به گزارش مجاهدت از مشرق، گروه بریکس در نشست اخیر خود در ژوهانسبورگ، شش کشور ایران، عربستان، امارات، مصر، اتیوپی و آرژانتین را به پیوستن به این گروه دعوت کرد.
پیوستن این شش کشور به بریکس به معنای افزایش وزن و اهمیت این گروه است که جمعیت اعضای آن را به نیمی از جمعیت جهان و تولید آنها را به حدود یک سوم تولید جهانی خواهد رساند.
این خبر نشانه تحولی جدید در شراکت بین کشورهایی است که صاحب جایگاه بین المللی هستند.
در میان این خبرها، گزارشهایی در رسانههای غربی منتشر شد که تلویحا نگرانی غرب را از گسترش بریکس نشان میداد.
به گزارش مجاهدت از «الشرق الاوسط»، نگرانی کشورهای غربی از گسترش بریکس بر چند موضوع متمرکز است.
نخستین نگرانی غرب این است که گسترش بریکس موجب تضعیف نظام تحریمهای بین المللی به رهبری کشورهای غربی شود.
واقعیت این است که گروه بریکس با موضعی که در قبال روسیه اتخاذ کرد، عملا توانایی خود را برای تضعیف تاثیر تحریمهای بین المللی ثابت کرد.
از سال ۲۰۱۴ که و موضوع روسیه و شبه جزیره کریمه، مبادلات تجاری این کشور با گروه هفت به علت تحریمهای اقتصادی و مالی، حدود ۳۶ درصد کاهش یافت در حالی که تجارت روسیه با اعضای بریکس طی این مدت ۱۲۱ درصد رشد داشته است.
میتوان گفت اگر کشورهای عضو بریکس در کنار روسیه نبودند، اوضاع اقتصادی این کشور این گونه نبود.
این مسئله موجب شده است شماری از کشورهای جهان، گروه بریکس را جایگزین مناسبی برای وابستگی کامل به غرب بدانند.
دومین عامل نگرانی غرب این است که بریکس، سلطه دلار بر اقتصاد جهان را تضعیف کند به ویژه بعد از شایعاتی که نشان میدهد بریکس به دنبال معرفی ارز مخصوص به خود برای استفاده اعضا از آن در تجارت بین مرزی است.
هرچند بریکس معرفی ارز جدید را در دستور کار نشست اخیر خود قرار نداد، اما گزارش رسانههای غربی از موانع پیش روی چنین اقدامی حکایت دارد.
ممکن است معرفی ارز مشترک در کوتاه مدت دشوار باشد، ولی قطعا اعضای بریکس، استفاده از ارزهای داخلی را در تجارت دوجانبه تشویق خواهند کرد.
نگرانی دیگر غرب این است که بریکس به دوقلوی غیررسمی گروه هفت تبدیل شود.
در شرایط کنونی اعضای گروه هفت، پیش از تشکیل نشستهای بین المللی با یکدیگر هماهنگ میشوند و با اتخاذ موضع مشترک، خود را در موضع قدرت قرار میدهند.
اگر گروه بریکس نقش مشابهی ایفا کند، میتواند نقشی کارآمد در رساندن صدای کشورهای در حال توسعه داشته باشد.
نکته دیگر این است که بانک توسعه گروه بریکس در آینده به نهادی شبیه به «بانک جهانی» تبدیل شود که در کنترل کشورهای غربی است؛ در این صورت بریکس خواهد توانست دیدگاه خود را بر سیاستهای اقتصادی برخی کشورها تحمیل کند.
نگارنده معتقد است غرب از این واهمه دارد که گروه بریکس بتواند به رقیبی برای نفوذ بین المللی کشورهای غربی تبدیل شود.
این رقابت میتواند در عرصه سیاسی –مثل تحریمهای بین المللی یا میانجیگری بین کشورها- یا در عرصه اقتصادی –از طریق پایان دادن به سلطه دلار یا تاثیر بر تقاضا- باشد یا این که بر سیاستهای کشورها تاثیر بگذارد.
گزارشهای مراکز پژوهشی غربی بر دو موضوع رقابت بین گروه بریکس و غرب، و نحوه به شکست کشاندن بریکس متمرکز است و در این گزارشها، کمتر به تاثیر اقتصادی مثبت این شراکت اشاره شده است که شاید بتواند موجب شکوفایی اقتصاد کشورهایی شود که نیمی از جمعیت جهان را در خود جای دادهاند.