انتقام

ترس از انتقام، آمریکایی‌ها را رها نخواهد کرد/ نقش مهم نیروی هوایی ارتش در دفاع از حرم

ترس از انتقام، آمریکایی‌ها را رها نخواهد کرد/ نقش مهم نیروی هوایی ارتش در دفاع از حرم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از حوزه امنیتی دفاعی خبرگزاری فارس، امیر سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی در گفتگویی تفصیلی با پایگاه اطلاع رسانی ارتش به تحلیل شخصیت شهید سردار سپهبد قاسم سلیمانی در اولین سالگرد شهادت ایشان به دست ارتش تروریستی آمریکا پرداخت که متن کامل آن را در ادامه می‌خوانید:

** حاصل بذری که حاج قاسم در منطقه پاشید نابودی نظام سلطه و رژیم صهیونیستی است

* با تشکر از شما امیر که این وقت را در اختیار ما قرار دادید و قبول زحمت کردید که در خدمتتان باشیم. با توجه به اینکه  در ایام سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی هستیم، اگر اجازه بفرمایید از اینجا شروع کنیم که آشنایی شما با حاج قاسم سلیمانی از چه زمانی شروع شد؟ باتوجه به اینکه هردو عزیز از فرماندهان باسابقه نیروهای مسلح هستید.

بسم‌الله الرحمن الرحیم. یک سری آشنایی‌هایی که در دوران دفاع مقدس ایجاد شده سرجای خودش هست و بیشتر مسئولانی که اکنون در نیروهای مسلح هستند یک بار همدیگر را در دوران جنگ و برنامه‌های آن زمان دیده‌اند، اما شناخت رسمی و نزدیک ما مربوط به حدوداً سال 84 می‌شد و دورانی که من رئیس ستاد مشترک ارتش شدم و ایشان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران بودند و در شوراهای فرماندهی و جلساتی که فرماندهان در ستادکل داشتند، همدیگر را می‌دیدیم و باهم تبادل نظر و صحبت‌های معمول نظامی می‌کردیم.

* یکی از موضوعاتی که درباره عملکرد سردار سلیمانی در دوران فرماندهی نیروی قدس مطرح می‌شود، این بود که اهمیت و عمق استراتژیک ایران بیشتر شد و اگر زمانی در مرزهای خودمان می‌جنگیدیم اما الان دور از مرزها این کار را می‌کنیم و یک اقدام عاقلانه در نیروهای مسلح این است که تهدید را دور کنند.  نقش ایشان را در این مسئله چطور می‌بینید؟

اینکه شما فرمودید، یک بخشی از نقش سردار سلیمانی در منطقه است. شهید سلیمانی با یک درک درست و عمیق از اهداف انقلاب اسلامی و تدابیر فرمانده معظم کل قوا، میدان اقدام را روبه‌روی خودش می‌دید و برای عمل در این میدان اقدام، طراحی کرد و وارد صحنه شد و طرح‌ها را عملیاتی کرد.

سردار سلیمانی یک بذری را در منطقه کاشت و همه انسان‌هایی که از ظلم نظام سلطه و شرارت رژیم صهیونیستی به تنگ آمده بودند دور یک پرچم جمع کرد، بدون آنکه آنها را به ارتش یک کشور وابسته کند و پرچمداری را هم به دست خودشان داد. او این بذر را در منطقه پاشید و آبیاری کرد و امروز آن بذر به یک درخت تنومند تبدیل شده که حاصل  آن قطعا فروپاشی نظام سلطه و اضمحلال رژیم صهیونیستی خواهد بود.

شکست‌های سنگین راهبردی که نظام سلطه به سرکردگی آمریکا از عملکرد سردار سلیمانی خورده، موید این ادعاست که ایشان یک تغییر راهبردی بر کل منطقه صورت دادند که بعدها آثار آن معلوم می‌شود.

** رژیم صهیونیستی در سرازیری اضمحلال است

نکته مهم این بود که ایشان با توکل به‌خدا موفق شد پیچیده‌ترین ترفندهای رژیم‌های شیطانی را نقش بر آب کند و آنها را شکست دهد. یک مقداری اگر در نحوه طراحی و سازماندهی به میدان آوردن و مدیریت و سازماندهی داعش مطالعه کنیم، بنظر می‌رسد که نه تنها در تاریخ معاصر، بلکه در تاریخ ما گروهی به این پیچیدگی نداریم که همه صاحبان قدرت، سیاست و زرادخانه‌های بین المللی با بکارگیری حتی بخش‌های فرهنگی برای چیزی که ضد ارزش و ضد فرهنگ است، به میدان بیایند و بخواهند تمام ترتیبات فرهنگی، سیاسی، اعتقادی منطقه را بهم بریزند و منطقه را آنطور کنند که مورد نظر خودشان است.

اما یک نفر مثل سردار سلیمانی حرکت کرد و با کمک و استفاده از همان گروه‌ها که گفتم، به میدان آمد و این ترفند پیچیده را شکست داد. شکست‌هایی که نظام سلطه به سرکردگی آمریکا و رژیم صهیونیستی خورده اصلا قابل جبران نیست و دیگر نمی‌توانند به مواضعی که از آن عقب رفتند، دوباره برگردند. برگشتن آمریکا به ده سال و بیست سال پیش اصلا امکان ندارد و مسیر اضمحلال رژیم صهیونیستی در سرازیری است و نمی‌تواند دوباره وارد سربالایی شود. این کار بزرگ را شهید سلیمانی انجام داد.

یک انقلابی با یک رهبرانی مثل حضرت امام و حضرت آقا و یک کشوری مثل ایران و ملتی مثل ملت ما و دانشگاهی مانند دانشگاه دفاع مقدس می‌توانست انسانی در تراز جهانی برای چنین ماموریت بزرگی معرفی کند. بنابراین ایشان یک شخصیت ارزنده‌ی تربیت‌شده‌ی دفاع مقدس بود.

آمریکایی‌ها اشتباه خیلی بزرگی کردند و در روزهای اول بعد از شهادت ایشان هم، این مضمون را زیاد شنیدیم که «شهید سلیمانی» هراسش برای آمریکایی‌ها از «سردار سلیمانی» بیشتر است. این حرف، حرف درستی است. آنها با این کار غیرعاقلانه آیینه‌ای را شکستند و خودشان مقدمه تکثیر هزاران آئینه‌ را فراهم کردند که همه آنها ضد رژیم نامشروع صهیونیستی خواهند بود.

** هدف داعش، ایران بود

* شما در صحبت‌هایتان به داعش اشاره کردید.  یکی از هداف داعش تهدید امنیت و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی بود و حتی به نزدیک مرزهای ما هم آمدند. شما بعنوان یک فرد نظامی باتجربه، چقدر این پدیده را برای جمهوری اسلامی و منطقه خطرناک می‌دانید؟

در زمان حضور نحس آنها، مردم به اندازه لازم خطرشان را احساس کردند که چگونه موجوداتی هستند و با چه روش‌هایی اهداف خود را پیش می‌بردند و بغضی که نسبت به ایرانی‌ها داشتند را فهمیدند.

در این ماجرا -اگرچه شروعش از سوریه و عراق بود، اما- مثل بسیاری از توطئه‌ها، هدفشان ایران و ایرانی بود. این غیرت ایرانی و این ایستادگی ایرانی و ایستادگی الهام بخشی که ملت ایران دارد، برایشان خطرناک است. یک ملتی که روی پای خود و با تکیه بر توانایی‌های خودش از زندان نظام سلطه بیرون آمده و بزرگترین دشمن نظام سلطه شده است، اگر به اهدافش برسد، نتیجه آن، پایان کار نظام سلطه خواهد بود، پس هدف از تولید داعش، جمهوری اسلامی بود.

تاکید دین ما و همچنین آئین‌نامه‌های نظامی ما می‌گوید که اگر بگذاریم دشمن تا آستانه خانه بیاید، طبق مبانی دینی، قطعا ذلیل خواهیم شد. اگر قبل از ورود به حریم خانه جلویش را گرفتیم خیلی راحت‌تر است تا اینکه درون خانه با او بجنگیم. فارغ از مسائل راهبردی که جنبه‌های سیاسی، اعتقادی و نظامی داشت، این عاقلانه‌ترین و دقیق‌ترین کار بود که این پدیده در نقطه شروع خود سرکوب شود تا به مرزهای ما نزدیک نشوند. البته یکی دوبار تا حدود 20، 30 کیلومتری مرزهای ما نزدیک شدند اما با شدت برخورد شد و دور شدند اما کار دقیق، درست و عاقلانه این بود که در دورترین نقطه با‌ آنها درگیر شویم.

سردار سلیمانی ضمن نجات مردم عراق و ملت سوریه از شر داعش، شرّ این خطر را از سر مردم ایران کم کرد. اگر آنها پایشان را به کشور ما می‌گذاشتند، وحشی‌گری‌هایشان به مراتب بیشتر از آنی بود که در کشورهای دیگر انجام دادند.

** جاذبه حاج قاسم در حداکثر ممکن و دافعه او در حداقل لازم بود

* شما در ابتدای مصاحبه به شخصیت مدیریتی حاج قاسم اشاره کردید. افکار عمومی بیشتر ابعاد حماسی و نظامی ایشان را دیده است اما این سوال مهمی است که ایشان چطور عرصه را مدیریت کرد و در جبهه مقاومت از کشورهای مختلف، آدم‌ها را دور هم جمع کرد؟ چراکه این کار نیازمند شناخت فرهنگ‌های مختلف است.

این نمونه فقط از ایران و دانشگاه دفاع مقدس برمی‌آید. ما شخصیت‌های بزرگ نظامی و سیاسی در طول تاریخ داریم که خیلی‌هایشان قابل احترام هم بودند و ملت‌‌هایشان هم به آنها افتخار می‌کنند، اما کسی که مجموع این خصوصیات را داشته باشد کمتر سراغ داریم. یک فردی که با آن اشراف راهبردی و اشراف اطلاعاتی  دقیق و با آن نیرویی که در دست دارد، این قدرت عظیم را در دست داشته باشد که می تواند معادلات یک منطقه  و بلکه بعضی معادلات فرامنطقه ای را جابجا کند، اما بعد شما می‌بینید این آدم در مقابل یک بچه شهید آن طور متواضع و خاکی و پایین می‌آید که به راحتی آن بچه دو یا سه ساله با او ارتباط بر قرار می‌کند.

جاذبه در حداکثر ممکن و دافعه در حداقل لازم؛ شما این را در شخصیت شهید سلیمانی می‌دیدید. درمباحث سیاسی که بعضی وقت‌ها پیش می‌آمد واقعا ایشان یک آدم فراملی بود.

با عالی‌ترین مقامات کشورهایی که برای خودشان در نظام بین‌الملل دارای جایگاهی هستند نیز به راحتی ارتباط برقرار می‌کرد و به همین ترتیب با یک رزمنده حشد شعبی و یک نیروی داوطلب مردمی در سوریه و یا یک جهادگری که در خوزستان به سیل زده‌ها کمک می‌کرد.

شرح صدر فوق‌العاده‌ای داشت. یک کار بزرگ در این  حد که او مسئولیتش را داشت، با محدودیت‌ها و ملاحظات و چالش‌های زیادی همراه است، موافق و مخالف زیاد دارد، انواع و اقسام ایده ها مطرح می شود.

