اهواز

زم، شارمهد و اسیود شکار بعدی کیست؟

زم، شارمهد و اسیود شکار بعدی کیست؟



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: حبیب کعب معروف به حبیب اسیود از مقامات سابق گروهک الاحوازیه و از طراحان عملیات تروریستی شهریور ۹۷ است که اخیرا بازداشت و توسط نیروهای امنیتی به کشور منتقل شده است. این اتفاقات پس از سلسله دستگیری‌های موفق برخی عناصر ضدانقلاب در خارج کشور و انتقال آنها به داخل کشور انجام می‌شود و موجب رعب گسترده در محافل اپوزیسیون معارض شده است. پیش از این، روح‌اله زم و جمشید شارمهد شکار و به کشور منتقل شده‌اند. قبل از آنها نیز هواپیمای حامل عبدالمالک ریگی هنگام عبور از آسمان ایران بر زمین نشانده شد و سرکرده گروهک تروریستی جندالشیطان به دام افتاد.

شبکه‌هایی مانند العربیه و دویچه‌وله و رادیوفردا و بی‌بی‌سی با اشاره شوک دستگیری حبیب اسیود، مدعی شده‌اند او در ترکیه ربوده و به ایران منتقل شده است.

گروهک الاحوازیه شهریور ۹۷ به هنگام برگزاری رژه نیروهای مسلح در اهواز، اقدام به تروریسم خیابانی و کشتار ۲۴ نفر از مردم بی‌دفاعی کرد که ناظر مراسم رژه بودند.

العربیه و برخی رسانه‌های مشابه مدعی شده‌اند مراکز امنیتی ایران، حبیب اسیود را به کمک کشور ثالث که احتمالا خواست، او را به ترکیه کشانده و در آنجا او را بازداشت کرده‌اند.

محافل رسانه‌ای ضدانقلاب اکنون نسبت به شکار عناصر معارض دیگر و انتقال آنها به ایران برای مجازات هشدار می‌دهند.



منبع خبر

زم، شارمهد و اسیود شکار بعدی کیست؟ بیشتر بخوانید »

حمله بی‌امان صدام به مردم غیرنظامی ایران

حمله بی‌امان صدام به مردم غیرنظامی ایران



حمله بی‌امان صدام به مردم غیرنظامی ایران

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «آزادسازی سرزمین‌های ایران گام دوم: بستان» با عنوان فرعی «اوج‌گیری ترورهای کور؛ تشکیل دولت پس از بحران» شانزدهمین جلد از مجموعه روزشمار جنگ ایران و عراق است که وقایع روزهای ۱۵ مهر تا ۳۰ آذر ۱۳۶۰ را دربرمی‌گیرد.

این کتاب به قلم «علیرضا لطف‌الله زادگان» در ۱۲۰۸  صفحه مصور تدوین شده و توسط «مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس» منتشر شده است.

مطالعه روزهای جنگ تحمیلی به خصوص برای پژوهشگران و هنرمندانی که قصد ورود به این حوزه را دارند بسیار ضروری است و می‌تواند در خلق آثاری عاری از تحریف به آنها کمک کند.

 بخش چهاردهم این کتاب را در ادامه می‌خوانید:

جنگ شهرها

ارتش عراق با شلیک چهار فروند موشک شش متری به شهرهای دزفول و اهواز و گلوله باران شهر آبادان، مردم این شهرها را به خاک و خون کشید. در حمله عراق به مناطق مسکونی این سه شهر، بیش از ۵۰ تن از مردم شهید یا زخمی شدند و خانه‌های زیادی ویران شد.

ارتش عراق امروز در ساعت ۱۶:۳۰ شهرهای اهواز و دزفول را با چهار موشک شش متری هدف قرار داد. در حمله موشکی به شهر دزفول که با دو فروند انجام شد، هفت تن از مردم شهید و ۱۴ تن زخمی شدند، هفت منزل مسکونی ویران و به ۴۳ منزل نیز خساراتی وارد شد.

