اینستاگرام

گزارش حضور سخنگوی دولت در درمانگاه ارامنه آودیسیان

گزارش حضور سخنگوی دولت در درمانگاه ارامنه آودیسیان

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، علی بهادری‌جهرمی سخنگوی دولت با انتشار مطلبی در حساب کاربری خود در اینستاگرام، گزارشی از حضورش در درمانگاه ارامنه آودیسیان در آستانه سال جدید میلادی ارائه کرد.

متن یادداشت بهادری‌جهرمی به شرح زیر است:

امروز به مناسبت ولادت حضرت عیسی (ع) و در آستانه سال جدید میلادی، به درمانگاه ارامنه آودیسیان رفتم. با تبریک ولادت حضرت مسیح(ع) و شادباش سال جدید میلادی، از زحمات کادر بهداشت و درمان مستقر در بخش‌های مختلف این مرکز، به خصوص در دوران کرونا، تشکر کرده، از نزدیک مشکلاتشان را شنیدم و مطالباتشان را پیگیری خواهم کرد.

گزارش‌هایی از مسائل مختلف کادر بهداشت و درمان به دولت واصل می‌شود، اما مشاهده از نزدیک و بدون واسطه، ملموس‌تر و عینی‌تر، گره‌های اجرایی را بازگو می‌کند و حل آن‌ها را تسریع می‌بخشد. مهم‌تر از همه این‌ها، عرض خدا قوت به ناجیان جان انسان‌ها و تقدیر از تلاش‌های شبانه‌روزی‌شان، حداقل کاری است که بر عهده خادمان مردم در دولت مردمی است.

ولادت حضرت عیسی (ع) و سال نو میلادی را خدمت همه هموطنان مسیحی تبریک عرض می‌کنم؛ امیدوارم در سال جدید با رخت بر بستن کرونا، هم کمی از خستگی کادر بهداشت و درمان کاسته شود و هم دولت در برآوردن مطالبات به حق کادر بهداشت و درمان توفیق حاصل کند.





منبع

گزارش حضور سخنگوی دولت در درمانگاه ارامنه آودیسیان بیشتر بخوانید »

شبکه‌های اجتماعی و ترور روزانه حاج قاسم

شبکه‌های اجتماعی و ترور روزانه حاج قاسم


تحریم و سانسور فقط زمانی بی‌اثر می‌شود که ما قوی شده و بسترهایی تعبیه کرده باشیم که مدیریت آن توسط گفتمان معارض با انقلاب اسلامی صورت نپذیرد.

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، برخی لحظات و روزها در صفحات تاریخ ماندگار می‌شوند، چرخ روزگار می‌چرخد، اما حافظۀ تاریخ از آن واقع پاک نمی‌شود، یکی از این لحظات برای ما ایرانی‌ها که البته با یادآوری آن کام ما تلخ می‌شود، ساعت ۰۱:۲۰ بامداد روز ۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۸ به وقت فرودگاه بغداد است.

بیشتر بخوانید:

حذف عکس سردار سلیمانی از اینستاگرام به بازنشر بیشتر پیام حاج قاسم منتهی شد

سردار مقاومت شهید حاج قاسم سلیمانی در این لحظه با دستور مستقیم رئیس دولت تروریستی آمریکا ترور می‌شود و موجی از اندوه در دل تمام ایرانیان و آزادگان جهان می‌نشیند. طی چند روز قاب رسانه‌ها بارها مملو از تصاویر تشییع جنازه‌های میلیونی حاج قاسم و شهدای مقاومت می‌شود، دست آخر اشک‌های فرمانده بدرقه راه مالک انقلاب اسلامی برای پیوستن به کاروان عاشوراییان تاریخ می‌شود، اما در این میان بسیاری از افرادی که در آن تشییع جنازه میلیونی حضور داشتند، بی‌تفاوت از کنار لحظۀ ترور روزانۀ حاج قاسم می‌گذرند!

بیشتر بخوانید:

ترور واقعیت ایران با گلوله مجازی اینستاگرام

درست است که امکان ترور فیزیکی هر فرد در طول عمر یک مرتبه بیشتر فراهم نیست، اما در دنیای فناوری زدۀ امروز آبرو، نام و تصویر هر فرد بارها امکان دارد که توسط دشمنان ترور شود و متاسفانه بسیاری از حضار تشییع جنازه‌های میلیونی سردار مقاومت به این ترور رسانه‌ای واکنشی نشان نمی‌دهند؛ شاید، چون دیگر دست قلم شدۀ علمدار انقلاب مقابل چشمان ما نیست تا دل بیننده را به درد بیاورد!

* ریشۀ کینۀ آن‌ها از حاج قاسم در اقیانوس شقاوت است

بسیاری از مقامات ارتش تروریستی رژیم آمریکا و دولت مردان این کشور در مقاطع مختلف بی‌فایده بودن ترور حاج قاسم برای این کشور را خاطرنشان کرده‌اند و به صراحت رفتار دونالد ترامپ در آن مقطع را مورد سرزنش قرار داده‌اند. تصور مقامات آمریکا و دیگر دشمنان محور مقاومت این بود که بعد از شهادت حاج قاسم محور مقاومت دچار بحران جدی خواهد شد بنابراین دست به این جنایت زدند، اما بر خلاف پیش‌بینی آن‌ها پس از شهادت سردار سلیمانی محور مقاومت جان دوباره‌ای گرفت و شاهد هستیم که منطقۀ غرب آسیا به سرعت دستخوش تحولاتی است که رهبر معظم انقلاب آن را تحت عنوان انتقام قطعی خون شهید سلیمانی مطرح کردند، انتقامی به شیرینی اخراج نیروهای آمریکایی که سال‌ها موجب درد و رنج مردم غرب آسیا شدند و حال مجبور هستند تا بعد از تحمل میلیاردها دلار هزینه و هزاران کشته منطقه را ترک کنند.

