انقلاب

حجت‌الاسلام محمدی‌سیرت مسئول نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس سپاه شد

حجت‌الاسلام محمدی‌سیرت مسئول نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس سپاه شد



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، آیین تکریم و معارفه مسئول نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس سپاه با حضور حجت‌الاسلام و المسلمین عبدلله حاجی صادقی نماینده ولی فقیه در سپاه، سردار اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه و جمعی از فرماندهان و مسئولین، با رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی در مجتمع فرهنگی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی برگزار شد.

بیشتر بخوانید:

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران:درگرفتن انتقام خون شهدا از تروریست‌ها هم‌پیمان می‌شویم

  نماینده ولی فقیه در سپاه  در این مراسم با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای والامقام انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و جبهه مقاومت به ویژه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و دانشمند شهید محسن فخری‌زاده  و تأکید بر اینکه  نیروی قدس سپاه چشم امید جهان اسلام و انقلاب اسلامی است، اظهار داشت: امروز خط مقدم پاسداری و صیانت  از انقلاب اسلامی و عمق بخشی و توسعه گفتمان این انقلاب الهام بخش نیروی قدس سپاه است.

وی با تاکید بر اینکه راه حاج قاسم با اقتدار و قوت ادامه دارد،گفت: حرکت به سوی خدا پایانی ندارد و در این مسیر باید با جهاد اکبر، مبارزه پیوسته، مجاهدت، تقرب و اخلاص گام برداشت و این شرط پاسداری از انقلاب و رمز موفقیت ما است.

ببینید:

عکس/ فرمانده «نیروی قدس» با قدسیان آسمان

نماینده ولی فقیه در سپاه با اشاره به دستاوردهای انقلاب اسلامی در عرصه‌های مختلف اظهار کرد: یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی  زنده کردن مکتب اسلام بود که به برکت آن حیات جدیدی در اسلام ایجاد و زمینه و فرصت برای تعالی و کمال انسان‌ها فراهم شد ودر مکتب این انقلاب انسان ساز و الهام بخش  ، حاج قاسم‌ها، شهید کاظمی‌ها، شهید میثمی‌ها و … پرورش یافتند.

حجت‌الاسلام و المسلمین حاجی صادقی شهادت را یکی از مراتب بالای حیات طیبه و بزرگ ترین آرزوی حاج قاسم دانست و گفت : مقصد حیات طیبه و احیاگری دین در مکتب اسلام شهادت است و شهیدان برندگان واقعی این میدان هستند.

وی در ادامه با اشاره به  مسیر حرکت متعالی و حیات طیبه شهید حاج قاسم سلیمانی گفت: حاج قاسم عزیز ما  به گونه ای در مسیر الهی گام برداشت که حیاتی طیبه یافت و به الگویی بی بدیل برای سایر انسان های آزاده تبدیل شد؛ حاج قاسم تربیت یافته  مکتب اسلام و انقلاب اسلامی است که هم با حیات و هم شهادتش به اسلام خدمت کرد و توانست عالمی را متحول کند .

 سردار قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه نیز در این مراسم با گرامیداشت یاد و خاطره شهدا به ویژه سالار شهیدان جبهه مقاومت و نیروی قدس شهید حاج قاسم سلیمانی، نیروی قدس را حافظ و پیشگام توسعه فرهنگ انقلاب اسلامی در جهان اسلام قلمداد و اظهار کرد: فرمانده شهیدمان حاج سلیمانی همواره با عمل خود از مستضعفین و مظلومین عالم حمایت کرد و کنار آنان ایستاد و در شهادت این سردار گرانقدر نیز سراسر عالم به شخصیت ایشان ابراز ارادت کردند و نشان دادند به این مکتب و مرام مدیون هستند.

 سردار قاآنی در ادامه  پاسداران  را رشد یافتگان مکتب قرآن و عترت و وارثان مکتب اسلام و شهدا توصیف و نقش روحانیت و نمایندگی ولی فقیه در سپاه را در حفظ بنیان معنوی، مسیر تعالی و گسترش  ایمان ، اخلاص و ایثارگری  بین پاسداران و خانواده سپاه مهم و اثرگذار دانست.

