انتشارات شهید کاظمی

سالنامه ۱۴۰۰ «حاج قاسم سلیمانی» منتشر شد

سالنامه ۱۴۰۰ «حاج قاسم سلیمانی» منتشر شد



سررسید 1400 - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سالنامه یادگار ۱۴۰۰ مزین به عکس و خاطرات زیبا از شهدای مدافعان حرم، شهدای شاخص دفاع مقدس به ویژه شهید حاج قاسم سلیمانی توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.

راه کاروان عشق از میان تاریخ می‌گذرد و هرکس در هر زمان بدین صلا لبیک گوید از ملازمان کاروان کربلاست.

این سالنامه در اصل یک سالنامه محتوایی است که اسم آن برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری در مورد سردار رو سفید؛ شهید حاج احمدکاظمی است که می‌فرمایند: «ایشان از یادگاران دفاع مقدس بودند…»

این سالنامه اثری متفاوت است که با محوریت شهید حاج احمد کاظمی و یار دیرینه‌اش حاج قاسم سلیمانی تولید و منتشر شده است که شامل قطعه عکس‌هایی از شهدای دفاع مقدس، مدافعان حرم، شهدای هسته‌ای و متن وصیت‌نامه سردار دل‌هاست و در کنار محتوای غنی آن از ظاهری جذاب و زیبایی خاصی برخوردار است.

شهید کاظمی یادگار صادق و راستین سرداران شهید باکری، زین الدین و همت بود که به راستی ذره‌ای از شمیم دلنشین آن سرداران شهید و آرزوی شهادت، جزیی از آمال و ادعیه آن شهید والا مقام بود.

یادگار به همه کسانی تقدیم شده که از نام احمد (شهید احمد کاظمی) و سردار دل‌ها (شهید قاسم سلیمانی) در یاد خود، یادگاری دارند.

سالنامه یادگار۱۴۰۰ در قطع رقعی در ۲۵۴ صفحه با جلد گالینگور به صورت دورنگ به همت انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.



منبع خبر

سالنامه ۱۴۰۰ «حاج قاسم سلیمانی» منتشر شد بیشتر بخوانید »

چگونه «حسینِ غلام» به «غلامِ حسین» تبدیل شد؟

چگونه «حسینِ غلام» به «غلامِ حسین» تبدیل شد؟



انتشار خاطرات جوان شر و شور دهه ۵۰/ چطور «حسینِ غلام» به «غلامِ حسین» تبدیل شد - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «فقط غلامِ حسین باش» خاطرات جانباز، حسین رفیعی از روزهای سخت جنگ و تغییر و تحولش توسط اعجوبه لشکر انصارالحسین(ع) همدان (شهید علی چیت‌سازیان) توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

خاطرات رزمندگان دوران دفاع مقدس پُر است از روایت انسان‌هایی که حضور در عرصه جهاد و جبهه‌های حق علیه باطل، زندگی آن‌ها را دگرگون کرده است و در اصطلاح آن‌ها را از این رو به آن رو کرد.

حسین رفیعی، رزمنده همدانی هشت سال دفاع مقدس یکی از همین افراد بود. کسی که سال‌های سال اهالی روستای حصارخان همدان او را به «حسینِ غلام»، جوان شر و نااهل روستا می‌شناختند که شب و روزش با دعوا و کفتربازی می‌گذشت؛ اما حضور او در جبهه و آشناییش با شهید علی چیت‌سازیان «حسینِ غلام» را تبدیل به «غلامِ حسین» کرد؛ رزمنده شجاعی که پای ثابت نیروهای اطلاعات عملیات سپاه انصارالحسین (ع) همدان شد.

برای او که تا آن روز تحقیر، یتیمی و رنج آزارش داده بود؛ چشمان مهربان آبی علی آقا در صورت مهتابی‌اش معجزه کرده بود . خودش در مورد این تحول می گوید: «قبول کنی یا نکنی برای تو خاطره گفتم؛ نه برای دلم و نه برای تاریخ. برای تو که فردا هزاران «یک لا قبا» مثل من آویزان تواند. برای تو که از گذر «حسین غلام» عبورم دادی و «غلامِ حسین»ام کردی.

یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های این کتاب که باعث شده «فقط غلامِ حسین باش» تبدیل به یکی از متفاوت‌ترین آثار ادبیات مقاومت شود، صراحت و صداقت رفیعی در بیان خاطراتش است.

سردارشهید حسین همدانی در زمان حیاتش در مورد این کتاب گفته است:

«کتابی قابل توجه است چون هم راوی و هم نویسنده آن هر دو در صحنه جنگ حضور داشته‌ اند و آقای حمید حسام نویسنده کتاب «فقط غلامِ حسین باش» نیز به خوبی توانسته است،‌ فضای آن زمان را بیان کند.»

برشی از متن کتاب :

حالا روز دوم عملیات مردافکن خیبر در جزیره‌ای متروکه و در میانه آب‌های راکد جنوب غربی ایران به آخر رسیده و در تاریکی و ظلمات شب و در گوشه‌ای از میدان، تن خسته مردی آرام گرفته است که از سی‌ویکم شهریور ۱۳۵۹ تا آن روز، آرامش واقعی را تجربه نکرده بود. آن جا، در جنوبی‌ترین نقطه جزیره مجنون، مردی سر بر خاک گذاشته و بی‌توجه به هیاهوی صحنه نبرد رخت به عالم دیگر کشیده بود که تا ساعتی پیش، گردانی، گوش به فرمانش، بی‌ترس و واهمه، همچون شیر غران بر دشمن می‌تاختند و به پیش می‌رفتند. آن جا، آن شب، نیزارهای هور، میزبان پیکر شیرمرد شجاعی بودند که در شب‌های سخت و بی‌کسی عملیات‌های محرم، والفجر مقدماتی، والفجر ۴ و خیبر، نقطه امید و مایه دلگرمی مهدی زین‌الدین، فرمانده دلاور لشکر بود.

ساعدی بارها تا مرز شهادت به پیش رفته بود، بارها در دل نیروهای دشمن گرفتار و بیم اسارت، او را به شکلی جدی و سخت تهدید کرده بود، اما دست تقدیر او را کشان کشان تا جزیره مجنون رسانده و از آن جا آسمانی‌اش کرده بود. ساعدی، گره‌گشای چند عملیات، حالا و پس از آخرین گره‌گشایی‌اش در مجنون، تمام بار سنگینی را که در طول سه سال و اندی از شروع جنگ، صادقانه بر دوش کشیده بود، در هور و در نقطه اتصال مجنون و پل شیطاط با آرامش تمام بر زمین نهاده بود.

کتاب «فقط غلامِ حسین باش» خاطرات جانباز، حسین رفیعی از روزهای سخت جنگ و تغییر و تحولش توسط اعجوبه لشکر انصارالحسین(ع) همدان (شهید علی چیت‌سازیان) به قلم حمید حسام (نویسنده کتاب هفتاد ودومین غواص) در قطع رقعی و ۲۴۳صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.



منبع خبر

چگونه «حسینِ غلام» به «غلامِ حسین» تبدیل شد؟ بیشتر بخوانید »

شنیدن صدای پای آب کنار موشک‌های ایرانی!

شنیدن صدای پای آب کنار موشک‌های ایرانی!



کتاب خط مقدم

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، هر مولودی، یک ولادتی دارد و هر ولادتی یک ولیّ! منطقی‌تر از این نیست. خواه این مولود انسان باشد یا موشک. تاریخ تولدش ثبت می‌شود؛ در اذهان، در تاریخ.

«خط مقدم» روایتی است از تولد اولین موشک ایرانی، آن هم در دل جنگ و با دست‌های خالی. خط مقدم، سیر تولد تا تکامل فناوری موشکی است که به همت «شهید حسن طهرانی‌مقدم» متولد شد و روی پاهایش ایستاد و غرور آفرید. روایت کردن از قد کشیدن موشک‌های ساخت ایران آن‌قدر مفصل است که در قالب کلمات نگنجد و آن‌قدر جذاب است که لحظه‌ای غفلت از آن روا نیست.