* شبکه‌های اجتماعی و ترور روزانۀ حاج قاسم

امروز به نظر می‌آید پیروی رسانه‌های دولتی و ظاهراً خصوصی هر کشوری از سیاست‌های کلی حاکمیت آن سرزمین بر کسی پوشیده نیست، همۀ آن‌ها فارغ از پلتفرمی که در اختیار دارند در مسیر کلی سیاست‌های کشور خود حرکت می‌کنند، بر همین اساس شبکه‌های اجتماعی نیز سیاست‌های کلی دولت‌های خود را دنبال می‌کنند به این معنا که اگر دونالد ترامپ یک مرتبه دستور ترور فیزیکی حاج قاسم را داد، مارک زاگربرگ و هم قطارانش در دیگر پلتفرم‌ها دستور ترور روزانۀ نام و تصویر شهید سلیمانی را صادر کرده‌اند، آن‌ها نه فقط از جسم سردار مقاومت واهمه داشتند بلکه نام و تصویر وی را نیز بر نمی‌تابند؛ چرا که خوب می‌دانند فوکویامای ژاپنی به درستی از عاشورا و مهدویت به عنوان دو مؤلفۀ اساسی قدرت شیعیان صحبت کرده است، آن‌ها همچنین می‌دانند شهدایی همچون حاج قاسم می‌توانند اسوه‌های نزدیک نسل جوان برای حسینی شده باشند بنابراین بی‌مهبا دست به حذف و سانسور نام و تصویر حاج قاسم در شبکه‌های اجتماعی می‌زنند.

* سانسور به سبک اینستاگرام، تلگرام، توییتر و رفقا

متاسفانه خلأ آموزش سواد رسانه‌ای در مقاطع مختلف سنی در کشور سبب شده تا اقناع مخاطب دربارۀ وجود سانسور گسترده و سیستماتیک در برنامک‌های آمریکایی به سادگی میسر نباشد. تعریف غلطی که در کشور دربارۀ دو مفهوم فضای مجازی و فضای سایبر وجود دارد، یکی از عوامل این دشواری در اقناع مخاطب است، در باور رایج بین مردم فضای مجازی را مترادفی برای واژۀ فضای سایبر می‌دانند که محدود به برنامک‌های یا در نهایت زیرساخت‌های اتصال به شبکه است. در حالی که در حقیقت فضای مجازی چیزی جز ابزار تکنولوژیک فضای سایبر نیست، واژه‌ای که در فحوای خود به دنبال کنترل جریان آگاهی انسان‌ها با استفاده از چهار رکن کنترل، ارتباطات محاسبات و اطلاعات است به عبارت ساده‌تر در این فضا کاربر یا مخاطب باید بدون این که متوجه شود توسط پلفترم در مسیر جدیدی قرار بگیرد، اتفاقی که دربارۀ حاج قاسم نیز آن‌ها تا حدودی دنبال کردند و متاسفانه به موفقت‌هایی نیز دست پیدا کردند.

آن‌ها علاوه بر حذف گستردۀ تصاویر شهید سلیمانی از برنامک‌های خود، مسدودسازی یا حذف بدون لکنت صفحاتی که سعی می‌کنند تا معارف حاج قاسم را نشر دهند و البته به زعم مدیران محتوایی این پلتفرم‌ها پست‌های تأثیرگذاری در شبکه‌های اجتماعی بارگذاری می‌کنند به سانسور هوشمند نام و تصویر شهید سلیمانی نیز مبادرت می‌ورزند همانطور که می‌دانند شبکه‌های اجتماعی از امکانی تحت عنوان صفحات پیشنهادی برخوردار هستند که در خفا هدف آن‌ها همان مدیریت آگاهی مخاطب، ذائقه‌سازی برای وی و برجسته‌سازی پیام صاحب پلتفرم است، صفحاتی که جستجوی ساده در آن‌ها مؤید این واقعیت است که محتوای تأثیرگذار دربارۀ شهید سلیمانی به خصوص برای مخاطبان عادی یا در اصطلاح عامیانۀ امروز، خاکستری جایی ندارد، اما همین پلتفرم با در پیش گرفتن روشی ترکیبی برای کاربران خود بدون این که صحبتی از محتوای فرهنگی مطلوب خود کند، علاوه بر چینش برخی صفحات مرتبط با سلایق شخصی مخاطب که اغلب اهداف دیجیتال مارکتینگ را دنبال می‌کند به بازنشر گسترده شبهات، شایعات و مطالب مغایر با اندیشۀ اسلامی و انقلاب از جمله معارف شهدا و شهید سلیمانی می‌پردازد.

