مقامهای آمریکایی: باید با ایران به توافقی متفاوت با برجام برسیم
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
مقامهای آمریکایی: باید با ایران به توافقی متفاوت با برجام برسیم بیشتر بخوانید »
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
مقامهای آمریکایی: باید با ایران به توافقی متفاوت با برجام برسیم بیشتر بخوانید »
رئیس جمهور آمریکا در دیدار با امیر قطر گفت که واشنگتن به دنبال معرفی کردن قطر به عنوان همپیمان اصلی آمریکا در خارج از ناتو است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا در دیدار با «شیخ تمیم بن حمد آل ثانی» امیر قطر گفت که به دنبال معرفی قطر به عنوان همپیمان اصلی آمریکا در خارج از پیمان ناتو هستیم.
بایدن در این دیدار از قرارداد ۲۰ میلیارد دلاری قطر با شرکت بوئینگ برای خرید هواپیماهای مسافربردی تقدیر کرد.
رئیس جمهور آمریکا گفت که این یکی از بزرگترین قراردادهای بوئینگ بوده و از دهها هزار شغل در آمریکا حمایت خواهد کرد.
وی در ادامه سخنانش گفت که در دیدار امروز با امیر قطر درباره امنیت در منطقه، تامین انرژی جهان و موضوع افغانستان گفتوگو خواهد کرد.
بایدن گفت: «به کنگره قصد خود را برای معرفی کردن قطر به عنوان همپیمان اصلی آمریکا در خارج از پیمان ناتو را اعلام خواهم کرد».
رئیس جمهور آمریکا اضافه کرد: «همکاری ما با قطر در بسیاری از موضوعات حیاتی طی سال گذشته میلادی بسیار مهم بود».
امیر قطر نیز در این دیدار گفت که با رئیس جمهور آمریکا درباره حقوق ملت فلسطین و موضوعات منطقهای و امنیت آن، گفتوگو خواهم کرد.
تمیم بن حمد آل ثانی اضافه کرد : «به همکاری با آمریکا برای ایجاد راه حلهای که به ایجاد صلح در منطقه ما منجر میشود ادامه خواهیم داد».
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
بایدن: قطر به همپیمان اصلی خارج از ناتو تبدیل میشود بیشتر بخوانید »
آمریکا از یکسو میگوید ایران نمیتواند اورانیوم غنی شده بالای ۳.۷ درصد تولید کند، و از سوی دیگر آشکارا و مستقیم چند تن اورانیوم با غنای بالای ۹۰ درصد را به استرالیا منتقل میکند!
سرویس سیاست مشرق – روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژههای مشرق” نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** نباید درباره «لغو تحریم ها» و «تضمین» به آمریکا گیر بدهیم
روزنامه آرمان در یادداشتی به قلم «جاوید قربان اوغلی» فعال اصلاح طلب و دیپلمات سابق نوشت: «اگر چنانچه ایران اصرار و فشار بیش از حد را روی مسئله لغو همه تحریمها، آنهایی که حتی مرتبط با برجام نیست، عقب نشینی یا اصرارنکند یا زیاد به مسئله تضمین گیر ندهد، امیدواری رسیدن به تفاهم در پرتوی نیت و اراده آمریکاییها وجود دارد… پیشنهاد این است که ایران… نرمش لازم را داشته باشد و به زبان دیگر سرسختی بیش از حد در مواردی که امکان تحققش در میز مذاکره نیست را کنار بگذارد و از انعطاف مثبت برخوردار باشد».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «چنانچه این مسیر طولانی مذاکره غیرمستقیم، تبدیل به مسیر کوتاهتر مذاکره مستقیم با آمریکا شود، شاید زودتر به نتیجه برسیم…آنطور که به عنوان یک کارشناس، آمریکاییها را رصد کردم، تمایل دارند که مذاکرات به نتیجه برسد و سیگنالهای مثبتی هم در رابطه با لغو تحریمهای مرتبط با برجام دادهاند».
آمریکا به صورت غیرقانونی ایران را تحریم کرده و با حیله گری، برچسب های مختلفی بر تحریم ها زده است. از تروریسم و حقوق بشر تا سلاح های کشتارجمعی و هسته ای. این در حالی است که دولت آمریکا حامی اصلی تروریسم بوده و یدطولایی در جنایت و آدم کشی دارد و دولتی است که بمب شیمیایی را بر سر مردم ژاپن انداخت و در اقصی نقاط جهان به جنایت اقدام کرده است.
حالا مقامات ارشد ایران در وین تاکید دارند که آمریکا باید تمامی تحریم های ضدایرانی را به صورت دائمی لغو کند.
با اینحال در این سو، برخی فعالین و رسانه های اصلاح طلب با دفاع از این اقدام ضدایرانی آمریکا مدعی هستند که نباید برای لغو تحریم ها و اخذ تضمین پافشاری کنیم و به عبارتی نباید زیادی به آمریکا «گیر بدهیم»!
همین طیف تاکید دارد که ایران باید برای نشان دادن حسن نیت، غنی سازی ۲۰ درصد و بالاتر را متوقف کرده و صرفا تحریم ها با برچسب هسته ای را مدنظر قرار دهد.
