باراک اوباما

تحلیل دختر شهید سلیمانی درباره دولت جدید آمریکا + فیلم



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، زینب سلیمانی» فرزند سردار سپهبد شهید «قاسم سلیمانی» در گفت‌‌وگو با شبکه خبری «راشاتودی» ضمن تشریح نحوه اطلاع یافتنش از شهادت شهید قاسم سلیمانی به تبیین نگاه و مواضع خود نسبت به دولت جدید آمریکا و چگونگی شهادت پدرش پرداخت و با تاکید بر اینکه وظیفه‌شناسی شهید قاسم سلیمانی در برابر ایران و منطقه را عامل عصبانیت آمریکا از آن شهید دانست، اظهار داشت: «ترامپ» دستور کشتن پدر من را صادر کرد و «بایدن» هم از آن حمایت کرد، پس بین «ترامپ» و «بایدن» تفاوتی وجود ندارد. «بایدن» هم با «باراک اوباما» رئیس جمهور سابق آمریکا در تشکیل گروه تروریستی داعش هم‌عقیده بود. تفاوت بین «ترامپ» و «بایدن» چیست؟ چه‌چیزی تغییر خواهد کرد؟ آن‌ها افکارشان یکی است و تفاوتی باهم ندارند. برای ما هیچ‌کدام فرقی ندارند. ما با سیاست‌های دولت آمریکا مشکل داریم و این تغییر نخواهد کرد. «ترامپ» و «بایدن» شبیه هم با افکار و رویکرد مشابه هم هستند و هیچ‌‌کدام بهتر از دیگری نیست. (بیشتر بخوانید)

در ادامه فیلم بخشی از سخنان «زینب سلیمانی» آمده است.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

تحلیل دختر شهید سلیمانی درباره دولت جدید آمریکا + فیلم بیشتر بخوانید »

۷ ویژگی برتر در پهپاد «سیمرغ»/ گزارشی از مهندسی معکوس مهمترین پهپاد شکارشده آمریکا

۷ ویژگی برتر در پهپاد «سیمرغ»/ گزارشی از مهندسی معکوس مهمترین پهپاد شکارشده آمریکا


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، طی رزوهای اخیر و به مناسبت سالروز شکار پهپاد پیشرفته RQ۱۷۰ امریکایی توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جزئیات جدیدی از مشخصات نمونه های ساخته شده از روی این پرنده بدون سرنشین در ایران منتشر شد که از جمله آنها دستیابی به برد پروازی ۴۴۰۰ کیلومتر بود.

در این گزارش و به همین مناسبت به بررسی نمونه های ساخته شده بر مبنای RQ۱۷۰ که به نام پهپادهای شاهد معروف هستند، خواهیم پرداخت.

همانطور که اشاره شد، ۱۳ آذر ماه ۱۳۹۰ خبر مهمترین شکار پهپادی ایران به سرعت به یکی از بمب های خبری در تمام رسانه های مهم دنیا تبدیل شد. این خبر، اعلام دستیابی ایران به یکی از محرمانه ترین دارایی های ارتش و سازمان جاسوسی مرکزی ایالات متحده یعنی پهپاد فوق پیشرفته RQ-۱۷۰ سنتینل معروف به «جانور قندهار» بود.

تصاویری از RQ-۱۷۰ پس از نشاندن روی زمین (سمت چپ) و در هواپیمای باری در هنگام انتقال (سمت راست)

این پهپاد محصول شرکت مشهور لاکهیدمارتین بود که سازنده اکثر تجهیزات فوق حساس آمریکا در دوران جنگ سرد از جمله هواپیماهای شناسایی و جاسوسی U-۲ و SR-۷۱ است که این بار با بهره گیری از فناوری های جدید پنهانکاری راداری و نیز طرح بال پرنده اقدام به طراحی و ساخت یک پرنده بدون سرنشین جاسوسی برای آمریکا کرده بود.

تصویری از یکی از پهپادهای RQ-۱۷۰ در آمریکا در حدود یکسال پس از غنیمت گرفته شدن توسط ایران که از رده بندی محرمانه خارج شده و عملاً به معنی به باد رفتن چند میلیارد دلار هزینه توسعه آن است

بنا بر اطلاعات موجود، این پهپاد از حدود سال ۲۰۰۸ به افغانستان و پایگاه قندهار منتقل شده بود تا در جاسوسی از منطقه خصوصاً ایران مورد استفاده قرار بگیرد.

به جز چند تصویر محدود و اطلاعاتی که بعدها مشخص شد برخی از آنها اختلاف بسیار زیادی با واقعیت داشته اطلاعات دیگری از این پهپاد و قابلیت های آن منتشر نشده بود که خود باعث مشخص شدن ارزش بالای این پهپاد بود.

رزمندگان نیروهای مسلح در ارتش و سپاه با شناسایی این پهپاد و اطلاع به سلسله مراتب از عملیات های مختلف این پهپاد در داخل فضای جمهوری اسلامی ایران به دنبال راهکاری برای دفع این شر بودند. پس از ۲ سال کار مراقبتی و اطلاعاتی عملیاتی نیروی هوافضای سپاه برای به چنگ آوردن این پهپاد عملیات مشترک شناسایی و جنگ الکترونیکی را طراحی کرد که نهایتاً در آذر ۱۳۹۰ و در عمق ۲۰۰ کیلومتری داخل ایران موفق به سالم نشاندن این پهپاد روی زمین شد.

تصویری از رصد پهپاد RQ-۱۷۰ متجاوز به داخل ایران در حدود ۲ سال پیش از عملیات به غنیمت گرفتن آن

پهپاد RQ-۱۷۰ آمریکایی حائز چند ویژگی مهم بود که آن را به مهمترین شکار پهپادی ایران در بین انواع پهپادهای آمریکایی و اسرائیلی شکار شده توسط نیروهای مسلح تا قبل از پهپاد تریتون در سال ۱۳۹۸ و نیز یکی از مهمترین غنیمت های کسب شده در طول تاریخ منازعات پس از جنگ جهانی دوم تبدیل می کرد.

در واقع تنها پس از به زمین نشاندن این پرنده مشخص شد که چه حجمی از فناوری های نوین به صورت یکجا در آن مورد استفاده قرار گرفته است.

نمایش اجزای داخلی پهپاد آمریکایی RQ-۱۷۰ و برخی از تجهیزات مهم آن

استفاده از مواد پیشرفته سبک در سازه و بدنه و پوشش و رنگ ویژه روی بدنه، موتور بسیار پیشرفته، حذف اختلاف دمای گازهای خروجی موتور و نیز پیشگیری از تولید ابر بخار، وجود رادار بسیار پیشرفته روزنه مصنوعی یا سار که قابلیت نقشه برداری با دقتی در حد آشکارسازی ردپای انسان را دارد و اشیاء را از زیر اغلب تورهای استتار نیز شناسایی می کند، دوربین شناسایی ۸۰ مگاپیکسلی با برد بالا، دوربین پیشرفته چندطیفی که برای آشکارسازی اشیاء مختلف با جنس های مختلف و حتی دریچه تونل ها کارایی داشت و کلکسیونی از سامانه های مخابراتی و حسگرهای مختلف بخشهایی از تجهیزات افشا شده این پهپاد فوق العاده ارزشمند آمریکایی هستند.