نظریه‌پردازان مکاتب انتقادی در ارتباطات تلویزیون و برنامه‌های آن را تقبیح می‌کردند؛ چرا که اعتقاد داشتند تلویزیون ساخته شد تا احساس نیازی کاذب در قشر ضعیف اقتصادی به وجود بیاورد تا آن‌ها داشتن کالاهای تبلیغ شدۀ در تلویزیون را نیاز اساسی زندگی خود قلمداد کنند و با افزایش تبلیغات، این احساس نیاز هم گسترش پیدا کند تا در نهایت طبقۀ مستضعف دیگر فرصتی برای درک اقدامات نادرست اقشار مرفه جامعه نداشته باشد و امکان ادامۀ مسیر کسب ثروت بدون اعتراض برای آن‌ها فراهم باقی بماند به نظر می‌رسد شبکه‌های اجتماعی تحت مدیریت آن‌ها نیز پدید آمده‌اند تا ارزش‌های اقشار متوسط و ضعیف جامعه را بدون هیاهو به سمتی که آن‌‎ها مایل هستند هدایت کنند، مسیری که یقین داریم اندیشه و سیرۀ الگوهایی مانند حاج قاسم مانع تحقق آن است بنابراین به سادگی و بدون ترس از طرفداران شهید سلیمانی ایشان را سانسور می‌کنند!

* خودسانسوری برای حذف نشدن صفحات!

پدیدۀ ناخوشایندتر دیگری که امروز با آن روبرو هستیم، خودسانسوری طرفداران حاج قاسم برای حذف نشدن صفحاتی است که در برنامک‌های اجتماعی در اختیار دارند! متاسفانه علیرغم این که یکی از شعائر اساسی انقلاب اسلامی و فراتر از آن دین اسلام «هیهات من الذله» است، اما بسیاری از دوستداران حاج قاسم که اتفاقا در مراسم تشییع جنازه میلیونی ایشان نیز شرکت داشتند برای حذف نشدن صفحه خود در فضای مجازی و دریافت نکردن پیغام «پست شما مغایر قوانین انجمن است» به خود سانسوری روی می‌آورند، از تصویر ایشان در پست‌های مجازی خود استفاده نمی‌کنند، نام شهید را منقطع می‌نویسند تا ربات‌های مجازی تشخیص ندهند یا قسمتی از تصویر چهره یا نام ایشان را سانسور می‌کنند و متاسفانه علیرغم این سانسور گسترده تصور می‌کنند که گام‌های مؤثری برای حضور در میدان هم‌آوردی نرم نیز برداشته شده است که بازهم باید اشاره کرد به فقر سواد رسانه‌ای در لایه‌های مختلف کشور، واقعیت این است که امروز محتوا در علم ارتباطات بر دو عنصر پلتفرم و کاربر برتری دارد، اما برخی این حقیقت را نمی‌پذیرند، در زیست رسانه‌ای امروز فارغ از این که پیام در چه بستری ارائه می‌شود با محتوای فاخر می‌توان مخاطب را مجذوب پیام خود کرد.

* مفهوم استقلال سایبری محدود شدن به داخل نیست

گاهی برخی مطرح می‌کنند که راه‌اندازی پلتفرم بومی یا توسعۀ شبکۀ ملی اطلاعات سبب قطع ارتباط ایران با جهان و گرفتار شدن ایران در جزیره‌ای متروک می‌شود که نقطۀ نهایی آن صادر نشدن پیام انقلاب اسلامی به جهان است، اما آیا واقعاً کسی تصور می‌کند در بستری که مدیران آن مسیحیان اونجلیست یا صهیونیست‌های افراطی هستند جایی برای جهانی سازی اندیشۀ حاج قاسم وجود دارد؟!

باید بپذیریم تا مادامی که مدیریت انتخاب در اختیار ما نیست چنین چیزی آن‌هم از بسترهای آمریکایی وجود ندارد اگر قرار است پیامی برای همزبانان خود صادر کنیم باید بسترهای بومی با سرعت، کیفیت و امنیت بالا داشته باشیم تا رضایت مردم ایران را جلب کند، کاربر بیش از آن که نام محصول برایش اولویت داشته باشد، رفع نیازهای اساسی خود را دنبال می‌کند، مانند بازار لوازم خانگی که رفع نیازهای مصرف کننده توسط محصولات ایرانی تا حد زیادی رضایت مردم را در پی داشته است و افتخار حقیقی زمانی به دست می‌‍آید که بستری طراحی کنیم تا مردم با میل و رغبت خود از آن استفاده کنند، مانند خبرخوان‌ها، فروشگاه‌های اینترنتی و … کسی به دنبال نمونه‌های خارجی آن‌ها نیست اگر قصد بسط گفتمان انقلاب اسلامی در فضای بین المللی است که بزرگترین مانع مدیران همین پلتفرم‌ها هستند، هرگاه رسانه‌های تلویزیونی آمریکایی پیام انقلاب اسلامی را پخش کردند، باید از شبکه‌های اجتماعی آن‌ها هم انتظار داشته باشیم که پیام شهید سلیمانی را منتشر کنند.

* ظرفیت‌های همسایگان و کشورهای مشترک‌المنافع نادیده گرفته می‌شود

در سال‌های اخیر، بعد از گسترش فشارهای اقتصادی بر مردم و کوچک شدن سفرۀ آن‌ها بارها انتقاداتی به دستگاه اجرایی کشور وارد شد که چرا از ظرفیت همسایگان مسلمان و کشورهای مشترک المنافع برای کاهش این فشارها و بهبود معیشت مردم استفاده نکرده‌اند یا تمام ظرفیت کشور به یک عهدنامۀ بین‌المللی معطوف شده است به نحوی که سفرۀ مردم به آن گره خورده است یا از گوشه و کنار شنیده می‌شد که اگر آقایی دلار در بازار اقتصاد جهانی شکسته شود، کشورها ناحیه‌های پولی مخصوص به خود را تشکیل دهند یا از ارزهای ملی خود استفاده کنند، دیگر چیزی به نام قدرت تحریم معنا ندارد.

