انقلاب

مخالفت عباس با نظارت دولتی بر سپاه!

مخالفت عباس با نظارت دولتی بر سپاه!



من خود از کسانی نبودم که به مرحوم بازرگان بی‌حرمتی کنم. ایشان استاد من بودند و من از او درس دینداری آموخته بودم. یا آقای دکتر سحابی هم کسی نبود که من بخواهم به ایشان بی‌حرمتی کنم.

  • هتل تارا مشهد

گروه جهاد و مقاومت مشرق – کتاب «شوق ایمان» روایتی مستند از زندگی و فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی عباس دوزدوزانی، نخستین فرمانده سپاه پاسداران و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت شهید محمدعلی رجایی است. این اثر با استفاده از مصاحبه‌ها و اسناد تاریخی، به بررسی نقش دوزدوزانی در تحولات مهم پس از انقلاب، تاسیس سپاه، شکل‌گیری وزارت ارشاد، و حضورش در مجلس شورای اسلامی می‌پردازد و تصویری جامع از تعهد، تدبیر و شجاعت او ارائه می‌دهد.

زهرا حاجی‌محمدی خبرنگار و نویسنده، این کتاب را نوشته است.

مخالفت عباس با نظارت دولتی بر سپاه!

آنچه در ادامه می‌خوانید، بخشی از این کتاب است…

در دوره من، رسم این بود که مقداری پول در جعبه‌ای می‌گذاشتسم و پرسنل ازاد بودند که هر چقدر لازم دارند از آن برداشت کنند. همه پرسنل به اندازه حداقل‌ها برداشت می‌کردند.

آنها خود را به زندگی ساده عادت داده بودند و برای زندگی ساده هم از هر نوع هزینه اضافی پرهیز می‌شد. در عوض، محبت بین اعضای سپاه موج می‌زد. من برادرانی که آن زمان در سپاه تلاش می‌کردند را مصداق «یکی مرد جنگی به از صد هزار» قلمداد می‌کنم.

شجاعت بود، صراحت بود، تهور بود، آزادگی بود. این نیروها از همه قیود آزاد بودند. رفتار سپاهیگری به تدریج در رفتار آنان با خانواده‌ها هم تأثیر می‌گذاشت. در این افراد تحولات ارزشی بسیار زیادی رخ داده بود. من که در آن زمان فرمانده سپاه بودم، با تمام صلابتی که در فرماندهی داشتم، در برابر جمع آنها بسیار ساده و خاکی بودم.

اگر قرار بود موضعی دستوری بدهم، ابهت و صلابت و لحن متناسب خود را داشتم و لحن کاملاً نظامی می‌شد. اما وقتی به مسجد می‌رفتیم، به راحتی به یکی از اعضا اقتدا می‌کردیم و جمعی زندگی می‌کردیم. دعای کمیل می‌خواندیم. «کم» در کارمان نبود، بلکه همه‌اش زیاد بود. عنایت خدا هم شامل حال ما بود؛ طوری که همیشه روحیه بانشاط کاری داشتیم و خستگی را احساس نمی‌کردیم.

*فرماندهی سپاه

در شورای فرماندهی سپاه، در عرض شش ماه، اعضای آن با یکدیگر آشنا شده بودند. آیت‌الله [آقای خامنه‌ای] دامت افاضاته، آن زمان نماینده امام در سپاه بودند. وقتی دوره شش‌ماهه و دوران موقت آقای منصوری به پایان رسید، همه‌شان آمدند سراغ بنده. شاید اعضا از [آیت‌الله] آقای خامنه‌ای همین را خواسته بودند. من هم متوجه قضایا بودم. البته آن دوران خودم فکر می‌کردم در آموزش سپاه می‌توانم خدمت کنم.

آن روزها دوران عجیبی بود. تزاحم سلیقه‌ها در میان نیروهای انقلابی کم‌کم شروع می‌شد. بنی‌صدر هم آرام‌آرام مخالفت‌های خود را نشان می‌داد. برای او، پذیرش سپاه مشکل بود. تصورش این بود که می‌تواند فرماندهی کل قوا را برعهده بگیرد.

در اولین جلسات و معارفاتی که با یکدیگر داشتیم و با گزارش‌هایی که به او دادیم، احیاناً نشان می‌داد که من به این مسئله تن نخواهم داد که سپاه نادیده گرفته شود. خیلی بازی درآورد تا بلکه بتواند بدنه سپاه و مرا طرد کند، اما هر بار هم با شکست مفتضحانه روبرو می‌شد. در واقع نیروهای سپاه با شیفتگی به انقلاب و با هدف صیانت از کیان انقلاب، خواب دشمن را آشفته کرده بودند. جانبازی در میان اعضای سپاه موج می‌زد؛ چه زمانی که جعبه پول را وسط می‌گذاشتیم تا هر کس بر حسب نیازش از آن برداشت کند و آن صحنه‌های ایثارگرانه دیده می‌شد، یا وقتی که ضد انقلاب تحت عنوان خلق‌های کرد و عرب و مسلمان سعی داشت به خاک کشور تجاوز کند.

