بصره

شهید زین‌الدین: ما نصرت الهی را مشاهده کردیم + فیلم

تحقق آیه قرآنی برای نصرت رزمندگان ایرانی از زبان شهید زین‌الدین + فیلم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس برای اولین بار فیلمی از سردار شهید مهدی زین‌الدین، فرمانده لشکر علی بن ابی‌طالب (ع)، منتشر کرده که ایشان بعد از عملیات خیبر از معجزه‌ای در جزیره مجنون سخن گفته است.

شهید زین‌الدین: ما نصرت الهی را مشاهده کردیم + فیلم

آنچه در ادامه تماشا خواهید کرد قطعه‌ای از این فیلم است که شهید زین‌الدین در آن مطرح می‌کند:

«امروز هم ما با نیرو‌هایی که داشتیم در جزیره به‌ شدت مقابله کردیم وقتی‌ که دیگر نه مهماتی در دسترس بود و نه نیرویی. از بعضی جا‌ها هم نیرو‌های ما در محاصره دشمن قرار گرفته بودند و کلاً یک خط در دست ما مانده بود که تقریباً ۶۰، ۷۰ نفر نیرو داخلش بود که سه، چهار کیلومتر چپ و راستش باز بود ولی ما مشاهده کردیم که آنچنان خداوند رعب در دل دشمن انداخته است و شاید ملائکة‌الله در آن فضا‌های خالی زیاد با دشمن می‌جنگیدند که ما ۶۰ نفر در مقابل سیل انبوه تانک‌های دشمن و نفر‌های دشمن می‌توانستیم مقاومت بکنیم و دشمن فقط متوجه ما ۶۰ نفر بود و هر چه می‌خواست تصرف بکند، نتوانست. درصورتی‌که خیلی راحت می‌توانست از راست یا از چپ نیرو‌ها را دور بزند و همه ما را به اسارت بگیرد.»

درباره عملیات

عملیات خیبر در منطقه سوسنگرد (طلائیه تا بستان) با رمز یا رسول‌الله (ص) از سوم تا ۲۲ اسفند سال ۶۲ انجام شد. رزمندگان اسلام در جبهه جنوبی هورالهویزه در میدان رزم حضور داشتند که هدف عملیات تصرف هورالهویزه و جاده بصره _ العماره و تهدید بصره از سمت شمال بود که با فرماندهی مشترک سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام شد. در عملیات خیبر ۲۴۶ گردان پیاده، ۳۷ گردان زرهی، هفت گردان توپخانه حضور داشتند که توانستند ۱۲۲ گردان پیاده، ۲۹ گردان زرهی، ۲۳ گردان مکانیزه، ۱۴ گردان کماندو، چهار گردان گارد جمهوری رژیم بعث را درگیر کنند.

آزادسازی هزار کیلومترمربع در منطقه هور و ۱۸۰ کیلومترمربع در جزایر مجنون و طلائیه. آشکار ساختن لزوم ایجاد، تقویت و توسعه یگان‌های دریایی برای انجام عملیات‌های آبی، خاکی، زمینه‌سازی عملیات‌های بدر، والفجر ۸، کربلا ۳، ۴ و ۵ و همچنین زمینه‌ای برای تشکیل نیروی دریایی سپاه پاسداران از نتایج عملیات بود. در عملیات خیبر، ۱۵ هزار نفر از نیروی عراقی کشته شدند و هزار و ۱۴۰ نفر از آن‌ها به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند. خسارات دشمن شامل انهدام شش هواپیما، ۹ هلی‌کوپتر، ۱۵۰ تانک و نفربر و ۲۰۰ خودرو بود و ایران نیز توانست ۱۰ دستگاه تانک و نفربر و ۶۰ دستگاه ماشین‌آلات مهندسی را به غنیمت بگیرد.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

تحقق آیه قرآنی برای نصرت رزمندگان ایرانی از زبان شهید زین‌الدین + فیلم بیشتر بخوانید »

روایت شهید باقری از واقعه‌ای خاص در تاریخ اسلام + صوت منتشر نشده

روایت شهید باقری از واقعه‌ای خاص در تاریخ اسلام + صوت منتشر نشده


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری از فرماندهان جوان دفاع مقدس است که در عملیات‌های فتح‌المبین، رمضان و بیت‌المقدس نقش مؤثر و فعالی داشت. او جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران بود. شهید باقری در بحبوحه عملیات رمضان در جمع همرزمانش در قرارگاه نصر برابر با بیست و هشتم تیر سال ۶۱ از دلایل تجدید شدن جهان اسلام سخن به میان آورد.

روایت شهید باقری از واقعه‌ای خاص در تاریخ اسلام + صوت منتشر نشده

آنچه در ادامه می‌شنوید، سخنان منتشر نشده از شهید حسن باقری است که مرکز اسناد انقلاب اسلامی و دفاع مقدس این صوت تاریخی را برای نخستین بار منتشر کرده است:

وقتی باب شهادت در انقلاب باز شد

متن سخنان این فیلم به شرح زیر است:

بعد از حسین بن علی (ع) شهادتی در کار نبود، اصلاً شهادت از صحنه اسلام جمع شد. بعد از کربلا و عاشورا دیگر ما شهادت نداریم. یک سیدی، یک عالمی و یک مبارزی در گوشه کنار یک حرفی می‌زد، می‌گرفتند و خفه‌اش می‌کردند. همین علامه امینی ظاهراً در کتاب «شُهَداءُ الفَضیلَة» نوشته ۱۴۰ شهید را جمع کرده، ۱۴۰ شهید.

در طول این چند قرن شهادتی در کار نبود که بعد از آن حادثه دیگر نه جنگی بود و نه برنامه‌ای. حالا است که تاریخ اسلام در حال تجدید شدن است. کجا سابقه داشته یک امتی، یک شهری مثل تبریز، شهری مثل اصفهان، شهری مثل فلان ۲۰۰ تا شهید ببرند و یک روزه تشییع جنازه کنند و ۳۰ کیلومتر طول تشییع‌کننده‌ها باشد، بعد هم در همان جلسه تشییع هزار نفر را دوباره سوار اتوبوس کنند و بگویند شما جای آن‌ها بروید.

درباره عملیات

«عملیات رمضان» عملیات تهاجمی گسترده نیرو‌های مسلح ایران، در خلال جنگ ایران و عراق بود که به مدت ۱۷ روز در تابستان ۱۳۶۱ در جنوب عراق، شمال‌شرقی شهر بصره و در منطقه شلمچه انجام شد. این عملیات در پنج مرحله، به طور مشترک توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرماندهی محسن رضایی و نیروی زمینی ارتش به فرماندهی علی صیاد شیرازی، طراحی و اجرا شد.

عملیات رمضان ۴۵ روز پس از آزادسازی خرمشهر انجام گرفت و رزمندگان اسلام برای نخستین بار وارد خاک عراق شدند. از عملیات رمضان به عنوان یکی از بزرگترین نبرد‌های زرهی، پس از جنگ جهانی دوم نام می‌برند.

