بریتانیا

اکونومیست: با رسیدن زمستان بحران اروپا سخت‌تر خواهد شد

اکونومیست: با رسیدن زمستان بحران اروپا سخت‌تر خواهد شد



در حالی که برخی نشریات مدعی اصلاح‌طلبی، اصرار دارند بحران اقتصاد ‌گریبانگیر اروپا را بپوشانند، یک نشریه همسو اذعان کرد اروپا گرفتار بحران گسترده اقتصادی است .

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: دنیای اقتصاد با اشاره به گزارش مجاهدت از نشریه اکونومیست می‌نویسد: «خانواده‌های ناتــوان از پرداخـت قـبـض»، «کارخانه‌هـای نیمه تعطیـل»، «تـرس از تورم در آینده» و «دولت‌های بدهکار» گزاره‌هایی هستند که مجله اکونومیست با آنها شرایط کنونی اروپا را تعریف کرده است، شرایطی دشوار که با رسیدن زمستان سخت‌تر خواهد شد.

این نشـــریه با ابراز این نگرانی، آینده پیش روی دولت‌ها را با عنوان «دولت‌هایی بدهکار» تصویر می‌کند چرا که اعتبارات حمایتی از محل استقراض تامین می‌شـود. اکونومیست با نگاهی به زیرساخت‌های تولید انرژی تجدیدپذیر در اروپا و افزایش سهم آن در سبد مصرفی، سرمایه‌گذاری روی این حوزه و بـه دست آوردن «منابع تازه انرژی» به هر قیمتی را از ملزومات دانسته است. 

به نوشته اکونومیست در شرایط کنونی اروپا، تنها یک «واکنش اشتباه می‌تواند دولت‌ها را ورشکسته کند». اما اروپا از زمستان امسال چگونه عبور می‌کند؟

ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهوری روسیه تهدید کرده شیرهای گاز را به روی اروپا می‌بندد. این تهدید به واقعیت بدل شده و اروپایی‌ها «زمستانی ســرد و تاریک» خواهند داشـت. مورگان استنلی، (تحلیلگر بانکی)، معتقد اسـت: «هزینه سالانه برق و گاز مصرف‌کنندگان اتحادیه اروپا می‌تواند تا رقم خیره‌کننده 1/4 تریلیون یورو هم برسد که ۲۰۰ میلیارد یورو بیشتر از متوسط سال‌های پیش است.» شوک انرژی در اروپا به یک بحران سیاسی اقتصادی بدل شده است. ۱۴ درصد از خانواده‌های بریتانیایی از پرداخت قبض‌هـای آب و بـرق بازمانده‌اند؛ شرکت آرسلورمتال یک واحد تولیدی در شهر برمن را تعطیل کرده و رکود اقتصادی در حال ظهور است، در پشت صحنه هم بازار انرژی دچار هرج و مرج شده است. قیمت برق در اروپا توسط تولیدکننده‌های کلان و خرد تعیین می‌شـود و از آنجا که روسیه نورد استریم ۱ را بسته، قیمت برق در اروپا صعود چشمگیری داشته است. به نوشــته اکونومیست شرکت‌های تولیدکننده برق «از دوسلدورف تا وین در حال تلاش برای نجات خود هستند؛ چراکه دچار مشکل کمبود نقدینگی شدند.» اما آن طرف سکه «واحدهای صنعتی هسته‌ای و انرژی‌های تجدیدپذیر با انرژی ارزانی که تولید می‌کنند صدها میلیارد یورو به جیب می‌زنند.» درست مثل زمان شیوع کرونا که «دولت‌ها با انبوهی از اعتبارات و کمک به کسب و کارها» وارد میدان شـدند.

عمق بحران انرژی در اروپا بر کسی پوشیده نیست؛ تا آنجا که یک گزارش مبنی بر «هیزم جمع کردن اروپایی‌ها» مدتی سرتیتر خبرها شده بود. به همین سبب حمایت گسترده‌ای که دولت‌ها با دخالت در تعرفه‌های انرژی انجام می‌دهند قابل درک است اما اکونومیست تاکتیک «اعمال سقف قیمتی در خرده‌فروشی مثل طرح‌های فرانسه و بریتانیا» را طرح‌های «سطحی و وسوسه‌انگیزی» دانسته که معایب زیـادی دارد.

این نشریه برای جلوگیری از «سقوط دومینویی شرکت‌های تولیدکننده برق» راهکار دیگری پیشنهاد می‌کند: «وام‌هایی که از طریق صندوق‌های اعتباری دولتی تامین می‌شود می‌تواند این شرکت‌ها را نجات دهد. بعضی از کسب و کارها مثل اوایل شیوع کرونا ممکن است تعطیل شوند و به همین دلیل وام‌هـای حمایتی دولت می‌تواند آنها را نجات دهد؛ البته به طور موقت.» این مجله تاکید می‌کند که وام‌های حمایتی باید «محدود به زمان باشند». 

سؤال مهم‌تر این است که دولت‌ها چگونه از پس این هزینه‌ها برمی‌آیند؟ استقراض از بانک مرکزی. قرضی که «هزینه بیشتری روی دوش دولت‌ها می‌گذارد». به نوشته این نشریه «بریتانیا حداقل ۴۵۰ میلیارد یورو برای مبارزه با بحران انـرژی هزینه می‌کنـد و دولت‌های آلمان و ایتالیا به ترتیـب ۲ و ۳ درصد از ارزش تولید ناخالص‌شان را برای عبور از شوک انرژی پرداخت می‌کنند». این نشریه هشدار داده طرح نخست‌وزیر بریتانیا «کل صورت حساب انرژی بریتانیا را 2 برابر افزایش می‌دهد. این اعتبار از طریق استقراض تامین می‌شود، استقراضی که کسری بودجه بیشتری در زمان تورم نصیب دولت می‌کند و بانک مرکـزی با بالا بردن نرخ بهره برای مبارزه با تـورم‌، عملا هزینه‌ای را که بر دوش دولت است سنگین‌تر می‌کند. دقیقا به همین دلیل باید روی درآمدهای بادآورده برخی از ژنراتورهای انرژی حساب باز کرد.»

اکونومیست شرایط کنونی انرژی اروپا را ملزم به طراحی سیستم جدیدی می‌داند و می‌نویسد: « اگرچه برخی از قوانین و اصول واضح هستند؛ حفظ مکانیزم عرضه و تقاضای بازار برای تشویق سرمایه‌گذاری در ظرفیتهای جدید انرژی و نوآوری در تولیـد باتریهای مختلف ضروری است.» همچنین پیشنهاد می‌کند در بازتعریف بازار انـرژی اروپا «تغییر لحظه‌ای قیمتها بـه قراردادهای بلندمدت» تغییر پیدا کند به ویژه در زمانی که «انرژی ارزان باد سهم رو به رشدی» در سبد مصرفی انرژی اروپا دارد. یافتن منابع انرژی تازه «از گاز در قطر گرفته تا انرژی‌های تجدیدپذیر» یکی دیگر از پیشنهادهای اکونومیست است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اکونومیست: با رسیدن زمستان بحران اروپا سخت‌تر خواهد شد بیشتر بخوانید »

آیا مقام ملکه یا پادشاه در انگلیس تشریفاتی است؟

آیا مقام ملکه یا پادشاه در انگلیس تشریفاتی است؟



اگر چه اختیارات پادشاه و ملکه در بریتانیا در ظاهر تشریفاتی و نمادین تلقی می‌شود اما مصادیق پرشماری از سوءاستفاده آنان از قدرت برای اثرگذاری بر کشورهای دیگر و نیز افزایش ثروت به چشم می‌خورد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، با مرگ ملکه انگلیس در سن ۹۶ سالگی یکی از موضوعاتی که بار دیگر توجه مردم و رسانه های مختلف جهان را به خود جلب کرده، حوزه اختیارات قانونی ملکه یا پادشاه است. آنچه امروزه در بیشتر رسانه های انگلیس تبلیغ می شود آن است که سلطنت در انگلیس محور وفاق ملی و همگرایی اجتماعی است. به دیگر بیان مقام سلطنت از نظر سیاسی بی طرف و اختیارات ملکه و شاه بیشتر جنبه تشریفاتی دارد.