* بخصوص محدودیت های امکاناتی . . . 

حالا محدودیت‌ها یک طرف، ایده‌های مختلف هم یک طرف. اینکه کسی پیدا شود که بتواند همه اینها را گوش کند و هیچ کسی را تخطئه نکند و بیرون نیندازد، خدای نکرده -البته ما این رفتار را ندیدیم و برای تقریب به ذهن عرض می‌کنم- مانند برخی که اگر بخواهد حرفی را رد کند، لبخند معناداری بزند یا یک پوزخندی بزند، اصلا اینطور نبود. در کمال احترام حرف‌های دیگران را ولو مخالف باشد گوش می‌کرد و بعد در عین حالی که همه عوامل دخیل در مسئله دارد به او به عنوان علمدار میدان فشار می‌آورد، با سعه صدر کار را پیش می‌برد.

وقتی شما در طول دو روز سه بار بین چند کشور رفت و آمد کنید و در این میان کارهای پر چالش میدانی و جلسات متعدد با سیاسیون و جلسات کارشناسی داشته باشید، معلوم است که بالاخره بی‌خوابی و گرسنگی و فشار‌های عصبی روی آدم تاثیر می‌گذارد اما آنچه که از او می‌دیدیم و در کلام و تدبیرش، آن خستگی هرگز دریافت نمی‌شد.

** ماجرای معرفی نفرات زبده نیروی زمینی ارتش به حاج قاسم

* در سال‌های اخیر بعد از اینکه موضوع مقابله با گروهک‌های تکفیری در کشورهای اطراف ایران شکل گرفت، فرهنگ و واژگان جدیدی به  ادبیات مردم ما اضافه شد به عنوان مدافعان حرم. ما الان می‌بینیم که از ارتش جمهوری اسلامی ایران هم رزمندگانی داشتیم که در آن عرصه رفتند و حضور داشتند و بعضا به شهادت رسیدند؛ چیزی که ممکن است برای افکار عمومی جدید باشد. بفرمایید این موضوع  از کجا شکل گرفت و چطور شد که در این زمینه ارتش و سپاه به یکدیگر رسیدند و ما از ارتش شهدایی داریم که در حوزه‌های مختلف حضور داشتند و کار کردند. این ارتباط چطور برقرار شد؟

اگر کس دیگری به غیر از شهید سلیمانی بود شاید این ارتباط به  این صورت شکل نمی‌گرفت.اولاً اینکه ما به صورت علنی نیرو بفرستیم را خیلی‌ها شاید به صلاح نمی‌دانستند.

به خاطر دارم یکبار یک لیست 17 نفره نوشتم و به حاج قاسم دادم. گفتم این 17 نفر کسانی هستند که در کردستان، در شرق کشور، در درگیری با طالبان و در درگیری با منافقین و در جنگ تحمیلی حضور داشتند. آدم‌های بسیار با تجربه‌ای هستند و می‌توانند در حوزه مدیریت، فرماندهی و مشاوره مثمرثمر باشند. آن موقع ظهور داعش یک پدیده جدید و ناشناخته‌ای بود و مقابله با آنها مثل هیچکدام از جنگ های گذشته نبود.

* خود شهید سلیمانی هم در یکی از سخنرانی‌هایشان اشاره می‌کنند که تفاوت این جنگ با هشت سال دفاع مقدس چه بوده است.

بله. من به ایشان عرض کردم که این افراد هستند. لیست را از من گرفت و یک نگاهی کرد و گفت باید رویش فکر کنیم. آن موقع مقام رسمی که در این ماجرا مذاکره کند، فرمانده سابق ارتش بودند و من دوستانه با شهید سلیمانی در این مورد صحبت کرده بودم.

مدتی گذشت و بعد از این یک مدت، اولین همکاری‌ها شکل گرفت البته نه به عنوان اینکه ما آنجا برویم و کار عملیاتی انجام دهیم، بلکه برویم و ضمن مشاوره از آن صحنه تجربیاتی بیاندوزیم. گروه کوچکی به آنجا رفتند و برگشتند و بعد گروه دیگری رفتند و برگشتند و بعد از اینکه آمدند و گزارش‌ها را آوردند، این شد مقدمه اینکه پس ما می‌توانیم کمک کنیم و خیلی هم می‌توانیم کمک کنیم.

بعد از آن، برای اینکه نیروها به چه شکل اعزام شوند، مذاکراتی کردیم و کار شروع شد و تعدادی از عناصر داوطلب نیروی زمینی ارتش برای کمک در حوزه های مختلف وارد شدند.

** نقش مهم نیروهوایی ارتش در دفاع از حرم

اما بخش مهمتر آن مربوط به نیروی هوایی بود. خوب نیروی هوایی یک امکان بالقوه و موثری برای این کار بود. آن هم با شرایطی که کشور سوریه داشت. بالاخره رفتن در چنین فضایی که صحنه آن معلوم نیست، از دست یک عده خلبان جان برکف که برای یک همچین فضایی تربیت شدند برمی‌آمد که شاید ما مشابه آنها  را در ارتش‌های دیگر هم نداریم که بتوانند کارهای این چنینی انجام دهند.

** مشکل ما تعداد زیاد داوطلبان برای اعزام به سوریه بود

* فیلم‌هایی هم در فضای غیررسمی منتشر شد که هواپیمای پشتیبانی در چه منطقه خطرناکی و در اوج خطر حضور داشتند و من یکجا از قول یکی از فرماندهان ارتش خواندم که این کار داوطلبان خیلی زیادی هم داشت و اینطور نبوده که به یک عده دستور بدهند که شما باید بروید و خیلی بیشتر از آن چیزی که نیاز بود، دواطلب این کار شدند.

تمام کسانی که از ارتش جمهوری اسلامی چه در نیروی هوایی و چه زمینی رفتند از بین داوطلبان بودند و بسیاری از داوطلبان هم فرصت رفتن پیدا نکردند. ما آن روزها وقتی به واحدها و یگان‌های مختلف می‌رفتیم، یکی از مشکلاتمان همین درخواست زیاد داوطلبان بود.

من در این دوران خاطره‌ای برایم تداعی شد. در زمان دفاع مقدس در دشت عباس یک بالگرد شینوک آمد و فردی پیاده شد و گفت تعدادی نیروی می‌خواهیم برای یک ماموریت خاص. بالاخره آن فرماندهی که آنجا بود 20 نفر را برد که سوار بالگرد کند اما بقیه به او حمله کردند که تو چرا پارتی‌بازی کردی و بعضی به او حتی بد و بیراه هم می‌گفتند و اجازه نمی‌دادند بالگرد بلند شود. فرمانده مجبور شد به آنها بگوید که این گروه اول است و شما باید 30 نفر 30 نفر آماده باشید تا بیایم و شما را هم ببریم. یعنی وعده ناصحیح داد تا بتواند آنها را آرام کند.

ما هم چنین وضعیتی داشتیم. در هر واحدی از ارتش که می‌رفتیم، یکی از موضوعات ما همیشه همین بود و افراد متعددی مراجعه می‌کردند که ما باید به  سوریه برویم. از بین دواطلبان این ماموریت یک تعدادی اعزام شدند، یک تعدادی به شهادت رسیدند و یک تعدادی هم برگشتند و برخی هم مجروح  شدند.

** جنگنده های ارتش وارد صحنه شدند

پشتیبانی هوایی کار خیلی مشکلی است. شما باید گاهی بدون اتکا به سامانه‌های مرسوم ناوبری در شب تاریک با چراغ  خاموش در باندی که دو طرف آن در اختیار داعش است و به شما تیراندازی می‌کنند بنشینید. بسیاری از این هواپیماهای ما با تفنگ به سمت آنها تیراندازی شده است. این‌ها کارهای خیلی بزرگی بود که آنجا انجام شد و در زمان خود، فداکاری های آنان گفته خواهد شد.

علاوه بر این، وقتی داعشی‌ها داشتند به مرزهای ما نزدیک می‌شدند، سردار سلیمانی به این نتیجه رسیده بود که جنگنده‌های ارتش باید وارد شوند و کار کار اینهاست که قضیه را فیصله دهند.

این که یک کسی با این  روحیه، ارتش را هم شریک کند، یکی از نقاط عطف بود که از شهید سلیمانی برمی‌آمد و برای ارتش هم تجربه بسیار بزرگی بود که توان و نقش ما را در این ماجرا روشن کرد.

** دلیل حضور نیروهای ایرانی در عراق و سوریه

* ما در مواجه با این موضوع یعنی نقش ایران در کمک به کشورهایی نظیر سوریه و عراق، مشاهده می‌کنیم که برخی سعی دارند این حضور ایران را یک نوع دخالت در کشورهای دیگر جلوه دهند اما وقتی نگاه  می‌کنیم، تفاوت‌هایی بین این حضور و مثلا حضور آمریکایی‌ها در کشورهای دیگر وجود دارد مثلا اینکه حضور ایران به دعوت دولت‌های رسمی آن کشورها بوده است. لطفاً یک مقدار درباره این تفاوت حضور توضیح بفرمایید.

عمده تفاوت همین است که آن کشورها هم دولت و هم مردمشان رسما وعلنی از ما دعوت کردند. همین الان هم برای اینکه  یک وقت با دستکاری در حرف‌های ما برای آن ملت‌ها سوء برداشت ایجاد نکنند، خیلی نمی‌توانیم این را برملا کنیم که نیروی قدس در نجات این کشورها چه کرد اما خودشان می‌گویند که کشور ما را اینها نجات دادند.

آنها درخواست کردند و روابطشان با سردار سلیمانی و الان با سردار قاآنی نسبت به روابط معمول سیاسی با سایر کشورها متفاوت است.

یعنی یک عده تروریست وحشی بی‌سابقه که مشابه آن را شاید کمتر در تاریخ ببینیم، در یک کشوری ریختند و به ناموس و بچه و اموال و افکار و اعتقادات مردم رحم نکردند و یک موجی از وحشت و ترور در یک کشور راه انداختند. این طرف، یک عده هم آمدند و بدون هیچ چشم‌داشتی در مقابل تروریست‌هایی که آنگونه با مردم برخورد می‌کردند، جنگیدند و ایستادند. هیچ ادعایی هم نداشتند. این‌ها با آن آمریکایی‌هایی که آمدند و مداخله کردند، زمین تا آسمان تفاوت دارند. آن‌ها نیامده شرط گذاشتند که فلانی و فلانی برود و این افراد باشند.  نتیجه‌اش هم این شد که بر اساس اسناد و مدارک، با تمام قدرت به تروریست‌ها کمک ‌کردند.

* خودشان هم اعلام کردند که در پشتیبانی از تروریست‌ها نقش داشتند.

بله. تا یک مدت به روی خود نمی‌آوردند، تایید و تکذیب هم نمی‌کردند. اما پس از مدتی تایید کردند. از این رو رفتار آمریکا کاملا متفاوت با آن کشوری است که آمده و در برابر تروریست‌های وحشی، از مردم مظلوم و بی‌پناه دفاع می‌کند. آنها آمدند تا یک حکومت را با هر قصد و هدفی به هم بریزند و ذخایر آن را هم تحت تسلط بگیرند. البته هنوز در بخش‌هایی به دزدی‌های خود ادامه می‌دهند.

