چند روز گذشته یکی از مجریان سعودی اینترنشنال با انتشار عکسی مدعی شد خدانور لجه ای یکی از معترضان آبان ماه توسط نیروهای نظامی کشته شده است اما این همه ماجرا نبود.
دریافت 7 MB
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
انتشار فایل صوتی منتشر شده از خبرنگار بی بی سی فارسی با واکنش تلویزیون اینترنشنال روبرو شد و دعوا بین این دو رسانه تروریستی بالا گرفت.
به گزارش مجاهدت از مشرق، در هفته گذشته یک فایل صوتی از صحبتهای «رعنا رحیمپور» خبرنگار بی بی سی منتشر شد که در آن وی به نحو بیپردهای از هدف تکه تکه و تجزیه شدن ایران خبر میدهد و تاکید میکند که هدف پشت پرده آشوب طلبیها نه دموکراسی، بلکه تجزیه است! او مشخصاً خبر میدهد که در رسانه سعودی ایران اینترنشنال ابلاغ شده که فقط با رهبران احزاب (تجزیه طلب) گفتوگو و به آنها تریبون داده شود!
همچنین بررسی خبرنگاران نشان میدهد که در این مدت اینترنشنال با ۲۵ حزب تجزیهطلب ۱۲۰ گفت وگو گرفته و پخش کرده است.
حالا پس از انتشار این گفتوگو، اینترنشنال که نقشههای خود توسط بازوی دیگر اپوزیسیون نقش بر آب میبیند، گزارش تندی را علیه رعنا رحیمپور و رسانه BBC فارسی منتشر کرده است.
اینترنشنال گزارش خود علیه رعنا رحیم پور را با این جمله آغاز می کند: «وکیل مدافع شیطان یا خبرنگار بی طرف بی بی سی»، سپس هرگونه سندی علیه وی دارد و ندارد را روی داریه می ریزد.
سپس این رسانه ای که دوست دارد خودش را مدعی آزادی بیان معرفی کند، آشکارا خواهان برخورد شدید با این خبرنگار و دیگر رسانه مستقر در لندن می شود. البته همه میدانند که این ژست های آزادی بیان از رسانهای که پولش را بن سلمانی می دهد که خاشقچی، خبرنگار مخالف خودش را به شدیدترین شکل ممکن به قتل میرساند نمی آید.
در ادامه این گزارش که نشان از بالاگرفتن دعوای دو رسانه لندنی دارد، اینترنشنال با لحن طلبکارانه می گوید BBC با پول مالیات مردم بریتانیا و کارکنان اینترنشنال اداره میشود.
در بخش دیگری از این گزارش ۱۰ دقیقه ای که نشان می دهد که چقدر اربابان سعودی شبکه اینترنشنال از رو شدن سیاستهایشان عصبانی هستند، BBC را بارها «آیت الله بی بی سی» خطاب می کنند.
بررسی عملکرد ۵ رسانه بی بی سی فارسی، ایران اینترنشنال، صدای آمریکا، رادیو فردا و من و تو و صفحات مجازی آنها نشان میدهد این رسانهها در ۴۶ روز (۲۳ شهریور تا ۹ آبان) مجموعا ۳۸۰۰۳ دروغ را درباره حوادث اخیر ایران منتشر کردهاند که در این میان BBC فارسی ۶۵ درصد، ایران اینترنشنال ۶۴ درصد و من و تو ۵۴ درصد از حجم اخبار منتشر شده شان دروغ بود.