در این نبرد سه موج جداگانه از سپاهیان داوطلب در زمینی مسطح به سوی بصره حرکت کردند. تنها در مرحله سوم این عملیات بیشتر از ۵۰۰ دستگاه تانک عراقی که اکثراً T-۷۲ بودند و ۲۰۰ دستگاه نفربر تیپ مستقل ۱۰ زرهی عراق به طور کامل از بین رفت و در کل هشت هزار و ۷۱۵ سرباز عراقی کشته، زخمی و اسیر شدند.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

روایت شهید باقری از واقعه‌ای خاص در تاریخ اسلام + صوت منتشر نشده بیشتر بخوانید »

پذیرش قطعنامه، تلخ‌تر از جام زهر/ شجاعانه‌ترین تصمیم برای امام، پذیرش آتش‌بس بود

شجاعانه‌ترین تصمیم برای امام، پذیرش آتش‌بس بود


پذیرش قطعنامه، تلخ‌تر از جام زهر/ شجاعانه‌ترین تصمیم برای امام، پذیرش آتش‌بس بودبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، قطعنامه‌های سازمان ملل متحد از ابتدای جنگ عمدتا به نفع رژیم عراق و بدون توجه به خواسته‌های ایران صادر می‌شد. به هر حال با عدم عقب نشینی کامل ارتش عراق از خاک ایران و نپذیرفتن قرارداد ۱۹۷۵ از سوی رژیم بعثی به عنوان مبنایی برای حل اختلافات و با تصور ایران از توانایی خود برای وارد کردن ضربه اساسی به رژیم بعثی عراق، جنگ پس از آزادسازی خرمشهر تداوم یافت.

گرچه امام خمینی (ره) در ابتدا موافق ورود قوای ایران به خاک عراق نبودند ولی پس از برگزاری دو جلسه شورای عالی دفاع و اعلام نظر مقامات سیاسی و نظامی کشور منع عبور از مرز برداشته شد. از این پس عراق برای مقابله با قوای ایران و اجرای سیاست عملیاتی خود، دفاع مستحکم در زمین و استفاده از جنگ‌افزار‌های شیمیایی در جبهه‌ها و گسترش تهاجمات هوایی در خلیج فارس و حمله به مراکز اقتصادی و تأسیسات نفتی ایران را در دستور کار قرار داد.

البته از بیانات و اظهار نظر‌های امام خمینی (ره) اینگونه بر می‌آید که ایشان در تداوم جنگ در پی ساقط کردن صدام از قدرت و کمک به مردم عراق برای تغییر رژیم بعثی بودند. طبیعی بود که قدرت نظامی ایران، امکان حمله به بغداد و یکسره کردن کار صدام را نمی‌داد، بنابراین تلاش ایران عمدتاً برای انجام عملیات‌هایی در منطقه نفت خیز جنوب عراق و در پیرامون بصره دومین شهر بزرگ عراق متمرکز بود.

گرچه ایران در مسیر اجرای این سیاست گام‌های جدی و موثری برداشت اما تصرف منطقه فاو در اواخر زمستان ۱۳۶۴ و انجام عملیات کربلای ۵ در زمستان سال ۱۳۶۵ نشان داد که علاوه بر اقدامات نظامی، لزوم انجام تلاش‌های سیاسی و فعالیت‌های دیپلماتیک در سطح بین‌المللی نیز از نیازمندی‌های پایان دادن به جنگ است.

یکی از ظرفیت‌های بین‌المللی برای پایان دادن به جنگ، شورای امنیت سازمان ملل بود که ایران آن را بازیچه قدرت‌های بزرگ و طرفدار عراق محسوب می‌کرد و به مؤثر بودن اقدامات وی زیاد اطمینان نداشت. بر همین اساس در روز‌های آغاز و تداوم جنگ آنچنان که باید، برای خاتمه دادن به جنگ به این نهاد بین‌المللی مراجعه نمی‌کرد.

سر انجام پس از گذشت حدود پنج ماه از عملیات کربلای ۵، قطعنامه ۵۹۸ در ۲۹ تیر سال ۱۳۶۶ برابر با ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۷ از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد به منظور خاتمه دادن به جنگ عراق با ایران، صادر شد. می‌توان گفت که هماهنگی سیاست ابرقدرت‌ها در سازمان ملل، باعث تنظیم و تصویب قطعنامه ۵۹۸ توسط شورای امنیت شد.

این قطعنامه حاصل ۹ ماه کار دیپلماسی کشور‌های آمریکا، شوروی، عراق، عربستان، فرانسه، انگلیس، آلمان غربی و چند کشور دیگر بود. تدوین‌کنندگان قطعنامه ۵۹۸ که قدرت‌های بزرگ جهانی بودند به دنبال آن بودند که تا حدودی دل طرف پیروز جنگ را بدست آورند به گونه‌ای که ایران بتواند این قطعنامه را بپذیرد.

در واقع تنظیم قطعنامه ۵۹۸ علی‌رغم واژه‌ها و مندرجات بی‌طرفانه آن از موضع عدالت نبود بلکه به منظور ایجاد فشار به ایران جهت خاتمه دادن به جنگ بود. به همین دلیل طرح تحریم تسلیحاتی ایران در صورت عدم پذیرش قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی توسط آمریکا مطرح شد. این اقدام بیانگر نگرانی جامعه بین‌المللی نسبت به ادامه جنگ از سوی ایران بود. البته آمریکا نتوانست قطعنامه تحریم علیه ایران را به تصویب برساند.

قطعنامه ۵۹۸ در ۱۰ بند به تصویب رسید و در بند اول، خواستار آتش بس و بازگشت نیرو‌های دو کشور به مرز‌های شناخته شده بین‌المللی شده بود. تا قبل از قطعنامه ۵۹۸ در هیچ یک از قطعنامه‌های دیگر صحبتی از بازگشت نیرو‌های طرفین به مرز‌های دو کشور، شناسایی متجاوز و طرح پرداخت خسارات جنگ نشده بود.

قطعنامه ۵۹۸، برای اولین بار بر روی اختلافات ایران و عراق و تعیین چارچوبی برای پایان دادن به جنگ متمرکز شده بود.

بند سوم خواستار آزادی اسرای جنگی و بند چهارم خواستار یک راه حل جامع، عادلانه و شرافتمندانه مورد قبول دو طرف در مورد تمام موضوعات موجود، منطبق با اصول مندرج در منشور ملل متحد شده بود.

بند پنجم هم درباره خویشتن‌داری همه کشور‌ها به منظور عدم تشدید و گسترش منازعه بود. گرچه در بند ششم این قطعنامه به تحقیق راجع به مسئولیت منازعه اشاره شده بود ولی همچون قطعنامه‌های گذشته اشاره‌ای به کشور آغازکننده جنگ در آن وجود نداشت. اگر در این بند به جای تعیین آغازگر جنگ، از عبارت تعیین متجاوز استفاده می‌شد، منافع ایران بهتر تأمین می‌شد. بند هفتم درباره بررسی ابعاد خسارات وارد شده به طرفین بود.