هنوز خیلی‌ها هستند که شهید طهرانی‌مقدم را نمی‌شناسند. پیش از شهادتش آن‌قدر گمنام بود که پس از آن، از شنیدن نامش انگشت به دهان می‌ماندند و «که بود و چه کرد؟» زمزمۀ شب و روزشان می‌شد. نه این‌که محدودیت امنیتی داشته باشد، نه؛ گمنامی را خودش انتخاب کرده بود تا مبادا شهرت و قدرت بر خلوص نیتش، سایه بیفکند.

مردم هنوز درگیر جنگ بودند؛ مردادماه ۱۳۶۳. سرشان به بمب و موشک‌های مختلف گرم بود و دلشان عزادار جوانانی که چُنان برگ گل، نشکفته، پیراهن شهادت به تن می‌کردند. بحث ناموس و وطن بود؛ بحث غیرت بود. زمان جنگ تحمیلی ایران با رژیم بعث عراق، ایران موشک نداشت و از طرفی، کسی به ایران موشک نمی‌داد؛ کل جهان در مقابل ایران. سلاح و ابزار کافی برای مقابله نداشتند و طرف مقابلشان به‌روزترین تسلیحات را در اختیار داشت. ما از قدرت بازدارندگی برخوردار نبودیم و قدرت بُرد توپخانۀ ما به عراق نمی‌رسید. آقایان «رفیق‌دوست» و «هاشمی» به سوریه می‌روند و پس از کلی خواهش از سوری‌ها درخواست موشک می‌کنند، ولی آن‌ها قبول نمی‌کردند و می‌گفتند تنها می‌توانیم به بچه‌های شما آموزش بدهیم. «طهرانی‌مقدم» تیم سیزده‌نفره‌ای برای آموزش کار با موشک را انتخاب می‌کند تا در سوریه آموزش ساخت موشک ببینند.

حاج حسن طهرانی‌مقدم به همراه جمعی از دوستانش مأمور شدند تا با همکاری دولت‌مردان، سر از کار ساخت تسلیحات موشکی و نظامی دربیاورند. اگر دنگ و فنگ‌های نظامی ـ سیاسی‌اش را در نظر نگیریم، همکاری خوبی بود. شناختن و اقدام برای تولید اولین موشک ایرانی، راهی سخت و ناهموار بود؛ مرد عمل می‌خواست، مرد جنگی. خط مقدم، روایت مقطعی از تاریخ است که لازم است بدانیم کشورمان با چه سختی‌هایی به این مراحل رسیده و چه آدم‌هایی شب و روزشان را گذاشته‌اند تا ما امنیت داشته باشیم. این کتابِ شش‌صدصفحه‌ای، فقط دو سال از شب و روزهایی را روایت می‌کند که این کودک نوپا در حال جان گرفتن بود؛ همان دو سال پراضطراب. خط مقدم، روایت مردانی است که کمر همت بسته و آسایش خود را فدای امنیت و پیشرفت ایران‌زمین کردند.

تمام جذابیت کتاب در این است که کشورهایی مانند لیبی حتی دوست نداشتند ما کار با موشک را یاد بگیریم که نکند خودمان به این فناوری دست پیدا کنیم! خراب شدن عمدی ۲۳ موشک توسط تیم لیبیایی و حفاظت از خاک در برابر حملات موشکی عراق، انگیزۀ دست‌یابی ایران به موشک شد. ما حتی نمی‌توانستیم یک پیچ موشک باز کنیم، چه برسد به ساخت آن!

ابعاد شخصیتی طهرانی‌مقدم چنان موسع است که شناختش را آن‌چنان سخت می‌کند که تفکیک آن تقریباً محال است. آنچه مُبرهن است این است که برجستگی‌ها و درخشندگی‌های فراوان آن، دیگر ویژگی‌ها را به خوبی پوشش می‌دهد و شهید را در نظر عوام، پررنگ و ملموس می‌سازد. مدیر و سرپرستی که در سخنرانی برای نیروهایش رفیق است و در جمع اغیار چنان محکم صحبت می‌کند که رفقایش حیرت‌زده و میخکوب می‌شوند. با همه صمیمی است و محبت را سرلوحۀ کارهایش قرار داده است. جوانِ پانزده‌ساله تا کاملِ مرد هفتادساله با او ارتباط می‌گیرند. روحش بزرگ است و دلش پهنۀ مهربانی. ارتباطش محدود به ارتباط دلی نبود؛ فکر و عقاید را هم پوشش می‌داد و همه‌جانبه عام و خواص را جذب می‌کرد. این کتاب، روند و طرز مدیریتی او را هم به تصویر می‌کشد، ولی به جزئیات زیادی دربارۀ تسلیحات پرداخته و تلاش ایرانیان در رسیدن به فناوری موشکی را نشان می‌دهد. خط مقدم، روش کار مدیریت و تلاش کار گروهی و الگو برای افراد مختلف است که زیر سایۀ طهرانی‌مقدم‌ها قد کشیده‌اند و سروهای تنومندی شده‌اند.