منبع: فارس
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
رعنا رحیمپور، خبرنگار بیبیسیفارسی در بسته صوتی یک دقیقهای که از او منتشر شده است، درباره دستوری که سعودیها به خبرنگاران شبکه ایراننال داده اند، مطلبی را با مادرش بازگو میکند که قابل توجه است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه جوان نوشت: رعنا رحیمپور، خبرنگار بیبیسیفارسی در بسته صوتی یک دقیقهای که از او منتشر شده است، درباره دستوری که سعودیها به خبرنگاران شبکه ایراننال داده اند، مطلبی را با مادرش بازگو میکند که محل تأمل و بحث و البته موضوعی قابلتوجه است. قبل از هر چیز باید گفت انتشار چنین مطالبی چیزی به دانستهها و معرفت کسانی که با ماهیت این رسانهها آشنا هستند، اضافه نمیکند و ارزش بلگرفتن و ذوقزدگی ندارد، اما تحلیل آن لازم است تا واقعی یا ساختگیبودن یا وجوه دیگر آن روشن شود. ابتدا ببینیم رحیمپور به مادرش چه میگوید: «رعنا: چیز نگرانکنندهای که مثلاً دیروز شنیدم این است که رؤسای اینترنشنال [به خبرنگاران]دستور دادهاند فقط با رهبران احزاب در ایران مصاحبه کنند. مادر رعنا: آخه حزبی که نداریم که، کدوم حزب؟ رعنا: نه دیگه، نه دیگه، احزاب کرد، احزاب لر، احزاب عرب، الان باید بفهمی نکته من چیه! خب فهمیدی نکته من چیه؟ مادر: فهمیدم. این خیلی خطرناکه! رعنا: کشورهای منطقه، ایران دموکراتیک که نمیخواهند. اگر ایران دموکراتیک بشه، جنبش زنان راه بیفتند حقوقشون را بگیرند، اولین جایی که وحشت میکنه، عربستانه. اینها به فکر آینده ایران که نیستند. الان اینها شروع میکنند به طبل جدایی… اینها یک ایران تیکهپاره تضعیفشده میخواهند.»
خب ابتدا باید ببینیم منبع این بسته صوتی که خبرنگار بیبیسی در آن مانند سخنران پیشاز خطبههای نمازجمعه حرف میزند، کیست؟! یک گمانه میتواند این باشد که بیبیسی خودش این فایل را ساخته و پرداخته کرده است تا اکنون پس از آنکه همه حیثیت خود را به میدان آشوب ایران آورد و خود را از حد یک شبکه خبری به یک کانال خبرسازی از دیوارنویسیها و سطلزباله آتش زدنها پایین کشید، با چنین کارهایی نشان دهد که ماهیتی متفاوت از شبکه بنسلمان داعشی دارد و اعتباری را که بیدستاورد از دست داد، ترمیم کند و اینجور مطالب را احتمالاً در آینده هم خواهیم دید. در این گمانهزنی، باور اصلی این است که بیبیسی فارسی خودش در این دوره آشوب و قبل از آن کم بر طبل جداییطلبی نکوبیده و ایراننال و دیگران، شاگردان مکتب بیبیسی فارسی در دشمنی با ایران واحد و دمیدن در بوق تفرقهافکنی و تجزیهطلبیاند و بیبیسی هرچه را پنهان کند، آن ماهیت ضد ایران متحد خود را نمیتواند پنهان سازد. در این گمانه توضیحات رحیمپور در اینستاگرامش که این بسته را تأیید میکند، اما از احترام به خبرنگاران ایراننال حرف میزند، واکنشی طبیعی ارزیابی میشود که، چون به اندازه مطلب اصلی دیده نمیشود و اثر ندارد، خنثیکننده مطلب اصلی نیست.
رحیمپور در اینستاگرامش نوشته: «در ساعات گذشته بخشی از مکالمه خصوصی من و مادرم منتشر شده. تنها احتمالی که به ذهن من میرسه اینه که صدای ویوئوچت، از طریق شنود خونه یا موبایل پدرو مادرم در تهران یا خونه و موبایل من در لندن، ضبط شده. طبیعیه که من در گفتوگوی خصوصی با پدر و مادرم شاید حرفهایی بزنم که هرگزعلنی نمیزنم؛ حرفهایی که عوامل جمهوری اسلامی به طور گزینشی برای اختلافافکنی و پیشبرد منافعشان منتشر میکنند. من به همه خبرنگاران فارسیزبانی که در خارج از ایران بهرغم فشارهای متعدد حکومت در حال خبررسانی هستند، احترام میذارم. انتشار و بازنشر این فایل صوتی برخلاف خواست من و نقض حریم خصوصی من و والدینمه.».
