تصاویر/ پرچم سهرنگ ایران در جبهههای دفاع مقدس
تصاویر پرچم سهرنگ ایران در جبهههای دفاع مقدس
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
تصاویر/ پرچم سهرنگ ایران در جبهههای دفاع مقدس بیشتر بخوانید »
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
تصاویر/ پرچم سهرنگ ایران در جبهههای دفاع مقدس بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانههای دفاعپرس، سیره سیاسی امام حسن مجتبی یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات تاریخی است که تا به امروز کتابها و مقالههای بسیاری درباره آن نگاشته شده است. در ادامه در باب آنچه گفته شد پای سخنان فقیه مکتب آل محمد، حضرت آیتالله خامنهای مینشینیم.
حادثه سرنوشتساز و بینظیر
دوران امام مجتبی (علیهالصّلاةوالسّلام) و حادثه صلح آن بزرگوار با معاویه، یا آن چیزی که به نام صلح نامیده شد، حادثه سرنوشتساز و بینظیری در کل روند انقلاب اسلامیِ صدر اول بود. دیگر ما نظیر این حادثه را نداشتیم. توضیح کوتاهی راجع به این جمله عرض کنم و بعد وارد اصل مطلب بشوم.
انقلاب اسلام، یعنی تفکر اسلام و امانتی که خدای متعال به نام اسلام برای مردم فرستاد، در دوره اول، یک نهضت و یک حرکت بود و در قالب یک مبارزه و یک نهضت عظیم انقلابی، خودش را نشان داد و آن در هنگامی بود که رسول خدا (صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم)، این فکر را در مکه اعلام کردند و دشمنان تفکر توحید و اسلام، در مقابل آن صفآرایی نمودند؛ برای اینکه نگذارند این فکر پیش برود. پیامبر، با نیرو گرفتن از عناصر مؤمن، این نهضت را سازماندهی کرد و یک مبارزه بسیار هوشمندانه و قوی و پیشرو را در مکه به وجود آورد. این نهضت و مبارزه، ۱۳سال طول کشید. این، دورهی اول بود.
بعد از ۱۳سال، با تعلیمات پیامبر، با شعارهایی که داد، با سازماندهای که کرد، با فداکاری که شد، با مجموع عواملی که وجود داشت، این تفکر، یک حکومت و یک نظام شد و به یک نظام سیاسی و نظام زندگی یک امت تبدیل گردید و آن هنگامی بود که رسول خدا (ص) به مدینه تشریف آوردند و آنجا را پایگاه خودشان قرار دادند و حکومت اسلامی را در آنجا گستراندند و اسلام از شکل یک نهضت، به شکل یک حکومت تبدیل شد. این، دوره دوم بود.
این روند، در ۱۰سالی که نبیّاکرم (ص) حیات داشتند و بعد از ایشان، در دوران خلفای چهارگانه و سپس تا زمان امام مجتبی (علیهالصّلاةوالسّلام) و خلافت آن بزرگوار ـ که تقریباً شش ماه طول کشید ـ ادامه پیدا کرد و اسلام به شکل حکومت، ظاهر شد. همه چیز، شکل یک نظام اجتماعی را هم داشت؛ یعنی حکومت و ارتش و کار سیاسی و کار فرهنگی و کار قضایی و تنظیم روابط اقتصادی مردم را هم داشت و قابل بود که گسترش پیدا کند و اگر به همان شکل پیش میرفت، تمام روی زمین را هم میگرفت؛ یعنی اسلام نشان داد که این قابلیت را هم دارد.
در دوران امام حسن (ع)، جریان مخالفی آنچنان رشد کرد که توانست به صورت یک مانع ظاهر بشود. البته این جریان مخالف، در زمان امام مجتبی (ع) به وجود نیامده بود؛ سالها قبل به وجود آمده بود. اگر کسی بخواهد قدری دور از ملاحظات اعتقادی و صرفاً متکی به شواهد تاریخی حرف بزند، شاید بتواند ادعا کند که این جریان، حتّی در دوران اسلام به وجود نیامده بود؛ بلکه ادامهای بود از آنچه که در دوران نهضت پیامبر ـ یعنی دوران مکه ـ وجود داشت.
