باراک اوباما

تلاش گسترده سعودی‌ها برای تسلط بر بازار عراق/ چرا دولت به بخش صادرات خدمات به کشورهای همسایه توجه نمی‌کند؟

تلاش گسترده سعودی‌ها برای تسلط بر بازار عراق/ چرا دولت به بخش صادرات خدمات به کشورهای همسایه توجه نمی‌کند؟


سرویس جهان مشرق – بعد از به بن بست رسیدن تمام راه ها به ویژه فرستادن ده ها هزار تروریست تکفیری در عراق و هزاران انتحاری وهابی و ده ها هزار عملیات تروریستی و به خاک و خون کشیدن صدها هزار عراقی بی گناه و حمایت گسترده از تروریسم تکفیری در این کشور، حالا سعودی ها به ویژه از زمان تشکیل دولت «مصطفی الکاظمی» سعی دارند، از دروازه سرمایه گذاری و مبادلات تجاری و وعده های مالی نفوذ خود را در عراق گسترش دهند.

طرح سرمایه گذاری در استان المثنی

اولین طرح سعودی ها در این زمینه سرمایه گذاری در استان المثنی، در جنوب عراق بود که با عربستان سعودی دارای مرزهای مشترک است و با مشکلات اقتصادی بسیاری دست و پنجه نرم می کند، به نحوی که میانگین بیکاری در این استان به ۲۸ درصد، فقر ۴۹ درصد و بیسوادی به ۲۹ درصد می رسد.

«محمد کریم الخفاجی»، وزیر کشاورزی عراق در این باره افشا می کند که سعودی ها با اطلاع از شرایط نامساعد حاکم بر المثنی از ۱۵ سال قبل برنامه ریزی برای نفوذ در این استان را آغاز کرده و در این اواخر آمادگی خود را برای سرمایه گذاری در مناطق وسیعی از نوار مرزی مشترک بین دو کشور اعلام کرده اند که بیابان ها و مراتع قرار گرفته ما بین سه استان کربلای معلی – المثنی – نجف اشرف را شامل می شود.

براساس طرح پیشنهادی اولیه سعودی ها خواستار سرمایه گذاری در حوزه کشاورزی در مناطق فوق الذکر و در مساحتی بالغ بر ۴۲۵ هزار هکتار بودند، اما حقیقت امر این بود که آنها درصدد احداث گاوداری های بزرگ صنعتی و در کنار آن ایجاد کارخانه های صعنتی تولید محصولات لبنی و کشتارگاه های بزرگ در این استان هستند.

وزیر کشاورزی عراق تأکید کرد: سعودی ها در قبال اجرای این طرح ها در جنوب عراق که هر یک از آنها مستلزم سرمایه گذاری یک هزار میلیارد دلاری است، خواستار اجاره ۵۰ ساله این اراضی هستند.

آنچه این طرح را بیش از پیش زیر سؤال می برد، این است که تأمین منابع آبی در این طرح تنها برای ۵ سال اول در نظر گرفته شده و تأمین منابع آبی برای ۴۵ سال بعد از سفره های زیر زمینی عراق در نظر گرفته شده که لطمه ای بزرگ به منابع آبی زیر زمینی عراق وارد می کرد.

سرمایه گذاری در مناطق بحران خیز

طرحی که سعودی ها در حوزه کشاورزی و دامپروری درصدد اجرای آن در عراق هستند و از آن به عنوان بزرگ ترین طرح کشاورزی و دامپروری در این کشور یاد می شود، تنها استان المثنی را در برنمی گیرد، بلکه بخش قابل توجهی از این طرح قرار است، در استان «الانبار»، بحران خیز استان عراق و کانون فعالیت گروه تروریستی تکفیری «داعش» و «القاعده» در این کشور اجرا شود.

وزیر کشاورزی عراق با زیر سؤال بردن اهداف واقعی عربستان جهت سرمایه گذاری در جنوب عراق تأکید می کند: سعودی ها سرمایه گذاری در عراق را در مناطقی متمرکز کرده اند که جزو بحران خیزترین و چالش زاترین مناطق این کشور محسوب می شود.

همکاری بانکی و فعالیت ۱۰۰ شرکت سعودی در عراق

در ادامه توسعه و گسترش مناسبات دو طرفه، ریاض و بغداد درباره افتتاح شعبه هایی از بانک های مرکزی و مؤسسات مالی در دو کشور به توافق رسیدند. علاوه بر اینکه دو طرف درباره معافیت های مالیاتی بین دو کشور نیز به توافقاتی دست یافتند.

از دیگر توافقات حائز اهمیت بدست آمده بین طرفین، توافق در خصوص ثبت و آغاز فعالیت یک صد شرکت سعودی در عراق است و در این راستا دو طرف توافق کردند، موانع موجود در مسیر اجرای این توافق از جمله موانع بانکی و مالی برداشته شود.

همچنین «محمد الخریف»، رئیس کمیته مشترک بازرگانی عراق و عربستان از طرف عربستان با تأکید بر اینکه سرمایه گذاران و تجار عربستانی مایل به گسترش روابط تجاری و افزایش سرمایه گذاری در عراق در حوزه پتروشیمی، معادن، انرژی، داروسازی، مواد غذایی و ساختمان سازی هستند، از آمادگی شرکت نفتی «آرامکو» عربستان برای سرمایه گذاری در شرکت نفتی «سابک» عراق و سرمایه گذاری در ساخت و راه اندازی مجتمع پتروشیمی و جمع آوری گاز میدان های نفتی این کشور و استفاده از آن در این مجتمع و سرمایه گذاری در شرکت «معادن» عراق و شرکت «اکوابار» در حوزه برق و طرح های تولید انرژی، ساخت و راه اندازی نیروگاه های تولید برق خبر داد.

سرمایه گذاری در دو طرح ۴۰ میلیارد دلاری

در ادامه سرمایه گذاری های مالی و اقتصادی عربستان در عراق، هشتم دسامبر جاری «علی عبدالامیر علاوی»، وزیر دارایی عراق از امضای توافقنامه ای با عربستان سعودی خبر داد که به موجب آن عربستان متعهد می شود، هزینه ۲۵ میلیون دلاری ساخت سلیوهای غلات در استان دیوانیه و هزینه ۱۵ میلیون دلاری ساخت بیمارستان «صقلاویه» در استان الانبار را در قالب استقراض به دولت مصطفی الکاظمی تأمین کند.

نکته حائز اهمیت این است که دو قرارداد در قالب اصلاح ساختار اقتصادی و مالی عراق صورت می گیرد که بانک جهانی و مؤسسه بین المللی پول مصطفی الکاظمی را در قبال دریافت وام از این دو نهاد مالی بین المللی ملزم به اجرای آن کرده اند.

آنچه که وزیر دارایی عراق در توضیح امضای این دو قرارداد تحت عنوان راهبرد جدید دولت الکاظمی برای اصلاح ساختار اقتصادی این کشور از آن سخن گفته و به وثیقه «برگه سفید» معروف شده، چیزی جز «چک سفید» امضای نخست وزیر عراق به بانک جهانی و مؤسسه بین المللی پول جهت اجرای اصلاحات مورد نظر این دو نهاد بین المللی در عراق در قبال پرداخت وام به این کشور نیست و یکی از الزامات این دو نهاد توسعه و گسترش همکاری های اقتصادی و مالی با عربستان سعودی است.

این الزامات تنها شامل دولت کنونی عراق نمی شود، بلکه این تعهدات دولت های آینده عراق را هم شامل می شود و این نکته ای است که وزیر دارایی عراق نیز به آن اشاره می کند: راهبردهای اصلاح ساختار اقتصادی عراق موسوم به وثیقه «برگه سفید» تنها شامل این دولت نمی شود، بلکه دولت های آینده نیز متعهد به رعایت و اجرای این راهبردها هستند.

این درحالی است که همه می دانند، وام هایی که این دو نهاد بین المللی مالی به کشورهای هدف پرداخت کرده اند، تاکنون جز غرق کردن بیش از پیش آنها در باتلاق بحران های اقتصادی و فقر رهاورد و نتیجه ای نداشته است.

افتتاح دو گذرگاه مرزی

دو هفته پس از افتتاح گذرگاه مرزی «عرعر» در استان المثنی بین عراق و عربستان سعودی، حالا سعودی ها تلاش دارند، دومین گذرگاه مرزی بین عربستان و عراق را افتتاح کنند.

گذرگاه عرعر ماه گذشته پس از ۳۰ سال به صورت رسمی برای مبادلات تجاری طرفین افتتاح شد و «حبیب کاظم العلی»، مسئول گذرگاه در سخنانی ضمن ابراز امیدواری نسبت به بازگشایی گذرگاه جهت تردد مسافران، خاطر نشان کرد: انتظار می رود، درآمد حاصل از این گذرگاه برای طرف عراقی به سالیانه یک میلیارد دلار برسد.

به فاصله دو هفته از افتتاح گذرگاه عرعر، دولت محلی در استان المثنی از آمادگی دو طرف عراقی و سعودی برای افتتاح دومین گذرگاه مرزی بین دو کشور خبر داد.

آغاز اجرای طرح جاده ارتباطی نجف اشرف – عربستان

آغاز اجرای فاز اول پروژه مسیر زمینی حج که استان نجف اشرف را به عربستان سعودی متصل می کند، از دیگر، طرح های همکاری بود که در هفته های اخیر بین طرف سعودی و عراقی به اجرا درآمد.

پروژه مسیر زمینی حج شامل مسطح کردن و آسفالت جاده ای به طول ۲۳۹ کیلومتر به همراه احداث گذارگاه های مرزی و مناطق مبادله تجاری میان عراق و عربستان از طریق استان نجف اشرف است.

فاز اول این پروژه که هم اکنون آغاز شده، شامل مسطح کردن و آسفالت ۵۰ کیلومتر از این خیابان به همراه احداث یک پل به طول ۲۸۸ کیلومتر در بیابان به همراه ساخت پل های جعبه ای در طول این مسیر است.

الکاظمی زمینه نفوذ نرم سعودی ها را فراهم می کند

تغییر رویکرد یک باره عربستان سعودی به سمت عراق با پیشینه تاریخی سیاهی که این کشور در عراق دارد، را باید مهمترین دستاورد سفر ماه مه گذشته نخست وزیر عراق به واشنگتن برای مقابله با نفوذ ایران در این کشور دانست.

این راهبرد دولت ترامپ در واقع ادامه دیپلماسی دولت «باراک اوباما» رئیس جمهوری سابق آمریکاست که از سال ۲۰۱۳ در چارچوب مقابله با داعش و نفوذ ایران در عراق آغاز و با شدت بسیار بیشتر در دولت ترامپ دنبال شد.

در طول این سال ها تلاش سعودی ها برای نزدیکی به عراق به دلایل مختلف همواره با شکست مواجه شده، تا اینکه سعودی ها این مقطع زمانی را که عراق به شدت درگیر بحران های مختلف داخلی، اقتصادی، اجتماعی، بحران کرونا و فساد و عدم استقرار هستند، بهترین زمان و فرصت برای گسترش نفوذ خود در عراق یافته اند.

اگرچه در این راه عربستان با موانع بزرگ و متعددی چون «الحشد الشعبی» و بیداری و آگاهی آنها نسبت به اهداف واقعی سعودی ها نیز مواجه هستند، به همین دلیل است که طی سال جاری شاهد تقابل هایی از سوی الکاظمی با الحشد الشعبی، با هدف محدود کردن دایره فعالیت این نیرو و در گام بعدی منحل کردن آن بودیم، تقابل هایی که بی شک در انتخابات آتی پارلمانی عراق که قرار است، ماه ژوئن سال آینده برگزار شود، دامنه آن گسترده تر و رویارویی ها شدیدتر خواهد شد.

عراق دومین مقصد صادرات ایران

براساس جدیدترین آمارهای رسمی، از ماه مارس سال جاری تاکنون میزان صادرات ایران به کشور عراق ۵.۳ میلیارد دلار اعلام شده است؛ به این ترتیب عراق دومین مقصد صادرات ایران محسوب می شود، این آمار و اعداد بی شک از نگاه رقبای ایران در عراق به ویژه عربستان سعودی دور نمی ماند و در متناسب با آن برنامه ریزی هایی را برای گرفتن جایگاه ایران و بازارهای عراق انجام خواهد داد، این موضوعی است که سرمایه گذاری های اخیر عربستان در عراق درستی آن را به اثبات رسانده است.

اظهارات «احمد الحقبانی»، مدیرکل هیأت گمرک های عربستان سعودی در مراسم افتتاح گذرگاه عرعر گویای بخش دیگری از برنامه های عربستان سعودی برای نفوذ در عراق و قبضه کردن بازارهای آن است، وی در این باره خاطر نشان می کند که عربستان درصدد افزایش سرمایه گذاری خود در عراق تا سقف ۲.۶ میلیارد دلار و تسهیل حضور شرکت ها و بخش خصوصی عربستان در عراق است تا مجموع سرمایه گذاری عربستان در عراق تا اواخر سال جاری میلادی به ۱۰۰ میلیارد دلار و اجرای ۶ هزار طرح برسد.

عدم حضور ایران و سپردن میدان به سعودی ها

نکته بسیار نگران کننده در قبال این تحرکات و فعالیت های سعودی، بی توجهی مسئولان ذیربط در جمهوری اسلامی به ویژه وزارت صمت به این تحرکات خطرناک است.

درست است که ایران و عراق در زمینه‌ های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، گردشگری دینی با یکدیگر قرابت های غیر قابل انکاری داشته و از دیرباز در این زمینه‌ ها روابط و تبادلات مستحکمی میان این دو برقرار است، اما نباید از این نکته نیز غافل بود که عربستان تلاش دارد، به این روابط لطمه بزند.