سانسور گستردۀ مفاهیم ارزشمند انقلاب اسلامی نیز باید تلنگری برای باشد تا مدلی برای شکست حصر رسانه‌ای هژمونی آمریکایی علیه انقلاب اسلامی در فضای مجازی طراحی کنیم همانطور که راهکارهای فوق تحریم‌های مادی علیه ایران را خنثی می‌کند، فعال سازی ظرفیت کشورهای همسایه و مشترک المنافع و راه‌اندازی سکوهای ارائه خدمات مجازی بین ایران و این کشورها هژمون فرهنگی غرب را خواهد شکست، تحریم و سانسور فقط زمانی بی‌اثر می‌شود که ما قوی شده باشیم و بسترهایی تعبیه کرده باشیم که مدیریت آن توسط گفتمان معارض با انقلاب اسلامی صورت نمی‌پذیرد، امید ما این است که رثای شهید سلیمانی همانطور که سبب افزایش قدرت محور مقاومت در میدان شد، ترور روزانۀ ایشان سیاست‌گذاران و کنش‌گران فضای مجازی را بر آن کند تا این اقداماتی عملی و راهبردی برای شکست این حصر انجام دهند.

منبع: میزان



منبع

شبکه‌های اجتماعی و ترور روزانه حاج قاسم بیشتر بخوانید »

تنها جرم «سیداحمد» دفاع از حرم بود! + عکس

تنها جرم «سیداحمد» دفاع از حرم بود! + عکس



مدافع حرم فاطمیون شهید سید احمد سادات - کراپ‌شده

گروه جهاد و مقاومت مشرق برای گفتگو با خانواده چند شهید مدافع حرم فاطمیون راهی شهر اشتهارد شدیم. اولین خانه‌ای که درش را به روی ما گشود؛ منزل شهید سید احمد سادات بود. آقامجتبی (فرزند شهید) و سرکار خانم سیده‌صدیقه حسینی (همسر شهید) از زندگی پر فراز و نشیب پدر خانواده گفتند و در نهایت، ما را به بیابان‌های اطراف شهر بردند تا مزار این شهید عزیز را نیز زیارت کنیم.

قسمت‌های قبلی گفتگو را نیز اینجا بخوانید:

«سید احمد» سلاح برادر شهیدش را برداشت و رفت +‌ عکس

فرار شبانه «سید احمد» از خانه پدری!

مدافع‌حرمی که با اجبار پیگیر امور جانبازی شد! + عکس

«ج الف»؛ «هـ س» و «م ی» را شناسایی کنید!

آنچه در ادامه می‌خوانید،‌ پنجمین قسمت از گفتگوی ما با این خانواده رنج‌کشیده است که داغ پدر هنوز در گفته‌هایشان پیدا بود… در این بخش از گفتگو بیشتر با روحیات شهید سادات آشنا می‌شویم و با مظلومیت همسر و فرزندانش در غربت شهر اشتهارد بیشتر آشنا می‌شویم.

**: این حق طبیعی شما است که پدرتان تکریم شود…

پسر شهید: بله، ولی من دلم از این می‌سوزد که مگر پدر ما چه کار کرده بود؟ چه کار کرده بود که حرمتش از بین رفت؟ چه کار کرده بود که مجبور شدیم او را در بیابان خاکسپاری کنیم؟ مگر خطایی کرده بود؟ مگر جرمی مرتکب شده بود؟ تنها جرمش این بود که مدافع حرم بود؛ من دلم از این می‌سوزد. ما اگر در افغانستان بودیم می‌گفتیم خیلی خب؛ مجبوریم به این اتفاق؛ من دلم می‌سوزد که در مملکت شیعه هستیم، پدرم در مسجد شهر اذان گفته، سخنرانی کرده، حرف زده، گریه کرده، پای منبر همین روحانیون نشسته، اما متاسفانه مراسم تشییع پدرمان اینقدر مظلومانه برگزار شد. عجیب مظلومانه برگزار شد. دردی که داریم غیرقابل توصیف است.

**: خود فامیل و هم‌وطنان افغان هم آمدند برای مراسم؟

پسر شهید: پدر من در مسجد خیلی رفیق دارد، هنوز خیلی از همرزمانش نمی‌دانند که پدرم شهید شده است. چند شب پیش در اینستاگرام یکی به من پیام داد گفت سید احمد کی شهید شد؟ گفتم ۲۸ فرودین. سریع پشت تلفن زد زیر گریه که اصلا چرا اینطوری شد؟ کی تشییع شد؟ چرا اطلاع‌رسانی نکردید؟ سید،‌ شخصیت کمی نبود. پدر من ۲۸۳ عملیات موفق دارد. در جبهه مقاومت رکورد زده. این را من نمی‌گویم؛ فرمانده میدانی‌شان آقای «ص» فرمانده تیپ «الف» می‌گویند.

**: خود آقای «ص» افغانستانی است؟

پسر شهید: افغانستانی هستند ولی چون فرمانده تیپ هستند تبعه ایران شدند و شناسنامه گرفتند. می‌گفت همان موقعش هم پدرت را دستِ کم می‌گرفتیم؛ شما پدرتان را دست کم نگیرید. تِدمُر دوبار که آزاد شد، توپخانه کی فعال بود؟ می‌گفت پدر شما بهترین نیروی شرق سوریه ؛ می‌گفت و گریه می‌کرد؛ خود ایشان تعریف می‌کرد که ما در حرم حضرت زینب(س) که می‌رفتیم من یکی دو بار دیدم که کسی نشسته و دارد دعا می‌خواند و گریه می‌کند. عرب‌ها دورش جمع می‌شدند و با او گریه می‌کردند. از شدت گریه پدرتان، عرب‌ها هم گریه می‌کردند. به خاطر آن اخلاص و خلوص نیتی که سید داشت.