مقامات و رسانه های انگلیسی با این جوسازی سعی دارند در ذهن مخاطبان این باور را القا گردد که در سلطنت مشروطه شاه و ملکه مقامی سمبلیک بوده و حضورش کاملاً تزئینی است و در بسیاری از موارد تنها می تواند به اهدا القاب (دوک، سر و..) و یا حضور در جشن ها و مناسبت های ملی و بین المللی بسنده کند. این در حالی است که واقعیت چیز دیگری را نشان می دهد و در سایت رسمی خانواده سلطنتی اختیاراتی بی حد وحصر برای شاه یا ملکه درنظر گرفته شده است.

اختیاراتی بی حد وحصر سلطنت

در سایت رسمی خانواده سلطنتی برای ملکه یا شاه وظایف زیادی تعیین شده است. برخی از این وظایف، وظایف عمومی است چون شرکت در مراسم ملی و یادبودهای سیاسی، بازدید از نقاط مختلف تحت سلطنت چه در داخل و چه در خارج انگلیس و پاسخگویی به نامه های دریافتی مردم و برخی دیگر از وظایف خاص تلقی می شود از آن جمله دیدار با مسئولین سیاسی کشور، سفرای انگلیس در کشورهای دیگر، جلسات مستمر با نمایندگان انگلیس در کشورهای زیر سلطه و بررسی اوضاع آنان. او همچنین هر هفته یکبار با نخست وزیر به صورت خصوصی دیدار و گفت وگو می کند.

لازم به یادآوری است که از زمان نخست وزیری «وینستون چرچیل» به منظور هماهنگی سلطنت و دولت، جلساتی توجیهی به صورت هفتگی با حضور نخست وزیر تشکیل می شود که البته محتوای این جلسات به عنوان اسرار دولتی هرگز منتشر نمی شود.

در کنار مسئولیت های تشریفاتی، ملکه یا شاه اختیارات و مسئولیت های جدی بسیاری را بر عهده دارند که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- انعقاد معاهدات و یا فسخ ‌قراردادهای ‌بین ‌المللی ‌میان انگلیس با سایر کشورها

۲- انتصاب اعضاء مجلس‌ لردها (اعیان) که‌ بیش از ۷۰۰ لرد – شامل شاهزادگان‌، اشراف‌ و شخصیت های‌ فرهنگی‌ علمی‌ و مذهبی‌ در آن کرسی دارند.

۳- عزل و نصب‌ نخست‌ وزیر به این معنا که ملکه به‌ طور معمول‌ فردی را که‌ حزب‌ پیروز در انتخابات‌ مجلس‌ عوام‌ این‌ کشور برمی‌گزیند به ‌نخست‌وزیری‌ منصوب ‌می‌ کند و عملاً در موارد بحرانی‌ می‌ تواند به عزل‌ نخست‌وزیر این‌کشور اقدام کند.

۴- عزل و نصب‌ وزیران‌، انحلال پارلمان‌ و یا دعوت ‌به ‌تشکیل‌آن یا تعطیلی موقت‌ پارلمان‌

۵- توشیح لوایح‌ یا طرح های‌ مصوب‌ پارلمان‌ انگلستان‌ از اختیارات‌ پادشاه‌ این‌ کشور است‌ و پادشاه‌ می‌تواند از تأیید و توشیح‌ مصوبات‌ ۲ مجلس‌ این‌ کشور اجتناب‌ ورزد.

۶- نظارت بر حسن اجرای امور داخلی و خارجی از عمده وظایف ملکه یا پادشاه است.

۷- اجرای قوانین‌ به‌ نام‌ او انجام‌ می‌گیرد به این معنا که کلیه قوانین و مقررات بر اساس نام او تایید می شود.

۸- فرماندهی نیروهای‌ مسلح‌ بر عهده‌ ملکه‌ است‌ که‌ اعمال‌ این صلاحیت‌ و اختیار حکومتی‌ با مشورت‌ وزیران‌ (خصوصاً وزیر دفاع‌) انجام‌ می‌پذیرد.

۹- تائید و تنظیم سیاست خارجی‌ انگلستان‌ نیز از اختیارات‌ پادشاه‌ است‌ که‌ همانند فرماندهی‌ نیروهای‌ مسلح‌ این‌کشور با مشورت‌ وزیران‌ است‌ و اجرای سیاست ‌خارجی ‌بر عهده‌ کابینه‌ و هیئت‌ وزیران‌ انگلستان‌ قرار دارد.

۱۰- زمانی که‌ پس‌ از انتخابات‌ مجلس‌ عوام‌ هیچ‌ یک‌ از احزاب‌ اکثریت‌آراء را به‌خود اختصاص‌ نداد و اکثریت‌ کرسی‌های‌ مجلس‌ عوام‌ به‌ حزبی‌ خاص‌ تعلق‌ نیافت‌، انتخاب‌ نخست‌وزیر به‌ صورت‌ انحصاری و بدون‌ قید و شرط‌ بر عهده‌ پادشاه‌ و از اختیارات‌ انحصاری‌ وی‌ است‌.

۱۱- تعیین عالیترین‌ مقام‌ قضایی‌ انگلستان‌ و صدور فرمان عفو و تخفیف‌ مجازات‌ محکومین ‌از اختیارات‌ ملکه یا پادشاه‌است‌.

۱۲- تائید و توشیح مصوبات مجلس به این معنا که مصوبات مجلس باید به امضای ملکه یا پادشاه برسد تا ضمانت اجرایی پیدا کند.

۱۳- تایید و توشیح احکام قضایی به این معنا که احکام قضایی باید به امضای ملکه یا پادشاه برسد تا ضمانت اجرایی پیدا کند.

۱۴- تعیین و نصب عالی ترین مقام مذهبی بریتانیا؛ از آنجا که ملکه یا پادشاه بریتانیا بالاترین مقام کلیسای دولتی انگلیس به حساب می آید، مسئول نصب و تعیین اسقف اعظم و اسقف های کلیسا های بریتانیا است.

۱۵- مالکیت زمین های مسکونی و مراتع کشاورزی به صورت موقوفی

۱۶- مالکیت حیوانات و پرندگان مستقر درکلیه پارک ها و جنگل های حفاظت شده

۱۷- مالکیت موزه ها و کلیه آثار و ابنیه تاریخی

۱۸- مالکیت پارک ها، جنگل ها و معادن

مصادیقی از سوءاستفاده پادشاهان از اختیارات به ظاهر نمادین

نه تنها بریتانیا در زمان ملکه الیزابت بلکه بیشتر کشورهایی که امروزه به صورت پادشاهی اداره می شوند، بارها و بارها از اختیارات نمادین خود به طور واقعی استفاده کرده اند.

بنابراین در تاریخ اروپا نمونه‌های زیادی از مواردی وجود دارد که طی آن، پادشاه مشروطه از اختیارات خود استفاده کرده است. بحران عید پاک در دانمارک که طی آن پادشاه نخست وزیر را برکنار کرد و امتناع فرمانروای لوکزامبورگ از تصویب لایحه‌ای در سال ۲۰۰۸ از جمله‌ی این موارد است. سوءاستفاده از اختیارات در خاندان سلطنتی گاهی به رسوایی‌هایی هم کشیده شده است. حدود یک دهه پیش، پادشاه اسپانیا برای امضای قراردادی با عربستان متهم به دریافت رشوه‌ای یکصد میلیون دلاری شد. موارد مشابهی برای لوران شاهزاده بلژیکی، برنهارد شاهزاده هلندی و اندرو شاهزاده بریتانیایی رخ داد.