بررسی رسانه ‌های سعودی نشان می دهد، این رسانه ‌ها بحث مقابله با نفوذ ایران در عراق را کلید زده و با تبلیغات گسترده سعی می کنند، این مفهوم را القا کنند که ایران در صدد قبضه بازار عراق است و یا با قطع صادرات عمدی برق و تحت فشار قرار دادن مردم عراق از آن به عنوان حربه ای برای دستیابی به اهداف خود در این کشور استفاده کند و یا هراز چندگاهی با پیش کشیدن بحث‌ های تفرقه افکنانه روابط دو ملت را تحت الشعاع این مباحث قرار دهند.

در بُعد سیاسی درحالی که مقامات مسئول سعودی تلاش می کنند، سفرهای منظم و دوره ‌ای به عراق داشته باشند، چنین سفرهای دوره ای کمتر از سوی مقامات مسئول ایرانی طی سال جاری دیده شده است.

در بُعد اقتصادی حضور ایران در عراق و بدست گرفتن بازارهای این کشور تاکنون به شکل سنتی و متکی بر روابط و مناسبات دو ملت و به دور از برنامه ریزی های دقیق و حساب شده بوده و بسیاری از حوزه ها از جمله حوزه «خدمات» و «خدمت رسانی» را نادیده گرفته است.

این درحالی است که هم اکنون عربستان تنها رقیب ایران در عراق محسوب نمی شود، بلکه نفوذ ترکیه نیز به شکل نگران کننده ای در بازارهای عراق در حال گسترش است.

تحرکات شدید ترکیه در عراق با توجه به ۳۷۰ کیلومتر مرز زمینی مشترک، اشتراکات فرهنگی میان دو کشور و نفوذ در لایه های فرهنگی و اجتماعی جامعه عراق، فرصت های بسیاری برای نفوذ به بازار این کشور در بخش های مختلف اقتصادی عراق فراهم آورده است.

بنا به آمار اعلام شده، افزایش حجم تجارت میان ترکیه و عراق در سال ۲۰۱۹ نسبت به سال ۲۰۱۸ افزایش ۲.۸ درصدی داشته و به ۱۵ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار رسیده است.

حجم تجارت میان ترکیه و عراق در سال ۲۰۱۸ حدود ۱۳ میلیارد دلار بود، حجم صادرات ترکیه به عراق نیز سال گذشته با ۷.۸ درصد افزایش در مقایسه با سال قبل از آن به ۹ میلیارد دلار ارتقاء یافت و دو کشور هدف‌ گذاری کرده ‌اند تا حجم تجارت متقابل را به ۲۰ میلیارد دلار افزایش دهند.

آنچه گفته شد، بخش کوچکی از تهدیداتی است که حضور جمهوری اسلامی در بازارهای عراق و سرمایه گذاری های ایران در این کشور را به شدت تهدید می کند و در صورتی که این تهدیدات نادیده گرفته شوند، خیلی زود باید شاهد قبضه بازارهای عراق دست کم در دست دو کشور منطقه، عربستان سعودی و ترکیه باشیم.ابزارک تصویربزارک تصویرابزارک تصویربزارک تصویرابزارک تصویر



منبع خبر

تلاش گسترده سعودی‌ها برای تسلط بر بازار عراق/ چرا دولت به بخش صادرات خدمات به کشورهای همسایه توجه نمی‌کند؟ بیشتر بخوانید »

«قاسم سلیمانی» به روایت پژوهشگر آمریکایی/ از کمک به آمریکا در جنگ با تروریسم تا شهادت به دست تروریست‌های آمریکایی/ مامور سابق سیا درباره جذبه حاج قاسم چه گفت؟ +عکس و فیلم

«قاسم سلیمانی» به روایت پژوهشگر آمریکایی/ از کمک به آمریکا در جنگ با تروریسم تا شهادت به دست تروریست‌های آمریکایی/ مامور سابق سیا درباره جذبه حاج قاسم چه گفت؟ +عکس و فیلم


سرویس جهان مشرق پس از شهادت سردار سلیمانی، صحنه‌های حیرت‌انگیزی از عزاداری ملت‌ها در چند کشور، از جمله ایران و عراق، قاب رسانه‌های جهان را پر کرد، اما واقعیت این است که این مردم تنها کسانی نبودند که با شهادت حاج قاسم عزادار شدند. اقدام دولت ترامپ در ترور شهید سلیمانی فراتر از قتل یک نفر بود؛ این اقدام، حقیقتاً جنایتی علیه بشریت بود که حتی خود ترامپ هم ابعاد واقعی آن را درک نمی‌کند؛ ابعادی که فراتر از ایران، محور مقاومت و خاورمیانه هستند.

«خون ما و شما در هم آمیخته؛ ایران و عراق جداشدنی نیستند» (+)

سندر هیکس

«سندر هیکس» پژوهشگر و فعال مدنی-اجتماعی-بین‌المللی آمریکایی نتیجه‌ی چندین ماه تحقیقات خود درباره شخصیت حاج قاسم سلیمانی و پیامدهای ترور او توسط دولت ترامپ را در قالب گزارشی مفصل تحت عنوان «اقدام ترامپ در قتل قاسم سلیمانی: چرا باید مقابل مسیحیتِ سبعیت بایستیم [۱] » منتشر کرده است.

برای آشنایی بیش‌تر با سندر هیکس می‌توانید مصاحبه قبلی مشرق با او و گزارش دیگری از او را از لینک‌های زیر بخوانید:

◄ مهمان آمریکایی افق نو: حرم امام رضا حس ویژه‌ای برایم داشت/ به اسلام علاقه دارم/ بولتون غده سرطانی کاخ سفید بود

تلاش اف‌بی‌آی برای بر هم زدن کنفرانس ایرانی در لبنان/ چرا دولت آمریکا از «افق نو» وحشت دارد؟

مشرق ترجمه گزارش هیکس درباره حاج قاسم را به مناسبت سالگرد شهادت شهید سلیمانی در دو بخش منتشر می‌کند. بخش اول این دوگانه که آن را در ادامه می‌خوانید به حادثه ترور شهید سلیمانی، شخصیت و سابقه مبارزه شهید سلیمانی با تروریسم، تاریخچه دشمنی‌های آمریکا علیه جمهوری اسلامی، و نقص قانون اساسی آمریکا در دادن اختیارات گسترده به رئیس‌جمهور این کشور می‌پردازد.

قسمت دوم ترجمه گزارش هیکس به بررسی تناقض ترور شهید سلیمانی با عقاید مذهبی در دین مسیحیت، یعنی دین ادعایی محافظه‌کاران آمریکایی که هیکس نام آن را ایدئولوژی «مسیحیت سَبُعیّت» (یا «مسیحیت توحّش») می‌گذارد، تجربه هیکس از برخوردِ اف‌بی‌آی با وی به خاطر روابطش با کنفرانس ایرانی «افق نو»، و نهایتاً راه دستیابی به صلح در جهان خواهد پرداخت.

خود هیکس گزارش مفصلش درباره حاج قاسم را این‌گونه خلاصه می‌کند:

مروری عمیق بر زیربنای ایدئولوژیکی که طبقه حاکم بر آمریکا می‌خواست برای توجیه اقدامش در ترور قاسم سلیمانی، ژنرال ایرانی، در ماه ژانویه سال ۲۰۲۰ از آن استفاده کند. این مرور، شامل سیری در رابطه‌ی پیچیده‌ی عشق/نفرت سیاست خارجی آمریکا با سلیمانی در سایه‌ی جنگ‌های متعدد نیابتی‌ای می‌شود که واشینگتن در منطقه به راه انداخته است. این مقاله با نقدِ «مسیحیت سبعیتِ» جناح راست آمریکا به پایان می‌رسد؛ مسیحیتی که با حقایق تاریخیِ آموزه‌ها و کیستیِ واقعیِ «مسیح ناصری» در تضاد است.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید، ترجمه قسمت اول از مقاله هیکس است.


لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی این گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.


اوایل سال جاری [۲۰۲۰ میلادی]، پرزیدنت ترامپ با قتل یک مقام عالی‌رتبه ایرانی، جهان را شوکه کرد. ترامپ تحت فشار پمپئو، وزیر خارجه‌اش، دستور ترور ژنرال ایرانی‌ای را داد که در کشور خودش مانند ستاره‌های سینما، یک سلبریتی، بود: ژنرال قاسم سلیمانی. این قتل، جهان را در لبه‌ی پرتگاهِ یک جنگ بزرگِ جدید قرار داد. یکی از اصول متعددی که این اقدامْ آن‌ها را نقض کرد، حاکمیت عراق بود؛ چون این قتل نیمه‌ی شب ۳ ژانویه ۲۰۲۰، با یک پهپاد «ام‌کیو-۹ ریپر [۲] » آمریکایی در عراق اتفاق افتاد.

گزارش سی‌ان‌ان از درون پایگاه «عین‌الاسد» یکی از پایگاه‌هایی که در واکنش اولیه ایران به شهادت حاج قاسم بمباران شد [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› تخریب گسترده است، اما خون از دماغ هیچ‌کس نیامده!/ آمریکایی‌ها چه واقعیتی را در عین‌الاسد مخفی می‌کنند؟

›› دو مقام سابق پنتاگون: تلفات عین‌الاسد از آن‌چه ترامپ اعتراف می‌کند بسیار بیش‌تر است

›› قمار ترامپ با جان بی‌ارزشش/ گزینه‌های روی میز ایران برای «انتقام سخت»

 «دِکستِر فیلکینز [۳] » [نویسنده شناخته‌شده آمریکایی که به قاسم سلیمانی لقب مشهور «فرمانده سایه‌ها [۴] » را داد] در گزارشی در مجله نیویورکر، قتل سلیمانی را «مهم‌ترین اقدام علیه رژیم حاکم در تهران طی ۳۰ سال گذشته» توصیف کرد [۵] . این حرف، خیلی معنا دارد، چون آمریکا در گذشته رنج‌های زیادی به ایران تحمیل کرده است؛ از کودتاهای سی‌آی‌ای گرفته، تا کمک به عراق برای کشتن یک میلیون ایرانی در «جنگ ایران-عراق»، تا تحریم‌های شدید اقتصادی امروز. با این حال، ایران تبدیل به یک ابرقدرت پرنفوذ منطقه‌ای شده که توانسته پنجه در پنجه نیروهای نیابتی آمریکا، یعنی اسرائیل و عربستان، بیندازد و به پشت پرده‌ی تزویر و فریب‌کاری سیاست «جنگ با تروریسم [۶] » آمریکا پی ببرد.

لقب «فرمانده سایه‌ها» را، که بعدها در رسانه‌های غربی مشهور شد، اولین بار «دکستر فیلکینز» نویسنده مجله آمریکایی «نیویورکر» به حاج قاسم داد (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› «فرمانده سایه‌ها»: فرماندهان آمریکایی درباره حاج قاسم چه می‌گویند

ترامپ، پیش از این، به دنبال شروع مجدد مذاکرات با ایران با هدف دستیابی به یک توافق هسته‌ای جدید با این کشور بود؛ با پرزیدنت روحانی هم در ارتباط بود. اما قتل سلیمانیِ کاریزماتیک، هرگونه احتمال یک توافق جدید را از بین برد. اکنون ایرانی‌ها آزادند تا بدون هیچ مانعی ظرفیت‌های نیروی هسته‌ای خود را توسعه بدهند. به این ترتیب، ترامپ مجبور شد توضیحی برای کارش ارائه کند. اما رئیس‌جمهور آمریکا چه‌طور می‌توانست این حمله را توجیه کند؟

یادتان هست که یک سال پیش [سال ۲۰۱۹]، اوضاع در عراق/ایران به نقطه جوش رسیده بود؛ شبه‌نظامیان مختلف تحت حمایت ایران در بغداد شورش کردند و پنجره‌های کنسولگری‌های آمریکا را شکستند و یک پیمان‌کار آمریکایی کشته شد. مقامات آمریکا ترسیدند یک بنغازی دیگر یا یک بحران گروگان‌گیری جدید در سفارت آمریکا، به سبک سال ۱۹۷۹ در تهران [۷] ، اتفاق بیفتد. واکنش ارتش آمریکا و ترامپ، کشتن ۲۵ شبه‌نظامی شیعه بود. مقامات ارشد پنتاگون سپس قتل سلیمانی را به عنوان یک گزینه‌ی اضافی پیشنهاد دادند، اما تصور می‌کردند ترامپ آن‌قدر بی‌پروا نیست که این گزینه را انتخاب کند. این کارشان مانند دادن یک جعبه کبریت و یک بشکه بیست لیتری بنزین به نوجوانی بود که عاشق آتش‌افروزی است.

