اوباما

وقتی آمریکایی‌ها هم ترامپ و بایدن برای ایران را یکی می‌دانند

وقتی آمریکایی‌ها هم ترامپ و بایدن برای ایران را یکی می‌دانند



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «جیمز جفری»، نماینده ویژه دولت آمریکا در امور سوریه در مصاحبه‌ای تصریح کرده که سیاست‌های «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور فعلی این کشور همان سیاست‌هایی است که «باراک اوباما»، رئیس‌جمهور سابق آمریکا به دنبال آن بوده است.

بیشتر بخوانید:

بایدن و ترامپ به یک اندازه به امنیت اسرائیل اهمیت می‌دهند

جیمز جفری که در دولت اوباما هم سمت داشته، بر اساس همین استدلال گفته چنانچه «جو بایدن»، نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به عنوان رئیس‌جمهور بعدی آمریکا وارد کاخ سفید شود سیاست‌های مشابهی با دولت ترامپ در قبال ایران به کار خواهد گرفت. 

بیشتر بخوانید:

مگر نمی‌گفتید با برجام ۱۵۰ میلیارد دلار ایران آزاد می‌شود؟!

او در مصاحبه‌ای اختصاصی با پایگاه خبری-تحلیلی Syria Direct می‌گوید: «دولت ترامپ از همان ابتدا این را روشن کرده که می‌خواهد با ایران تعامل کرده و مذاکره کند. مسئله اینجا است که او فقط برجام را نمی‌بیند، بلکه به پرونده موشکی، پرونده حمایت از تروریسم، پرونده ستیزه‌جویی‌های منطقه‌ای که موجب نگرانی همه شریکانمان در منطقه شده هم کار دارد. تک تک شریکان ما همیشه این موضوعات را مطرح می‌کنند.»

جیمز جفری سپس با اشاره به ۱۲ بندی که «مایک پامپئو»، وزیر امور خارجه آمریکا بعد از خروج از برجام برای توافق با ایران مطرح کرد گفت: «همان‌طور که می‌دانید مایک پامپئو ۱۲ شرط مطرح کرد. چهار مورد از این شرایط به برنامه هسته‌ای مربوط می‌شوند، چند بند تروریسم و گروگان‌های آمریکایی را شامل می‌شوند و بقیه به فعالیت‌های منطقه‌ای ایران مربوط می‌شوند که برای همه در این منطقه تا این جد تهدیدآمیز است.»

او تصریح کرد: «حالا فرض کنیم جو بایدن در انتخابات پیروز شود و سر کار بیاید. من همیشه وقتی افرادی از ۱۲ بند پامپئو انتقاد می‌کنند این را می‌گویم چون من در دولت اوباما هم بوده‌ام. می‌گویم، کدام یک از این ۱۲ مورد سیاست اوباما نبودند؟ وقتی من در سال ۲۰۱۲ دولت را ترک کردم، همه این سیاست‌ها بخشی از سیاست اوباما بودند. نداشتن حق غنی‌سازی اورانیوم، داخل همان قطعنامه سازمان ملل بود که ما به آن رأی دادیم، بقیه موارد هم همینطور.»

منبع: تسنیم



منبع خبر

وقتی آمریکایی‌ها هم ترامپ و بایدن برای ایران را یکی می‌دانند بیشتر بخوانید »

بایدن کلیتون نیست، ترامپ دیگر ترامپ نیست

بایدن کلیتون نیست، ترامپ دیگر ترامپ نیست


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، خانم کلیتون در سال ۲۰۱۶ با اتهام قصور در پرونده بنغازی لیبی پا به عرصه مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری گذاشت. با وجود این، او با خود شیفتگی خاص خویش، خود را پیروزی این میدان نبرد ماراتونی می دانست. لذا، به ایالت‌های معروف به میدان نبرد همانند ویسکانسن اصلا سفر نکرد، یا اینکه فقط دو هفته مانده به روز رای‌گیری سری به ایالت میشگان زد. این در حالی بود، که او بر اساس نظرسنجی‌ها فقط با ۲/۲ درصد در سطح ملی از ترامپ جلو بود. علاوه بر این، کلینتون شش روز مانده به انتخابات حدود ۸ درصد در نظرسنجی های عمومی افت کرد. برعکس، محبوبیت عمومی ترامپ از ۴۲ به ۴۵ درصد ارتقاء یافت. از این نظر، در شرایط کنونی بایدن با ۶/۹ در صدد از ترامپ پیشتاز است. هیچ نامزدی به جزء اوباما تا این حد در روزهای پایانی تبلیغات پیشتاز نبوده است.

