آقای ظریف! باز هم میگویید که اروپا با آمریکا فرق دارد؟
آقای ظریف! باز هم میگویید که اروپا با آمریکا فرق دارد؟ بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: در شرایطی که برخی جریانهای سیاسی داخل کشور از به وجود آمدن یک تحول جدی در روابط بین ایران و امریکا سخن میگویند، یک نگاه گذرای تاریخی نشان میدهد، تحریمهای بخش پولی و بانکی، دقیقاً در همان دورهای وضع شد که بایدن معاون اول دولت اوباما بود.
روزنامه جوان ضمن انتشار این تحلیل مینویسد: یکی از این تحریمها که شاید از همه آنها برای ما مهمتر باشد، تحریمهای بانکی است. اساساً این تحریمها سختترین تحریمها بود. در این میان اگرچه ترامپ هم به شدت تلاش کرد تا تحریمهای بانکی را تشدید کند، اما در حقیقت پایه اصلی این تحریمها زمانی دیگر بنیان گذاشته شده بود.
جالب اینجاست که حتی با اجرای برجام هم هیچگاه تحریمهای فوق به طور کامل لغو نشد. در همان زمان هم بانکهای بزرگ جهانی از ترس تحریمهای امریکا با ما همکاری نمیکردند و «ولیالله سیف»، رئیس وقت بانک مرکزی در همان زمان هم شکست زودهنگام برجام را در برداشتن تحریمهای بانکی اعلام کرد.
واقعیت این است آنچه ما امروز به نام تحریم کامل نظام بانکی ایران میشناسیم، در دوران اوباما کامل شد.
اولین قدم اوباما در این مسیر محدود کردن خرید نفت از ایران بود. علاوه بر تحریم نفتی اعمال شده به موجب قانون سیسادا، امریکا بهدنبال تحریم بانک مرکزی ایران رفت تا بتواند از دسترسی ایران به درآمد حاصل از فروش نفت جلوگیری کند.
در همین راستا امریکا در اواخر سال ۲۰۱۱ تحریمهای مالی را در دستور کار خود قرار داد. در ۱۹ نوامبر ۲۰۱۱ وزارت خزانهداری اقدام به معرفی تحریمهای یکجانبهای به موجب قانون CISADA علیه ایران کرد. این قانون بخش صنایع پتروشیمی، بانک مرکزی و بخش مالی و زیرساختهای حملونقل را در ایران هدف گرفت. پس از تحریم بانک مرکزی، امریکا بهدنبال راههای دیگر مسدود کردن وجوه نفتی ایران بود. در یکم آگوست ۲۰۱۲ با تصویب قانون کاهش تهدیدات ایران اثرات قانون دفاع ملی ۲۰۱۲ بیشتر شد و براساس این قانون، تحریم سوئیفت بر ۲۶ بانک ایران اعمال شد. به موجب این قانون کشورهایی که از استثنای کاهش چشمگیر برخوردار بودند و شامل معافیت تحریمی شدند (از جمله چین بهعنوان واردکننده نفت ایران)، باید وجوه نفتی ایران را به صورت مبادلات تجاری دوجانبه پرداخت کنند. به این ترتیب درآمد نفتی ایران در بانکهای خارجی کشورهای خریدار نفت بلوکه میشد.
بزرگترین تحریمها یادگار دولت اوباما و بایدن است بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه با روزنامه ایران گفتگویی انجام داده است که مهمترین بخشهای آن در ادامه آمده است.
– تحولات مربوط به انتخابات ریاست جمهوری امریکا تقریباً با تنشی که از قبل هم قابل پیشبینی بود، جریان دارد و این انتخابات برخلاف سایر انتخابات پیشین در امریکا نشاندهنده یک انتقال بی سروصدای قدرت نیست. این ویژگی هم در شخصیت آقای ترامپ وجود داشته و هست که حاضر است هر کاری کند تا دوباره به قدرت برسد.
