عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گفت: در مقابل آمریکا تنها کشوری هستیم که در جغرافیای سیاسی دنیا توان مقابله داریم و عملیات وعده صادق ۱ و ۲ هم این موضوع را نشان داد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، علاءالدین بروجردی در گفتوگویی در حاشیه دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی با رهبر انقلاب با اشاره به آتشبس در غزه اظهار داشت: همه فکر میکنند که نقطه مقابل جبهه مقاومت رژیم صهیونیستی است ولی آمریکا به عنوان مدعی قدرت اول جهانی با همه امکانات و همپیماناش در صحنه بودند، یعنی در واقع کفر با همه قامت خودش در مقابل اسلام مجسم و این مستضعفین منطقه که فاقد حداقل امکانات دفاعی بودند قرار گرفتند و از همه امکانات استفاده کردند و تمام خطوط قرمز را درنوردیدند و هیچ حرمتی حتی برای مقررات بینالمللی قائل نبودند.
وی افزود: آنها بیمارستانها و منازل را زدند و هر جنایتی که توانستند انجام دادند. دهها هزار انسان بیگناه به خصوص کودکان را به شهادت رساندند ولی خروجی این مدت طولانی که ۱۵ ماه بیشتر طول کشید در واقع شکست آنها بود که ناگزیر شدند شکست را بپذیرند و امروز ملاحظه میکنید صحنههای زیبای بازگشت کسانی که خانه و کاشانه خود را از دست دادند و با یک حداقل ملزومات زندگی و با احساس غرور و پیروزی در حال بازگشت هستند.
بروجردی تصریح کرد: پیام این تحول مهم در این مقطع از تاریخ جهان این است که حق همیشه پیروز است علی رغم اینکه عده و عُده باطل هر اندازه که بخواهد باشد پیروزی از آن این مجموعه است. نکتهای که مقام معظم رهبری بارها فرمودند. و بدون تردید این مسیر و سیر حیات نامشروع رژیم صهیونیستی، قهقرایی است و این منحنی، سیر نزولی خودش را مدتهاست آغاز کرده و آن پیشبینی که حضرت آقا فرمودند قطعاً روزی محقق خواهد شد و همه دنیا انشاءالله شکست نابودی رژیم صهیونیستی را جشن خواهند گرفت.
این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی عنوان کرد: حضرت امام (ره)در آغاز پیروزی انقلاب و زمانی که نظام ما یک نهال بود، فرمودند آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، امروز که به فضل الهی یک درخت تنومند هستیم.
بروجردی گفت: در دوره اول ترامپ ابر پهپاد گلوبال آمریکا را در فضای جمهوری اسلامی ایران که غیرقانونی وارد شده بود را ما زدیم. همان شب جلسه فوق العاده شورای عالی امنیت ملی آمریکا به ریاست ترامپ برای عکس العمل تشکیل شد، ما پیام دادیم که در کنار این گلوبال و پهپاد، یک هواپیمای حامل ۳۵ تن از فرماندهان نظامی آمریکا بود که ما آن را نزدیم گرچه حق داشتیم – با توجه به ۳۰۰ انسان بیگناهی که در ایرباس شهید کرده بودند- بزنیم که صبح آن روز یک نوشتهای را ترامپ نوشت و از جمهوری اسلامی ایران تشکر کرد.
وی افزود: در مقابل آمریکا تنها کشوری هستیم که در جغرافیای سیاسی دنیا توان مقابله داریم، عمل میکنیم، پایگاه آمریکایی را میزنیم و آمریکا هم دقیقا میداند و این عملیات وعده صادق ۱ و ۲ هم نشان داد که شوخی بردار نیست یعنی نمیتوانند به فضل الهی با جمهوری اسلامی ایران مقابله کنند و این سیر همچنان در آینده هم ادامه خواهد یافت.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
قیام خونین ۱۵ خرداد مردم شهرهای مختلف کشورمان در سال ۱۳۴۲ سرآغازی بر پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۵٧ بود.
به گزارش مجاهدت از مشرق، ۶۰ سال پیش در چنین روزی مردم ایران به دلیل دستگیری رهبر و راهنمای بزرگ خود قیامی بزرگ را بر علیه رژیم ستم شاهی آغاز کردند. قیامی که در پانزد خرداد ١٣۴٢، سرآغازی بر پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه ۵٧ بود و باعث تسریع در روند شکلگیری مبارزات و انقلاب اسلامی به رهبری و مرجعیت امام راحل عظیمالشأن شد.