این در حالی است که آمریکا با امضای برجام به جای رفع تحریم های هسته ای، برچسب تحریم ها را عوض کرد و آن را به تحریم های تسلیحاتی، تروریسم، حقوق بشری و…تغییر داد. براساس مستندات موجود ۶ سال مذاکره دولت سابق با سه دولت آمریکا (اوباما، ترامپ و بایدن) به هیچ سرانجامی جز تعطیلی بخش عمده برنامه هستهای و دو برابر شدن تحریمها نینجامید.
دو راهکار در مقابل این رفتار زورگویانه و غارتگرانه آمریکا و تروئیکای اروپا وجود دارد. اول اینکه با زبان اقتدار و به عبارتی با زبان زور در مقابل آمریکا و اروپا حاضر شویم و از انفعال و امتیازدهی یکطرفه بپرهیزیم. دوم اینکه، رویکرد بسیار مهم «خنثی سازی تحریم» را به صورت جدی و مستمر پی بگیریم.
** اصرار اصلاح طلبان بر تضعیف ایران و ترساندن مردم
«علی ماجدی» عضو تیم مذاکره کننده ایران در مذاکرات سعدآباد در دولت اصلاحات و سفیر ایران در آلمان در دولت روحانی، در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: «فقط این طور نیست که ما ابزار داشته باشیم. طرف مقابل هم ابزارها و خواستههای خود را دارد. ما میتوانیم غنیسازی ۶۰ یا حتی ۹۰ درصدی را روی میز بگذاریم و طرف مقابل هم به سوی تحریم بیشتر و درخواست برای گفتوگوهای منطقهای و موشکی برود اما اگر میخواهیم گفتوگوها به نتیجه برسد، باید بدانیم که اینها کمکی به مذاکرات نمیکند بلکه تنها باعث میشود زمان گفتوگوها به درازا بکشد».
وی در ادامه گفت: «ما نباید یادمان برود که در چه وضعیتی بودیم. اگر این مذاکرات به نتیجه نرسد و ما بخواهیم برجام را کنار بگذاریم، همان نتیجهای را شاهد خواهیم بود که در دوره آقای احمدینژاد تجربه کردیم. ما ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد رفته بودیم. تشدید اختلافات با آژانس میتواند مذاکرات را به خطر بیندازد و معتقدم شکست گفتوگوهای وین به نفع هیچ کس نیست».
از نگاه دولت تروریست و غارتگر آمریکا، دنیا به ۲ بخش تقسیم می شود، کشورهای سلطه گر و کشورهای سلطه پذیر. یه این نمونه توجه کنید؛ آمریکا از یکسو میگوید ایران نمیتواند اورانیوم غنی شده بالای ۳.۷ درصد تولید کند، و از سوی دیگر آشکارا و مستقیم چند تن اورانیوم با غنای بالای ۹۰ درصد را به استرالیا منتقل میکند!
با اینحال ایران تاکید دارد که به دلیل اهمیت صنعت هسته ای و کاربرد آن در برق رسانی، تأمین آب شیرین، تأمین دارو برای بیماران خاص و…کشورمان غنی سازی تا ۶۰ درصد را کلید زده و همزمان با آژانس انرژی اتمی نیز همکاری دارد.
اما با اینکه آمریکا به دلیل آلودگی به غارتگری و زورگویی، خواهان محروم کردن ایران از صنعت بسیار مهم هسته ای است، عده ای در داخل به موضع زورگویانه آمریکا ضریب داده و آن را موجه جلوه می دهند.
جالب اینجاست که این دیپلمات سابق مدعی است که اگر ایران غنی سازی ۶۰ یا ۹۰ درصد را روی میز بگذارد، طرف آمریکایی نیز موضوعات موشکی و منطقه ای را پیش بکشد. اصلا مشخص نیست که چرا وی خواسته مشروع و منطقی ایران را با خواسته زورگویانه و غارتگرانه آمریکا در یک کفه ترازو قرار می دهد.
علی ماجدی عضو تیم مذاکره کننده در توافق سعدآباد بوده است. همان توافقی که هیچ دستاوردی برای کشورمان نداشت و نه تنها تحریم ها را رفع نکرد، بلکه به تعطیلی صنعت هسته ای در آن مقطع نیز منجر شد.
اصلاح طلبان اصرار دارند که ایران یکطرفه به آمریکا امتیاز داده و هیچ انتظاری نیز از طرف مقابل نداشته باشد. به نظر شما؛ آیا این رویکرد صرفا نشانه سهل اندیشی و غفلت است، یا مصداق خیانت و وطن فروشی است!؟
لازم به ذکر است که وقتی آقای اسدی، دیپلمات ایرانی در دولت روحانی به دلایل واهی و به صورت غیر قانونی در آلمان بازداشت شد، علی ماجدی سفیر وقت ایران در آن کشور بوده است و در مصاحبه ای، از این اقدام غیرقانونی و ضدایرانی دولت آلمان دفاع کرد!