– بر اساس همه تحلیلها اگر فشار شدید کرونا هم نبود، احتمال بسیاری وجود داشت که کماکان ترامپ رأی بیاورد؛ ولی مجموعهای از شرایط داخلی باعث شد وی شکست بخورد.
– شکاف عجیبی در جامعه امریکا اتفاق افتاده است. شاید جامعه امریکا بعد از جنگ داخلی هیچگاه به اندازه امروز دوقطبی نبوده و این دوقطبی کاملاً مشخص و پرخشونت و پرتنش است. بر اساس آنچه آمار نشان میدهد طرفداران آقای ترامپ در ماههای گذشته بیشترین خرید سلاح در امریکا را داشتهاند و این اتفاق بویژه در مناطقی که به طور سنتی طرفدار جمهوریخواهان بوده است، صورت گرفته است.
– من نمیگویم فردا در امریکا جنگ میشود. اما امریکا فضای بسیار پرتنشی دارد و روش آقای ترامپ کنترل تنش نیست بلکه دامن زدن به تشنج و تنش است و این روش در همه توئیتهای ایشان بعد از اعلام نتایج مشهود بود.
– گفته میشود تیم انتقالی آقای بایدن شامل 500 نفر هستند که اقدامات خود را برای تحویل کارها تا 20 ژانویه آغاز کردهاند تا انتقال قدرت بی دردسر صورت گیرد. اما بسیار واضح است که این اتفاق رخ نخواهد داد. برای آغاز این فرآیند تاکنون دو هفته زمان از دست رفته است و در 70 روز این 2 هفته زمان زیادی است.
– ما باید این واقعیت را بپذیریم که شکست آقای ترامپ در داخل امریکا بر اساس سیاست خارجی نبود. یعنی ایشان به دلیل مسائل داخلی از جمله مسائل اقتصادی و شیوع کرونا شکست خورد.
– متاسفانه کمتر شاهد بودیم که سیاست خارجی بسیار خطرناک آقای ترامپ در دنیا نقش زیادی در شکست داخلی او داشته باشد و این یک نکته قابل توجه درباره جهتگیری جامعه امریکا است و باید برای کل دنیا هم زنگ خطری باشد و متوجه باشند که جامعه امریکا به سمت تندروی گرایش نشان داده است.
اروپاییها باید از دوران آقای ترامپ درس گرفته باشند
– اروپاییها باید از دوران آقای ترامپ درس گرفته باشند و با توجه به اینکه سیاست خارجی از موضوعات مهم انتخاباتی امریکا نبود، نباید اجازه دهند که مصالح و آینده آنها در واشنگتن تعیین شود. اروپاییها باید بدانند که اگر اجازه دهند به جای اینکه پایتختهای خودشان سیاست خارجی و روابط بینالمللی خودشان را تعیین کند، این کار را واشنگتن انجام دهد آینده خوبی نخواهند داشت.
– به طور طبیعی در دوره آقای بایدن، رابطه معقولتری میان اروپا و امریکا وجود خواهد داشت.
– اگر آقای بایدن میخواهد در امریکا و سطح بینالمللی موفق شود باید این واقعیت را بپذیرد و با این واقعیت هماهنگ شود که امریکا دیگر نمیتواند در دنیا هژمون باشد. ممکن است مقامات امریکایی در اظهارات خود به این واقعیت نزدیک شده باشند اما اگر آن را در عمل بپذیرند و از گرایش سنتی دموکراتها مبنی بر مداخله در امور داخلی سایر کشورها فاصله بگیرند، میتوانند سیاست خارجی موفقتری داشته باشند و آن وقت میتوانند شکاف بین اروپا و امریکا را کم کنند.
بایدن با امتیاز منفی میآید
– میزان ذخایر اورانیوم اصلاً با قبل از ترامپ قابل مقایسه نیست و تحقیق و توسعه ما از قبل از برجام به مراتب جلوتر است. البته ما این اقدامات را در قالب برجام انجام دادیم. اینها نشان میدهد که امریکا نه تنها به اهدافش نرسیده بلکه از آنها دور هم شده است. این یک امتیاز منفی برای آنهاست.
