ایرانیان

راز جمعیت جاری در شاهراه امام علی (ع)

دو یگان مزدوران موساد در مصاف با ایران قدرتمند



در چنین فضایی از نفرت جهانی نسبت به رژیم صهیونیستی، خوش‌رقصی برخی عناصر برای این رژیم، نمایشی از یک ورشکستگی و انحطاط کامل است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

این داستان، عجیب و تلخ اما واقعی است: وقتی پای رسمیت دادن به رژیم اشغالگر صهیونیست در میان بود، عناصر اپوزیسیون ادعا می‌کردند نباید ورزش را سیاسی کرد.

اما وقتی پای تیم ملی ایران به میان آمد که همت کرده، جنگیده و به جام‌جهانی راه یافته بود، همان عناصر، ورزش را سیاسی کردند، خواستار حذف تیم ملی ایران از جام‌جهانی شدند و برای تضعیف روحیه در اولین بازی، هر شیطنت را که می‌شد، انجام دادند. چرا؟ تا مبادا درخشش تیم ملی، موجب همدلی و انسجام و اقتدار و خوشحالی ملت ایران شود!

گروهک‌های تجزیه‌طلب و رسانه‌های همسو، دیگر نمی‌توانند پنهان کنند که مو به مو، فرامین اتاق جنگ آمریکا و اسرائیل و انگلیس علیه ملت ایران را اجرا می‌کنند.

از همه نفرت‌انگیزتر، خوش‌خدمتی به اسرائیل است. ولو به تناقض‌های حیثیتی غیر قابل رفو بینجامد. عناصر اپوزیسیون، ۱۳سال قبل در فتنه سبز، «شعار نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» را دادند.

اما در واقع به صهیونیست‌هایی که اختاپوس‌وار دنبال بلعیدن غرب آسیا (نیل تا فرات) بودند خدمت کردند.

همین‌ها در اغتشاشات اخیر، لاف جانم فدای ایران را زیر پا گذاشتند و رسما نقشه تجزیه و تضعیف ایران قوی را به اجرا گذاشتند و البته از قاطبه ملت ایران تودهنی خوردند.

برخی دست‌اندرکاران فتنه سبز و فتنه اخیر، مدعی بودند که آمریکا (اوباما) دنبال توافق با ایران و برداشتن تحریم‌ها بود، اما اسرائیل کارشکنی کرد. خب، اگر اسرائیل، دشمن‌ترین دشمنان است- که هست- چرا عناصر تجزیه‌طلب و برخی افراطیون مدعی اصلاحات، با آشوب‌افکنی، پادویی اسرائیل را کردند؟ و چرا هنگام دعوت مزدوران اسرائیل به سیاسی کردن جام‌جهانی و دریغ کردن شادی و حس پیروزی از ملت ایران، با اردوگاه جنگ روانی اسرائیل، آمریکا و انگلیس همراه شدند؟

علت را باید در آلودگی عمیق برخی محافل به شبکه‌سازی موساد (و سیا و ام‌آی‌سیکس انگلیس) جست‌وجو کرد. به‌عنوان یک نمونه، هیچ تردیدی در هویت شبکه ایران اینترنشنال وجود ندارد.

چنان‌که «باراک راوید» خبرنگار صهیونیست نوشت: «موساد از ایران اینترنشنال» به‌عنوان بازوی جنگ اطلاعاتی خود علیه ایران استفاده می‌کند»… قبل از او راوید، «یوسی میلمان» تحلیلگر اطلاعاتی روزنامه هاآرتص نوشته بود: «ایران اینترنشنال، شبکه متعلق به موساد به‌شمار می‌رود.

موساد مطالبی را که نمی‌خواهد به نام خود منتشر کند، از طریق این شبکه منتشر می‌کند».

شبکه وابسته به موساد، چرا باید به هنگام انتخاب سردبیر، «معاون وزیر ارشاد دولت خاتمی» (علی‌اصغر رمضانپور) را بر این سمت بگمارد؟! جواب تلخ، همان است که اکبر گنجی (چهره شاخص اصلاح‌طلبان در زمینه عملیات روانی، در دهه هشتاد مقیم خارج) زمستان ۱۳۹۸ گفت: «ما کارمندان ‌بخش پروپاگاندای دولت ‌ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی، از طریق کروناهراسی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. وظیفه ما وحشت‌افکنی است تا با فرو پاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم… گمان باطل نکنید که ما «مخالف سیاسی»، «مدافع حقوق بشر»، «فمینیست» و… هستیم… ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدیدترین تحریم‌های تاریخ نتوانست انجام دهد، ما موظفیم با کروناهراسی انجام دهیم».

