بازی دراز

امروز همه ما مدیون خون شهدا و جانفشانی های رزمندگان هستیم

همه ما مدیون خون شهدا و جانفشانی‌های رزمندگان هستیم


به گزارش مجاهدت از‌ دفاع‌پرس از کرمانشاه، «مرادعلی تاتار» فرماندار شهرستان قصرشیرین امروز در جلسه هماهنگی صعود به ارتفاعات بازی دراز که در سالن جلسات فرمانداری این شهرستان برگزار شد اظهار داشت: مراسم بزرگداشت بازی‌دراز، در ابتدا استانی بود اما با ساخت یادمان این منطقه در ارتفاعات و سراسری شدن صعود به این ارتفاعات شاهد کشوری شدن این برنامه شدیم.

 فرماندار قصرشیرین گفت: سالگرد عملیات بازی‌دراز فرصتی برای معرفی استان کرمانشاه و شهرستان مرزی قصرشیرین است زیرا صعود به ارتفاعات بازی دراز یک برند است که باید از آن به نحو مطلوب استفاده کنیم.

وی بیانداشت: استان کرمانشاه هشت سال درگیر جنگ بود ولی در معرفی جنگ ضعیف عمل کرده که مراسم صعود سراسری هزاران تن از بسیجیان به این ارتفاعات فرصتی برای استفاده از این مهم جهت معرفی مناطق عملیاتی این منطقه و رشادت های رزمندگان و شهدای شاخص آن است.

فرماندار شهرستان قصرشیرین در ادامه گفت: با توجه به حضور زایرانی از سراسر کشور در این منطقه ما آمادگی لازم را برای اسکان زایرانی که قرار است در قصرشیرین حضور و اسکان یابند داریم و تمهیدات لازم توسط دستگاه های لازم اندیشیده شده است.

وی گفت: امروز همه ما مدیون خون شهدا و جانفشانی های رزمندگان هستیم و باید فضاسازی و آذین بندی لازم را توسط شهرداری و دستگاه های فرهنگی انجام دهیم.

تاتار بر استفاده از ظرفیت سالن های ورزشی، مدارس و زایرسراها برای اسکان زایران و راهیان نور تاکید کرد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

همه ما مدیون خون شهدا و جانفشانی‌های رزمندگان هستیم بیشتر بخوانید »

«راهیان نور» به روایت یادمان‌های دفاع مقدس جنوب کشور

«راهیان نور» به روایت یادمان‌های دفاع مقدس جنوب کشور


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، اردو‌های راهیان نور از وقتی تشکیل شد، همراه خود بسیاری از میراث گرانبهای ۸ سال دفاع مقدس را به دوش کشید و هرساله در ایام کاروان‌های زیارتی راهیان نور یاد آن‌ها را زنده کرد. در هر منطقه، یادمانی به یاد حماسه‌های رزمندگان اسلام برپا شد و تکه‌ای از پازل تاریخ جنگ را تشکیل داد.

در واقع مناطق عملیاتی یا یادمانی جنگ تحمیلی به نقاطی اطلاق می‌شود که در آن چندین عملیات مهم انجام شده و به طبع آن رشادت‌های بسیاری در آن مکان صورت پذیرفته است. این مناطق به طور کلی به سه محور تقسیم شده است که عبارتند از: مناطق عملیاتی شمالغرب کشور شامل: سنندج، دالانی، دزلی، مریوان، بانه، سردشت، پیرانشهر و… مناطق عملیاتی غرب کشور شامل: پاوه، ارتفاعات بازی دراز، سومار، تنگه مرصاد، قصرشیرین، پادگان ابوذر، قوچ سلطان، بانه. مناطق عملیاتی جنوب کشور شامل: شلمچه، طلائیه، فکه، پادگان دوکوهه، فتح المبین، اروندکنار، هویزه، مسجد جامع خرمشهر، چزابه، دهلاویه.

هم‌اکنون فصل راهیان نور جنوب کشور است و زائران کاروان‌های راهیان نور حماسه‌های این مناطق را مرور می‌کنند. به بهانه فصل خوشایند این عاشقی در جنوب کشور و روز ملی راهیان نور یعنی بیستم اسفندماه و روز‌های اوج اعزام کاروان‌های مختلف معرفی یادمان‌های مربوط به آن خالی از لطف نیست. برخی یادمان‌های جنگ تحمیلی در جنوب کشور به شرح زیر است:

«یادمان شلمچه»

شلمچه منطقه‌ای در حد فاصل شهر‌های خرمشهر و بصره واقع شده است که بخشی از آن درخاک ایران و بخشی از دیگر در خاک عراق قرار دارد. مرز‌های سرزمینی شلمچه از شمال به کانال ادب و پاسگاه بوبیان از جنوب به اروند رود از شرق به نهر عرایض و از غرب به کانال زوجی محدود می‌شود. شلمچه یکی از محور‌های هجوم دشمن در ۲۱/۶/۵۹ به شلمچه خرمشهر بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی رژیم بعثی عراق با توجه به نزدیکی بندر خرمشهر به مرز و وجود کنسول‌گری عراق در این شهر به جمایت از گروه‌های ضد انقلاب از جمله گروه موسوم به خلق عرب پرداخت. پشتیبانی تجهیزاتی رژیم بعث از این گروه اقدامات مختلف تروریستی را در پی داشت که مواردی مانند ترور اشخاص، ارسال مهمات، بمب‌گذاری، حمله مسلحانه به مراکز نظامی و اقتصادی و گلوله‌بازان پاسگاه‌ها را شامل می‌شد.

رزمندگان اسلام با اجرای عملیات کربلای ۵ در دی ماه ۱۳۶۵، این مواضع را در هم شکستند و شلمچه را آزاد کردند که به پاس رشادت و شهادت رزمندگان اسلام بنای یادبودی در این منطقه ایجاد شده است. هر چند در پایان جنگ بار دیگر این منطقه را دشمن تصرف کرد، اما این شهدا و ایثارگران بودند که سرزمین شلمچه را باز ستادند، تا جای قدم‌های علی‌بن موسی‌الرضا علیه‌السلام در هنگام ورود به ایران همچنان زیارتگاه باشد.

از دیگر مواضع پدافندی دشمن در این منطقه کانال زوحی بود کانال دو ردیفه‌ای به طول تقریبی هشت کیلومتر و عرض چهل متر و شامل دوشاخه بیست متری که به فاصله چهار متر از یکدیگر قرار می‌گرفتند کانال شمالی جنوبی زوجی از یک طرف به کانال پرورش ماهی و از سمت دیگر به اروند صغیر متصل بود. دو ردیف دژ با مواضع نونی شکل در غرب نهر دوعیجی نیز از پیشرفته‌ترین طرح‌های پدافندی بود که توسط کارشناسان غربی طرح‌ریزی و در اختیار صدام قرار داده شد. ایجاد مواضع نونی در این نقطه باعث شد قوت خطوط پدافندی در این منطقه استحکام بیشتری نسبت به تمام خطوط پدافندی عراق داشته باشد.