کشورهایی که خودشان بزرگترین تروریست‌ها، دزدها و سرگردنه بگیرهای عالم هستند، برای کسب منافع‌شان به سوریه رفتند و هر کدام به دنبال غنیمتی در آنجا گشتند. این‌ها با ایران تفاوت اساسی دارند که ابتدا اقدام به سازماندهی مردم آن کشور کرد. هرجایی که خلاء وجود داشت و هنوز آن بخش کامل نشده بود، از عزیزان خود استفاده کرد.

شهید همدانی، عزیز ما و مورد علاقه همه ما بود. ما برای چه این عزیز را تقدیم کردیم؟ در مجموعه ارتش نیز شهدای عزیزی همچون ذوالفقارنسب، قوطاسلو، همتی، شیبک، جودی ثانی، یداللهی، زرهرن و شهید مرادی تقدیم کردیم. این‌ها برای ما و کشور ما عزیز هستند، اما آنجایی که دیدیم خلایی وجود دارد، آن خلاء را با وجود این عزیزان پر کردیم.

البته سردار سلیمانی به دنبال این بود که از میان خود آن‌ها افرادی پیدا کند تا جایگزین این افراد شوند و خودشان مسئولیت‌شان را برعهده بگیرند. به مرور زمان نیز آن‌ها نقش و حضور بیشتری پیدا کردند، به مرور کار به جایی رسید که نیروهای ما تنها مسئولیت مستشاری برعهده داشتند.

ما به سوریه نرفته بودیم که کشورگشایی کنیم و از غنایم آن کشور استفاده کنیم. ما به آنجا نرفته بودیم تا حکومت را تغییر بدهیم و علیه مردم آنجا عمل کنیم. ما به دعوت رسمی و خواست مردم آن کشور و برای دفاع از مردم‌ مظلوم سوریه در مقابل یک عده تروریست وحشی به آنجا رفتیم.

** ترور حاج قاسم ناشی از بی‌خردی و بن‌بست در حاکمیت آمریکا بود

* شما در سخنان‌تان عنوان کردید که آمریکایی‌ها با این اقدام تروریستی که انجام دادند، مرتکب اشتباه شدند. بسیار کم‌سابقه است که یک کشور دست به ترور رسمی بزند، آن هم یک مقام رسمی را که به صورت رسمی به یک کشور ثالث سفر کرده است، ترور کند و عالی‌ترین مقام آن کشور یعنی رئیس‌جمهورش هم اعلام کند آن‌ها این کار را انجام داده‌اند. بفرمایید که شما با چه تحلیلی عنوان می‌کنید که اقدام آمریکایی‌ها بی‌خردانه بود؟ این اقدام چه تبعاتی برای آمریکا خواهد داشت؟ و به نظر شما آمریکا با این اقدام چه منافعی را دنبال می‌کرد؟

اگرچه ممکن است برخی با ملاحظاتی که دارند یا ترسی که دارند، اعلام نکنند، اما همه مجامع بین‌المللی، همه انسان‌ها و همه کشورها این کار را مردود و بی‌خردانه و غیر انسانی می‌دانند.

اینکه یک کشور با ارتشش، میهمان یک کشور دیگر را ترور کند، هیچگاه مورد تایید نیست. این نهایت عجز، درماندگی، بی‌تدبیری و به بن‌بست رسیدن راهکارهای عاقلانه در نظام آمریکاست و به عبارت دیگر این یک علامت بزرگ از شروع سقوط نظام آمریکاست.

کار آمریکا به جایی رسیده است که رئیس‌جمهور آن، فرماندهی انجام یک امر ناپسند را بر عهده می‌گیرد و اعلام هم می‌کند. این سقوط تمامی ارزش‌های مورد تایید جامعه بین‌المللی، مردم آگاه، حقوق‌دانان، دانشمندان و صاحب‌نظران در آمریکاست. هیچ کس این را تایید نمی‌کند. برخی ممکن است از روی ترس یا ملاحظات دیگر این را بیان نکنند، اما همه می‌دانند این کار غلط، احمقانه و ناشی از بی‌خردی مطلق و به بن‌بست رسیدن کامل آمریکایی‌هاست.

آمریکایی‌ها اگر این توانایی را داشتند که یک کار عاقلانه و با حساب و کتاب انجام بدهند، قطعاً انجام می‌دادند. ترور سردار سلیمانی را نه آن روزی که این کار را کردند، کسی تایید کرد، نه بعد از آن تا به امروز کسی تایید کرده است و نه در آینده کسی این را تایید خواهد کرد. این تنها نشانه به بن‌بست رسیدن، بی‌خردی و بی‌تدبیری سردمداران نظام آمریکاست.

سردار سلیمانی در زمان حیاتشان، ثمرات بسیاری داشتند و خیلی موثر بودند. ایشان نقش تعیین‌کننده و اصلی در رابطه با پا گرفتن شجره طیبه مقاومت در منطقه داشتند. با شهادتشان، رفتار و مدرسه‌ای شکل گرفته که رهبر انقلاب از آن به عنوان مکتب یاد کردند. این مکتب تازه تربیت کردن انسان‌ها را آغاز کرده‌ است.

تا پیش از شهادت سردار سلیمانی، شما به یاد دارید یکی از شخصیت‌هایی که مورد علاقه همه بود و به هر روستایی که می‌رفتید و حتی با بچه مدرسه‌ای‌های آن صحبت می‌کردید، او را دوست داشتند، شهید صیادشیرازی بود. مردم نسبت به او علاقه نشان می‌دادند، هرچند الگوی شهید صیاد شاید کمتر به بیرون از ایران سرایت پیدا کرده باشد، اما الگوی شهید سلیمانی به تمامی کشورهای منطقه و حتی خارج از منطقه و کشورهایی صادر شد که ممکن است از نظر مذهبی هم‌مسلک ما هم نباشند، اما از نظر دفاع از حق و مقابله با باطل، دفاع از مظلوم، ایستادگی در برابر ظالم و نظام سلطه‌ای که همه را برده و بنده‌ی خود می‌داند، هم عقیده هستند و معتقدند که باید ایستاد و از شخصیت، شان، آقایی، انسانیت و ملت خود دفاع کرد. اکنون که دیدند یک نفر از ایران سر بلند کرده است، جان گرفتند. با ترور سردار سلیمانی آن‌هایی که او را نمی‌شناختند هم ایشان را شناختند.

جنس شهادت سردار سلیمانی عاشورایی است. یزیدی‌ها به خیال خودشان همه را شهید و حذف کردند. یکی از اهدافی که سپاهیان عمر سعد دنبال می‌کردند و با اسب بر روی جنازه‌های مطهر شهدای کربلا تاختند، این بود که می‌خواستند هیچ آثاری از آنان باقی نماند، اما اینگونه نشد و ندای کربلا نه تنها به همه عالم که به همه تاریخ رسید.

تا قیامت راه امام حسین (ع) و عاشورا برای آن‌هایی که ایده‌هایی همچون سردار سلیمانی در سر دارند، روشن است. یک دست‌پرورده مکتب عاشورا و مکتب امام حسین (ع) به نام سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، خودش یک مکتب می‌شود. از قدیم چنین ایده‌هایی در درون جوامع و در درون ملل و اقوام وجود داشته است، اما چون نمی‌دانستند چه باید بکنند، سرکوب شدند و از بین رفت. اما امروز یک نفر آمد، قد علم کرد و اثبات کرد که می‌شود با توکل بر خدا و با اعتماد به نفس به آنجایی که مدنظر است، رسید. این سنت تاریخ است.

تصور این بود که با به آتش انداختن ابراهیم(ع)، ابراهیم پایان خواهد یافت، اما او پایان نداشت و آن نمرود بود که پایان یافت. فرعون بود که پایان یافت. آن کس که فکر می‌کرد، در منطقه‌ای که هیچ شهری در اطرافش نیست و در یک بیابان برهوت و در یک نیم روز نام اباعبدالله الحسین (ع) را می‌تواند خاموش ‌کند و از بین ‌ببرد، خودش، دودمانش و فکرش از بین رفت.

دشمن فکر کرد که با زدن سردار سلیمانی، کلید اصلی مقاومت خاموش خواهد شد. اما اینگونه نشد و در هر جایی، یک سلیمانی سر بر آورد. مانند اینکه یک دیوانه یک آینه قدی را با سنگ بزند تا آن آینه شعاع خورشید را منعکس نکند، در حالی که هر تکه از آن آینه که بر زمین افتاده است، خود یک آینه دیگر است و شعاع خورشید را منعکس می‌کند.

آمریکایی‌ها در کمال بی‌خردی مسیر اضمحلال خود را طی می‌کنند. سرعت خود را برای زوال تسریع بخشیده‌اند. آن‌ها به جز خودشان نباید کسی را سرزنش کنند.

** ترس از انتقام، آمریکایی‌ها را رها نخواهد کرد

* امیر بفرمایید که این ترور چه تبعاتی برای آمریکایی‌ها خواهد داشت. به هر حال از یک سال پیش ترسی در بین آمریکایی‌ها و متحدانشان به وجود آمده است، اینکه انتقام سخت چه خواهد بود و چه خواهد شد؟ و سوال دیگر این است که خود این ترس چه تبعاتی برای آمریکایی‌ها خواهد داشت؟

ترس از انتقام، آمریکایی‌ها، صهیونیست‌ها و آن‌هایی که این‌ها را همراهی کردند و عمله آن‌ها شدند، رها نخواهد کرد.

شما در این یک سال گذشته هم می‌بینید که از این دست، شمشیر و پتکی که بالا رفته در وحشت هستند. آنها می‌دانند که جمهوری اسلامی ایران  و مقام معظم رهبری در حرفی که می‌زنند جدی هستند و به وعده‌ای که دادند عمل می‌کنند. تاریخ چهل ساله ما و رفتاری که امام در رابطه با جنگ تحمیلی و بیرون کردن شاه داشتند این را نشان داده است؛ به همین خاطر این هراس برای آنها وجود دارد و یک سال است که منتظرند که ضربه انتقام شهید سلیمانی کجا دامن آنها را خواهد گرفت و مغز کدامشان با ضربه انتقام پریشان خواهد شد.

البته همانطور که بزرگان ما هم گفتند، اصلا هیچ کس در آمریکا و در رژیم صهیونیستی وجود ندارد که بگوییم مثلا زدن او جبران خون شهید سلیمانی خواهد شد. اصلا خاک پای نه سردار سلیمانی ما، بلکه خاک پای مدافعان حرم هم نمی‌شوند و اصلا ارزش ندارند.

جبران این کار آنها همین اتفاقی است که بعضی سرچشمه‌هایش پیدا شده و یک نمونه اینکه اینها از عراق و منطقه بیرون بروند. این ظاهر کار است در واقع باطنش این است که دست و پای سلطه را جمع کنید و آنها بدانند که دوران سلطه‌گری و سلطه‌پذیری به پایان رسیده و این بخشی از آن انتقامی است که ما داریم درباره آن صحبت می کنیم.

انتقام از آمریکایی‌ها و رژیم صهیونیستی، به ثمر رساندن هدف سردار سلیمانی است. هدف ایشان این بود که نظام سلطه را از جهان برچیند و اضمحلال رژیم صهیونیستی را تسریع کند.

