با نوای کاروان

روایتی از ارتباط شهید صیاد شیرازی با علما

تعبیر عارفانه و بی‌نظیر آیت‌الله بهاءالدینی از سیرت شهید «صیاد شیرازی»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‎‌پرس، حاج صادق آهنگران در کتاب «با نوای کاروان» روایتی از ارتباط نزدیک شهید صیاد شیرازی با علما را بیان کرده است که در ادامه می‌خوانید.

از زمانی‌که آیت‌الله خامنه‌ای نماینده امام در شورای‌عالی دفاع شدند، همیشه از نیرو‌های انقلابی حمایت می‌کردند. ایشان برخلاف برخی‌ها اعتقاد راسخی به دوام و قوام ارتش داشتند و در بیشتر مواقعی که به خطوط مقدم جبهه سرکشی می‌کردند، لباس ارتشی می‌پوشیدند. به همین دلیل، با صیاد رابطه خیلی خوبی داشتند و در مواقعی که صیاد در تنگنا قرار می‌گرفت، به او کمک می‌کردند. هنگام شهادت صیاد هم خیلی متاثر شدند. بار‌ها در سخنانشان از او به نیکی یاد کرده‌اند.

صیاد شیرازی با علما و عرفا هم چه در دوران جنگ و چه در سال‌های بعد از جنگ روابط حسنه و خوبی داشت. بسیاری از آن‌ها صیاد را کاملا می‌شناختند. بعد از شهادت آن بزرگوار، در جلسه‌ای، آیت‌الله مجتی تهرانی از صیاد یاد کردند و با اندوه و حسرت گفتند: «آنچه موجب تأسف و تأثر من شد، فقدان یک چهره نورانی است که سال‌ها در این جلسه شرکت می‌کرد. او با دقت تمام مطالب را گوش و ثبت می‌کرد. گاهی هم از من سوالاتی می‌پرسید. ما او را از دست دادیم و برای همیشه در دنیا از دیدارش محروم شدیم.»

صیاد شیرازی – رضوان‌الله تعالى علیه – به عالم ارواح و انوار پیوست و به هدف خلقتش رسید. او «عند ربهم یرزقون» است. یکی از دوستان ارتشی که گاهی خدمت آیت‌الله بهاء‌الدینی می‌رسید، نقل می‌کرد: «یک روز خدمت آیت‌الله بهاءالدینی رسیدم و سلام صیاد را به او رساندم. آقای بهاءالدینی در حالی‌که پسرش هم آنجا بود، از من پرسید: «شما آقای صیاد را می‌شناسید؟» گفتم: «بله. او فرمانده من است. چطور ممکن است او را نشناسم؟!» دوباره پرسید: «شما آقای صیاد را می‌شناسید؟» با سؤال دوم فهمیدم که حاج‌آقا می‌خواهد به من بفهماند که صیاد را آن‌طور که باید نمی‌شناسم. با تعجب جواب دادم: «نه آن‌قدری که شما می‌شناسید.» برای بار سوم که سؤالش را تکرار کرد، با فروتنی تمام گفتم: «نه، حاج‌آقا، نمی‌شناسم» بعد آیت‌الله بهاءالدینی گفت: «صیاد یک پارچه نور است.» سه بار این جمله را تکرار کرد. بعد به من گفت که سلام من را به او برسان. وقتی به تهران برگشتم، ماجرا را برای صیاد تعریف کردم. لبخندی زد و اشک در چشمانش حلقه زد. اشکش را با دستش پاک کرد و گفت که: «خدا من را شرمنده نکند. حاج‌آقا خیلی به من لطف دارد.»

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تعبیر عارفانه و بی‌نظیر آیت‌الله بهاءالدینی از سیرت شهید «صیاد شیرازی» بیشتر بخوانید »

روایتی از ارتباط شهید صیاد شیرازی با علما

روایتی از ارتباط شهید صیاد شیرازی با علما


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‎‌پرس، حاج صادق آهنگران در کتاب «با نوای کاروان» روایتی از ارتباط نزدیک شهید صیاد شیرازی با علما را بیان کرده است که در ادامه می‌خوانید.

از زمانی‌که آیت‌الله خامنه‌ای نماینده امام در شورای‌عالی دفاع شدند، همیشه از نیرو‌های انقلابی حمایت می‌کردند. ایشان برخلاف برخی‌ها اعتقاد راسخی به دوام و قوام ارتش داشتند و در بیشتر مواقعی که به خطوط مقدم جبهه سرکشی می‌کردند، لباس ارتشی می‌پوشیدند. به همین دلیل، با صیاد رابطه خیلی خوبی داشتند و در مواقعی که صیاد در تنگنا قرار می‌گرفت، به او کمک می‌کردند. هنگام شهادت صیاد هم خیلی متاثر شدند. بار‌ها در سخنانشان از او به نیکی یاد کرده‌اند.