*مخالفت با نظارت دولتی بر سپاه

کسانی که در این هسته دوازده نفری تشریک مساعی می‌کردند، تقریباً همه یکدیگر را می‌شناختند. اعضای دولت موقت را هم می‌شناختند و از ابتلائات دولت هم آگاه بودند. من خود از کسانی نبودم که به مرحوم بازرگان بی‌حرمتی کنم. ایشان استاد من بودند و من از او درس دینداری آموخته بودم. یا آقای دکتر سحابی هم کسی نبود که من بخواهم به ایشان بی‌حرمتی کنم؛ اما موضوعاتی در میان بود که براساس آنها مشخص شد نمی‌شود کار سپاه را به دولت موقت سپرد. مثلاً از همان ابتدای امر مشخص بود که دولت موقت، با آب‌ورنگ امریکایی‌ها می‌خواهند دست آمریکا و ایادی آن را کوتاه کنند.

مخالفت عباس با نظارت دولتی بر سپاه!

یا مثلاً امام فرموده بودند که هیچ جا سخنگویی ندارند. این جمله امام برای ما آن زمان معنادار بود. شاید ایشان با این کنایه قصد داشتند مسیر رشد را برای برخی افراد که به غلط خود را به ایشان منتسب می‌کردند، همچنان باز بگذارند تا اگر کسی برای اسلام کاری از دستش برمی‌آید، انجام دهد. ما در آن دوران کودتای نوژه را خنثی کردیم و با توطئه حزب توده مقابله کردیم.

(در تیرماه ۱۳۵۹ کودتایی با اطلاع شاپور بختیار در دستور کار قرار گرفت که پیش از اجرا لو رفت و عوامل آن دستگیر شدند. کودتا از پایگاه هوایی شهید نوژه همدان برنامه‌ریزی شده بود و به همین دلیل پس از کشف و سرکوب، از آن به عنوان کودتای نوژه نام برده شد. نام این کودتا در اصل “کودتای نقاب” است.)

در رأس نیروی دریایی ناخدا افضلی بود که از نزدیکان رأس حزب توده بود.

(بهرام افضلی (۱۳۱۷- ۱۳۶۲ ش) فرمانده نیروی دریایی ارتش که عضو حزب توده بود و به جرم خیانت دستگیر و اعدام شد.)

یا افسرهایی در جنگ تحمیلی بودند که گرایش این چنینی داشتند. در کل احساس آن روز ما این بود که دولت موقت خیلی زود می‌تواند بلرزد و به دست نیروهای غیرانقلابی بیفتد؛ آن هم در وضعی که خیلی‌ها عمر خود را برای انقلاب گذاشته بودند.

البته من این حس را نداشتم که دولت موقت می‌خواهد به ترکیبی که مدنظر ما بود، اعضای دیگری وارد کند. در گروه دوازده نفری تقریباً این مسائل منتفی بود و کسی نمی‌توانست با تفکرات دیگری وارد شود. اگر حاج محسن رفیق‌دوست در این جلسات شرکت می‌کرد، او خود زندانی قبل از انقلاب بود یا افراد دیگر همین‌طور. در این مرحله کسی نمی‌توانست با این تصور که با دولت موقت همراه است، وارد گروه دوازده نفری شود.

* هنوز انقلاب را می‌ستایم

برخی معتقدند که تقابل میان تفکر رادیکال (افراطی) و اعتدال لیبرال از همان آغاز انقلاب بین جریان‌های مختلف سیاسی وجود داشت، اما من از این اصطلاحات می‌گذرم. از نگاه من، ما یک علت موجبه داریم که دلیل اصلی تعاملات اجتماعی و سیاسی بود. ولی عناصری هم در حاشیه این علت موجبه بودند که متعلق به آن تحول نبودند اما بر آن وارد شدند و قصدشان این بود که هدف اصلی را کمرنگ کنند. امام همواره نگران همین جریانات فرعی بودند و هشدار می‌دادند که نگذارید این انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. این یعنی «مردم» علت و موجب اصلی تحولات انقلاب بودند.

یادم هست در سال ۱۳۷۶ آقای بهزاد نبوی یک روز از من پرسید: “عباس، تو هنوز پنجاه و هفتی هستی؟” این را به یاد داشته باشید که بنده و آقای بهزاد نبوی و شهید رجایی روزگاری در زندان به سختی می‌توانستیم نفر چهارمی پیدا کنیم که در آن محیط همفکر باشیم و گفت‌وگو کنیم. اما آن روز آقای نبوی می‌پرسید: “تو هنوز پنجاه و هفتی هستی؟” پنجاه و هفتی یعنی چه؟ یعنی تو هنوز همان آرمان‌ها و تفکرات را داری؟

(بهزاد نبوی متولد ۱۳۲۱ ش، زندانی سیاسی در رژیم پهلوی و عضو کابینه شهیدان رجایی و باهنر و آقایان مهدوی کنی و موسوی بود.)

