انقلابی

یکی از ترفندهای همیشگی دشمنان امت اسلام وحدت‌شکنی است

یکی از ترفندهای همیشگی دشمنان امت اسلام وحدت‌شکنی است


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از یزد، حجت‌الاسلام «عبدالرضا محی‌الدینی» امام جمعه شهرستان مهریز در خطبه‌های نماز عید فطر امروز مهریز اظهار داشت: همبستگی مردم، مدیران و دشمن‌شناسی و بصیرت موجب عزت نظام و مایه عظمت جمهوری اسلامی است.

وی با بیان اینکه هم‌اکنون این روحیه و رویه انقلابی بین مسئولان و مردم شهرستان وجود دارد حفظ آن را ضروری ذکر کرد و بر تداوم آن با کار جهادی و انقلابی مورد تاکید قرار داد.

امام‌جمعه مهریز با اشاره به اینکه یکی از ترفند‌های همیشگی دشمان امت اسلام و مسلمین وحدت‌شکنی و ایجاد اختلاف است اظهار کرد: به رغم تمامی توطئه‌ها نه تنها استکبار به اهداف خود نرسیده که روز به روز ذلیل‌تر و رسواتر می‌شود.

محی‌الدینی از حضور پرشور و پرصلابت مردم که امسال به رغم وجود کرونا خیلی متفاوت در راهپیمایی روز جهانی قدس شرکت کردند تشکر کرد و آن را مایه اقتدار اسلام و شکست دشمنان ذکر کرد.

امام‌جمعه مهریز به طرح فاضلاب شهر اشاره کرد و گفت: در این خصوص باید موضوع با دقت و درایت و از لحاظ علمی و کارشناسی بررسی و سپس تصمیم‌گیری شود.

محی‌الدینی بیان کرد: باید نقاط قوت و ضرر‌های آن با حضور کارشناسان مجرب مرتبط بررسی و به منافع کلان مردم و شهرستان عنایت ویژه صورت گیرد.

امام‌جمعه مهریز با بیان اینکه همه مردم و مسئولان باید همواره در مسایل مختلف به صورت دقیق با بهره‌گیری از نخبگان و همراهی مردم اقدام کنند از تمامی مدیران اجرایی و فرماندار شهرستان تشکر کرد.

محی‌الدینی به وضعیت اقتصادی مردم و گرانی‌ها که فشار مضاعف بر اقشار آسیب‌پذیر جامعه وارد کرده اشاره کرد و پیگیری و نظارت بر بازار، کنترل قیمت‌ها و حل مشکلات را خواستار شد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

یکی از ترفندهای همیشگی دشمنان امت اسلام وحدت‌شکنی است

یکی از ترفندهای همیشگی دشمنان امت اسلام وحدت‌شکنی است بیشتر بخوانید »

ماجرای پذیرش مهری که داماد را از شهادت دور می‌کرد

تضمین امام خمینی (ره) برای شهید نشدن یک رزمنده/ رفتار شهید سلیمانی، الگوی یک پاسدار نمونه


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: روایت امروز، روایت مردی است در تاریخ انقلاب، که با آرزوی شهادت ازدواج می‌کند و دعای حضرت امام (ره) همراهش می‌ماند تا به گوشِ جوانِ امروز برساند: «ما ایستادیم و آغاز کردیم، شما بایستید و ادامه بدهید.»

«علی‌اکبر قبادی» از انقلابیون فعال و مربیان آموزش پادگان امام علی (ع) است. او که در کارنامه پربار عمر خود، سال‌ها مجاهدت و تلاش برای پیروزی و پاسداری از انقلاب اسلامی را دارد، مهمان خبرگزاری دفاع مقدس شده است؛ تا خاطرات خود را بازگو کند.

پیش‌تر بخش اول و دوم گفت‌وگوی خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس با «علی‌اکبر قبادی» از انقلابیون فعال و مربیان پادگان امام علی (ع) را خواندید و اینک بخش سوم آن از نظر مخاطبان گرامی می‌گذرد.

