اندیشکده

چالش‌های جدید آمریکا با گسترش محور مقاومت ایران: تهران حوثی‌ها را در دکترین منطقه‌ای خود ادغام کرده است / حوثی‌ها با پهپادهای ایرانی راهکارهای جنگی جدیدی را ابداع کرده‌اند

چالش‌های جدید آمریکا با گسترش محور مقاومت ایران: تهران حوثی‌ها را در دکترین منطقه‌ای خود ادغام کرده است / حوثی‌ها با پهپادهای ایرانی راهکارهای جنگی جدیدی را ابداع کرده‌اند



یک اندیشکده آمریکایی اذعان کرد موشک‌های بالستیک و پهپادهای ایرانی در یمن بخشی از الگویی بزرگ‌تر در خاورمیانه است که ساختار فعلی امنیت منطقه را محک می‌زند.

سرویس جنگ نرم مشرق – مؤسسه امریکن انترپرایز در گزارشی به قلم کاترین زیمرمن عضو ارشد این اندیشکده نوشت: حوثی‌های یمن بخشی از ائتلاف غیررسمی به رهبری ایران هستند که به محور مقاومت مشهور است و تهدیدی فزاینده برای امنیت منطقه‌ای در خاورمیانه محسوب می‌شوند. آمریکا حوثی‌ها را محصول جنگ یمن می‌داند -یک جنبش محلی یمنی با اهداف محلی یا به تعبیر دیگر، یک گروه نیابتی یمنی تحت فرماندهی مطلق ایران. در عوض، حوثی‌ها استقلال خود را حفظ کرده‌اند و همزمان در شبکه عاملان دولتی و غیردولتی ایران برای مقابله با نفوذ غرب در خاورمیانه ادغام شده‌اند. روابط حوثی‌ها با ایران و دیگر اعضای محور در هشت سال گذشته جنگ یمن به شدت تقویت شده و توانمندی‌های ایران که به دست حوثی‌ها رسیده‌اند جنگ را به فراتر از مرزهای یمن رسانده‌اند.


مخاطبان گرامی، آنچه در ادامه می‌خوانید صرفاً ترجمه گزیده گزارش‌ها و مقالات مذکور است و محتوا و ادعاهای مطرح‌شده در این گزارش صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌ها، مؤسسات مطالعاتی و رسانه‌های غربی منتشر شده است و هرگونه ادعا و القائات احتمالی این مقالات هرگز مورد تأیید مشرق نیست.


چالش‌های جدید آمریکا با گسترش محور مقاومت ایران: تهران حوثی‌ها را در دکترین منطقه‌ای خود ادغام کرده است / حوثی‌ها با پهپادهای ایرانی راهکارهای جنگی جدیدی را ابداع کرده‌اند

رهبران حوثی انقلاب اسلامی ایران را الگوی خود قرار داده‌اند

این اندیشکده می‌نویسد: منافع مشترک سنگ بنای روابط بین حوثی‌ها و ایران و محور مقاومت شده‌اند. رهبران حوثی انقلاب اسلامی ایران را به عنوان الگو می‌بینند و ایده‌ها تجدیدنظرطلبانه و تلاش‌های ایران برای تغییر نظم منطقه‌ای با نظرات آنها مشابه است. بنابراین آنها با دیگر اعضای محور مقاومت از جمله حزب‌الله و شبه‌نظامیان شیعه عراقی و گروه‌های دیگر که به دنبال تغییر وضع فعلی از طریق زور هستند، زمینه‌های مشترکی دارند. از نظر ایران، حوثی‌ها اساساً فرصتی برای تهدید مرزهای جنوبی عربستان سعودی هستند و ایران تلاشی را رهبری کرده تا حوثی‌ها را به بخشی از شبکه خود تبدیل کند. حالا حوثی‌ها به ایران و محور مقاومت متکی هستند تا بتوانند تسلیحات لازم برای ادامه قدرت‌نمایی خود از یمن را دریافت کنند و شروع به حمایت از برنامه‌های محور مقاومت کرده‌اند.

این گزارش می‌افزاید: تلاش برای توسعه توانمندی نظامی حوثی‌ها باعث تغییر شکل تهدید حوثی‌ها شده است. قبلاً، حوثی‌ها فقط می‌توانستند از قلمروی خود دفاع کنند. حالا، آنها در نقاطی دور از مرز یمن هم قدرت‌نمایی می‌کنند. تسلیحات ایرانی شامل سامانه‌های ضدهوایی، موشک بالستیک، پهپادهای کوتاه‌برد و دوربرد، بمب‌های کنار جاده‌ای و بمب‌های دریایی می‌شود. ایران روابط دیپلماتیک رسمی با دولت حوثی‌ها دارد و دیپلمات‌های ایران منافع حوثی‌ها را در سطح جهانی پیش می‌برند. دیگر اعضای محور مقاومت هم روابطی را با حوثی‌ها شکل داده‌اند و میزبان نمایندگان آنها شده‌اند و روایت حوثی‌ها را تبلیغ می‌کنند.

چالش‌های جدید آمریکا با گسترش محور مقاومت ایران: تهران حوثی‌ها را در دکترین منطقه‌ای خود ادغام کرده است / حوثی‌ها با پهپادهای ایرانی راهکارهای جنگی جدیدی را ابداع کرده‌اند

دستاوردهای اصلی جنگ یمن برای ایران

جنگ یمن زمینه‌ای برای ایران مهیا کرد که به طور زنده تسلیحات دوربرد خود را آزمایش کند. ایران مدت بیشتری مشغول همکاری نظامی با عوامل نیابتی عراقی خود بود اما تسلیحات پیشرفته‌تری را به حوثی‌ها داده است. آستانه تحمل اسرائیل، آمریکا و هر جای دیگری برای تحمل وجود تسلیحات پیچیده برای یمن کمی بالاتر است که دلیل آن مکان این کشور و پوشش جنگ داخلی است. اطلاعات مربوط به موشک‌های بالستیک و پهپادهای ایرانی به کار رفته از سوی حوثی‌ها دوباره به چرخه توسعه تسلیحات ایران برمی‌گردد. به علاوه، حوثی‌ها با استفاده از پهپادهای ایرانی راهکارهای جنگی جدیدی را ابداع کرده‌اند -راهکارهایی که توسط شبه‌نظامیان عراقی مورد حمایت ایران هم به کار رفته‌اند و نشان می‌دهد که اطلاعات بین بازیگران این عرصه تبادل می‌شوند.

