ایرانیان

مافیای مهاجرت نخبگان مشغول به کار است!

مافیای مهاجرت نخبگان مشغول به کار است!



کشورهای غربی به‌دلیل بالابودن هزینه تربیت نخبگان به کمک مافیای داخل کشور دائما در حال مأیوس‌کردن نخبگان علمی کشور و تشویق و ترغیب آنها به مهاجرت هستند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، فرار مغزها یا مهاجرت نخبگان، قصه تازه‌ای نیست. اما در یک دهه اخیر رنگ و بوی دیگری به ‌خود گرفته است. کارشناسان اجتماعی از تزاید مهاجرت‌ها به‌خصوص از سوی نخبگان کشور خبر می‌دهند و می‌گویند گرچه مهاجرت جزء لاینفک ماهیت وجودی همه کشورها به‌خصوص کشورهای جهان سوم و در حال توسعه است اما در کشور ما در حال تبدیل شدن به یک چالش اساسی اجتماعی است.

رضا عامری، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با همشهری، نیروی انسانی متخصص و نخبه را بزرگ‌ترین سرمایه یک کشور دانست و گفت: کشورهای غربی به‌دلیل بالابودن هزینه تربیت نخبگان علمی و تخصصی به کمک مافیای داخل کشور دائما در حال مأیوس‌کردن نخبگان علمی کشور و تشویق و ترغیب آنها به مهاجرت با وعده وعیدهای دهان‌پرکن هستند.

او با بیان اینکه تربیت هر نیروی انسانی متخصص و نخبه به ۳۰سال زمان و هزینه نیاز دارد اظهار داشت:‌ کشورهای غربی با تمرکز بر شناسایی و جذب نخبگان ما می‌کوشند به تقویت بنیه‌های علمی خود بپردازند، از سوی دیگر ما در ایران هر روز با تنگ‌کردن عرصه کار و فعالیت بر   جوانان نخبه، آنها را در بوروکراسی‌های اداری گیج‌کننده خسته می‌کنیم و اجازه فعالیت به آنها در عرصه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی- صنعتی و فرهنگی نمی‌دهیم.

به‌گفته این استاد دانشگاه گرچه مهم‌ترین خواسته نخبگان کشور استفاده از توان و تخصص‌شان در جهت رفع مشکلات کشور است اما نخبه‌های ما جایی در عرصه‌های دولتی و غیردولتی ندارند؛ نه در وزارتخانه‌ها از این سرمایه‌های ملی استفاده می‌شود و نه در صنایع.

عامری به مشکلات و معضلات کشور در حوزه مدیریتی، محیط‌زیست، اخذ مالیات و معضلات اجتماعی اشاره کرد و گفت: برای رفع این مشکلات و حل این مسائل نخبگان ما کجا هستند؟ آیا از ظرفیت آنها در این بخش‌ها استفاده می‌کنیم؟ آیا ساختارهای مدیریتی، اداری و سازمانی ما اجازه ورود نخبگان برای رفع این مسائل را می‌دهد یا راه برایشان باز نیست.

او با بیان اینکه کسی با سفر تحصیلی و علمی نخبگان به کشورهای مطرح جهان مخالف نیست ادامه داد: «رهبر انقلاب بارها و بارها با تأکید بر ضرورت توجه به نخبگان کشور و به‌کارگیری آنها در عرصه‌های مختلف کشور گفته است مهاجرت جوان‌ها به خارج از کشور به بهانه کسب علم و استفاده از این علم و دانش در مسیر توسعه کشور بعد از بازگشت آنها امری منطقی است اما متأسفانه این موضوع از سوی مسئولین امر مورد توجه قرار نمی‌گیرد؛ در مقابل با مانع‌تراشی برای حضور نخبه‌ها در بخش‌های صنعتی و اقتصادی و اجتماعی و… باعث می‌شوند تا جوانان نخبه ما کشورهای دیگر را برای زندگی انتخاب کنند.»

عامری که به‌واسطه تدریس در دانشگاه، ارتباط نزدیکی با این نخبه‌ها دارد ادامه داد: اگر نخبه احساس کند در کشور از توان و تخصص او استفاده می‌شود و به یک انسان بیکار تبدیل نمی‌شود، به فکر مهاجرت نمی‌افتد. متأسفانه این خلأ از مهم‌ترین دلایلی است که نخبگان را به مهاجرت می‌کشاند. نخبه وقتی ببیند وجودش در کشور مورد توجه و استفاده نیست و کشورهای دیگر هم با زرنگی برای بردن آنها برنامه دارند، به رفتن فکر می‌کند. او تأکید کرد: «حالا بر ماست تا با اعتمادسازی‌ و جلب جوانان نخبه از آمار این مهاجرت‌ها بکاهیم.»

