بقیع

توضیح درباره پرداخت هزینه حج از پول‌های آزادشده ایران در عراق


حج

نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت درباره پرداخت هزینه ارزی حج ایرانی‌ها از محل منابع ارزی آزادشده در عراق و محدودیت‌های زیارت قبرستان بقیع توضیحاتی داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالفتاح نواب، سرپرست حجاج ایرانی و نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت به همراه عباس حسینی، رییس سازمان حج و زیارت درحالی‌که از یکی هتل‌های محل اسکان زائران ایرانی در شهر مدینه بازدید کرد، به برخی از پرسش‌ها و دغدغه‌های زائران پاسخ داد.

نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت در پاسخ به سوال یکی از زائران درباره مطلب منتشرشده مبنی بر این‌که دولت ایران، پول‌های آزادشده در عراق را به هزینه سفر زائران اختصاص داده است، گفت: این مطلب به شکل نادرستی در رسانه طرح شده است؛ ایران از عراق از محل فروش برق و گاز پولی طلب داشت و عراق باید این پول را می‌پرداخت.

سازمان حج و زیارت نیز هزینه دریافتی از زائران برای سفر حج را به حساب بانک مرکزی واریز کرده بود تا آن را در قالب ارز دریافت کند، بانک مرکزی نیز ارز مورد نیاز هزینه زائران را از محل طلبی که از عراق دریافت کرد، اختصاص داد و آن را به عربستان منتقل کرد.

نواب یادآور شد: هزینه‌های حج امسال برای زائران با ارز ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومان محاسبه شده است و همچنان با تدبیر مسؤولان حج و زیارت هزینه‌های حج زائران ایرانی از مناسب‌ترین‌هاست. ‌

در ادامه این بازدید، یکی از زائران به تاخیر هشت‌ساعته یکی از پروازهای حج از ایران به سمت مدینه و اخلال در برنامه سفر زائران این پرواز اشاره کرد و درخواست برای طولانی شدن مدت زمان اقامت این زائران را مطرح کرد که نماینده ولی فقیه در حج گفت: با توجه به برنامه‌ریزی‌های صورت‌گرفته درباره اسکان زائران در هتل‌ها، اگر کاروانی یک روز بیشتر در مدینه بماند برای کاروان‌های بعدی که عازم مدینه می‌شوند، مشکل پیش می‌آید.

او در عین حال خطاب به مدیران حج گفت: البته اگر امکانی فراهم شد و یا برای پرواز کاروان بعدی تاخیر اعلام شد، تدبیر شود تا برای این کاروان مدت زمان تاخیر پرواز جبران شود.

نواب همچنین در پاسخ به درخواست زائران ایرانی برای تسهیل ورود به قبرستان بقیع اظهار کرد: در جلسات با مسؤولان عربستان این خواسته را مطرح و درخواست کردیم تدابیری اندیشیده شود تا زائران به درهای قبرستان بقیع دسترسی داشته و بتوانند از مسیرهای مختلف وارد آن و خارج شوند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

توضیح درباره پرداخت هزینه حج از پول‌های آزادشده ایران در عراق بیشتر بخوانید »

قابل اعتمادترین روایت‌ها از کربلا/ امام سجاد (ع) اولین هیئت‎دار امام حسین (ع) بود

قابل اعتمادترین روایت‌ها از کربلا/ امام سجاد (ع) اولین هیئت‎دار امام حسین (ع) بود


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس: ولی منصوریان؛ پژوهش، تحقیق و روشنگری مستند درباره ابعاد نهضت عظیم امام حسین (ع) در عاشورا بعد از گذشته بیش از ۱۴۰۰ سال هنوز ضروری به‌نظر می‌رسد چراکه این نهضت بزرگ اسلامی تاریخ و سرنوشت بشریت را تحت تاثیر قرار است و نمی‌توان کربلا را یک حادثه خاص برای مسلمانان و شیعیان تلقی کرد بلکه تمام جهان درباره آن به تفکر واداشته شده‌اند.

بخاطر همین تبیین عاشورا یک ضرورت تاریخی در تمام دوران است لذا زمینه گفت‌وگویی را با «محمدرضا سنگری» پژوهشگر مطرح عاشورایی فراهم آوردیم تا به چند سوال پیرامون این حادثه عظیم تاریخ بپردازیم که در ادامه می‌خوانید؛

دفاع‌پرس: درباره عاشورا و روایت‌های متعددی که از این نهضت بزرگ سوال وجود دارد؛ بسیاری نمی‌دانند اصلی‌ترین منابع و راویان عاشورا چه شخصیت‌هایی بوده‌اند لذا به‌عنوان مقدمه اشاره‌ای مستند به این موضوع بفرمایید که روایت‌های عاشورا از دست چه کسانی به دست ما رسیده است؟

نهضت حضرت اباعبدالله (ع) که کانون آن کربلا و به‌خصوص روز عاشورا است، واقعه‌ی است که حتی جزئیات آن برای ما بیان شده است. در مجموعه تاریخ اسلام، به‌ویژه سده اول تاریخ اسلام واقعه‌ی را نمی‌شناسم که به‌اندازه واقعه عاشورا اجزا و جزئیات آن به‌نوعی با نگاه مینیاتوری نسبت به آن صورت گرفته باشد.

سبب موضوع و دلیل اینکه این‌گونه نگاه به عاشورا و کربلا شده است، نخست این است که یک سنتی در جنگ‌های گذشته به نام واقعه‌نگاران وجود داشته است. یعنی در صحنه جنگ حضور پیدا می‌کردند و وقایع را از نزدیک می‌‎دیدند و می‌نوشتند و کسی به آن‌ها کاری نداشت. یعنی در صحنه‎ی جنگ کسی مزاحم آن‌ها نمی‌شد که درست به شیوه خبرنگاران امروزی بوده است.