در این بند نیز بایستی به جای تعیین خسارت، تعیین غرامت مطرح می‌شد تا ایران بتواند خسارات جنگ را از عراق دریافت کند. بند هشتم نیز درباره راه‌های افزایش امنیت و ثبات در منطقه بود. باید توجه داشت که به رغم اینکه ظاهراً بعضی امتیازات در این قطعنامه در راستای خواسته‌های جمهوری اسلامی قرار داشت، اما در عمل، دو کشور به یک میزان در خصوص جنگ مقصر قلمداد شده بودند.

به عنوان مثال در موضوع تأسیس صندوقی برای جذب کمک‌های کشور‌های دیگر جهت تأمین خسارات وارده، مقرر شده بود تا دو کشور به یک میزان از کمک‌های این صندوق برخوردار باشند و از نظر حقوقی، تفاوتی بین متجاوز و قربانی تجاوز در فطعنامه وجود نداشت. به هر حال، این قطعنامه برای اولین بار در چارچوب فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد صادر شد تا ضمانت اجرایی داشته باشد.

معنای این اقدام آن بود که عمل به قطعنامه برای همه کشور‌ها از جمله ایران و عراق لازم‌الاجراست؛ بنابراین ایران و عراق موظف به پذیرش آن بودند. در روزی که این قطعنامه به تصویب رسید، به دلیل برتری نظامی ایران، جمهوری اسلامی احساس نیازی به پذیرش این قطعنامه برای پایان دادن به جنگ نمی‌کرد.

پس از صدور قطعنامه، عراق آن را پذیرفته و از شورای امنیت نیز تشکر کرد ولی وزارت امور خارجه ایران طی صدور بیانیه‌ای در ۱۳۶۶/۰۴/۳۰ ضمن ناعادلانه خواندن قطعنامه به تناقض بند‌های آن و خودداری از معرفی آغازگر جنگ اشاره کرد و پس از گذشت یک روز نظرات خود را مبنی بر اینکه ابتدا باید متجاوز مشخص شود به شورای امنیت اعلام کرد.

در مجموع قطعنامه ۵۹۸ تا حدود زیادی با قطعنامه‌های سابق شورای امنیت در مورد جنگ عراق با ایران متفاوت بود و اولین قطعنامه‌ای بود که دارای شرایط صلح و تا حدودی متعادل بود. از زمان تصویب قطعنامه ۵۹۸، از تابستان سال ۱۳۶۶ تا تابستان سال ۱۳۶۷ که قطعنامه مورد پذیرش ایران قرار گرفت، شرایط بسیار سختی برای طرفین جنگ بوجود آمد.

آمریکا اسکورت نفتکش‌های کویتی در خلیج فارس را آغاز کرد و عربستان درست یک هفته پس از صدور قطعنامه ۵۹۸ دست به کشتار حجاج ایرانی در مکه زد. در این جنایت حدود ۴۰۰ نفر از زنان و مردان زائر به شهادت رسیدند و نزدیک به یک هزار نفر از زائرین مجروح شدند. با این اقدام، دولت عربستان در هماهنگی با برنامه‌های آمریکا و عراق تلاش کرد تا حتی ایام حج را تبدیل به یک فشار جدید علیه ایران بکند.

از مرداد ۱۳۶۶ جنگ شهر‌ها وسعت بی‌سابقه‌ای یافت و شمار زیادی از غیرنظامیان در معرض مستقیم آسیب‌های جنگ قرار گرفتند. تهران و بغداد و بسیاری از شهر‌های بزرگ دو کشور، هدف بمباران‌های هوایی و موشک‌های زمین به زمین بود. جنگ در خلیج فارس توسعه یافت.

نفتکش‌های زیادی مورد اصابت قرار گرفت و ناوگان جنگی آمریکا در خلیج فارس دست به حملات بی‌سابقه‌ای علیه ایران زد. جنگ در جبهه‌های زمینی ادامه یافت. ایران و عراق هر دو سیاست تهاجمی را در زمین، دریا و هوا در پیش گرفتند. از زمان تصویب قطعنامه ۵۹۸، سیاست تهاجمی و خشن آمریکا علیه ایران در خلیج فارس ابعاد تازه‌ای یافت. ناوگان جنگی آمریکا در خلیج فارس، عملاً در مقابل ایران گسترش یافته و آرایش گرفت.

تبلیغات گسترده‌ای علیه ایران در سطح بین‌المللی انجام گرفت. محیط مذاکرات شورای امنیت سازمان ملل به زیان ایران تیره شد. سیاست آمریکا علیه ایران باعث شد تا عملاً توازن نظامی بین طرفین جنگ بهم خورده و با تحریم تسلیحاتی ایران و مداخله نظامی آمریکا موازنه قوا به نفع عراق تغییر یابد. در چنین وضعیتی حملات ارتش عراق از روز ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ به جبهه‌های جنگ زمینی در کنار حمله به مناطق مسکونی و نفتکش‌ها و پایانه‌های نفتی هم شروع شد.

درآمد‌های نفتی ایران رو به کاهش بود و آمریکا همزمان با حملات ارتش عراق به مواضع قوای ایران در جبهه فاو، به سکو‌های نفتی سلمان و نصر در خلیج فارس حمله و آن‌ها را منهدم و میلیون‌ها دلار خسارت به ایران وارد کرد. حمایت از نفتکش‌های حامل نفت کشور‌های عربی خلیج فارس به صورت آشکار از سوی آمریکا آغاز شد.

در پی اقدامات همه جانبه ایالات متحده در حمایت از رژیم عراق، امریکا به صورت رسمی از اواخر شهریور ۱۳۶۶ وارد جنگ با ایران درآب‌های خلیج فارس شد. در مجموع آمریکا حدود ۹ ماه به طور مستقیم وارد جنگ با ایران در خلیج فارس شد.

در این مدت، ۱۲ برخورد نظامی بین ایران و آمریکا بوجود آمد که خسارات زیادی را برای ایران و اعتبار آمریکا در بر داشت. آمریکا در حملات اولیه خود به قایق‌های تندروی سپاه و کشتی ایران اجر مربوط به نیروی دریایی ارتش که در مهر ماه ۱۳۶۶ انجام گرفت، سعی در یک درگیری نظامی محدود با نیروی دریایی ایران در خلیج فارس داشت.

اما این حملات در ماه‌های پایانی جنگ به سکو‌های نفتی ایران توسعه یافت و با پرتاب دو موشک ناو وینسنس آمریکایی به سوی هواپیمای مسافربری هما در ۱۲ تیر ۱۳۶۷ و کشته شدن ۲۹۰ سرنشین ایرباس به اوج جنایت رسید.

