ایندیپندنت

ایندیپندنت: ایرانِ از خریدار سلاح به صادرکننده تبدیل شده است

ایندیپندنت: ایرانِ از خریدار سلاح به صادرکننده تبدیل شده است



نشریه انگلیسی معتقد است فروش سلاح از سوی ایران به روسیه، تحولی بسیار بزرگ و معنادار است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: برزو درآگاهی که سابقه نگارش مقاله برای لس آنجلس تایمز را هم دارد، در ایندیپندنت نوشت: دیدار سران روسیه و ترکیه در ایران، نمایش اتحاد و همگرایی بالقوه نظامی است و به عنوان یک وزنه قدرتمند در مقابل دیدار رئیس‌جمهور آمریکا از اسرائیل و عربستان به حساب می‌آید. هرچند مسئله سوریه در دستور کار گفت وگوها بود اما در ماه‌های اخیر از فوریت چندانی برخوردار نبوده و با اعلام این هدف توسط آمریکا که در پی انزوای ایران به خاطر برنامه هسته‌ای و روسیه به خاطر یورش به اوکراین است، دیگر مسائل امنیتی به اولویت این دیدار تبدیل شده است.

ایران، روسیه و ترکیه (عضو ناتو که روابطش با این پیمان به چالش خورده ) می‌خواهند بیهودگی تلاش‌های آمریکا برای بازدارندگی یا چالش این کشورها را مورد تاکید قرار دهند. زمان نشست تهران هم بلافاصله پس از دیدارِ شدیدا مورد انتقادِ بایدن از خاورمیانه پیش‌بینی شده بود.

از نگاه کارشناسان، منافع روسیه و ایران در سال‌های اخیر به‌طور فزاینده‌ای هم افق شده است. نیکول گراوسکی، پژوهشگر مرکز بلفِر می‌گوید: «از زمان آغاز جنگ اوکراین شاهد هستیم که روسیه توجه بسیار بیشتری به روابطش با ایران نشان می‌دهد و اهمیت این روابط را بالا برده است.»

جیک سولیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا اخیرا ادعا کرد که ایران قصد دارد صدها پهپاد رزمی را به روسیه بفروشد. فروش سلاح به یک قدرت هسته‌ای، تحول پر اهمیتی خواهد بود. ایران چند دهه خریدار تسلیحات چینی و روسی بوده، اما اخیرا با سرمایه‌گذاری بر برنامه بومی تولید و فروش پهپاد، دیپلمات‌های غربی را به هشدار و ابراز نگرانی واداشته است. 

گراوسکی می‌گوید پهپادهایی که ایران به روسیه می‌فروشد، از همان نوعی است که به حوثی‌ها در یمن فروخته است. این واقعیت که روس‌ها به فن‌آوری ایران متکی باشند، مسئله مهمی است و نشان می‌دهد این رابطه، رابطه‌ای یکطرفه نیست، به ویژه هنگامی که پای فناوری نظامی در میان باشد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ایندیپندنت: ایرانِ از خریدار سلاح به صادرکننده تبدیل شده است بیشتر بخوانید »

مهم‌تر از فیل‌ها و الاغ‌ها

مهم‌تر از فیل‌ها و الاغ‌ها



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سید محمدعماد اعرابی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: وقتی وندی شرمن معاون سیاسی وزیر خارجه اسبق ایالات متحده در کتاب خاطراتش می‌نوشت: «ما ملتی به شدت از هم گسیخته شده‌ایم و تحملی برای شنیدن دیگران نداریم. در پیله شبکه‌های تلویزیونی و برنامه‌های خبری موافق خودمان فرو رفته‌ایم و راه رسیدن به هر نوع عقلانیت مشترک را بسته‌ایم.»

یا وقتی فدریکا موگرینی مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا در بازگشت از اولین سفرش به آمریکا پس از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ به روزنامه دی‌ولت آلمان گفت: «تاکنون آمریکا را اینچنین دوقطبی و پراکنده و درگیر مناقشات ندیده بودم.» هنوز اعتراضات ضد نژادپرستی سراسر آمریکا را فرا نگرفته بود؛ هنوز ویروس کرونا در آمریکا فراگیر نشده و سوءمدیریت در گسترش و درمان این بیماری صدای معترضان آمریکایی را بلند نکرده بود؛ و البته هیچ خبری هم از کارزارهای انتخاباتی تهاجمی نامزدهای ریاست‌جمهوری آمریکا در  سال ۲۰۲۰ علیه یکدیگر نبود.