– برخی فکر میکنند آقای بایدن با یک ذخیرهای به میدان این قضیه میآید. نه؛ آقای بایدن با یک امتیاز بسیار منفی میآید که این نتیجه دستاوردهای مهم هستهای ایران در دوران آقای ترامپ بوده است.
– ترامپ با خروج از برجام فقط امتیازات عضویت امریکا در برجام را از دست داد. اشتباهی که آقای ترامپ و اطرافیانش کردند، این بود که نفهمیدند با خروج از برجام از تعهدات خود به عنوان عضو ملل متحد خارج نمیشوند بلکه با نقض برجام، مرتکب نقض تعهد خود به عنوان عضو ملل متحد میشوند. البته امریکا خیلی از تعهدات بینالمللی دیگرش را نیز نقض کرد. اما با خروج از برجام، امریکا امتیازاتی را که در آن به عنوان یک عضو برجام داشت، از دست داد.
آمریکا نمیتواند برای بازگشت به برجام شرط بگذارد
– اینکه آقای بایدن میخواهد به برجام برگردد خیلی هم خوب است، یک قسمت آن اجرای تعهداتشان به عنوان عضو ملل متحد است؛ باید تحریمها را بردارند، باید اقدامات تخریبی که آقای ترامپ انجام داده و برخلاف قطعنامه 2231 بوده متوقف کنند. قسمت دوم برجام است.
– اگر میخواهند به برجام برگردند در شرایطی نیستند که شرط بگذارند. چون امریکاییها امتیاز عضو برجام بودن را از دست دادهاند و الان میخواهند این امتیاز را دوباره به دست بیاورند. البته این کار غیرممکنی نیست.
– حتماً همه از اینکه امریکا تلاش کند این امتیاز را به دست بیاورد، استقبال میکنند اما حتماً امریکا باید تلاش کند و حتماً نیاز به اقداماتی از طرف امریکا دارد که نشان دهد برجام مثل در چرخان جلوی ادارات نیست که از این طرف آن وارد شوید و از آن طرف خارج شوید، مثل گیشه سینما است که باید برای ورود خود بلیت بگیرید.
کسی که میتواند شرط بگذارد ایران است
– ما یک اسب را دوبار نمیخریم و دوبار هم نمیفروشیم. آنچه در برجام است حاصل مذاکرات طولانی است. آنهایی که در برجام مذاکره کردهاند کلمه به کلمه توافق را نه تنها خواندهاند بلکه بر سر هر کلمه بحث و چانهزنی کردهاند. انواع انتخابها برای هر کلمه وجود داشته و بر سر هر موضوعی ساعتها بحث شده است. همین موضوع موشکی و منطقهای موضوعاتی نبود که در مذاکرات به راحتی کنار گذاشته شدند.
– این واقعیات را امریکاییها نمیتوانند کنار بگذارند و بگویند آنچه ما گرفتهایم و آنچه را دادهایم دوباره دربارهاش معامله شود. اینها بدیهیات مذاکره است. خودشان هم میدانند.
– کسی که میتواند شرط بگذارد ایران است. ایران باید راضی بشود و بقیه 4+1 باید راضی شوند که امریکا به برجام برگردد. اما امریکا باید تعهداتش را انجام دهد. امریکا گزینه دیگری ندارد. گزینه امریکا بازگشت است. چرا؟ به این خاطر که مقاومت مردم سیاست فشار حداکثری را به شکست کشاند. درست است ما هزینه دادیم ولی مردم به امریکا گفتند که ادامه این سیاست باعث نمیشود شما دستاوردی داشته باشید.
