انقلاب فرهنگی

نقش دانشگاه‌های کشور در انقلاب اسلامی/ مراکز آموزشی، مبدأ تحولات در هر جامعه‌ای هستند


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، برای تغییر در ساختار نظام طاغوت، وقوع انقلابی در زمینه‌های دیگر که همان انقلاب فرهنگی بود، لازم به نظر می‌رسید تا بتواند زمینه‌های شکوفایی جامعه را فراهم کند و به استقلال کشور در تمام زمینه‌ها که همان شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود، دست پیدا کند.

ضرورت وقوع تحولات فرهنگی مرتبط با انقلاب اسلامی

«شرق زدگی» و «غرب زدگی»، دو مفهومی بودند که فرهنگ انقلاب اسلامی را تسخیر می‌کردند و فضای امنی برای تشکیلات «شرق گرایان» و «غرب گرایان» در دانشگاه‌ها بوجود می‌آوردند که ضرورت وقوع انقلاب فرهنگی را در جامعه ایجاد می‌کرد.

تحصیل کردگان، دانشجویان و دانش آموزان به ماهیت انقلاب فرهنگی پی برده بودند که باعث شده بود کمک به رفع محرومیت در جامعه طور دیگری انجام شود و ساختار نظام آموزشی و دانشگاهی پس از تأسیس جهاد سازندگی در سال ۱۳۵۸ تغییر کند و این درخواست را برای مردم بوجود آورد که تحولاتی مرتبط با انقلاب اسلامی باید در دانشگاه‌ها و نظام آموزشی، اتفاق بیفتد.

از همان ابتدای انقلاب اسلامی، دستور امام خمینی (ره) مبنی بر تأسیس نهاد‌های انقلابی از جمله «کمیته امداد»، «بنیاد مسکن انقلاب اسلامی»، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» و «جهاد سازندگی»، زمینه‌های انقلاب فرهنگی را فراهم کرد و از نشانه‌های مثبتِ به نتیجه رسیدن انقلاب فرهنگی، تمایل و رغبت جوانان و مردم برای فعالیت در جهاد سازندگی بود.

امام خمینی (ره) از همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی درمورد دانشگاه‌ها فرمایشاتی داشتند که ضرورت تحول در دانشگاه را برای همه مردم یادآوری می‌کند:

دانشگاه، مبدأ همه تحولات است

«از دانشگاه، سرنوشت یک ملت تعیین می‌شود که در دست دانشجویان و استادان دانشگاه است. اگر دانشگاه اصلاح شد، آن کشور هم اصلاح می‌شود و اگر اصلاح نشد، امید دستیابی به یک جمهوری اسلامی، دیگر به وقوع نمی‌پیوندد.

قبل از هر کاری، دانشگاه باید اسلامی شود تا برای ما مفید باشد برای اینکه هر صدمه‌ای که خورده‌ایم، از کسانی بوده است که اسلام را نمی‌شناختند و معنی اسلامی شدن دانشگاه، آن است که استقلال پیدا کند و یک فرهنگ مستقل داشته باشد و خود را از وابستگی به شرق و غرب برهاند.»

جایگزین دروس انقلابی و اسلامی با تصاویر مرتبط با استعمار

امام خمینی (ره) در نخستین دیدار رسمی خود با استادان دانشگاه در روز ۳۰ بهمن ۱۳۵۷ بر تغییر اساسی کتب درسی در هر مقطعی اعم از دبستان، دبیرستان و دانشگاه تأکید کردند و فرمودند: «در کتاب‌ها اگر تصاویر یا مطالبی به نفع استعمار و استبداد وجود دارند باید تغییر کنند و دروس انقلابی و اسلامی جایگزین آن‌ها شوند تا بچه ها‌ی ما را بیدار کنند و جوانان را مستقل و آزاده بار بیاورند.»

تحول دانشگاه و تبدیل فرهنگ استعماری به فرهنگ استقلالی

روز ۱۲ فروردین ۱۳۵۸، به مناسبت استقرار جمهوری اسلامی ایران، فرمودند: «در جمهوری اسلامی، دانشگاه‌ها باید متحول شوند، دانشگاه‌های پیوسته به مستقل تبدیل شوند و فرهنگ استعماری به فرهنگ استقلالی تبدیل شود.»

دانشگاه، مرکز انسان سازی است

امام (ره) به مناسبت‌های گوناگون تحول اسلامی در دانشگاه‌ها را یادآوری می‌کردند: «دانشگاه، سرنوشت یک ملت را تعیین می‌کند. دانشگاه خوب، یک ملت را سعادتمند می‌کند و یک دانشگاه فاسد، ملت را به عقب می‌راند. چیزی که در اسلام مطرح می‌شود، معنویات است نه مادیات و معنویات باید از دانشگاه به تمام مردم سرایت کنند. دانشگاه مرکز انسان سازی است و انبیاء (ع) هم برای انسان سازی مبعوث شده‌اند. اگر انسان ساخته شود، همه چیز به صورت معنویات در می‌آیند و اگر عکس آن باشد، از دانشگاه انسان‌های منحرف بیرون می‌آیند و معنویات در مادیات حل می‌شوند.»

ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه

نکته دیگری که امام (ره) بر آن تأکید داشتند، این بود که سرنوشت کشور در دستان دو قطب روحانیت و دانشگاهیان است و اگر دراین مورد سهل انگاری کنیم، همه چیز از دستمان می‌رود. اینطور نیست که یک نفر بنشیند و دیگری عمل کند. بلکه همه با هم باید عمل کنند و باید گفتگو صورت بگیرد.

حذف اساتید وابسته به شرق و غرب از دانشگاه

مقدمه اصلاحات، پاکسازی همه مراکز به خصوص مراکز علمی و فرهنگی است و باید مملو از افراد دانشمند، مؤمن و متعهد به انقلاب باشد و با پشتیبانی رؤسا و استادان، از کسانی که در خدمت بیگانگان هستند خالی شود چرا که اگر اینگونه نشود، نمی‌توانیم در هیچ بُعدی مستقل باشیم. باید در تمام دانشگاه‌ها انقلابی صورت بگیرد و اساتید مرتبط با شرق و غرب، از آن حذف شوند و دانشگاه، محیط سالمی برای تدریس علوم اسلامی بشود.

ویژگی‌های قشر دانشگاهی از دید امام (ره)

نکته دیگر مورد تأکید امام (ره) این بود که دانشگاهیان به مسائل مردم فکر کنند و راحت از کنارشان نگذرند و خود را از شر «ایسم» و «ایست» شرق و غرب نجات دهند.

امری که در رژیم گذشته رایج بود، این بود که طبقه روشنفکر، خود را از مردم جدا می‌دیدند و از کنار چیزی که بر مردم می‌گذشت، به آسانی می‌گذشتند و ارزشی هم برای خلق مستضعف قائل نبودند. این طبقه خود را همیشه بزرگ می‌دیدند و حرف‌هایی می‌زدند که فقط دوستان طبقه خودشان آن‌ها را می‌فهمند و اگر بقیه متوجه نشدند، برایشان مهم نبود.