شما می‌توانید نام کرونا را بردارید و هر بهانه دیگری را به‌جای آن بگذارید. به‌راستی چرا برخی روزنامه‌ها مثل سازندگی، هم میهن، اعتماد و شرق و کانال‌های همسو، در فضاسازی مسموم علیه تیم ملی و ناراحتی از خوشحالی ملت ایران، همان‌گونه همسو با شبکه لندنی موساد رفتار کردند، که در جریان آشوب‌افکنی ناکام، کرده بودند؟!

موساد، دو یگان مزدوران را برای ترورهای فیزیکی و ترور شخصیت استخدام کرده است.

اگر یگان اول، در زمینه خرابکاری علیه کانون‌های پیشرفت، و ترور نخبگان بزرگی مانند شهیدان فخری‌زاده، شهریاری، علیمحمدی، احمدی‌روشن، رضایی‌نژاد و صیادخدایی فعال بوده، یگان دوم مامور تخریب و ترور شخصیت ملت ایران است.

این همان یگانی است که وقتی در سال ۱۳۷۸، فتنه و آشوب یک هفته‌ای را با کمک روزنامه سلام و برخی مدیران دولت خاتمی ترتیب داد، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در تاریخ ۲۲ تیرماه ۷۸ اعلام کرد «گزارش جزءبه‌جزء بحران در ایران را از موساد دریافت می‌کنم. آشوب در تهران، کل معادلات صلح خاورمیانه(سازش و معامله فلسطین) را به نفع اسرائیل تغییر خواهد داد.».

همین یگان هر چند در خردادماه سال ۱۳۸۸ به بهانه دروغین تقلب در انتخابات، دست به کار آشوب شد، اما در اواخر شهریور ماه، روز جهانی و ضد صهیونیستی قدس را فرصتی برای حمایت از این رژیم جنایتکار (با شعار نه غزه نه لبنان) کرد.

بعدها اخباری از سفر مخفیانه برخی سران «اتاق فکر جنبش سبز در لندن» به تل‌آویو منتشر شد و تصاویری هم از سفر نامزد مرحومه ندا آقاسلطان(سوژه کشته‌سازی آن روز موساد) به نمایش درآمد.

این روند در مرور زمان، به جایی رسید که معاون وزیر فرهنگ و ارشاد در دولت خاتمی، به‌عنوان سردبیر شبکه وابسته به موساد گماشته شود و ده‌ها خبرنگار فراری و بعضا مقیم داخل، در پوشش نقاب اصلاح‌طلبی، به تامین محتوای علنی یا پنهانی و با واسطه برای شبکه ماهواره‌ای وابسته به موساد و دلارهای خونین رژیم سعودی بپردازند.

بر مبنای آنچه گفته شد، هیچ جای تعجب نیست که برخی افراد متظاهر به اصلاح‌طلبی، ظرف سه ماه گذشته و همزمان با جنایات وحشیانه اشرار تروریست در کف خیابان و حمله به نوامیس و مقدسات مردم، واژه تحریف‌آمیز «اعتراضات مدنی» را بر واقعیت اغتشاش و شرارت و تروریسم بار کرده و حاشیه امنیت برای جنایتکاران ساختند.

آخرین خیانت این گروه، جنگ با عزم و اراده و روحیه امیدوار ملت ایران، به بهانه مصاف تیم ملی در جام‌جهانی بود. جنگی که موجب سرشکستگی بی‌سابقه خودشان شد.

مزدوری این گروه برای رژیم صهیونیستی، در حالی است که همین روزها می‌توان حجم انزجار گسترده ملت‌های مختلف از اشغالگران فلسطین را در حاشیه جام‌جهانی دید؛ آنجا که تماشاگران با ملیت‌های گوناگون، از گفت‌وگو با خبرنگاران شبکه‌های صهیونیستی پرهیز می‌کنند و از جنایات اسرائیل بیزاری می‌جویند.

در همان حال، صحنه‌های بسیاری را می‌توان دید که اتباع کشورهای مختلف، آرزوی موفقیت برای نماینده ایران می‌کنند. در چنین فضایی از نفرت جهانی نسبت به رژیم صهیونیستی، خوش‌رقصی برخی عناصر برای این رژیم، نمایشی از یک ورشکستگی و انحطاط کامل است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دو یگان مزدوران موساد در مصاف با ایران قدرتمند بیشتر بخوانید »

ناامیدی اندیشکده وابسته به ناتو از تبدیل آشوب به جنبش در ایران

ناامیدی اندیشکده وابسته به ناتو از تبدیل آشوب به جنبش در ایران



محافل غربی با علم به اینکه اغتشاش خیابانی در ایران عقبه قدرتمندی ندارد، دنبال تبدیل هیجان به جنبش از طریق تزریق پول بودند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: روزنامه وطن امروز در این‌باره به گزارش مجاهدت از شورای آتلانتیک که ذیل سازمان نظامی ناتو تشکیل شده، می‌پردازد و می‌نویسد: اندیشکده شورای آتلانتیک در گزارشی با تیتر «چگونه یک «آن» را تبدیل به یک «جریان» کنیم» به ارائه تحلیل و راهبرد نسبت به اتفاقات ایران پرداخت.

