اکبر گنجی

زندان پانوپتیکون و عملیات مرغ مقلّد

زندان پانوپتیکون و عملیات مرغ مقلّد



نهادهای حاکمیتی، همچنان که باید به اقناع و همراهی افکار عمومی در تصمیم‌گیری‌ها اهمیت دهند و آن را پایه هر کاری بدانند، مطلقا نباید در قبال شانتاژ یگان مجازی دشمن منفعل شوند…

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: «جفری روست»، کهنه سرباز و پدربزرگ آمریکایی، در یکی از ایالت‌های جنوبی زندگی می‌کند. او برای دیدن عکس نوه‌هایش، فیس‌بوک را روی گوشی خود نصب کرد. اما هرگز تصور نمی‌کرد که جزئیات زندگی وی، صدها کیلومتر آن طرف‌تر در سالن رقص Grand Hyatt نیویورک روی بُرد سالن به نمایش دربیاید! «الکساندر نیکس» مدیرعامل «کمبریج آنالیتیکا»، ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۶ در اجلاس کنکوردیا به خود می‌بالید که شرکتش می‌تواند به احساسات رای‌دهندگان دسترسی داشته باشد و «مسدودیت‌های شناختی» را دور بزند. دو ماه بعد، دونالد ‌ترامپ با قبضه کردن شبکه‌های اجتماعی، در انتخابات آمریکا پیروز شد و به نگرانی‌های بزرگ درباره سرنوشت دموکراسی دامن زد.

«نینا بورلی» روزنامه‌نگار تحقیقی و استاد روزنامه‌نگاری در دانشگاه کلمبیاست که تحلیل‌های متعددی در تایم، نیویورک‌تایمز، نیویورکر، واشنگتن‌پست و هافینگتون‌پست منتشر کرده است. مجله نیوزویک ۱۶ ژوئن ۲۰۱۷ (۲۶ خرداد ۱۳۹۶) تیتر صفحه اول خود را به گزارش مجاهدت از خانم بورلی اختصاص داد. طرح روی جلد، تصویر شهروندان آمریکایی بود که پشت هم برای رای دادن در صف حرکت می‌کردند، اما سرشان در گوشی بود. سؤال روی جلد این بود «HOW BIG DATA IS CORRUPTING DEMOCRACY? چگونه داده‌های عظیم، دموکراسی را فاسد می‌کند؟». نیوزویک در پاسخ، تیتر زده بود: «BRAIN WASHED. شست‌وشوی مغزی»!

در این گزارش آمده بود: «شرکت کمبریج آنالیتیکا، متعلق به الکساندر نیکس، خدمات خود را به کمپین انتخاباتی ‌ترامپ فروخت. نیکس قبل از آن، در یک سخنرانی گفت «این افتخار من است که در مورد قدرت داده‌های بزرگ و روانشناسی در انتخابات حرف بزنم.» او در حالی که روی اسلایدها کلیک می‌کرد، توضیح داد که شرکتش چگونه می‌تواند با اقیانوس‌ داده‌های مردم، موانع شناختی را دور بزند. الگوریتم ‌داده‌ها که توسط استراتژیست‌هایی مانند کمبریج به خدمت گرفته شده‌اند، دنیای ما را به یک پانوپتیکون تبدیل کرده‌اند(زندان دایره‌ای قرن ۱۹ که نگهبانان می‌توانستند همه زندانیان را در هر دقیقه زیر نظر بگیرند) این، از هر فیلمی وحشتناک‌تر است که ماشین‌ها، اطلاعات بیشتری نسبت به خود ما دارند و می‌توانند رئیس‌جمهور هوش مصنوعی تحویل دهند، اگر قبلاًً این کار را نکرده‌ باشند. هنگامی که فرانک ویسنر افسر سیا، عملیات مرغ مقلد (اولین تلاش سیا برای دستکاری رسانه‌ای) را سال ۱۹۴۸ به اجرا گذاشت، به خود می‌بالید که قادر به دستکاری حقایق و افکار عمومی است. استرس مدیریت آن ماشین مجازی، ویزنر را دیوانه کرد و او خودکشی کرد. اما در نسخه‌های بسیار قوی‌تر، انبوهی از اطلاعات شخصی توسط الگوریتم‌ها تجزیه و تحلیل می‌شود.

گزارش نیوزویک در ادامه خاطرنشان کرده بود: «فیس‌بوک با دسترسی به داده‌های رفتاری آنلاین ۲ میلیارد نفر در جهان، برای ‌ترامپ از کمبریج هم مفیدتر بود. تیم ‌ترامپ، یک پایگاه داده ۲۲۰ میلیون نفری ایجاد کرد. رایانه‌ها با کمک Big Data می‌توانند افراد را از نظر روانی طبقه‌بندی و نمایه‌ها را اجرا کنند. در سال ۲۰۱۲، کمپین اوباما با ترکیب تماس‌های تلفنی و تجزیه و تحلیل جمعیت‌شناختی از نحوه عملکرد پیام‌ها بر روی آنها، احتمالات جدیدی را آزمایش کرد… انتخابات ۲۰۱۶ شاهد قابلیت‌های جدید بود. الگوریتم‌ها و هوش مصنوعی، استراتژیست‌ها را قادر می‌سازد تا «اتاق‌های پژواک» پر از شعار و داستان‌هایی که مردم می‌خواهند با نام مستعار اخبار جعلی بشنوند، ایجاد کنند. مدیر تبلیغات دیجیتال ‌ترامپ، استفاده از الگوریتم‌های روان‌شناختی را «تجارت با فرکانس بالا» نامید. ادوارد اسنودن، افشاگر فراری آژانس امنیت ملی، در یک سخنرانی توضیح داد که جمع‌آوری انبوه داده‌ها و سوابق افراد چگونه جامعه را تهدید می‌کند: «وقتی ما افرادی را داریم که می‌توان آنها را ردیابی کرد و راهی برای زندگی خارج از این زنجیره سوابق نداریم، به تار عنکبوت کمّیت‌ها تبدیل شده‌ایم. این برای جامعه آزاد بسیار بد است.» در حول و حوش انتخابات گذشته، جفری روست (بر اساس روانشناسی کمبریج آنالیتیکا، بسیار کم‌روان رنجور، کمی صریح و کمی وظیفه‌شناس، و مردی که به اسلحه اهمیت زیادی می‌دهد) در حال راه رفتن بود و در مورد کسب‌وکار خود می‌اندیشید، غافل از اینکه الکساندر نیکس، مختصات GPS و تمایلات سیاسی و عاطفی او را به نمایش گذاشته، تا سالن رقص مملو از نخبگان را تحت تأثیر قرار دهد. کهنه سرباز نیروی دریایی می‌گوید فقط برای دیدن عکس نوه‌هایش در فیس‌بوک ثبت‌نام کرد و حجم اطلاعاتی که نیکس از او دارد، برایش آزاردهنده است. روست، چیزی در مورد هدف‌گیری سیاسی روانشناختی نشنیده بود. او مانند هر آمریکایی دیگر، هزاران خرده اطلاعات را برای بلعیدن و تحلیل استراتژیست‌ها باقی گذاشته و جایی برای پنهان شدن ندارد».

گزارش دیگری که نگرانی فراگیر در غرب، درباره عوام‌فریبی هوشمند و انحطاط سیاسی از این طریق را بازتاب می‌دهد، گزارش نوامبر ۲۰۱۷ (آبان ۱۳۹۶) مجله اکونومیست، باعنوان «رسوایی، خشم و سیاست؛ آیا رسانه‌های اجتماعی، دموکراسی را تهدید می‌کنند؟»، است. طرح روی جلد، فیس‌بوک را در حال شلیک نشان می‌داد: «فیس‌بوک، گوگل و توییتر قرار بود سیاست را نجات دهند. اما یک چیزی، خیلی اشتباه پیش رفته. رسانه‌های اجتماعی قبلاً نوید سیاست روشنگرانه‌تر را می‌دادند، زیرا اطلاعات دقیق کمک می‌کرد تا فساد، تعصب و دروغ از بین برود. اما فیس‌بوک اذعان کرد که قبل و بعد از انتخابات آمریکا، ۱۴۶ میلیون کاربر، اطلاعات نادرست را در پلتفرم خود دیده‌اند. این شبکه‌ها به دور از روشنگری، در حال توزیع سمّ هستند.علت، انتشار اطلاعات نادرست و عصبانی کردن، فرسایش ذهن رأی‌دهندگان، و تشدید حزب‌گرایی است. شبکه‌ها از آنجا که می‌توانند واکنش شما را بسنجند، می‌دانند که چگونه زیر پوست نفوذ کنند. آنها داده‌های شما را جمع‌آوری می‌کنند تا با الگوریتم تعیین کنند چه چیزی شما را جلب می‌کند، در «اقتصاد توجه» که کاربران را در پیمایش و کلیک کردن و ‌اشتراک‌گذاری می‌پاید، می‌توان برای شکل دادن به باور، آگهی‌هایی تولید و یا آنها را تجزیه و تحلیل کرد و دید که مقاومت در مقابل کدامیک سخت‌تر است. طبق یک پژوهش، کاربران در کشورهای ثروتمند، تلفن خود را روزانه ۲۶۰۰ بار لمس می‌کنند. پیمایش‌گران فیس‌بوک می‌دانند که چگونه این سیستم به جای انتقال خِرد، چیزهایی را که تمایل به تقویت تعصب در افراد را دارد، به‌کار می‌برد. بدین ‌ترتیب، طرف‌های کاربر، هیچ مبنایی برای مصالحه ندارند. فیس‌بوک با تزریق دروغ، سوءنیت و تهمت، فضای کمتری برای همدلی باقی می‌گذارد. از آنجا که مردم در این گرداب رسوایی و خشم غرق می‌شوند، آنچه را که برای جامعه مشترک اهمیت دارد، از دست می‌دهند».

نظام آمریکا دم از جامعه باز و جامعه آزاد می‌زند، اما در انتخابات سال گذشته و در حالی که ‌ترامپ همچنان رئیس‌جمهور بود، صفحات وی را در شبکه‌های اجتماعی مختلف بست، تا کشور دو قطبی شده و از هم گسیخته، وارد فاز جنگ داخلی و تجزیه و نابودی نشود. آنها نه دغدغه‌های اسلامی دارند و نه انگیزه‌های انسانی. اما هم آنها و هم برخی روشنفکران‌شان از نقش ویرانگر «فضای بی‌مهار مجازی» احساس خطر کردند؛ و حال آنکه آمریکا، نه مانند ایران، در معرض جنگ فراگیر رسانه‌ای قرار داشت و نه اپوزیسیون پشتگرم به بیگانگان در آمریکا فعالیت می‌کرد. اکنون باید از خود بپرسیم که تکلیف ما با فضای مجازی بی‌در و پیکر چیست؟ فضایی که سال‌هاست در آن، یک جریان آلوده هیچ‌چیز ندار، مانند یک سگ هار، نه فقط به اسلام و انقلاب اسلامی، بلکه حتی ارزش‌های اخلاقی و انسانی، و یکپارچگی ارضی و انسجام ملی حمله می‌کند. البته که این طیف به خودی خود، واجد اهمیت و اعتبار نیست؛ اما هنگامی که معلوم می‌شود ناتوی اطلاعاتی و فرهنگی مهندس ماجراست و از برخی سیاسیون غافل یا ‌اشرافیت‌زده – از دست رفته در جنگ نرم- سربازگیری و عملیات می‌کند، داستان فرق می‌کند. غفلت از چنین میدانی، آن را تبدیل به قتلگاه عوام و خواص می‌کند. جایی‌که تحریف و تخریب و ‌ترور شخصیت و یأس‌آفرینی، حرف اول را می‌زند. به اعتراف اکبر گنجی، از عناصر فراری وابسته به همین طیف: «ما کارمندان دولت‌های راست افراطی، و ‌بخش پروپاگاندای دولت ‌ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی هستیم. وظیفه ما فرو پاشاندن سازمان اجتماعی، و به خشونت جمعی کشاندن مردم است… گمان باطل نکنید که ما مخالف سیاسی و مدافع حقوق بشر هستیم».