آغاز قیام مردم ایران در ۱۵ خرداد
به دنبال انتشار خبر بازداشت امام در سحرگاه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به مناسبت سخنرانی تاریخی امام که علیه اسرائیل و رژیم شاه بود از نخستین ساعات روز ۱۵ خرداد، اعتراضات گستردهای در قم، تهران، ورامین، مشهد و شیراز برگزار شد که با شعارهایی بر ضد شاه و در طرفداری از امام همراه بود. مردم منطقه پیشوا که سومین روز شهادت امام حسین (ع) را در حرم مطهر جعفربن موسی الکاظم (ع) به سوگ نشسته بودند با شنیدن خبر دستگیری مرجع تقلیدشان، حاج آقا روح الله، اولین نقش آفرینان قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ شدند. مأموران نظامی که در نقاط مرکزی و حساس شهرهای قم و تهران مستقر بودند به روی تظاهر کنندگان آتش گشودند. مردم نیز با چوب و سنگ به دفاع ازخود برخاستند.
تظاهرات در آن روز و دو روز بعد نیز ادامه یافت و هزاران نفر از مردم کشته و مجروح شدند. فجیعترین حادثه، قتل عام کشاورزان کفن پوش ورامینی بود که در پشتیبانی از امام راهی تهران شده بودند. مأموران نظامی در سر پل باقرآباد با آنها روبرو شده و با سلاحهای سنگین آنها را قتل عام کردند. این روز تاریخی نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) است چراکه در این روز رژیم طاغوت در برابر شجاعت مردم به وحشت افتاد و برای سرکوب آنان حدود ١۵ هزار نفر از مردم مسلمان و انقلابی را به خاک و خون کشید.
دلیل دستگیری امام خمینی
تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی (در ۱۶ مهر ۱۳۴۱ توسط دولت علم) و بازتابهای آن، دلیلی بود تا حضرت امام خمینی رحمه الله نهضت عظیم خویش را بنیان گذارد و این در حالی بود که با رحلت مرجع عالی قدر شیعه آیت اللّه العظمی بروجردی رحمه الله، ثلمهای عظیم به ملت و روحانیت وارد شده بود و رژیم نیز عرصه را برای جولان بلا منازع خود در دین ستیزی مهیّا یافت.
به دنبال این مسئله، امام خمینی رحمه الله علمای طراز اوّل را دعوت به مشورت کرد و آنان طی تلگرافی مخالفت خود را با دولت ابلاغ کردند.
امام در پی بی اعتنایی دولت، در اعلامیهای تأکید فرمود: «اینجانب حسب وظیفه شرعی به ملّت ایران و مسلمین جهان، اعلام خطر میکنم، قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است، استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیستها است… ملّت مسلمان تا رفع این خطرها نشود، سکوت نمیکنند و اگر سکوت کنند، در پیشگاه خداوند قاهر، مسئول و در این عالم محکوم به زوال است.»
سرانجام با پایمردی امام و حمایت مردم و روحانیون، دولت عقب نشینی میکند و لایحه را پس میگیرد. این مسئله حائز نکات قابل توجّهی است و نقطه عطفی در مسیر حرکت مردمی بود که موجب تحکیم پایههای انقلاب اسلامی گردید.
همچنین حرکت امام در جو ملتهب ایران آن روز، باعث شد که انرژی انقلابی ملّت ـ که از سال ۳۹ به فوران آمده بود و در بحران هویت و رهبری دست و پا میزد ـ پشت سر امام و مذهب و روحانیت، کانالیزه شد. از اینرو از نیمه دوّم سال ۴۱ و به دنبال قضیّه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، تمام اذهان دولت و ملّت متوجه قم و امام گردید.
هنوز خشم عمومی نسبت به این حرکت رژیم فروکش نکرده بود که ساواک قم، مجلس روضه خوانی را که از طرف آیت اللّه العظمی گلپایگانی رحمه الله منعقد شده بود، مورد حمله قرار داد. در این هجوم که روز دوّم فروردین ۱۳۴۲ صورت گرفت، مردم و طلاب مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به رگبار بسته شدند و مدرسه فیضیه به خون ملّت رنگین شد.
حضرت امام رحمه الله پس از اطلاع از این فاجعه، سخنرانی تندی علیه شاه کرد و در اعلامیه ای، منشأ سرکوبگری و ظلم؛ یعنی شاه را نشانه رفت: «شاه دوستی؛ یعنی غارتگری، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین، تجاوز به مراکز علم و دانش. شاه دوستی؛ یعنی، ضربه زدن به پیکر قرآن و اسلام، محو آثار اسلامیت. شاه دوستی؛ یعنی تجاوز به احکام اسلام و تبدیل قرآن کریم. شاه دوستی؛ یعنی کوبیدن روحانیت و اضمحلال آثار رسالت. حضرات آقایان توجّه دارند که اصول اسلام در معرض خطر است، قرآن و مذهب در مخاطره است….»