آنچه تأکید نویسنده آن، برزو درگاهی است، این است که اتفاقات امروز ایران یک مومنت (Moment) و یک لحظه است نه یک موومنت (Movement) و یک جریان. انتقادات نویسنده از کنش امروز بازیگران کف خیابان‌ها در ایران این است که برای شور و هیجان، بدون افق مشخص و صرفا شامل بخشی از قشر نوجوان و جوان هستند و همراهی اجتماعی عمومی را ایجاد نکرده‌اند.

این گزارش در ادامه بدرستی اشاره می‌کند: «جنبش سیاسی پایدار مستلزم نظم و انضباط، رهبری، و حتی سلسله‌مراتب است- اگر نه یک زنجیره فرماندهی و حداقل تعیین وظایف- ایجاد یک جنبش، مستلزم زمان و منابع است». آنچه باعث چالش در امید بستن شورای آتلانتیک به نتیجه اتفاقات ایران شده همین فقدان مؤلفه‌های اولیه است که حتی آن را به جنبش هم تبدیل نمی‌کند.

از دیگر سو، عدم پیوستن مردم شهرها و کارگران کارخانه‌ها باعث ابهام در آینده این اتفاقات شده است. نویسنده تأکید می‌کند: «در بهترین حالت، تاکنون، نتایج در شهرهای ایران مبهم بود، و به نظر می‌رسید کارگران در صنایع کلیدی، مانند نفت و پتروشیمی، حرکت‌های کمی در این‌باره داشته‌اند». 

این گزارش با گلایه از ایرانیان خارج از کشور به خاطر درگیری با پلیس در لندن و میلان، به‌صورت مشخص از ایالات‌متحده می‌خواهد به فکر راه‌اندازی کانال مالی برای حمایت از آشوبگران در ایران باشد: «ایجاد مکانیزمی برای حمایت از این‌گونه بازداشت‌شدگان، موضوعی کلیدی و غالبا نادیده گرفته شده است و راه مؤثرتری برای مشارکت ایرانیان خارج از کشور نسبت به درگیری با پلیس در لندن یا میلان است. واشنگتن می‌تواند محدودیت‌های مالی را کاهش دهد تا به زندانیان و وکلای آنها که همچنان دستگیر می‌شوند، حمایت مالی بین‌المللی بدهد». 

از سوی دیگر توجه به فناوری‌های ارتباطی و وعده‌های ایلان ماسک نیز در این گزارش نمود پیدا کرده است. 

آنچه باید به‌صورت خاص مورد توجه و تأکید قرار گیرد، اعتراف این گزارش به امکان ناامنی فراگیر و تخریب گسترده در ایران است.

آنچه از دل این گزارش بیرون می‌آید این است که اتاق‌های فکر ایالات‌متحده به هیچ عنوان به نتیجه آشوب‌های امروز ایران دل نبسته‌اند و اعتقاد دارند نه طراحی درستی داشته و نه کنشگران آن، براساس طرح و نقشه عمل کرده‌اند. درنهایت فقط یک ابزار فشار مقطعی و صرفا یک تصویرسازی منفی رسانه‌ای ایجاد می‌کند که برای استفاده حداقلی آنان به کار می‌آید. اصولا انتظاری که از جنبش رباتیک می‌رود جز همین استفاده رسانه‌ای و تصویری چیز بیشتری نیست.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ناامیدی اندیشکده وابسته به ناتو از تبدیل آشوب به جنبش در ایران بیشتر بخوانید »

تجربه سیاسی طالبان

ملت، غلبه بر مهندسی تفرقه



اجتماعات پرشور مردم تهران در فواصل کوتاه، بیانگر حساسیت مردم در مقابل تحرکات تفرقه‌افکن دشمن می‌باشد.

سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: یکی از هدف‌گذاری‌هایی که دشمن در اقدامات اساسی علیه جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته است، «تفرقه» می‌باشد که گاهی تفرقه میان ارکان نظام، گاهی تفرقه میان مسئولان و گاهی تفرقه میان مردم مدنظر بوده است.