حالا حوثی‌ها امنیت عربستان سعودی و امارات متحده عربی را تهدید می‌کنند. حملات حوثی‌ها به عربستان در سال ۲۰۲۱ به شدت افزایش یافت و این حملات با موشک‌های بالستیک و پهپادهایی صورت می‌گرفتند که اساساً زیرساخت‌های نفتی، فرودگاه‌های غیرنظامی و تأسیسات نظامی عربستان را هدف می‌گرفتند. توانایی آنها برای انجام چنین جنگی نشانگر تأمین مستمر تسلیحات است. در آغاز ژانویه ۲۰۲۲، حوثی‌ها حملاتی به مراکزی در ابوظبی، امارات متحده عربی، را آغاز کردند که موجب مرگ سه شهروند و تهدید نیروهای خدماتی آمریکایی مستقر در پایگاه نظامی الظفره شد.

چالش‌های جدید آمریکا با گسترش محور مقاومت ایران: تهران حوثی‌ها را در دکترین منطقه‌ای خود ادغام کرده است / حوثی‌ها با پهپادهای ایرانی راهکارهای جنگی جدیدی را ابداع کرده‌اند

مزایای نامتقارن موشک‌های بالستیک و پهپادهای یمن در برابر سامانه‌های موشکی

در ادامه این گزارش آمده است: عربستان و امارات متحده عربی از سامانه‌های دفاع موشکی پاتریوت برای حفاظت در برابر حملات حوثی‌ها استفاده می‌کنند و از آن زمان ارتش امارات دو بار سامانه دفاع موشکی تاد خود را به کار بسته است. هر دو سامانه در مقایسه با موشک‌های بالستیک و پهپادهای نسبتاً ارزان حوثی‌ها پرهزینه هستند و مزایای نامتقارن واضحی را برای حوثی‌ها رقم می‌زنند.

امریکن انترپرایز در بخش دیگری از گزارش خود با لحنی ایران‌هراسانه مدعی شد: ایران توانمندی‌های دوربرد حوثی‌ها را با رویکرد منطقه‌ای خود ادغام کرده و ممکن است به دنبال حملاتی به اهداف دورتر مانند اسرائیل باشد. عدم وجود پاسخ واقعی به حمله سپتامبر ۲۰۱۹ به بقیق در عربستان سعودی، که موقتاً تولید نفت عربستان را به نصف کاهش داد نشان می‌دهد که ایران سازوکار بازدارندگی مؤثری را با توان انکار بالا و تشدید خطرات ایجاد کرده است. حوثی‌ها رسماً مسئولیت حمله را پذیرفتند و دلیل آن را تشدید جنگ یمن عنوان کردند، اما ارزیابی‌های بعدی آمریکا نشان داد که حمله از شمال صورت گرفته است نه جنوب.

چالش‌های جدید آمریکا با گسترش محور مقاومت ایران: تهران حوثی‌ها را در دکترین منطقه‌ای خود ادغام کرده است / حوثی‌ها با پهپادهای ایرانی راهکارهای جنگی جدیدی را ابداع کرده‌اند

تسلیحات حوثی‌ها می‌توانند به اسرائیل هم برسند

تکثیر توانمندی‌های مشابه در بخش‌های دیگر محور مقاومت باعث شده نتوانیم به سرعت و با اطمینان بفهمیم که عامل حمله چه کسی بوده است. تسلیحات ایرانی در زرادخانه حوثی‌ها می‌توانند به اسرائیل هم برسند و خطر حمله چندکاربره و هماهنگ شده توسط سپاه پاسداران به اسرائیل را افزایش دهند زیرا ایران به دنبال آن است که نسبت به تقویت روابط میان کشورهای سنی عربی و اسرائیل در محیط پس از توافقات ابراهیم اعتراض کند.

چالش‌های راهبردی ادغام حوثی‌ها در محور مقاومت ایران برای آمریکا

در بخش دیگری از این گزارش به کاخ سفید توصیه شده است: ادغام حوثی‌ها در محور مقاومت به رهبری ایران و دسترسی به تسلیحات دوربرد تولید ایران موجب چالش‌های جدیدی برای منافع آمریکا در خاورمیانه می‌شود. هر رویکرد موفقی برای رفع این چالش‌ها باید بخشی از راهبرد جامع‌تری نسبت به یمن و منطقه باشد. راهبرد یمن نباید فقط به تهدید حوثی‌ها بپردازد بلکه باید بر القاعده نیز فشار آورده و این کشور را باثبات کند تا از بدتر شدن شرایط مردم جلوگیری شود. همچنین آمریکا باید از متحدان منطقه‌ای خود، عربستان و امارات، در مقابل حملات حوثی‌ها دفاع کند. آمریکا با نگاهی منطقه‌ای باید دقت کند که حوثی‌ها از برداشته شدن یا کاهش تحریم‌های نهادهای ایران چه سودی می‌برند و امکان هماهنگی یا همکاری بین اعضای محور را بسنجد.

چالش‌های جدید آمریکا با گسترش محور مقاومت ایران: تهران حوثی‌ها را در دکترین منطقه‌ای خود ادغام کرده است / حوثی‌ها با پهپادهای ایرانی راهکارهای جنگی جدیدی را ابداع کرده‌اند

منافع حوثی‌ها عمیقاً به منافع محور مقاومت گره خورده است

این اندیشکده آمریکایی با اذعان به سیاست‌های شکست‌خورده کاخ سفید عنوان کرد: دولت‌های پی‌درپی آمریکا نتوانسته‌اند حمایت ایران از حوثی‌ها را به صورت ریشه‌ای حل کنند و نفوذ ایران بر حوثی‌ها بیشتر شده است. نیروی قدس سپاه پاسداران در زمان کارزار «فشار حداکثری» دولت ترامپ علیه ایران تسلیحات و توانمندی‌های پیچیده‌تری را برای حوثی‌ها فرستاده است. تهدید تحریم‌های آمریکا برای جلوگیری از تعمیق روابط حوثی‌ها با شبکه ایران ناکافی بوده‌اند. تأکید بر دیپلماسی آمریکایی که در سال اول دولت بایدن رخ داد، به همراه تغییر رویکرد آمریکا در خاورمیانه، به همان اندازه دردسرساز بود. مقامات آمریکا و سازمان ملل از همان زمان به دنبال جلب همکاری ایران برای مذاکره با حوثی‌ها برای پایان جنگ بودند در حالی که ایران جزو طرفین جنگ نیست. امروز، منافع حوثی‌ها عمیقاً به منافع محور مقاومت گره خورده است و حوثی‌ها برای نمایش قدرت به تسلیحات ایرانی وابسته‌اند و بعید است سیاست جدا کردن آنها از ایران موفق شود. 