این موارد در کنار استفاده از طرح بال پرنده یعنی حذف سطوح پایدارساز افقی و عمودی مجزا از بدنه و نیز تلفیق بال و بدنه آن را به یکی از پیشرفته ترین پهپادهای موجود در دنیا تبدیل نموده بود.

پهپاد RQ-۱۷۰ پس از انتقال به نقطه امن در داخل کشور

بلافاصله پس از به غنیمت گرفتن پهپاد متجاوز آمریکایی، متخصصان این نیرو اقدام به جدا کردن بال‌های این پهپاد و انتقال آن از منطقه فرود پهپاد با یک هواپیمای باری به نقطه امن کردند.

پس از اعلام خبر و تکذیب توسط آمریکا، سپاه تصاویر بازدید سردار حاجی زاده از این پهپاد را منتشر کرد که جای شکی برای ناظران و تحلیلگران خارجی باقی نگذاشت.

در نهایت هم اعلام درخواست آمریکا از ایران برای بازپس دادن پهپاد که توسط رئیس جمهور وقت این کشور باراک اوباما در یک جلسه رسمی در حضور خبرنگاران اعلام شد، تیر خلاصی بر تمامی شایعات مطرح شونده از سوی رسانه ها و تحلیلگران وابسته به آنها بود.

فرماندهان سپاه پس از بازگشایی ابزارهای ذخیره اطلاعات این پهپاد به طور کامل که در ۱۳۹۱ رخ داد، اعلام کردند که پروژه مهندسی معکوس آن در دست اقدام قرار گرفته است که با واکنش منفی کارشناسان خارجی رو به رو شد به این معنی که ایران را دارای توان مهندسی برای ساخت نمونه‌های از روی این پهپاد نمی دانستند.

انتشار برخی از تصاویر دوربین های شناسایی این پهپاد یک سال پس از به غنیمت گرفتن آن و بیان برخی از جزئیات داخلی آن که قبلاً توسط آمریکایی ها مطرح نشده بود، نشان از عزم جدی متخصصان سپاه در غلبه بر این غول فناوری آمریکایی بود.

یکی از انبوه تصاویر به دست آمده از حافظه های داخلی پهپاد آمریکایی RQ-۱۷۰

نهایتاً در نمایشگاه دستاوردهای نیروی هوافضای سپاه که در اردیبهشت ۱۳۹۳ مورد بازدید فرماندهی کل قوا قرار گرفت، در کنار نمونه آمریکایی به غنیمت گرفته شده، تصاویر نمونه های مختلف این پهپاد که در ایران ساخته شده نیز برای اولین بار منتشر شد. در واقع متخصصان سپاه اقدام به ساخت نمونه هایی در مقیاس های مختلف از این پهپاد برای اهداف پژوهش های توسعه ای و نیز عملیاتی کرده  بودند.

پهپاد آمریکایی RQ-۱۷۰ در نمایشگاه سال ۱۳۹۳

دو نمونه مقیاس کوچک و مقیاس کامل ساخت ایران از پهپاد آمریکایی RQ-۱۷۰

بنا بر اطلاعات جدیدی که اخیراً در یک کلیپ کوتاه از خانواده پهپادهای توسعه یافته از RQ-۱۷۰ در ایران منتشر شده، حداقل ۶ گونه پهپاد بر اساس طراحی RQ-۱۷۰ ساخته شده است.

اولین نمونه با مقیاس ۱۵ درصد نمونه خارجی برای امور پژوهشی و توسعه ای از جمله مسائل ساخت و وایرینگ و برخی جزئیات دیگر ساخته شد.

دانش و تجربه کسب شده از این نمونه منجر به ساخت اولین رده رزمی با مقیاس ۴۰ درصد نمونه خارجی به نام های شاهد-۱۴۱ و شاهد-۱۶۱ شد که اولی دارای موتور احتراق داخلی پیستونی و دومی دارای موتور میکروجت است.  در ادامه نیز مقیاس ۶۰ درصد و نهایتاً مقیاس ۱۰۰ درصد آن ساخته شده اند.

مقایسه نسبی ابعاد نمونه های مختلف پهپادهای بال پرنده شاهد از راست به چپ، ۱۰۰ درصد، ۶۰ درصد و ۴۰ درصد

منظور از مقیاس ۴۰ درصد یعنی تمامی ابعاد پهپادهای شاهد-۱۴۱ و ۱۶۱ نسبت به نمونه خارجی به غنیمت گرفته شده برابر ۴۰ درصد است. به عنوان مثال دهانه بال پهپاد آمریکایی RQ-۱۷۰ حدود ۱۳ متر است که در نمونه های شاهد-۱۴۱ و ۱۶۱ به حدود ۵.۱ متر کاهش یافته است.

شاهد-۱۶۱ نمونه مقیاس ۴۰ درصد موتور جت در نمایشگاه دائمی نیروی هوافضای سپاه

سپاه از این ۲ پهپاد که در سال ۱۳۹۳ ساخته شدند در وهله اول برای تکمیل اطلاعات دانشی و تسلط بر فناوری در حوزه دینامیک پرواز و پیکربندی بال پرنده پرداخت و سپس آنها را برای مأموریت های مراقبت و شناسایی هوایی و نیز عملیات رزمی آماده ساخت.

بدیهی است که نمونه موتور پیستونی ارزان قیمت با هزینه پروازی پائین بوده و با توجه به مزیت های طرح بال پرنده در واقع نسل جدیدی از پهپادها را در نیروی هوافضای سپاه پایه گذاری کرد.

شاهد-۱۶۱ با مداومت پروازی ۲ ساعت با سرعت بیشینه ۲۷۵ کیلومتر بر ساعت برای مأموریت رزمی به دو بمب مجموعاً به جرم ۵۰ کیلوگرم مجهز می شود.

تصویری از آزمایش های پروازی یکی از نمونه های ایرانی RQ-۱۷۰

تولید انبوه نمونه هایی از پهپادهای ایرانی بر اساس RQ-۱۷۰

یک نمونه از پهپادهای ایرانی بال پرنده بر اساس RQ-۱۷۰ که به چهار بمب هوشمند نقطه زن زیر بدنه مجهز می شود

در ادامه در سال ۱۳۹۴ نمونه مقیاس ۶۰ درصد از پهپادهای بال پرنده بر اساس RQ-۱۷۰ آمریکایی به نام‌های شاهد-۱۸۱ و ۱۹۱ به ترتیب با موتورهای پیستونی و جت برای همان مأموریت های شناسایی و مراقبت و رزمی ساخته شدند.

شاهد-۱۹۱ با دهانه بال ۷.۳ متر، سرعت ۳۵۰ کیلومتر بر ساعت با مداومت پروازی ۴.۵ ساعت به یک پهپاد عملیاتی تمام عیار برای نیروی هوافضای سپاه تبدیل شد.

در مأموریت رزمی این پهپادها قابلیت حمل تا ۱۰۰ کیلوگرم محموله را دارند. این نمونه مجهز به دهلیز داخلی است که امکان حمل ۲ بمب را به آن می دهد. این کار سبب پیشگیری از افزایش بازتاب راداری با حمل سلاح در بیرون بدنه می شود.