لزوم استقلال دانشگاه و حوزه و مطالعه این دو حوزه بر مبانی اسلامی

نظر امام (ره) این بود که دانشگاه و حوزه باید روی پای خودشان بایستند و روی مبانی اسلامی مطالعه داشته باشند و شعار گروه‌های منحرف را کنار بگذارند و اسلام را جایگزین تمام کج اندیشی‌ها بکنند.

گاهی دیده شده است که به علت عدم درک مسائل اسلامی، برخی از این مسائل را با مسائل مارکسیستی مخلوط کرده‌اند و از نتیجه این کار، یک چیز جدید به دست آمده است که با قوانین مترقی اسلام سازگار نیست.

مناسب‌ترین شکل انقلاب فرهنگی

پس از بررسی‌های ابتدایی مسئله‌ای که مطرح شد، این بود که مناسب‌ترین شکل انقلاب فرهنگی، چگونه باید باشد. سه طرح کلی مطرح شد که آن، عبارت است از: نظام آموزشی فعلی به کار خود ادامه دهد و کنار آن طرحی تدوین شود و هر گاه آماده شد، دانشگاه‌ها بر آن اساس شروع به کار کنند.

کنار دانشگاه‌های با نظام آموزشی فعلی، مؤسسات آموزشی انقلابی و اسلامی ایجاد شود و طبق ضوابط جدید دانشجو بپذیرد.

تمام کار‌های آموزشی تا زمانی که طرح نظام جدید آماده نشده است، تعطیل شوند.

  از این سه طرح، سومین آن انتخاب شد و با دانشجویان مستقر در لانه جاسوسی هم مطرح شد و به آن‌ها ابلاغ شد که برنامه ریزی توقف فعالیت دانشگاه‌ها را نمایندگان انجمن‌های اسلامی در دانشگاه‌های کشور انجام دهند، سرانجام طرحی تنظیم شود و تقسیم کار صورت بگیرد و این کار در زمان مناسب انجام شود.

کارشکنی‌های دانشجویان وابسته به گروهک‌های ضدانقلاب در دانشگاه

به محض اینکه این کار آغاز شد، دانشجویان وابسته به سایر گروهک‌ها، شروع به ایجاد اغتشاش در دانشگاه‌ها کردند. همچنین به محض تحرکات گروه‌های وابسته به گروهک‌های ضدانقلاب، دانشجویان فعالیت‌های مسلحانه‌ای را در دانشگاه‌ها شروع کردند که به دنبال آن وزارت کشور و شهربانی در روز ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ فعالیت‌های گروه‌های سیاسی در دانشگاه‌ها را ممنوع اعلام کردند.

حمایت امام (ره) از حرکت دانشجویان مسلمان

روز ۲۹ فروردین ۱۳۵۹ امام (ره) حرکت دانشجویان مسلمان را تأیید کردند و در این روز، شورای انقلاب پس از دیدار با امام (ره) مهلتی سه روزه را برای گروه‌ها و احزاب سیاسی برای تعطیلی دفاتر خود در دانشگاه‌های سراسر کشور صادر کرد و همچنین سه روز دانشگاه‌ها را تعطیل کرد.

فرصت سه روزه ستاد‌های عملیاتی برای توقف فعالیت‌هایشان

روز ۳۰ فروردین ۱۳۵۹ امام خمینی (ره) بیانیه‌ای را صادر کردند و در آن ستاد‌های عملیاتی و گروه‌های وابسته به آن‌ها از روز ۳۰ فروردین تا روز اول اردیبهشت فرصت اتمام فعالیت‌هایشان را دارند و همچنین مدارس و آموزشگاه‌های عالی تا روز ۱۴ خرداد باید امتحانات خود را تمام کنند که برنامه‌های نظام آموزشی با معیار‌های انقلابی تدوین شوند و پذیرش دانشجو براساس آن صورت بگیرند.

لزوم تربیت اسلامی در کنار تحصیل علم در دانشگاه

پس از این باز هم درگیری میان دانشجویان مسلمان و ضد انقلاب ادامه داشت تا آنکه در روز اول اردیبهشت دانشجویان انجمن اسلامی، مردم را مقابل حسینیه ارشاد دعوت کردند و به سمت اقامت گاه امام (ره) در «دربند» حرکت کردند. امام (ره) در سخنرانی خود، گفتند: «دانشگاه‌های ما برای مردم مفید نیست و ما به خارجی‌ها در اموری مثل پزشکی وابسته‌ایم. معنای دانشگاه اسلامی، این نیست که تنها علوم اسلامی در آن تدریس شوند یا اینکه علوم دردو قسم «اسلامی» و «غیر اسلامی» هستند؛ بلکه حرف ما این است که دانشگاه‌های ما، اخلاق اسلامی ندارند که اگر برخوردار بودند، دانشگاه، میدان زد و خورد‌های عقاید مضر برای جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی نمی‌شد. دانشگاه باید تغییر اساسی پیدا کند و از نو ساخته شود و اگر کسی در آن تحصیل علم می‌کند، در کنار تحصیل علم، تربیت اسلامی صورت بگیرد نه تربیت غربی که دانشجویان بعد از اتمام تحصیل به غربی‌ها خدمت کنند.»

صدور فرمان تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی توسط امام خمینی (ره)

پس از اعلام نظر و تبلیغات گسترده علیه اشغال دانشگاه‌ها توسط انجمن‌های اسلامی و تخلیه دانشگاه‌ها از ستاد و دفاتر گروهک‌ها، روز ۲۳ خرداد، امام (ره) صریحاً از جریانات تصفیه در دانشگاه‌ها حمایت کردند و آخرین حرکت تاریخی در امور مربوط به دانشگاه‌ها با فرمان تشکیل «ستاد انقلاب فرهنگی» اتفاق افتاد. اعضای این شورا، عبارت بودند از: حجت الإسلام ربانی املشی، محمد جواد باهنر، جلال الدین فارسی، شمس آل احمد، حسن حبیبی، عبدالکریم سروش و علی شریعتمداری.

پیام امام (ره) به مناسبت تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی، به شرح زیر است:

«بسم الله الرحمن الرحیم
مدتی است که ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی و خواست ملت مسلمان است، اعلام شده، اما تا کنون اقدام مؤثر اساسی در رابطه با آن انجام نشده است.

ملت مسلمان و دانشجویان متعهد، نگران انقلاب فرهنگی و اخلال توطئه گران هستند و خوف آن را دارند که خدای ناخواسته فرصت از دست برود و کار مثبتی انجام نگیرد وفرهنگ ما همان باشد که زمان رژیم فاسد پهلوی بود که جز ضرر و زیان، چیز دیگری برای کشور ما در بر نداشت. ادامه این فاجعه، ضربه‌ای مهلک به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی وارد می‌کند و سهل انگاری، خیانتی بزرگ به اسلام و کشور اسلامی محسوب می‌شود.

