ایران هراسی

سروش و فرجام رؤیای روشنفکری

سروش و فرجام رؤیای روشنفکری



آنهایی که با رسانه‌های جهانی تا دیروز عَلَمِ علم و آزادی بر سر دست داشتند امروز آشکارا از تجزیه ایران هزاران ساله سخن می‌گویند. آغوش ملت همیشه به روی فرزندان خود باز است و با کریمان کارها آسان است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، منصور مهدوی طی یادداشتی نوشت: پس از نشست برخی عناصر برانداز در واشنگتن (دانشگاه جرج تاون) در اواخر بهمن ۱۴۰۱ برخی روشنفکران بدان واکنش نشان دادند. از این میان دکتر عبدالکریم سروش با سرعت و شتاب زبان به شکایت گشود. حکایت سروش از این نشست به واقعیت نزدیک بود. پیشینه برهنگی و تجزیه‌طلبی برخی اعضای نشست بیش از هر چیز به چشم سروش آمده‌بود: شنیده‌اید دیروز … جلسه‌ای بود و چند نفر شرکت کرده‌بودند که تقریبا بساط رهبری برای ایران پهن کردند و به گمان اینکه نامی در رسانه‌ها دارند فکر کردند که در دلها هم جایی دارند یکی از آنها که تا امتحان نداد و سرتاپا برهنه نشد او را به درون خانواده هنری نپذیرفتند چند تایی از آنها اصلا از عالم سیاست خبری ندارند در میان‌شان حتی یک پرچم ایران به چشم نمی‌خورد. نامی از اسلام و دیانت قاطبه مردم ایران در میان نبود بلکه اکثریت آنها کمال ناآشنایی با این سنت عظیم و قویم ایرانی داشتند یکی‌شان از تجزیه طلبان مشهور و بنام است.

بنابراین این افراد مگر برای دلخوشی خود و مگر برای پرکردن برنامه‌هایی که می‌دانیم از کجاها سرمایه آنها و خط سیاسی آنها می‌رسد مگر برای آنها [کارفرمایان] کاری بکنند [وگرنه] برای ملت ایران کاری نمی‌توانند بکنند.

با این همه آنچه بیش از همه خاطر سروش را آزرده ساخته و بیانش را گداخته می‌نمود «ادعای رهبری ملت ایران» از سوی این جماعت کم‌مایه بود: نه از ایران چندان شناسایی و آشنایی دارند نه از دیانت مردم نه از سنت و ارزشهای آنها. بیشتر این افراد در میان مردم ایران هرگز نزیسته‌اند و نبوده‌اند و با دردهای آنها آشنایی ندارند و بعد با کمال بی‌خیالی و بلکه با کمال جسارت دعوی رهبری این قوم [ایرانیان] را هم دارند و گمان می‌کنند که کافی است زمام امر بدست آنان سپرده شود.

سخنان سروش از یک حیرت و شگفتی عمیق حکایت دارد. او که نزدیک به چهار دهه رویارویی با حکومت دینی را در کوله‌بار خود دارد، حال از اینکه می‌دید افرادی ناشایست و ناصالح از راه رسیده‌اند و دعوی رهبری دارند حیرانی و سرگردانی خود را نشان می‌دهد.

به راستی پیشینه سروش بیش از آن است که به چشم نیاید. پیش از آنکه برخی حاضران در نشست واشنگتن به دنیا بیایند سروش در دنیای کتاب و رسانه به نبرد با مبانی حکومت دینی آمده بود؛ او بین دانش و ارزش مرز کشید؛ صراط مستقیم دین را به صراط‌های نامستقیم فروخت؛ با بهانه‌های کم‌بها دین را آنقدر فروکاست تا هیچگاه نتواند قبای ایدئولوژی حکومت بر تن کند، او در کسوت روشنفکر دینی، دینی را ترویج می‌کرد که به دنبال استقرار است و نه انقلاب، سکون می‌طلبد و نه صعود. بر این اساس نظم موجود جهانی را ‌پذیرفت؛ مولوی بلخی را از قله معنویت به زیر کشیده و اشعار پرمایه مثنوی را برای دعاوی بی‌مایه‌ای چون کثرت‌گرایی هزینه کرد و … .

