بمباران شیمیایی

میراث جنگ شیمیایی و نفس‌هایی که هنوز تیر می‌کشد

میراث جنگ شیمیایی و نفس‌هایی که هنوز تیر می‌کشد


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: در دل تاریخ پرتلاطم خاورمیانه، جایی که باد‌های اقلیم چهار فصل با ناله‌های دردناک آمیخته می‌شود، جنایتی فراموش‌ناشدنی رخ داد که زخم‌هایش هنوز بر تن ایران عزیز تازه هست. رژیم بعث عراق، با دستان آلوده به سلاح‌های شیمیایی، بر پیکر این سرزمین کهن ضربه‌ای وارد کرد که روح ملت را آزرد.

بر اساس مقاله‌ای که در سال ۲۰۱۴ در فصلنامه «Chinese Journal of Traumatology» منتشر شده، حملات شیمیایی که از ۲۳ دی ماه سال ۱۳۵۹ آغاز شد و تا پایان جنگ تحمیلی در دی ماه ۱۳۶۶ ادامه یافت، مورد بررسی و کاوش عمیق قرار گرفته هست. این روایت، تنها محدود به آمار و ارقام نیست، بلکه قصه‌ای از رنج و مقاومت هست؛ جایی که هر عدد، نمادی از زندگی‌های هست که در هم شکست.

در ۲۳ دی سال ۱۳۵۹ زمانی که جهان هنوز از خواب غفلت بیدار نشده بود، ارتش عراق نخستین بمب‌های شیمیایی را بر حلبچه در جنوب غربی ایران فرو ریخت. این آغاز راهی تاریک و خون‌آلود بود که عراق با استفاده از گاز‌های اعصاب (NAs) و خردل گوگردی (SM) آن را هموار کرد. در ابتدا، حملات محدود بود، اما بمباران‌ها از مرداد سال ۱۳۶۲، با رفع مشکلات فنی بمب‌ها، شدت گرفت و تا دی ماه ۱۳۶۶ ادامه یافت. 

ایران بیش از پنج سال زیر باران مرگبار این سموم قرار گرفت. در اسفند ۱۳۶۳، عراق حجم عظیمی از این بمب‌های شیمیایی را علیه نظامیان و غیرنظامیان ایرانی به کار برد، جایی که ابر‌های زردرنگ خردل، هوا را مسموم می‌کرد و نفس‌ها را به شماره می‌انداخت.

شهر سردشت، یکی از شهر‌های کردی در شمال غربی ایران، در تیر ماه سال ۱۳۶۶ و خرداد سال ۱۳۶۷ هدف بمب‌هایی با وزن ۲۵۰ کیلوگرم از گاز خردل قرار گرفت و ۸ هزار و ۲۵ نفر از ۱۲ هزار نفر ساکن آن منطقه مجروح شده و ۱۳۰ نفر جان باختند. این جنایت به گفته کارشناسان سازمان ملل نمادی از خشونت هدفمند و برنامه‌ریزی شده بود.

در بهمن سال ۱۳۶۶ اشنویه هدف حملات شیمیایی رژیم بعث قرار گرفت و در پی آن، ۲ هزار و ۶۸۰ غیرنظامی مجروح شدند. تقویم مرگ، از جنوب تا شمال ایران را در بر گرفت و بیش از ۲۰ هزار شهید و ۴۰۰ هزار مجروح بر جای گذاشت؛ مجروحانی که نیازمند مراقبت‌های طولانی‌مدت بودند.

کشتار وحشیانه رژیم بعث عراق در میدان‌های نبرد نیز رخ نشان داد و گاز‌های اعصاب رزمندگان را در کمتر از ۳۰ ثانیه به شهادت می‌رساند. پژوهشگران گزارش می‌دهند که حدود ۱۰۰ هزار ایرانی به دلیل آلودگی به این گاز‌های شیمیایی، تحت درمان قرار گرفته‌اند، اما با این وجود تخمین زده می‌شود که حدود ۲۵ هزار غیرنظامی به عنوان مجروح شیمیایی شناسایی نشده باشند. 

