اهواز

سند/ موشک‌باران «اهواز» و «دزفول» مقابل چشم نمایندگان صلیب‌سرخ


گروه ساجد دفاع‌پرس: ارتش بعث عراق در جنایاتی آشکار، شهرهای ایران را با موشک هدف قرار می‌داد که این اقدام، به مجروحیت و شهادت تعداد زیادی از غیرنظامیان منجر می‌شد؛ اما در این میان شهرهای مرزی بیشتر در معرض موشک‌های بعثی‌ها قرار داشتند؛ خصوصاَ دزفول که به‌دلیل شدت اصابت‌های موشک‌های صدام، به «شهر هزار موشک» لقب گرفته هست.

روزنامه اطلاعات، ۲۵ اسفند سال ۱۳۵۹ یک نمونه از اصابت موشک به شهر‌های اهواز و دزفول و همچنین اصابت راکت‌های جنگنده‌های بعثی به اهواز را چنین روایت کرده هست:

حمله موشکی به اهواز و دزفول 

اهواز – در حالی‌که نمایندگان صلیب‌سرخ جهانی در حال بررسی جنایات ارتشیان صدام علیه مردم غیرنظامی و بازدید نقاط مسکونی، درمانی، آموزشی ویران‌شده در جریان حملات عراق در جنوب کشور بودند، پیش از ظهر دیروز جنایت‌کاران مزدور صدام تکریتی، شهر‌های حماسه‌ساز اهواز و دزفول را برای چندمین‌بار طی روز‌های اخیر مورد حمله موشک‌های زمین به زمین و توپخانه سنگین خود قرار دادند. 

سند/ موشک‌باران «اهواز» و «دزفول» مقابل چشم نمایندگان صلیب‌سرخ

خبرگزاری پارس از ستاد امنیت شهر اهواز گزارش داد: مزدوران صدام در جنایت تازه خود، ۳ موشک زمین به زمین به‌سوی مناطق مسکونی اهواز پرتاب کردند که خساراتی به‌بار آورد. به‌موجب آخرین گزارش رسیده تا ساعت (۱۷:۳۰ دقیقه) ۲ مجروح این حادثه به یکی از بیمارستان‌های اهواز منتقل شده‌اند. در حالی‌که تاکنون از شمار شهدای احتمالی حمله موشکی به اهواز خبری دریافت نشده هست. یک مقام آگاه در فرمانداری دزفول نیز به خبرگزاری پارس گفت: مزدوران صدام در حمله دیروز خود به دزفول نیز ۲ موشک به سوی مناطق مسکونی این شهر پرتاب کردند که براثر آن تعدادی از منازل مسکونی دزفول ویران شد و به ساختمان یک مسجد نیز خساراتی وارد شد. همین مقام افزود: در این حادثه چند تن شهید و مجروح شدند که آمار دقیق آن متعاقبا اعلام خواهد شد. 

بر اساس گزارش‌های رسیده در جنایت دیروز حکام بعثی در دزفول، شش تن شهید و تعداد زیادی مجروح شدند. 

یک مسجد و تعدادی خانه مسکونی نیز ویران شده هست. 

پرتاب راکت روی شهر اهواز 

ساعت ۱۱:۳۰ دقیقه دیروز، دو هواپیمای متجاوز عراقی چند راکت بر روی شهر اهواز فرو ریخت که یک راکت به دامنه تپه‌های مجاور جاده اهواز – سربندر و یک راکت در همین منطقه و در فاصله دورتر به زمین اصابت کرد که خوشبختانه تاکنون هیچ‌کدام تلفات جانی در برنداشته هست.

به‌گزارش رسیده دو هواپیمای متجاوز پس از رویارویی با عکس‌العمل شدید آتشبار‌های پدافند هوایی، از آسمان اهواز گریختند.

سند/ موشک‌باران «اهواز» و «دزفول» با وجود حضور نمایندگان سازمان ملل
 

انتهای پیام/ ۱۱۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

سند/ موشک‌باران «اهواز» و «دزفول» مقابل چشم نمایندگان صلیب‌سرخ بیشتر بخوانید »

روایت «جبهه» از صبر آزادگان: سال‌ها اسارت، سال‌ها مقاومت


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، دوازدهمین قسمت برنامه «جبهه» به موضوع آزادگان اختصاص داشت و به روایت صبر و استقامت آزادگان پرداخته شد؛ رزمندگانی که پس از اسارت در بند دشمن، با تحمل سخت‌ترین شکنجه‌ها، عزت و غیرت ایرانی را حفظ کردند و پس از سال‌ها به میهن بازگشتند.