پهپاد شاهد-۱۹۱ نمونه موتور جت مقیاس ۶۰ درصد از RQ-۱۷۰های ساخت ایران

مهمترین نکته پیرامون پهپادهای مقیاس ۶۰ درصد از خانواده ایرانی RQ-۱۷۰ یعنی شاهد-۱۸۱ و ۱۹۱ حضور تعدادی از آنها به طور همزمان در عملیات رزمی علیه داعش در شرق سوریه در مهر ۱۳۹۷ بود.

هرچند در اطلاعات اولیه از این عملیات تعداد پهپادهای مورد استفاده ۷ فروند ذکر شد اما در کلیپ منتشر شده اخیر پیرامون خانواده پهپادهای بال پرنده شاهد تعداد مذکور ۵۰ فروند عنوان شد که احتمالاً مربوط به تعداد پهپادهای پشتیبانی شامل شناسایی و تعیین خسارت حمله و پهپادهای رزمی جایگزین (رزرو) نیز است.

در هر صورت این حمله ایران را به عنوان دارنده دانش و فناوری عملیات گروهی پهپادها (سوآرم) و اولین استفاده کننده از این شیوه رزمی در دنیا ثبت کرد.

پرواز بال پرنده شاهد-۱۹۱ در عملیات ضربت محرم

رهاسازی بمب از دهلیز داخلی پهپاد بال پرنده ایرانی در عملیات ضربت محرم

البته تجربه رزمی پهپادهای سپاه در محور مقاومت در منطقه نیز به کمک طراحی و اجرای این عملیات آمده بود، همانطور که در برنامه مستند تلویزیونی «نقطه زن» در مهر ماه ۱۳۹۹ اعلام شد که پهپاد شاهد-۱۲۹ تا کنون بیش از ۵۰هزار ساعت پرواز کرده است که بخش مهمی از آن نیز در عملیات علیه گروه های تروریستی در عراق و سوریه بوده است و به گفته سردار حاجی زاده در برنامه ثریا پس از عملیات ضربت محرم، پهپاد شاهد-۱۲۹ بیش از ۸۰۰ عملیات رزمی (تا پاییز ۱۳۹۷ که زمان پخش این برنامه بود) داشته است.

خط تولید بمب های هوشمند سدید که روی پهپادهای مختلف استفاده می شود

چند ماه بعد و در اسفند ۱۳۹۷ در رزمایش تخصصی پهپادی به نام الی بیت المقدس-۱ در منطقه تنگه هرمز، مجدداً نیروی هوافضای سپاه ۵۰ فروند پهپاد از انواع مختلف شامل نمونه های مقیاس ۴۰ و ۶۰ درصد را به طور همزمان در یک منطقه به وسعت ۱۰ کیلومتر در ۱۰ کیلومتر بکار گرفت.

آماده سازی پهپادهای شاهد-۱۶۱ در رزمایش الی بیت المقدس-۱

به کارگیری گسترده پهپادهای شاهد-۱۶۱ در رزمایش سال ۱۳۹۷

پرواز پهپاد شاهد-۱۶۱ از روی خودروهای وانت؛ این نمونه فاقد ارابه فرود چرخدار برای صرفه جویی در وزن و کاهش قیمت است

این پهپادها از پایگاه‌های پهپادی سپاه در استان های مختلف به آسمان بلند شده بودند. این نوع عملیات پیچیدگی طراحی بسیار بالایی چه از نظر طرح پروازی و زمان بندی برای حضور همزمان و چه توزیع مأموریت ها و اهداف بین پهپادهای مختلف دارد.

تصویری از یکی از اتاق های عملیات در رزمایش پهپادی که به نظر می رسد عملیات پروازی یک گروه چهار فروندی از پهپادهای شاهد در حال پایش است

بارگذاری ۲ بمب هوشمند در دهلیز داخلی پهپادهای شاهد-۱۹۱

رها سازی بمب هوشمند از پهپاد شاهد-۱۴۱ که نمونه موتور ملخی پیستونی مقیاس ۴۰ درصد است

رها سازی بمب هوشمند از شاهد-۱۶۱ (تصویر بالا) و شاهد-۱۹۱ (تصویر پائین)

اصابت دقیق بمب هوشمند به یک کانتینر مشخص که به واسطه خطای زیر ۲ متری این بمبها ممکن می شود

در سال ۱۳۹۶ نمونه مقیاس کامل پهپاد بال پرنده ایرانی به نام شاهد-۱۷۱ یا سیمرغ به نتیجه رسید. البته نمونه اولیه آن در سال ۱۳۹۳ به نمایش گذاشته شده بود اما در کلیپ اخیر شاهد-۱۷۱ مجهز به موتور توربوفن با برد نهایی ۴۴۰۰ کیلومتر معرفی و سال به ثمر نشستن آن ۱۳۹۶ عنوان شده است.

مدلسازی نرم افزاری و ساخت پهپاد بال پرنده ایرانی

آزمایش های پهپاد شاهد-۱۷۱ که دارای ارابه فرود چرخدار و جمع شونده در بدنه است

مأموریت این پهپاد نیز شناسایی و مراقبت عنوان شده و این پهپاد ۳۰۷۰ کیلوگرمی با مداومت پرواز ۱۰ ساعت امکان پرواز تا ارتفاع ۳۶۰۰۰ پا معادل نزدیک به ۱۱ کیلومتری را دارد.

در جدول زیر مشخصات اعلام شده از ۳ گروه پهپادهای بال پرنده توسعه یافته از RQ-۱۷۰ آمریکایی ارائه شده است.

با جمع بندی ویژگی های پهپاد شاهد-۱۷۱ به چند علت می توان آن را شاخص ترین پهپاد ایرانی دانست:

– اولاً از نظر برد، این پهپاد همتراز با شاهد-۱۲۹ و فطرس از برد بسیار زیادی برخوردار است. شعاع عملیاتی این پهپاد ۲۲۰۰ است یعنی در این برد می تواند به مدت چند ده دقیقه عملیات انجام دهد.

البته در طراحی مسیر پروازی یک هواگرد معمولاً مقداری سوخت ذخیره برای حالات اضطراری در نظر گرفته می شود که مهمترین علت اختلاف برد نهایی عنوان شده برای این پهپاد یعنی عدد ۴۴۰۰ کیلومتر با حاصلضرب مداومت پروازی در سرعت آن یعنی عدد ۴۶۰۰ کیلومتر همین مورد است.

– دوماً شاهد-۱۷۱ احتمالاً سنگین ترین پهپاد ساخت ایران است. در واقع تنها گزینه قابل رقابت با آن فطرس است که باز هم بعید به نظر می رسد بیشینه وزن برخاست آن به ۳ تن برسد. در نتیجه شاهد-۱۷۱ پتانسیل به کارگیری به عنوان پلتفرم توسعه یک پهپاد رزمی را نیز دارد خصوصاً با توجه به حجم بدنه مناسب آن.

– نکته سوم اینکه پهپاد شاهد-۱۷۱ اولین پهپاد ایرانی دارای موتور توربوفن است. البته با توجه به اینکه توربوفن جهش-۷۰۰ در سال جاری یعنی ۱۳۹۹ به ثمر رسیده است اما سال ساخت شاهد-۱۷۱ سه سال پیش بوده احتمالاً سپاه از یک موتور توربوفن دیگر در آن استفاده کرده است.