در بریتانیا نیز بر پایه مستندات موجود، ملکه همواره از قدرت خود سوء استفاده کرده بود. روزنامه «گاردین» توانسته پایگاه داده ای را دست کم از ۱۰۶۲ لایحه پارلمانی تهیه کند که از ابتدای سلطنت الیزابت دوم تا سال گذشته ادامه داشته و با موافقت ملکه تدوین شده بود.

لازم به ذکر است که خاندان سلطنتی روند «رضایت» را به عنوان «کنوانسیون طولانی مدت و دیرینه» توصیف می کنند که بر پایه آن، نمایندگان پارلمان از ملکه یا شاه می خواهند تا رضایت خود را برای بحث در مورد لوایحی ارائه کند که بر منافع تاج و تخت تأثیر می گذارد. پایگاه داده ای که توسط گاردین گردآوری شده است، بخش وسیعی از پیش نویس قانون بریتانیا را نشان می دهد که وزرا تصمیم گرفته اند برای بررسی به کاخ ارسال کنند.

به نوشته گاردین، شماری از لوایح بررسی و تایید شده از سوی ملکه برای تصویب در پارلمان به ثروت یا مالیات ارتباط می یافت. در طول قرن ها، دودمان بدنام وینزرها (یعنی خانواده سلطنتی حاکم) از امور مالی خود محافظت می کنند؛ آنها یکی از ثروتمندترین خانواده ها در بریتانیا هستند که به سرمایه گذاری در زمینه ملک و املاک مشغول اند در حالی که از مالیات بر ارث معاف و مجموعه هایی از هنرهای زیبا و جواهرات دست ساز در اختیار دارند.

در این میان اما گاردین در تحقیقات خود به اسنادی از آرشیو ملی دست پیدا کرد که نشان می داد ملکه در مواردی از این روش با دولت لابی کرده بود. همچنین این تحقیقات، شواهدی را کشف کرد که نشانگر آن بود ملکه از این روش برای متقاعد کردن وزرای دولت برای تغییر قانون شفافیت دهه ۱۹۷۰ استفاده می کرد تا ثروت شخصی خود را از مردم پنهان کند.

گاردین تاکید کرد، اسنادی که برای تایید به دست ملکه می رسید، پیش نویس قوانینی بودند که بر دارایی شخصی او مانند املاک خصوصی در قلعه بالمورال، کاخ ساندرینگهام و به طور بالقوه هر چیزی که به نظر می رسید شخصاً بر شخص ملکه تأثیر بگذارد، را در برمی گرفت.

حال این پرسش به ذهن می رسد که ثروت و دارایی ملکه و سلطنت چقدر است؟

به گزارش مجاهدت از «بیزینس اینسایدر»، دارایی شخصی ملکه بیش از ۵۰۰ میلیون دلار است. این دارایی عمدتاً به دلیل سرمایه گذاری‌ها، مجموعه‌های هنری، جواهرات و املاک و مستغلات است و شامل خانه ساندرینگام و قلعه بالمورال می‌شود.

اما نشریه «فوربس» آماری دقیق تر از دارایی های غیرمنقول امپراطوری تا سال ۲۰۲۱ منتشر کرده که این دارایی ها را حدود ۲۸ میلیارد دلار نشان می دهد که پادشاهی در قالب املاک و مستغلات غیر قابل فروش در اختیار دارد. این املاک به این شرح هستند:

– املاک سلطنتی با ارزش ۱۹.۵ میلیارد دلار

– کاخ باکینگهام با ارزش ۴.۹ میلیارد دلار

– دوک‌نشین کورنوال با ارزش ۱.۳ میلیارد دلار

– دوک‌نشین لنکستر با ارزش ۷۴۸ میلیون دلار

– کاخ کنسینگتون با ارزش ۶۳۰ میلیون دلار

– املاک سلطنتی واقع در اسکاتلند با ارزش ۵۹۲ میلیون دلار

فرجام سخن

اگرچه در ظاهر تلاش می شود که اختیارات ملکه، شاه و به عبارتی سلطنت در بریتانیا، نمادین و تشریفاتی جلوه کند اما واقعیت عکس آن را تصویرگری می کند. ملکه نه تنها مستقیماً بر روند قانون گذاری در داخل این کشور تاثیر می گذاشت که در حوزه سیاست خارجی و امور بین الملل نیز نقش آفرینی می کرد؛ دست داشتن ملکه الیزابت در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ایران و نیز کشتار هزاران کنیایی نمونه های تاریخی و تاییدی بر این ادعا است.

نه تنها بریتانیا در زمان ملکه الیزابت بلکه بیشتر کشورهایی که اینک به صورت پادشاهی اداره می شوند، بارها و بارها از اختیارات نمادین خود به طور واقعی استفاده کرده اند. بنابراین در تاریخ اروپا نمونه‌های زیادی از مواردی وجود دارد که طی آن، پادشاه مشروطه از اختیارات خود استفاده کرده است. بنابراین تاکید بر تشریفاتی بودن سلطنت، بیش از اینکه واقعیت ماجرا را حکایت کند، بهانه ای مشروع برای مبرا کردن شاه یا ملکه از پیامدهای تصمیم آنها است تا مبادا قداست و اقتدار سلطنت خدشه دار و پایه های تاریخی نظام پادشاهی تخریب شود.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آیا مقام ملکه یا پادشاه در انگلیس تشریفاتی است؟ بیشتر بخوانید »

زندگی و پرمز و راز چارلز سوم «شاهزاده ولز»

زندگی و پرمز و راز چارلز سوم «شاهزاده ولز»



«چارلز سوم» در حالی وارث تاج و تخت بریتانیا شده که ابهامات بسیاری در زندگی وی به ویژه در بخش مالی مشاهده می‌شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «چارلز» بزرگ‌ترین پسر در میان چهار فرزند «الیزابت» و اولین شاهزاده‌ای است که تمام عمر خود را در انتظار تاج و تخت سپری کرده است. چنین است که «سرژ اشممرمان» در  روزنامه «نیویورک تایمز» نوشت، چارلز به جای اینکه به دنبال شغل جدید باشد باید استعفا دهد و بازنشسته شود.

بر اساس این گزارش، چارلز سوم با نام کامل «چارلز فیلیپ آرتور جرج» فرزند ارشد الیزابت دوم با لقب شاهزاده ولز معروف است. وی را «دیرپاترین وارث بلافصل در تاریخ بریتانیا» می نامد. چارلز اولین وارث مدرن تاج و تخت انگلیس است.

زمانی که چارلز در ۱۴ نوامبر ۱۹۴۸ به دنیا آمد، مادرش هنوز ملکه نبود. چهار سال بعد که پدربزرگش «شاه جورج پنجم» درگذشت، الیزابت به تاج و تخت رسید.

یک سال بعد، او در مراسم تاجگذاری مادرش در «وست مینستر ابی» حضور یافت. او سه خواهر و برادر  به نام‌های «آن»، «اندرو» و «ادوارد» دارد.

چارلز در اسکاتلند به مدرسه «گوردون استون» رفت، همان موسسه‌ای که پدرش «دوک ادینبورگ» در دوران کودکی به آنجا می‌رفت. او خاطرات خوبی از مدرسه ندارد.

در سنت پادشاهی رسم بود که فرزندان به مدرسه نظام بروند، اما او این سنت را شکست و به «دانشگاه کمبریج» رفت و در رشته انسان شناسی، باستان شناسی و تاریخ کارشناسی ارشد خود را دریافت کرد.

* تحصیلات چارلز سوم

او در ۲۱ سالگی لقب «دوک کورنوال» را به دست آورد که به وارث ارشد پادشاه داده می‌شود. با این حال، چارلز «نظام» را هم فراموش نکرد. پس از پایان تحصیلات وارد نیروی دریایی سلطنتی شد و از ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۶ به عنوان افسر در چندین کشتی جنگی انگلیس خدمت کرد.