روایت‌های هم‌بند شهید یحیی سنوار
در بخش اول این برنامه، تیسیر سلیمان، هم‌بند شهید یحیی سنوار مهمان برنامه بود. او در این بخش گفت: «در زمان اشغال باید بهترین کار را انجام دهید و آن دفاع از کشور، دین و خانواده هست. من در شهر بیت‌المقدس و در بخش قدیمی بدنیا آمدم و بزرگ شدم. در آن سال‌ها اشغالگری را دیدم، زمانی که ما به مدرسه، مسجد یا کلیسا می‌رفتیم به ما حمله می‌کردند، زندگی در این شرایط باعث شد صحنه را به خوبی درک کنیم و یاد گرفتیم باید در برابر اشغالگری مقاومت کنیم. در مدارس خارجی در فلسطین تحصیل کردم و روزنامه‌نگاری خواندم. در این دوران بخشی از جنبش مقاومت اسلامی در برابر اشغالگری اسرائیل، جنبش حماس شکل گرفت. در آن دوران سخت، هر روز بازداشت رهبران و تعطیل شدن نهاد‌ها را داشتیم که بسیار دشوار بود.»

سلیمان ادامه داد: «تا روز طوفان‌الاقصی رسید که نه تنها عملیات ضداشغالگری بود بلکه آغازی برای آزادسازی در برابر اشغالگری بود. در گردان‌ها هدف اول ما مقاومت و اخراج اشغالگران از فلسطین بود. ما گردان‌های ویژه، سربازان اسرائیلی را که سلاح حمل می‌کردند، اسیر می‌کردیم. افتخار نظامی این بود که سربازان دشمن را با سلاح اسیر کنیم. یحیی سنوار را پیش از زندان می‌شناختم. او رییس دستگاه حماس و این عملیات مهم بود. او وقتی با دوربین صحبت می‌کرد به نظر می‌رسید خشن هست، اما در باطن بسیار مهربان بود. استاد و معلی فداکار بود. اگر در مقابل کتابی قرار می‌گرفت حتما آن را به پایان می‌رساند. او دارای دو مدرک زبان عربی و علوم سیاسی از دانشگاه اسرائیل بود. او در زندان به ما می‌آموخت امنیت و عملیات نظامی یعنی چه. او ایمانی بسیار قوی داشت؛ به پانصد سال زندان محکوم بود ولی تلاش کرد از زندان فرارکرد. او می‌گفت برای مقاومت چند مسئله را باید در نظر داشته باشید؛ تعداد مبارزان بالا و امنیت و اطلاعات خوبی داشته باشیم. معتقد بود هدف انحراف‌ناپذیر هست و این چیزی هست که در طوفان‌الاقصی رخ داد.»

او در ادامه گفت: «صد‌ها فلسطینی در زندان‌های اسرائیل بودند که برخی بیش از ۳۰ یا ۴۰ سال بود که آنجا بودند. اما اکنون به لطف مقاومت و هفتم اکتبر همه اینها آزاد شده‌اند. با این حال هنوز هزاران نفر دیگر در زندان هستند که به امید خدا آزاد خواهند شد. زندان‌های رژیم اشغالگر تلاش می‌کند اعتقادات به مقاومت را در زندانی از بین ببرد، برای همین بشدت شکنجه می‌کردند. در زندان مرا به هزار سال زندان انفرادی محکوم کرده بودند. زندان‌هایی که در آن رنج واقعی را توسط رژیم اشغالگر می‌بینید.

یحیی سنوار در زندان کتابی نشوت 
دلبریان، یکی از میزبانان برنامه «جبهه» گفت: «شبیه این شرایط سخت را اسیران ما در جنگ دفاع مقدس نیز داشتند. بعثی‌ها به اسیران ما می‌گفتند ما شما را بیمارستان نمی‌بریم؛ شما را فقط به قبرستان می‌بریم. جانبازان و اسرایی بودند که نقص عضو بودند و هیچ بیمارستانی نرفتند. آنها شکنجه می‌شدند، زخمهایشان عفونت می‌کرد و بسیاری از آنها بخاطر همین فوت می‌شدند. بسیاری از آنها که آزاد شدند از ناراحتی دستگاه گوارش فوت کردند. آنها را در تشنگی شدید به اردوگاه می‌آوردند و مامور بعثی برایشان آب می‌آورد، اما آب را جلوی آنها روی زمین می‌ریخت. با این حال اسیران ما نیز مانند شما مقاومت کردند.»

ماجرای اسیری که از شکنجه‌گران خود انتقام نگرفت
مهمان بخش دوم این برنامه، احمد چلداوی، رئیس دانشگاه شاهد تهران بود. او در این بخش از صبر و مقاومت اسیران ایرانی در زندان‌های عراق گفت. او برای اولین بار ناگفته‌های خود را از دوران اسارت از طریق این برنامه روایت کرد. 