همایش نخبگان؛ فرصتی دوباره

موضوع بهره‌گیری از نخبه‌ها در داخل کشور آنقدر موضوع مهمی است که چند سالی به‌صورت مستمر همه نخبه‌های سرآمد کشوری گرد هم جمع می‌شدند و در دیدار با مسئولان مختلف نظام دنبال راه‌حلی برای کمی دیده‌شدن و جدی گرفته‌شدن از سوی آنها بودند.

اما یک وقفه نسبتا بلندی بین آخرین همایش برگزارشده با همایش امسال ایجاد شد و حالا امسال قرار است دوازدهمین همایش ملی نخبگان آن هم با شعار «حکمرانی نخبگان، سرآمدی ایران» ۲۶مهرماه برگزار شود.

شناسایی ۵۰هزار نخبه در کشور

به‌گفته باقری ۵۰هزار نخبه تا به حال شناسایی و مشخصاتشان در پایگاه اطلاعاتی بنیاد ملی نخبگان ثبت شده است: «‌بر اساس نرمال بین‌المللی یک تا ۱.۲درصد جامعه را این قشر تشکیل می‌دهند. این وضعیت نرمال در ایران یک‌میلیون است و شرط لازم و اولیه نخبگان کشور باید به میزانی باشد که هسته اولیه اداره کشور را درست کنند. هدف این است که  در یک سال آینده نخبگان کشور را بیشتر شناسایی کنیم. این به معنی کاهش استانداردهای ما نیست. راهکارهایی برای افزایش جامعه نخبگانی کشور داریم. یکی اصطلاح پایه نخبگی است و راهکار دیگر شناسایی نخبگانی است که اصلا شناسایی نکرده‌ایم.»

او یادآور شد: با توجه به ظرفیت‌هایی که در کشور شناسایی کردیم تمرکزمان را روی اثربخشی نخبگان کشور قرار داده‌ایم و هرچقدر می‌توانیم باید زمینه اثربخشی آنها را فراهم کنیم این اثربخشی با اشتغال آنها فراهم می‌شود. این نقش‌آفرینی بیشتر در ایجاد شرکت دانش‌بنیان و بخش خصوصی و… می‌تواند باشد.

قائم‌مقام بنیاد ملی نخبگان با بیان اینکه توجه ویژه به نخبگان علوم انسانی و علوم پایه در کشور مدنظر است، افزود: «در حوزه علوم انسانی و علوم پایه نیازمند حمایت از نخبه‌ها و اثربخشی آنها هستیم. نخبه ریاضیات یا فیزیک شاید در یک شرکت دانش‌بنیان نتواند احساس اثربخشی کند و باید بستر جدید برای آنها فراهم کرد و رشته‌های علوم انسانی مثل فلسفه نیز از این دست است که مورد توجه بنیاد است‌.»

 ۱۰هزار متقاضی همکاری با سازمان‌های ایران

باقری مقدم در ادامه با بیان اینکه براساس اطلاعات پایگاه ۱۰هزار نفر از ایرانیان خارج از کشور درخواست همکاری با سازمان‌های داخل کشور را داده‌اند، گفت: برای بازگشت این افراد تسهیلاتی به آنها داده می‌شود. برخی موقت و برخی دائم به کشور می‌آیند و برخی که مشکل سربازی دارند با طرح انجام پروژه تحقیقاتی سربازی آنها حل و فصل می‌شود و قبل از بازگشت آنها به کشور مقدمات کار آنها با شرکت‌های دانش‌بنیان را فراهم می‌کنیم. آنهایی که مایل به اقامت داخل کشور نباشند امکان برنامه‌های تعاملی با نخبگان داخل کشور را برایشان طراحی کرده‌ایم.

او افزایش نرخ بازگشت نخبگان را سالی ۱۰هزار نخبه به داخل کشور و از مهم‌ترین برنامه‌های بنیاد ملی نخبگان برشمرد و گفت:‌ «تا به حال ۲۷۰۰نخبه به کشور برگشته‌اند و ۱۰هزار نخبه از کشور رفته‌اند.»

برگزاری همایش نخبگان بعد از وقفه ۶ساله

عباس ابراهیمی، دبیر دوازدهمین همایش بنیاد ملی نخبگان با اشاره به وقفه ۶ساله در برگزاری همایش گفت: در این دوره از همایش نخبگان دیداری با مقام معظم رهبری خواهند داشت و روز اول سخنرانی ریاست‌جمهور را خواهیم داشت. در حاشیه همایش، نمایشگاهی پیش‌بینی شده که گروه‌ها و هسته‌های حل مسئله از برگزیدگان بنیاد ملی نخبگان،  خدمات نخبگانی خود را ارائه می‌دهند.

او گفت: بعد از ظهر همایش نشستی با موضوعات اقتصادی، سیاست داخلی و خارجی، علم و فناوری، صنعت، فرهنگی و هنری و اجتماعی داریم و استادانی نیز دعوت شده‌اند.

او تبیین گفتمان و شعار حکمرانی نخبگان را از اهداف بنیاد برشمرد  و گفت: «لزوم استفاده حداکثری از نخبگان و اجتماعات آنها در مدیریت کشور و استفاده از آن در مسئله‌شناسی را مدنظر داریم.»