**: این حقوق حمایتی که الان خانواده می‌گیرند در اختیار چه کسی است؟

پسر شهید: حقوق اندکی به مادرم می‌دهند.

**: این حقوق به واسطه جانباز بودن حاج آقاست؟

پسر شهید: بله.

**: پس قبول دارند که آقاسید جانباز است؟

پسر شهید: بله؛ قبول دارند.

**: ولی باز هم نپذیرفتند در قطعه صالحین خاکسپاری شوند؟

پسر شهید: نپذیرفتند؛ ما مدارک شهادت پدر را فرستادیم برای کمیسیون ۱۲۴ ؛ کمیسیونی که برای احراز شهادت است. مدارک را نگاه می‌کنند و نظر می‌دهند.

رمانده میدانیِ پدرم می‌گفت من مقصر هستم! من سید را فرستادم داخل کارخانه داعشی که بعدش آن عارضه ریوی شروع شد. جواب پزشک قانونی مستندتر بود و خیلی هم صریح جواب داد بود. مدارکش هست. قشنگ داخل آن نوشته عفونت پیشرفته ریوی. همان لحظه از دکتر پرسیدم یعنی چی؟ کِی اتفاق افتاده؟ گفت نمی‌دانم اما دود و اینها نمی‌تواند همچین بلایی سر ریه بیاورد. یک چیز فراتری است. مواد خاصی است که این بلا را سر ریه آورده است.

**: تعجب من این است که جانبازی سید را قبول داشتند ولی این اتفاقات افتاد.

پسر شهید: جانبازی که بر اثر کورنت اتفاق افتاده را قبول داشتند.

**: بحث تابعیت آقا سید و شما چطور است؟ پیگیر شناسنامه بودید یا هستید؟

پسر شهید: اگر شهادتشان احراز شود چرا، اما نوشدارویی است بعد از مرگ سهراب. ما را آقای یگانه بردند و یک فرم‌هایی پر کردیم. به ما گفتند حق و حقوق سید برای شما می‌ماند، درست است که این اتفاق افتاده. گفتند ما یک چیزی به شما می‌دهیم؛ اگر بدهند و اگر ندهند است دیگر. چون یک قانونی برای اینها هست که می‌گوید جانبازانی که ده درصد هستند بعد از فوتشان اگر خانواده از لحاظ مالی تامین نشوند، خود به خود سیستم درصد جانبازی را ۲۵ درصد می‌کند؛ می‌فرستند و ۲۵ درصد می‌شود؛ هم حقوقی برای مادرم تعیین می‌شود و هم اینکه به جانبازان ۲۵ درصد شناسنامه تعلق می‌گیرد.

همسر شهید: بچه‌های زیر سن قانونی می‌توانند شناسنامه بگیرند، اما بقیه بچه‌ها، نه.

پسر شهید: بچه‌های زیر ۲۵ سال می‌روند تحت پوشش. این یک مبحثی است. پیگیری کردم و فرستادم به کمیسیون اصل ۱۲۴. آقای «ط» که مسئول یگان فاطمیون استان البرز هستند گفتند که صحت مدارک سید مشخص است و ما خیلی امید داریم که سید را شهید اعلام کنند چون سید در مناطق آلوده هم بوده.

**: هنوز جواب کمیسیون نیامده؟

پسر شهید: هنوز کمیسیون تشکیل نشده؛ ولی رئیس گفتند که ما امیدواریم تا ۸۰ درصد سید را شهید اعلام کنند، به خاطر اینکه سید اولا ۱۶ روز بوده که از منطقه آمده بوده، دوم اینکه ۷ سال سابقه جهادی دارد. اصلا عجیب و غریب آنجا بود همیشه؛ سوم اینکه سید در مناطق آلوده و مناطقی که شیمیایی زدند، بوده؛ چهارم اینکه کارش ادوات بوده؛ ادوات دود و گرد و خاک است دیگر.

**: نگفتند کِی این کمیسیون تشکیل می‌شود؟

پسر شهید: نگفتند هنوز؛ اعلام نکرده‌اند. من کاری به اینها ندارم ولی برای ما یک چیزی روشن شده است دیگر؛ علت شهادت پدرم همین‌هایی  است که گفتم.

**: از باب اینکه حق و حقوق شما هر چه زودتر به شما داده شود،‌ این موضوع از نظر زمانی هم مهم است.

پسر شهید: پدر ما یک شخصیتی داشتند که اصلا هیچ وقت [به این چیزها] چشم نداشتند. اینقدر به ایشان می‌گفتند یا آقای «ط» زنگ می‌زد که سید بیا اینجا و کارهایت را پیگیری کن، ماهیانه مبلغی به تو می‌دهند، دانشگاه بچه‌ات رایگان می‌شود، بیا تا اینجا و این فرم را پر کن؛ پدرم می‌گفت باشد من هر وقت فرصت کردم! می‌خندید. می‌گفتند بیا، می‌گفت حالا ببینم چه می‌شود!

حتی برای کارت‌های آمایش که ما می‌گیریم، چون خانواده فاطمیون رایگان هستند، پدر ما هیچ وقت زیر بار این نرفت که ما هزینه ندهیم.

