ایثارگری

سکه آسمانی برگزیده جشنواره قصه گویی استان مرکزی شد

سکه آسمانی برگزیده جشنواره قصه گویی استان مرکزی شد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از اراک، قصه‌ی سکه آسمانی داستان زندگی شهید محمد نادری توسط داود کرمی تهیه و تنظیم شد و در جشنواره قصه گویی استان مرکزی رتبه برتر را در بخش قهرمانان ایران به خود تخصیص داد.

از بین ۱۵۶۰ اثر که به دبیرخانه ارسال شده بود ۷۳ اثر به بخش مسابقه راه پیدا کرد و از بین این ۷۳ اثر قصه سکه آسمانی توسط هیئت داوران به عنوان قصه برگزیده انتخاب شد.

این قصه به مرحله‌ی منطقه ای راه پیدا کرد و داود کرمی در این جشنواره با اشاره به موضوع دفاع مقدس عنوان کرد: نسل جوان ما باید قهرمانان واقعی خود را بشناسد و با گذشته کشور خود آشنا گردد تا آگاهی کافی را برای مقابله با اهداف شوم دشمن داشته باشد.

انتهای پیام/

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

سکه آسمانی برگزیده جشنواره قصه گویی استان مرکزی شد

سکه آسمانی برگزیده جشنواره قصه گویی استان مرکزی شد بیشتر بخوانید »

پیکر شهید «رحمان خدادادی» در قم تشییع می‌شود

پیکر شهید «رحمان خدادادی» در قم تشییع می‌شود


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از قم، مراسم وداع با پیکر مطهر شهید مدافع حرم لشکر فاطمیون «رحمان خدادادی» صبح روز پنجشنبه ۲۲ آذر در حسینیه شهدای گمنام بهشت معصومه (س) قم برگزار می‌شود.

پیکر شهید «رحمان خدادادی» در قم تشییع می‌شود

همچنین پیکر مطهر این شهید عزیز، روز جمعه ۲۳ آذرماه بعد از نماز جمعه از مصلای قدس و از مسیر بلوار نیایش به سمت میدان جانبازان تشییع و سپس برای خاکسپاری به گلزار شهدای بهشت معصومه (س) منتقل خواهد شد.

شهید رحمان خدادادی از شهدای فاطمیون، متولد سال ۱۳۵۵ دارای سه فرزند و با سابقه ۱۷ بار اعزام به میادین دفاع از حرم بود که در ۱۵ آذرماه جاری در استان حماه سوریه به شهادت رسید.

پیکر شهید «رحمان خدادادی» در قم تشییع می‌شود

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
پیکر شهید «رحمان خدادادی» در قم تشییع می‌شود

پیکر شهید «رحمان خدادادی» در قم تشییع می‌شود بیشتر بخوانید »

مروری بر آثار جایزه شهید آوینی جشنواره «سینما حقیقت»

مروری بر آثار جایزه شهید آوینی جشنواره «سینما حقیقت»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، هجدهمین جشنواره فیلم سینمای ایران؛ «سینما حقیقت» این روز‌ها در پردیس سینمایی چارسو در حال برگزاری هست. در بخش ویژه شهید آوینی که به آثار سینمای دفاع مقدس، انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت اختصاص دارد ۲۶ فیلم در قالب آثار بلند، نیمه بلند و کوتاه مستند به نمایش درمی‌آید. 

مروری بر آثار جایزه شهید آوینی جشنواره «سینما حقیقت»

مستند‌های حاضر در بخش جایزه شهید آوینی هجدهمین جشنواره «سینماحقیقت» به شرح زیر هست.

«آستیگمات» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی مهدی آگاه منش

این مستند با رویکردی تحلیلی و تاریخی، به بررسی دوران حساس و سرنوشت‌ساز انقلاب اسلامی ایران از شهریور ۱۳۵۷ تا بهمن ۱۳۵۷ می‌پردازد. با تکیه بر گزارش‌های نهاد‌های اطلاعاتی آمریکا که پیش‌بینی ماندگاری طولانی‌مدت حکومت پهلوی را مطرح می‌کردند، مستند «آستیگمات» تلاش می‌کند تا با نگاهی عمیق به اوضاع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن دوران، دلایل فروپاشی رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی را بررسی کند.