تفرقه دو کارکرد اصلی دارد؛ یکی کاهش قدرت مقاومت در برابر طرح‌های دشمن و دیگری آسیب‌پذیر کردن در تهاجم دشمن می‌باشد. 

انگلیسی‌ها در این زمینه ید طولایی دارند و عبارت «تفرقه بینداز و حکومت کن» به آنان نسبت داده شده و البته اعمال آنان در قرون اخیر پیگیری این عبارت را نشان می‌دهد.

یکی از خاصیت‌های تفرقه این است که یک ملت و یک حکومت خود و دارایی‌های خود را کوچک‌تر از اندازه واقعی آن و ناتوان از انجام کارهای بزرگ و ضعیف در مقابل دشمنان خود می‌بیند.

در این شرایط دشمنان مجال پیدا می‌کنند از صفوف مقابل که خود را کوچک فرض کرده‌، نیروگیری نمایند و در واقع از درون به این ملت ضربه بزنند.

ایران، جمهوری اسلامی، ملت، رهبری و بنیان‌های نظری و عملی انقلاب اسلامی در دنیا «بسیار بزرگ» دیده شده و دیده می‌شوند.

مگر می‌شود ایرانی که ده‌ها سال در مقابل نظام جهانی ایستاده و کار خود را پیش برده است را ضعیف دید؟ مگر می‌شود «نظام» جمهوری اسلامی که چهل و چند سال انواع تحریم‌ها، ترورها، جنگ‌ها و صف‌آرایی‌ها را پشت‌سر گذاشته و جاذبه‌های سیاسی، اقتصادی، علمی و نظامی – امنیتی آن از نظام‌های دیگری که تحت هیچ‌کدام از این تضییقات و فشارها نبوده‌اند، بیشتر است را قوی و مستحکم ندید؟ مگر می‌شود «ملت ایران» که در طوفان حوادث، یکپارچگی خود حفظ کرده و به‌طور مکرر میلیون میلیون در صحنه‌های حمایت از انقلاب و اسلام حضور می‌یابد را سربلند و قدرتمند ندید؟

مگر می‌شود «رهبری» که ایران را به قله منطقه رسانده و در تلاش بیش از سه دهه، آن را به بزرگ‌ترین نفع برنده حوادث سهمگینی که حداقل یکی از کارکردهای آنان منزوی کردن ایران بوده، تبدیل کرده تا جایی که دشمنان بارها گفته‌اند هیچ موضوعی در غرب آسیا بدون همکاری ایران قابل مدیریت نیست، «برترین» ندید؟ مگر می‌شود بنیان‌های نظری و عملی انقلاب اسلامی که نه‌تنها دستمایه حل مسائل ایران که دستمایه حل مسائل و قدرت‌یابی ملت‌ها در غرب آسیا شده است را کارآمد و پیش‌برنده ندانست؟ 

اینکه نظام اسلامی در حل مسائل به نسخه‌های غیرمردمی غربی و شرقی در عالم متکی نشده و با روش‌های نرم و هزینه‌های اندک مسائل غامض امنیتی و سیاسی را حل‌وفصل کرده، از عظمت، پویایی و ماندگاری آن حکایت می‌کند. در همین آشوب‌های اخیر، رهبری و بقیه دستگاه‌های نظام با درایت و حکمت از تبدیل کشور به صحنه اختلاف که هدف اصلی دشمن بوده است، جلوگیری کرده‌اند. این یک نشانه از قدرت نظام و یک نشانه از تفاوت روش مواجهه نظام در صحنه داخلی نسبت به نظام‌های اقتدارگرای غربی و شرقی است. 

خط تفرقه در ایران خط شناخته‌شده‌ای است. از اول انقلاب اسلامی، وحدت مهم‌ترین استراتژی نظام در خنثی‌سازی خط دشمنان بوده و به موازات آن مهم‌ترین راهبرد دشمن، تفرقه بوده است.

در بحبوحه انقلاب اسلامی، مردم ایران خطر تفرقه را درک کردند و لذا ندای آنان در مقابل احزاب و جریانات تفرقه‌افکن داخلی و در مقابل خط تفرقه‌افکنی دشمنان خارجی، این بود «حزب فقط حزب خدا – رهبر فقط روح خدا». بعد از ارتحال حضرت امام خمینی – رحمهًْ‌الله‌علیه – این شعار بدین‌صورت درآمد «حزب فقط حزب علی – رهبر فقط سیدعلی» این درک مردم از اهمیت وحدت و نگرانی آنان از خط و خطر تفرقه بود. 