مأموریت این یگان عملیاتی مزدور، بیش از هر چیز، دوقطبی‌سازی و دو دسته کردن جامعه به هر بهانه‌ای است. مشخصه جماعت بی‌وطن، این است که هر اتفاق ریز و درشتی را بهانه‌ای برای مجادله و ایجاد دودستگی مردم قرار دهند؛ نقشه‌ای که خروجی آن، فرسایش مجموع نیروهای کشور و استهلاک فرصت‌های محدود است. این، موثرترین شگرد برای نابودی توانمندی‌های یک ملت قدرتمند از درون است؛ همچنان که مشابه آن، به‌واسطه راه‌اندازی جنگ شیعه و سنی یا جنگ میان ملت‌ها در درون امت اسلام مهندسی شده است.

بی‌دلیل نبود که سردار سلیمانی، اول مهرماه ۹۵ در مراسم یادواره شهدا در ملایر، در این‌باره توجه و تذکر داد: «دلیل اینکه نظام به‌رغم فشار و محاصره، سرپا باقی مانده و رشد می‌کند، اتکا به خود است. کسی نمی‌گوید این نظام در اثر محاصره به عقب رفت، همه معتقدند جمهوری اسلامی، فشار و تهدیدها را تبدیل به فرصت کرد… دو دلیل عمده در سلامت نظام اثر دارد. یکی رهبری است. در دنیا رهبر زیاد است، ملکه، پادشاه، صدراعظم، امپراتور؛ و سطوح گوناگون دارند؛ اما این کجا و آن کجا!… دو کار، مهم است؛ یکی وحدت که مهم‌ترین مؤلفه آن، وحدت حول دشمن است. اگر در خط مقدم دو صدا بلند شد، یکی فریاد زد این دشمن نیست، دوست است و یکی گفت این دشمن است، این همان می‌شود که در جنگ صفین اتفاق افتاد و طومار سپاه امیرالمؤمنین(ع) را به‌هم ریخت و خوارج تولد یافت… دشمن یعنی آمریکا و سطوح مختلفش و اذنابش… اگر کسانی که در منصب‌ها قرار گرفتند، آدرس غلط دادند و در جامعه دوصدایی پیرامون دشمن به‌وجود آوردند، مرتکب خیانت شده‌اند. کوچه دادن به دشمن بدترین نوع خیانت است.‌ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین ‌بردن، سرد کردن، در درون آن تفرقه ایجاد ‌کردن، خیانت است. موضوع دوم، آگاهی و آمادگی مردم است. اگر جامعه آگاه نبود، آماده نمی‌شود. شما یک لشکر را بیارایید، مسلح کنید، به میدان ببرید؛ اما آن شعور و آگاهی لازم را نداشته باشد، در اولین حمله فرو می‌ریزد. باید به جامعه خود، اهمیت نظام را برسانیم. اینکه در اطراف ما در طول ۱۶ سال گذشته قریب به سه‌ میلیون انسان کشته‌شدند؛ اما این نظام مصون باقی مانده، ساده نیست؛ اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. امروز اسلام مجسم، نظام جمهوری اسلامی است. این ارزش است و برای این لباس را پوشیدیم و در میدان‌ها هستیم. حال کسی چه می‌گوید، اهمیتی ندارد. اینکه در خط باشیم یا نباشیم، و پشت‌سر حرکت کنیم و تندتر و کندتر نرویم، اهمیت دارد. ‌اشکال ندارد انسان حُبّ کسی را بیشتر و حُبّ کسی را کمتر داشته باشد؛ اما اصول را نباید خدشه‌دار کند. این حُبّ نباید در اصول اثر بگذارد».

نهادهای حاکمیتی، همچنان که باید به اقناع و همراهی افکار عمومی در تصمیم‌گیری‌ها اهمیت دهند و آن را پایه هر کاری بدانند، مطلقا نباید در قبال شانتاژ یگان مجازی دشمن منفعل شوند. باید مراقب باشند که پادوهای بیگانه را با افکار عمومی اشتباه نگیرند. یکی از شگردهای عملیات روانی دشمن، جا زدن خود به‌عنوان «مردم»، ربودن مطالبات واقعی، و قالب کردن انتظارات مسموم خود به نام مردم است. حقیقت ملت ایران همان است که زیر تابوت شهید سلیمانی، شهر به شهر به تلاطم در آمد و در خیابان‌ها سرریز شد. برای جلوگیری از دودستگی، نباید در برابر جریان رسانه‌ای مزدور منفعل بود، بلکه اتفاقا مقابله با این یگان نقابدار، از لوازم تقویت اتحاد ملی است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

زندان پانوپتیکون و عملیات مرغ مقلّد بیشتر بخوانید »

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟


سرویس سیاست مشرق– اصلاح‌طلبان نسبت به یکدیگر بدبین شده‌اند، برخی از اعضای نهاد اجماع ساز پس از شکست در انتخابات حالا ادعا می‌کنند که رودست‌خورده و جبهه اصلاحات و لیدر آن با «فشار از درون» مجبور به شرکت در انتخابات شده اند.

علی صوفی در مصاحبه‌ای گفته است که گروهی از اصلاح‌طلبان خاتمی را برای حمایت از همتی، تحت‌فشار قراردادند، صوفی ادعا کرده است که این دسته نفوذی بودند [۱] اشاره دبیر کل حزب «پیشرو اصلاحات» به اعضای کارگزاران است. این حزب در انتخابات به‌صورت علنی در خلاف جهت مصوبه جبهه اصلاحات عمل کرده و از رئیس‌کل بانک مرکزی دولت روحانی حمایت کرد.

حسین مرعشی سخنگوی کارگزاران «همتی» را نامزد پنهانی جبهه اصلاحات خوانده و با ارائه یک نظرسنجی او را دارای رأی لازم برای پیروزی در انتخابات برشمرد. البته محاسبات کارگزارانی ها درست از آب درنیامده و نامزد جبهه اصلاحات بافاصله چشم‌گیر از رقیبش شکست خورد.

این شکست حالا برای اصلاح‌طلبان گران تمام‌شده و برخی از اعضای رادیکال جبهه اصلاحات با سرزنش کردن بخش مشارکت‌کننده نهاد اجماع ساز در انتخابات به آن‌ها اتهامات شدیدی چون «نفوذی بودن» و «بر هم زنندگان بازی» را وارد کرده است.

ماجرای حمله به شرکت‌کنندگان در انتخابات را سعید حجاریان تئوریسین افراطی‌های جبهه اصلاحات کلید زد؛ دسته اصلاح طلبان ساختارشکن که تا پیش از انتخابات با پروژه‌های واهی چون انتخابات مهندسی‌شده یا پادگانی کردن انتخابات نتوانسته بود به اهدافش برسد، پس از اعلام نتایج به صحنه بازگشته و با خواندن بیانیه پیرامون مردن اصلاحات صندوق محور سعی کرد میان اصلاح‌طلبانی که از سر مسئولیت ملی در انتخابات مشارکت کرده‌اند و گروهی که از سر خودخواهی و سهم طلبی آن را تحریم کرده‌اند فاصله‌گذاری کنند.

حرکت این دسته از اصلاح‌طلبان افراطی در ترور شخصیتی مشارکت‌کنندگان در انتخابات بی‌شباهت به گروه‌های اجاره‌ای و برانداز خارج نشین نبود؛ اگر در لندن، پاریس و بروکسل عده‌ای بی‌وطن و مزدور خارجی با حمایت پلیس اروپایی با چوب و چماق و استفاده از الفاظ رکیک به جان هم‌وطنانمان افتاده و آن‌ها را مورد آزار قراردادند، در داخل نیز برخی در ادامه همان پروژه با برچسب زدن و تقلیل مشارکت‌کنندگان به نفوذی همان خط را پیش برده‌اند.

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟

جواد امام در پاسخ به چند شقه شدن جبهه اصلاحات به روزنامه شرق گفته است:اولاً خوشبختانه هیچ انشقاقی ایجاد نشد. ثانیاً کارگزاران به تشخیص خودش عمل کرد. آقای همتی سابقاً عضو حزب کارگزاران بوده است و برخی اعضای کارگزاران از روز نخست در ستاد انتخاباتی آقای همتی حضور داشتند؛ اما این حزب تا قبل از مصوبه جبهه اصلاحات مبنی بر عدم‌حمایت از هریک از نامزدها رسماً اعلام نکرده بود که می‌خواهد از آقای همتی حمایت کند. وقتی هم که جبهه مصوبه خود را اعلام کرد، حزب کارگزاران پشت سر آقای همتی ایستاد. گفته می‌شد کارگزاران نامزد پنهان دارد که پنهان هم نبود و اصلاً نامزد پنهان معنی ندارد؛ زیرا نامزدها و حمایت از آن‌ها باید روشن باشد. دو روز مانده به انتخابات هم جبهه اصلاحات اعلام کرد احزاب اگر تمایل دارند می‌توانند از نامزد مدنظر خود حمایت کنند که چنین هم شد»».

جواد امام همچنین درباره ادعای نفوذ در اصلاحات هم گفت: «من عبارت نفوذ در جبهه اصلاحات را مناسب نمی‌دانم و آن را کاملاً تکذیب می‌کنم. اتفاقی که در این دوره از انتخابات در جبهه اصلاحات رخ داد، اصلاً عجیب نبود که بگوییم ماحصل نفوذ برخی بوده است» [۲]

البته به نظر می‌رسد مطرح کردن ادعاهای چون نفوذ از سوی افرادی چون علی صوفی تنها باهدف تقلیل اثرات شکست در انتخابات و ریزش‌های شدید در بدنه جبهه اصلاحات صورت گرفته است، زیرا اصلاح‌طلبان با همه توان و نیروهای خود در انتخابات شوراهای شهر شرکت کرده و سر لیست آن‌ها فاصله چشم‌گیر با نفر آخر لیست رقیب داشت.

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟

چه کسی نفوذی است؟

حالا که اصلاح طلبان بحث نفوذ در تشکیلات را مطرح کرده اند؛ بهتر است به جای آنکه به دنبال نفوذی های مصنوعی و غیر واقعی در میان خود بگردند، ریشه های این سرطان را شناسایی کنند، چهارم آذر ۹۴، رهبر انقلاب طی یک سخنرانی بسیار مهم به‌واسطه در پیش بودن انتخابات مجلس دهم از کد و داده‌های تحلیلی در توضیح پدیده نفوذ استفاده کردند.

ایشان در آن سخنرانی از مفهومی به نام «نفوذ شبکه‌ای و جریانی» و تفکیک آن از «نفوذ موردی»، نام‌برده و نفوذ از نوع اول را بسیار خطرناک‌تر از نوع دوم دانستند. در نفوذ جریانی، مجموعه‌ای از افراد باهدفی دروغین، با روش‌های متفاوت باهم مرتبط می‌شوند تا نگاه آن‌ها به مسائل مختلف به‌تدریج تغییر کند و شبیه نگاه دشمن شود.