– همانطور که مقام معظم رهبری هم فرمودند، ما هیچ وقت میز را ترک نکردیم. این امریکا بوده که از اتاق مذاکره رفته بیرون حالا باید برگردد به داخل اتاق. برای برگشت هم باید حتماً بلیت هواپیما بگیرد و بیاید به محل اتاق. این اقدامات را امریکا باید انجام دهد. ما قرار نیست برویم واشنگتن که نیاز باشد کاری انجام دهیم. ما در اتاق توافق نشستهایم به همراه 4+1 و این امریکا است که باید دوباره وارد شود.
مشاوران بایدن در مذاکرات حضور داشتند
– کسانی که در دور اول توافق حضور داشتند بسیاری از مشاوران کنونی بایدن بودهاند و میدانند چه گذشته است مثل افرادی نیستند که توافق را ندیده باشند و بر اساس گفتههای آقای بولتون درباره توافق نظر بدهند. لذا شرایط جدیدی خواهد بود و علیالقاعده باید شرایط معقولتری باشد برای رسیدن به توافق. اما این امریکاست که باید اقدام کند.
– اگر امریکا تعهدات خود وفق قطعنامه 2231 را انجام دهد ما تعهدات خودمان را وفق برجام انجام میدهیم.
– اگر امریکا بخواهد عضو برجام شود که ترامپ آن عضویت را از بین برده، ما حاضریم گفتوگو کنیم که امریکا چگونه میتواند وارد برجام شود. لذا امریکا در موقعیتی نیست که بخواهد شرط بگذارد.
– ولی یک کاری اتوماتیک میتواند انجام شود و نیازی هم به شرط و یا حتی مذاکره نیست. امریکا وظایف خود را طبق قطعنامه 2231 انجام دهد ما هم تعهداتمان را طبق برجام انجام میدهیم. این نه نیازی به مذاکره دارد و نه شرط. این کار شدنی است.
بازگشت آمریکا به داخل برجام نیاز به مذاکره دارد
– گفتم که اگر (آمریکا) برگردد به اجرای تعهداتش، کاری که ما میکنیم هم سریع خواهد بود. یعنی به تعهدات برجامی برمیگردیم. این نیاز به مذاکره ندارد.
– مرحله بعد که نیاز به مذاکره پیدا میکند، بازگشت امریکا به داخل برجام است. که آن فوریت اول نیست فوریت اول خارج شدن امریکا از حوزه یاغیگری و نقض قانون است. یعنی آقای بایدن نمیخواهد میراث یاغیگری آقای ترامپ را با خود حمل کند.
آنچه که واضح است، اقداماتی است که ما و امریکا باید انجام دهیم تا برجام از سوی ما و قطعنامه 2231 از سوی امریکا کاملاً اجرایی شود. فعلاً برای امریکا قطعنامه 2231 به عنوان عضو ملل متحد و برای ما برجام مطرح است. امریکاییها میتوانند این اقدامات را خودشان انجام دهند، بعد از آن میتوان مذاکره کرد.
– اگر نیازی باشد امکان دارد مشخص شود که ما چگونه رفتار خواهیم کرد یعنی ایران هم مشخص خواهد کرد. مثلاً مشخص میکنیم که اگر تعهدات آنها اجرا شود، ما اعلام میکنیم آمادگی داریم چه کارهایی را در اجرای تعهدات برجامی خود انجام دهیم. چنانکه در نامه آقای رئیس جمهوری صریحاً نوشتیم که به هر میزان تعهدات طرف مقابل اجرا شود، ما هم تعهدات خود را برمیگردانیم.
– با توجه به شرایط، امریکا متوجه شده است که سیاستش شکست خورده است و باید به تعهدات خود بازگردد. زمانی که به تعهدات خود بازگردد، ما هم برمیگردیم، عجلهای نیست. ولی سیاست تأخیری هم نداریم و نباید هم داشته باشیم. امریکاییها هم نباید سیاست تأخیری داشته باشند. به خاطر اینکه سیاست آنان تاکنون ناموفق بوده است، شما وقتی سیاست تأخیری دارید که سیاستتان موفق بوده باشد، اما سیاست آنان موفق نبوده است، سیاست ما در مقاومت موفق بوده است، اما بالاخره به مردم ما فشار وارد شده، ما هم نیازمند تأخیر نیستیم. به نظر من باید این ملاحظات بچگانه کنار گذاشته شود.