صیاد شیرازی با علما و عرفا هم چه در دوران جنگ و چه در سال‌های بعد از جنگ روابط حسنه و خوبی داشت. بسیاری از آن‌ها صیاد را کاملا می‌شناختند. بعد از شهادت آن بزرگوار، در جلسه‌ای، آیت‌الله مجتی تهرانی از صیاد یاد
کردند و با اندوه و حسرت گفتند: «آنچه موجب تأسف و تأثر من شد، فقدان یک چهره نورانی است که سال‌ها در این جلسه شرکت می‌کرد. او با دقت تمام مطالب را گوش و ثبت می‌کرد. گاهی هم از من سوالاتی می‌پرسید. ما او را از دست دادیم و برای همیشه در دنیا از دیدارش محروم شدیم.»

صیاد شیرازی – رضوان‌الله تعالى علیه – به عالم ارواح و انوار پیوست و به هدف خلقتش رسید. او “عند ربهم یرزقون” است. یکی از دوستان ارتشی که گاهی خدمت آیت‌الله بهاء‌الدینی می‌رسید، نقل می‌کرد: «یک روز خدمت آیت‌الله بهاءالدینی رسیدم و سلام صیاد را به او رساندم. آقای بهاءالدینی در حالی‌که پسرش هم آنجا بود، از من پرسید: «شما آقای صیاد را می‌شناسید؟» گفتم: «بله. او فرمانده من است. چطور ممکن است او را نشناسم؟!» دوباره پرسید: «شما آقای صیاد را می‌شناسید؟» با سؤال دوم فهمیدم که حاج‌آقا می‌خواهد به من بفهماند که صیاد را آن‌طور که باید نمی‌شناسم. با تعجب جواب دادم: «نه آن‌قدری که شما می‌شناسید.» برای بار سوم که سؤالش را تکرار کرد، با فروتنی تمام گفتم: «نه، حاج‌آقا، نمی‌شناسم» بعد آیت‌الله بهاءالدینی گفت: «صیاد یک پارچه نور است.» سه بار این جمله را تکرار کرد. بعد به من گفت که سلام من را به او برسان. وقتی به تهران برگشتم، ماجرا را برای صیاد تعریف کردم. لبخندی زد و اشک در چشمانش حلقه زد. اشکش را با دستش پاک کرد و گفت که: «خدا من را شرمنده نکند. حاج‌آقا خیلی به من لطف دارد.»

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از ارتباط شهید صیاد شیرازی با علما بیشتر بخوانید »

شهید دقایقی، محبوب قلوب مجاهدین عراقی/ علت نام‌گذاری تیپ بدر

علت محبوبیت شهید «دقایقی» میان مجاهدین عراقی/ تیپ بدر چگونه نام‌گذاری شد؟


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید «اسماعیل دقایقی» متولد ۱۳۳۳ در بهبهان قبل از پیروزی انقلاب به مبارزه با رژیم پهلوی می‌پرداخت و در جریان همین مبارزات دو بار دستگیر و زندانی شد.

وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در تأسیس جهاد سازندگی و سپاه پاسداران در آغاجری و تشکیل تیپ بدر نقش داشت. او بعد از سال‌ها مجاهدت روز ۲۸ دی‌ ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ هنگام مأموریت شناسایی به شهادت رسید.

روایت حاج صادق آهنگران

سردار «محمدصادق آهنگران» مداح جبهه‌های هشت سال دفاع مقدس که از دوستان نزدیک این شهید بزرگوار بوده است، در کتاب تاریخ شفاهی خود با عنوان «با نوای کاروان» به بیان برخی خاطرات خود از وی پرداخته است:

«اسماعیل دقایقی از اهالی خوب بهبهان بود. او سابقه مبارزاتی درخشانی در دوره قبل از پیروزی انقلاب داشت و در گروه منصورون فعالیت می‌کرد.

شهید دقایقی، محبوب قلوب مجاهدین عراقی/ علت نام‌گذاری تیپ بدر

اولین بار از طریق «مسعود صفایی مقدم» فرمانده سپاه سوسنگرد با دقایقی آشنا شدم. بیشتر او را در باشگاه استادان می‌دیدم. ظاهراً در واحد اطلاعات سپاه فعالیت می‌کرد. البته به دلیل موقعیت شغلی یا خصوصیات شخصیتی‌اش خیلی کم‌حرف بود.

فعالیت‌های انقلابی

در دوره پهلوی علاوه بر کار فرهنگی در گروه «منصورون» مبارزه مسلحانه می‌کرد. آنطور که شنیده‌ام، یک‌بار مجسمه رضاخان را بمب‌گذاری کرد و قصد انهدام آن را داشت که چاشنی بمب عمل نکرد.

اسماعیل درعین‌حال از کار‌های فرهنگی و آگاهی بخشی به مردم هم غافل نبود. سال ۱۳۵۶ در مسجد جامع امیدیه کتابخانه بزرگی راه انداخته بود و به نوجوان‌ها و جوان‌ها تفسیر قرآن و اصول عقاید درس می‌داد.