**: آن عوارضی که از سایرین می‌گیرند را فاطمیون نمی‌دهند…

پسر شهید: مثلا پدرم می‌گفت ماهی سی تومان را شما باید بدهید. امسال که پدر به رحمت خدا رفت و از نظر مالی یک مقدار به مشکل برخوردیم دیگر مجبور شدیم و زنگ زدیم و وقتی آقای «ط» شنید، گفت برای فاطمیون از سال ۹۱ رایگان است؛ مگر شما این همه سال از این موضوع خبر نداشتید؟ شما سالی دو ملیون و چهارصد هزار تومان دارید پولِ کارت می‌دهید؟ گفتیم که خواست پدر بوده. پدر اصلا از هیچ کدام از مزایا استفاده نمی‌کرد.

**: این اتفاق افتاد و دیگر هزینه را ندادید؟

پسر شهید: نه، چون پدر که شهید شد از نظر مالی در مضیقه بودیم.

**: این حق طبیعی شماست؛‌ کارتتان به راحتی صادر می‌شد؟

پسر شهید: کارت صادر می‌شد و ما هم مثل خانواده‌های عادی می‌رفتیم آنجا هزینه را می‌دادیم و کارت را می‌گرفتیم، مثل یگان فاطمیون نمی‌رفتیم که رایگان بگیریم.

**: آن مرکز کجا بود؟

پسر شهید: تا سال ۹۹ مدارکمان در هشتگرد صادر می‌شد، بعد از این اتفاقاتی که افتاد آمدیم ماهدشت. آخرین مدارک اقامتی که به صورت کامل گرفتیم را از ماهدشت گرفتیم؛ دفتر کفالت ماهدشت.

**: قضیه خاکسپاری‌شان شوک‌آور بود. اصلا فکر نمی‌کردم اینگونه باشد. مقایسه می‌کنم با جاهای دیگر که واقعا چگونه شهدای مدافع حرم را تکریم می‌کنند.

همسر شهید: اصلا هیچ کس نبود. دخترم «فاطمه» افغانستان بود. سید مصطفی هم که حال خوبی نداشت. سید زنگ می‌زد از سوریه به آقای «ط»، به آقای «د ف» که من نیستم، یک کاری بکنید که اوضاع این پسر من ردیف شود، موج گرفتگی دارد؛ اما هیچ کس هیچ کاری نکرد.  چون سید مصطفی دفترچه اقامتش را هم گم کرده خدای نکرده اگر می‌خواستند رد مرز کنند، چون از بچه‌های فاطمیون هستند و این‌ها را در افغانستان شناسایی می‌کنند، در جا گردنش را می‌زدند. طالبان و داعش همه جا هست. گفتیم یک کاری بکنیم برای سید مصطفی.

**: این دخترتان که فرمودید، افغانستان رفتند؟

همسر شهید: در کابل زندگی می‌کند.

**: با این شرایط جدید، امنیت دارند؟

همسر شهید: شرایط خیلی سخت است.

پسر شهید: خواهرم آنجا مراسمی برای پدر گرفته بوده ولی عکسی از پدر نگذاشت، چون می‌دانست که در حد دو سه تا عکس که آمده بود بیرون، رسانه‌ای شده. چون دامادمان هم رئیس دانشگاهی در افغانستان است. هر چند الان بورسیه گرفته و دارد به ایران می‌آید برای ادامه تحصیل تا مقطع دکتری را بخواند. متاسفانه خواهرم آنجا ماند و نرسید که بیاید چون تا الان که سه ماه از شهادت پدرم گذشته، برای خواهرم ویزا صادر نکرده‌اند که بتواند بیاید.

همسر شهید: فاطمه که نبود، سید مصطفی هم که حال خوبی نداشت. یک موقعی به سید مصطفی گفته بودند که بابات اینطور شده، ولی من می‌گویم نه مامان! دروغ است؛ الکی می‌گویند! چون حالش خوش نیست،‌ حتی خبر نداده‌ایم که پدرش شهید شده.

**: یعنی خبر ندارد؟

پسر شهید: نه؛ جون حال مساعدی ندارد. ممکن است آسیب بیشتری ببیند.

همسر شهید: غیرمستقیم بهش چیزهایی گفتیم ولی مثلا چند بار می‌گوید فلانی گفته اینطور شده، راست است یا دروغ است؟ می‌گویم دروغ است!

پسر شهید: می‌گوییم اینطور که گفته‌اند نیست.

ما حتی از جانب فامیل‌های خودمان هم دچار کم لطفی شدیم. متاسفانه یک اتفاقاتی افتاد؛ همان روزی که پدرم شهید شدند، ساعت دو یا سه بود، برادرم بیمارستان بود، یک دفعه زنگ زد به عمویم سید اکبر. کارگر عمویم تلفن را جواب می‌دهد و برادرم هم می‌گوید گوشی را بده به عمو. می‌گوید عمو نمی‌تواند صحبت کند. می‌گوید من با او کار دارم. می‌گوید عمویت بیمارستان است! متوجه می‌شود عمو را به همین بیمارستانی آورده‌اند که پدرم آمده بوده. می‌رود نگاه می‌کند می‌بیند عمویم دچار تصادف خیلی شدید شده بود و به صورت اتفاقی آورده بودند همانجا. خیلی جالب بود؛ ساعت سه پدرم وارد شد، عمویم هم ساعت سه آمد.