در پایان این مراسم با حکم نماینده ولی فقیه در سپاه، حجت‌الاسلام و المسلمین علی محمدی سیرت به عنوان مسئول  نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس سپاه معرفی و از تلاش‌ها و خدمات حجت‌الاسلام و المسلمین علی شیرازی در مدت نزدیک به یک دهه تصدی مسئولیت  نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس  تجلیل شد.



منبع خبر

حجت‌الاسلام محمدی‌سیرت مسئول نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس سپاه شد بیشتر بخوانید »

چه کسانی نمی‌خواهند شهدای هسته‌ای دیده شوند؟

چه کسانی نمی‌خواهند شهدای هسته‌ای دیده شوند؟



چه کسانی نمی خواهند شهدای هسته ای دیده شوند؟

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، شهید مصطفی احمدی روشن پنجمین دانشمند شهید هسته ای کشور بود که حدود ۹ سال پیش توسط دشمن صهیونیستی به شهادت رسید. او یکی از پایه گذاران سایت هسته‌ای نطنز بود و تاثیر بسیار مطلوبی در بخش تامین کالاها و خرید تجهیزات هسته‌ای در حوزه غنی‌سازی در زمان تحریم‌ها داشت. ۲۱ دی ماه ۱۳۹۰، مصطفی احمدی روشن در حالیکه عازم محل کار خود بود، دو تروریست موتورسوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی به خودروی وی که یک دستگاه خودروی پژو ۴۰۵ بود، او را به شهادت رساندند. پس از گذشتن ۹ سال از شهادت احمدی روشن دوباره یک ترور دیگر دانشمند هسته ای قلب ملت ایران را به درد آورد. 

بیشتر بخوانید:

عضو شورای‌عالی امنیت ملّی:می‌گویند دشمن را تحریک نکنیم تا تنش نشود/ هیچ عاملی به‌اندازه «تردید» تنش‌زا نیست

هفتم آذرماه ۱۳۹۹، محسن فخری‌زاده، دانشمند هسته‌ای و رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع به‌دست عوامل تروریست در آبسرد تهران ترور شد و به شهادت رسید. شهید محسن فخری زاده دانشمند ارشد وزارت دفاع و لجستیک نیروهای مسلح و دارنده لقب پدر برنامه هسته‌ای ایران در رسانه‌های غربی بود. او یکی از پنج شخصیت ایرانی بود که نامش در فهرست ۵۰۰ نفرهٔ قدرتمندترین افراد جهان در نشریه آمریکایی فارن پالیسی عنوان شده بود.

بیشتر بخوانید:

 عملیات پدرخوانده موساد علیه فعالیت‌های هسته‌ای ایران

رحیم احمدی روشن پدر شهید هسته ای، مصطفی احمدی روشن در گفتگو با تسنیم با اشاره به به گمنام بودن شهید محسن فخری زاده گفت: من او را نمی شناختم نه تنها من بلکه اکثر مردم نیز حتی نام او را نشنیده بودند و اینکه رژیم صهیونیستی و استکبار جهانی چطور او را شناخته بود برای ما جای تعجب است. همانطور که همین دشمنان ملت، مصطفی احمدی روشن را شناخته بودند در حالیکه مردم عادی او را نمی شناختند. شهید شهریاری، شهید علیمحمدی و شهید رضایی نژاد نیز همین گونه بودند. کسانی که در میان مردم ناشناخته بودند اما دشمن آنها را خوب شناخت و به همین دلیل اقدام به حذف شان کرد.

بیشتر بخوانید:

مقام سابق اسرائیلی:بازی با ایران خطرناک است

وی افزود: پیام شهادت محسن فخری زاده همان پیام شهدای هسته‌ای قبل است شهدایی که با خون شان زیر برگه جهاد علمی و دستاوردهای علمی شان را امضا کردند به این معنی که ما تا پای جان مان پای این جهاد ایستاده ایم و جانشان را در این راه دادند. فخری زاده یکی از نخبه های صنعت هسته‌ای کشور بود. او جزء نیروهای بی بدیل نظام بود.

