بحران سوریه

روزنامه‌نگار کویتی: سوریه را ویران و ملتش را نابود کردیم

روزنامه‌نگار کویتی: سوریه را ویران و ملتش را نابود کردیم



احمد الجارالله سردبیر روزنامه السیاسه کویت درباره نقش اعراب در بحران سوریه نوشت: سوریه را ویران و ملتش را نابود کردیم. ما عامل کشتار و آوارگی ۱۰ ساله ملت سوریه هستیم.

به گزارش مجاهدت از مشرق، الجارالله روز چهارشنبه در توئیتی نوشت: از ائتلاف اسد با ایران انتقاد کردیم و سوریه را ویران و ملتش را نابود کردیم و جوخه های مرگ در آرزوی صندلی حکومت و ریاست را به سوریه فرستادیم.
وی افزود: ما سوریه را مجبور به ائتلاف با ایران و روسیه کردیم. ما عامل کشتار و آوارگی ۱۰ ساله ملت سوریه هستیم.

الجارالله اضافه کرد: باید واقعیت را بگوییم، اسد ما را سرنگون کرد نه ما او را.

اعتراضات مردمی سوریه درسال ۲۰۱۱ با دخالت کشورهای غربی و عربی و ترکیه و اعزام تروریست های بین المللی از  ده ها کشورجهان در مدت کوتاهی به یک جنگ تمام عیار تبدیل شد.

کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با تامین مالی و تسلیحاتی گروه های تروریستی در ۱۱ سال گذشته بیشترین نقش را در شعله ور نگه داشتن آتش این بحران ایفا کردند.

بر اثر دخالت کشورهای عربی و غربی در این بحران بسیاری از زیرساخت های سوریه ویران و هزاران نفر کشته شدند.

حمد بن جاسم آل ثانی نخست وزیر و وزیرخارجه قطر در چند مصاحبه پرده از گوشه ای از دخالت های کشورهای عربی و غربی در سوریه برداشته است.

ارتش سوریه طی بیش از ۱۱ سال مبارزه با گروههای تروریستی و تکفیری ، ضمن نابود کردن هسته های اصلی این گروهها ، موفق به آزاد سازی بخش وسیعی از خاک کشور از لوث وجود آنها شده است .

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روزنامه‌نگار کویتی: سوریه را ویران و ملتش را نابود کردیم بیشتر بخوانید »

آمریکا روند خصمانه خود علیه سوریه را ادامه می دهد

آمریکا روند خصمانه خود علیه سوریه را ادامه می دهد



«بسام صباغ» نماینده سوریه در سازمان ملل اعلام کرد که آمریکا روند خصمانه خود علیه سوریه را ادامه می دهد.

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از راشاتودی، «بسام صباغ» نماینده سوریه در سازمان ملل اعلام کرد که آمریکا بر رویه خصمانه خود علیه سوریه پافشاری می کند.

وی در بیانیه ای تصریح کرد که بیانیه «لیندا گرینفیلد» نماینده آمریکا در سازمان ملل در ۱۵ مارس سال جاری میلادی (۲۴ اسفند)، تکرار همان چیزی است که مقامات واشنگتن طی ۱۱ سال گذشته در پیش گرفته اند. خط مشی مشترک آنها، جدایی از واقعیت، توصیف اشتباه رویدادها و ارائه اطلاعات ساختگی به منظور گمراه کردن اذهان عمومی است.

صباغ در ادامه اعلام کرد که ابراز نگرانی گرینفیلد درباره اوضاع انسانی سوریه با اقدامات خصمانه غیرقانونی کشورش علیه ملت سوریه کاملا در تضاد است.

اقدامات آمریکا علیه سوریه پیامدهای فاجعه باری در تمامی جنبه های زندگی در پی داشته است و نقض قطعنامه ۲۵۸۵ شورای امنیت سازمان ملل درباره حمایت از پرونده های کمک رسانی لازم برای تقویت پایداری ملت سوریه و اجازه بازگشت به آوارگان سوری است.