خونهای ریخته شده در مدرسه فیضیه، و روشنگریهای شورانگیز امام رحمه الله همچنان ادامه داشت تا محرّم و عاشورای ۱۳۸۳ ه. ق فرا رسید. حکومت با وضعیت به وجود آمده، تصمیم گرفت محدودیتهایی را برای عزاداری ایجاد کند. به همین دلیل وعاظ از سخنرانی علیه شاه و اسرائیل و آمریکا منع شدند.امام خمینی با تبلیغات و اقدامات خود، طی حدود دو ماه، حادثه فیضیه را تا نزدیک محرم تداوم داد.
در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲، توسط یاران امام (ره) اعلام میشود که حضرت امام خمینی (ره) تصمیم دارند بعد از ظهر عاشورا در مدرسه فیضیه سخنرانی کنند. به دنبال اعلام این خبر، افرادی به طور مستقیم و غیر مستقیم و گاه با واسطه و بی واسطه سعی میکنند که حضرت امام را از سخن گفتن در مدرسه فیضیه بر حذر دارند؛ چنانچه یکی از مقامات ساواک در روز ۱۳ خرداد خود را به امام (ره) میرساند و ضمن تهدید ایشان میگوید: اگر امروز بخواهید در مدرسه فیضیه سخنرانی نمایید، کماندوها را به مدرسه میریزیم و آنجا را به آتش و خون میکشیم. حضرت امام خمینی (ره) در کمال صلابت و شجاعت بی نظیر خویش، بی هیچ رعب و وحشتی در جوابشان میفرمایند: ما هم به کماندوهای خود دستور میدهیم که فرستادگان اعلیحضرت را اصلاح نمایند!
پس از این اتفاقات در همان روز شهر قم شاهد سخنرانی تاریخی امام علیه شخص شاه، آمریکا و اسرائیل بود. این سخنرانی به منزله رویارویی مستقیم و آشکار با حکومت بود و نشان میداد که امام، روحانیت و مردم، به نقطه غیر قابل بازگشتی با دستگاه رسیده اند. امام فرمودند: «ای آقای شاه!ای جناب شاه! بدبخت، بیچاره! ۴۵ سال از عمرت میره، عبرت بگیر. عبرت از پدرت بگیر. اگر راست میگویند که تو با اسلام و روحانیت مخالفی، بد فکر میکنی. اگر دیکته میکنند، به دست تو میدهند، در اطراف آن فکر کن. چرا بی تأمّل حرف میزنی؟ چه ارتباطی بین شاه و اسرائیل است که سازمان امنیت میگوید: از شاه صحبت نکنید، از اسرائیل هم صحبت نکنید؟ آیا به نظر سازمان امنیت، شاه، اسرائیلی است؟ آیا به نظر سازمان امنیت، شاه یهودی است؟ آقای شاه! اینها میخواهند تو را یهودی معرفی کنند تا من بگویم کافری، از ایران بیرونت کنند و به تکلیف تو برسند.»
ایشان در بخشی دیگر از سخنانشان فرمودند: به من خبر دادند که عدهای از وعاظ و خطبای تهران را برده اند، سازمان امنیت و تهدید کرده اند که، از سه موضوع حرف نزنند. ۱- از شاه بدگویی نکنند. ۲- به اسراییل حمله نکنند. ۳- نگویند که اسلام در خطر است و دیگر هر چه بگویند آزادند. تمام گرفتاریها و اختلافات ما در همین سه موضوع نهفته است. اگر از این سه موضوع بگذریم، دیگر اختلافی نداریم و باید دید که اگر ما نگوییم شاه چنین و چنان است آیا آن طور نیست؟ اگر ما نگوییم اسراییل برای اسلام و مسلمین خطرناک است آیا خطرناک نیست؟ و اصولاً چه ارتباطی و تناسبی بین شاه و اسراییل است که سازمان امنیت میگوید: از شاه صحبت نکنید، از اسراییل نیز صحبت نکنید؟ آیا به نظر سازمان امنیت شاه، اسراییلی است؟ آیا به نظر سازمان امنیت شاه، یهودی است؟ آقای شاه! شاید اینها میخواهند، تو را یهودی معرفی کنند که من بگویم کافری تا، از ایران بیرونت کنند و به تکلیف تو برسند؟! تو نمیدانی اگر یک روز صدایی در بیاید، ورق برگردد، هیچ کدام از اینها که اکنون دور تو را گرفته اند، با تو رفیق نیستند. اینها رفیق دلارند. اینها دین ندارند. اینها وفا ندارند. دارند همه چیز را به گردن تو بیچاره میگذارند.
مطالب خیلی زیاد است. بیشتر از آن است که شما تصور میکنید. حقایقی در کار است، مملکت ما، اسلام ما، در معرض خطر است. آن چیزی که در شرف تکوین است، سخت ما را نگران و متأسف ساخته است. از وضع ایران، از وضع این مملکت خراب، از وضع این هیأت دولت و از وضع این سردمداران حکومت نگران و متأسف هستیم و از خداوند بزرگ اصلاح امور را خواهانیم.