ماجرای پذیرش مهری که داماد را از شهادت دور می‌کرد

دفاع‌پرس: برسیم به ماجرای جالب خطبه عقدتان…

آن روزها رویدادی رقم می‌خورد که آرزوی خیلی‌ از جوانان بود، خواندن خطبه عقد توسط حضرت امام (ره). من و همسرم نیز از آن قافله مستثنا نبودیم. وجود یکسری اختلافات جزئی با خانواده همسرم كه موافق ازدواج دخترشان با يک فرد پاسدار نبودند، سبب شد، سرنوشت‌مان را به نظر حضرت امام (ره) گره بزنیم، چون هم خانواده‌ها و هم خودمان ارادت قلبی بسیاری به ایشان داشتیم و خواست ايشان برای هر دو طرف قابل قبول بود.

روز موعود فرا رسید. زمانی‌که خدمت امام رسیدیم، ایشان از عروس خانم پرسیدند، «مهریه‌تان چه چیزی است؟» او پاسخ داد، «یک سفر حج است!» من عجولانه بدون لحظه‌ای تفکر گفتم، «نه امام، من سفر حج را نمی‌پذیرم. ايشان مثل بقيه زوج‌ها، مهريه خود را پول و يا سکه و… قرار دهند و هرچه بفرمایند قبول است و من می‌توانم پرداخت ‌کنم؛ اما سفر حج را نمی‌توانم بپذیرم!» اما همسرم اصرار کرد که مهریه مورد نظر من، همان سفر حج است.

حضرت امام (ره) از من پرسیدند، «شما چرا مهریه دختر خانم را نمی‌پذیرید؟» پاسخ دادم، «امام! من پاسدار هستم. و عمر ما حساب و كتاب ندارد و هر لحظه ممكن است كه به شهادت برسم، فلذا نمی‌توانم قولی بدهم که معلوم نیست از پس انجام آن بر می‌آیم یا خیر.» آن روزها حتی تصور حضور در این سفر امکان پذیر نبود، چه برسد به تجربه آن و فقط تعداد محدودی از افراد  مُسِن که از لحاظ مالی متمول بودند، می‌توانستند این سفر را تجربه کنند. حضرت امام (ره) از من پرسیدند، «علت امتناع شما از قبول مِهر همسرتان، تنها موقعیت شغلی‌تان است؟» پاسخ مثبت دادم و حضرت امام (ره) فرمودند، «شما قبول کن، من دعا می‌کنم تا ان‌شاءالله خانم‌تان را به سفر حج نبرده‌ايد، شهید نشوید.» من بلافاصله عرض كردم، «شما قبول می‌کنید؟» ايشان فرمودند، «بله من قبول می‌کنم.» ما هم جوانی کردیم و پذيرفتيم؛ که با همين تضمین حضرت امام (ره) از شهادت دور شدیم.

آقای آشتیانی وکیل من شدند و حضرت امام (ره) هم وکیل همسرم و این چنین خطبه عقدمان خوانده شد.

ماجرای پذیرش مهری که داماد را از شهادت دور می‌کرد

دفاع‌پرس: حالا حقیقتا با تضمین حضرت امام (ره) از شهادت فاصله گرفتید؟

بله ؛ قطعا همين‌طور است، بارها در زمان جنگ در مهلکه‌‌هایی گرفتار ‌شدم که امکان نداشت زنده بمانم. اما به لطف پروردگار و دعای امام، سرنوشتم به نحو دیگری رقم خورد. شاید بیشتر از تعداد انگشتان دست، این موقعیت را تجربه کردم. بالاخره ماهیت جنگ همین است، تیر و تانک و خمپاره و… دارد.

دفاع‌پرس: یک نمونه را برایمان بازگو می‌کنید؟

در عملیات فتح‌المبین همراه سردار فضلی و بچه‌های کرج و زنجان بودم. در شرایط بسیار سختی قرار داشتیم. حجم آتش به حدی بود که در اطراف محل حضور من، حتی گل‌های شقایق دشت، از ساقه جدا و پرپر می‌شدند… پرپر شدن دوستان‌مان که بماند…
مدیریت کردن روحیه بچه‌ها در آن شرایط، بسیار مهم بود. من سعی می‌کردم بدون واهمه و بعضاً نظر به دعای امام (ره) مقابل دیدگان‌ دوستان و بی‌مهابا جلوی دشمن، حاضر شوم و با ذكر و صلوات حركت کنم. از خدا می‌خواستم از من مراقبت کند و در موقعیت دیگری مرگم فرا برسد؛ چراکه نمی‌خواستم دعای امام در حقم بی اجابت باشد و خواسته او محقق نشود. همه می‌دانستند امام برای به شهادت نرسیدن من، دعا کرده است و حرف امام نیز حق است.

