. « دیوانه کن مرا » . ساقی دوباره ساکن میخانه کن مرا از جام روضه مِی بده مستانه کن مرا . گ…


.
« دیوانه کن مرا »
.
ساقی دوباره ساکن میخانه کن مرا
از جام روضه مِی بده مستانه کن مرا
.
گنجینه ام تو بودی و من کور بوده ام
چشمم به زیر پای تو ، ویرانه کن مرا
.
من با تو خوبم ای ز همه آشناترین
از هرچه هست غیرِ تو ، بیگانه کن مرا
.
اصلاً من آمدم که بسوزم برای تو
آتش بزن به جانم و پروانه کن مرا
.
عقلم حجاب عاشقی‌ام گشته ، ای صنم
پرده گشا ، جنون بده ، دیوانه کن مرا
.
زنجیر پاره کردنم از فرط فرقت است
فیض وصال عطا کن و فرزانه کن مرا
.
از من بگیر رشته‌ی من را که من در اوست
تو نخ بگیر و سبحه‌ی صددانه کن مرا
.
بیرونِ میکده همه عالم بطالت است
ای حقّ‌ ناب،خاک همین خانه کن مرا
.
از باده‌ی نگاه شما مست شد زُهیر
جانا به جرعه ای شده ، پیمانه کن مرا
.
دردانه‌ی خدا به “نوا” مرحمت نما
لایق نِیم ولیك تو دردانه کن مرا
.
یا رباب‌الحسین سلام‌الله ‌علیهما
.
غروب یکشنبه ۹۹/۹/۹
علیرضا اسفندیاری”نوا”
.

.
.



منبع

alireza_esfandiari_ardabili@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

. « دیوانه کن مرا » . ساقی دوباره ساکن میخانه کن مرا از جام روضه مِی بده مستانه کن مرا . گ… بیشتر بخوانید »