باید بگویم که من گاهی به یاد صحنه‌های سال ۱۳۵۷ و نقشه‌هایی که برای انقلاب داشتیم و حال و هوای انقلاب می‌افتم و آنها را می‌ستایم، اما آن لذت امروز کجاست؟ آن نشاط کجاست؟ آن مردمی که تا اطمینان پیدا نمی‌کردند همسایه‌شان تخم‌مرغ دارد یا نه؟ نفت.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مخالفت عباس با نظارت دولتی بر سپاه! بیشتر بخوانید »

نماز جمعه به عنوان شجره طیبه، در کشور ریشه دوانده است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از زنجان، حجت‌الاسلام «مصطفی حسینی» نماینده ولی فقیه در استان زنجان امروز در نماز جمعه با اشاره به سابقه دیرینه اقامه نماز جمعه در زنجان و یادآوری ائمه جمعه فقید این شهر، نماز جمعه را قرارگاه ایمان، تقوا و بصیرت و امتداد گفتمان ولایت در کشور دانست.

نماینده ولی فقیه در استان زنجان با بیان اینکه زنجان، پایتخت دیانت هست و بیش از چهل سال هست که نماز جمعه در آن اقامه می‌شود، به سابقه اقامه نماز جمعه در این شهر اشاره کرد و یادآور شد: پس از انقلاب اسلامی، با هدایت امام راحل (ره)، حضرت آیت‌الله العظمی سید «عزالدین حسینی» زنجانی، اقامه نماز جمعه زنجان را بر عهده گرفتند و پس از ایشان، حضرت آیت‌الله سید «اسماعیل زنجانی»، حجت‌الاسلام «واعظی» و سپس حضرت آیت‌الله «شیخ علی خاتمی»، امامت جمعه زنجان را بر عهده داشتند. همچنین از ائمه جمعه موقت، حضرت آیت‌الله «مجتبی موسوی و حاج آقای موسوی» نیز یاد می‌کنیم.

حجت‌الاسلام حسینی، ائمه جمعه را ستون‌های علمی، مبارزاتی و خدماتی دانست و گفت: این شجره طیبه، در کشور ما به برکت انقلاب اسلامی ریشه دوانده و به محل اجتماع، قرارگاه ایمان، تقوا و بصیرت تبدیل شده هست و نماز جمعه، یک آیین عبادی سیاسی هست که در دوران دفاع مقدس و پس از آن، رسالت خطیر خود را ایفا کرده هست.

نماینده ولی فقیه در استان زنجان، با قرائت بخش‌هایی از فرمایشات امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص اهمیت نماز جمعه، اظهار داشت: امام خمینی (ره) فرمودند که در نماز جماعت، باید مسائل سیاسی مطرح شود و ائمه جمعه در خطبه‌ها، مردم را هدایت کنند، موجب آرامش در کشور شوند، از سخنانی که موجب نگرانی می‌شود خودداری کنند و مردم را در پشتیبانی از ارگان‌ها و نهادهای انقلابی تشویق کنند و رفتار پدرانه داشته باشند.

وی به سخنان رهبر معظم انقلاب اشاره کرد و گفت: نمازهای جمعه، بخشی از کار دستگاه رهبری یک کشور را انجام می‌دهند و امتداد گفتمان ولایت در کشور از طریق نمایندگان ولی فقیه و ائمه جمعه هست و ائمه جمعه، مردم را توجیه می‌کنند، به استقامت وادار می‌کنند، از اشتباهات دور نگه می‌دارند، ذهن مردم را با معارف آشنا می‌کنند و دشمنان را نسبت به نفوذ در اذهان مردم مأیوس می‌سازند.

حجت‌الاسلام حسینی، با تاکید بر اینکه وقتی نظامی هست، همه مردم باید حرکت کنند تا نظام راه بیفتد، افزود: یکی از تجلیات این حرکت، همین اجتماعات روز جمعه هست که باید باشکوه‌تر از این برگزار شود، اگر می‌خواهیم انقلاب و باورهای مکتبی بماند و پاسدار خون شهدا باشیم، باید این اجتماعات ایمانی را داشته باشیم.

وی با اشاره به اوضاع غزه و استفاده از گرسنگی به عنوان سلاح توسط طاغوت‌ها، گفت: امروز غزه کربلای دیگری هست. مادران و پدران شاهد پر کشیدن فرزندانشان از تشنگی و گرسنگی هستند، وی با یادآوری نماز خواندن حضرت زینب (س) نشسته به دلیل شدت گرسنگی، این صحنه را نشان‌دهنده عمق فاجعه و مظلومیت دانست.