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟

پدیده‌هایی چون «اصلاح‌طلبان رادیکال» دقیقاً از دل چنین مفاهیم و مکانیسم‌هایی بیرون می‌آیند. مروری بر سوابق افرادی چون تاج‌زاده؛ علوی تبار، عرب سرخی، حجاریان و تعدادی دیگر و نیز بررسی سیر فکری و عملکردی آن‌ها، آشکار می‌سازد که این دسته افراد چه گزینه مطلوب و مناسبی برای «جنگ نرم» بوده و چرا به افسران شبکه نفوذ در پیشبرد راهبرد استحاله از درون تبدیل‌شده‌اند.

حلقه نفوذ ریشه‌های تاریخی در بستر انقلاب اسلامی دارد؛ بررسی رد حلقه کیان نشان می‌دهد که اعضای شبکه نفوذ چون سیستم ارتباطی موریانه در بخش‌های مختلف از یکدیگر جداشده اما در مسیر اهداف ملکه عمل می‌کنند. حلقه کیان سرفصل بروز نفوذی‌ها پس از تصفیه ضدانقلاب و منافقین در ابتدای دهه شصت است.

حلقه کیان به‌عنوان معروف‌ترین مرکز مطالعاتی نواندیشان و تجدیدنظرطلبان، در آغاز به توصیه شهید حسن شاهچراغی (از مدیران ارشد موسسه کیهان) برای ایجاد کانونی فکری و دینی تشکیل‌شده بود؛ اما اندک مدتی بعد با استحاله شدن توسط مهره‌های سابق امنیتی متصل به خارج از کشور از اهداف اصلی خو دورگشته و به کلوپ براندازی نرم تبدیل شد.

بعد از بسته شدن کیهان فرهنگی و استعفای خاتمی از مؤسسه کیهان، این جریان به همراه برخی از اعضای تحریریه مجله «زن روز» از کیهان استعفا دادند و مجله «کیان» را راه‌اندازی کردند. اندکی بعد همین گروه مجله ساختارشکن و فمینیستی «زنان» را نیز منتشر کردند.

اعضای حلقه کیان، هر هفته چهارشنبه‌ها در منزل یکی از اعضا دورهم جمع می‌شدند و با بازاندیشی افکار خود، به بحث‌های معرفت‌شناختی و فلسفی، نقد وضعیت موجود، ترسیم نسبت دین و دنیا، چگونگی حضور دین در دنیای مدرن، نسبت دین و دموکراسی، دین و تجدد و غرب‌پژوهی پرداختند.

اعضای کیان به این نتیجه رسیده بودند که هر آنچه در اسلام ناب محمدی به ما رسیده است را باید غربی کرد. اعضای این حلقه با شیفتگی غیرقابل وصف به تمدن غربی به‌مرورزمان، از مواضع اصولی و دینی نظام جمهوری اسلامی فاصله گرفتند و با شعار توسعه سیاسی و پیوستن به‌نظام جهانی، به‌سوی تمدن و تفکر غربی و لیبرالیسم حرکت کردند. دگرگونی پایه‌های اندیشه‌های کسانی چون حجاریان و برخی سازمان‌دهندگان اصلی جریان سیاسی دوم خرداد، در این حلقه و تحت تأثیر آن شکل گرفت. [۳]

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟

پدر معنوی این فرقه سیاسی، عبدالکریم سروش بود که به ترجمه و انتقال مفاهیم جدید غربی بارنگ و لعاب عرفانی اسلامی با تکیه‌بر مولوی و تفکر محمد غزالی مشغول بود. سروش می‌خواست بین تفکرات ماتریالیستی غربی و تمدن اسلامی هماهنگی ایجاد کند. مقالات جنجالی سروش با عنوان «قبض و بسط شریعت» بحث‌وجدل‌ها و مخالفت‌های متعددی برانگیخت. کوشش سروش در مقالات قبض و بسط این بود که بر اساس مبانی معرفت‌شناختی لیبرالی، نسبی‌گرا و پلورالیستی و تردید در قداست علوم دینی و روایات فقهی، آن‌ها را به‌عنوان بخش‌هایی از علوم انسانی معرفی نماید.

در کیان چهره‌هایی چون محمد مجتهد شبستری، مصطفی ملکیان، بهاءالدین خرمشاهی، اکبر گنجی، سعید حجاریان (بانام مستعار جهانگیر صالح‌پور)، محسن سازگارا، محمدجواد کاشی، حسین قاضیان، مراد فرهاد پور، مرتضی مردیها، مجید محمدی، آرش نراقی، محسن آرمین، فاضل میبدی، مصطفی تاج‌زاده، ‌ علیرضا علوی‌تبار، هاشم آغاجری، محسن کدیور، مصطفی رخ‌صفت و… در آن قلم می‌زدند.

این حلقه به دنبال آن بود تا روشن‌فکری را اجتماعی کند، تلاش این حلقه کیان در دوم خرداد سال ۷۶ به بار نشست. اعضای حلقه کیان پس از به بار نشستن دوم خرداد دوباره از یکدیگر جداشده اما با همان شیوه «لانه موریانه» در مسیر هدف ملکه نفوذ به یکدیگر متصل بودند.

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟

روزنامه جامعه اولین روزنامه جریان موسوم به دوم خرداد بود اولین محصول پروژه نفوذ در دوران اصلاحات است. این روزنامه به مدیرمسئولی حمیدرضا جلایی‌پور و سردبیری شمس‌الواعظین (از تحریریه ماهنامه کیان) پای کاریکاتورها و کاریکاتوریست‌های سیاسی را به عرصه حرفه‌ای مطبوعات باز کرد.

بعد از جامعه، توس (به مدیرمسئولی محمدصادق جوادی حصار و سردبیری شمس‌الواعظین) توسط همین تیم آغاز به کارکرد که در شماره اول خود، تیتر بزرگ «توس به‌جای جامعه» را چاپ کرد. بعداً همین تیم، روزنامه‌های عصر آزادگان و نشاط را منتشر کردند. این نشریات که به روزنامه‌های زنجیره‌ای معروف شدند ساختارشکنی‌های سیاسی، هنجارشکنی‌های اجتماعی، حمله به مقدسات و آموزه‌های دینی و همچنین توهین به مسئولان نظام و نهادهای انقلابی به‌کرات و تناوب مشاهده می‌شد. در همین سال‌ها بود که روزنامه‌ها و نشریات دیگری چون «صبح امروز» (به مدیرمسئولی حجاریان و سردبیری علیرضا علوی‌تبار)، «مشارکت» و «نوروز»، ارگان‌های حزب مشارکت (به مدیرمسئولی محسن میردامادی و سردبیری کریم ارغنده‌پور)، «نوسازی» (به مدیرمسئولی حمیدرضا جلایی‌پور)، «حیات نو» (به مدیرمسئولی سیدهادی خامنه‌ای)، «خرداد» (به مدیرمسئولی حجت‌الاسلام عبدالله نوری)، «گلستان ایران» (نزدیک به طیف افراطی دفتر تحکیم وحدت)، «بیان»، «فتح»، «آفتاب امروز»، «مناطق آزاد»، «بهار»، «زن»، «پیام هاجر» و… منتشر می‌شد.

علی رضا علوی تبار در مقاله‌ای در ماهنامه آفتاب هدف اصلی از پروژه نفوذ را به‌صورت عریان به نگارش درآورده و دشمنی با نظام جمهوری اسلامی ایران را آشکار می‌کند. علوی تبار ازجمله افرادی است که انتخابات ریاست جمهوری اخیر را تحریم کرده است.

عضو جبهه اصلاحات در آن مقاله می‌نویسد:

جامعه در آستانه یک آزمون فیصله بخش قرار دارد که نتیجه آن رد قطعی نظریه اصلاح‌پذیری جمهوری ولائی است. علوی تبار در این مقاله سه مرحله را برای رسیدن به جامعه دمکراتیک در ایران متمایز کرده است. مرحله نخست، پاسخگو کردن بخش غیرانتخابی حاکمیت، مرحله دوم گذر به دمکراسی بیشتر از راه تفسیر دمکراتیک‌تر از قانون اساسی، و مرحله سوم گذار به دمکراسی کامل و پذیرش همه الزامات آن، که درنتیجه تمام نهادهاو بخش‌های انتصابی و غیر دمکراتیک را درپی دارد. علوی تبار نوشت محمدخاتمی فقط بخش نخست را هدف قرار داده بود. از دید علوی تبار، رفع کامل دوگانگی موجود در قانون اساسی جمهوری اسلامی با حذف کامل بخش‌های انتصابی و اقتدارگرای حکومت ممکن می‌شود. بخش انتصابی حکومت تفسیرهای دمکراتیک از قانون اساسی را از راه گفتگونمی پذیرد و تنها قدرت است که می‌تواند قدرت را محدود کند.

در حال حاضر از باقی‌مانده آن جریان برخی چون مجید محمدی به خارج از کشور متواری شده و در زمره تئوریسین تجزیه‌طلبان قرارگرفته‌اند، مجید محمدی در حال حاضر از اعضای ثابت رسانه تروریستی اینترنشنال است. محمدی دریکی از مقالات خود نوشته است که کوچک زیباتر است، اشاره او به موضوع تجزیه ایران بود.

 طرح موزاییک کردن کشورهای خاورمیانه ازجمله طرح‌های موسسه آمریکایی – صهیونیستی آمریکن اینترپرایز و با همکاری پنتاگون بود که سرچشمه بیداری اسلامی (ایران) را هدف قرار می‌داد. جنگ سی‌وسه روزه و پیروزی مقاومت بر رژیم صهیونیستی آمریکایی‌ها را به این نتیجه رساند که طرح تجزیه کشورهای خاورمیانه عقیم است.

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟

اهداف نفوذی‌ها چه بود؟

حلقه نفوذ پس از شکست اصلاحات دولت‌محور خاتمی رو به افول رفت؛ این گروه پس از ناکامی در رویارویی خیابانی با انقلاب اسلامی در سال ۸۸ و نیز شکست پروژه نرمالیزاسیون در بین سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۷ از پشت نقاب بیرون آمده و سعی در اثرگذاری بر تحولات دارد، تمرکز این جریان بر اصناف (کارگران، معلمان؛ وکلا و نیز پزشکان)، اثرگذاری بر درگیری‌های قومی و مذهبی در مناطق مرزی و نیز ناامید کردن طبقه متوسط از تحولات دموکراتیک پای صندوق رأی بخشی از آخرین تلاش آن‌ها در رویارویی با انقلاب اسلامی است.

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟

سرشبکه نفوذ در اواخر دهه شصت و میانه‌های دهه هفتاد این جریان را به استحاله انقلاب اسلامی هدایت کرد؛ در دهه هشتاد تیغ رادیکالیسم آن‌ها را تیز کرده و در دهه نود آن‌ها را برای رویارویی با مقاومت مردمی منطقه هماهنگ کرد. به نظر می‌رسد فاز آخر رادیکال‌ها کلید خورده است؛ آن‌ها ازاین‌پس پوست‌اندازی کرده و رادیکال‌تر می شوند.