در این مستند، کارگردان با گفتگو با هفت متخصص در زمینه‌های مختلف، به تحلیل رویداد‌های آن دوران و چالش‌های پیش روی انقلاب اسلامی می‌پردازد. انتخاب عمارت مسعودیه به عنوان لوکیشن اصلی فیلمبرداری، به دلیل اهمیت تاریخی این مکان و ارتباط آن با رویداد‌های انقلاب هست.  مستند «آستیگمات» با مدت زمان ۱۰۰ دقیقه، مراحل فنی خود را به طور کامل پشت سر گذاشته و متقاضی حضور در جشنواره مستند سینما حقیقت هست. این مستند با رویکردی نوآورانه و بهره‌گیری از اسناد و تصاویر آرشیوی، به دنبال ارائه تصویری دقیق و جامع از یکی از مهم‌ترین رویداد‌های تاریخ معاصر ایران هست.

«آلبوم خانوادگی من» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی محمدرضا نوروزبیگی

این فیلم مستندی تاریخی درباره چند نسل از یک خانواده رانده‌شده فلسطینی هست که در بستر خود داستان اشغال یک سرزمین را نیز به روایت نشسته هست. کارگردان این مستند، اما فیلمی را که ساخته به شکلی دیگر توصیف می‌کند: «در این فیلم سعی و تلاش ما این بوده که انسان معاصر فلسطینی و مصائبی را که بر او رفته، روایت کنیم. یعنی بر خلاف دیگر مستند‌های تولیدشده با محوریت فلسطین که بیشتر به موضوع تاریخ سیاسی فلسطین می‌پردازند، به موضوع خانواده‌ای از هم پاشیده و رانده‌شده پرداخته‌ایم که هر کدام در گوشه‌ای از کره‌زمین پراکنده شده‌اند و تنها چیزی که آنها را در کنار یکدیگر قرار می‌دهد، آلبومی هست که نسل به نسل در این خانواده منتقل شده هست».

«آن رزمنده همدانی» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی بهمن ابراهیمی

این مستند ۷۶ دقیقه‌ای بر اساس زندگی شهید والامقام «علی چیت سازیان» و طی ۴۰۰ روز مطالعه و برنامه سازی تهیه شده و از دوران کودکی تا فرماندهی این شهید را روایت می‌کند.
نام این مستند از سخنان رهبر معظم انقلاب برگرفته شده هست و تداعی کننده این بیان شهید چیت سازیان هست که می‌گفت: (کسی می‌تواند از سیم خاردار دشمن عبور کند که در سیم خاردار‌های نفس خود گیر نکرده باشد.)

«آن روز که سنگ بارید» به کارگردانی سعید صادقی سرارودی و تهیه‌کنندگی احمد شفیعی

این مستند داستان خانواده‌ای هست که در ریزش کوه در جاده چالوس درگیر حادثه‌ای شده‌اند و حالا در پی جبران خسارت هستند. 

«آن سوی دیوار» به کارگردانی علیرضا حسنی و تهیه‌کنندگی امیر مهریزدان و محمدتقی بستجانی

مستند «آن سوی دیوار» ساخته علیرضا حسنی درباره دختری آمریکایی هست که علیه رژیم اشغالگر قدس فعالیت می‌کند.

«بمب‌ها می‌آیند» به کارگردانی مهدی ملکی و تهیه‌کنندگی محمد نجفی

این مستند درباره این هست که در رمضان سال ۱۳۶۴، صدام تهدید می‌کند تهران را تا ۲۰ روز دیگر با سلاحی پیشرفته هدف قرار خواهد داد. گروهی در ارتش تلاش می‌کنند در فرصتی بیست روزه این تهدید را خنثی کنند. آنها با ارتقا توان پدافندی موفق می‌شوند بلندپرواز‌ترین جنگنده‌های عراق را ناکام کنند.

«بهشت کوچک ما» به کارگردانی محسن اسلام‌زاده و تهیه‌کنندگی محسن اسلام‌زاده و رضا ابراهیم‌پور

خانه محمد و خانواده‌اش در جنوب لبنان بر بلندی تپه‌ای روبه‌روی پایگاه مرزی اسراییلی‌هاست. پدر او به خاطر نگهداری از ۵۰۰ قناری خانه را ترک نکرده هست. محمد با گروه فیلم‌ساز ایرانی آشنا شده و آنها را به خانه می‌برد.

مروری بر آثار جایزه شهید آوینی جشنواره «سینما حقیقت»

«پدر» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی حسین همایونفر

«پدر» روایتی از هفت سال زندگی یک خانواده ایرانی با محوریت پدر خانواده هست که در روستای کمال الملک از توابع کاشان تصویر برداری شده و در بخش آوینی هجدهمین جشنواره سینماحقیقت اکران می‌شود.