در فتنه‌های ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸، تفرقه مهم‌ترین دستورکار دشمن بود. در فتنه ۷۸ یک جریان که تلاش خود را طی دو سال معطوف به دوپارچه‌سازی ملت کرده بود، تلاش نمود تا تشکل‌های دانشجویی و دانشجویان را با نیروهای عظیم حزب‌اللهی و بسیجی درگیر کند و در نهایت بخشی از مردم را در مقابل بخش دیگری از مردم به صحنه آورد که البته قرین موفقیت نبود.

در فتنه‌ سال ۸۸ هم که از قبل روی دوپارچه‌سازی نخبگان کار شده بود، تلاش شد تا مردمی که به فلان کاندیدای شکست‌خورده رأی داده بودند را در مقابل مردمی که به کاندیدای پیروز رأی داده بودند، قرار داده و میان آنان جوی خون راه بیندازند. 

این تلاش‌های تفرقه‌افکن در صحنه کنونی کشور به شکل دیگری دنبال می‌شود. دشمن می‌داند که اقتدار ایران و در قله ایستادن جمهوری اسلامی و شکست انواع دسیسه‌های پرقدرت خارجی بر ضد آن که حاصل یکپارچگی و بصیرت و در صحنه بودن ملت بوده، بی‌جهت و اتفاقی روی نداده است.

دشمنان می‌دانند که درایت، توانمندی و جایگاه رفیع اجتماعی حضرت امام خمینی(ره) در طول ۲۷ سال رهبری انقلاب و ده سال رهبری جمهوری اسلامی، عامل اصلی وحدت‌بخش و در صحنه ماندن ملت ایران بوده و می‌دانند که هوشمندی، جایگاه بی‌بدیل اجتماعی و قدرت رهبری حضرت امام خامنه‌ای – دامت‌برکاته – در طول ۳۳ سال گذشته، عامل اصلی وحدت ملی ایرانیان و قدرت خیره‌کننده و پیشران آنان بوده است.

از نظر روان‌شناسی اجتماعی و جامعه‌شناسی تاریخی، شاید هیچ ملتی به اندازه ملت ایران به «رهبر» متکی نبوده است تا جایی که می‌توان دوران‌های اقتدار و نیز ضعف ایران را به پیدایی رهبران قدرتمند و نیز ضعیف مرتبط دانست. دشمن به خوبی می‌داند در این چهل‌وچهار سال اگر وجود امام و رهبری نبود، ایران نمی‌توانست از طوفان‌ها و حوادث سهمگین به سلامت عبور کند. 

بر این اساس رهبری بی‌وقفه در معرض تهاجمات قرار گرفته و هرچه جلوتر آمده‌ایم و درخشش منطقه‌ای و بین‌المللی جمهوری اسلامی فزون‌تر شده، تهاجم به رهبری افزایش یافته است. 

ایجاد تفرقه در داخل فقط دشمنانه و عامدانه هم نبوده است. کمک به قطب‌بندی و دسته‌دسته کردن مردم گاهی ناآگاهانه و از سر دلسوزی هم صورت می‌گیرد.

این نکته را باید توجه داشت که خصوصیت مردم ایران یکپارچگی حول محور ارزش‌ها و باورهای ملی است. جالب این است که در همین بحث حجاب هم براساس نظرسنجی مردادماه گذشته یک مؤسسه معتبر نظرسنجی، اکثریت بالای ۸۳ درصدی خانم‌ها معتقدند حجاب یک ضرورت و ارزش است و مانع فعالیت اجتماعی و آزادی عمل بانوان هم نمی‌شود. واضح است که درخصوص اصل اسلام و انقلاب اسلامی این اعداد بالاتر می‌باشد.

این یکپارچگی ملی در طیف‌های مختلف اجتماعی از جمله در طیف ورزشکاران و اهالی هنر ایران هم وجود دارد. در صحنه آشوب‌های اخیر تعداد ورزشکاران و هنرمندانی که در مقابل ضرباتی که آشوب‌طلبان به مردم زدند، رفتار غیرمسئولانه‌ای داشتند، در مقابل خیل عظیم فعالان این دو حوزه، واقعاً ناچیز بود.

کار دشمن در این وادی از یک‌سو مخالف نظام معرفی کردن قاطبه ورزشکاران، هنرمندان و دیگر طیف‌های کشور و از سوی دیگر بزرگ‌نمایی افراد معدودی از این دو طیف بود که واقعاً در جامعه ورزشکاران یا هنرمندان جایگاه برجسته‌ای نداشتند.