قتل یک مقام دولتی خارجی، طبق سیاست‌های آمریکا و قوانین بین‌المللی، غیرقانونی است. ترامپ ابتدا ادعا کرد سلیمانی قصد داشته چهار سفارت‌خانه آمریکا را هدف قرار دهد؛ ادعایی که حتی «اِسپِر» وزیر دفاع [سابق] خود ترامپ هم نمی‌توانست آن را اثبات کند [۸] . «جاستین آماش» نماینده ایالت میشیگان در کنگره هم گفت این ادعا «ظاهراً کاملاً ساختگی است [۹]

 بر خلاف ادعای ترامپ، «مارک اسپر» وزیر دفاع وقت آمریکا، گفته بود هیچ مدرکی درباره قصد ایران برای حمله به چهار سفارت‌خانه آمریکا ندیده است (+)

ترامپ سپس سعی کرد در توئیتر اتمام حجت کند؛ مدعی شد اقدام آمریکا «دفاع از خود» بوده، چون سلیمانی یک «تهدید قریب‌الوقوع» بوده است. اما به نظر می‌رسید [۱۰] حتی خود ترامپ هم از این استدلالش [۱۱] قانع نشده، چون در پیام دیگری در صفحه‌ی توئیترش نوشت قریب‌الوقوع بودن یا نبودنِ تهدید [۱۲] از جانب سلیمانی «به خاطر گذشته‌ی وحشتناکِ او، اصلاً اهمیتی ندارد! [۱۳] »

 «رسانه‌های اخبار جعلی و شرکای دموکراتشان دارند به‌شدت تلاش می‌کنند بفهمند که آیا حمله‌ی آینده‌ی سلیمانیِ تروریست «قریب‌الوقوع» بوده یا نه؛ و آیا تیم من اتفاق‌نظر داشته یا نه. پاسخ هر دوی این سؤال‌ها یک بله‌ی قوی است، اما به خاطر گذشته‌ی وحشتناکِ او، اهمیتی هم ندارد!»؛ توئیت ترامپ که ادعاهای قبلی او و دولتش درباره توجیه ترور شهید سلیمانی را زیر سؤال می‌برد (+)

آه، اما اتفاقاً اهمیت دارد. واقعیت این است که کشتنِ آدم جرم است؛ حداقل خیلی از مردم این‌طور فکر می‌کنند. خودِ آمریکا قوانینی نوشته تا جلوی سر زدنِ این‌گونه رفتارها از کاخ سفید را بگیرد، چراکه این کارها لکه ننگی در کارنامه اخلاقیِ آمریکا در جهان ثبت می‌کنند. (البته اگر کاپیتالیسم و امپریالیسم این کارنامه را برای همیشه پاره نکرده باشند.)

«وینسنت بولیوسی» معاون سابق دادستان منطقه‌ای [لس‌آنجلس]، در کتاب خود «پیگرد قانونی جورج دابلیو بوش به اتهام قتل [۱۴] »، نشان داد که رؤسای‌جمهور را به دلیل قتل‌های فراقانونی و ورود به جنگ‌های نامشروع حتی می‌توان به زندان انداخت. «کنوانسیون ۱۹۰۷ لاهه [۱۵] » و سازمان ملل قتل مقامات دولتی خارجی را، جز در زمان جنگ، ممنوع کرده‌اند. حتی «توماس جفرسون [۱۶] » [از پدران بنیانگذار آمریکا و سومین رئیس‌جمهور این کشور] در نامه‌ای به «جیمز مدیسون [۱۷] » [از پدران بنیانگذار آمریکا و چهارمین رئیس‌جمهور این کشور] «ترور، مسموم کردن و شهادت دروغ» را از شیوه‌های وحشیانه‌ی حکومت‌داری معرفی می‌کند که «کاملاً وحشتناک هستند [۱۸]

«جان مک‌کین» سناتور سابق آمریکا در سخنرانی‌اش در نشست تروریست‌های «مجاهدین خلق» اظهار امیدواری می‌کند یک روز در تهران دور هم جمع شوند؛ امیدی که مک‌کین با خود به گور برد [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› «جان مک‌کین» هم آرزوی سرنگونی نظام ایران را به گور برد

پس از قتل «جان اف. کندی [۱۹] » [رئیس‌جمهور وقت آمریکا که سال ۱۹۶۳ ترور شد] و «مارتین لوتر کینگ [۲۰] » [رهبر جنبش حقوق مدنی در آمریکا که سال ۱۹۶۸ ترور شد] و ترورهای داخلی تحت برنامه «کواینتل‌پرو [۲۱] » [پروژه‌های محرمانه و غیرقانونی اف‌بی‌آی بین سال‌های ۱۹۵۶ تا ۱۹۷۱ برای نفوذ و خرابکاری در برخی سازمان‌های سیاسی یا علیه برخی شخصیت‌ها مانند مارتین لوتر کینگ]، کنگره آمریکا اواسط و اواخر دهه ۱۹۷۰ «کمیته‌ی چِرچ [۲۲] » [در مجلس] و «کمیته ویژه ترورها [۲۳] » در مجلس نمایندگان را تشکیل داد. واکنش پرزیدنت «جرالد فورد» هم صدور یک فرمانِ اجرایی بود [۲۴] که از آن زمان تا کنون تبدیل به سیاستِ استانداردِ آمریکا شده است: هیچ‌یک از کارمندان دولت آمریکا «نباید اقدام به، یا توطئه برای اقدام به، ترور سیاسی کند [۲۵] [عبارت نقل‌شده در واقع مربوط به فرمان اجرایی دیگری است که «رونالد ریگان» رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در سال ۱۹۸۱ صادر کرد.] پرزیدنت «ریگان» نیز این سیاست ضدترور را تأیید کرد و توسعه داد. 

اما برگردیم به کاخ سفیدِ ترامپ، جایی که مایک پمپئو، وزیر خارجه‌ی «مسیحیِ انجیلیِ [۲۶] » ترامپ، او را تحت فشار گذاشت تا سلیمانی را بکشد. سی‌ان‌ان گزارش داد که افراد داخلیِ کاخ سفید گفته‌اند پمپئو «بود که برای قتل سلیمانی دلیل می‌آورد؛ قطعاً خودش بود [۲۷] .» پمپئو همچنین ادعا کرد که سلیمانی یک «تهدید قریب‌الوقوع» است، اما بعداً از این ادعا عقب‌نشینی کرد و در عوض توضیح داد [۲۸] که «خون [سربازان] آمریکایی» روی دستان سلیمانی است، چون او با نیروهای مقاومت در عراق همکاری کرده است.

مایک پنس، معاون اول ترامپ، هم که توجیه قانونی‌ای نداشت، عملاً به سیم آخر زد و گفت ممکن است میان سلیمانی و «۱۲ عامل حملات ۱۱ سپتامبر [۲۹] » ارتباطی وجود داشته باشد. (البته مایک، عاملان ۱۱ سپتامبر ۱۹ نفر بودند [۳۰] .) دانشجویان رشته‌ی تاریخ حتماً به این نکته پی برده‌اند که نومحافظه‌کارهای جناح راست هنوز هم وقتی در توجیه یک جنایت مستأصل می‌شوند، به ۱۱ سپتامبر متوسل می‌شوند. با این‌که بیست سال گذشته، اما ۱۱ سپتامبر هنوز هم چنین قدرتی را دارد. مثل افسانه‌ای می‌ماند که جاودانه است؛ اگر ما دست روی دست بگذاریم.

«[قاسم سلیمانی] به سفر مخفیانه‌ی ۱۰ نفر از ۱۲ تروریستی به افغانستان کمک کردن که حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر را در آمریکا انجام دادند»؛ بخشی از رشته‌توئیت مایک پنس، معاون اول ترامپ، که بهانه‌های آمریکا برای ترور حاج قاسم را برشمرده است (+)

قاسم سلیمانی که بود؟

میلیون‌ها ایرانی برای تشییع جنازه سه‌روزه‌ی سلیمانی در تمام شهرهای مهم ایران به خیابان‌ها ریختند. یک پژوهشگر ایرانی به من گفت: «ما می‌دانستیم ژنرال سلیمانی محبوب است، اما هیچ‌کداممان فکر نمی‌کردیم میلیون‌ها نفر [این‌گونه] به خاطر فوت او عزاداری کنند!» «جان مگوایر» عضو سابق سی‌آی‌ای می‌گوید: قاسم سلیمانی «یک [هاله‌ی] فرماندهی داشت. وقتی وارد اتاق می‌شد می‌توانستید احساسش کنید.» مگوایر سال ۲۰۰۴ با سلیمانی در بغداد مذاکره کرده بود [جزئیات بیش‌تر].

میلیون‌ها نفر در تشییع پیکر شهید سلیمانی در همه شهرهای مهم ایران شرکت کردند (+)

«جان مگوایر» افسر سابق سی‌آی‌ای، در مستند بی‌بی‌سی به نام «فرمانده سایه‌ها» حاج قاسم را فردی «اتوکشیده و توانمند» توصیف می‌کند (تماشای مستند(+)

 

ویدیوی جنجالی «ساغر کسرایی» زنی که از شهادت حاج قاسم ابزار خوشحالی می‌کرد و به‌رغم دروغ بودن ادعاهایش میلیون‌ها بار در فضای مجازی دیده شد (جزئیات بیش‌تر[دانلود]

 

نظر «نبیل خوری» دیپلمات آمریکایی و عضو «سرویس خارجی» وزارت خارجه آمریکا درباره ترور شهید سلیمانی توسط دولت ترامپ [دانلود]

 

در همین‌باره بخوانید:

›› «ساغر کسرایی» کیست؟/ زنی که از شهادت حاج قاسم خوشحال است

›› چرا فیس‌بوک و اینستاگرام واقعیت را درباره شهید سلیمانی سانسور می‌کنند؟

›› دیپلمات آمریکایی: سلیمانی برای مردم خاورمیانه مقدس بود

سلیمانی که اهل استانِ قبیله‌ای‌ترِ کرمان در جنوب ایران است، سال ۱۹۵۷ متولد شد و در خط مقدم جنگ ایران-عراق حضور داشت؛ همان کشمکش نُه‌ساله‌ای [در واقع هشت‌ساله‌ای] که به لطف عراق شامل حملات شیمیایی هم بود. این رنجِ فرسایشی را، که اغلب در لابه‌لای سنگرها در جریان بود، با جنگ جهانی اول مقایسه می‌کردند. داخل ایران، این جنگ را تحت عنوان «دفاع مقدس» می‌شناسند؛ اما کاخ سفید در دوران ریاست‌جمهوری ریگان، جنگ ایران-عراق را فرصتی برای حمله و انتقام‌جویی [از ایران] به خاطر بحران گروگان‌گیری اواخر دهه ۱۹۷۰ می‌دانست. وقتی بزرگ‌ترین رقیب ایران، یعنی صدام حسین، به این کشور حمله کرد، آمریکا از او حمایت نمود. واشینگتن چندین میلیارد دلار کمک اقتصادی و آموزش نظامی در اختیار صدام گذاشت تا به نظام نوپای جمهوری اسلامی حمله کند.

تصویری از حاج قاسم در جبهه جنگ علیه عراق در مستند بی‌بی‌سی به نام «مستند سایه‌ها» (تماشای مستند(+)

تجربه حمله عراق به ایران عمیقاً روی سلیمانیِ جوان، که دوستان زیادی را در جنگ از دست داد، تأثیرگذار بود. وی در آن جنگ به یک اسطوره تبدیل شد و به خاطر استعدادش در نفوذ به پشت خطوط دشمن و برگشتن با بزهای زنده برای تغذیه‌ی جوخه‌های تحت فرماندهی‌اش [در شبکه‌های رادیویی عراق] به «بُزدُزد» شهرت پیدا کرد [۳۱] . مرتباً داوطلب می‌شد تا در خط مقدم بجنگد. با همرزمانش رفاقت عمیقی داشت و قبل از عملیات‌ها، پیشانی تک‌تک آن‌ها را می‌بوسید و با هم دعا می‌کردند که به شهادت برسند.

سلیمانی از اواخر جنگ تا سال ۱۹۹۷ خیلی آفتابی نمی‌شد؛ آبش با پرزیدنت رفسنجانی از یک جوی نمی‌رفت. اما چیزی نگذشت که پله‌های ترقی را طی کرد و فرماندهی نیروی نخبه «قدس» (یا همان اورشلیم) را در سپاه پاسداران ایران را به عهده گرفت. قدرت او، و همین‌طور رابطه‌اش با آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر عالی ایران، بیش‌تر شد. ژنرال «پترائوس [۳۲] » [فرمانده مقر فرماندهی مرکزی آمریکا، سنتکام، بین سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰] یک بار تعریف کرد سلیمانی به او گفته [پیام داده]: «بهتر است بدانید که من، قاسم سلیمانی، سیاست ایران را در قبال عراق، لبنان، غزه و افغانستان کنترل می‌کنم [جزئیات بیش‌تر]

«دیوید پترائوس» فرمانده سابق نیروهای آمریکایی، در مستند بی‌بی‌سی به نام «فرمانده سایه‌ها» درباره پیام‌هایی توضیح می‌دهد که می‌گوید میان حاج قاسم و او ردوبدل شده است (تماشای مستند(+)

در همین‌باره بخوانید:

›› اندیشکده آمریکایی: قاسم سلیمانی ما کیست؟

›› قاسم سلیمانی وزیر خارجه دوم ایران است

سلیمانی در نقش متحد آمریکا در برابر تروریسم

رسانه‌های جریان اصلی در آمریکا فوت سلیمانی را نادیده گرفتند [و روایت رسمی دولت آمریکا از این حادثه را نقل کردند]. سلیمانی برای آن‌ها بی‌مصرف بود: یک «تروریست». اما نگاهی عمیق‌تر و فراتر از این شیطانتراشی از سلیمانی، الگوی جالبی را پدیدار می‌کند: سلیمانی سابقه طولانی‌ای در همکاری با آمریکایی‌ها داشت. هر وقت با آمریکا همکاری می‌کرد، اوضاع برای آمریکایی‌ها خوب پیش می‌رفت. اما نهایتاً آمریکا از پشت به او خنجر زد.

بعد از ۱۱ سپتامبر رژیم بوش/چنی تصمیم گرفت افغانستان و رژیم طالبان در آن را هدف قرار دهد. قاسم سلیمانی این تصمیم دولت آمریکا را فرصتی برای تضعیف تروریسم در سرزمینِ چسبیده به شرق ایران دید، و با نیروهای آمریکا که به افغانستان حمله کرده بودند، همکاری کرد. سلیمانی و دیپلمات‌های ایرانی، اطلاعات مربوط به مواضع طالبان را با آمریکا به اشتراک می‌گذاشتند؛ آمریکایی‌ها هم به ایرانی‌ها درباره یکی از عوامل القاعده خبر دادند که در شهر مشهد، در شرق ایران، مخفی شده بود. سلیمانی «از این همکاری راضی بود» و طی همین مدت یک بار گفته بود «شاید وقت آن شده باشد در رابطه‌مان با آمریکایی‌ها تجدیدنظر کنیم [۳۳] .» اما تقدیر، چیز دیگری بود.