«تفسیر و تفنگ» به کارگردانی سید حسین امام جمعه و رضا ایروانی الداغی و تهیه‌کنندگی رضا ایروانی الداغی

«تفسیر و تفنگ» به کارگردانی سید حسین امام جمعه و رضا ایروانی و تهیه‌کنندگی ناصر آراسته در استودیو بیست و دو تهیه و تولید شده که روایتی نو و بدون سانسور از سرشت و سرنوشت گروه فرقان را به تصویر کشیده هست.

«تو به کوچ عادت داشتی» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی امیر عسگری

روایتی از دوران کودکی زندگی شهید «حاج قاسم سلیمانی» و سختی‌هایی که در مسیر رشد و بزرگ شدن پشت سر می‌گذارد. قاسم کوچک برای ادای قرض پدر به کرمان می‌رود و این سفر، آغازی هست برای تغییر مسیر زندگی او.

«خط القعر» به کارگردانی فرشاد اکتسابی و تهیه‌کنندگی فرشاد اکتسابی و حمید مهندسی

مستند «خط القعر» به کارگردانی فرشاد اکتسابی و تهیه‌کنندگی مشترک حمید مهندسی و فرشاد اکتسابی با نگاهی تاریخی و ریشه‌شناسی به عوامل شروع جنگ عراق علیه کشورمان می‌پردازد.

«روزگار احمد» به کارگردانی محسن اردستانی رستمی و تهیه‌کنندگی ساسان فلاح‌فر

روزگار احمد، زندگی شهید احمد کاظمی از ابتدای انقلاب را روایت می‌کند تا زمانی که در سال ۱۳۸۴ به شهادت می‌رسد. این مستند با افراد شاخص و دوستان نزدیک شهید مصاحبه کرده هست و تصاویر دیده‌نشده‌ای از ایشان را به نمایش می‌گذارد. اما نتوانسته به آن انسجام ببخشد. گفتارمتن و مصاحبه‌ها به خوبی باهم هماهنگ نشده و صرفا گزارشی از زندگی این شهید هست؛ بنابراین قسمت‌هایی از آن خسته‌کننده می‌شود و در بیان نخبگی‌های شهید الکن عمل می‌کند.

«سنگر هفت تپه» به کارگردانی علی زهیری و تهیه‌کنندگی محمدرضا کریمی‌راد

در دوران جنگ وقتی آژیر خطر به صدا در می‌آمد، مردم هفت‌تپه به سنگری که در شرکت نیشکر هفت‌تپه بود، پناه می‌بردند تا از بمباران در امان باشند؛ امروز دیگر جنگ تمام شده، اما آن سنگر کماکان زنده هست و به محلی برای دادخواهی و تظلم‌جویی کارگران تبدیل شده هست. این فیلم روایت‌گر روز‌هایی هست که کارگران روی این ریل سنگر برای نجات هفت‌تپه تلاش کردند.

«صور صعده» به کارگردانی امیرحسین رضایی و محمدمهدی شعاعی و تهیه‌کنندگی محمد نجفی

در سال ۱۹۹۹ «حسین الحوثی» در استان صعده یمن، فعالیت‌هایی را آغاز می‌کند و با ترویج نوع جدیدی از مذهب شیعه زیدیه، مسیر تازه‌ای را برای کشورش می‌گشاید. راهی که منجر به تشکیل جنبش اسلامی انصارالله می‌شود.

مروری بر آثار جایزه شهید آوینی جشنواره «سینما حقیقت»

«ضد قهرمان» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی عارف افشار

فیلم روایتی مستند هست از زندگی شیخ‌صادق خلخالی از پیروزی انقلاب تا زمان مرگ (سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۸۲).

«عاتقه» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی مسعود دهنوی

گل‌ها و گربه‌ها تنها بازماندگان همراه «عاتقه» زیر بمباران فسفری دشمن‌اند. او تلاش می‌کند با ماندنش، شهر را زنده نگه دارد.

«مامان» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی علی محمد صادقی

این مستند زندگی ثریا نوروزی (همسر شهید کاظم صادقی) را روایت می‌کند. نحوه آشنایی او و همسرش پیش از انقلاب، ازدواج‌شان و سال‌های بعد از جنگ.

«محمد ایرانی» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی مصطفی ملاحسینی اردکانی

این فیلم روایتی از زندگی مجاهدانه دانشجوی ایرانی، محمدحسین رمضانخانی هست که تیرماه ۵۹ در لبنان ترور می‌شود.