در طول جنگ منطقه شلمچه صحنه عملیان‌های بیت‌المقدس، رمضان، پشتیبانی والفجر ۸، مربلای چهار، کربلای پنج، کربلای هشت و بیت‌المقدس ۷ بود که در این میان نبرد کربلای پنج از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. این یادمان در یک کیلومتری شمال گمرک خرمشهر و پاسگاه شلمچه و در نزدیکی محل تلاقی جاده امام رضا و جاده شهید کاظمی قرار دارد.

«یادمان طلائیه»

حدود ۴۵ کیلومتری جاده اهواز- خرمشهر سه راهی طلائیه قرار گرفته است یک جاده فرعی به سمت غرب و تا نزدیکی مزر ایران و عراق شما را به پاشگاه طلاییه می‌رساند که این نقطه تا شعاع چند کیلومتری منطقه طلاییه نامیده می‌شود. طلاییه یکی از محور‌های مهم عملیاتی خیبر و بدر بوده است که بعد از دفاع مقدس مقری برای جستجوی پیکر مطهر شهدا در این منطقه دایر شد، در یکی از این حسینیه ابوالفضل (ع) بنا شده که به عنوان یادمان شهدای این منطقه اکنون میزبان زائران کربلای طلاییه است.

پس از پایان جنگ در این مکان مقری برای جست‌وجوی پیکر مطهر شهدا دائر شده است و در مکانی که تعداد زیادی از شهدا کشف شد حسنیه‌ای به نام حسینیه حضرت عباس (ع) بنا شد که در آن پنج شهید گمنام به خاک سپرده شده است این یادماندر هشت کیلومتری غرب پاسگاه طلائیه قدیم و در منتهی‌الیه جنوب غربی مرز در نزدیکی قسمت دال طلائیه واقع شده است و در فاصله ۳۰۰ متری سه راهی شهادت طلائیه قرار دارد. علی‌رغم آنکه عملیات اکتشاف نفت این مناطق را تا حدی دست خوش تغییر کرده است، اما دژ‌ها و خاکریز‌های عملیاتی در جنوب و غرب این یادمان هنوز مشهود است.

«یادمان دهلاویه»

روستایی در جنوب غربی بستان و جنوب رود سابله که در ضلع شمالی حاده بستان سوسنگرد قرار دارد که در جریان هجوم دشمن، پس از ۱۰ روز دفاع سرسختانه در تاریخ ۲۴/۷/۵۹ اشغال شد. مدافعان دهلاویه ۱۰ روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت کردند تا اینکه در ۲۴ آبان ۵۹ توانی برای مقاومت باقی نماند و دشمن با اشغال دهلاویه خود را به سوسنگرد رسانید.

در طی عملیات‌های رزمندگان، ستاد جنگ‌های نامنظم به فرماندهی شهید مصطفی چمران تلاش‌هایی برای آزادی مناطق اشغال شده انجام دادند و سرانجام در تاریخ ۲۷/۶/۶۰ در عملیاتی به نام آیت‌الله مدنی (اولین شهید محراب در تبریز) دهلاویه آزاد شد. در نزدیکی این روستا یادمانی واقع شده که محل شهادت دکتر چمران (وزیر دفاع و نماینده مجلس) به همراه تنی چند از همرزمانش می‌باشد. هر چند زیارت قبور خواهران معصومی که به صورت جمعی مدفون این سرزمین شدند نیز خالی از لطف نیست.

این یادمان علاوه بر کتابخانه نمایشگاهی نیز دارد که تصاویر و اسناد دوران کودکی نوجوانی و جوانی و مبارزات دکتر چمران در لبنان، همچنین تصاویر ایشان در جبهه‌های نبرد تا لحظه شهادت در آن به نمایش گذاشته شده است. رهبر معظم انقلاب در پنجم فروردین سال ۸۵ با حضور در مشهد شهید چمران و مزار شهید گمنام رنگ و بوی خاصی به این مکان دادند.

«یادمان هویزه»

شهر هویزه یکی از جنوبی‌ترین شهر دشت آزادگان و مرکز بخش هویزه یا هوزگان است در ۱۰ کیلومتری جنوب غربی سوسنگرد قرار دارد. دشمن در آغاز جنگ با اشغال شمال و شرق هویزه، عملا آن را محاصره کرد. با آغاز جنگ هویزه آخرین شهر در دشت آزادکان بود که به اشغال ارتش عراق درآمد نیرو‌های عراقی پس از پیشروی در منطقه سوسنگرد و کرخه نور عملا هویزه را در محاصره داشتند، اما برای اشغال آن تعجیل نمی‌کردند تا اینکه عملیات نصر در ۱۰ دی‌ماه سال ۵۹ آغاز و در اولین مرحله یک تیپ عراقی منهدم شد، اما مراحل بعدی عملیات با ناکامی رو به رو شد. با کاهش تدریجی توان مدافعان دشمن در روز ۱۸ دی سال ۵۹ خود را به کرخه نور رساند و نیرو‌های خودی برای جلوگیری از نفوذ دشمن به شمال کرخه نور ناچار شدند حین عقب نشینی پل واقع در روستای حمودی فردوس را تخریب کنند.

در روز ۲۱ دی‌ماه حدود ۵۰ تانک دشمن در نزدیکی روستای ساریه موضع گرفتند و در جنوب شرقی هویزه نیز نیرو‌های دشمن تا دو کیلومتری شهر پیشروی کرده و شهر را زیر آتش خود گرفتند در روز ۲۳ دی ماه یک گردان تانک یک گردان پیاده از ارتش عراق در یک کیلومتری شرق هویزه محاصره را کامل‌تر کردند نیرو‌هایی هم که از دو روز قبل در نزدیکی روستای ساریه مستقر بودند جاده را در اختیار گرفتند در روز ۲۵ دی‌ماه در حالی که هویزه زیر آتش قوای دشمن بود یک گردان پیاده عراق نیز خود را به روستای ساریه رساند و در آنجا مستقر شد. هویزه همچنان در اشغال بود که در تاریخ ۱۹ اردیبهشت سال ۶۱ با عقب نشینی دشمن در مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس آزاد شد.

«یادمان فتح‌المبین»

یادمان شهدای فتح المبین در هشت کیلومتر شمال غربی شوش و در غرب رودخانه کرخه قرار دارد در این منطقه تعدادی از رزمندگان قرارگاه فجر که به فرماندهی شهید مجید بقایی شش روز مانده به عملیات فتح‌المبین قصد رخنه از ۹ شیار به سنگر‌های دشمن را داشتند بعد‌ها به نام شیار‌های المهدی شیخی شلیکا خنگ محلات شیرعلی سلطانی شهید میرزایی و شهید ترکی معروف شدند. باسنگر‌های کمین دشمن درگیر شده و تعداد زیادی از آن‌ها در این شیار‌ها به شهادت رسیدند.