بیشتر بخوانید:

چرا بایدن بَدمن را سوپرمن جا می‌زنند؟

بایدن همانند اوباما دارای شخصیت کاریزمایی است. او به طور مستقیم با مردم امریکا ارتباط برقرار می کند. از این نظر، دمکرات‌ها، جمهوریخواهان و مستقل‌ها او را تائید می‌کنند. آنها او را فردی باهوش و دارای تجربه ارزشمند می دانند. بایدن برخلاف کلینتون حمایت سندرز و حامیان او را جلب کرد. اوباما رئیس جمهور سابق امریکا نیز در این دوره از کارزار انتخاباتی برای بایدن سنگ تمام گذاشت و به طور تمام قد به نفع او تبلیغ می‌کند. او در روز  شنبه ۱۰ آبان در شهر «فلینت» ایالت میشگان در حمایت از بایدن سخنرانی کرد و قول داد که بایدن به قدرت برسد، ویروس کرونا را تحت کنترل در خواهد آورد. این وضعیت خود بیانگر انسجام حزبی دمکرات‌هاست.

بیشتر بخوانید:

ترامپ نقشه خود برای پیروزی در انتخابات را افشا کرد

عامل دیگری که در شکست خانم کلینتون نقش آفرینی نمود، آراء نامزد حزب سوم در ایالت های معروف میدان نبرد بود.  نامزد حزب مذکور در این دوره بر خلاف سال ۲۰۱۶ در بهترین حالت یک درصد آراء عمومی را کسب خواهد کرد. گشودن پرونده ایمیل‌های کلینتون توسط جیمز کوبی رئیس وقت اف بی آی در حکم تیرخلاص برای او بود. این مسئله برای مردم امریکا از اهمیت بالایی برخوردار بود.

ترامپ در این دوره نه تنها از بایدن بهتر ظاهر نشده است. بلکه سوء مدیریت او در مقابله و کنترل بیماری کرونا، شکست در جنگ تجاری با چین و عدم موفقیت در مذاکره با ایران، شکست های ویرانگر دولت او در شورای امنیت برای بازگرداندن تحریم های بین المللی تسلیحاتی ایران، افزایش بیکاری، وضعیت بد اقتصادی، ترویج خشونت، نژادپرستی و ایجاد ناامنی در داخل و ناتوانی در رهبری و انسجام حزبی خود (عدم تصویب کنوانسیون ملی حزب در ۲۰۲۰) باعث تخریب او نسبت به سال ۲۰۱۶ شده است. با وجود این، شانس پیروزی او در بهترین حالت ۱۲ درصد و در بدترین وضعیت ۵ درصد است. شانس او در سال ۲۰۱۶ ، ۳۶ درصد بود.

بیشتر بخوانید:

طرفداران ترامپ برنامه انتخاباتی بایدن در تگزاس را لغو کردند

کلینتون برغم اینکه پس از اوباما بیشترین آرائ عمومی را در تاریخ امریکا کسب کرد. او با اختلاف ناچیزی مانند ۱۰۰۰۰ رای در میشگان معادل ۲۳/.%، از ۵/۴ میلیون رای مأخوذه، در پنسیلونیا با اختلاف ۲۲۰۰۰ رای از ۶ میلیون رای مأخوذه، نتیجه نهایی را به ترامپ واگذار کرد. شرایط کنونی در این ایالت ها همچون گذشته برای پیروزی ترامپ هموار نیست. بایدن در ایالت های معروف به میدان نبرد نبست به ترامپ از ۲ تا ۸ درصد جلو است.

بر اساس نظرسنجی ها در سال ۲۰۱۶، کلینتون در ایالت‌های فلوریدا، جورجیا، کارولینای شمالی، اوهایو و آیوا، تگزاس، آریزونا، در بخش های دوم مین و نبراسکا می بازد، درست بود و فقط در ویسکانسین بر خلاف نظر سنجی ها برد.