سروش، جوان نبود اما جویای نام بود. او در جمع دانشجویان و افراد ناآشنا به مبانی فکری خویش، بیان شاعرانه و لحن ساحرانه را به کار گرفت؛ افزون برآن، خوش داشت قهرمان‌نمایی کند و در شهرآورد اندیشه خود را بی‌هماورد بنمایاند. از این رو در عین گریز از مناظره آشکار، با گفتار و کردار، نسبت‌های ناروا و ناشایست نثار عالمان دین می‌کرد هرچند در جلسات پنهانی توان رویارویی با آنان را نداشت.

با این همه آرام آرام نامش بر سر زبان‌ها افتاد و به ویژه پس از ۲ خرداد ۱۳۷۶ تشریفِ رهبری فکری طالبان اصلاح را بر قامت خود راست می‌دید و با «تیغ و طپانچه» نمایی، رئیس دولت وقت را به شورش تمام‌عیار علیه نظام اسلامی فرامی‌خواند. نقش ویرانگر سروش علیه مبانی معرفتی نظام دینی همچنان ادامه داشت تا اینکه انقلاب رنگین آمریکایی-انگلیسی در انتخابات ۱۳۸۸ سربرآورد. در این برهه او بخشی از چهره واقعی خود را نشان داد و از مسند معلمی و سخندانی برون جست و کسوت انقلابی‌گری، دشمن‌تراشی و پیکارجویی بر تن کرد، همان‌ چیزی که سالها پیش به عنوان خصلت‌های شوم ایدئولوژی‌گرایی آن را فروکوبید.

او که کامش از نتایج جنبش دوم خرداد برنیامده‌بود این‌بار کوشید تا به مثابه عضو مؤسس اتاق فکر جنبش سبز، گره از کارفروبستۀ خویش بگشاید و محصول دهها سال تلاش برای مقابله با حکومت دینی را بردارد.

حال چنین کسی با چنان پیشینه‌ای با چشمانی شگفت‌زده ناظر صحنه‌ای است که نمی‌تواند در برابر آن سکوت کند. افرادی که به تعبیر هوشنگ امیراحمدی «کودک و کوتوله هستند»[۱] از گرد راه نرسیده در اندیشه رهبری ملت ایران هستند؛ از این رو سروش تاب و طاقت از کف داده و فریاد برآورده که این نورسیده‌ها «با کمال جسارت دعوی رهبری این قوم [ایرانیان] را هم دارند»! در واقع سروش از سرگرانی اربابان این جماعت بی‌تاب است چرا که او بی‌تاب مستوری است. وی با این گفتار سر از روزن برآورده است.

با این همه، جدال او با حاضران نشست واشنگتن پایان نپذیرفت. در روزهای پایانی اسفند ۱۴۰۱ پس از یک ماه از اولین اظهار نظر درباره آن افراد کوته‌مایه، عبدالکریم سروش بار دیگر خروشید و خشم خود را نشان داد. با این تفاوت که این‌بار سروش از در معرفت‌ورزی درآمده و به مناظره با یکی از حاضران آن نشست پرداخت، شاید در خاطر خویش چنین می‌پنداشت که می‌تواند خلأ معرفتی او را جبران کند:

کسانی که از تنانگی‌ و فمینیزمی افراطی دفاع می کنند، گرفتار حسن و قبح مُدهای زمانه‌اند که گویی حقایقی ازلی و ابدی‌اند.

عریانی و عورت‌نمایی که اکنون به گمان آنان بدل به فضیلت شده، تا چندی پیش یک رذیلت بود، و شاید فردا دوباره ورق برگردد و باژگونه رذیلت شود. گرفتار رسوم زمانه‌اند نه حقایقی جاودانه. نه مقدس اند، نه پایدار.

می‌گویند کسی حق قضاوت درباره برهنه‌شدنشان را ندارد و قضاوت‌گری را محکوم می‌کنند. نمی‌اندیشند که خود غرق در قضاوت‌اند و آن عمل را نیکو می‌شمارند و ملامتِ ملامت‌گران را بر نمی‌تابند.

می‌گویند زن مالک بدنش است و حق هرگونه تصرفی در آن را دارد و نمی‌اندیشند که این حق مالکیت، همچون حقوق دیگرست و محدود به حدودی است.