یک سوتفاهمی که برای فامیل ایجاد شده بود این بود که پسرهای سید احمد زنگ زدند به سید اکبر که پدرمان اینطوری شده و او هم تعادلش را از دست داده و تصادف کرده! بعد از اینکه عمویم حالش بهتر شد معلوم شد که اصلا ما زنگ نزدیم، و عمویم  اصلا نمی‌دانست که سید احمد شهید شده. چهل روز بعد از شهادت پدر تازه اینها رفتند و عمویم را خبر کردند. این اتفاق که افتاده بود ما خیلی از طرف فامیل دچار کم‌لطفی شدیم. حتی آن روزی که پدر شهید شد ما شبش تنها نشسته بودیم و گریه می‌کردیم!

**: یعنی از فامیل نیامدند؟

همسر شهید: هیچ کس نیامد!

 پسر شهید: هیچ کس نبود که به ما دلداری بدهد، یک اتفاق خیلی عجیب و غریبی افتاد. شب سختی بود.

همسر شهید: زن عمویش آمد لب و لوچه‌اش را آویزان کرده بود که شما زنگ زدید و بر اثر تماس شما سید اکبر تصادف کرده. یک بنده خدا هست به نام آقای گنجی. گفت برفرض اینکه اینها هم زنگ زده باشند به سید اکبر؛ به عمویشان زنگ زده‌اند؛ در آن وضعیت به کی باید زنگ بزنند؟ اگر هم تصادف کرده مقصر خودش است؛ باید احتیاط کند؛ در صورتی که ما زنگ نزده بودیم. بعد از اینکه سید اکبر خوب شد و ترخیص شد، بعد از چهل سید احمد گفتند ما می‌خواهیم به سید اکبر خبر بدهیم برادرش اینطور شده، حالا شما بیایید. گفتیم ما خانه شما نمی‌آییم.

**: در این چهل روز آقای سید اکبر به هوش بود اما کسی به او چیزی نگفت؟

پسر شهید: بله، حتی وقتی ما می‌رفتیم مثلا دامادش می‌پرسید بابا! فلان چیز کجاست؟ می‌گفت مثلا بالا پشت بام و فلان جا؛ می‌گفتند که شاید یادش رفته شما زنگ زدید. تا چهلمش که شد اینها کاملا متوجه شدند که اصلا داستان این نیست و اصلا خبر شهادت سید احمد را نمی‌داند.

همسر شهید: آقا سید اکبر سوار موتور بوده؟ قبلا هم سابقه تصادف داشته‌اند؟

پسر شهید: بله؛ با موتور بودند. عمویم یک مقدار سهل‌انگار است. چندین بار تصادف کرده.

**: حالا حالشان خوب شد؟

پسر شهید: بله خوب شد. ولی ما، هم از جانب فامیل‌ها مورد کم‌لطفی قرار گرفتیم، هم از جانب مردم شهر و هم از جانب مسئولان.

همسر شهید: امان از آن عده مردم اشتهارد که چنین برخوردی با ما کردند.

پسر شهید: من و برادرم یک مقدار پس انداز داشتیم برای آینده‌مان. هر چه داشتیم را روی هم گذاشتیم و خرج مراسم پدر کردیم.

**: با توجه به کرونا توانستید مراسم بگیرید؟

پسر شهید: با توجه به کرونا که خیر، گفتند شما حق ندارید در مسجد مراسم بگیرید، اما صاحبخانه‌مان پارکینگ و زیرزمین‌شان را در اختیار ما قرار دادند و ما سه شب ماه رمضان را افطاری و شام دادیم. یک گوسفند قربانی کردیم و به مردم غذا دادیم. خواهرم در افغانستان عزادار بود؛ مادرم شوهرش رفته بود؛ برادرم و من یتیم شده بودیم، هیچ کسی نبود دور و بر ما؛ حتی کسی نبود که برای ما حلوا درست کند. ما مجبور شدیم حلوای حاضری بگیریم. هیچ کس نبود، هیچ کس نبود، خیلی سخت گذشت.

**: حتی روایت داریم که داغدار است تا هفت شبانه روز اصلا نباید غذا درست کند؛ یعنی بقیه باید بیایند و حتی غذایشان را هم درست کنند و کمکشان کنند…

پسر شهید: پدرم واقعا جوان رفت…

همسر شهید: من با اشک و گریه می‌رفتم در آشپزخانه برایشان غذا درست می‌کردم، اینها که اشتها نداشتند و چیزی نمی‌خوردند…

پسر شهید: پدر ما یک شخصیتی بود که با بچه‌هایش رفیق بود، یعنی وقتی من و مرتضی با پدرمان می‌نشستیم اینقدر صدای خنده‌مان می‌رفت بالا که مادرم می‌گفت من دارم دیوانه می‌شوم؛ ساکت باشید…

همسر شهید: وقتی سید مرتضی زنگ می‌زد به پدرش،  باید می‌گفت «بابا جان» اما وقتی کنار فرماندهانش نشسته بود زنگ می‌زد و می‌گفت «چطوری احمد آقا؟» می‌گفتند سید! چقدر با تو بچه‌هایت رفیقی. انگار هم سن خودشان است، با هم شوخی می‌کردند و می‌خندیدند…

*میثم رشیدی مهرآبادی
ادامه دارد…



منبع خبر

تنها جرم «سیداحمد» دفاع از حرم بود! + عکس بیشتر بخوانید »

اینستاگرام صفحه قهرمان المپیک را بست!