در سال ۲۰۱۶ انتخاب بین دو شیطان بود. ولی حالا بایدن از محبوبیت خوبی، حتی در میان جمهوریخواهان برخوردار است. برای نمونه، کالین پاول قهرمان ملی، رئیس سابق ستاد مشترک ارتش و وزیر خارجه سابق جمهوریخواهان، بایدن را فردی مناسب به عنوان ضامن ارزش های امریکایی، جان سربازان، دیپلمات ها و افسران اطلاعاتی معرفی می‌کند و نسبت به حضور دوباره ترامپ در کاخ سفید در مقام فرمانده کل قوا نسبت به جان افراد مذکور ابراز نگرانی می‌نماید. جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، می گوید در انتخابات شرکت خواهد کرد ولی به ترامپ رای نخواهد داد. حزب جمهوریخواه دیگر حتی به مثل سال ۲۰۱۶ از ترامپ حمایت نمی کند و این حزب در حال حاضر فاقد انسجام داخلی است.

ترامپ اگر از هفت ایالت میدان نبرد به شرح زیر، حتی آراء یکی از آنها از دست بدهد، کل انتخابات را خواهد باخت، برعکس بایدن با پیروزی در یکی از این ایالت ها به کاخ سفید خواهد رفت.

وضعیت نامزدها از نظر آراء الکترال کالج در ایالت های میدان نبرد

در کل بایدن با ۹۶ درصد شانس با طیفی از آراء الکترال کالج (۴۱۵- ۲۵۴ )  و با  ۹۹درصد شانس  کسب در اکثریت آرای عمومی در مقابل ترامپ با  ۴ درصد شانس آراء الکترال کالج با طیفی از ( ۲۸۴- ۱۲۳ ) و یک درصد شانس اکثریت آراء عمومی پیروزی دارد.

مدل‌ها

آلن لیکتمن: ایشان در مدل خود سیزده مؤلفه ساختاری و غیر ساختاری در نظر می گیرد که بایدن در هفت مؤلفه، به ویژه اقتصادی نسبت به ترامپ از وضعیت خوبی برخوردار است. لذا او نتیجه گیری می‌کند که بایدن پیروز خواهد شد. نکته حائز اهمیت در مدل او این است که نظر خود را سه ماه قبل از روز برگزاری انتخابات اعلام می کند. همچنین در پیش بینی نتیجه نامزد پیروز در ۹ انتخابات ریاست جمهور گذشته بدون خطا بوده است. او این بار اعلام کرد که بایدن پیروز انتخابات ۲۰۲۰ ریاست جمهوری خواهد بود.

در بررسی دلایل اینکه، چرا برخی از رؤسای جمهور یک دوره‌ای شده‌اند، سه عامل به عنوان تعیین کننده  سرنوشت آنها اعلام شده است. وضعیت اقتصادی، انسجام حزبی و نقش حزب سوم. در انتخابات کنونی نیز، وضعیت اقتصادی بد است و حزب رئیس جمهور نیز فاقد انسجام است. این دو عامل به ضرر نامزد ریاست جمهوری مستقر در کاخ سفید است. البته نقش حزب سوم نیز در این دوره قابل توجه نیست.

برخی از صاحب نظران فضای مجازی و کانال های اجتماعی را به نفع ترامپ ارزیابی می کنند. در مقابل افراد صاحب نظری دیگری[۱] شرایط در مجموع به نفع بایدن می دانند و او را نامزد پیروز این دوره از انتخابات ریاست جمهوری امریکا عنوان می کنند. در این صورت با توجه به شخصیت بایدن، تحولات در عرصه سیاست داخلی و خارجی امریکا و کارنامه چهارساله ترامپ می توان گفت که بایدن، کلینتون نیست، ترامپ هم ترامپ گذشته نیست. لذا شواهد و قرائی حکایت از این دارد که ترامپ در آستانه خروج از کاخ سفید قرار دارد.



منبع خبر

بایدن کلیتون نیست، ترامپ دیگر ترامپ نیست بیشتر بخوانید »

واعظی: تاریخ به احترام ظریف و زنگنه خواهد ایستاد/ میردامادی: در سیاست خارجی هیچ چیز حیثیتی نیست

واعظی: تاریخ به احترام ظریف و زنگنه خواهد ایستاد/ میردامادی: در سیاست خارجی هیچ چیز حیثیتی نیست


سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با   «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