– نکته چهارم سقف پرواز بالای این پهپاد است که فعلاً نسبت به اغلب پهپادهای ایرانی مقدار بیشتری است. در واقع به جز پهپاد کرار که سقف پروازی به میزان ۴۰۰۰ پا یعنی حدود ۱۱ درصد بیشتر نسبت به شاهد-۱۷۱ دارد سایر پهپادهای ایرانی نسبت به آن در ارتفاع نهایی کمتری قابلیت پرواز دارند.

– نکته پنجم مداومت پروازی بالای شاهد-۱۷۱ است که با اختلاف زیاد، بیشترین مداومت پروازی در بین پهپادهای موتور جت ایرانی را دارد.

– نکته ششم در مورد این پهپاد این است که از نظر سرعت پروازی نیز پس از کرار و کیان، شاهد-۱۷۱ یا همان سیمرغ با فاصله کمی نسبت به کیان در جایگاه سوم قرار می گیرد.

– نکته هفتم هم اینکه شاهد-۱۷۱ هم به دلیل جنس مواد مورد استفاده در بدنه و هم به علت شکل ظاهری بدنه که همانند هواپیمای بمب افکن آمریکایی بی-۲ اسپریت فاقد سطوحی با زوایای قائمه است از بازتاب راداری بسیار کمی برخوردار بوده و کاملاً و رسماً جزو باشگاه پهپادهای پنهانکار راداری محسوب می شود. این ویژگی سبب می شود تا شاهد-۱۷۱ در مأموریت های شناسایی در عمق قلمرو دشمن با موفقیت عمل کند.

پهپاد شاهد-۱۷۱ نمونه مقیاس کامل از RQ-۱۷۰های ایرانی

۵ گونه از پهپادهای بال پرنده شاهد معرفی شده در این گزارش توسط متخصصان جوان سپاه از روی یکی از پیشرفته ترین پهپادهای نظامی و جاسوسی دنیا ساخته شده و به تولید انبوه رسیده اند و به صورت عملیاتی در اختیار نیروی هوافضای سپاه قرار دارند.

این پهپادها امروزه حتی در مأموریت های غیرنظامی مانند بارورسازی ابرها نیز به کمک کشور شتافته اند و ایران را به دومین کشور سازنده و به کارگیرنده پهپاد بال پرنده در دنیا تبدیل کرده اند.

منبع: تسنیم



منبع خبر

۷ ویژگی برتر در پهپاد «سیمرغ»/ گزارشی از مهندسی معکوس مهمترین پهپاد شکارشده آمریکا بیشتر بخوانید »

کتاب باراک اوباما؛ انگلیسی‌ها از حرص نفت، دولت مصدق را سرنگون کردند/ نقش مستقیم دولت آمریکا و سی‌آی‌ای در کودتای ۲۸ مرداد +عکس و فیلم

کتاب باراک اوباما؛ انگلیسی‌ها از حرص نفت، دولت مصدق را سرنگون کردند/ نقش مستقیم دولت آمریکا و سی‌آی‌ای در کودتای ۲۸ مرداد +عکس و فیلم


سرویس جهان مشرق باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا (بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷)، تجربیات دوران ریاست‌جمهوری‌اش را در قالب مجموعه‌ای دو جلدی مکتوب کرده است که جلد اول آن تحت عنوان «سرزمین موعود
[۱]
» در ۷۶۸ صفحه، روز سه‌شنبه، ۱۷ نوامبر ۲۰۲۰ (۲۷ آبان ۹۹) منتشر شد. این کتاب که توانسته نظر مساعد منتقدان را به خود جلب کند، مورد استقبال فوق‌العاده خوانندگان هم قرار گرفته است؛ استقبالی که خود اوباما هم اقرار دارد آن را تا اندازه‌ای به پیروزی جو بایدن، معاون اولش در دوران ریاست‌جمهوری، در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری در آمریکا مدیون است
[۲]
.

جلد کتاب «سرزمین موعود» نوشته باراک اوباما (+)


سرویس جهان مشرق قصد دارد طی روزهای آینده، ترجمه بخش‌های مهم کتاب «سرزمین موعود»، به ویژه بخش‌های مربوط به ایران، را در قالب یک مجموعه گزارش منتشر کند. لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از محتوای کتاب باراک اوباما این مجموعه گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات کتاب مذکور لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.


آن‌چه در ادامه می‌خوانید، قسمت سوم از ترجمه منتخب کتاب «سرزمین موعود» است. قسمت‌های قبلی این مجموعه را می‌توانید از لینک‌های انتهای همین گزارش بخوانید. قسمت‌های بعدی این مجموعه به زودی در مشرق منتشر خواهند شد.


قسمت سوم/

بخش پنجم: جهان آن‌گونه‌ای که هست/فصل نوزدهم

در جریان تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری قولِ سیاست خارجی‌ای را به آمریکایی‌ها داده بودم که با سیاست خارجی آمریکا در دوره پس از ۱۱ سپتامبر متفاوت باشد. عراق و افغانستان به وضوح نشان دادند وقتی جنگ شروع شد، گزینه‌های پیش روی یک رئیس‌جمهور چه‌قدر سریع محدود می‌شوند. من مصمم بودم ذهنیت خاصی را تغییر بدهم که نه تنها دولت [جورج] بوش
[۳]
[پسر، رئیس‌جمهور قبل از اوباما، بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹] بلکه بخش عمده‌ای از [ساختار قدرت آمریکا در] واشینگتن را تحت تأثیر قرار داده بود؛ ذهنیتی که در همه‌جا تهدید می‌دید، به اقدام یک‌جانبه افتخارِ شرورانه‌ای می‌کرد، و اقدام نظامی را ابزاری عملاً روتین برای حل‌وفصل چالش‌های سیاست خارجی می‌دانست.

 

«تغییری که بتوانیم باورش کنیم»؛ یکی از اصلی‌ترین کلیدواژه‌های تبلیغات انتخاباتی اوباما، تغییرِ سیاست‌های دولت(های) قبلی در آمریکا بود (+)

ما در تعاملات خود با دیگر کشورها، لج‌باز و کوته‌بین شده بودیم؛ در برابر کارِ سخت و کُندِ ایجاد ائتلاف و اجماع مقاومت می‌کردیم. گوشمان به دیدگاه‌های دیگران بدهکار نبود. من اعتقاد داشتم امنیت آمریکا به تقویت اتحادهای ما و نهادهای بین‌المللی وابسته است. من اقدام نظامی را آخرین راه‌حل می‌دانستم، نه اولین راه‌حل. باید جنگ‌هایی را که در آن‌ها شرکت داشتیم، مدیریت می‌کردیم. اما من می‌خواستم این اعتقادِ کلی‌تر به دیپلماسی را نیز به بوته آزمایش بگذارم.

این کار را با تغییر لحن شروع کردیم. از ابتدای دولت من، اطمینان حاصل کردیم که هر بیانیه سیاست خارجی‌ای که کاخ سفید منتشر می‌کند، بر اهمیت همکاری بین‌المللی و عزم آمریکا برای تعامل با دیگر کشورها (اعم از بزرگ و کوچک) بر اساس منافع و احترام متقابل، تأکید داشته باشد. به دنبال روش‌های جزئی اما نمادینِ تغییرِ سیاست بودیم؛ مثلاً افزایش بودجه امور بین‌الملل در وزارت خارجه یا پرداخت تعهدات عقب‌افتاده‌ی آمریکا در سازمان ملل پس از چندین سال خودداری دولت بوش و کنگره‌ی تحت کنترل جمهوری‌خواهان از پرداخت برخی مبالغ.