نشانه‌های آن را در حمله این دسته به رأی‌دهندگان در انتخابات به‌وضوح می‌توان دید. البته افزایش ضریب دگماتیسم اثرات مثبتی نیز دارد؛ ازجمله آنکه ریزش‌های تشکیلاتی بیشتر خواهد شد. این اتفاق فرصت قابل‌توجهی است تا اصلاح‌طلبان میانه‌رو و علاقه‌مند به همراهی با اقدامات قانونی با احیاء و تثبیت خود و نیز فاصله‌گذاری قابل‌مشاهده، چپ سنتی عدالت‌خواه متکی بر آرمان‌های انقلاب اسلامی را دوباره زنده کنند. این مسیر صعب‌العبور اما قابل پیمودن است!


[۱] https://www.mosalasonline.com/fa/tiny/news-93265

[۲] https://sharghdaily.com/fa/main/detail/295552/

[۳] ماهنامه سوره، شماره ۴۵، زمستان ۱۳۸۸

جبهه اصلاجات

اصلاح طلبان افراطی، بخشی از نهاد اجماع ساز را به نفوذ متهم کردند. مقصود آنها از نفود، کسانی است که در این جبهه پای در مسیر دموکراسی نهادند و معتقد به اصلاح از طریق صندوق رای هستند.



منبع خبر

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟ بیشتر بخوانید »

روایتی از ۵ خطای فاحش/ از اعترافات مازیار ابراهیمی تا سانحه هواپیمای اوکراینی

روایتی از ۵ خطای فاحش/ از اعترافات مازیار ابراهیمی تا سانحه هواپیمای اوکراینی


گروه سیاسی خبرگزاری فارس:‌ مرور حوادث تلخ در تاریخ جمهوری اسلامی از جهت سبک مواجهه با آنها اهمیت دارد. در شرایطی که این روزها در سالگرد شلیک به هواپیمای اوکراینی، رسانه‌های ضدانقلاب همه تلاش خود را برای نشان دادن یک بی اعتنایی ساختاری به حادثه بکار بسته‌اند، روایت ۵ اشتباه تاریخی در همه این ۴۲ سال، سبک مواجهه جمهوری اسلامی با این حوادث تلخ را نشان می‌دهد.

با این همه کشور ما طی ۴ دهه گذشته در کنار سهل‌انگاری‌ها و اشتباهات مدیریتی از نفوذ سخت در سطوح مختلف حاکمیتی نیز صدمه دیده است که رگه‌های آن در مرور این ۵ رخداد روایت شده است.

۱.قتل‌های زنجیره‌ای

شامگاه اول آذرماه ۱۳۷۷ بود که داریوش فروهر دبیرکل حزب ملت ایران و وزیر کار دولت مهدی بازرگان به همراه همسرش پروانه اسکندری در منزل مسکونی‌شان در تهران به طرز فجیعی به قتل رسیدند. قتل این دو نفر سرآغاز قتل نویسندگان و شاعرانی بنام‌های محمدجعفر پوینده، محمد مختاری و مجید شریف بود که بعد‌ها به «قتل‌های زنجیره‌ای» معروف شد. اگرچه این افراد عمدتا چهره‌های فراموش شده یا ناآشنایی برای عموم مردم بودند اما شیوه قتلها به گونه‌ای بود که توجه بسیاری را جلب می‌کرد و احساسات و عواطف هر انسانی را درگیر می‌کرد.

در آن زمان رسانه های زنجیره ای با هدایت روزنامه صبح امروز با مدیریت سعید حجاریان و اکبرگنجی که خود از عناصر سابق وزارت اطلاعات بودند، نوک پیکان اتهام را به سمت نظام نشانه رفتند. تقریبا روزی نبود که این روزنامه‌ها با ادبیات رمزآلود بخش های مختلف نظام را به عنوان عامل این جنایت‌ها معرفی نکنند. «عالیجناب سرخ پوش و عالیجنابان خاکستری» عباراتی بودند که رسانه‌های اصلاح‌طلب برای عاملان قتل‌ها به‌کار می‌بردند. منظور از عالیجناب سرخپوش «اکبر هاشمی رفسنجانی» بود که در آن زمان هدف حملات رسانه‌ای جریان حجاریان و گنجی قرار داشت. علاوه بر هاشمی رفسنجانی، از «علی فلاحیان» وزیر اطلاعات دولت هاشمی نیز به عنوان یکی از عاملان نام برده می شد. ادعاهایی که بعدا دروغ بودن آنها اثبات شد.

«اکبر خوش‌کوش» نیز دیگر فردی بود که در مطالب گنجی و حجاریان به او اشاره می‌شد. ۱۱ سال بعد در ماجرای فتنه ۸۸ نام این افراد در کنار هم و در یک سوی آن کارزار سیاسی و امنیتی مطرح شد. در آن سال هم ماجرای ساختگی ربودن دختری به نام عاطفه امام، قتل مجعول ترانه موسوی و سعیده پورآقایی بخشی از این سناریوسازی‌ها بود که تا پیش از تکذیب آنها تاثیر قابل توجهی بر عواطف و احساسات عمومی گذاشت.

 ۲۳ آذرماه۷۷ مقام معظم رهبری در دیدار گروهی از روحانیون و مبلغان دینی خواستار «پیگیری جدی قتل‌های اخیر توسط دولت و قوه قضاییه» شدند.رهبر انقلاب:‌ جنایت نسبت به هر شخصی خلاف امنیت است/دست دشمن در کار است

ایشان در آن دیدار فرمودند: «این قتلهایی که در کشور انجام می‌گیرد – که البته بار اوّل هم نیست؛ این بار آن را تشدید کرده‌اند – کارهایی است که برخلاف احساس امنیت ملی است. یک ملت در داخل خانه خود باید احساس امنیت کند. نظام اسلامی، نظامی مقتدر است. دشمن برای این که این اقتدار را بشکند، می‌خواهد عجز این نظام و عجز دولت و عجز مسؤولان امنیتی و قضایی را تلقین کند… 

 

 

بنده از دستگاههای دولتی خواستم، باز هم الان میخواهم – هم دستگاههای دولتی، مثل وزارت کشور و وزارت اطّلاعات، هم دستگاه قضایی – که به‌طور جدّی این قتلهای چندگانه‌ای را که در طول تقریباً یک ماهِ اخیر اتّفاق افتاده است، دنبال کنند. مطمئناً اگر تحقیق و دنبال کنند، سرنخها را به‌دست خواهند آورد. بدون شک، مستقیم و یا غیرمستقیم، دست دشمن در کار است».

تشکیل کمیته تحقیق قتل‌های مشکوک به دستور رئیس جمهور وقت

بلافاصله سیدمحمد خاتمی رئیس‌جمهور وقت هم طی حکمی مسئولان وزارتخانه‌های کشور و اطلاعات را مامور بررسی این پرونده کرد و در روز ‌٢٣ آذرماه ‌٧٧ کمیته‌ای با عنوان «کمیته تحقیق قتل‌های مشکوک اخیر» به دستور وی تشکیل شد.

رهبر انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه روز ۲۰ دی‌ماه ۱۳۷۷ هم طی سخنانی بار دیگر بر ضرورت پیگیری و پیدا کردن سرنخ قتل‌ها توسط رئیس‌جمهور و مسئولان وزارت اطلاعات تاکید کردند. سه روز بعد کمیته تحقیق قتل‌ها در پی دیدار با رئیس‌جمهور با صدور اطلاعیه‌ای از شناسایی طراحان و عاملان قتل‌ها خبر داد.

اطلاعیه وزارت اطلاعات و برکناری وزیر

‌سرانجام ۴۵ روز پس از اولین قتل، روابط عمومی وزارت اطلاعات با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد که تعدادی از عوامل ارتکاب جنایت‌های اخیر از پرسنل «خودسر» این وزارتخانه بوده‌اند.

پیگیری قضایی و صدور احکام

با اینکه شواهد زیادی از ماهیت توطئه‌آمیز قتل‌های زنجیره‌ای وجود منتشر شد و رسانه‌های اصلاح طلب این مسئله را به یک موضوع حیثیتی برای دستگاه‌های امنیتی و قضایی تبدیل کرده بودند، اما دستگاه قضایی به شدت پیگیر عاملین و مقصرین این اتفاق شد.

دادگاه دو سال پس از قتل‌ها در سال ۱۳۷۹ تشکیل شد و در دی‌ماه ‌همان سال حکم ‌١٨ متهم این پرونده را صادر کرد. بر اساس این حکم چند تن از متهمان به قصاص، برخی به حبس ابد و دیگران به حبس‌هایی از دو تا ۱۰ سال حبس محکوم شدند.

۲.حادثه کوی دانشگاه

شامگاه جمعه ۱۸ تیر ۱۳۷۸ بود که دانشجویان در اعتراض به توقیف موقت روزنامه سلام در محوطه کوی دانشگاه تجمع کردند. برخی با تحریک دانشجویان، این تجمع را به بیرون کوی دانشگاه کشاندند و با بسته شدن خیابان عملا بین پلیس و دانشجویان درگیری آغاز شد.

علیرضا زاکانی مسئول وقت بسیج دانشجویی در تشریح این رویداد می‌گوید:‌ «۱۸ تیر سال ۷۸ اولین تجربه تقابل دانشجویان با نیروی انتظامی بود… در آن زمان روزنامه سلام به دلیل انتشار نامه محرمانه منسوب به سعید امامی توقیف شد. در این مطلب طرح اصلاح قانون مطبوعات به درخواست سعید امامی یکی از عوامل قتلهای زنجیره ای نسبت داده شده بود.

زاکانی می‌گوید «هنگام بسته شدن روزنامه سلام [مرتبطین با این روزنامه] تهدید کردند که به زودی نتیجه کارتان را خواهید دید! نتیجه این بود که شب هجدهم، درحالی که ایام امتحانات دانشگاه بود، عده‌ای از دانشجویان از داخل کوی بیرون آمدند و عملا خیابان را بستند. این حرکت منجر به درگیری و مواجهه دانشجویان معترض با نیروی انتظامی شد.

معترضین سه نفر از اعضای نیروی انتظامی را گروگان گرفته و در ساختمان ۱۴ حبس کردند. این اتفاقات نهایتا منجر به ورود نیروی انتظامی و درگیری‌هایی در داخل کوی شد».

همان شب نیز عده ای لباس شخصی به خوابگاه دانشجویان حمله کردند و خوابگاه و اموال دانشجویان را تخریب کردند. نوع واکنشها به گونه‌ای بود که احساسات و عواطف هر انسانی را جریحه دار می کرد.

رهبر انقلاب:‌ به هیچ وجه قابل قبول نیست

رهبر انقلاب در ۲۱ تیرماه ۷۸ در واکنش به این اتفاق اعلام کردند: «… مطلبی که از نظر من مهم‌تر از همه است و ذهن مرا مشغول کرده، حمله به خوابگاه جوانان و دانشجویان است. این حادثه تلخ، قلب مرا جریحه‌دار کرد؛ حادثه غیرقابل قبولی در جمهوری اسلامی بود. حمله به منزل و مأوا و مسکنِ جمعی – بخصوص در شب یا در هنگام نماز جماعت – به هیچ وجه در نظام اسلامی قابل قبول نیست…. هرکسی بوده، فرق نمی‌کند؛ چه در لباس نیروی انتظامی، چه در غیر آن. مسلماً با کسانی که در نظام جمهوری اسلامی تخلّف می کنند، باید برخورد شود؛ اما با کسی که تخلّفی نکرده است؛ کسی که در خانه خود در حال استراحت است، آن هم در محیط جوان دانشجویی، کار بسیار خطا و ناروایی است اگر برخورد شود.»