بوش و چنی تسلیم فشارهای جناح صهیونیستی‌شان شدند و با سخنرانی «محور شرارت [۳۴] » [سخنرانی جورج بوش پسر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در سال ۲۰۰۲ (پس از ۱۱ سپتامبر) که در آن ایران، عراق و کره شمالی اعضای یک «محور شرارت» توصیف شدند] به صورت ایرانی‌ها سیلی زدند. یکی از سیاست‌های قدیمی اسرائیل همین است که جلوی هرگونه آشتی میان آمریکا و ایران را بگیرد. بوش به‌رغم همکاری‌های اخیر ایران با آمریکا «علیه تروریسم» در افغانستان، ایران را یکی از حامیان اصلی تروریسم معرفی کرد. سلیمانی احساس کرد به او خیانت شده است.

 

سخنرانی جورج بوش پسر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در سال ۲۰۰۲ و قرار دادن ایران در «محور شرارت» [دانلود]

 

حالا برویم به سال ۲۰۱۴، زمانی که نیروهای ائتلاف آمریکایی در عراق داشتند شکست می‌خوردند و آمریکا دوباره از ایران درخواست کمک ایران کرد. نیروهای جهادگرا در عراق تاخت‌وتاز می‌کردند و مناطقی از این کشور را تصرف کرده بودند، از جمله شهر بزرگ موصل. [آیت‌الله] علی السیستانی، روحانی برجسته‌ی شیعه در عراق، فراخوانِ شرکت در جنگ [فتوای جهاد] و مبارزه با تندروهای سُنی [داعش] را داد. جوان‌های شیعه هزار نفر-هزار نفر داوطلب شدند؛ سلیمانی و نیروی ویژه‌ی قدسِ او هم به سازماندهی این جوان‌ها کمک کردند.

طی سه سالِ بعد، تا سال ۲۰۱۷، ایران کمک کرد تا ورقِ جنگ علیه داعش و [جبهه] النصره برگردد. در برخی موارد، همین‌طور که آمریکایی‌ها از هوا اهداف مربوط به داعش را هدف قرار می‌دادند، ژنرال سلیمانی هم نیروهای زمینی را علیه شبه‌نظامیان این گروه هدایت می‌کرد. همزمان آمریکا، عربستان و اسرائیل علیه سلیمانی و ایران در سوریه کار می‌کردند. آمریکا تصمیم گرفته بود با بشار اسد، عضو حزب سوسیالیستِ عربِ بعث، که بعضاً از حمایت روسیه و ایران هم بهره می‌برد، بجنگد.

«تالسی گابارد» نماینده دموکرات ایالت هاوایی در کنگره آمریکا سال ۲۰۱۷ به سوریه سفر کرد تا جنگ داخلی این کشور را بهتر درک کند. وی با اسد و مقامات ارشد سوریه دیدار کرد. سپس به خیابان‌های سوریه رفت و آن‌جا شهروندان سوری به او التماس کردند بودجه‌ای را که آمریکا به داعش می‌دهد، قطع کند. گابارد به کنگره برگشت و لایحه ۶۰۸ مجلس نمایندگان [۳۵] را پیشنهاد کرد: «لایحه‌ی توقف تسلیح تروریست‌ها [۳۶] ». چراکه آن زمان آمریکا در عراق علیه داعش می‌جنگید، اما در سوریه «کنار» داعش می‌جنگید. خود من وقتی سال ۲۰۱۷ در کنفرانس «افق نو» در تهران وقتی از سعودی‌ها، عرب‌ها و سایر افراد محلی در منطقه [خاورمیانه] سؤال کردم «چه کسی بودجه داعش را تأمین می‌کند؟» این افراد بلااستثنا از عربستان یا آمریکا نام می‌بردند.

سؤال: تنها کشوری را نام ببرید که همیشه با داعش و القاعده مقابله کرده است؟

جواب: نخیر، جواب این سؤال آمریکا نیست؛ ایران است.

«تالسی گابارد» نماینده دموکرات ایالت هاوایی در مجلس نمایندگان آمریکا در جریان سفرش به سوریه در سال ۲۰۱۷ (+)

سندر هیکس در کنفرانس سال ۱۳۹۷ «افق نو» در مشهد مقدس (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› فریادهای دروغین از سوریه: اسناد حمایت آمریکا از تروریسم +دانلود مستند

›› حاج قاسم؛ قوی‌ترین ژنرال خاورمیانه و معمار استراتژی قدرتمند ایران

›› «کوریدور زمینی تهران-مدیترانه»/ نیروهای حاج قاسم پشت مرزهای رژیم صهیونیستی

›› نقش شهید سلیمانی در وحدت ایران و عراق/ ماجرای نامه‌نگاری آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله سیستانی

دوره فشرده‌ی تاریخ روابط آمریکا و ایران از سال ۱۹۵۳ تا کنون

ایران یک ابرقدرت منطقه‌ای است که درگیر نوعی «جنگ سرد» محلی علیه عربستان و اسرائیل است. مجموعه‌ای از حقایق وجود دارد که هر کس می‌خواهد تاریخ واقعیِ روابط ایران-آمریکا را بفهمد، نباید از آن‌ها بی‌خبر باشد. درک عمیق‌ترِ این تاریخ می‌تواند زمینه را برای برقراری مجدد روابط دیپلماتیک میان دو کشور آغاز کند؛ روابطی که از زمان انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ قطع شده‌اند.

در همین‌باره بخوانید:

›› اعتراف مقامات سابق کاخ سفید به اعتیاد ۴۰ ساله واشینگتن به دشمنی با ایران

سال ۲۰۰۰، حتی «مادلین آلبرایت [۳۷] » [وزیر خارجه آمریکا وقت آمریکا در دولت بیل کلینتون] هم اذعان کرد [۳۸] کودتای بی‌رحمانه‌ی سی‌آی‌ای در سال ۱۹۵۳ [۳۹] [کودتای ۲۸ مرداد] محمد مصدق، نخست‌وزیر ترقی‌طلب ایران را که طی روندی دموکراتیک انتخاب شده بود، سرنگون کرد و رضا شاه، شاه متزلزل ایران، را جایگزین او کرد [باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، نیز در کتاب جدیدش به همین واقعیت اعتراف کرده است – جزئیات بیش‌تر]. شاه با پلیس مخفی‌اش «ساواک [۴۰] » مخالفان و کمونیست‌ها را سرکوب کرد و بنابراین «اسلام» به روش قانونی مقاومت تبدیل شد.

«عملیات برای انتصاب یک دولت طرفدار غرب در ایران///مسئول: تأییدشده توسط رئیس‌جمهور، وزیر خارجه و مدیر اطلاعات مرکزی در تاریخ ۱۱ جولای ۱۹۵۳ [۲۰ تیر ۱۳۳۲ شمسی]///هدف: مصدق، نخست‌وزیر [ایران]، و دولتش///اهداف: استفاده از روش‌های قانونی، یا شبه‌قانونی، برای سرنگون کردن دولت مصدق؛ و جایگزینی آن با دولتی طرفدار غرب به رهبری [محمدرضا] شاه و نخست‌وزیری [فضل‌الله] زاهدی///اقدام سی‌آی‌ای: طرح اقدام در چهار مرحله اجرا شد:…»؛ تصویر منتسب به مجوز دولت آمریکا برای اجرای عملیات آژاکس و کودتای ۲۸ مرداد در ایران؛ متن کامل‌تر این سند را می‌توانید (به زبان انگلیسی) از این‌جا بخوانید (+)

«ز جنبش توده‌ها شاه فراری شده»؛ «مرگ بر شاه خائن»؛ (متن انگلیسی) «یانکی [آمریکایی] برگرد خانه»؛ پاک کردن شعارهای ضدشاه از روی دیوار در تهران در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۳۳۲، پس از کودتای ۲۸ مرداد؛ فضل‌الله زاهدی، نخست‌وزیری که جایگزین مصدق شد، پس از کودتا دستور داده بود این‌گونه شعارها را از روی دیوار پاک کنند (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› اعتراف اوباما در کتابش درباره نقش مستقیم دولت آمریکا و سی‌آی‌ای در کودتای ۲۸ مرداد

وقتی پرزیدنت «جیمی کارتر» به شاهِ بیمار اجازه داد برای دریافت خدمات درمانی به آمریکا سفر کند، آیت‌الله خمینی خواستار اعتراضات سرتاسری در ایران شد و از تبعیدگاهش در فرانسه به ایران بازگشت. سپس در همه‌پرسی‌ای که در ایران برگزار شد، ۹۸ درصد مردم رأی به جایگزینی جمهوری اسلامی به جای سلطنت دادند. به دلیل حمایت آمریکا از شاه، انقلاب اسلامی منجر به تصرفِ برنامه‌ریزی‌نشده‌ی سفارت آمریکا شد. ۵۳ آمریکایی ۴۴۴ روز گروگان گرفته شدند و نهایتاً روز تحلیفِ رونالد ریگان آزاد شدند.

یادآوری این نکته خالی از اهمیت نیست که در طول جنگ ایران-عراق، قاسم سلیمانیِ جوان با محمود احمدی‌نژادِ جوان آشنا شد؛ وقتی هر دو در حال مبارزه علیه حمله‌ی عراق بودند. این دو بعداً رابطه‌ی طولانی و پیچیده‌ای با هم داشتند، به خصوص بین سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۳، زمانی که احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور منتخبِ ایران بود. سیاست‌های احمدی‌نژاد در مقایسه با جانشینِ میانه‌روترش، روحانی، «تند» بودند. احمدی‌نژاد شاید به خاطر سخنرانی‌اش در سازمان ملل در سال ۲۰۱۰، شهرت داشته باشد، زمانی که روایت رسمی درباره ۱۱ سپتامبر را زیر سؤال برد [۴۱] .

بخشی از سخنرانی سال ۱۳۸۹ محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور وقت ایران، در سازمان ملل درباره ۱۱ سپتامبر و ترک جلسه توسط هیأت‌های برخی کشورها از جمله آمریکا [دانلود]

درباره حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ [۴۲] این را هم بگویم: در حالی که ایران در این ماجرا دخالت نداشت، متحدان آمریکا در آن دخیل بودند. گزارش پایگاه داده ضدجاسوسی سی‌آی‌ای نشان می‌دهد پلیس نیوجرسی، ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، پنج اسرائیلی را به خاطر تماشای آتش‌سوزی در مرکز تجارت جهانی و ابراز خوشحالی عمومی از حملات آن روز دستگیر کرده که دو نفر از آن‌ها مأمور موساد بوده‌اند. این اسرائیلی‌ها دو ماه در بازداشت اف‌بی‌آی بودند تا این‌که با میانجیگری مقامات دولت بوش، هر پنج نفر آزاد شدند و به اسرائیل برگشتند. تلویزیون اسرائیل، این پنج نفر را به عنوان قهرمان تحسین کرد.

در همین‌باره بخوانید:

›› چگونه ۱۱ سپتامبر ترامپ را رئیس‌جمهور کرد

›› چگونه متوجه دروغ بودن یک جریان رسانه‌ای شویم

۱۵ نفر از ۱۹ هواپیماربای ۱۱ سپتامبر، سعودی بودند [۴۳] و دو نفرشان («المحضار [۴۴] » و «الحازمی [۴۵] ») با سازمان اطلاعات عربستان ارتباط داشتند. سال ۲۰۱۶، وقتی گزارش «۲۸ صفحه‌ایِ [۴۶] » خودِ کنگره که جلوی انتشار گرفته شده بود، بالأخره منتشر شد [۴۷] ، مستندات اقدام سعودی‌ها در تأمین مالی ۱۹ هواپیماربا هم افشا شد؛ کسی که این بودجه را تأمین کرده بود، کسی نبود جز شاهزاده «بندر بن‌سلطان [۴۸] » (معروف به «بندر بوش [۴۹] » [به خاطر ارتباط نزدیکش با جورج بوش پدر و بعدها جورج بوش پسر]) سفیر عربستان در آمریکا [بین سال‌های ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۵]. با این حال، حتی بارها ذکر نام بندر بن‌سلطان در گزارش ۲۸ صفحه‌ایِ سانسورشده کنگره هم باعث نشد یک هیأت منصفه عالی برای تحقیق در این‌باره در دادگاه‌های آمریکا تشکیل شود.

اواخر همان ماه، یعنی ماه سپتامبر سال ۲۰۰۱، ژنرال «وسلی کلارک» گفت یک ژنرال ارشد در داخل پنتاگون [مقاله‌ای به او داده و] به او گفته: «این مقاله دفتر وزیر دفاع (رامسفلد) است که استراتژی ما را تشریح کرده است. در عرض پنج سال [دولت‌های] هفت کشور را سرنگون خواهیم کرد.» ژنرال ارشد سپس نام این کشورها را آورد که آخرینِ آن‌ها ایران بود [جزئیات بیش‌تر].