چلداوی در ابتدا گفت: «ما وارد جبهه‌ها نشدیم جبهه‌ها به سراغ ما آمدند. در اهواز درس می‌خواندیم که بمباران شروع شد و جنگ وارد زندگی ما شد. چهارم دی ۱۳۶۵ اسیر شدم و سال ۱۳۶۹ آزاد شدیم؛ بعد از ما فقط شهید لشکری بود که آزاد شد و طولانی‌ترین اسارت به اسم ایشان ثبت شد.»

وی ادامه داد: «سال سوم دانشگاه علم و صنعت بودم و در رشته مهندسی برق تحصیل می‌کردم که خبری آمد که عملیاتی در جنوب کشور که بعد‌ها فهمیدیم عملیات کربلای ۴ بود، قرار هست انجام شود. ما هم راهی شدیم. روبروی جزیره مینو، در گردان کربلا و لشکر ۷ ولیعصر به جزیره سهیل رسیدیم و با دشمن درگیر شدیم. در سنگر احساس کردم صدای زنگ بزرگی در وجودم پیچید و احساس کردم دیگر توان ایستادن ندارم. مهمات زیر پایم را کنار زدم و افتادم. دیدم بچه‌ها گریه می‌کردند و متوجه شدم تیر خوردم. به آنها گفتم نگران من نباشید شما بروید، من حالم خوب هست. به هوش که آمدم نمی‌دانم چقدر گذشته بود. خونریزی شدیدی کرده بودم و خون زیر بدنم تبدیل به گل شده بود و من به زمین چسبیده و خشک شده بودم. دشمن که بالای سرم رسید مرا از گل کند به طوری که جای بدن من در گل مانده بود. مرا در کامیونی انداختند به بیمارستان زبیر اطراف بصره بردند. دو ماه رسیدگی ناقص روی من انجام شد و چندین بار تا مرحله شهادت رفتم. مراحل درمان هنوز کامل نشده بود که مرا به اردوگاه تکریت ۱۱ بردند. دشمن آنجا صراحتا می‌گفت ما می‌توانیم تا ۵ درصد شما را بکشیم.»

چلداوی در ادامه گفت: «تا روز آخر اسارت نیز صلیب‌سرخ ما را ندید. خانواده‌ها بی‌خبر بودند. حتی برای من سالگرد گرفته بودند. در این اردوگاه هر روز برنامه شکنجه بود. خود را به مریضی زدم و به درمانگاه رفتم؛ در آنجا با برخی از دوستانم نقشه فرار کشیدیم. تمارض را ادامه دادیم و ما را به بیمارستان دیگری منتقل کردند که بعدا فهمیدیم خود آن بیمارستان در مرکز اردوگاه بزرگ‌تری هست. به هر سختی بود لباس‌ها را عوض کردیم از بیمارستان بیرون زدیم. از چند ردیف سیم خاردار عبور کردیم. در یک جوب در یک نخلستانی گودال درست کردیم و روی خود خاک ریختیم تا شناسایی نشویم؛ و تنها با یک نی نفس می‌کشیدیم. ما را پیدا کردند و به اردوگاه ۱۱ بردند و به ما گفتند حکمتان اعدام هست. ما را به ستون بستند، روبرویمان ایستادند تا اینکه یکی داد زد اعدام نکنید؛ اینها مشمول عفو سیدالرئیس شدند. ما را به دادگاهی بردند که بعثی‌ها را در آنجا محاکمه می‌کردند. همه متهمانی که آنجا بودند جزو نگهبانانی بودند که ما را در زندان بشدت شکنجه کرده بودند. وکیل آنها می‌گفت آنها را ببخشید، جزو خانواده شهدای عراقی هستند. قاضی به من گفت کدام یک از آنها به تو کمکت کرد فرار کنی؟ میتوانستم بگویم همه اینها و بعد همه آنها اعدام می‌شدند. اما لحظه‌ای تردید نکردم گفتم هیچ کدام با ما همکاری نکردند. قاضی حکم زندان برایشان صادر کرد.»

وی همچنین گفت: «سخت‌ترین لحظه اسارت روزی بود که اعلام کردند اتوبوس‌ها به دنبال اسرا آمده‌اند و آزاد می‌شوند. قرار بود همه آزاد شوند به جز ما چند نفری که از اردوگاه فرار کرده بودیم. همه بچه‌ها رفتند و به ما باید جای بچه‌ها را تمیز می‌کردیم. آخرین جمع اسرایی بودیم که آزاد شدند.»

انتهای پیام/ ۱۲۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

روایت «جبهه» از صبر آزادگان: سال‌ها اسارت، سال‌ها مقاومت بیشتر بخوانید »

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: ناظران جهانی ارتش مجهز صدام را برای سرنگونی نظام نوپای انقلاب ایران کافی می‌دانستند. صدام هم قدرتمندانه بر طبل جنگ می‌کوفت که «ما از تجزیه و انهدام ایران ناراحت نمی‌شویم و صریحاً اعلام می‌داریم هر فرد عراقی یا هر عرب مایل به تجزیه و ویرانی ایران خواهد بود.» آنها حساب همه چیز را کرده بودند و از اوضاع آشفته سیاسی و نظامی ایران هم با خبر بودند.