حجت‌الاسلام حسینی با اشاره به مظلومیت کودکان و زنان غزه و تشبیه آن به واقعه کربلا، اربعین حسینی را فرصتی استثنایی برای پیوند دل‌ها و تجلی هویت شور و شعور حسینی زنجانی‌ها دانست و از مردم استان خواست تا با حضور پرشور در این مراسم، عقب‌ماندگی در آمار زائران را جبران کنند.

وی با بیان اینکه امروز جهان شاهد هست که ده‌ها هزار کودک و زن در غزه در برابر چشم جهانیان به خاک و خون کشیده می‌شوند و این نسل همان کسانی هستند که در شام با سلاح گرسنگی می‌خواستند نوادگان پیامبر (ص) را تسلیم کنند، افزود: امروز نیز همین گرسنگی به سلاحی تبدیل شده تا مردم غزه را به زانو درآورند.

حجت‌الاسلام حسینی با تاکید بر اینکه “این خیال، خیال باطلی هست و نصرت پروردگار نزدیک هست، به شرط اینکه نترسیم و نترسانیم و بایستیم و مقاومت کنیم، از مردم زنجان خواست تا وظیفه خود را به نوبه خود انجام دهند.

 امام جمعه زنجان با اشاره به اینکه ما در آستانه اربعین حسینی هستیم، اربعینی که ارتش ۲۰ میلیونی آخرالزمانی صاحب‌الامر (عج) را دور هم جمع می‌کند، این کنگره بی‌بدیل و فرصت استثنایی را برای پیوند دل‌ها دانست و گفت: امسال، همانطور که محرم حماسی برگزار شد، اربعین را باید پرشورتر از سال‌های گذشته برگزار کنیم.

با اشاره به آمار زائران اربعین سال گذشته، اظهار داشت: بیش از ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر در اربعین حضور داشتند که از این تعداد، ۴۵ هزار نفر زنجانی بودند و این یعنی یک و ۲۴ صدم درصد از کل آمار زائران اربعین، زنجانی بودند.

وی ابراز امیدواری کرد که زنجان به عنوان پایتخت شور و شعور حسینی، این عقب‌ماندگی را جبران کند و گفت: شهری که حدود ۳۰۰ هزار نفر از جمعیت آن در دسته‌ها شرکت می‌کنند، نباید کمتر از چهار درصد زائر اربعینی داشته باشد. این عقب‌ماندگی نیست، بلکه یک فرصت هست تا هویت شور و شعور حسینی زنجانی‌ها را در مشاغل حسینی تجلی دهیم.

حجت‌الاسلام حسینی، از برنامه‌ریزی ستاد اربعین زنجان برای حضور تمام زائران زنجانی در یک روز مشخص، ساعت مشخص و یک مکان مشخص خبر داد و گفت: این تجلی هویت شور و شعور حسینی زنجانی‌هاست. همچنین از کسانی که سال‌های گذشته در اربعین حضور داشتند، می‌خواهیم که امسال پنج نفر را دعوت کنند تا یک رکورد عظیم در سفر اربعینی زنجانی‌ها رقم بخورد.

وی همچنین از فعالان عرصه کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و حمل و نقل خواست تا با مشارکت در این امر خیر، سبقت بگیرند.

حجت‌الاسلام حسینی ابراز امیدواری کرد که با مشارکت مردم زنجان، دهیاران، فرمانداران، مداحان، هنرمندان، معلمان، کنشگران، کودکان، زنان و مردان، اربعینی فوق‌العاده رقم بخورد و زنجان به عنوان هویت جهانی شیعه در میان ۲۰ میلیون زائر از ۱۵۰ کشور معرفی شود.

نماینده ولی فقیه در استان زنجان بر مقاومت جامعه ایمانی در برابر دشمن و افول قدرت نظام سلطه تاکید کرد.

نماینده ولی فقیه در استان زنجان، با استناد به ادبیات قرآنی، باطل را به کف روی آب تشبیه کرد که دیر یا زود از بین می‌رود، اما حق جریانی پایدار، مستمر و ماندگار هست.

انتهای پیام 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

نماز جمعه به عنوان شجره طیبه، در کشور ریشه دوانده است بیشتر بخوانید »

شهید حسن باقری در زمان روزنامه جمهوری +عکس

شهید حسن باقری در زمان روزنامه جمهوری +عکس



تصویری جالب از شهید حسن باقری، برادر سرلشکر شهید محمد باقری را در ایام حضورش در روزنامه جمهوری اسلامی و در سال ۵۸ مشاهده می‌کنید.

  • هتل تارا مشهد

به گزارش مجاهدت از مشرق، تصویری جالب و دیدنی از شهید حسن باقری برادر سرلشکر شهید محمد باقری را در ایام حضورش در روزنامه جمهوری اسلامی و در سال ۵۸ مشاهده می‌کنید.