بعد از آنکه خلافت در زمان عثمان ـ که از بنیامیه بود ـ به دست این قوم رسید، ابوسفیان ـ که در آنوقت، نابینا هم شده بود ـ با دوستانش دور هم نشسته بودند. پرسید: چه کسانی در جلسه هستند؟ پاسخ شنید که فلانی و فلانی و فلانی. وقتی که خاطر جمع شد همه خودی هستند و آدم بیگانهای در جلسه نیست، به آنها خطاب کرد و گفت: «تلقّفنّها تلقّف الکرة». یعنی مثل توپ، حکومت را به هم پاس بدهید و نگذارید از دست شما خارج بشود! این قضیه را تواریخ سنی و شیعه نقل کردهاند. اینها مسائل اعتقادی نیست و ما اصلاً از دیدگاه اعتقادی بحث نمیکنیم؛ یعنی من خوش ندارم که مسایل را از آن دیدگاه بررسی کنم؛ بلکه فقط جنبه تاریخی آن را مطرح میکنم. البته ابوسفیان در آنوقت، مسلمان بود و اسلام آورده بود؛ منتها اسلامِ بعد از فتح یا مشرف به فتح.
حرکتی زیرکانه
اسلامِ دوران غربت و ضعف نبود، اسلامِ بعد از قدرتِ اسلام بود. این جریان، در زمان امام حسن مجتبی (علیهالصّلاةوالسّلام) به اوج قدرت خودش رسید و همان جریانی بود که به شکل معاویةبنابیسفیان، در مقابل امام حسن مجتبی (ع) ظاهر شد. این جریان، معارضه را شروع کرد؛ راه را بر حکومت اسلامی ـ یعنی اسلام به شکل حکومت ـ برید و قطع کرد و مشکلاتی فراهم نمود؛ تا آنجایی که عملاً مانع از پیشروی آن جریان حکومت اسلامی شد.
در باب صلح امام حسن (علیهالسّلام)، این مسأله را بارها گفتهایم و در کتابها نوشتهاند که هر کس ـ حتّی خود امیرالمؤمنین (ع) ـ هم اگر به جای امام حسن مجتبی (ع) بود و در آن شرایط قرار میگرفت، ممکن نبود کاری بکند، غیر از آن کاری که امام حسن کرد. هیچکس نمیتواند بگوید که امام حسن، فلان گوشه کارش سؤالبرانگیز است. نه، کار آن بزرگوار، صددرصد بر استدلال منطقیِ غیر قابل تخلف منطبق بود.
راجع به صلح، از ابعاد مختلف صحبت کردهایم؛ اما حالا مسأله این است که بعد از صلح امام حسن مجتبی (علیهالصّلاةوالسّلام)، کار به شکلی هوشمندانه و زیرکانه تنظیم شد که اسلام و جریان اسلامی، وارد کانال آلودهای که به نام خلافت و در معنا سلطنت به وجود آمده بود، نشود. این، هنر امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) بود. امام حسن مجتبی کاری کرد که جریان اصیل اسلام ـ که از مکه شروع شده بود و به حکومت اسلامی و به زمان امیرالمؤمنین و زمان خود او رسیده بود ـ در مجرای دیگری، جریان پیدا بکند؛ منتها اگر نه به شکل حکومت ـ، زیرا ممکن نبود ـ لااقل دوباره به شکل نهضت جریان پیدا کند. این، دوره سوم اسلام است.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
صلح حسنی حادثهای بینظیر در تاریخ است بیشتر بخوانید »
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی، از تیمهای ملی کشتی آزاد و فرنگی جوانان و نوجوانان جمهوری اسلامی ایران به مناسبت قهرمانی در جهان تقدیر کردند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، حضرت آیتالله خامنهای روز دوشنبه – ۳۰ مرداد – در پیامی، از تیمهای ملی کشتی آزاد و فرنگی جوانان و نوجوانان جمهوری اسلامی ایران به مناسبت قهرمانی در جهان تقدیر کردند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جوانان عزیز تیم ملی کشتی فرنگی با پیروزی خود ملت ایران را خوشحال کردند.
عزیزان!
از شما و تیمهای آزاد و فرنگی جوانان و نوجوانان که در دو هفتهی اخیر به پیروزی دست یافتید تشکر میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۱۴۰۲/۵/۳۰
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
پیام تشکر رهبر انقلاب برای قهرمانی تیمهای ملی کشتی آزاد و فرنگی بیشتر بخوانید »
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
هوشیاری و بصیرت ملت رمز پیروزی بر فتنههای مختلف است بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانههای دفاعپرس، حسین خزائی، شاعر کشورمان در قصیدهای روایی با عنوان «از علی تا علی» از ولایت و سیره عملی امام علی (ع) تا انقلاب اسلامی و جریان الهی ولایت فقیه در عصر حاضر را به نظم در آورده است.