ماجرای پذیرش مهری که داماد را از شهادت دور می‌کرد

دفاع‌پرس: چگونه خاطره روز عقد شما به گوش همه رسید؟

بعد از عقد ما، «یاسر عرفات» به همراه حضرت آقا كه رئيس جمهور وقت بودند، خدمت حضرت امام (ره) می‌رسند. امام (ره) در این دیدار، خاطره ما را برای ياسر عرفات بازگو می‌كنند و مقام معظم رهبری می‌شنوند و در سخنرانی نماز جمعه، حضرت آقا قضیه روز عقد ما را بیان می‌کنند. هدف ایشان از بیان این خاطره، احتمالا بالیدن به داشتن چنین جوانانی با روحیه شهادت طلبی در جامعه بوده است…

ماجرای پذیرش مهری که داماد را از شهادت دور می‌کرد

دفاع‌پرس: از خاطراتی که با شهید سلیمانی دارید، بگویید؟

حاج قاسم اوایل انقلاب در پادگان ما آموزش می‌دید. او بسیار جوان با اخلاق و مخلصی بود. همیشه با دیگران با احترام برخورد و با رفتار منحصر به فردش همه را شیفته خود می‌کرد.

برای یک مدت کوتاه در سیستان و بلوچستان همراه حاج قاسم بودم. شهید سلیمانی آن روزها فرمانده ارشد استان‌های هرمزگان، سیستان و کرمان بودند، اما کسی من را در آن منطقه نمی‌شناخت. به خاطر دارم روزی را که همراه یکدیگر نزد استاندار سیستان و بلوچستان رفتیم، حاج قاسم بنده را، با القاب «برادر من، استاد من، رفیق من، فرمانده من» معرفی کرد. حاج قاسم همواره با دوستان خود این چنین با محبت و احترام فراوان برخورد می‌كرد و همه را شرمنده خود می‌کرد.

انتهای پیام/ ۷۱۱

تضمین امام خمینی (ره) برای شهید نشدن یک رزمنده/ رفتار شهید سلیمانی، الگوی یک پاسدار نمونه

منبع خبر

تضمین امام خمینی (ره) برای شهید نشدن یک رزمنده/ رفتار شهید سلیمانی، الگوی یک پاسدار نمونه بیشتر بخوانید »

حال و هوای روز وصال امام، پس از ۱۵ سال چشم انتظاری

حال و هوای روز وصال امام (ره)، پس از ۱۵ سال چشم‌انتظاری


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: روایت امروز، روایت مردی است در تاریخ انقلاب، که با آرزوی شهادت ازدواج می‌کند و دعای حضرت امام (ره) همراهش می‌ماند تا به گوشِ جوانِ امروز برساند: «ما ایستادیم و آغاز کردیم، شما بایستید و ادامه بدهید.»

«علی‌اکبر قبادی» از انقلابیون فعال و مربیان آموزش پادگان امام علی (ع) است. او که در کارنامه پربار عمر خود، سال‌ها مجاهدت و تلاش برای پیروزی و پاسداری از انقلاب اسلامی را دارد، مهمان خبرگزاری دفاع مقدس شده است؛ تا خاطرات خود را بازگو کند.

در ادامه بخش اول گفت‌وگوی خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس با «علی‌اکبر قبادی» را می‌خوانید.

دفاع‌پرس: در ابتدا خودتان را معرفی بفرمایید.

«علی‌اکبر قبادی» هستم متولد سال ۱۳۳۷ در شمیرانات. خرداد سال ۱۳۵۸ وارد سپاه شدم و از همان ابتدا به عنوان مربی آموزش در پادگان امام علی (ع) خدمت کردم.

حال و هوای روز وصال امام، پس از ۱۵ سال چشم انتظاری

دفاع‌پرس: حضرت امام (ره) را از چه زمانی شناختید؟

ما فرزندان انقلاب هستیم. فرزندانی که در مسجد و کلاس قرآن پرورش یافتیم و خانواده‌، اولین مشوق‌ ما در مسیری بود که پیش گرفتیم. فرزندان مکتبی که از وقتی خود را شناختیم، در تلاش و تکاپو برای سرنگونی رژیم دیکتاتوری و استبدادی شاهنشاهی بودیم. ما فرزندان انقلاب، فرزندان مکتبی بودیم و ان‌شاءالله هستیم که حضرت امام (ره) آن را راه‌اندازی کرد و از همان ابتدا شیفته ایشان و افکارش شدیم.