اینستاگرام صفحه قهرمان المپیک را بست!


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، الینه تامپسون هرا، برنده دو مدال طلای دومیدانی زنان در المپیک گفته اینستاگرام صفحه او را به دلیل انتشار ویدئویی از مسابقه اش بلاک کرده است. او با انتقاد از  رفتار این شبکه اجتماعی به واکنش و سیاست منفعلانه اینستاگرام بابت توهین های نژادپرستانه اعتراض کرده است.

تامپسون، دونده اهل جامائیکا تبدیل به اولین زن ورزشکار در تاریخ المپیک شد که توانسته قهرمانی های خود در رقابتهای دوی 100 متر و 200 متر را در این رقابتها تکرار کند، ضمن اینکه او عنوان سریعترین زن جهان را نیز از ان خود کرده  است.

این ستاره 29 ساله در المپیک ریو نیز همین مدالها را کسب کرده بود تا مجموع مدالهایش حالا به چهار طلا برسد و یکی از پرافتخارترین ورزشکاران تاریخ المپیک باشد.

او موفقیت خود را در اینستاگرام با انتشار ویدئویی از مسابقه خود جشن گفت و چند صحنه از تصاویر تلویزیونی را در استوریهای خود منتشر کرد تا در صفحه اش که 311 هزار فالوئر دارد به اشتراک بگذارد.

اما اینستاگرام این کار را نقض کپی رایت تشخیص داد و با وجودی که تامپسون فقط ویدئوهای مربوط به خودش را منتشر کرده بود، صفحه او را بست و بلاک کرد.

تامپسون که به او لقب ملکه دو و میدانی را داده اند در این مورد در توئیتر نوشت: «صفحه من از سوی اینستاگرام بلاک شده چون حق پخش کردن تصاویر مسابقه خودم را نداشته ام!»

اما این اتفاق بازتاب زیادی در شبکه های اجتماعی و سایتهای خبری داشت و انتقادهای زیادی را از اینستاگرام برانگیخت. راب هریس یکی از خبرنگاران و گزارشگران بین المللی در واکنش به این اتفاق گفت: «اینستاگرام بهتر است که همینقدر فعال و قاطع در زمینه برخورد با توهین های نژادپرستانه و تهدیدهای ورزشکاران باشد به جای اینکه خیلی سریع اقدام به بستن صفحه یک قهرمان ورزشی کند. »

دیگران نیز از این گفته اند که اینستاگرام حق ندارد صفحه یک ورزشکار را به دلیل انتشار پستهای مربوط به خودش ببندد و این کار انها خلاف قانون شبکه های اجتماعی است. آنها بر این اعتقاد هستند که از نظر حقوقی ، این ورزشکار مالک معنوی تصایر مسابقه مربوط به خودش به حساب می اید.

در یکی دو سال اخیر بحث توهین های نژادپرستانه به ورزشکاران رنگین پوست به شدت در فضای مجازی داغ شده است. بسیاری از ورزشکاران در رشته های مختلف از فوتبال و راگبی گرفته تا فوتبال امریکایی و دومیدانی و ژیمناستیک و بسیاری از رشته های دیگر، اعتراض خود را به اینکه شبکه های اجتماعی مثل فیسبوک و اینستاگرام هیچ اقدام عملی و جدی در راه مبارزه با توهین کنندگان انجام نمی دهند، ابراز کرده بودند.

سال گذشته حتی برای مدتی، تمام باشگاه های لیگ برتری تصمیم گرفتند فعالیت خود را در اینستاگرام متوقف کنند تا اعتراض و انتقاد خود را به سیاستهای این شبکه اجتماعی و کاربرانی که از آن برای توهین به دیگران استفاده می‌کنند، نشان دهند.

منبع: روزنامه خبر ورزشی

دونده فاتح دو طلای المپیک فقط بابت پخش تصاویر مسابقه خود صفحه‌اش بسته شده و این موضوع اعتراض‌های زیادی را برانگیخته است.



منبع خبر

اینستاگرام صفحه قهرمان المپیک را بست! بیشتر بخوانید »

مسابقه اینستاگرامی «قهرمان من» برگزار می‌شود

مسابقه اینستاگرامی «قهرمان من» برگزار می‌شود


مسابقه اینستاگرامی «قهرمان من» برگزار می‌شودبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در این مسابقه کاربران فضای مجازی با موضوع «جمله‌ای به شهید» متن کوتاهی برای شهیدی که دوست دارند، بنویسند و از آن جمله فیلم گرفته و برای اینستاگرام موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ارسال کنند.

شرایط ارسال آثار در قالب فنی بدین صورت است که آثار باید در صفحه شخصی و یا کاری خود شخص پست و استوری شود، سپس پیج موزه را منشن کنند؛ همچنین آثار ارسالی زیر ۱۵ ثانیه باشد.

معیار‌های ارزیابی و داوری مرحله اول آثار بر اساس خلاقیت در ارائه محتوا، تکنیک و نوآوری، زیبایی نوشتاری، متن تاثیرگذار است و آثار در نوبت دوم داوری بر اساس انتخاب مردمی صورت می‌گیرد.

مهلت شرکت در این مسابقه اول شهریور ۱۴۰۰ در نظر گرفته شده است و برای شرکت در مسابقه علاقه مندان می‌توانند آثار خود را به شماره واتس آپ ۰۹۱۰۳۱۴۶۹۸۳ ارسال کنند.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

مسابقه اینستاگرامی «قهرمان من» برگزار می‌شود بیشتر بخوانید »