بی تردید هیچ دگرگونی و انقلابی بی ریشه و علت پدید نمیآید و بسترها و عواملی در شکل گیری آن مؤثر است.قیام ۱۵ خرداد نیز جنبشی ماندگار و اثر گذار است و نقطه عطفی در کارنامه انقلاب اسلامی ایران به شمار میرود. این قیام، سر آغاز تحولات و دگرگونیهای شگفت آوری شد که به حق میتوان از آن به عنوان «یوم اللّه» نام برد.
در واقع میتوان قیام ۱۵ خرداد را حرکت خود جوش و مردمی ـ بدون برنامه ریزی قبلی ـ دانست که با توجّه به بسترها و زمینههای قبلی به وجود آمد و در حمایت از رهبر دینی و یاری آرمانهای متعالی، به اوج خود رسید و شهرها و مناطق مختلف ایران را در بر گرفت.
۱۵ خرداد روزی است که در دیدگاه بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی به عنوان «أیام الله» و «روز عزای عمومی برای همیشه» ثبت شد و حضرت امام به صراحت بیان داشتند که «۱۵ خرداد از خاطرهها محو نخواهد شد و باید در سالروز آن را هرچه زنده نگاه داشت».
رهبر معظم انقلاب نیز در سخنانی درباره ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ فرموده اند: حقایقی که حضرت امام در آن سال بیان میکردند برای خیلی ها، حتی برای دست اندرکاران سیاست هم قابل فهم نبود، حقایقی مانند این که اسرائیل میخواهد در ایران قرآن نباشد، اسرائیل میخواهد در ایران روحانیون نباشند، اسرائیل میخواهد در ایران اسلام نباشد. آن روز برای خیلیها این مطلب قابل فهم نبود که اسرائیل کجا، ایران کجا؟ و اسرائیل چه دشمنی با قرآن و با روحانیت دارد، آن هم در ایران؟.
۱۵ خرداد ۱۳۴۲ یکی از مهمترین نقاط عطف تاریخ انقلاب اسلامی ایران است و به تعبیر رهبر انقلاب اسلامی، سه عنصر «مردم»، «امام خمینی» و «انگیزه مذهبی و روحیه شهادت طلبی و فداکاری برای خدا» در آن نمود داشت و نطفه طلوع انقلاب اسلامی را شکل داد.
منبع: باشگاه خبرنگاران
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
کاراکتر بابک حمیدیان در فیلم غریب میگوید: دوسال پیش یک شب زمستان با سعید رفتیم روی تپههای اوین از بالا زندان را نگاه کردم، بهش گفتم ما انقلاب کردیم این زندان خالی شود اما هنوز هم جا نداریم.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق – طی هفته گذشته اکران آنلاین فیلم «غریب» در پلتفرم «فیلیمو» آغاز شد و تردیدها و پرسشهایی درباره عدم ارتباط محتوای فیلم با رویکرد اخیر سامانه فیلیمو مطرح شد.
ابهام غیرقابل حل درباره پخش این فیلم از پلتفرم مذکور، به عدم همخوانی محتوایی «غریب» و سیاستهای متنی و فرامتنی سامانه پخشکننده بازمیگردد. فیلمی با محوریت «شهید محمد بروجردی» ساخته شده و از «فیلیمو» اکران آنلاین میشود. این کاراکتر مهم تاریخی که در خنثی کردن یک آشوب اقلیمی در کشور نقش مهمی دارد، چه ارتباطی با سامانهای دارد که از بدو آشوبها با یک اسم رمز خاص هشتگسازی کرد؟
این پرسشها زمینه را برای یک بازنگری اساسی در محتوای فیلم غریب تشدید میکند.فیلم بسیار خوبی که دارای نیمه تاریک و نیمه روشنی است.
فیلمبرداری این اثر از ۱۲ شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد و بخش اعظمی از زمان فیلمبرداری اثر با آشوبهای سال گذشته همزمان شد و فیلمبرداری تقریبا در دی ماه به پایان رسید.
عوامل فیلم تصمیم نداشتند که این فیلم را به جشنواره برسانند. استناد این مسئله را میتوان در گفتوگوی محمد حسین لطیفی با خبرگزاری صبا جستجو کرد.
او در این گفتوگو اشاره میکند: ۵ شب قبل از جشنواره دو نفر آدم خودشان را ملزم کردند که حالا که اینگونه شد باید کار به جشنواره برسد و آنطور که لطیفی در همین گفتوگو روایت میکند فیلمنامه با تغییراتی حین زمان فیلمبرداری مواجه بوده است.این مستند در تحلیل محتوایی اثر تاثیر بسیاری خواهد داشت و در ادامه این گفتوگو لطیفی بر تغییر فیلمنامه توسط نویسندگان صحه میگذارد.