گاز خردل، با نرخ کشندگی حاد ۲ تا ۳ درصد، درصد کشندگی کمتری دارد، اما ناتوانی‌های مزمنی را ایجاد می‌کند. دوز‌های بالا این بمب شیمیایی (۲۰۰ میلی‌گرم خوراکی یا ۳-۵ گرم پوستی) با ایجاد «اِدم ریوی» (تجمع مایع در ریه‌ها)، منجر به مرگی دردناک می‌شود. در مقابل، گاز‌های اعصاب مانند «تابون» و «سارین»، که سازمان ملل ترکیب‌شان را با ۷۵ درصد تابون و ۱۲ درصد کلروبنزن تأیید کرده هست، با تحریک بیش از حد گیرنده‌های موسکارینی و نیکوتینی، علائمی، چون تعریق، تهوع، تشنج و فلج تنفسی ایجاد می‌کردند. 

این سموم، که حتی در نمونه‌های خون، پوست و ادرار شهدا یافت شد، مرگ را فوری و زجرآور می‌کرد. اما این آمار، تنها بخش کوچکی از این مصیبت تاریخی هست. مرگ‌های دیررس، مانند آنچه در حلبچه رخ داد (جایی که ۵ هزار نفر شهید و ۷ هزار نفر مجروح شدند) نشان‌دهنده عمق فاجعه هست.

عوارض جسمی آن زخم‌های ناسور که عراق بر تن ایران نشاند، گسترده و پایدار بود. گاز خردل، شایع‌ترین عامل، با آسیب به DNA، کاهش گلوتاتیون و فعال‌سازی فاکتور‌های التهابی، سلول‌ها را به ورطه مرگ می‌کشاند. مشکلات تنفسی نظیر «برونشیت مزمن»، «فیبروز ریوی» و «اِدم ریوی» که نفس را تنگ می‌کرد، با شیوع ۴۲.۵ درصد در میان ۳۴ هزار مجروح، شایع‌ترین عارضه بود. چشم‌ها، در ۳۹ درصد موارد آسیب‌های جبران ناپذیری مانند التهاب مزمن، خشکی و حتی کوری دید. پوست، با ۲۴.۵ درصد آسیب، از قرمزی ساده تا نکروز شدید، جایی که تاول‌ها مانند آتش زیر پوست شعله می‌کشیدند، آسیب‌های دردناکی را متحمل می‌شد.

تغییرات ایمنی، با سرکوب سلولی و هومورال، بدن را مستعد عفونت‌ها کرده و احتمال ابتلا به سرطان‌هایی، چون معده و پوست را افزایش داد. گاز‌های اعصاب نیز، با اثرات مستقیم بر سیستم عصبی مرکزی، سردرد، بی‌خوابی، گیجی و کما ایجاد می‌کرد. این عوارضموجب فرسودگی جسم می‌شدو  زندگی قربانیان را هم به جهنمی دائمی تبدیل کرد. 

اما این رنج‌ها تنها به جسم مجروحان محدود نبود؛ روان ایرانیان -آن روح مقاوم- اما زخم‌خورده، زیر بار این جنایات خم شد. اختلالات روانی در جانبازان شیمیایی شایع‌تر از جمعیت عادی بود: اضطراب مانند سایه‌ای دنبال‌شان می‌کرد، افسردگی نور امید را می‌زدود و استرس پس از سانحه آنها را مدام در وحشت نگاه می‌داشت.

مهاجرت اجباری از مناطق آلوده -مانند آنچه در سردشت و حلبچه رخ داد- خانواده‌ها را از هم پاشید و فشار‌های عاطفی عمیقی بر زنان و کودکان تحمیل کرد. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که این حملات، بیش از ۱۵۰ نوع بیماری و عارضه ایجاد کرده و حتی عوارض اجتماعی-اقتصادی را نیز سبب شد. 

پس از ۲۵ سال از پایان جنگ، هنوز ۴۵ هزار ایرانی با عوارض تنفس گاز خردل دست‌وپنجه نرم و هزاران نفر دیگر با بیماری‌های مزمن زندگی می‌کنند. رژیم بعث عراق، با این حملات، نه تنها جان، بلکه آینده‌ای روشن را از مردمان ایران ربود. این گزارش، با تکیه بر داده‌های علمی، فریادی هست برای زخم‌هایی که التیام نیافته هست.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

میراث جنگ شیمیایی و نفس‌هایی که هنوز تیر می‌کشد

میراث جنگ شیمیایی و نفس‌هایی که هنوز تیر می‌کشد بیشتر بخوانید »

بازخوانی عملیات نصر ۵ و بمباران شیمیایی سردشت

بازخوانی عملیات نصر ۵ و بمباران شیمیایی سردشت


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، عملیات نصر ۵ یکی از عملیات‌های مهم ایران، در تیرماه سال ۱۳۶۶، بود که توسط نیرو‌های رزمنده‌ی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در منطقه‌ی عمومی سردشت و بر روی ارتفاعات جنگلی بانی گدار انجام شد. استفاده از تاکتیک‌های ویژه‌ی جنگ‌های کوهستانی از خصوصیات بارز این عملیات بود. گفته می‌شود طراحی و چگونگی اجرا و انجام عملیات نصر ۵، به دست قرارگاه نجف و به فرماندهی شهید احمد کاظمی و قرارگاه قدس، در خرداد سال ۱۳۶۶، در محور ماووت (سلیمانیه‌ی عراق) انجام می‌گیرد.