بر دشمنان انتظاری جز این نیست اما در این میان بعضی از افراد از موضع انقلابی و در مقام پاسخگویی به این به اصطلاح سلبریتی‌های ورزشی و سینمایی وارد میدان شده و از ادبیاتی استفاده کردند که گویا جامعه ورزشی و جامعه هنری ایران از دست رفته‌اند! از آنجا که ادبیات اینچنینی به‌طور طبیعی با واکنش‌ جامعه ورزشی و هنری کشور مواجه می‌شود، این افراد در واقع ناخواسته در میدان و زمین دشمن که سیاست برجسته‌سازی مخالفت‌ها را در دستورکار داشته و به آن دامن می‌زند، بازی کردند. 

یکی دیگر از میدان‌های تفرقه، تبدیل یک مشکل اجتماعی به مشکل سیاسی است. همه می‌دانند که اینهایی که در آشوب‌های اخیر به تخریب اموال و هتک ارزش‌های ملی و اسلامی دست زدند به دو دسته قابل تقسیم هستند؛ یک دسته که به ایفای مأموریت واگذارشده از سوی دشمنان ملت ایران پرداخته‌اند و یک دسته که گروهی از جوانان کم‌آگاه و هیجان‌زده است.

تکلیف نظام با این دو دسته مشخص است؛ دسته اول مستحق برخورد قضایی و دسته دوم نیازمند آگاه‌سازی و تحذیر هستند.

در این میان یک جریان سیاسی که ید طولایی در تفرقه‌افکنی دارد و در فتنه‌های گذشته هم مسئول خون‌های به زمین ریخته شده است، به صحنه آمد تا با معنابخشی سیاسی به این آشوب‌ها و کم‌رنگ کردن وجهه ضدامنیتی آن، وضعیت به وجود آمده را تداوم بخشیده و به خیال خود نظام را از اصول و ارزش‌های خود دور سازد.

نگاهی به اظهارنظر چهره‌هایی که بازی آشکار را برعهده گرفته‌اند و بیانیه‌های حزبی و تیترها و یادداشت‌های روزنامه‌ها و سایت‌های این جریان مشخص می‌کند این افراد و این جریان در حال پیگیری و استمرار خط تفرقه در کشور هستند. 

در این روزها مردم ایران با هوشمندی، حضور متداومی در میدان دفاع از ارزش‌ها داشته‌اند. اجتماعات پرشور مردم تهران در فواصل کوتاه، بیانگر حساسیت مردم در مقابل تحرکات تفرقه‌افکن دشمن می‌باشد. اینها همان‌هایی هستند که در گاه خطر، روزانه هزار هزار به جبهه می‌رفتند و میلیون میلیون نفر، شهدا را در میان می‌گرفتند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ملت، غلبه بر مهندسی تفرقه بیشتر بخوانید »

مافیای مهاجرت نخبگان مشغول به کار است!

مافیای مهاجرت نخبگان مشغول به کار است!



کشورهای غربی به‌دلیل بالابودن هزینه تربیت نخبگان به کمک مافیای داخل کشور دائما در حال مأیوس‌کردن نخبگان علمی کشور و تشویق و ترغیب آنها به مهاجرت هستند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، فرار مغزها یا مهاجرت نخبگان، قصه تازه‌ای نیست. اما در یک دهه اخیر رنگ و بوی دیگری به ‌خود گرفته است. کارشناسان اجتماعی از تزاید مهاجرت‌ها به‌خصوص از سوی نخبگان کشور خبر می‌دهند و می‌گویند گرچه مهاجرت جزء لاینفک ماهیت وجودی همه کشورها به‌خصوص کشورهای جهان سوم و در حال توسعه است اما در کشور ما در حال تبدیل شدن به یک چالش اساسی اجتماعی است.

رضا عامری، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با همشهری، نیروی انسانی متخصص و نخبه را بزرگ‌ترین سرمایه یک کشور دانست و گفت: کشورهای غربی به‌دلیل بالابودن هزینه تربیت نخبگان علمی و تخصصی به کمک مافیای داخل کشور دائما در حال مأیوس‌کردن نخبگان علمی کشور و تشویق و ترغیب آنها به مهاجرت با وعده وعیدهای دهان‌پرکن هستند.

او با بیان اینکه تربیت هر نیروی انسانی متخصص و نخبه به ۳۰سال زمان و هزینه نیاز دارد اظهار داشت:‌ کشورهای غربی با تمرکز بر شناسایی و جذب نخبگان ما می‌کوشند به تقویت بنیه‌های علمی خود بپردازند، از سوی دیگر ما در ایران هر روز با تنگ‌کردن عرصه کار و فعالیت بر   جوانان نخبه، آنها را در بوروکراسی‌های اداری گیج‌کننده خسته می‌کنیم و اجازه فعالیت به آنها در عرصه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی- صنعتی و فرهنگی نمی‌دهیم.