دهه ۱۳۷۰ یادآور فراخوان‌های پرشمار عالمانی است که از سرتکلیف می‌کوشیدند از رهگذر مناظره با سروش، صراط مستقیم را به او و بی‌خبرانی نشان دهند که بیش از آنکه مشعوف پندار سروش باشند مسحور گفتار او شده‌بودند. اما سروش هر بار با زبانی زهرآگین و قلمی آهنگین آنان را نواخت. حال سروش پس از گذر روزان و شبان به لحظه‌ای رسیده‌است که با کسی مناظره می‌کند که به تعبیر خودش «تا امتحان نداد و سرتاپا برهنه نشد او را به درون خانواده هنری نپذیرفتند». از آن اوج دعوت به گفتگو از جانب عالمان تا حضیض مناظره با برهنگان، راه بسیار درازی است؛ اما خودکرده را چه تدبیر است؟ شاید هم این حضیض، تاوان آن همه ژاژخایی و دشنام‌گویی باشد!

اما پردۀ ظریف‌تری در این دستگاه هست که خوبست سروش و سروش‌ها گوش جان بدان بسپارند؛ دیکتاتوری رضاخانی با همّت روشنفکران غرب‌گرا قوام گرفت و به حمیّت همان‌ها دوام یافت. زمانی که عالمان دین برای سامان‌دادن به امور دین و دنیا با پرچم عدالت‌خواهی کوشیدند حکومت قاجار را در خدمت آیین و سرزمین درآورند روشنفکران غرب‌گرا با نمادمشروطه‌خواهی و با راهنمایی سفارت انگلیس به مقابله با عالمان و حاکمان برخاسته و ابتدا پیکر شیخ فضل الله نوری را بر دار کردند آنگاه ارکان حکومت را آنچنان تضعیف کردند که در نهایت یک قزاق بی‌سواد -که برکشیده آیرون ساید بود- با جوقی سرباز «پایتخت» را تصرف کرده و سردار سپه شد.

انگلیس با تربیت نسلی از فراماسون‌ها و روشنفکران غرب‌گرا آنان را به رویارویی با دین، حکومت قاجار و اقدام علیه منافع ملی واداشت. پس از آنکه با فراز و نشیب‌های بسیار، حکومت قاجار به نهایت ضعف رسید انگلیس به دست همین ماسون‌ها و روشنفکران دین‌ستیز، حکومت قاجار را برانداخت ولی به جای آنکه یکی از آنها را به حکومت برساند به روشنفکران اعتماد نکرده و یک قزاق جاهل را به ریاست آنها گماشت. شگفتا که روشنفکرانی مانند حسن تقی‌زاده، محمدعلی فروغی، ولی الله نصر، میرزاکریم خان رشتی، ابراهیم حکیمی، تیمورتاش، علی اکبر داور و … همگی به خدمت رضاخان میرپنج تن دادند.

روشنفکران غرب‌گرا که در توهم خویش علیه استبداد قاجار مبارزه کرده بودند، در عصر رضاخان تازه معنای استبداد را چشیدند تا جایی که میرزا کریم خان رشتی و علی اکبر داور از ترس رضاخان خودکشی کردند، تیمورتاش را در زندان با آمپول هوا کشتند، تقی‌زاده خود را بی‌اراده و «آلت فعل» نامید و فروغی درباره احوال خویش طی نامه‌ای به یکی از نزدیکانش گفت:

در کف شیر نر خونخواره‌ای غیر تسلیم و رضا کو چاره‌ای[۲]

با آنکه استعمارگران غربی با شعار آزادی در کشورهای دیگر نفوذ می‌کنند، ولی ایجاد دیکتاتوری در سایر کشورها برای حفظ منافع استعماری، یکی از سیاست‌های راهبردی آنهاست. که هنوز هم در حال اجراست.

استعمارگر انگلیس به مدد بسترسازی روشنفکران غرب‌گرا به ایجاد هرج و مرج، کشتار عالمان، نسل کشی نزدیک ۹ میلیون ایرانی به خاطر قحطی، حذف شخصیت‌های ملی، اشغال کشور (در جنگ جهانی اول)، نفی استقلال و تغییر حکومت ایران مبادرت ورزید.

کار به جایی رسید که موج غرب گرایی و تباه شدن کشور، حتی غربگرایان را نیز سرخورده و نادم کرد. تا جایی که احمد کسروی با افسوس می‌گوید: «اگر [عدالت‌خانه] بدان سان که با دست علما برخاست اگر با دست ایشان پیش می‌رفت باری این نتیجه بسیار سودمند را داشت که از آسیب اروپایی‌گری ایمن باشد».