شهید حسن باقری در زمان روزنامه جمهوری +عکس

غلامحسین افشردی، مشهور به حسن باقری، در نخستین روز مهرماه ۱۳۵۹، با آغاز جنگ، وارد خوزستان شد؛ همان روزی که محسن رضایی تلفنی او را به علی شمخانی – فرمانده سپاه خوزستان – معرفی کرد، او تا روزی که علی شمخانی خبر شهادتش را به محسن رضایی داد، ۲۸ ماه از عمر خود را در میدان‌های جنگ گذراند. در این مدت نه چندان طولانی، حسن باقری به مرتبه‌ای از تاثیرگذاری رسید که اطلاعات، طراحی و نیز اجرای عملیات‌های کوچک و بزرگ به او متکی شد و فرمانده کل سپاه تنها او را به عنوان موید تصمیم‌گیری‌هایش می‌شناخت.

شهید حسن باقری در زمان روزنامه جمهوری +عکس

کارنامه مطبوعاتی غلامحسین افشردی نشان می‌دهد که او در میان همه بحران‌ها و حوادث مبتلابه آن روزهای انقلاب بر نقاطی کلیدی انگشت نهاده بود. موضوعی که بی‌شک با مروری بر بایگانی روزنامه جمهوری اسلامی به اثبات می‌رسید. گفت‌وگوی افشردی با احمد مفتی‌زاده – از رهبران مذهبی اهل سنت کردستان در آن دوران – بسیار قابل اهمیت بود. این مصاحبه در ۱۸ شهریور ۱۳۵۸ به چاپ رسید. او همچنین نخستین خبرنگاری بود که پس از انقلاب به خارج از کشور اعزام شد. در آبان ماه ۱۳۵۸ هیاتی از طرف دولت ایران، شامل مهندس مهدی بازرگان، دکتر ابراهمی یزدی و دکتر مصطفی چمران به دعوت رییس‌جمهور الجزایر در جشن سالروز استقلال آن کشور شرکت کرد و غلامحسن افشردی نیز به عنوان خبرنگار در این هیات حضور داشت. حاصل این سفر گزارشی بود که به تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۵۸ در روزنامه جمهوری اسلامی به چاپ رسید.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید حسن باقری در زمان روزنامه جمهوری +عکس بیشتر بخوانید »

توجه ویژه‌ شهید بهشتی به جنگ و نیازهای جبهه

توجه ویژه‌ شهید بهشتی به جنگ و نیازهای جبهه



آیت‌الله سید محمد بهشتی در جلسات حزب جمهوری اسلامی، توجه ویژه‌ای به مسائل جنگ، نیازهای جبهه، و ارتباط میان سیاست‌گذاران و نیروهای نظامی داشت. از جمله اقدامات او، تشویق نهادهای انقلابی بود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، شهید آیت‌الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی از شخصیت‌های تاریخ معاصر ایران است که فعالیت‌های علمی، فرهنگی و سیاسی گسترده‌ای داشته است. او در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دهه‌های پیش از انقلاب و پس از آن نقش ایفا کرد.

به مناسبت ترور شهید محمد حسینی بهشتی توسط سازمان مجاهدین خلق در هفتم تیرماه ۱۳۶۰ در این گزارش به بررسی زندگی، تحصیلات، فعالیت‌های فرهنگی، مبارزاتی و سیاسی ایشان به تفصیل می‌پردازیم.

آیت‌الله سید محمد حسینی بهشتی در دوم آبان ۱۳۰۷ شهر اصفهان در خانواده‌ای مذهبی و روحانی دیده به جهان گشود. پدر او، سید فضل‌الله، از روحانیون شناخته‌شده و فعال شهر بود و مادرش، معصومه بیگم خاتون‌آبادی، نیز از خانواده‌ای مذهبی بود که آموزش قرآن را از کودکی برای او آغاز کرد. فضای تربیتی خانه با تأکید بر سادگی، آموزش دینی، و احترام به ارزش‌های اخلاقی همراه بود.

تحصیلات ابتدایی خود را از چهار سالگی در مکتب‌خانه آغاز کرد و به دلیل توانایی در یادگیری، وارد دبستان دولتی ثروت (بعدها پانزده بهمن) شد. در امتحانات ششم ابتدایی، رتبه‌ی دوم شهر اصفهان را کسب کرد و سپس وارد دبیرستان سعدی شد. هم‌زمان با تحولات شهریور ۱۳۲۰، علاقه به علوم دینی افزایش یافت و این امر زمینه‌ساز گرایش وی به حوزه علمیه شد. نزدیکی محل تحصیل به مدارس دینی مانند مدرسه صدر و مدرسه جده، فرصت آشنایی بیشتر با طلاب و فضای علمی مذهبی را برای او فراهم ساخت.