متن سروده او به شرح زیر است:
هوالعالی، هو الاَعلا، هوالمُظهر هو المَظهر
هزار الله اکبر بر وجودش! گوشِ شیطان کر
زمان وعظ! قرآنی است ناطق رفته بر منبر
میان رزم رقص ذوالفقارش میپَراند سر
چنان پَر زد! و در معراج نزدیک خدا شد که
ندارد اِذن! جبرائیل هم با او شود دَم پَر.
ولی الله، وجه الله، باب الله، سِر الله
امام سُنّی و شیعه، دلیل مومن و کافر
هوالظاهر هوالباطن هوالاَوّل هوالآخِر
علی بن اَبی طالب امیرالمومنین حیدر
امیرالمومنینِ ساکنین کوخهایی که
نه دارد مال دنیا و نه دارد کاخِ، چون قیصر
شهنشاهی که نانِ خشک جو در بقچه پیچیده
شهنشاهی که رویِ لیفِ خرما میگذارد سَر
شهنشاهی که نعلین و عبایِ کهنه میپوشد
و از وضعش نمیفهمی که اَرباب است یا نوکر!
شهنشاهی که از بَس کنده چاه و رعیتی کرده
خجالت میکشد از پینه یِ دستان او قنبر
به حدّی کار و کردار علی شکل خداوند است
یقین دارم! خدا خود هم ندارد از علی بهتر
و باید جُرج جرداق مسیحی عاشقش باشد
نمیدانی! چه میگوید علی با مالک اَشتر
علی تنها صراط المُستقیم عالم هستی ست
علی یعنی همان تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ
علی با هیچکس اهل مماشات و تسامح نیست
علی عدل است سر تا پا، علی عدل است پا تا سر
اگر دستی بخواهد سمتِ بیت المال کج گردد
ذغال داغ میگیرد بجایِ کیسههای زر
علی الگوی تنها انقلاب شیعی دنیاست
و مدتهاست میبینیم دنیا از این منظر
چهل سال است تحریمیم و با این حال میجنگیم
چهل سال است حتّی لحظهای خالی نشد سنگر
چهل سال است ماها پیش دشمن کم نیاوردیم
به جای شیر! غیرت خوردهایم از سینه مادر
چهل سال است روی ملّت ما آب را بستند
چهل سال است هِی خون میرود از زخم این پیکر
علی جان در رکابت تا نفس داریم میجنگیم
که این نهضت بماند تا ظهور حضرت دلبر
در این کشور کسی ضدنظام و دین و رهبر نیست
به قرآن! کم حجابش هم خدا را در دلش باور
(شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هایل)
علی کاری بُکن با ذوالفقارت تا بخوابد شَر
علی! از نیمه خُرداد شصت و هشت تا امروز
توای بعد از خدا تنها کس این خلقِ بییاور
اگر دیدی که جایی گُر گرفته آتش فتنه
اگر دیدی برادر را برادر میزند خنجر
اگر بیرون میآید حرف دشمن از دهان دوست
چه آخوندِ قُمی باشد چه مُفتیهای الاَزهَر
بِلاشَک دستِ آمریکا و اسرائیل در کار است
بِلاشَک جانماز افتاده رو به قبلهای دیگر
نفاق و فتنه در تاریخ جریان جدیدی نیست
رَسن بستند بر دستی که در دستان پیغمبر…
مگر تیغی بر آن فَرقِ مبارک کارگر میشد
علی را سالها پیش از شهادت کُشت میخ در
زدند آیینه را با سنگ، امّا بیخبر بودند!
که وقتی بشکند هر تکّه اش آیینهای دیگر
به هر جا بنگرم در کربلا آنجا علی بینم
علی اصغر، علی اکبر، علی اکبر، علی اکبر
یکی از آن همه آیینه شد”ق ا س م س ل م ا ن ی”
همان مردی که پیشش ننگ یعنی مرگ در بستر
تقاص خون قاسم با دو موشک پَرت کردن نیست
علی یک هو بِکش از جا بِکن دروازه خیبر
حرم یعنی همین جمهوری اسلامی ایران
حرم یعنی همین مردم همین پرچم همین کشور
گمان کردند ماها دست شستیم از امام خویش!
بسیجیهای روح الله میمانند تا آخر
در اکباتان برای آرمانها آرمان دادیم
هزاران مثل ما و آرمان نذر سر رهبر
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
قصیده روایی حسین خزائی از ولایت امام علی (ع) تا ولایت فقیه بیشتر بخوانید »