حال سروش درست در موقفی ایستاده است که روزگاری امثال تقی‌زاده در آن وقوف داشتند. رؤیای روشنفکران چنان بود که وقتی ورق یک حکومت را برگردانند صفحه جدید را خود بنگارند این رؤیا در پس زمینه گفتار سروش به طور کامل پیداست. همچنان که روشنفکران پشیمان در عصر رضاخان نیز هرگز انتظار نداشتند یک قزاق قُلتَشن را بالای سر خود ببینند اما واقعیت چیزی دیگری بود، دست انگلیس که از آستین روشنفکران درآمده بود برای آنها جای انتخاب باقی نگذاشت.

سروش نیز آنگاه که در تاخت و تازهای روشنفکرانه، ندای دلسوزان را به هیچ می‌انگاشت خود را به حمایت‌های دولت‌های استعمارگر غربی مستظهر می‌دانست چرا که آنها را مشتری علم و عرفان می‌پنداشت ولی او ندانست که اوضاع جهان طور دیگری است.

تاریخ نشان داده است که انگلیس با دست روشنفکران غرب‌گرا، عالمان را کنار زد و حکومت را برانداخت اما آنان را به خدمت جاهلان گماشت. آیا دل عبرت‌بینی هست که از دیده عبرت بگیرد؟ این نقشه امروز نیز در حال اجراست؛ روشنفکران و هنرمندان غرب‌گرا در چند دهه گذشته بر پیکر کشور خود دشنه‌ها فروکردند تا به پندار خود آزادی را به ارمغان بیاورند و امروز ناباورانه می‌بینند استعمارگران، برهنگان و تجزیه‌طلبان را بر منصب رهبری ملت ایران نشانده‌اند!

گناه روشنفکران بسیار بزرگ است و «اگر روزی حساب گرفته‌شود، روشنفکران این کشور گناه‌کارترین مردم شناخته خواهند شد … اکثر روشنفکران ایران، به نحو نومیدکننده‌ای ایران را از یاد برده‌اند.»[۳]

جادارد سروش و سروش‌ها دست کم از چرخ روزگار بیاموزند و بیش از این بر مرکب خصومت با میهن و آیین خود نتازند و درصدد زدودن کاستی‌ها و همراهی با مردم خویش برآیند و ایران را از یاد نبرند. زیرا آنهایی که با رسانه‌های جهانی تا دیروز عَلَمِ علم و آزادی بر سر دست داشتند امروز آشکارا از تجزیه ایران هزاران ساله سخن می‌گویند. آغوش ملت همیشه به روی فرزندان خود باز است و با کریمان کارها آسان است.

[۱] . هوشنگ امیراحمدی مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه، که خود سالیان طولانی برای ایجاد ارتباط بین ایران و آمریکا تلاش می کرد در واکنش به نشست واشنگتن و منشوری که آنها نوشته‌اند می‌گوید: «این منشور، منشور تجزیه ایران است … در این منشور اسمی از تمامیت ارضی ایران برده نشده است. … [اینکه] زبان ملی در منشور نباشد مهم نیست؟ تمامیت ارضی مهم نیست؟ [مطابق این منشور] نه مردم مهم هستند نه عدالت مهم است نه ایران مهم است و … . [تنظیم کنندگان این منشور] یک عده کودک و کوتوله هستند.»

[۲] . رضاخان وقتی این نامه را دید، فروغی را احضار کرده و به او گفت: «زن ریش‌دار».

[۳] . محمدعلی اسلامی ندوشن، ایران را از یاد نبریم، ص ۷۵-۷۸.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سروش و فرجام رؤیای روشنفکری بیشتر بخوانید »

آغاز به کار سفارت جمهوری آذربایجان در تل‌‎آویو با چاشنی ایران‌هراسی

آغاز به کار سفارت جمهوری آذربایجان در تل‌‎آویو با چاشنی ایران‌هراسی


آذربایجان

سفارت جمهوری آذربایجان در شهر تل‌‎آویو مرکز دولت رژیم صهیونیستی روز چهارشنبه در جریان سفر وزیر خارجه این کشور به سرزمین‌های اشغالی به طور رسمی آغاز به کار کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، جیحون بایرام‌اُف وزیر امور خارجه جمهوری آذربایجان در نشست مشترک خبری با الی کوهن وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی، همکاری باکو ـ تل آویو را بر اساس درک متقابل، احترام و منافع مشترک عنوان کرد و گفت: جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۲۱ یک دفتر گردشگری و تجارت در سرزمین‌های اشغالی افتتاح کرد و پس از آن تصمیم گرفت که سفارت رسمی خود را دایر کند.