در اولین روز‌ها‌ی جنگ، دشمن تا پشت رودخانه کرخه جلو آمد و در حاشیه کرخه که مشرف به شهر شوش و جاده اندیمشک اهواز بود مستقر شد. حضور رزمندگان اسلام در این جبهه، با شکل‌گیری خط دفاعی و اجرای عملیاتی تحت عنوان امام مهدی علیه‌السلام در سال ۱۳۶۰، مقدمه اجرای عملیات فتح‌المبین شد.

در ۱۹ دی‌ماه سال ۸۱ مردم شهید پرور شهرستان شوش هشت شهید گمنام را تشییع و در این یادمان به خاک سپردند در کنار آن‌ها نیز برخی از شیار‌های عملیاتی به صورت بازسازی شده قرار دارند که یادآور نبرد حماسی رزمندگان در این منطقه است.

«یادمان فکه»

فکه منطقه‌ای بیایانی در شمال غرب استان خوزستان و جنوب شرقی استان ایلام است که از حنوب به چزابه و شهر بستان از شرق به ارتفاعات میشداق و رقابیه از شمال غرب به عین خوش و شهر موسیان از شمال شرق به برقازه و از غرب به استان دارالعماره عراق منتهی می‌شود. فکه به دوبخش شمالی و جنوبی تقسیم یم‌شود که بخش جنوبی آن جزء استان خوزستان و شهرستان دشت آزادگان محسوب می‌شود و بخش شمالی آن جزء استان اسلام و از توابع شهرستان دهلران است.

منطقه فکه رملی و سرزمین شن‌های روان است. دشمن بعد از اشغال منطقه در آن، ۱۶ رده موانع در مقابل رزمندگان اسلام ایجاد کرده بود. در عملیات و الفجر مقدماتی رزمندگان پس از نبردی سخت در محاصره دشمن افتادند و عده‌ای از نیرو‌ها نیز مجبور به عقب‌نشینی شدند. این منطقه مزین به خون شهدای عملیات‌های والفجر مقدماتی، والفجر یک و سرداران شهید همچون حسن باقری، مجید بقایی و سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی و همچنین شهدای بزرگوار تفحص است.

مقتل شهدای فکه بین پاسگاه فکه و چزابه و درغرب پاسگاه طاووسیه و در سه کیلومتری جاده فکه-چزابه قرار دارد در این مقتل بخشی از زمین به صورت بکر و به صورت رملی با سیم خاردار محصور شده و به عنوان معبری امن ازمناطق آلوده اطراف خود جدا شده است. علاوه بر راهیان نور این قتلگاه همه ساله در ایام محرم و عاشورای حسینی میزبان عزاداران حسینی است.

«تنگه چزابه»

چزابه منطقه‌ای است در ۱۷ کیلومتری شمال غربی شهر بستان به عرض متغیر دو تا چهار کیلومتر که از شمال به منطقه فکه از جنوب به شهر بستان و از غرب به خط مرزی ایران و عراق از شمال شرق به ارتفاعات میشداق محدود می‌شود. بین تپه‌های رملی و هور الهویزه و بر سرجاده مرزی فکه-بستان قرار دارد. دو جاده نظامی در دو سوی آن قرار دارد، جاده‌ای در خاک ایران که چزابه را به فکه متصل می‌کند و جاده دیگری که به شهر العماره عراق متصل می‌شود، دهانه این تنگه ۵/۱ کیلومتر می‌باشد و لذا از جنبه نظامی بسیار مهم و استراتژیک است. تنگه چزابه یکی از ۵ معبر اصلی هجوم ارتش عراق در ابتدای جنگ به خوزستان بود که در عملیات طریق القدس با رمز مقدس یا حسین بن علی علیه‌السلام در آذر ماه ۱۳۶۱ آزاد شد.

در جریان عملیات خیبر نیز به منظور فریب دشمن عملیات ایذایی والفجر ۶ در تنگه چذابه و دشت چیلات صورت گرفت که متاسفانه قریب به ۴۰۰ نفر از رزمندگان اسلام در این عملیات مفقودالاثر شدند اکنون یادمان شهدای چزابه که در محل تنگه چزابه و در غرب جاده فکه بستان قرار دارد میزبات هشت شهید گمنام این منطقه است.

«اروند کنار»

یکی از بخش‌های شبه جزیره آبادان است که در ۴۸ کیلومتری جنوب شرق آبادان و در انتهای جاده آبادان اروندکنار واقع شده است. از آغاز تشکیل کشور عراق در پایان جنگ جهانی اول همواره ادعا‌های غیرحقوقی این کشور بر مالکیت کامل اروند رود از مباحث اصلی اختلافات مرزی ایران و عراق بود که سرانجام بر اساس معاهده ۱۹۷۵ الجزایر ژرفگاه رودخانه به عنوان خط مرزی تعیین شد.

این منطقه شاهد یکی از موفق‌ترین و بزرگترین نبرد‌های دوران دفاع مقدس است. در عملیات والفجر ۸ غواصان خط‌شکن شبانه از اروندرود گذشته، خط دشمن را شکسته و موفق به آزاد سازی منطقه فاو شدند این عملیات ضربه مهلکی بر ارتش بعث عراق وارد کرد.

«پاسگاه زید»

وقتی در جاده اهواز خرمشهر از ایستگاه حسینیه به سمت غرب (جاده شهید کاظمی) برویم پس از طی مسافتی به مزار تعدادی از شهدای گمنام عملیات رمضان می‌رسیم، منطقه زید و ایستگاه حسینیه از محور‌های مهم هجوم دشمن به خوزستان بود که عراق از این طریق به جاده اهواز- خرمشهر دست یافت. این منطقه یکی از محور‌های مهم عملیات‌های بزرگی مانند بیت‌المقدس و کربلای ۴ و ۵ بوده است.

«پادگان دو کوهه»

این پادگان در فاصله ۷ کیلومتری شمال شهر اندیمشک و ۱۶۰ کیلومتری شهر اهواز قرار دارد. این پادگان در دوران دفاع مقدس در منطقه جنوب به عنوان مهمترین پایگاه آماده سازی رزمندگان اسلام به شما می‌رفت. دو کوهه، عقبه عملیات فتح‌المبین بود ودر طول دوران دفاع مقدس میزبان نیرو‌ها از لشگر‌های متفاوت و بالاخص لشگر حضرت رسول (ص) از تهران بود.

دوکوهه قبل از انقلاب پادگان پشتیبانی لشکر ۹۲ زرهی و یگان‌های نظامی جنوب غرب کشور بود و ساختمان‌هایی نیمه‌ساز برای نرو‌های پادگان وجود داشت با شروع جنگ این پادگان در اختیار سپاه پاسداران قرار گرفت. این مکان محل استقرار سرداران شهید، چون احمد متوسلیان، ابراهیم همت، رضا چراغی، عباس کریمی، دستواره، محسن وزوایی، سعید مهتدی و سعید سلیمانی و بسیاری از رزمندگان اسلام بوده است.