بیشتر مبارزان قبل از انقلاب نگاهی استراتژیک داشتند و نگاهشان به آینده هم بود؛ لذا برای آن‌ها تربیت نیرو یک اصل مهم به شمار می‌رفت. اسماعیل هم به دلیل آن‌که اهل مطالعه و فکر بود و هم در تشکیلاتی مانند منصورون فعالیت می‌کرد از این قاعده مستثنی نبود و در کنار فعالیت‌های گوناگون، تربیت نیرو و کادر سازی را هم مدنظر داشت.

فعالیت‌های دوران دفاع مقدس

شهید دقایقی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از بازوان قدرتمند سپاه پاسداران در استان خوزستان بود و با درایت او سپاه سوسنگرد نقش مهمی در جریان جنگ به‌ ویژه سال اول ایفا کرد. بعد‌ها کنار مجید بقایی در قرارگاه فجر و در عملیات فتح‌المبین فرماندهی کرد.

ابتکار دقایقی در تشکیل تیپ بدر

یک‌ بار اسماعیل از من خواست که برای نیرو‌های او بخوانم. پرسیدم: اسم یگان شما چیست؟ گفت: تیپ بدر. به دلیل علاقه‌ای که به اسماعیل داشتم، یک روز به مقر یگان او رفتم. دیدم آنجا همه عربی حرف می‌زنند. تعجب کردم و پرسیدم: اسماعیل این‌ها که همه عربی حرف می‌زنند! همه از نیرو‌های اطلاعات عملیات هستند؟! خندید و گفت: نه همه از عراقی‌های مخالف صدام هستند که در کنار ما با رژیم عراق می‌جنگند.

شهید دقایقی، محبوب قلوب مجاهدین عراقی/ علت نام‌گذاری تیپ بدر

زمانی که دقایقی مقامات لشکری و مسئولان کشوری را قانع کرد که مجاهدین عراقی یک یگان مستقل داشته باشند و آن‌ها موافقت کردند، سالگرد جنگ بدر بود. به همین دلیل نام این تیپ را بدر گذاشتند. نکته دیگر این‌که این یگان اولین بار به‌ طور رسمی در عملیات بدر وارد نبرد با نیرو‌های عراقی شد.

دقایقی صد‌ها نفر از مجاهدین عراقی ساکن در شهر‌های ایران را از طریق دفاتر سپاه در شهرستان‌ها گردآوری و در این یگان سازمان‌دهی کرد. چند سال بعد، این تیپ به لشکر تبدیل شد و در چند عملیات مهم نقش‌آفرینی کرد.

تا آنجایی که من اطلاع دارم، بخشی از امکانات آن را سپاه پاسداران و بخشی را مجلس اعلای عراق تأمین می‌کرد. دقایقی خیلی تلاش می‌کرد که کمبود‌های این یگان برطرف شود. حتی شنیده بودم که امکان ازدواج مجاهدین عراقی را فراهم می‌کرد.

دستور داده بود که حداقل امکانات شروع زندگی را در اختیار آن‌ها قرار بدهند. گاهی خودش برای آن‌ها به خواستگاری می‌رفت و مثل یک برادر بزرگ‌تر به خانواده‌های آن‌ها کمک می‌کرد.

من از نزدیک دیدم که رابطه مجاهدین عراقی و دقایقی چقدر صمیمی بود. بعد‌ها که در عراق ماجرای داعش پیش آمد، دورنمای ذهن اسماعیل دقایقی و مجاهدت‌های او برای همه بیشتر روشن شد و خیلی‌ها مثل من، همت و …، درایت اسماعیل دقایقی در رهبری و فرماندهی این نیروی ویژه را ستودند.

او خیلی برای شکل‌گیری سپاه بدر وقت گذاشت و برای انسجام این یگان از جان‌ودل کار کرد. به دلیل همین اخلاص و عزم استوارش، مجاهدین عراقی از شمال تا جنوب عراق، او را به‌عنوان یک فرمانده مقتدر پذیرفته بودند. یک نفر به من گفت که عکس آن شهید بزرگوار در بیشتر خانه‌های مجاهدین عراقی هست.

از زبان یکی از مشاوران نظامی‌اش شنیدم که اسماعیل دقایقی ویژگی‌هایی داشت که موجب می‌شد احساس کنی او فارغ‌التحصیل یک دانشگاه معتبر نظامی است.

شهید دقایقی، محبوب قلوب مجاهدین عراقی/ علت نام‌گذاری تیپ بدر

در رثای شهید دقایقی نوحه‌ای خواندم که برخی ابیات آن این بود:

سردار و الگوی سلحشوران دقایقی‌ای حامی قرآن

دشمن‌ستیز غرب و خوزستان دقایقی‌ای حامی قرآن

منبع

بهداروند، محمدمهدی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: با نوای کاروان؛ روایت محمدصادق آهنگران، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۹ صفحات ۲۵۲، ۲۵۳، ۲۵۴

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

علت محبوبیت شهید «دقایقی» میان مجاهدین عراقی/ تیپ بدر چگونه نام‌گذاری شد؟ بیشتر بخوانید »