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

صدام روز اول جنگ مصاحبه‌اش را نیمه‌تمام گذاشته بود که سه روز بعد در اهواز تمامش کند ولی او هیچوقت نتوانست آن مصاحبه را تمام کند، چون محاسباتش غلط از آب در آمد. آنها در معادلاتشان یک نکته مهم را محاسبه نکرده بودند؛ سربازان امام خمینی (ره) را.  

هشت روز بعد از آغاز جنگ، عراقی‌ها به اهواز نزدیک شدند و امام که خبر را شنید گفت مگر جوانان اهوازی مرده‌اند؟ سخنی که تا به سپاه اهواز رسید میان جمع کوچک ۲۸ نفره آنجا ولوله‌ای به پا کرد. روز بعد خبر دادند ارتش عراق ده‌ها کیلومتر از اطراف اهواز عقب رفته هست.

اهواز مرکز استان خوزستان هست. دومین شهر بزرگ ایران و هفتمین شهر پرجمعیت ایران. بیشتر زمین‌های اطراف اهواز دشت هستند و در شمال شهر ارتفاعاتی هم وجود دارد. کارون پُر آب‌ترین رود ایران هست و اهواز را دو نیم می‌کند؛ نیمه‌ی غربی و نیمه‌ی شرقی.  

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

محله امانیه فلکه ساعت و محلات پرجمعیت شهر از جمله کمپلو، گلستان کیان‌پارس و کیان‌آباد در نیمه‌ی غربی شهر هستند و مراکز اقتصادی شهر، بازار، محله‌های پادادشهر، آریا شهر، باهنر، رسالت، زیتون کارمندی و شهرک نفت و خیابان‌های مشهور نادری، امام، پاسداران، آزادگان، شریعتی و باغ شیخ در نیمه‌ی شرقی شهر.  

اهوازی‌ها آب آشامیدنی‌شان را از کارون به دست می‌آورند. برقشان را از آب کارون می‌گیرند، زمین‌های کشاورزی‌شان را کارون سیرآب می‌کند و در کارون ماهی هم پرورش می‌دهند؛ خوشی و صفایشان هم در ساحل کارون هست.

دمای هوای اهواز تابستان‌ها به ۵۰ درجه هم می‌رسد؛ هوایی گرم که گذر رود از میان شهر آن را مرطوب و شرجی کرده هست. پاییز و زمستان اهواز بهاری هست و هوا دمای معتدلی دارد که رطوبت رود با طراوتش کرده، جز یک ماه از زمستان که هوا بیش‌تر سرد هست.

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

دزفول، شوشتر و شوش شهر‌های شمالی اهوازند؛ رامهرمز در شرقش، خرمشهر و آبادان در جنوبش و دشت آزادگان، حمیدیه، سوسنگرد و بستان در غربش واقع هستند.

اهواز شهری ترانزیتی هست و راه‌هایی زمینی، ریلی و هوایی دارد که محل اتصال شهر‌های شمالی و شرقی و غربی ایران با بندر‌های ماهشهر، آبادان، امام خمینی، خرمشهر و مرز زمینی شلمچه‌اند. اهوازی‌ها شیعه‌اند و به فارسی و عربی حرف می‌زنند. یا صنعت کار‌اند یا کشاورز. صنایع متفاوتی دارند که مردم را از شهر‌های دیگر به اهواز کشانده و اهواز را از مهم‌ترین مراکز صنعتی ایران کرده هست. ۳۰ درصد ساکنان فعلی اهواز مهاجرند؛ ۱۷ درصد خوزستانی باقی غیر اهوازی.

جاذبه‌های گردشگری هم دارد که مهم‌ترینش هفت پلی هستند که روی کارون ساخته‌اند؛ طراحی و مهندسی پل اول پل سفید و پل هفتم پل فولاد زیباتر هست و شهر را چشم نوازتر کرده هست. بیمارستان‌های معروف اهواز عبارتند از آپادانا، آریا، پارس، جزایری، شهید چمران رازی، راه آهن، لشکر ریوی و ۷ تیر.

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

خوزستان را پیش‌تر‌ها اوکسین و بعد‌ها در زمان هخامنشیان هووج، خوجستان هوجستان و خوزستان نامیده‌اند. ایلامی‌ها حوالی اهواز کنونی شهری داشته‌اند به نام «تاریانا» تا مدت‌ها اهواز را به همین نام و نام‌های دیگر خوزستان می‌شناختند. می‌گفتند خوزستان از خوز گرفته شده که معنایش نی‌شکر هست و خوزستان یعنی شکرستان اهواز مدتی پایتخت اشکانی‌ها بود و در جنگ اشکانیان با اردشیر بابکان آسیب جدی دید. اردشیر وقتی پیروز شد سلسله‌ی سامانیان را بنیان گذاشت و در اهواز دو شهر جدید ساخت؛ یکی برای اشراف دیگری برای بازاری‌ها و تجار. او و پسرش شاپور اول روی کارون چند سد زدند و نهر‌هایی برای آبیاری زمین‌های اطراف از کارون منشعب کردند و اهواز را رونق دادند.  