نقش وقایع‌نگاران در روایت کربلا

در سپاه دشمن حضرت اباعبدالله الحسین (ع) یعنی سپاه عبیدالله بن زیاد در صحنه کربلا عمر بن سعد فرماندهی آن را برعهده داشت دو وقایع‌نگار وجود داشته‌اند که بخشی از مسائل مربوط به حادثه را آن‌‎ها بیان کرده‎اند. یکی از آن‌‎ها شخصی به اسم حلال بن نافع و دیگری حمید بن مسلم است که گزارشاتی از کربلا را مطرح کرده‌اند و همان‌جا در صحنه مطرح کرده‎اند.

آن‌گونه که از گزارشات این‌ها برمی‎آید حتی در لحظه شهادت امام (ع)، در کنار گودال قتلگاه ایستاده‎اند و یک به یک کسانی را که به امام (ع) ضربه می‎زنند را ثبت می‌کنند؛ حتی آن‎ها نوح سلاح که نیزه یا شمشیر و چگونگی ضربه و محل اصابت ضربه را دقیق مشخص می‌کنند و می‌گویند چه کسی تیر زده است و امام (ع) در آن شرایط چه حالتی و شرایطی داشت.

حمید بن مسلم روایت می‌کند: «به خدا قسم من در جنگ‌های مختلف شرکت‎ کرده‌ام و کسی را ندیده‌ام اینقدر زخم خورده باشد و چنین چهره آرامی داشته باشد»؛ او حتی نگاه امام (ع) را توصیف کرده است؛ بنابراین کسانی در سپاه دشمن بودند که واقعه‌نگاری می‎کردند و رویداد‌ها را ثبت می‌کردند و باید این گزارش را بعدا در کوفه به عبیدالله زیاد و سپس بعد‌ها برای یزید ارسال می‎کردند. کمااینکه بعد‌ها که سر‌ها را به سمت شام حرکت می‌دهند، کسی مثل «زحر به قیس جعفی» وجود دارد که قرار است او گزارش‌ها را به یزد بگوید و کمااینکه وقتی به آن‎‌جا می‌رسد گزارش می‌دهد و می‌گوید این اتفاقات افتاد و هرچند دروغ می‌گوید و کاملا معلوم می‌شود بخشی از آن چیزی که طرح می‎کند دروغ است و با واقعیت سازگار نیست، اما معلوم می‌شود کسانی گزارش‎گر بوده‌اند و مسوولیت تهیه گزارش دارند.

دفاع‌پرس: اشاره فرمودید به گزارش مجاهدت از‌گر‌های سپاه دشمن، اما در سپاه اباعبدالله (ع) در این زمینه چگونه بوده است، آیا در سپاه حضرت نیز چنین رویکردی وجود داشته است؟

در سپاه حضرت اباعبدالله (ع) نیز یک گزارش‌گر یا وقایع‌نگار وجود داشته است. شخصیتی که ما در سپاه حضرت (ع) داریم، شخصی به اسم «عقبه بن سمعان» است، او خود می‌گوید: «من از آغاز حرکت امام (ع) از مدینه تا کربلا و تا عصر روز عاشورا که همه یاران شهید شده بودند و دیگر کسی باقی نمانده بود، من کنار امام (ع) بودم»؛ که امام (ع) به او دستور می‌دهد از کربلا بیرون برود هرچند او اسرار می‌کند کنار امام (ع) باشد و شهادت را درک کند، اما امام (ع) فرمود: «نه؛ تو باید گزارش را به مردم و نسل‌های آینده برسانی». عاقبت «عقبه بن سمعان» می‌رود و دستگیر می‌شود و می‌گوید من کاره‌ای نبوده‌ام و او را رها می‌کنند.

اولین مقتلی که از کربلا نوشته شد

دکتر حجت‌الله جودکی مجموع ۱۱۳ روایت را از تاریخ طبری که یکی از منابع اصلی برای کسانی است که قصد دارند درباره واقعه عاشورا سخن بگویند استفاده می‌کنند، جمع‌آوری کرده است. اولین مقتل ما مقتل ابومخنف ماست که با فاصله اندگی پس از کربلا نگاشته شده است و ابومخنف کسانی را که در صحنه کربلا حضور داشته‌اند را دیده است و از زبان آن‌ها این واقعه را روایت کرده است.

به دلیل اینکه این مقتل وجود ندارد آقای دکتر جودکی ۱۱۳ روایت را از ابومخنف که در تاریخ طبری بوده را مستقلا جمع‌آوری کرده است و آن‎ها در تحت عنوان مقتل ابومخنف چاپ کرده است که یکی از کسانی که روای بوده «عقبه بن سمعان» است که تا بعداز ظهر روز عاشورا کنار امام (ع) بوده و روایات او کسانی که بوده‌اند قابل اعتناترین و قابل اعتمادترین و نزدیک‌ترین گزارش‌ها به حادثه کربلاست که ما می‎توانیم از آن‌ها بهره‌گیری و استفاده کنیم.

دفاع‌پرس: برای بسیاری سوال است چگونه مسائل کربلا به این اندازه جزیی و ریز بیان شده است، چه کسانی روای این اتفاقات است و آیا این راویان چقدر مورد اعتماد و اعتنا هستند؟
بخشی از این روایت‌ها را گزارش‎گران سپاه دشمن و بخش دیگر آن گزارش‌گر سپاه حضرت اباعبدالله (ع) آن را روایت کرده است. البته این‌ها تنها نیست و کسانی که در کربلا حضور داشته‌اند و باقی می‌مانند ۸۴ نفر بوده‌اند که البته وقتی این تعداد به کوفه می‎روند بخشی از آن‌ها در کوفه می‎مانند و تعداد اندکی به شام می‎روند که همین‌ها نیز از کربلا گزارش دادند.

مثلا در کوفه چهار نفر خطبه می‌خوانند؛ یکی از کسانی که خطبه می‎خواند حضرت زینب کبری (س) است؛ ایشان در خطبه خودشان گوشه‌هایی از کربلا را برای ما بیان می‎کنند و می‌فرمایند چه کار‌هایی کردند و چگونه به شهادت رساندند. حضرت فاطمه صغری دختر امام حسین (ع) گزارش می‌دهند و خطبه می‎‌خواند و مردم کوفه را سرزنش می‌کند، اما در همین خطبه خوانی و سخنرانی مختصر در کوفه، گوشه‌ای از حادثه را برای ما روشن می‌کنند. حضرت ام کلثوم خطبه می‌خوانند و امام سجاد (ع)؛ بنابراین کسانی که از کربلا آمده‎اند در کوفه و شام که وقتی مقابل یزید قرار می‎گیرند با او صحبت می‌کنند و می‌گویند شما این‌گونه عمل کردید و جنایات عبیدالله زیاد و دیگر جنایات کاران را مطرح می‌کنند.