در آن زمان خانواده ما نیز، همچون خانواده تمام مبارزین و مجاهدین اسلام، در روزگاری که جامعه شرایط خوبی نداشت، تمام سعی خود را می‌کرد که وضعیت آن زمان و فساد شاهنشاهی را تغییر دهد. منزل کوچکی داشتیم اما همین منزل، مرکز فعالیت‌های انقلابی شده بود. مرکز جمع آوری و پخش اعلامیه، محل برگزاری جلسات قرآنی و هیأت و مراسم عزاداری اهل بیت (ع)، مامن امن و پناهگاه مبارزینی که ساواک به دنبال آن‌ها بود و… .

من هم با الگوپذیری از خانواده مذهبی خود (اعم از پدر، برادر و ساير فاميل و آشنایان)، هرچند کم سن و سال بودم اما در این مسیر حضور فعالی داشتم. گاهی با لباس‌های مبدل شخصی (غير روحانی)، مبارزینی را كه ساواک در تعقیب آن‌ها بود همراهی می‌کردم و گاهی کارهای مخفیانه‌تر انجام می‌دادم.

حال و هوای روز وصال امام، پس از ۱۵ سال چشم انتظاری

آن روزها شهرک اکباتان در حال ساخت بود. یکی از ساختمان‌های كارگری را، محل تکثیر اعلامیه‌های حضرت امام (ره) کرده بودیم و از آن‌جا چمدان‌ اعلامیه‌های امام را راهی شهرستان‌ها می‌کردیم. پسر دایی ما، مرحوم «علی‌محمد وحیدی کمال» راهنمای ما در این مسیر بود. ايشان جوان مومن انقلابی بود که تمام وقت خود را صرف اسلام و انقلاب و یاری حضرت امام (ره) کرد.

دفاع‌پرس: آیا توسط ساواک هم دستگیر شدید؟

در آن زمان هرکجا که خبر از درگیری و تظاهرات بود، ما هم حضور داشتیم. در رویداد ۱۷ شهریور، درگیری‌های جلوی دانشگاه و …، اخوی بزرگ‌تر ما در ماجرای «داریوش فروهر» در جاده كرج (قلعه حسن‌خان)، دستگیر شد و چندین ماه در زندان قصر بود. پدرمان برحسب متن اعلاميه دعوت نامه‌ای كه داده بودند؛ حدس می‌زدند که در آن جلسه حادثه‌ای رخ می‌دهد و احتمال درگیری وجود دارد، به همین سبب تاكيد کردند كه تنها، یکی از برادرها حضور پیدا کند و مقرر شد برادر بزرگ‌تر در آن مجلس شركت كند. مجلسی که منجر به درگيری او با ساواک شد و خودرویمان نیز توسط ساواکی‌ها آسيب اساسی ديد… در آن زمان هرچند عمده وقت‌مان در استرس، تعقیب و گریز، کارهای پلیسی و امنیتی سپری می‌شد و صبح که از خانه خارج می‌شدیم، نمی‌دانستیم شب سالم بازمی‌گردیم یا خیر؛ اما از عمر و جوانی که می‌گذراندیم، راضی بودیم و لذت می‌بردیم. خانواده ‌هم علی‌رغم تشويش و نگرانی، تشویق‌مان می‌کردند.

حال و هوای روز وصال امام، پس از ۱۵ سال چشم انتظاری

دفاع‌پرس: از حال و هوای روزهایی بگویید که نتیجه تلاش‌هایتان به ثمر نشست و انتظار دیدار حضرت امام (ره) به سر آمد؟

از مدت‌ها پیش از انقلاب، در پایگاه مسجد ابوذر فعاليت می‌كرديم. پایگاهی که يكی از مراكز فعال آن منطقه محسوب می‌شد و مدیریت آن برعهده آقای مطلبی بود. مشتاقانه هر روز اخبار حضرت امام (ره) را دنبال می‌کردیم و منتظر بازگشت ایشان بودیم. تا اینکه روز موعود فرا رسید. یکی از پایگاه‌هایی که وظیفه حفاظت از حضرت امام (ره) را بر عهده داشت، مسجد ابوذر بود. محدوده درب ورودی بهشت زهرا (س) تا محل سخنرانی حضرت امام (ره) به پايگاه ابوذر واگذار شده بود و بنده به همراه شهید «سیف‌الله بابایی» و دوستان هم‌مسجدی و برادرم، مامور نظم و انضباط آن محدوده بوديم.