بایرام‌اُف، افتتاح سفارت را یک شاخص پویا از همکاری دو طرف عنوان کرد و ادامه داد: آذربایجان و اسرائیل سال‌هاست که در زمینه امور دفاعی و امنیتی همکاری نزدیکی دارند.

وی با ادعای این که جمهوری آذربایجان از صلح، ثبات و گفتگو در خاورمیانه حمایت می‌کند، اظهار داشت: در جریان این سفر درباره وضعیت منطقه و خاورمیانه گفتگو شد.

وزیر امور خارجه جمهوری آذربایجان از تدارک برای برگزاری نشست کمیسیون روابط اقتصادی اسرائیل و آذربایجان در باکو در ۲۰ روز آینده خبر داد و اضافه کرد: هم اکنون بیش از ۱۴۰ شرکت اسرائیلی در آذربایجان فعالیت می‌کنند.

وی افزود: نشست کمیسیون روابط اقتصادی اسرائیل و آذربایجان ۱۹ آوریل (۳۰ فروردین) در باکو برگزار می شود. من مطمئن هستم که این دیدار به همکاری موثر ما کمک خواهد کرد.

بایرام‌اُف، گشایش پروازهای مستقیم بین باکو ـ تل آویو، همکاری در زمینه کشاورزی و مدیریت آب و توسعه مناسبات در زمینه علمی، آموزشی، فرهنگی و گردشگری را از جمله موارد تعمیق روابط بین دو طرف ذکر کرد.

وی با اشاره به تامین حدود ۳۰ درصد نفت رژیم صهیونیستی از سوی دولت جمهوری آذربایجان بیان کرد: آذربایجان منابع غنی انرژی سبز را داراست و فناوری پیشرفته اسرائیل فرصت‌های زیادی برای کار روی این ظرفیت دارد.

الی کوهن وزیر خارجه دولت رژیم صهیونیستی در نشست مشترک خبری با وزیر امور خارجه جمهوری آذربایجان، افتتاح سفارت آذربایجان در تل آویو را نشان دهنده عمق روابط راهبردی دو طرف عنوان کرد.

وی با اشاره به برقراری روابط باکو ـ تل آویو از حدود ۳۰ سال پیش و تعیین سفیر و افتتاح سفارت جمهوری آذربایجان را گامی مهم در تعمیق روابط دو جانبه خواند.

کوهن با اشاره به آغاز به کار رسمی سفیر جمهوری آذربایجان در سرزمین‌های اشغالی اظهار کرد: تصمیم برای افتتاح سفارت به تعمیق روابط بین دو طرف کمک خواهد کرد.

وی بیان کرد: جامعه بزرگی از یهودیان در آذربایجان زندگی می کنند که بیشترین آمار در جهان اسلام محسوب می شود و همین افراد نقش موثری در توسعه مناسبات دو طرف دارند.

وزیر خارجه دولت رژیم صهیونیستی از همکاری بین باکو و تل آویو در زمینه فناوری سایبری خبر داد و گفت: دو طرف در زمینه‌های مختلف از جمله امنیت منطقه‌ای، گردشگری و انرژی و امنیت غذایی هم همکاری نزدیکی دارند.

ادامه تقلای رژیم صهیونیستی برای ترویج ایران هراسی

وزیر خارجه دولت رژیم صهیونیستی در ادامه تقلا برای ترویج ایران‌هراسی، ایران را یک تهدید منطقه‌ای عنوان کرد و مدعی شد: جمهوری آذربایجان و اسرائیل با خطر مشترک ایران مواجه هستند.

وی بدون اشاره به تهدیدات منطقه‌ای و تروریسم دولتی رژیم صهونیستی، ایران را به ایجاد بی ثباتی، حمایت و تامین مالی تروریسم در خاورمیانه متهم کرد و افزود: ما باید با هم علیه ایران اقدام کنیم.