منبع: روزنامه همشهری

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مافیای مهاجرت نخبگان مشغول به کار است! بیشتر بخوانید »

بهادری جهرمی: تعبیر رهبری مبنی بر «ایستادیم و پیش رفتیم» رمز عبور از حوادث است

بهادری جهرمی: تعبیر رهبری مبنی بر «ایستادیم و پیش رفتیم» رمز عبور از حوادث است



سخنگوی دولت گفت: تعبیر مقام رهبری مبنی بر اینکه «ایستادیم و پیش رفتیم»، رمز عبور از حوادث بزرگ است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، علی بهادری جهرمی در حساب کاربری خود در توئیتر با اشاره به فرمایشات امروز مقام معظم رهبری، نوشت: ‏تعبیر گویای رهبر معظم انقلاب که «ایستادیم و پیش رفتیم» کوتاه‌ترین و دقیق‌ترین توصیف از ایران امروز و رمز عبور از حوادث بزرگی است که با تلاش جوانان و همت همه ایرانیان به دست آمد.

گفتنی است، رهبر انقلاب اسلامی امروز (جمعه) در دیدار جمعی از مردم، مسئولان کشور و مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی با یادآوری اینکه ایستادیم و پیش رفتیم تاکید کردند که غلط می‌کند کسی فکر کندن درخت تناور جمهوری اسلامی را هم بکند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بهادری جهرمی: تعبیر رهبری مبنی بر «ایستادیم و پیش رفتیم» رمز عبور از حوادث است بیشتر بخوانید »

آنجا خبری نیست

آنجا خبری نیست



در حوادث اخیر ایران، حتی گوگل نیز بی‌طرف نبود. این شرکت در اقدامی بی‌سابقه پیوند فیلترشکن خود را در صفحه اصلی موتور جست‌وجوی فارسی گوگل قرار داد تا دسترسی به محتوای خشونت‌طلبانه را تسهیل کند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سید محمدعماد اعرابی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

اگر در دو هفته‌ گذشته مخاطب رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه بودید حتما به این نتیجه می‌رسیدید که جمهوری اسلامی آخرین روزهای خود را سپری می‌کند؛ اگر اخبار را فقط در شبکه اجتماعی اینستاگرام دنبال می‌کردید مطمئنا خودتان را برای ۴۸ ساعت پایانی رژیم[!] آماده می‌کردید و اگر از کاربران پَروپا قرص توئیتر می‌بودید، آنجا دیگر جمهوری اسلامی سرنگون شده و بحث بر سر طراحی پرچم حکومت جدید ایران بود! اما واقعیت میدانی نیز چنین اخباری را تأیید می‌کرد؟

بیایید به یک تجریه تاریخی نه‌چندان دور مراجعه کنیم. تقریبا ۵ سال پیش در دی‌ماه ۱۳۹۶ ناتوانی دولت دوازدهم در عمل به وعده‌های اقتصادی خود و افزایش سرسام‌آور تورم در حالی که برجام هنوز برقرار بود، زمینه‌ساز موجی از اعتراضات در شهرهای مختلف ایران شد.

اعتراضاتی که خاستگاهی اقتصادی و فراگیر داشت اما با گذشت زمان تبدیل به آشوب و اغتشاش شد و مردم معترض در ادامه از همراهی با آشوبگران و اقدامات ساختارشکنانه آنها خودداری کردند.

حوادث دی‌ماه ۱۳۹۶ چه از نظر تعداد افراد و چه از نظر تعداد شهرهای درگیر، بزرگ‌تر از آشوب آبان ۱۳۹۸ و به مراتب گسترده‌تر از اغتشاشات این روزها بود.(دی‌ماه ۱۳۹۶ حدود ۱۶۰ شهر و در آبان ۱۳۹۸ حدود ۱۰۰ شهر درگیر بودند.) در بحبوحه آشوب‌های دی‌ماه ۱۳۹۶ نیز در فضای غالب شبکه‌های اجتماعی، آشوبگران به‌عنوان اکثریت بازنمایی می‌شدند و ادامه عمر جمهوری اسلامی بیش از چند روز تخمین زده نمی‌شد اما ۶ ماه بعد با فروکش کردن آشوب، دانشگاه مریلند آمریکا در تیرماه ۱۳۹۷ نتایج نظرسنجی میدانی خود از مردم ایران پس از حوادث دی‌ماه ۱۳۹۶ را منتشر کرد که با بازنمایی آشوب‌ها در فضای مجازی اختلاف معناداری داشت: «بیشتر ایرانیان از قوه قضائیه می‌خواهند معترضانی(اصطلاحی که در گزارش مریلند آمده) را که علیه اسلام یا نظام حکومتی ایران شعار می‌دادند محاکمه کند… و کسانی را که به اتهام حمله به پلیس، آسیب رساندن به اموال عمومی یا آتش زدن پرچم ایران مجرم شناخته می‌شوند، به شدت مجازات کند.» آن‌طور که گزارش مرکز مطالعات امنیتی و بین‌المللی دانشگاه مریلند می‌گفت: 