ایشان البته در همان دیدار به ابعاد دیگر آن ماجرا چون خطر نفوذ و سوء استفاده دشمن از هیجانات کور اشاره کرده و رهنمودهایی در این‌باره ارائه می‌دهند.

۲۰ سال خانه نشینی فرمانده میدانی نیروی انتظامی

این موضوع هم به خبر اول رسانه‌های داخلی تبدیل شد. نیروی انتظامی در تیررس تیترهای روزنامه اصلاح طلب قرار گرفت. فرهاد نظری رئیس پلیس پایتخت به عنوان متهم ردیف اول محاکمه و از سمت خود عزل شد. گرچه وی بعدا در دادگاه تبرئه شد و خاتمی رئیس جمهور وقت از وی دلجویی کرد با این حال وی در سال 98 در یک گفت‌وگوی تلویزیونی برای اولین بار از 20 سال خانه نشینی خود بخاطر حوادث کوی دانشگاه خبر داد هرچند درمورد صدور حکم ورود نیروی انتظامی به دانشگاه حرف‌های زیادی داشت و مسئولین وقت امنیتی و سیاسی کشور را صادرکنندگان این دستور معرفی کرد. مسئله ای که بسیاری از ناظران حادثه و مطلعین امر هم بر آن صحه می‌گذارند.

مصطفی تاجزاده معاون سیاسی وزارت کشور، موسوی لاری وزیر کشور و مصطفی معین وزیر علوم از افرادی بودند که در آن زمان گفته می شد با سیاستها و اقدامات خود علاقه مند بودند تا آتش درگیری‌ها فروکش نکند. در همان زمان تئوری فشار از پائین و چانه‌زنی از بالا توسط سعید حجاریان مطرح بود. نسخه‌ای که لازمه تحقق آن درگیری در کف خیابان بود.

علاوه براینها، افرادی چون علی افشاری، احمد باطبی و امیرفرشاد ابراهیمی از دیگر بازیگران صحنه بودند. سرنوشت آینده این سه نفر بسیار قابل تامل است. اما شاید ماجرای امیرفرشاد ابراهیمی از همه خواندنی تر باشد.

ابراهیمی در سالهای بعد از دوم خرداد طراح و پیش قراول بسیاری از درگیری‌ها بود. در هیبت بسیجی و به اسم دفاع از ارزشها و انقلاب به تجمعات دانشجویان علاقه‌مند به دولت وقت حمله می‌کرد. حوادثی که همواره مورد علاقه روزنامه‌های اصلاح‌طلب بود و زمینه مظلوم‌سازی جریان دوم خرداد را فراهم می‌کرد.

باطبی و افشاری بعدها به همکاری مستقیم با مقامات کاخ سفید و رژیم صهیونیستی مشغول شدند و امیرفرشاد ابراهیمی نیز که به ظاهر در تیر ۷۸ تغییر موضع داده بود با سرویس های جاسوسی آمریکا همکاری می کرد.

3.ماجرای بازداشتگاه کهریزک

پس از ادعای تقلب در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ توسط میرحسین موسوی، اعتراضات متعددی در نقاط مختلف تهران رخ داد. علیرغم تاکید نهادهای مختلف نظام مبنی بر پیگیری اعتراضات از طریق مجاری قانونی، تجمعات غیرقانونی هر روز در گوشه‌ای از تهران صورت می‌گرفت و اغلب این تجمعات نیز با آشوب و ایراد خسارت به اموال عمومی و خصوصی همراه می‌شد.

سالروز ۱۸ تیر، بهانه‌ای بود که گروه‌هایی از دانشجویان نیز مستقلاً در این اعتراضات شرکت کنند. این تجمعات نیز مانند اعتراضات قبلی به خشونت کشیده شد و پلیس در درگیری‌ها ناچار ناچار به بازداشت جمعی از شرکت‌کنندگان شد. تعدادی از این افراد به دلیل آنچه که از طرف قاضی مرتضوی مسئول وقت قضایی، عدم وجود بازداشتگاه مناسب اعلام شد، به بازداشتگاه کهریزک منتقل شدند.

شرایط نامطلوب نگهداری و بازداشت در جوار اراذل و اوباش در این محل باعث شد ۳ نفر از بازداشت‌شدگان جان خود را از دست بدهند. مشهورترین این افراد، «محسن روح‌الامینی» فرزند عبدالحسین روح‌الامینی از چهره‌های شاخص اصولگرا و استاد دانشگاه تهران بود. «محمد کامرانی» و «امیر جوادی‌فر» دو قربانی دیگر این ماجرا بودند.

دستور تعطیلی کهریزک توسط رهبر انقلاب/یا جای بهتر منتقل و یا آزادشان کنید

هفته‌نامه پنجره در ویژه‌نامه‌ای می‌نویسد: «در روز ۲۲ تیرماه ۸۸، خبر نگهداری بازداشت‌شدگان در کنار اراذل و اوباش و ضرب‌وشتم بازداشت‌شدگان به رهبر انقلاب می‌رسد و ایشان به سعید جلیلی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی دستور می‌دهند که «همان روز باید بازداشتگاه کهریزک تعطیل شود». در عین حالی که این بازداشت شدگان در اعتراضات خیابانی دستگیر و با نیروی انتظامی درگیر شده بودند، رهبر انقلاب در پاسخ به مسئولین دستور داند که «اگر جایی برای نگهداری این افراد ندارید، آزادشان کنید». این در حالی بود که احتمال بازگشت این افراد به صحنه آشوب‌های خیابانی درصورت آزادی وجود داشت.

دستور تعطیلی کهریزک توسط رهبر معظم انقلاب زمانی صادر شده بود که صرفاً «خبر ضرب و شتم» بازداشتی‌ها به رهبر انقلاب رسیده بود و هنوز هیچ رسانه‌ای (چه مخالف نظام چه موافق نظام) در مورد کهریزک چیزی نگفته و هیاهویی راه نیافتاده بود.

مجازات دادستان

غلامحسین محسنی‌اژه‌ای، وزیر اطلاعات وقت هم می‌گوید: ماجرا حتی به قبل از ۲۲ تیر بازمی‌گردد و در ۱۹ تیر، از دفتر رهبر معظم انقلاب با من تماس گرفته و دستور رهبری مبنی بر انتقال بازداشت‌شدگان به محلی جدید را ابلاغ کردند. در این دستور تصریح شده بود که حتی اگر جایی مناسب برای نگهداری متهمان وجود ندارد باید آنها را آزاد کنند تا به خانه‌هایشان برگردند.

سعید مرتضوی دادستان وقت تهران اما این دستور رهبر انقلاب را عملاً معطل گذاشت و نهایتاً فاجعه مرگ ۳ بازداشتی رقم خورد. اندکی پس از آن، بازداشتگاه مذکور در تاریخ ۶ مرداد ۸۸ تعطیل شد و در نهایت مرتضوی به عنوان یکی از مقصران این حادثه قلمداد و به ۲ سال حبس محکوم شد.

مرتضوی هم‌چنین در ۲۴ آبان سال ۱۳۹۳ در حکمی از سوی دادگاه انتظامی قضات تا آخر عمر از شغل قضاوت محروم شد. انفصال از مشاغل دولتی به مدت ۵ سال نیز درباره وی مورد تأیید قرار گرفت.

4.ماجرای مازیار ابراهیمی

مرداد ۹۸ مستندی به نام «کلوپ ترور» پخش شد که در آن مازیار ابراهیمی یکی از متهمان پرونده ترور دانشمندان هسته‌ای، اعتراف کرد که در اسرائیل آموزش دیده و در ترور دانشمندان هسته‌ای نقش داشته است. اما هشت ماه بعد در مصاحبه‌ای خارج از کشور ادعا کرد که تحت شکنجه بوده و بی‌گناهی‌اش ثابت و سپس آزاد شده است. خبر عجیبی که به صورت طبیعی مورد توجه رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور قرار گرفت. اما ماجرا چه بود؟

در حین رسیدگی به پرونده ترور دانشمندان هسته‌ای یک نهاد نظارتی بر عملکرد وزارت اطلاعات متوجه تخلفی مهم در رسیدگی به این پرونده می‌شود. بررسی بیشتر منجر به ارجاع پرونده به نهاد اطلاعاتی دیگر شده و در آن بی‌گناهی مازیار ابراهیمی اثبات می‌شود. مازیار ابراهیمی آزاد شد و پرونده در دستور کار دستگاه قضایی قرار گرفت.

پرداخت خسارت به متهمان

حجت‌الاسلام علوی وزیر اطلاعات در این باره به رسانه‌ها گفت، کارشناسان واجا درباره دخالت متهمان در ترور‌ها اختلاف داشته‌اند که پس از بررسی کارشناسی مجدد عدم انتساب اتهام به آن‌ها محرز شده است. به‌گفته‌ او متهمان ۵۳ نفر بوده‌اند و پس از احراز بی‌گناهی آن‌ها ۴ میلیارد تومان بابت جبران خسارت به آن‌ها پرداخت شده است.

بی.بی.سی در اینباره مستندی حاوی اظهارات مازیار ابراهیمی منتشر کرد، که با آب و تاب به این خطای ماموران امنیتی کشور می‌پرداخت. مستندی که سالها پس از آزادی و پرداخت غرامت به این فرد ساخته شده بود.

5.سقوط هواپیمای اوکراینی

روز ۱۸ دی ماه، پنج روز پس از ترور سردار سلیمانی و ساعاتی بعد از حمله موشکی ایران به پایگاه عین‌الاسد، خبر سقوط هواپیمای اوکراینی تیتر یک اخبار روز شد. همه سرنشینان این هواپیما از جمله خلبان و خدمه آن در این سانحه جان خود را از دست دادند و این حادثه نیز به یکی دیگر از خطاهای تلخ تاریخی بدل شد.

خطای انسانی

پس از سه روز بررسی، علت سقوط هواپیما اعلام شد؛ علت این سانحه تلخ نه نقص فنی و نه حتی خطای خلبان بلکه شلیک اشتباه ناشی از خطای انسانی بود. ستاد کل نیروهای مسلح ایران در بیانیه‌ای به‌طور رسمی اعلام کرد که هواپیمای اوکراینی پرواز تهران-کی‌یف، «به‌دلیل خطای انسانی مورد اصابت» موشک پدافند هوایی قرار گرفته است.

حسن روحانی در بیانیه‌ای در اینباره نوشت: «ساعاتی قبل از نتیجه تیم تحقیقاتی ستاد کل نیروهای مسلح مربوط به سانحه سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی مطلع شدم. در فضای تهدید و ارعاب رژیم متجاوز آمریکا علیه ملت ایران پس از شهادت سردار قاسم سلیمانی و به منظور دفاع در برابر حملات احتمالی ارتش آمریکا، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در آماده باش صددرصد قرار داشتند که متأسفانه خطای انسانی و شلیک اشتباه، به یک فاجعه بزرگ منجر شد و دهها انسان بی‌گناه قربانی شدند. جمهوری اسلامی ایران از این اشتباه فاجعه بار بسیار متأسف است.»

محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، در توئیتی «خطای انسانی در لحظات بحرانی ناشی از ماجراجویی آمریکا» را دلیل سقوط این هواپیما دانست و اظهار تاسف و همدردی خویش را اعلام کرد.