زمان خلیفه‌ دوم، ابوموسی اشعری حاکم بصره به اهواز حمله کرد. بخش اشراف‌نشین شهر کامل خراب شد و بخش بازاری باقی ماند که به هوز معروف بود و بعد‌ها مسلمانان اهواز را از همین نام گرفتند.

در قرن چهارم هجری حکومت شیعه‌ی آل بویه اهواز را هم گرفت. رونق شهر بیشتر و پارچه و شکرش جهانی شد. در قرن ششم سدی که بر کارون بسته بودند شکست و شهر را آب ویرانه کرد. زندگی در اهواز سخت شد بسیاری شهر را ترک کردند و تا چند قرن اهواز متروکه شد.  

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

زمان ناصرالدین شاه با عبور کشتی‌های تجاری، کارون رود تجاری مهمی شد. نقل و انتقال کالا به کشتی، ساحل کارون را برای تجار مهم کرد و آنها از حکومت خواستند برای امنیت منطقه کاری بکند. «حسین قلی خان نظام السلطنه» با تعدادی نظامی و پاسبان به اهواز آمدند و در شهر بنا‌هایی ساختند که به ناصری مشهور شد. بعد‌ها دیگرانی هم برای زندگی همان جا ماندند و به تدریج کنار آن بنا‌ها ساختمان‌های بیشتری ساختند و اهواز دوباره شهر شد.

مظفرالدین شاه زمین‌های اطراف بخش ناصری را به شیخ خزعل رئیس عشایر عرب خوزستان بخشید. بعد از آن هر که به اهواز می‌آمد می‌بایست از شیخ زمین می‌خرید و برای همین بخشی از شهر به خزعلیه معروف شد. شیخ پولدار و قدرتمند شد و روابط خوبش با انگلیسی‌ها قدرتش را بیشتر هم کرد.

زمانی انگلیسی‌ها برای فشار به حکومت مرکزی به شیخ کمک کردند و او توانست در بخشی از خوزستان حکومت مستقل تشکیل دهد. رضاخان که به قدرت رسید انگلیسی‌ها پشت شیخ خزعل را خالی کردند، رضاخان او را شکست داد و شیخ به عراق فرار کرد.

دوران مشروطه بحث‌های سیاسی شوشتر مرکز خوزستان را به آشوب کشید و از رونق انداخت. پهلوی‌ها اهواز را مرکز خوزستان کردند. زمانی که استخراج نفت در جنوب زیاد شد در اهواز شرکت‌های نفتی بسیاری تاسیس کردند. خطوط نفت را از اهواز گذراندند و کارخانه «نورد» را هم کنار اهواز ساختند. به تدریج اهواز شهری مهم و ترانزیتی و رونق و اهمیتش زیاد شد.  

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

خوزستان بار‌ها اشغال شده هست؛ اولین بار سال ۱۲۵۳ ش (۱۸۳۷م) ارتش عثمانی به خوزستان حمله کرد. بخشی از استان را گرفت و سه سال هم در مناطق اشغالی ماند. سرانجام روس و انگلیس وساطت کردند و وقتی ایران و عثمانی معاهده «ارزنه الروم» را امضا کردند، عثمانی‌ها از شهر بیرون رفتند.

۲۰ سال بعد انگلیسی‌ها – که روابطشان با دولت مرکزی ایران تیره شده بود – تا نزدیکی اهواز پیش آمدند. این بار فرانسه پادرمیانی کرد، دو طرف معاهده پاریس را امضا کردند و انگلیسی‌ها از اهواز بیرون رفتند.  

در جنگ جهانی دوم، شهریور (۱۳۲۰) ایران اعلام بی‌طرفی کرد، اما متفقین از شمال و جنوب به ایران حمله کردند و بسیاری از شهر‌های استان خوزستان از جمله خرمشهر را گرفتند. انگلیس‌ها تا پایان جنگ در جنوب ماندند و مدتی بعد از جنگ خودشان از شهر بیرون رفتند.  

در نهضت ملی شدن نفت، مردم خوزستان و ایرانی‌های شرکت نفت با اعتصاب و تظاهرات کمک‌های بسیاری به مصدق و اهدافش کردند، اما بعد از کودتا دوباره خوزستانی‌هایی که امید داشتند وضعشان بهتر شود ناامید و به تدریج با حکومت مرکزی مخالف شدند. مخالفان بیشتر که شدند دو گروه شدند؛ خلق عربی‌ها که داعیه عربی داشتند و خود را پیرو شیخ خزعل می‌دانستند و نیرو‌های انقلابی که پیروان امام خمینی (ره) بودند.  