همچنین طبق ضرب‌المثلی که می‌گوید ۸۰ درصدِ موفقیت صرفاً به «حضور پیدا کردن» مربوط است، به مناطقی از جهان سفر کردیم که دولت بوش با تمرکز تمامِ وقت و انرژی خود بر تروریسم و خاورمیانه، آن‌ها را نادیده گرفته بود. به ویژه هیلاری [کلینتون، وزیر خارجه آمریکا در دولت اول باراک اوباما] در همان سال اول، طوفان به پا کرد و با همان سرسختی‌ای که قبلاً [به ایالت‌های مختلف آمریکا می‌رفت و] برای انتخابات ریاست‌جمهوری تبلیغ می‌کرد، از قاره‌ای به قاره دیگر می‌رفت. با دیدن هیجانی که سفرهای او در پایتخت‌های خارجی به راه می‌انداخت، احساس می‌کردم که تصمیمم برای انتصاب وی به عنوان عالی‌رتبه‌ترین دیپلمات آمریکا کاملاً بجا بوده است. موضوع فقط این نبود که رهبران جهان با او به عنوان همتای خود رفتار می‌کردند، بلکه مسئله این بود که هر کجا می‌رفت، مردم حضور او در کشورشان را نشانه این می‌دانستند که واقعاً برای ما اهمیت دارند.

هیلاری کلینتون در طول چهار سال تصدی وزارت خارجه در دولت اول باراک اوباما، به ۱۱۲ کشور (آبی‌رنگ) جهان سفر کرد و از این نظر در تاریخ آمریکا رکورددار است؛ بسیاری از این سفرها به اذعان خود کلینتون در کتابش «انتخاب‌های سخت» برای متقاعد کردن دولت‌های مختلف به دادن رأی مثبت به قطعنامه‌های تحریمی آمریکا علیه ایران در سازمان ملل بوده است (+)


برای خواندن بخش‌های منتخبی از کتاب «انتخاب‌های سخت» نوشته‌ی هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا در دولت اول اوباما، از جمله بخش‌های مربوط به ایران، به کتاب‌خانه مشرق مراجعه کنید.


به تیم شورای امنیت ملی خود گفته بودم: «اگر می‌خواهیم کشورهای دیگر از [منافع و] اولویت‌های ما حمایت کنند، نمی‌توانیم به زور آن‌ها را مجبور کنیم این کار را بکنند. باید به آن‌ها نشان دهیم دیدگاه‌های آن‌ها را در نظر می‌گیریم؛ یا دست‌کم می‌توانیم آن‌ها را روی نقشه پیدا کنیم.» به نظر من خواسته‌ی مشترک همه مردم جهان است که شناخته شوند، شنیده شوند، هویتِ منحصربه‌فردشان به رسمیت شناخته و ارزشمند شمرده شود. من معتقد بودم این خواسته همان اندازه که درباره اشخاص صدق می‌کند، درباره کشورها و ملت‌ها نیز صادق است. اگر من این حقیقت اساسی را بهتر از برخی از رؤسای‌جمهور قبلی آمریکا درک می‌کردم، احتمالاً به این دلیل بود که بخش بزرگی از دوران کودکی‌ام را در خارج از کشور زندگی کرده‌ام و هنوز هم بخشی از خانواده‌ام در جاهایی زندگی می‌کنند که مدت‌هاست «عقب‌مانده» و «توسعه‌نیافته» تلقی می‌شوند. یا شاید هم به این دلیل بود که به عنوان یک آفریقایی-آمریکایی، تجربه کرده بودم که دیده نشدنِ کامل در داخل کشورِ خودم چه حسی دارد.

باراک اوباما که پدر و خانواده‌ی پدری‌اش اصالتاً مسلمان‌های کنیایی هستند (و هنوز هم بسیاری از اعضای خانواده‌اش در کنیا زندگی می‌کنند) در سفر سال ۲۰۰۶ خود به عنوان یک سناتور آمریکایی به شهر واجیر در شمال شرقی کنیا نزدیک مرز با سومالی، نحوه صحیح پوشیدن لباس سنتی مسلمان‌های سومالی را از شیخ محمد حسن (راست) می‌آموزد؛ این تصویر به خوبی نشان می‌دهد که اوباما حتی پیش از رسیدن به ریاست‌جمهوری هم به اهمیت ارتباط فرهنگی-مذهبی با مردم کشورهای دیگر واقف بوده است (+)

بازدید باراک اوباما (راست)، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، و هیلاری کلینتون (وسط)، وزیر خارجه وقت آمریکا، از مسجد سلطان حسن در شهر قاهره، پایتخت مصر، در سال ۲۰۰۹ (+)

به هر حال، به هر دلیلی که بود، من نشان دادم به تاریخ، فرهنگ و مردم جاهایی که به آن‌ها سفر می‌کردیم، علاقه‌مندم. بِن
[۴]
[رودز، معاون ارتباطات استراتژیک مشاور امنیت ملی آمریکا در دولت اوباما] به شوخی می‌گفت سخنرانی‌های خارج از کشورِ من را می‌توان در یک الگوریتمِ ساده خلاصه کرد: «(سلام به زبانِ آن کشور؛ معمولاً با تلفظِ بد.) سفر به این کشورِ زیبا که تأثیری پایدار بر تمدنِ جهان داشته، تجربه فوق‌العاده‌ای است. (یک مشت مثال.) تاریخِ دوستیِ میان دو ملتِ ما طولانی است. (قصه‌ای الهام‌بخش.) و این‌که آمریکا امروز این کشوری است که می‌بینیم، تا حد زیادی به دلیل نقشِ میلیون‌ها (اسمِ‌آن‌کشور+ی/یی+خط‌تیره+آمریکایی‌هایی
[۵]
) است که اجدادشان به سواحل ما مهاجرت کردند.»
شاید کلیشه‌ای و احساساتی بود، اما لبخندها و سرتکان‌دادن‌های مخاطبان خارجی نشان می‌داد که چنین اقدامات ساده‌ای در جهت به رسمیت شناختن آدم‌ها تا چه حد اهمیت دارد.