بیشتر بخوانید:

اکنون اما اوضاع ایالات متحده به مراتب پرتنش‌تر از آن روزهاست. بیش از ۵ ماه است که شهرهای مختلف آمریکا درگیر اعتراضات ضد نژادپرستی است. نیک برایانت گزارشگر شبکه جهانی BBC ناآرامی‌های آمریکا را در نیم قرن اخیر بی‌سابقه توصیف کرد. تنها در ۶ روز ابتدایی این اعتراضات به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از نیویورک‌پست ۱۴۰۰ نفر بازداشت شدند که اکثر آنها از میان مردم عادی بودند و وابستگی‌ای به هیچ جریان و گروه سیاسی نداشتند.

بنا بر اعلام نیویورک‌تایمز اعتراضات در حداقل ۱۴۰ شهر ایالات متحده گسترش یافت و دست کم در ۲۱ ایالت کار به استقرار گارد ملی کشید. با گذشت ۵ ماه هنوز آمار دقیقی از تعداد بازداشت‌شدگان و قربانیان خشونت پلیس در دست نیست. اعتراضات گسترده مردم آمریکا در حالی بود که آنها از طرف دیگر با ویروس کرونا نیز دست به گریبان بودند.

سوءمدیریت دولت آمریکا در مهار این بیماری کار را به جایی رساند که کارشناس میهمان شبکه CNBC آن را یک افتضاح خواند و گفت: «[مقابله با کرونا] به یک افتضاح ملی تبدیل شده است.» ایالات متحده در روز گذشته به رکورد بیش از ۱۰۰ هزار مبتلا در یک شبانه‌روز رسید. این آمار در شرایطی است که طبق گزارش منتشرشده توسط مرکز تحقیقات و سیاست‌های بیماری‌های عفونی دانشگاه مینه‌سوتا با استناد به داده‌های انجمن داروسازان سیستم بهداشتی آمریکا به طور تقریبی ۷۳ درصد داروهای مرتبط با کرونا در این کشور با کمبود روبه‌رو شده است.

رقابت‌های انتخاباتی آمریکا در چنین بستری شروع شد و نزاع سیاسی نامزدهای دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه آتش اختلافات و مناقشات داخلی آمریکا را شعله‌ورتر کرد. فرید زکریا، مجری و تحلیلگر مطرح شبکه تلویزیونی CNN در توصیف این اوضاع گفت: «ما کشوری هستیم که به دو شقه تقسیم شدیم.» اولین مناظره تلویزیونی ترامپ و بایدن تجسمی از این آشفتگی اجتماعی بود.

مناظره‌ای که تارنمای نشریه آمریکایی پولیتیکو آن را «شرمساری ملی» خواند و نوشت: «لحظه حماسی از شرمساری ملی: این مناظره برای سال‌های متمادی مایه خجالت است.» ریچارد ‌هاس رئیس‌ شورای روابط خارجی آمریکا نیز لحظات تماشای آن را دلگیرترین و ناراحت‌کننده‌ترین دقایق عمر خود خواند و آرزو کرد که دنیا این مناظره را ندیده باشد. نزاع خارج از عرف دو نامزد ریاست جمهوری با یکدیگر که جلوه‌ای از فضای اجتماعی-سیاسی آمریکا را منعکس می‌کرد آن‌قدر ساختارشکنانه بود که یواس‌ای تودی، ایندیپندنت و ‌اندیشکده شورای آتلانتیک خواستار توقف مناظره‌ها شدند. اتفاقی که با کمی تفاوت در عمل رخ داد.

مناظره دوم لغو شد و سومین مناظره انتخاباتی نیز با محدودیت‌های خاصی در موضوعات مورد بحث برگزار شد. در اتفاقی نادر تعداد قابل توجهی از رسانه‌های آمریکایی نسبت به بروز جنگ داخلی در این کشور هشدار داده‌اند.

یواس‌ای تودی هفته گذشته از ذخیره‌سازی مواد غذایی و افزایش خرید اسلحه توسط مردم در این کشور یک هفته قبل از انتخابات خبر داد؛ رویدادی که به وضوح حاکی از وحشت و نگرانی گسترده شهروندان آمریکا از بروز درگیری‌های داخلی بود. فروپاشی، جنگ داخلی و شرایط مشابهی از این دست نیز بارها و به فراوانی توسط تحلیل‌گران آمریکایی مطرح شده است در این میان، آنچه قطعی به نظر می‌رسد گذار آمریکا از یک کشور ابرقدرت به کشوری معمولی است. انسجام درونی آن به شدت خدشه‌دار و ثبات سیاسی‌اش بیش از هر زمان دیگر شکننده شده است.