همچنین در حمله موشکی به اهواز که با دو فروند موشک انجام شد، دو تن از اهالی شهر شهید و ۲۷ تن زخمی شدند، ۱۰ منزل مسکونی ویران شد و به ۲۵ خانه، دو مدرسه ابتدایی و یک مسجد نیز آسیب هایی وارد آمد. روزنامه کیهان در ترسیم فضای ملتهب متأثر از این انفجارها و واکنش مردم دراین باره به نقل از خبرنگار خود نوشته است:

لحظاتی پس از پرتاب موشک ها حرکت مردم به سوی محل اصابت موشک ها جلب توجه بسیار می کرد. مردم اهواز درحالی که با شتاب به سوی محل اصابت موشک ها در حرکت بودند، فریادهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر صدام آنها فضای شهر را پر کرده بود. بر پایه همین گزارش، دقایقی پس از انفجار موشک‌ها، ماشین‌های آتش‌نشانی و سازمان آب و برق به همراه آمبولانس‎های امداد پزشکی اهواز به سرعت خود را به محل انفجار رساندند و به کمک مجروحین شتافتند.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار ما از اهواز، در یکی از نقاط شهر اهواز که موشک اصابت کرده بود، گرد و غبار بسیاری تا شعاع چند متری در فضا دیده می‌شد و جمعیت زیادی برای کمک و همیاری به خواهران و برادران آسیب دیده این محل شتافته بودند و شعارهای گوناگون می‌دادند. لازم به یادآوری است که از ابتدای شروع تجاوز عراق تاکنون، ارتش عراق ۳۵ فروند موشک زمین به زمین به شهر اهواز پرتاب کرده است. شهر آبادان نیز هدف گلوله‌های کاتیوشا و خمپاره‌اندازهای دشمن قرار گرفت که طی آن چند تن زخمی شدند و چند واحد مسکونی ویران شد.

استقبال فراوان مردم برای حضور در جبهه‌های جنگ و نبود امکانات کافی برای جذب و نگهداری داوطلبان، برخی مناطق سپاه و بسیج را به اعمال محدودیت در پذیرش آنها واداشته است. در همین زمینه، مسئول واحد آموزش منطقه ۹ سپاه (استان‌های فارس و بوشهر) که مرکز آن در شیراز است، در نامه‌ای به مسئول واحد آموزش ستاد مرکزی سپاه اعلام کرد: بدین وسیله به اطلاع می‌رساند، به علت استقبال بیش ازحد مردم خوبمان از اعزام نیروها، درحال حاضر بیش از ۱۵۰۰ نفر در مرکز منطقه ۹ مشغول گذراندن آموزش می‌باشند، لذا درخواست می‌گردد هیچ نیرویی جهت آموزش به این مرکز اعزام نفرمایید.

مسئول واحد عملیات منطقه هشت سپاه (استان‌های خوزستان و کهکیلویه و بویراحمد) که مرکز آن در اهواز است نیز به واحد طرح و برنامه این منطقه اعلام کرد: تعدادی از نیروهای اعزامی از مدارس آمده‌اند که به شهرهایشان عودت داده شدند. لطفاً به تمام شهرها اعلام کنید که نیروی محصل به جبهه اعزام نکنند.»



منبع خبر

حمله بی‌امان صدام به مردم غیرنظامی ایران بیشتر بخوانید »

شهیدی که با فروش منزلش تعمیرگاه تانک راه اندازی کرد

شهیدی که با فروش منزلش تعمیرگاه تانک راه اندازی کرد


خبرگزاری فارس، معصومه درخشان – حاج کاظم جعفرزاده، فرزند تبریز و یکی از دلاوران گمنام دوران دفاع مقدس است، مردی که با وجود تعلق نظامی‌اش به ارتش جمهوری اسلامی ایران‌، خدمات شایانی در بدنه سپاه داشته و از بنیانگذاران زرهی سپاه به شمار می‌رود.

با شروع جنگ تحمیلی هم حاج کاظم راهی مناطق جنوبی می‌شود و همکاری وی با فرماندهان وقت ارتش و سپاه نیز از همین دوران آغاز می‌گردد، به فاصله‌ای کوتاه وارد کارگروه‌های نظامی آن دوران که زیر نظر مقام معظم رهبری هدایت می‌گردید می‌شود.
 

حاج کاظم سلام

حاج کاظم من هم دختری هستم از دختران این سرزمین که می‌خواهم از تو بنویسم. از راه و رسم مردانگی و شهادتت که شهادت هنر مردان خداست.

می‌خواهم بگویم آن موقع که لباس مقدس سربازی وطن را پوشیدی من هنوز به دنیا نیامده بودم، آن زمان که دشمن بعثی چشم طمع به این خاک پاک کرد، تو و همرزمانت لباس رزم به تن کردید تا حافظ جان و مال مردم این سرزمین باشید من دختربچه‌ای بودم که تنها فکرم بازی با عروسک‌هایم بود.

شما دلاورمردان با دست خالی ولی دلی سرشار از عشق و ایمان به وطن  در صحنه نبرد می‌جنگیدید تا اجازه ندهید دشمن بعثی به داخل شهرها پیشروی کند.

