد که این سخنان را تحمل کنم، زمانی که پیکر فرزندانم را دم در خانه آوردند، کنار آن‌ها ایستادم و خطاب به امام خمینی گفتم:

«اماما سرت سلامت، دو تا از این بچه‌های ناقابلم به اولین پسرم پیوستند؛ ولی هنوز کار ما تمام نشده است. هنوز پدرشان هست. حتی اگر پدرشان هم شهید شود من امیرحسین دو ساله‌ام را برای آزادی قدس پرورش خواهم داد. اگر او هم نباشد، خودم کمر همت را می‌بندم و چادر به سر، در همه جهات و جبهه‌ها برای پایداری و ایستادگی کشورمان می‌جنگم.»

امروز هم چیزی تغییر نکرده است و هنوز هم پشت سر امام خامنه‌ای هستیم و پیرو ایشان و تا آخرین لحظه یعنی ظهور امام زمان (عج) با صلابت ایستادگی کرده و خواهیم جنگید.

تا زمانی که خدا باشد، تنها نیستم، من در این ۳۵ سال با خاطرات آن‌ها زنده هستم و نفس می‎کشم و احساس می‌کنم آن‌ها هم کنار من نفس می‌کشند.

در برشی از کتاب می‌خوانیم:

«کنار تابوت زانو زدم. پوستش از شیمیایی ملتهب و تن سفیدش پر از دانه‌های ریز قرمز بود. مثل وقتی که سرخک گرفت. به پوستش دست کشیدم. زخم ترکش‌های زبر. چقدر حرف برای گفتن داشتم. به صورتش دست کشیدم. سرمای تنش در جانم خزید. چرا قدر پسرم را ندانستم؟ تا چشم بر هم زدم، از پیشمان رفت. من ماندم و حسرتی که دلم را می‌سوزاند. دستش را در دستم گرفتم. موهایش را نوازش کردم. صورتم را نزدیکش می‌بردم و عقب می‌آوردم. حرف می‌زدم و گریه می‌کردم. ساکت می‌شدم و نگاهش می‌کردم. می‌بوییدم و می‌بوسیدمش. همه تنش را لمس کردم. ذره‌ذره داوود را به خاطر می‌سپردم.»

کتاب «درگاه این خانه بوسیدنی است» خاطراتِ ‌ناگفته مادرشهیدان فروغ منهی؛ مادر شهیدان داوود، رسول و علیرضا خالقی‌پور به قلم نویسنده کتاب «مربع‌های قرمز» زینب عرفانیان در قطع رقعی و ۲۴۰ صفحه همزمان با ایام فاطمیه و سالروز شهادت حضرت فاطمه‌(س) توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.



منبع خبر

خاطراتِ ‌ناگفته مادر ۳ شهید خواندنی شد بیشتر بخوانید »

ترور اخیر شخصیت هسته‌ای کشورمان لزوم توجه به روایت دشمن را آشکارتر کرد

من کُشتم، خوب هم کردم که کُشتم!



کتاب تو زودتر بکش - انتشارات شهید کاظمی - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «وحید خضاب» مترجم کتاب «تو زودتر بکش» گفت: هم نویسندۀ کتاب و هم راویانی که با آن‌ها گفت‌وگو شده، همگی از بخش عمدۀ این قتل‌ها دفاع می‌کنند و لذا خلاصۀ کتاب، این یک جمله است که «من کشتم، خوب هم کردم که کشتم!»

ادبیات خارجی و در پی آن کتاب‌هایی با موضوعات خاص به منظور توجه به سیر مسائل مورد توجه به وسیله نویسندگان به قول عمومی «آن ور آبی» و علاقه مخاطبان به موضوعات خارجی به منظور ایجاد ارتباط ذهنی با فضای آن‌ها همیشه مورد توجه بوده است که لازم است برای دسترسی بهتر مخاطب به آن‌ها مورد ترجمه قرار گیرد.

اخیرا  در همین حوزه کتابی با نام «تو زودتر بکش» نوشته «روئین برگمن» ترجمه شده و توسط انتشارات شهید کاظمی طی سه ماه گذشته در اختیار مخاطبان قرار گرفته است. به واسطه همین موضوع گفت‌وگویی داشتیم با «وحید خضاب» مترجم این کتاب که در ادامه می‌خوانید.

نویسندگی و ترجمه کتاب را از چه سنی آغاز کردید؟

بنده هم مثل بسیاری دیگر از دوستان این حوزه (و البته کوچک‌ترین آن‌ها) اولین تجربیاتم در این حوزه را (به معنای عام آن) از سنین نوجوانی شروع کردم که طبعا  هرچه سن و مطالعاتم بیشتر شد، حالت جدی‌تری به خود گرفت. البته چون عشق اصلی و رشته تحصیلی‌ام تاریخ بود، تمرکز نویسندگی‌ام بر پژوهش تاریخی قرار گرفت. از زمانی به بعد احساس نیاز کردم برای مطالعات خودم زبان عربی و انگلیسی را یاد بگیرم.

با یادگیری این دو زبان و باز با توجه به مطالعات و علایق خودم، کتاب‌هایی می‌خواندم که جواب سوال‌هایم (چه در حوزه اندیشه و چه در حوزه تاریخ) در آن‌ها پیدا می‌شد لذا به ذهنم رسید این کتاب‌ها را برای دیگر افرادی که شاید همین سؤالات را داشته باشند ترجمه کنم. این‌طور بود که از چند سال پیش، پا کردن در کفش مترجمان کتاب را هم آغاز کردم.