**واعظی:تاریخ به احترام ظریف و زنگنه خواهد ایستاد

«محمود واعظی» رئیس دفتر رئیس جمهور در یادداشتی در روزنامه ایران با عنوان «تحریم زنگنه، استیصال و عصبیت آمریکا» نوشت: «آنچه اخیراً از تحریم وزیر نفت کشورمان و برخی دیگر از فعالان صنعت نفت گفته شده، همچون تحریم وزیر امور خارجه کشورمان که مقامات امریکا قبلاً آن را مرتکب شدند، یقیناً از همین سنخ تحریم‌های نمایشی و بدون اثر واقعی است…این تحریم‌ها در عین نمایشی و بی‌اثر بودن البته نشانه عمق عصبانیت و کینه کاخ سفید از دو عضو مؤثر کابینه تدبیر و امید نیز هست…اگرچه از لحظه آغاز دور جدید تحریم‌های ایالات متحده علیه کشورمان، دولت جمهوری اسلامی ایران و سایر ارکان حاکمیتی به‌طور یکپارچه برای غلبه بر این تحریم‌ها فعالیت کرده‌اند اما پیشقراولان این مواجهه دشوار و سرنوشت‌ساز دکتر محمدجواد ظریف و مهندس بیژن زنگنه وزرای امور خارجه و نفت بوده‌اند».

واعظی در ادامه نوشت: «دکتر ظریف کارزار بسیار مؤثر مقابله روانی با تحریم‌های امریکا را در سطح افکار عمومی جهان راهبری و تحریم‌گران را بیش از همیشه رسوا و بی‌آبرو کرده است…بال مهم دیگر دولت برای مقابله عملیاتی با تحریم‌های ظالمانه، مجموعه مهندس زنگنه بوده است…در چنین شرایطی، طبیعی است که دولت امریکا نتواند خشم خود را از دو چهره‌ای که جانانه با تحریم جنگیده‌اند پنهان کند و تحریم دو ژنرال ضدتحریم ایران، در این چارچوب قابل تحلیل است. این «افتخار دولت» است که ظریف و زنگنه، دو سرباز وطن در خط مقدم دفاع از ایران، توسط ضدایرانی‌ترین دولت ایالات متحده تحریم می‌شوند».

رئیس دفتر رئیس جمهور در ادامه تصریح کرد: «این تحریم، مدال‌ افتخار این عزیزان هم هست. بدون تردید، دشمن، بهتر و دقیق‌تر از هر کسی می‌داند که این دو چقدر آزارش داده‌اند و چقدر در مقابل هدف‌گذاری‌هایش ایستادگی کرده‌اند؛ حتی اگر دیگرانی در داخل بر آنها ناجوانمردانه بتازند، تحریم امریکا خود گواه همه چیز است. به شخصه از اینکه همکار این دو عزیز در این دولت هستم، احساس سرافرازی می‌کنم.بی‌گمان با گذشت زمان و آن وقت که بتوانیم با بازگو کردن حقایق، «روایت راستین تحریم» را بازگو کنیم، تاریخ به احترام آنها خواهد ایستاد».

واعظی تاکید کرده است که «تاریخ به احترام ظریف و زنگنه خواهد ایستاد». این اظهارنظر عجیب و تأمل برانگیز در حالی است که این دو وزیر در دولت روحانی، کارنامه بسیار ضعیفی ارائه کرده اند.

برای نمونه، زنگنه با حذف کارت سوخت، حدود ۱۵۰ هزارمیلیاردتومان به کشور خسارت زد. آقای زنگنه علیرغم ارائه دلایل فنی و کارشناسی از سوی کارشناسان و صاحبنظران مبنی بر سابقه سیاه شرکت فرانسوی توتال، با این شرکت بدسابقه قرارداد بست و در نهایت، توتال پس از گرفتن اطلاعات سرّی وزارت نفت درباره پارس جنوبی، در اقدامی مسبوق به سابقه، بدون پرداخت هیچ خسارتی، قرارداد را یکطرفه فسخ کرد و با اطلاعات دقیق‌تر، به غارت مخازن مشترک با قطر اقدام کرد.

توتال متهم است که در مقطع وزارت زنگنه در دولت اصلاحات، به تیمی که «مهدی هاشمی» در رأس مدیریت آن قرار داشته، رشوه ۳۰ میلیون دلاری داده است. توتال به همین دلیل در دادگاه فرانسه به جریمه ۵۰۰ هزار یورویی محکوم شد.

علاوه بر این، زنگنه نقش بسیار مهمی در قرارداد خارت بار کرسنت دارد. ایران در پرونده کرسنت تا مرز جریمه شدن ۱۴ میلیارد دلاری پیش رفته است. صادرات گاز مجانی به ترکیه، تنها یکی از نتایج خسارت بار و البته حقارت بار قرارداد کرسنت در زمان وزارت زنگنه است.