به‌گفته این استاد دانشگاه گرچه مهم‌ترین خواسته نخبگان کشور استفاده از توان و تخصص‌شان در جهت رفع مشکلات کشور است اما نخبه‌های ما جایی در عرصه‌های دولتی و غیردولتی ندارند؛ نه در وزارتخانه‌ها از این سرمایه‌های ملی استفاده می‌شود و نه در صنایع.

عامری به مشکلات و معضلات کشور در حوزه مدیریتی، محیط‌زیست، اخذ مالیات و معضلات اجتماعی اشاره کرد و گفت: برای رفع این مشکلات و حل این مسائل نخبگان ما کجا هستند؟ آیا از ظرفیت آنها در این بخش‌ها استفاده می‌کنیم؟ آیا ساختارهای مدیریتی، اداری و سازمانی ما اجازه ورود نخبگان برای رفع این مسائل را می‌دهد یا راه برایشان باز نیست.

او با بیان اینکه کسی با سفر تحصیلی و علمی نخبگان به کشورهای مطرح جهان مخالف نیست ادامه داد: «رهبر انقلاب بارها و بارها با تأکید بر ضرورت توجه به نخبگان کشور و به‌کارگیری آنها در عرصه‌های مختلف کشور گفته است مهاجرت جوان‌ها به خارج از کشور به بهانه کسب علم و استفاده از این علم و دانش در مسیر توسعه کشور بعد از بازگشت آنها امری منطقی است اما متأسفانه این موضوع از سوی مسئولین امر مورد توجه قرار نمی‌گیرد؛ در مقابل با مانع‌تراشی برای حضور نخبه‌ها در بخش‌های صنعتی و اقتصادی و اجتماعی و… باعث می‌شوند تا جوانان نخبه ما کشورهای دیگر را برای زندگی انتخاب کنند.»

عامری که به‌واسطه تدریس در دانشگاه، ارتباط نزدیکی با این نخبه‌ها دارد ادامه داد: اگر نخبه احساس کند در کشور از توان و تخصص او استفاده می‌شود و به یک انسان بیکار تبدیل نمی‌شود، به فکر مهاجرت نمی‌افتد. متأسفانه این خلأ از مهم‌ترین دلایلی است که نخبگان را به مهاجرت می‌کشاند. نخبه وقتی ببیند وجودش در کشور مورد توجه و استفاده نیست و کشورهای دیگر هم با زرنگی برای بردن آنها برنامه دارند، به رفتن فکر می‌کند. او تأکید کرد: «حالا بر ماست تا با اعتمادسازی‌ و جلب جوانان نخبه از آمار این مهاجرت‌ها بکاهیم.»

همایش نخبگان؛ فرصتی دوباره

موضوع بهره‌گیری از نخبه‌ها در داخل کشور آنقدر موضوع مهمی است که چند سالی به‌صورت مستمر همه نخبه‌های سرآمد کشوری گرد هم جمع می‌شدند و در دیدار با مسئولان مختلف نظام دنبال راه‌حلی برای کمی دیده‌شدن و جدی گرفته‌شدن از سوی آنها بودند.

اما یک وقفه نسبتا بلندی بین آخرین همایش برگزارشده با همایش امسال ایجاد شد و حالا امسال قرار است دوازدهمین همایش ملی نخبگان آن هم با شعار «حکمرانی نخبگان، سرآمدی ایران» ۲۶مهرماه برگزار شود.

شناسایی ۵۰هزار نخبه در کشور

به‌گفته باقری ۵۰هزار نخبه تا به حال شناسایی و مشخصاتشان در پایگاه اطلاعاتی بنیاد ملی نخبگان ثبت شده است: «‌بر اساس نرمال بین‌المللی یک تا ۱.۲درصد جامعه را این قشر تشکیل می‌دهند. این وضعیت نرمال در ایران یک‌میلیون است و شرط لازم و اولیه نخبگان کشور باید به میزانی باشد که هسته اولیه اداره کشور را درست کنند. هدف این است که  در یک سال آینده نخبگان کشور را بیشتر شناسایی کنیم. این به معنی کاهش استانداردهای ما نیست. راهکارهایی برای افزایش جامعه نخبگانی کشور داریم. یکی اصطلاح پایه نخبگی است و راهکار دیگر شناسایی نخبگانی است که اصلا شناسایی نکرده‌ایم.»

او یادآور شد: با توجه به ظرفیت‌هایی که در کشور شناسایی کردیم تمرکزمان را روی اثربخشی نخبگان کشور قرار داده‌ایم و هرچقدر می‌توانیم باید زمینه اثربخشی آنها را فراهم کنیم این اثربخشی با اشتغال آنها فراهم می‌شود. این نقش‌آفرینی بیشتر در ایجاد شرکت دانش‌بنیان و بخش خصوصی و… می‌تواند باشد.