ورود به دانشگاه

آیت‌الله بهشتی در سال ۱۳۲۷ همزمان با تحصیلات حوزوی، به تحصیلات دانشگاهی نیز روی آورد. پس از اخذ دیپلم ادبی، وارد دانشکده معقول و منقول (الهیات) شد. او در سال ۱۳۳۰ موفق به دریافت مدرک لیسانس گردید. باوجود بورس تحصیلی برای ادامه تحصیل در خارج از کشور، آشنایی با کلاس‌های علامه طباطبایی باعث بازگشت او به قم شد. بین سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۵، به مطالعه فلسفه به ویژه آثار ملاصدرا و ابن‌سینا پرداخت و جلسات بحث فلسفی با استاد مطهری و آیت‌الله منتظری برگزار نمود که منجر به نگارش کتاب «روش رئالیسم» شد. همچنین به تدریس زبان انگلیسی در دبیرستان حکیم نظامی قم مشغول بود و با دوستانی در زمینه مسائل فرهنگی و فکری همکاری می‌کرد.

فعالیت‌های مبارزاتی شهید بهشتی از سنین نوجوانی آغاز شد. در ۱۶ سالگی در یکی از روستاها مردم را علیه ظلم کدخدا تحریک کرد که باعث برکناری او شد. او به این نتیجه رسید که ریشه فساد شاه و حامیان خارجی او هستند. در پایان دهه ۱۳۲۰ به مبارزه با منکرات پرداخت و در نهضت ملی شدن نفت حضور فعال داشت. در حوادث ۳۰ تیر ۱۳۳۱، شهید بهشتی یکی از سخنرانان اصلی اعتصاب تلگرافخانه بود.

مبارزات با اندیشه های غیردینی هامبورگ

با توجه به فشارهای رژیم پهلوی بر روحانیون، و پس از دستگیری اعضای هیئت مؤتلفه، در سال ۱۳۴۴ به دعوت مرکز اسلامی هامبورگ، به آلمان سفر کرد. وی در اروپا به فعالیت‌های فرهنگی پرداخت و در برابر نفوذ اندیشه‌های غیر دینی در میان دانشجویان ایرانی مقاومت کرد. تسلط او بر زبان‌های آلمانی، انگلیسی و عربی به او کمک کرد تا در محافل دانشگاهی، کلیساها و نشست‌های بین‌المللی، به تبیین آموزه‌های اسلامی بپردازد. فعالیت‌های او در اروپا موجب حساسیت ساواک شد. با این حال، ارتباط مستمر او با حوزه‌های علمیه ایران و هماهنگی با نیروهای مذهبی مهاجر، زمینه‌ساز نقش‌آفرینی مؤثر او در جریان مبارزات منتهی به انقلاب شد.

بهشتی توجه ویژه‌ای به مسائل جنگ و نیازهای جبهه داشت

ایجاد تشکل سیاسی، رمز اتحاد نیروهای انقلابی

در سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی، شهید بهشتی یکی از شخصیت‌های محوری در سازماندهی نیروهای انقلابی مذهبی بود. او با همکاری روحانیونی مانند آیت‌الله مطهری، دکتر باهنر، امامی کاشانی و حجت‌الاسلام ملکی، در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ «جامعه روحانیت مبارز تهران» را پایه‌گذاری کرد. این تشکل در ابتدا به صورت پنهانی با هدف انسجام‌بخشی به فعالیت‌های نهضت امام خمینی (ره) شکل گرفت و بعدها به عنوان یکی از نهادهای رسمی سیاسی-مذهبی اعلام موجودیت کرد.

شهید بهشتی معتقد بود که تنها از طریق یک تشکل سیاسی قدرتمند می‌توان نیروهای انقلابی را متحد کرد. با همین نگاه، در بهمن ۱۳۵۷، «حزب جمهوری اسلامی» را به همراه دکتر باهنر، آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و آیت‌الله موسوی اردبیلی تأسیس کرد. او پس از انقلاب، به عنوان دبیرکل این حزب انتخاب شد و در سازماندهی نیروهای انقلاب و تبیین برنامه‌های سیاسی و فرهنگی نظام نوپای جمهوری اسلامی نقش ایفا کرد.

او در جلسات سیاسی، فرهنگی و دینی متعدد، اصول و چارچوب‌های فکری جمهوری اسلامی را تشریح می‌کرد و در تبیین جایگاه قانون اساسی، نقش مردم، و مفهوم جمهوریت در کنار اسلامیت نظام تلاش می‌نمود. با وجود مخالفت‌ها و هجمه‌های سیاسی از سوی برخی جریان‌ها، تلاش داشت میان نیروهای انقلابی وحدت ایجاد کند و اختلافات را از طریق گفت‌وگو حل نماید.