«دو نفر از هر سه نفر موافق برخورد نیروی انتظامی با معترضین[!] بودند. ۷۵ درصد از مردم شدت برخورد نیروی انتظامی را مناسب ارزیابی کرده و یا خواستار برخوردی شدیدتر بودند و تنها ۱۴ درصد معتقد بودند پلیس بیش از حد خشونت به‌کار برده است.» سؤال این بود؛ اکثریت معترضی که در فضای مجازی خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی بودند، کجای میدان واقعیت قرار داشتند؟

۷ ژانویه ۲۰۲۱ (۱۸ دی ۱۳۹۹) مدیر شبکه اجتماعی فیس‌بوک و اینستاگرام از تعلیق حساب کاربری دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا حداقل به مدت دو هفته در این شبکه‌های اجتماعی خبر داد و در توضیح این اقدام گفت: «ما آن را حذف کردیم… زیرا معتقدیم که به جای کاهش خطر به خشونت مداوم کمک می‌کند.»(این تعلیق اندکی بعد به مدت دو سال تا ۲۰۲۳ تمدید شد) دو روز بعد شبکه اجتماعی توئیتر حساب کاربری دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا را برای همیشه مسدود کرد و در بیانیه‌ای نوشت: «ما به‌صورت دائمی این حساب کاربری را به‌دلیل خطر ترغیب ‌به ایجاد خشونت بیشتر، مسدود کرده‌ایم.» سه روز بعد حساب ترامپ در شبکه اجتماعی یوتیوب نیز ابتدا به‌صورت موقت و سپس برای مدتی نامعلوم تعلیق شد.

سخنگوی یوتیوب در این زمینه گفت: «با توجه به نگرانی‌ها درباره احتمال افزایش خشونت، کانال دونالد ترامپ همچنان در وضعیت تعلیق باقی می‌ماند.» این اتفاق در حالی می‌افتاد که ترامپ میلیون‌ها دنبال‌کننده در این شبکه‌های اجتماعی داشت، تنها در توئیتر دنبال‌کنندگان او به بیش از ۸۸ میلیون می‌رسید و همچنین بیش از ۷۵ میلیون نفر از مردم آمریکا نیز در انتخابات ریاست‌جمهوری همان سال به او رأی داده بودند.

دونالد ترامپ در حالی که هنوز به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده قدرتمندترین فرد اجرایی این کشور بود، پیش از ترک کاخ سفید به علت ترویج و دامن‌زدن به خشونت، امکان هرگونه فعالیت در پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی را از دست داد. او برای ارتباط با هوادارانش یک وبلاگ راه‌اندازی کرد اما آن وبلاگ نیز در کمتر از یک ماه مسدود شد.

ترامپ با سرمایه‌ شخصی‌اش شبکه اجتماعی مخصوص خود به نام «تروث سوشال»(truth social) را پایه‌گذاری کرد اما مدتی بعد این نرم‌افزار نیز از فروشگاه‌ رسمی نرم‌افزار گوگل حذف شد تا دسترسی کاربران گوشی‌های هوشمند به شبکه اجتماعی ترامپ محدود شود. مثل همیشه علت این اقدام یک چیز عنوان شد: «تشویق به خشونت».

ترامپ هرگز در حساب کاربری‌اش ساخت کوکتل مولوتوف، خلع سلاح پلیس، حمله به نیروهای امنیتی و… را آموزش نمی‌داد. همه این محدودیت‌ها برای رئیس‌جمهور وقت آمریکا فقط به‌دلیل تصرف ساختمان کنگره توسط هوادارانش و سکوت او رخ داد.

بر این اساس تعلیق حساب‌های کاربری مؤثر در آشوب‌های اخیر ایران که به ترویج خشونت علیه پلیس و تخریب اموال عمومی در شبکه‌های اجتماعی اقدام می‌کردند؛ انتظاری کاملا منطقی بود. اما هرگز چنین اتفاقی از جانب توئیتر، فیس‌بوک، اینستاگرام و یوتیوب رخ نداد.

محتوای حساب‌های کاربری شاخص که مملو از نفرت‌پراکنی، تشویق به خشونت، درگیری و تخریب اموال عمومی بود هرگز حذف نشد و صفحات این کاربران از دسترس خارج نشدند. نه‌تنها این اتفاق رخ نداد بلکه توییتر با زبان فارسی در حساب رسمی خود به کاربرانش آموزش داد که چگونه موقعیت مکانی خود را مخفی نگه دارند و چگونه با حفاظت از داده‌های خود در این شبکه اجتماعی ردپای مجازی خود را از دسترس خارج کنند تا در صورت دستگیری خطری متوجه‌شان نباشد.