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

نزدیک پیروزی انقلاب در اهواز، هم خلق عربی‌ها فعال بودند هم بچه‌های انقلابی پیرو امام. خلق عربی‌ها با عراق و برخی کشور‌های عربی منطقه رابطه داشتند و ساواک سرکوبشان کرد. انقلابی‌ها در مسجد پا گرفته بودند و با ظلم شاه مخالف بودند. ساواک هم بار‌ها با آنها برخورد کرد ولی نتوانست سرکوبشان کند.

آیت الله «سید محمدعلی موسوی جزایری» عضو مجلس خبرگان رهبری و نماینده ولی فقیه در خوزستان می‌گوید «از سال ۱۳۵۳ که وارد اهواز شدم، امام جماعت مسجد جزایری شدم و در مسجد کتابخانه‌ای تاسیس کردیم. کم کم مسجد محل رفت و آمد جوانان شیفته امام و انقلاب شد و با فوت مشکوک آقا «سید مصطفی» فرزند حضرت امام خمینی  اعلامیه‌ای با امضای جامعه روحانیت منتشر کردیم و کلمه امام خمینی  را که سال‌های طولانی ممنوع بود، در آن آوردیم و در مراسم ختم آن سید مظلوم بین مردم توزیع کردیم.

 بعد از آن با جمعی از دوستان در مراسم ختم آقا سید مصطفی در قم شرکت کردیم و نوار‌های مهیج و موثر مراسم ختم و چهلم را به اهواز آوردیم و بین مردم توزیع کردیم. بعد از چند مراسم چهلم کشتار طلاب و مراسم هفتم شهدای یزد – که در مسجد جزایری اهواز گرفتیم و منجر به حمله وحشیانه ماموران به مسجد، آتش گشودن سوی مردم و شهادت یک تن و زخمی شدن چند تن شد. اهواز رسما به صفوف مبارزات خونین علیه رژیم منحوس پهلوی پیوست و در اعلامیه مراجع هم از آن تجلیل شد.»

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

مهر ۵۷ مدارس اهواز بسته شدند و اعتصاب کردند. اعتصاب به بخش‌های دیگر هم سرایت کرد و بازار تعطیل شد. به حسینیه اعظم اهواز – که از مراکز اصلی انقلابی‌ها بود – حمله کردند و آن جا را به خاک و خون کشیدند. اعتصاب مراکز نفتی خوزستان را از اهواز رهبری می‌کردند که آخرین ضربه به رژیم بود.

موسوی جزایری می‌گوید «در آخرین روز‌های پیروزی انقلاب آیت‌الله بهشتی تماس گرفتند و گفتند قرار هست هیاتی از طرف امام در ارتباط با اعتصاب نفت به اهواز بیاید، هدف این هیات، تولید نفت برای مصرف داخلی هست، زیرا سرما و نبود نفت در بعضی مناطق کشور مشکل‌ساز شده هست.

از جمله کار‌هایی که برای حفظ اعتصاب نفت انجام شد تشکیل صندوق تعاون برای اعتصابیون بود و مبالغی پول در اختیار عده‌ای از کارکنان قرار گرفت. در مورد تاثیر اعتصاب نفت در پیروزی انقلاب همین را بگویم که امام (ره) طی پیامی فرمودند اعتصاب نفت بسیار مهم هست. من دست علما را می‌بوسم، هر چه در توان دارند برای ادامه اعتصاب هزینه کنند که اگر اعتصاب شکسته شود نهضت به عقب می‌افتد.» 

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هم گفته هست: «آنجا که رژیم شاه را شکست داد خوزستان هست. شاه می‌توانست تظاهرات شهر‌های دیگر را یک جوری از سر بگذراند، اما جایی که نمی‌توانست خوزستان بود. با اعتصاب کارگران و کارکنان شرکت نفت، وضع به گونه‌ای شد که دنیا دیگر حاضر نبود شاه را تحمل کند. بنده جزو آن هیاتی بودم که آمدیم مشکل سوخت داخلی را حل کنیم و تماس‌های عمیقی با نیرو‌های در صحنه خوزستان داشتم.

می‌دیدم آن جا چه می‌گذرد آن روز‌ها واقعا دنیا وحشت کرده بود و اگر شش میلیون بشکه نفت ایران در دنیا قطع می‌شد، دنیا آن چنان سرد و خاموش می‌شد که سال‌ها نمی‌توانست تلاش بکند. بزرگترین حربه را کسانی که شیر نفت در اختیارشان بود علیه شاه به کار بردند.