شور و شوق مردم برای ديدن امام غیر قابل وصف است. ما ماموران انتظامات هم بی قرارتر از مردم بودیم. زمانی‌که حضرت امام (ره) در محل سخنرانی مستقر شدند و شروع به صحبت كردند، ما كه جوان بودیم و بی تجربه، از شدت اشتیاق ديدار امام، محل پست حفاظتی خود را رها کردیم و به سوی محل سخنرانی امام شتافتیم. هرچند کار اشتباهی بود، اما ارادی نبود؛ چراکه ۱۵ سال منتظر این لحظه بودیم…

حال و هوای روز وصال امام، پس از ۱۵ سال چشم انتظاری

امام عشق ما بود. امام ناراحت بود، ما ناراحت بودیم. امام خوشحال بود، ما خوشحال بودیم. همیشه چشم‌مان به کلام امام بود. امام وجود ما بود.

دفاع‌پرس: چه زمانی به جرگه سبزپوشان سپاه پاسداران پیوستید؟

پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز آرام نگرفتم و هرکجا که نیاز به خدمت بود، حضور پیدا کردم.

از سوی حضرت امام (ره) مدتی حفاظت کاخ گلستان را بر عهده داشتم و مدتی حفاظت كارخانه‌جات كفش ملی را و مدتی نیز، حفاظت مناطق شمالی کشور در استان مازندران با مركزيت چالوس، نوشهر و كاخ‌های خاندان منحوس پهلوی را.

تا اینکه متوجه شدم سپاه پاسداران تشکیل شده و داوطلبانه نیرو می‌گیرد و این چنین سرباز سبزپوش نظام شدم.

هرچند ابتدا به منظور گذراندن دوره آموزش نظامی به پادگان امام علی (ع) منتقل شدم؛ ‌اما با توجه به وضعیت جسمانی و بدن ورزیده‌ و آماده‌ای که داشتم، به عنوان مربی انتخاب و مشغول خدمت شدم.

حال و هوای روز وصال امام، پس از ۱۵ سال چشم انتظاری

ابتدا مربی دفاع شخصی و سپس مربی تاکتیک‌های رزمی بودم. تا زمانی‌که حضرت امام (ره) دستور دادند، «کشوری که ۲۰ میلیون جوان دارد، باید ۲۰ میلیون تفنگ‌دار داشته باشد.» با اين فرمان حضرت امام (ره)، سازمان بسیج سپاه تشکیل شد و وارد مرحله جدیدی از خدمت شدم.

این چنین آموزش و سازماندهی ارتش ۲۰ میلیونی، در قالب ۱۳ منطقه تهران تشكيل شد كه بنده را به عنوان مسوول منطقه ۴ بسیج که بعدها با عنوان پايگاه «ابوذر» نام‌گذاری شد، تعيين و مسووليت آن را برعهده گرفتم.

ادامه دارد…

۷۱۱

حال و هوای روز وصال امام (ره)، پس از ۱۵ سال چشم‌انتظاری

منبع خبر

حال و هوای روز وصال امام (ره)، پس از ۱۵ سال چشم‌انتظاری بیشتر بخوانید »

. اولین روز رزمایش بزرگ پهپادی ارتش ایران
.
باتوجه به الگوریتم های اینستاگرام حتما لای...

. اولین روز رزمایش بزرگ پهپادی ارتش ایران . باتوجه به الگوریتم های اینستاگرام حتما لای…


. اولین روز رزمایش بزرگ پهپادی ارتش ایران
.
باتوجه به الگوریتم های اینستاگرام حتما لای...

.
? اولین روز رزمایش بزرگ پهپادی ارتش ایران
.
باتوجه به الگوریتم های اینستاگرام حتما لایک وکامنت کنید!
.

 

. اولین روز رزمایش بزرگ پهپادی ارتش ایران
.
باتوجه به الگوریتم های اینستاگرام حتما لای...

منبع

ajamedia_ir@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

. اولین روز رزمایش بزرگ پهپادی ارتش ایران . باتوجه به الگوریتم های اینستاگرام حتما لای… بیشتر بخوانید »