درست است که «خط مقدم» روایت یک تولد را بیان می‌کند، اما در دل خود حوادثی را گنجانده که خواندنش جریان متلاطم کتاب را روان و مخاطب را از قلۀ هیجان به شنیدن صدای پای آب دعوت می‌کند و او را با خواندن نامه‌های عاشقانۀ شهید طهرانی‌مقدم به همسرش سرگرم می‌کند. این هم بُعد خانواده‌دوستی و رابطۀ محبت‌آمیز با خانواده که باعث لطافت کتاب شده است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«اولین موشک سال جدید در اولین ساعات بامداد پنجم فروردین به روال قبل به موضع برده شد و حدود ساعت چهار صبح به سمت عراق شلیک شد. این موشک با این‌که به قصد زدن ساختمان رادیو تلویزیون نشانه‌گیری شده بود، اما انگار مأموریت مهم‌تری داشت و چند دقیقه پس از پرتاب، در داخل مجتمع مسکونی افسران بلندپایۀ ارتش عراق فرود آمد. مجتمع افسران در منطقۀ ابوجابیه واقع شده بود و طی این انفجار، ۱۳۰ افسر ارتشی که بیست نفر از آن‌ها جزو فرماندهان بلندپایه بودند، به هلاکت رسیدند. کشته شدن این تعداد نظامی مؤثر، آن هم در دژ امن بغداد و در داخل ساختمان‌هایی که لایه‌های مختلف امنیتی از آن‌ها محافظت می‌کردند، چیزی نبود که به‌ سادگی از کنارش عبور کرد و به ‌خواست خدا یک نتیجۀ مهم برای ایران به ارمغان آورد.»

این کتاب ماحصل تحقیقات و مستندات «مرکز حفظ آثار موشکی» است که طی چندین سال گردآوری و تدوین شده و در نهایت به قلم «فائضه غفارحدادی» نگاشته شده است. کتاب در سال‌های اولیۀ چاپ در انتشارات دیگری بود و در طی سه سال فقط دو بار تجدید چاپ شد. پس از آن با ویراست جدید و کم ‌و زیاد کردن مطالب آن در انتشارات شهید کاظمی تجدید چاپ شد و از سال ۹۶ تاکنون، شش بار تجدید چاپ شده است. ضمیمۀ نهایی کتاب، عکس‌هایی از شهید طهرانی‌مقدم در روند این تولد موشکی است. شایان ذکر است که این کتاب به تقریظ رهبر انقلاب مزین شده است.

مجله کتاب فردا / زینب آزاد



منبع خبر

شنیدن صدای پای آب کنار موشک‌های ایرانی! بیشتر بخوانید »

چشم امید داش‌مشتی‌ها به بازار آمد

چشم امید داش‌مشتی‌ها به بازار آمد


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کتاب «بی برادر» خرده روایت‌هایی از زبان دوستان و همرزمان شهید مدافع حرم جواد محمدی توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.

این روزها در شهر درچه از خیلی ها که بپرسی جواد محمدی را می‌شناخته اند یا نه احتمالا چندتایی خاطره برایت ردیف می کنند. جواد محمدی جوان دهه هفتادی پر جوش و خروشی بوده که از دوره نوجوانی‌اش هرجا حضور داشته تاثیرگذار بوده.