از سوی دیگر در حالی که پس از حمله عراق به فاو و شلمچه، منافقین به مهران حمله کرده بودند و احتمال حمله ارتش عراق به جزایر مجنون وجود داشت. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در روز سه شنبه ۱۳۶۷/۰۳/۳۱ به کرمانشاه سفر کرد و در محل قرارگاه رمضان مستقر شد. ایشان در همان شب پس از دریافت گزارش وضعیت جبهه‌ها از فرمانده سپاه به وی گفتند: «قبل از این سفر به اتفاق رئیس‌جمهور و حاج احمد آقا در روز جمعه ۱۳۶۷/۰۳/۲۷ خدمت امام رفتیم.

وضع جبهه‌ها، نیروها، امکانات کشور و وضع دشمن را برای امام تشریح کردیم و دو راه بسیج نیرو‌ها و امکانات برای جنگ یا پذیرش ختم جنگ را برای امام مطرح کردیم. ایشان راه اول را انتخاب کردند و برای صدور حکم واجب بودن رفتن به جبهه‌ها برای هم (کاری که سال گذشته نشد و پیشنهاد شده بود) اظهار آمادگی کردند.»

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به فرمانده سپاه گفت: «به امام گفتم: ارتش عراق در حال باز پس گیری بعضی مواضعی است که از او گرفته‌ایم و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند ممکن است حتی ارتش عراق از مرز‌ها عبور کند و بخش‌هایی از کشور را اشغال کند.

امام فرمودند طرح تان چیست؟ گفتیم جنگ را با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ تمام کنیم. امام فرمودند نه ما باید جنگ را ادامه دهیم. به امام گفتم برای ادامه جنگ فرماندهان از ما امکانات و وسایلی می‌خواهند که ما در شرایط فعلی کشور بودجه لازم را برای تهیه آن‌ها نداریم. امام گفتند بروید از مردم مالیات بگیرید. به ایشان گفتم این کار را قبلا کرده‌ایم و دیگر گرفتن مالیات بیشتر از مردم برای دولت امکان ندارد و میزان آن به حداکثر خود رسیده است. امام گفتند خوب استقراض کنید.

پس از این مسئله به امام گفتم نیرو‌های مردمی به جبهه نمی‌آیند. امام گفتند من برای حل این مشکل به مردم حکم جهاد می‌دهم. گفتم در کشور ارز نداریم تا بعضی نیاز‌های جنگ را از خارج خریداری کنیم. امام گفتند برای آن راهی پیدا کنید. بروید نفت پیش فروش کنید. پس از طرح این مطالب، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی گفت: ما هم به نتیجه رسیده بودیم که یا باید جنگ را تمام کرد و یا بسیج نیرو و امکانات بدهیم و کشور را وارد جنگ کنیم.

حال که امام راهکار ورود امکانات کشور در جنگ را تصویب کرده‌اند شما طرح و برنامه خودتان را تهیه کنید و به ما بدهید.»

به این ترتیب وی در این جلسه از فرمانده سپاه خواست تا برنامه خود را به منظور ادامه جنگ تهیه و ارائه کنند. بدین منظور در تاریخ دوم تیر سال ۱۳۶۷ محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه نامه‌ای را خطاب به فرماندهی جنگ نوشت و در آن کلیات طرحی را تقدیم ایشان کرد که هدف نبرد انهدام صدام و حزب بعث عراق منظور شده بود.

بر اساس این طرح باید ارتش و سپاه هر دو ظرف پنج سال هر کدام به میزان حدود ۵.۲ و هفت برابر افزایش کمی می‌یافتند و برای تامین نیرو‌های مورد نیاز می‌بایستی افراد بین ۱۷ تا ۴۰ سال، سالانه چهار ماه در جبهه باشند. دولت و مجلس شورای اسلامی هم باید در اولویت یکم، بودجه و امکانات مورد نیاز نیرو‌های مسلح را در اختیار جانشین فرماندهی کل قوا قرار می‌دادند.

صنایع و کارخانجات کشور نیز در اولویت یکم موظف به تأمین مایجتاج رزمندگان اسلام بودند. همچنین فرض بر آن بوده است که انگیزه آمریکا، شوروی، صدام و حزب بعث علیه انقلاب اسلامی نه تنها کاهش نیافته بلکه با رشد بیداری اسلامی در جهان مشکلات سیاسی ابر قدرت‌ها در جهان بیشتر از گذشته شده است و آن‌ها قوی‌تر از گذشته به جنگ خلیج فارس ادامه خواهند داد.

از سوی دیگر عراق به توسعه سازمان رزم و سازماندهی نیرو‌های منافقین، ادامه خواهد داد. تقدیم این نامه که ۲۵ روز قبل از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ صورت گرفت، تاثیر فراوانی در به تصمیم رساندن فرماندهی کل قوا برای آینده جنگ داشت. در این اوضاع و احوال ایران چاره کار را در خاتمه دادن به جنگ از طریق پذیرش قطعنامه ۵۹۸ دید و در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ با اعلام رسمی پذیرش قطعنامه راه جدیدی را در پیش گرفت.

گرچه پذیرش آتش بس برای امام تلخ و اتخاذ چنین تصمیمی برای ایشان چون زهر کشنده بوده است و از چنین شرایطی راضی نبوده‌اند ولی حضرت امام خمینی شجاعانه‌ترین تصمیم دوران حیات خود را در یک فرصت مهم اتخاذ کردند و با پذیرش مسئولیت قبول قطعنامه از سایر مسئولین کشور سلب مسئولیت کردند. به هر حال یک سال و یک روز کم، طول کشید تا ایران قطعنامه ۵۹۸ را در روز ۲۷ تیر ۱۳۶۷ بپذیرد و راه را برای خاتمه یافتن جنگ هشت ساله باز کند. پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران گرچه به یکباره اتفاق افتاد ولی نتیجه فرآیندی بود که در سال‌های پایانی جنگ آغاز شده بود.

گزارش از حسین علایی

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

شجاعانه‌ترین تصمیم برای امام، پذیرش آتش‌بس بود بیشتر بخوانید »

لطفاً مادی‌گرا باشید و یادمان را تکمیل کنید

لطفاً مادی‌گرا باشید و یادمان را تکمیل کنید



لطفاً مادی‌گرا باشید و یادمان را تکمیل کنید

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، ۷۰۰ روز از تدفین شهید ۱۹ ساله عملیات رمضان در شرق بصره و شهید ۱۸ ساله عملیات مسلم بن عقیل در سمنان می‌گذرد، اما هنوز مزار و مقبره شهدا احداث و بازسازی نشده است. در همین خصوص یکی از خادمان شهدای سمنان در آستانه سالروز به خاک سپاری پیکر مطهر دو شهید گمنام در جبل الشهدای پارک کوهستان این شهر تماس گرفت و از تکمیل نشدن بنای یادبود این شهدا به رغم گذشت بیش از دو سال از تدفین آن‌ها انتقاد کرد. برای پیگیری با آقای حسن‌زاده یکی از خبرنگاران استان که پیگیر امور شهداست مصاحبه کردیم.