در فاصله دو کیلومتری جنوب غربی دوکوهه حسینیه گردان تخریب واقع است که حسینیه حضرت زهرا نام گرفته و چادر‌های رزمندگان تخریبچی در کنار آن مستقر بود. مقر این رزمندگان به علت تمرین‌های ویژه و سخت‌تر دور از سایر گردان‌ها قرار داشته است پس از ربوده شدن حاج احمد متوسلیان فرمانده تیپ محمد رسول الله در لبنان پادگاه دوکوهه به نام پادگان حاج احمد متوسلیان تغییر نام یافت.

«پادگان گلف» (منتظران شهادت)

ستاد عملیات جنوب یا پایگاه منتظران شهادت در اهواز، در دوران دفاع مقدس به عنوان مرکز فرماندهی جنگ، محور‌های عملیاتی خوزستان را اداره می‌کرد. این پایگاه که ساختمان‌های متعدد و محکمی داشت در قبل از انقلاب با عنوان باشگاه کلف مورد استفاده وسایل ورزشی اتباع آمریکایی قرار می‌گرفت بعد از انقلاب کارمندان شرکت نفت برای حفاظت از لوله‌ها و تاسیسات نفتی جنوب در برابر خرایکاری‌های ضدانقلاب برای مدتی در این باشگاه مستقر شدند پس از مدتی حفاظت از تاسیسات به سپاه پاسداران واگذار شد و باشگاه محل استقرار آن‌ها شد.

این ستاد در سال ۱۳۵۹ فعال شد تشکیل اتاق جنگ و فعال شدن اطلاعات و عملیات، اعزام نیرو تشکیل واحد‌های جنگ و حضور مسئولین نظام از مشخصات اصلی پادگان منتظران شهادت (گلف) بوده است. گلف تا پایان جنگ به عنوان پایگاه فرماندهی و هدایت جنگ مورد استفاده قرار می‌گرفت. تشکیل اتاق جنگ و فعال شدن اطلاعات و عملیات اعزام نیرو و تشکیل واحد‌های جنگ و حضور مسئولان نظام از مشخصات اصلی پایگاه منتظران شهدا بود.

اولین گزارش‌های اطلاعات و عملیات جنگ توسط شهید حسن باقری که مسئول اطلاعات و عملیات جنوب بود در این پایگاه منتشر شد که در تغییر استراتژی و تحول جنگ تأثیر بسزایی داشت با شهادت حجت‌الاسلام محلاتی نماینده حضرت امام در سپاه پاسداران در سال ۶۵ این پایگاه به نام این شهید نام گذاری شد این مکان اکنون در ردیف آثار ملی دفاعمقدس قرار دارد.

«مسجد جامع خرمشهر»

مسجد جامع خرمشهر که سمبل مقاومت خرمشهر شناخته می‌شود در بخش مرکزی شهر و بین خیابان آیت‌آلله خامنه‌ای و روز کارون و نبش خیابان انقلاب قرار دارد. در طول ۲۴ روز مقاومت، مرکز فرماندهی و ستاد نیرو‌های مردمی بود، و همه هماهنگی‌ها از جمله تبادل اخبار، تجهیز، تسلیح و آموزش رزمندگان، مداوای اورژانسی مجروحین و نگهداری موقت شهدا، همگی در مسجد جامع صورت می‌پذیرفت. در عین حال سایر مساجد و حسینیه‌های شهر نیز پایگاه‌های فرعی بودند که از مسجد جامع هدایت می‌شدند.

مسجد جامع به زعم آنکه از آغاز جنگ در زیر آتش موثر دشمن قرار داشت و از ۲۴/۱/۵۹ چندین بار در آستانه سقوط قرار گرفت، اما تا آخرین روز، مقاوم باقی ماند و حتی پس از سقوط پل خرمشهر که تنها راه ارتباطی به خرمشهر بود مامن و پناه نیرو‌هایی بود که هنوز در شهر باقی مانده بودند، اما آنگاه که آخرین مدافعان به آب زدند و از کارون گذشتند مسجد جامع نیز خاموش شد تا در سوم خرداد ۱۳۶۱ شاهد اشک شوق و شادی توأم با سجده شکر رزمندگان اسلام شود. مسجد جامع خرمشهر یکی از معدود بنا‌هایی بود که پس از آزادسازی خرمشهر همچنان پابرجا مانده بود رزمندگان با آزادی شهر بلافاصله خود را به مسجد رساندند و نماز شکر به جای آوردند.

منبع: تسنیم

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«راهیان نور» به روایت یادمان‌های دفاع مقدس جنوب کشور بیشتر بخوانید »

یادمان شهید«ادبیان» در سرپل ذهاب رونمایی شد

یادمان شهید«ادبیان» در سرپل ذهاب رونمایی شد


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از کرمانشاه، امروز طی مراسمی آیین رونمایی از یادمان شهید «حسین ادبیان» در ارتفاعات بازی دراز شهرستان سرپل ذهاب از توابع استان کرمانشاه با حضور فرماندار، سرپرست تیپ ۷۱ پ.م پادگان ابوذر ، مسئولین شورای اداری شهرستان برگزار شد.

«نورالدین فرزادی پور» فرماندار شهرستان سرپل ذهاب در این مراسم اظهار داشت: بازی دراز قداست دارد و درببن مدافعین دفاع مقدس و ملت ایران ارزش و اعتبار دارد چون قدمگاه شهداست.

وی افزود: بازی دراز با ایثار و ازخودگذشتگی رزمندگان از چنگ دشمن بعثی آزاد شده و برای همیشه استوار مانده است.

فرماندار شهرستان سرپل ذهاب بیان کرد: شهید ادبیان یکی از عزیزترین شهدای آزادسازی بازی دراز است که در سال ۱۳۶۰ به شهادت رسید ، وی در تاریخ دفاع مقدس در عملیات‌های مختلف حضور داشته و در اتمام قائله های مختلف نقش مهمی داشته است .

فرزادی پور گفت: شهید ادبیان در وصیتنامه خود از خداوند طلب شهادت کرده که به این مقام نائل می شود و اکنون یادمان این شهید گرانقدر در قله ۱۱۵۰ بازی دراز محل شهادت این شهید بنا شده و به افتتاح رسید.

در ادامه سرهنگ «یدالله شهلایی» سرپرست تیپ ۷۱ پ.م پادگان ابوذر شهرستان سرپلذهاب گفت:ارتفاعات بازی دراز یکی از نقاط استراتژیک منطقه است که بر سه شهرستان گیلان‌غرب ، سرپل‌ذهاب و قصرشیرین تسلط دارد.