من لازم است در این خصوص یک توضیحی بدهم؛ اگرچه ممکن است هرکس در کش و قوس‌های نظامی‌گری ضربه‌ای بخورد و یا به طرف مقابل ضربه‌ای بزند، اما آنچه ما می‌گوییم، سنت تاریخ است که رژیمی مثل رژیم صهیونیستی را به اضمحلال نزدیک می‌کند. آنها خودشان این مسیر را دنبال می‌کنند و مسیری که انتخاب کردند، ناگزیر آنها را به قعر سقوط می‌برد و سردار سلیمانی هم دلش می‌خواست این مسئله تسریع شود. اگر یک روز  زودتر هم این سایه شوم برداشته شود به نفع ملت‌هاست. همین دستپاچگی و به بن بست رسیدن آمریکایی‌ها و اینکه می‌گویند چه کنیم، مثل همان نفرین قدیمی است که می‌گویند خدا طرف را به چه کنم چه کنم انداخته است. الان آمریکایی‌ها هم به همچین بلایی دچار شدند و همین آنها را دچار سردرگمی کرده. این خودش یکی از تبعات انتقام است.

همه اینها به همراه قدرت گرفتن و اقتدار روز افزونی است که به کوری چشم دشمنان جمهوری اسلامی ایران علی رغم هر آن چیزی که در عرصه‌های علمی، فناوری، فرهنگی یا رشد جوانان و رویش‌های انقلاب می‌خواستند از پیشرفتش جلوگیری کنند بیش از آنچه خودمان انتظارش را داشتیم دارد اتفاق می افتد‌. البته ما در یک جنگی هستیم که در این جنگ وقت‌هایی لطمه می‌خوریم یا در سختی زندگی می‌کنیم. ملت ما به خاطر شرایط اقتصادی در شرایط سختی هستند اما این شرایطی نیست که پایداری طولانی داشته باشد و حتما با همان روحیه و توانی که تاکنون ملت از آن عبور کرده از این شرایط هم عبور خواهد کرد و روزهای بهتری خواهیم داشت. آمریکایی ها نیز به دست خودشان و ملت های منطقه آن چیزی که سردار سلیمانی دنبال می کرد که فروپاشی نظام سلطه بود، دچارش خواهند شد و به احتمال زیاد خیلی دیر نخواهد بود.

* به عنوان سوال آخر، شما چطور از شهادت سردار سلیمانی مطلع شدید و چه احساسی با شنیدن این خبر داشتید؟

معمولا ساعت به ساعت آخرین فعل و انفعالات اطلاعاتی را به ما می‌دهند. همان شب شاید نیم ساعت بعد بود که من این خبر را متوجه شدم.

هر زمانی که کسی لباس بسیجی و نظامی‌گری به تن می‌کند بدون تعارف نسبت به اکثرشان این حالت را داریم که آماده‌ایم تا هر روز خبر شهادت هرکدامشان را بشنویم. وقتی کسی این لباس را پوشید، یعنی لباس شهادت را پوشیده و در صف ایستاده است.

بعد از خبر شهادت هرکدام از دوستانمان آنچه که فوراً به ذهن ما خطور می‌کند این است که او هم به هدفش رسید و حالا نفر بعدی چه کسی خواهد بود؟ اما طبیعتا وقتی خبر شهادت‌ها را می‌شنویم یک احساس فقدان و احساس از دست دادن برادر، گاهی احساس از دست دادن پشتوانه، دوست و امید به قلب آدم نیز خطور می‌کند. پذیرش این موضوع برای ما سخت نیست اما دردناک است. شنیدن این اخبار برایمان غیر منتظره نیست اما واقعا دردناک است و از جهات مختلف غصه می‌خوریم.

خاطرم هست وقتی خبر شهادت شهید شوشتری را شنیدم به محض شنیدن خبر گفتم: «ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون، او به مقصدها رسید و  ما هنوز آواره ایم». به هر حال ما می‌دانیم که پاداش این افرا به جز شهادت هیچ چیزی نیست و چیزی نمی‌تواند پاداش به خاتمه کار آنها باشد.

یادم هست وقتی که خبر شهادت شهید صیاد را شنیدم، اول به ما گفتند حادثه‌ای برای ایشان پیش آمده است. من گفتم محال است که ایشان در یک حادثه کشته شده باشند، بعد از آن اعلام کردند که ایشان ترور شده‌اند. یعنی در نهایت، مهری که در کارنامه این افراد صادق و خالص در لباس بسیجی، نظامی و پاسداری باید باشد، مهر شهادت است.

البته ما دلمان می‌خواهد آنها هشتاد سال تا صد سال باشند و از حضورشان استفاده کنیم. دوست داریم آنها سالیان بیشتری این علم را نگه دارند و افراد بیشتری را هدایت کنند اما خداوند بهتر از همه ما می‌داند که چطور باید این جهان را اداره کند و ما هم به مقدرات خداوند راضی هستیم و چاره‌ای هم نداریم که صبوری کنیم و باید برای ادامه هدف آنها تلاش کنیم.

انتهای پیام/





منبع خبر

ترس از انتقام، آمریکایی‌ها را رها نخواهد کرد/ نقش مهم نیروی هوایی ارتش در دفاع از حرم بیشتر بخوانید »

ابتکار عمل فرمانده کل قوا زمینه شکست «داعش» را فراهم کرد/ گرفتن انتقام از «ترامپ» حتمی است


ابتکار عمل فرمانده کل قوا زمینه شکست «داعش» را فراهم کرد/ گرفتن انتقام از «ترامپ» حتمی استبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار سرتیپ پاسدار «محمد کوثری» مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، امروز (پنج‌شنبه) در مراسم بزرگداشت نخستین سالگرد شهادت «هادی طارمی» محافظ سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، که همراه با رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی، در قطعه ۵۰ بهشت زهرا (س) تهران برگزار شد، اظهار داشت: مدیران کشور باید عملگرایی، شجاعت، صداقت و نترسیدن در مقابل دشمن را از نوع مدیریت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی الگو بگیرند.

وی با اشاره به اینکه شهید حاج «قاسم سلیمانی» ادامه دادن راه حق و شجاعت در مقابل توطئه های دشمنان از مکتب حضرت اباعبدالله‌الحسین (ع) فرا گرفته بود، افزود: امام حسین (ع) می دانست که با ۷۲ تن نمی‌توان مقابل خیل عظیم لشکر دشمنان ایستاد؛ ولی چون به راه حق، حقیقت و خداوند ایمان داشت، با تمام توان در مقابل دشمن ایستاد و جاودانه شد.

سردار کوثری ادامه داد: ما امروز در سالگرد شهادت سردار دل‌ها و یارانش گرد هم آمده‌ایم تا بگوییم شهیدان عزیز بدانید که ما تا آخر پشت سر رهبر معظم انقلاب ایستاده‌ایم و در مکتب ولایت به‌عنوان یک بسیجی، پاسدار و ارتشی در مقابل استکبار جهانی، صهیونیسم بین‌الملل و کشورهای مرتجع منطقه ایستادگی خواهیم کرد تا زمینه ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) را فراهم کنیم.

وی با بیان اینکه در خصوص انتقام از خون شهید سردار «سلیمانی»، تاکنون ۴۸ نفر شناسایی شده‌اند، خاطرنشان کرد: ما تا روزی که انتقام این شهیدان را نگیریم، راحت نخواهیم نشست.

مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تاکید کرد: «ترامپ» یکی از شیاطینی است که حتما از وی در زمان و مکان مناسب انتقام خواهیم گرفت.

وی با اشاره به اینکه سردار شهید حاج «قاسم سلیمانی» همیشه از خانواده‌های شهدا درخواست دعا برای شهید شدنش را می‌کرد، افزود: این شهید بزرگوار به آرزوی دیرینه‌اش رسید و خداوند به ایشان عزت ابدی عطا کرد؛ ولی در مقابل دشمن سردار دل‌ها «ترامپ» همان‌گونه که همگان دیدند، خار و خفیف شد.

سردار کوثری به تشکیل گروه تروریستی «داعش» توسط آمریکا، اسرائیل و کشورهای مرتجع منطقه اشاره کرد و افزود: داعش با فریب مردم از ۷۸ کشور جهان در خاک سوریه و عراق تشکیل شد که حکومت اسلامی را آن‌گونه که خودشان می‌خواهند تشکیل دهند و همگان دیدند که اقدام به پاره کردن شکم و سر اسیران می‌کردند.

وی یادآور شد: داعش برای ایجاد رعب و وحشت در میان مردم و نیروهای مقاومت، فیلم جنایات خود را در فضای مجازی منتشر می‌کرد و با این کار تا حدودی هم موفق بود که حاج قاسم سلیمانی به‌دستور و ابتکار رهبر معظم انقلاب به میدان نبرد وارد شد و با شجاعت و تجربه دوران دفاع مقدس، توانست این جنایت‌کاران از از بین ببرد.

مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه داعش تا ۳۵ کیلومتری مرزهای غربی ایران پیش آمده بود، اظهار داشت: ابتکار عمل فرمانده معظم کل قوا در ارسال نظامیان به مرزهای غربی کشور و ارسال نامه به آیت‌الله سیستانی مبنی بر تشکیل نیروهای مردمی (حشدالشعبی) در عراق، زمینه شکست «داعش» را فراهم کرد.

وی به رابطه دوستانه و صمیمانه سردار شهید حاج «قاسم سلیمانی» با نیروهای تحت امر خود اشاره کرد و گفت: محافظان سردار شهید قاسم سلیمانی نقش بادیگارد نداشتند؛ بلکه عاشقانه در کنار حاج قاسم بودند.

سردار کوثری با بیان اینکه شهید «هادی طارمی» تا آخرین لحظه عمر خود، همپای سردار حاج «قاسم سلیمانی» بود، افزود: این شهید گرامی حدود ۱۰ سال همپای سردار سلیمانی بود، این مدت دوری از خانه و همیشه در خطر بودن، که نهایت نیز مورد حمله کور دشمنان قرار گرفت.

وی با اشاره به شهادت بردار بزرگ‌تر شهید «هادی طارمی» در عملیات «خیبر» و در رکاب شهید «همت»، ابراز کرد: شهید «هادی طارمی» نیز راه برادر خود را ادامه داد تا در رکاب شهید حاج «قاسم سلیمانی» به درجه رفیع شهادت رسید.

سردار کوثری تاکید کرد: دشمنان می‌دانستند که با وجود محافظان عاشق، نمی‌توانند حاج «قاسم سلیمانی» را به‌صورت مستقیم ترور کنند؛ بنابراین اقدام به این جنایت کور کردند.

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

ابتکار عمل فرمانده کل قوا زمینه شکست «داعش» را فراهم کرد/ گرفتن انتقام از «ترامپ» حتمی است بیشتر بخوانید »

. . معرفی پیج های ویژه : .صفحه‌ی مداحان و برادران عزیز را دنبال بفرمایید * سید رضا نریم…


.
.
? معرفی پیج های ویژه :
.صفحه‌ی مداحان و برادران عزیز را دنبال بفرمایید ?

* سید رضا نریمانی?
? @seyedreza_narimani
.
.
.