توییتر سکویی بی‌طرف برای ارتباط افراد و انتشار آزاد اطلاعات نبود، آنها آشکارا یک سوی نزاع ایستاده بودند و خدمات مشاوره آشوب ارائه می‌دادند. همین رویکرد در مورد شرکت متا(مالک فیس‌بوک، اینستاگرام و واتساپ) نیز صدق می‌کرد. متا در اولین موضع‌گیری خود بدون پذیرش و یا حتی تحقیق درباره نقش سکوهایش برای ترویج خشونت در ایران، خواستار «احیای حق مردم ایران برای دسترسی به اینترنت» شد. 

متا مدتی بعد تصریح کرد: «ما نه دسترسی به اپلیکیشن‌هایمان در ایران را محدود کرده‌ایم و نه صدای کسی را به نفع دولت ایران سانسور می‌کنیم. تمرکز ما بر فراهم کردن امکان دسترسی هرچه بیشتر کاربران به خدمات و انتشار محتوای مدنظر آنهاست.» این در حالی بود که آنها پیش‌تر سابقه محدود کردن محتوای کاربران در موردی مشابه را داشتند و شبکه‌ای از حساب‌های کاربری جعلی طرفدار ترامپ را شناسایی و مسدود کرده بودند.

طبق اعلام شرکت متا این شبکه شامل ۶۱۰ حساب کاربری، ۸۹ صفحه فیس‌بوک، ۱۵۶ گروه و ۷۲ حساب اینستاگرامی می‌شد که ۵۵ میلیون نفر را تحت تأثیر خود قرار داده بود. توئیتر نیز حساب کاربری واقعی ۷۰ هزار طرفدار ترامپ را به‌دلیل خشونت‌طلبی مسدود کرده بود. ظاهرا از نظر این خدمات‌رسان‌های عمده شبکه‌های اجتماعی، قوانین مربوط به ترویج خشونت شامل کاربران ایرانی نمی‌شد و آنها به هیچ عنوان حاضر به شناسایی حساب‌های جعلی و یا محدودسازی حساب‌های واقعی مروج خشونت در ایران نبودند. مسیری که آنها طی می‌کردند و برخلاف قوانین خود، کاربران ایرانی را به آن سوق می‌دادند به حداکثر رساندن خشونت، آشوب و ویرانی در خیابان‌های ایران بود.

در حوادث اخیر ایران، حتی موتور جست‌وجوی گوگل نیز بی‌طرف نبود. این شرکت در اقدامی بی‌سابقه پیوند فیلترشکن خود را در صفحه اصلی موتور جست‌وجوی فارسی گوگل قرار داد تا دسترسی به محتوای خشونت‌طلبانه را تسهیل کند.

این رخدادها ظاهری‌ترین سطح از واقعیتی است که می‌گوید تولید، انتشار و توزیع محتوا در فضای مجازی توسط ابرشرکت‌های خدمات‌رسان این حوزه، سوگیرانه مدیریت می‌شود. در سطحی عمیق‌تر الگوریتم‌های سازنده این خدمات هستند؛ آنها تعیین می‌کنند چه چیزی را ببینید، چه چیزی را باور کنید و حتی چگونه فکر کنید.

حالا شاید به پاسخ سؤال‌مان رسیده باشیم؛ اختلاف معنادار فضای مجازی با فضای واقعی از این جهت‌گیری ساختاری ناشی می‌شود. در این فضا محتواهایی با کلیدواژه‌های همسو (مانند «مهسا امینی» یا «حجاب اجباری») صدایی بلندتر و پژواکی بیشتر از محتوایی با کلیدواژه‌های ناهمسو (مانند «سلیمانی» یا «الاقصی») پیدا خواهند کرد و در نتیجه بازنمایی اکثریت و اقلیت مطابق واقع نخواهد بود.

با این حساب جمهوری اسلامی سقوط خواهد کرد اما فقط در دنیای مجازی؛ برای مشاهده واقعیت کافی است گوشی هوشمند خود را کمی کنار بگذارید، به بیرون بروید و در دنیای حقیقی با امنیتی که جمهوری اسلامی در یکی از ناامن‌ترین مناطق جهان برای‌تان پدید آورده از قدم‌زدن در خیابان لذت ببرید و ببینید آن بیرون خبری نیست!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آنجا خبری نیست بیشتر بخوانید »

نگاهی به مفهوم اکثریت و اقلیت در ایران

نگاهی به مفهوم اکثریت و اقلیت در ایران



در همین اغتشاشات اخیر علی‌رغم ولنگاری فضای مجازی و خویشتنداری حکومت از مواجهه شدید با آشوبگران،براساس گزارش‌های معتبر متعدد، جمعیتی که وارد صحنه‌های اعتراضی شد، به یک دهم یک درصد جمعیت ایران هم نرسید

به گزارش مجاهدت از مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

اکثریت و اقلیت دو مفهوم روشن هستند و برای نشان‌دادن آن راهی جز استناد ریاضی وجود ندارد. این دو مفهوم به‌خصوص در جوامعی که به‌طور قطعی حکومت اکثریت پذیرفته شده، موضوعیت بیشتری دارد.