ژنرال «وسلی کلارک» فرمانده سابق ناتو می‌گوید مدت کوتاهی پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، یکی از ژنرال‌های آمریکایی یک یادداشت محرمانه در پنتاگون درباره جزئیات برنامه‌های آمریکا برای سرنگونی دولت‌های عراق، لیبی، لبنان، سومالی، سودان، سوریه و ایران به وی نشان داده است (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› یادداشت محرمانه یک ژنرال آمریکایی برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران

جنگ عراق رسماً سال ۲۰۰۳ آغاز شد و مرحله اول آن تا سال ۲۰۱۱ ادامه داشت. جنگ عراق هم، مانند روایت رسمی درباره ۱۱ سپتامبر، بر مبنای  مجموعه‌ی نامشخصی از پیش‌فرض‌ها و القائات بود، نه واقعیت‌ها و اسناد محکم درباره سلاح‌های کشتار جمعی صدام. سرنگونی و اعدامِ صدام هم یکی دیگر از قتل‌های هدفمند آمریکا در مقیاس بزرگ‌تر بود؛ به همان سبک قتل سلیمانی. اندیشکده‌ی لیبرترینِ «مؤسسه کِیتو [۵۰] » سیاست «جنگ با تروریسم» دولت بوش-چنی را یک اتلاف پول نجومی توصیف می‌کند و می‌نویسد:

طبق یک تحقیقات جدید… هزینه جنگ با تروریسم تقریباً ۵ تریلیون دلار بوده است [۵۱] ؛ رقمی واقعاً حیرت‌انگیز. حتی اگر کسی اعتقاد داشته باشد اقدامات آمریکا در قالب این سیاست باعث شده امنیتِ ملت ما اندکی بیش‌تر شود، باز هم آمریکا می‌توانست به روش‌های دیگر و با هزینه‌ای بسیار کم‌تر به پیشرفت‌های بسیار بزرگ‌تری در زمینه ایمنی و امنیت دست پیدا کند.

سال ۲۰۰۷، مجله آلمانی «اشپیگل» فاش کرد [۵۲] که دیک چنی، معاون وقت رئیس‌جمهور آمریکا [جورج بوش پسر]، برنامه‌ای مخفی برای حمله به ایران در آینده دارد.

باراک اوباما به عنوان نماد «امید» و «تغییر» انتخاب شد، اما اقدامش در انتخاب هیلاری کلینتون به عنوان وزیر خارجه، برای ایران اتفاقی تراژیک بود. کلینتون سال ۲۰۱۲ گروه تروریستی ایرانی «مجاهدین خلق [۵۳] » را از «فهرست گروه‌های تروریستی» وزارت خارجه آمریکا خارج کرد [۵۴] . رسانه‌ها با افتخار در بوق‌وکرنا کردند که لابیگرها دوباره کار خودشان را کرده‌اند؛ چراکه مجاهدین خلق نماینده‌ی ایرانی‌های پول‌دارِ خارج‌نشینی است که دلشان می‌خواهد در ایران تغییر رژیمِ خشونت‌آمیز اتفاق بیفتد.

«تغییری که بتوانیم باورش کنیم»؛ یکی از اصلی‌ترین کلیدواژه‌های تبلیغات انتخاباتی اوباما، تغییرِ سیاست‌های دولت(های) قبلی در آمریکا بود (+)

مسعود رجوی (چپ) سرکرده وقت مجاهدین خلق در کنار صدام، دیکتاتور وقت عراق؛ منافقین در حمله عراق به ایران طرف صدام را گرفتند (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› عملیات رسانه‌ای منافقین علیه ترامپ/ «حشمت علوی» چگونه مقامات کاخ سفید را بازی داد؟

›› کابوس عملیات مرصاد، این‌بار در آلبانی زنده شد/ سایت عملیات سایبری منافقین با خاک یکسان شد

مجاهدین خلق زمانی یک فرقه‌ی اسلامیِ عجیب‌وغریب و انحرافی بود که به آلبانی تبعید شد و ایرانی‌ها به دلیل حمایتش از عراق در جنگ ایران-عراق از آن متنفر بودند. اما پول همه چیز را تغییر می‌دهد؛ مجاهدین خلق هم این روزها با بودجه‌ی هنگفتش ریخت‌وپاش می‌کند، مراسم‌های بزرگ در واشینگتن و نیویورک برگزار می‌کند، و به «رودی جولیانی» [وکیل شخصی ترامپ] و «جان بولتون» [مشاور امنیت ملی سابق ترامپ] پول می‌دهد تا در این مراسم‌ها سخنرانی کنند. پرزیدنت باراک اوباما پس از آن‌که هیلاری کلینتون را از وزارت خارجه بیرون انداخت توانست از طریق همکاری با روحانی، رئیس‌جمهور میانه‌روی ایران، و امضای «توافق هسته‌ای ایران»، موسوم به «برجام [۵۵] »، در سال ۲۰۱۵، به پیشرفت‌های بزرگی دست پیدا کند.

«جان بولتون» مشاور امنیت ملی سابق ترامپ یکی از سخنران‌های موردعلاقه منافقین است (+)

«جان بولتون»: آمریکا باید حکومت ایران را پیش از جشن چهل‌سالگی‌اش سرنگون کند [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› بولتون یک نومحافظه‌کار جنگ‌طلب است که اعتقادی به قوانین بین‌المللی ندارد

›› «سگ هار» سیاست خارجی ترامپ کیست؟

›› هدف اوباما از توافق هسته‌ای «تغییر صلح‌آمیز رژیم» در ایران بود

از سال ۲۰۱۷ به بعد، با روی کار آمدن ترامپ، «جیم متیس» وزیر دفاع آمریکا و عده‌ای دیگر مرتباً درخواست‌های متعدد کاخ سفیدِ ترامپ برای آوردنِ فشار نظامی به ایران را نادیده می‌گرفتند. اعتقاد آن‌ها این بود که اسد، به لطف ایران و روسیه، عملاً در جنگ داخلی سوریه پیروز شده و اکنون جنگ با داعش در اولویت قرار دارد. در انتهای سال ۲۰۱۸، وقتی ترامپ خواستار خروج نیروهای آمریکایی از سوریه شد، متیس از سِمت خود استعفا داد.

چرا «متیس» استعفا داد؟ [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› ماجرای کودتا در دولت ترامپ چیست؟

›› «جیم» هم جیم زد/ در کابینه ترامپ «سگ دیوانه» عقل کُل بود

›› کتاب جان بولتون: جزئیات استعفای «سگ دیوانه» از پنتاگون

›› بعد از متیس؛ طرفداران «تغییر رژیم» ترامپ را محاصره کرده‌اند

همان سال ۲۰۱۸، «رکس تیلرسون [۵۶] » مدیرعامل سابق «اکسان‌موبیل [۵۷] »، از سِمت خود به عنوان وزیر خارجه کناره‌گیری کرد و مایک پمپئو جانشین او شد. پمپئو حتی لحظه‌ای برای تمرکز روی هدف گرفتنِ دشمنِ اصلیِ قدیمی‌اش، قاسم سلیمانی، تعلل نکرد. کار پمپئو ماه آوریل سال ۲۰۱۹، با اقدام شوکه‌کننده‌ی آمریکا در تعیین کلِ سپاه پاسداران به عنوان یک «سازمان تروریستی» آغاز شد. به گفته «ریس اِرلیش» خبرنگار رویترز در کتاب «دستورکار ایران [۵۸] »، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک نهاد اقتصادی عظیم در ایران است و حدود ۱۰ درصد از کل اقتصاد ایران را در اختیار دارد. بنابراین اضافه کردن سپاه پاسداران ایران به فهرست گروه‌های تروریستی مانند اضافه کردن «آمازون [۵۹] » [غول فناوری و تجارت الکترونیکی] آمریکا به فهرست سازمان‌های تروریستی است. اما بیانیه‌ای که سپاه پاسداران را به فهرست گروه‌های تروریست اضافه کرد، چیزی بیش‌تر از چند جمله متن بود: اکنون شمشیرها از رو بسته شده بودند. یکی از مقامات ارشد سابق دولت ترامپ می‌گوید: «بولتون و پمپئو می‌دانستند که تروریستی اعلام کردن سپاه، دامنه‌ی اهداف آمریکا را گسترش می‌دهد [۶۰]

سخنرانی «مایک پمپئو» درباره سیاست ضد ایرانی آمریکا پس از برجام و اِعمال «شدیدترین تحریم‌های تاریخ» علیه ایران [دانلود]

 

توضیحات بیش‌تر درباره اقدام ترامپ علیه سپاه پاسداران [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› «اعلام جنگ آمریکا علیه ایران»؛ تحریم سپاه یعنی کشته شدن نیروهای آمریکایی در خاورمیانه

›› پس از تحریم سپاه نیروهای آمریکایی روی آرامش را نخواهند دید

›› کتاب جان بولتون: خروج آمریکا از برجام و تحریم سپاه پاسداران کار من بود

اختیارات جنگی

کنگره آمریکا، سال ۱۹۷۳، «قطعنامه اختیارات جنگی [۶۱] » را تصویب کرد. طبق این قعطنامه، رئیس‌جمهور آمریکا موظف است هر زمان که نیروهای مسلح وارد «درگیری یا موقعیت‌هایی که در آن‌ها به‌وضوح درگیریِ قریب‌الوقوع محتمل است» به کنگره خبر بدهد و هرگونه درگیری‌ای را پس از ۶۰ روز متوقف کند، مگر آن‌که از کنگره مجوز تداوم درگیری را دریافت کرده باشد. این در حالی است که از سال ۱۹۷۳ تا کنون، کنگره برای استیفای مسئولیت معین‌شده‌اش در قانون اساسی مبنی بر کنترل ماشین جنگ آمریکا، تلاش زیادی نکرده است. پروفسور «جک گلداسمیت [۶۲] » [استاد دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد و کارشناس محافظه‌کار و شناخته‌شده حوزه‌های حقوق بین‌الملل و قانون امنیت ملی] خاطرنشان می‌کند: «کشور ما، کاملاً آگاهانه، به یک شخص، یعنی رئیس‌جمهور، ارتشی به‌شدت بزرگ و اختیاراتی به‌شدت گسترده داده است تا از آن به شیوه‌هایی استفاده کند که به‌راحتی منجر به یک جنگ گسترده می‌شوند.»

اگر فقط یک مسئله وجود داشته باشد که یک روز منجر به تشکیل نشستی برای [باز]تدوین قانون اساسی آمریکا شود، آن مسئله همین سابقه‌ی طولانی آمریکا در «انحصار قوه‌ی مجریه [۶۳] » [به موجب اصل دوم قانون اساسی آمریکا [۶۴] ] در دستان رئیس‌جمهوری است که از اختیارات خود برای به راه انداختن جنگ‌های اعلام‌نشده علیه کشورهای کوچک‌تر و ضعیف‌تر سوءاستفاده می‌کند. سیستم ما دارد خلافِ روح و متنِ قانون اساسی آمریکا عمل می‌کند. آن‌چه درباره سلیمانی رخ داد، چیزی فراتر از قتل یک نفر است. این اقدام نشان می‌دهد طبقه حاکمِ فعلی ما، از کلینتون گرفته تا ترامپ، چنان عاشق خشونت است که از خط قرمزِ «تحقیر قانون اساسی» هم عبور می‌کند؛ «عشق به جنگ» همه چیز است. چه چیزی می‌تواند روح این آدم‌ها را تسخیر کرده باشد؟

 


[۱] Trump’s Murder of Qassem Soleimani: Why We Must Stand Up to the Christianity of Brutality Link

[۲] General Atomics MQ-۹ Reaper Link

[۳] Dexter Filkins Link

[۴] The Shadow Commander Link

[۵] The Dangers Posed by the Killing of Qassem Suleimani Link

[۶] War on terror Link

[۷] Iran hostage crisis Link

[۸] Esper Says He Saw No Evidence Iran Targeted ۴ Embassies, as Story Shifts Again Link

[۹] Amash: Trump claim about US embassy threats ‘seems to be totally made up’ Link

[۱۰] A Narrative Collapses as Trump Tweets: ‘It Doesn’t Really Matter’ Link

[۱۱] The administration’s deceptions about the Soleimani strike are a big deal Link

[۱۲] Trump: Timing of threat from Soleimani ‘doesn’t really matter’ Link

[۱۳] The Fake News Media and their Democrat Partners are working hard… Link

[۱۴] The Prosecution of George W. Bush for Murder Link

[۱۵] Hague Conventions of ۱۸۹۹ and ۱۹۰۷ Link

[۱۶] Thomas Jefferson Link

[۱۷] James Madison Link

[۱۸] Assassination is a two-edged sword Link

[۱۹] John F. Kennedy Link

[۲۰] Martin Luther King Jr. Link

[۲۱] COINTELPRO Link

[۲۲] Church Committee Link

[۲۳] United States House Select Committee on Assassinations Link

[۲۴] Executive Order ۱۱۹۰۵ Link

[۲۵] Executive Order ۱۲۳۳۳ Link

[۲۶] Evangelicalism Link

[۲۷] How Pompeo convinced Trump to kill Soleimani and fulfilled a decade-long goal Link

[۲۸] Pompeo on Qassem Soleimani strike: Iran now understands Trump will take ‘decisive’ action Link

[۲۹] Assisted in the clandestine travel to Afghanistan of ۱۰ of the ۱۲ terrorists who carried out the September ۱۱ terrorist attacks Link

[۳۰] Mike Pence crams ۳ inaccuracies about ۹/۱۱ into ۱ tweet while trying to justify Soleimani strike Link

[۳۱] منبع شماره ۴

 

[۳۲] David Petraeus Link

[۳۳] منبع شماره ۴

[۳۴] Axis of evil Link

[۳۵] H.R.۶۰۸ – Stop Arming Terrorists Act Link

[۳۶] Stop Arming Terrorists Act Link

[۳۷] Madeleine Albright Link

[۳۸] Secretary of State Madeleine K. Albright: Remarks before the American-Iranian Council Link

