به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق به نقل از روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، ابوذر ابراهیمیترکمان، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با اشاره به اولین آیه و سوره نازل شده بر پیامبر اکرم (ص) اظهار کرد: اولین آیه مبارکی که به پیامبر اکرم(ص) نازل شد، اقْرَأْ بود، اما در زبان عربی ضربالمثلی وجود دارد که فلاسفه عرب میگویند: امت اقْرَأْ اهل مطالعه نیستند و کتاب نمیخوانند.
وی افزود: نمونه بارز این ضربالمثل، کتاب ولید حمدی اعظمی، نویسنده عراقی است که محمدعلی موحد در قول این کتاب، «هیاهو بر هیچ» را پدید آورد. حمدیه اعظمی شخصیت عراقی و استاد علوم سیاسی دانشگاه است که کتابهای متعددی دارد.
ابراهیمیترکمان به بررسی مدارک مورد استناد حمدیه اعظمی در ادعا بر جزایر تنب کوچک، تنب بزرگ، ابوموسی توسط محمدعلی موحد اشاره و تصریح کرد: موحد درباره اثری که حمدیه با عنوان «النزاع بین دولة الامارات و ایران حول جزر (أبو موسی وطنب الکبری والصغری) فی الوثائق البریطانیة» در سال ۱۹۹۳ م. خلق کرده است، میگوید: وقتی این کتاب را مطالعه کردم، دریافتم که دخل و تصرف بسیاری در این اسناد شده است که همان مصداق ضربالمثل عربی است.
وی تأکید کرد: موحد در مقدمه کتاب «هیاهو بر سر هیچ» نکتهای را ذکر کرده است که مربوط به امانت داری در اسناد موجود است.
وی میگوید: ما میتوانیم درباره اسناد تحقیق کنیم و نظر دهیم اما حق نداریم اسناد موجود را دخل و تصرف کنیم و آنها را تغییر دهیم.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: در زمان مذاکرات نفتی، محمدعلی موحد مشاور هیأت مذاکره کننده بود و در مسائل نفتی و در همان زمان، مطالعات بسیاری به ویژه در زمینه خلیج فارس داشت.
وی مطرح کرد: این اقدام ارزشمند محمدعلی موحد، مصداق بارز حمایت میهنی، وطنی و حق و حقوق ملتی حق به جانب است. دولتهایی که به دنبال این هستند نام خلیج فارس را تغییر دهند یا ادعایی بر سر جزایر ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک دارند، حقیقت را بهتر از دیگران میدانند اما تلاش میکنند بر حقیقتها چشم پوشی کنند. موحد سعی کرد با اسناد موجود بر همان اسنادی که حمدیه اعظمی انجام داده به جای اینکه وارد بحثهای شعاری شود، حقیقت را آشکار کند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به ترجمه عربی، فرانسه و ترکی استانبولی کتاب «هیاهو بر سر هیچ» تألیف محمدعلی موحد اشاره کرد و افزود: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با استناد بر همین اسناد که در آرشیو همه کشورها موجود است، نشان داد از نظر علمی، ادعاهای دیگران عاری از حقیقت است. این جزایر متعلق به جمهوری اسلامی ایران است و نام خلیج فارس همیشه باقی میماند.
چرا نام کتاب را «هیاهو بر سر هیچ» گذاشتم؟!
در بخشی از این مراسم، پیام تصویری محمدعلی موحد، مؤلف کتاب «هیاهو بر سر هیچ» پخش شد که بدین شرح است: «بسیار خوشوقتم از اینکه شاهد مراسم رونمایی از کتاب خود به سه زبان از بزرگترین زبانهای عالمم. بر خود واجب میدانم که از همه بزرگان و سروران و دست اندرکاران این مراسم و سخنرانان محترم به ویژه دوستان دانشمندم، جناب پرفسور ییلدریم و جناب آقای دکتر ابراهیمیترکمان سپاسگزاری کنم.
من این کتاب را سالها پیش نوشتم، در همان ایام که کتاب ولید حمدی تازه به چاپ رسیده بود و من بر آن شدم که مقالهای در معرفی و نقد آن بنویسم اما قلم که روی کاغذ گذاشتم از اختیار من خارج شد و به حکم «الکلام یجر الکلام» مقاله کوتاهی که در نظر داشتم، به تفصیل و اطناب گرایید. آن چه مهم است و در دیباچه کتاب به آن تأکید کردم و امروز هم میخواهم بر آن تأکید کنم، این است که هیاهو بر سر هیچ را برای اسم کتاب مناسبتر یافتم.»
نباید نقش استعمارگران غربی در تحریف تاریخ را نادیده بگیریم
عباس خامهیار، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لبنان در مراسم رونمایی از ترجمه عربی، فرانسه و ترکی استانبولی کتاب «هیاهو بر سر هیچ» محمدعلی موحد بیان کرد: بدترین روش و خیانت، تحریف تاریخ مسلم و اسناد تاریخی و سیاسی کردن آن است و این چیزی است که به و فور در تاریخ منطقه ما اتفاق افتاده است.
وی افزود: نقش استعمارگران غربی و به ویژه استعمار انگلیس را نباید در این رابطه نادیده گرفت. هر کجا که پای گذاریم، جای پای انگلیسیها را میبینم. اختلافات مرزی، بمبهای موقتیاند که میان اکثر کشورهای جهان، خلیج فارس، شبه قاره هند و همه جا دیده میشوند و جای، جای آن پای استعمار و بریتانیاست.
خامهیار تأکید کرد: تحریف و نامگذاریهای جعلی و مصادره تابعیت ۳ جزیره و نام خلیج فارس در این رابطه است. نقش رسانههای بریتانیا به زبانهای عربی و فارسی و بهخصوص BBC در این رابطه قابل توجه است.
وی هدف اصلی این اقدامات را استثمار، استعمار و اشغالگری دانست و گفت: کتاب «جزایر سهگانه» تألیف ولید حمدی الاعظمی، استاد علوم سیاسی مبنی بر اسناد محرمانه و سری وزارت خارجه به بریتانیا است. ۲۰۰ صفحه، مقدمه و ۶ فصل و چند پیوست. کتاب این نویسنده عراقی خیلی سطحی و سیاستزده است.