الگوی سیاه و سفید کردن تصاویر حماسی قهرمان دفاع مقدس
فیلم «غریب» ادامه یک الگوی مد شده در سینمای ایران است که نگاه سیاه و سفیدی به قهرمانان هشت سال جنگ تحمیلی دارد. بنیانگذار این مشی نمایشی «محمدحسین مهدویان» است. او در روانشناختی نمایشی از «شهیدحاج احمد متوسلیان» از گزاره پررنگ کردن مناسبات خانوادگی استفاده کرد تا خشونت شخصی که به این شهید نسبت میدهد را تئوریزه کند. او اثرات روانی تصیمات خانوادگی پدر شهید را در مبارز و انقلابی شدن احمد متوسلیان دارای تاثیر توصیف میکند.
سیاست یکی به نعل یکی به میخ، به عنوان الگوی پیشتر استفاده شده زمانی در این فیلم زمانی پررنگ تر میشود که با استفاده از صدای واقعی شهید متوسلیان موضوع مسائل مالی مرتبط با نهادی که «حاجاحمد» در آن فعالیت میکند را چاشنی وجه انتقادی «ایستاده در غبار» میکند.
همین الگوی پرداخت دراماتیک «سیاه و سفید»ی در مورد موقعیت مهدی مورد استفاده قرار گرفت. در این فیلم موقعیت تحت فشار قرار گرفتن «حمید باکری» و نوشتن توبه نامه با استفاده از فصلی تحت عنوان “من باکری نیستم” چاشنی روایت فیلم میشود تا قهرمان تنهایی که سایر فرماندهان از پشتیبانی او چشمپوشی کردند در متن اثر برجسته شود.
ادامه این سیاست در فیلم غریب به علتی همزمانی با آشوبها پررنگتر میشود. در افتتاحیه فیلم (سکانس آغازین) با چالش و جدلی پر ابهام بروجردی با فردی امنیتی آغاز میشود و دیالوگهای دوپهلوی فیلم در متن اثر گسترش پیدا میکند. د
ائما در فیلم تاکید میشود گزارشهایی منفی درباره فعالیتهای «شهید بروجرودی» به نگارش درآمده و او به این مسائل بی اعتناست. گویی او فرماندهای است که عملکردش مطلوب سازمانی نیست که در آن فعالیت میکند. مصداق چنین ارائهای در اختلاف حمید باکری در فیلم موقعیت مهدی و جدل شهید«محسن وزوایی» و حاج احمد متوسلیان در ایستاده در غبار نمود پیدا میکند.
در تبیین گزاره پرداخت دراماتیک «سیاه و سفید» فرماندهان جنگ، به مشی حماسی قهرمان محوری در فیلم غریب باید اشاره کرد.در بخش سفید فیلم، پرداختن به وجوه شاعرانه، هنر دوستی و دلیری «شهید» در فیلم از کیفیت بالایی برخودار است، اما برخی منولوگها و دیالوگهای دارای معنایی دو پهلوست.
شعار «عاشقانهای برای آزادی » تبدیل به یکی از دستاویزهای تبلیغاتی فیلم در فضای مجازی شد.
فیلمی که تولید آن با آشوبهای اخیر همزمان شد. در روزهایی که پس از فوت مرحومه مهسا امینی در اغلب شهردهای کردنشین فضای اعتراضی ناگهان شعلهور شد توجه به کاشت منولوگ کاک شوآن در متن بسیار قابل تاویل و بررسی است. کاک شوان خطاب به سایر همراهان کومله مسلحش میگوید:
برش تصویری اول
تن تمیز، خون تمیز میخواهد. ما از جان و مالمان گذشتیم مردم هم با ما هستند. فقط حرف کرد و کردستان نیست، سقز مریوان، پاوه، بانه و همه و… مثل شما آمدهاند به میدان. سنندج چشم حرکت است، بیرق سرخ حرکت. فرداست… که فریاد آزادی خواهی ما از خراسان تا آذربایجان، از گیلان تا سیستان همه جا شنیده شود. وقتی هم که خلق راه بیفتد، هر خس و خاشاکی را با خودش میبرد.
در صورتیکه شعارهای کومله به صورت گل درشت در همان مقطع صرفا درباره اقلیم کردستان مطرح میشد، اما کاکشوان منولوگی را ادا میکند که توسط آشوبطلبان در پاییز سال گذشته تکرار میشد و عمدتا ادعا میکردند موج این آشوبها به تدریج گسترش پیدا خواهد کرد. در این منولوگ کاک شوان از شهرهایی نام میبرد که غلظت آشوب، در آنها بیشتر بود.
در سکانسی خاص شهید بروجردی از همکاران امنیتیاش در مورد دستگیر شدگان در قائله سنندج سئوال میکند. کاراکتر امنیتی با ایفای رحیم نوروزی، درباره دستگیر شدگان پاسخ میدهد تعدادشان خیلی بیشتر از پیشبینیهاست و تمامی آسایشگاهها را تبدیل به زندان کردیم.