موشک‌ها و پهپادهای ایرانی در یمن ساختار فعل ی امنیت منطقه را محک می‌زند

افزایش تهدید حوثی‌ها اقدامات لازم برای حفاظت از نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه و حمایت دفاعی از متحدان خلیج‌فارس را بیشتر کرده است. بخشی از الگوی بزرگ‌تر تکثیر تسلیحات ایرانی غیرهسته‌ای آن است که ساختار امنیتی فعلی منطقه را محک بزنند. پهپادهای نسبتاً ارزان تسلیحات دقیق و مؤثری در فواصل دورتر هستند. همچنین، موشک‌های بالستیک به کار رفته توسط حوثی‌ها هم هزینه‌های دفاعی سنگینی را به متحدان منطقه‌ای تحمیل می‌کنند. دفاع در مقابل هر دوی این موارد پرهزینه‌تر هم خواهد بود. جلوگیری از انتقال سلاح و تجهیزات برای حوثی‌ها خطر آنها را کاهش می‌دهد اما عملیات‌های مقابله با قاچاق تأثیر محدودی داشته‌اند. تقریباً با اطمینان می‌توان گفت که ایران اجزای اصلی تسلیحات خاص را ارسال می‌کند. خنثی یا ضعیف کردن مستقیم این اجزا می‌تواند تأثیرات نامتقارن بیشتری بر توانمندی‌های حوثی‌ها داشته باشد.

چالش‌های جدید آمریکا با گسترش محور مقاومت ایران: تهران حوثی‌ها را در دکترین منطقه‌ای خود ادغام کرده است / حوثی‌ها با پهپادهای ایرانی راهکارهای جنگی جدیدی را ابداع کرده‌اند

یمن صحنه یک جنگ بزرگ‌تر و منطقه‌ای است

امریکن انترپرایز در پایان گزارش خود با تکرار ادعاهای واهی و وارونه‌نمایی حقایق مدعی شد: امروز یمن صحنه یک جنگ بزرگ‌تر و منطقه‌ای است. حوثی‌ها روابط گسترده‌ای با محور مقاومت ایجاد کرده‌اند و اهداف مقاومت را هم به اهداف خود افزوده‌اند. ایران از طریق حوثی‌ها جنگی نیابتی را پیش می‌برد و سرمایه‌گذاری محدود ایران بر حوثی‌ها گستره جنگ را به فراتر از مرزهای یمن کشانده است. تسلیحات موجود در زرادخانه یمن تهدیدی برای کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و اسرائیل، و نیز تهدیدی برای کشتیرانی در دریای سرخ و خلیج عدن است. ایران و محور مقاومت آن با عمیق‌تر شدن روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی، به ویژه امارات مخالف هستند و نشان داده‌اند که به این پیشرفت‌ها اعتراض خواهند کرد. درک حوثی‌ها فقط در بستر یمن باعث می‌شود این تغییر در محرک‌های امنیتی منطقه را نبینیم. آمریکا برای حفاظت از منافع خود در خاورمیانه باید رویکرد خود را بر اساس این واقعیت جدید تغییر دهد که حوثی‌ها بخشی از محور مقاومت هستند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چالش‌های جدید آمریکا با گسترش محور مقاومت ایران: تهران حوثی‌ها را در دکترین منطقه‌ای خود ادغام کرده است / حوثی‌ها با پهپادهای ایرانی راهکارهای جنگی جدیدی را ابداع کرده‌اند بیشتر بخوانید »

چین چه برنامه‌ای برای افغانستانِ بدون حضور آمریکا دارد؟

چین چه برنامه‌ای برای افغانستانِ بدون حضور آمریکا دارد؟


سرویس جنگ نرم مشرق – اندیشکده مرکز مطالعات راهبردی بگین سادات در گزارشی نوشت: اعلام خروج آمریکا از افغانستان می‌تواند فرصتی برای پکن به وجود آورد تا نفوذ ژئوپلیتیکی خود را به سمت غرب بسط و گسترش دهد. این امر با مخاطرات امنیتی فراوان برای استان سین‌کیانگ چین و آسیای میانه همراه خواهد بود. پکن ممکن است در خصوص نحوه مدیریت مسئله افغانستان از خود خلاقیت نشان دهد و گروهی متشکل از چهار کشور تشکیل دهد که نه تنها منافع امنیتی و اقتصادی مشترکی دارند، بلکه از نظم جهانی تحت رهبری آمریکا عمیقاً بیزارند.


مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرح‌شده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاه‌های رسانه‌های غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید مشرق نیست.

خروج آمریکا از افغانستان موجب ایجاد یک خلأ ژئوپلیتیکی خواهد شد

در این گزارش آمده است: خروج آمریکا از افغانستان موجب ایجاد یک خلأ ژئوپلیتیکی خواهد شد ــ امری که پیامد ناگزیر هرگونه عقب‌نشینی چه فیزیکی و چه سیاسی است. یکی دیگر از بدیهیات این است که خلأهای ژئوپلیتیکی همانند همه خلأهای دیگر برای همیشه خالی نمی‌مانند.

چین یک بازیگر کلیدی در ارتباط با مسئله افغانستان است. از نظر پکن، افغانستان هم یک کریدور ژئوپلیتیکی و هم یک بستر مستعد برای شکل‌گیری تهدیدات امنیتی است. این تهدیدات نه تنها کنترل چین بر استان ناراضی سین‌کیانگ، بلکه همچنین موضع این کشور در آسیای میانه را به مخاطره می‌اندازند ــ آسیای میانه در راستای اجرای سیاست شی جین‌پینگ موسوم به ابتکار کمربند و جاده بسیار مهم است.

چین چه برنامه‌ای برای افغانستانِ بدون حضور آمریکا دارد؟

نگرانی‌های امنیتی چین در خصوص افغانستان

چین ۸۰ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد و منافعش در این کشور طی یک دهه گذشته پیچیده گردیده‌اند. برنامه خروج آمریکا از افغانستان به نگرانی‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت در چین دامن زده است. چین همچنین بیم آن دارد که با توجه به دورنمای چند دهه گذشته، خروج آمریکا از خاورمیانه و افغانستان به نفع واشنگتن تمام شود و دو هدف مهم آمریکا را محقق سازد. اولاً، خلأ به وجود آمده حواس چین را از دیگر مناطق (مهم‌تر از همه منطقه اقیانوس آرام) پرت می‌کند؛ ثانیاً، آمریکا دستش بازتر می‌شود و منابع بیشتری در اختیارش قرار می‌گیرد تا بر روی موضوع مهار چین در دریای چین جنوبی و چین شرقی متمرکز شود.