پدر شهید احمدی روشن با گلایه از نادیده گرفته شدن برخی از افتخارات شهید فخری زاده گفت: متاسفانه برخی از مسئولین ما بعد از شهادت او تلاش داشتند به عنوان نیروی هسته‌ای معرفی نشود و این برای ما سوال برانگیز است که چرا بعد از اینکه همه نیروهای نخبه هسته ای شناخته شدند و جهادگونه در راه علم هسته‌ای خود را فدا کردند. وقتی مشخص شد که ما در این راه چه نیروهایی ارزنده‌ای داریم باز هم برخی نمی خواهند این شهید را به عنوان شهید هسته‌ای اعلام کنند.

بیشتر بخوانید:

مقام روس: ترور فخری‌زاده تروریسم دولتی است

رحیم احمدی روشن در ادامه تصریح کرد: باطل السحر این مسئله حضرت آقا شدند. ایشان شهید فخری زاده را به عنوان یک شهید هسته‌ای معرفی کردند و او را نخبه ایران می دانند و این موضوع را در پیام تبریک و تسلیت شان عنوان کردند.

وی با اشاره به ترور جانسوز سردار سلیمانی گفت: بعد از شهادت سردار دلها سردار سلیمانی، بایدن ملعون که برخی هنوز به او دل بسته اند از ترور شهید سلیمانی اظهار خرسندی کرد. شهید سلیمانی کسی بود که دست داعش را از جان و مال و ناموس مردم حتی غیر مسلمانان قطع کرد آن وقت ما از این شهید فقط یک دست پیدا کردیم دستی که تصویر آن معروف بود. دشمنی که ترور می کند از این جنس است.

پدر شهید هسته ای افزود: رهبر معظم انقلاب در صحبت‌هایشان می‌فرمایند ما دیگر نباید مذاکره با دشمنان خود داشته باشیم. اگر مسئولان حرف های رهبری را آویزه گوش خود کنند با خیلی از مشکلات برخورد نمی کنیم عزیزانی که آنها را یکی یکی از دست می دهیم کسانی بودند که خود را فدای این مملکت و نظام کردند تا برای ما درسی به جا بماند.

وی با اشاره به بی مهری به برخی از فعالیت های هسته ای گفت: خانمی را به جرم جاسوسی دستگیر می‌کنند و با سه نفر معاوضه می شود به محض این که پایش به اسرائیل می رسد فردی به عظمت فخری زاده ترور می‌شود. عده ای هنوز تمایلی ندارند که صنعت هسته‌ای ایران پیشرفت کند. برخی حتی پیش از اینکه برجام نوشته شود بهترین نیروهای صنعت هسته‌ای را از این فضا بیرون کردند و بعد از تصویب برجام شروع به قلع و قمع بسته های سانتریفیوژ کردند.

احمدی روشن اظهار داشت: سانتریفیوژهایی که قطعات آن توسط امثال مصطفی احمدی روشن با خون دل جمع شده بود اما آن را از مدار خارج کردند. ۴۵۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده ۲۰ درصد داشتیم که بعد از نشست بغداد آن را اکسید کردند و حدود ۱۱ تن اورانیوم غنی شده سه و نیم درصد را به کشورهای دیگر رد کردند. نیروهای نخبه صنعت هسته ای از کار برکنار شدند و هر چه در آن دوران ما فریاد کردیم فایده ای نداشت.



منبع خبر

چه کسانی نمی‌خواهند شهدای هسته‌ای دیده شوند؟ بیشتر بخوانید »

روایتی از جلسه شورای‌عالی هماهنگی اقتصادی در حضور رهبر معظّم انقلاب

روایتی از جلسه شورای‌عالی هماهنگی اقتصادی در حضور رهبر معظّم انقلاب


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرگزاری فارس، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، روایتی از جلسه شورای‌عالی هماهنگی اقتصادی در حضور رهبر معظّم انقلاب را منتشر کرد.