رایزن فرهنگی کشورمان در لبنان در پایان سخنان خود یادآور شد: کتاب مذکور نیاز به پاسخ داشت و این را جناب دکتر موحد به زیبایی و علمی انجام داد. در کتاب «جزایر سهگانه» متأسفانه سیاستزدگی و روزمرگی در این اثر موج میزند و تکرار حرفهای تبلیغاتی ایرانهراسی رسانههای وابسته غربی است.
منبع: تسنیم
عدهای تلاش میکنند نام خلیج فارس را تغییر داده و ادعاهایی بر جزایر ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک دارند، اما خودشان حقیقت را بهتر از دیگران میدانند.
سرویس جهان مشرق – دورهی مسئولیت «رابرت مکایر» (مشهور به «راب مکایر») سفیر انگلیس در ایران، بهزودی به پایان میرسد و «سایمون شرکلیف» جایگزین او خواهد شد. در گزارش پیش رو مروری سریع بر سابقهی مکایر در تهران میکنیم؛ سفیری که به دنبال یک جنجال روی کار آمد و خودش در ایران عامل جنجال شد.
«رابرت مکایر» که به «راب مکایر» نیز مشهور است، سفیر انگلیس در ایران است که به زودی دورهی مسئولیتش به پایان میرسد (+)
مکایر اردیبهشتماه سال ۱۳۹۷ با انتشار توئیتی به زبان فارسی و عکسی از خودش و خانوادهاش، از سفر به تهران و آغازبهکارش در سفارت انگلیس در ایران خبر داد[۱]. سفیر جدید انگلیس مدعی شد: «مشتاقانه منتظرم تا به منظور تقویت روابط دو جانبه و روی موضوعات بسیار مهمی که در مقابل ایران و منطقه قرار دارند با دولت جمهوری اسلامی ایران کار کنم.»
«به اتفاق خانواده ام و با هیجان زیاد وارد تهران شده ام تا ماموریت جدید خود را شروع کنم. مشتاقانه منتظرم تا به منظور تقویت روابط دو جانبه و روی موضوعات بسیار مهمی که در مقابل ایران و منطقه قرار دارند با دولت جمهوری اسلامی ایران کار کنم.»؛ توئیت مکایر به زبان فارسی دربارهی آغاز به کارش در ایران (+)
مکایر که پیش از اعزام به تهران در ماه آوریل سال ۲۰۱۸، فارسی را یاد گرفته بود[۲]، بلافاصله پس از آنکه روی کرسی سفارت انگلیس در ایران احساس راحتی کرد، مشغول به کار شد. خردادماه سال ۹۷ به صرف شلهزرد، میزبان «تعدادی از دوستان و همکاران ایرانی و غیرایرانی مسلمان خود برای صرف افطار» بود؛ اقدامی که «یک رویداد جدید برای سفارت» انگلیس به شمار میرفت. سفیر جدید انگلیس البته به فارسیِ دستوپاشکسته هم دربارهی این مراسم توئیت کرد[۳]؛ هرچند از مهمانانش نامی نبرد[۴].
«خوشحالم از اینکه مهمان نوازِ تعدادی از دوستان و همکاران ایرانی و غیر ایرانی مسلمان خود برای صرف افطار در این هفته بوده ایم. این یک رویداد جدید برای سفارت بود.»؛ توئیت مکایر به فارسی دستوپاشکسته دربارهی مراسم افطار سفارت انگلیس در ایران (+)
آغاز یک رابطهی نامیمون
مکایر که یک ماه قبل از خروج آمریکا از برجام ساکن تهران شده بود، خیلی زود مأموریت وقتکشی و معطلسازی ایران را آغاز کرد. ماه مرداد سال ۹۷، همزمان با تقدیم استوارنامهاش به حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، در واکنش به استقبال روحانی از گسترش روابط با لندن، با طرح این ادعا که دولت انگلیس از اجرا و تداوم برجام حمایت میکند، گفت: «امروز تلاش گستردهای میان کشورهای اروپایی برای حفظ برجام بهویژه در زمینهی اقتصادی برقرار است که بیسابقه بوده است.» وی ادامه داد: «ما به دنبال توسعهی هرچه بیشتر روابط و مناسبات با ایران هستیم و معتقدیم حل مشکلات و بحرانها تنها از طریق گفتوگو و دیپلماسی امکانپذیر است[۵].» تکتک این ادعاها، چنانکه در ادامهی این گزارش خواهیم دید، دروغ از آب درآمدند: از بیارادگی انگلیس و اروپا برای حفظ یا احیای برجام گرفته تا توقیف غیرقانونی نفتکش حامل نفت ایران به دستور لندن.
تقدیم استوارنامهی «رابرت مکایر» سفیر انگلیس، به حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، در سال ۹۷ [دانلود]
بازیگردانی یک سفر مرموز
شاید اولین مأموریت جدی مکایر در ایران را بتوان بازیگردانی سفر «نورمن لامونت» سیاستمدار باسابقهی انگلیسی و کارگزار خاندان یهودی «روتشیلد» (یا «راتسچایلد») به تهران و دیدار وی با فعالان اقتصادی دولتی و غیردولتی ایران دانست. اگرچه دستورکار سفر لامونت به ایران ظاهراً اقتصادی عنوان میشد، اما شواهد نشان میدهد وی یکی از کانالهای اصلی روابط میان دولت حسن روحانی با دولت انگلیس و دیگر دولتهای اروپایی است[۶].
«رابرت مکایر» (راست) سفیر انگلیس در تهران، در مراسم تبریک سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به حسن روحانی (دوم از راست)، رئیسجمهور ایران، در سال ۹۸ (+)
وعدهی سر خرمن به دولت روحانی
مکایر سال ۱۳۹۸ یکی از تبلیغاتچیهای پروژهی شکستخوردهی «ابزار حمایت از تبادلات تجاری» موسوم به «اینستکس» بود[۷]؛ «ابزار ویژهی مالی»ای که قرار بود برجامِ بدون آمریکا را نجات بدهد، اما در عوض، ایران را ماهها معطل خود کرد. ایجاد یک سازوکار اروپایی برای دور زدن تحریمهای آمریکا از همان ابتدا یک «فرمول معیوب» بود، اما با تبلیغات افرادی مانند مکایر، متأسفانه دولت حسن روحانی به این سازوکار دل بست و ماهها طول کشید تا به این نتیجه برسد که اروپا بدون آمریکا قادر به حفظ برجام نیست؛ واقعیتی که مشرق از روز اول آن را به دولت گوشزد کرده بود.