[ @banifatemehh ]

 



منبع

banifatemehh@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

. . معرفی پیج های ویژه : .صفحه‌ی مداحان و برادران عزیز را دنبال بفرمایید * سید رضا نریم… بیشتر بخوانید »

انتقام از قاتلان سردار سلیمانی قطعی و سخت‌تر از اخراج آمریکا از منطقه است/ رفع تحریم دست دشمن است اما خنثی‌ کردنش دست ما

انتقام از قاتلان سردار سلیمانی قطعی و سخت‌تر از اخراج آمریکا از منطقه است/ رفع تحریم دست دشمن است اما خنثی‌ کردنش دست ما


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت سالگرد سپهبد شهید سردار سلیمانی و خانواده آن شهید والامقام، شهید سلیمانی را قهرمان ملت ایران و قهرمان امت اسلامی خواندند و گفتند: تشییع میلیونی شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس در عراق و ایران، اولین سیلی سخت به امریکایی‌ها بود اما سیلی سخت‌تر «غلبه نرم افزاری بر هیمنه پوچ استکبار» و «اخراج امریکا از منطقه» است، البته آمران و قاتلان سردار سلیمانی نیز باید انتقام پس دهند و این انتقام در هر زمانی که ممکن باشد، قطعی است.

رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار چهار توصیه مهم به مسئولان و ملت ایران داشتند: «در همه زمینه‌ها قوی شوید»، «به دشمن اعتماد نکنید»، «اتحاد ملی را حفظ کنید» و «بیش از آنکه به فکر رفع تحریم باشید، به فکر خنثی کردن تحریم باشید».

از ظرفیت‌های مردمی برای بزرگداشت شهید سلیمانی استفاده کنید

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدای این دیدار ضمن تشکر از دست‌اندرکاران ستاد بزرگداشت شهید سلیمانی و شهدای مدافع حرم و همچنین قدردانی از اقدامات خوب خانواده شهید سلیمانی برای زنده نگه داشتن یاد و راه آن شهید عزیز، تأکید کردند: با توجه به اینکه آن شهید همواره مردمی بود، برای بزرگداشت او نیز باید از ظرفیت‌های مردمی و تلاشهای فرهنگی و مبتکرانه استفاده شود.

ایشان شهادت سردار سلیمانی را یک حادثه تاریخی خواندند و با اشاره به تبدیل شدن آن شهید به قهرمان ملی برای ایرانیان و قهرمان امت اسلامی افزودند: علت آنکه شهید سلیمانی قهرمان ملت ایران شد و قشرهای مختلف مردم (حتی آنهایی که تصور نمی‌رفت) او را تکریم و به او ابراز احساسات کردند، این بود که شهید سلیمانی تبلور ارزشهای فرهنگی ایران و ایرانی بود.

کسانی که ادعای ملیّت می‌کنند امّا در مقابل دشمن «زبونی» نشان می‌دهند، دچار تناقض هستند

رهبر انقلاب اسلامی «شجاعت و مقاومت» را از جمله ویژگی‌های بارز شهید سلیمانی برشمردند و گفتند: شجاعت و روحیه مقاومت از خصلت‌های ایرانی است و زبونی و انفعال ضد روحیه ملی است، بنابراین آنهایی که ادعای ملیت می‌کنند اما زبونی نشان می‌دهند، دچار تناقض هستند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای «درایت، تیزهوشی، فداکاری و نوع‌دوستی» را از دیگر ویژگی‌های شهید سلیمانی دانستند و خاطرنشان کردند: آن شهید والامقام همچنین اهل معنویت، اخلاص و آخرت بود و هیچ‌گاه اهل تظاهر نبود.

امروز هرکسی در جهان بنای مقاومت داشته باشه، اسم رمزش شهید سلیمانی است

ایشان مجموعه این خصلت‌ها و روحیات ایرانی را که در شهید سلیمانی تبلور یافته بود و آنها را در کشورهای منطقه به‌صورت عملی به نمایش گذاشت، زمینه‌ساز تبدیل شدن آن شهید به قهرمان ملت ایران دانستند و خاطرنشان کردند: شهید سلیمانی از طرف دیگر به قهرمان امت اسلامی نیز تبدیل شد زیرا تلاشها، روحیات و شهادت آن عزیز، «اسم رمز برانگیختگی و بسیج مقاومت در دنیای اسلام» است و در هر نقطه جهان اسلام که بنای مقاومت در مقابل استکبار وجود داشته باشد، اسم رمز شان «شهید سلیمانی» است.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: شهید سلیمانی نرم افزار مقاومت و الگوی مبارزه را در میان ملت‌های اسلامی رایج کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه شهید سلیمانی، هم در زمان حیات و هم با شهادت خود استکبار را شکست داد، افزودند: رئیس‌جمهور آمریکا گفت ۷ تریلیون دلار در منطقه هزینه کردیم اما چیزی به دست نیاوردیم و در نهایت هم مجبور شد در تاریکی شب و برای چند ساعت به یک پایگاه نظامی برود. همه دنیا اذعان دارند که آمریکا به اهداف خود در سوریه و بویژه در عراق نرسیده است.

ایشان گفتند: قهرمان این کار بزرگ، سردار سلیمانی است که در زمان حیات او، انجام شد.

سیلی سخت، غیر از انتقام است؛ انتقام قطعی است

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه دشمن پس از شهادت سردار سلیمانی نیز شکست خورد، خاطرنشان کردند: تشییع میلیونی و فراموش‌نشدنی شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس در عراق و ایران و مراسم‌های بزرگداشت این دو شهید، ژنرال‌های جنگ نرم استکبار را متحیّر کرد و اولین سیلی سخت به آمریکایی‌ها بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به سیلی دیگری که در حمله موشکی به پایگاه امریکایی عین‌الاسد زده شد، افزودند: اما سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه نرم‌افزاری بر هیمنه پوچ استکبار که نیازمند همت جوانان انقلابی و نخبگان مؤمن ما است و همچنین اخراج آمریکایی‌ها از منطقه که همت ملتها و سیاست‌های مقاومت را می‌طلبد.

ایشان تأکید کردند: البته این سیلی سخت غیر از انتقام است زیرا آمران و قاتلان سردار سلیمانی باید انتقام پس دهند و این انتقام در هر زمانی که ممکن باشد قطعی است، اگرچه به گفته آن عزیز، کفش پای سلیمانی بر سر قاتل او شرف دارد.

رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان چند توصیه مهم خطاب به مسئولان و مردم بیان کردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توصیه اول تأکید کردند: باید در همه عرصه‌ها از جمله اقتصاد، علم و فناوری و دفاعی قوی شویم چون تا قوی نشویم دشمنان از طمع، تعرض و تجاوز دست بر نخواهند داشت.

رهبر انقلاب اسلامی در بیان توصیه دوم گفتند: توصیه قطعی من این است که به دشمن اعتماد نکنید.

دشمنی‌ها فقط مخصوص آمریکای ترامپ نیست

ایشان خاطرنشان کردند: برای رفع مشکلات مردم و درست شدن آینده کشور به وعده‌های این و آن اعتماد نکنید، زیرا اینها وعده‌های خوبان نیست بلکه وعده‌های اشرار است، ضمن آنکه دشمنی‌ها را نیز نباید از یاد ببرید.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: دیدید که آمریکای ترامپ و آمریکای اوباما با شما چه کرد. دشمنی‌ها فقط مخصوص آمریکای ترامپ نیست که با رفتن آن تمام شود، آمریکای اوباما نیز با شما و ملت ایران بدی کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: سه کشور اروپایی نیز نهایت بدعملی، لئامت، دورویی و نفاق را از خود نشان دادند.

مگر نمی‌گویید مذاکره؟ نمی‌شود با عنصر داخلی مذاکره و حل اختلاف کرد؟

ایشان در توصیه بعدی با تأکید بر «حفظ اتحاد ملی»، به صدای واحد ملت در بسیاری از امور اشاره کردند و گفتند: مسئولان نباید این اتحاد و هم‌صدایی مردم را از بین ببرند و ملت را تکه‌تکه کنند، بلکه باید هر سه قوه بویژه رؤسای آنها با هم‌افزایی و همکاری، اتحاد ملی را روز به‌روز تقویت کنند.

ایشان با انتقاد از برخی سخنان اختلاف‌افکن، خطاب به مسئولان گفتند: اختلافات خود را با مذاکره با یکدیگر حل کنید. مگر نمی‌گویید باید با دنیا مذاکره کرد، آیا نمی‌شود با عنصر داخلی مذاکره و اختلافات را حل کرد؟

رفع تحریم دست دشمن است امّا خنثی‌سازی تحریم، دست ما

توصیه آخر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، تأکید بر «خنثی‌سازی تحریم‌ها» بود.

ایشان با بیان این واقعیت که «رفع تحریم به دست دشمن است اما خنثی‌سازی آن به دست خودمان است»، گفتند: بنابراین باید بیش از آنکه به فکر رفع تحریم باشیم بر خنثی کردن آن تمرکز کنیم.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته نمی‌گوییم دنبال رفع تحریم نباشیم، چرا که اگر بتوان تحریم را رفع کرد، حتی یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم، اگرچه اکنون چهار سال است که تأخیر شده و از سال ۹۵ که بنا بود همه تحریم‌ها یک‌باره برداشته شود، تا امروز نه تنها تحریم‌ها برداشته نشد بلکه زیادتر هم شد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خطاب به مسئولان گفتند: اگر بتوان با روش درست، عاقلانه، ایرانی- اسلامی و عزتمندانه تحریم‌ها را برطرف کرد باید این کار را انجام داد اما تمرکز عمده باید بر خنثی‌سازی تحریم‌ها باشد که ابتکار آن به دست شما است.
ایشان در پایان خاطرنشان کردند: من از مسئولین کشور حمایت می‌کنم به شرطی که به اهداف ملت پایبند باشند.

پیش از سخنان رهبر انقلاب سلامی، سردار سرلشکر سلامی فرمانده کل سپاه گزارشی از برنامه‌ها و فعالیت‌های ستاد بزرگداشت سردار شهید سلیمانی و شهدای مقاومت بیان کرد.

انتهای پیام/





منبع خبر

انتقام از قاتلان سردار سلیمانی قطعی و سخت‌تر از اخراج آمریکا از منطقه است/ رفع تحریم دست دشمن است اما خنثی‌ کردنش دست ما بیشتر بخوانید »

سعد‌الله زارعی تبیین کرد

سعد‌الله زارعی تبیین کرد| ایران برای انتقام ترور شهید فخری‌زاده چه باید بکند؟


حوزه دولت خبرگزاری فارس ـ رضا اعرابی: تحولات اخیر در منطقه نشان می‌دهد دست برتر ایران در مقابل جبهه عبری، عربی و غربی هزینه در پی دارد و استکبار و ایادی آن در غرب آسیا توان مقابله با کشورمان را ندارند لذا به ابتدایی ترین روش‌های دشمنی یعنی ترور روی آورده‌اند.

هفتم آذرماه، یکی دیگر از دانشمندان هسته‌ای کشورمان در منطقه آبسرد دماوند با عملیات پیچیده تروریستی به شهادت رسید. فخری زاده که قبلا نتانیاهو نام او را به عنوان یکی از کِیس‌های مدنظر لیست تروریستی موساد نام برده بود بالاخره پس از سال‌ها مجاهدت شهید شد و به «قاسم سلیمانی دانش هسته‌ای کشور» ملقّب شد.