در ادامه این بیانیه آمده است: ابراز نگرانی نماینده واشنگتن درباره مصائب سوری ها با وجود حمایت کشورش از شبه نظامیان و گروههای تروریستی، ریاکارانه است.

این تروریستها با سرقت داراییهای ملی سوریه اهالی سوریه را با بحران روبه رو کرده اند و همچنین از طریق اشغال مستقیم بخشهایی از اراضی سوریه و نفوذ به این کشور برای هماهنگی سیاستهای خرابکارانه، به نقض آشکار حاکمیت سوریه و قطعنامه های شورای امنیت و منشور سازمان ملل پرداخته اند.

صباغ ادعای گرینفیلد مبنی بر تمایل آمریکا به ایجاد راه حل سیاسی برای بحران سوریه را به سخنانی توخالی توصیف کرد که هدف آن منحرف کردن افکار عمومی سوری ها، طولانی کردن بحران سوریه و جلوگیری از هر گونه راه حل واقعی است.

وی گفت: مقصود آمریکا از راه حل، احترام به خواست مردم سوریه و انتخاب های ملی آنها نیست، بلکه تحمیل چارچوب های سیاسی و نظامی است که در خدمت منافع آمریکا و انجام دستورالعمل های آن می باشد.

«بسام صباغ» در پایان اظهار داشت که مردم سوریه به کسی اجازه تحمیل شروط و دیکته کردن چیزی را نمی دهند.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آمریکا روند خصمانه خود علیه سوریه را ادامه می دهد بیشتر بخوانید »

تخت روانچی: وحدت و یکپارچگی سرزمینی سوریه باید تضمین شود

وحدت و یکپارچگی سرزمینی سوریه باید تضمین شود


تخت روانچی: وحدت و یکپارچگی سرزمینی سوریه باید تضمین شودبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس، مجید تخت روانچی سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل در نیویورک در سخنرانی خود در نشست چهارشنبه شورای امنیت این سازمان که برای بررسی آخرین تحولات سیاسی سوریه برگزار شده بود، اظهار داشت: وزیر امور خارجه ایران در سفر اخیر خود به دمشق، تعهد ایران به حمایت از اعاده وحدت و یکپارچگی سرزمینی سوریه را به رئیس جمهور و وزیر خارجه این کشور ابلاغ و ابراز امیدواری کرد که انتخابات ریاست جمهوری سوریه با موفقیت برگزار شود.

وی افزود: ایران کماکان متعهد به حل مسالمت‌آمیز بحران سوریه بوده و معتقد است همزمان با تلاش‌ها برای برگزاری نشست بعدی کمیته قانون اساسی این کشور، باید اقدامات موثری برای تضمین وحدت، تمامیت ارضی و حاکمیت سوریه صورت گیرد.

در این راستا، نماینده دائم ایران در سازمان ملل خواستار پایان دادن به اشغال خاک سوریه، خروج تمام نیرو‌های خارجی ناخوانده از آن کشور، مخالفت با هرگونه گرایش جدایی‌طلبانه و جلوگیری از نقض حاکمیت آن، به ویژه توسط رژیم اسرائیل شد و گفت: ایران اینگونه تجاوزات را به شدت محکوم می‌کند.

نماینده کشورمان همچنین تأکید کرد: حمایت از گروه‌های تروریستی در برخی مناطق سوریه باید فوراً پایان یابد و تلاش برای معرفی برخی گروه‌های تروریستی به عنوان میانه‌رو یا دسته‎بندی تروریست‌ها به تروریست‌های خوب و بد باید متوقف شود.

وی بر تلاش برای کاهش رنج‌های مردم سوریه نیز تأکید کرد و گفت: در این راستا شورای امنیت باید بر اقداماتی تمرکز کند که بتواند به سرعت آلام مردم را کاهش دهد و بازگشت پناهندگان و آوارگان داخلی به خانه‌هایشان را تسریع کند.