دومین افطاری سفارت انگلیس به «خواص مجهولالهویه» و «معلومالحال»
مکایر که طبق برخی گزارشهای موجود، همکاریهای گستردهای با سازمان جاسوسی انگلیس، امآی۶، داشته است[۸]، از ترفندهای روباهصفتانهی دولت متبوعش هم غافل نبود. وی ماه رمضان سال ۱۳۹۸ شمسی با برگزاری مراسم افطار در سفارت انگلیس در تهران، میزبان برخی از «همکاران دولت، بخش خصوصی، و دیگر دیپلماتها» بود که البته نام آنها اینبار هم افشا نشد[۹].
جشن تولد ملکهی انگلیس به هزینهی ایرانیها
مکایر البته همان سال، مهمانی دیگری هم در سفارت انگلیس ترتیب داد که اینبار چاشنی تحقیر و توهین را به آن اضافه کرد. طبق شنیدهها، مکایر که قرار بود جشنی را به مناسبت تولد ملکهی انگلیس در سفارت این کشور برگزار کند، گفت نمیتواند پول مالیاتدهندگان انگلیسی را در ایران هزینه کند و خود ایرانیها باید هزینهی این مراسم را بپردازند[۱۰]. به همین منظور، سفارت انگلیس، ایمیلی را برای مدعوین ارسال کرد و از آنها خواست هر کدام بین ۱۰۰۰ تا ۲۵۰۰ پوند برای حضور در این مهمانی بپردازند[۱۱].
کارت دعوت جشن تولد ملکهی انگلیس در سفارت این کشور در تهران در سال ۹۸ (نام مدعو از این تصویر حذف شده است) (+)
ایمیلی که برای دعوت از مهمانها ارسال شده و شرایط حضور در مراسم، از جمله پرداخت هزینه، در آن قید شده است (مشخصات هویتی مدعو از این تصویر حذف شده است) (+)
بختِ مکایر، ۲۵ خرداد ۹۸ به یکباره برگشت. در پی اقدام دولت انگلیس به اتهامزنی به ایران دربارهی حمله به دو نفتکش در دریای عمان، مکایر به وزارت خارجهی ایران احضار شد و مراتب اعتراض شدید تهران به دولت و وزارت خارجهی انگلیس به او ابلاغ گردید[۱۲]. اما این احضار، صرفاً سرآغاز تلخیِ روابط میان مکایر و ایرانیها بود.
برخورد عجیب با رسانههای ایرانی
سفارت انگلیس در تهران، اواسط تیرماه سال ۹۸، در برخورد با رسانههای ایرانی افتضاح بزرگی به بار آورد[۱۳]. در حالی که از رسانههای ایرانی برای حضور در «جلسهی توجیهی» مکایر با موضوع برجام دعوت شده بود، محدودیتهای عجیب و غریبی برای این رسانهها وضع شده بود: «سفیر انگلیس، تنها یک بیانیه به زبان انگلیسی و بدون امکان ترجمه و بدون حضور مترجم همزمان سفارت، قرائت خواهد کرد؛ هیچ خبرنگاری اجازه همراه داشتن ضبط صوت نخواهد داشت؛ هیچ عکاسی اجازه حضور در برنامه را ندارد و خبرنگاران هم اجازه پارک خودرو در مجموعه سفارت را نخواهند داشت[۱۴].» این برخورد زننده، نهایتاً منجر به تصمیم برخی از رسانهها برای تحریم کامل این نشست خبری شد[۱۵].
توضیحات «رابرت مکایر» سفیر انگلیس در ایران، دربارهی مراسمی به میزبانی مشترک بریتانیا و کانادا با موضوع اهمیت «آزادی رسانه» [دانلود]
رفتوآمد به وزارت خارجهی ایران
پس از اقدام جبلالطارق به توقیف یک نفتکش حامل نفت ایران به درخواست و با پشتیبانی انگلیس[۱۶]، مکایر، ۱۳ تیر ۹۸، برای بار دوم در عرض یک هفته به وزارت خارجهی ایران احضار شد[۱۷]. اما این پایان کار نبود، مکایر برای بار سوم[۱۸] و چهارم[۱۹] هم راهی وزارت خارجه شد و توضیحاتی را دربارهی توقیف نفتکش مذکور ارائه داد؛ هرچند تمام این مراجعهها در نتیجهی احضار نبودند[۲۰]. این در حالی است که مکایر در اکانت توئیتری خودش تمامقد از اقدام جبلالطارق دفاع[۲۱] کرد[۲۲].
کوهِ اینستکس موش زایید!
مکایر که قبلاً با آبوتاب از اینستکس حمایت کرده و گفته بود «علاقه نسبت به این موضوع [اینستکس، در انگلیس] بسیار قوی است و تمامی تلاشها به سمت عملی کردن آن است»، پس از آنکه کمکم معلوم شد خبری از عملی شدن اینستکس نیست، اینبار صراحتاً گفت: «اینستکس قرار نیست تمام مشکلات اقتصادی ایران را حل کند… همچنین اینستکس راهی برای تشویق کمپانیهایی نیست که به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند با ایران کار کنند، اما ما میخواهیم این کار را بکنند.» وی در عین حال دوباره مدعی شد که انگلیس خواهان اجرای توافق هستهای است و حتی دربارهی اینکه «ایران اجرای برخی تعهدات خود را متوقف کرده» اظهار نگرانی کرد، چراکه از دید او «آنچه شما از جانب اروپا میبینید، اراده و تداوم قابلتوجه در اجرای برجام است[۲۳].»
توضیحاتی درباره «اینستکس»؛ سازوکاری که اروپاییها میگفتند قرار است برجام را از فروپاشی نجات بدهد [دانلود]
حدود یک ماه پس از تنشهای دریایی میان ایران و انگلیس، لندن به «مأموریت بینالمللی امنیت دریایی در خلیج [فارس]» پیوست که اقدامی تحریکآمیز علیه ایران و گامی در جهت بیثباتی آبهای جنوبی ایران به شمار میرفت. با این وجود، مکایر با انتشار یک توئیت، تلاش کرد اوضاع را عادی جلوه دهد[۲۴]: «وزیر امور خارجهی بریتانیا تأکید کرده است که رویکرد بریتانیا نسبت به ایران تغییری نکرده است، و اینکه با ایران برای کاهش تنشها و پشتیبانی از برجام همکاری خواهد کرد[۲۵].»
رآکتور اراک، یکی از منفعتهای برجام است!