وی بیان داشت: آزادسازی ارتفاعات بازی دراز در دوران دفاع مقدس بسیار مهم بود و شهدای بسیاری در این راه به شهادت رسیدند.

وی خاطرنشان کرد: شهید ادبیان یکی از بارزترین شهدای عملیات بازی دراز است که در سال ۱۳۶۰ شربت شهادت را در این نقطه نوشیدند، شهید ادبیان قبل از دفاع مقدس در آزادسازی پاوه و قائله کردستان در کنار شهید چمران نقش بسزایی داشتند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

یادمان شهید«ادبیان» در سرپل ذهاب رونمایی شد بیشتر بخوانید »

برگزاری مراسم چهلمین سالگرد حماسه شکست حصر سوسنگرد

فتح‌الفتوح ۴۰ سال پیش سپاه و ارتش



دفاع مقدس نمایه جنگ تحمیلی نمایه رزمندگان نمایه

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، یک گروه از بچه‌های تهران که عمدتاً‌ دانشجو بودند در همان روزهای ابتدایی جنگ راهی مناطق غربی کشور شدند. این‌ها کسانی نظیر غلامعلی پیچک، علیرضا موحد دانش، محمود غفاری، محسن وزوایی، محسن (مجید) حاجی بابا و علی اصغر وصالی طهرانی‌فرد بودند که در آزادسازی ارتفاعات استراتژیک و صعب‌العبور بازی‌دراز نقش کلیدی داشتند. اینکه چرا بازپس‌گیری ارتفاعات بازی‌دراز در ماه‌های اول دفاع مقدس بسیار مهم بوده است،‌ موضوع گفت‌وگوی ما با محمدابراهیم شفیعی، فرمانده عملیات بازی‌دراز به مناسبت چهلمین سال­گشت این عملیات بزرگ و غرورآفرین است. او در این گفت‌وگو زوایایی متفاوت از استقامت و رشادت جوانان آن زمان در اردیبهشت سال ۱۳۶۰ را مطرح می‌کند:

فتح‌الفتوح ۴۰ سال پیش سپاه و ارتش

حال و هوای بازی‌دراز در اوایل جنگ

اکنون وقتی زائران راهیان نور با اتوبوس به منطقه بازی‌دراز می‌آیند با جاده آسفالته و امکاناتی که در ابتدای ورودی به منطقه وجود دارد، روبرو می‌شوند. اما به اواخر سال ۱۳۵۹ برگردیم. در ماه‌های ابتدایی جنگ، نیروهای رژیم بعث در بلندی‌های بازی‌دراز با تمام امکانات و تجهیزات پیشرفته آن را تصرف کرده و بر مناطق وسیعی از غرب کشور مسلط شدند؛ به گونه‌ای که کل منطقه، زیر دید آن‌ها بود. این منطقه جاده‌ای سنگلاخی و سخت‌گذر بود که هیچ امکاناتی نداشت.

فتح‌الفتوح ۴۰ سال پیش سپاه و ارتش

بازی‌دراز از نمایی دیگر

در روزهای اولیه جنگ، همراه با تعدادی از بچه‌های تهران و چند شهر دیگر به صورت داوطلب به منطقه اعزام شدیم. البته در اوایل جنگ که وارد سرپل ذهاب شدیم، جا و مکانی نداشتیم. یکی دو روزی در بیابان سرگردان بودیم تا در نهایت، ساختمان مخروبه‌ای را در انتهای پادگان ابوذر در اختیار ما گذاشتند که این ساختمان هنوز راه‌اندازی نشده و فاقد هر نوع امکاناتی بود.

در پی اعزام به خط مقدم جبهه بودیم که یک هفته‌ای گذشت و زمزمه‌ای بود که بازی‌دراز منطقه خیلی خیلی حساس، مهم و استراتژیک برای ایران است و دشمن هم بلندی‌های آن را تصرف کرده است. اولین کاری که ارتش کرد این بود که با تعدادی از نیروهای هوابرد شیراز، جلوی ارتش بعثی در بخشی از این ارتفاعات مستقر شد و من هم از طرف سپاه با تعدادی از نیروها از جاده فرعی و غیرقابل تردد به سوی بازی‌دراز رفتیم. چون در آن زمان، جاده اصلی در تصرف دشمن بود.

فتح‌الفتوح ۴۰ سال پیش سپاه و ارتش

امروز ارتفاعات بازی‌دراز، میعادگاه زائران راهیان نور است

چرا تصرف بازی‌دراز برای صدام حسین مهم بود؟

در نظر داشته باشید بازی‌دراز منطقه‌ای با ارتفاعات بلند، صعب‌العبور و صخره‌ای است که حتی در روز روشن هم نمی‌توان به این ارتفاعات صعود کرد. حالا تصور کنید در دل شب، نیروها با تجهیزات بخواهند از این ارتفاعات بالا بروند. در اصل، انتهای ارتفاعات بازی‌دراز به قصر شیرین می‌خورد. از این طرف از کنار سرپل ذهاب و ده‌ها دهکده از جمله المهدی، شیشه‌راه و … به ارتفاعات سنبله می‌خورد و آنجا هم به سمت شهر گیلانغرب و سومار می‌رود. به همین دلیل، ارتفاعات بازی‌دراز از اهمیت استراتژیک برخوردار است. اگر این منطقه در اختیار ما قرار می‌گرفت، هم به سر پل ذهاب مسلط بودیم و امنیت این منطقه را تأمین می‌کردیم و مشرف به جاده‌های گیلانغرب می‌شدیم و تا حدی هم امنیت خود شهر گیلانغرب برقرار می‌شد. از همه مهم‌تر صدام حسین ادعای تصرف تهران را داشت و این مسیر مناسب‌ترین راه برای این تهاجم ناجوانمردانه بود.

بالاخره ما را به این منطقه حساس اعزام کردند و این در حالی بود که هیچ کدام از ما دوره جنگ ندیده و با چنین شرایطی آشنایی نداشتم. صدای غرش تانک‌ها، توپ‌­ها و خمپاره‌ها را برای اولین بار بود که می‌شنیدیم. تجهیزات و امکانات چندانی هم نداشتیم. ماشین­‌ها ما را پیاده کردند و به لحاظ در خطر بودن بلافاصله رفتند و تمام شد. حتی یک ماشین هم نداشتیم تا برای نیروها آذوقه بیاوریم و یا آن‌ها را جابجا کنیم. نمی‌دانستیم کجا هستیم و کجا باید برویم و یا چه کاری انجام دهیم!