لابی صهیونیسم خود را بر آمریکا تحمیل کرده است
– در دوره آقای ترامپ اتفاق ویژهای که افتاد این بود که سیاست خارجی واگذار شد. یعنی رژیم صهیونیستی و بن سلمان و یکی دو نفر دیگر سیاست خارجی امریکا را مدیریت میکردند. حتی اگر خاطرتان باشد، بعد از اینکه 4 کشور عربی قطر را محاصره کردند، آقای ترامپ به نفع این کار 4 توئیت زد. یعنی حتی ایشان ملاحظه نکرده بود که 10 هزار سرباز امریکایی در پایگاه هوایی امریکا در قطر هستند. سیاست خارجی امریکا تا این حد واگذار شده بود.
– این دوران به پایان میرسد. اما اینکه تصور کنیم فشار لابی صهیونیستها در امریکا به پایان برسد، حتماً اینطور نیست. دوستان ما در داخل که میآیند سخنرانی بایدن را کلیپ میکنند یا حضور خانم کاملا هریس را در اجلاس ایپک توئیت میکنند، در واقع دارند زیره به کرمان میبرند. اینها واقعیت است، واقعیتی که نشان میدهد لابی صهیونیسم از زمان آقای ترومن، توانست حتی به رغم مخالفت وزارت خارجه خود را به امریکا تحمیل کند.
– نباید دچار یک گرفتاری ادراکی شویم که آقای ترامپ و بایدن یکی هستند، نه؛ حتماً یکی نیستند.
– اگر زمانی آقای بایدن مستقر شود و بخواهد تعهدات مبتنی بر قطعنامه 2231 امریکا را اجرا کند، ما هم میتوانیم فوراً به تعهدات برجامی خود به صورت کامل برگردیم. این روند اصلاً زمانبر نیست. با چند قانون اجرایی از سوی رئیس جمهوری امریکا انجامپذیر است.
– این هم که گفته میشود آقای ترامپ مقرراتی گذاشته است که از سوی آقای بایدن قابل لغو نیست، همه این کار بازیهایی است که دولت آقای ترامپ در این مدت انجام داده تا بر افکارعمومی و امید مردم ما تأثیر بگذارد. یکی از مهمترین خواستههای ترامپ و رژیم صهیونیستی این است که امید مردم ما را از بین ببرند.
– آقای بایدن اگر رئیس جمهور امریکا شد و در کاخ سفید مستقر شد، میتواند با سه فرمان اجرایی همه اینها را لغو کند.
انتهای پیام/
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: محمدرضا خباز در سرمقاله روزنامه آرمان مینویسد: «عقلا بین بد و بدتر، باید بد را انتخاب کنیم و اگر بین دو چیز قرار گرفتیم که یکی بد بود و دیگری بدتر، طبیعتا عقل حکم میکند که از بد استفاده کنیم و بدتر را رها کنیم. همانطور که در متون دینی، دفع افسد به فاسد به معنای رها کردن ناجورتر و پیوستن به ناجور سفارش شده و امام صادق(ع) میفرمایند: «لَیسَ العاقِلُ مَن یَعرِفُ الخَیرَ مِنَ الشَّرِّ وَلکِنَّ العاقِلُ مَن یَعرِفُ خَیرَ الشَّرَّینِ». عاقل آن نیست که خوب را از بد تشخیص دهد که تشخیص خوب از بد کار آسانی است. ما دل به آمریکا نبستهایم ولی از شکست شرورترین آدمها، قاتل سردار سلیمانی و کسی که در دوران کرونا، دارو را از مردم ما دریغ کرد، خشنودیم. دو حزب جمهوریخواه و دموکرات به دو پرنده بازها و کبوترها تشبیه شدهاند و کبوترها از آرامش بیشتری در ظاهر برخوردارند کما اینکه حدود دو سال مذاکره کردیم و وقتی برجام در کشور حاکم بود، ملت از فواید آن استفاده کرد. تورم ۴۰ درصدی به ۱۰ درصد رسید، رشد اقتصادی و تراز تجاری مثبت شد. نفت را به اندازه سهمیه اوپک میفروختیم و صرف کشور میکردیم و در نهایت یک نوع آرامش نسبی حاکم بود. ترامپ که زیر میز برجام زد و دنیا را به تهدید به تحریم کرد، شرایط سخت حاکم شد.