دفاع از کشور، یک مسئولیت ملی

با آغاز جنگ تحمیلی در سال ۱۳۵۹، شهید بهشتی بر اهمیت همبستگی ملی، انسجام نیروهای داخلی و حمایت سیاسی و حقوقی از جبهه‌های نبرد تأکید داشت. گرچه مسئولیت مستقیم نظامی نداشت، اما در مقام رئیس دیوان عالی کشور و عضو شورای انقلاب، در ساماندهی پشتیبانی‌های لجستیکی، انسانی و حقوقی از جبهه‌ها نقش ایفا کرد. او معتقد بود که دفاع از کشور تنها وظیفه ارتش یا سپاه نیست، بلکه مسئولیتی ملی است و همه قوا باید در جهت حفظ تمامیت ارضی، یکپارچگی ملی و تقویت روحیه ایثار، همگام باشند. در جلسات حزب جمهوری اسلامی، توجه ویژه‌ای به مسائل جنگ، نیازهای جبهه، و ارتباط میان سیاست‌گذاران و نیروهای نظامی داشت. از جمله اقدامات او، تشویق نهادهای انقلابی به مشارکت سازمان‌یافته در امور جنگ و پشتیبانی مستمر از خانواده‌های رزمندگان بود. شهید بهشتی همواره تأکید داشت که جنگ نباید موجب انحراف از اصول قانونی، عدالت‌خواهی و نظم حقوقی کشور شود. از این‌رو، در کنار مسائل دفاعی، به اصلاح ساختارهای حقوقی و قضایی در شرایط جنگ نیز توجه نشان می‌داد.

مسئولیت‌های فراوان آقای بهشتی فرصتی محدود برای استراحت فراهم می‌کرد. در روزهای آغازین جنگ، ایشان در ساختمان قدیمی مستقر بودند و با حضور فعال خود در میان رزمندگان، به آنان انگیزه می‌دادند. در روزهای پرالتهاب کردستان، بهشتی از منطقه دارخوین بازدید کرد و در یک جلسه دو ساعته با رزمندگان به بررسی دقیق عملیات‌ها و تحلیل نقاط قوت و ضعف پرداخت. ایشان با تأکید بر اهمیت یادگیری مستمر و اصلاح برنامه‌ها، گفت: «ما هر روز می‌آموزیم و با همت، اعتماد و هدایت خداوند، نقاط ضعف را برطرف خواهیم کرد.» در زمان بازدید از جبهه جنوب، فضای ناامیدی به امید بدل شده بود و حضور ایشان انگیزه‌بخش رزمندگان بود.این دیدارها، نمادی از تعهد و همبستگی رهبری با نیروهای جبهه بود که در سخت‌ترین شرایط، روحیه‌ای قوی به آنان می‌بخشید.

بازسازی نظام قضایی

در سال ۱۳۶۰، آیت‌الله بهشتی نقش مهمی در شکل‌دهی قوه قضائیه جمهوری اسلامی داشت و بر استقلال اداری و مالی آن تأکید می‌کرد. او مخالف تشکیل دادگاه ویژه روحانیت بود و معتقد بود مسئولیت قضایی روحانیون باید در دادگاه انقلاب پیگیری شود تا از توطئه‌ها جلوگیری شود. بهشتی با انتقاد از شیوه برگزاری دادگاه‌ها و محاکمات آن زمان، تلاش می‌کرد ساختاری سالم و مستقل برای قوه قضائیه فراهم کند که بتواند انقلاب را در برابر انحرافات محافظت کند. وی همچنین در جلسات شورای انقلاب، دیدگاه‌های خود را درباره اصلاحات قضایی و نیروسازی مطرح می‌کرد و بر جذب نیروهای متعهد و سالم تأکید داشت. به‌رغم مخالفت‌ها، او همواره به حفظ عدالت و قانون‌مداری پایبند بود و معتقد بود انقلاب تنها با قوه قضائیه‌ای قوی و منسجم می‌تواند ادامه یابد.

او معتقد بود قوانین باید هم‌راستا با فقه اسلامی و با در نظر گرفتن اصول عدالت تدوین شوند. بهشتی در جهت تربیت قضات جوان، متعهد و آگاه به مبانی اسلامی، نقش مهمی ایفا کرد و تأکید داشت که معیار انتخاب افراد، صرفاً باید بر اساس شایستگی علمی و اخلاقی باشد. یکی از اقدامات مهم او، تدوین پیش‌نویس قوانین اساسی حقوقی با همکاری مجلس خبرگان بود. او همچنین با همکاری شهید قدوسی و آیت‌الله موسوی اردبیلی، ساختارهای آموزشی نوینی را برای تربیت قضات ایجاد کرد. در جلسات شورای عالی قضایی، توجه او به پرونده‌های مهم، رعایت حقوق متهمان، و جلوگیری از احکام ناعادلانه زبانزد بود.