 ترور کوردلانه و ناجوانمردانه رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع که از دانشمندان برجسته کشور محسوب می شد، بار دیگر دشمنی و خباثت بدخواهان این ملت و نظام را برملا کرد که برای دستیابی به اهداف و توطئه های شوم خود، شخصیت های دانشمند و علمی را ترور و به شهادت می رسانند. 

برای بررسی تاثیر گذاری این ترور و نقش موثر ان بر امنیت داخلی به سراغ سعد الله زارعی کارشناس و تحلیل‌گر بین الملل و منطقه غرب آسیا رفتیم. وی در این گفت‌وگو ضربه متقابل را یک اصل دانست و بر اهمیت انتقام فوری و موثر تاکید کرد. 

فارس: لطفا کمی در مورد شخصیت شهید فخری زاده و ابعاد و ریشه‌های ترور وی توضیحاتی بفرمایید . . .

زارعی: یک تفاوت ایدئولوژیکی بین اسرائیلی‌ها وجود دارد که ما به عنوان جمهوری اسلامی و اسلام، ایران و جبهه مقاومت مسائل را روندی، جریانی، اجتماعی و فعال می‌دانیم و معتقدیم که تحولات زائیده بسیاری از مسائل و فعل و انفعالات است و تک عامل نیست.

به همین خاطر در مواجهه ‌ی با پدیده‌ها و مسائل ما نگاه روندی داریم و تحلیل جامع اجتماعی می‌کنیم. ما هیچوقت نمی‌گویم که اگر ترامپ نباشد سیاست آمریکا تغییر می‌کند. هیچوقت نمی‌گوئیم اگر بایدن بیاید سیاست آمریکا تغییر می‌کند.

معتقدیم که آمریکا یک جریان است و اوباما، ترامپ و بایدن هر کدام به عنوان یک عنصر در این جریان نقشی را ایفا می‌کنند. اسرائیلی ها چه به لحاظ ذهنیت یهودی و چه بر اساس تجربه سیاسی‌شان، تحولات را تک عامل می‌دانند. معتقدند که اگر یک عنصری از مجموعه عناصر حذف شود آن پدیده تحقق پیدا نمی‌کند.

* ماجرای سفیر اسرائیل در ایران برای شکست انقلاب اسلامی

لذا روی کمین کردن و زدن عناصر متمرکز هستند و همیشه در طول این دوره منحوس ۷۲ ساله‌ای که اینها بوجود آوردند روی این مساله تاکید داشتند که با ترور، تلاش می‌کردند که مانع وقوع حوادث شوند و مسائل را در واقع مدیریت کنند.

کما اینکه در مقابل انقلاب اسلامی هم اینها، اینگونه حرف می زدند و بر اساس اسنادی که از سفارت مخفی اسرائیل در تهران، بدست آمده سفیر اسرائیل در ایران به ژنرال هایزر (سفیر وقت آمریکا در ایران) توصیه کرده بود که انقلاب ایران را از طریق ربایش امام خمینی  (ره) تمام کرد. هایزر از این پیشنهاد تعجب می‌کند و می‌گوید منظورت چیست؟ سفیر اسرائیل پاسخ می‌دهد که اگر شما بتوانید هواپیمای آیت الله خمینی (ره) را در آسمان تهران به سمت دیگری حرکت بدید و کنترل و مدیریت کنید و مثلا به کیش ببرید کار انقلاب ایران تمام می‌شود. این توصیه مورد توجه قرار می‌گیرد اما با اتفاقاتی که می‌افتد اوضاع را از دست هایزر خارج می‌کند و این روش اسرائیلی برای ربایش امام به نتیجه نمی‌رسد.

فارس: نگاه اسرائیل به جبهه مقاومت و ایران چگونه است که خیال می‌کند با یک ترور، مثلا به موفقیتی در نرسیدن این جبهه به هدف دست پیدا می‌کند؟

زارعی: اساس نگاه اسرائیلی‌ها اینگونه است که می‌گویند صنعت هسته‌ای، دو، سه و چهار پایه دارد، اگر ما این پایه‌ها را زدیم این خیمه‌ی هسته‌ای ایران از بین می رود و مساله ما حل می شود لذا به شیوه های ترور رو آوردند.

* تئوری رژیم صهیونیستی بر پایه ترور است

مثلا در ماجرای حزب الله لبنان، اینها تحلیلشان این بود که اگر آقای سید عباس موسوی را بزنیم، مقاومت لبنان آسیب جدی می‌بیند که البته اینطور نشد اما در عین حال تئوری آنها را هم تغییر نداد. یعنی این تئوری که ما باید آدم‌های موثر را بزنیم تا بتوانیم به هدفمان برسیم یا مانع به هدف رسیدن دشمنمان بشویم در اسرائیل باقی مانده است.

واضح است که نقش شهید سردار فخری‌زاده بزرگوار در بحث هسته‌ای تا چقدر اهمیت داشته کما اینکه جزء موارد نادری است که بطور خاص، هم در لیست تحریمی سازمان ملل و هم در لیست اسرائیلی‌ها است که شخص نتانیاهو در سازمان ملل در تریبون عمومی اسم شهید محسن فخری زاده را می آورد و هم در لیست ترور سازمان سیا و هم در لیست بعضی سازمانه‌ای منطقه‌ای قرار گرفته است و این نشان می دهد جایگاه این شهید در پرونده علمی ما برجسته و قابل توجهی است.

* شهادت برای شخصیتی مثل آقای فخری‌زاده یک آرزو بود

البته بعضی ها می‌پرسند چرا آقای فخری زاده شهید شد؛ چرا جلوگیری نکردند از این مساله؛ من نمی‌خواهم وارد این بحث شوم که آیا می شد از ترور این شهید بزرگوار جلوگیری کرد یا خیر؟ و آیا قصور صورت گرفته یا نه! بلکه می‌خواهم از زاویه دید شهید فخری زاده به موضوع نگاه کنم که وقتی به فخری‌زاده می‌گفتند که شما احتیاطات رو بیشتر کنید و بیشتر مراقب باشید، کمتر سرزده جایی بروید، اما این برای او معنا و مفهومی نداشت چراکه باید این کارها را انجام می‌داد برای اینکه شهید نشود. شهادت برای شخصیتی مثل آقای فخری‌زاده یک آرزو بود.

فارس: ممکن است در نگاه اولیه یک تناقضی بین توصیه به آنها برای رعایت مسائل حفاظتی و عشق آنها به شهادت مشاهده شود؟

زارعی: بله، تناقضی هست بین توصیه‌های حفاظت بیشتر، که به او می شود و تمایلات درونی او نسبت به شهادت؛ کما اینکه همین مساله را درباره شهید عماد مغنیه و سردار شهید سلیمانی هم داریم که این تناقض است بین توصیه‌ای که از بیرون به فرد می‌شود با کشش و جذب ‌های فردی که از درون برای توفیق شهادت وجود داشت. 

تناقض، تضاد و جنگ بین این دو مساله که یکی از آن‌ها برخواسته از عقل است و دیگری از عشق و دل است معمولا دل بر عقل غلبه می‌کند و آخر هم شهید می‌شوند.

فارس: سابقه ترور و ربایش در دکترین اسرائیل از کجا بر آمده است؟

زارعی: ما اگر تاریخ صهیونیسم را نگاه کنیم، مشاهده خواهیم کرد که اسرائیلی‌ها از ماجرای کنفرانس بازل سوئیس ۱۸۹۷، کار را شروع کردند. کاری نداریم که اساسا یهودی‌ها یک آرزوی دیرینه‌ای داشتند از قرن ۱۶ و ۱۷ که بتوانند یک سرزمینی داشته باشند و بر فلسطینی‌ها مسلط شوند. اما حرکت آنها برای تحقق این آرمان بر می‌گیرد به این کنفرانس.

از آن زمان، یهودی‌ها در گفت‌وگو و تعامل با انگلیسی‌ها که بر این منطقه مسلط بودند قصد داشتند یک فضایی را ایجاد کنند برای انتقال یهودیان به فلسطین؛ اما در این تصمیم دو مشکل داشتند. یک مشکل خود یهودی ها بود که بالاخره برای خیلی از یهودی‌هایی که در کشورهای مختلف ساکن بودند خیلی فضا روشن نبود که حالا از این زندگی دست بکشند به چه سرنوشتی گرفتار می شوند. لذا این ایده گروه صهیونیستی که به رهبری «هرتسل» دنبال می شد با عدم اقبال یهودی ها در ابتدا مواجه شد.

* «موساد» ادامه «اشترن و هاگانا» است

دومین مشکل آنها این بود که یهودی‌ها اگر می‌خواستند به فلسطین بروند کجا باید ساکن می‌شدند. اگر بخواهند در بین عرب های مسلمان بروند مشکل پیدا می‌کنند و قرار نبود مهمان چند روزه باشند بلکه میخواستند سال‌ها در این منطقه حضور یابند. 

فارس: مدل تروریستی اسرائیل از همین جا شروع شد؟

زارعی: نظریه پردازان دولت یهود یعنی هرتسل و امثال اینها نشستند به یک مدل و فرمول رسیدند که آن مدل ترور بود. آنها گفتند با حمله و بمب گذاری کاری می‌کنیم هم یهودی در اروپا احساس کند که در معرض تهدید است و ترغیب به مهاجرت به فلسطین شوندو هم در داخل فلسطین مردم عرب متوجه شوند اگر مقاومت کنند با حملات تروریستی از نوع بمب گذاری مواجه می شوند و لذا تشکیل جوخه های ترور که بعضی های آن مثل «اشترن و هاگانا» معروف هستند که توسط همین رهبران کنفرانس بازل پایه گذاری شد و ماهیت آن‌ها این بود در فلسطین برای طرف یهودیان جا باز کنند و  هم یهودیان واردار به مهاجرت کنند. 

 

 

فارس: شکل گیری موساد هم به همین موضوع بر می‌گردد؟

زارعی: امروز موساد در واقع در ادامه تجربه «هاگانا و اشترن» است و این سازمان، سازمانی نیست که بعد از تاسیس صهیونیسم بوجود آمده باشد بلکه از سال ۱۹۰۵ که اولین گروه یهودی از اروپا به سمت فلسطین حرکت کردند و قبل از اعلامیه بالفور است زیرا این اعلامیه در سال ۱۹۱۷ است اما اینها از ۱۹۰۵ گروههای مهاجر را به سمت فلسطین فرستاندند و از همان زمان اشترن و هاگانا فعال بودند و بعد توسعه دادند و توانستد با ترور رعب ایجاد کنند و جا برای خودشان باز کنند.

یک سوال این است که چرا اینها این کارها را می‌کنند. نگاه آنها این است که فضا را ناامن کنیم زیرا در فضای ناامن انسانها دست به محاسبه می زنند. این چیزی است که خود یهودی ها با آن انس دارند که رفاه و ترس دو عنصر در وجودشان است که به صورت معکوس عمل می کنند و این را به نسبت ایران هم تسری می‌دهند به نظر صهیونیست‌ها؛ کشته شدن فخری زادها و شهریاری‌ها سبب می شود که نظام جمهوری اسلامی، جامعه نخبگی ایران، مردم ایران جمع بندی کنند می‌صرفد ما مسیر (مقاومت) را ادامه دهیم یا اینکه باید برگردیم. از نظر صهیونیست ها جمع بندی این خواهد شد که نه برگردیم اما از نظر ایرانی‌ها خیر.