فتح‌الفتوح ۴۰ سال پیش سپاه و ارتش

روزی که فاتحان بازی‌دراز به دیدار امام رفتند؛ از راست: عباس شعف، سادات‌فر، محمدابراهیم شفیعی، مصیبی

ماجرای تدارکاتچی بازی‌دراز و مغازه‌دار میدان امام حسین (ع)  

آنجا ابتدا آقای صانعی مسؤول تدارکات ما بود که بعدها شهید شد. او در میدان امام حسین (ع) تهران یک مغازه کوچک لباس‌فروشی داشت. مدتی در مغازه‌اش کار می‌کرد،‌ پولی در می‌آورد و آن را تبدیل به وسیله مورد نیاز جبهه می‌کرد و تحویل خط مقدم می‌داد. نهایتاً‌ در بازی‌دراز مستقر شدیم. دیدیم که از همه طرف دارند حمله می‌کنند. به برادران ارتشی گفتیم ما حاضریم با شما کار کنیم.

یکی از فرماندهان هوابرد شیراز که دوره‌های آموزش‌های ویژه را گذرانده بود، گفت: شما چه آموزش‌هایی دیده‌اید؟ گفتم: دوره سربازی من در زمان شاه بوده و یک دوره هم در پادگان امام علی (ع) دیده‌ام. گفت: خب! من تو را به عنوان سرباز صفر می‌توانم قبول می‌کنم. بقیه چی؟ گفتم: ۶ نفر دیگر هم سربازی رفتند. گفت: خب! در مجموع ۷ سرباز صفر داریم. در نهایت یادم هست از جمعیت ۷۰ تا ۸۰ نفری ما چیزی حدود ۱۰ تا ۱۵ نفر را جدا کرد و گفت: این افراد می‌توانند به عنوان سرباز صفر در منطقه بمانند و مابقی هم اینجا را ترک کنند. چون اینجا گلوله و آتش است و اگر اتفاقی برای کسی بیفتد، باید جواب بدهم.

فتح‌الفتوح ۴۰ سال پیش سپاه و ارتش

فاتحان بازی‌ دراز در منزل امام (ره)؛
ردیف جلو از چپ: شهید علی طاهری، ردیف دوم از چپ: مصطفی فراهانی، ‌علی خوش‌فر، شهید غلامعلی پیچک، سادات‌فر، شهید محسن حاج‌بابا، شهید جعفر جنگوری، ردیف بالا سمت چپ اولین نفر شهید عباس شعف

عمده این جمعیت،‌ از بچه‌های تهران بودیم. سه نفر از بچه‌های مشهد، ۱۰ نفر از بچه‌های اراک و دو نفر از استان مازندران بودند. این بچه‌های تهران از ابتدا با هم دوره دیده بودند. ما با این فرمانده هوابرد شیراز کمی جرو بحث کردیم و گفتیم: به منطقه آمده‌ایم تا به شما کمک کنیم. او گفت: اصلاً نیرویی که دوره ویژه ندیده در آن ارتفاعات بلند،‌ صعب‌العبور و سخت‌گذر و در منطقه‌ای که مثل نقل و نبات از آسمان گلوله می‌بارد، نمی‌تواند زنده بماند. ما اینجا به نیروهای کارآزموده و زبده نیاز داریم. من هم گفتم: ما همه باهم هستیم. گفت: اگر با هم هستید، منطقه را ترک کنید. آن فرمانده حاضر نبود به لحاظ امنیت و استراتژیک بودن منطقه، حتی ما را به عنوان سرباز صفر بپذیرد. به ناچار از خط پدافندی آن‌ها عقب‌تر آمدیم.

روایت رهبر انقلاب از همدلانه‌های سپاه و ارتش در جبهه

مانده بودیم چه کار کنیم. عراقی‌ها چند تا پاتک زدند. بچه‌ها آرام آرام با شرایط آشنا شدند. باز به سراغ فرماندهان هوابرد رفتیم و این دفعه با برخورد بهتری ما را پذیرفت. در آن زمان رابطه خیلی خوبی با نیروهای ارتش شروع کردیم. به گونه‌ای که رهبر انقلاب در هفته دفاع مقدس سال ۱۳۹۹ اشاره‌ای به این پیوند خوب سپاه و ارتش در غرب کشور داشتند و فرمودند: «بنده خودم در پادگان ابوذر دیدم که مرحوم شهید پیچک، جانشین فرمانده ارتشی آن پادگان بود ـ که اسم آن فرمانده یادم نیست [امیر سرتیپ محمود بدری] ـ آنجا فرمانده پادگان ارتشی بود. جانشینش یک سپاهی بود، با همدیگر کار می‌کردند، زندگی می‌کردند؛ در منطقه غرب، پادگان ابوذر جای حساسی بود و یک عرصه‌ عظیمی از جنگ را اینها اداره می‌کردند. بعد هم که اوضاع جدید پیشامد کرد و بنی‌صدر فرار کرد و فرماندهی جنگ را خود امام بزرگوار به عهده گرفتند که دیگر همکاری ارتش و سپاه همکاری واضحی بود».

فتح‌الفتوح ۴۰ سال پیش سپاه و ارتش
بعد از عملیات بازی‌دراز

از سمت راست: محمدابراهیم شفیعی، شهید محسن حاجی بابا

در واقع رابطه سپاه و ارتش با وجود عزیزانی همچون امیر سرتیپ محمود بدری، شهید علی اکبر شیرودی و ادبیان بسیار صمیمی بود. به هر حال ما از نیروهای هوابرد خواهش کردیم که بسیاری از آموزش‌هایشان را به ما یاد بدهند و آن‌ها نیز پذیرفتند. در حالی که اوایل، نیروهای ما را به عنوان سرباز صفر قبول نداشتند،‌ آرام آرام ارتفاعات بازی‌دراز را به ما تحویل دادند و نیروهای سپاه در این ارتفاعات حساس مستقر شدند.

شیشلیک‌های بازی‌دراز

البته در شرایطی که نیرو کم بود، تجهیزات هم نبود. حمام و سرویس بهداشتی هم نداشتیم. این طور بگویم،‌ هیچی نداشتیم و خودمان با تجهیزات ابتدایی رفتیم و مستقر شدیم؛ تا جایی که یک روز آقای صانعی گفت: من از کنسرو لوبیایی که ارتش دور ریخته بود، جمع کردم و به بچه‌ها غذا دادم. همه نیروها زخم معده و ناراحتی گوارشی گرفتند. اگر پولی ته جیبت هست، بده تا بروم مقداری برنج بخرم و برای اینها شیربرنج درست کنم. آقای صانعی با پول بچه‌ها ۸ کیلو سیب‌زمینی، ۴ کیلو برنج و مقداری هم شیر خرید. البته هرازگاهی محلی‌ها برایمان شیر می‌آوردند. چون با محلی‌ها روابط بسیار گرم و خوبی داشتیم. بالاخره بعد از دو ماه،‌ اولین غذایی که خوردیم شیربرنج بود و در وعده بعدی هم سیب‌زمینی پخته خوردیم که برای ما حکم شیشلیک داشت.