در این زمینه تخت روانچی تحریم‌های یکجانبه علیه سوریه را غیرمسئولانه و غیراخلاقی خواند و گفت: ما استفاده از غذا و دارو به عنوان سلاح را محکوم می‌کنیم.

نماینده دائم ایران در سازمان ملل ادامه داد: اینگونه اقدامات غیرقانونی و ناعادلانه، فقط رنج مردم را طولانی می‌کند، بازگشت پناهندگان و آوارگان را به تأخیر می‌اندازد، مانع بازسازی کشور می‌شود و تأثیر نامطلوبی بر حل سیاسی بحران دارد و بنابراین، باید فوراً لغو شود.

وی افزود: همانگونه که اخیراً وزیر خارجه کشورمان گفت ایران از تلاش‌های دولت سوریه در مقابله با تروریسم اقتصادی آمریکا حمایت می‌کند.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

وحدت و یکپارچگی سرزمینی سوریه باید تضمین شود بیشتر بخوانید »

هر کدام از سربازانش یک حاج قاسم بودند +فیلم

توصیه حاج‌قاسم به کاپیتان پرواز چه بود؟



قاسم سلیمانی - نمایه

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کاپیتان پرواز مصطفی عرب نژاد متولد ۱۳۴۶ و از رزمندگان و نیروهای شهید سلیمانی در روزهای جهاد و حماسه بوده است، این خلبان ۵۲ ساله در عملیات‌های کربلای ۴ و ۵ به عنوان بیسیمچی در کنار حاج قاسم حضور داشته است، وی در برخی از سفرهایی که سردار دل‌ها برای جهاد به سوریه رفته اند، خلبان پرواز بوده است. لازم به ذکر است که در این سال‌ها خاندان عرب نژاد، خاستگاه شهدای پر رمز و رازی بوده و همچنین مصطفی عرب نژاد برادر دو شهید دفاع مقدس است. در این گفت‌وگو وی در چند تیتر، خاطراتی از روزهای جنگ و سفرهای پروازی با حاج قاسم را مرور می‌کند.

آشنایی در پادگان قدس

تابستان سال ۶۰ در سن چهارده سالگی برای گذراندن دوره آموزش نظامی به پادگان قدس کرمان رفتم و شهریور ماه همان سال در عملیات شکست حصر آبادان برای نخستین بار به عنوان نیروی رزمی به منطقه اعزام شدم. آن روزها حاج قاسم مربی آموزش نظامی بود. هر وقت که به اولین دیدار و عکس مانده از حاجی در ذهنم رجوع می‌کنم، چهره جوانی با موهای فرفری و هیکلی ورزیده در ذهنم تداعی می‌شود. در ادامه مسیر دفاع از سرزمین، سال ۶۱ بعد از تشکیل تیپ ثارالله، برای عملیات بیت المقدس به منطقه عملیاتی اعزام شدیم. در عملیات کربلای ۴ برای من سعادتی بود که در کنار سردار حاج باقری باشم، همچنین در آن عملیات‌ها به عنوان بیسیمچی در تیپ آبی خاکی و شب عملیات در سنگر کنار حاج قاسم بودم.

تِلِمیت در کنار شَط

در کربلای ۴ مسئولیت تلمیت (تلفن جنگی) را بر عهده داشتم. تا لحظه‌ای که بچه‌های غواص وارد اروند رود شدند. من قبل از اینکه بچه‌ها به آب بزنند، در کنار حاج قاسم بودم. صبح زود و ساعتی بعد از شروع عملیات و رسیدن غواص‌ها به جزیره ام الرصاص، همراه با حاج باقری و به اتفاق چند رزمنده دیگر، با قایق به سمت جزیره‎ی ام الرصاص حرکت کردیم و در وسط اروند با «پی ام پی» عراقی از طرف جزیره ماهی با عراقی‌ها در آب درگیر شدیم. چند تن از بچه‌ها زخمی شدند و فقط من و حاج باقری و یکی از دوستان، سالم ماندیم و توانستیم به عقب برگردیم اما دوباره بعد از خواندن نماز صبح به خط زدیم.