* ترس در جامعه اسلامی معنا و مفهوم ندارد

فلسفه پشت این ترور، این است که صهیونیست‌ها فکر می‌کنند الان ایرانی‌ها با خود می‌گویند این راه هزینه دارد، هزینه آن سنگین است، خطر دارد و ابهت شکن است و آبروی جمهوری اسلامی را با این ترورها می‌برد و ما همین جا به ایران ضربه می‌زنیم و طرف مقابل را وادار می کنیم تا جمع بندی تازه ای از مساله برای خودش در نظر بگیرد و با جمع بندی تازه حرکت کند تا ما را در نظر بگیرد و به حساب آورد و وارد حریم اسرائیل نشود؛ این تصوری است که آنها از مساله دارند اما، اشتباه فاحش می‌کنند در آن ایدئولوژی آنها اشکال بزرگ وجود دارد.

ترس و طمع در جامعه اسلامی و یک گروه مسلمان معنا و مفهوم ندارد مقوله‌ای به‌نام شهادت، مقاومت و اعتقاد به قیامت و خدای متعال داریم لذا این وضع ما را متفاوت می‌کند و برخلاف تصور آنها که ما می‌زنیم تا ایران را به جمع بندی تازه‌ای برسانیم نتیجه کار آنها این است که ما به این راهی که انتخاب کرده‌ایم بیشتر باور پیدا کنیم چون بر اساس برهان «خُلف» چیزی که دشمن را حساس کرده از اهمیتش خبر می دهد پس بیشتر باید متوجه آن باشیم و به سمت آن حرکت کنیم. 

* ایران؛ «دیریاسین» نیست

اینجا یک پارادوکسی است بین چیزی است که اسرائیلی ها فکر و عمل می‌کنند و بین چیزی که در صحنه عملیاتی آنها اتفاق می افتد. آنها حمله می‌کنند که طرف مقابل جا خالی دهد اما طرف مقابل مقاومت می‌کند و آن حمله را بی اثر می‌کند.توقع اسرائیل این است که همان ماجرایی که در «دیریاسین» اتفاق افتاد در ایران هم اتفاق بیافتد.

فارس: ماجرای «دیریاسین» چه بود؟

زارعی: در حادثه «دیریاسین» که قبل از تاسیس اسرائیل اتفاق افتاد، صهیونیست‌ها یک روستایی را بنام «دیریاسین» محاصره کردند بعد مردها و زنها را در میدانی جمع کردند و مردها را در مقابل زنها کشتند و بعد زنها را به قتل رساندند از آن روستا یک نفر را زنده گذاشتند و اجازه دادند او فرار کند و به او گفتند ماجرا را برای بقیه توضیح بده و او هم ماجرا را برای روستاهای دیگر شرح داد و این کار برای ترس روستائیان بود و بعد از «دیریاسین» صدها روستای فلسطینی تخلیه شد و اسرائیلی‌ها بدون درگیری می آمدند مناطق را تصرف می‌کردند. 

اسرائیل خیال می‌کند در ایران هم با چنین صحنه‌ای مواجه می شود یعنی یک حمله می‌کند جمهوری اسلامی ده تا میدان را خالی می‌کند این اشتباه است، به خاطر اینکه ما، اهالی روستای «دیریاسین» نیستیم ما در سال ۱۹۲۳ نیستیم ما در شرایط اشغال نیستیم که انگلیسی‌ها بر اینجا حاکم باشند. ما در شرایط ضعف نیستیم، ما در شرایط کاملا قدرتمندی هستیم و ملت منسجم پر جمعیت، ملت جنگدیده، رهبران کار آزموده، تجربه بزرگ ۴۰ ساله یک منطقه وسیع همراه در غرب آسیا خیلی تفاوت می‌کند با اهالی روستای دیر یاسین.

اینها اشتباه گرفتند باید آنچنان ضربه‌ای از این تروری که انجام دادند در ۷ آذرماه بخورند که یادشون بیاد که به هر حال در چه زمانی و مکانی دارند دست به اقدام می‌زنند.

فارس: به نظر استکبار و ایادی آن در منطقه دو انتقام یا ضربه متقابل از ما طلبکار هستند،  شما سطح رفتار ما با تروریست‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید، البته شواهد نشان داده که عموماً ایرانی‌ها احساسی تصمیم نمی‌گیرند و با تفکر و تامل جلو می‌روند؟

زارعی: نکته اول این است که ما با یک جبهه طرفیم. یعنی طرف مقابل ما یک کشور یا یک دولت نیست، بلکه با یک جبهه روبرو هستیم.

* کنفرانس گوادلوپ؛ جبهه آمریکا علیه ایران بود

از اول انقلاب و حتی قبل از انقلاب، هم همینطور بوده یعنی آن کسانی که در کنفرانس گوادلوپ در سال ۵۷ نشستند و گفتند که انقلاب ایران از بین برود و نگذارند به پیروزی برسد.

آمریکا در کنفرانس گوادلوپ در جمع ۸ کشور صنعتی از جمله شوروی آن موقع هم، این موضوع را به تصویب رساند. پس ما قبل از انقلاب هم در مقابل خود، جبهه داشتیم که تا الان هم هست. آمریکا عنصر منطقه‌ای هم دارد، رژیم صهیونیستی، رژیم سعودی و رژیم امارات از پشتوانه‌های، آمریکا برخوردارند. اینها با هم عمل می‌کنند ما با اینها طرف هستیم بنابر این وقتی اتفاقی در گوشه‌ای می افتد همه اینها در آن نقش دارند و حداقلش این است که همشان خبر از آن اتفاق دارند. 

 

 

فارس: چرا ما این حرف را می زنیم؟

زارعی: چرا ما این حرف را می زنیم؟ دلیلش این است که وقتی در مقابل ما جبهه وجود دارد و از داخل این جبهه یکی به یک جایی آسیب می‌زند آن جبهه به طور طبیعی انتظار واکنش آن واحد ضربه خورده را به خودش دارد. چرا الان سعودی ها به دست و پا افتادند که بگویند ما در ترور شهید فخری زاده نقشی نداشتیم و حتی یک جایی ابراز همدردی می کنند برای اینکه یک جبهه هستند و معنی ندارد که داخل یک جبهه کاری صورت می گیرد بقیه بی خبر باشند.

فارس: پس ما با یک جبهه مواجهیم نه یک فرد؟

زارعی: بله، باید بدانیم که با یک جبهه طرفیم. وقتی سردار سلیمانی در ۱۳ دیماه در فرودگاه بغداد به شهادت می رسد درست است در ظاهر یک پهپادی بلند می شود یک موشکی شلیک می‌شود یک ماشینی منفجر می شود و نیازی به جبهه ندارد اما این از داخل آن جبهه دارد شلیک می شود پس همه آنها در ماجرا سهم و نقش دارند.

متاسفانه در داخل منکر جبهه می شوند و می گویند ما باید روابطمان با عربستان را چه‌کار کنیم؟ یعنی حتی منکر این جبهه می شوند.

دوم در داخل برخی تلاش می‌کنند آمریکا را دو حقیقت نشان دهند آمریکای ترامپ، آمریکای بایدن یا آمریکای اوباما؛ آمریکای دموکرات، آمریکای جمهوری خواه؛ آمریکای تند رو امریکای غیر تندرو؛ امریکای تحت سیطره آی‌پک، آمریکای خارج از لابی صهیونیستی؛ با دروغ پردازی تلاش می‌کنند دو امریکا به ما نشان دهند و می‌گویند یکی از اینها بد است یکی از آن‌ها خوب است؛ که همین جا هم دغل‌بازی در می‌آورند آنها در دوره ترامپ هم فشار می‌آوردند برویم با ترامپ هم مذاکره کنیم! مگر ما یادمان رفته این موضوع را؟

برخی در کشور در همین یکسال اخیر چقدر فشار آوردند و چقدر نامه نوشتند که مذاکره کنیم و چقدر درباره فضیلت و منافع مذاکره حرف زدند حالا آمدید و می‌گوئید خیلی خوب ترامپ نمی‌شد حالا بایدن و بیاید بریم با او مذاکره کنیم. اینها باید بدانند آمریکا، یک آمریکاست نه دو تا آمریکا.

ممکن است در موضوعات دیگر دو آمریکا در مربوط به خودشان مثل بحث های اقتصادی، رفاهی و بهداشتی وجود داشته باشد، اما در برخورد با انقلاب اسلامی و برخورد با اسلام ناب  یک آمریکا داریم و جمهوری‌خواه و دموکرات نداریم؛ این را گفتم برای اینکه بگویم این تفکیک آمریکا با آمریکا چقدر غیر واقعی است ایده آلیستی و خیال پردازانه است که البته آقایان به نام رئالیسم  حرف‌ها را می‌زنند.

* پاسخ ما به شهادت فخری‌زاده باید قاطع و سریع باشد

اما در مورد تروری که اتفاق افتاده عقیده شخصی خود را بیان می‌کنم و به عنوان یک تحلیلگر می‌گویم پاسخ ما به شهادت فخری‌زاده باید دو ویژگی داشته باشد؛ یک سریع باشد یعنی خیلی فاصله بین زمان ترور و انتقام نباشد هی نگوییم که در زمان خودش، زمان خودش چیست اگر در طول دو هفته یا یک ماه اقدام کردید که کردید غیر از این دیگر فایده ندارد. 

دوم این که این برخورد باید قاطع و بازدارنده باشد من در مورد این موضوع یک مقاله نوشتم که خیلی بازتاب خارجی داشت و رسانه های خارجی هم خیلی به آن بازتاب دادند؛ من آن جا هم نوشتم باید بدانیم که واکنش ما به شهادت شهید سلیمانی یعنی همان عملیات عین الاسد بازدارنده نبوده است و اگر بازدارنده بود امروز شهادت شهید فخری‌زاده را نباید شاهد نبودیم ما باید جوری بزنیم که اساساً تهدیدات از نوع نظامی و امنیتی را از روی و زیر میز آن ها و از دستور کار کامل خارج کنیم.

 

اقدامات امنیتی و نظامی از دستور کار خارج نشده است الان شهید فخری زاده ترور شده است کاری که ما در عین الاسد کردیم کافی نبوده است البته همان موقع هم ما گفتیم کافی نیست. اینکه ما بیاییم از قبل به عراق اعلام کنیم،(درست نیست).

فارس: ما در چه پازلی باید حرکت کنیم؟

زارعی: من معتقد هستم ما باید بر اساس بینش خودمان عمل کنیم نه بینش دشمن، دشمن می گوید اگر ما فرد را بزنیم خیمه می خوابد آیا اگر ما فرمانده سنتکام را بزنیم خیمه آمریکا می خوابد؟ اگر ما نتانیاهو را بزنیم خیمه آمریکا و اسرائیل می خوابد؟ ما یک چیزی باید یادمان باشد نباید واکنش ما برای خنک شدن دل ما باشد بگوییم یکی زده است یکی بخورد؛ نه برای این نباید باشد. ما باید بزنیم تا اطمینان پیدا کنیم دیگر فخری‌زاده ها در این سرزمین ترور نمی شوند.