متن این روایت به شرح زیر است:

جمع با واکنش جدی و آمیخته با قاطعیت آقا روبه‌رو می‌شود: «نه! بر نمی‌دارم!» حرف ماسک است. یادداشتی آمده و یحتمل به‌دلایل فنیِ تصویربرداری، درخواست برداشتن ماسک را از آقا کرده. فضای جلسه به‌خودی‌خود همین‌جور سنگین است، جدیت خود آقا هم این سنگینی و ثقل را دوچندان کرده، طوری که وقتی یادداشت مزبور رسید (فاصله‌ها بسیار زیاد بود و طبق منطق ما برداشتن ماسک بلامانع) جمع با واکنش جدی و آمیخته با قاطعیت و البته با رگه‌هایی از عتاب ایشان روبه‌رو می‌شود: «نه! بر نمی‌دارم!» و دوباره ادامه‌ی صحبت و رفتن سر موضوع اصلی! چشم می‌دوزم به حدیثی که بر بالای جایگاه حسینیه جاخوش کرده؛ این حدیث حسینیه در این چند سال خودش شده یک رسانه برای زدن بعضی حرف‌ها. این مرتبه از امیرالمؤمنین علیه‌السلام روایت می‌کند: «مداومت کنید بر آنچه صلاح مؤمنین است.» گوشه‌ی دفترچه‌ام یادداشتش می‌کنم.

بعد از جلسه که یادداشت‌هایم را مرور می‌کنم و مثل یک تدوین‌گرِ پشت میز تدوین نشسته‌ام، حدیث را کنار اوّل و آخر صحبت‌های آقا معنادارتر می‌بینم: «تشکیل این جلسه بعد از دوران رکودی که آقای رئیس‌جمهور هم به آن اشاره کردند بایستی این مژده را بدهد که این جلسه بعد از این منظم تشکیل شود» مطلع جلسه که چنین عباراتی باشد، یحتمل باید پایانش هم به چنین تذکراتی ختم شود: «این جلسات باید مرتب تشکیل شود و پی‌درپی … دبیرخانه‌ی فعّالی هم داشته باشد با دستور جلسات پی‌درپی.» جلوی این عبارات کروشه باز می‌کنم و از قول پسر ابی‌طالب علیه‌السلام می‌نویسم: «مداومت کنید بر آنچه صلاح مؤمنین است.»

  *آن‌هایی که کارمند نیستند چه؟!

جدیت و سنگینی جلسه بیشتر هم می‌شود وقتی صحبت می‌رسد به تنگی معیشت مردم: «آن‌هایی که کارمند رسمی نیستند چه؟» فی‌الفور ذهنم می‌رود سمت رفیق شفیقی که دو سه هفته‌ای زمین‌گیرِ کرونا بود. حالا هم بعد از شکست‌دادن کرونا باید کفش آهنین به پا کند و سه چهار لایه ماسک به صورت و در این اوضاع همه‌گیری و تعطیلی و یک‌سوم نیروی اداری، بیفتد توی راهروهای تأمین اجتماعی تا مزد آن نصف ماهی که سر کار نبوده و کارفرما هم چیزی پرداخت نمی‌کند را از بیمه بگیرد. (حالا تصورکن در این اوضاع خرچنگ قورباغه‌ی اقتصادی که افتان و خیزان، خودت را تا سر ماه رسانده‌ای، واریزی ماهت نصف شده و برای الباقی باید بیفتی در هزارتوی بوروکراسیِ دیوان‌سالاری تا مگر چند هفته یا چند ماه بعد، نیمه‌ی دیگر واریز شود.) چرا؟ چون رفیق شفیق رسمی نیست. یکی هم پیدا شد حرف دل این‌ها را بزند. خنکایی از روی دلم بر می‌خیزد و می‌پیچد توی وجودم!