«نبرد‌های فانتوم» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی سالار بی‌باک

مستندی هست که به شرح ماموریت‌ها و عملیات‌های خلبانان شکاری بمب افکن اف-۴ (ملقب به فانتوم) در جنگ هشت ساله می‌پردازد و پس از معرفی مختصر خصوصیات فنی و پروازی این هواپیما که ستون فقرات نیروی هوایی در جنگ را تشکیل می‌داد به تاریخچه‌ی ورود این جنگنده به کشورمان اشاره می‌کند.

«نجوا‌های شکسته» به کارگردانی امیر اطهر سهیلی و تهیه‌کنندگی مهدی مطهر

«نجوا‌های شکسته» روایتی هنرمندانه از درد مشترک اهالی شهری هست که ساز‌های شکسته خود را از آوار جنگ بیرون می‌کشند و دوباره سعی بر این دارند که روح موسیقی و هنر را در شهر جاری کنند. 

«یک وجب خاک» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی نیما مهدیان

این مستند بلند با زبان رسای خود فریاد می‌زند که شریف زندگی کردن تاوان دارد، با عزت زیستن بها دارد و بسیار مردمانی هستند که این بهای تلخ و سنگین را نسل به نسل می‌پردازند تا پرواز همای سعادت را بر قله‌های رفیع انسانیت به نظاره بنشینند؛ جایی که از نگاه روزمرگیِ ما، دور و دست‌نیافتنی هست.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
مروری بر آثار جایزه شهید آوینی جشنواره «سینما حقیقت»

مروری بر آثار جایزه شهید آوینی جشنواره «سینما حقیقت» بیشتر بخوانید »

طعمه ۳۰۰ نفره برای نجات ۵۰۰۰ رزمنده ایرانی!

پیشمرگان ۳۰۰ نفره برای نجات ۵۰۰۰ رزمنده ایرانی!


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، نیرو‌های خودی در ارزش‌گذاری سه جبهه، مانند دشمن، اولویت اول را برای جبهه جنوبی قائل بودند و جبهه‌های میانی و شمالی در رتبه دوم و سوم قرار داشت. به همین دلیل فرماندهی نیروی خودی در جبهه جنوبی تمرکزیافته بود و جبهه میانی عمدتاً با اتکای به توان تقویت‌شده سپاه منطقه ۷ و قرارگاه ارتش در غرب کشور اداره می‌شد.

به‌عبارت‌دیگر، اگرچه دو عملیات مطلع الفجر و محمد رسول‌الله (ص) از سلسله عملیات‌های دوره آزادسازی شناخته می‌شود، لیکن توانی که در این عملیات‌ها به کار گرفته شد، همچون عملیات‌های جبهه جنوبی نبود.

در عملیات مطلع الفجر که به فرماندهی مشترک سپاه و ارتش در منطقه جبهه میانی؛ گیلان غرب، شیاکوه از تاریخ ۹/۲۰ الی ۱۳۶۰/۱۰/۶ انجام شد، ارتفاعات شیاکوه و برآفتاب به تصرف خودی درآمد، اما پاتک‌های سنگین و متوالی دشمن از یک‌سو و عدم امکان پشتیبانی از نیرو‌ها به سبب دوری مسافت خط مقدم با عقبه از سوی دیگر، موجب شد که با وجود ۱۸ روز مقاومت، قله‌های آزادشده بار دیگر به تصرف دشمن درآید.

در این عملیات، غلامعلی پیچک فرمانده محور تنگ کورک به شهادت رسید.

به‌منظور سالروز این عملیات غرورآفرین، خاطرات سردار رضا میرزایی؛ فرمانده تیپ یکم لشکر ۳۲ انصار الحسین (ع) در دوران دفاع مقدس از این عملیات، در دو بخش منتشر می‌شود:

منطقه کمی آرام شده بود. وارد دومین پاییز جنگ شده بودیم. دومین پاییز پس از اشغال قصر شیرین و دشت ذهاب که ارتش بعثی عراق کاملاً به لاک دفاعی رفته بود و همه حرکت‌های ما هم برای بازپس‌گیری سرزمین‌های اشغالی ناموفق بود.

جبهه‌ها، هم از نظر استحکامات سنگری و هم امکانات نیرویی و تدارکاتی کمی سامان گرفته بود. اوایل آذر ۱۳۶۰ هرچند وقت یک‌بار برای تهیه آذوقه و مهمات به پادگان ابوذر می‌رفتیم. تردد ماشین‌های نظامی سپاه و ارتش در پادگان به نحو قابل‌ملاحظه‌ای زیاد شده بود و بسیاری از ساختمان‌ها مملو از نیرو‌های تازه‌نفس از شهر‌های مختلف کشور بود که پس از پرس‌وجو متوجه شدیم پاسداران و بسیجیانی از استان آذربایجان شرقی به همراه نیرو‌های محلی، ژاندارمری و ارتش به‌قصد آزادسازی ارتفاعات اطراف گیلان غرب در پادگان ابوذر مستقرشده‌اند.