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

 هیچ راهی نمانده بود و آنها التماس می‌کردند که این مساله را حل کنید. حتی ارتش شاه برای حرکت تانک‌ها و ماشین‌ها سوخت نداشت. واقعا خوزستانی‌ها حق بزرگی در پیروزی انقلاب دارند.»

انقلاب که پیروز شد خلق عربی‌ها که از ترس ساواک فعالیتی نداشتند دوباره جان گرفتند. هم کار‌های تبلیغی می‌کردند، هم ترور، بمبگذاری و خرابکاری در مراکز نفتی. دیگر گروه‌های ضد انقلاب هم در اهواز فعال بودند. انقلابی‌ها هم می‌بایست شبانه‌روز کار می‌کردند تا هم شهر را سر و سامان دهند هم جلوی ضد انقلاب را بگیرند.

سردار «علی ناصری» مسئول اطلاعات عملیات سپاه حمیدیه می‌گوید «پس از پیروزی انقلاب گروه‌ها، احزاب و دسته‌های زیادی در شهر اهواز و استان خوزستان فعال بودند. شاید فعال‌ترینشان مجاهدین خلق بودند که دفتر‌های زیادی تشکیل داده بودند و نیرو‌های جوان را جذب می‌کردند و در مدارس و دانشگاه‌ها بیشتر فعال بودند. در ماجرای انقلاب فرهنگی هم دانشگاه اهواز – که در واقع دژ ضد انقلاب بود – درگیری‌های زیادی را تجربه کرد. در سال‌های ۵۸ و ۵۹ مجاهدین خلق کم‌رنگ‌تر شدند و عده‌ای که به جبهه‌التحریر و خلق عرب معروف بودند با کار‌های سیاسی و تبلیغی شروع کردند و بعد به بمب‌گذاری و خراب‌کاری روی آوردند.

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

البته خیلی از جوان‌ها هم فریب خوردند و به آنها پیوستند. آنها می‌گفتند باید کتاب‌های درسی عربی شود. رادیو و تلویزیون برنامه عربی پخش کند و در آخر هم هدفشان مستقل کردن خوزستان به عنوان یک کشور عربی بود. آنها از طریق عراق از مرز‌های خوزستان اسلحه وارد می‌کردند. یکی از دلایل جذب مردم، بی‌تدبیری تیمسار مدنی بود که استاندار خوزستان بود؛ ادعای ملی‌گرایی داشت و با حرف‌هایی که می‌زد احساسات مردم عرب منطقه را تحریک می‌کرد.»

عراق همسایه‌ای بود که از مدت‌ها قبل با ایران اختلاف داشت و از وقتی حزب بعث و صدام بر آن کشور حاکم شدند مشکلات به دشمنی بدل شد. ایرانی‌ها رد پای عراق و حزب بعث را در ناآرامی‌های داخلی می‌دیدند. صدام از اولین روز بعد از اعلام حکومت جمهوری اسلامی (۵۸/۱/۱۳) در مرز‌های ایران درگیری درست کرد. بعد هم به گروه‌هایی که با جمهوری اسلامی می‌جنگیدند کمک کرد.

 آشکار و نهان برای مردم خوزستان ایران رادیو راه انداخت تا تشویقشان کند از ایران مستقل شوند. نقشه‌ی جغرافیایی منتشر کرد و در آن خوزستان ایران را کشوری مستقل به نام عربستان نشان داد. نیرو‌ها و تحرکاتش را در مرز‌های ایران افزایش داد. تماس‌های دیپلماتیکش را با دیگر کشور‌ها و علیه ایران بیشتر کرد و بار‌ها و بار‌ها هواپیما‌ها و گشتی‌هایش وارد خاک ایران شدند. در مرزهایشان راه‌های جدید، سنگر‌های محکم و فرودگاه‌های اضطراری ساختند. تانکهایشان را در مرز مستقر کردند. لشکرهایشان را به مرز نزدیک کردند، شهر‌ها و مناطق مرزی را بمباران کردند و حتی برخی ایرانی‌های شهر‌های مرزی را بازداشت کردند تا اطلاعات بگیرند.

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

شهریور ۵۹ تحرکات عراقی‌ها در مرز زیاد شد و بیشتر مرزنشین‌ها متوجه شدند به زودی عراق به ایران حمله می‌کند. آنها مشاهدات و تحلیل‌هایشان را بار‌ها به مرکز گزارش دادند، اما کسی به حرفشان گوش نمی‌کرد. کمتر کسی باور می‌کرد عراقی که جمعیتش یک سوم ایران و مساحتش یک چهارم ایران هست جرات حمله به ایران را داشته باشد.

 بنی‌صدر رییس دولت می‌گفت «خبری نیست توهم هست. می‌دانند حمله کنند چه بلایی سرشان می‌آید.» در پایین یکی از گزارش‌هایی که از مرز برایش فرستاده بودند نوشته بود «یک تیپ عراق در مرز مانور دارد و بعد از چند روز منطقه را ترک می‌کند. هیچ مشکلی در مرز نداریم و نقض حریم هوایی هم بر اثر اشتباه بوده هست.».