ببینید:

فیلم/ “قاسم” فقط از آن ِایران نیست…

در عملیات کربلای ۵ همراه با آقای نجیب زاده بیسیم‌چی حاج قاسم بودیم، شب عملیات قبل از روشن شدن بی‌سیم‌ها، رزمندگان به آب زده بود. آن زمان برای اینکه ارتباط از طریق بیسیم لو نرود بیسیم را خاموش می‌کردیم و ارتباط به شکل سیمی برقرار بود.

توصیه حاج‌قاسم به کاپیتان پرواز چه بود؟

آقای نجیب زاده گفت یکی از کوله‌های سیم تلفن را با بقیه بچه‌ها که کوله را حمل می‌کنند بردار و به درون آب برو و سیم‌ها را باز کن. توی آب رفتم و سیم‌ها را به صورت چرخشی باز کردم. تا نفر اول که فرمانده بود و جلوتر حرکت می‌کرد تا بتواند با دیگر رزمنده‌ها ارتباط سیمی برقرار کند. در مرحله اول و دوم عملیات کربلای ۵ به همراه آقای نجیب زاده حاجی را همراهی کردیم. در مرحله دوم عملیات حاج مرتضی قربانی فرمانده لشکر ۲۵ کربلا و نیروهای شان در جناح سمت چپ ما حضور داشتند. عراقی‌ها در میانه دژ عریض و قطور شلمچه، کانالی حفر کرده بودند. پیک حاج مرتضی قربانی به ما گفت برای حفاظت از جان حاج قاسم تعدادی الوار از آن سوی دژ بر روی کانال بگذاریم. تعدادی از بچه‌ها الوارهایی را از آن سوی دژ برای ایجاد جان پناه آوردند و روی هم چیدند، من و مجید حسن زاده هم به آن سوی دژ رفتیم.

باید بگویم، حسن زاده اکنون از جانبازان دفاع مقدس است که در آن عملیات پیک حاج قاسم بود. تانک‌های عراقی شروع به پاتک کردند، من شلیک تانک‌ها را دیدم، گلوله تانک به کنار دژ برخورد کرد و من و مجید مجروح شدیم. البته مجید حسن زاده از ناحیه دست به شدت مجروح شد. ترکش‌های ریز زیادی به پا و صورت من اصابت کرد. مجید وضعیت سخت‌تری داشت. فکر می‌کنم به اصفهان یا تهران منتقل شد. من را به بیمارستان صحرایی اهواز منتقل کردند. پس از بهبود اینجانب، مجدداً از طرف نیروی هوایی به جبهه اعزام شدم و در سایت موشکی مسئولیت داشتم. بعد از بازگشت از منطقه در سال ۱۳۶۶ در دوره آموزش خلبانی شرکت کردم.

افتخار تیم پرواز

در جنگ سوریه یکی از افتخارات تیم پرواز این بود که در خدمت حاج قاسم باشند، چند سال پیش در یکی از سفرهایی که به سوریه داشتیم، یک بار حاجی به کابین هواپیما آمد. هر دو خلبان پرواز از بچه‌های قدیمی نیروی هوایی بودیم. کاپیتان پرواز از سرداران دفاع مقدس بود. حاج قاسم از او راجع به تحصیلاتش پرسید، آن دوست ما هم پاسخ داد: که در دانشگاه علوم سیاسی می‌خواند.

حاجی گفت: «علوم سیاسی را رها کن مرد مومن! رشته‌های اجتماعی و یا رشته‌هایی از این دست بخوان و روایت‌های واقعی از جنگ بنویس.» همان موقع هم یک کتاب رمان روسی که خیلی هم قطور بود در دست داشت، «متاسفانه نام کتاب را الان در ذهن ندارم.» کتاب را به ما نشان داد و گفت: «ببین آن وقت می‌توانی چنین کتاب‌هایی بنویسی. به او گفتیم با این همه مشغله فرصت مطالعه دارید؟ گفت بله! در همین مسیرها برای مطالعه برنامه ریزی می‌کنم. بعد هم تاکید کرد متاسفانه بسیاری از روایت‌ها و افتخارات رزمندگان مان در جنگ هشت ساله نوشته نشده و شما می‌توانید در این حوزه‌ها کار کنید.