[۳۹] ۱۹۵۳ Iranian coup d’état Link

[۴۰] SAVAK Link

[۴۱] Ahmadinejad tells U.N. most blame U.S. government for ۹/۱۱ Link

[۴۲] September ۱۱ attacks Link

[۴۳] Hijackers in the September ۱۱ attacks Link

[۴۴] Khalid al-Mihdhar Link

[۴۵] Nawaf al-Hazmi Link

[۴۶] The ۲۸ pages Link

[۴۷] The Honorable George J. Tenet – Director of Central Intelligence Link

[۴۸] Bandar bin Sultan Al Saud Link

[۴۹] The Fall of the House of Saud Link

[۵۰] Cato Institute Link

[۵۱] US Budgetary Costs of Wars through ۲۰۱۶: $۴.۷۹ Trillion and Counting Link

[۵۲] US War on Iran: ‘Closer to Reality’ Link

[۵۳] People’s Mujahedin of Iran Link

[۵۴] Iranian Dissidents Convince U.S. to Drop Terror Label Link

[۵۵] Joint Comprehensive Plan of Action Link

[۵۶] Rex Tillerson Link

[۵۷] ExxonMobil Link

[۵۸] Iran Agenda: The Real Story of U.S. Policy and the Middle East Crisis Link

[۵۹] Amazon (company) Link

[۶۰] Qassem Suleimani and How Nations Decide to Kill Link

[۶۱] War Powers Resolution Link

[۶۲] Jack Goldsmith Link

[۶۳] Unitary executive theory Link

[۶۴] Article Two of the United States Constitution Link





منبع خبر

«قاسم سلیمانی» به روایت پژوهشگر آمریکایی/ از کمک به آمریکا در جنگ با تروریسم تا شهادت به دست تروریست‌های آمریکایی/ مامور سابق سیا درباره جذبه حاج قاسم چه گفت؟ +عکس و فیلم بیشتر بخوانید »

خیانت‌های اوبامای مؤدب بس نبود که بایدن را بزک می‌کنید!؟

خیانت‌های اوبامای مؤدب بس نبود که بایدن را بزک می‌کنید!؟



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: امیدواری و اتکای بیش از حد رئیس‌جمهور به وعده‌های مقامات آمریکایی در دوره دموکرات‌ها، باعث بروز فاجعه مدیریتی و اقتصادی شده است. این موضوع را روزنامه وطن امروز درباره ابراز خوش‌بینی‌های آقای روحانی به اوباما و بایدن مورد تأکید قرار داده و افزوده است: «معتقدیم شرایط در دولت آینده آمریکا تغییر خواهد یافت. آن شرایط قبلی باقی نمی‌ماند، حالا که آقای بایدن پیروز این انتخابات شده، شرایط تغییر خواهد کرد». این جمله را حسن روحانی روز دوشنبه در نشست با اهالی رسانه و خبرنگاران داخلی و خارجی بیان کرد.

خوشبینی روحانی به انتخاب جو بایدن، در یک دور تسلسل بی‌حاصل آنها را به شهریور ۹۲ پرتاب کرده است؛ جایی که حسن روحانی از نامه‌نگاری با باراک اوباما و پیام تبریک رئیس‌جمهور وقت آمریکا خشنود بود و لحن نامه‌ها را سازنده ارزیابی و یک توافق برد- برد را در ذهن خود ترسیم می‌کرد. روحانی که اندکی بعد به تلفن اوباما جواب داد و رئیس‌جمهور دموکرات را مؤدب و باهوش یافت، دسترسی به توافق را ساده و قابل حصول می‌دانست. اما هوش رئیس‌جمهور آمریکا کار دست دولت یازدهم داد! و به انعقاد توافقی موسوم به برجام ختم شد که از یک طرف برنامه هسته‌ای ایران را به عقب پرتاب و شدیدترین نظامات بازرسی‌ها در تاریخ را به کشور تحمیل کرد و از طرف دیگر دست آمریکا را برای نقض عهد باز گذاشت تا جایی که رئیس‌جمهور بعدی ایالات‌متحده بتواند به آسانی چرخش یک قلم از آن خارج شود. تازه این همه اجزای توافق برد- برد مدنظر روحانی و ظریف محسوب نمی‌شد. سازوکار عجیب اسنپ‌بک یا مکانیزم ماشه در توافق، چونان میخی محکم بر برجام کوبیده شد تا توان هر گونه تحرک حقوقی را از ایران سلب و کشورمان را وادار به انجام یکطرفه تعهدات در توافق هسته‌ای کند.

در عجایب این سازوکار همین بس که دولت روحانی حتی نتوانست از دولت ترامپ به خاطر پاره کردن توافق و خروج از برجام شکایت کند! چرا که با فعال کردن سازوکار حل اختلافات، در انتهای این مسیر، تمام قطعنامه‌هایی که رئیس‌جمهور و تیم مذاکره‌کننده از لغو آنها می‌گفتند، یکجا برمی‌گشت!

بعد از توافق ژنو، اوباما تصریح کرد: ما همچنان بشدت به اعمال فشارهای گسترده از طریق تحریم‌ها ادامه می‌دهیم و تنها چند ماه بعد از توافق ژنو، دسامبر ۲۰۱۳ (آذر ۹۲) آمریکا لیست تحریم‌های خود علیه ایران را بر اساس دستورهای اجرایی مختلف افزایش داد.

۱۶ ژانویه ۲۰۱۵ (۲۶ دی‌ماه ۹۴) توافقنامه جامع هسته‌ای میان ایران و ۱+۵ اجرایی شد، در این توافق نسبت به ژنو، تعهدات ایران بیشتر و دایره لغو تحریم‌های آمریکا آب‌رفته‌تر و به لغو فقط برخی تحریم‌های هسته‌ای محدود شد. علاوه‌بر این دولت اوباما با استفاده از متن پرایراد و قابل تفسیر برجام، آن را نقض کرد تا همان نتایج اندک برای ایران را هم با اما و اگر همراه کند. پس از برجام ۱۸۰ فرد و نهاد همچنان در لیست تحریم آمریکا باقی می‌مانند.

از طرفی ساختار تحریم‌های نسل دومی همچنان بعد از برجام باقی می‌ماند. باقی ماندن این ساختار تحریم زمینه را برای ایجاد تحریم‌های هوشمند آمریکا فراهم می‌کند. درواقع بعد از برجام، کشور وارد دور جدیدی از تحریم‌ها در دوره دموکرات‌ها می‌شود و همچنان از همان روز ابتدای اجرای برجام تا پایان دوره ریاست‌جمهوری اوباما، آمریکا تلاش می‌کرد لیست تحریم را هم افزایش بدهد و گام‌به‌گام موارد تحریمی را زیاد کند.



منبع خبر

خیانت‌های اوبامای مؤدب بس نبود که بایدن را بزک می‌کنید!؟ بیشتر بخوانید »

اوباما: اینترنت بزرگ‌ترین تهدید علیه دموکراسی ماست

کتاب باراک اوباما؛ روایت رئیس‌جمهور سابق آمریکا از انقلاب اسلامی ایران/ «چشمان نافذ یک پیامبر»؛ توصیف اوباما از امام خمینی/ تعبیر جالب اوباما از پاسخ رهبر ایران به نامه‌هایش +عکس و فیلم


سرویس جهان مشرق باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا (بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷)، تجربیات دوران ریاست‌جمهوری‌اش را در قالب مجموعه‌ای دو جلدی مکتوب کرده است که جلد اول آن تحت عنوان «سرزمین موعود
[۱]
» در ۷۶۸ صفحه، روز سه‌شنبه، ۱۷ نوامبر ۲۰۲۰ (۲۷ آبان ۹۹) منتشر شد. این کتاب که توانسته نظر مساعد منتقدان را به خود جلب کند، مورد استقبال فوق‌العاده خوانندگان هم قرار گرفته است؛ استقبالی که خود اوباما هم اقرار دارد آن را تا اندازه‌ای به پیروزی جو بایدن، معاون اولش در دوران ریاست‌جمهوری، در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری در آمریکا مدیون است
[۲]
.

جلد کتاب «سرزمین موعود» نوشته باراک اوباما (+)


سرویس جهان مشرق قصد دارد طی روزهای آینده، ترجمه بخش‌های مهم کتاب «سرزمین موعود»، به ویژه بخش‌های مربوط به ایران، را در قالب یک مجموعه گزارش منتشر کند. لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از محتوای کتاب باراک اوباما این مجموعه گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات کتاب مذکور لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.


آن‌چه در ادامه می‌خوانید، قسمت چهارم از ترجمه منتخب کتاب «سرزمین موعود» است. قسمت‌های قبلی این مجموعه را می‌توانید از لینک‌های انتهای همین گزارش بخوانید. قسمت‌های بعدی این مجموعه به زودی در مشرق منتشر خواهند شد.


قسمت چهارم/

عملیات آژاکس
[۳]
[کودتای ۲۸ مرداد در ایران توسط سی‌آی‌ای و ام‌آی۶
جزئیات بیش‌تر] الگویی را برای محاسبات غلط آمریکا در برخورد با کشورهای درحال‌توسعه ایجاد کرد که در طی جنگ سرد نیز ادامه داشت: اشتباه گرفتنِ آرمان‌های ملی‌گرایانه با توطئه‌های کمونیستی؛ برابر دانستنِ منافع تجاری با امنیت ملی؛ و براندازی دولت‌های منتخب دموکراتیک و همسویی با حکومت‌های مستبد وقتی این کار را به نفع خودمان تشخیص می‌دادیم. با این حال، سیاست‌گذاران آمریکایی احتمالاً تا بیست‌وهفت سال اول فکر می‌کردند ترفند آن‌ها در ایران خوب جواب داده است. شاه به همپیمان پروپاقرصی برای آمریکا تبدیل شد که قراردادهای خود با شرکت‌های نفتی آمریکایی را تمدید می‌کرد و تسلیحات گران‌قیمت آمریکایی را می‌خرید. روابط دوستانه‌ای با اسرائیل داشت، به زنان حق رأی داد، از ثروتِ روبه‌رشد کشور برای مدرن‌سازی اقتصاد و نظام آموزشی استفاده کرد، و راحت با بازرگانان غربی و خانواده‌های سلطنتی اروپا نشست‌وبرخاست می‌کرد.

محمدرضا پهلوی  و جیمی کارتر  رئیس‌جمهور  وقت آمریکا،  در ظاهر روابط خوبی با یک‌دیگر داشتند (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› اعتراف مقامات سابق کاخ سفید به اعتیاد ۴۰ ساله واشینگتن به دشمنی با ایران

آن‌چه برای خارجی‌ها کم‌تر مشهود بود، نارضایتی روزافزون از ریخت‌وپاش‌های شاه، سرکوب بی‌رحمانه مردم (پلیس مخفی شاه [ساواک] به خاطر شکنجه و کشتار مخالفان زبانزد بود)، و ترویج آداب و رسوم اجتماعی غربی بود که از نظر روحانیون محافظه‌کار و پیروانِ فراوان آن‌ها، ناقض اصول اصلی اسلام محسوب می‌شدند. تحلیلگران سی‌آی‌ای نیز چندان توجهی به تأثیر فزاینده آیت‌الله خمینی، روحانی موعودگرای شیعه که در تبعید به سر می‌برد، نکردند؛ کسی که در نوشته‌ها و سخنرانی‌هایش شاه را به عنوان دست‌نشانده غرب محکوم می‌کرد و از مؤمنان می‌خواست تا نظام موجود را با دولتی اسلامی تحت حاکمیت قانون شرع جایگزین کنند. بنابراین اوایل سال ۱۹۷۸ وقتی راهپیمایی‌های داخل ایران به یک انقلاب پوپولیستیِ تمام‌عیار منجر شد، مقامات آمریکایی غافلگیر شدند.

اشتباه محاسباتی آمریکایی‌ها درباره انقلاب اسلامی و عدم شناخت آن‌ها از امام خمینی [دانلود]
خلاصه‌ای کوتاه از سرنوشت محمدرضا پهلوی؛ از رسیدن به قدرت تا فرارسیدن مرگ [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› روایت خبرنگار «تایم» : انقلاب اسلامی ایران از درون کاخ پهلوی

›› بروکینگز: آیت‌الله خمینی راست می‌گفت «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند»

کارگران ناراضی، جوانان بی‌کار، و نیروهای دموکراسی‌خواهی که به دنبال بازگشت حکومت مشروطه بودند، فوج‌فوج به طرفداران [آیت‌الله] خمینی در خیابان‌ها می‌پیوستند. در آغاز سال ۱۹۷۹ که تعداد تظاهرکنندگان به میلیون‌ها نفر رسیده بود، شاه بی‌سروصدا از کشور فرار کرد و مدت کوتاهی برای مداوا در آمریکا بستری شد. اخبار شبانه آمریکا پر از تصاویر همین آیت‌الله (با ریش سفید و چشمان نافذ یک پیامبر) بود که در بازگشتی پیروزمندانه از تبعید، در برابر دریای طرفدارانش، از هواپیما خارج می‌شد.

امام خمینی در هواپیمایی که ایشان را پیروزمندانه به ایران بازگرداند (+)

توصیفات همسایه‌های امام خمینی در «نوفل‌لوشاتو» و خبرنگار رویترز در فرانسه درباره بنیان‌گذار جمهوری اسلامی [دانلود]

بیش‌ترِ آمریکایی‌ها در زمان وقوع انقلاب ایران اطلاعات کمی درباره این تاریخ [دخالت‌های آمریکا در ایران، مانند کودتای ۲۸ مرداد] داشتند و نمی‌دانستند چرا مردم یک کشور در آن‌طرف دنیا، ناگهان آدمک «عمو سام
[۴]
» [نماد آمریکا] را می‌سوزانند و شعار «مرگ بر آمریکا» می‌دهند. من هم نمی‌دانستم.
آن زمان هفده‌ساله بودم، هنوز دبیرستان می‌رفتم و تازه در آستانه کسب آگاهی سیاسی بودم. فقط به طور مبهم جزئیات اتفاقات بعدی را متوجه شدم. این‌که [آیت‌الله] خمینی چگونه جای پای خود را به عنوان رهبر عالی محکم کرد و همپیمانان سابق سکولار و اصلاح‌طلبش را به حاشیه راند؛ چگونه نیروی شبه‌نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تشکیل داد تا هر کسی را که رژیم جدید را به چالش بکشد، در هم بکوبد؛ و چگونه از ماجرای حمله دانشجویانِ افراطی به سفارت آمریکا و گروگان‌گیری آمریکایی‌ها برای کمک به تقویت انقلاب و تحقیر قدرتمندترین کشور جهان استفاده کرد.