** حامیان «سلفی حقارت» از منش شهید مدرس می گویند!
روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی با عنوان «مجلس بی مدرس» نوشت: «هرچند در تمام دورههای مجلس شورای اسلامی تاکنون افراد صالح و شایستهای که تلاش میکنند راه مدرس را بروند نیز وجود داشته و دارند ولی متأسفانه جمعبندی عملکرد مجلس در دورههای اخیر، نشاندهنده دور شدن آن از راه و روش شهید مدرس است…اگر بخواهیم با معیار آزادگی درباره عملکرد مجلس در دورههای اخیر نظر بدهیم باید با صراحت به این واقعیت تلخ اعتراف کنیم که جای مدرس در مجلس شورای اسلامی کاملاً خالی است».
در ادامه این مطلب آمده است: «مجلس شورای اسلامی زمانی به یک مجلس در تراز نظام جمهوری اسلامی تبدیل خواهد شد که نمایندگانی پاکدست، آزاد، مقید به ارزشها، عامل به آرمانها، خادم مردم، سادهزیست و شجاع در آن جمع شوند و در مسیر حفاظت از منافع و مصالح کشور و ملت هیچ چیز را سد راه خود ندانند. اگر روزی مجلس به این جایگاه برسد، میتوان ادعا کرد که در مسیر مدرس قرار گرفته است».
رسانه های منتسب به جریان اصلاح طلب از یکسو اقدامات مثبت صورت گرفته توسط طیف مقابل را انکار کرده و از سوی دیگر اقدامات تأمل برانگیز همقطاران خود را سانسور و بزک می کنند. این رویکرد، مصداق اتّم «رفتار قبیله ای» و باندی است.
جریان اصلاح طلب در مجلس دهم با «لیست امید» در انتخابات شرکت کرد و در برخی حوزه های انتخابیه و از جمله تهران، تمام کرسی های مجلس را تصاحب کرد. اعضای لیست امید در مجلس فراکسیونی را تحت عنوان «فراکسیون امید» تشکیل دادند. اما این فراکسیون علیرغم وعده های رنگارنگ، به هیچ عنوان به مطالبات مردم رسیدگی نکرده و به دفعات به حاشیه سازی و پرداختن به مسائل دست چندم اقدام کرد.
در نهایت مردم در انتخابات مجلس یازدهم، به لیست اصلاح طلبان «نه» گفتند. بر همین اساس برای نمونه در حوزه انتخابیه تهران، محمدباقر قالیباف به عنوان سرلیست وحدت، حدود یک میلیون و سیصدهزار رای کسب کرد و مجید انصاری به عنوان سرلیست اصلاحات با وجود تبلیغات سنگین و گسترده، فقط حدود ۷۰ هزار رای کسب کرد.
اعضای فراکسیون امید در مجلس دهم مواردی از جمله «سلفی حقارت با دیپلمات زن اروپایی»، «تشکیل کمیته رفع حصر و مظلوم نمایی از لیدرهای فتنه ۸۸»، «جشن تولد صفحه اینستاگرامی»، «حمایت از مدیران نجومی بگیر»، «حمایت از قرارداد خسارت بار توتال»، «عملکرد بسیار ضعیف در خصوص برجام» و…را در کارنامه ۴ ساله خود ثبت کرد.
برای نمونه، «محمود صادقی» از اعضای فراکسیون امید مجلس دهم علیرغم آنکه مردم با مشکلات مختلف از جمله مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم می کردند، در توئیتی تأمل برانگیز نوشت: «در اهواز، زاهدان، کرمانشاه، ملایر، همدان، اصفهان و…منتظر بودم مردم از ریزگردها، فقر، بیکاری و…شِکوه کنند اما رفع حصر خواسته اصلی بود»!
و اما در مجلس یازدهم از بهار ۹۹ تاکنون اقدامات بسیار مهمی صورت گرفته است. طرح «تسهیل صدور برخی مجوزهای کسب و کار» با هدف حذف امضاهای طلایی و شکستن حلقه بسته اعطای مجوزها، طرح جهش تولید و تامین مسکن، تصویب حذف امکان اخذ پروانه وکالت بدون آزمون توسط قضات بازنشسته و نمایندگان مجلس، طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها» و قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت تنها بخش کوچکی از اقدامات مثبت مجلس یازدهم است.
لازم به ذکر است که در قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، جوانان در آستانه ازدواج و زوجین جوان، درمان زوجین نابارور، حمایت های دوران بارداری و شیردهی، تولد فرزند اول، تولد فرزند دوم به بعد و تولد چندقلوها مورد پوشش قرار گرفته و مشوق های اقتصادی و تسهیلات شغلی برای جوانان عزیز کشورمان در نظر گرفته شده است.
منابع دیپلماتیک امیدوارند در هشتم آذرماه مذاکرهکنندگان ایرانی با دستپر از وین به تهران بازگردند؛ اقدام چشم گیر سپاه پاسداران در خلیجفارس مشت دیپلماتهای کشورمان را حسابی پر کرده است.
سرویس سیاست مشرق- در روزهای پایانی هفته گذشته، موعد ازسرگیری مذاکرات برجامی مشخص شد. علی باقری معاون سیاسی وزارت امور خارجه در توئیترخود نوشت: «در تماس تلفنی با آقای انریکه مورا، آغاز مذاکرات باهدف لغو تحریمهای غیرقانونی و غیرانسانی، در روز ۸ آذرماه در وین مورد موافقت قرار گرفت.»