اما گمانه دوم آن است که این یک بسته صوتی غیرساختگی و عادی است و رعنارحیمپور تنها خبرنگار بیبیسی نیست که تفاوت در شغلی که به درآمد آن وابسته شده و باورهایش درباره رسانههای لندنی دیده میشود. در همان رسانه لندنی کسانی نشستهاند که با دوستان حتی اصولگرای خود در خصوصیها دائم در ارتباط هستند و در این ارتباطات خصوصی از دیکتاتوری سردبیران بیبیسی فارسی و گایدلاینهای غیرقابل تخطی آنان سخن میگویند و در آن فضای خصوصی هم سخنران پیش از خطبهها هستند تا خبرنگار شبکه لندنی! در این گمانه عذرخواهی ضمنی رعنا از خبرنگاران ایراننال هم برای حفظ هویتش در بیبیسی ارزیابی میشود.
در هر دو وضعیت، حقیقت تفاوت زیادی نمیکند. خبرنگار بیبیسی فارسی که از آغاز تأسیس رسانهای تفرقهافکن و ضد نظام ایران است، از دستور بنسلمان سعودی به خبرنگاران اینترنشنال برای دامنزدن به تجزیهطلبی در ایران نگران شده است. ماهیت شبکه سعودی نیازی به توضیح بیشتر ندارد. ایران نیز در روزهای اخیر درباره این شبکه به عربستان در تریبونهای رسمی و در نامههای دیپلماتی تذکر داده است که عواقب سنگینی در انتظار سعودی است. ممکن است بپذیریم که برخی خبرنگاران ایرانی این شبکههای لندنی درباره آشوبهای تجزیهطلبانه در ایران، وجدان معذبی دارند، اما زندگیو درآمدشان با این شبکهها گره خورده. بنابراین، در عمل بیخیال آن تذکرات وجدانی میشوند! این هم قابلقبول است، بهویژه که گفته شد کم نیستند خبرنگارانی از همین شبکهها که در خصوصیها با دوستان خبرنگارشان در ایران از این وضعیت گلهمندند.
اما تکلیف آنانی که در ایران فریب خبرسازیهای این روزهای لندن و سعودی را خوردند و تکلیف کسانی از جناح اصلاحطلب که پیدرپی میگویند چرا در این آشوبها اصرار بر امر خارجی و دشمن خارجی میکنید، چیست؟!
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
شبکه وابسته به آل سعود نتوانست ذوقزدگی خود از بازگشت نتانیاهو به سیاست را مخفی کند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، شبکه سعودی اینترنشنال که در سالهای گذشته همواره سعی کرده بود، حمایت خود از دشمنان ایران را در ظاهر بروز ندهد، به تازگی علنا خوشحالی خود از بازگشت نتانیاهو را ابراز کرد.
شبکه اینترنشنال در بخشی از گزارش خود عنوان کرد: اکنون دوباره ائتلاف راست و مذهبی به رهبری لیکود و نتانیاهو به برتری رسیده؛ اگر دوباره نتانیاهو به قدرت برسد این خارقالعاده است.
منبع: فارس
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
این روند ایرانستیزی و خواب شوم انحلال دولت-ملتی به نام ایران آن اندازه رسواست که داد اپوزیسیون لسآنجلسنشین را هم از رقص پرچمهای تجزیهطلبان در برلین در پوشش رسانهای این شبکه، درآورده است.