برای این منظور، لشکر‌های ۲۷ حضرت رسول (ص) و لشکر ۷ ولی عصر (عج) در نظر گرفته شدند. اما با اطلاعات به‌دست آمده از بررسی منطقه‌ی عملیاتی، مشخص شد که این یگان‌ها برای انجام عملیات مد نظر کافی نیستند و به توان بیشتری نیاز هست. از این رو، تصمیم فرماندهان نظامی ایران برآن شد تا منطقه‌ی عملیاتی محدودتر گردد. بدین ترتیب ارتفاعات فرفری و کله قندی در جنوب ارتفاع دوپازا برای انجام یک تک محدود انتخاب شدند تا زمینه برای عملیات بعدی فراهم شود.

شایان ذکر هست که سلسله‌ارتفاعات دوپازا از بلندترین ارتفاعات منطقه (۲۷۹۱ متر ارتفاع و ۹ قله) به شمار می‌رود که در ۱۳ کیلومتری غرب سردشت و در نوار مرزی این منطقه واقع شده هست. تسلط این ارتفاعات بر روی عقبه‌های جبهه‌ی خودی و منطقه‌ی عمومی سردشت، باعث اهمیت‌یافتن آن برای قوای نظامی عراق بود. در واقع اهمیت ارتفاعات دوپازا و نقش آن در تسلط نیرو‌های عراقی بر منطقه، موجب شده بود تا دور تا دور ارتفاعات منطقه، کانالی به عرض ۵۰ سانتی متر و به ارتفاع دو متر حفر گردد. افزون بر این، استفاده از استحکامات شامل سیم خاردار، مین و برخی مواضع دیگر خط پدافندی دشمن را بیشتر تقویت کرده بود.

فرماندهان نظامی ایران در جنگ تحمیلی نیز با توجه به اهمیت استراتژیکی منطقه، تصمیم به اجرای عملیات نصر ۵ گرفتند که مهم‌ترین هدف‌های تاکتیکی این عملیات عبارت بودند از: ۱. خارج کردن منطقه‌ی عمومی سردشت از دید و تیر دشمن و در نتیجه، قطع آتش مؤثر دشمن روی منطقه، ۲. ایجاد خط مناسب پدافندی در طول مرز، ۳. به دست آوردن جاپای مناسب برای انجام عملیات‌های بعدی.

مهم‌ترین تدبیر عملیاتی نیرو‌های نظامی ایران برای موفقیت در این عملیات، تقسیم سلسله ارتفاعات دوپازا به شمال و جنوب و توجه به جناحین عملیات با در نظر گرفتن جناح راست ارتفاع شاهین و جناح چپ یال صخره‌ای بود. از این رو، تصرف قله‌ی اصلی ارتفاع دوپازا، ارتفاع مقابل آن و ارتفاعات جنوبی به لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) و تصرف محور شمال قله‌ی اصلی دوپازا و یال ارتفاع بلفت در سمت خودی به لشکر ۳۱ عاشورا واگذار شد. این دو یگان پس از تصرف هدف‌های خود موظف بودند به یک‌دیگر ملحق شوند. همچنین، مقرر شد تیپ ۱۸ الغدیر، یال صخره‌ای (که به تپه‌های جنگلی متصل می‌شد (تپه شاه مراد)) را تصرف کرده و جناح چپ عملیات را تأمین کند؛ سپس بر روی یال دوپازا با لشکر ۲۷ الحاق گردد. در این عملیات به تیپ ۲۹ نبی اکرم (ص) نیز در ابتدا مأموریت داده شد که ارتفاع شاهین در شمال دوپازا را تصرف کرده و سپس جناح راست عملیات را تأمین کند؛ اما پس از اطلاع قرارگاه از هوشیاری دشمن و تقویت این محور، انجام عملیات از آن محور منتفی و مقرر شد که در مرحله‌ی دوم، از تیپ ۲۹ نبی اکرم (ص) استفاده شود. در این مرحله، چنانچه لشکر ۳۱ عاشورا موفق به انجام مأموریت خود می‌شد، تیپ ۲۹ نبی اکرم (ص) بایستی از این موفقیت استفاده کرده و ارتفاع بلفت را تصرف می‌کرد.