او مدرک خلبانی بالگرد را هم به دست آورد. چارلز ریاست بیش از ۴۰۰ موسسه خیریه را در دست دارد و اولین جانشین سلطنت است که مدرک دانشگاهی به دست آورده است. او همچنین رئیس «پرینس تراست» و «شرکت سهامی سلطنت» است.

*ثروت چارلز سوم

پس از مرگ ملکه الیزابت دوم، تمام اختیارات او به پادشاه جدید چارلز سوم رسید. او میراث مالی بسیار عظیمی را به ارث خواهد برد که او را به یکی از ثروتمندترین پادشاهان جهان تبدیل می‌کند.

 شاهزاده چارلز در زمینه‌های اکولوژی، کشاورزی ارگانیک و معماری فعالیت می‌کرد و با اینکه انتقادات زیادی متوجه او شد، اما به آنها اعتنا نمی‌کرد و در سکوت و گاهی مخفیانه برای افزایش ثروت خود تلاش می‌کرد.

ثروت پادشاه جدید حدود ۳۲۰ میلیون دلار تخمین زده می‌شود و او پس از مادرش ملکه الیزابت دوم، دومین فرد ثروتمند در خانواده حاکم است. چارلز موفق شد درآمد سالانه خود را در سال گذشته به حدود ۲۷ میلیون دلار افزایش دهد و این در حالی است که بریتانیا در بحران اقتصادی به سرمی‌برد.

درآمد شاه جدید عمدتاً از دوک نشین کورنوال منطقه‌ای غنی و وسیع در بریتانیاست که امتیاز تاریخی برای وارث تاج و تخت است و دارایی‌های این دوک نشین بیش از یک میلیارد دلار تخمین زده می‌شود.

شاه جدید یک تاجر محسوب می‌شود. وی ۱۵ سال پیش درآمدی بیش از ۱۶ میلیون دلار نداشت، اما با افزایش ارزش املاکش که بیش از ۵۲ هزار هکتار زمین کشاورزی و ۲ هزار و ۳۶۰ هکتار جنگل، ۴۵ میلیون دلار زمین قابل ساخت و ۳۰۰ میلیون دلار املاک تجاری است، توانست ثروت خود را افزایش دهد.

به نوشته روزنامه «تلگراف»، در صورت مرگ هر فردی که دارای املاک و مستغلات در دوک نشین کورنوال باشد ولی وارثی نداشته باشد، این اموال طبق قانون به شاهزاده چارلز می‌رسد که این نیز خزانه پادشاه جدید را افزایش می‌دهد.

پادشاه جدید علاوه بر میراث ۵۳۰ میلیون دلاری ملکه الیزابت دوم، از پول مالیات دهندگان تحت عنوان «حمایت سلطنتی» نیز برخوردار خواهد شد که بالغ بر ۱۱۰ میلیون دلار در سال است.

دوک نشین لنکستر نیز یکی دیگر از مهم‌ترین منابع درآمد پادشاه است و مجموعه‌ای است که شامل زمین‌های خصوصی با پروژه‌های تجاری، کشاورزی و مسکونی است که همه آن‌ها متعلق به ملکه است و چارلز آنها را به ارث می‌برد.

ملکه همچنین مجموعه‌ای از عتیقه جات کمیاب، مجموعه بزرگی از تمبرهای سلطنتی که از پدرش جورج پنجم به ارث برده است، بعلاوه یک خانه روستایی به ارزش ۶۵ میلیون دلار و همچنین کاخ «بالمورال» در اسکاتلند به ارزش حدود ۱۴۰ میلیون دلار را برای پسرش چارلز به ارث گذاشت.

*ابهامات و فسادهای مالی چارلز

در سال‌های اخیر، رسانه‌های وابسته به دربار انگلیس همانند «بی‌بی‌سی» به صورت جدی بر چهره سازی مثبت از شاهزاده چارلز به عنوان گزینه مناسب پادشاهی متمرکز بوده‌اند به خصوص آنکه او نزد افکار عمومی مقبولیت و وجاهت نسل‌های پیشین را ندارد.

روزنامه «ساندی تایمز» اخیراً با انتشار گزارشی از دریافت سه بسته نقدی از سوی شاهزاده چارلز از «شیخ حمد بن جاسم آل ثانی» نخست‌وزیر پیشین قطر پرده برداشته بود.  حمد بن جاسم در یکی از مناسبت‌ها یک میلیون یورو پول در پاکت‌های خرید فروشگاه «فورنتوم و میسون» به پسر ارشد ملکه انگلیس پرداخت.

به روایت این رسانه، دفتر چارلز مدعی شده که این پول‌ها به عنوان کمک‌های خیریه به شاهزاده داده شد. این سه بسته پول نقد در مجموع سه میلیون یورو بوده و پسر ملکه طی سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ آنها را دریافت کرد.

با شدت گرفتن انتقادات نسبت به دریافت پول نقد توسط شاهزاده انگلیس از نخست وزیر قطر، رسانه‌های وابسته به دربار فعال شده و تلاش کردند دریافت این مبالغ را «کمک‌های خیریه» معرفی کنند. منتقدین اما گفتند که نفس شکل‌گیری چنین مباحثی به معنای وجود عدم شفافیت در گردش‌های مالی خاندان سلطنتی تلقی شده و ظن عادی بودن دریافت رشوه از سوی دربار سلطنتی را تقویت می‌کند.

همچنین ماه گذشته نیز روزنامه انگلیسی «ساندی تایمز» از اقدام پرنس چارلز در دریافت مبالغی از خانواده «اسامه بن لادن» سرکرده پیشین گروه تروریستی القاعده در سال ۲۰۱۳ پرده برداشت. روزنامه ساندی تایمز نوشت که پرنس چارلز این مبلغ را از برادران ناتنی اسامه بن لادن دریافت کرده بود.

طبق گزارش این روزنامه انگلیسی، پرنس چارلز در تاریخ ۳۰ اکتبر ۲۰۱۳ و پس از گذشت دو سال از کشته شدن اسامه بن لادن توسط نیروهای آمریکایی در پاکستان، در کاخ «کلارنس» در لندن با «بکر بن لادن» دیدار کرد.

ساندی تایمز مدعی شد که چارلز این مبلغ را علیرغم اعتراض مشاوران سلطنتی و بنیاد خیریه شاهزاده ولز دریافت کرده است. در جولای ۲۰۲۲، منبعی در کاخ سلطنتی بریتانیا گفت که کمک‌های نقدی به بنیاد خیریه ولیعهد دیگر پذیرفته نخواهد شد.

این نخستین بار نیست که کمک‌های مالی به مؤسسات ولیعهد بریتانیا جنجال به پا می‌کند، پلیس انگلیس در فوریه گذشته تحقیقاتی را در مورد کمک بنیاد خیریه شاهزاده چارلز به «محفوظ بن مرعی» تاجر سعودی برای دریافت مدال در انگلیس در ازای اهدای صدها هزار پوند به این بنیاد آغاز کرده بود و در نهایت نتایج خود را با توجه به عدم شفافیت گردش مالی در دربار انگلیس به صورت ناتمام منتشر کرد.

*چارلز و روابط با زنان

زندگی چارلز به طور معمول توسط زنانی که وارد زندگی اش شده‌اند، بارها در رسانه‌ها تعریف و تشریح شده است. از همان ابتدا نیز اساسی‌ترین وظیفه چارلز به عنوان پسری که پادشاه آینده انگلیس خواهد بود، محدود به یافتن همسر و تولید وارث برای خانواده سلطنتی بود.

چارلز در جوانی و تا پیش از ازدواج رابطه عاشقانه با زن‌های بسیاری داشته که از آن جمله می‌توان به «سارا مک کورکودال» خواهر بزرگ‌تر پرنسس دایانا اشاره کرد. شاهزاده چارلز سابق (و شاه چارلز کنونی) پس از آشنایی با دیانا اسپنسر در ۲۹ ژوئیه ۱۹۸۱ در کلیسای جامع سنت پل با هم ازدواج کردند.