سردار رشید اسلام، من دیگر آن دختربچه دیروز نیستم. می‌خواهم بیشتر بشناسمت.

سردار گمنام دفاع مقدس که نشان در بی‌نشانی گرفتی برای شناختنت با فرزندت ( جمال جعفرزاده) همکلام شدم تا خاطرات با تو بودن را ورق زده و برایم سخن بگوید.

نامت را جبهه‌های جنوب فراموش نمی‌کنند، آبادان، خرمشهر، اهواز، دهلران، طلائیه، جفیر و سراسر مناطق عملیاتی جنوب گواهی هستند بر رشادت‌ها و فداکاری‌هایت.

راه‌اندازی تعمیرگاه مجهز تعمیر تانک‌ با فروش منزل مسکونی

 در عملیات بیت‌المقدس به عنوان رئیس رکن لشکر ۳۰ زرهی سپاه و فرمانده پشتیبانی واحدهای پیاده سپاه شجاعت‌های فراوانی از خود نشان دادی، نشان به آن نشان که دستت نیز در این عملیات مجروح شد.

در عملیات فتح‌المبین نیز فتح‌الفتوح کردی و به عنوان  مأموری از ارتش، فرماندهی و معاونت همزمان گردان کربلای سپاه را بر عهده داشتی موفق شدی با پیش‌روی به طول ۵۷ کیلومتر از شوش تا چنانه و پس از وارد آوردن ضربات سنگین بر پیکر ارتش عراق، ۲۵ دستگاه نفربر و ۱۰۵ دستگاه تانک عراقی را به غنیمت گرفته و به نیروی زمینی سپاه  تحویل دهی.

حاج کاظم، برای شناخت بهتر تو باید تاریخ هشت سال دفاع مقدس را ورق بزنم و نامت را در عملیات طریق‌القدس بازخوانی کنم آنجا که می‌گویند در عملیات طریق‌القدس اوج شجاعت‌های حاج‌کاظم جعفرزاده را می‌توان به چشم دید و به گوش جان شنید.

زمانی که در صف نخست مجبور به نبرد رو در رو با دشمن شدی و تعداد زیادی از بعثیان را از پای در آوردی و تعدادی تانک و نفربر را به غنیمت گرفتی شادی و امید را به رزمندگان اسلام هدیه آوردی.

 فرزندت، برگ دیگری از زندگیت را ورق زد از روزهایی گفت که بر علیه رژیم پهلوی قیام کرده بودی و زیر شکنجه‌های سخت و طاقت‌فرسای ساواک چگونه سخت می‌گذراندی و چه روزهای استرس‌زا و فراز و نشیبی داشتی وقتی در کنار آیت‌الله شهید مدنی و سایر مبارزین بر علیه حکومت طاغوت شورش کرده  و هیات سینه‌زنی ایجاد کردی تا در دل این هیات و با کمک‌ها و همراهی مردم  مبارزه طاغوتی خود را ادامه دهید.

بعد از اینکه خون‌های پاک جوانان انقلابی به ثمر نشست و انقلاب پیروز شد در تهران در کنار مقام معظم رهبری که در آن زمان رئیس شورای عالی دفاع بودند، حضور داشتی  و  به شکل‌گیری و  مستحکم‌تر شدن پایه‌های انقلاب کمک می‌کردی.
 

پدری  با روحیه قوی و ایدئولوژی‌ساز

چهره‌ای که فرزندت از تو به یاد دارد، پدری با روحیه قوی و ایدئولوژی‌ساز است.

حاج کاظم، چه خون‌دل‌ها خوردی  وقتی با کارشکنی‌های بنی‌صدر روبه رو شدی زمانی که به جای مهمات جنگی کنسرو لوبیا به جبهه می‌فرستاد و با این کارهایش به کشور خیانت می‌کرد. با این حال از  مبارزه دست نکشیدی و در مقابل خیانت‌های  بنی‌صدر، همرزمان خود را از تبریز، مشهد و همدان و حتی اعضای فامیل را فراخوان دادی و گردان المهدی ( عج)  را ایجاد کردی و  و در نهایت تبدیل آن به گردان ۱۹۵۴ قدس که در ابتدا متشکل از نیروهای تربیت معلم تبریز و آذربایجان، مردم عادی و بسیجیان بود یادگار زیبایی از خود بر جای گذاشتی.