روز ۲۰ آذرماه ۱۳۶۰، از عملیاتی تحت عنوان مطلع الفجر در گیلان غرب مطلع شدیم. خبر عملیات را از طریق دوستانی که از آن محور به پادگان می‌آمدند جویا می‌شدیم.

ارتفاعات محور شمالی گیلان غرب بسیار صعب‌العبور بود، لذا تصرف آنها مستلزم غافلگیری دشمن و هجوم ناگهانی نیرو‌های ایرانی بود.

در سرپل ذهاب مستقر بودیم و اخبار لحظه‌به‌لحظه منطقه از قرارگاه‌های سنبله سپاه و ذوالفقار ارتش را که زیر نظر برادران محمد بروجردی و سید یحیی رحیم صفوی از سپاه و علی صیاد شیرازی از ارتش بود دریافت می‌کردیم.

** محاصره ۵۰۰۰ نفر از رزمندگان ایرانی

در ساعات اولیه رزمندگان محور یکم در دشت گیلان غرب به اهداف خود در عمق مناطق تحت اشغال عراقی‌ها می‌رسند و پس از عبور از ارتفاعات شیاکوه در عقبه دشمن منتظر پیشروی رزمندگان محور دوم و در نهایت پیروزی در کل عملیات می‌شوند.

در واقع، پیروز ماندن محور یکم بستگی به موفقیت محور دوم داشت و اگر محور دوم نمی‌توانست هدف‌های سخت خود را بگیرد، در واقع دشمن در جناح راست جا می‌ماند و در نتیجه به‌طور طبیعی عقبه محور پیروز را می‌بست.

دشمن با استفاده از صخره‌ای بودن و صعب‌العبور بودن مواضع، موفق به جلوگیری از نفوذ نیرو‌های محور دوم می‌شود و متأسفانه محور اول به استعداد حدود ۵ هزار نفر به محاصره دشمن می‌افتد.

با تصمیم فرماندهان قرار بر این می‌شود نیرو‌ها را به سمت تنگه قاسم‌آباد و به‌طرف عراقی‌ها بفرستند تا ضمن سرگرم شدن دشمن، زمینه شکست محاصره محور اول را فراهم آورند ولی هوشیاری و آتش سنگین دشمن باعث می‌شود علاوه بر حفظ مواضع خود، اجازه کوچک‌ترین تحرکی را به ما ندهد.

شهادت غلامعلی پیچک در راه نجات محاصره‌شدگان

دو روز از محاصره نیرو‌ها گذشت. آنها علاوه بر مهمات نیاز به اقلام تدارکاتی و غذا داشتند. گروهی بر این کار به قلب دشمن زدند، اما با شهادت بسیاری از آنها، کمک‌رسانی با شکست همراه شد.

در این ایام بود که چندین بار به قرارگاه سنبله رفتم و شاهد بی‌قراری فرماندهان بودم. در یکی از این رفت‌وآمد‌ها برادر غلامعلی پیچک را دیدم که با سرگرد مرادی همراه با گروهی عازم محور یکم شدند. آنها در حال جستجوی راهی برای خروج محاصره‌شدگان بودند که ناگهان گلوله خمپاره‌ای در کنارشان فرود آمد و هردو به شهادت رسیدند. چند ساعت بعد خبر شهادتشان قرارگاه را متحیر کرد. این آخرین تلاشی بود که برای آزادسازی نیرو‌های محور اول انجام گرفت.

تصور محاصره غریبانه هزاران نفر در عمق سرزمین‌های اشغالی برای همه رنج‌آور شده بود و رنج آنها به جبهه سرپل ذهاب و محور همدانی‌ها می‌رسید.

** ۳۰۰ نفر طعمه شدند تا ۵۰۰۰ نفر نجات یابند

فرماندهان، ناامید نشدند و تصمیم گرفتند با واردکردن نیرو‌های تازه‌نفس، با شکست دادن نیرو‌های عراق و نفوذ در دل دشمن، خود را به ارتفاعات تنگ کورک برسانند که عقبه اصلی دشمن محسوب می‌شد و در واقع عراقی‌ها را محاصره کنند. در این وضعیت، آنها مجبور به رهاسازی محاصره کنندگان شوند و به سمت این نیرو‌ها بیایند.