نمایندگان مجلس دهم نیز با صدور بیانیه‌ای سقوط هواپیمای اوکراینی را «اشتباه یک عضو خانواده نامیدند» و اعلام کردند اجازه نمی‌دهند، دشمن از این موضوع سوء استفاده کند. پیگیری جدی علل حادثه نیز درخواست علی لاریجانی رئیس وقت مجلس بود.

عذرخواهی فرمانده

بلافاصله پس از بیانیه ستادکل نیروهای مسلح امیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده هوافضای سپاه پاسداران، همه مسئولیت این سانحه را بر عهده گرفت و گفت: «موقعی که اطمینان پیدا کردم این اتفاق افتاده واقعاً برای خودم آرزوی مرگ می‌کردم».

 

حاجی‌زاده توضیح داد به دلیل تهدید آمریکا مبنی بر هدف قرار دادن 52 مرکز فرهنگی ایران، «همه یگان‌های آفندی و پدافندی در آماده باش صددرصد» بوده‌اند و به دلیل اعلام وضعیت جنگی اپراتور سامانه پدافند هوایی «هواپیما را موشک کروز تشخیص می‌دهد.»

سرلشکر سلامی فرمانده کل سپاه هم در مقابل نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی قرار گرفت و در مورد جزئیات این حادثه گفت: «خدای بزرگ را به شهادت می‌گیرم که دوست داشتم داخل هواپیمای اوکراینی بودم و می‌مردم ولی شاهد این ماجرای غم‌انگیز نمی‌بودم.»

رهبر انقلاب: ستاد کل پیگیری کند/ چنین سانحه‌ای تکرار نشود

اما رهبر انقلاب در پی نتایج تحقیقات ستاد کل نیروهای مسلح درباره سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی، در پیامی با ابراز همدردی عمیق و مجدد با خانواده‌های داغدار، ستاد کل نیروهای مسلح را مأمور پیگیری کوتاهی‌ها یا تقصیرهای احتمالی در این حادثه و مراقبت برای عدم امکان تکرار چنین سانحه‌ای کردند.
 

رهبر انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه فرمودند: «حادثه سقوط هواپیما، حادثه تلخی بود، دل ما را به معنای حقیقی کلمه سوزاند، از دست دادن جوان‌های عزیز مردم خوبمان و کسانی که از کشورهای دیگر اینجا بودند، حادثه بسیار تلخی بود.»

پیگیری‌های قضایی

۲۴ دی‌ماه 98 بود که غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوه قضائیه در نشست خبری خود در پاسخ به سوالی درباره پرونده هواپیمای اوکراین و تحقیق از مقامات نظامی در این پرونده گفت: تا امروز از تعدادی از افرادی که در این حوزه بودند تحقیقات مفصلی انجام شده و هر روز تا حوالی ساعت ۱۱ شب تیم‌های سازمان قضایی نیروهای مسلح مشغول تحقیقات و بازجویی و دریافت اسناد و مدارک هستند.

اسماعیلی درباره استیفای حقوق مادی و معنوی جانباختگان و خانواده‌های آنان گفت که‌«پیگیر و مطالبه‌گر استیفای حقوق خانواده‌ها هستیم و محور دوم کشف حقیقت است؛ تاکنون نظراتی ابراز شده اما باید همه ابعاد بررسی شود و به حقیقت ماجرا برسیم و محور سوم، اجرای عدالت است. در این موضوع، هم تأثیر سبب و هم تاثیر مباشر را بررسی می‌کنیم تا مشخص شود مسئولیت سبب و مباشر چقدر بوده است.»

همچنین «غلامعباس ترکی» دادستان نظامی استان تهران ۹ تیر ۱۳۹۹ با اشاره به آغاز تحقیق از متهمان به محض ارسال پرونده به دادسرای نظامی گفت: «در همان شب ۲۱ دی تعدادی از افرادی که در سامانه شلیک کننده و بخش‌های بالادستی آن حضور داشتند به عنوان متهم احضار شدند و تحقیقات مبسوطی در همان شب انجام و یکی از متهمان بازداشت شد.

وی افزود: در فرآیند تحقیقات، ۵ نفر دیگر به عنوان متهم تحت تعقیب قرار گرفتند که با قرار قانونی بازداشت شدند و در ادامه ۳ نفر از متهمان پس از انجام تحقیقات مقتضی با تودیع وثیقه آزاد شدند در حال حاضر ۳ نفر در بازداشت به سر می‌برند.

همچنین آذرماه امسال بود که رئیس بنیاد شهید اعلام کرد که با موافقت خانواده‌ها و بازماندگان ۱۲۷ مسافر هواپیمای اوکراینی سرنگون شده، این افراد زیر پوشش بنیاد شهید قرار گرفتند. هم‌چنین اعلام شد، 150 هزار دلار به ازای هر جانباخته به خانواده‌های آن غرامت داده خواهد شد.

پذیرش خطا در عین اصلاح زمینه خطا

«سهل‌انگاری مدیریتی» و «اشتباهات در تصمیم گیری» و «خطاهای سهوی» و «نفوذهای حاکمیتی» طی 4 دهه گذشته مهمترین عامل در شکل‌گیری این حوادث تلخ و دردناک بوده است. با این حال چنین اشتباهاتی در این ابعاد در مقایسه با همه کشورها و دولت‌ها نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی با همه دشمنی‌ها، فضاسازی‌های سنگین رسانه‌های خارجی در اطراف حادثه و ناکارآمدی داخلی، عملکردی قابل دفاع داشته است.

اخلاق، شرع و قانون باعث شده است طی همه این سالها حاکمیت در مواجهه با خطاهای مدیریتی، اولا صادقانه رفتار کند و بعد هم با قاطعیت نسبت به قصور و تقصیرها برخورد داشته باشد.

امروز نقشه ضدانقلاب تعمیم حداکثری و ناروا از خطاهای مصداقی به نهادها و ساختارهای حکومتی است و این طراحی پیچیده، تنها با درک دقیق از مرور حوادث و هوشیاری نسبت به پروژه فریب دشمن می‌تواند خنثی شود. 

انتهای پیام/





منبع خبر

روایتی از ۵ خطای فاحش/ از اعترافات مازیار ابراهیمی تا سانحه هواپیمای اوکراینی بیشتر بخوانید »

ماجرای مشتی که شهید «همت» حواله «اکبر قومپوز» کرد


ماجرای مشتی که شهید «همت» حواله «اکبر گنجی» کردبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، کتاب «کوهستان آتش» روایت‌گر بخشی از نوار مصاحبه با سرتیپ پاسدار «سعید قاسمی» در آذر سال ۷۵ است که با همکاری مشترک مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس و انتشارات «۲۷ بعثت» منتشر شده است.

در یخشی از این کتاب، به ماجرای درگیری شهید «محمدابراهیم همت» با «اکبر گنجی» اشاره شده است که در ادامه، این ماجرا را می‌خوانید:

عدم‌الفتح‌های عملیات «والفجر مقدماتی» و «والفجر۱»، صرف‌نظر از تمامی تلخ‌کامی‌هایی که برجای نهاد، موجب شد تا در عقبه لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص)، یعنی سپاه منطقه ۱۰ تهران نیز جبهه جدیدی از سوی شماری کار به دستان ذی‌نفوذ، علیه همت گشوده شود.

همان جریانی که همت همواره در نشست‌هایش با کادر‌های ارشد لشکر، از آن‌ها به‌عنوان خط سوم و خوارج جدید یاد می‌کرد. در رابطه با این واقعیت مسکوت مانده به ارائه یک روایت مستدل و مستند به نقل از مسئول واحد اطلاعات عملیات لشکر ۲۷ بسنده می‌کنیم:

بعد از سفر دو روزه مشهد، «همت» گفت: «سعید فردا صبح برویم سپاه منطقه ۱۰». حوالی ۱۰ صبح با «همت» رفتیم به تشکیلات منطقه در خیابان پاستور. حاجی با دو، سه نفر از مسئولین واحد عملیات منطقه جلسه کوتاهی داشت. از اتاق عملیات که خارج شدیم، گفت: «تو برو توی ماشین من هم می‌آیم».

هنوز چند پله پایین نرفته بودم که متوجه قیل و قالی در کریدور شدم. از نو از پله‌ها بالاآمدم، دیدم چهار، پنج نفر با لباس فرم سپاه، راه «همت» را سد کردند و جلودارشان کسی نیست جز «اکبر گنجی» که خوش‌نشینِ ازلی ابدی سپاه تهران بود و خودش را از آمدن به جبهه معاف کرده بود.

«گنجی» صدایش را انداخته بود پس کله‌اش و با قیافه مفتش‌مآب به «همت» نگاه می‌کرد و می‌گفت: «خوب واسه متوسلیان آبرو خریدی. خیال می‌کردیم فقط متوسلیان این هنر و داشت که بچه‌های تهرونو ببره کنار جاده اهواز ـ خرمشهر و صدتا، صدتا به کشتن بده. حالا می‌بینم نه بابا! اوستاتر از اونم هست. خوب بچه‌های تهرون رو بردی و هزار هزار، کانالای فکه رو با جنازه‌هاشون پرکردی حاج همت!».

«حاج همت» را کش‌دار و با لحنی مسخره به زبان آورد. من از این همه وقاحت «گنجی» که بین بچه‌های منطقه ۱۰ به «اکبر قمپوز» و «اکبر پونز» معروف بود، خشکم زده بود. نگاه که به «همت» انداختم دیدم از غضب مثل لبو سرخ شده و با آن نگاه تیز خودش زل زده به «گنجی». آمدم قدم از قدم بردارم و به سمت حاجی بروم که کار خودش را کرد.

با دست راست چنگ زد، یقه «اکبر قومپز» را گرفت و به یک ضرب او را مثل اعلامیه کوبید لای سه‌کنج دیوار و مشت چپش را برد عقب و فرستاد طرف فک او. مشت گره شده به فاصله چند سانتی صورت «گنجی» توی هوا متوقف ماند.

گفتم حاج‌آقا تو رو خدا ولش کن، غلطی کرد، شما بی‌خیال شو. «همت» هیچ واکنشی نشان نداد. همان‌طور زل زده بود به «گنجی». دست آخر در حالی که از غیض دندان‌هایش به هم ساییده می‌شد به او گفت: «آخه چی بهت بگم بچه مزلّف؟ خدا وکیلی ارزش خوردن این مشت منم نداری!».

برای تهیه این کتاب «کوهستان آتش» به قلم «گلعلی بابایی» اینجا را کلیک کنید.