چین در اینجا بازیگر اصلی است. هیچ قدرت دیگری از نفوذ مالی یا ژئوپلیتیکی کافی برخوردار نیست که پس از خروج آمریکا بر سرتاسر منطقه از آسیای میانه گرفته تا مدیترانه تأثیر بگذارد. چین در خصوص تحکیم موقعیت خود در این منطقه به پیشرفت‌های عظیمی نائل آمده است، اما باید به خاطر داشت که نگرانی پکن از این بابت است که در مواجهه با بنیه و توان آمریکا و متحدانش در منطقه اقیانوس آرام در چنین مسیری قرار گرفته است. در حقیقت، نگرانی در خصوص ضربه پس‌زننده احتمالی از طرف آمریکا در دریا در صورت بروز جنگ بود که موجب شد چین در راستای جبران وضعیت متزلزل خود در دریا به سمت درون و قلب اوراسیا گرایش پیدا کند. اینگونه بود که ابتکار کمربند و جاده پدیدار شد.

چین چه برنامه‌ای برای افغانستانِ بدون حضور آمریکا دارد؟

عقب‌نشینی آمریکا یک فرصت چشمگیر برای چین

این اندیشکده در ادامه عنوان کرد: البته آنجا فضایی وجود داشت که چین می‌توانست آن را پر کند. آسیای میانه اگرچه به لحاظ سنتی حوزه نفوذ ژئوپلیتیکی روسیه قلمداد می‌شود، اما یک بستر مستعد برای فعالیت‌های اقتصادی چین به وجود آورد. این امر در مورد پاکستان و اخیراً ایران نیز صادق بوده است. در سمت غرب، نفوذ چین در منطقه مدیترانه نیز در حال افزایش بوده است.

این امر در مقطعی اتفاق افتاد که آرزوهای آمریکا در خصوص ایجاد یک دنیای تک‌قطبی نقش بر آب شده بودند و حمله به عراق و حضور نظامی در افغانستان به اقتدار آمریکا و پروژه بین‌الملل‌گرایی لیبرال لطمه زده بود. چنین چیزی در بلندمدت واکنش منفی کشورهای منطقه را در پی داشت و اکنون تلاش‌های فزاینده و هماهنگی به منظور به حاشیه راندن آمریکا در رابطه با گفتگوهای صلح و مسائل امنیتی در جریان هستند. شرایط برای نگاه چین به سمت غرب مساعد بود، اما فشار آمریکا مؤثر واقع شد و این روند متوقف گردید.

عقب‌نشینی آمریکا یک فرصت چشمگیر برای چین رقم می‌زند: ترویج یک نظم جهانی جایگزین که در قالب آن حضور نظامی غربی‌ها در آسیا کاهش می‌یابد و چین از فضای مانور بیشتری در غرب مرزهایش برخوردار می‌گردد.

اثرات منفی خروج آمریکا برای چین

این امر همچنین با نگرش دیگر کشورهای همفکر همخوانی دارد. این کشورها در حال شکل دادن به یک جنبش غیرلبیرال هستند که در قالب آن مفهوم وستفالی از تقدم و تعرض‌ناپذیری کشور و مرزهایش قویاً مورد حمایت قرار می‌گیرد. این مسئله در واکنش اولیه وانگ یی وزیر امور خارجه چین به اعلام برنامه خروج آمریکا بازتاب پیدا کرد. او استدلال کرد که پکن از خروج نیروهای خارجی از افغانستان حمایت می‌کند و آماده است به ارتقای «ثبات و توسعه» در آینده کمک کند. از نظر پکن، آمریکا در افغانستان خیلی وقت پیش از هدف اصلی‌اش که همانا مقابله با تروریسم بود، منحرف گردید و به سمت یک پروژه ژئوپلیتیکی به منظور ممانعت از رشد قدرت چین گرایش پیدا کرد.

با وجود این، در بلندمدت، مداخله گسترده‌تر چین در مسئله افغانستان موجب خواهد شد تا این کشور حواسش از دیگر مناطق ژئوپلیتیکی مهم که در آنجا با آمریکا رقابت می‌کند، پرت شود. بنابراین، از نظر چین، اثرات منفی ناشی از خروج آمریکا به مرتب بیشتر از مزایایی است که می‌تواند برای مفهوم وستفالی و افزایش قدرت چین در غرب آسیا به ارمغان بیاورد.

چین چه برنامه‌ای برای افغانستانِ بدون حضور آمریکا دارد؟

حضور نظامی برای عملیات صلح‌بانی و مبارزه با هسته‌های تروریستی و افراط‌گرایی

در بخش دیگری از این گزارش آ «ده است: در آن صورت پکن در راستای حفظ یک فضای کمتر زیانبخش در افغانستان از کدام گزینه عملی در حوزه سیاست خارجی برخوردار خواهد بود؟ تحلیلگران در قالب یکی از ایده‌های پیشنهادی خود استدلال کرده‌اند که پکن می‌تواند حضور امنیتی نوپا و محدود خود در شمال افغانستان را به یک عملیات نظامی گسترده‌تر، یعنی یک عملیات صلح‌بانی، ارتقا دهد. این امر به سطح تهدیدات امنیتی غیردولتی بستگی دارد، اما محتمل‌ترین مسیر امنیتی که پکن در پیش خواهد گرفت این است که تلاش‌های خود را با دیگر کشورهای منطقه ادغام می‌کند تا هسته‌های تروریستی و افراط‌گرایی را در افغانستان مهار کند و در صورت نیاز از بین ببرد. روسیه، پاکستان، و ایران با خرسندی در این زمینه با چین همکاری خواهند کرد و این امر بطور اعم غرب و بطور اخص آمریکا را در منطقه به حاشیه خواهد راند.

ایجاد یک چتر امنیتی کارآمدتر  با همکاری میان کشورهای منطقه

این برانگیختگی از جهتی می‌تواند موجب تلاش و کوشش بیشتر از طرف هر چهار کشور شرکت‌کننده شود، چرا که همه بازیگران عضو گروه چهارجانبه فرضی با فشارهای مشابه (در درجات مختلف) از طرف غرب مواجهند. آنها به دنبال ایجاد حداقل یک نظم جهانی هستند که به میزان قابل توجهی با منافع آنها تطبیق داده شده است ــ اگرنه یک نظم جهانی کاملاً جدید (که مقصود نظر چین است). این گروه چهارجانبه شاید حتی کارآمدتر از روند طولانی و ناموفق آمریکایی‌ها در خصوص دولت‌سازی در افغانستان عمل کند. تحلیلگران چینی پیشاپیش اظهارنظر کرده‌اند که همکاری میان کشورهای منطقه موجب ایجاد یک چتر امنیتی کارآمدتر می‌شود.