از جوان‌های لات یا داش مشتی که جواد دست شان را گرفته و از بیراهه آنها را بیرون کشیده تا بچه‌های هیئت و مسجد و بسیج. از شلوغی‌های سیاسی کف خیابان تا مجتمع هسته‌ای نطنز و معاونت اطلاعات سپاه پاسداران و این آخری سپاه قدس. جواد محمدی با آن روح بی قراری که داشت به همه جا سرکشیده و هرجا که بوده رد پایی از خودش بجا گذاشته که هنوز فراموش نمی شود. نیروی جهادی که این روزها بین نیروهای جهادگر مدافع سلامت جایش خیلی خالیست و اگر بود حتما دوش به دوش بقیه نیروهای مدافع سلامت داشت برای سلامتی و آرامش مردمش می‌دوید.

برشی از کتاب:
آن روزها تصور من از جواد یک آدم تند رو و بی کله بود که به آدم نمی چسبد. خب یک بخشی از این تصور هم بخاطر حرف‌هایی بود که بعضی از رفقام می‌گفتند. توی صف نماز جمعه یکی از رفقام جواد را نشان داد. جواد یک صف جلوتر بود. گفت حواست را جمع کن به این آدم حتی نزدیک هم نشوی. این و رفقاش خیلی آدمهای خطرناکی‌اند. کلی اراجیف دیگر هم درباره‌اش گفت که تو ذهن من از جواد یک دیو ساخته شد. یک آدمی که نمی‌شود دوستش داشته باشی. چه می دانستم بعدها اینجور به همین آدم می‌چسبم و می‌افتم دنبالش. می‌شود مثل برادرم. 

“بی برادر”؛ خرده روایت‌هایی است از زبان دوستان و همرزمان شهید مدافع حرم جواد محمدی که به قلم نویسنده توانای انقلابی؛ بهزاد دانشگر در قطع رقعی و ۳۲۴صفحه توسط انتشارات شهیدکاظمی منتشر شد.

علاقه مندان جهت تهیه این کتاب می‌توانند از طریق سایت  manvaketab.ir و یا ارسال نام کتاب به سامانه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ اقدام نمایند.



منبع خبر

چشم امید داش‌مشتی‌ها به بازار آمد بیشتر بخوانید »

مدیر نشرشهیدکاظمی: از کسی سفارش نمی‌گیریم!

مدیر نشرشهیدکاظمی: از کسی سفارش نمی‌گیریم!



حمید خلیلی - موسسه شهید کاظمی - کتاب

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، انتشارات شهید کاظمی برای سومین بار پیاپی ناشر برگزیده سال شد. این انتشارات در سال‌های ۹۵ و ۹۶ نیز ناشر برگزیده سال شده بود. این بار وزارت ارشاد با دوسال تأخیر ناشران برگزیده سال ۹۷ را معرفی کرد که انتشارات شهیدکاظمی در بخش خصوصی ناشران غیرتهرانی به عنوان برگزیده معرفی شد. ناشری که این روزها آثارش تقریباً برای اهالی کتاب آشنا است.

مؤسسه فرهنگی تربیتی شهید کاظمی یک مؤسسه مردمی است که در سال ۸۵ فعالیت‌های خود را اغاز کرد و درسال ۹۱ انتشارات خود را جهت ترویج فرهنگ کتابخوانی تأسیس و در دوحوزه نشر کتاب و توزیع کتاب فعالیت می‌کند. موضوعات کتاب‌های تولیدی این نشر به ترتیب تعداد در موضوعات مدافعان حرم، استکبارستیزی و جریان شناسی، مذاکرات هسته‌ای و برجام، پایداری و مقاومت و موضوعات مختلف است.

انتشارات شهیدکاظمی البته نگاهی به آثار ترجمه هم دارد که تاکنون ۲۱ عنوان کتاب از زبان‌های دیگر به فارسی در حوزه پایداری و مقاومت منتشر کرده است. این ناشر در حوزه نشر تاکنون ۴۰۰ عنوان کتاب را در تیرازه‌ای مختلف تولید نموده که در مجموع ۲ میلیون نسخه کتاب را چاپ کرده است. «یادت باشد»، «سربلند»، «ملاصالح»، «توقف ممنوع» و «کار باید تشکیلاتی باشد» از جمله اثار پرفروش شهیدکاظمی است.

به بهانه برگزیده شدن مجدد این ناشر گپی با حمدی خلیلی مدیر این انتشارات داشتیم که از نظر می‌گذرد.