معمولاً برای مزار شهدای گمنام در شهرها بنای یادبودی به نام یادمان شهدای گمنام احداث می‌شود. چرا برای این شهدا چنین یادمانی احداث نشد؟

در پاسخ به پرسش شما تنها می‌توانم به موضوع تلخ اولویت‌ها اشاره کنم. اینکه شهدای غریب سومار و شرق بصره در سمنان غریب‌تر مانده‌اند به دلیل این است که اولاً نهادهای دعوت‌کننده این شهدا به سمنان، ظاهراً پس از دعوت، مهمانان خود را فراموش کردند و ثانیاً ظاهراً کارهای مهم‌تری از عمل به وعده‌های خود در این خصوص دارند. اگر از این شهدا دعوت نمی‌شد و اگر وعده‌هایی پرشمار برای احداث یادمان بیان نمی‌شد، طبعاً مطالبه و گلایه‌ای هم نبود!

گام اول احداث یادمان طراحی بناست. اصلاً طرحی برای احداث این بنا وجود دارد و نهایی شده است؟

واقعیت این است که تا حدود یک‌سال پس از تدفین این شهدا در پارک کوهستان سمنان، همچنان طرح تأییدشده‌ای برای احداث یادمان وجود نداشت. حجت این سخن آن است که سرهنگ سلامی، مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس سمنان در واپسین روزهای سال ۹۸، اعلام کردند «قول دادیم نقشه یادمان را تا پایان فروردین ۹۹ به شهرداری سمنان برسانیم.» در حال حاضر سازه نیمه‌کاره‌ای بر مزار شهدا احداث شده که طبعاً همان طرحی است که سرهنگ سلامی از آن سخن گفته‌اند.

چه کسی یا نهادی در شهرستان یا استان مسئول پیگیری احداث این یادمان است. چه اقداماتی در زمینه پیگیری احداث یادمان انجام شده است؟

این پرسش، یادآور داده‌های غم‌انگیزی در ارتباط با مسئله تدفین شهداست. پس از خلف وعده‌ها و مطرح شدن انتقادات نسبت به بی‌مهری در قبال این شهدا، هریک از نهادهای ذیربط کوشیدند در سخن، سهم خود را در تقصیرها کم و کمتر کنند. سرهنگ سلامی در سخنان خود اعلام کرد شهرداری قول داده بود تا بلافاصله پس از تدفین نسبت به احداث یادمان اقدام کند. شهرداری می‌گفت همه نهادهای ذیربط باید کمک کنند و باز سرهنگ سلامی می‌گفت نهاد دعوت‌کننده این شهدا، سپاه استان است. جالب اینکه در میان اظهارنظرهای مربوط به یادمان شهدا، سخنی از برادران سپاه حداقل در رسانه‌ها منتشر نشده است!

سرانجام نتیجه پیگیری‌ها به کجا انجامید؟ الان قدم اول را کدام ارگان یا نهاد باید بردارد و چگونه؟

گام نخست این مسیر، پاسخگویی شفاف به مردم است. مسئولان نهادهای ذیربط و به ویژه سپاه استان که تاکنون کمتر در رسانه به این موضوع ورود کرده است، باید کنار هم بنشینند، سهم تقصیرها و سهم وظایف آینده را روشن کنند و به مردم بگویند که قرار است ادامه کار احداث یادمان چگونه به انجام برسد. اگر هم نهادها و آقایان مسئول نمی‌توانند این کار را به سرانجام برسانند، اعلام کنند تا خود مردم شریف وارد میدان شوند و برای فرزندان آسمانی‌شان کاری کنند؛ هرچند این ما هستیم که به یادمان شهدا نیازمندیم و نه شهدا. مهم‌تر از زمان خاتمه یافتن احداث یادمان، عمل به وعده‌هاست. اگر آقایان بگویند که برای تکمیل یادمان منتظر فرارسیدن ۱۴۰۸ باشید، مردم خرده‌ای نخواهند گرفت!

معمولاً یکی از مشکلات همه پروژه‌ها در کشور بحث بودجه است. در رابطه با این بنای یادبود موضوع نداشتن بودجه از سوی نهادهای مسئول مطرح شده است. برای رفع این مشکل چه پیشنهادی دارید؟

مسئله بودجه از قضا مسئله اساسی نیست چنان‌که اشاره کردم، بحثی اگر هست، بحث تلخ اولویت‌هاست. نهادهای ذیربط از جمله شهرداری، بودجه‌های قابل توجهی دارند و از قضا نقدهای فراوانی هم به نحوه هزینه‌کرد اعتبارات آن‌ها وجود دارد. بگذارید سخنم را با این نکته به پایان ببرم که حتی از نگاه مادی‌گرایانه، تخصیص اعتبار برای تکمیل یادمان مفید است، چراکه به هر حال این یادمان به جاذبه‌ای مذهبی در مجموعه پارک کوهستان تبدیل خواهد شد! لطفاً مادی‌گرا باشید و یادمان را تکمیل کنید!

*کبری خیل فرهنگ – روزنامه جوان

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، ۷۰۰ روز از تدفین شهید ۱۹ ساله عملیات رمضان در شرق بصره و شهید ۱۸ ساله عملیات مسلم بن عقیل در سمنان می‌گذرد، اما هنوز مزار و مقبره شهدا احداث و بازسازی نشده است. در همین خصوص یکی از خادمان شهدای سمنان در آستانه سالروز به خاک سپاری پیکر مطهر دو شهید گمنام در جبل الشهدای پارک کوهستان این شهر تماس گرفت و از تکمیل نشدن بنای یادبود این شهدا به رغم گذشت بیش از دو سال از تدفین آن‌ها انتقاد کرد. برای پیگیری با آقای حسن‌زاده یکی از خبرنگاران استان که پیگیر امور شهداست مصاحبه کردیم.

معمولاً برای مزار شهدای گمنام در شهرها بنای یادبودی به نام یادمان شهدای گمنام احداث می‌شود. چرا برای این شهدا چنین یادمانی احداث نشد؟

در پاسخ به پرسش شما تنها می‌توانم به موضوع تلخ اولویت‌ها اشاره کنم. اینکه شهدای غریب سومار و شرق بصره در سمنان غریب‌تر مانده‌اند به دلیل این است که اولاً نهادهای دعوت‌کننده این شهدا به سمنان، ظاهراً پس از دعوت، مهمانان خود را فراموش کردند و ثانیاً ظاهراً کارهای مهم‌تری از عمل به وعده‌های خود در این خصوص دارند. اگر از این شهدا دعوت نمی‌شد و اگر وعده‌هایی پرشمار برای احداث یادمان بیان نمی‌شد، طبعاً مطالبه و گلایه‌ای هم نبود!