چین چه برنامه‌ای برای افغانستانِ بدون حضور آمریکا دارد؟

گروه چهارجانبه می‌تواند تلاش‌ها به منظور ممانعت از حاکمیت طالبان بر افغانستان را مردود شمارد، اما هرجا که لازم است در راستای مهار این گروه تلاش کند و بدین طریق رفتارهای طالبان را تحت تأثیر قرار دهد و این رفتارها را با اهداف امنیتی چین، روسیه، پاکستان، و ایران سازگار سازد.

فعال شدن سازمان همکاری شانگهای در افغانستان

بی‌علاقگی نسبت به نظام‌های داخلی حاکم بر کشورها مشخصه بارز نگرش جهانی چین است که بر اساس آن، همکاری‌های اقتصادی و امنیتی یک عامل محرک اولیه قلمداد می‌شوند، نه یک کیش و آیین لیبرال که آمریکا به گونه‌ای ناموفق دنبال می‌کرد. این امر می‌تواند یک بستر محکم جهت همکاری با هرگونه دولت حاکم بر افغانستان به وجود بیاورد. انتخاب یک راهکار نظامی یکجانبه یا حتی چهارجانبه برای مسئله افغانستان همانگونه که برای آمریکا ناکارآمد بود، احتمالاً برای چین و سه کشور دیگر نیز ناکارآمد واقع خواهد شد.

یک کار بدیع دیگر که چین می‌تواند انجام دهد این است که کاری کند تا سازمان همکاری شانگهای نقش امنیتی فعال‌تری در افغانستان بر عهده گیرد. این امر می‌تواند الگویی برای فعالیت‌های مشابه این سازمان در آینده باشد. این سازمان هنوز فرصت پیدا نکرده جوهره خود را نشان دهد.

چین چه برنامه‌ای برای افغانستانِ بدون حضور آمریکا دارد؟

چین افغانستان را به حال خود رها نمی‌کند

راهبردی اندک متفاوت‌تر نیز ممکن است دنبال شود ــ راهبردی که طالبان را وادار به همکاری می‌کند، اما این همکاری همسو با منافع اقتصادی و امنیتی چین و دیگر کشورهای عضو گروه چهارجانبه احتمالی صورت خواهد گرفت. احتمال آن نمی‌رود که چین افغانستان را به حال خود رها کند. اگرچه پکن تا پایان سال ۲۰۱۷ سرمایه‌گذاری‌های ناچیزی (۴۰۰ میلیون دلار) در افغانستان صورت داده بود، اما این کشور به لحاظ جذابیت اقتصادی بقدری مهم است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت ــ ذخایر معدنی این کشور ۱ تا ۳ تریلیون دلار ارزش‌گذاری شده‌اند.

پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، چین با پیامدهای امنیتی منفی احتمالی در آسیای میانه و استان سین‌کیانگ مواجه خواهد شد. این کشور در منطقه عاری شده از حضور نظامی آمریکا منافع بلندمدتی را مشاهده خواهد کرد و همچنین قابلیت ایجاد یک مکانیسم ثانویه به منظور حل‌وفصل مسئله افغانستان را شاهد خواهد بود.

این سیستم ممکن است جواب دهد

مرکز مطالعات راهبردی بگین سادات در پایان گزارش خود تصریح کرد: چین پیوندهای نزدیک و تقریباً راهبردی با روسیه، پاکستان، و ایران دارد و ممکن است یک گروه چهارجانبه به منظور رسیدگی به مسئله افغانستان تشکیل دهد. این کشور شاید به دنبال همکاری‌های اساسی‌تر با طالبان باشد، اما همانگونه که قبلاً استدلال شد، صرفاً در چارچوب الگوهای اقتصادی و امنیتی که به نفع گروه چهارجانبه و به ویژه چین تمام می‌شوند. پاکستان مخالف مشارکت هند خواهد بود. هند یک قدرت دیگر است که منافعی در منطقه دارد. بنابراین، چین و گروه چهارجانبه اطمینان می‌دهند که دهلی شرکت داده نخواهد شد. در نهایت، در کمال تعجب غربی‌ها، این سیستم ممکن است جواب دهد. در حالت حداقلی، این سیستم نقشی که غربی‌ها ایفا کرده‌اند را بی‌اعتبار می‌سازد و یک اردوگاه دیگر تحت رهبری کشورهای غیرلیبرال می‌افزاید.

چین طالبان افغانستان

پکن ممکن است در خصوص نحوه مدیریت مسئله افغانستان از خود ابتکار نشان دهد و گروهی متشکل از چهار کشور تشکیل دهد که نه تنها منافع امنیتی و اقتصادی مشترکی دارند، بلکه از نظم جهانی آمریکا عمیقاً بیزارند.



منبع خبر

چین چه برنامه‌ای برای افغانستانِ بدون حضور آمریکا دارد؟ بیشتر بخوانید »

هشدار اندیشکده آمریکایی نسبت به بحران غذایی در میان نظامیان و کهنه‌سربازان ارتش آمریکا

هشدار اندیشکده آمریکایی نسبت به بحران غذایی در میان نظامیان و کهنه‌سربازان ارتش آمریکا


سرویس جنگ نرم مشرق – مرکز مطالعات راهبردی و بین‌المللی در گزارشی به قلم کتلین والش مدیر برنامه جهانی امنیت غذایی این اندیشکده آمریکایی با اشاره به اینکه ناامنی غذایی در میان کهنه‌سربازان و خانواده‌های نظامیان آمریکایی نوشت مطالعات جدید از ابهامات درباره این معضل و بحران کاسته‌اند.


مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرح‌شده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید مشرق نیست.


نرخ بالای ناامنی غذایی در میان کهنه‌سربازان سیاهپوست، لاتین‌تبار و غیرسفیدپوست

در این گزارش آمده است:، یک مطالعه بر روی بیش از ۲۵۰۰۰ کهنه‌سرباز که جهت شرکت در «بررسی مصاحبه‌ای بهداشت ملی» ثبت‌نام کرده بودند، نشان داد که ۵/۶ درصد آنها طی سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۷ با ناامنی غذایی مواجه بودند، رقمی به مراتب پایین‌تر از نرخ ناامنی غذایی در میان عموم مردم که در مدت زمان مشابه بین ۱۲ تا ۱۵ درصد بود. یک مطالعه دیگر بر روی داده‌های مربوط به سال‌های ۲۰۰۵-۲۰۱۳ که در قالب پژوهش وزارت کشاورزی آمریکا تحت عنوان «بررسی جمعیت کنونی ــ ضمیمه امنیت غذایی» جمع‌آوری شده بودند، نمایانگر نرخ پایین‌تر ناامنی غذایی (۴/۸ درصد) و نرخ بسیار پایین امنیت غذایی (۳/۳ درصد) در میان خانواده‌های کهنه‌سربازان در مقایسه با عموم مردم بود (این نرخ در میان عموم مردم به ترتیب ۴/۱۴ درصد و ۴/۵ درصد بود). با این حال، دیگر مطالعات نشان‌دهنده نرخ بالاتر ناامنی غذایی در میان کهنه‌سربازان هستند. در یک مطالعه دیگر بر روی بیش از ۶۷۰۰ کهنه‌سرباز که در «مطالعه کهنه‌سربازان سالمند» شرکت کرده بودند، ۲۴ درصد شرکت‌کنندگان ناامنی غذایی را بین سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸ گزارش دادند.

علیرغم این تفاوت‌ها، مطالعات همواره نرخ بالاتر ناامنی غذایی در میان برخی از گروه‌های فرعی از کهنه‌سربازان از جمله سیاهپوستان، لاتین‌تبارها، و دیگر کهنه‌سربازان غیرسفیدپوست را بازتاب می‌دهند. برخی از مطالعات میزان به مراتب بالاتر ناامنی غذایی در میان کهنه‌سربازان جنگ‌های اخیر را نشان می‌دهند. یکی از این مطالعات نشان داد که حدود ۲۷ درصد کهنه‌سربازان حاضر در جنگ‌های آمریکا در عراق و افغانستان ناامنی غذایی را در سال ۲۰۱۱-۲۰۱۲ تجربه کرده‌اند. از میان زنان کهنه‌سرباز که در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ به مراکز متعلق به اداره کل بهداشت کهنه‌سربازان مراجعه کردند، نزدیک به ۲۸ درصدشان ناامنی غذایی را گزارش کردند.

هشدار اندیشکده آمریکایی نسبت به بحران غذایی در میان نظامیان و کهنه‌سربازان ارتش آمریکا

۳۳ درصد خانواده‌های نظامیان آمریکایی با ناامنی غذایی روبرو شده‌اند 

داده‌های کمتری درباره ناامنی غذایی در میان پرسنل نظامی فعال و خانواده‌های آنها موجود هستند، هرچند هرساله اطلاعات بیشتری در این خصوص پدیدار می‌شوند. بر اساس مطالعه‌ای که در ماه مه ۲۰۲۱ منتشر شد، حدود ۳۳ درصد شرکت‌کنندگان مشغول خدمت در مراکز نظامی عمده آمریکا جزو کسانی دسته‌بندی شدند که در سال ۲۰۱۹ در معرض ناامنی غذایی ناچیز قرار داشتند. طبق پژوهش شبکه مشاوره خانواده‌های نظامی (MFAN) تحت عنوان «بررسی برنامه حمایت از خانواده‌های نظامی»، از میان ۷۸۰۰ نفر از اعضای خانواده‌های نظامی شرکت‌کننده در مطالعه، ۵/۱۲ درصدشان در سال ۲۰۱۹ ناامنی غذایی را تجربه کردند. بر اساس همان پژوهش، شبکه مشاوره خانواده‌های نظامی شاهد تأثیرات مضر همه‌گیری کووید-۱۹ بود: بین اوایل ۲۰۲۰ تا اوایل ۲۰۲۱، ناامنی غذایی توسط ۲۰ درصد از حدود ۱۴۰۰ شرکت‌کننده گزارش شد.

هشدار اندیشکده آمریکایی نسبت به بحران غذایی در میان نظامیان و کهنه‌سربازان ارتش آمریکا

درآمد پایین علت اصلی ناامنی غذایی

این اندیشکده آمریکایی در ادامه عنوان کرد: همانند عموم مردم آمریکا، علت اصلی ناامنی غذایی در میان خانواده‌های نظامیان درآمد پایین است. با اینکه حقوق پرسنل نظامی مشغول به خدمت در مقایسه با حقوق غیرنظامیان (افراد دارای تحصیلات و تجارب یکسان) رقم مناسبی است، اما هنگامی که این پرسنل ازدواج می‌کنند و بچه‌دار می‌شوند، حقوقشان دیگر کفایت نمی‌کند. با بزرگ‌تر شدن خانواده‌ها، اشتغال همسران به منظور ایجاد درآمد مکمل و رفع نیازهای خانواده ضرورت می‌یابد. سازمان خانواده‌های ستاره آبی (BSF) در جدیدترین مطالعه خود با عنوان «بررسی سبک زندگی خانواده‌های نظامیان» میزانی از ناامنی غذایی را در میان همه رده‌های نظامی مشاهده کرد، اما خاطرنشان ساخت که ناامنی غذایی «در خانواده‌هایی که در آن همسر نیازمند یا خواهان شغل است اما شاغل نیست، شدت می‌یابد.» تا قبل از همه‌گیری، نرخ بیکاری در میان همسران پرسنل نظامی ۲۴ درصد بود؛ طبق جدیدترین بررسی سازمان خانواده‌های ستاره آبی، ۴۲ درصد همسران پرسنل نظامی که تا قبل از همه‌گیری شاغل بودند، گفتند که پس از مارس ۲۰۲۰ دست از کار کشیده‌اند که دلیل آن عمدتاً تعدیل نیروی کار بوده است.

هشدار اندیشکده آمریکایی نسبت به بحران غذایی در میان نظامیان و کهنه‌سربازان ارتش آمریکا

خانواده‌های نظامیان آمریکایی در مضیقه هستند

علاوه بر بیکاری و درصد پایین‌تر از حد معمول اشتغال در میان همسران، دیگر واقعیات زندگی نظامیان نیز به بودجه خانواده‌ها فشار می‌آورد. از جمله این موارد می‌توان به هزینه‌های غیرجبرانی جابجایی و هزینه‌های اسکان در خارج از پایگاه نظامی هنگام عدم دسترسی یا عدم‌کفایت منازل مسکونی در داخل پایگاه اشاره کرد. خانواده‌های جوان به ویژه ممکن است فاقد مهارت‌ها و تجارب لازم جهت مدیریت امور مالی خانواده باشند. سازمان کشوری مقابله با گرسنگی موسوم به مازون (MAZON) در قالب سیاست جامع پیشنهادی خود به منظور کاستن از ناامنی غذایی در میان خانواده‌های نظامیان، منابعی را «جهت کمک به خانواده‌های نظامیان در مواجهه با استرس و چالش‌های معیشت با بودجه ناچیز» در نظر دیده است. با این حال، تأکید بیش از حد بر روی بهبود مهارت‌های مدیریت مالی جای بحث دارد. بنابر گفته سناتور تامی داکورت، «خانواده‌های نظامیان در مضیقه هستند و اینکه بگوییم “همسران پرسنل نظامی در خانه بسر می‌برند و باید بودجه‌شان را بهتر مدیریت کنند” حرف واقعاً توهین‌آمیزی است.»