سرویس سیاست مشرق- این که وقایع و رویدادهای ۴۰ روز اخیر در کشور را از چه نظرگاهی تحلیل و تفسیر کنیم، یا حتی آن را اعتراض، ترکیبی از اعتراض-اغتشاش یا صرفا اغتشاش بدانیم، البته بسیار محل تامل است و قابلیت مباحثات و رایزنیهای بسیار را در سطح نخبگانی و رسانهای دارد. همه زمینهها و کاستیهایی که می توانست و می تواند به نوبه خود زمینه را برای این حضور خیابانی برای «غیربراندازان» و صرفا معترضین فراهم کند هم باید حتما دیده شود و فکری عاجل برای ان صورت بگیرد. اما…
اما با یک نگاه غیراحساسی، و کمی عمیقتر، به پروژهای که رسانه موسوم به «ایران اینترنشنال» با سواستفاده فاحش از رویدادهای ایران، در حال پیشبرد آن است، می توان فهمید که نه این تلویزیون یک «رسانه» است و نه پرسنل آن، با هیچ تعریفی، «خبرنگار» محسوب می شوند. به نحوی عیان، از زمان شروع ناآرامیها بر سر فوت مرحومه مهسا امینی تا به امروز، این شبکه تلویزیونی، خط سیری صعودی و تغییر ماهیت آشکار از یک به اصطلاح رسانه، به یک بازوی عملیات روانی صرف صورت داده است. به عبارت دیگر، این شبکه حتی دیگر همان لعاب نازک تعارفات و تشریفات و «پروتکل» های کار رسانهای، جهت حفظ ظاهر، را به کناری گذاشته و امروز می توان ادعا کرد که چه در راهبرد و چه در تاکتیکها، خط ممیزهی معناداری (جز البته رنگ و لعاب مجریان و کیفیت فنی) بین این شبکه و شبکه موسوم به «سیمای آزادی» منافقین وجود ندارد.
ساده بگوییم، «سعودی اینترنشنال» رسما کارکرد اتاق جنگ تبلیغاتی سرویس اطلاعاتی سعودی و شرکای آن را به خود گرفته و در کمال زمختی و لُختی، به خط مقدم «جنگ» سعودی علیه «ایران» و تمامیت ارضی و انسجام ملی آن تبدیل شده است. برای تقریب به ذهن، چنین تصور کنیم که اگر صدام حسین، به جای سال ۱۳۵۹، در مهرماه ۱۴۰۱ به ایران حمله نظامی صورت می داد، اگر می خواست دستگاهی برای پروپاگاندای «جنگی» علیه ایرانیها طراحی و اجرا کند، دقیقا چیزی شبیه همین «سعودی اینترنشنال» بود.
اگر محمد بن سلمان، قاتل و ناپدیدکننده جمال قاشقچی، در دی ماه سال ۹۶ در مصاحبه تلویزیونی گفت که “جنگ را به داخل ایران می کشانیم”، شاید در نگاه اول، این تهدید به معنای منتقل کردن هر چه بیشتر تیمهای تروریستی وهابی-تکفیری وابسته به ریاض به داخل کشور و انجام عملیات تروریستی به نظر می رسید، اما اکنون، با نگاهی به قبل، در می یابیم که تاریخ آن مصاحبه درست زمانی بود که تلویزیون سعودی اینترنشنال در حالت گسترش و توسعه قرار داشت با پولپاشی سنگین دربار سعودی، در حال تامین لجیتسیک و نیروی انسانی با هدف از دور خارج کردن بقیه رسانههای فارسیزبان و تبدیل شدن به یک «مرجع» خبری در ظرف دو سه سال بود. امروز که شاهدیم رهبران فرماندهان و سخنگویان گروههای تجزیهطلب ضد تمامیت ارضی ایران، مهمانهای تاق و جفت این شبکه هستند و این شبکه، در خباثتی آشکار در تلاش است هر نوع علامت و نماد انسجام ملی ایرانیان را به صورت خزنده و اصطلاحا به صورت سابلیمینال تخطئه کند و از اعتبار بیاندازد، به خوبی آشکار می شود که سرمایهگذاری سنگین بنسلمان برای چنین روزی بوده است. این روند آن اندازه رسوا بوده که حتی صدای اپوزیسیون سلطنتطلب لسانجلس را هم درآورده است، چنان که شهرام همایون، مدیر شبکه ماهوارهای کانال یک، با نمایش نحوه نشان دادن پرچمهای تجزیهطلبان در همایش برلین، نسبت به خواب شوم شبکه سعودی برای ایران هشدار داد.