البته قصه به اینجا ختم نمی‌شود و تعداد کاروانیان که اندک شده‎اند و امام سجاد (ع) می‌فرمایند: «ما ۱۲ نفر بودیم که ما را وارد کاخ یزد کردند»؛ همین افراد وقتی به مدینه باز می‎گردند کنار بقیع و کنار مزار نبوی گزارش می‌دهند و کربلا را مطرح می‎کنند و کنار کسانی که در کربلا بودند کسان دیگری هم هستند که گزارش‌هایی را که از حاضران در کربلا دریافت کردند را بعدا روضه و شعر می‌کنند و در کنار مزار پیامبر (ص) و بقیع آن را عرضه می‌کنند که یکی از آن‎ها حضرت ام البنین (س) مادر حضرت ابوالفضل (ع)، جعفر، عثمان و عبدالله است که چهار فرزند او در کربلا به شهادت رسیده است.

اینجا کسان دیگری نیز مثل سکینه (س) دختر اباعبدالله الحسین (ع) و دیگر افراد حاضر در کربلا و حتی کودک چهار یا پنج ساله‌ای که امام محمدباقر (ع) است و در کربلا حاضر بوده است گزارش می‎کند. بعضی از کسانی که باقی ماندند مثل رباب همسر اباعبدالله (ع) گزارش می‌کنند.

ابومخنف روایت شفاهی از کربلاست

فاطمه صغری (س) که دختر بزرگ امام حسین (ع) است براساس تحقیقات من بالای ۱۸ سال سن دارد، چون بعدا با حسن مثنی ازدواج کرده است او پسر امام حسن مجتبی (ع) است که در کربلا زخمی می‌شود و وقتی روز یازدهم قصد داشتند سر او را جدا کنند چشمانش را باز می‎کند و اسما خارجه نسبتی با مادر او دارد از فرماندهان سپاه عمر بن سعد است مانع قتل او می‌شود و او را به کوفه می‎برند و درمان می‎کنند و برمی‎گردد لذا حسن مثنی نیز یک گزارش‌گر از کربلاست. وقتی حسن مثنی به شهادت می‎رسد، چون او را نیز مثل پدرش مسموم کردند، همسرش فاطمه صغری روی مزار او در بقیع چادر می‌زند و حادثه کربلا را برای فرزندانش بازگو می‎کند؛ لذا گزارش‌های ما از کربلا بسیار است که از این طریق برای ما رسیده است؛ لذا بخشی از راویان در حادثه کربلا بوده‌اند و تجربه‌ی زیسته خودشان را به تعبیری بیان و گزارش می‎کنند که مثل حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) و امام محمدباقر (ع) افراد قابل اعتمادی هستند. اینجا کاتبان ما کسانی مثل ابومخنف هستند که روایت‌های شفاهی از کربلا را نگارش می‌کنند. چون مسئله خیلی بازتاب پیدا می‎کند و البته تصور دشمن چنین بوده است که ماجرا را تمام می‎کنند و واقعا در کربلا تصور چنین بود که همه چیز تمام شد و اگر ما نیز غروب کربلا حاضر بودیم قصه را تمام شده می‎دانستیم.

دو گروه می‌گویند همه چیز تمام شد یا باید همه چیز را تمام کرد. اینجا هم دشمن می‌‎گوید باید همه چیز را تمام کرد که حمید بن مسلم می‌گوید: «وقتی وارد خیمه امام سجاد (ع) شدیم؛ شمر گفت باید او را بکشید، چون امیر عبیدالله گفته است هیچ کس از این خانواده نباید زنده بماند»؛ حمید بن مسلم می‎گویند: «من گفتم او [اشاره به امام سجاد (ع)]در حال مردم است»، یعنی وضع امام سجاد (ع) به‌گونه‌‎ای بود که هر کس ایشان را می‎دید فکر می‎کرد چند لحظه دیگر تمام می‎کند. حمید بن مسلم و شبعث بن ربعی مداخله کردند و گفتند خودش می‌میرد و می‌گوید شمر از من پرسید تو کیستی و من از ترس اینکه بعدا در کنار عبیدالله زیاد من را معرفی نکند اسم خودم را مطرح نکردم که معلوم می‌شود کاتبان خیلی شناخته شده نبودند و گاهی اوقات پناه کار نگارش را انجام می‌دادند.

حمید بن مسلم اولین کسی است که همراه با خولی بن یزید اصبحی سَر امام حسین (ع) را به سمت دارالاماره عبیدالله بن زیاد می‌آورند که معلوم می‌شود که او که همراه خولی می‌آید در واقع آمده است تا گزارش بدهد و گزارش‌هایی که مکتوب بوده است و چادر ویژه برای نگارش داشتند را منتقل می‌کنند.

نقش قیام مختار در روایت‌های کربلا

پنج سال پس از کربلا در سال ۶۶ هجری قیام مختار رقم می‌خورد که یک‌‎سال و نیم بیشتر این نهضت طول نکشید، اما شخص مختار نیز اطلاعات می‎گیرد. یعنی هرکدام از جنایت‌کاران را که دستگیر می‌کند از آن‌ها گزارش می‌گیرد که در کربلا چه کرده‌اند و یا از کسان دیگری که بوده‌اند سوال می‌‎کند که این‎ها در کربلا چه کرده‌اند. فرضا از حکیم بن طفیل طایی سنبسی که از قاتلان حضرت ابالفضل عباس (ع) بود، بخشی اطلاعات می‌گیرند؛ بنابراین از چند مرجع و منبع اطلاعات از کربلا دریافت می‌شود؛ یکی کاتبان است. دوم بازماندگان کربلاست که بعدا در مدینه کربلا را با برپایی مجلس، گزارش می‌دهند.