قائم‌مقام بنیاد ملی نخبگان با بیان اینکه توجه ویژه به نخبگان علوم انسانی و علوم پایه در کشور مدنظر است، افزود: «در حوزه علوم انسانی و علوم پایه نیازمند حمایت از نخبه‌ها و اثربخشی آنها هستیم. نخبه ریاضیات یا فیزیک شاید در یک شرکت دانش‌بنیان نتواند احساس اثربخشی کند و باید بستر جدید برای آنها فراهم کرد و رشته‌های علوم انسانی مثل فلسفه نیز از این دست است که مورد توجه بنیاد است‌.»

 ۱۰هزار متقاضی همکاری با سازمان‌های ایران

باقری مقدم در ادامه با بیان اینکه براساس اطلاعات پایگاه ۱۰هزار نفر از ایرانیان خارج از کشور درخواست همکاری با سازمان‌های داخل کشور را داده‌اند، گفت: برای بازگشت این افراد تسهیلاتی به آنها داده می‌شود. برخی موقت و برخی دائم به کشور می‌آیند و برخی که مشکل سربازی دارند با طرح انجام پروژه تحقیقاتی سربازی آنها حل و فصل می‌شود و قبل از بازگشت آنها به کشور مقدمات کار آنها با شرکت‌های دانش‌بنیان را فراهم می‌کنیم. آنهایی که مایل به اقامت داخل کشور نباشند امکان برنامه‌های تعاملی با نخبگان داخل کشور را برایشان طراحی کرده‌ایم.

او افزایش نرخ بازگشت نخبگان را سالی ۱۰هزار نخبه به داخل کشور و از مهم‌ترین برنامه‌های بنیاد ملی نخبگان برشمرد و گفت:‌ «تا به حال ۲۷۰۰نخبه به کشور برگشته‌اند و ۱۰هزار نخبه از کشور رفته‌اند.»

برگزاری همایش نخبگان بعد از وقفه ۶ساله

عباس ابراهیمی، دبیر دوازدهمین همایش بنیاد ملی نخبگان با اشاره به وقفه ۶ساله در برگزاری همایش گفت: در این دوره از همایش نخبگان دیداری با مقام معظم رهبری خواهند داشت و روز اول سخنرانی ریاست‌جمهور را خواهیم داشت. در حاشیه همایش، نمایشگاهی پیش‌بینی شده که گروه‌ها و هسته‌های حل مسئله از برگزیدگان بنیاد ملی نخبگان،  خدمات نخبگانی خود را ارائه می‌دهند.

او گفت: بعد از ظهر همایش نشستی با موضوعات اقتصادی، سیاست داخلی و خارجی، علم و فناوری، صنعت، فرهنگی و هنری و اجتماعی داریم و استادانی نیز دعوت شده‌اند.

او تبیین گفتمان و شعار حکمرانی نخبگان را از اهداف بنیاد برشمرد  و گفت: «لزوم استفاده حداکثری از نخبگان و اجتماعات آنها در مدیریت کشور و استفاده از آن در مسئله‌شناسی را مدنظر داریم.»

منبع: روزنامه همشهری

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مافیای مهاجرت نخبگان مشغول به کار است! بیشتر بخوانید »

بهادری جهرمی: تعبیر رهبری مبنی بر «ایستادیم و پیش رفتیم» رمز عبور از حوادث است

بهادری جهرمی: تعبیر رهبری مبنی بر «ایستادیم و پیش رفتیم» رمز عبور از حوادث است



سخنگوی دولت گفت: تعبیر مقام رهبری مبنی بر اینکه «ایستادیم و پیش رفتیم»، رمز عبور از حوادث بزرگ است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، علی بهادری جهرمی در حساب کاربری خود در توئیتر با اشاره به فرمایشات امروز مقام معظم رهبری، نوشت: ‏تعبیر گویای رهبر معظم انقلاب که «ایستادیم و پیش رفتیم» کوتاه‌ترین و دقیق‌ترین توصیف از ایران امروز و رمز عبور از حوادث بزرگی است که با تلاش جوانان و همت همه ایرانیان به دست آمد.

گفتنی است، رهبر انقلاب اسلامی امروز (جمعه) در دیدار جمعی از مردم، مسئولان کشور و مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی با یادآوری اینکه ایستادیم و پیش رفتیم تاکید کردند که غلط می‌کند کسی فکر کندن درخت تناور جمهوری اسلامی را هم بکند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بهادری جهرمی: تعبیر رهبری مبنی بر «ایستادیم و پیش رفتیم» رمز عبور از حوادث است بیشتر بخوانید »