از منظر سیاسی «اکثریت توده‌ای» و «اکثریت نخبه‌ای» داریم. اکثریت توده‌ای یک مفهوم روشن است که از جمله در انتخابات‌ها بروز و ظهور دارد؛ یعنی در انتخابات، اکثریت کنشگر و اقلیت غیرفعال معلوم می‌شود.

ولی در مورد اکثریت نخبگان موضوع چندان قابل ارزیابی نیست و آنان که از اقلیت و اکثریت نخبگان صحبت می‌کنند، نوعاً نگاه به افراد فعال در رسانه‌ها، احزاب و دانشگاه‌ها دارند و حال آنکه نخبگی به این موقعیت‌ها محدود نمی‌باشد. 

یک اکثریت و اقلیت فرهنگی و اجتماعی هم داریم. اکثریت فرهنگی در اختیار گروهی است که بیش از گروه مقابل آن، معرف ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی مورد پذیرش اکثریت جامعه است.

اکثریت و اقلیت اجتماعی هم در اختیار گروهی است که در طیف اکثریت جامعه نفوذ و حضور بیشتری دارد اگر اکثریت جامعه را طبقه متوسط و به عبارتی دهک‌های میانی تشکیل دهد، اکثریت اجتماعی را گروهی دارد که به این طیف تعلق بیشتری دارد و هکذا اگر اکثریت جامعه را طبقه نسبتاً محروم و به عبارتی دهک‌های پایین جامعه تشکیل دهند، کسانی که با این طبقه پیوند و پیوستگی بیشتری داشته باشد، اکثریت اجتماعی را تشکیل می‌دهد. 

در فضای جمهوری اسلامی اکثریت و اقلیت با فاصله زیاد وجود دارد. در بعد سیاسی، اکثریت جامعه ایران را علاقه‌مندان به کنشگری تشکیل می‌دهند شرکت‌ در انتخابات و همه‌پرسی‌ها در ایران در طول این حدود ۴۴ سال، با مشارکت ۵۲ تا ۹۸ درصد توأم بوده است، این یعنی اکثریت سیاسی در چارچوب نظام موجود کنشگری دارند.

این کنشگری سیاسی البته در شرایط مختلف اجتماعی یا اقتصادی نوسان هم داشته است ولی در اصل اینکه اکثریت مردم ایران، در چارچوب نظام موجود به کنشگری سیاسی می‌پردازند، تردیدی نیست.

در این میان در متن انتخابات، آرای مردم میان نخبگان کنشگر تقسیم می‌شود و بسته به اینکه کدام نخبه یا طیف نخبگی به مطلوب مردم در زمان خاص نزدیک‌تر باشد، از پشتیبانی اکثریت کنشگر بهره‌مند می‌گردد. 

نگاهی به آمار نزدیک به ‌هم انتخابات ریاست‌جمهوری سال‌های ۱۳۷۶، ۱۳۸۰، ۱۳۸۸ و ۱۳۹۶ و رأی رئیس‌جمهور منتخب هر کدام از این انتخابات‌ها، نشان می‌دهد اکثریت کنشگر، بازی در چارچوب نظام سیاسی را پذیرفته و صبغه جناحی آن موقتی و گذراست.

یک نکته دیگر در کنشگری سیاسی فاصله آراء در انتخابات‌هاست. مشارکت ۵۰/۶۶ درصدی مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۷۲ و ۷۹/۹۲ درصدی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۷۶ و هکذا مشارکت ۸۵ درصدی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸ و مشارکت ۴۸/۸ درصدی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ نشانه این است که یک کف و سقف کنشگری سیاسی وجود دارد.

ما در مقایسه مشارکت مردم در سال ۱۳۷۲ با ۱۳۷۶ یک جمعیت ۲۹ درصدی داریم که در یک انتخابات کنشگر بوده و در یک انتخابات منفعل بوده است کما اینکه در مقایسه مشارکت مردم در سال ۱۳۸۸ با ۱۴۰۰ یک جمعیت ۳۶ درصدی از این نوع را داریم.

این بیانگر آن است که ما یک کنشگری حتمی سیاسی و یک کنشگری شرطی سیاسی داریم و از آنجا که این عدد مشارکت در انتخابات‌های چهل سال اخیر نوسان داشته است، به‌طور قطع ارتباطی با ایدئولوژی و بنیان‌های نظام سیاسی ندارد، چرا که بنیان‌ها در انتخابات‌ها متفاوت نبوده است. 