فکر می‌کنید علت برگزیده شدن شما به عنوان ناشر برگزیده سال طی سه سال پیاپی چه بوده است؟

ارشاد برای ناشر برگزیده یک سری ملاک‌هایی دارد مانند تعداد عنوان و تیراز کتاب عناوین کتاب‌ها کتاب‌های ترجمه و ملاک‌های دیگر. با توجه به این معیارها ناشر برگزیده هرسال را انتخاب و معرفی می‌کند.

در چند سال اخیر شهیدکاظمی آثار متعددی را در باره شهدای مدافع حرم منتشر کرده است. درباره معیار و انتخاب این آثار بفرمائید؟

دو شیوه برای انتخاب شهدا و نوشتن کتاب‌هایشان داریم اول اینکه یک نویسنده‌ای یا بعضاً خانواده‌های شهدا کتاب نوشته شده در مورد شهید را پیش ما می اورند و ان را بررسی می‌کنیم و اگر قابل کتاب شدن داشته باشد چاپ می‌کنیم. شیوه دوم یک سری از شهدا هستند که خودمان ان ها را انتخاب می‌کنیم و وقت و هزینه می‌گذاریم و کتابشان را تولید می‌کنیم که انتخاب شهدا هم ملاک‌هایی دارد مثلاً شهید شاخصی است یا شهیدی است که زندگی نامه اش قابلیت کتاب شدن دارد و در ضمن محتوا و اسناد هم وجود دارد و می‌توان جمع اوری کرد یا افرادی که باید در مورد شهید خاطره بگویند حاضر هستند. ملاک و معیار اصلی ما بیشتر روی قابلیت است یعنی این شهید قابلیت معرفی و استفاده و اثر گیری برای قشر مخاطب را دارد

علت فعالیت گسترده شما در زمینه مدافعان حرم که بالاترین درصد تولید را به خود اختصاص می‌دهد و چند نمونه از کتاب‌های ان مورد توجه رهبری هم واقع شده چیست؟ آیا به سفارش مجموعه‌ای روی این موضوعات کار می‌کنید؟

انتخاب این موضوعات براساس دغدغه‌های افراد این مؤسسه که یک مؤسسه مردمی است و نیازی که در جامعه حس می‌کردیم بوده است و مجموعه‌ای به ما سفارش نداده است. ما از اول با دغدغه امدیم وسط و قطعاً اینکه حضرت آقا هم برایشان مورد توجه بوده بخاطر این است که یکی از دغدغه‌های ایشان روی بحث دفاع مقدس است. در بخش دفاع مقدس که عمده کار ماست بخشی داریم به نام مدافعان حرم که در این موضوع بین ناشران رتبه اول را داریم

از جانبازان مدافعان حرم هم که شهدای زنده هستند کتابی چاپ کرده اید؟

اولین کتاب درمورد جانبازان مدافع حرم جانباز سرافراز آقای حاج نصیری در دست چاپ است و به زودی به کتاب‌های انتشارات اضافه خواهد شد.

بیشتر در چه موضوعاتی فروش کتاب‌های شما بیشتر است؟

چون بیشترین تعداد کتاب‌های ما در موضوع دفاع مقدس و مدافعان حرم است طبیعتاً بیشترین موضوع پرفروشمان همین موضوع بوده است.

جدیدترین کتاب شما چه کتابی است؟

کتاب «بی برادر» در رابطه با زندگی شهید جواد محمدی است.

مخاطب کتاب‌های شما چه سنی هستند؟

مخاطب این نشر اغلب قشر نوجوان به بالا هستند و برای کودکان تعداد کمی کتاب تولید شده است.

کرونا چقدر در بحث نشر و توزیع شما اثر داشت؟

کرونا خیلی ضربه سختی بود چون ما در راهیان نور فعالیت زیادی داشتیم، نمایشگاه کتاب هم که تعطیل شد. فروشگاه‌ها هم در اکثر روزها تعطیل شدند. در این مدت فروشمان خیلی به مشکل خورده است ولی فروش اینترنتی و طرح‌های پاییزه همچنان داریم.



منبع خبر

مدیر نشرشهیدکاظمی: از کسی سفارش نمی‌گیریم! بیشتر بخوانید »