ظهور امام خمینی به عنوان یک رهبر دینی، تمام معادلات آمریکایی‌ها درباره ایران را به هم ریخت (+)

اما اگر بگویم که سی سال بعد از آن انقلاب، پیامدهای ناشی از آن رویدادها هنوز هم چشم‌انداز ژئوپلتیک دوران ریاست‌جمهوری من را شکل می‌داد، اغراق نکرده‌ام. انقلاب ایران الهام‌بخش جنبش‌های اسلامی افراطی زیادی شد که قصد تکرار موفقیت آن را داشتند. فراخوان [آیت‌الله] خمینی برای سرنگونی نظام‌های پادشاهی سنی عربی، ایران و آل‌سعود را به دشمنان قسم‌خورده تبدیل کرد و درگیری‌های فرقه‌ای در سراسر خاورمیانه را شدت بخشید. تلاش سال ۱۹۸۰ عراق برای حمله به ایران و جنگ خونین هشت‌ساله‌ی متعاقب آن (جنگی که در آن کشورهای خلیج [فارس] صدام حسین را تأمین مالی می‌کردند و در عین حال، شوروی تسلیحات، از جمله تسلیحات شیمیایی، در اختیار ارتش [آیت‌الله] خمینی قرار می‌داد) باعث شد حمایت ایران از تروریسم به عنوان راهی برای جبران برتری نظامیِ دشمنانش، شتاب بیش‌تری بگیرد. (آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری [رونالد] ریگان
[۵]
[رئیس‌جمهور آمریکا بین سال‌های ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹] با فرصت‌طلبی تلاش کرد هر دو طرف را داشته باشد؛ علناً از عراق حمایت می‌کرد، اما مخفیانه به ایران اسلحه می‌فروخت
[۶]
.)

سوگند [آیت‌الله] خمینی درباره محو اسرائیل از روی نقشه (که در حمایتِ سپاه از نیروهای نیابتی مسلح مانند شبه‌نظامیان شیعه حزب‌الله در لبنان و شاخه نظامی گروه مقاومت فلسطین، حماس، آشکار است) رژیم ایران را به بزرگ‌ترین تهدید امنیتی اسرائیل تبدیل کرد و در رویکرد سخت‌گیرانه اسرائیل نسبت به صلح احتمالی با همسایگانش مؤثر بود.

 

نتانیاهو: «می‌خواهید سه تهدید بزرگ علیه اسرائیل را بشناسید؟ ایران، ایران، ایران»  [دانلود]

 

[آیت‌الله] خمینی، سال ۱۹۸۹ درگذشت. جانشین وی آیت‌الله [سید] علی خامنه‌ای (روحانی‌ای که به‌ندرت به خارج از کشور خود سفر کرده بود و دیگر هم هیچ‌وقت سفر نکرد) ظاهراً در نفرت از آمریکا با [آیت‌الله] خمینی همانند بود. [آیت‌الله] خامنه‌ای با وجود داشتن عنوان «رهبر عالی»، اختیارات مطلق نداشت؛ بلکه مجبور بود با شورای قدرتمندی متشکل از روحانیون مشورت کند. به علاوه، مسئولیت اداره امور روزمره‌ی دولت نیز به عهده رئیس‌جمهوری بود که با آرای عمومی انتخاب می‌شد.

در یک بازه زمانی در اواخر دولت [بیل] کلینتون
[۷]
[رئیس‌جمهور آمریکا بین سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۱] و اوایل دولت [جورج] بوش
[۸]
[رئیس‌جمهور قبل از اوباما، بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹]، نیروهای میانه‌روتری در داخل ایران محبوبیت به دست آوردند و این، گرم شدن روابط ایران و آمریکا را محتمل می‌کرد. پس از ۱۱ سپتامبر، محمد خاتمی
[۹]
رئیس‌جمهور وقت ایران، حتی با پیشنهاداتی برای کمک به آمریکا در کشور همسایه‌اش افغانستان، با دولت بوش تماس برقرار کرد. اما مقامات آمریکایی این ژست را نادیده گرفتند و وقتی بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در سخنرانی «وضعیت کشور» در سال ۲۰۰۲، ایران را همراه با عراق و کره شمالی بخشی از «محور شرارت» نامید، هرگونه پنجره‌ی دیپلماتیکی که میان دو کشور وجود داشت، عملاً بسته شد.

پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، جورج بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، ایران را بخشی از «محور شرارت» در جهان معرفی کرد و عملاً پنجره‌ی روابط دیپلماتیک میان دو کشور را بست (+)

*          *          *

زمانی که من مسئولیت خود را آغاز کردم، تندروهای محافظه‌کار به رهبری رئیس‌جمهور جدید، محمود احمدی‌نژاد قدرت را به دست گرفته بودند؛ کسی که لفاظی‌های جنون‌آمیز ضدغربی‌اش، اقدامش به انکار هولوکاست و برخورد قضایی‌اش با همجنس‌گراها و افراد دیگری که آن‌ها را تهدید می‌دانست، عصاره‌ی عالی‌ای از نفرت‌بارترین ابعادِ رژیم بود. سلاح‌های ایرانی هنوز برای شبه‌نظامیانی ارسال می‌شد که قصد کشتن سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان را داشتند. حمله آمریکا به عراق موقعیت استراتژیک ایران در منطقه را به شدت تقویت کرده بود، چراکه دشمنِ قسم‌خورده‌اش، صدام حسین، را با حکومتِ شیعه‌ای تحت نفوذِ ایران جایگزین کرده بود. حزب‌الله، نیروی نیابتی ایران، با موشک‌هایی که ایران در اختیارش می‌گذاشت و حالا بردشان به تل‌آویو هم می‌رسید، به عنوان قدرتمندترین جناح در لبنان مطرح شده بود. سعودی‌ها و اسرائیلی‌ها با لحن نگران‌کننده‌ای درباره گسترش «هلال شیعیِ
[۱۰]
» نفوذ ایران هشدار می‌دادند و علاقه خود نسبت به «تغییر رژیم» احتمالی در ایران توسط آمریکا را علناً ابراز می‌کردند.

مسیرهای شمالی (قرمز) و جنوبی (سبز) کوریدور زمینی‌ای که ایران را تا مدیترانه و تا مرزهای رژیم صهیونیستی می‌رساند (جزئیات بیش‌تر(+)

در همین‌باره بخوانید:

›› پیشنهاد ترور مقامات ارشد ایران با بودجه سعودی

›› «کوریدور زمینی تهران-مدیترانه» چیست؟ / نیروهای حاج قاسم پشت مرزهای رژیم صهیونیستی

بنابراین تحت هر شرایطی، ایران دردسر شماره یک دولت من محسوب می‌شد. اما این برنامه هسته‌ای پرشتاب این کشور بود که می‌توانست این وضعیت بد را به بحرانی تمام‌عیار تبدیل کند. رژیم، تأسیسات هسته‌ای ساخته‌شده در زمان شاه را به ارث برده بود، و طبق پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای سازمان ملل متحد (که ایران از زمان تصویب این پیمان در سال ۱۹۷۰ امضاکننده آن بود) این حق را داشت که از انرژی هسته‌ای برای مقاصد صلح‌آمیز استفاده کند. متأسفانه همان فناوری سانتریفیوژی که برای چرخش و غنی‌سازی اورانیوم با غنای کم (که سوخت موردنیاز نیروگاه‌های هسته‌ای را تأمین می‌کند) استفاده می‌شود، را می‌توان دستکاری کرد و از آن برای تولید اورانیوم با غنای بالا و ساخت سلاح استفاده نمود.

به قول یکی از کارشناسان ما، «با داشتن اورانیوم کافی با غنای بالا، هر دانش‌آموز باهوش دبیرستانی‌ای که به اینترنت دسترسی داشته باشد، می‌تواند بمب تولید کند.» میان سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹، ایران تعداد کل سانتریفیوژهای غنی‌سازی اورانیوم خود را از صد به پنج هزار دستگاه افزایش داد و این رقم بسیار بیش‌تر از چیزی بود که بتوان با یک برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای آن را توجیه کرد. جامعه اطلاعاتی آمریکا اطمینانِ منطقی‌ای داشت که ایران هنوز سلاح هسته‌ای ندارد. اما همچنین اعتقاد داشت که رژیم «ظرفیت گریز» خود (فرصت زمان لازم برای تولید اورانیوم کافی برای ساخت یک سلاح هسته‌ای عملیاتی) را تا یک سطح بالقوه خطرناک کاهش داده است.

سانتریفیوژهای IR8 ساخت ایران؛ آن‌چه نهایتاً آمریکا را وادار به پذیرش حق غنی‌سازی ایران کرد (و مقدمات دستیابی به توافق هسته‌ای را فراهم آورد)، پیشرفت‌های ایران در فناوری هسته‌ای بود (+)

زرادخانه هسته‌ای ایران نیازی به تهدید خاک آمریکا نداشت؛ صِرفِ احتمال وقوع حمله هسته‌ای یا تروریسم هسته‌ای در خاورمیانه، گزینه‌های رئیس‌جمهور آینده آمریکا برای مهار تجاوزگری ایران علیه همسایگانش را به شدت محدود می‌کرد. سعودی‌ها احتمالاً با تلاش برای ساخت یک «بمب سُنی» واکنش نشان می‌دادند، و رقابت تسلیحاتی هسته‌ای در بی‌ثبات‌ترین منطقه جهان آغاز می‌شد. در همین حال، اسرائیل (که ظاهراً خودش کلکسیونی از سلاح‌های هسته‌ای اعلام‌نشده در اختیار دارد) ایرانِ مسلح به سلاح هسته‌ای را تهدیدی موجودیتی تلقی می‌کرد و گویا در حال تهیه طرح‌هایی برای حمله‌ی پیش‌دستانه به تأسیسات هسته‌ای ایران بود. هرگونه اقدام، واکنش یا اشتباه محاسباتی توسط هر یک از این طرف‌ها می‌توانست خاورمیانه (و آمریکا) را به ورطه‌ی جنگی دیگر بکشاند؛ آن هم در زمانی که هنوز ۱۸۰,۰۰۰ نیروی نظامی ما در طول مرزهای ایران به‌شدت در معرض خطر قرار داشتند، و در حالی که هرگونه افزایش شدید قیمت نفت می‌توانست اقتصاد رکودزده‌ی جهان را وارد سقوط آزاد کند. در دوران دولت من، گاهی سناریوهایی را مطرح می‌کردیم در این‌باره که درگیری با ایران چه‌طور ممکن است پیش برود. وقتی این جلسات را ترک می‌کردم، این واقعیت روی شانه‌ام سنگینی می‌کرد که در صورت ضرورت پیدا کردنِ جنگ، تقریباً همه چیزهای دیگری هم که می‌خواستم به دست بیاورم، نابود خواهند شد.

پیامدهای جنگ با ایران برای هر رئیس‌جمهوری در آمریکا غیرقابل‌تحمل خواهد بود (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› آیا مقدمات جنگ ایران و آمریکا فراهم است؟

›› آیا آمریکا توان حمله نظامی به ایران را دارد؟

›› پیامدهای جنگ با ایران برای ترامپ، آمریکا، خاورمیانه و دنیا چیست؟

›› عمودی می‌آیند؛ افقی می‌روند/ گزارش نیویورک‌تایمز از وحشت جنگ با ایران در آمریکا

به همه این دلایل، من و تیمم در مرحله انتقال قدرت، بیش‌ترِ وقت خود را صرف بحث در مورد چگونگی جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای کردیم؛ البته در حالت ایده‌آل، از طریق دیپلماسی و نه شروع جنگی دیگر. روی یک استراتژی دو مرحله‌ای به توافق رسیدیم. از آن‌جا که از سال ۱۹۸۰ تقریباً هیچ ارتباط سطح بالایی میان آمریکا و ایران وجود نداشت، مرحله اول شامل ارتباط مستقیم بود. همان‌طور که در سخنرانی مراسم سوگند ریاست‌جمهوری خود گفتم، ما آماده بودیم دست خود را به سوی کسانی دراز کنیم که تمایل داشتند مُشتِ گره‌کرده‌ی خود را باز کنند. ظرف چند هفته پس از آغاز به کار، نامه‌ای محرمانه از طریق کانالی که با دیپلمات‌های ایرانی در سازمان ملل داشتیم برای آیت‌الله خامنه‌ای ارسال کردم و پیشنهاد دادم که گفت‌وگوی میان دو کشور را در مورد موضوعات مختلف از جمله برنامه هسته‌ای ایران آغاز کنیم. پاسخ [آیت‌الله] خامنه‌ای صریح بود: ایران علاقه‌ای به گفت‌وگوی مستقیم ندارد. با این حال، وی از این فرصت استفاده کرده و راه‌هایی پیشنهاد کرده بود که آمریکا از نقش خود به عنوان یک قلدرِ امپریالیست دست بردارد.

رؤسای‌جمهور آمریکا (می‌میرند و) بدن‌هایشان خوراک کرم و مور و مار می‌شود، اما جمهوری اسلامی همچنان ایستاده است [دانلود]

پاسخ‌های رهبر ایران به پیام‌های ترامپ در دیدار با شینزو آبه، نخست‌وزیر ژاپن؛ ۲۳ خرداد ۹۸ [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› برنامه سه‌مرحله‌ای بایدن برای ایران چیست؟

›› آیا آمریکای بایدن به برجام برمی‌گردد؟

رام [اسرائیل امانوئل
[۱۱]
، رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰] پس از خواندن نسخه‌ای از نامه [آیت‌الله] خامنه‌ای که از زبان فارسی ترجمه شده بود، گفت: «فکر می‌کنم به این زودی‌ها مشتش را باز نمی‌کند.» گفتم: «فقط همین‌قدر [باز می‌کند] که انگشت وسطش را به من نشان بدهد.»