پس از سفر هیأتی از انگلیس و چین به ایران، در مهرماه سال ۹۸، برای مذاکرات فنی دربارهی پروژهی مدرنسازی اراک، مکایر ضمن استقبال از این هیأت، ادعا کرد «همکاریهای غیرنظامی هستهای» یکی از مهمترین منفعتهای برجام برای ایران است. اشارهی مکایر به رآکتور اراک در حالی بود که همکاریهای آمریکا و انگلیس با ایران برای بازطراحی رآکتور اراک، به سال ۹۴ برمیگشت که در قلب این رآکتور بتن ریخته شد و طرفهای مقابل متعهد به مدرنسازی آن شدند. اما با گذشت چهار سال، انگلیسیها کاری جز وقتکشی نکردند؛ تا جایی که سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران گفت اگر روند بازطراحی رآکتور اراک همچنان کُند پیش برود، به سراغ رآکتور قدیمی میرویم[۲۶]. مکایر علاوه بر رآکتور اراک، دربارهی گرد هم آمدن «بهترین متخصصان هستهای دنیا» برای کمک به ایران و عزم انگلیس برای اجرای تعهدات برجامیاش هم حرفهایی زد که البته امروز میدانیم صرفاً در همان حد بودند: حرف[۲۷].
«رابرت مکایر» سفیر انگلیس در تهران میگوید همکاری هستهای بین بریتانیا و ایران یکی از مزایای برجام است [دانلود]
فرار رو به جلو
با نزدیک شدن به پایان سومین مهلت ۶۰ روزهای که ایران به طرفهای باقیمانده در برجام داده بود تا به تعهدات خود عمل کنند، مکایر در صحبتهایی که بهوضوح فرار رو به جلو بود، گفت: «در هفتههای آینده تصمیمات مهمی دربارهی آیندهی برجام پیش روی ایران خواهد بود. ما میخواهیم این تفاهمنامه باقی بماند.» وی در عین اینکه مدعی شد طرفهای اروپایی برجام به تعهدات خود در برجام عمل کردهاند[۲۸]، اعتراف کرد: «البته میدانیم که خروج آمریکا از برجام ضربهی بزرگی به این تفاهمنامه وارد کرده است و واقعاً نمیتوان تأثیر تحریمها را برطرف کرد[۲۹].»
سال نو؛ دروغهای نو
مکایر دیماه سال ۹۸، همزمان با آغاز سال جدید میلادی (۲۰۲۰)، ابراز امیدواری کرد که این سال، سال حل چالشهای دشوار بین ایران و جامعهی بینالملل باشد؛ مثلاً برجام. سفیر انگلیس لحن خود را کمی تندتر هم کرد و مدعی شد «اقدامات ایران در زمینهی هستهای [گامهای تهران در جهت کاهش تعهداتش در واکنش به خروج آمریکا و بدعهدی اروپاییها]، برای جامعه بینالملل نگرانکننده است.» مکایر بدون اشاره به تداوم وقتکشی و بیعملی اروپا در قبال تعهدات هستهایش مانند برقراری دسترسی ایران به نظام بیمهای، بانکی و خدمات پیامرسانی مالی (از جمله اتصال به سوئیفت)[۳۰]، گفت اقدامات ایران، برجام را در معرض خطر بزرگی قرار میدهد[۳۱].
اظهار امیدواری «رابرت مکایر» وزیر خارجهی انگلیس در تهران، دربارهی آغاز سال ۲۰۲۰ میلادی [دانلود]
احضار مجدد به وزارت خارجهی ایران
سالی که مکایر اظهار امیدواری کرده بود با حل چالشهای بینالمللی همراه شود، با اقدام جنونآمیز ترامپ و حمایت کامل دولت انگلیس از ترور شهید سلیمانی، شهید ابومهدی المهندس و همراهان آنها آغاز شد. پس از انجام این عملیات تروریستی، مواضع نخستوزیر و وزرای خارجه و دفاع انگلیس، بار دیگر احضار راب مکایر به وزارت خارجهی ایران را ایجاب کرد؛ جایی که مکایر تذکر داده شد، دفاع دولت انگلیس از اقدام ترامپ (که به اذعان کارشناسان بینالمللی و حتی صاحبنظران آمریکایی، خلاف قوانین بینالمللی بود)، میتواند به معنای شراکت لندن در این جنایت باشد[۳۲].
دستگیری در تجمع اعتراضی
احتمالاً سال ۲۰۲۰ برای مکایر بدتر از این نمیتوانست شروع شود. کمتر از یک هفته پس از احضار مکایر به وزارت خارجه دربارهی مسئلهی شهادت سردار سلیمانی، که بیشتر تقصیر دولت انگلیس بود، اینبار خودِ مکایر دست به یک اشتباه فاجعهبار زد. پس از شلیک موشک و سقوط هواپیمای اوکراینی بر فراز تهران، عدهای مقابل دانشگاه امیرکبیر تجمع کردند و بعضاً شعارهایی علیه نظام جمهوری اسلامی سر دادند. در این میان، خبر عجیبی (که البته شاید دربارهی سفیر انگلیس بعید یا غافلگیرکننده نبود) پخش شد: مکایر در این تجمع در حالی که مشغول عکسبرداری و فیلمبرداری از معترضان بوده، دستگیر شده است[۳۳]. گفته میشود سفیر انگلیس صرفاً ۱۵ دقیقه پس از دستگیری آزاد شد[۳۴]، اما حضور او در اعتراضات، آن هم همراه با یک «مستندساز[۳۵]»، مردم و مقامات ایران را بهشدت خشمگین کرد.