چنین کشوری ناگزیر است از نقش بین‌المللی‌اش به نفع ساماندهی اوضاع داخلی انصراف دهد. در مرحله اول جایگاه رهبری خود در مناسبات بین‌الملل را از دست خواهد داد و در دهه‌های آتی نظم بین‌المللی مبتنی بر این رهبری دست‌خوش تغییرات اساسی خواهد شد. جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از همین منظر در پیامی به کنفرانس سفیران آلمان گفت: «تحلیل‌گران مدت‌هاست درباره پایان سیستم تحت رهبری آمریکا و ورود به عصر آسیا صحبت می‌کنند. این اکنون در مقابل چشمان ما اتفاق می‌افتد.» این اتفاق را نباید محدود به دوران ریاست جمهوری ترامپ دانست بلکه روندی پیوسته از گذشته است که این روزها در دوران دونالد ترامپ با هم‌افزایی عوامل مختلف نشانه‌هایش بیش از پیش مشاهده‌پذیر شده است.

آن طور که نیکلا سارکوزی رئیس‌جمهور سابق فرانسه به شبکه یک تلویزیون این کشور گفت: «محوریت جهان در حال گذار از غرب دیروز به شرق امروز یعنی آسیا است. ما در گذشته بر جهان تسلط داشتیم، اما در حال حاضر به هیچ وجه مسلط نیستیم. باید اذعان کنم جهان اکنون با بحران روبرو است. روی کار آمدن فردی مانند ترامپ که عجیب و باورنکردنی بود، علت تنزل شرایط و وخیم شدن شرایط نیست بلکه نشانه آن است.» باربارا اسلاوین کارشناس اندیشکده شورای آتلانتیک این موضوع را با بیان عامیانه‌تری در مقاله‌اش نوشت: «احتیاجی نیست مدرک دکتری روابط بین‌الملل داشته باشید تا بفهمید وقتی آمریکا تصمیم می‌گیرد، دیگر کسی از ما پیروی نمی‌کند!»

با این حال متأسفانه سؤالی که این روزها زیاد شنیده می‌شود این است که چه کسی به ریاست‌جمهوری آمریکا می‌رسد بایدن یا ترامپ؟ اما به نظر می‌رسد سؤالی مهم‌تر وجود دارد و آن اینکه بر اساس کدام آمریکا قرار است سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی کنیم؛ آمریکای ابرقدرت یا آمریکای معمولی؟ به قدرت رسیدن بایدن یا ترامپ در صورتی مهم‌ترین دغدغه‌مان خواهد بود که همچنان آمریکا را به عنوان یک ابرقدرت به رسمیت بشناسیم.

اشتباهی که ۷ سال پیش رخ داد. رئیس‌ دولت یازدهم با پذیرفتن ابرقدرتی آمریکا در رویکردی متعارض با تبلیغات انتخاباتی‌اش همه مشکلات ایران را به تحریم‌های آمریکا گره زد؛ ظرفیت هسته‌ای کشور را برای رفع تحریم‌ها پای میز مذاکره برد و به توافق برجام رسید. این سیاست‌گذاری در حالی بود که باراک اوباما اندکی پس از امضای توافق گفت: «اگر این توافق را نمی‌کردیم ایران را در صندلی راننده می‌نشاندیم. فکر می‌کنم در آن صورت تحریم‌ها فرو می‌ریخت و نتیجه‌ای عاید ما نمی‌شد.»

در واقع بر خلاف تصور سیاست‌گذاران دولت یازدهم، توافق برجام درنهایت نه تنها منجر به لغو تحریم‌ها نشد بلکه جان تازه‌ای به تحریم‌های از نفس‌افتاده آمریکا داد. این نکته‌ای بود که حتی برخی دولتمردان نیز به آن اعتراف کردند. عباس عراقچی معاون وزیر خارجه کشورمان آذر ۱۳۹۸ به رسانه هلندی NRC گفت: «یکی از درس‌هایی که ما از مسئله برجام گرفتیم، این است که نتیجه این توافق و پایبندی به آن، ظاهرا اعمال تحریم‌های جدید بود… دیگر درسی که گرفتیم این است که مقاومت، بیش از تمایل برای همکاری جواب می‌دهد.»

حالا به نظر می‌رسد یک بار دیگر در همان نقطه ایستاده‌ایم. رابرت اوبرایان مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور آمریکا هفته گذشته به خبرنگاران گفت دیگر امکان اعمال تحریم‌های بیشتر بر ایران نداریم. این اظهارات در زمانی صورت می‌گرفت که صادرات فرآورده‌های نفتی ایران افزایش چشمگیری نسبت به ماه‌های گذشته داشت و عملا اعتراف به ناکامی سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران بود.