کوهن تاکید کرد: ما نباید اجازه دهیم که ایران توانمندی‌های هسته‌ای خود را گسترش دهد.

به گزارش مجاهدت از خبرگزاری آپا، وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی در این نشست مشترک خبری اعلام کرد که در آینده نزدیک به همراه یک هیات بزرگ اقتصادی به آذربایجان سفر خواهد کرد.

پارلمان جمهوری آذربایجان در روز ۱۸ نوامبر سال گذشته میلادی (۲۷ آبان) افتتاح سفارت این کشور در سرزمین‌های اشغالی فلسطین را به تصویب رساند که به تایید الهام علی‌اُف رئیس جمهوری این کشور نیز رسید.

پس از این اقدام دولت باکو، مختار محمداُف که پیشتر در سمت‌های معاون وزیر علوم و وزیر خارجه جمهوری آذربایجان فعال بود، به عنوان اولین سفیر این کشور در سرزمین های اشغالی معرفی و فعالیت رسمی وی از چند روز پیش آغاز شد.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آغاز به کار سفارت جمهوری آذربایجان در تل‌‎آویو با چاشنی ایران‌هراسی بیشتر بخوانید »

واکنش سفارت ایران به دروغ پراکنی برخی رسانه‌های اتریشی

واکنش سفارت ایران به دروغ پراکنی برخی رسانه‌های اتریشی



سفارت جمهوری اسلامی ایران در اتریش با صدور بیانیه‌ای به دروغ پردازی‌های برخی رسانه‌های اتریشی مبنی بر ادعای شکنجه کودکان در ایران واکنش نشان داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، در این بیانیه که یک نسخه آن در حساب کاربری توئیتری سفارت منتشر شد آمده است: رسانه‌های اتریشی “ناامید و سرخورده از تلاش‌های بی‌فرجامی که با جعل واقعیت انجام داده بودند و عصبانی از پیشرفت‌های ایران و گسترش تعاملات منطقه‌ای آن؛ همچنان در تلاشی مذبوحانه به انتشار این دروغها ادامه می‌دهند.»

این بیانیه می‌افزاید: «اما آنها نمی‌توانند برای همیشه حقیقت را برای افکار عمومی در غرب پنهان کنند.»

برخی از رسانه‌های اتریشی همگام با جریان ایران هراسی غربی به انتشار اخباری دروغ علیه جمهوری اسلامی ایران پرداخته که بارها با واکنش شدید سفارت جمهوری اسلامی ایران در اتریش روبرو شده است.

ساعاتی پیش سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان هم درباره مواضع ضد ایرانی برخی دولت‌های اروپایی و قطعنامه روز گذشته پارلمان اروپا درباره مسمومیت در برخی از مدارس ایران تصریح کرد: افکار عمومی جهان از رفتارهای مبتنی بر استانداردهای دوگانه به ستوه آمده و راسخ‌تر می‌شوند که ادعاها و اتهامات غربی‌ها علیه ایران ریاکارانه و نامعتبر است.

وی اظهار داشت: مایه شرمساری است که بعضی‌ها، اقدامات عوامل خودفروخته و وابسته در این جنایت را ابزاری برای تخریب چهره و فضاسازی علیه جمهوری اسلامی ایران قرار داده و از آن به عنوان سوژه جدیدی برای تداوم ضدیت‌های بی‌پایان خود با جمهوری اسلامی ایران استفاده می‌کنند و متأسفانه پارلمان اروپا نیز مکانی برای این چهره‌های مشکوک و افراطی به‌منظور نفرت پراکنی علیه ملت ایران و پروژه ایران‌هراسی شده است.

سخنگوی وزارت امور خارجه تأکید کرد: در موضوع مدارس، بلندپایه‌ترین مقام های جمهوری اسلامی ایران این اقدام ضدانسانی را به شدت محکوم کرده و دستور انجام تحقیقات کامل درباره آن، یافتن عاملان این اقدام ضد انسانی و اشد مجازات آنان را خواستار شده‌اند.