دفاع‌پرس: درباره نوع عزاداری برای حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و اولین هیئات عزاداری برای ایشان آیا از ائمه علیهم السلام چیزی در دست است؟
بله؛ اولین هیئات‌دار امام حسین (ع)، امام سجاد (ع) بوده است. ایشان کنار بقیع مجلس برپا می‎کند و حتی غذا تهیه می‌کنند تا کسانی که در این جلسه اشک می‌ریزند توان اشک ریختن داشته باشند. حتی درباره اینکه نوع غذا چه باشد نیز مطالبی است. شکل برگزاری مجالس و نوع غذایی که حضرت سجاد (ع) تهیه کرده است همگی موجود است که نشان می‌دهد گزارش‌ها در مدینه نیز مطرح می‌شود و کسانی آن‎ها را می‎نویسند.

مقتل‌هایی که از کربلا به دست ما نرسید

بعضی از جنایات‌کاران کربلا نیز بعد‌ها گزارش‌هایی طرح می‌کنند یا به دیگران می‌گویند «من در کربلا دیدم که شخصی چنین تیر زد و طرف مقابل را به شهادت رساند»؛ آن طرفی که این سخن را شنیده است می‌گوید متوجه شدم خودش بوده است، اما نخواست بگوید من بودم؛ لذا این همه جزئیات از کربلا به این روش‌ها به دست ما رسیده است که در برخی از کتاب‌ها با فاصله خیلی کم نوشته شده و برخی کتاب‌های دیگر از بین رفته است چراکه بسیار مقتل‌ها با فاصله کمی از عاشورا نوشته می‌شود، اما متاسفانه این مقاتل در دست ما نیست، اما بخشی از اطلاعات این مقتل‌ها در قرن‌های پنجم و ششم نقل شده است که تاریخ طبری و مقتل خوارزمی و دیگر کتاب‌ها نمونه آن بود.

دفاع‌پرس: در برخی از مقاتل مثل طبری که از اهل سنت هستند چگونه به حرف آن‌ها توجه و اعتما و اعتماد صورت می‌گیرد؟
این یک نکته مهم است که آیا ما می‌توانیم همه گزارش‌های کربلا را قبول کنیم یا اگر دو گزارش وجود دارد که احیانا این گزارش‌ها در تعارض باشند ما باید چکار کنیم که این راه‎کار دارد. یک راه کلی که مخصوص عاشورا نیست بلکه در تمام روایات مطرح است از شیوه اسناد و سند و زنجیره روایت بهره گرفته می‌شود که مشخص می‌شود کسانی که یک روایت را مطرح کرده بودند چه کسانی بودند و آیا قابل اعتماد هستند یا نه. راه دیگر، راه درایت است که با استدلال‌ها و زمینه‌هایی که تدارم می‌بینیم به نتیجه میرسیم که به «علم درایت» معروف است.

صحت روایت‌های کربلا از طریق استدلال عقلی

مثلا شخصی مانند فاضل دربندی که شخصیت بسیار بزرگ و فقیه و عالم بوده است در کتاب «اسرار الشهاده» روایت می‌کند که حضرت ابوالفضل العباس (ع) ۲۵ هزار نفر را در کربلا کشته است و برای امام حسین (ع) تا نزدیک به یک میلیون کشته را روایت کرده است و ما برای صحت آن به واقعیت تاریخی آن روزگار مراجعه می‌کنیم و در می‌یابیم همه حاضران در کربلا از کوفه بوده‎اند و آیا کوفه می‌توانسته چنین جمعیتی داشته باشد لذا استدلال عقلی می‎کنیم.
ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قابل اعتمادترین روایت‌ها از کربلا/ امام سجاد (ع) اولین هیئت‎دار امام حسین (ع) بود بیشتر بخوانید »

ماجرای بایکوت خبری «تخریب بقیع» توسط رضاخان

ماجرای بایکوت خبری «تخریب بقیع» توسط رضاخان



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، تخریب بقیع، به معنای خراب کردن آرامگاه‌ها و بناهای مذهبی و تاریخی قبرستان بقیع در مدینه است؛ وهابیان دو بار، در سال‌های ۱۲۲۰ و ۱۳۴۴ قمری با بدعت شمردن بنای قبور و زیارت، به تخریب اماکن و بقعه‌های بقیع پرداختند. تخریب بقیع اعتراضات شدیدی را در کشورهای مسلمان از جمله ایران برانگیخت. بسیاری از شیعیان، هر سال در هشتم شوال که با عنوان یوم الهدم شهرت یافته، مجالسی برگزار می‌کنند و به مرثیه‌خوانی و یادآوری حادثه تخریب بقیع می‌پردازند.

حاصل تلاش این گروه، ساخت سلسله مستندهایی به‌نام‌های «بهشت ماندنی است» و «پنجره‌های بهشت»، «پنجره فولاد بهشت»، «پایان یک سکوت» و ساخت دو موشن گرافیک به نام‌های «داستان تخریب بهشت» و «آخرین روز فروردین» بود که طی چند سال گذشته همواره از شبکه‌های سیما پخش شدند که با استقبال بسیار خوبی از سوی نهادهای فرهنگی و مخاطبان عمومی همراه بود. در مستند «پنجره‌های بهشت» برای اولین بار مجموعه‌ای از اسناد مستند نسبت به این رویداد تاریخی به نمایش درآمده است. کارگردان مستند «پنجره‌های بهشت» در بخشی از سخنان خود درباره اسناد این فیلم گفت: در تحقیقات خود درباره مستند بهشت بقیع، به ۳ هزار سند اختصاصی دست یافتیم که این اسناد از ایران، افغانستان، عربستان، هندوستان و دولت عثمانی سابق بود. همچنین از دستاوردهای دیگر این پژوهش برپایی نمایشگاهی با عنوان «بهشت بقیع» بود که طی چند دوره در حوزه هنری و برخی سالن‌های فرهنگی هنری برپا شد.