همزمان سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا در بیانیهای اعلام کرد که نشست کمیسیون مشترک برجام روز ۲۹ نوامبر (۸ آذر) بهصورت حضوری در وین برگزار میشود و انریکه مورا معاون سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا از طرف جوزپ بورل نماینده عالی اروپا و مسئول سیاست خارجی این اتحادیه، ریاست نشست را بر عهده خواهد داشت.
دقایقی پس از اعلام تاریخ مذاکرات وین، ند پرایس سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا نیز با اعلام اینکه کشورش از آغاز دوباره مذاکرات وین استقبال میکند، مدعی شد: «مذاکرات میتواند در مدت کوتاهی به نتیجه برسد. البته مذاکرات باید از همانجایی آغاز شود که در ماه ژوئن پایان یافت. در ۶ دور گذشته مذاکرات پیشرفتهای خوبی حاصلشده بود و باید روی اختلافات حلنشده در دورهای قبلی تمرکز کرد.»
میخائیل اولیانوف نماینده دائم روسیه نزد سازمانهای بینالمللی مستقر در وین نیز در واکنش به خبر ازسرگیری مذاکرات وین نوشت: «این تصمیم جمعی که همه از مدتها قبل منتظرش بودند، راه را برای برداشته شدن تحریمهای آمریکا و بازگشت ایران به اجرای کامل بندهای هستهای توافق سال ۲۰۱۵ باز میکند.»
برشی از متد جدید وزارت امور خارجه به روایت علی باقری
همزمان با استقبال مقامات مختلف غربی از گشایش دوره جدید مذاکرات هستهای در گرند هتل وین؛ ۱۷ نماینده جمهوریخواه کنگره به بایدن نامه نوشته و از او خواستهاند مذاکره با ایران متوقف شود! در میان امضاکنندگان این نامه؛ اسم چند نماینده ضد ایرانی ازجمله بریان استیل به چشم میخورد. برخی از آگاهان سیاست خارجه اعتقاددارند؛ این نامه نشانهای بر آن است که هر نوع توافق احتمالی با غرب در آینده بر شنهای روان نوشتهشده و پس از پایان کار دولت بایدن؛ رئیسجمهور بعدی بهراحتی میتواند توافق جدید را مانند توافق سال ۲۰۱۵ با یک امضای ساده کنار بگذارد.
در میانه مرداد ماه؛ ویلیام برنز رئیس سازمان سیا در سفر به مناطق اشغالی به داوید برنع، رئیس جدید موساد قول داده است که منافع رژیم صهیونیستی در مذاکرات وین تامین خواهد شد. قرار دادن این دست کدهای خاص امنیتی؛ در کنار نامه جمهوری خواهان ضد ایرانی نشان می دهد سناریو تدوینشده از سوی طرف آمریکایی در مذاکرات بهگونهای تدوینشده است که با فشار سیاسی و اقتصادی در کوتاهمدت جمهوری اسلامی ایران را وادار به امضای تفاهمی کند؛ که بن و پی مستحکمی نداشته و روی آن امکان سرمایه گذری بلندمدت وجود ندارد.
موسسه امنیتی آمریکن انترپرایز در تحلیلی از ایجاد تفاهم هستهای میان ایران و دولتهای غربی مینویسد: تا جایی که امکان دارد؛ باید از طرف ایران تعهد کرد و تضمین نداد؛ آنها باید به نقطهای ببریم که هم راه بازگشت به پیشرفتهای اتمی و موشکی را بهصورت کامل از دست بدهند و هم از بازارهای جهانی عائدهای به دست نیاورند. این گزارش در ادامه تحلیل خود مینویسد: راهحل سادهای برای این مسئله وجود دارد؛ جنس ایرانی را ارزان بخرید و کالای خودمان را گران بفروشیم. ایرانیها پس از خروج ترامپ از توافق دوباره به نقطه قبل از تفاهم ۲۰۱۵ بازگشتند، این بار راه بازگشت آنها را باید بهصورت کامل بست.
اما چه اتفاقی افتاده است که دشمن به خود اجازه میدهد به این سادگی یک نقشه سیاه و عجیب برای مذاکره با ایران بکشد؟ واقعیت آن است که برخی سیگنالهای اشتباه از داخل باعث شد طرف آمریکایی گمان کند که وضعیت در ایران اضطراری و وخیم است و میتواند با چند وعده سرخرمن و صدور چکهای بیمحل از تهران امتیازات کلان و استراتژیک بگیرد.
ارسال پیامهایی از داخل ازجمله آنکه «خزانه خالی است» و نیز انتشار گزارشهایی چون بالا رفتن قیمت دلار تا سطح ۳۰۰ هزار تومان از سوی عناصر باقیمانده و نفوذی در سازمان برنامه و بودجه دولت روحانی باعث شد طرف غربی در طراحی اتاق مذاکرات جسور و بیپرواتر شود.