آقایان باهنر، املشی، حبیبی، سروش، آل احمد، فارسی و شریعتمداری مسئول می‌شوند تا ستادی تشکیل دهند و از میان اساتید، دانشجویان و سایر قشر‌های تحصیل کرده مسلمان و متعهد به جمهوری اسلامی دعوت کنند تا شورایی تشکیل دهند و برای برنامه ریزی رشته‌های مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاه‌ها بر اساس فرهنگ اسلامی و انتخاب اساتید شایسته متعهد و آگاه اقدام کنند.

براساس مطالب فوق، دبیرستان‌ها و دیگر مراکز آموزشی که در رژیم سابق اداره می‌شد، تحت رسیدگی دقیق قراربگیرند تا دانش آموزان و دانشجویان از انحراف مصون گردند.»

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

نقش دانشگاه‌های کشور در انقلاب اسلامی/ مراکز آموزشی، مبدأ تحولات در هر جامعه‌ای هستند بیشتر بخوانید »

نقش دانشگاه‌های کشور در انقلاب اسلامی/ دانشگاه مرکز انسان‌سازی است


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، برای تغییر در ساختار نظام طاغوت، وقوع انقلابی در زمینه‌های دیگر که همان انقلاب فرهنگی بود، لازم به نظر می‌رسید تا بتواند زمینه‌های شکوفایی جامعه را فراهم کند و به استقلال کشور در تمام زمینه‌ها که همان شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود، دست پیدا کند.

ضرورت وقوع تحولات فرهنگی مرتبط با انقلاب اسلامی

«شرق زدگی» و «غرب زدگی»، دو مفهومی بودند که فرهنگ انقلاب اسلامی را تسخیر می‌کردند و فضای امنی برای تشکیلات «شرق گرایان» و «غرب گرایان» در دانشگاه‌ها بوجود می‌آوردند که ضرورت وقوع انقلاب فرهنگی را در جامعه ایجاد می‌کرد.

تحصیل کردگان، دانشجویان و دانش آموزان به ماهیت انقلاب فرهنگی پی برده بودند که باعث شده بود کمک به رفع محرومیت در جامعه طور دیگری انجام شود و ساختار نظام آموزشی و دانشگاهی پس از تأسیس جهاد سازندگی در سال ۱۳۵۸ تغییر کند و این درخواست را برای مردم بوجود آورد که تحولاتی مرتبط با انقلاب اسلامی باید در دانشگاه‌ها و نظام آموزشی، اتفاق بیفتد.

از همان ابتدای انقلاب اسلامی، دستور امام خمینی (ره) مبنی بر تأسیس نهاد‌های انقلابی از جمله «کمیته امداد»، «بنیاد مسکن انقلاب اسلامی»، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» و «جهاد سازندگی»، زمینه‌های انقلاب فرهنگی را فراهم کرد و از نشانه‌های مثبتِ به نتیجه رسیدن انقلاب فرهنگی، تمایل و رغبت جوانان و مردم برای فعالیت در جهاد سازندگی بود.

امام خمینی (ره) از همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی درمورد دانشگاه‌ها فرمایشاتی داشتند که ضرورت تحول در دانشگاه را برای همه مردم یادآوری می‌کند:

دانشگاه، مبدأ همه تحولات است

«از دانشگاه، سرنوشت یک ملت تعیین می‌شود که در دست دانشجویان و استادان دانشگاه است. اگر دانشگاه اصلاح شد، آن کشور هم اصلاح می‌شود و اگر اصلاح نشد، امید دستیابی به یک جمهوری اسلامی، دیگر به وقوع نمی‌پیوندد.

قبل از هر کاری، دانشگاه باید اسلامی شود تا برای ما مفید باشد برای اینکه هر صدمه‌ای که خورده‌ایم، از کسانی بوده است که اسلام را نمی‌شناختند و معنی اسلامی شدن دانشگاه، آن است که استقلال پیدا کند و یک فرهنگ مستقل داشته باشد و خود را از وابستگی به شرق و غرب برهاند.»

جایگزین دروس انقلابی و اسلامی با تصاویر مرتبط با استعمار

امام خمینی (ره) در نخستین دیدار رسمی خود با استادان دانشگاه در روز ۳۰ بهمن ۱۳۵۷ بر تغییر اساسی کتب درسی در هر مقطعی اعم از دبستان، دبیرستان و دانشگاه تأکید کردند و فرمودند: «در کتاب‌ها اگر تصاویر یا مطالبی به نفع استعمار و استبداد وجود دارند باید تغییر کنند و دروس انقلابی و اسلامی جایگزین آن‌ها شوند تا بچه ها‌ی ما را بیدار کنند و جوانان را مستقل و آزاده بار بیاورند.»

تحول دانشگاه و تبدیل فرهنگ استعماری به فرهنگ استقلالی

روز ۱۲ فروردین ۱۳۵۸، به مناسبت استقرار جمهوری اسلامی ایران، فرمودند: «در جمهوری اسلامی، دانشگاه‌ها باید متحول شوند، دانشگاه‌های پیوسته به مستقل تبدیل شوند و فرهنگ استعماری به فرهنگ استقلالی تبدیل شود.»

دانشگاه، مرکز انسان سازی است

امام (ره) به مناسبت‌های گوناگون تحول اسلامی در دانشگاه‌ها را یادآوری می‌کردند: «دانشگاه، سرنوشت یک ملت را تعیین می‌کند. دانشگاه خوب، یک ملت را سعادتمند می‌کند و یک دانشگاه فاسد، ملت را به عقب می‌راند. چیزی که در اسلام مطرح می‌شود، معنویات است نه مادیات و معنویات باید از دانشگاه به تمام مردم سرایت کنند. دانشگاه مرکز انسان سازی است و انبیاء (ع) هم برای انسان سازی مبعوث شده‌اند. اگر انسان ساخته شود، همه چیز به صورت معنویات در می‌آیند و اگر عکس آن باشد، از دانشگاه انسان‌های منحرف بیرون می‌آیند و معنویات در مادیات حل می‌شوند.»

ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه

نکته دیگری که امام (ره) بر آن تأکید داشتند، این بود که سرنوشت کشور در دستان دو قطب روحانیت و دانشگاهیان است و اگر دراین مورد سهل انگاری کنیم، همه چیز از دستمان می‌رود. اینطور نیست که یک نفر بنشیند و دیگری عمل کند. بلکه همه با هم باید عمل کنند و باید گفتگو صورت بگیرد.

حذف اساتید وابسته به شرق و غرب از دانشگاه

مقدمه اصلاحات، پاکسازی همه مراکز به خصوص مراکز علمی و فرهنگی است و باید مملو از افراد دانشمند، مؤمن و متعهد به انقلاب باشد و با پشتیبانی رؤسا و استادان، از کسانی که در خدمت بیگانگان هستند خالی شود چرا که اگر اینگونه نشود، نمی‌توانیم در هیچ بُعدی مستقل باشیم. باید در تمام دانشگاه‌ها انقلابی صورت بگیرد و اساتید مرتبط با شرق و غرب، از آن حذف شوند و دانشگاه، محیط سالمی برای تدریس علوم اسلامی بشود.