بیشتربخوانید:

چرا بقیع هنوز بازسازی نشده است؟

طی گفت‌وگویی که قبلاً با احمد ابراهیمی عضو این ستاد مردمی داشتیم، به وجود ۳ هزار سند اختصاصی درباره «تخریب بقیع» و نشانه‌هایی از ردّپای انگلیس در تخریب بقیع اشاره شده بود و اکنون در ادامۀ گفتگوهای قبلی، به اسنادی تاریخی مبنی بر جایگاه ایران در دوره پهلوی اول دربارۀ تخریب بقیع اشاره می‌کند. مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

 شما کاری تحقیقی با عنوان «آخرین روز فروردین» انجام دادید که در قالب موشن‌گرافی از شبکۀ سیما پخش شد. در این باره توضیح می‌دهید.

ماجرای آخرین روز فروردین، به ۳۱ فروردین ۱۳۰۵ شمسی باز می‌گردد که مصادف هشتم شوال ۱۳۴۴ هجری قمری یعنی سالروز تخریب بقیع است. در این تحقیق، منابع متعددی بررسی شد و کار دقیق پژوهشی روی آن صورت گرفت. دو کتاب هم در این زمینه پایۀ کار قرار گرفت. این دو کتاب به تازه‌گی به فارسی ترجمه شده است. اولین کتاب با عنوان «قزاق» از دکتر شالچی است. قزاق لقبی است که برای رضاشاه پهلوی به کار می‌رفت. این کتاب بر مبنای اسناد وزارت خارجۀ فرانسه است. کتاب دیگر دربارۀ اسناد ایران و آمریکا بود. این کتاب دربارۀ تغییر سلسلۀ قاجار به پهلوی بر اساس اسناد وزارت خارجۀ آمریکا است.

نکتۀ جالب اینجاست که دولت آمریکا و فرانسه به تازه‌گی اجازۀ انتشار این اسناد را داده‌اند و در عین حال دکتر شالچی از دولت انگلیس گلایه کرده که چرا اسناد خود را طی سال‌های ۱۳۰۰ تا حدود ۱۳۱۰ شمسی منتشر نکردند؛ همان تاریخی که به بازۀ تخریب بقیع که در سال ۱۳۰۵ است، باز می‌گردد. انگلیسی‌ها قصد دارند این اسناد را تا ۳۰ سال بعد هم منتشر نکنند.

ماجرای حمله به مکه و مدینه

بر این اساس که تراز و معیارمان سال ۱۳۰۵ هجری شمسی است، به بررسی اسناد پرداختیم تا به ردی از اولین اسناد تاریخی تخریب بقیع دست یابیم. اولین سندی که دیدم، ۲۷ اسفند ۱۳۰۳ یعنی دو سال قبل بود. در این روز، «سید محمد الحسینی» رئیس شورای عالی شرعی فلسطین از طریق «علی اکبرخان بهمن» نمایندۀ سیاسی ما در مصر نامه‌ای به وزارت خارجه می‌زند. او به شدت پیگیر بوده تا موضوع حجاز را پیگیری کند. نامه به وزارت خارجه می‌رود و آقای الحسینی از دولت ایران برای مشارکت در پایان دادن جنگ بین وهابی‌ها و دولت حجاز درخواست کمک می‌کند. وهابی‌ها در این تاریخ قصد داشتند شهرهای مکه و مدینه را تصرف کنند. در اخبار داریم فقط به شهر جدۀ ۵ هزار توپ شلیک شده بود. این در زمانی است که شرفای مکه و کسانی که از سوی دولت عثمانی به عنوان دولت حجاز، مسئول حمایت و حفاظت از حرمین بودند، در عربستان و حجاز مستقر بودند و وهابی‌ها سعی داشتند این شهرها را تصرف کنند. این اولین سند است.

ببینید:

عکس/ ماکت تجسمی حرم‌های مطهر ائمه بقیع

پس از این، یعنی در تاریخ ۱۹ اردبیهشت ۱۳۰۴ برابر با ۱۵ شوال ۱۳۴۳ ه. ق، سفیر ما در کنسولگری جده، نامه‌ای را به وزارت خارجه می‌زند و از استیلا و تصرف وهابیون در مکه صحبت می‌کند و آنجا عنوان می‌کند وهابیون به مقابر مکه جسارت می‌کنند و قصد دارند خانۀ محل ولادت رسول الله صلی الله علیه و آله را تخریب کنند.

واکنش دولت ایران دربارۀ خطر تخریب بقیع

 عکس‌العمل حکومت ما در آن زمان چگونه بود؟

متأسفانه این نامه هیچ‌گونه عکس‌العملی را از سوی وزارت خارجۀ ما به همراه ندارد. این در ایامی است که رضاشاه به عنوان ریاست عالیۀ کل قوا و ریاست وزرا و شاه مملکت هم احمدشاه قاجار است. شاهی که شدیداً دچار ضعف در زمامداری و پادشاهی است و عملاً همه‌کارۀ کشور رضاشاه است. احمدشاه هم بنا به دلایلی به فرانسه گریخت و سبب شد سلسلۀ قاجار به کلی منقرض شود.

پس از این، نامه‌ای از سوی کنسولگری ما در حجاز نگاشته می‌شود و تقاضا می‌شود ایران در این موضوع ورود کند، اما باز هم پاسخی به این نامه داده نمی‌شود. کارشناسان و کارمندان وزارت خارجه در ۳۰ فروردین ۱۳۰۴ گزارشی تهیه می‌کنند و در آنجا به این نتیجه می‌رسند که ایران با اعزام یک مأمور، در خصوص پایان دادن به جنگ بین وهابی‌ها و دولت حجاز وساطت کند، با این ایده که به حرمین جسارت نشود؛ جالب است که وزیر خارجۀ ما در حاشیۀ نامه نوشته است:

«بنا بر ملاحظاتی فعلاً مقتضی ندانسته تا تصمیمی دربارۀ این موضوع گرفته شود»

فردای همین روز، «علی اکبرخان بهمن» را که پیگیر این قضیه بود، تغییر می‌دهند؛ یعنی کار به جایی می‌رسد که نمایندگان سیاسی ما را تغییر می‌دهند و «غفارخان جلال‌السطنه» را که قبلاً سفیر ما در ایتالیا بود، جایگزین او در مصر می‌کنند. تا اینکه خبر اصلی می‌رسد. ۵ شهریور ۱۳۰۴ برابر با ۷ صفر ۱۳۰۴ خبرگزاری برلن از آلمان تلگرافی را با این مضمون منتشر می‌کند:

«از منابع موثقه اطلاع حاصل شده است که وهابی‌ها به سمت مدینه حمله‌ور شده‌اند. گلوله‌باران شروع شده و در نتیجه خرابی‌های بسیاری به بار آمده است. گنبد مسجد بزرگی که مدفن پیغمبر است، آسیب دیده و مسجد حمزه عموی ایشان هم خراب شده است.»