دایانا و چارلز در سالهای ۱۹۸۲ و ۱۹۸۴ دارای دو فرزند پسر شدند که به ترتیب ویلیام و هری نام دارند. با ایجاد رابطه بین «کامیلا پارکر بولز» و شاهزاده چارلز، روابط او با دایانا شکرآب شد و سرانجام این دو در ۲۸ اوت ۱۹۹۶ از هم جدا شدند و یک سال بعد دایانا در یک تصادف رانندگی در پاریس کشته شد. 

*ماجرای دایانا اسپنسر

همسر سابق چارلز، دایانا که ماجرای طلاقش از او در دهه نود میلادی بسیار جنجالی بود، پس از جدایی از ولیعهد وقت انگلیس در پاسخ به سئوالی، عامل فروپاشی زندگی زناشویی‌اش را این گونه گفت: «ما سه نفر در این ازدواج بودیم، بنابراین کمی وضعیت شلوغ بود.»

هنگامی که دایانا در سال ۱۹۹۷ در تصادف خودرو در پاریس کشته شد، وجهه عمومی چارلز به قدری مخدوش شد که بسیاری فکر می‌کردند او اصلاً نمی‌تواند پادشاه شود و سال‌ها طول کشید تا او توانست از سایه سنگین بدگمانی عمومی پس از مرگ همسر سابقش بیرون بیاید.

چارلز در ۹ آوریل ۲۰۰۵ برای دومین بار ازدواج کرد و همسر دوم وی همان «کامیلا پارکر بولز» بود. ملکه آرزو داشت کامیلا به جایگاه «شهبانو» دست یابد. گویا ملکه او را بسیار دوست می‌داشت. ملکه الیزابت که در ماه فوریه جشن هفتاد سال حکمرانی خود را برگزار کرده بود، دوره گذار در تاج و تخت را پیش بینی کرده بود و در اظهاراتی شخصی از بریتانیایی‌ها خواسته بود که آغوش خود را به روی چارلز و کامیلا بگشایند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

زندگی و پرمز و راز چارلز سوم «شاهزاده ولز» بیشتر بخوانید »

افسانه عدم دخالت ملکه سابق انگلیس در سیاست

افسانه عدم دخالت ملکه سابق انگلیس در سیاست


ملکه

در انگلیس ادعا می‌شود مقام ملکه یا پادشاه تشریفاتی است اما شواهد و اسناد درباره ملکه سابق انگلیس از مداخلات مستقیم وی در سیاست حکایت دارد.

به گزارش مجاهدت از مشرق،علی‌رغم آنکه گفته می‌شود نقش «الیزابت دوم» ملکه سابق انگلیس تشریفاتی بوده و جنبه تاریخی داشته، اسناد و شواهد بسیاری از مداخله مستقیم وی در سیاست وجود دارد که در این گزارش بخشی از آن‌ها مورد بازخوانی قرار می‌گیرند.

عبور قوانین طرح شده در پارلمان از زیر ذره‌بین سلطنتی

سال گذشته روزنامه انگلیسی «گاردین» در گزارشی اختصاصی اعلام کرد بیش از هزار قانون پیش از تایید از سوی پارلمان انگلیس از طریق یک روند مخفیانه مورد بررسی ملکه سابق یا پسرش «چارلز» پادشاه کنونی قرار گرفته است.

گاردین پایگاه داده‌ای از دست‌کم ۱۰۶۲ لایحه پارلمانی را که هدف این روند موسوم به «رضایت ملکه» قرار گرفته‌اند جمع‌آوری کرده که زمان آن مربوط به آغاز سلطنت الیزابت دوم تا سال ۲۰۲۱ بود. این پایگاه داده نشان می‌دهد روند مبهم جلب رضایت ملکه سابق برای تصویب قوانین بسیار بیشتر از آنچه قبلاً تصور می‌شد، مورد استفاده قرار گرفته است.

طبق این روند، وزرای دولت به طور خصوصی ملکه سابق را از بندهای پیش‌نویس لوایح قانونی آگاه کرده و پیش از به بحث گذاشتن آن‌ها خواستار رضایت وی می‌شدند. در بخشی از بررسی استفاده از این روند، گاردین اسنادی را از آرشیو ملی منتشر کرد که برملا می‌کند ملکه سابق انگلیس در مواردی از این روند برای لابی کردن با دولت به صورت خصوصی استفاده کرده بود.

این تحقیقات شواهدی را فاش کرد که نشان می‌دهد او از این روند برای متقاعد کردن وزرای دولت برای تغییر قانون شفافیت در دهه ۱۹۷۰ به منظور پنهان نگه داشتن ثروت خود از مردم استفاده کرده است.

این اسناد همچنین نشان می‌دهد که در موارد دیگر مشاوران سلطنتی خواستار استثنا از قوانین پیشنهادی در ارتباط با ایمنی جاده‌ها و سیاست‌هایی که املاک ملکه سابق را تحت تأثیر قرار می‌داد شده بودند و برای تغییر سیاست دولت درباره امکان تاریخی فشار می‌آوردند.

این داده‌ها مرتبط با ۱۰۶۲ قانونی است که مورد تأیید ملکه سابق قرار گرفته و علاوه بر اینها مشخص نیست در چه مواردی او برای ایجاد تغییرات در «پیش‌نویس قوانین» لابی کرده است. گاردین به شواهدی درباره لابی‌گری برای تغییر دستکم چهار پیش‌نویس قانون دست یافته اما احتمال می‌رود تعداد آن‌ها بسیار بیشتر باشد.

نماینده ملکه در آن زمان از پاسخ به درخواست گاردین درباره تعداد مواردی که الیزابت دوم از زمان آغاز سلطنت در سال ۱۹۵۲ خواستار تغییرات در قوانین شده، خودداری کرده بود.

انتصاب نخست‌وزیر

پادشاه یا ملکه در انگلیس، مراسم انتصاب نخست‌وزیر را پس از دریافت رأی هم‌حزبی‌ها یا از طریق انتخابات سراسری کشور برگزار می‌کند و به او دستور تشکیل کابینه می‌دهد. اما علاوه بر این، صاحب تاج و تخت در انگلیس می‌تواند مستقیماً نخست‌وزیر انتخاب کند. در سال ۱۹۵۷ پس از مشاجره میان «آنتونی ایدن» نخست‌وزیر وقت و ملکه بر سر بحران سوئز، وی از مقام خود کناره‌گیری کرد و ملکه نیز بدون رایزنی با حزب حاکم محافظه‌کار اعلام کرد «هارولد مک‌میلان» نخست‌وزیر بعدی خواهد بود. مک‌میلان از طراحان اصلی حمله انگلیس، فرانسه و رژیم صهیونیستی به مصر بود.

ورود مستقیم ملکه سابق به مخمصه برگزیت

چند ماه از برگزاری همه‌پرسی برگزیت و رأی مثبت ۵۲ درصد مردم بریتانیا، این کشور روند خروج از اتحادیه اروپا را آغاز کرد. با این حال هرچه از تاریخ موافقت مردم با این اقدام گذشت، افراد بیشتری متوجه شدند که حزب محافظه‌کار به ویژه «بوریس جانسون» نخست‌وزیر سابق چه کلاه گشادی بر سرشان گذاشته‌اند. کار تا جایی پیش رفت که تظاهرات‌های گسترده‌ای برای اجرای دوباره همه‌پرسی شکل گرفت و حزب کارگر از حامیان آن بود.

دولت «ترزا مِی» بارها متن توافق میان انگلیس و اتحادیه اروپا را برای تصویب به پارلمان برد اما نمایندگان مردم انگلیس هر بار آن را رد می‌کردند. از سوی دیگر بروکسل زیر بار اصلاحاتی که نمایندگان پارلمان خواستار آن‌ها بودند نمی‌رفت. در نهایت کار ترزا می به استعفا کشید و جانسون به‌عنوان طرفدار دو آتشه برگزیت نخست‌وزیر شد.