 از نظر خانواده‌های پرسنل نظامی که خواهان دریافت کمک‌های فدرال از طریق برنامه مساعدت تغذیه‌ای مکمل (SNAP) وزارت کشاورزی آمریکا هستند، شیوه انتخاب افراد واجد شرایط در بهترین حالت تناقض‌برانگیز و در بدترین حالت مشکل‌آفرین است. در خصوص پرسنل ساکن پایگاه، معیار درآمدی که وزارت کشاورزی به منظور ارزیابی واجدین شرایط بکار می‌گیرد، هزینه سکونت در پایگاه را مدنظر قرار نمی‌دهد، چرا که این هزینه از حقوق پرسنل کسر می‌شود. در خصوص پرسنلی که خارج از پایگاه ساکن هستند و حق مسکن ــ موسوم به حق پایه مسکن ــ دریافت می‌کنند، معیار درآمدی که وزارت کشاورزی به منظور ارزیابی واجدین شرایط بکار می‌گیرد شامل حق مسکن می‌شود، حتی با اینکه حق مسکن جزو درآمدهای مشمول مالیات محسوب نمی‌شود. (این امر در مورد غیرنظامیان نیز مصداق دارد و یارانه‌های مساعدتی مسکن و دیگر مساعدت‌ها هنگام تعیین افراد واجد شرایط جزو درآمد محسوب نمی‌شوند.) آنگونه که سازمان مازون توضیح می‌دهد: «دو فرد نظامی دارای حقوق پایه و ترکیب یکسان خانواده ممکن است در خصوص صلاحیت عضویت در برنامه مساعدت تغذیه‌ای مکمل بسته به محل اسکانشان در دسته‌بندی‌های متفاوتی قرار گیرند ــ فقط فردی که در داخل پایگاه سکونت دارد، واجد شرایط عضویت در این برنامه قلمداد خواهد شد. بنابراین، شیوه مورد استفاده وزارت کشاورزی آمریکا در خصوص ارزیابی واجدین شرایط ــ لحاظ نمودن حق مسکن به‌عنوان بخشی از درآمد پرسنل نظامی ــ مانع آن می‌شود تا افراد واجد شرایط از کمک غذایی بهره‌مند شوند.

هشدار اندیشکده آمریکایی نسبت به بحران غذایی در میان نظامیان و کهنه‌سربازان ارتش آمریکا

ناامنی غذایی ۱۰ برابری در میان کهنه‌سربازان مبتلا به بیماری‌های روانی حاد

در پایان این گزارش آمده است: همان فاکتورهایی که موجب ناامنی غذایی در میان عموم مردم می‌شوند ــ برخورداری از درآمد پایین، قرارگیری در میان اقلیت‌های نژادی، بی‌خانمانی، یا ابتلا به بیماری جسمی یا روحی ــ کهنه‌سربازان را نیز در معرض خطر قرار می‌دهند. بر اساس یک تحلیل، نرخ ناامنی غذایی در میان کهنه‌سربازان مبتلا به بیماری‌های روانی حاد ۱۰ برابر نرخ آن در میان کهنه‌سربازان فاقد اینگونه بیماری‌هاست. همچنین، کهنه‌سربازانی که وضعیت سلامت خود را متوسط یا ضعیف توصیف کرده بودند، در مقایسه با کسانی که وضعیت سلامت خود را بهتر توصیف کرده بودند، سه برابر احتمال بیشتری داشت که ناامنی غذایی را تجربه کنند. یک مطالعه دیگر مشخصاً نشان داد که افسردگی موجب افزایش ناامنی غذایی در میان کهنه‌سربازان پیر و جوان می‌شود.

این اندیشکده هشدار داد پژوهشگران در مطالعه‌ای بر روی نمونه بزرگی از افراد مشغول خدمت در ارتش دریافتند که ناامنی غذایی با اضطراب، افسردگی، و اندیشیدن به خودکشی ارتباط دارد و این موارد نیز به نوبه خود با قصد ترک ارتش میان نظامیان آمریکایی ارتباط دارند.



منبع خبر

هشدار اندیشکده آمریکایی نسبت به بحران غذایی در میان نظامیان و کهنه‌سربازان ارتش آمریکا بیشتر بخوانید »

جنگ آذربایجان و ارمنستان اولین جنگ پهپادی جهان بود/ پهپادها معادلات جنگی را تغییر داده‌اند +عکس

جنگ آذربایجان و ارمنستان اولین جنگ پهپادی جهان بود/ پهپادها معادلات جنگی را تغییر داده‌اند +عکس


 سرویس جنگ نرم مشرق اندیشکده مرکز امنیت نوین آمریکا در گزارشی به قلم ساموئل بندت از مشاوران و تحلیلگران این اندیشکده آمریکایی و دیوید هامبلینگ مشاور و روزنامه‌نگار حوزه تکنولوژی فوربز به نقش مهم و موفق پهپادها در مناقشه نظامی میان آذربایجان و ارمنستان پرداخت و نوشت: ارمنستان گزینه دیگری جز توافق با آذربایجان و پذیرش شکست نداشت، زیرا آذربایجان بر میدان نبرد مسلط شد و ظاهراً نیروهای مخالف را نابود کرد. به نظر می‌رسد که عمده موفقیت آن‌ها به دلیل کارآمدی ناوگان پهپادی جدیدشان است که باعث تقویت توان جنگی آذربایجان شد.


مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرح‌شده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید مشرق نیست.


پهپاد مسلح بدون سرنشین بایراکتار (بیرقدار) تی‌بی ۲ ساخت ترکیه، نقشی کلیدی در موفقیت آذربایجان داشت. این پهپاد در اختیار چندین هم‌پیمان دیگر نیز قرار گرفته است – پهپاد فوق را ترکیه به قبرس شمالی صادر کرده است.

پهپادهای آذربایجان به مثابه یک گلوله جادویی بودند

به گفته ساموئل بندت، «پهپادهای آذربایجان به‌واقع یک گلوله جادویی بودند، چراکه توانستند پدافند هوایی و دارایی‌های میدانی ارمنستان را نابود کنند».

آذربایجان در جریان این درگیری از انواع متفاوتی از پهپادها استفاده کرد. یکی از مرگ‌آورترین آن‌ها بیرقدار تی‌بی ۲ بود که از ترکیه خریداری شده است. وزن این پهپاد فقط یک هشتم وزن یک ریپر ام‌کیو-۹ آمریکایی است و با سرعت ۸۰ مایل در ساعت پرواز می‌کند، اما چهار موشک با هدایت لیزری و میکرومهمات هوشمند را حمل می‌کند و قدرت بالای آن در درگیری‌ها ثابت شده است. آذربایجان ویدئوهای زیادی منتشر کرده است که نشان می‌دهد این پهپادها خودروها را هدف قرار می‌دهند.