این خبر نشان می‌دهد در تاریخ ۵ شهریور ۱۳۰۴ شهر مدینه محاصره شده، مردم تحت محاصره هستند و حرم حضرت حمزه سلام‌الله علیه که بیرون شهر مدینه و حصار است، کاملاً تخریب کرده‌اند.

پس از انتشار این خبر، آیت الله مدرس با رضاشاه دیداری می‌کند و پیگیر موضوع می‌شود. برای همین، رضاشاه در مجلس شورای ملی حضور می‌یابد و سخنرانی می‌کند. او در قسمتی از صحبت‌های خود خطاب به نمایندگان مجلس می‌گوید:

«در این موقع اگر صلاح بدانید، از سوی مجلس کمیسیونی تشکیل شود که با موافقت نظر دولت به این کار رسیدگی کند»

رضاشاه قید می‌گذارد که دولت باید در این قضیه دخالت داشته باشد. اگر موافقت کردیم، این کار را انجام دهید. او عملاً درگیر این بود که حکومت قاجار را از بین ببرد و خودش پادشاه شود.

ردپای بهائیان در معرفی رضاشاه به انگلیسی‌ها دربارۀ پادشاهی ایران

 آیا در این بازۀ زمانی ردپایی از دولت انگلیس دیدید؟

خبری موثق داریم در آن سال‌ها «اردشیر ریپورتر» که از جاسوس‌های شناخته‌شدۀ انگلیس در ایران بود، از سوی دولت بریتانیا مأموریت می‌یابد که یک فرد نظامی، قلدر و ضد دین را که با تشیع اثنی عشری مخالفت دارد، برای پادشاهی ایران معرفی کند و دولت انگلیس هم از او حمایت کند. او جلسه‌ای را در منزل «حبیب‌الله هویدا» یا عین‌الملک برگزار می‌کند و از او کمک می‌خواهد. عین‌الملک از بهائیان شناخته‌شدۀ آن زمان بود. خود اردشیر هم بهایی بود. پدر و پدر بزرگ حبیب‌الله هویدا از سلسله و حلقۀ اولیۀ بهائیان در آن زمان بود. حتی پسرش در دولت پهلوی دوم حضور دارد. اوایل انقلاب او اعدام شد. حبیب‌الله شخص رضاشاه را معرفی می‌کند و می‌گوید فردی قزاق و قلدر است که هیچ اعتقادی به تشیع ندارد. خبر این اتفاق نهایتاً به ژنرال «آیرون ساید» نمایندۀ نظامی دولت انگلیس در ایران می‌رسد و ایشان حمایت جدی می‌کند. چند جلسه با رضاشاه در قزوین برگزار می‌کند و به او تأکید می‌کند به هیچ عنوان مخالف نظرات انگلیس، اقدامی انجام ندهد و نهایتاً به پادشاهی معرفی می‌شود.

نکتۀ مهم اینجاست که رضاشاه درگیر این بود که نهایتاً خودش را بتواند به عنوان پادشاه قرار دهد و سلسلۀ قاجار را از میان بردارد.

بایکوت خبری تخریب بقیع به دلیل مراسم تاجگذاری رضاشاه

در چهارم اردیبهشت ۱۳۰۵ مصادف با ۱۲ شوال ۱۳۰۴ روز تاجگذاری رضاشاه است. بر اساس اسناد، از ۶ ماه قبل، تمام دولت درگیر برپایی هرچه بهتر این مراسم است. چهار روز قبلش، بقیع تخریب شده بود. رضاشاه برای آنکه بتواند به اهداف خود برسد و مزاحمی برای کار خود نداشته باشد، به هیچ عنوان اجازه نمی‌دهد موضوع تخریب بقیع رسانه‌ای شود. سانسور خبری به شدت حاکم بود. به قدری این سانسور قوی بود و پلیس مخفی پهلوی که عملاً تربیت‌یافتۀ دولت انگلیس بود، قوی کار کرد که علما به هیچ وجه از موضوع تخریب اطلاع ندارند. این سانسور به حدی است که پس از حدود ۳۵ روز تأخیر از شهر نجف عراق آیت‌الله ابوالحسن اصفهانی و آیت‌لله محمدحسین غروی نائینی تلگرافی به علمای ما از جمله امام جمعه خویی و سیدمحمد بهبهانی زده می‌شود که چرا نشستید؟ بقیع تخریب شده است. متن نامه به این صورت است:

«قاضی وهابی به هدم قبه و ضرایح مقدسۀ ائمۀ بقیع حکم داده؛ هشتم شوال تخریب شروع شده و معلوم نیست پس از آن چه شده. با حکومت مطلقۀ چنین زنادقۀ وحشی به حرمین، اگر از دولت علیه و حکومت اسلامیه، علاج عاجل نشود، عَلی الإسلام و السلام. یعنی فاتحۀ اسلام خوانده است.»

جالب است بر اساس متن نامه، مشخص می‌شود باز هم علمای نجف به این اعتماد نرسیدند که تخریب صورت گرفته است. نشان می‌دهد که هم وهابی‌ها و هم بهائیان ایران تمام تلاش‌شان را انجام دادند تا این اتفاق حداقل در زمان خودش رسانه‌ای نشود. فردای این روز حاج میرزا یحیای امام جمعۀ خویی تمام جرائد را به خانۀ خود دعوت می‌کند و از آن‌ها درخواست دارد که این موضوع را پیگیری کنند. نهایتاً کمیسیونی تشکیل می‌شود که بعدها با عنوان کمیسیون حرمین شرفین شناخته می‌شود. اعضای آن، امام جمعۀ خویی، سیدمحمد بهبهانی، امام جمعۀ تهرانی، سید حسن مدرس، جمال‌الدین، معتمدالملک، مستوفی الدوله و برخی دیگر، از اعضای کمیسیون بودند.