اما همه چیز نشان از آغاز جنگی سخت داشت. استاندار خوزستان می‌گفت تلویزیون عراق در برنامه‌هایی که از بصره پخش می‌کند نقشه‌ای نصب کرده و اسم شهر‌های ایران را در آن تغییر داده و خوزستان را جزو کشور خودشان رسم کرده بودند. مقر اصلی جبهه التحریر در بغداد بود و از امکانات رادیویی بغداد استفاده می‌کردند؛ آموزششان هم همان جا بود.  

تا قبل از آغاز رسمی جنگ، عراق ۱۲۵ بار از زمین، ۹۲ بار از آسمان و ۴۴ بار از دریا مرز ایران را در خوزستان پشت سر گذاشت و بار‌ها در مرز با مرزداران ایرانی درگیر شد. درگیری‌هایی که در آنها ۲۳ نفر شهید، ۱۰۶ نفر مجروح و ۱۰۰ نفر هم اسیر شدند.

منبع: کتاب روایت اهواز – سربازان امام؛ اثر جعفر شیرعلی‌نیا و سعید زاهدی

انتهای پیام/ ۱۱۲

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند بیشتر بخوانید »

سردار رادان: یادمان شهید سبحانی باید قطبی برای زائران راهیان نور شود


به گزارش مجاهدت از گروه جامعه دفاع‌پرس، سردار «احمدرضا رادان» فرمانده کل انتظامی کشور پیش از ظهر امروز شنبه در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس شهرستان دشت آزادگان و رونمایی از کتاب «زندگی پس از شهادت» سرباز وطن شهید محمدرضا سبحانی اظهار کرد: امسال باز هم توفیق رفیق شد در جمع مردم عزیز، دلاور، رزمنده و مدافع انقلاب در دشت آزادگان حضور یابیم.

وی افزود: با همتی که خانواده شهید سبحانی، مسئولان شهرستان دشت آزادگان، بزرگان و شیوخ، مسئولان نظامی و انتظامی داشتند مراسم تشییع شهید که مدت‌ها از زمان خاکسپاری اش در آن شرایط خاص جنگی گذشته بود مجدداً و بسیار باشکوه انجام شد و این موضوع اتفاق بزرگی بود.

فرمانده کل انتظامی کشور عنوان کرد: حق مردم سوسنگرد که در مسیر کربلا هست این هست که این مکان باید یکی از مکان‌های برای زائران راهیان نور قرار گیرد.

وی تصریح کرد: ان‌شاءالله با همت بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس و همکاری انتظامی، مرزبانی و مسئولان این مکان با کار جهادی برای زیارت در هفته دفاع مقدس بازسازی و افتتاح شود.

سردار رادان اظهار کرد: ان‌شاءالله با کار جهادی این مکان نمونه‌ترین مکان در یادمان‌های باشد که در منطقه خوزستان شاهد آن باشیم.

در این مراسم از پنج کتاب اسناد و مدارک مربوط به ژاندارمری، شهربانی و کمیته انقلاب اسلامی سابق، یک جلد کتاب مرجع اسنادی نقش فراجا در دوران دفاع مقدس و کتاب خاطرات فرزند شهید سبحانی با عنوان زندگی بعد از شهادت رونمایی شد.

همچنین در این مراسم از تعدادی خانواده‌های شهدای دوران دفاع مقدس با اهدا لوح سپاس و هدایایی تجلیل به عمل آمد.

انتهای پیام/ ۱۲۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

سردار رادان: یادمان شهید سبحانی باید قطبی برای زائران راهیان نور شود بیشتر بخوانید »

آخرین تمرین پرسپولیس در تهران با ۴ مصدوم

آخرین تمرین پرسپولیس در تهران با ۴ مصدوم


تیم فوتبال پرسپولیس آخرین تمرین خود در تهران برای بازی با فولاد و الهلال را امروز برگزار کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از سایت باشگاه پرسپولیس، سرخپوشان ایران آخرین تمرین خود برای بازی با فولاد را امروز پنجشنبه ۱۱ بهمن از ساعت یازده در ورزشگاه شهید کاظمی به انجام رساندند.

این آخرین تمرین در تهران برای بازی فولاد و الهلال بود.

کاروان تیم پس از بازی با فولاد از اهواز راهی ریاض خواهد شد.

تمرین امروز به راندو، مرور برنامه‌های تاکتیکی و فوتبال هدفمند اختصاص داشت.

وحید امیری، میلاد سرلک، ارونوف و العملود همچنان زیر نظر کادر پزشکی قرار دارند.

سرخپوشان امروز عازم اهواز هستند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آخرین تمرین پرسپولیس در تهران با ۴ مصدوم بیشتر بخوانید »