از سویی اشتباهات فاحش تیم مذاکرهکننده پیشین در شش دور مذاکره در وین باعث شد دشمن به این تحلیل برسد که میتوان با ایجاد چالشهای حقوقی در متن توافق طرف ایرانی را دچار خطای محاسبانی شدید کرد. به چند نمونه از خطاهای مکرر مذاکرهکنندگان دولت تدبیر توجه کنید؛ این اشتباهات چنان در چشم آمده و قابلنمایش است که دشمن را به این نتیجه رسانده که میتواند با بازیسازی از داخل اهداف خود را پیش ببرد.
۱-سرمایهگذاری غلط مذاکرهکنندگان وقت بروی نتایج انتخابات آمریکا باعث شد آنها درک واقعی خود از تحولات سیاسی را از دست بدهند؛ واقعیت آن است که هر نوع توافقی میان جمهوری اسلامی ایران و غرب دارای «صیغه موقت» است و وقت گذاشتن برخی کارشناسان وزارت خارجه روی سوالاتی چون «نتایج انتخابات آمریکا چه میشود؟» عبث و غیر فنی و سادهانگاری مطلق بود.
۲- حسن روحانی هیچگاه متوجه این امر نشد که واشنگتن علاقهای ندارد تا طرف ایرانی از نتایج برجامی حتی به کوچکترین انتفاعی برسند؛ اگر چنین ذهنیتی در رئیسجمهور وقت وجود داشت کافی بود از دستیاران خود در تیم مذاکرهکننده بخواهد تا ذینفعان تراکنشها با ایران در «ردفلگ فینسن» را پیششرط مذاکره قرار داده و آنها را ردیابی کند.
۳- ایده تقسیم تحریمها به موارد «رفع شدنی» و «رفع نشدنی» و پذیرش آن از سوی تیم مذاکرهکننده پیشین از همان ابتدا به معنای ورود ایران به تونل مذاکرات فرسایشی بود، در این شکل از رویارویی دیپلماتیک هر دور از مذاکره بهعنوان توافق نهایی به ایران فروختهشده و بهنحویکه آورده ایران در هر مرحله هرگز بهاندازهای نباشد که ایران بتواند برای مذاکره بعدی مقاومت کند.
۴- ادغام مذاکرات «نجات برجام» و «بازگشت آمریکا به برجام» شانس ایران را برای رسیدن به توافق منصفانه و پایدار کمتر کرد.
۵- دولت قبل بهگونهای عجیب القا میکرد که بدون مذاکره با آمریکا امکان ارتباط تجاری با شرق (چین و روسیه مقدور نیست) درحالیکه مسکو و پکن برای ایجاد کانال هیچگاه نیاز به چراغ سبز غربیها نداشتهاند. فقط کافی بود؛ ارادهای برای این امر فراهم میشد تا بهجز آسیای شرقی کریدور تجاری در آسیای میانه و حتی جنوب شرق نیز باز شود، برخی بهدروغ کم بودن تجارت با شرق را نشانه تحریم جا انداختند.
۶- پذیرش لغو «گامبهگام تحریمها» در آستانه برگزاری دور پنجم مذاکرات وین که رئیسجمهور وقت از آن بهعنوان شکسته شدن کمر تحریمها یادکرد؛ درحالیکه حکم کلی نظام در لغو همه تحریمها و راست آزمایی آن بود؛ برخی طرح برداشته شدن پلهای تحریمها را پذیرفته و یکی از وزاتخانههای کلیدی وقت راست آزمایی ۲۴ ساعته را کافی قلمداد کرده بود!
در آستانه دور جدید مذاکرات هستهای پیش روی در وین، میتوان تمایز این دوره با دورههای دیگر قائل بود:
فرمت مذاکرهکنندگان تغییر کرده است: وزیر امور خارجه کشورمان پیش از آغاز دور هفتم مذاکرات با صراحت بیان میکند که همه طرفها بدون تعلل وقت باید به برجام بازگردند؛ از سویی بازگشت به برجام برای جمهوری اسلامی ایران بهتنهایی فایده ندارد و باید همه تحریمها لغو شود. این نکته نشان میدهد که تیم مذاکرهکننده قرار نیست از نقطه «بنبست وین» وارد آن مذاکرات گردد؛ این تعبیر به آن معناست که مذاکرات از نقطهای جدید آغازشده و بر خلاف خواسته صریح واشنگتن، مذاکره در هشتم آذرماه ادامه آخرین دور مذاکرات در خردادماه نیست. وزارت امور خارجه به درستی رویکرد «هر توافقی بهتر از بیتوافقی» را به سمت «توافق در صورت لغو تحریمها» تغییر مسیر داده است. در چنین راهبردی دیگر اقتصاد کشور به مذاکره شرطی نشده، بلکه جمهوری اسلامی ایران برای مذاکره حریف شرط تعیین می کند.
زمان به سود ایران در جریان است: رابرت مالی نماینده آمریکا شهر به شهر تور جهانی برپا کرده تا راهحلی برای بازگشت ایران به میز وین پیدا کند؛ این مسئله نشان داد برخلاف تبلیغات برخی رسانههای داخلی این آمریکاییها هستند که نمیخواهند زمان را ازدستداده و برای ادامه مذاکراتی تاب شدهاند. اصرار غرب به مذاکره در سریع ترین زمان با ایران از سر ناتوانی آن ها در داشتن «پلن بی» و «اثرگذار کردن تحریم ها» قابل تفسیر است اما ایران با پیشینهای وارد مذاکرات میشود که تقریباً همه حربههای آمریکا برای فروپاشی و تسلیم را از سر گذرانده است.