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

ماجرای مشتی که شهید «همت» حواله «اکبر قومپوز» کرد بیشتر بخوانید »

انقلابی‌هایی که ضدانقلاب شدند/ سرنوشت انقلابی گری بدون داشتن مبانی

انقلابی‌هایی که ضدانقلاب شدند/ سرنوشت انقلابی گری بدون داشتن مبانی


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه سیاسی خبرگزاری فارس، رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «تحوّل صحیح احتیاج دارد به پشتوانه‌ی فکری… انسان به یاد بعضی‌ها می‌افتد، ما در انقلاب خودمان داشتیم کسانی را که اینها افراد انقلابی و علاقه‌مند بودند، منتها چون پایه‌‌های فکری‌شان پایه‌های محکمی نبود، پایه‌های ایمانی‌شان، پایه‌های متین و مستحکم و دارای پشتوانه‌های عقلانی محکم و استدلالی محکمی نبود، بعد از اینکه مدّتی گذشت و از سنین جوانی مثلاً یک مقداری عبور کردند، تبدیل شدند به همان فسیل‌هایی که اصلاً انقلاب علیه آن فسیل‌ها بود؛ یعنی انقلاب اسلامی در واقع یک عدّه فسیل‌های کج‌رو را کنار زد. بعضی جوانهای انقلابیِ دیروز هم بعد از آنکه وارد مرحله‌های گوناگون زندگی و عبور از سالهای جوانی شدند، در واقع نزدیک شدند -حالا یا بعضی‌ها نزدیک شدند، یا بعضی‌ها تبدیل شدند- به چیزی شبیه آن فسیل‌ها»[۱]

رهبر معظم انقلاب اسلامی همواره آحاد مردم به ویژه جوانان انقلابی را از انحراف بر حذر داشته و به تقویت مبانی معرفتی دعوت کرده اند. تاریخ نشان داده اگر مواضع ما بر پایه مبانی معرفتی متقنی شکل نگیرد؛ چه بسا بعید نباشد که در گردباد حوادث؛ از مواضع بر حق خود منحرف گشته و به فسیل هایی طاغوتی تبدیل شویم. در گزارش زیر مواضع اولیه  بعضی از شخصیت هایی را بررسی کرده ایم که به مرور زمان دچار انحراف و یا حتی ضدیت با انقلاب اسلامی شده اند.

بنی‌صدر

مواضع:

لزوم اطاعت از ولایت فقیه:

 «رئیس جمهور باید به حقانیت رهبری و ولایت فقیه ایمان کامل داشته باشد»[۲]

 

«وقتی رهبری را به رهبری قبول می‌کنید؛ حتی اگر او را قبول هم نداشته باشید باید از او اطاعت کنید.»[۳]

جهاد دائمی با سلطه ابرقدرت ها:

«جهاد بر اساس اصول، دائمی و عمومی است. یعنی باید دائم در جهاد باشیم. ما به نهضت های دیگری که برای آزاد کردن ملل از سلطه ستمگران می‌شود؛ هر اندازه بتوانیم کمک می کنیم.»[۴]

«امروز مبارزه با ابرقدرت ها نه تنها از لحاظ آزادی بشریت ضرورت تام دارد؛ بلکه نجات تمدن و موجودیت بشریت در گرو این مبارزه تعیین کننده است.»[۵]

آمریکا کمترین ارزشی برای حقوق بشر قائل نیست.[۶]

مدافع عدالت اقتصادی:

در پوستر های انتخاباتی، او را «مدافع عدالت اقتصادی و اجتماعی» می خواندند و نیز دارای «قاطعیت علی وار» توصیف می کردند.

مسعود رجوی

برخی از مواضع وی و سازمان منافقین در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی:

سربازان یکدل امام خمینی(ره)

«بگذارید همچون گذشته صراحتا اعلام کنیم که ما در خطوط ضد امپریالیستی سربازان یکدل و یکپارچه امام خمینی هستیم و در همین رابطه خواستار ایمنی و سلامت هرچه بیشتر امام می‌باشیم»[7]

 

دشمن اصلی؛ آمریکاست

«من دوباره تکرار میکنم که دشمن اصلی آمریکاست… مطمئنا ما نمی گوییم عدم رابطه مطلق؛ ولی از روابطی که اساس آن ضد استعماری باشد صحبت میکنیم.»[8]

جمهوری اسلامی مبین ضدیت عمیق با خودکامگی و استبداد است.[9]

پیشنهاد به امام خمینی برای تبدیل لانه جاسوسی به موزه جنایات آمریکا

افشاگری

باید هر فسادی را افشا کرد اصلا بنای سازمان آن است که شعار  “افشا کن” را در همه جا نقل محافل کند. روشن است که جوهر این خواست به حق و عادلانه همان محتوای ضد امپریالیستی و ضد سرمایه داری است[10]

مبارزه با سرمایه داری و حمایت از کارگران

لغو کلیه مقررات ضد کارگری و تدوین قانون جدید کار با نظر خود کارگران، تأمین مسکن برای تمامی کارگران، رسمی کردن کارکنان پیمانی، افزایش تصاعدی حق السهم کارگران از سود کارخانجات به نسبت افزایش سود کل[11]

انتخابات، انتخاب میان این کاندیدا و آن کاندیدا نیست. انتخابات، انتخاب میان جامعه و راه حل های سرمایه داری یا جامعه و راه حل های توحیدی و انقلابی است.[12]

موسی خیابانی

او نفر دوم سازمان منافقین در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بود؛ که در ۱۹ بهمن۶۰ به هلاکت رسید.

مواضع:

دشمن اصلی؛ آمریکاست

در هر زمانی حسینی و یزیدی وجود دارد و شاه فقط ابن یزید بوده و یزید اصلی آمریکاست.[13]

خود را مدیون امام می دانیم

ما آزادی خود را مدیون مجاهدت و جانفشانی های خلق رزمنده و ستم کشیده ایران در پرتو الهامات ان زعیم استوار و سازش ناپذیر(امام خمینی) هستیم[14]
استخدام ادبیات دینی

پیروزی از‌آن مستضعفین است.[15]

کریم سنجابی

او از رهبران جبهه ملی ایران بود و در سال ۶۱ به آمریکا گریخت.

مواضع:

برقراری صلح؛ در گرو حل مسئله فلسطین

برای فلسطین باید تمام قوا و قدرتمکان را به کار ببریم.[16]

تا موضوع فلسطین حل نشود؛ صلح در منطقه برقرار نمی‌شود.[17]

ابراهیم یزدی

او دبیر کل نهضت آزادی بود.  بعد از استعفای مهندس بازرگان، به یکی از منتقدین جمهوری اسلامی خصوصا در حوزه سیاست خارجی تبدیل شد.

مواضع:

حمایت از تسخیر لانه جاسوسی

مسئولیت تسخیر لانه جاسوسی به عهده آمریکاست.[18]
هر دولتی که بخواهد در توطئه هایی علیه انقلاب ما شرکت کند؛ لاجرم روابط ما با آن ها خصمانه خواهد بود و نه دوستانه.

 

صهیونیسم ستیزی

« یکی از بزگترین دشمنان جنبش انقلابی ما صهیونیست ها هستند. این صهیونیست ها به سادگی دل نمی‌کنند. استراتژی این تحرکات هم جنگ فرساینده سیاسی روانی است.[19]
ضرورت استقلال از ابر قدرت ها
جمهوری اسلامی باید مستقل از ابر قدرت ها باشد.[20]

آیت الله منتظری

مواضع:

آمریکا ستیزی:

لزوم مبارزه اصولی با آمریکا به عنوان علت العلل مظالم جهان[21]

آمریکا ریشه اصلی ظلم و فساد در جهان است.[22]

«مرگ بر شوروی و آمریکا و هر قدرت دیگر که می‌خواهند دیگران را استثمار کنند؛ باید شعار ما باشد.»[23]

عدم مماشات با جریان تفرقه افکن:

جریانی که باعث ایجاد تفرقه است باید کنار نهاده شود.[24]

ورود به وادی شرک؛ ثمره عدم تبعیت از رهبری انقلاب

«اگر با امام، رهبر انتقلاب، دست بیعت دادی؛ اما خط جداگانه ای درست کردی و گفتی در مقابل انقلاب اسلامی، انقلاب ملی؛ مشرک خواهی بود.»[25]

میرحسین موسوی

مواضع:

مقاومت در برابر استکبار جهانی:

وظیفه اول امروز ما در جهان افشای جنایات آمریکاست…پاسخ ما به آمریکا آمادگی دراز مدت ملت برای مقاومت تا پیروزی و احقاق حق ملت خواهد بود.[26]

«استکبار جهانی باید این‌ آرزو را به گور ببرد که نظام جمهوری اسلامی قدمی به عقب بردارد و یا روحیه ای داشته باشد که بخواهد از سیاست های اصولی خود دست بردارد.»[27]

 

«برای ما امروز بیش از همیشه دلایل خوف آمریکا و نوکران سعودی آن ها از شعار های حجاج روشن می‌شود. آن ها از شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل در جوانان خود ترسان هستند.»[28]

پیروی از رهبری؛ یک واجب شرعی

حرکت در خط رهبری فرض شرعی است.[29]

آزادی؛ تنها در چارچوب شرع

« دولت تحمل هیچ بی قانونی را نخواهد کرد. ما اول با نصیحت و سپس با قوه قهریه هر نوع حرکت ضد انقلابی را خواهیم کوبید. ما میگوییم آزاد هستید؛ اما در چارچوب شرع و اسلام.»[30]

موافقت با حجاب اجباری

میرحسین موسوی که در آن زمان مسئولیت روزنامه جمهوری اسلامی را بر عهده داشت با چاپ عکس معترضین به قانون حجاب اسلامی، سخت به آنان تاخت.

زهرا رهنورد

صدور انقلاب؛ از اصول انقلاب اسلامی

«روند اصولی انقلاب منوط به عدم سازش و نزدیکی به آمریکا، بلکه حفظ خشم و روحیه آشتی ناپذیر نسبت به این ابر قدرت؛ حفظ سیاست نه شرقی نه غربی؛ شرکت دادن مردم در امور…؛ حل مسئله مالکیت…؛ تلاش در جهت ایجاد وحدت کلمه و دنبال نمودن صدور انقلاب … است.»[31]

سازش با آمریکا؛ یک جنایت

« ما باید پیوسته خودمان را با آمریکا در جنگ بدانیم و او را به مثابه دشمن بزرگی بپذیریم. به مثابه شیطانی که یا باید به‌آن تسلیم شویم و در قعر مذلت و حقارت فرورویم و یا با‌آن بستیزیم و رستگار شویم. سودای سازش و نزدیکی با این خونخوار قسی، حتی برای لحظه ای هم که باشد؛ جنایت است.»[32]

 

کشف حجاب؛ دسیسه استعمار

وقتی برمی‌گردیم به مسئله حجاب دقیقا چیزی را کشف می‌کنیم آن ریشه‌های استعماری کشف حجاب است؛ یعنی دسیسه استعمار بوده برای اینکه بتواند به کشور ما حمله بکند از طریق زور نتوانسته آمده از طریق خویشتن‌زدایی اینکار را بکند. ما اگر بخواهیم به این استعمار پیروز بشویم باید برگردیم به همان خویشتن مکتبی خودمان.[33]

چرا لباس زن باید گشاد باشد؟

یک موضوعی مطرح می‌شود که خیلی‌ها می‌گویند ما حجاب را قبول داریم اما چرا مو معلوم نباشد، لباس گشاد باشد…در حقیقت که حجاب یک پوشش اجتماعی است یعنی برای تعادل و توازن در جامعه است. ما می‌خواهیم بهترین لباس را برای اینکه کمترین عارضه اجتماعی داشته باشد ارائه بدهیم یعنی هیچ نوع انگیزه جنسی در اجتماع ظاهر نشود.[34]

مهدی کروبی

مواضع:

مبارزه با لیبرال ها

نیرو های انقلابی پیشرومبارزه با استکبارند و نیروهای لیبرال در سایه آنها زندگی میکنند.[35]

افشاگری علیه نهضت آزادی

کروبی معتقد بود که نهضت آزادی اینکه جامعه مسلمان شده است ، رنج میکشد[36]

 

او بازرگان را حامی سازمان مجاهدین خلق و مسعود رجوی میدانست.[37]

حجت الاسلام موسوی خوئینی ها

مواضع:

استقلال کامل در گرو قطع رابطه با آمریکا

«قطع رابطه بین ایران و آمریکا را من به عنوان پیروزی و حاکمیت خط امام و شکست خطوط انحرافی تلقی می کنم و این شرایط را یهترین موقعیت برای ملت ایران می دانم که در تمام زمینه های عینی، استقلال کامل را در ابعاد مختلف پایه ریزی کنند.»[38]

تسخیر سفارت آمریکا نیاز به اجازه از امام ندارد

دانشجویان پیرو خط امام اصرار داشتند که پیش از تسخیر سفارت آمریکا نظر امام خمینی (ره) را جویا شوند، اما موسوی خوئینی‌ها در مقابل این درخواست آنان مقاومت کرد و گفت که اگر امام مخالفت کرد، تبعیت می‌کنیم و از سفارتخانه خارج می‌شویم.

