به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدهادی صحرایی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: در بین انقلابات مختلفی که در سدههای اخیر اتفاق افتاده بدون شک انقلاب اسلامی ایران متمایز و مشخص از سایرین است. این ادعایی بیاساس و فقط بهخاطر دوست داشتن نیست. واقعیتی است که به آن خواهم پرداخت و آنگاه است که به این واقعیت دوم هم خواهیم رسید که انقلاب اسلامی که از ایران شروع شد و پیدرپی در حال تکثیر و تولیدمثل است، بهواقع دوستداشتنی و از جمله پدیدههایی است که شناخت بیشتر آن برای مؤمنین و مستضعفین، محبت بیشتر و برای دشمنانش، بغض و غضب میافزاید.
واقعیت دشمنی طاغیان و یاغیان و ناپاکان با انقلاب اسلامی، که با آن مواجهیم و با آنها توان خود افزودهایم از همین حقیقت سرچشمه میگیرد که پاکی، همیشه دشمنانی ناپاک دارد.
شروع انقلاب اسلامی را نمیشود از اسفند۴۱ یا خرداد ۴۲ دانست. همانگونه که دشمنی دشمنان با ایران را نمیتوان از سال۵۷ دانست. با وجود استنادات تاریخی، هرگز نمیتوان شروع انقلاب اسلامی را در دهه چهل دانست.
امام راحل، رهبری انقلاب اسلامی را زمانی به دست گرفت که زعمای قبلی شیعه، خشت و ستونهای تمدن نوین را فراهم کرده و معماری را به خمینی کبیر سپرده بودند. بیراه نیست اگر گفته شود پس از شهادت سیدالشهداء، شیوه مبارزه ائمه بر تربیت مؤمنینی متمرکز شد که بتوانند خود، ضمن تشخیص دقیق تکالیف، بهموقع اقدام مورد نیاز را انجام داده و خود را چنان قوی کنند که منتظر دیگران نمانند.
و این تربیت توسط نائبان و عالمان تا عصر معاصر ادامه یافت و بیرق مبارزه به امام راحل رسید و او پس از استخراج از منابع و طراحی و تدوین نظریه ولایت فقیه به احداث و اثبات آن همت گمارد.
در مورد تاریخ شروع دشمنی دشمنان نیز اگرچه بسیار قبل از امروز است ولی مهمترین و بینظیرترین آن در جهان همین ۱۰۵ سال پیش اتفاق افتاد که سلطنت منحوس بریتانیا نصف جمعیت ۱۸ میلیونی ما را با قحطی و بیماری انگلیسی کشت. آن زمان، نه شعار مرگ بر اسرائیلی گفته شده بود و نه مرگ بر آمریکا و انگلیس. نه سپاه و سازمان روحانیتی بود که خار چشم دشمنان باشد و نه جبهه مقاومتی که خواب از دشمنان برباید.
دلیل آن نسل کشی بینظیر و پدرکشتگی چه بود؟ هفتاد سال پیش هم که محمدرضای پهلوی با همدستی آمریکا و انگلیس، دولت قانونی دکتر مصدق را اسقاط و اورا محاکمه و تبعید و دقمرگ کرد نیز همان سؤال مهم و راهگشا وجود دارد. چرا؟ و بر این باید افزود که مصدق، مذهبی نبود و تأکید بر این دو مثال برای آن است که هرگز فراموش نشود پدرکشتگی با ایران بهویژه در دوره معاصر را غرب شروع کرده و اکنون به انقلاب اسلامی مرتبط کرده است.
اگر امروز از ما خواسته میشود از مقاومت دست برداریم تا تحریمها برداشته شود، صد سال پیش از ما خواسته میشد که دست از جان بشوییم تا راحت کشته شویم.
باید این را نیز گفت که پدر و پسر پهلوی مثل دوران قاجار، که بیش از نیمِ ایران را از ایران پاره کردند و به اجانب دادند نبودند. از آنها وطنفروشتر بودند. این پدر و پسر، گونه جدیدی از سرسپردگی را در تاریخ جهان ثبت کردند. رضای پهلوی، تنها پادشاه صددرصد دستنشانده اجنبی بود و تخت شاهی را مدیون کشتار نیمِ ایرانیان در همین قحطی بزرگ بود و بیرمقشدن علمایی که درگیر حفظ جان مردم بودند و روشنفکرانی که باز هم به اشتباه افتادند. وگرنه اصطبلداری سفارت هلند کجا و پادشاهی بر ایران کجا؟
پسرش هم تنها پادشاهی است که برای اسقاط دولت خودش با دشمنان و اجانب همپیمان شد. میتوان گفت یکی از دلایلی که در ۵۴ سال تاریک پهلوی، حکومتشان نتوانست از رژیم به نظام تبدیل شود همین بیریشگی بود که آنها را از تصمیمگیری عقیم کرده بودند و آنها نمیتوانستند با بدنه اجتماع پیوند بخورند.
تفاوت میکند رژیمی که مسئولین مهمش یا از سفارت اجانب انتخاب میشوند یا در بزم شبانه، با نظامی که در همان سال اول، انتخابات برگزار میکند و زمام امور کشور را به منتخبین مردم میسپارد. تفاوت میکند رژیمی که بهدنبال توسعه، طبق اطلس منافع اجانب است با نظامی که طبق نقشه بومی و طراحی شده توسط نخبگان خود بهدنبال پیشرفت است.