وقتی شهید بهشتی به جبهه آمد

شهید محسن چریک (محسن گلاب‌بخش) و تعدای از نیروهای گردان هفت سپاه پاسداران آن موقع و به اضافه چند نیروی دیگر را برداشت. چون نگران بود که هر آن پادگان اباذر سقوط کند. از سه محور قرار شد حمله شود که حمله یک مقدار ناموفق بود و تعدادی از دوستان خوبمان شهید شد. در این میان،‌ مقداری اختلاف و بحث پیش آمد. در نهایت شهید بهشتی به آنجا آمد و به نیروها دلداری داد که جنگ، جنگ است. نمی‌شود انتظار داشته باشیم که همه عملیات‌ها موفق‌آمیز باشد. به جای اختلاف، دست در دست هم بگذارید و عملیات‌های مهم‌تر را در ارتفاعات بازی‌دراز انجام بدهید.

دو ماه قبل از عملیات بازی‌دراز، دو عملیات دیگر هم انجام دادیم. یکی عملیات محسن چریک بود و دیگری هم عملیاتی در پشت منطقه بازی‌دراز که به موفقیت چشمگیری متأسفانه نرسیدیم. تنها توانستیم یکی از قله‌ها را به طور مشترک با ارتش بگیریم. وقتی مأموریت نیروی هوابرد شیراز تمام شد، آن‌ها به مقرشان برگشتند. در این زمان، فرماندهی ارتفاعات کل بازی‌دراز را به من سپردند. البته در کنار آن،‌ دو گردان ارتش (گردان احمد موسی و گردان امید) هم به ما کمک می‌کردند. نیروهای سپاه تهران در قالب ۹ تا گردان ما را در بازی‌دراز عمدتاً پشتیبانی می‌کرد؛ یک گردان از نجف‌آباد اصفهان و نیروهای همدان. با حضور شهید همدانی و شهید شهبازی در قلاویز مستقر شدند و کمک ما بودند. دو گردان از مازندران و اراک هم در ابتدای جنگ حضور داشتند که با اتمام مأموریتشان از منطقه رفتند.

چرا باید عملیات بازی‌دراز انجام می‌شد؟

با پشتیبانی سپاه تهران توانستیم در ارتفاعات بازی‌دراز مستقر شویم. در اینجا بحث خیلی جدی میان سپاه و ارتش شکل گرفت که یک عملیات خیلی بزرگ انجام دهیم و بازی‌دراز را به چند دلیل عمده آزاد کنیم: اول اینکه شهر قصر شیرین را به عنوان اولین شهر از دشمن پس بگیریم. دوم اینکه شهر سرپل ذهاب را که شهر نسبتاً بزرگی است، از دید مستقیم دشمن خارج کنیم و پادگان بزرگ اباذر را نجات دهیم. همچنین دشت‌های منطقه و ده‌ها دهکده را آزاد کنیم. از همه مهم‌تر با تسلط بر بلندترین و استراتژیک‌ترین ارتفاعات منطقه دست برتر را ما در جنگ خواهیم داشت و تهاجم دشمن و حرکت به سمت تهران برای همیشه از ذهن دشمن بعثی خارج خواهد شد.

فتح‌الفتوح ۴۰ سال پیش سپاه و ارتش
ستاد پشتیبانی سپاه مستقر در پادگان ابوذر مرداد ۶۰

 ایستاده از چپ: محمد دانشجو، سادات‌فر، شهید محسن وزوایی؛ نشسته از چپ: حسین حدیدی، شهید علی موحد، مصطفی جبارخانی، محمدابراهیم شفیعی

بازی‌دراز، نخبه‌ها را به سوی خود کشاند

به همین دلیل جلسات مشترک مابین سپاه و ارتش شکل گرفت. به طور مداوم هفتگی جلسات مشترک برگزار می‌شد. شناسایی‌ها را به صورت همه جانبه و دقیق شروع کردیم که برخی از این شناسایی‌ها هم با ارتش مشترک بود. ناصر شیرازی که در بازی‌دراز شهید شد، به تنهایی به قصرشیرین می‌رفت و از پشت دشمن برای ما خبر می‌آورد. چند نفر از نیروهای گردان ۹ سپاه که شهید وزوایی مسؤول آن‌ها خصوصاً عباس شعف در شناسایی‌ها و عملیات‌های ایذایی کمک بسیار خوبی بودند. خدا رحمت کند شهید حسن بهمن را که دو نوبت در بازی‌دراز مستقر شد. نوبت اول عضوی از گردان ۷ سپاه و نوبت دوم فرمانده گردان ۹ سپاه بود.

شهید وزوایی یکی از کلیدهای اصلی کمک در برنامه ریزی برای عملیات در بازی‌دراز بود. شهید موحد دانش که بعدها فرمانده تیپ ۱۰ سیدالشهدا (ع) شد. این افراد هم به بازی‌دراز آمدند و افراد دیگری مانند آقایان خالقی، نوجوان، روشن، تاجیک، حاجی‌پور، رنجبران و کوثری هم به ما ملحق شدند. با توجه به اهمیت منطقه در پی طراحی عملیاتی بودیم که این ارتفاعات بازپس‌گیری شود. خودبخود بازی‌دراز، جاذبه‌ای پیدا کرده بود که نیروهای خوبی به ما پیوستند. شهید پیچیک آن زمان جانشین فرمانده عملیات در غرب کشور بود. از کردستان به جمع ما ملحق شده بود. فوق‌العاده باهوش، فهیم، اهل فکر، اهل علم و دانشجوی انرژی اتمی بود. آن زمان من دانشجوی زمین‌شناسی بودم. شهید وزوایی هم دانشجوی مهندسی شیمی دانشگاه شریف بود.

فتح‌الفتوح ۴۰ سال پیش سپاه و ارتش

از چپ: محمدابراهیم شفیعی، حسین خالقی، شهید محسن وزوایی، سیدعلی روته

روحانی ارتشی که دیده‌بان بود

حجت‌الاسلام محمود غفاری(محمدباقر گره‌قوزلو) از روحانیون تهران بود که در عقیدتی سیاسی لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه و امام جماعت پادگان اباذر هم بود. او با توجه به حساسیت منطقه به بازی‌دراز آمده بود و تا لحظه شهادت از ما جدا نشد. در دیده‌بانی هم برای ما سنگ تمام گذاشت. در واقع یکی از کلیدهای فتح بازی‌دراز شهید غفاری بود. یکی از کلیدهای موثر عملیات بازی‌دراز شهید شیرودی بود که از نیروهای موثر هوابرد ارتش، همراه و پشتیبان سپاه بود. بارها می‌آمد و می‌گفت: شفیعی! چه زمانی عملیات انجام می‌دهید؟ کی قله‌ها را از دست دشمن پس می‌گیری؟ هر وقت عملیات انجام دهید من همه گونه پشتیبانی انجام می‌دهم.