واقعیت این بود که هیچ‌یک از ما در کاخ سفید انتظار پاسخ مثبتی نداشتیم. اما من باز هم این نامه را فرستادم، چون می‌خواستم ثابت کنم که مانع دیپلماسی، سازش‌ناپذیری آمریکا نیست، بلکه سازش‌ناپذیری ایران است. من از طریق تبریک سال نوی سنتی ایرانی (نوروز) که در ماه مارس به صورت آنلاین منتشر کردیم، پیام استقبالمان [از رابطه با ایران] را به عموم مردم ایران مخابره کردم.

 

پیام نوروزی باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ (با زیرنویس فارسی رسمی کاخ سفید) [دانلود]

 

اما وقتی میرحسین موسوی، نامزد معارضانِ ایرانی، مقامات دولتی را، به تقلب در رأی‌گیری برای کمک به انتخاب مجدد احمدی‌نژاد برای دوره دوم ریاست‌جمهوری متهم کرد، هرگونه چشم‌انداز دستیابی به موفقیتِ زودهنگام در ماه ژوئن سال ۲۰۰۹ محو شد. میلیون‌ها معترض در داخل ایران برای به چالش کشیدن نتیجه انتخابات به خیابان‌ها آمدند و یک «جنبش سبزِ» خودخوانده را آغاز کردند که یکی از مهم‌ترین چالش‌های داخلی علیه دولت اسلامی از زمان انقلاب سال ۱۹۷۹ بود.

بخشی از بودجه مستقیم و غیرمستقیم دولت آمریکا برای «ترویج دموکراسی» در ایران طی سال‌های منتهی به و پس از اغتشاشات سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹ میلادی) در این کشور که به نام «جنبش سبز» شهرت پیدا کرد (جزئیات بیش‌تر(+)

در همین‌باره بخوانید:

›› آمریکا به دنبال «جنبش سبز ۲» و تجزیه ایران در دوره ترامپ است

›› حوادث ۸۸ مقدمه برجام و تسهیل نفوذ آمریکا بود

›› کدام‌یک از مقامات آمریکایی اغتشاشات سال ۸۸ را مدیریت می‌کردند؟

›› هزینه ده‌ها میلیون دلاری آمریکا برای شعله‌ور نگه داشتن آتش فتنه

سرکوب متعاقب این جنبش، بی‌رحمانه و سریع بود. موسوی و دیگر رهبران مخالف تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند. راهپیمایان مسالمت‌آمیز مورد ضرب‌وجرح قرار گرفتند و تعداد قابل‌توجهی کشته شدند. یک شب، در آرامش محل اقامتم، گزارش اعتراضات را به صورت آنلاین بررسی کردم و فیلمی از زن جوانی [اشاره به ندا آقاسلطان] دیدم که در خیابان‌ها هدف گلوله قرار گرفته بود و در حالی که خون در صورتش جاری بود و چشم‌هایش به ملامت به سمت بالا خیره شده بودند، جان داد.

این تصویر که از فیلم «لحظات آخر زندگی ندا آقاسلطان» گرفته شده، چشم‌های او را در حالت مشکوکی نشان می‌دهد که موجب شده گمانه‌زنی‌های مختلفی درباره ساختگی بودن ماجرای قتل او مطرح شود (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› «ساغر کسرایی» کیست/ آیا آمریکایی‌ها به دنبال تربیت «مسیح علی‌نژاد ۲» هستند؟

این صحنه، نوعی یادآوریِ فراموش‌نشدنی از بهایی بود که بسیاری از مردم در سراسر جهان می‌پردازند چون می‌خواهند نقشی در تعیین نحوه حکومت در کشورهایشان ایفا کنند؛ و اولین واکنش غریزی من این بود که می‌خواستم حمایت شدیدم را از تظاهرکنندگان در ایران ابراز کنم. اما وقتی تیم امنیت ملی را جمع کردم، کارشناسان ما در امور ایران مخالف چنین اقدامی بودند. می‌گفتند هرگونه بیانیه‌ای از طرف من احتمالاً نتیجه معکوس خواهد داشت. تندروهای رژیم، پیشاپیش این داستان ساختگی را تبلیغ می‌کردند که عوامل خارجی در پشت تظاهرات حضور دارند و فعالان داخل ایران می‌ترسیدند که هرگونه بیانیه حمایتی دولت آمریکا برای بی‌اعتبار کردن جنبش آن‌ها مورد بهره‌برداری قرار گیرد. [روایت مشابه هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا، در این‌باره را در بخش ایران در کتاب «انتخاب‌های سخت» از کتاب‌خانه مشرق بخوانید.] خودم را موظف دانستم به این هشدارها توجه کنم و با امضای یک سری بیانیه‌های بوروکراتیک ملایم («ما همچنان کل وضعیت را به‌دقت رصد می‌کنیم»؛ «باید به حقوقِ جهانیِ اجتماع و آزادی بیان احترام گذاشته شود») خواستار راه‌حلی صلح‌آمیز بر مبنای خواست و اراده ملت ایران شدم.

نماد «مشت گره‌کرده» (راست) یکی از ابداعات با بودجه سازمان آمریکاییِ «موقوفه ملی دموکراسی» در جریان انقلاب‌های رنگی بود که بعدها برای استفاده در اغتشاشات سال ۸۸ در ایران «بومی‌سازی» شد (چپ) (جزئیات بیش‌تر(+)

در همین‌باره بخوانید:

›› مرتبطین ما در ایران اصرار داشتند در قبال «جنبش سبز» سکوت کنیم

›› آمریکا چگونه در یک کشور کودتا می‌کند

›› «یورش فوجی»؛ نقش آمریکا در اغتشاشات ایران چه بود؟

›› «بریج‌فای»؛ آیا بعد از ایران، هنگ‌کنگ مدل جدید اغتشاشات خیابانی می‌شود؟

 

با شدت گرفتن خشونت‌ها، محکومیت من نیز شدیدتر شد. با این وجود، چنین رویکرد منفعلی باب میل من نبود؛ نه فقط به این دلیل که مجبور بودم به فریاد اعتراض جمهوری‌خواهانی گوش بدهم که می‌گفتند دارم با یک رژیمِ قاتل با نازونوازش رفتار می‌کنم. داشتم درس دشوار دیگری را درباره ریاست‌جمهوری می‌آموختم؛ این‌که اکنون قلبم به ملاحظات استراتژیک و تحلیل‌های تاکتیکی زنجیر شده و اعتقاداتم تحت تأثیر استدلال‌های خلاف غریزه‌ام قرار گرفته است؛ این‌که با وجودِ داشتن قدرتمندترین سِمتِ روی زمین، اکنون نسبت به زمانی که سناتور بودم (یا حتی به عنوان یک شهروندِ عادیِ منزجر از دیدنِ زن جوانی که به ضرب گلوله‌ی دولت خودش کشته شده) آزادیِ کم‌تری در بیان آن‌چه در دلم بود و عمل به آن‌چه احساس می‌کردم باید بکنم، داشتم.

با توجه به این‌که تلاش‌ها برای باز کردن بابِ گفت‌وگو با ایران پذیرفته نشده و این کشور در هرج‌ومرج و سرکوبِ فزاینده‌ای فرو می‌رفت،  مرحله دوم استراتژی منع اشاعه‌ی هسته‌ایمان را کلید زدیم: بسیج جامعه بین‌المللی برای اِعمال تحریم‌های اقتصادی سخت و چندجانبه‌ای که بتواند ایران را وادار به نشستن پشت میز مذاکره کند. شورای امنیت سازمان ملل پیشاپیش چندین قطعنامه تصویب کرده و از ایران خواسته بود فعالیت‌های غنی‌سازی خود را متوقف کند. همچنین مجوز تحریم‌های محدود علیه ایران را صادر کرده و گروهی موسوم به ۱+۵ (پنج عضو دائم شورای امنیت، یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین، به علاوه آلمان) را تشکیل داده بود تا به امید وادار کردن رژیم به پایبندی به پیمان منع اشاعه هسته‌ای، با مقامات ایرانی دیدار کنند.

گروه ۱+۵ که در نهایت به همراه نماینده اتحادیه اروپا با ایران درباره برنامه هسته‌ای تهران مذاکره کرد، پیشاپیش توسط شورای امنیت سازمان ملل تشکیل شده بود (+)

مشکل این بود که تحریم‌های موجود بیش‌ازحد ضعیف بودند و نمی‌توانستند تأثیر زیادی داشته باشند. حتی همپیمانان آمریکا مانند آلمان به تجارت پررونق خود با ایران ادامه می‌دادند و تقریباً همه، نفت این کشور را خریداری می‌کردند. دولت بوش به صورت یک‌جانبه، تحریم‌های آمریکایی بیش‌تری علیه ایران وضع کرده بود، اما این تحریم‌ها عمدتاً نمادین بودند، زیرا شرکت‌های آمریکایی از سال ۱۹۹۵ از تجارت با ایران منع شده بودند. ایران با افزایش قیمت نفت و رشد اقتصادش، با کمال میل ۱+۵ را با جلسات منظمِ مذاکره که نتیجه‌ای جز تعهد به مذاکره‌ی بیش‌تر نداشتند، دنبال خودش می‌کشید.

برای جلب توجه ایران، باید کشورهای دیگر را متقاعد می‌کردیم که گرهِ تحریم‌ها را محکم‌تر کنند. و این یعنی باید موافقت دو دشمنِ قدرتمند و تاریخی‌مان [روسیه و چین] را جلب می‌کردیم که اصولاً تحریم‌ها را دوست نداشتند، روابط دوستانه دیپلماتیک و تجاری با ایران داشتند، و تقریباً به اندازه تهران نسبت به اهداف آمریکا بی‌اعتماد بودند.

 


آن‌چه خواندید، قسمت چهارم از ترجمه منتخب کتاب «سرزمین موعود» نوشته‌ی باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا بود. قسمت‌های بعدی این مجموعه به زودی در مشرق منتشر خواهند شد. قسمت‌های قبلی این مجموعه گزارش را می‌توانید از لینک‌های زیر بخوانید:

روابط مالکی با تهران نشان‌دهنده قدرت استراتژیک ایران در منطقه بود

نگرانی روسیه درباره سپر موشکی‌مان در اروپا را به موضوع ایران گره زدم

نقش مستقیم دولت آمریکا و سیا در کودتای ۲۸ مرداد


برای مطالعه ترجمه‌های قبلی مشرق از کتاب‌های مهم بین‌المللی، از جمله کتاب «اتاقی که اتفاق آن‌جا افتاد» نوشته جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا در دولت دونالد ترامپ، و کتاب «انتخاب‌های سخت» نوشته هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق آمریکا در دولت اول باراک اوباما، می‌توانید به کتاب‌خانه مشرق مراجعه کنید.

 



[۱]
سرزمین موعود (کتاب) لینک


[۲]
Barack Obama memoir tops Michelle’s in first-day sales Link


[۳]
۱۹۵۳ Iranian coup d’état Link


[۴]
Uncle Sam Link


[۵]
Ronald Reagan Link


[۶]
ماجرای مک‌فارلین لینک


[۷]
Bill Clinton Link


[۸]
George W. Bush Link


[۹]
سید محمد خاتمی لینک


[۱۰]
Shia crescent Link


[۱۱]
Rahm Emanuel Link



منبع خبر

کتاب باراک اوباما؛ روایت رئیس‌جمهور سابق آمریکا از انقلاب اسلامی ایران/ «چشمان نافذ یک پیامبر»؛ توصیف اوباما از امام خمینی/ تعبیر جالب اوباما از پاسخ رهبر ایران به نامه‌هایش +عکس و فیلم بیشتر بخوانید »

تحلیل دختر شهید سلیمانی درباره ماهیت دولت جدید آمریکا + فیلم



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، زینب سلیمانی» فرزند سردار سپهبد شهید «قاسم سلیمانی» در گفت‌‌وگو با شبکه خبری «راشاتودی» ضمن تشریح نحوه اطلاع یافتنش از شهادت شهید قاسم سلیمانی به تبیین نگاه و مواضع خود نسبت به دولت جدید آمریکا و چگونگی شهادت پدرش پرداخت و با تاکید بر اینکه وظیفه‌شناسی شهید قاسم سلیمانی در برابر ایران و منطقه را عامل عصبانیت آمریکا از آن شهید دانست، اظهار داشت: «ترامپ» دستور کشتن پدر من را صادر کرد و «بایدن» هم از آن حمایت کرد، پس بین «ترامپ» و «بایدن» تفاوتی وجود ندارد. «بایدن» هم با «باراک اوباما» رئیس جمهور سابق آمریکا در تشکیل گروه تروریستی داعش هم‌عقیده بود. تفاوت بین «ترامپ» و «بایدن» چیست؟ چه‌چیزی تغییر خواهد کرد؟ آن‌ها افکارشان یکی است و تفاوتی باهم ندارند. برای ما هیچ‌کدام فرقی ندارند. ما با سیاست‌های دولت آمریکا مشکل داریم و این تغییر نخواهد کرد. «ترامپ» و «بایدن» شبیه هم با افکار و رویکرد مشابه هم هستند و هیچ‌‌کدام بهتر از دیگری نیست. (بیشتر بخوانید)

در ادامه فیلم بخشی از سخنان «زینب سلیمانی» آمده است.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

تحلیل دختر شهید سلیمانی درباره ماهیت دولت جدید آمریکا + فیلم بیشتر بخوانید »