نوربالا در چشم دشمن در جاده یکطرفه: هیچگاه قرار نیست روابط ما با ایالاتمتحده آمریکا در یک اتوبان چند بانده با اهداف مشترک تدوین شود؛ دولت روحانی گمان میکرد با امضای برجام بیش از ۴۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی توسط غربیها در داخل کشور صورت گرفته و آمریکاییها جذب به این بازار رنگین میشوند؛ این سراب خیلی زود از بین رفت.
فیلیپ زلیکو تحلیلگر ارشد امنیتی در فارن افرز نوشته است که آمریکاییها برای حفظ منافع هیچگاه دست از جنگ در کشورهای اسلامی بر نداشته و تنازع بقای غرب در تحریک دائمی شرق است! نویسنده این مقاله ادامه میدهد که ایران کشوری جوان و مدرن است که نشان داده برخلاف عربستان و کشورهای حوزه خلیجفارس تسلیم نخواهد شد. اینچنین تفسیری نشان میدهد در هر نوع توافق با دشمن در یک جاده یکطرفه در حال اجراست، در چنین وضعیتی برای تنازع بقا باید نوربالا در چشم دشمن زده و مسیر را برای او مخدوش کرد، هر چه زاویه دید آنها نسبت به شرایط داخلی کشور کمتر شود؛ احتمال منحرف شدن و خروج آنها از جاده بالاتر میرود. میتوان با صبوری و طراحی برنامهای چندوجهی تروریستها را از این صحنه اخراج کرد. منابع دیپلماتیک امیدوارند در هشت آذرماه مذاکرهکنندگان ایرانی با دستپر از وین به تهران بازگردند؛ اقدام چشم گیر سپاه پاسداران در خلیجفارس، مشت دیپلماتهای کشورمان را حسابی پرکرده است.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، پس از گذشت ۲۰ سال از تجاوز نظامی آمریکا و همپیمانانش به افغانستان، جامعه جهانی به این نتیجه رسیده است که راهحل پایان بحران این کشور، دیپلماسی و گفتگوهای سیاسی با حضور همه طیفهای سیاسی و اقوام افغانستانی است.
ایالات متحده که ثمره حضورش در افغانستان صرفاً ناامنی، توسعه خشونت و افزایش کشت و ترانزیت مواد مخدر بوده است، در همین راستا از سالها پیش و در دوران ریاست جمهوری اوباما، تلاشهای زیادی برای برقراری پل ارتباطی با گروههای مختلف افغانستانی داشت که همه این موارد بدون حصول نتیجه ناکام ماند.
سرانجام در ۱۰ اسفند ۱۳۹۸ (۲۹ فوریه ۲۰۲۰) آمریکاییها بدون درنظر گرفتن دولت قانونی افغانستان و سایر جریانهای مؤثر این کشور، برای تأمین امنیت و منافع خودش با طالبان به توافق رسید.
بیشتر بخوانید:
۵دستاورد گفتگوهای بینالافغانی در تهران
مفاد این توافقنامه، شامل خروج همه سربازان آمریکا و ناتو از افغانستان، تعهد طالبان نسبت به جلوگیری از فعالیت القاعده در نواحی تحت کنترل طالبان، و گفتگو بین طالبان و حکومت افغانستان بود.
ایالات متحده نیز پذیرفت تعداد سربازان خود را از ۱۲۰۰۰ به ۸۶۰۰ نفر کاهش دهد و در صورتی که طالبان به تعهداتش عمل کند، ظرف ۱۴ ماه بهطور کامل نیروهایش را خارج کند. آمریکا همچنین متعهد شد ظرف ۱۳۵ روز پنج پایگاه خود را تعطیل کند، و تحریمهای خود علیه طالبان را با هدف پایان دادن به آنها تا ۲۷ اوت ۲۰۲۰ مورد بازبینی قرار دهد.
حفاظت از نیروهای خارجی؛ بند پنهان توافقنامه دوحه!
بنا بر عقیده بسیاری از کارشناسان، در این توافقنامه یک بند پنهان نیز وجود داشته است که بر اساس آن طالبان متعهد به حفاظت از نیروهای خارجی در افغانستان شده است.
شش ماه بعد از این نشست، مجدداً در ۲۲ شهریور سال ۹۹ قطر با موضوع افغانستان به سوژه اصلی عرصه دیپلماسی تبدیل میشود و این بار دولت افغانستان نیز در این روند جریان مذاکرات صلح حضور مییابد.
دور دوم از این نشست نیز در ۲۰ دی همان سال در دوحه برگزار شد.
در ادامه این بار روسیه میزبان این نشستها میشود و در ۲۸ اسفند ۹۹ نشستی با عنوان «تروئیکای توسعه یافته» با حضور نمایندگانی از طالبان، دولت افغانستان، روسیه، آمریکا، چین و پاکستان برگزار شد. در این دور از مذاکرات که همزمان با روی کار آمدن جو بایدن رئیس جمهور آمریکا است، مقدمات برگزاری نشست ترکیه ایجاد میشود.