چون در گذشته با حزب دموکرات و ۱+۵ مذاکره داشتیم، الان هم راه مذاکره با توجه به قولهای جو بایدن و به شرط بازگشت آمریکا به برجام باز میشود… مذاکره با آمریکا برگ نجات ما نیست، چراکه اقتصاد ما از درون مشکل دارد و باید یک جراحی اقتصادی درونی انجام دهیم ولی فشار ترامپ مشکل را مضاعف و گرفتاری مردم را دو برابر بلکه چند برابر میکرد. وگرنه فینفسه اقتصاد ما بیمار است و باید معالجه شود.
در صورتی که برجام حاکم شود، ورود سرمایه هر غیرایرانی اعم از اروپایی یا آمریکایی بلامانع باشد چراکه ورود هر سرمایهای به کشور، موجب آرامش و امنیت بیشتر میشود».
وی میافزاید: عجله بایدن برای مذاکره، چون به آمریکاییها قول داده، از ما بیشتر است. بنا به فرمایش رهبری با دولت ترامپ بهدلیل بدعهدی مذاکره نمیکنیم، بنابراین دولت روحانی باید راه را برای خودش و دولت بعدی باز کند.
این نوشته، از جهات مختلف به دور از واقعیت و عقلانیت است. نخست اینکه انسان که تشخیص خوب و بد یا بد و بدتر، عبرتها و تجربهها را از یاد نمیبرد. چنان که امیر مومنان(ع) به ابوموسی اشعری که مسئولیت مذاکره را با فشار خوارج برعهده گرفته بود، فرمود «همانا بدبخت کسی است که از سود عقل و تجربهای که به او داده شده، محروم بماند. انّ الشقی من حرم نفع ما اوتی من العقل و التجربه».
ثانیا ما قطعا از این شکست قاتل سردار سلیمانی خوشحال میشویم و قاتلان آن شهید والامقام را بدون انتقام رها نمیکنیم؛ اما ضمنا از یاد نمیبریم شهید سلیمانی و همرزمانش جان خود را وقف مبارزه در جنگ خطرناکی کردند که دولت دموکرات اوباما (با معاونت بایدن) طراحی کرد و سرطان داعش و تروریسم را تا پشت مرزهای ایران پیش آورد. از این جهت کبوتر توصیف کردن حامیان تروریسم و جنگ نیابتی، تحریمهای فلجکننده، عاملان خرابکاری سایبری در مراکز هستهای و ترور دانشمندان و… عجیب به نظر میرسد!
ثالثا گره زدن سیاست مهار تورم به مذاکره با دشمن و اخم و لبخند او بود که موجب شد تورم در دولت روحانی تا ۵۳ درصد – بنابر اعلام دولت – افزایش یابد و حال آنکه بسیاری از متغیرهای مربوط به کاهش یا افزایش تورم، به کارکرد یا بد کار کردن مدیران دولتی برمیگردد. از سوی دیگر به اذعان حتی کارشناسان اصلاحطلب، تکرقمی شدن تورم در دورهای کوتاه، در اثر تحمیل رکود شدید به اقتصاد بود که با تبعات تلخ بعدی نظیر تشدید بیکاری و تعطیلی کارخانجات و کاهش ارزش پول ملی و سپس تورم چند برابری همراه شد.