در واقع، تعدادی طعمه شوند و فدا شوند تا ۵ هزار رزمنده آزاد شوند. این نیرو‌های تازه‌نفس کسانی نبودند جز نیرو‌های استان همدان که جبهه سرپل ذهاب تحویل آنان بود و من و حبیب‌الله مظاهری هدایت آنها را عهده‌دار بودیم.

به‌جز نیرو‌های واحد روابط عمومی و آموزش، اغلب نیرو‌های سپاه ناحیه همدان ظرف چند ساعت خود را در پادگان ابوذر به ما رساندند.

همراه با حدود ۳۰۰ رزمنده همدانی در روز ۲۲ آذرماه ۱۳۶۰ با پنج دستگاه آیفای ارتش از پادگان ابوذر عازم جبهه گیلان غرب شدیم. پس از عبور از سه‌راهی سراب گرم و روستا‌های افشار آباد و شیشه راه به روستای نثاردیره رسیدیم و در آنجا مستقر شدیم؛ روستایی که در مسیر قرارگاه سنبله به چم امام حسن واقع‌شده بود.

با رسیدن ما نم‌نم باران هم شروع شد. با اینکه هوا نسبتاً سرد بود، فضای سرسبزی را در جلوی چشمانمان شاهد بودیم. روستا در مسیری واقع‌شده بود که دو طرف شرقی و غربی آن را ارتفاعات گرفته بودند و شمال و جنوب آن باز و محل تردد بود. ارتفاع روبرویمان باعث شده بود عراقی‌های مستقر در بازی دراز تسلطی بر روستا نداشته باشند.

** سه گروه ۴۵ نفره؛ داوطلب شهادت

آن شب استراحت کردیم و فردای آن روز با نقشه، عملیات را برای نیرو‌ها تبیین کردند. آنجا بود که قرار شد سه گروه داوطلب و شهادت‌طلب ۴۵ نفره به همراه یک گروه تدارکات، عازم تنگ کورک شوند؛ و بقیه در روستای نثار دیره که به‌عنوان عقبه و مقر انتخاب‌شده بود؛ باقی بمانند.

فرماندهی ستاد پشتیبانی با برادر حجت‌الله کتابی بود. فرماندهی سه گروه استشهادی نیز به من و امیر چلویی و فتح‌الله شیریان محول شد و ترکیب گروه‌ها نیز مشخص گردید.

منابع:

۱-جمعی از نویسندگان، اطلس جنگ ایران و عراق، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران، چاپ چهارم ۱۳۹۹، صفحه ۵۶،

۲-رستمی، علی، از ارتفاعات سخت تا نخل‌های بی‌سر، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران ۱۴۰۲، ۴۴۲، ۴۴۳، ۴۴۴، ۴۴۵

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

پیشمرگان ۳۰۰ نفره برای نجات ۵۰۰۰ رزمنده ایرانی!

پیشمرگان ۳۰۰ نفره برای نجات ۵۰۰۰ رزمنده ایرانی! بیشتر بخوانید »

طعمه ۳۰۰ نفره برای نجات ۵۰۰۰ رزمنده ایرانی!

طعمه ۳۰۰ نفره برای نجات ۵۰۰۰ رزمنده ایرانی!


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، نیرو‌های خودی در ارزش‌گذاری سه جبهه، مانند دشمن، اولویت اول را برای جبهه جنوبی قائل بودند و جبهه‌های میانی و شمالی در رتبه دوم و سوم قرار داشت. به همین دلیل فرماندهی نیروی خودی در جبهه جنوبی تمرکزیافته بود و جبهه میانی عمدتاً با اتکای به توان تقویت‌شده سپاه منطقه ۷ و قرارگاه ارتش در غرب کشور اداره می‌شد.

به‌عبارت‌دیگر، اگرچه دو عملیات مطلع الفجر و محمد رسول‌الله (ص) از سلسله عملیات‌های دوره آزادسازی شناخته می‌شود، لیکن توانی که در این عملیات‌ها به کار گرفته شد، همچون عملیات‌های جبهه جنوبی نبود.

در عملیات مطلع الفجر که به فرماندهی مشترک سپاه و ارتش در منطقه جبهه میانی؛ گیلان غرب، شیاکوه از تاریخ ۹/۲۰ الی ۱۳۶۰/۱۰/۶ انجام شد، ارتفاعات شیاکوه و برآفتاب به تصرف خودی درآمد، اما پاتک‌های سنگین و متوالی دشمن از یک‌سو و عدم امکان پشتیبانی از نیرو‌ها به سبب دوری مسافت خط مقدم با عقبه از سوی دیگر، موجب شد که با وجود ۱۸ روز مقاومت، قله‌های آزادشده بار دیگر به تصرف دشمن درآید.