سکوت خیمه زده! ادامه‌ی صحبت‌ها، جگرخنک‌کن‌تر است: «آن‌هایی که اصلاً کارمند نیستند چه؟ آن‌هایی که تحت پوشش بیمه‌ای نیستند چه؟ این‌ها هم خیلی زیادند.» واکنش آقاست به خبرهایی که درباره‌ی «اضافه‌کمک اقتصادی» به مردم نقل می‌شود. گزارش‌های رسانه‌ای و رسمی و اخبار روزنامه و خبرگزاری و رادیو و تلویزیون میگویند «اضافه کمک اقتصادی به مردم»، امّا آقا حواسشان به قید مشروط «کارمندان دولت» در این خبر هم بوده: «حالا گفتند در این شرایط اضافه‌ای برای کارمندان دولتی و کارمندان رسمی در نظر گرفته شده؛ آن‌هایی که کارمندند، امّا رسمی نیستند چه؟ آن‌هایی که کارمند نیستند چه؟ آن‌هایی که تحت پوشش بیمه نیستند چه؟» توی ذهنم دارم این‌ها را می‌گذارم کنار خرده‌فرمایش‌های فلان مسئول درجه‌چندم و تزهایی که درباره‌ی گران‌شدن اجناس داده بود که مردم، فلان کالا و فلان جنس را نخرند و همین‌جور هم داشت به این فهرست اضافه می‌کرد! خنکا همین‌جور دارد می‌پیچد.

*صدای ما را از اتاق جنگ می‌شنوید

شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا در اردیبهشت ۹۷ با نظر رهبر انقلاب بنیانگذاری شد. زمانی که شدت فشار اقتصادی و معیشت هنوز به این حد نرسیده و البته کرونایی هم در کار نیست. طبق نظر رهبری، قرار است یک هیئت هفده نفره‌ی عالی‌رتبه از سه قوه (رئیس‌جمهور و نُه نفر دیگر از قوه‌ی مجریه، رئیس مجلس و سه نفر از قوه‌ی مقننه و رئیس دستگاه قضا و دو نفر دیگر از همین قوه) دور هم بنشینند و بیفتند به جان موانع و مشکلات اقتصادی که نفس‌ها را تنگ کرده و ول‌کن ماجرا هم نیست. آقا همان زمان با فاصله‌ی چند روز از تأسیس این شورا حرف دیگری هم مطرح کرده بودند، از آن حرف‌هایی که تیترخورش برای خبرنگار جماعت ملس است: «دشمن ما اتاق جنگ علیه ما را از وزارت دفاع به وزارت خزانه‌داری برده است.»

مشابه این حرف را با بیانی دیگر، دو سال بعد در میان نوشته‌های جان بولتون هم دیدم. چهره‌ی ضدایرانی کاخ سفید و مشاور سابق امنیت ملی ترامپ که از فرط حقد و کینه علیه ایران، کارش به نرد عشق‌باختن با ترکیب بدنام منافقین و سعودی‌ها هم رسیده؛ یحتمل به‌دلیل اعتقاد به گزاره‌ی بدنامی بهتر از گمنامی است! حالا من اینجایم تا از اتاق جنگ روایت کنم؛ بخشی از تاریخ! تاریخ صعب و سختی که زن و مرد این دیار با سختی آن را پیموده و به اینجایی رسیده که من ایستاده‌ام؛ گردونه چرخیده و حالا روایت تاریخ به من رسیده! حس راویان دفتر سیاسی سپاه را دارم، زمانی که در قرارگاه‌های فرماندهی سال‌های جنگ، کنار دست فرماندهان عالی‌رتبه نشسته بودند.

شورا در ۳۱ ماه گذشته، از زمان تأسیس تاکنون، پنجاه جلسه تشکیل داده؛ این یعنی علی‌القاعده رئیس‌جمهور و معاون اوّل و رئیس دفتر و معاون اقتصادی‌ رئیس‌جمهور و رئیس سازمان برنامه‌وبودجه و وزیر کشور و اقتصاد و صمت و نفت و رئیس بانک مرکزی در کنار رئیس مجلس و رئیس قوه‌ی قضائیه و دادستان کل کشور و معاون اوّل قوه‌ی قضائیه و رؤسای کمسیون‌های اقتصادی و برنامه‌و‌بودجه‌ی مجلس در این دو سال و نیم، پنجاه مرتبه در قالب این شورا دور هم نشسته‌ و مسائل را بررسی کرده و طرح مصوب کرده‌اند. حالا اینکه چرا بعد از پنجاه جلسه شرایط اقتصادی کشور به اینجایی رسیده که الآن درگیرش هستیم، موضوعی قابل تأمل و تدبر است! آقا حواسشان به این مسئله بود: «برخی آمارها، آمارهای خوبی است ولی حقیقت مطلب، در روی زمین که انسان نگاه میکند این مشکلات باقی است … معیشت مردم حقاً و انصافاً دچار ضیق و تنگی است.»