مخالفت های گسترده زنگنه با ساخت پالایشگاه و مخالفت با «خودکفایی در تولید بنزین» یکی دیگر از برگ های کارنامه بسیار ضعیف زنگنه در وزارت نفت است.

از سوی دیگر ظریف نیز در وزارت امور خارجه کارنامه بسیار ضعیفی ارائه کرده است. آقای ظریف همان وزیری است که در سال ۹۴ گفت «با برجام همه تحریم ها لغو خواهد شد» و در سالهای بعد در اظهارنظری عجیب گفت «هدف از برجام اصلا اقتصادی نبود»!

ظریف همان وزیری است که در اوج مذاکرات هسته ای و در مقطعی که طرفین باید به دنبال امتیازگیری حداکثری باشند، در اظهارنظری عجیب گفت «امضای هر توافق، بهتر از عدم توافق است».

آقای ظریف همان وزیری است که اصلا متن برجام را کامل نخوانده بود و در پاسخ به سوال یک نماینده مجلس گفته بود «من این بخش ها را در برجام ندیده بودم»! ؛ این در حالی است که بخش های مذکور از جمله بخش های بسیار مهم در توافق و درباره مسئله لغو تحریم ها بود. همان مسئله ای که دولت با وعده ای که درباره آن داد، در قلب راکتور هسته ای بتن ریخت!

بتن ریزی در قلب راکتور هسته ای و از حرکت ایستادن چرخ سانتریفیوژها و امضای قراردادهای کرسنت و توتال و برجام و مرغ ۲۶ هزارتومانی و پراید ۱۶۰ میلیونی و «تضمین نامیدن امضای کری» و…همگی نتایج  مدیریت آقایان ظریف و زنگنه است؛ به نظر شما تاریخ به احترام این افراد خواهد ایستاد!؟

** میردامادی:در سیاست خارجی هیچ چیز حیثیتی نیست

«محسن میردامادی» دبیرکل سابق حزب منحله مشارکت و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ و رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ششم در مصاحبه با روزنامه شرق در پاسخ به این سوال که «به عقیده شما از فرصت برجام به‌خوبی استفاده شد؟ نمی‌توانستیم برخی دیگر از مشکلات را در دوره زمانی بعد از برجام با آمریکایی‌ها حل کنیم؟ مثلا موضوع منطقه‌ای را؟» گفت: «از نظر قدرت‌های خارجی، برجام گام اول برای نرمال‌سازی روابط آن کشورها با ایران بود و تلقی این بود که این گام  به عنوان نمونه و مدلی که می‌تواند منافع و خواسته‌های طرف‌های مختلف را که خواسته‌های متفاوتی دارند به نقطه مشترک برساند، مدلی برای موضوعات دیگر شود، ولی ایران نپذیرفت که گام‌های بعدی را ادامه دهد».

میردامادی در ادامه گفت: «این انتظار در طرف‌های مقابل ایران بود که بعد از آن این مسیر به عنوان یک مدل ادامه داشته باشد…مثلا در مورد سوریه…و مسئله یمن و امثال آن هم…اگر مذاکره‌ای شود، هیچ طرفی نمی‌تواند انتظار داشته باشد همه خواسته‌هایش پذیرفته شود و هیچ‌یک از خواسته‌های طرف مقابل را نپذیرد…ایران نپذیرفت که گام‌های بعدی را ادامه دهد و یک‌سری از حساسیت‌های منطقه‌ای را که نسبت به ایران به وجود آمده بود، با مذاکره رفع کند؛ به‌خصوص اختلافات بین عربستان و ایران که بسیار مهم بود و باعث می‌شد روی سیاست‌های کشورهای غربی با ما هم تا حدی تأثیر داشته باشد، اینها تعدیل نشد…این دو عامل؛ یعنی متوقف‌ماندن توافق در حد برجام و ایجادنکردن چارچوب‌های دیگر مذاکراتی در جهت کاهش تنش‌های منطقه‌ای و آمدن ترامپ، برجام را به بن‌بست رساند و نه‌تنها برای ایران مشکلاتی جدی به وجود آورد، بلکه برای مردم ایران گران تمام شد».