باراک اوباما (چپ) در کنار «تان سری شیخ اسماعیل محمد» امام جماعت مسجد ملی مالزی در شهر کوالالامپور، پایتخت این کشور، در سال ۲۰۱۴ (+)

باراک اوباما (راست) و میشل اوباما (چپ)، بانوی اول وقت آمریکا، در بازدید از مسجد استقلال در جاکارتا پایتخت اندونزی، در سال ۲۰۱۰، به توضیحات امام علی مصطفی یعقوب گوش می‌دهند (+)

نمای دیگری از بازدید باراک اوباما و همسرش از مسجد استقلال، بزرگ‌ترین مسجد جنوب شرقی آسیا (+)

به همین دلیل، ما سعی کردیم در تمام سفرهای خارجی من گشت‌وگذارهای خبرسازی داشته باشیم؛ چیزی که من را از هتل‌ها و دروازه‌های کاخ‌ها دور کند. می‌دانستم که توجهِ من به گشت‌وگذار در «مسجد آبی
[۶]
» استانبول یا بازدید از یک رستوران محلی در شهر هوشی‌مین
[۷]
[بزرگ‌ترین شهر ویتنام] تأثیر بسیار ماندگارتری از موضوعِ هر نشست دوجانبه یا کنفرانس مطبوعاتی‌ای روی شهروندان ترکیه یا ویتنام دارد. اما چیزی که به همان اندازه اهمیت داشت این بود که این بازدیدها به من فرصت می‌داد تا دست‌کم اندکی با مردم عادی تعامل داشته باشم؛ به جای مقامات دولتی و نخبگان ثروتمندی که در بسیاری از کشورها «بی‌خبر از اوضاع مردم» تلقی می‌شوند.

باراک اوباما پیش از ورود به مسجد سلطان احمد مشهور به «مسجد آبی» در استانبول، در سال ۲۰۰۹، کفش‌های خود درمی‌آورد (+)

باراک اوباما (دوم از راست) در کنار رجب طیب اردوغان (دوم از چپ)، نخست‌وزیر وقت ترکیه، به توضیحات امام جماعت مسجد سلطان احمد (چپ) درباره تاریخ این مسجد گوش می‌دهند (+)

با این حال، مؤثرترین ابزار دیپلماسی عمومی ما مستقیماً از کتاب راهنمای تبلیغات انتخاباتی‌ام بیرون آمد: در طول سفرهای بین‌المللی‌ام، تلاش می‌کردم با جوانان دیدار عمومی داشته باشم. اولین باری که این کار را امتحان کردیم، در نشست ناتو در شهر استراسبورگ
[۸]
[در فرانسه، مقر پارلمان اروپا] و با حضور بیش از سه هزار دانشجوی اروپایی، نمی‌دانستیم چه انتظاری باید داشته باشیم. آیا سروصدا می‌کردند و سخنرانی‌ام را قطع می‌کردند؟ آیا با پاسخ‌های طولانی و پیچیده‌ام آن‌ها را خسته می‌کنم؟ اما بعد از یک ساعت نشست فی‌البداهه در جمع مخاطبانی که با شور و هیجان از من در مورد همه چیز، از تغییرات اقیمی گرفته تا مبارزه با تروریسم، سؤال می‌کردند و نظرات طنزآلود خود را هم ارائه می‌دادند (از جمله این نکته که «باراک» در زبان مجاری به معنای «هُلو» است)، تصمیم گرفتیم این نوع جلسات را به ویژگی ثابت سفرهای خارجی‌ام تبدیل کنیم.

دیدارهای عمومی معمولاً به صورت زنده از شبکه‌های ملی کشورها پخش می‌شدند و چه در بوئنوس‌آیرس
[۹]
[پایتخت آرژانتین]، چه در بمبئی [در هند]، و چه در ژوهانسبورگ
[۱۰]
[در آفریقای جنوبی] بینندگان زیادی داشتند. از نظر مردم بسیاری از نقاط جهان، مشاهده این‌که رئیس دولت یک کشور خودش را در معرض سؤالات مستقیم شهروندان قرار بدهد، پدیده‌ای نو بود؛ و از هر سخنرانی‌ای که ممکن بود ایراد کنم، استدلال معنادارتری در دفاع از دموکراسی بود. با مشورتِ سفارت‌خانه‌های محلی‌مان، معمولاً از فعالان جوان گروه‌های به‌حاشیه‌رانده‌شده در کشور میزبان (مثل اقلیت‌های مذهبی یا قومی، پناهندگان، و دانشجویان دگرباش جنسی) برای شرکت در این جلسات دعوت می‌کردیم. می‌توانستم با دادن میکروفون به آن‌ها و فراهم کردن امکان تعریف داستان‌های زندگی‌شان، یک ملتْ تماشاگر را در جریان عادلانه بودنِ خوسته‌های آن‌ها قرار دهم.

ضیافت افطار باراک اوباما در اتاق شرقی کاخ سفید در ۲۲ ژوئن ۲۰۱۵ (۵ رمضان ۱۴۳۶ قمری) (+)

بازدید باراک اوباما از مرکز اسلامی بالتیمور (شامل مسجد الرحمه، مدرسه الرحمه، آکادمی قرآن الرحمه، و برخی ساختمان‌های دیگر) واقع در منطقه کانتونزویل در شهرستان بالتیمور در ایالت مری‌لند در آمریکا در سال ۲۰۱۶ (+)

قرآن‌های اهدایی روی صندلی‌هایی که برای نشستن اعضای دولت اوباما و سایر مهمان‌ها، در بازدید رئیس‌جمهور آمریکا از مرکز اسلامی بالتیمور آماده شده‌اند (+)

بازدید باراک اوباما از مسجد الرحمه در مرکز اسلامی بالتیمور در سال ۲۰۱۶، اولین بازدید او از یک مسجد در داخل آمریکا پس از گذشت هفت سال از آغاز ریاست‌جمهوری‌اش بود (+)

جوانانی که در این دیدارها با آن‌ها ملاقات می‌کردم، یک منبع دائمی الهام‌بخش برای شخص خودم بودند. گاهی مرا می‌خنداندند و گاهی به گریه‌ام می‌انداختند. با آرمان‌گرایی‌شان، یادآور سازمان‌دهندگان و داوطلبان جوانی بودند که من را به سمت ریاست‌جمهوری سوق دادند؛ و یادآور نقاط اشتراکی که وقتی یاد می‌گیریم ترس‌هایمان را کنار بگذاریم، با وجود مرزهای نژادی، قومی و ملی، ما را به هم پیوند می‌دهند. هرقدر هم که هنگام ورود به این جلسات احساس ناامیدی و دل‌سردی داشتم، باز هم موقع بیرون آمدن همیشه احساس می‌کردم انرژی خودم را بازیافته‌ام؛ انگار در یک چشمه خنک طبیعی غوطه‌ور شده باشم. با خودم می‌گفتم، تا وقتی مردان و زنان جوانی مثل این آدم‌ها در گوشه‌وکنار این کره خاکی وجود دارند، دلیل کافی برای امیدواری هست.

*          *          *

از زمانی که من روی کار آمده بودم، نگرش عمومی نسبت به آمریکا در سراسر جهان پیوسته بهبود یافته بود، و این نشان می‌داد که اقدامات دیپلماتیک اولیه ما نتیجه مطلوبی داشته است. این افزایش محبوبیت باعث می‌شد که هم‌پیمانان ما، که می‌دانستند شهروندانشان به رهبری ما اعتماد دارند، راحت‌تر بتوانند نیروهای نظامی خود را در افغانستان حفظ یا حتی بیش‌تر کنند. این باعث می‌شد من و «تیم گایتنر
[۱۱]
» [وزیر خزانه‌داری آمریکا در دولت اول باراک اوباما] هنگام هماهنگی برای واکنش بین‌المللی به بحران مالی اهرم فشار قوی‌تری داشته باشیم. پس از آن‌که کره شمالی آزمایش موشک‌های بالستیک خود را آغاز کرد، سوزان رایس
[۱۲]
[سفیر آمریکا در سازمان ملل در دولت اول باراک اوباما و مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور در دولت دوم او] توانست شورای امنیت را متقاعد به تصویب تحریم‌های شدید بین‌المللی [علیه کره شمالی] کند؛ تا اندازه‌ای به خاطر مهارت و سرسختی خودش، اما به گفته‌ی خودش، تا اندازه‌ای هم به این دلیل که «بسیاری از کشورها می‌خواهند خودشان را همسو با شما [اوباما] نشان بدهند.»