فیلمی که ظاهراً لحظات بلافاصله پس از دستگیری مکایر در تجمع اعتراضی و پرسوجو از او را نشان میدهد [دانلود]
دفاع دولت انگلیس از اقدام تحریکآمیز مکایر
پس از انتشار خبر دستگیری مکایر، «دومینیک راب» وزیر خارجهی انگلیس، اقدام ایران را «نقض فاحش قوانین بینالمللی» دانست و گفت: «[ایران] میتواند به حرکت به سمت [تبدیل شدن به] دولت یاغی و انزوای اقتصادی و سیاسیِ متعاقب آن ادامه دهد یا گامهایی را برای کاهش تنشها و تعامل در مسیر دیپلماتیک بردارد[۳۶].» دولت انگلیس حتی از بازنگری در تدابیر امنیتی در سفارتخانهی این کشور نیز خبر داد[۳۷]. در همین حال، خودِ مکایر از اقدامش دفاع و تلاش کرد آن را توجیه کند[۳۸]: «تأکید میکنم که من در هیچ تظاهراتی شرکت نکردم! من به مراسم یادبود افرادی که در سانحهی ناگوار سقوط هواپیمای #PS۷۵۲ بودند رفتم. طبیعی است که نسبت به کشتهشدگان ادای احترام کنم، تعدادی از آنها بریتانیایی بودند. پس از ۵ دقیقه هنگامی که عدهای شروع به شعار دادن کردن [کردند] محل را ترک کردم[۳۹]. من نیم ساعت بعد از ترک محل دستگیر شدم. دستگیر کردن دیپلماتها در هر کشوری غیرقانونی است. اظهارات وزیر امور خارجه بریتانیا @DominicRaab را ملاحظه کنید. ممنون از پیامهای شما که پر از حسن نیت بود[۴۰]».
حضور «رابرت مکایر» سفیر انگلیس، در تجمع اعتراضی مقابل دانشگاه امیرکبیر [دانلود]
«عنصر نامطلوب»
این اقدام نسنجیدهی سفیر انگلیس، در سطح بینالمللی نیز تنشهایی آفرید، در حالی که داخل ایران[۴۱]، صحبت از امکان (و یا حتی لزوم[۴۲]) معرفی سفیر انگلیس[۴۳] به عنوان «عنصر نامطلوب[۴۴]» و درخواست اخراج[۴۵] او از کشور بود[۴۶] و حتی برخی تحلیلگرهای آمریکایی نیز اقدام مکایر را ناقض پروتکلهای دیپلماتیک دانسته بودند[۴۷]، دولت آمریکا[۴۸] ضمن دفاع از اقدام مکایر خواستار عذرخواهی ایران از انگلیس شد؛ اتحادیهی اروپا خواهان کاهش تنشها شد[۴۹]؛ آلمان به شکل کلی از ناآرامی و اعتراضات در ایران حمایت کرد[۵۰]؛ و حتی رژیم صهیونیستی نیز در اینباره موضع گرفت[۵۱]. همهی اینها در حالی بود که انتشار فیلم حضور مکایر در اعتراضات[۵۲] و گزارش رسمی نیروی انتظامی[۵۳]، نشان داد بر خلاف ادعای سفیر انگلیس، وی پس از سر دادن شعار علیه نظام جمهوری اسلامی و توهین به شهید سلیمانی، اقدام به ترک محل نکرده است[۵۴].
توضیحات سخنگوی ناجا دربارهی حضور سفیر انگلیس در تجمع اعتراضی مقابل دانشگاه امیرکبیر و دستگیری او [دانلود]
احضار دوجانبه
اینبار، نهتنها وزارت خارجهی ایران مکایر را احضار و به او یادآوری کرد که «حضور سفرای خارجی در تجمعات غیرقانونی هیچ تناسبی با مسئولیتهای ایشان به عنوان نمایندهی سیاسی کشور متبوع خود ندارد و مخالف مفاد کنوانسیون ۱۹۶۱ روابط دیپلماتیک وین است[۵۵]»، بلکه دولت انگلیس نیز در اقدامی متقابل، «حمید بعیدینژاد» سفیر ایران در لندن را احضار کرد تا مراتب اعتراض بریتانیا نسبت به «بازداشت غیرقابلقبول» سفیرش در تهران را به او ابلاغ کند[۵۶].
آیا مکایر خودش را خیس کرد؟
البته بعید نیست، بخشی از عصبانیت انگلیسیها از اقدام ایران، نتیجهی مقایسهی رفتار جمهوری اسلامی مقابل انگلیس با حکومتهای قبل از انقلاب باشد [جزئیات بیشتر را از اینجا بخوانید]. روی هم رفته، حنای دولت انگلیس دیگر نزد مردم ایران رنگی ندارد؛ هرچه باشد انگلیسیها سابقهی بدترین دخالتها در امور داخلی ایران را در کارنامه دارند[۵۷]. در این مورد هم شواهد نشان میدهد، مکایر نقش فعالی در سازماندهی، تحریک و هدایت اقدامات و شعارهای هنجارشکنانه در تجمع مقابل دانشگاه امیرکبیر داشته و این کار را از درون یک مغازه روبهروی دانشگاه انجام میداده است. بنابراین شاید تعجبی نداشته باشد که طبق برخی گزارشها، آقای سفیر بعد از دستگیری، خودش را خیس کرده است[۵۸]؛ که دستمایهی معترضان به مکایر هم شد، که در اعتراضات خود از تصاویر و شعارهای مربوط به پوشک استفاده کردند یا حتی در بعضی موارد، پوشک واقعی برای سفیر هدیه آوردند[۵۹].
«تقدیم به سفیر انگلیس»؛ یکی از اصلیترین دلایل شهرت «رابرت مکایر» در ایران، ماجرای خیس کردن شلوارش پس از دستگیری مقابل دانشگاه امیرکبیر است (+)
مکایر پس از آزادی از بازداشت نیروی انتظامی ایران، در سفری که «ناگهانی» توصیف شده است[۶۰]، به کشور متبوعش رفت، هرچند این سفر با اطلاع قبلی و طبق ضوابط انجام شده بود[۶۱] و دولت انگلیس نیز آن را «معمولی» توصیف کرده بود. متعاقباً سخنگوی وزارت خارجهی انگلیس اعلام کرد مکایر برای «انجام یک سری مشورتها» به پایتخت کشورش رفته و مجدداً به تهران برخواهد گشت[۶۲]. با این وجود، بیشتر به نظر میآید، مکایر برای «بازخواست[۶۳]» به لندن احضار شده باشد، نه برای «مشورت». کمتر از یک ماه بعد نیز خبر بازگشت مکایر به تهران منتشر شد[۶۴]. این در حالی بود که امید میرفت دستگاه دیپلماتیک دولت روحانی مقتدرانهتر عمل کند و مکایر را به خاطر رفتارش مجازات نماید.
توئیت فارسی دربارهی هنگکنگ!