در یک زمان، عده‌ای راه افتادند تا رأی مردم را به سمت ایدئولوژی‌های فرانظام سوق داده و مصادره نمایند. آنان افزایش ۲۹ درصدی مشارکت انتخابات ۱۳۷۶ نسبت به انتخابات ۱۳۷۲ و افزایش حدود ده میلیون نفر به آرای رئیس‌جمهور منتخب ۷۶ را یک رنسانس و تحول بنیادی معرفی می‌کردند! یکی از مشایخ این جریان به آقای سیدمحمد خاتمی گفته بود «این رأی، رأی به آزادی بود و این یعنی مردم دیگر شعارهای اصولگرایانه و دین‌مدارانه را قبول ندارند»! این در حالی بود که ۹ سال پس از آن شاهد رأی ۸۵ درصدی مردم یعنی حتی پنج درصد بیشتر به طیف مقابل جریان موسوم به دوم خردادی بودیم.

بنابراین واضح است که ما درصدی مشارکت شرطی داریم که در مقابل ایدئولوژی نظام نبوده و به ادبیات شخصیت‌ها و گروه‌های سیاسی ربط پیدا می‌کند. 

ما یک اکثریت و اقلیت انقلابی هم داریم. اگر انقلابی بودن را محافظه‌کار نبودن، ایستا نبودن، دیندار بودن، پرکار بودن، کم‌توقع بودن، مردمی بودن، ضد نظام سلطه بودن، ضد فساد بودن و مسائلی از این قبیل بدانیم، بدون شک اکثریت قاطع و بلکه به عبارتی همه‌ جامعه ایران انقلابی است و غیرانقلابی‌ها در اقلیت محض به سر می‌برند. شاید بتوانیم ۹۹ درصد در برابر یک درصد بدانیم. 

ما یک اکثریت و اقلیت ارزشی هم داریم. پیام‌های دینی مهم‌ترین عناصر و محورهای ارزش‌های جامعه ماست و یکی از آنها حجاب است. به اعتبار پاسداری چندهزار ساله ایرانیان ـ از دوره‌ای که تاریخ در ایران ثبت شده است یعنی دوره هخامنشیان، اشکانیان تا امروز ـ از حجاب و عفاف در این مرز و بوم حفاظت شده است.

تصاویر نقش‌بسته زنان ایرانی بر کتیبه‌ها و سنگ‌نوشته‌های تخت جمشید، بیانگر اهمیتی است که ایرانیان در طول تاریخ به مقوله عفاف و حجاب داده‌اند. کما اینکه اصل خداباوری، توحید، نیایش، اتصال به ارواح مطهره همواره از ارزش‌های قطعی جامعه ایران بوده است. شرکت کامل ایرانیان اعم از مسلمان و غیرمسلمان در مراسم و مناسک دینی و به‌خصوص مراسم مرتبط با خاندان پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه‌وآله از محوریت این ارزش‌ها حکایت می‌کند.

بنابراین واضح است که ما یک اکثریت ارزشی داریم که عدد آن از ۹۰ درصد هم بیشتر است و یک اقلیت بسیار محدود که نسبتی با ارزش‌ها ندارند. 

ما یک اکثریت و اقلیت «ایران‌باور» هم داریم؛ اکثریتی که معتقد به شأن تمدنی و حکومت جهانی برای ایرانیان است. این اکثریت تمدنی هم بیش از ۹۰ درصد جمعیت را شامل می‌شود و یک اقلیت بسیار کوچک که تحت تأثیر القائات خارجی می‌باشد، معتقد به یک ایران کوچک و در خودخزیده است.

خب این اکثریت تمدنی همیشه و در طول صدها سال تاریخ ایران، حساسیت‌های درستی علیه سیطره بیگانگان بر ایران داشته است.

بعضی این حساسیت را یکسره متوجه موضوعات خاص مثل جنگ اسلام و نظام شاهنشاهی ایران می‌کنند و البته در این خصوص هم آدرس غلط می‌دهند. در حالی که مردم ایران همین الان نسبت به سیطره و سلطه غرب بر ایران حساسیت شدید دارند و آخرین نظرسنجی آمریکایی‌ها که مؤسسه «پیو» انجام داد، می‌گوید در حالی که ۷۶ درصد مردم ایران نسبت به عملکرد دولت ـ حسن روحانی ـ ناراضی هستند، ۸۶ درصد ایرانی‌ها از نقش منطقه‌ای کشورشان حمایت می‌کنند.

این هم یک اکثریت و یک اقلیت. ما یک اقلیت و یک اکثریت «ملی» هم داریم. ایران ترکیبی از اقوام مختلف عمیقاً ایرانی است؛ ترک‌ها، لرها، کردها، تاجیک‌ها، عرب‌ها، ترکمان‌ها، بلوچ‌ها و… چند هزاره با هم ایران را تشکیل داده و از آن حراست کرده‌اند و در طول هزاران سال، جزر و مدهای سیاسی، در دل تمام ایران باقی مانده‌اند. این اقوام هیچ‌گاه با هم نجنگیده‌اند و به‌طور یکپارچه، در صدها جنگ در مقابل طرف خارجی ایستاده‌اند. 