بر اساس توافقات صورت گرفته در مسکو، دو تاریخ پیشنهادی ۲۷ فروردین و ۴ اردیبهشت برای برگزاری نشست استانبول در نظر گرفته شد اما در نهایت با عدم حضور طالبان، این نشست به بن بست خورد.
همزمان با شکست فرآیندهای دیپلماتیک، جو بایدن در ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ اعلام میکند که نیروهای نظامی این کشور نهایتاً تا ۱۱ سپتامبر خاک افغانستان را ترک میکنند.
آمریکا به هیچیک از اهداف خود در افغانستان نرسید
بنا بر عقیدهی بسیاری از کارشناسان، نحوه خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، غیر مسئولانه است. زیرا آنها با هدف برقراری دولت مدرن و همچنین صلح و امنیت در افغانستان حاضر شدند اما در نهایت به هیچکدام از اهداف نرسیدند.
در همین راستا شعیب بهمن کارشناس مسائل بینالمللی، معتقد است آمریکاییها برای دو هدف افغانستان را اشغال نظامی میکنند و در ادامه میگوید: «هدف اول آمریکا در افغانستان مبارزه با تروریسم بود اما نهایتاً ناگزیر شدند با گروهی که ابتدا تروریستی اعلام میکردند، یعنی گروه طالبان بنشینند و مذاکره کنند. لذا این مسئله نشان میدهد که یکی از اهداف آمریکاییها کاملاً ناکام مانده است.»
همزمان با شکست فرآیندهای دیپلماتیک، پیشرویهای نیروهای نظامی طالبان در افغانستان ادامه مییابد و به نظر میرسد دیگر امیدی وجود ندارد و همهی طرفهای درگیر در افغانستان باید خود را آمادهی جنگ تمام عیار داخلی کنند.
مذاکرات تهران؛ آغاز ابتکاری متفاوت از سایر طرحهای صلح
در همین حین، روز چهارشنبه ۱۶ تیرماه، سید رسول موسوی مدیر کل آسیای جنوبی وزارت امور خارجه کشورمان در صفحه شخصی خود در توئیتر از سفر چهار هیئت عالی رتبه سیاسی از افغانستان به تهران خبر میدهد.
بنا بر اعلام موسوی این چهار هیئت اعزامی به کشورمان عبارتند از: «هیئت کمیسیون فرهنگی پارلمان افغانستان، هیئت عالیرتبه سیاسی طالبان، هیئت عالیرتبه سیاسی جمهوریت و هیئت عالی ناظر بر روند تثبیت هویت اتباع»
این نشست مهم که مانند نفسی تازه در کالبد بیجانِ «امید برای زنده نگه داشتن راه حلهای سیاسی» دمیده شد، روز چهارشنبه با سخنرانی محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه کشورمان در محل وزارت امور خارجه تشکیل شد.
ظریف در این نشست ضمن اشاره به نتایج نامطلوب ادامه منازعات در افغانستان، بازگشت به میز مذاکرات بین الافغانی و تعهد به راهکارهای سیاسی را بهترین انتخاب از سوی رهبران و جریانهای سیاسی افغانستان دانست و آمادگی جمهوری اسلامی ایران را برای کمک به روند گفتگوها میان جناحهای موجود به منظور حل و فصل مناقشات و بحرانهای جاری در آن کشور اعلام کرد.
این نشست دو روزه در نهایت با صدور بیانیهای به پایان رسید و بر اساس این اعلامیه ۶ مادهای طرفین در موارد ذیل به توافق رسیدند:
۱. هیئتها از مساعی و حسن نیت جمهوری اسلامی ایران در مورد تأمین صلح در افغانستان و مهمان نوازیهای به عمل آمده ابراز امتنان مینمایند.
۲. هر دو جانب با درک مشترک از خطرات ناشی از ادامه جنگ و صدمهای که از آن متوجه سلامت کشور میشود، به موافقه رسیدند که جنگ راه حل مساله افغانستان نبوده و باید همه تلاشها در جهت رسیدن به راه حل سیاسی و صلح آمیز توجیه گردند.
۳. گفتگوها در فضای صمیمانه صورت گرفت و همه مسائل به صورت مفصل و با صراحت مطرح گردید.
۴. هر دو جانب تصمیم گرفتند مواردی را که ضرورت به مشورت و وضاحت بیشتر دارد مانند ایجاد مکانیزم گذار از جنگ به صلح دائمی، نظام اسلامی مورد توافق و نحوه دستیابی به آن طی نشست بعدی که در نزدیکترین فرصت ممکن دایر خواهد شد مورد بحث قرار داده، به نتیجه برسند.
۵. طرفها نشست تهران را فرصت و زمینه جدید برای تقویت راه حل سیاسی معضل افغانستان میدانند.
۶. هر دو جانب حملاتی را که خانههای مردم، مکاتب، مساجد و شفاخانهها را هدف قرار داده باعث تلفات ملکی میگردند و همچنان تخریب تأسیسات عامه را به شدت تقبیح نموده خواستار به سزا رساندن عاملین آن میگردند.