مکایر بعد از دستگیریاش مقابل دانشگاه امیرکبیر، دیگر خیلی خبرساز نشد. در عین حال، خردادماه سال ۹۹، در اقدامی عجیب به زبان فارسی و از تهران دربارهی مسئلهی هنگکنگ و اقدام دولت چین به «تحمیل قوانین امنیت ملی [به] هنگکنگ[۶۵]» توئیت کرد[۶۶]. سفیر انگلیس حتی با لحنی تهدیدآمیز نوشت: «اگر چین در مورد تصمیم خود تجدیدنظر نکند، برای بریتانیا راهی جز تقویت روابط عمیق تاریخی و دوستی با مردم هنگکنگ نخواهد ماند[۶۷].»
«رابرت مکایر» سفیر انگلیس در تهران، بعد از فراغت از دخالت در امور داخلی ایران، از دفتر کارش در تهران به سراغ دخالت در امور داخلی چین رفت؛ آن هم به زبان فارسی (+)
تلاش انگلیس جهت ایجاد گشایش برای مردم ایران!
مکایر همچنین در ادعایی عجیب دربارهی اینستکس که هرگز فعال نشده بود، گفت انگلیس با همکاری شرکایش تلاش میکند برجام حفظ شود و «اینستکس نیز فعال بماند.» سفیر انگلیس همچنین ادعا کرد که کشور متبوعش از «فشارهای فزایندهی اقتصادی» علیه مردم ایران آگاه است و تلاش میکند تا «یک گشایش [برای ایرانیها] ایجاد شود[۶۸].»
حمایت از حقوق بشر به سبک انگلیس
مکایر تیرماه سال ۹۹ نیز با اشارهای نهچندان تلویحی به موضوع «مجازات اعدام» در ایران، مدعی تعهد انگلیس به «حمایت از حقوق بشر[۶۹]» شد؛ که البته پاسخ درخورش را هم از «سید نظامالدین موسوی»، نمایندهی مجلس ایران، دریافت کرد: «جناب سفیر! میزان تعهد دولت بریتانیا به حمایت از حقوق بشر را در ۱۵۰ سال استعمار هند، کشاندن ۲۰ میلیون انسان سیاهپوست به بردگی و فاجعهی رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی یادآور نمیشوم. همین بمبهایی که با حمایت شما بر سر کودکان غزه و یمن میریزند نشان واضح تعهد شما به حمایت از حقوق بشر است[۷۰].» البته افراد دیگری هم پاسخهای دیگری[۷۱] به این ادعای مکایر دادند[۷۲].
پاسخ «سید نظامالدین موسوی» نمایندهی مجلس ایران (بالا)، به توئیت «رابرت مکایر» سفیر انگلیس در تهران (پایین)، دربارهی حمایت ادعایی بریتانیا از حقوق بشر (+)
بخشی از ادعاهای «رابرت مکایر» سفیر انگلیس در تهران، دربارهی بحران یمن و تلاش لندن برای حلوفصل دیپلماتیک این بحران [دانلود]
و باز هم احضار به وزارت خارجهی ایران
اواخر خردادماه ۱۴۰۰، همزمان با برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در ایران، وزارت خارجهی ایران بار دیگر مکایر را احضار کرد و اینبار دربارهی مشکلاتی به او اعتراض کرد که برای رأیدهندگان ایرانی در انگلیس رخ داده بود[۷۳]. دولت انگلیس که رسانههایش، از جمله بیبیسی، تلاش زیادی برای کمرنگ کردن حضور مردم در انتخابات کرده بودند، در تأمین امنیت حوزههای رأیگیریای که در این کشور برای تحقق حق رأی ایرانیان ساکن انگلیس فراهم شده بودند، کوتاهی کرد[۷۴]. به عنوان نمونه، یک زن ایرانی که قصد رأی دادن در شهر بیرمنگهام انگلیس را داشت، توسط عناصر تروریست مورد حمله و ضربوجرح قرار گرفت[۷۵].
پایان کار آقای سفیر
چنانکه گفته شد، مأموریت پرفرازونشیب رابرت مکایر در ایران بهزودی بالأخره به پایان میرسد و «سایمون شرکلیف[۷۶]» پیشاپیش به عنوان جانشین او معرفی شده است. گزارش مشرق در معرفی شرکلیف را میتوانید از اینجا بخوانید. مشرق به زودی گزارش دیگری را نیز در معرفی سفیر بعدی انگلیس در ایران منتشر خواهد کرد.
مکایر بارها به وزارت خارجه احضار و به خاطر مواضع یا اقداماتش خبرساز شد؛ اما شهرت سفیر انگلیس بیش از همه به خاطر حضورش در یک تجمع اعتراضی بود؛ به عبارت دقیقتر، وقتی بعد از دستگیری «خودش را خیس کرد.»
?☘️
عزیزانم میخواهم دو راز زندگیم را به شما بگویم…! هر چند که من به وسع خویش سخن می گویم نه به وسع و توان افراد توانمندتر از خودم…! مطمئنا شما نیز اینگونه هستید ولی شاید بیاد نمی آورید!
1- من به هر آنچه در زندگی فکر کرده ام و در پیش چشمانم تداعی نموده ام رسیده ام…! (شغل، باغ ….، تحصیلات مختلف در حوزه های متنوع، فرزند با همان ظاهر…! و ده ها و ده ها مورد دیگر…! و هنوز هم ادامه دارند… ! و در حال بدست آمدن…
2- در بدست آوردن تمام مواردی که ذکر شد و نشد…! آنها بجز در سختی و مجاهدت حاصل نشدهاند.. ! من هیچ چیز را در تن آسایی و شانس بدست نیاورد ه ام… ! (در حد بضاعت خویش…! )
اینها را گفتم، که بدانید… شما همان خواهید شد که تصور خواهید کرد…! اگر و اگر آنها را بخواهید و در پیش چشمانتان تداعی کنید و برای رسیدن به آنها تلاش و مجاهدت بخرج دهید.. ! مطمئن باشیم که ضمیر ناخودآگاه ما، ما را به آنچه میخواهیم، خواهد رساند! و البته او (ضمیر ناخودآگاه ) هرگز متوقف نخواهد شد! چرا را که زندگی مسیر است و مسیر سرشار از هدفها و خواسته هاست…! پس تا می توانید چیزهای خوب و زیاد از زندگی بخواهید و برای رسیدن به آنها تلاش و مجاهدت بورزید …!
?☘️
@iiranshahr ☘️
@iiranngo ?