ویژگی‌های قشر دانشگاهی از دید امام (ره)

نکته دیگر مورد تأکید امام (ره) این بود که دانشگاهیان به مسائل مردم فکر کنند و راحت از کنارشان نگذرند و خود را از شر «ایسم» و «ایست» شرق و غرب نجات دهند.

امری که در رژیم گذشته رایج بود، این بود که طبقه روشنفکر، خود را از مردم جدا می‌دیدند و از کنار چیزی که بر مردم می‌گذشت، به آسانی می‌گذشتند و ارزشی هم برای خلق مستضعف قائل نبودند. این طبقه خود را همیشه بزرگ می‌دیدند و حرف‌هایی می‌زدند که فقط دوستان طبقه خودشان آن‌ها را می‌فهمند و اگر بقیه متوجه نشدند، برایشان مهم نبود.

لزوم استقلال دانشگاه و حوزه و مطالعه این دو حوزه بر مبانی اسلامی

نظر امام (ره) این بود که دانشگاه و حوزه باید روی پای خودشان بایستند و روی مبانی اسلامی مطالعه داشته باشند و شعار گروه‌های منحرف را کنار بگذارند و اسلام را جایگزین تمام کج اندیشی‌ها بکنند.

گاهی دیده شده است که به علت عدم درک مسائل اسلامی، برخی از این مسائل را با مسائل مارکسیستی مخلوط کرده‌اند و از نتیجه این کار، یک چیز جدید به دست آمده است که با قوانین مترقی اسلام سازگار نیست.

مناسب‌ترین شکل انقلاب فرهنگی

پس از بررسی‌های ابتدایی مسئله‌ای که مطرح شد، این بود که مناسب‌ترین شکل انقلاب فرهنگی، چگونه باید باشد. سه طرح کلی مطرح شد که آن، عبارت است از: نظام آموزشی فعلی به کار خود ادامه دهد و کنار آن طرحی تدوین شود و هر گاه آماده شد، دانشگاه‌ها بر آن اساس شروع به کار کنند.

کنار دانشگاه‌های با نظام آموزشی فعلی، مؤسسات آموزشی انقلابی و اسلامی ایجاد شود و طبق ضوابط جدید دانشجو بپذیرد.

تمام کار‌های آموزشی تا زمانی که طرح نظام جدید آماده نشده است، تعطیل شوند.

  از این سه طرح، سومین آن انتخاب شد و با دانشجویان مستقر در لانه جاسوسی هم مطرح شد و به آن‌ها ابلاغ شد که برنامه ریزی توقف فعالیت دانشگاه‌ها را نمایندگان انجمن‌های اسلامی در دانشگاه‌های کشور انجام دهند، سرانجام طرحی تنظیم شود و تقسیم کار صورت بگیرد و این کار در زمان مناسب انجام شود.

کارشکنی‌های دانشجویان وابسته به گروهک‌های ضدانقلاب در دانشگاه

به محض اینکه این کار آغاز شد، دانشجویان وابسته به سایر گروهک‌ها، شروع به ایجاد اغتشاش در دانشگاه‌ها کردند. همچنین به محض تحرکات گروه‌های وابسته به گروهک‌های ضدانقلاب، دانشجویان فعالیت‌های مسلحانه‌ای را در دانشگاه‌ها شروع کردند که به دنبال آن وزارت کشور و شهربانی در روز ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ فعالیت‌های گروه‌های سیاسی در دانشگاه‌ها را ممنوع اعلام کردند.

حمایت امام (ره) از حرکت دانشجویان مسلمان

روز ۲۹ فروردین ۱۳۵۹ امام (ره) حرکت دانشجویان مسلمان را تأیید کردند و در این روز، شورای انقلاب پس از دیدار با امام (ره) مهلتی سه روزه را برای گروه‌ها و احزاب سیاسی برای تعطیلی دفاتر خود در دانشگاه‌های سراسر کشور صادر کرد و همچنین سه روز دانشگاه‌ها را تعطیل کرد.

فرصت سه روزه ستاد‌های عملیاتی برای توقف فعالیت‌هایشان

روز ۳۰ فروردین ۱۳۵۹ امام خمینی (ره) بیانیه‌ای را صادر کردند و در آن ستاد‌های عملیاتی و گروه‌های وابسته به آن‌ها از روز ۳۰ فروردین تا روز اول اردیبهشت فرصت اتمام فعالیت‌هایشان را دارند و همچنین مدارس و آموزشگاه‌های عالی تا روز ۱۴ خرداد باید امتحانات خود را تمام کنند که برنامه‌های نظام آموزشی با معیار‌های انقلابی تدوین شوند و پذیرش دانشجو براساس آن صورت بگیرند.

لزوم تربیت اسلامی در کنار تحصیل علم در دانشگاه

پس از این باز هم درگیری میان دانشجویان مسلمان و ضد انقلاب ادامه داشت تا آنکه در روز اول اردیبهشت دانشجویان انجمن اسلامی، مردم را مقابل حسینیه ارشاد دعوت کردند و به سمت اقامت گاه امام (ره) در «دربند» حرکت کردند. امام (ره) در سخنرانی خود، گفتند: «دانشگاه‌های ما برای مردم مفید نیست و ما به خارجی‌ها در اموری مثل پزشکی وابسته‌ایم. معنای دانشگاه اسلامی، این نیست که تنها علوم اسلامی در آن تدریس شوند یا اینکه علوم دردو قسم «اسلامی» و «غیر اسلامی» هستند؛ بلکه حرف ما این است که دانشگاه‌های ما، اخلاق اسلامی ندارند که اگر برخوردار بودند، دانشگاه، میدان زد و خورد‌های عقاید مضر برای جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی نمی‌شد. دانشگاه باید تغییر اساسی پیدا کند و از نو ساخته شود و اگر کسی در آن تحصیل علم می‌کند، در کنار تحصیل علم، تربیت اسلامی صورت بگیرد نه تربیت غربی که دانشجویان بعد از اتمام تحصیل به غربی‌ها خدمت کنند.»

صدور فرمان تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی توسط امام خمینی (ره)

پس از اعلام نظر و تبلیغات گسترده علیه اشغال دانشگاه‌ها توسط انجمن‌های اسلامی و تخلیه دانشگاه‌ها از ستاد و دفاتر گروهک‌ها، روز ۲۳ خرداد، امام (ره) صریحاً از جریانات تصفیه در دانشگاه‌ها حمایت کردند و آخرین حرکت تاریخی در امور مربوط به دانشگاه‌ها با فرمان تشکیل «ستاد انقلاب فرهنگی» اتفاق افتاد. اعضای این شورا، عبارت بودند از: حجت الإسلام ربانی املشی، محمد جواد باهنر، جلال الدین فارسی، شمس آل احمد، حسن حبیبی، عبدالکریم سروش و علی شریعتمداری.