منبع خبر

ماجرای بایکوت خبری «تخریب بقیع» توسط رضاخان بیشتر بخوانید »

چرا بقیع هنوز بازسازی نشده است؟

چرا بقیع هنوز بازسازی نشده است؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، با تخریب قبور منور ائمه بقیع در هشتم شوال سال ۱۳۴۴ هجری قمری توسط آل سعود، جهان اسلام علیه این اقدام شنیع برخاست و بعد از مدتی «عبدالعزیز بن سعود»، پادشاه وقت عربستان در واکنشی اجازه مشخص کردن قبور ائمه بقیع را داد.


بقیع در سال ۱۲۹۶ ؛ قبل از تخریب توسط وهابیون سعودی

در گزارشی درباره نحوه و دلیل تخریب قبرستان بقیع توسط وهابیون، به اشتیاق ایرانیان برای بازسازی بقیع نیز که در سامانه فارس من نیز مطرح شده بود، اشاره کردیم. ( اینجا  و اینجا بخوانید) اما چه شد که پادشاه سعودی که خودش از عوامل تخریب بقیع بود و حتی مدتی سکوت اختیار کرده بود و به خاطر این اقدام وهابیون از مسلمانان عذرخواهی هم نکرد، مجوز زیارت بقیع را مجدد صادر کرد و اکنون قبور ائمه اطهار (ع) در بقیع نیز پس از تخریب قابل شناسایی است؟

لحظاتی از زیارت ائمه اطهار در بقیع همزمان با غفلت سعودی‌ها

پس از تخریب بقیع، اعتراض‌های عمومی در جهان اسلام صورت گرفت و حتی حوزه‌های علمیه و برخی بازارهای کشورهای اسلامی همچون ایران و عراق چند روز تعطیل شد. در آن دوران سیدابوالحسن اصفهانی و میرزا حسین نائینی تخریب بقیع را به سایر علما در تهران اطلاع‌رسانی کردند و علمای ایران و نجف با هم برای جبران این خسارت و توهین به اماکن مقدس اسلام آن هم در شهر پیامبر (ص) جلساتی برگزار کردند تا اینکه پس از یک سال تصمیم به پیگیری این ماجرا می‌گیرند.

چرا بقیع هنوز بازسازی نشده است؟
بقیع قبل از تخریب توسط وهابیون

 پادشاه سعودی چگونه با ازسرگیری زیارت بقیع و پاکسازی خرابه‌ها پس از تخریب موافقت کرد؟+ سند

پس از تخریب بقیع یک سال حج تمتع برگزار نشد و در عربستان هم ناآرامی‌هایی وجود داشت و نبود امنیت برای حضور مسلمانان در مکه مکرمه و همچنین اعتراض به اقدام سعودی‌ها، موجب شد تا حج برگزار نشود. اما یک سال پس از تخریب بقیع توسط وهابیون، یعنی در سال ۱۳۴۵ هجری قمری علامه «محمدحسین حائری اصفهانی» معروف به «صاحب الفصول» بعد از سفر به کربلا و زیارت امام حسین (ع) به سوریه می‌رود که در آنجا سفیر عربستان که متوجه حضور این فرد بانفوذ در بین علمای آن دوران می‌شود، به ملاقات او می‌رود و سفر حج تمتع را برای مسلمانان سفری ایمن عنوان می‌کند و از صاحب الفصول دعوت می‌کند که به حج مشرف شود که در آن زمان صاحب الفصول به حج می‌رود و اعمال حج را با امنیت به جا می‌آورد.

چرا بقیع هنوز بازسازی نشده است؟

پس از پایان حج، «عبدالعزیز بن سعود» پادشاه وقت عربستان که به خوبی از بلاغت کلام و نفوذ علامه مطلع بود، از او دعوت می‌کند و در ملاقاتی که بین آنها صورت گرفت، علامه به پادشاه وقت عربستان می‎‌گوید که می‌خواهم قبرستان بقیع را بازسازی کنم. پادشاه عربستان هم از این صحبت علامه شگفت‌زده و متعجب می‌شود که صاحب الفصول از پادشاه درخواست می‌کند تا قبور ائمه بقیع و مرز بقیع را مشخص کند و زیارت بقیع برای مسلمانان برقرار شود.

چرا بقیع هنوز بازسازی نشده است؟
موافقت پادشاه سعودی با مشخص کردن قبور ائمه بقیع و زیارت آن

جانمایی قبور ائمه (ع) در بقیع پس از تخریب

عبدالعزیز هم این درخواست علامه را می‌پذیرد و در نتیجه این درخواست مکتوب شد و به عنوان سند اجازه زیارت بقیع و بازسازی آن مورد توجه مسلمانان جهان قرار گرفت. علامه نیز در همان سفر به مدینه می‌رود و با کمک گروهی از مسلمانان ایران و عراق به بقیع مشرف شده و در کنار مشخص کردن مرز بقیع، دور مزار امامان مدفون در بقیع را سنگ‍چین می‌کند تا مزار امام حسن مجتبی (ع)، امام سجاد (ع)، امام باقر (ع) و امام صادق (ع) مشخص باشد و اکنون نیز شیعیان با همان سنگ‌هایی که در کنار قبور ائمه بقیع جانمایی شده، آنجا را می‌شناسند.

چرا بقیع هنوز بازسازی نشده است؟

صاحب الفصول یک کپی از این سند را به سازمان ملل و یک کپی دیگر آن را به جامعةالازهر مصر ارسال و اجرای این سند را در سال‌های بعد برای زائران اسلام پیگیری کرد تا سعودی‌ها نتوانند جلوی زیارت قبور بقیع را از مسلمانان بگیرند.