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «محمدعلی صمدی» در روزنامه وطن امروز نوشت:
خاندان «روچیلد» نیمه دوم قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم در میان سیاسیون و اقتصادیون اروپایی و آمریکایی (اعم از مسیحی و یهودی) جایگاه فوقالعاده و ویژهای داشت. نظر به نقش مهم و محوری «روچیلدها» در اشغال سرزمین فلسطین و تشکیل دولت مجعول یهودی در این منطقه، ضروری است شناختی- هر چند مختصر- از آنان پیدا کنیم.
ریشه خانواده «روچیلد» را تا قرن ۱۶ میلادی پیدا نمیکنیم. در این قرن، یکی از خیابانهای شهر «فرانکفورت» (واقع در آلمان امروزی) به دلیل سکونت یهودیان در آن، به «خیابان یهودیان» شهرت داشت. هر خانواده یهودی، به رسم آن زمان، علامتی مخصوص به خود داشت که آن را بر سردر خانهاش میآویخت. بر سردر یکی از خانههای این خیابان، علامت یک سپر سرخ رنگ نصب شده بود، به همین دلیل، اعضای آن خانواده یهودی را به نام «روچیلد» میشناختند که به معنی «سپر سرخ» است.
«فرانکفورت» از قرن یازدهم، یکی از کانونهای استقرار تجار و صرافان یهودی به شمار میرفت. در نیمه دوم قرن هجدهم، این شهر یکی از بنادر مهم و پررونق اروپا بود. در آن زمان یهودیان، یکدهم جمعیت فرانکفورت را تشکیل میدادند اما نقش اصلی را در تجارت این شهر برعهده داشتند و بدون آنان، این بندر رونقی نداشت.
رئیس خانواده «روچیلد» در آن سالها، «مایر آمشل روچیلد» نام داشت. تا زمان این شخص، خانواده «روچیلد» تُجّاری غیرمعروف بودند. «مایر» موفق شد با حکّام محلی آلمان ارتباط برقرار کند و مقام کارگزار مالی یکی از آنان را به دست آورد. «انقلاب فرانسه» و «جنگهای ناپلئون»، وضعیت «روچیلدها» را ارتقای عجیبی داد. با اشغال «هلند» به وسیله فرانسه، بازار بورس آن- که «قلب مالی قاره اروپا» محسوب میشد- متلاشی شد و به دنبال آن، بازار بورس فرانکفورت، کانون اصلی اقتصاد اروپا شد و طبیعی است صرافان و بانکداران این شهر، سودهای هنگفتی به جیب زدند به گونهای که سال ۱۸۰۰ میلادی، «مایر آمشل روچیلد» از نظر ثروت، دهمین یهودی شهر فرانکفورت شناخته میشد و یکی از صرافان سرشناس اروپا بود که با بسیاری از حکمرانان و اشراف منطقه دادوستد مالی داشت.
با به قدرت رسیدن «ناپلئون»، کارفرمای آلمانی «مایر» که وقوع جنگ را دریافته بود، انگلستان را به عنوان مکانی امن برای انتقال سرمایههای خود شناخته و به این ترتیب، «مایر» به عنوان کارگزار مالی او، سال ۱۸۱۰ میلادی سرمایههای وی را به انگلستان انتقال داد و پسر سومش «ناتان» را به عنوان کارگزار این اموال به انگلستان فرستاد. چند سال بعد، پسران دیگر «مایر» هم به عنوان صراف و تاجر یا کارگزار مالی حکومتهای دیگر اروپایی، عازم مراکز دولتهای بزرگ اروپایی شدند. «ناتان مایر روچیلد» در جریان جنگهای اروپایی ناپلئون، با انجام «عملیات مالی» و حتی «عملیات اطلاعاتی» به نفع انگلستان، ثروتی افسانهای به دست آورد.
«ناتان» دست در دست برادران دیگرش در «پاریس»، «وین»، «ناپل» و پدرش در «فرانکفورت» طی جنگهای خونین ناپلئون، با خدماترسانی به همه طرفهای جنگ و البته سرویسدهی اختصاصی به سیستم اقتصادی انگلستان، «روچیلدها» را به معروفترین بانکداران اروپا تبدیل کردند. درباره ثروتی که «روچیلدها» در دوران جنگهای ناپلئونی اندوختند، اطلاع دقیقی در دست نیست. «ناتان روچیلد» بعدها گفت ثروتش از زمان ورود به انگلیس تا پایان جنگهای ناپلئونی، ۲۵۰۰ برابر شده است. کسی نمیداند ثروت اولیه او چقدر بوده است.
نقش «روچیلدها» در اروپای بعد از جنگهای ناپلئونی، عظیم و حیرتانگیز است. سال ۱۸۱۵ میلادی(سال سقوط ناپلئون)، «ناتان مایر روچیلد»، بانکدار کل دولت بریتانیا بود، برادر کوچکش «جیمز روچیلد» مشاور مالی و بانکدار مورد اعتماد «لویی هجدهم» پادشاه فرانسه و برادر بزرگترش «سالومون روچیلد» بانکدار کل خاندان سلطنتی اطریش. از این زمان، بیشتر معاملات مالیانگلستان با سراسر قاره اروپا، از طریق دفاتر «بنیاد روچیلد» انجام میشد. از همین دوران است که بتدریج در محافل سیاسی- مطبوعاتی اروپا، «روچیلدها» به «پادشاه یهود» شهرت یافتند.
این عنوان گزافه نبود؛ در سده نوزدهم، بریتانیا قدرت برتر جهان به شمار میرفت و به تبع آن سرمایهداران یهودی مستقر در انگلیس- و در رأس آنان «روچیلدها»- رهبران طبیعی یهودیان جهان شمرده میشدند. به دلیل این جایگاه در ساختار سیاسی یهودیان است که «برادران روچیلد» به قدرت بیرقیب مالی دنیای غرب بدل شدند و با اعطای وامهای کلان، در مقام «بانکدار اصلی دولتهای اروپایی» جای گرفتند. طی ۴ سال پس از سقوط ناپلئون، «روچیلدها» نوک قله ثروت در اروپا بودند.
به نوشته مورخان «دانشگاه عِبری اورشلیم»، برای یک مدت طولانی، تقریبا هیچ وام مهم دولتی در اروپا نبود که «روچیلدها» در آن مشارکت نداشته باشند. تنها «ناتان روچیلد» (رئیس «بنیاد روچیلد لندن» و رأس خاندان روچیلد) طی سالهای پس از سقوط ناپلئون تا زمان مرگش در سال ۱۸۳۶، چند نوبت به دولتهای پروس، ناپل، روسیه، پرتغال، اتریش، فرانسه، برزیل و حتی «پاپ»، وامهای کلان و مهمی پرداخت کرد.