پیام امام (ره) به مناسبت تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی، به شرح زیر است:

«بسم الله الرحمن الرحیم
مدتی است که ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی و خواست ملت مسلمان است، اعلام شده، اما تا کنون اقدام مؤثر اساسی در رابطه با آن انجام نشده است.

ملت مسلمان و دانشجویان متعهد، نگران انقلاب فرهنگی و اخلال توطئه گران هستند و خوف آن را دارند که خدای ناخواسته فرصت از دست برود و کار مثبتی انجام نگیرد وفرهنگ ما همان باشد که زمان رژیم فاسد پهلوی بود که جز ضرر و زیان، چیز دیگری برای کشور ما در بر نداشت. ادامه این فاجعه، ضربه‌ای مهلک به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی وارد می‌کند و سهل انگاری، خیانتی بزرگ به اسلام و کشور اسلامی محسوب می‌شود.

آقایان باهنر، املشی، حبیبی، سروش، آل احمد، فارسی و شریعتمداری مسئول می‌شوند تا ستادی تشکیل دهند و از میان اساتید، دانشجویان و سایر قشر‌های تحصیل کرده مسلمان و متعهد به جمهوری اسلامی دعوت کنند تا شورایی تشکیل دهند و برای برنامه ریزی رشته‌های مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاه‌ها بر اساس فرهنگ اسلامی و انتخاب اساتید شایسته متعهد و آگاه اقدام کنند.

براساس مطالب فوق، دبیرستان‌ها و دیگر مراکز آموزشی که در رژیم سابق اداره می‌شد، تحت رسیدگی دقیق قراربگیرند تا دانش آموزان و دانشجویان از انحراف مصون گردند.»

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

نقش دانشگاه‌های کشور در انقلاب اسلامی/ دانشگاه مرکز انسان‌سازی است بیشتر بخوانید »

مراکز آموزشی و دانشگاه‌ها، مبدأ رشد و تحولات جامعه هستند


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، برای تغییردر ساختار نظام طاغوت، وقوع انقلابی در زمینه‌های دیگر که همان انقلاب فرهنگی بود، لازم به نظر می‌رسید تا بتواند زمینه‌های شکوفایی جامعه را فراهم کند و به استقلال در تمام زمینه‌ها که همان شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» می‌باشد، دست پیدا کند.

ضرورت وقوع تحولات فرهنگی مرتبط با انقلاب اسلامی

«شرق زدگی» و «غرب زدگی»، دو مفهومی بودند که فرهنگ انقلاب اسلامی را تسخیر می‌کردند و فضای امنی برای تشکیلات «شرق گرایان» و «غرب گرایان» در دانشگاه‌ها بوجود می‌آوردند که ضرورت وقوع انقلاب فرهنگی را در جامعه ایجاد می‌کرد.

تحصیل کردگان، دانشجویان و دانش آموزان به ماهیت انقلاب فرهنگی پی برده بودند که باعث شده بود کمک به رفع محرومیت در جامعه طور دیگری انجام شود و ساختار نظام آموزشی و دانشگاهی پس از تأسیس جهاد سازندگی در سال ۱۳۵۸ تغییر کند و این درخواست را برای مردم بوجود آورد که تحولاتی مرتبط با انقلاب اسلامی باید در دانشگاه‌ها و نظام آموزشی، اتفاق بیفتد.

از همان ابتدای انقلاب اسلامی، دستور امام خمینی (ره) مبنی بر تأسیس نهاد‌های انقلابی از جمله «کمیته امداد»، «بنیاد مسکن انقلاب اسلامی»، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» و «جهاد سازندگی»، زمینه‌های انقلاب فرهنگی را فراهم کرد و از نشانه‌های مثبتِ به نتیجه رسیدن انقلاب فرهنگی، تمایل و رغبت جوانان و مردم برای فعالیت در جهاد سازندگی بود.

امام خمینی (ره) از همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی درمورد دانشگاه‌ها فرمایشاتی داشتند که ضرورت تحول در دانشگاه را برای همه مردم یادآوری می‌کند:

دانشگاه، مبدأ همه تحولات است

«از دانشگاه، سرنوشت یک ملت تعیین می‌شود که در دست دانشجویان و استادان دانشگاه است. اگر دانشگاه اصلاح شد، آن کشور هم اصلاح می‌شود و اگر اصلاح نشد، امید دستیابی به یک جمهوری اسلامی، دیگر به وقوع نمی‌پیوندد.

قبل از هر کاری، دانشگاه باید اسلامی شود تا برای ما مفید باشد برای اینکه هر صدمه‌ای که خورده‌ایم، از کسانی بوده است که اسلام را نمی‌شناختند و معنی اسلامی شدن دانشگاه، آن است که استقلال پیدا کند و یک فرهنگ مستقل داشته باشد و خود را از وابستگی به شرق و غرب برهاند.»

جایگزین دروس انقلابی و اسلامی با تصاویر مرتبط با استعمار

امام خمینی (ره) در نخستین دیدار رسمی خود با استادان دانشگاه در روز ۳۰ بهمن ۱۳۵۷ بر تغییر اساسی کتب درسی در هر مقطعی اعم از دبستان، دبیرستان و دانشگاه تأکید کردند و فرمودند: «در کتاب‌ها اگر تصاویر یا مطالبی به نفع استعمار و استبداد وجود دارند باید تغییر کنند و دروس انقلابی و اسلامی جایگزین آن‌ها شوند تا بچه ها‌ی ما را بیدار کنند و جوانان را مستقل و آزاده بار بیاورند.»

تحول دانشگاه و تبدیل فرهنگ استعماری به فرهنگ استقلالی

روز ۱۲ فروردین ۱۳۵۸، به مناسبت استقرار جمهوری اسلامی ایران، فرمودند: «در جمهوری اسلامی، دانشگاه‌ها باید متحول شوند، دانشگاه‌های پیوسته به مستقل تبدیل شوند و فرهنگ استعماری به فرهنگ استقلالی تبدیل شود.»
دانشگاه، مرکز انسان سازی است

امام (ره) به مناسبت‌های گوناگون تحول اسلامی در دانشگاه‌ها را یادآوری می‌کردند: «دانشگاه، سرنوشت یک ملت را تعیین می‌کند. دانشگاه خوب، یک ملت را سعادتمند می‌کند و یک دانشگاه فاسد، ملت را به عقب می‌راند. چیزی که در اسلام مطرح می‌شود، معنویات است نه مادیات و معنویات باید از دانشگاه به تمام مردم سرایت کنند. دانشگاه مرکز انسان سازی است و انبیاء (ع) هم برای انسان سازی مبعوث شده‌اند. اگر انسان ساخته شود، همه چیز به صورت معنویات در می‌آیند و اگر عکس آن باشد، از دانشگاه انسان‌های منحرف بیرون می‌آیند و معنویات در مادیات حل می‌شوند.»

ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه

نکته دیگری که امام (ره) بر آن تأکید داشتند، این بود که سرنوشت کشور در دستان دو قطب روحانیت و دانشگاهیان است و اگر دراین مورد سهل انگاری کنیم، همه چیز از دستمان می‌رود. اینطور نیست که یک نفر بنشیند و دیگری عمل کند. بلکه همه با هم باید عمل کنند و باید گفتگو صورت بگیرد.

حذف اساتید وابسته به شرق و غرب از دانشگاه

مقدمه اصلاحات، پاکسازی همه مراکز به خصوص مراکز علمی و فرهنگی است و باید مملو از افراد دانشمند، مؤمن و متعهد به انقلاب باشد و با پشتیبانی رؤسا و استادان، از کسانی که در خدمت بیگانگان هستند خالی شود چرا که اگر اینگونه نشود، نمی‌توانیم در هیچ بُعدی مستقل باشیم. باید در تمام دانشگاه‌ها انقلابی صورت بگیرد و اساتید مرتبط با شرق و غرب، از آن حذف شوند و دانشگاه، محیط سالمی برای تدریس علوم اسلامی بشود.

ویژگی‌های قشر دانشگاهی از دید امام (ره)

نکته دیگر مورد تأکید امام (ره) این بود که دانشگاهیان به مسائل مردم فکر کنند و راحت از کنارشان نگذرند و خود را از شر «ایسم» و «ایست» شرق و غرب نجات دهند.

امری که در رژیم گذشته رایج بود، این بود که طبقه روشنفکر، خود را از مردم جدا می‌دیدند و از کنار چیزی که بر مردم می‌گذشت، به آسانی می‌گذشتند و ارزشی هم برای خلق مستضعف قائل نبودند. این طبقه خود را همیشه بزرگ می‌دیدند و حرف‌هایی می‌زدند که فقط دوستان طبقه خودشان آن‌ها را می‌فهمند و اگر بقیه متوجه نشدند، برایشان مهم نبود.

لزوم استقلال دانشگاه و حوزه و مطالعه این دو حوزه بر مبانی اسلامی

نظر امام (ره) این بود که دانشگاه و حوزه باید روی پای خودشان بایستند و روی مبانی اسلامی مطالعه داشته باشند و شعار گروه‌های منحرف را کنار بگذارند و اسلام را جایگزین تمام کج اندیشی‌ها بکنند.

گاهی دیده شده است که به علت عدم درک مسائل اسلامی، برخی از این مسائل را با مسائل مارکسیستی مخلوط کرده‌اند و از نتیجه این کار، یک چیز جدید به دست آمده است که با قوانین مترقی اسلام سازگار نیست.

مناسب‌ترین شکل انقلاب فرهنگی

پس از بررسی‌های ابتدایی مسئله‌ای که مطرح شد، این بود که مناسب‌ترین شکل انقلاب فرهنگی، چگونه باید باشد. سه طرح کلی مطرح شد که آن، عبارت است از:

نظام آموزشی فعلی به کار خود ادامه دهد و کنار آن طرحی تدوین شود و هر گاه آماده شد، دانشگاه‌ها بر آن اساس شروع به کار کنند.

کنار دانشگاه‌های با نظام آموزشی فعلی، مؤسسات آموزشی انقلابی و اسلامی ایجاد شود و طبق ضوابط جدید دانشجو بپذیرد.

تمام کار‌های آموزشی تا زمانی که طرح نظام جدید آماده نشده است، تعطیل شوند.

  از این سه طرح، سومین آن انتخاب شد و با دانشجویان مستقر در لانه جاسوسی هم مطرح شد و به آن‌ها ابلاغ شد که برنامه ریزی توقف فعالیت دانشگاه‌ها را نمایندگان انجمن‌های اسلامی در دانشگاه‌های کشور انجام دهند، سرانجام طرحی تنظیم شود و تقسیم کار صورت بگیرد و این کار در زمان مناسب انجام شود.

کارشکنی‌های دانشجویان وابسته به گروهک‌های ضدانقلاب در دانشگاه

به محض اینکه این کار آغاز شد، دانشجویان وابسته به سایر گروهک‌ها، شروع به ایجاد اغتشاش در دانشگاه‌ها کردند. همچنین به محض تحرکات گروه‌های وابسته به گروهک‌های ضدانقلاب، دانشجویان فعالیت‌های مسلحانه‌ای را در دانشگاه‌ها شروع کردند که به دنبال آن وزارت کشور و شهربانی در روز ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ فعالیت‌های گروه‌های سیاسی در دانشگاه‌ها را ممنوع اعلام کردند.

حمایت امام (ره) از حرکت دانشجویان مسلمان

روز ۲۹ فروردین ۱۳۵۹ امام (ره) حرکت دانشجویان مسلمان را تأیید کردند و در این روز، شورای انقلاب پس از دیدار با امام (ره) مهلتی سه روزه را برای گروه‌ها و احزاب سیاسی برای تعطیلی دفاتر خود در دانشگاه‌های سراسر کشور صادر کرد و همچنین سه روز دانشگاه‌ها را تعطیل کرد.

فرصت سه روزه ستاد‌های عملیاتی برای توقف فعالیت‌هایشان

روز ۳۰ فروردین ۱۳۵۹ امام خمینی (ره) بیانیه‌ای را صادر کردند و در آن ستاد‌های عملیاتی و گروه‌های وابسته به آن‌ها از روز ۳۰ فروردین تا روز اول اردیبهشت فرصت اتمام فعالیت‌هایشان را دارند و همچنین مدارس و آموزشگاه‌های عالی تا روز ۱۴ خرداد باید امتحانات خود را تمام کنند که برنامه‌های نظام آموزشی با معیار‌های انقلابی تدوین شوند و پذیرش دانشجو براساس آن صورت بگیرند.

لزوم تربیت اسلامی در کنار تحصیل علم در دانشگاه

پس از این باز هم درگیری میان دانشجویان مسلمان و ضد انقلاب ادامه داشت تا آنکه در روز اول اردیبهشت دانشجویان انجمن اسلامی، مردم را مقابل حسینیه ارشاد دعوت کردند و به سمت اقامت گاه امام (ره) در «دربند» حرکت کردند. امام (ره) در سخنرانی خود، گفتند:

«دانشگاه‌های ما برای مردم مفید نیست و ما به خارجی‌ها در اموری مثل پزشکی وابسته‌ایم. معنای دانشگاه اسلامی، این نیست که تنها علوم اسلامی در آن تدریس شوند یا اینکه علوم دردو قسم «اسلامی» و «غیر اسلامی» هستند؛ بلکه حرف ما این است که دانشگاه‌های ما، اخلاق اسلامی ندارند که اگر برخوردار بودند، دانشگاه، میدان زد و خورد‌های عقاید مضر برای جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی نمی‌شد. دانشگاه باید تغییر اساسی پیدا کند و از نو ساخته شود و اگر کسی در آن تحصیل علم می‌کند، در کنار تحصیل علم، تربیت اسلامی صورت بگیرد نه تربیت غربی که دانشجویان بعد از اتمام تحصیل به غربی‌ها خدمت کنند.»