شباهت این دو مثل تفاوت دست و پای مصنوعی با دست پای سالم است. پهلویها مثل قاجار، دست و پای کشور را بریدند و میخواستند به جایش انگشت بکارند. توسعهای که شاه بهدنبالش بود توقع معاش مردم را از قحطی و گرسنگی به آش و اشکنه و از حکیمباشی به پزشک هندی و بنگلادشی رساند و با کشوری نیمه بیسواد، ادعای رسیدن به دروازه تمدن داشت و… و امروز مطالبه مردم قیمت گوشت و مرغ است و «توریست درمانی» یکی از منابع درآمدی کشور و گلایه مردم از قیمت بالای خودروهای ملی و کمبود مشاغل برای تحصیلکردگان دانشگاهی است.
پیشرفت ما در هر زمینهای که انقلابی رفتار کردیم، اعجابآور است و در جایی که به غربزدهها و لیبرالها اعتماد کردیم، خیر. در زمانی که ژاپنِ صنعتی و اقتصادی و تکنولوژیکی و الگوی خودباختگان، روزانه ۴۵۰ فوتی کرونایی دارد و تلفات کرونای آمریکا از کانال ۲۲۰ نفری پایین نیامده، مردم ایران میگویند « مگر هنوز کرونا هست؟» تصور تداوم دوران پهلوی را میتوان در زندگی امروز ولیعهد محمدرضا دید.
اگر همین ولیعهد ناکام، در این ۴۴ سال توانسته بدون پول شهبانو، منبع درآمد آبرومندانه یا تحصیل شایسته یا موفقیت و فضیلتی کسب کند، کشور ایران هم میتوانست با تداوم پهلوی رشد کند. به استناد کتاب «خاطرات ملکه مادر»، همین ولیعهد و همین شهبانو که وارث میلیاردها دلار ثروت پهلوی بودند، حاضر به پرداخت هزینه کفن و دفن زن رضاشاه و مادر محمدرضای پهلوی نشدند و جنازه تاجالملوک، دو ماه در سردخانهای در نیویورک ماند و….
اینکه از کارت تریاک به کارت سوخت و کارت کالا و بیمه خدمات درمانی همگانی و… رسیدیم نیاز به گفتن ندارد؛ ما از خفتی که میگفت «ایرانی نمیتواند آفتابه بسازد» و از ذلت ممنوعیت ساخت دنده پنج هواپیما به ساخت ماهواره و موشک نقطهزن و… و پهپاد بومی فرامدرنی رسیدهایم که آمریکا مدعی است توازن نظامی جنگ روسیه با اوکراین و ناتو را به هم زده است.
ما از رعیتیِ اجانب در خاک و زمین خودمان به آقایی آسمانها رسیده و سنتکام را پَر و دُم، چیدهایم. ما از حضور ۳۶ هزار مستشاری که در ایران میچریدند و حقوقشان از حقوق ارتش شاهنشاهی بیشتر بود و حق توحش میگرفتند، به اخراج آمریکاییها از منطقه رسیده و تفنگداران دریایی آنها را مثل جلبک از آب جزایر فارسی جمع میکنیم.
ما از اینها گذشتیم که به گفته آن اندیشمند معاصر، پس از هخامنشیان برای اولینبار است که در دوره آقای خامنهای، قوای نظامی ایران به آبهای آزاد مدیترانه رسیده است.
این همه جنگ و تحریم و توطئه علیه ایران به این دلیل است که ما رژیم وابسته و گاو شیرده غرب را از کشور بیرون کردیم. وضعیت چندشآور امروز گاو شیرده سعودی، حکایت دوران پهلوی ماست و فرمول اغوای بنسلمان همان فرمولی است که شاه را بیچاره کرد.
ما اگر ضعیف بودیم، علیه ما جنگ احزاب به راه نمیانداختند و دور تا دورمان کمین نمیکردند. اگر ضعیف بودیم لحظهای امانمان نمیدادند و در همان دهه شصت، یا توسط سگ هار بعثی خورده میشدیم یا توسط سگ زرد منافقین، تکهتکه. اگر ضعیف بودیم برایمان تحریم آیسا و کاتسا و سیاهچالههای نامردی درست نمیکردند. اگر ضعیف بودیم کشتیهای آمریکا و انگلیس مجبور نبودند برای عبور از خلیجفارس، خودشان را به فارسی معرفی کنند.
ما قوی شدیم که سیاست نیل تافرات اسرائیل به حصر در دیوارهای شهرکهای یهودی نشین و اعتراضات خیابانی تبدیل شده است.
سپاه ما قوی است که او را به هر بهانهای تحریم میکنند. قوی شدهایم که یک «قاسم سلیمانی» ما توانست منطقه و جهان را از لوث سگ قلادهدریده داعشی که توسط آمریکا زاییده شده بود نجات دهد. حتی نمیشود تصور کرد که اگر داعش و النصره بر عراق و سوریه مسلط میشدند، چه بلایی بر سر منطقه و جهان و تمدنها میآوردند.
ما قوی شدیم که «تهرانیمقدم» ما تا ابد ایران را فلات ثبات منطقه کرد و بیشه شیران را امنترین جای دنیا نمود و تصاویر تخریب سقف یک ساختمان در اصفهان با کوادکوپتر و زمین شخمزده عینالاسد گویای تفاوتهاست. ما قوی شدهایم که «فخریزاده» فخر علم جهان شد و هستهای را چنان تکثیر کرد که مثل تیر از چله رهیده، مهارناشدنی شده است. و زمانی مردم ما چهلوچهار سالگی انقلاب اسلامی را جشن میگیرند که گفته میشود شاید اسرائیل و آمریکا ژانویه ۲۰۲۵ را نبینند و تا یکی دو دهه دیگر، مسلمانان فرانسه و آلمان و انگلیس، به اکثریت میرسند، إنشاءالله.