در این عملیات، غلامعلی پیچک فرمانده محور تنگ کورک به شهادت رسید.

به‌منظور سالروز این عملیات غرورآفرین، خاطرات سردار رضا میرزایی؛ فرمانده تیپ یکم لشکر ۳۲ انصار الحسین (ع) در دوران دفاع مقدس از این عملیات، در دو بخش منتشر می‌شود:

منطقه کمی آرام شده بود. وارد دومین پاییز جنگ شده بودیم. دومین پاییز پس از اشغال قصر شیرین و دشت ذهاب که ارتش بعثی عراق کاملاً به لاک دفاعی رفته بود و همه حرکت‌های ما هم برای بازپس‌گیری سرزمین‌های اشغالی ناموفق بود.

جبهه‌ها، هم از نظر استحکامات سنگری و هم امکانات نیرویی و تدارکاتی کمی سامان گرفته بود. اوایل آذر ۱۳۶۰ هرچند وقت یک‌بار برای تهیه آذوقه و مهمات به پادگان ابوذر می‌رفتیم. تردد ماشین‌های نظامی سپاه و ارتش در پادگان به نحو قابل‌ملاحظه‌ای زیاد شده بود و بسیاری از ساختمان‌ها مملو از نیرو‌های تازه‌نفس از شهر‌های مختلف کشور بود که پس از پرس‌وجو متوجه شدیم پاسداران و بسیجیانی از استان آذربایجان شرقی به همراه نیرو‌های محلی، ژاندارمری و ارتش به‌قصد آزادسازی ارتفاعات اطراف گیلان غرب در پادگان ابوذر مستقرشده‌اند.

روز ۲۰ آذرماه ۱۳۶۰، از عملیاتی تحت عنوان مطلع الفجر در گیلان غرب مطلع شدیم. خبر عملیات را از طریق دوستانی که از آن محور به پادگان می‌آمدند جویا می‌شدیم.

ارتفاعات محور شمالی گیلان غرب بسیار صعب‌العبور بود، لذا تصرف آنها مستلزم غافلگیری دشمن و هجوم ناگهانی نیرو‌های ایرانی بود.

در سرپل ذهاب مستقر بودیم و اخبار لحظه‌به‌لحظه منطقه از قرارگاه‌های سنبله سپاه و ذوالفقار ارتش را که زیر نظر برادران محمد بروجردی و سید یحیی رحیم صفوی از سپاه و علی صیاد شیرازی از ارتش بود دریافت می‌کردیم.

** محاصره ۵۰۰۰ نفر از رزمندگان ایرانی

در ساعات اولیه رزمندگان محور یکم در دشت گیلان غرب به اهداف خود در عمق مناطق تحت اشغال عراقی‌ها می‌رسند و پس از عبور از ارتفاعات شیاکوه در عقبه دشمن منتظر پیشروی رزمندگان محور دوم و در نهایت پیروزی در کل عملیات می‌شوند.

در واقع، پیروز ماندن محور یکم بستگی به موفقیت محور دوم داشت و اگر محور دوم نمی‌توانست هدف‌های سخت خود را بگیرد، در واقع دشمن در جناح راست جا می‌ماند و در نتیجه به‌طور طبیعی عقبه محور پیروز را می‌بست.

دشمن با استفاده از صخره‌ای بودن و صعب‌العبور بودن مواضع، موفق به جلوگیری از نفوذ نیرو‌های محور دوم می‌شود و متأسفانه محور اول به استعداد حدود ۵ هزار نفر به محاصره دشمن می‌افتد.

با تصمیم فرماندهان قرار بر این می‌شود نیرو‌ها را به سمت تنگه قاسم‌آباد و به‌طرف عراقی‌ها بفرستند تا ضمن سرگرم شدن دشمن، زمینه شکست محاصره محور اول را فراهم آورند ولی هوشیاری و آتش سنگین دشمن باعث می‌شود علاوه بر حفظ مواضع خود، اجازه کوچک‌ترین تحرکی را به ما ندهد.

شهادت غلامعلی پیچک در راه نجات محاصره‌شدگان

دو روز از محاصره نیرو‌ها گذشت. آنها علاوه بر مهمات نیاز به اقلام تدارکاتی و غذا داشتند. گروهی بر این کار به قلب دشمن زدند، اما با شهادت بسیاری از آنها، کمک‌رسانی با شکست همراه شد.