انفجار در قلب دفتر حزب جمهوری اسلامی

در شامگاه هفتم تیر ۱۳۶۰، در جریان انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در تهران، شهید بهشتی به همراه بیش از ۷۰ نفر از اعضای حزب و مسئولان ارشد کشور، در حادثه‌ای که توسط سازمان مجاهدین خلق طراحی و اجرا شد، جان خود را از دست داد. این رویداد، واکنش‌های گسترده‌ای در داخل و خارج کشور برانگیخت. با وجود فقدان شخصیت‌های کلیدی، رهبری نظام با تأکید بر حفظ آرامش و پیگیری مسیر انقلاب، مانع از گسترش بی‌ثباتی شد این عملیات پیچیده توسط سازمان مجاهدین خلق برنامه‌ریزی شده بود. برخی تلاش داشتند این انفجار را به رقابت‌های داخلی حزب نسبت دهند، اما شواهد و گزارش‌ها نشان می‌داد که این اقدام، عملیاتی سازمان‌یافته و مهندسی‌شده بود.

در گزارش‌های رسمی و روزنامه کیهان نیز مسئولیت این انفجار به سازمان مجاهدین خلق واگذار شد. یکی از شاهدان عینی و منابع اطلاعاتی ارتش، تأیید کردند که انفجار با بمبی زیر تریبون سخنرانی بهشتی انجام شده و اعضای برجسته سازمان مجاهدین خلق در این حمله نقش داشتند. پیش از انفجار، برخی اعضای حزب از محل جلسه خارج شده بودند و برخی دیگر به دلیل خستگی یا عدم حضور، در جلسه شرکت نکردند. این واقعه، تیتر نخست روزنامه‌ها شد و به یکی از مهم‌ترین رویدادهای دوران پس از انقلاب تبدیل گشت که همچنان در تحلیل‌های سیاسی و تاریخی مورد بحث قرار دارد. حضور گسترده نفوذی‌های سازمان مجاهدین در داخل حزب و دستگاه‌های مختلف نیز به آشفتگی اوضاع سیاسی آن روزها دامن زد.

منبع:

کتاب سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های آیت‌الله شهید بهشتی _محمدرضا سرابندی_مرکز اسناد و انقلاب اسلامی

کتاب روایتی از زندگی و زمانه آیت الله سید محمد حسینی بهشتی، جعفر شیرعلی نیا، انتشارات سایان

*مائده مرویان حسینی/ ایبنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

توجه ویژه‌ شهید بهشتی به جنگ و نیازهای جبهه بیشتر بخوانید »

تا می‌توانید انقلاب را یاری نمایید و پشتیبان امام امت باشید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس بوشهر، شهید مصطفی احمدی در دهم اردیبهشت ۱۳۴۶ در روستای بنداروز از توابع شهرستان دشتستان و در خانواده‌ای مذهبی متولد شد. با آغاز انقلاب اسلامی در نوجوانی، به بسیج پیوست و در فعالیت‌های انقلابی حضور داشت. دوره خدمت سربازی را در لشکر ۹۲ زرهی ارتش گذراند و سرانجام در تاریخ ۷ تیر ۱۳۶۷ در منطقه عملیاتی زید بر اثر اصابت گلوله توپ به شهادت رسید.

متن وصیت نامه شهید:
 
با سلام و درود به امام زمان و نائب بر حقش امان خمینی. با سلام بر شهیدان انقلاب و جنگ تحمیلی و با سلام و درود به خانواده‌های عزیز شهدا. اینجانب مصطفی احمدی وصیت نامه‌ی خود را آغاز می‌کنم.‌ای مردم شهیدپرور و مسلمان و انقلابی، تا می‌توانید انقلاب را یاری نمایید و پشتیبان امام امت باشید. در جبهه حضور پیدا کنید تا هر چه زودتر صدام کافر را نابود کنیم. اول رژیم کافر صدام جنگ را شروع کرده و ما باید به یاری خدا او را شکست دهیم. باید هر چه در توان داریم به جبهه بفرستیم امام امت را تنها نگذارید.
 
پدر و مادر عزیز، می‌دانم اگر من شهید شدم خیلی ناراحت می‌شوید، گریه نکنید زیرا من در راه خداو اسلام شهید شده‌ام. من راه امام حسین (ع) را رفتم. انشاء الله راه کربلا باز می‌شود و اگر رفتید کربلا، تو می‌توانی به امام حسین (ع) بگویی: من هم فرزندم را در راه اسلام داده‌ام. برادران و خواهرانم شما هم همینطور گریه و زاری نکنید حسین وار و زینب گونه زندگی کنید. از پدر و مادر، برادران و خواهرانم! و همه‌ی اقوام و خویشان و دوستان می‌خواهم! مرا حلال کنند و پیرو اسلام و امام خمینی باشند تا پیروز شویم. ان شاء الله
 
سرباز کوچک اسلام مصطفی احمدی
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

تا می‌توانید انقلاب را یاری نمایید و پشتیبان امام امت باشید بیشتر بخوانید »