جانسون پس از چند دور کشمکش میان لندن و بروکسل و بی‌حاصل دیدن تلاش‌ها برای امضای توافقی برای تنظیم روابط دو طرف بعد از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، تهدید کرد که بدون هیچ توافقی با بروکسل، برگزیت را اجرایی می‌کند.

در این زمان، پارلمان قانونی را مطرح کرد که نخست‌وزیر حق اجرای برگزیت بدون توافق را ندارد. این قانون طی روندی به اسم «تأیید رسمی قوانین»، به دست الیزابت دوم رسید تا تصویب آن نهایی شود. پیش از انقلاب اسلامی، در ایران نیز چنین ضوابطی وجود داشت که با اسم «توشیح ملوکانه» شناخته می‌شد. در انگلیس ملکه یا پادشاه می‌توانند به تشخیص خود از امضای نهایی و تصویب قوانین خودداری کنند.

در پی ممنوع شدن خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا بدون تنظیم توافقی بین طرفین، همچنان بین دولت و پارلمان انگلیس و مقامات اتحادیه اروپا بر سر بندهایی از توافق از جمله بخش‌های مربوط به وضعیت ویژه گمرکی ایرلند شمالی جدال‌ها ادامه پیدا کرد و پارلمان از پذیرش متنی که جانسون و اروپایی‌ها تنظیم کرده‌ بودند خودداری می‌کرد.

الیزابت دوم در نطقی تند به مناسبت شروع به کار پارلمان جدید انگلیس در سال ۲۰۱۹، در حالی که روی صندلی زرین مجلس اعیان نشسته بود از تلاش جانسون برای اجرای برگزیت حمایت کرد. او در این سخنرانی متذکر شد که خروج از اتحادیه اروپا، خواست مردم بریتانیا بوده که در همه‌پرسی منعکس شده و پارلمان باید با دولت برای تصویب توافق همکاری کند. اندکی پس از اجرای این سخنرانی، پارلمان نهایتاً توافقی که دولت جانسون با اتحادیه اروپا بر سر آن به اجماع رسیده بود تصویب کرد.

همه‌پرسی استقلال اسکاتلند

گاردین در گزارش دیگری نوشته است، هنگام برگزاری همه‌پرسی اسکاتلند، «دیوید کامرون» نخست‌وزیر وقت انگلیس از ملکه سابق درخواست کرد که از مردم این بخش از بریتانیا بخواهد به استقلال رأی منفی دهند. الیزابت دوم نیز در یک سخنرانی از مردم اسکاتلند درخواست کرد حین رأی دادن در همه‌پرسی «بسیار با دقت درباره آینده فکر کنند».

کامرون پس از استعفایش در مصاحبه‌ای به درخواست از ملکه برای مداخله در این همه‌پرسی اذعان کرد اما مدعی شد هیچ درخواست «غیرقانونی» از ملکه نداشته است. نخست‌وزیر پیشین انگلیس گفت: «فقط یک بالا بردن ابرو حتی به اندازه یک چهارم اینچ می‌توانست باعث تغییر شود».

پس از این مصاحبه کامرون، کاخ سلطنتی به خشم آمده و در بیانیه تندی «ناخرسندی و دلخوری» بابت اظهارات نخست‌وزیر مستعفی را اعلام کرد. اما کار از کار گذشته بود و رسانه‌ها «مداخله ملکه در امور سیاسی» را گزارش کردند. کامرون بعدها در مصاحبه‌ای گفت بابت افشای گفت‌وگویش با ملکه و «اشتباه وحشتناک» خود در این زمینه از او عذرخواهی کرده است.

ملکه پرحرف و میکروفون‌های روشن

در مواردی که ادعا شده تصادفی هستند، ملکه اظهاراتی را در برابر میکروفون روشن بیان کرده که معمولاً به‌طور علنی بیان نمی‌شوند. در مراسم گشایش پارلمان ولز در سال ۲۰۲۱، صدای بلند او شنیده شد که می‌گفت: «مدام درباره این کنفرانس تغییرات اقلیمی می‌شنوم. هنوز نمی‌دانم چه کسانی می‌آیند. نمی‌دانم. فقط می‌دانیم چه کسانی نمی‌آیند و این آزاردهنده است که این‌ها حرف می‌زنند ولی عمل نمی‌کنند».

کنفرانس تغییرات اقلیمی گلاسکو سال ۲۰۲۱ برگزار شد. شائبه عدم شرکت برخی سران کشورهای جهان از جمله «شی جین‌پینگ» رئیس جمهور چین موجب شد یکی از موارد موضع‌گیری سیاسی ملکه سابق انگلیس برملا شود.

این تنها مرتبه‌ای نبود که الیزابت دوم اظهاراتی را علیه چین به صورت تصادفی به زبان آورد. ملکه سابق انگلیس در یکی دیگر از موارد پخش «تصادفی» اظهاراتش، هنگامی که با رئیس پلیس متروپولیتن درباره دشواری برگزاری مراسم سفر رسمی شی جین‌پینگ صحبت می‌کرد، برخی مقامات چینی را «گستاخ» توصیف کرد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

افسانه عدم دخالت ملکه سابق انگلیس در سیاست بیشتر بخوانید »

رسوایی رسانه‌های وابسته به دولت انگلستان/ سلیمی نمین: با مرگ ملکه تغییری در سیاست‌های انگلیس ایجاد نمی‌شود

رسوایی رسانه‌های وابسته به دولت انگلستان/ سلیمی نمین: با مرگ ملکه تغییری در سیاست‌های انگلیس ایجاد نمی‌شود



مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران گفت: ملکه انگلیس در داخل مرزها و بین مردم این کشور هم اصلا محبوب نبود و به عنوان سمبل اشرافیت و سرمایه‌داری شناخته می‌شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، پنجشنبه ۱۷ شهریورماه، الیزابت دوم، ملکه سابق انگلستان در سن ۹۶ سالگی درگذشت. وی از سال ۱۹۵۲ میلادی به مدت ۷۰ سال سلطنت بریتانیا و قلمروهای مشترک المنافع را برعهده داشت.

پس از مرگ وی، رسانه‌های وابسته به خاندان سلطنتی انگلستان ازجمله بی‌بی‌سی فارسی، سعی داشتند او را به عنوان «ملکه خوش قلب» معرفی کنند؛ این درحالی است که تمامی صفحات اینستاگرامی وابسته به رسانه بی‌بی‌سی ازجمله صفحات انگلیسی و فارسی این رسانه، در پُست‌های مربوط به مرگ ملکه، دسترسی کاربران برای ارسال نظرات و کامنت گذاشتن را مسدود کردند.

به باور کارشناسان، علی‌رغم تلاش‌های رسانه‌ای اخیر برای تطهیر چهره ملکه و فعالیت‌های انگلستان در طی دهه‌های گذشته، نمی‌توان کارنامه او و حکومت تحت سلطنت‌اش در داخل و خارج از خاک‌های بریتانیا را از جنایت‌ها و خیانت‌های متعددی که مرتکب شده است سفید کرد.

در همین مورد گفت‌وگویی با عباس سلیمی‌نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران داشتیم که در زیر می خوانید:

پس از درگذشت ملکه انگلستان رسانه‌های معاند از جمله بی‌بی‌سی فارسی سعی دارند وی را به عنوان شخصیتی دلسوز و «ملکه خوش قلب» معرفی کند. نظر شما راجع به اقدام مشترک این رسانه‌ها چیست و به طور کلی کارنامه ملکه سابق انگلیس را چطور ارزیابی می‌کنید؟

سلیمی نمین: قبل از اینکه بخواهیم به کارنامه انگلیسی ها که ملکه در آن نقش جدی دارد بپردازیم، به نظر من توجه به رسوایی که رسانه‌های وابسته به این کشور مثل بی‌بی‌سی و افتضاحی که در نوع خبررسانی از خودشان بروز می‌دهند، بسیار مهم است. جالب‌تر از کارنامه ملکه این کشور سلطه‌گر که در همه جهان جنایاتی مرتکب شده که بر همه محرز است، نوع عملکرد رسانه‌هایی مانند بی‌بی‌سی است که در زمینه خبررسانی مدعی هستند.