برش تصویری دوم
در این بخش یک دیالوگ از شهید برجرودی شنیده میشود که قطعا صحت و استدلال تاریخی و دارماتیک ندارد و از همان چاشنیهای دوپهلویی محسوب میشود که برای روند پررنگ شدن اینهمانیهای مرسوم به کار گرفته شده است.
کاراکتر بابک حمیدیان در فیلم غریب میگوید: دوسال پیش یک شب زمستان با سعید رفتیم روی تپههای اوین از بالا زندان را نگاه کردم، بهش گفتم ما انقلاب کردیم این زندان خالی شود اما الان جا نداریم. هنوز هم جا نداریم.
نکته مهم در مورد این مونولوگ تحمیل شده این است که دستگیرشدگان در روایت فیلم در منطقه کردستان زندانی شدهاند و هیچ ارتباطی با زندان اوین و توصیف آن ندارند. آنچیزی که چالش این همانی سازی فیلم را تشدید میکند تاریخهای استفاده شده در متن اثر است.
تصویری از فیلم که تاریخ آغاز آشوبهای اقلیمی در آن درج شده است. این تاریخ فروردین ۱۳۵۹ است.
روایت فیلم از تاریخ فروردین ۱۳۵۹ آغاز میشود. کاراکتر بروجردی در فیلم ادعا میکند که دو سال قبل چنین آرزویی داشته که این تاریخ با درنظر گرفتن زمان فیلم به فروردین ۱۳۵۷ بازمیگردد و همزمانی فیلمبرداری فیلم با آتش گرفتن زندان اوین و دستگیری فعالان مرتبط با آشوبهای اخیر یکبار دیگر موجب شلوغی زندانها شد. در حالیکه در فروردین ۱۳۵۷ هنوز انقلابی رخ نداده بود.
برش تصویری سوم
در ادامه روایت در سکانسی که با خط اصلی روایت تناسبی ندارد، شهید بروجری به یکی از همقطارانش میگوید: حال این مردم را باید خوب کرد، مردم امنیت داشته باشن، عزت نداشته باشن، بازم حالشون بده. دین و عزت و احترام شکم سیر میخواهد، ول کن این گزارشو، اون گزارشو!!بچسب به حال مردم مردم باید آروم باشن، نفس بکشن، زندگی کنن. باید زندگی کنن…
برش تصویری چهارم
و در تبلیغات فیلم از زبان کاراکترهای مختلف فیلم جملات زیر را میشنویم:
برای چی داری می جنگی، باید بدونم برای چی میجنگم، برای چی میجنگم. به اسم آزادی داریم سر اصل آزادیو میبریم، داریم همدیگرو میکشیم،سرچی؟ و دربخشی از دیالوگهاش کاراکتر بروجردی میگوید: برد ما تعداد کشتههامون مشخص نمیکنه به والله. هر کدام از اینا که بیان سمت ما برد ماست. باهاشون حرف نمیزنید؟و در منولوگی از کاراکتر تیمسار فلاحی میشنویم: همه چی قاطی شد، سخت میشه، حق و باطل رو فهمید.انقلاب نکردیم هر کسی هر کاری دلش خواست بکنه!امر به معروف یعنی چی؟تو که میدانی در چه شرایطی هستیم چرا آتیش رو نمیخوابانی و نفر مقابل پاسخ میدهد: آتش خود شمایی آقای بروجردی.
و در سکانسی مهم و معنادار از فیلم شاهد هستیم که شهید بروجردی عده ای جوان حدودا ۱۶ تا ۲۰ ساله را از زندان آزاد میکند و با شماتت کاراکتر امنیتی فیلم مواجه میشود.یا دیالوگی در فیلم دائما اشاره میکند چرا با زندانیان حرف نمیزنید به تیترهای گفتوگو محور حوادث چند ماه قبل پهلو میزند.
درواقع غیر از خط اصلی روایت که به صورت جذابی با محوریت شهید بروجردی ساخته شده تماشاگر با شعارهای دوپهلویی عجیبی مخاطب مواجه میشود و رخدادهای پاییز سال گذشته را در ذهن مخاطب متبادر میکند.
برش تصویری پنجم
یک شگرد دیگری که در فیلمهای ساخته شده درباره قهرمانان جنگ استفاده میشود این است که تطبیقی آرمانی از نهادی است که این قهرمانان لباس آن را پوشیدهاند در افکار عمومی شکل بگیرد تا موقعیت و رشادت قهرمانان از نهادی که لباس آن را بر تن کردهاند تفکیک شود.
قطعا این تصویرسازی با هدف تعمیم به شرایط امروز ساخته میشود. کما اینکه فیلم غریب مستند به برخی شعارها و منولوگهای استفاده شده به نقد رادیکال و در لحظاتی از فیلم فراکنی و تحریف در افکار عمومی را دنبال میکند.