سوزان رایس (مرکز تصویر) نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل، به اوباما گفته بود بخشی از دلیل تصویب تحریم‌های مدنظر آمریکا علیه کره شمالی در سازمان ملل این بوده که بسیاری از کشورها می‌خواسته‌اند خودشان را همسو با اوباما نشان بدهند (+)

اما به هر حال، تملقِ دیپلماتیک هم در رسیدن به نتیجه، محدودیت‌هایی داشت. در نهایت، آن‌چه سیاست خارجی هر کشوری را تعیین می‌کرد عبارت بود از منافع اقتصادی، موقعیت جغرافیایی، اختلافات قومی و مذهبی، مناقشه‌های ارضی، افسانه‌های هنگام بنیانگذاری، مصیبت‌های ماندگار، و خصومت‌های دیرینه؛ و مهم‌تر از همه، الزامات افرادی که قدرت را در اختیار داشتند و به دنبال حفظ آن بودند. به ندرت پیش می‌آمد که رهبری خارجی صرفاً به محرک‌های اخلاقی واکنش نشان دهد. آن‌هایی که در رأس حکومت‌های سرکوبگر قرار داشتند در اکثر موارد می‌توانستند با خیال راحت افکار عمومی را نادیده بگیرند. برای پیشروی در دشوارترین موضوعات سیاست خارجی، به نوع دومی از دیپلماسی نیاز داشتم: دیپلماسیِ پاداش‌ها و مجازات‌های ملموس برای تغییر محاسبات رهبران سرسخت و ستمگر. در سال اول ریاست‌جمهوری‌ام، به طور خاص، تعامل با رهبران سه کشور (ایران، روسیه و چین) به من نشان داد که این کار چه‌قدر دشوار است.

از میان این سه کشور، ایران کم‌ترین چالش جدی را برای منافع طولانی‌مدت آمریکا مطرح می‌کرد، اما جایزه «فعال‌ترین دشمن» را از آن خود کرد. ایران، وارث امپراتوری‌های بزرگ پارس در دنیای باستان که زمانی کانون علم و هنر در طول دوران طلایی اسلام بود، سال‌های سال بود که در ذهن سیاست‌گذاران آمریکا چندان جایگاهی نداشت. با توجه به وجود ترکیه و عراق در مرزهای غربی، و افغانستان و پاکستان در شرق ایران، این کشور عموماً صرفاً یکی دیگر از کشورهای فقیر خاورمیانه تلقی می‌شد که قلمروش به خاطر درگیری‌های داخلی و قدرت گرفتن کشورهای اروپایی کوچک شده است.

با این حال، سال ۱۹۵۱، پارلمان سکولار و چپ‌گرای ایران اقدام به ملی کردن میدان‌های نفتی این کشور کرد تا منافعی را از آنِ خود کند که زمانی به جیب دولت انگلیس می‌رفت؛ که بیش‌ترین سهام را در بزرگ‌ترین شرکت تولید و صادرات نفت ایران در اختیار داشت. انگلیسی‌ها که از اخراج شدن از حوزه نفت ایران ناراضی بودند، برای جلوگیری از تحویل نفت ایران به خریداران احتمالی، اقدام به محاصره دریایی این کشور کردند. همچنین دولت [دوایت] آیزنهاور
[۱۳]
[رئیس‌جمهور آمریکا بین سال‌های ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۱ – ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۹ شمسی] را متقاعد کردند که دولت جدید ایران به سمت شوروی متمایل است؛ که به این ترتیب، آیزنهاور مجوز عملیات آژاکس را صادر کرد: کودتایی که سی‌آی‌ای و ام‌آی۶ آن را مهندسی کرده بودند و منجر به سرنگونی [محمد مصدق] نخست‌وزیرِ به‌طریق‌دموکراتیک‌انتخاب‌شده‌ی ایران و تثبیت قدرت در دستان شاه جوان این کشور، محمدرضا پهلوی، شد.

«عملیات برای انتصاب یک دولت طرفدار غرب در ایران///مسئول: تأییدشده توسط رئیس‌جمهور، وزیر خارجه و مدیر اطلاعات مرکزی در تاریخ ۱۱ جولای ۱۹۵۳ [۲۰ تیر ۱۳۳۲ شمسی]///هدف: مصدق، نخست‌وزیر [ایران]، و دولتش///اهداف: استفاده از روش‌های قانونی، یا شبه‌قانونی، برای سرنگون کردن دولت مصدق؛ و جایگزینی آن با دولتی طرفدار غرب به رهبری [محمدرضا] شاه و نخست‌وزیری [فضل‌الله] زاهدی///اقدام سی‌آی‌ای: طرح اقدام در چهار مرحله اجرا شد:…»؛ تصویر منتسب به مجوز دولت آمریکا برای اجرای عملیات آژاکس و کودتای ۲۸ مرداد در ایران؛ متن کامل‌تر این سند را می‌توانید (به زبان انگلیسی) از این‌جا بخوانید (+)

«ز جنبش توده‌ها شاه فراری شده»؛ «مرگ بر شاه خائن»؛ (متن انگلیسی) «یانکی [آمریکایی] برگرد خانه»؛ پاک کردن شعارهای ضدشاه از روی دیوار در تهران در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۳۳۲، پس از کودتای ۲۸ مرداد؛ فضل‌الله زاهدی، نخست‌وزیری که جایگزین مصدق شد، پس از کودتا دستور داده بود این‌گونه شعارها را از روی دیوار پاک کنند (+)

کرمیت روزولت نوه‌ی تئودور روزولت، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، و رئیس وقت بخش آسیا-خاور نزدیک در سی‌آی‌ای که فرمانده میدانی عملیات آژاکس بود و شخصاً با نام جعلی «جیمز لاکریج» برای مدیریت کودتا به ایران سفر کرد؛ جالب است بدانید  روزولت که بعد از موفقیت‌آمیز بودن کودتا، مخفیانه از آیزنهاور «مدال امنیت ملی» را هم دریافت نمود، اعتراف کرده که آمریکا به «معترضان» در ایران رشوه داده تا برای بدنام کردن مصدق و حامیانش، به نمادهای شاه حمله کنند و همزمان شعارهایی در حمایت از مصدق بدهند (+)

شعبان جعفری (مرکز تصویر) مشهور به «شعبان بی‌مخ» یکی از طرفداران شاه بود که از سی‌آی‌ای پول می‌گرفت تا مردم را علیه مصدق و در طرفداری از شاه بشوراند (+)

شادی حامیان شاه پس از موفقیت‌آمیز بودن کودتای ۲۸ مرداد (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› آمریکا چگونه در یک کشور کودتا می‌کند

›› سیا در یک قرن گذشته چند بار کودتا کرده است

›› آیا ترامپ می‌تواند کودتای ۲۸ مرداد را تکرار کند؟


آن‌چه خواندید، قسمت سوم از ترجمه منتخب کتاب «سرزمین موعود» نوشته‌ی باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا بود. قسمت‌های بعدی این مجموعه به زودی در مشرق منتشر خواهند شد. قسمت‌های قبلی این مجموعه گزارش را می‌توانید از لینک‌های زیر بخوانید:

روابط مالکی با تهران نشان‌دهنده قدرت استراتژیک ایران در منطقه بود

نگرانی روسیه درباره سپر موشکی‌مان در اروپا را به موضوع ایران گره زدم


برای مطالعه ترجمه‌های قبلی مشرق از کتاب‌های مهم بین‌المللی، از جمله کتاب «اتاقی که اتفاق آن‌جا افتاد» نوشته جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا در دولت دونالد ترامپ، و کتاب «انتخاب‌های سخت» نوشته هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق آمریکا در دولت اول باراک اوباما، می‌توانید به کتاب‌خانه مشرق مراجعه کنید.