این فعال فتنه ۸۸ در بخش دیگری از این مصاحبه در پاسخ به این سوال که «اگر مذاکره‌ای صورت می‌گرفت باید اولویت را به کدام موضوع اختصاص می‌دادیم؟ حل‌وفصل کدام ادعا؟ مسائل منطقه‌ای؟ حقوق بشر، تروریسم، خطر اشاعه تسلیحات اتمی؟» گفت: « اینکه بعد از برجام اولویت با حل‌وفصل کدام مسائل بود، به نظرم آنچه برای ما اهمیت داشت و می‌توانستیم آن را به نحوی حل‌وفصل کنیم، مسائل منطقه‌ای بود...طبعا در این مسئله که بعد از ۴۰ سال از انقلاب هنوز نتوانسته‌ایم روابط نرمال و متعارف با دنیا برقرار کنیم، قدرت‌های خارجی تأثیرگذار بوده‌اند، تردیدی نیست، اما به نظرم ما هم نقش بسیار مهمی در عدم عادی‌سازی روابط داشته‌ایم».

میردامادی تاکید کرد: «در روابط خارجی مسائل را تا حد زیادی سیاه و سفید و صفر و صدی می‌دانیم و این‌طور نگاه می‌کنیم. به نظرم در دوران هیجانات انقلابی که نوعا در انقلاب‌ها شکل می‌گیرد، تا حدی طبیعی است که در دوران انقلاب چنین نگاهی باشد و انقلابیون قدرت‌های خارجی را دشمنان خودشان تلقی کنند، ولی اینکه همیشه در چنین تصوری باقی بمانیم و همیشه نگاهمان این‌طور باشد، طبیعتا نتیجه‌اش بن‌بست‌هایی می‌شود که تا به حال داشته‌ایم...در سیاست خارجی هیچ موضوعی برایمان حیثیتی نیست و مبنای تصمیم‌گیری منافع ملی و نتایج سیاست‌های اتخاذشده برای کشور و آثارش بر روی مردم است».

این فعال اصلاح طلب در ادامه گفت: «درصورتی‌که بایدن در انتخابات پیروز شود، نباید انتظار تغییر ناگهانی داشته باشیم و تصور کنیم سیاست آمریکا با آمدن بایدن به دوران قبل از ترامپ برمی‌گردد و به شرایط دوران اوباما خواهد رسید. به نظرم چنین اتفاقی نخواهد افتاد…بایدن هم الان احساس می‌کند با تحریم‌هایی که ترامپ نسبت به ایران اعمال کرده، ابزار فشار مهمی در اختیارش هست و قاعدتا به این سمت نمی‌رود که این ابزار را زمین بگذارد و بدون استفاده از این ابزار بگوید بدون هیچ خواسته‌ای به برجام برمی‌گردم. به نظرم هر رئیس دولتی باشد چنین ابزاری را رها نخواهد کرد، بلکه از ابزار کارآمد استفاده می‌کند تا وارد بده‌بستان شود و اگر امتیازی می‌دهد، در قبالش امتیازی هم بگیرد».

چندی پیش «ابراهیم اصغرزاده» فعال سیاسی اصلاح طلب و از دانشجویان تسخیرکننده لانه جاسوسی که پیش از این گفته بود  «عذرخواهی از آمریکا کاری انسانی است»! در مصاحبه با روزنامه شرق گفته بود: «در فضاهای رادیکال و تند که منافع ملی فقط بر اساس ایدئولوژی ترسیم می‌شود، منافع ملی منافع ایدئولوژیک خواهد بود که در آن شرایط قدرت مانور برای ملت خیلی فراهم نخواهد بود…یک سیاست‌مدار انگلیسی گفته بود ما متحدان و دشمنان همیشگی نداریم، تنها منافع ملی ماست که همیشگی و دائمی است و وظیفه دولت هم دنبال‌کردن این منافع است».

همچنین «میر محمود موسوی» دیپلمات سابق و برادر یکی از سران فتنه پیش از این گفته بود: «کشورها روابط خارجی خود را براساس اصول تعیین می کنند. ممکن است یکی از این اصول آرمان ها و ارزش ها باشد که در جای خود بسیار مهم و محترم است، اما آرمان ها و ارزش ها در تفسیرها و نظریه پردازی های اکثر بزرگان حوزه سیاسی زیرمجموعه منافع ملی قرار می گیردآرمان حمایت از فلسطینی ها یا مخالفت با اسرائیل در طول سالیان گذشته در این چارچوب تعریف می شود».