تا ۳ اکتبر، آذربایجان مدعی شده بود که ۲۵۰ خودرو مسلح و تعداد مشابهی از توپخانه‌های ارمنستان، به اضافه ۳۹ سیستم پدافند هوایی شامل یک سیستم دفاعی اس-۳۰۰ را نابود کرده است. نابودی سیستم‌های پدافند هوایی دارای اهمیت ویژه‌ای است: وقتی این سیستم‌ها نابود شوند، پهپادها می‌توانند به هر هدفی حمله کنند.

کمک ترکیه در انهدام سامانه‌های پدافند هوایی روسیه

وضعیت مشابهی در سوریه در ماه ژوئن روی داد، زمانی که بار دیگر پهپادهای بیرقدار تی‌بی ۲ ترکیه ظاهراً ده‌ها خودروی ضدهوایی ساخت روسیه را نابود کردند. در روزنامه ستاره سرخ وزارت دفاع روسیه عنوان شده است که دلیل این رویداد، انجام عملیات در «نقطه کور» ی در ارتفاع پایین بوده است که سیستم‌های روسی را در شناسایی و نابودی اهداف دچار مشکل می‌کند.

آذربایجان همچنین شماری از هواپیماهای دوباله روسی آن-۲ خود را به پهپادهای بمب‌انداز تبدیل کرده است. ممکن است از این هواپیماها برای فریب سیستم‌های پدافند هوایی استفاده شده باشد تا موقعیتشان را تغییر دهند، به طوری که پهپادهای تی‌بی ۲ بتوانند آن‌ها را هدف قرار دهند.

بنا به گفته بندت، پهپادهای تی‌بی ۲ احتمالاً توسط اپراتورهای ترک هدایت شده‌اند که تجربه حمله به سیستم‌های دفاع هوایی قدیمی روسی در لیبی و سوریه را داشتند و می‌دانستند که چگونه از نقاط ضعف این سیستم‌ها بهره‌برداری کنند.

پهپادهای انتحاری هاروپ

ویدئوهایی که آذربایجان منتشر کرده است، حملات پهپادی به گروهی از سربازان و معبرها را نشان می‌دهد، که حاکی از آن است که آن‌ها نتوانسته‌اند به سراغ اهداف ارزشمندتری بروند. آذری‌ها همچنین نسخه‌های داخلی پهپاد کامیکازه کوچک اوربیتر-۱ کی اسرائیلی و پهپادهای انتحاری هاروپ اسرائیلی را مورد استفاده قرار دادند. موجی از هاروپ‌ها را می‌توان از پرتابگرهای متحرکی که هر یک از آن‌ها ۹ هاروپ را حمل می‌کنند، پرتاب کرد.

یک کامیون لانچر می‌تواند موجی از پهپادهای انتحاری هاروپ را به سمت اهداف پرتاب کند.

به علاوه شایعاتی، گرچه با مدارک ناچیز، وجود داشت مبنی بر استفاده از پهپادهای کامیکازه تاکتیکی کوچک‌تر شبیه به کارگو ساخت ترکیه. این یک مالتیکوپتر با توان گردآوری اطلاعات است که یک سیستم شناسایی هوشمند دارد و خودش می‌تواند اهداف را شناسایی، موقعیت‌یابی و نابود کند.

برتری پهپاد بر تانک؟

اگرچه برخی از تحلیلگران معتقدند که کشتار نیروهای مسلح ارمنی توسط ناوگان پهپادی آذربایجان به معنای پایان کار تانک است، اما دیگران چندان در این رابطه مطمئن نیستند. رابرت بیتمن، یکی از نویسندگان در فارین پالیسی، قویاً بر این باور است که مسئله بر سر شایستگی است. ویدئوهای پهپادی نشان می‌دهند که تانک‌های ارمنی چنان آرایشی گرفته‌اند که گویی در حال انجام عملیات نمایشی هستند، و هیچ نشانی از تلاش واقعی برای پراکنده شدن، استتار یا استفاده از پوشش زمینی دیده نمی‌شود. بنا به نظر بیتمن، مشکل از تانک‌ها نیست بلکه مسئله بر سر «یک نیروی نظامی است که آموزش شایسته‌ای نداشته و تجهیزات مناسبی ندارد و بنابراین ناشیانه خود را معرض آتش دشمن قرار می‌دهد».

بندیت همچنین اشاره می‌کند که پیروزی آذری‌ها صرفاً به خاطر حملات پهپادی نبود. وی می‌گوید «اگرچه پهپادی نقشی حیاتی در این جنگ داشتند، موفقیت آذری‌ها همچنین نتیجه عملیات سنجیده پیاده‌نظام بود که هر بار بخشی از قلمرو را به تسخیر خود درآوردند».

سرمایه گذاری اشتباه ارمنستان

بندت می‌گوید اگر ارمنی‌ها هم به پهپادها و پهپادهای انتحاری دسترسی داشتند، شاید می‌توانستند مانع پیشروی آذری‌ها شوند. در عوض، آن‌ها سرمایه‌گذاری هنگفتی روی سیستم‌های نمایشی که هیچ تأثیری در میدان نبرد نداشت کردند، مثلاً آن‌ها ۱۰۰ میلیون دلار را به خرید شش جت روسی اختصاص داده‌اند.

نیروی نظامی ایالات متحده نیز می‌تواند از این موارد درس بگیرد. حتی آذربایجان می‌تواند با استفاده از ناوگانی از پهپادهای مدرن، خسارات بزرگی به دشمنی که آمادگی کافی ندارد وارد کند.

بندت عنوان می‌کند که «نیروهای زمینی ایالات متحده در مقایسه با نیروهای ارمنی در جنگ اخیر، از سامانه‌های دفاعی نسبتاً بیشتری استفاده می‌کنند تا از دارایی‌هایشان حفاظت کنند. اما خطر پهپادهای مسلح کوچک همواره وجود دارد و افزایش هم می‌یابد، چراکه کشورهای بیشتری تلاش می‌کنند که به تقلید از تجربه آذربایجان، به طیفی از پهپادهای بدون سرنشین دست یابند تا سیستم‌های قدیمی خود را کامل کنند».

شاید این اولین جنگی باشد که پهپادها پیروز آن شده‌اند، اما آخرین آنها هم نخواهد بود.



منبع خبر

جنگ آذربایجان و ارمنستان اولین جنگ پهپادی جهان بود/ پهپادها معادلات جنگی را تغییر داده‌اند +عکس بیشتر بخوانید »