*کلی‌گویی ممنوع!

فضای جلسه به کلی‌گویی نمی‌گذرد. به کلی‌گویی اگر بگذرد هیچ اتفاقی نخواهد افتاد جز کنتورانداختن آمار تعداد جلسات و اضافه‌شدن یکی دیگر به عدد تشکیل تعداد جلسات. روی همین حساب هم هست که پیشنهاد و طرح‌های مطرح شده از جانب رهبر انقلاب که پشتوانه‌ی مستحکم کارشناسی هم دارد، کاملاً عملیاتی است؛ از پیشنهادهای مشخص و ریز و عملیاتی برای سرمایه‌گذاری گرفته تا رشد تولید و بعضی طرح‌های دیگر در حوزه‌ی خوراک دام و دانه‌های روغنی و صنعت نفت و واگذاری بعضی شرکت‌ها و سهام‌های دولتی و حمایت از اقشار ضعیف؛ این آخری آن‌قدر مهم هست که نه به‌عنوان یک موضوع فرعی، بلکه به‌عنوان یکی از چهار سرفصل اصلی و در عرض موضوعاتی مانند اصلاح بودجه و نظام بانکی، سرمایه‌گذاری و جهش تولید مطرح شود. یاد گفت‌وگوهای اخیری می‌افتم که چند وقت پیش با یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران داشتم.

استاد پنس جراحی دستش گرفته و به زبان آکادمیک خودش داشت لیبرالیسم اقتصادی و رگ و ریشه و پی و عصب آن را زیر ذره‌بین کالبدشکافی نظری برایم تشریح می‌کرد: «سوشالایز[!] و پابلیک‌کردن[!] اقتصاد آن را از دهان کاپیتالیسم بیرون می‌کشد. این سوشالایزکردن لزوماً به‌معنای چپیدن توی اردوگاه بلوک چپ و سوسیالیست‌ها نیست چنان‌که لیبرالیست‌های سرمایه‌دار انذارش را می‌دهند. اقتصاد اگر سوشالایز[!] نشود، تبدیل می‌شود به هیولای انباشت و هیولای انباشت فقط در آغوش سرمایه‌داری و اقتصاد آزاد است که ارضاء می‌شود و اگر مسیر اقتصاد به آن ‌سمت افتاد، دیگر باید فاتحه‌ی توده را در آن خواند!» در ادامه وقتی برای آزمودن حضرتشان خواستم یک مدل مثلاً غیرسوسیالیستیِ سوشالایزکردن[!] اقتصاد را مثال بزند -برای اینکه بفهمم دارد این حرف‌ها را از روی شکم‌سیری می‌زند یا واقعاً به آن‌ها فکر کرده- بدون مکث، مدل تعاونی‌های دهه‌ی شصت و هفتاد را مثال زد. و من فهمیدم که پشت این همه واژه‌ی بیگانه، مفهوم خودمانی و بومی نهفته است! تعاونی‌هایی که اقتصاد را در چهارچوب هنجارهای جمهوری اسلامی و به تعبیر آکادمیک خودش «سوشالایز»[!] کرده بودند که از بلعیده‌شدن در دهان اژدهایِ سرمایه‌داری در امان بماند.