رابعا مذاکره با دموکراتها به کلاه گشاد برجام ختم شده و این موضوع نه تنها سندی برای ضرورت مذاکره بلکه دلیلی برای خسارتبار بودن مذاکره است؛ ضمن اینکه دموکراتها و بایدن هرگز نگفتهاند به تعهدات برجامی آمریکا(لغو تحریمها) برمیگردند، بلکه مرادشان ظاهرسازی و بازگشت اسمی برای معطل کردن ایران در کنار تلهگذاری برای مذاکره(امتیازگیری) جدید است و بس.
خامسا اگر اقتصاد از درون مشکل دارد که همین هم هست، عین بیعقلی است که چاره و کلید آن در کاخ سفید جستوجو شود.
سادسا اینکه بایدن هیچ قولی به آمریکاییها برای بازگشت به برجام نداده، چرا که اصلا مسئله مردم یا سیاستمداران آمریکایی، بازگشت به برجام(به مفهوم لغو تحریمها) نیست، بلکه مخالف لغو تحریمها هستند. به این معنا، بایدن از اهرم فشاری که دولت ترامپ ایجاد کرده، نه تنها ناراحت نیست، بلکه راضی هم هست.
و سرانجام اینکه، ادعای انحصار ممنوعیت مذاکره به دولت ترامپ، تحریف بیانات صریح، مکرر و مستدل رهبر معظم انقلاب درباره ممنوعیت مطلق مذاکره با دولت عهدشکن آمریکاست؛ این عهدشکنی از دولت اوباما شروع شد؛ ضمن اینکه برجام هم قابلیت مذاکره مجدد ندارد.
دموکراتهای آمریکا چون کبوترند، آرامش میدهند(!) بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت:روزنامه جمهوری اسلامی که متأسفانه مدتهاست حیثیت این روزنامه متعلق به حزب جمهوری اسلامی را پای غربگرایان میریزد، در سرمقاله خود نوشت: «مدتی است مردم کشورمان از گرانی رنج میبرند. بررسیها نشان میدهند گرانیها ریشه منطقی اقتصادی ندارند و زائیده دلالبازیها و گربهرقصانیهای سیاسی هستند. در شرایط سخت اقتصادی، همین که دولت درصدد باز کردن راهی برای حل مشکلات اقتصادی برمیآید، عوامل دلالبازیها و سیاستبازان حرفهای وارد صحنه میشوند و راه را سد میکنند و اجازه نمیدهند مردم نفس راحتی بکشند. آنها منافع خود را بر مصالح مردم ترجیح میدهند و نمیخواهند مشکلات حل شود تا بتوانند از یکطرف جیبهای گشاد خود را پر کنند واز طرف دیگر، رقیب سیاسی را از قدرت دور کنند و خودشان بر کرسی قدرت تکیه بزنند. پدر قدرت بسوزد که چشمها را کور و گوشها را کر میکند و طالبان خود را به هر خیانت و جنایتی وادار میسازد و اولین قربانی در این معرکه، مردم بیگناهی هستند که در تمام صحنهها برای کشور و نظام فداکاری میکنند ولی در نبردهای سیاسیون بر سر قدرت همواره خرد میشوند.
به همین روزهای بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نگاه کنید که خبر سقوط ترامپ، باعث ریزش شدید قیمت ارز و سکه و خودرو شد ولی دلالان اقتصادی و بازیگران سیاسی دست به دست همدیگر دادند و دسته اول با به صدا درآوردن زنگ خطر برای جیبهای گشاد و دسته دوم با اظهارنظرهای سیاسی درباره آینده رابطه با آمریکا، موفق شدند جلوی ریزش قیمتها را بگیرند و همه چیز را به سیر صعودی برگردانند. باید خیلی سادهلوح باشیم که بپذیریم این واقعه، یک اتفاق است و نتیجه همدستی دلالان اقتصادی با بازیگران سیاسی نیست.»