با این حال این فیلم لحظاتی دارد که رویکردهای دوگانه فیلیمو را تامین میکند. این سامانه یک سریال امنیتی بدون مجوز را تحت عنوان «سقوط» تولید و توزیع میکند و در پیامک تبلیغاتی برای کاربرانش این جمله را استفاده میکند: سقوط نزدیک است.
تبلیغات فیلیمو برای فیلم غریب
فیلم غریب دست کم همان کارکرد را برای سامانه دارد تا با استفاده از برشهایی که در متن گزارش به صورت مستدل ارائه شد، از متن فیلم به عنوان دستاویزی انتقادی نسبت به وضع موجود و دنبالهسازی محتوایی برای آشوبهای اخیر استفاده کند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
فرمانده انتظامی بروجرد، گفت: با اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی، چهار عامل تیراندازی در این شهرستان دستگیر شدند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، سرهنگ مهدی مهدوی کیا امروز شنبه در جمع خبرنگاران، اظهار داشت: طرح ارتقای امنیت اجتماعی و پاکسازی نقاط آلوده در بروجرد، پس از هماهنگی با مقام قضائی توسط چند اکیپ از پلیسهای تخصصی، کوپ و عوامل ستادی در سطح این شهرستان به مرحله اجرا درآمد.
وی، افزود: مأموران با برنامه ریزی مناسب و هدفمند طی ۷۲ ساعت گذشته موفق به کشف، ۳۸۵ قطعه لوازم یدکی خودرو به ارزش یک میلیارد ریال، دستگیری چهار نفر از عوامل تیراندازی، کشف پنج قبضه سلاح جنگی و شکاری و کشف ۲۷ فشنگ متعلقه، کشف ۱۲ تیغه سلاح سرد، جمع آوری ۹ نفر معتاد متجاهر و کشف مقادیری مواد مخدر صنعتی و سنتی و پلمپ یک واحد دندانپزشکی متخلف شدند.
فرمانده انتظامی بروجرد، توقیف ۴۱ دستگاه خودرو و ۲۰ دستگاه موتورسیکلت متخلف را از دیگر اقدامات این طرح عنوان کرد.
سرهنگ مهدوی کیا با بیان اینکه این گونه طرحها به صورت مستمر در سطح شهرستان ادامه خواهد داشت، گفت: متهمان برای سیر مراحل قانونی با تشکیل پرونده مقدماتی به مراجع ذی صلاح معرفی شدند.
منبع: مهر
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حمید بناء, نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس در مطلبی نوشت:
مأمور تحقیق بعد از نیمساعت سین جیم و پرسوجو دفترش را بست. آمده بود دربارۀ امیرعلی محمدیان اطلاعات کسب کند. موقع خداحافظی احساس کردم یک چیزی هنوز توی ذهنش مانده و دل دل میکند که بپرسد یا نپرسد. آخر سر با یک مکث طولانی سوال کرد: «امیرعلی چرا میخواد بیاد تو سپاه؟» بدون معطلی جواب دادم این پسر فقط دنبال شغل نیست؛ دوست داره کار و زندگیش یه جوری باشه که بتونه بهتر و بیشتر یه دین و مردمش خدمت کنه.
موقع اعزام به سوریه صحت و صدق این پاسخ من دستکم به خودم ثابت شد. امیرعلی محل خدمتش را تغییر داد تا با اعزامش به منطقه موافقت بشه. وقتی خبر شهادتش در شهر پیچید گفتم خوش به حالش، میتونیم با همون لباس پاسداری دفنش کنیم اما حیف که پیکرش نیامد.
شهید جاویدالاثر مدافع حرم، امیرعلی محمدیان
شهید محمدیان پرورش یافتۀ مکتب پاسداری بود. تربیت شدۀ مرام و مسلک حاج حسین خرازی که سال ۶۲ دم شهادت از خدا وقت گرفت برای ماندن و خدمت کردن. دانشآموخته سبک زندگی حاج ابراهیم همت که همه چیزش برای خدا بود. و دانشجوی کلاس درس حاج قاسم سلیمانی که ظرفیتهای برونمرزی و فرامنطقهای سپاه را به دنیا معرفی نمود. پاسدارها جانشان در میآید برای حفظ انقلاب و آرامش مردمشان. لاأقل نود و چند درصدشان اینطوری هستند. یاد شهید شوشتری بخیر. همیشه لباس پاسداری اش را نشان میداد و میگفت مردم باید بفهمند که این لباس خدمته! دمش گرم … یکجوری خدمت کرد که اسم و رسمش تا ابد از دل و جان مردم وفادار و مهربان سیستان و بلوچستان بیرون نمیرود.