گام اول احداث یادمان طراحی بناست. اصلاً طرحی برای احداث این بنا وجود دارد و نهایی شده است؟

واقعیت این است که تا حدود یک‌سال پس از تدفین این شهدا در پارک کوهستان سمنان، همچنان طرح تأییدشده‌ای برای احداث یادمان وجود نداشت. حجت این سخن آن است که سرهنگ سلامی، مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس سمنان در واپسین روزهای سال ۹۸، اعلام کردند «قول دادیم نقشه یادمان را تا پایان فروردین ۹۹ به شهرداری سمنان برسانیم.» در حال حاضر سازه نیمه‌کاره‌ای بر مزار شهدا احداث شده که طبعاً همان طرحی است که سرهنگ سلامی از آن سخن گفته‌اند.

چه کسی یا نهادی در شهرستان یا استان مسئول پیگیری احداث این یادمان است. چه اقداماتی در زمینه پیگیری احداث یادمان انجام شده است؟

این پرسش، یادآور داده‌های غم‌انگیزی در ارتباط با مسئله تدفین شهداست. پس از خلف وعده‌ها و مطرح شدن انتقادات نسبت به بی‌مهری در قبال این شهدا، هریک از نهادهای ذیربط کوشیدند در سخن، سهم خود را در تقصیرها کم و کمتر کنند. سرهنگ سلامی در سخنان خود اعلام کرد شهرداری قول داده بود تا بلافاصله پس از تدفین نسبت به احداث یادمان اقدام کند. شهرداری می‌گفت همه نهادهای ذیربط باید کمک کنند و باز سرهنگ سلامی می‌گفت نهاد دعوت‌کننده این شهدا، سپاه استان است. جالب اینکه در میان اظهارنظرهای مربوط به یادمان شهدا، سخنی از برادران سپاه حداقل در رسانه‌ها منتشر نشده است!

سرانجام نتیجه پیگیری‌ها به کجا انجامید؟ الان قدم اول را کدام ارگان یا نهاد باید بردارد و چگونه؟

گام نخست این مسیر، پاسخگویی شفاف به مردم است. مسئولان نهادهای ذیربط و به ویژه سپاه استان که تاکنون کمتر در رسانه به این موضوع ورود کرده است، باید کنار هم بنشینند، سهم تقصیرها و سهم وظایف آینده را روشن کنند و به مردم بگویند که قرار است ادامه کار احداث یادمان چگونه به انجام برسد. اگر هم نهادها و آقایان مسئول نمی‌توانند این کار را به سرانجام برسانند، اعلام کنند تا خود مردم شریف وارد میدان شوند و برای فرزندان آسمانی‌شان کاری کنند؛ هرچند این ما هستیم که به یادمان شهدا نیازمندیم و نه شهدا. مهم‌تر از زمان خاتمه یافتن احداث یادمان، عمل به وعده‌هاست. اگر آقایان بگویند که برای تکمیل یادمان منتظر فرارسیدن ۱۴۰۸ باشید، مردم خرده‌ای نخواهند گرفت!

معمولاً یکی از مشکلات همه پروژه‌ها در کشور بحث بودجه است. در رابطه با این بنای یادبود موضوع نداشتن بودجه از سوی نهادهای مسئول مطرح شده است. برای رفع این مشکل چه پیشنهادی دارید؟

مسئله بودجه از قضا مسئله اساسی نیست چنان‌که اشاره کردم، بحثی اگر هست، بحث تلخ اولویت‌هاست. نهادهای ذیربط از جمله شهرداری، بودجه‌های قابل توجهی دارند و از قضا نقدهای فراوانی هم به نحوه هزینه‌کرد اعتبارات آن‌ها وجود دارد. بگذارید سخنم را با این نکته به پایان ببرم که حتی از نگاه مادی‌گرایانه، تخصیص اعتبار برای تکمیل یادمان مفید است، چراکه به هر حال این یادمان به جاذبه‌ای مذهبی در مجموعه پارک کوهستان تبدیل خواهد شد! لطفاً مادی‌گرا باشید و یادمان را تکمیل کنید!

*کبری خیل فرهنگ – روزنامه جوان



منبع خبر

لطفاً مادی‌گرا باشید و یادمان را تکمیل کنید بیشتر بخوانید »

دستور ولاییِ «هاشمی رفسنجانی» برای شلمچه

دستور ولاییِ «هاشمی رفسنجانی» برای شلمچه



از خدا خواستم درجا شهید شوم/دستور ولایی هاشمی رفسنجانی برای شلمچه

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، هاروارد تیچار از مقامات نظامی پنتاگون، می‌گوید: “رابطه ما فقط یک تبادل اطلاعات معمولی نبود. ما به عراق هر چه را که لازم داشت تا از ایران شکست نخورد دادیم. ما تمام آسیب‌پذیری هایشان در خطوط دفاعی را تشخیص دادیم و مطلعشان کردیم. می‌دانستیم اگر این کار را نمی‌کردیم، ارتش ایران تا بغداد پیش می‌رفت.” همین دو سه خط می‌تواند یک شروع باشد برای یک عملیات بزرگ و طولانی آن هم در یک محل محدود. عملیات کربلای ۵ از نوزدهم دی ماه در منطقه عمومی شلمچه شروع شد و تا دوم اسفند ادامه پیدا کرد اما پس از آن نیز در همین منطقه تا فروردین ۶۶ رزمندگان تا کربلای هشت در مصاف دشمن رو در رو جنگیدند و  ما تعدادی شهید دادیم. یکی از فرماندهان نام آشنا حسین خرازی بود که هشت اسفند ۱۳۶۵ به شهادت رسید. در این قسمت به مناسبت سالگرد این فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین شهر اصفهان به خاطراتی در مورد این شهید اشاره می کنیم:

دو سه روز بعد از توقف عملیات کربلای ۴، به دستور حسین همه فرمانده گردان‌ها در سنگر فرماندهی جمع شدند. شکست در عملیات، روحیه ها را به شدت تضعیف کرده بود. اکثر بچه ها دل و دماغ نداشتند و همه منتظر بودند، حسین اجازه مرخصی را به مسئولین گردان‌ها صادر کند. بر خلاف بقیه، حسین “بسم الله” اش را خیلی با انرژی گفت. ابتدا یادی از شهدای عملیات کرد و ادامه داد: امروز به اتفاق همه فرمانده لشکرها، توی قرارگاه با آقای هاشمی رفسنجانی جلسه داشتیم و ایشون امر کرد که باید بریم توی شلمچه عملیات کنیم. تا اسم شلمچه آمد، صدای اعتراض  همه بلند شد. عراق در شلمچه آب انداخته و با انواع موانع از شلمچه دژی نفوذناپذیر ساخته بود. حرف این بود که چرا حسین زیر بار عملیات در شلمچه رفته است. بچه‌ها همه حرف‌هایشان را که زدند، حسین گفت: خب، حالا حرف‌هاتون رو زدید، گوش کنید ببینید چی می‌خوام بهتون بگم، این‌عملیات با عملیات‌های قبلی کاملا فرق داره و فرقش هم اینه که این‌عملیات دستور ولایته! آقای هاشمی رفسنجانی، نماینده امام و فرمانده جنگ هستن. ایشون امر کرده باید در شلمچه عملیات کنید. دوباره سر و صداها بلند شد که نمی‌شود در شلمچه جنگید! حسین گفت: همینه که بهتون گفتم! این دستور ولایته، هر کس آمادگی داره بمونه و هرکسی نداره همی الان بره اصفهان و خداحافظ. هر کی عاشوراییه بمونه، ما میخواییم اینجا عاشورا به پا کنیم. این را که گفت گریه‌اش گرفت و دیگر نتوانست صحبت کند . پای ولایت و عاشورا که به میان آمد، بچه ها همه تمکین کردند. اعتراض تبدیل به اطاعت شد و همه لبیک گفتند.