سخنگوی دستگاه سیاست خارجی افزود: جمهوری اسلامی ایران فارغ از هرگونه فشار و عملیات روانی تمام تلاش خود را برای پیگیری اتفاقات رخ داده انجام خواهد داد و از هیچ تلاشی برای شناسایی و به عدالت سپردن عاملان و مباشران و مسببان این حوادث جنایت بار، فروگذار نخواهد کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

واکنش سفارت ایران به دروغ پراکنی برخی رسانه‌های اتریشی بیشتر بخوانید »

حزب‌الله: توافق ریاض – تهران ضربه‌ای‌ مهلک به پروژه‌ی دشمنی علیه ایران است

حزب‌الله: توافق ریاض – تهران ضربه‌ای‌ مهلک به پروژه‌ی دشمنی علیه ایران است



معاون دبیرکل حزب‌الله لبنان، توافق ازسرگیری روابط میان ریاض و تهران را بارقه امیدی برای همکاری کشورهای منطقه و ضربه‌ای مهلک به پروژه ایران‌هراسی توصیف کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، شیخ «نعیم قاسم» معاون دبیرکل حزب‌الله لبنان، توافق ازسرگیری روابط ریاض و تهران را بارقه امیدی برای همکاری کشورهای منطقه و ضربه به پروژه دشمنی با ایران‌ توصیف کرد.

وی افزود: « در خصوص پرونده ایرانی – سعودی، ما از این توافق ابراز خرسندی و خوشحالی کرده‌ایم چرا که بارقه‌ی امیدی برای همکاری و امنیت کشورهای منطقه، توسعه اقتصاد و تقویت استقلال آن‌ها است.

شیخ نعیم قاسم تصریح کرد: «این توافق ضربه مهلکی به پروژه خصمانه‌ای است که رژیم صهیونیستی با همکاری آمریکا علیه ایران به راه انداخته بودند. آن‌ها می‌خواستند کشورهای منطقه و در راس آنها کشورهای خلیج [فارس] را دور هم جمع کرده و ایران را به جای اسرائیل، دشمن واقعی آن‌ها نشان دهند. اما اکنون با این توافق میان تهران و ریاض، رژیم صهیونیستی همچنان به عنوان دشمن کشورهای عربی و اسلامی باقی خواهد ماند و ما همه جهان را علیه اسرائیل بسیج می‌کنیم و به کسی که وجدان دارد می‌گوییم نگاه کنید که این رژیم خطری برای انسانیت و بشریت است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حزب‌الله: توافق ریاض – تهران ضربه‌ای‌ مهلک به پروژه‌ی دشمنی علیه ایران است بیشتر بخوانید »

سایت یمنی: آمریکا و انگلیس در یمن علیه ریاض کودتا کرده‌اند

سایت یمنی: آمریکا و انگلیس در یمن علیه ریاض کودتا کرده‌اند



یک پایگاه خبری یمنی گزارش داد که آمریکا و انگلیس به تازگی حمایت از مزدوران وابسته به امارات را در یمن افزایش داده‌اند و این اقدام به منزله کودتا علیه ریاض قلمداد می‌شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، صفحات وابسته به سرویس اطلاعات عربستان سعودی در شبکه‌های اجتماعی خبر دادند که سرویسهای اطلاعاتی انگلیس و آمریکا، حمایتهای خود را از مزدوران «شورای انتقالی جنوب» افزایش داده‌اند.

پایگاه خبری الخبر الیمنی به نقل از این صفحات گزارش داد، این اقدام آمریکا و انگلیس به منزله «کودتا علیه عربستان» در یمن است و به همین دلیل، عربستان از این طرح آگاه شد و سریعا با اعلام جنگ علیه شورای انتقالی، به دنبال فروپاشی و کاهش نفوذ آن حرکت کرد.

به گزارش مجاهدت از این پایگاه، این برای نخستین بار است که عربستان سعودی درباره پشت پرده جنگ با شورای انتقالی و افزایش اختلافات شدید خود، سخن گفته است. شورای انتقالی مزدوران امارات هستند که بارها با عناصر وابسته به ریاض در یمن به جان هم افتاده‌اند.

عربستان و امارات از فروردین ماه ۱۳۹۴ ائتلافی را به بهانه بازگرداندن عبد ربه منصور هادی رئیس جمهور مستعفی و فراری یمن تشکیل دادند، ولی موفق به این کار نشدند. در جنگ تحمیلی علیه یمن، هزاران غیر نظامی کشته شده‌اند و زیرساختهای این کشور به شدت از بین رفته است.