 

رابطه با آمریکا مشکلی را حل نمی‌کند

روزنامه سلام تا پیش از انتخابات دوم خرداد سال 76 موضع ضدآمریکایی داشت و هر ساله به مناسبت سالروز تسخیر سفارت آمریکا، مطالبی ضدآمریکایی منتشر می‌کرد. ایشان در یکی از شماره های این روزنامه میگوید: «اشتباه است اگر فکر کنیم که رابطه با آمریکا مشکلات اقتصادی ما را حل می‌کند.»

صادق زیباکلام

حمایت از انقلاب فرهنگی

«بایستی در وهله اول دانشگاه ها را تعطیل نمود اما نه بدون برنامه و بی هدف، بلکه به طور سازمان یافته دانشجویان و استادان را داوطلبانه از طریق جهاد سازندگی روانه روستاها نمود…»

مخالفت با علوم انسانی غربی

بسیارى از مباحث علوم انسانى، مبتنى بر فلسفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هائى هستند که مبنایش مادیگرى است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است. خوب، این علوم انسانى را ترجمه کنیم، آنچه را که غربى‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌اعتقادى به مبانى الهى و اسلامى و ارزشهاى خودمان را در قالبهاى درسى به جوانها منتقل کنیم؛ این چیز خیلى مطلوبى نیست.»

ضرورت خوداتکایی کشور

«باید همه چیز را خودمان بسازیم، ولو اینکه وسیله‌ای که ما می‌سازیم، 50 سال، 100 سال یا 200 سال عقب‌تر از کشورهای غربی باشد.»

اکبر گنجی

معروف به اکبر پونز

اکبرگنجی معروف بود که به خانم هایی که کمی از موهایشان بیرون بوده؛ پونز میزده است.

مصدق و بازرگان غیر مکتبی بودند/ دادگاه انقلاب مماشات میکند.

 

مشکل دولت موقت و دولت مصدق را غیر مکتبی و غیر انقلابی بودن میدانست

به دادگاه انقلاب اتهام مماشات با ساواک و ضد انقلاب میزد و خواستار اعدام ضد انقلاب بود.

او بعد ها به ضد انقلاب خارج نشین میپیوندد و در تجمعات و کنفرانس های آنان شرکت داشته و با رسانه های مخالف نظام جمهوری اسلامی همکاری میکند. او جوایز متعددی از انجمن های وابسته به رژیم صهیونیستی و حقوق بشر غربی دریافت کرده است.

حشمت الله طبرزدی

رزمندگی

حشمت الله طبرزدی در سالهای جنگ، به عنوان داوطلب به جبهه رفت و چند ترکش هم به او اصابت کرد.

دو برادرش را هم در جنگ از دست داد.

مبدع امام خامنه ای

او مسئول نشریه پر سر و صدای «پیام دانشجو» بود و در نشریه اش برا اولین بار برای رهبر انقلاب لفظ «امام خامنه ای» را به کار برد.

 

افشاگری

او در نشریه پیام دانشجو تلاش داشت افشاگری های گسترده ای انجام دهد و همچنین خواستار محاکمه عاملین وضع موجودا اقتصادی می‌شد.

طبرزدی یکی از مسببین وقایع کوی دانشگاه بود. او در سال‌های پایانی دهه هفتاد جبهه دمکراتیک ایران را تأسیس کرد و اکنون خود را یک سکولار می‌داند و به تبلیغات علیه نظام جمهوری اسلامی مشغول است.

محسن مخملباف

علیه سینمای طاغوتی ها

«در مورد طاغوتی‌ها باید بپذیریم که سینمای آنها مثل تمدن شاهنشاهی به پایان رسیده است.»

«طاغوتی‌ها خودشان هم می‌دادند که من حتی حاضر نیستم در یک لانگ شات با آنها حضور پیدا کنم، چه رسد به اینکه با آن ها در یک صحنه کار کنم.»

«من جارو کردن پای ضعیف‌ترین مسلمان کارگردان یا بازیگر را به همکاری با گردن کلفت‌ترین هنرمند غیرمسلمان عوض نمی‌کنم.»

 

انقلاب اسلامی؛ بازگشت به خویشتن

«انقلاب اسلامی بازگشت به خویشتن اسلامی بود.»

«اگر دین از سیاست جدا نیست، که نیست، هنرمند مسلمان غیرسیاسی هم نداریم.»

عاشق شهادت

«ما هنرمندان مسلمان شاگرد بهشتی و مطهری و شریعتی و رجایی هستیم و عاقبت همان‌ها را داریم. ما عاشق شهادتیم و اگر شهید نشوم خسران عمر کرده‌ام.»

حاضر بودم نارنجک به خود ببندم

«واقع قضیه این است که دو ساعت پیش که فیلم اجاره‌نشین‌ها را دیدم حاضر بودم به خودم نارنجک ببندم و مهرجویی را بغل کنم و با هم به آن دنیا برویم. اما یک ربع پیش که با قرآن استخاره کردم خوب آمد که به شما بگویم و نه به کس دیگر. ادای وظیفه کردم؛ ثواب یا گناه؛ آخرت خودتان را به دنیای دیگران نفروشید».

حرف زدن با دختر ممنوع!

مدیر مسئول کیهان بچه ها میگوید در سال های 58-59 روزی در اتاقم در حوزه هنری صدایی عربده و فوحش شنیدم. دیدم محسن است. و بر سر یک دانشجو داد میزند. به حکم وظیفه‌ام گفتم محسن‌جان چه شده، گفت: کلاهت را بگذار بالاتر. می‌پرسی چی شده؟ این فلان فلان شده داشت با آن دختر پشت درخت‌ها حرف می‌زد! 

مخملباف سال ۱۳۸۴ از ایران مهاجرت کرد. او در سال ۸۸ همنوا با سازمان منافقین علیه نظام و انقلاب موضع‌گیری می‌کرد. وی برای دریافت جایزه به اسرائیل نیز سفر کرده است.

محمد نوری زاد

سوابق انقلابی

همکار شهید آوینی در برنامه روایت فتح 

خالق مجمموعه های تلوزیونی «شبهای رمضان» و «ما اهل مسجدیم» و …

اظهارات نسبت به علما

مراجع تقلید نباید خمس دریافت کنند و همه باید وجوهات خود را به رهبری بدهند.

آیت الله مصباح را چراغ راه خطاب کرده بود.

بقاء ما وابسته به تبعیت از ولایت

«همانگونه که آمریکا در طوفان های آخرالزمانی و در سیلاب عظیمی که به راه افتاده غرق خواهد شد، ما نیز اگر از اسلام و ولایت فقیه و حقیقت فاصله بگیریم و از کشتی نجات ولایت خارج شویم، غرق خواهیم شد و کسی وجود و بقاء ما را تضمین نکرده است.»[39]

توصیه به عبدالله نوری

«فقط به آرایش آدم‌هایی که برایت متن دفاعیه را نوشتند، دقت کن. آن‌ها مستقیم و صریح، حرف‌های خودشان را در دهان شما گذاردند…آن‌ها خود شهامت فحش دادن به مقدسات این انقلاب را نداشتند، پس این مأموریت را از حنجره‌ی شما بیرون کشیدند. چه کسی فکر می‌کرد شما، یک روز پیش آمریکا و اسراییل سرخم کنی؟»

نوری زاد که تا قبل از فتنه ۸۸؛ به اتخاذ مواضع تند انقلابی شهره بود؛ پس از این انتخابات به تدریح نه تنها علیه نظام فعالیت کرد؛ بلکه حتی از توهین های مکرر به عقاید و مقدسات اسلامی نیز فروگذار ننمود.  این تغییر را می‌توان با یکی از جملات خود او توصیف کرد:«آدم‌ها ممکن است امروز در قله باشند و فردا در کف دره. این به خودشان مربوط است. اما آن چه که تغییر نمی‌کند، حقیقت است».

 

[1] ۱۳۹۹/۰۳/۱۴

[2] بنی صدر در سخنرانی تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری از کتاب از ما بریده ها

[3] ۶ اردیبهشت ۵۹ کیهان

[4] ۶ اسفند ۵۷ روزنامه کیهان

[5] 9 اردیبهشت ۵۹ روزنامه کیهان

[6] 6 اردیبهشت ۵۹ کیهان

[7] به هنگام اعلام کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری در دی ماه سال 58

[8] .مسعود رجوی: شماره ۹۸ نشریه مجاهد

[9] 25 دی ۵۸ نشریه مجاهد

[10] روزنامه مجاهد:شماره 21 :9/11/1358 :ص1

[11] از برنامه حداقل مجاهدین خلق؛ شماره ۵۳ نشریه مجاهد

[12] نشریه مجاهد:شماره 23 : 23/11/1358

[13] عاشورا و فلسفه آزادی: ص 35)

[14] نامه مسعود رجوی و موسی خیابانی:1/11/1357

[15] عنوان سخنرانی موسی خیابانی در جمع کارگران در مهر ۵۸

[16] 9 خرداد ۵۸ روزنامه اطلاعات

[17] 9 خرداد ۵۸ روزنامه اطلاعات

[18] 15 آبان ۵۸ روزنامه جمهوری اسلامی

[19] 2 اردیبهشت ۵۸ کیهان

[20] 12 اسفند ۵۷ روزنامه اطلاعات

[21] 14 تیر ۶۷ روزنامه جمهوری اسلامی

[22] 13 تیر ۶۷ کیهان

[23] 2 دی ۵۹ روزنامه جمهوری اسلامی

[24] ۲۳ اسسفند ۵۹ کیهان

[25] 23 اسفند ۵۹ کیهان

[26] 13 تیر ۶۷ روزنامه جمهوری اسلامی

[27] 12 اردیبهشت ۶۷ کیهان

[28] 8 اردیبهشت ۶۷ کیهان

[29] ۱۷ خرداد ۶۸ کیهان

[30] ۶ اردیبهشت ۶۱ کیهان

[31] ۲۱ بهمن ۵۹ کیهان

[32] 21 بهمن ۵۹ کیهان

[33]  ۲۸ تیر ۵۹؛ روزنامه انقلاب اسلامی

[34] ۲۸ تیر ۵۹؛ روزنامه انقلاب اسلامی

[35] ( سخنرانی درنماز جمعه سال 1362: روزنامه جمهوری اسلامی)

[36] همان

[37] همان

[38] ۲۱ فروردین 59 روزنامه جمهوری اسلامی

[39] از مجموعه نوشته هایی تحت عنوان «جهان پس از آمریکا»

انتهای پیام/





منبع خبر

انقلابی‌هایی که ضدانقلاب شدند/ سرنوشت انقلابی گری بدون داشتن مبانی بیشتر بخوانید »