شاید با همین انگیزه بود که بچه ها توانستند از پس این عملیات طولانی بربیایند که جز تقوای الهی نمی توانست در برابر  دژ ارتش حزب بعث عراق قد علم کند.  

دژ اسطوره‌ای

عراقی‌ها شلمچه را که مقابل بصره بود با موانع بسیاری پوشانده بودند و به آن دژ اسطوره‌ای می‌گفتند. صدام به ایران حمله کرد تا خوزستان را بگیرد، ولی خیلی زود مجبور شد در شلمچه‌ش دژ بسازد تا از بصره دفاع کند.  میدان‌های مین، هر نوع مانع نظامی، خاک ریز، تونل و هر چه بتوان با آن جلوی پیش روی نیروی های زمینی ایران را گرفت در شلمچه به کار بردند. طراحان شرق و غرب پیچیده ترین  طرح هایشان را در شلمچه اجرا کردند و همه نوع آتش بار سبک و سنگین کار گذاشتند تا از موانع محافظت کنند. شلمچه به رغم مساحت کمش نقطه‌ای استراتژیگ و تاثیرگذار در جنگ و نزدیک ترین راه بصره بود و اتفاقات بسیاری در این سرزمین کم وسعت اتفاق افتاد. بسیاری از رزمندگان جنگ در شلمچه را تجربه کرده اند. منطقه عمومی شرق بصره در دوران جنگ همیشه اهمیت سیاسی و نظامی ویژه ای داشت و نزد فرماندهان و برنامه‌ریزان جنگ از مهم‌ترین مناطق عملیاتی  جبهه ها بود. سال های ابتدایی جنگ، تا قبل از آزادی خرمشهر، بارِ رسانه ای جنگ بر خرمشهر متمرکز بود و پس از آن بر شلمچه.

از خدا خواستم در جا شهید بشم

اما نحوه شهادت این فرمانده جانباز از زبان احمد موسوی این طور بیان شده است: نزدیک صبح حسین از قرارگاه آمد و به ما گفت: آماده باشید، باید فردا شب عملیات کنیم. صحبت‌هایی که در قرارگاه رد و بدل شده بود را عنوان کرد و بعد حرف‌هایی زد که برای ما تازگی داشت و تا آن موقع، حداقل جلوی ما از این حرفها نزده بود. می گفت: دیگه از خدا خواستم شهید بشم. اصلا هم دوست ندارم مجروح شم. از خود خدا خواستم درجا شهید بشم. چون نزدیک وضع حمل خانمش بود، در این باره گفت: اسم بچه‌مو هم گفتم، به شما هم میگم، اسمش رو مهدی بذارید. بعد نماز را خواند و خوابید.

حدود ساعت ۹:۳۰ صبح از خط بی سیم زدند و گفتند: بچه‌ها اینجا صبحونه می‌خوان. حسین همون طور که دراز کشیده بود، پرسید: مگه برای بچه های خط صبحونه نبردید؟ مسئول تدارکات گفت: چرا فرستادیم. اما آتیش زیاد بود، ماشین رو زدند. حسین گفت: بگید یه ماشین دیگه آماده کنند، هر موقع خواست بره، منو خبر کنید، کارش دارم. این بار تصمیم گرفتیم صبحانه را با ماشین پی ام پی که امنیت بیشتری دارد، به خط بفرستیم. نیم ساعت طول کشید تا ماشین دوم آمد. یک نفر آمد دم سنگر و گفت: ماشین صبحونه اومد. حسین بلند شد که برود، به او گفتیم: اگه کاری هست بگو ما بهش میگیم. بیرون گلوله بارونه. گفت: نه خودم باهاش کار دارم. از سنگر زد بیرون و ما سه چهارنفر هم دنبالش راه افتادیم. ماشین حدود ۲۰-۳۰ قدم با سنگر فاصله داشت. راننده ماشین تا حسین را دید، پیاده شد، بغلش کرد و همدیگر را بوسیدند. من در فاصله یک متری آنها بودم. حسین به راننده گفت: اگه می ترسی بیای، من خودم بشینم پشت فرمون! راننده گفت: نه این حرف ها چیه حاج حسین؟ در همین حین، گلوله‌ای  به فاصله یک متری حسین به زمین خورد و او بلافاصله روی زمین افتاد. رفتیم بالای سرش. درجا شهید شده بود. یک ترکش از پشت به قلبش خورده بود و ترکش ریزی هم به فکش. طوری آرام گرفته بود که انگار ۵۰ سال است خوابیده. به راننده هم چند ترکش خورد که فردای آن روز به شهادت رسید.

منابع:

زندگی با فرمانده، علی اکبر مزدآبادی

روایت شلمچه، جعفر شیرعلی‌نیا

*زهرا زمانی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، هاروارد تیچار از مقامات نظامی پنتاگون، می‌گوید: “رابطه ما فقط یک تبادل اطلاعات معمولی نبود. ما به عراق هر چه را که لازم داشت تا از ایران شکست نخورد دادیم. ما تمام آسیب‌پذیری هایشان در خطوط دفاعی را تشخیص دادیم و مطلعشان کردیم. می‌دانستیم اگر این کار را نمی‌کردیم، ارتش ایران تا بغداد پیش می‌رفت.” همین دو سه خط می‌تواند یک شروع باشد برای یک عملیات بزرگ و طولانی آن هم در یک محل محدود. عملیات کربلای ۵ از نوزدهم دی ماه در منطقه عمومی شلمچه شروع شد و تا دوم اسفند ادامه پیدا کرد اما پس از آن نیز در همین منطقه تا فروردین ۶۶ رزمندگان تا کربلای هشت در مصاف دشمن رو در رو جنگیدند و  ما تعدادی شهید دادیم. یکی از فرماندهان نام آشنا حسین خرازی بود که هشت اسفند ۱۳۶۵ به شهادت رسید. در این قسمت به مناسبت سالگرد این فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین شهر اصفهان به خاطراتی در مورد این شهید اشاره می کنیم:

دو سه روز بعد از توقف عملیات کربلای ۴، به دستور حسین همه فرمانده گردان‌ها در سنگر فرماندهی جمع شدند. شکست در عملیات، روحیه ها را به شدت تضعیف کرده بود. اکثر بچه ها دل و دماغ نداشتند و همه منتظر بودند، حسین اجازه مرخصی را به مسئولین گردان‌ها صادر کند. بر خلاف بقیه، حسین “بسم الله” اش را خیلی با انرژی گفت. ابتدا یادی از شهدای عملیات کرد و ادامه داد: امروز به اتفاق همه فرمانده لشکرها، توی قرارگاه با آقای هاشمی رفسنجانی جلسه داشتیم و ایشون امر کرد که باید بریم توی شلمچه عملیات کنیم. تا اسم شلمچه آمد، صدای اعتراض  همه بلند شد. عراق در شلمچه آب انداخته و با انواع موانع از شلمچه دژی نفوذناپذیر ساخته بود. حرف این بود که چرا حسین زیر بار عملیات در شلمچه رفته است. بچه‌ها همه حرف‌هایشان را که زدند، حسین گفت: خب، حالا حرف‌هاتون رو زدید، گوش کنید ببینید چی می‌خوام بهتون بگم، این‌عملیات با عملیات‌های قبلی کاملا فرق داره و فرقش هم اینه که این‌عملیات دستور ولایته! آقای هاشمی رفسنجانی، نماینده امام و فرمانده جنگ هستن. ایشون امر کرده باید در شلمچه عملیات کنید. دوباره سر و صداها بلند شد که نمی‌شود در شلمچه جنگید! حسین گفت: همینه که بهتون گفتم! این دستور ولایته، هر کس آمادگی داره بمونه و هرکسی نداره همی الان بره اصفهان و خداحافظ. هر کی عاشوراییه بمونه، ما میخواییم اینجا عاشورا به پا کنیم. این را که گفت گریه‌اش گرفت و دیگر نتوانست صحبت کند . پای ولایت و عاشورا که به میان آمد، بچه ها همه تمکین کردند. اعتراض تبدیل به اطاعت شد و همه لبیک گفتند.

شاید با همین انگیزه بود که بچه ها توانستند از پس این عملیات طولانی بربیایند که جز تقوای الهی نمی توانست در برابر  دژ ارتش حزب بعث عراق قد علم کند.  

دژ اسطوره‌ای

عراقی‌ها شلمچه را که مقابل بصره بود با موانع بسیاری پوشانده بودند و به آن دژ اسطوره‌ای می‌گفتند. صدام به ایران حمله کرد تا خوزستان را بگیرد، ولی خیلی زود مجبور شد در شلمچه‌ش دژ بسازد تا از بصره دفاع کند.  میدان‌های مین، هر نوع مانع نظامی، خاک ریز، تونل و هر چه بتوان با آن جلوی پیش روی نیروی های زمینی ایران را گرفت در شلمچه به کار بردند. طراحان شرق و غرب پیچیده ترین  طرح هایشان را در شلمچه اجرا کردند و همه نوع آتش بار سبک و سنگین کار گذاشتند تا از موانع محافظت کنند. شلمچه به رغم مساحت کمش نقطه‌ای استراتژیگ و تاثیرگذار در جنگ و نزدیک ترین راه بصره بود و اتفاقات بسیاری در این سرزمین کم وسعت اتفاق افتاد. بسیاری از رزمندگان جنگ در شلمچه را تجربه کرده اند. منطقه عمومی شرق بصره در دوران جنگ همیشه اهمیت سیاسی و نظامی ویژه ای داشت و نزد فرماندهان و برنامه‌ریزان جنگ از مهم‌ترین مناطق عملیاتی  جبهه ها بود. سال های ابتدایی جنگ، تا قبل از آزادی خرمشهر، بارِ رسانه ای جنگ بر خرمشهر متمرکز بود و پس از آن بر شلمچه.

از خدا خواستم در جا شهید بشم

اما نحوه شهادت این فرمانده جانباز از زبان احمد موسوی این طور بیان شده است: نزدیک صبح حسین از قرارگاه آمد و به ما گفت: آماده باشید، باید فردا شب عملیات کنیم. صحبت‌هایی که در قرارگاه رد و بدل شده بود را عنوان کرد و بعد حرف‌هایی زد که برای ما تازگی داشت و تا آن موقع، حداقل جلوی ما از این حرفها نزده بود. می گفت: دیگه از خدا خواستم شهید بشم. اصلا هم دوست ندارم مجروح شم. از خود خدا خواستم درجا شهید بشم. چون نزدیک وضع حمل خانمش بود، در این باره گفت: اسم بچه‌مو هم گفتم، به شما هم میگم، اسمش رو مهدی بذارید. بعد نماز را خواند و خوابید.

حدود ساعت ۹:۳۰ صبح از خط بی سیم زدند و گفتند: بچه‌ها اینجا صبحونه می‌خوان. حسین همون طور که دراز کشیده بود، پرسید: مگه برای بچه های خط صبحونه نبردید؟ مسئول تدارکات گفت: چرا فرستادیم. اما آتیش زیاد بود، ماشین رو زدند. حسین گفت: بگید یه ماشین دیگه آماده کنند، هر موقع خواست بره، منو خبر کنید، کارش دارم. این بار تصمیم گرفتیم صبحانه را با ماشین پی ام پی که امنیت بیشتری دارد، به خط بفرستیم. نیم ساعت طول کشید تا ماشین دوم آمد. یک نفر آمد دم سنگر و گفت: ماشین صبحونه اومد. حسین بلند شد که برود، به او گفتیم: اگه کاری هست بگو ما بهش میگیم. بیرون گلوله بارونه. گفت: نه خودم باهاش کار دارم. از سنگر زد بیرون و ما سه چهارنفر هم دنبالش راه افتادیم. ماشین حدود ۲۰-۳۰ قدم با سنگر فاصله داشت. راننده ماشین تا حسین را دید، پیاده شد، بغلش کرد و همدیگر را بوسیدند. من در فاصله یک متری آنها بودم. حسین به راننده گفت: اگه می ترسی بیای، من خودم بشینم پشت فرمون! راننده گفت: نه این حرف ها چیه حاج حسین؟ در همین حین، گلوله‌ای  به فاصله یک متری حسین به زمین خورد و او بلافاصله روی زمین افتاد. رفتیم بالای سرش. درجا شهید شده بود. یک ترکش از پشت به قلبش خورده بود و ترکش ریزی هم به فکش. طوری آرام گرفته بود که انگار ۵۰ سال است خوابیده. به راننده هم چند ترکش خورد که فردای آن روز به شهادت رسید.

منابع:

زندگی با فرمانده، علی اکبر مزدآبادی

روایت شلمچه، جعفر شیرعلی‌نیا

*زهرا زمانی



منبع خبر

دستور ولاییِ «هاشمی رفسنجانی» برای شلمچه بیشتر بخوانید »