*پیش به‌سوی اقتصاد مقاومتی و جهش تولید

حالا و در این نگاه، بودن یا نبودن بندِ «حمایت از اقشار ضعیف» می‌تواند هندسه و ماهیت مثلث «سرمایه‌گذاری، اصلاح نظام بودجه و جهش تولید» را عوض کند. بودنِ حمایت از اقشار ضعیف و مستضعفان، یک معنا به این مثلث می‌دهد و نبودنش معنایی دیگر! اقتصاد اگر عمومی شد؛ یعنی یک اقتصاد خودبسنده و مستقل از مرکز خواهد بود که روی پای خودش ایستاده و حیات دارد. معنای این جملات یعنی، این نوع اقتصاد عمومی‌شده، ضرب گرز آهنینِ صاحب مست تحریم را می‌گیرد چرا که این اقتصاد، در عین دادوستد با اقتصادهای دیگرِ بیرون از خود، شریان حیاتی‌اش به مرکز و سرمایه‌داری جهانی وصل نیست که با شل و سفت‌کردن قیمت دلار و باز و بسته‌کردن مسیر تحریم و راهزنی دریایی نفتکش‌های ایرانی در جبل‌الطارق، معیشتش تنگ و گشاد شود و با هر تهدید و تحریمی تب‌ولرز کند.

وگرنه ناگزیر هستیم بعدش بیفتیم پی چانه‌زنی برای رفعشان که طمع به بیگانه افتد و هزار قِر و قَمیش بیاید و دو هزار شرط و شروط با هدف بردن شرافت ملی روی چوب. (تازه ته‌ِ ماجرا هم موریانه بیفتد به جان توافق و تحریم‌کننده‌ی اصلی ماجرا با لگد بگذارد زیر میز؛ انگار نه انگار توافقی بوده و تعهدی!) مسیری که یک بار امتحان شد و به نتیجه هم نرسید. عاقل اگر باشد، دوباره از همان سوراخ گزیده نمی‌شود آن‌چنان که یک‌بار گزیده شد. عبارات آقا هم صریح‌تر از آن است که قابل تفسیر و تأویل‌ باشند: «ما مسیر رفع تحریم را یک‌بار امتحان و چند سال مذاکره کردیم، امّا به نتیجه‌ای نرسید … رئیس‌جمهور قبلی آمریکا آن‌وقت به این شخص واسط گفته بود [برای رفع تحریم‌ها] هفت هشت ماه وقت میخواهیم که حالا هفت هشت سال هم گذشته و تحریمها کم که نشده زیاد هم شده…» اضافه کنید به این وضعیت، اوضاع قمر در خرچنگِ فعلی آمریکا را که سگ سیلی می‌خورد و گربه تپانچه! قضیه‌ی سوراخ و عاقل را هم کنار بگذاریم، این قسمت قضیه و گرفتاری های امریکا، امّا آن‌قدر کاتوره‌ای هست که نشود رویش حساب و کتاب کرد!

سمت دیگر قضیه، امّا گذاشتن بنا بر روی واقعیت ها و باز نشدن گره تحریمها است و ایستادن روی پای خود و تولید قدرت اقتصادی مبتنی بر اقتضائات بوم و بر! نتیجه‌اش؟! گره‌نخوردن بند ناف معیشت میلیون‌ها ایرانی به «مذاکره» برای رفع تحریم که یک پشت‌میزنشینِ سفید یا سیاه‌پوست در کاخ سفید با شل و سفت‌کردن پیچ تحریم بخواهد به طمع گرفتن امتیاز بیفتد: «مسیر دیگر، خنثی‌کردن تحریم است… بنا را بر این بگذارید که گشایشی صورت نخواهد گرفت … [این مسیر] سختی‌هایی دارد، امّا خوش‌عاقبت است … طرف مقابل هم وقتی دید تحریم بی‌اثر است، یواش یواش آن را بر می‌دارد.» در این نگاه، مسیر رفع تحریم هم از خنثی‌کردن آن می‌گذرد؛ یک اقتصاد برخاسته از بوم با مشارکت عموم مردم؛ اقتصاد مقاومتی و تولیدمحور.