 



[۱]
سرزمین موعود (کتاب) لینک


[۲]
Barack Obama memoir tops Michelle’s in first-day sales Link


[۳]
George W. Bush Link


[۴]
Ben Rhodes (White House staffer) Link


[۵]
مثلاً «مکزیکی-آمریکایی» یا «کوبایی-آمریکایی»


[۶]
مسجد سلطان احمد لینک


[۷]
Ho Chi Minh Link


[۸]
Strasbourg Link


[۹]
Buenos Aires Link


[۱۰]
Johannesburg Link


[۱۱]
Timothy Geithner Link


[۱۲]
Susan Rice Link


[۱۳]
Dwight D. Eisenhower Link



منبع خبر

کتاب باراک اوباما؛ انگلیسی‌ها از حرص نفت، دولت مصدق را سرنگون کردند/ نقش مستقیم دولت آمریکا و سی‌آی‌ای در کودتای ۲۸ مرداد +عکس و فیلم بیشتر بخوانید »

اوباما: اینترنت بزرگ‌ترین تهدید علیه دموکراسی ماست

اوباما: اینترنت بزرگ‌ترین تهدید علیه دموکراسی ماست



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، در سال ۲۰۰۸ «باراک اوباما» بخوبی از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی برای ورود خود به کاخ سفید استفاده کرد و بعد از آن هم همچنان از اینترنت برای پیشبرد اهدافش بهره برد؛ اما حالا می‌گوید اینترنت و شبکه‌های اجتماعی به ایجاد بزرگترین تهدید علیه آنچه دموکراسی آمریکا می‌خواند، کمک کرده است.

بیشتر بخوانید:

بزرگترین تهدید برای دموکراسی آمریکا از دیدگاه اوباما

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از پایگاه خبری «وکس» او این نظر را در چهار سال گذشته بعد از خروجش از کاخ سفید تکرار کرده اما سخنانش به طور مداوم تندتر می‌شود. بنا بر این گزارش، اوباما به وضوح زنگ خطر را به صدا درآورده اما مشخص نیست چه برنامه‌ای برای مقابله با آن دارد.

بیشتر بخوانید:

ترامپیسم بدون ترامپ ادامه می‌یابد؟

او در جدیدترین انتقاد خود در مصاحبه با «جفری گلدبرگ»، سردبیر آتلانتیک درباره فضایی رسانه‌ای گفت که تحت سلطه نه تنها فیس‌بوک بلکه فاکس نیوز قرار دارد و واقعیت تحریف شده را در مقابل مردم آمریکا قرار می‌دهد. رئیس‌جمهور سابق آمریکا می‌گوید مردم این کشور دیگر مجموعه‌ای از واقعیت‌های مشترک ندارند. بنا بر این گزارش، این ارزیابی بین بسیاری از منتقدان اکوسیستم تلویزیون و اینترنت رایج است اما استدلال عملی و سازنده‌ای درباره نحوه پاسخگویی به آن وجود ندارد. اوباما هم در این مصاحبه راهکاری معرفی نمی‌کند.

او در ابتدا به تئوری توطئه راست تندرو موسوم به «کیواِنان» اشاره می‌کند و می‌گوید بسیاری از مردم آمریکا حزب دموکرات را در خط مقدم حلقه پیدوفیل می‌دانند.

گلدبرگ از او می‌پرسد که آیا معتقد است این معماری جدید و بدخواهانه اطلاعات، قوس اخلاقی را از عدالت دور می‌کند، او در پاسخ می‌گوید: «فکر می‌کنم این بزرگ‌ترین تهدید برای دموکراسی ماست». اوباما در ادامه توضیح می‌دهد که بیشتر نگرانی او بخصوص درباره اینترنت است (که به وضوح می‌گوید که معتقد است از بین رفتنی نیست) و پلتفرم‌های بزرگی که بیشتر اینترنت را برای اکثر افراد طبقه‌بندی و توزیع می‌کنند.

بیشتر بخوانید:

اوباما: کشور به شدت از هم گسیخته / ترامپ: قانون اساسی آمریکا فرو پاشیده است

اوباما در ادامه می‌گوید: من شرکت‌های فناوری را کاملاً مسئول نمی‌دانم زیرا آن‌ها قبل از شبکه‌های اجتماعی بودند. آن (اینترنت) از قبل بود اما شبکه‌های اجتماعی آن را توربوشارژ کردند. من بیشتر این افراد را می‌شناسم. با آن‌ها درباره آن (اینترنت) صحبت کرده‌ام. بیشتر اصرار دارند که مثل یک شرکت تلفن عمل می‌کنند، فکر نمی‌کنم این (ادعا) قابل دفاع باشد.

او در ادامه درباره نواقص قانونی در ارتباط با نحوه کار این شرکت‌ها و چیزهایی که به مخاطبان خود ارائه می‌کنند، می‌گوید و معتقد است قبل از بدتر شدن شرایط باید دیر یا زود به این نواقص قانونی پرداخته شود. به گفته او وقتی با استفاده از متن می‌شود به دروغ‌گویی و انتشار تئوری توطئه پرداخت با استفاده از ابزارهای دیگر مثل صدا و تصویر این تاثیر چند برابر می‌شود.

وی می‌افزاید اگر توانایی تشخیص چیزهای درست از غلط وجود نداشته باشد، آن زمان دموکراسی عمل نخواهد کرد و بحران معرفتی ایجاد خواهد شد.

گرچه انتقاد اوباما از فاکس نیوز و «روپرت مرداک» غول رسانه‌ای و مالک این شبکه به دوران قبل از حضورش در کاخ سفید بازمی‌گردد و زمانی که آنجا بود هم ادامه پیدا کرد، او در هشت سال ریاست‌جمهوری خود رابطه خوبی با صنعت فناوری داشت. مدیران گوگل در دوره او با کارکنان کاخ سفید جلسات مکرر داشتند و زمان نزدیک به پایان ریاست‌جمهوری او وال استریت ژورنال گزارش داد که منصوبان سیاسی اتهامات درباره نقض مقررات از سوی این شرکت را نادیده گرفتند.

منبع: فارس



منبع خبر

اوباما: اینترنت بزرگ‌ترین تهدید علیه دموکراسی ماست بیشتر بخوانید »