پاسدارها برای مردم جاده، نیروگاه، کارخانه و سد هم میسازند. مرزبانی میکنند. قدرت دفاعی کشور را افزایش می دهند. در حوزههای علم و دانش و فناوری صاحب کرسی و جایگاه جهانی هستند. خون میدهند برای خونی نشدن چشم و دل هموطنانشان. در سالهای اخبر صنعتگر هم شدهاند. سیل و زلزله بیاید، قبل از همه برای کمک به آسیبدیده ها پای کار حاضر میشوند. در بلای عظیم بم، اگر حاج قاسم و حاج احمد نبودند امکان کمکرسانی به زنده ماندهها به این سادگیها میسّر و فراهم نمیشد. این دو پاسدار خوشنام امکانات سپاه را به بم بردند برای هموار کردم مسیر امداد و نجات و اسکان مردم مصیبت زده. بهگفته شاهدان ماجرا در آن شبهای تلخ خواب به چشم سلیمانی و کاظمی نیامد. درست مثل روزهای دفاع. خلاصه اینکه پاسدارها جانشان در میآید برای حفظ انقلاب و آرامش مردمشان.
فعالیتهای سپاه پاسدارها از همان روزهای نخست انقلاب آغاز شد. این تشکیلات نوپا خیلی زود جای خودش را در ساختار حاکمیتی کشور پیدا کرد. در مقدمۀ قانون اساسی نام این نهاد ارزشی در کنار ارتش به این صورت آمده است: «در تشکیل و تجهیز نیروهای دفاعی کشور توجه بر آن است که ایمان و مکتب، اساس و ضابطه باشد، بدین جهت ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب در انطباق با هدف فوق شکل داده میشوند و نه تنها حفظ و حراست از مرزها بلکه با رسالت مکتبی یعنی جهاد در راه خدا و مبارزه در راه گسترش حاکمیت قانون خدا در جهان را نیز عهدهدار خواهند بود». علاوه بر این تأکید قاطع و پرمغز، اصل یکصدوپنجاهم قانون حدود وظایف سپاه را اینگونه مشخص میکند: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد، برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن پابرجا میماند.» شاید برای جوانها جالب باشد که یک برههای سپاه وزارتخانه هم داشت؛ با وظیفۀ پشتیبانی لجستیکی و اداری از سپاه پاسداران.
در دوران دفاع مقدس پاسدارها عملیاتهای بزرگی را طراحی و اجرا کردند. از فتحالمبین و بیتالمقدس گرفته تا خیبر و والفجر هشت و کربلای پنج. بیش از چهل و یک هزار پاسدار هم در ایام جنگ به شهادت رسیدند. تاریخ و فرهنگ دفاعمقدس با نام فرماندهان بزرگ سپاه گرده خورده است. با نام شهدای عزیزی همچون حسن باقری، احمد متوسلیان، کاظم رستگار، مهدی زین الدین، مهدی باکری، محمود کاوه، عبدالحسین برونسی، احمد کاظمی، علی چیت سازیان، حسین بصیر، محسن وزوایی و بزرگمرد آن روزها شهید محمد بروجردی. این آخری یکی از مهمترین عوامل جلب اعتماد مردم شهرهای کردنشین بود. بروجردی با اخلاص، صفا، تیزبینی و هوشمندی خاص خودش، کاری کرد که مردم شمالغرب کشور دوست و دشنمشان را بشناسند. حاج محمد آقا بروجردی تکرار شدنی نیست.
تفکر و مشی پاسداری در دهۀ نود جوانهای جنگ ندیده را به وسط معرکه کشاند. کپی برابر اصل! عیناً مثل همان چیزی که در دهۀ شصت دیده بودیم. اینجا هم چشم نوعروسی برای همیشه به در ماند تا داماد خودش را به مراسم ازدواج برساند. مادری وضو گرفت و پسرش را از زیر قرآن به مقتل فرستاد. پدری از غصۀ پسر دق کرد. مرد جوانی موقع رفتن چشمش را به روی ناز دخترکانش بست. آن یکی مفقودالأثر شد و …
پاسداری از اسلام درس عاشورا و قیام حضرت امام حسین علیه السلام است. دقیقاً همان چیزی که اسلام را زنده نگهداشته و خواهد داشت. سپاه علاوه بر آب و خاک باید از اعتقاد و اعتماد و امنیت مردم هم پاسداری کند. چه در حوزۀ جنگ نرم و نبرد فرهنگی و جبهۀ رسانهای و چه در میادین سخت نظامی. با این وصف تعجبی ندارد که گاه و بیگاه دشمن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را با تکنیکهای پیچیده و مدرن عملیات روانی تخریب کند.
حرف آخر اینکه پاسداری یک حرفه و شغل نیست؛ عشق و باور و این چیزها هم نیست! پاسداری از انقلاب اسلامی، تکلیفی است برای زمینهسازی ظهور اگر قدرش را بدانند و بدانیم.