* بستن کامنت پُست‌های بی‌بی‌سی، نشان دهنده تنفر مردم نسبت به ملکه است

بی‌بی‌سی در برخی از بخش های خبری به طور کامل به تبلیغات در مورد ملکه پرداخت و به علاوه اجازه کامنت‌گذاری در صفحه اینستاگرام خود را برای کاربران مسدود کرد؛ این مسئله نشان می‌دهد تنفر افکار عمومی نسبت به ملکه بسیار زیاد است که بی‌بی‌سی فارسی و بی‌بی‌سی انگلیسی مجبور به چنین اقدامی شده‌اند.

رسوایی رسانه‌های وابسته به دولت انگلستان/ سلیمی نمین: با مرگ ملکه تغییری در سیاست‌های انگلیس ایجاد نمی‌شود

در روزهای گذشته این رسانه ها سعی کردند که ملکه را در داخل مرزهای بریتانیا و بین مردم این کشور محبوب نشان دهند. نظر شما راجع به این مسئله چیست؟

سلیمی نمین: ملکه در داخل مرزها و بین مردم انگلستان هم اصلا محبوب نبود و به عنوان سمبل اشرافیت و سرمایه‌داری شناخته می‌شد، اشرافیتی که امروز بسیاری از مردم انگلیس از آن متنفر هستند. ملکه‌ای که در چندین نقطه آن کشور از جمله اسکاتلند و لندن کاخ های عجیب و غریب داشت و سمبل و نماد سرمایه‌داری بود، به هیچ‌وجه نمی‌تواند در بین عموم مردم انگلستان محبوب باشد.

بر فرض که نظر مردم انگلستان همان طوری که این رسانه‌ها تبلیغ می‌کنند باشد، پس برای چه کامنت‌های صفحه‌های اینستاگرام بی‌بی‌سی را می‌بندند؟ قطعاً ملکه انگلستان پایگاه اجتماعی مورد قبولی ندارد که حتی بی‌بی‌سی انگلیسی نمی‌گذارد مردم این کشور و تمام نقاط جهان، کامنت‌ها و نظرات خودشان را در پُست‌های مربوط به مرگ وی ارسال کنند. این اقدام آن‌ها نشان می‌دهد که افکار عمومی خوشایند بی‌بی‌سی نیست و اگر بود در اینجا باید استقبال می‌کردند و می‌گذاشتند نظرات مردم منتشر شود؛ این که چنین فرصتی را به مردم نمی‌دهند، نشان می دهد که افکار عمومی مخالف ملکه است.

برخی تظاهرات‌ها و مخالفت‌هایی که در گذشته، در خود انگلستان صورت گرفته، کاملاً نشان‌دهنده عدم محبوبیت ملکه در بین مردم این کشور است. به عنوان مثال در ماجرای طلاق و مرگ «دایانا»، همسر سابق پادشاه فعلی انگلستان که در آن زمان جانشین ملکه بود، مردم به شدت ضد ملکه شدند. دایانا مخالف با تشریفات سلطنتی بود و این مخالفت خودش را ابراز می‌کرد، متقابلاً خانواده سلطنتی نیز با او درگیری جدی داشتند و همه متوجه این موضوع شده بودند. در نهایت فشارهای خاندان سلطنتی باعث شد که او از کاخ بیرون رانده شده و مجبور به طلاق از همسرش یعنی چارلز، پسر بزرگ ملکه شود. دایانا پس از طلاق، با یک مرد مسلمان ازدواج کرد و مشغول به فعالیت های عام‌المنفعه شد که اقبال عمومی نسبت به وی را همراه داشت.

از سوی دیگر قبول این مسئله که مادر فرزندان پادشاه آینده انگلستان با یک فرد مسلمان ازدواج کند، برای خانواده سلطنتی بسیار سخت بود و در نهایت با یک حادثه ساختگی که نتیجه همکاری سرویس‌های اطلاعاتی فرانسه و انگلیس بود، او را کشتند؛ در آن موقع برای همه روشن بود که دربار انگلیس دایانا را حذف کرد. پس از این حادثه مردم به شدت از دایانا طرفداری کردند که این یک نوع ابراز تنفر از ملکه بود زیرا همه از اختلاف بین دایانا و ملکه اطلاع داشتند و او را در این جنایت سهیم می‌دانستند؛ در اینجا افکار عمومی انگلیس دایانا را انتخاب کرد و برای او عزاداری بسیار گسترده‌ای را انجام داد.

رسانه های وابسته به خاندان سلطنتی از جمله بی‌بی‌سی سعی می‌کنند با سانسور نظرات مردم انگلستان، ملکه را در بین مردم این کشور محبوب نشان دهند، درحالی که خود آن‌ها نیز می‌دانند که بخش قابل توجهی از افکار عمومی انگلیس از او متنفر است. البته بعضی از نسل‌های اشرافی و نژادپرست‌های انگلیسی، اشرافیت ملکه را نشان افتخار می دانند اما نسل جدید انگلیس اصلاً چنین چیزی را قبول ندارند که ملکه بتواند در مجلس لردها نقش اساسی را داشته باشد.

در انگلستان مجلس لردها قدرت بسیار بالاتری نسبت به مجلس عوام دارد و می‌تواند هر کاری که خواست را در ارتباط با مصوبات مجلس عوام انجام دهد؛ با این حال سال‌هاست که اعضای مجلس لردها توسط ملکه انتخاب می‌شوند و در سال‌های اخیر با فشارهای افکار عمومی، انتخاب تعدادی از اعضا به دولت واگذار شد؛ قطعا اگر افکار عمومی با ملکه همراه بود، هرگز او را به محدودکردن قدرت خود در این زمینه مجبور نمی‌کردند.

رسوایی رسانه‌های وابسته به دولت انگلستان/ سلیمی نمین: با مرگ ملکه تغییری در سیاست‌های انگلیس ایجاد نمی‌شود

اقدامات ملکه در دوران سلطنتش‌اش در خارج از مرزهای انگلستان را چطور ارزیابی می‌کنید و به نظر شما مردم جهان چه نظری راجع به وی دارند؟

* دموکراسی در انگلیس با وجود سلطنت کاملاً نقض می‌شود

سلیمی نمین: اقدامات انگلستان و نظرات مردم نسبت به ملکه در سطح جهانی بسیار روشن است. ملکه یا پادشاه، بخش همیشگی و غیر قابل تغییر نظام سیاسی انگلستان هستند؛ در انگلستان یک بخش متغیر وجود دارد که دولت ها هستند ولی ریاست نظام سیاسی انگلستان و ساختار اداری این کشور با ملکه یا پادشاه است، یعنی اوست که ساختار را هدایت می‌کند و دولت ها نمی‌تواند نظام اداری این کشور را دست‌خوش تغییرات جدی کنند و دموکراسی نیز در این کشور با وجود سلطنت، کاملاً نقض می‌شود. 

در کشور ما دولت جدیدی که سر کار می‌آید، می تواند نظام اداری را کاملاً دستخوش تغییرات اساسی کند درحالی که در انگلیس، بخش ثابتی که زیر نظر پادشاه یا ملکه است، اجازه چنین کاری را نمی‌دهد و به احزابی که پیروز انتخابات می‌شوند، صرفاً اجازه تغییر یک معاونت حزبی را می‌دهند. در کشور ما دولت های جدیدی که سرکار می‌آیند، می‌توانند صدر تا ذیل وزارتخانه‌ها را عوض کنند ولی در نظام سیاسی انگلیس بخش ثابت به هیچ وجه اجازه چنین کاری را به بخش متغیر یعنی دولت‌ها نمی‌دهد.