در این شرایط که تحریم‌های آمریکا به خط پایان رسیده، مفروض گرفتن ابرقدرتی آمریکا و برنامه‌ریزی بر اساس آمریکای دموکرات یا جمهوری‌خواه یک اشتباه محاسباتی آزموده شده است. اکنون آنچه مهم‌تر از به قدرت رسیدن فیل‌ها یا الاغ‌ها(نماد دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات) در آمریکا است؛ تنظیم مناسبات بر اساس جهان پس از آمریکا و تحکیم و تثبیت جایگاه خود در نظم جدید بین‌المللی است که در آن آمریکا کشوری معمولی مانند سایر کشورها خواهد بود.



منبع خبر

مهم‌تر از فیل‌ها و الاغ‌ها بیشتر بخوانید »

اکونومیست: آشوب محتمل است ترامپ زیربار شکست نمی‌رود

اکونومیست: آشوب محتمل است ترامپ زیربار شکست نمی‌رود



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: ایندیپندنت نوشت: مشکلاتی که ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا و نامزد حزب جمهوریخواه به وجود آورده است، حتی در صورت کناره‌گیری وی از قدرت نیز همچنان تاثیر خود را خواهند گذاشت و اگر او در همان شب برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا با شکست روبرو شود، این احتمال وجود دارد که نتایج را نپذیرد و مدعی شود که تقلب صورت گرفته است.

هر اتفاقی در انتخابات رخ دهد، شبح ترامپ برای نسل‌های بعدی آمریکا هم مایه نگرانی و ناراحتی خواهد بود. احتمال دارد ترامپ در این انتخابات پیروز شود. این احتمال هم هست که وی با اختلاف اندکی بازنده شود، اما بعد از شکایت به دیوان عالی پیروز انتخابات معرفی شود.

احتمال دیگری که مطرح است این است که ترامپ در انتخابات بازنده قطعی اعلام شود، اما از پذیرش این شکست خودداری ورزیده و همچنان از قدرت کناره‌گیری نکند.

در این میان چند موضوع نگران‌کننده وجود دارد. یکی از نگرانی‌ها این است که «در شب انتخابات» مشخص شود ترامپ در آرایی که در همان روز اخذ شده‌اند برنده است و وی مدعی شود که در انتخابات پیروز شده است و طرفداران جمهوری‌خواه ترامپ در داخل و دولت‌های دوست وی در خارج از آمریکا نیز از وی حمایت کنند، اما با شمارش آراء پستی نتیجه وارونه شود.

با توجه به آنکه ترامپ بارها صحت انتخابات پستی را زیر سؤال برده، چنین وضعیتی می‌تواند جمهوری‌خواهان را یکصدا به سوی طرح ادعای تقلب در انتخابات سوق دهد. دولت‌های خارجی در چنین شرایطی تنها به ناظرانی منفعل تبدیل خواهند شد. اگر اسرائیل و کشورهایی مانند انگلیس، روسیه و هند پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا را به رسمیت بشناسند، تصمیم وی برای ماندن در قدرت جدی‌تر خواهد شد.

حتی اگر ترامپ در انتخابات شکست فاحشی متحمل شود، این احتمال وجود دارد که وی نظر برگزار کنندگان انتخابات را نپذیرد و مدعی شود در انتخابات تقلب صورت گرفته است. در آن صورت، ترامپ می‌تواند با اقدامی مانند اعلام حالت فوق‌العاده در کشور مدعی شود که آمریکا با یک بحران مواجه است. ترامپ میلیون‌ها طرفدار متعصب دارد که مغز آنها را با حکایت‌های زیادی درباره اردوگاه‌های کار اجباری که طرفداران «رادیکال» بایدن‏، یعنی کمونیست‌ها، تشکیل داده‌اند، شستشو داده‌اند.

همچنین، گزارش‌های زیادی درباره رونق گرفتن بازار خرید و فروش اسلحه در آمریکا منتشر شده است. خریداران اسلحه خود را برای رویارویی‌های مسلحانه احتمالی آماده می‌کنند. به راحتی می‌توان درک کرد که ترامپ می‌تواند وقوع شورش‌های گسترده خیابانی را به عنوان ابزار یا بهانه‌ای جهت تعطیل کردن روند دموکراتیک مورد استفاده قرار دهد.

حتی اگر هیچ یک از این احتمالات حادث نشود و ترامپ در انتخابات شکست بخورد، باز هم نفوذ وی باقی خواهد ماند. افرادی را که وی در دیوان عالی منصوب کرده و نیز هزاران قاضی همسو با این افراد در دادگاه‌های مختلف برای سال‌های طولانی از نفوذی گسترده برخوردار خواهند بود. مشکلاتی که ترامپ به وجود آورده، بعد از کناره‌گیری وی از قدرت نیز همچنان تاثیر خود را خواهند گذاشت.



منبع خبر

اکونومیست: آشوب محتمل است ترامپ زیربار شکست نمی‌رود بیشتر بخوانید »