سرگرد ادبیان هم یکی دیگر از چهره‌های شاخص عملیات بود. سرهنگ امیرمحمود بدری فرمانده تیپ ارتش مستقر در پادگان ابوذر به عنوان بالاترین فرمانده ارتش هم کسی بود که در این عملیات پیشنهاد داد که سپاه مسؤولیت انجام عملیات را به اتفاق ارتش قبول کند. با پیشنهاد ارتش فرماندهی عملیات بازی‌دراز به سپاه محول شد و آن‌ها همراه و همگام با پشتیبانی هوایی، توپخانه‌ای و حتی نفرات را انجام دادند. در آن زمان، فرمانده کل قوا بنی‌صدر بود و از رابطه صمیمی میان ارتش و سپاه خیلی راضی نبود و به ارتش گفته بود بدون اجازه خودش چیزی را در اختیار سپاه قرار ندهند.

در نتیجه با پیشنهاد سرهنگ بدری، اخوت و دوستی میان این دو نهاد بیش‌تر شد و عملاً تبدیل به یک واحد شدیم. گردان‌هایی را هم تشکیل دادیم که در آنها هم از ارتش حضور داشت و هم از سپاه؛ یعنی اگر فرمانده گردانی از سپاه بود، معاونش یک ارتشی بود یا اگر فرمانده گردان از ارتش بود،‌ قائم‌مقام او را از سپاه گذاشتیم. با این سبک توانستیم آرایش خوبی به نیروها بدهیم.

فتح‌الفتوح ۴۰ سال پیش سپاه و ارتش

محور بازی‌دراز

از چپ: شهید غلامعلی پیچک، محمدابراهیم شفیعی

شهیدی که نشانی پیکرش را به پدرش داد

در عملیات بازی‌دراز گاهی نیروها ۴۸ ساعت حق نداشتند، پوتین را از پایشان در بیاورند. مخصوصاً‌ کسانی که در سنگرهای خط مقدم حضور داشتند. سحرگاه روز اول اردیبهشت ماه عملیات با حمله برق‌آسای نیروهای سپاه و ارتش شروع شد و توانستیم در مرحله اول قله هزار و پنجاه را بگیریم که از سخت‌ترین قله‌ها که شیب بسیار تند داشت. بعد ارتفاعات پست مابین ۱۰۵۰ و ۱۱۰۰ را گرفتیم. حال فکر کنید نیروها در دل شب و در ظلمات این قله‌ها را بالا می‌رفتند. در واقع عملیات بازی‌دراز بسیار سخت و جزو اولین عملیات‌های موفق با دستاوردهای بسیار خوب محسوب می‌شود. 

اولین شهید در ارتفاعات بازی‌دراز شهید فتحنایی بود. نیرویی زبده و تازه نفس بود، پیش من آمد و گفت: من فردا برای شناسایی می‌روم. گفتم: قبلاً شناسایی انجام شده. گفت: نه باید خودم هم ببینم. شهید فتحنایی با برادر کرمعلی به قله هزار و پنجاه رفتند. در نهایت شب قبل از عملیات شهید شد. جالب اینجا بود که پدرش از تهران به بازی‌دراز آمد و گفت: آمده‌ام پسرم را ببینم. گفتم: پسرتان رفته و هنوز برنگشته. گفت: من حدس می‌زنم شهید شده و باید جنازه‌اش را بیاورم. از ما التماس که بگذارید خودمان برویم. گفت: نه باید خودم بروم. بعد با آقای کرمعلی رفتند و جنازه را نتوانستند پیدا کنند. پدرش خیلی ناراحت بود. یک شب پیش ما خوابید. صبح که بیدار شد، گفت: من پسرم را پیدا کردم. دیشب خواب پسرم را دیدم که به من گفت آن صخره‌ای که شما آمدید، شما آن طرفش بودید و من آن طرف دیگرش بودم. بعد راهی شد و رفت دقیقاً همان جایی که خواب دیده بود، پیکر پسرش را پیدا کرد و به پادگان انتقال دادند.

فتح‌الفتوح ۴۰ سال پیش سپاه و ارتش
مقر عملیاتی بازی‌دراز در خرداد ۶۰،

از سمت چپ: شهید غلامعلی پیچیک و محمدابراهیم شفیعی

شهید وزوایی هم در همان لحظات اولیه عملیات بازی‌دراز یک گلوله به گلویش خورد و گفتم: چون گلو خیلی حساس و خطرناک است، بهتر است که برای پانسمان و درمان به درمانگاه بروید که قبول نکرد. شهید موحد هم یکی از دستانش قطع شد و باز در این شرایط حاضر به ترک منطقه نبود.

شهید شیرودی در بازی‌دراز یک بیابان تانک شکار کرده بود

یکی از آخرین شهدای بازی‌دراز شهید شیرودی بود که در واپسین لحظات شهید شد. چون نیروهای دشمن راضی به شکست این چنین سنگینی نبود با تمام قدرت نیروهای خود را از جنوب به غرب کشاند و این قدر پاتک زد تا بتواند بازی‌دراز را پس بگیرد. شهید شیرودی موشک‌ها را به هلیکوپترش می‌بست و به شکار تانک‌ها می‌رفت. می‌توانم به جرأت بگویم یک بیابان تانک را شکار کرده بود. در آخر در آنجا به شهادت رسیدند.

نتیجه این عملیات تصرف بلندترین قله‌ها با ارتفاع ۱۰۵۰ و ۱۱۰۰ بود. متأسفانه نیروی پشتیبانی اصلاً ‌نرسید و نیروهای ما ناچار شدند که قله هزار و یکصد و پنجاه که کاملاً مشرف به شهر قصر شیرین بود را تخلیه کنند.

فتح‌الفتوح ۴۰ سال پیش سپاه و ارتش
عملیات بازی‌دراز

درباره عملیات بازی‌دراز

پس از سه ماه کار نیروهای شناسایی سپاه پاسداران، قرارگاه مقدم غرب و ارتش نخستین عملیات نیمه گسترده را در منطقه بازی‌دراز طراحی کردند که به عملیات بازی‌دراز اول معروف شد. این عملیات، روز اول اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ آغاز شد و ۸ روز طول کشید. در این عملیات نیروهای عراقی با استفاده از پشتیبانی هوایی و یگان‌های زمینی خود را حمایت می‌کردند، اما رزمندگان ایرانی از جاده و حمایت کافی و پشتیبانی لازم محروم بودند. در نتیجه نتوانستند به تمام هدف‌ها برسند. در تحقق اهداف عملیات بازی‌دراز علاوه بر نیروهای سپاه پاسداران، نیروهای ارتش و خصوصاً هوانیروز ارتش نقش بسزایی داشتند و توانستند با همکاری و همدلی یکی از موفق‌ترین عملیات‌ها را تقدیم امت شهیدپرور کنند.



منبع خبر

فتح‌الفتوح ۴۰ سال پیش سپاه و ارتش بیشتر بخوانید »