صدور فرمان تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی توسط امام خمینی (ره)

پس از اعلام نظر و تبلیغات گسترده علیه اشغال دانشگاه‌ها توسط انجمن‌های اسلامی و تخلیه دانشگاه‌ها از ستاد و دفاتر گروهک‌ها، روز ۲۳ خرداد، امام (ره) صریحاً از جریانات تصفیه در دانشگاه‌ها حمایت کردند و آخرین حرکت تاریخی در امور مربوط به دانشگاه‌ها با فرمان تشکیل «ستاد انقلاب فرهنگی» اتفاق افتاد. اعضای این شورا، عبارت بودند از:

حجت الإسلام ربانی املشی، محمد جواد باهنر، جلال الدین فارسی، شمس آل احمد، حسن حبیبی، عبدالکریم سروش و علی شریعتمداری.

پیام امام (ره) به مناسبت تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی، به شرح زیر است:

«بسم الله الرحمن الرحیم
مدتی است که ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی و خواست ملت مسلمان است، اعلام شده، اما تا کنون اقدام مؤثر اساسی در رابطه با آن انجام نشده است.

ملت مسلمان و دانشجویان متعهد، نگران انقلاب فرهنگی و اخلال توطئه گران هستند و خوف آن را دارند که خدای ناخواسته فرصت از دست برود و کار مثبتی انجام نگیرد وفرهنگ ما همان باشد که زمان رژیم فاسد پهلوی بود که جز ضرر و زیان، چیز دیگری برای کشور ما در بر نداشت. ادامه این فاجعه، ضربه‌ای مهلک به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی وارد می‌کند و سهل انگاری، خیانتی بزرگ به اسلام و کشور اسلامی محسوب می‌شود.

آقایان باهنر، املشی، حبیبی، سروش، آل احمد، فارسی و شریعتمداری مسئول می‌شوند تا ستادی تشکیل دهند و از میان اساتید، دانشجویان و سایر قشر‌های تحصیل کرده مسلمان و متعهد به جمهوری اسلامی دعوت کنند تا شورایی تشکیل دهند و برای برنامه ریزی رشته‌های مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاه‌ها بر اساس فرهنگ اسلامی و انتخاب اساتید شایسته متعهد و آگاه اقدام کنند.

براساس مطالب فوق، دبیرستان‌ها و دیگر مراکز آموزشی که در رژیم سابق اداره می‌شد، تحت رسیدگی دقیق قراربگیرند تا دانش آموزان و دانشجویان از انحراف مصون گردند.»

انتهای پیام/118



منبع خبر

مراکز آموزشی و دانشگاه‌ها، مبدأ رشد و تحولات جامعه هستند بیشتر بخوانید »

مخفی شدن «منافقین» پشت چهره منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران


منافقین؛ پشت چهره منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامیگروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس – محمدرضا محقق؛ «محمد ملکی» یکی از مخالفین و معاندین نظام جمهوری اسلامی ایران روز ۱۲ آذر سال ۱۳۹۹ در تهران درگذشت. آن‌چه بلافاصله در سر خط خبر‌ها از سوی برخی رسانه‌های خارج‌نشین و همفکران آنان در داخل کشور برجسته شد، تعارض و تقابل این فرد با نظام اسلامی ایران بود. در این بین منافقین به‌ویژه پیگیر این خط شده و شبکه‌های پوششی آنان نیز همزمان به نشر گسترده این خبر و بیان به‌اصطلاح مبارزات وی پرداختند. «مریم رجوی» نیز در پیامی پرطمطراق، درگذشت او را تسلیت گفت.

«محمد ملکی» سوابق زیادی در تقابل با نظام اسلامی و همچنین بازداشت از سوی نهاد‌های امنیتی را در پرونده خود دارد. وی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دولت موقت «بازرگان» به‌عنوان ریاست دانشگاه تهران انتخاب شده بود، با شروع بحث انقلاب فرهنگی همسو با جریان‌های معارض نظام به‌ویژه منافقین، آن را کودتا خواند و به فضا‌سازی علیه آن پرداخت.

«محمد ملکی» خود را از فعالین ملی و مذهبی می‌دانست و سعی می‌کرد تقابل خود را با نظام، ذیل این عنوان ابراز دارد؛ اما موضوع مهم در زندگی ایشان، ارتباط وی با جبهه نفاق و سوار شدن منافقین روی این فرد بود که به‌نوعی او را نماینده و سخنگوی خود در داخل کشور قرار داده بودند. تنها مرگ وی و افسوس و دریغ منافقین بود که پشت پرده این تقابل و عناد را تا حدود زیادی برای دیگران آشکار ساخت و بهره‌برداری تشکیلات نفاق از این موضوع، خود نشانه‌ها و اشارات زیادی به ناگفته‌های سال‌های گذشته دارد.

آن‌چه از دید بسیاری فعالین سیاسی پنهان نمانده، این‌که با درگذشت «محمد ملکی»، جبهه نفاق فرصت مناسبی برای تجمیع تمامی جریانات معارض و معاند نظام اسلامی را تدارک دیده بود. بسیاری از شخصیت‌های معاند سیاسی از دهه ۶۰ گرفته تا جریان‌های به‌وجود آورنده فتنه ۸۸ و ناآرامی‌های آبان ۹۸، همگی با خط گرفتن از یک مرکز عملیاتی سعی در تجمع زیر عنوان این فرد را داشتند.

«محمد ملکی» همیشه با شدیدترین واژه‌ها و شعار‌ها از نظام جمهوری اسلامی ایران و شخصیت‌های آن انتقاد کرده و حتی تهمت‌ها و تبلیغات سویی را منتشر می‌کرد که ادبیاتی بسیار نزدیک و شبیه گروهک نفاق داشت. وی در سال ۱۳۹۰ از داخل کشور در گزارشی به «احمد شهید» نماینده ویژه سازمان حقوق بشر در ایران، مطالبی را عنوان کرد که سراسر تبلیغات منفی علیه نظام و دروغ‌هایی بود که سال‌ها عناصر وابسته به منافقین عنوان می‌داشتند؛ اما خریداری نداشت و این بار با سرخط منافقین همان حرف‌ها توسط یک شهروند جمهوری اسلامی گزارش شد که اتفاقاً رسانه‌های وابسته به منافقین خیلی روی آن مانور دادند.

«محمد ملکی» در راستای همسویی با منافقین، در مراسم خاکسپاری «مهری جنت‌پور» یکی از مادران منافق، ضمن توصیف تجلیل از فرزندان منافق و معدوم این فرد، به‌طور ضمنی حمله به اردوگاه اشرف را که توسط گروه‌های مبارز عراقی انجام شده بود، محکوم کرد. درحالی که وی هیچ‌گاه از ۱۲ هزار انسان بی‌گناهی که توسط منافقین در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی به‌شهادت رسیدند، یادی نکرد.