محصول تحصیل شما در این رشته، در نهایت نماینده مجلس شدن است. اما کارهایی که منجر به تولید محتوای فرهنگی و کتاب شود ماندگار خواهد شد. آن وقت دنیا و آخرت را یک جا داری.» وقتی گفت و گوهای‏مان تمام شد یک عکس یادگاری هم با حاجی در کابین هواپیما انداختیم.

توصیه حاج‌قاسم به کاپیتان پرواز چه بود؟

فرودِ چراغ خاموش

در یکی از پروازها با اینکه ۱۵ کیلومتری اطراف فرودگاه دمشق را پاک سازی کرده بودند، در راستای باند سمت راست فرودگاه، روستایی وجود داشت، حاجی به کابین آمد و گفت: احتیاط کنید و در گردش به باند فرودگاه، شعاع گردش زیاد نداشته باشید، امنیت در آن قسمت کم است. باید بگویم به خاطر امنیت کم، در روزهای نخست جنگ سوریه با هواپیما، گاهی در سفرها به صورت چراغ خاموش وارد فرودگاه دمشق می‌شدیم و تنها هنگام فرود، چراغ‌ها را روشن می‌کردیم.

شوخی شهید زادخوش با حاج قاسم: بیا از ما عکس بگیر!

در لشکر ۴۱ ثارالله رزمنده ای به نام جواد زادخوش داشتیم، که در زمان جنگ به شهادت رسید. شهید زادخوش هم محلی ما بود، ما اهل خانوک کرمان هستیم. خانوک به معنای چشمه سار است. جواد خیلی شوخ طبع بود. من و جواد زادخوش و آقای حسن منصوری در ستاد لشکر در حال عکس انداختن بودیم، دوربین دست آقای منصوری بود. چند دقیقه بعد که حاج قاسم از دور به جمع ما نزدیک می‌شد جواد به سمت حاجی رفت. حاج قاسم و جواد خیلی شوخی داشتند. شهید سلیمانی به جواد گفت: من با شما عکس نمی‌گیرم. جواد هم حسابی رو داری کرد و با همان لحن طنزآمیزش به حاجی گفت: داداش ما هم نگفتیم که بیا با ما عکس بنداز! گفتیم بیا از ما عکس بگیر! حاجی هم دوربین را از آقای منصوری گرفت و از ما عکس گرفت. بعد هم منصوری از من و حاجی و شهید زادخوش عکس انداخت.

توصیه حاج‌قاسم به کاپیتان پرواز چه بود؟

«کَل زهرا، چریک پیر»

کلَ زهرا مادر جواد زادخوش زن دلیری بود، کَل به زبان محلی ما یعنی کربلایی. خانه «کَل زهرا» در بلندی قرار دارد منزلش را می‌خواهند به عنوان تاریخ شفاهی جنگ حفظ کنند. حاج قاسم با خانواده این شهید رفت و آمد داشت و «آقای افتخاری» هم تصنیفی برای این مادر شهید خوانده است.