 تا به امروز چند کتاب و در چه حوزه‌هایی از شما منتشر شده است؟

چند کتاب در حوزه تاریخ معاصر (اعم از پژوهش یا تاریخ شفاهی) داشتم (که چندتایی منتشر شده و چندتایی در مسیر انتشار است) و چند کتاب هم در حوزه ترجمه که آن‌ها عموما  دو حوزه را در برمی‌گیرد: تاریخ و ابعاد مختلف جریان مقاومت، تاریخ و ابعاد مختلف جریان ضد مقاومت (اعم از دشمن کافر یا دشمن تکفیری). مجموعا  تا امروز حدود ۲۰‌کتاب می‌شود. در بین کتاب‌های تاریخی‌ام به زعم خودم کتاب «بررسی تفصیلی ماجرای آیت‌الله مصباح و دکتر شریعتی» کتاب بدی نیست و در حوزه ترجمه هم کتاب‌های «من در رقه بودم« و «فرمانده در سایه» و همین کتاب «تو زودتربکش» به نظرم بهتر هستند.

 در مورد کتاب «تو زودتر بکش» بیشتر بگویید.نویسنده کتاب کیست؟

این آخرین اثر تحقیقی «روئین برگمن» است. برگمن یک محقق صهیونیستی است که البته اکثر آثارش در نشریات انگلیسی زبانِ جهان منتشر می‌شود یا کتاب‌هایی به زبان انگلیسی است. البته تاکید می‌کنم ما جایی به اسم «اسرائیل» را به رسمیت نمی‌شناسیم تا کسی را «اسرائیلی» بدانیم و به کار بردن این تعبیر، مسامحی است. برگمن در حوزه ژورنالیسم تحقیقی (خصوصا  در مباحث امنیتی) شخصیت شناخته‌شده‌ای است. 

در این کتاب هم با تحقیق دامنه‌دار و مشخصا با انجام بیش از ۱۰۰۰‌مصاحبه با شخصیت‌های سیاست‌گذار یا نیروهای عملیاتی دستگاه‌های امنیتی رژیم اسرائیل، روایتی از فعالیت‌های این دستگاه‌ها، خصوصا  در حوزه ترور یا به تعبیر او «قتل هدفمند»، ارائه کرده است.

 موضوع جالبی در زمان ترجمه کتاب بود که شما را به خوب جلب کند؟

اساسا  نوشته شدن چنین کتابی جالب است یعنی ارائه یک روایت تفصیلی و خوش‌خوان و مستند (به معنای استناد به منبع مشخص) در حوزه فعالیت‌های فوق‌محرمانه امنیتی حتی فعالیت‌های سال‌های اخیر این دستگاه‌ها، ذاتا شایان توجه است. خصوصا  که در این کتاب همه جا هم با تعریف و تمجید مواجه نیستیم. البته کتاب، روایت «دشمن» است و ما هم سعی کردیم بدون حتی کوچک‌ترین تغییری، کتاب را ارائه کنیم و حداکثر در پاورقی، نکته‌ای بگوییم. حتی می‌توان گفت برای تمجید از دشمن (و بعضا  برای توجیه آدمکشی و شکنجه‌گری دشمن) نوشته شده و در کل هم سعی کرده این دیو «قاتل» را، یک «قاتل باشرف و انسان‌دوست» که در حال دفاع از خود بوده معرفی کند.

دست آخر، نتیجه‌ای که بعد از کتاب توسط خواننده گرفته می‌شود این است که تعداد بسیار بالایی قتل عمد، توسط نهادهای حاکمیتی رژیم صهیونیستی رخ داده و این کتاب، با ارائه اسناد و مدارک متعدد، جای تردید درباره قاتل و اهدافش باقی نگذاشته. یعنی بحث «تروریسم دولتی» به آشکارترین وجهی در کتاب هویداست. البته هم نویسنده کتاب و هم راویانی که با آن‌ها گفت‌وگو شده، همگی از بخش عمده این قتل‌ها دفاع می‌کنند و لذا خلاصه کتاب، این یک جمله است که «من کشتم، خوب هم کردم که کشتم!»

 با این توصیف، هدف نویسنده از تألیف این کتاب چه بوده؟

نویسنده به خیال خودش قصد اصلاح‌طلبی داشته و خواسته اولا از کارهای «مثبت» دستگاه‌های امنیتی رژیم اسرائیل (در کشتن دشمنان این رژیم، یعنی عمدتا  نیروهای جبهه مقاومت) تمجید کند و در کنار آن، خطاهای این روند را هم تذکر دهد تا «اصلاح» شود ولی خودش هم نفهمیده چقدر قشنگ و مستند، «حکومت قاتل» را مقابل چشم خواننده جهانی به تصویر کشیده است.

با خواندن این کتاب، حتی با وجود تلاش نویسنده برای تطهیر صهیونیست‌ها و توجیه کارهایشان، دست‌کم این را می‌بینیم که دشمن ما در باطل خودش چقدر مستحکم ایستاده و چطور سعی می‌کند با هر وسیله‌ای شده (حتی با ترور) به ایجاد «بازدارندگی» برسد  یا می‌بینیم چطور این رژیم باطل، در راستای تثبیت باطل خویش، حاضر نیست بی‌خیال «انتقام» شود.

یکی از اهداف بنده از ترجمه کتاب، ارائه همین تصویر «خودگفته» از دشمن بود. این کتاب وحی منزل نیست، اینکه جای بحث ندارد ولی در هر حال اگر هوشمندانه خوانده شود واقعا  می‌تواند به دشمن‌شناسی کمک مهمی کند.

*وطن امروز



منبع خبر

من کُشتم، خوب هم کردم که کُشتم! بیشتر بخوانید »