ما یک اقلیت و اکثریت «مذهبی» هم داریم. تشیع و محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام در ایران یک موضوع اساسی است. اینکه در جریان راهپیمایی و زیارت اربعین «حب الحسین یجمعنا» می‌گوییم، در ایران حب اهل‌بیت به هیچ وجه موضوعی اختلافی و دوگانه‌ساز نیست.

اگر نزدیک به ۹۰ درصد جمعیت ایران شیعه است، ۱۰۰ درصد جمعیت در ایران محب اهل‌بیت پیامبر اسلام(ص) است و لذا این جمعیت با هرآنچه که با عزت‌مندی تشیع و محبان اهل‌بیت پیامبر اکرم ناخوان باشد، مرزبندی و جبهه خواهد داشت. 

یک اکثریت و اقلیت هم از حیث بصیرت و نگرش سیاسی داریم. اکثریت مردم، «امنیت» را وجه اصلی زندگی اجتماعی خود می‌دانند و صدالبته این اختصاص به ملت ایران ندارد ولی دید تمدنی ایرانیان، این عنصر را در میان ایرانیان پررنگ‌تر کرده است.

ممکن است اقلیتی بسیار اندک، به هم خوردن شرایط امنیتی موجود را برای خود یک موقعیت به حساب آورد. در این روند، اقدامات ناخوان امنیتی به‌طور خیلی طبیعی از سوی اکثریت قاطع جامعه ایران دفع می‌شود و این مانع آن می‌شود که مطالبات ساختارشکن بتواند به سادگی جایگاهی در روند جامعه پیدا کند.

در همین اغتشاشات اخیر علی‌رغم ولنگاری فضای مجازی و خویشتنداری حکومت از مواجهه شدید با آشوبگران، براساس گزارش‌های معتبر متعدد، جمعیتی که در طول این حدود ۱۲ روز در شهرهای مختلف ایران وارد صحنه‌های اعتراضی شد، به یک دهم یک درصد جمعیت ایران هم نرسید.

ما یک اکثریت و اقلیت هم در موضوع «رهبری» داریم. ایران هم‌اکنون تحت اداره یک فقیه، متکلم، ادیب، متفکر، زاهد، بصیر، مفسر قرآن و سنت، محدث، به‌شدت مردمی، مدیر و مسلط به امور سیاسی و قادر به مدیریت مسائل سخت جهانی قرار دارد.

این رهبری ـ به جز در مورد حضرت امام خمینی که چهره استثنایی تاریخ ایران است ـ از نظر خصوصیاتی که ذکر شد، با هیچ‌کدام از رهبران ۱۰۰۰ ساله گذشته ایران قابل مقایسه نیست. در مواردی که ذکر شد، با هیچ‌کدام از رهبران معاصر دنیا هم قابل مقایسه نیست.

لذا این رهبری برای این مردم جنبه آرمانی دارد و به‌خصوص انتساب ایشان به خاندان پیامبر(ص) و اتصال ایشان به اهل‌بیت هم بر خصوصیات ویژه او افزوده است. «سیدعلی حسینی خامنه‌ای» بدون هیچ تردیدی، چهره آرمانی ایران، اسلام و تشیع است. شرکت انبوه و میلیونی مردم مؤمن تهران در نمازهای جمعه و نمازهای عید فطری که از جمله در همین سال‌های اخیر توسط ایشان اقامه گردید، درجه بسیار بالای محبت توده‌های مردم را به ایشان نشان می‌دهد.

اعتراف دشمنان به نزاهت اقتصادی و مالی ایشان هم حقیقت وجودی ایشان را در «حدیث دیگران» بیان می‌کند. دقیقاً به همین دلیل بود که قبل از اغتشاشات اخیر، دشمنان خارجی و عوامل داخلی آن از رهبری شروع کردند و با قریب‌الوقوع معرفی کردن خروج امام خامنه‌ای از صحنه و بحث‌ جانشینی، وانمود کردند که ایران وارد دوره‌ای می‌شود که خورشید در آن غروب کرده است. در واقع همین شیطنت بدخواهانه هم اعتراف به عظمت رهبری و در اکثریت کامل بودن هواداران ایشان است. 

پس انقلاب ما و نظام منبعث از آن، از چند جهت در کانون هواداران و جانفشانان اکثریتی خود قرار دارد و اقلیت‌نمایی دشمنان از ایران نمی‌تواند حقیقت را دگرگون کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نگاهی به مفهوم اکثریت و اقلیت در ایران بیشتر بخوانید »

فیلم/ تعزیه در تهران قدیم

فیلم/ تعزیه در تهران قدیم



تقریبا از دوره دیلمیان بود که اجرای مراسم تعزیه در میان ایرانیان باب شد، اما گل رونق اجرای نمایش‌های تعزیه در دوره قاجار و بعد از ساخت تکیه دولت بود.


دریافت
3 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ تعزیه در تهران قدیم بیشتر بخوانید »