این مادر شهید با همراهی مادران شهدای خانوک، گردان نانوایی و خیاطی راه اندازی کرده بود، نان‌ها را خشک می‌کردند، به همراه وسایلی که رزمندگان نیاز داشتند، بسته بندی می‌کردند و به جبهه ارسال می‌کردند. او رسماً مدیریت و فرماندهی این کارها را انجام می‌داد، حاج قاسم به مادر شهید زادخوش لقب «چریک پیر» داده بود. وقتی این مادر دلاور فوت شد، شهید سلیمانی تاکید کرد: «حتما روی سنگ مزار «کَل زهرا» لقبش را هم بنویسید.» یکی از پسرهایش حاج علی، مسئول موتوری لشکر بود. یکی دیگر از پسرهایش جزو همان ۲۳ رزمنده ای بود که صدام یک نشست رسانه‌ای برای آنها برگزار کرد و کتاب و فیلمش هم در این سال‌ها منتشر و ساخته شد.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کاپیتان پرواز مصطفی عرب نژاد متولد ۱۳۴۶ و از رزمندگان و نیروهای شهید سلیمانی در روزهای جهاد و حماسه بوده است، این خلبان ۵۲ ساله در عملیات‌های کربلای ۴ و ۵ به عنوان بیسیمچی در کنار حاج قاسم حضور داشته است، وی در برخی از سفرهایی که سردار دل‌ها برای جهاد به سوریه رفته اند، خلبان پرواز بوده است. لازم به ذکر است که در این سال‌ها خاندان عرب نژاد، خاستگاه شهدای پر رمز و رازی بوده و همچنین مصطفی عرب نژاد برادر دو شهید دفاع مقدس است. در این گفت‌وگو وی در چند تیتر، خاطراتی از روزهای جنگ و سفرهای پروازی با حاج قاسم را مرور می‌کند.

آشنایی در پادگان قدس

تابستان سال ۶۰ در سن چهارده سالگی برای گذراندن دوره آموزش نظامی به پادگان قدس کرمان رفتم و شهریور ماه همان سال در عملیات شکست حصر آبادان برای نخستین بار به عنوان نیروی رزمی به منطقه اعزام شدم. آن روزها حاج قاسم مربی آموزش نظامی بود. هر وقت که به اولین دیدار و عکس مانده از حاجی در ذهنم رجوع می‌کنم، چهره جوانی با موهای فرفری و هیکلی ورزیده در ذهنم تداعی می‌شود. در ادامه مسیر دفاع از سرزمین، سال ۶۱ بعد از تشکیل تیپ ثارالله، برای عملیات بیت المقدس به منطقه عملیاتی اعزام شدیم. در عملیات کربلای ۴ برای من سعادتی بود که در کنار سردار حاج باقری باشم، همچنین در آن عملیات‌ها به عنوان بیسیمچی در تیپ آبی خاکی و شب عملیات در سنگر کنار حاج قاسم بودم.

تِلِمیت در کنار شَط

در کربلای ۴ مسئولیت تلمیت (تلفن جنگی) را بر عهده داشتم. تا لحظه‌ای که بچه‌های غواص وارد اروند رود شدند. من قبل از اینکه بچه‌ها به آب بزنند، در کنار حاج قاسم بودم. صبح زود و ساعتی بعد از شروع عملیات و رسیدن غواص‌ها به جزیره ام الرصاص، همراه با حاج باقری و به اتفاق چند رزمنده دیگر، با قایق به سمت جزیره‎ی ام الرصاص حرکت کردیم و در وسط اروند با «پی ام پی» عراقی از طرف جزیره ماهی با عراقی‌ها در آب درگیر شدیم. چند تن از بچه‌ها زخمی شدند و فقط من و حاج باقری و یکی از دوستان، سالم ماندیم و توانستیم به عقب برگردیم اما دوباره بعد از خواندن نماز صبح به خط زدیم.

ببینید:

فیلم/ “قاسم” فقط از آن ِایران نیست…

در عملیات کربلای ۵ همراه با آقای نجیب زاده بیسیم‌چی حاج قاسم بودیم، شب عملیات قبل از روشن شدن بی‌سیم‌ها، رزمندگان به آب زده بود. آن زمان برای اینکه ارتباط از طریق بیسیم لو نرود بیسیم را خاموش می‌کردیم و ارتباط به شکل سیمی برقرار بود.