مدیر کل آسیای جنوبی وزارت امور خارجه کشورمان در یادداشتی در خصوص مفاد این بیانیه نوشت: «پنج محور فوق را میتوان دستاورد ابتکار تهران در گفتوگوهای بینالافغانی دانست که از منطق و استحکام نظری محکمی برای برداشتن گامهای بعدی برای صلح در افغانستان برخوردار است.»
موسوی همچنین تصریح کرد: «ابتکار تهران هم به لحاظ قدمت طرح و هم به جهت ایده و منطق درونی طرحی متفاوت از سایر ابتکارات است. ابتکار تهران، صلح را متعلق به مردم افغانستان دانسته و معتقد است که تنها راه صلح گفتوگوهای بینالافغانی است و نقش کشورهای خارجی فقط باید تسهیلکنندگی مذاکرات بینالافغانی باشد.»
وی همچنین گفت: «تحلیل محتوای مفاد سند نهایی گفتوگوهای بینالافغانی در تهران دلیل دیگری بر تفاوت ابتکار تهران با دیگر طرحهای صلح است.»
اعضای شرکت کننده در نشست تهران
ترکیب افراد حاضر در نشست تهران نسبت به سایر مذاکرات صلح افغانستان از دوحه تا مسکو متفاوت بود و حکایت از تحقق شعار جمهوری اسلامی مبنی بر حل بحران افغانستان از طریق سیاسی و صرفاً با حضور گروههای افغانستانی داشت.
مذاکره کنندگان مذاکرات بینالافغان در تهران به شرح زیر بودند:
-از طرف طالبان؛ «شیرمحمد عباس استانکزی»، «خیرالله خیرخواه» و «قاری دینمحمد حنیف»
-از طرف دولت افغانستان؛ یونس قانونی (معاون اول سابق رئیسجمهور افغانستان)
-از طرف گروه «جمهوریت» شامل نمایندگانی از دولت، ملت و گروههای منتقد سیاسی داخل افغانستان؛ سلام رحیمی (مشاور رئیسجمهور)، کریم خرم و ارشاد احمدی (از چهرههای نزدیک به حامد کرزای، رئیسجمهور پیشین افغانستان)، ظاهر وحدت از «حزب وحدت» و محمد الله بتاش «جنبش ملی»
در همین راستا پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان، افراد حاضر در این نشست را در درون حاکمیت افغانستان اما دارای موضع با اشرف غنی رئیسجمهور فعلی افغانستان توصیف کرد و گفت: «این افراد از خط فکری هستند که معتقدند آقای غنی نوعی انحصارطلبی قومی اعمال و پایگاه دولت را بسیار ضعیف و درگیر فساد کرده است لذا مشروعیتی ندارد.»
عبدالرضا فرجیراد، مدیرکل سابق شورای راهبردی روابط خارجی نیز میگوید: «گروهی که تحت عنوان جمهوریت در این نشست حضور داشتند بیشتر از جانب مردم افغانستان بودند.»
اعلام آمادگی «هند، روسیه، تاجیکستان، ترکمنستان» و چند کشور اروپایی برای برپایی مذاکرات بینالافغان
سعد الله زارعی، کارشناس مسائل خاورمیانه میگوید: «در همین ایام خیلی از کشورها از جمله هند، تاجیکستان، ترکمنستان و روسیه از طالبان و سایر گروهها دعوت کردند. حتی آمریکاییها اصرار داشتند اجلاسی در دوحه برگزار شود اما طرفین به ایران آمدند و این اجلاس مشترک در تهران برگزار شد.»
زارعی در ادامه به یک نکته مهم از نشست تهران اشاره و تاکید میکند: «طالبان در تهران پذیرفت که کلمه امارت در بیانیه به کار نرود. این در حالی بود که طالبان بر روی کلمه امارت خیلی حساسیت داشت و در مذاکراتی که با آمریکاییها در دوحه داشتند نیز از کلمه امارت استفاده کردند و آمریکاییها نیز این کلمه و تشکیل امارت در افغانستان توسط طالبان را پذیرفتند.»
در دیگر سو، برخی منابع آگاه اعلام کردند که «نمایندگان طالبان در نشست تهران گفتند که چند کشور اروپایی نیز برای برپایی مذاکرات میان آنها و دولت افغانستان اعلام آمادگی کردند»
بهنظر میرسد ابتکار دستگاه سیاست خارجی کشورمان در دور اول گفتگوهای سیاسی تهران، مورد رضایت طرفهای داخلی افغانستان و همچنین بازیگران بین الملل بوده است و احتمالاً به زودی شاهد توسعه این مذاکرات با حضور سایر بازیگران مؤثر بین المللی از جمله پاکستان، روسیه، هند و چین در تهران باشیم.
ترکیب افراد حاضر در نشست تهران برای صلح در افغانستان نسبت به سایر مذاکرات از دوحه تا مسکو متفاوت بود و حکایت از تحقق شعار حل سیاسی بحران با مشارکت همه گروههای افغانستانی داشت.
زوایایی پنهان از ابتکار تهران برای صلح در افغانستان بیشتر بخوانید »