ما با زدن فرد به این هدف نمی رسیم، باید انهدام انسانی برای دشمن ایجاد کنیم. یک سلیمانی شهید شد، دست‌کم باید ۲۰۰۰ آمریکایی را می‌کشتیم. دست کم دو هزار آمریکایی باید کشته می شد چون آنها خودشان را آماده کرده بودند که سلیمانی را بکشند و از آن ها کسی مثل «پترائوس» کشته شود. آنها برای این فرد ارزشی قائل نیستند، خودشان را آماده کرده بودند.

اما برای هیمنه خود ارزش قائل بودند و اینکه ما بتوانیم تعداد کثیری از دشمن را بکشیم این اثر بازدارنده دارد این اتفاق رعب ایجاد می کند. ما باید چنان بزنیم که به ماجرا خاتمه دهیم قرآن هم به ما رهنمون داده است ضربه تان باید ضربه ای باشد که خیال دشمن را نسبت به خودتان تغییر دهد؛ «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم» لذا باید ضربه بازدارنده باشد.

فارس: وقت ضربه و یا انتقام چه زمانی است؟

زارعی: معتقد هستم که در ضربه متقابل، ما نباید تاخیر کنیم. از این کلماتی که بوی ضعف می‌دهد ـ که ما در زمان خودش و در جغرافیایی خودش انتقام می‌گیریم و در زمین نتانیاهو بازی نمی‌کنیم ـ باید این حرف ها را کنار بگذاریم.

ما باید ضربه خود را در زمان نسبتاً کوتاهی بزنیم و نباید زمان فاجعه ای که اتفاق افتاده با ضربه ما زیاد شود و حجم واکنش ماه نبایستی در این حدی باشد که یک نفر در اسرائیل کشته شود یک جایی زده شود باید ضربه بزنیم که به این پرونده ترور در کل منطقه خاتمه دهد واقعاً ما می‌توانیم این کار را انجام دهیم.

فارس: احتمال زدن ضربه چقدر است؟

زارعی: من فکر می کنم ما داریم آماده می شویم که ضربه را در همین زمان های انشاالله کوتاه بزنیم.

فارس: تاثیر این ترور بر امنیت منطقه و امنیت داخلی چگونه است؟

زارعی: اولاً وقتی به امنیت ما حمله می شود یعنی امنیتی وجود داشته که اسرائیلی‌ها به آن حمله کرده‌اند. معنای آن این است که اسرائیلی‌ها در این اقدام، آمدند یک چیزی که وجود دارد را مورد هدف قرار دادند و آن «امنیت» است.

به نظر من آن نقطه برتر و امتیاز ما امنیت داخلی ما بوده و هست و می‌توانستیم به دنیا بگوییم که ایران در غرب آسیا جوشان و پر مسئله یک کشتی امن است الان هم می توانیم بگوییم، لذا نتیجه‌ای که اسرائیلی‌ها می‌خواستند بگیرند این بود که قیمت امنیت را در جمهوری اسلامی پایین آورد. اگر قیمت پایین بیاید چه می شود؟ اولاً اعتبار خارجی ایران  به شدت آسیب می‌بیند.

آن رزمنده که داخل لبنان مقابل اسرائیل سینه سپر کرده و با یک نشاطی در صحنه سیاسی ایفا نقش می‌کند احساس می کند که آنقدر هم که فکر می‌کند از پشتوانه محکمی بر خوردار نیست و همین امر باعث می شود که روحیه او را تضعیف شود و مخالفانش را نسبت به او تشجیع می کند و روند را به ضرر او تا حدودی دستخوش تغییر می کند.

در داخل هم مردمی که بسیاری از سختی ها را به شوق وجود امنیت تحمل می کنند و می گویند که خدا را شکر که اگر سختی داریم امنیت خوبی داریم؛ اسرائیل می‌خواهد به این مردم بگوید که نخیر! امنیتی نیست فلذا می‌خواهد این امتیاز و این گوهر قیمتی را از دست جمهوری اسلامی بگیرد.

* پشت تحلیل اسرائیل از ترور، شورش‌های خیابانی نهفته است

آن جمعیتی که در داخل علیه نظام می‌خواهد کاری کند و نظام را در موضع ضعف می بیند  تشجیع می شوند، در مقابل آن وقت آن مردمی که  در داخل با اطمینان خاطر از نظام حمایت می‌کردند دچار یک نوع یاس و ضعف می شوند و از نظام فاصله می‌گیرند و در فقدان حمایت های توده ای تشجیع جریان مخالف نظام بر مردم غلبه می‌کند و کار تمام می شود.

پشت تحلیل اسرائیل از ترور شورش‌های خیابانی نهفته است. آنها نمی‌گویند با یک ترور کسی و یک جایی را می‌زنیم، بلکه آنها با این ترور علامت می‌دهند که ایران ضعیف است و وقتش است که شما علیه نظام در داخل حرکت کنید.

حالا ما اگر در داخل در بیان نخبگان و مسئولین راجع به این مساله اختلاف باشد و در واکنش نسبت به این مساله تردید نشان دهیم خب داریم در زمین دشمن بازی می‌کنیم. همین که می گویند وقتش نیست و در زمان خودش واکنش نشان می‌دهیم یعنی در زمین نتانیاهو بازی کردیم، اگر گفتیم ما نمی‌خواهیم در زمین نتانیاهو بازی کنیم اتفاقا نشان می دهد در زمین نتانیاهو بازی کرده‌ایم. بازی در زمین ما یعنی مراقب این مساله باش که اقدام سریع و قوی نشان بدهید تا روی محاسبه دشمن تاثیر بگذاریم و روی فضای اجتماعی بتوانیم تاثیر مثبت بگذاریم اگر شما کوتاهی کردید باید منتظر حادثه بعد و فخری زاده های بعدی باشید.

اگر ضربه نزنیم باید منتظر فشار اجتماعی نسبت به حکومت باشیم، اگر این ترورها با واکنش سریع مواجه نشود انتقاد حزب الهی ها را نسبت به نظام سبب می شود چون احساسات و عواطفشان جریحه دار شده و منتظر کاری هستند و کاری صورت نمی‌گیرد. از آن طرف منتقدین جمهوری اسلامی را تشجیع می‌کنند که دست به کارهای خرابکارانه علیه نظام و مردم بزنند، بنابر این، ما با یک تحلیل مبتنی بر عقل و منطق بایستی دشمن را در نقطه‌ای که هست متوقف کنیم و ترور شهید فخری زاده آخرین‌ اتفاق تروریستی باشد که در ایران از سوی دشمن می‌افتد.

فارس: آینده مقاومت در منطقه را با توجه به ترور حاج قاسم سلیمانی و شهید فخری زاده چگونه ارزیابی می‌کنید؟

زارعی: در همین فاصله شهادت سردار سلیمانی تا ترور شهید فخری زاده، جبهه مقاومت یک تجربه مهمی را پشت سر گذاشت. این تجربه چی بود؟ این بود که آمریکایی‌ها، اسرائیلی‌ها، سعودی‌ها، اروپایی‌ها آمدند پای اینکه صحنه سیاسی عراق و لبنان را تغییر دهند. در سوریه هم کارهایی کردند اما به طور خاص در عراق و لبنان تلاش کردند. هر کدام از اینها یک حساسیت‌‌هایی برای خودش دارد.

عراق، تنها کشور عرب متصل به ایران است و به نوعی دروازه غربی و عربی روی ایران است و لبنان هم به عنوان کشوری که بیشترین دغدغه رژیم صهیونیستی را تشکیل می‌دهد یک موقعیت حساس دارد. اینها در همین یکسالی که سردار سلیمانی نبود، آمدند این را تغییر بدهند، البته ماجرا از قبل از شهادت سردار حدود شهریور ماه شروع شده بود ولی، آن نقطه آغازین صحنه بود و در این یکسال که از شهادت سردار می‌گذرد ادامه پیدا کرد. 

الان نتیجه چیست؟ همین دیروز یکی از روزنامه‌های اروپایی نوشته بود که طرح مکرون در لبنان شکست خورده است و توضیح داده بود علت این است که فرانسوی‌ها با تکبر نخواستند قبول کنند یک ایرانی هم هست و در آنجا کارت اصلی را در اختیار دارد چون، نخواستند این را ببینند طرح مکرون در مورد لبنان شکست خورده وحتی دست خود را هم بالا بردند که در لبنان کاری از دست ما ساخته نیست.

در عراق هم نقشه این بود که با بهم زدن دولت آقای عبدالمهدی، آمریکایی‌ها سوار کار در عراق شوند و عراق از نظر هویت سیاسی متحول شود. الان حرفی که بعد از یکسال مطرح خواهد بود این است که یکی از روزنامه‌ها نوشته است تعداد زیادی از دیپلمات‌های آمریکایی عراق را ترک کرده‌اند. در همین یکی دو هفته اخیر ۵۰۰ نظامی آمریکایی عراق را ترک کرده‌اند و در این فاصله یکساله تعداد نیروهای آمریکایی که عراق را ترک کرده‌اند به ۲۵۰۰ نفر رسیده است.

این واقعیت عراق و لبنان است. بنابر این جبهه مقاومت تضعیف نشده است. کاری که آنها برای تغییر در این یکسال انجام داده‌اند بسیار بیشتر از کاری بود که در دوره سردار سلیمانی برای تغییر انجام داده بودند، نه آن موقع موفق شده بودند و نه بعد از سردار موفق شدند.

سردار سلیمانی که یک تنه نمی‌توانست، عوامل تروریستی کشورهای مختلف در منطقه، داعش و آمریکا را شکست دهد بلکه یک جبهه درست کرده و به اندازه موفقیتی که برای غلبه به همه اینها نیاز بوده تامین نیرو کرده است؛ آنها هستند. بنابراین همانطوری که برای ملت ایران سردار سلیمانی شهادتش بسیار دردناک بود شهادت سردار فخری زاده هم برای ملت ایران دردناک است.

شاید زخم سردار فخری زاده برای مردم بیشتر از زخم شهاد سردار سلیمانی باشد برای اینکه ترور شهید سردار فخری زاده، شهادت سردار سلیمانی را تداعی کرد و یک چیزی هم روی آن آمد. «آه از غمی که تازه شود با غمی دگر».

زخمی تازه شد با شهادت سردار فخری زاده این از یک جنبه دردناک قضیه است اما از جنبه‌ای که جریانی در ایران و منطقه وجود دارد که نه اینکه فقط یک فرد باشد بلکه این جریان زنده است و دارد کار می‌کند همین الان بیشتری نگران آمریکایی‌ها این است که در انتخابات خردادماه ۱۴۰۰ نیروهای حزب الهی ضد آمریکایی انتخاب شوند.

آمریکایی‌ها هم ضربه می‌زنند و هم نگرانند که حزب اللهی سرکار نیاید خب معلوم است آمریکایی‌ها ایران را نشناخته‌اند. اینکه الان اظهار ناراحتی می‌کنند معنایش این است در منطقه، یک جریان وجود دارد نه یک فرد. این رودخانه خروشان با برداشت چند لیتر آب آسیبی نمی‌بیند بنابر این شهادت فخری زاده ها دردناک است، اما در عین حال برای ملتی که فخری‌زاده‌ها تربیت می‌کند، نگران‌کننده نیست. 

 

 

انتهای پیام/





منبع خبر

سعد‌الله زارعی تبیین کرد| ایران برای انتقام ترور شهید فخری‌زاده چه باید بکند؟ بیشتر بخوانید »