توصیه حاج‌قاسم به کاپیتان پرواز چه بود؟

آقای نجیب زاده گفت یکی از کوله‌های سیم تلفن را با بقیه بچه‌ها که کوله را حمل می‌کنند بردار و به درون آب برو و سیم‌ها را باز کن. توی آب رفتم و سیم‌ها را به صورت چرخشی باز کردم. تا نفر اول که فرمانده بود و جلوتر حرکت می‌کرد تا بتواند با دیگر رزمنده‌ها ارتباط سیمی برقرار کند. در مرحله اول و دوم عملیات کربلای ۵ به همراه آقای نجیب زاده حاجی را همراهی کردیم. در مرحله دوم عملیات حاج مرتضی قربانی فرمانده لشکر ۲۵ کربلا و نیروهای شان در جناح سمت چپ ما حضور داشتند. عراقی‌ها در میانه دژ عریض و قطور شلمچه، کانالی حفر کرده بودند. پیک حاج مرتضی قربانی به ما گفت برای حفاظت از جان حاج قاسم تعدادی الوار از آن سوی دژ بر روی کانال بگذاریم. تعدادی از بچه‌ها الوارهایی را از آن سوی دژ برای ایجاد جان پناه آوردند و روی هم چیدند، من و مجید حسن زاده هم به آن سوی دژ رفتیم.

باید بگویم، حسن زاده اکنون از جانبازان دفاع مقدس است که در آن عملیات پیک حاج قاسم بود. تانک‌های عراقی شروع به پاتک کردند، من شلیک تانک‌ها را دیدم، گلوله تانک به کنار دژ برخورد کرد و من و مجید مجروح شدیم. البته مجید حسن زاده از ناحیه دست به شدت مجروح شد. ترکش‌های ریز زیادی به پا و صورت من اصابت کرد. مجید وضعیت سخت‌تری داشت. فکر می‌کنم به اصفهان یا تهران منتقل شد. من را به بیمارستان صحرایی اهواز منتقل کردند. پس از بهبود اینجانب، مجدداً از طرف نیروی هوایی به جبهه اعزام شدم و در سایت موشکی مسئولیت داشتم. بعد از بازگشت از منطقه در سال ۱۳۶۶ در دوره آموزش خلبانی شرکت کردم.

افتخار تیم پرواز

در جنگ سوریه یکی از افتخارات تیم پرواز این بود که در خدمت حاج قاسم باشند، چند سال پیش در یکی از سفرهایی که به سوریه داشتیم، یک بار حاجی به کابین هواپیما آمد. هر دو خلبان پرواز از بچه‌های قدیمی نیروی هوایی بودیم. کاپیتان پرواز از سرداران دفاع مقدس بود. حاج قاسم از او راجع به تحصیلاتش پرسید، آن دوست ما هم پاسخ داد: که در دانشگاه علوم سیاسی می‌خواند.

حاجی گفت: «علوم سیاسی را رها کن مرد مومن! رشته‌های اجتماعی و یا رشته‌هایی از این دست بخوان و روایت‌های واقعی از جنگ بنویس.» همان موقع هم یک کتاب رمان روسی که خیلی هم قطور بود در دست داشت، «متاسفانه نام کتاب را الان در ذهن ندارم.» کتاب را به ما نشان داد و گفت: «ببین آن وقت می‌توانی چنین کتاب‌هایی بنویسی. به او گفتیم با این همه مشغله فرصت مطالعه دارید؟ گفت بله! در همین مسیرها برای مطالعه برنامه ریزی می‌کنم. بعد هم تاکید کرد متاسفانه بسیاری از روایت‌ها و افتخارات رزمندگان مان در جنگ هشت ساله نوشته نشده و شما می‌توانید در این حوزه‌ها کار کنید.

محصول تحصیل شما در این رشته، در نهایت نماینده مجلس شدن است. اما کارهایی که منجر به تولید محتوای فرهنگی و کتاب شود ماندگار خواهد شد. آن وقت دنیا و آخرت را یک جا داری.» وقتی گفت و گوهای‏مان تمام شد یک عکس یادگاری هم با حاجی در کابین هواپیما انداختیم.