این روزنامه بزککننده برجام، به خیال خود پلتیکزده و فرار به جلو کرده است! وگرنه به جای شروع از پله چندم- آن هم با ادبیات تحریف- باید به این واقعیت تلخ اشاره میکرد که نرخ دلار قبل از آمدن دولت روحانی و بزک توافق با آمریکا (ادعای توقف حل همه مشکلات به بستن با آمریکا) ۳۷۰۰ تومان بود و در اثر سوء تدبیر هفت ساله دولت، ۹ برابر شده به عبارت دیگر، در اثر سوء تدبیر دولت، هم بخش اعظم برنامه هستهای تعلیق یا واگذار شد، هم تحریمها (در همان دولت اوباما) چند برابر بیشتر برگشت و هم قدرت خرید مردم کاهش یافت.
ضمناً باید از نویسنده این روزنامه پرسید اگر مشکلات ریشه اقتصادی و مدیریتی ندارد، چرا طیف متبوع وی قبل از سال ۹۲ مدعی بودند ۷۰ تا ۹۰ درصد علت مشکلات اقتصادی، سوء مدیریت است؟
ثالثاً اگر دلالها در به هم ریختن بازار نقش دارند -که قطعاً این طور است- چرا دولت و وزارتخانههای اقتصادی ذیربط، در مقابل این مفسدان و اخلالگران، مجامله میکنند، بلکه بعضاً مجال موجسواری را برای آنها فراهم میسازند؟!
رابعاً اگر قرار باشد اوضاع اقتصادی با آمدن این دولت یا آن دولت در آمریکا، به هم بریزد و یا خوب شود، چه نیازی به سیاستگذاری مستقل و درونزاست؟ در حقیقت نویسنده، در حال تجویز نسخه قجری و پهلوی و بنسلمانی است که سرنوشت خود و کشورشان را به آمد و شد سیاستمداران در آمریکا سپرده بودند.
خامساً درباره نقشآفرینی سیاستبازان در آشفتگی اقتصادی نیز باید یادآور شد شرطی کردن اقتصاد کشور و مدیریتی که ذاتاً باید درونزا باشد، مذاکره با آمریکا، باعث وخامت حال اقتصاد شده و حال آنکه بسیاری از این نوسانات، در اثر بیتدبیری اتفاق میافتد، و نه مذاکره یا تحریم آمریکا، بازار مسکن،گوشت، روغن، مرغ و تخممرغ، آهن و بسیاری از اقلام دیگر، شاهدی براین ادعاست.
سادساً با کدام منطق اقتصادی، در حالی که دولت جدید آمریکا (در صورت انتخاب و قطعیت) باید تازه سه ماه دیگر آغاز به کار بکند، باید موجب کاهش قیمت ارز و سکه و خودرو شود؛ مگر نه این که بایدن معاون دولت اوباما بود و دولت اوباما بود که برجام را با شگردهای مختلف زیرپا گذاشت. نرخ حبابی ارز وقتی پایین میآید- و باید هم پایین بیاید- که دولت به حمایت از تولید، رونق صادرات، شکستن تحریمها به واسطه تعامل گسترده با جهان غیرغرب، نظارت درست در واگذاری ارز دولتی و بازگشت آنها، بستن راه قاچاق و واردات بیرویه، اخذ مالیاتهای سنگین از اقتصاد زیرزمینی و تدابیری از این دست، از داخل به اقتضاء ثبات و آرامش بدهد وگرنه گره زدن آرامش اقتصاد به عطسه ترامپ و سرفه بایدن،عین بیعقلی است؛اگر خیانت نباشد.
قیمت ارز را ۹ برابر کردید حالا سنگ مردم را به سینه میزنید؟! بیشتر بخوانید »