با فروانداختن همه نقابها و کنارزدن زودهنگام همه پیرایههای «پروتکلی» کار رسانهای، اکنون با یک رصد چنددقیقهای و تمرکز در نحوهی پوشش «اخبار» در این شبکه و لحن و ادبیات مجریان، می توان دریافت که کارفرمایان سعودی، از بوی «خون» ایرانی سرمست شدهاند و برای ادامه کار پروژهی «ویرانی ایران»، خون را بو می کشند. هر خبری مبنی بر کشته شدن هر ایرانی، خواه معترض، خواه اغتشاشگر، خواه مامور نیروی انتظامی، خواه سپاهی، با چنان آب و تابی بر زبان کارمندان این شبکه جاری می شود، که می توان «لذت سادیستیک» را از آن به راحتی استشمام کرد.
برای نمونه، همین شبکه عملیات روانی که به بهانهی فوت یک دختر ایرانی، ۴۰ روز به محور تحریک آشوب تبدیل شده، در قبال خبر شهادت شماری از هموطنان بیگناه (از جمله زن و کودک) در حرم شاهچراغ(ع)، یک رویکرد بسیار خنثی در پیش گرفته و آن را به عنوان خبری فرعی و دستچندم، با لحنی کاملا بیتفاوت و «بیمار» آن را پوشش داده است، چرا که دست اهریمنی کارفرمایان همین شبکه، در پشت ماجرای کشتار شاهچراغ عیانتر است که بتوان بر آن ماله کشید.
به عنوان یک نماد، «سیما شهرکی» معروف به «سیما ثابت»، نقش اول این روزهای پروژه رسانهای ریاض علیه ایران، بدون هیچ ابابی، به هیات یک «پرووکاتور حزبی»، یک مهرهی پروپاگاندای نظامی-سیاسی درآمده است و در کمال حیرت، هر جملهای از زبان مهمانان همین شبکه را، که بویی از مخالفت با پروژه ایرانستیزانه کارفرمایان سعودی بدهد، در نطفه خفه می کند!
الغرض، فعالیت سیاسی علیه جمهوری اسلامی، راهاندازی شبکه تلویزیونی و حتی سازمان اپوزیسیون در خارج از کشور، یک چیز است، اما تحریک پیوسته و بیوقفه گسلهای قومی، مذهبی و اجتماعی با هدف خونین شدن «خیابان»، زیر سوال بردن همهی نمادها و علقههایی که تمامیت خاکی به نام ایران، وابستگی تام به آنها دارد(از جمله پرچم) و تبدیل کردن درگاه رسانهای به تریبون کینهدارترین گروهها و سازمانهای تجزیهطلب، اصولا یک «مقوله» جدا است.
فلذا، از آنجا که دستکم بخش عمده پرسنل و معرکهگردانان این شبکه، ظاهرا «ایرانی» هستند، باید همکاری با این شبکه را به صورت عام، و این افراد را به طور خاص، در یک مقولهی کاملا مجزا از کار «رسانهای» دستهبندی کرد. آنها کارمندان «اتاق پروپاگاندای نظامی-امنیتی» رژیم ریاض هستند و اتهام این ایرانیها، «خیانت» و «همکاری با دشمن» در زمان جنگ است. با عملیات تروریستی دیروز در شیراز، دیگر تردیدی نیست که سعودی و شرکای آن، یک جنگ چندلایهی هیبریدی را علیه کشور ما آغاز کردهاند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است