امثال میردامادی و اصغرزاده و موسوی می گویند ایران باید در سیاست خارجی، به صورت کامل از آمریکا تبعیت کرده و به هیچ چیزی نگاه حیثیتی نداشته باشد. آمریکا می گوید ایران حق ندارد توان دفاعی و قدرت موشکی داشته باشد؛ ایران حق ندارد با تروریسم در منطقه مبارزه کند؛ ایران حق ندارد از دانش هسته ای برای درمان بیماری ها و تأمین برق برای شهروندان خود بهره مند شود؛ ایران حق ندارد ماهواره به فضا پرتاب کرده و از مزیت های اقتصادی و امنیتی آن استفاده کند؛ ایران به هیچ عنوان نباید فاکتورهای قدرت ساز داشته باشد.

از نگاه طیف تندرو اصلاح طلب، در سیاست خارجی هیچ چیز حیثیتی نیست؛ نه خون حاج قاسم، نه قدرت دفاعی و توان موشکی، نه دانش هسته ای، نه مبارزه با تروریسم در منطقه و…از نگاه این طیف، ما رعیت هستیم و آمریکا کدخداست؛ حال چه ترامپ در کاح سفید باشد، چه بایدن.

چندی پیش یکی از فعالین اصلاح طلب گفته بود: «جمهوری خواهان و دموکرات ها هیچگاه درباره منافع ملی خود و ارزش های آمریکایی، معامله نمی کنند».

**جریان اصلاحات نهایت ازخودگذشتگی را برای دولت روحانی انجام داد

«سهیلا جلودارزاده» نماینده عضو فراکسیون امید مجلس دهم که علیرغم تبلیغات گسترده و پرحجم در انتخابات مجلس یازدهم با ۶۷ هزار رأی از راهیابی به مجلس بازماند، در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «جریان اصلاحات نهایت ازخودگذشتگی را برای دولت حسن روحانی انجام داده است و افکار عمومی جامعه نیز این مسأله را مشاهده کرده‌اند. هدف اصلی اصلاح‌طلبان حمایت از یک چهره معتدل و عقلایی برای حفظ و اعتلای نظام بوده است. اصلاحات دارای اصول و قواعد خاص خود است. بدون‌تردید اگر این اصول را رعایت نکنیم موفق نخواهد شد. کاری که اصلاح‌طلبان انجام دادند این بود که با دادن خون به یک بیمار بدحال وی را نجات دادند».

جلودارزاده در ادامه گفت: «جریان اصلاحات بیش از این توانایی ندارد. این در حالی است که در سال‌های اخیر جریان اصلاحات با موانع و فشارهای گسترده بیرونی نیز مواجه بوده است. تاریخ درباره همه قضاوت خواهد کرد…واقعیت این است که اصلاح‌طلبان از اینکه همه توانایی و ظرفیت‌های خود را به میدان آورده‌اند اما نتیجه مطلوب به دست نیاورده‌اند، خسته شده‌اند.در طول سال‌های گذشته اصلاح‌طلبان نه موفق شده‌اند احزاب خود را تقویت کنند و نه موفق شده‌اند در کشور توسعه سیاسی ایجاد کنند. اغلب این مسائل نیز به دلیل فشارهای بیرونی و فراهم نبودن زمینه‌ها بوده است».

گویا از نگاه اصلاح طلبان، تصاحب اکثریت مطلق دولت از معاون اولی رئیس جمهور گرفته تا وزارت نفت و صنعت و اقتصاد و بانک مرکزی و استانداری کلانشهرها و ریاست سازمان برنامه و بودجه و هیات مدیره شرکت های زیرمجموعه شستا و …همگی مصداق ازخودگذشتگی و ایثار است!

البته از طیفی که مدیران نجومی بگیر را ذخایر نظام جا می زند، اصلا بعید نیست که تصاحب پست های ارشد مدیریتی و صندلی های هیات مدیره شرکت های بزرگ اقتصادی را نیز ازخودگذشتگی بنامد.

اصلاح طلبان باید ضمن عذرخواهی از مردم برای جبران خسارت ها و تغییر رویه تلاش کنند، اما فعالین این طیف اصرار دارند که با توهین به فهم و شعور جامعه، بر زخم های مردم نمک بپاشند.



منبع خبر

واعظی: تاریخ به احترام ظریف و زنگنه خواهد ایستاد/ میردامادی: در سیاست خارجی هیچ چیز حیثیتی نیست بیشتر بخوانید »