موافقت پادشاه عربستان برای ساخت سایه‌بان قبور ائمه مدفون در بقیع

بعد از آن نیز در سال ۱۳۳۰ شمسی «سیدمحمدتقی آل‌احمد طالقانی» که از خویشاوندان جلال آل احمد بود به نمایندگی از مراجع شیعه به عربستان می‌رود و درخواست ساخت سایه‌بانی بر قبور ائمه بقیع را مطرح می‌کند که پادشاه وقت عربستان نیز این درخواست را مورد موافقت قرار می‌دهد، اما تاکنون نه تنها بقیع بازسازی نشده، بلکه حتی سایه‌بانی نیز بر بالای قبور ائمه بقیع ساخته نشده است.

چرا بقیع هنوز بازسازی نشده است؟
آل سعود قبور ائمه بقیع را به بهانه حرمت زیارت قبور تخریب کردند، اما بر مزار جرج واشنگتن رفته و دسته گل بر آن گذاشتند!

سعید نجاتی، مسؤول بقیع پژوهی پژوهشکده حج و زیارت درباره تخریب بقیع و اتفاقات پس از آن در گفت‌وگو با فارس اینگونه روایت می‌کند: بقیع در سال ۱۳۳۴ هجری قمری در دوره اول تسلط سعودی‌ها بر حرمین، تخریب شد و پس از آن سال دولت سعودی با افراط گرایان وهابی چالش جدی داشت. بعد از تخریب بقیع، گروه‌هایی به عربستان رفتند تا پادشاه سعودی هم این اهانت وهابیت به اماکن مقدس مسلمانان را محکوم کند. اما با توجه به موقعیت این کشور، پادشاه سعودی هیچ‌گاه از این اقدام شنیع وهابیون در کشورش از مسلمانان عذرخواهی نکرد.

چرا بقیع هنوز بازسازی نشده است؟

چرا سعودی‌ها موافقت با احداث سایه‌بان در بقیع را انکار کردند؟

صاحب الفصول در دیدار با پادشاه سعودی توانست زیارت بقیع را احیا و مزار ائمه بقیع را نیز مشخص سازد و حتی آثار خرابی‌ها در این مکان مقدس را پاکسازی کند. پس از آن همچنان علمای اسلام برای بازسازی بقیع در تلاش بودند و حتی در سفر به عربستان خواستار بازسازی آن بودند، اما هیچ کدام از دیدارها به نتایج مطلوبی نرسید تا اینکه در سال ۱۳۳۰ شمسی «سیدمحمدتقی آل‌احمد طالقانی» به همراه چند نفر از افراد بانفوذ به نمایندگی از مراجع و علمای اسلام در سفر به عربستان و دیدار با «عبدالعزیز» خواستار ساخت سایه‌بان بالای قبور ائمه بقیع شدند و پادشاه وقت عربستان نیز با آن موافقت کرد و مقرر شد تا سایه‌بانی روی قبر ائمه احداث شود.

چرا بقیع هنوز بازسازی نشده است؟

خبر وعده سفیر عربستان  و پادشاه سعودی برای ساخت سایه‌بان برای قبور ائمه بقیع به سرعت در مطبوعات عراق و ایران منتشر شد. این انتشار خبر باعث شد افکار عمومی وهابیون افراطی واکنش نشان داده و اجازه این اقدام را به دولت سعودی ندهند. بر همین اساس، نظام رسمی سعودی هر گونه مرمت بقیع را و حتی وعده‌هایی را که در آن جلسه مطرح شده بود، انکار کردند.

همچنان با گذشت حدود یک قرن از تخریب بقیع، این مکان مقدس غریب است و سعودی‌ها اجازه ساخت بقیع را به هیچ کسی نمی‌دهند. حتی در گزارش‌هایی سعودی‌ها در دیدار با علمای ایرانی موافقت با ساخت بقیع را در صورت مشخص شدن قبر حضرت زهرا (س) اعلام کردند که البته مستندات آن هنوز در حال بررسی است.

چرا بقیع هنوز بازسازی نشده است؟

 در برهه‌ای نیز عربستان زیارت قبور بقیع را ممنوع کرد که این اتفاق پس از درگیری زائران ایرانی با شرطه‌های سعودی اتفاق افتاد و محدودیت‌هایی همچنان نیز در این مکان مقدس توسط وهابیون صورت می‌گیرد که بر اساس سندی که به مُهر پادشاه سعودی رسیده است، نباید چنین ممنوعیت‌هایی اعمال شود.

چرا بقیع هنوز بازسازی نشده است؟

 با توجه به اقدامات اخیر عربستان برای بازسازی اماکن تاریخی و احیای آثار باستانی و همچنین چشم‌انداز ۲۰۳۰ برای جذب توریست مذهبی و از همه مهمتر فاصله گرفتن سعودی‌ها از نگاه افراطی‌گرایان وهابی، به نظر می‌رسد که سعودی‌ها هم برای منافع اقتصادی که شده به فکر بازسازی بقیع باشند.

مسلمانان به ویژه شیعیان همواره از این اقدام سعودی‌ها پس از گذشت حدود یک قرن همچنان نگران و در دل آرزوی ساخت بقیع را دارند و حتی برنامه‌هایی برای بازسازی آن در ذهن می‌پرورانندغ چرا که نگرانی مسلمانان از فراموشی تخریب بقیع، تکرار چنین اقداماتی از سوی دشمنان اسلام است. به عقیده بسیاری از علمای اسلام، پرچم بقیع می‌تواند عاطفه مسلمانان را در کنار عقلانیت پیوند دهد تا ریشه سلفی‌گری و وهابیون را که موجب شکل‌گیری داعش شدند، خشک کند.

 امید است که روزی مسلمانان به ویژه شیعیان بقیع را از نو بسازند و بارگاه ائمه مدفون در بقیع، همچون حرم سایر ائمه اطهار (ع) مملو از عاشقان اهل بیت (ع) باشد.

انتهای پیام/

منبع: فارس



منبع خبر

چرا بقیع هنوز بازسازی نشده است؟ بیشتر بخوانید »