یک سال پس از مرگ ناتان، «ملکه ویکتوریا» زمام امور بریتانیا را در دست گرفت. او ۶۴ سال بر انگلستان حکومت کرد. مورخان، ثروت «روچیلدها» را در آغاز سلطنت «ملکه ویکتوریا»، ۲۰۰ میلیون پوند استرلینگ تخمین میزنند. این ثروت در دوران ریاست «لیونل روچیلد» جانشین «ناتان» افزایش چشمگیری یافت. در دوران ۴۳ ساله ریاست «لیونل» بر خاندان روچیلد، تنها «بنیاد روچیلد لندن» ۱۸ فقره وام به دولت بریتانیا و سایر دولتها پرداخت کرد. جمع مبلغ وامهای فوق، یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون پوند استرلینگ، تخمین زده میشود. این رقم معادل ۴۰ میلیارد پوند امروز است.
اهمیت روچیلدها در تأمین نیازهای مالی بریتانیا چنان عظیم بود که زمانی «پالمرستون» (سیاستمدار انگلیسی که در ادوار مختلف وزارت جنگ، وزارت خارجه و نخستوزیری را برعهده داشت) به ملکه ویکتوریا به خاطر «سعادت برخورداری از حمایت روچیلدها» تبریک گفت.
پس از مرگ «لیونل»، پسر ارشدش «ناتانیل روچیلد» ریاست «بنیاد روچیلد لندن» را در دست گرفت که مانند گذشته، به علت برتری اقتصادی نسبت به سایر «روچیلدها»ی اروپا، جایگاه «ریاست کل خاندان روچیلد» را هم به دست آورد.
«ناتانیل» از سوی دربار بریتانیا، مقام «بارونی» دریافت کرد و به «لرد روچیلد اول» شهرت یافت. او برجستهترین و متنفذترین شخصیت تاریخ روچیلد است. «ناتانیل» اولین یهودی راهیافته به مجلس لردهای بریتانیا محسوب میشود و در همین زمان است که به عنوان «پادشاه یهود» شهرت پیدا میکند.
با توجه به آنچه درباره سابقه خاندان «روچیلد» ارائه شد، آیا میتوان مرزی میان انگلستان با «خاندان روچیلد» قایل شد و آیا اروپای قرن نوزدهم و سالهای آغازین قرن بیستم، چیزی جز حاصل تکاپوی سرمایهداران یهودی و در رأس آنان «خاندان روچیلد» بود؟ مورخان نوشتهاند افتخار شخصیتهای درجه اول بریتانیا این بود که «ناتانیل روچیلد» را در انظار عمومی، «ناتی» خطاب کنند!
اکثر کسانی که این افتخار را داشتند و علاوه بر آن غالبا در اقامتگاه خصوصی «ناتانیل»، میهمان او بودند، به وزارت و ریاست دولت دست یافتند که ۲ تن از نامدارترین آنان، لرد «راندولف چرچیل» و «آرتور جیمز بالفور» بودند.
«وینستون چرچیل» پسر همین لرد «راندولف» است. او همان کسی است که در زمان نخستوزیریاش تمام تلاش خود را جهت زمینهسازی تشکیل «دولت یهود» پس از پایان جنگ نخست جهانی به کار برد و حالا دیگر جای تعجب نخواهد داشت که بدانیم همین آقای «آرتور جیمز بالفور» است که طی نامهای به «بارون ادموند روچیلد» که رئیس شعبه فرانسوی روچیلدها بود، مژده موافقت انگلستان با تشکیل «موطن یهود» در فلسطین را میدهد. این نامه مبدأ تاریخ فاجعهبار اشغال فلسطین محسوب شده و به نام «اعلامیه بالفور» شهرت یافت. با این اوصاف، دیگر درک این مسأله که چرا انگلستان سال ۱۸۴۰ پس از اشغال «عکا»، در تدارک تأسیس یک «جمهوری یهودی» در فلسطین برآمد تا همواره متحدی استراتژیک و حافظ منافعی حقیقی برای انگلستان باشد، سخت نخواهد بود. البته دلایل دیگری نیز در این ماجرا نقش دارند که در اولویتهای بعد قرار میگیرند و انشاءالله به آنها خواهیم پرداخت.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، پارلمان اروپا در قطعنامهای که امروز پنجشنبه با ۳۵۵ رأی موافق، ۲۶۳ رأی مخالف و ۷۱ رأی ممتنع به تصویب رسید، پیشنهاد کرده است که برای «بهبود دسترسی جهانی به محصولات پزشکی مقرون به صرفه مربوط به کووید ۱۹» و «رفع کمبودها و محدودیتهای تولید جهانی» در این زمینه، مذاکرات برای لغو موقت موافقتنامه سازمان تجارت جهانی موسوم به «تریپس» آغاز گردد.
تریپس، موافقتنامهای بینالمللی در مورد جنبههای مرتبط با تجارت حقوق مالکیت فکری و حق ثبت اختراع تحت مدیریت سازمان تجارت جهانی است.
در بیانیه مطبوعاتی نمایندگان پارلمان اروپا در این زمینه آمده است: «دادن امتیاز به شکل داوطلبانه به صورتی که سازنده واکسن خودش تصمیم بگیرد که چه کسی و تحت چه شرایطی افراد میتوانند از حق معنوی فرمول استفاده کنند تا امکان تولید فراهم شود، و نیز انتقال دانش و فناوری به کشورهایی که دارای صنعت تولید واکسن هستند، مهمترین راه افزایش و تسریع تولید در سطح جهانی در دراز مدت است.»
نمایندگان اروپایی همچنین برای رفع تنگناهای تولید از اتحادیه اروپا خواستار «حذف سریع موانع صادرات و جایگزینی سازوکار صدور مجوز صادرات با الزام شفافیت» شدهاند.
آنها با یادآوری اینکه برای ایمنسازی ۷۰ درصد از جمعیت جهان به ۱۱ میلیارد دوز واکسن کووید ۱۹ نیاز است و تا امروز تنها بخشی از این مقدار تولید شده، گفتهاند که آمریکا و بریتانیا نیز باید «بیدرنگ ممنوعیت صادرات واکسن و مواد اولیه را لغو کنند»