*خدای قبل از تحریم، خدای بعد از تحریم

تک‌تک جملات بعدی آقا هم پر از تلنگر است و ملاحظه برای پیمودن این مسیر دوم: «همّت و شجاعت لازم داریم. این را بعضی مسئولان بخش‌های مختلف ندارند … خیلی کار می‌توانیم بکنیم به‌شرطی که بخواهیم و از ورود به مشکلات هراس نداشته باشیم … جهش تولید یک آرزو و شعار نیست، کاملاً عملیاتی است … بلای مهم، چشم دوختن به خارج است. میدانم، میبینم، میشنوم، گزارش میرسد به ما بعضی از این کارها انجام نمی‌گیرد چون مدیر مربوطه منتظر گشایش از بیرون است. این کار را انجام نمی‌دهد چون منتظر است از خارج گشایش صورت گیرد. بنا را بر این بگذارید که بنا نیست گشایشی صورت بگیرد!»

اراده، عزم، شجاعت و همّت، خود را به دهان خطر و مشکلات زدن … الباقی‌ هم چشم به توکل و یاری و عنایت حضرت حق! به تعبیر آن رزمنده‌ی جوان در شب عملیات والفجر ۸ که با همه‌ی حساب و کتاب‌های مادی، عبور از اروند وحشی را در آن شب زمستانی ناممکن می‌دانست. با همه‌ی این‌ها بعد از آن همه‌ شناسایی و تمرین غواصی و حفاظت اطلاعاتی که مو را از ماست بیرون بکشد و حساب جزر و مدِ ساعت به ساعت اروند را داشتن به همرزمش گفته بود: «خدای آن سوی اروند، خدا این سوی اروند هم هست.» و نتیجه‌ی همه‌ی این‌ها، قطع دست صدام بود از تنها نقطه‌ی ارتباطی با خلیج فارس و برافراشتن یک پرچم سه ‌رنگ روی بام مسجد فاو! جنگ همان جنگ است و دشمن هم همان دشمن. فقط انگار به‌جای «اروند» باید بگذاریم تحریم: «خدای قبل از تحریم، خدای بعد از تحریم هم هست» «بشرطها و شروطها» البته و همت و اراده و عزم و قطع امید از بیگانه «مِن شروط‌ها»، چنان‌که آن رزمنده‌ی جوان شب عملیات والفجر ۸ بود.

انتهای پیام/





منبع خبر

روایتی از جلسه شورای‌عالی هماهنگی اقتصادی در حضور رهبر معظّم انقلاب بیشتر بخوانید »

خودتان قضاوت کنید …


خودتان قضاوت کنید

 



منبع

drahmadinejad1400@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

خودتان قضاوت کنید … بیشتر بخوانید »

تکذیب سخنان منتسب به سرلشکر سلامی پیرامون نحوه انتقام از جنایت اخیر

تکذیب سخنان منتسب به سرلشکر سلامی پیرامون نحوه انتقام از جنایت اخیر



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق به نقل از سپاه نیوز، در پی انتشار خبری در فضای مجازی و برخی شبکه‌های اجتماعی پیرامون نحوه انتقام از عوامل ترور دانشمند برجسته هسته‌ای و دفاعی پاسدار سرافراز انقلاب “شهید محسن فخری زاده” در جنایت تروریستی اخیر و انتساب آن به سردار سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه، سردار سرتیپ دوم پاسدار رمضان شریف سخنگو و مسئول روابط عمومی کل سپاه با تکذیب این خبر اظهار داشت: این خبر صحت نداشته و از اساس کذب است.

بیشتر بخوانید:

فرماندهان سپاه هیچ صفحه و کانال رسمی در شبکه‌های اجتماعی ندارند

وی افزود: همانگونه که بارها گفته ایم اخبار مربوط به مأموریت‌ها، عملکرد و مواضع سپاه و سخنان و اظهارنظرهای فرماندهان عالی آن از طریق “سایت سپاه نیوز” به عنوان مرجع رسمی اطلاع رسانی این نهاد به آگاهی جامعه و افکار عمومی رسانده می‌شود.

سردار شریف همچنین تاکید کرد: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ضمن پیگیری و پیگرد موضوع از طریق مراجع قانونی و قضائی، از فعالان فضای مجازی و آحاد مردم انتظار دارد اخبار مربوط به این نهاد را از رسانه‌های مرجع و رسمی کشور را دنبال کنند.



منبع خبر

تکذیب سخنان منتسب به سرلشکر سلامی پیرامون نحوه انتقام از جنایت اخیر بیشتر بخوانید »