حاج کاظم، برای تو و همرزمانت دفاع از خاک وطن از همه چیز مهم‌تر بود و این را می‌شود از جوابی که به تماس تلفنی همسرت دادی فهمید، آنجا که همسرت گفت” فرزندمان به شدت مریض است به خانه برگرد” و تو گفتی ” اگر من برگردم چند نفر از بچه‌های اینجا به خاک می‌افتند”.

فرزندت از زحمت‌های همسرت ( خانم فرامرزی) نیز برایم این‌گونه گفت که مادرم در مبارزات پدرم علیه رژیم پهلوی دوشادوش پدرم مبارزه می‌کرد و بعد از پیروزی انقلاب همپای پدرم هشت سال دفاع مقدس  حضور داشت، لباس‌های رزمندگان را می‌شست، پدرم جنگ می‌کرد و مادرم در پشتیبانی از جبهه‌ها فعال بود.

حکایت تانک‌های غنیمتی و پناهنده‌های عراقی نیز حکایت جالبی است که من و هم‌سن و سالان من وقتی می‌خوانیم، می‌بینیم چگونه از جان و مال خود برای پشتیبانی جبهه‌ها از هیچ چیزی دریغ نکردی.

سردار رشید اسلام، فداکاری‌هایت برای این مرز و بوم تمام شدنی نبود و این را می‌شود از لابه لای اسناد و مدارکی که برایمان مانده است به خوبی دریافت.

وقتی تانک‌های عراقی را با رشادت تمام به غنیمت گرفتی مصمم شدی برای پشتیبانی از جبهه‌ها تعمیرگاه تانک راه‌اندازی کنی ولی اعتباری که برای احداث تعمیرگاه تانک تخصیص یافته بود کفاف هزینه‌های آن را نداد مجبور شدی منزل خود را نیز برای تکمیل و تجهیز تعمیرگاه تانک فروختی و برای آن پروژه خرج کردی.

و ما چگونه می‌توانیم این همه از خودگذشتگی را تفسیر کنیم. چگونه می‌شود، آوازه رشادت‌ها و فداکاری‌هایت را آن‌گونه که هستی توصیف کرد، هر قدر هم که بنویسم باز هم زبانم قاصر است که  بتوانم حق مطلب را ادا کنم.

پناهنده‌های عراقی را نیز به اسم اسرا می‌نوشتی تا صدام این جنایتکار جنگی خانواده‌های آنها را به قتل نرساند و آنها خودشان را اسیر کرده بودند تا علیه کشورمان جنگ نکنند و چه خوب پدری برای فرزندان آنها بودی تا غم نداشتن پدر و مادر را احساس نکنند.

حاج کاظم، هشت سال در جبهه‌های نبرد جنگیدی و بعد از آن نیز آرام و قرار نداشتی، ما را منت‌دار خود کردی وقتی فرزندت تعریف کرد و گفت که در زمان بازنشستگی از طرف ارتش مبلغی پاداش به پدرم دادند ولی پدرم قبول نکرد و گفت” من سرباز وطن هستم و برای دفاع از وطن رفته‌ام”.
 

دلمان برای صداقت‌ها تنگ شده است

حاج کاظم این روزها دلمان برای صداقت‌ها تنگ شده است، این روزها برخی ها رنگ و لعاب عوض کرده‌اند. برخی از آنها معتقدند دیگر تاریخ مصرف شهدا تمام شده است.

برخی حرمت لاله‌های شهید را می‌شکنند، حتی تعدادی از آنها به همسر و فرزندان شهدا بی‌مهری می‌کنند، وعده و وعیدهایشان گوش فلک را کر می‌کند ولی به خانواده‌های شهدا، جانبازان و ایثارگران که می‌رسند به جای آنکه یار و غمخوارشان باشند، نمک به زخم خانواده‌های شهدا می‌پاشند.

حاج کاظم، این را از من نشنیده بگیر، فرزندت دلتنگت شده است، دلتنگ روزهایی که بودی و برایشان پدری می‌کردی. روزهایی که خاطرات نبرد مقدس را برایشان تعریف می‌کردی، از همرزمان شهیدت قصه می‌گفتی و به خاک افتادن آلاله‌های سرخ  را  به تصویر می‌کشیدی.

این دلتنگی را می‌شود در صدای لرزان و چشمان به اشک نشسته پسرت به راحتی فهمید که چقدر دلتنگ بودنت شده است.

حاج کاظم، سلام همه ما را به همرزمان شهیدت برسان.
 

 

انتهای پیام/۶۰۰۲۰/س/ر





منبع خبر

شهیدی که با فروش منزلش تعمیرگاه تانک راه اندازی کرد بیشتر بخوانید »