در این ایام بود که چندین بار به قرارگاه سنبله رفتم و شاهد بی‌قراری فرماندهان بودم. در یکی از این رفت‌وآمد‌ها برادر غلامعلی پیچک را دیدم که با سرگرد مرادی همراه با گروهی عازم محور یکم شدند. آنها در حال جستجوی راهی برای خروج محاصره‌شدگان بودند که ناگهان گلوله خمپاره‌ای در کنارشان فرود آمد و هردو به شهادت رسیدند. چند ساعت بعد خبر شهادتشان قرارگاه را متحیر کرد. این آخرین تلاشی بود که برای آزادسازی نیرو‌های محور اول انجام گرفت.

تصور محاصره غریبانه هزاران نفر در عمق سرزمین‌های اشغالی برای همه رنج‌آور شده بود و رنج آنها به جبهه سرپل ذهاب و محور همدانی‌ها می‌رسید.

** ۳۰۰ نفر طعمه شدند تا ۵۰۰۰ نفر نجات یابند

فرماندهان، ناامید نشدند و تصمیم گرفتند با واردکردن نیرو‌های تازه‌نفس، با شکست دادن نیرو‌های عراق و نفوذ در دل دشمن، خود را به ارتفاعات تنگ کورک برسانند که عقبه اصلی دشمن محسوب می‌شد و در واقع عراقی‌ها را محاصره کنند. در این وضعیت، آنها مجبور به رهاسازی محاصره کنندگان شوند و به سمت این نیرو‌ها بیایند.

در واقع، تعدادی طعمه شوند و فدا شوند تا ۵ هزار رزمنده آزاد شوند. این نیرو‌های تازه‌نفس کسانی نبودند جز نیرو‌های استان همدان که جبهه سرپل ذهاب تحویل آنان بود و من و حبیب‌الله مظاهری هدایت آنها را عهده‌دار بودیم.

به‌جز نیرو‌های واحد روابط عمومی و آموزش، اغلب نیرو‌های سپاه ناحیه همدان ظرف چند ساعت خود را در پادگان ابوذر به ما رساندند.

همراه با حدود ۳۰۰ رزمنده همدانی در روز ۲۲ آذرماه ۱۳۶۰ با پنج دستگاه آیفای ارتش از پادگان ابوذر عازم جبهه گیلان غرب شدیم. پس از عبور از سه‌راهی سراب گرم و روستا‌های افشار آباد و شیشه راه به روستای نثاردیره رسیدیم و در آنجا مستقر شدیم؛ روستایی که در مسیر قرارگاه سنبله به چم امام حسن واقع‌شده بود.

با رسیدن ما نم‌نم باران هم شروع شد. با اینکه هوا نسبتاً سرد بود، فضای سرسبزی را در جلوی چشمانمان شاهد بودیم. روستا در مسیری واقع‌شده بود که دو طرف شرقی و غربی آن را ارتفاعات گرفته بودند و شمال و جنوب آن باز و محل تردد بود. ارتفاع روبرویمان باعث شده بود عراقی‌های مستقر در بازی دراز تسلطی بر روستا نداشته باشند.

** سه گروه ۴۵ نفره؛ داوطلب شهادت

آن شب استراحت کردیم و فردای آن روز با نقشه، عملیات را برای نیرو‌ها تبیین کردند. آنجا بود که قرار شد سه گروه داوطلب و شهادت‌طلب ۴۵ نفره به همراه یک گروه تدارکات، عازم تنگ کورک شوند؛ و بقیه در روستای نثار دیره که به‌عنوان عقبه و مقر انتخاب‌شده بود؛ باقی بمانند.

فرماندهی ستاد پشتیبانی با برادر حجت‌الله کتابی بود. فرماندهی سه گروه استشهادی نیز به من و امیر چلویی و فتح‌الله شیریان محول شد و ترکیب گروه‌ها نیز مشخص گردید.

منابع:

۱-جمعی از نویسندگان، اطلس جنگ ایران و عراق، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران، چاپ چهارم ۱۳۹۹، صفحه ۵۶،

۲-رستمی، علی، از ارتفاعات سخت تا نخل‌های بی‌سر، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران ۱۴۰۲، ۴۴۲، ۴۴۳، ۴۴۴، ۴۴۵

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

طعمه ۳۰۰ نفره برای نجات ۵۰۰۰ رزمنده ایرانی!

طعمه ۳۰۰ نفره برای نجات ۵۰۰۰ رزمنده ایرانی! بیشتر بخوانید »