توصیه حاج‌قاسم به کاپیتان پرواز چه بود؟

فرودِ چراغ خاموش

در یکی از پروازها با اینکه ۱۵ کیلومتری اطراف فرودگاه دمشق را پاک سازی کرده بودند، در راستای باند سمت راست فرودگاه، روستایی وجود داشت، حاجی به کابین آمد و گفت: احتیاط کنید و در گردش به باند فرودگاه، شعاع گردش زیاد نداشته باشید، امنیت در آن قسمت کم است. باید بگویم به خاطر امنیت کم، در روزهای نخست جنگ سوریه با هواپیما، گاهی در سفرها به صورت چراغ خاموش وارد فرودگاه دمشق می‌شدیم و تنها هنگام فرود، چراغ‌ها را روشن می‌کردیم.

شوخی شهید زادخوش با حاج قاسم: بیا از ما عکس بگیر!

در لشکر ۴۱ ثارالله رزمنده ای به نام جواد زادخوش داشتیم، که در زمان جنگ به شهادت رسید. شهید زادخوش هم محلی ما بود، ما اهل خانوک کرمان هستیم. خانوک به معنای چشمه سار است. جواد خیلی شوخ طبع بود. من و جواد زادخوش و آقای حسن منصوری در ستاد لشکر در حال عکس انداختن بودیم، دوربین دست آقای منصوری بود. چند دقیقه بعد که حاج قاسم از دور به جمع ما نزدیک می‌شد جواد به سمت حاجی رفت. حاج قاسم و جواد خیلی شوخی داشتند. شهید سلیمانی به جواد گفت: من با شما عکس نمی‌گیرم. جواد هم حسابی رو داری کرد و با همان لحن طنزآمیزش به حاجی گفت: داداش ما هم نگفتیم که بیا با ما عکس بنداز! گفتیم بیا از ما عکس بگیر! حاجی هم دوربین را از آقای منصوری گرفت و از ما عکس گرفت. بعد هم منصوری از من و حاجی و شهید زادخوش عکس انداخت.

توصیه حاج‌قاسم به کاپیتان پرواز چه بود؟

«کَل زهرا، چریک پیر»

کلَ زهرا مادر جواد زادخوش زن دلیری بود، کَل به زبان محلی ما یعنی کربلایی. خانه «کَل زهرا» در بلندی قرار دارد منزلش را می‌خواهند به عنوان تاریخ شفاهی جنگ حفظ کنند. حاج قاسم با خانواده این شهید رفت و آمد داشت و «آقای افتخاری» هم تصنیفی برای این مادر شهید خوانده است.

این مادر شهید با همراهی مادران شهدای خانوک، گردان نانوایی و خیاطی راه اندازی کرده بود، نان‌ها را خشک می‌کردند، به همراه وسایلی که رزمندگان نیاز داشتند، بسته بندی می‌کردند و به جبهه ارسال می‌کردند. او رسماً مدیریت و فرماندهی این کارها را انجام می‌داد، حاج قاسم به مادر شهید زادخوش لقب «چریک پیر» داده بود. وقتی این مادر دلاور فوت شد، شهید سلیمانی تاکید کرد: «حتما روی سنگ مزار «کَل زهرا» لقبش را هم بنویسید.» یکی از پسرهایش حاج علی، مسئول موتوری لشکر بود. یکی دیگر از پسرهایش جزو همان ۲۳ رزمنده ای بود که صدام یک نشست رسانه‌ای برای آنها برگزار کرد و کتاب و فیلمش هم در این سال‌ها منتشر و ساخته شد.



منبع خبر

توصیه حاج‌قاسم به کاپیتان پرواز چه بود؟ بیشتر بخوانید »

فیلم/ آنچه بر سوریه گذشت...

فیلم/ آنچه بر سوریه گذشت…

فیلم/ آنچه بر سوریه گذشت… بیشتر بخوانید »