منابع سعودی می‌گویند که بر اساس طرح آمریکا و انگلیس، دامنه اشغالگری شورای انتقالی به سمت حضرموت و المهره یمن گسترش پیدا خواهد کرد و بر مبنای مخالفت با مذاکرات عربستان با جنبش انصارالله خواهد بود و از طریق تنش نظامی، در این مذاکرات مانع‌تراشی خواهد شد.

الخبر الیمنی همچنین توافق عربستان با جمهوری اسلامی ایران را هم در مسیر خروج ریاض از ائتلاف آمریکایی-انگلیسی در یمن و ایجاد قواعد تازه در منطقه عنوان کرد.

در همین ارتباط، «محمد عبدالسلام» سخنگوی جنبش انصارالله یمن روز جمعه در پیامی به توافق ایران و عربستان سعودی واکنش نشان داد و گفت: «منطقه نیازمند بازگشت روابط عادی میان کشورهای خود بوده تا امت اسلامی بتواند امنیت از دست رفته خود را در نتیجه مداخلات خارجی به رهبری صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها احیا کند».

سخنگوی جنبش انصارالله اضافه کرد: «مداخله‌گران خارجی به دنبال سوء استفاده از اختلافات منطقه‌ای بوده و با بهره‌گیری از ایران هراسی درصدد دامن زدن به درگیری‌ها و خصومت‌ها علیه یمن بودند».

به‌ دنبال سفر بهمن‌ماه سید ابراهیم رئیسی به پکن، علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی از روز دوشنبه ۱۵ اسفندماه در شهر پکن با هدف پیگیری توافقات سفر رئیس جمهور، مذاکرات فشرده‌ای را به منظور حل‌ و فصل نهایی موضوعات فیمابین ایران و عربستان سعودی با همتای سعودی خود آغاز کرد.

در پایان این مذاکرات، ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۱، بیانیه سه‌جانبه‌ای در پکن با امضای «علی شمخانی» نماینده مقام معظم رهبری و دبیر شورای عالی امنیت ملی، «مساعد بن‌محمد العیبان» وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی و «وانگ یی» عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست و رئیس دفتر کمیسیون مرکزی امور خارجی حزب و عضو شورای دولتی جمهوری خلق چین صادر شد.

در این بیانیه آمده است: در پاسخ به ابتکار شایسته جناب آقای شی جین‌پینگ رئیس جمهوری خلق چین در حمایت از گسترش روابط جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی، براساس اصل حسن همجواری و با توجه به توافق ایشان با سران دو کشور در میزبانی و حمایت از انجام گفت‌وگو بین جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی و همچنین تمایل دو کشور به حل و فصل اختلافات از طریق گفت‌وگو و دیپلماسی بر اساس پیوندهای برادرانه و با تأکید بر پایبندی دو کشور به اصول و اهداف منشور سازمان ملل متحد و منشور سازمان همکاری اسلامی و اصول و رویه‌های بین‌المللی، هیأت‌های جمهوری اسلامی ایران به ریاست امیر دریابان علی شمخانی نماینده مقام معظم رهبری و دبیر شورای عالی امنیت ملی و پادشاهی عربستان سعودی به ریاست دکتر مساعد بن محمد العیبان وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی از تاریخ ۱۵ تا ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۱ خورشیدی برابر با ۶ تا ۱۰ مارس ۲۰۲۳ میلادی در پکن با یکدیگر دیدار و گفت‌وگو کردند.

در بیانیه مذکور عنوان شده است: جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی با سپاس و قدردانی از جمهوری عراق و سلطنت عمان به خاطر میزبانی گفت‌وگوهای انجام شده بین دو طرف در سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ خورشیدی (۲۰۲۱ تا ۲۰۲۲ میلادی) از رهبری و دولت جمهوری خلق چین برای میزبانی و حمایت از گفت‌وگوهای انجام شده در این کشور و تلاش برای به ثمر نشستن آن تشکر کردند.

این بیانیه می‌افزاید: در نتیجه‌ گفت‌وگوهای انجام شده، جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی توافق کردند ظرف حداکثر دو ماه، روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفته و سفارتخانه‌ها و نمایندگی‌ها را بازگشایی کنند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سایت یمنی: آمریکا و انگلیس در یمن علیه ریاض کودتا کرده‌اند بیشتر بخوانید »