نظر شما در مورد فعالیت‌های برون مرزی خاندان سلطنتی انگلستان و شخص ملکه به ویژه اقدامات آن‌ها در ایران چیست؟

سلیمی نمین: جنایت های برون مرزی انگلستان زیاد است و آن‌ها در نقاط مختلف جهان مانند آفریقا جنایت‌های عظیمی را انجام دادند. این قضیه در طول چندصدسال اخیر رخ داده و به عنوان مثال خاندان سلطنتی انگلستان در ماجرای به اسارت گرفتن افراد آزاد در آفریقا و انتقال آن‌ها به انگلیس و بعد آمریکا، نقش اساسی داشتند. در طول تاریخ، سرمایه‌داران بزرگ که مورد حمایت ملکه یا پادشاه انگلیس بودند و از آن‌ها عنوان‌هایی مانند (سِر) دریافت می‌کردند، تحت حمایت نظام پادشاهی انگلیس جنایاتی را در اقصی نقاط جهان انجام دادند.

* جنایات انگلیسی‌ها در طول تاریخ شرم‌آور است

جنایاتی که انگلیسی‌ها در آفریقا مرتکب شده‌اند، فاجعه است؛ به عنوان مثال تاجران برده برای اینکه سود بیشتری داشته باشند، برده‌ها را در راه آفریقا تا انگلیس در انبار کشتی‌ها نگه می‌داشتند که در طول مسیر بسیاری از آن‌ها تلف می‌شدند و آن‌ها را به دریا می‌انداختند. وقتی که انسان این موارد را مطالعه می‌کند معلوم می‌شود که جنایات انگلیسی‌ها در طول تاریخ شرم‌آور است و خود دنیایی از مطالب را در بر می‌گیرد.

* بی‌بی‌سی به دلیل وابستگی مجبور به سانسور حقایق تاریخی درباره جنایات انگلیس است

در مثالی دیگر جنایات انگلیسی‌ها در هند و غارت منابع و کشتار مردم این کشور نیز بسیار عجیب و غریب است. انگلیسی‌ها مردان هندی را به اسارت می‌گرفتند و در هر جایی که می‌خواستند سلطه‌گری کنند، این سربازان هندی را پیش قراول قرار می دادند و حتی در حمله به ایران نیز سربازان هندی را در جاهای پرخطر به کار می‌گرفتند. طبیعتاً رسانه‌های مانند بی‌بی‌سی که ساختارش تحت نظر نظام پادشاهی انگلیس و شخص ملکه یا پادشاه است و خیلی به دولت این کشور مربوط نیست، مجبور به سانسور این حقایق هستند.

رسوایی رسانه‌های وابسته به دولت انگلستان/ سلیمی نمین: با مرگ ملکه تغییری در سیاست‌های انگلیس ایجاد نمی‌شود

نظر شما درباره شبکه‌سازی و تاثیر گذاری انگلستان در ایران چیست؟

سلیمی نمین: انگلستان شبکه‌های مختلفی برای فعالیت‌های مخفی و جاسوسی دارد؛ به عنوان مثال شبکه فراماسونری انگلیس خیلی وسیع‌تر از MI6 است اما شبکه سرویس اطلاعاتی انگلیس در ایران، در ۲ کودتای ۱۲۹۹ و ۱۳۳۲ نقش اساسی داشت.

* انگلیس‌ها با کودتای ۱۲۹۹ توانستند شبکه اطلاعاتی خود را در ایران بسط دهند

قبل از کودتای ۱۲۹۹ انگلیسی‌ها بحث تجزیه ایران و تقسیم آن به دو قسمت را دنبال می‌کردند ولی بعد از انقلاب داخلی روسیه و سرکار آمدن بلشویک‌ها، حکومت جدید روسیه سربازان خود را از ایران خارج کرد که این اقدام فرصتی استثنایی برای انگلستان فراهم ساخت؛ انگلستان قبل از خروج روسیه از ایران به تقسیم ایران بر اساس قرارداد ۱۹۰۷ راضی بودند ولی با خروج روسیه و کودتای ۱۲۹۹، به تمام ایران تسلط پیدا کردند و از این طریق توانستند شبکه اطلاعاتی خود را در ایران بسط دهند.

* انگلیسی‌ها علیه بشریت جنایت انجام دادند

قبل از این تاریخ، انگلیسی‌ها به بهانه هند، موقعیت خودشان را در ایران تثبیت می‌کردند و طبیعتاً در این دوران سرکوب مخالفان که علاوه بر کودتا صورت می گرفت، توسط سرویس‌های اطلاعاتی این کشور انجام شد. این دو کودتا به معنای نقض حاکمیت ملی ایران بود و جنایاتی که در بین این دو کودتا توسط انگلیسی‌ها در کشور ما انجام شده، حدیث مفصلی دارد ولی به طور کلی جنایات آن‌ها محدود به ایران نیست و انگلیسی‌ها علیه بشریت جنایت انجام دادند.

در حال حاضر نیز سیستم پادشاهی انگلیس هنوز در بسیاری از کشورها مانند استرالیا و کانادا حضور دارد و نماینده پادشاهی انگلیس در آن‌جا، مافوق تمام سیستم‌های آن کشورهاست؛ در جنایت های برون مرزی انگلستان، طبعاً نقش اساسی با پادشاه یا ملکه است و بخش متغیر نظام سیاسی این کشور یعنی دولت‌ها، صرفا عامل اجرایی هستند و سیاست‌گذار و تصمیم‌ساز این جنایت‌ها، بخش ثابت یعنی سیستم پادشاهی است؛ به عنوان مثال در آفریقای جنوبی سیستم ثابت نظام سیاسی انگلیس، سال‌ها از رژیم آپارتایدی این کشور که بر اساس برتری نژادی بود، حمایت می‌کرد که مربوط به دوران همین الیزابت دوم بود و در نهایت با فشار افکار عمومی مجبور به عقب نشینی در این زمینه شد.

در دورانی که خود من در انگلستان دانشجو بودم، تشکل های دانشجویی و سیاسی این کشور تظاهرات‌های بسیار گسترده‌ای علیه اقدامات بخش ثابت نظام سیاسی انگلیس یعنی نظام پادشاهی، برگزار می‌کردند؛ این یک فکت تاریخی است که نشان می‌دهد مردم انگلستان علیه سیاست‌های ملکه به میدان آمدند و صراحتاً مخالفت خودشان را ابراز کردند.

به نظر شما با مرگ ملکه الیزابت دوم، در سیاست‌های کلی انگلستان و اختیارات و ثروت‌های ملکه یا پادشاه این کشور، تغییری ایجاد می‌شود؟

سلیمی نمین: خیر، به عقیده من تغییری در این زمینه ایجاد نمی‌شود مگر اینکه در آنجا حرکت‌های اجتماعی گسترده صورت بگیرد. قطعاً نظام سلطنتی انگلیس تلاش می‌کند که این واقعیت ها پنهان بماند و ملکه را به عنوان یک شخصیت بسیار رئوف نشان دهند؛ علت عمده‌ای اینکه در حال حاضر بی‌بی‌سی این رسوایی را برای خود رقم می‌زند این است که نگذارد چنین تغییری صورت بگیرد.

 * بی‌بی‌سی مقاومت می‌کند تا سلطنت را در انگلیس حفظ کند

این سانسورها برای بی‌بی‌سی بسیار پر هزینه است ولی مجبور هستند که جلوی ابراز نظرات مخالف را بگیرند که به معنی شکننده بودن آن‌ها در این زمینه است؛ آن‌ها مقاومت می‌کنند تا ساختار ثابت نظام سیاسی انگلیسی یعنی پادشاه و ملکه که مسئول سیاست‌گذاری این کشور است را حفظ کنند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رسوایی رسانه‌های وابسته به دولت انگلستان/ سلیمی نمین: با مرگ ملکه تغییری در سیاست‌های انگلیس ایجاد نمی‌شود بیشتر بخوانید »