«محمد ملکی» در زمان حیات، هیچ‌گاه نخواست یا نتوانست خود را از زیر بار وابستگی فکری به منافقین برهاند. برای شخصیتی همانند وی فرصت‌های زیادی مهیا بود تا ضمن منتقد بودن به سیاست‌های نظام اسلامی ایران، مواضع و خط خود را از گروهک تروریستی منافقین جدا کرده و به آن‌ها اجازه سوءاستفاده از خود و فعالیت‌هایش را ندهد. منافقین که زمانی به اقدامات سخت و خشن علیه نظام اسلامی می‌پرداختند، اکنون با عوض کردن چهره منافقانه خود، سعی در ایجاد موانع و مشکلات در مسیر پیشرفت ایران و ایجاد نارضایتی دارند و در این مسیر، از تمامی ابزار و امکاناتی که دولت‌های متخاصم غربی در اختیار آنان قرار می‌دهند، استفاده می‌کنند.

منافقین در شرایط کنونی به‌واسطه سابقه ننگین خود در اقدامات تروریستی، پشت چهره سایر افراد منتقد و مخالف جمهوری اسلامی قرار می‌گیرند تا از آن‌ها چهره‌ای معاند ساخته و بهره مورد نظر خودشان را ببرند. حال اگر زمان حیات آنان میسر نشد، پس از مرگ شاید فرصت بهتری برای این بهره‌برداری فراهم آید.

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

مخفی شدن «منافقین» پشت چهره منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران بیشتر بخوانید »

مخفی شدن «منافقین» پشت چهره منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران


منافقین؛ پشت چهره منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامیگروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس – محمدرضا محقق؛ «محمد ملکی» یکی از مخالفین و معاندین نظام جمهوری اسلامی ایران روز ۱۲ آذر سال ۱۳۹۹ در تهران درگذشت. آن‌چه بلافاصله در سر خط خبر‌ها از سوی برخی رسانه‌های خارج‌نشین و همفکران آنان در داخل کشور برجسته شد، تعارض و تقابل این فرد با نظام اسلامی ایران بود. در این بین منافقین به‌ویژه پیگیر این خط شده و شبکه‌های پوششی آنان نیز همزمان به نشر گسترده این خبر و بیان به‌اصطلاح مبارزات وی پرداختند. «مریم رجوی» نیز در پیامی پرطمطراق، درگذشت او را تسلیت گفت.

«محمد ملکی» سوابق زیادی در تقابل با نظام اسلامی و همچنین بازداشت از سوی نهاد‌های امنیتی را در پرونده خود دارد. وی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دولت موقت «بازرگان» به‌عنوان ریاست دانشگاه تهران انتخاب شده بود، با شروع بحث انقلاب فرهنگی همسو با جریان‌های معارض نظام به‌ویژه منافقین، آن را کودتا خواند و به فضا‌سازی علیه آن پرداخت.

«محمد ملکی» خود را از فعالین ملی و مذهبی می‌دانست و سعی می‌کرد تقابل خود را با نظام، ذیل این عنوان ابراز دارد؛ اما موضوع مهم در زندگی ایشان، ارتباط وی با جبهه نفاق و سوار شدن منافقین روی این فرد بود که به‌نوعی او را نماینده و سخنگوی خود در داخل کشور قرار داده بودند. تنها مرگ وی و افسوس و دریغ منافقین بود که پشت پرده این تقابل و عناد را تا حدود زیادی برای دیگران آشکار ساخت و بهره‌برداری تشکیلات نفاق از این موضوع، خود نشانه‌ها و اشارات زیادی به ناگفته‌های سال‌های گذشته دارد.

آن‌چه از دید بسیاری فعالین سیاسی پنهان نمانده، این‌که با درگذشت «محمد ملکی»، جبهه نفاق فرصت مناسبی برای تجمیع تمامی جریانات معارض و معاند نظام اسلامی را تدارک دیده بود. بسیاری از شخصیت‌های معاند سیاسی از دهه ۶۰ گرفته تا جریان‌های به‌وجود آورنده فتنه ۸۸ و ناآرامی‌های آبان ۹۸، همگی با خط گرفتن از یک مرکز عملیاتی سعی در تجمع زیر عنوان این فرد را داشتند.

«محمد ملکی» همیشه با شدیدترین واژه‌ها و شعار‌ها از نظام جمهوری اسلامی ایران و شخصیت‌های آن انتقاد کرده و حتی تهمت‌ها و تبلیغات سویی را منتشر می‌کرد که ادبیاتی بسیار نزدیک و شبیه گروهک نفاق داشت. وی در سال ۱۳۹۰ از داخل کشور در گزارشی به «احمد شهید» نماینده ویژه سازمان حقوق بشر در ایران، مطالبی را عنوان کرد که سراسر تبلیغات منفی علیه نظام و دروغ‌هایی بود که سال‌ها عناصر وابسته به منافقین عنوان می‌داشتند؛ اما خریداری نداشت و این بار با سرخط منافقین همان حرف‌ها توسط یک شهروند جمهوری اسلامی گزارش شد که اتفاقاً رسانه‌های وابسته به منافقین خیلی روی آن مانور دادند.

«محمد ملکی» در راستای همسویی با منافقین، در مراسم خاکسپاری «مهری جنت‌پور» یکی از مادران منافق، ضمن توصیف تجلیل از فرزندان منافق و معدوم این فرد، به‌طور ضمنی حمله به اردوگاه اشرف را که توسط گروه‌های مبارز عراقی انجام شده بود، محکوم کرد. درحالی که وی هیچ‌گاه از ۱۲ هزار انسان بی‌گناهی که توسط منافقین در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی به‌شهادت رسیدند، یادی نکرد.

«محمد ملکی» در زمان حیات، هیچ‌گاه نخواست یا نتوانست خود را از زیر بار وابستگی فکری به منافقین برهاند. برای شخصیتی همانند وی فرصت‌های زیادی مهیا بود تا ضمن منتقد بودن به سیاست‌های نظام اسلامی ایران، مواضع و خط خود را از گروهک تروریستی منافقین جدا کرده و به آن‌ها اجازه سوءاستفاده از خود و فعالیت‌هایش را ندهد. منافقین که زمانی به اقدامات سخت و خشن علیه نظام اسلامی می‌پرداختند، اکنون با عوض کردن چهره منافقانه خود، سعی در ایجاد موانع و مشکلات در مسیر پیشرفت ایران و ایجاد نارضایتی دارند و در این مسیر، از تمامی ابزار و امکاناتی که دولت‌های متخاصم غربی در اختیار آنان قرار می‌دهند، استفاده می‌کنند.

منافقین در شرایط کنونی به‌واسطه سابقه ننگین خود در اقدامات تروریستی، پشت چهره سایر افراد منتقد و مخالف جمهوری اسلامی قرار می‌گیرند تا از آن‌ها چهره‌ای معاند ساخته و بهره مورد نظر خودشان را ببرند. حال اگر زمان حیات آنان میسر نشد، پس از مرگ شاید فرصت بهتری برای این بهره‌برداری فراهم آید.

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

مخفی شدن «منافقین» پشت چهره منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران بیشتر بخوانید »