در نهایت عملیات نصر ۵ در سوم تیرماه ۱۳۶۶، با رمز مقدس «یا زهرا (س)» در استان کردستان به دست نیرو‌های رزمنده‌ی سپاه پاسداران آغاز شد و در جریان آن، علاوه بر آزادسازی دشت بوجار و تعدادی از روستا‌های ایران که زیر دید و تیر مستقیم قوای دشمن بودند، یک گردان از تیپ پیاده از لشکر ۲۴ ارتش عراق و یک گروهان مکانیزه از همین تیپ منهدم شد و یک گردان از نیرو‌های جاش (نیرو‌های دفاع وطنی عراق) نیز به طور کلی منهدم گردید. همچنین راه نفوذ عناصر ضد انقلاب به داخل مرز‌های ایران اسلامی در آن منطقه مسدود شد و حدود۲۰ کیلومتر از نوار مرزی تحت کنترل نیرو‌های نظامی ایران قرار گرفت.

نکته قابل ذکر در عملیات نصر ۵ آن بود که دشمن در این عملیات از سلاح شیمیایی استفاده کرده و علاوه بر صحنه‌ی درگیری، شهر سردشت و چندین روستای مجاور آن را نیز بمباران کرد. چنانچه به فاصله‌ی چند روز از انجام عملیات نصر ۵ یعنی در هفتم تیر ماه ۱۳۶۶، هواپیما‌های جنگی ارتش بعثی عراق چهار نقطه‌ی شهر سردشت و سه نقطه در روستا‌های اطراف آن را در استان آذربایجان غربی و در نزدیکی مرز عراق مورد حمله‌ی ۶ بمب شیمیایی با گاز خردل و تاول‌زا قرار دادند. دو بمب در بازار و دو بمب دیگر به دو منطقه‌ی مسکونی اصابت کرد و بقیه در باغ‌های مجاور شهر افتاد. در همان لحظات اولیه، ۱۲ نفر شهید و ۲ هزار نفر زخمی شدند. در آن زمان شهر سردشت کاملاً غیر نظامی و مسکونی بود و ۱۸ هزار نفر جمعیت داشت. اگرچه این شهر چند بار مورد حمله‌ی هواپیما‌های عراقی قرار گرفته بود، ولی هیچ کس تجربه و انتظار حمله‌ی شیمیایی در آن ابعاد را نداشت.

ناآشنایی مردم با تبعات و آثار گاز خردل، آشنا نبودن مردم در مورد چگونگی مواجهه با سلاح‌های شیمیایی و اصابت بمب‌ها به بازار و مناطق پررفت‌وآمد شهری باعث افزایش شمار مصدومان و قربانیان این فاجعه شد. بر اساس آمار‌های رسمی، ۸۰۲۵ نفر از این جمعیت در جریان این بمباران‌ها مصدوم شدند. ۳ هزار نفر از این افراد به‌طور سرپایی درمان شدند و سپس مدتی را در روستا‌های مجاور شهر سردشت سپری کردند؛ به این امید که آلودگی شهر با گذشت زمان مرتفع شود. ۱۵۰۰ نفر که حال وخیم تری داشتند، به بیمارستان‌های خارج از سردشت اعزام شدند.

در پی بمباران شیمیایی سردشت، در روز‌های هفتم و هشتم تیر ۱۳۶۶، سعید رجایی خراسانی، نماینده‌ی دائم ایران در سازمان ملل، ضمن گزارش حملات شیمیایی عراق به دکوئیار، دبیر کل سازمان ملل، درخواست کرد تا کارشناسان سازمان ملل برای تحقیق در این باره فوراً به ایران اعزام شوند. سرانجام در جلسه‌ی ۲۹ تیرماه ۱۳۶۶، شورای امنیت قطعنامه‌ی ۵۹۸ را با حضور نماینده‌ی عراق و در غیاب نماینده‌ی ایران به تصویب رسانید. در این قطعنامه در مورد استفاده از تسلیحات شیمیایی فقط در مقدمه به ابراز تأسف از نقض قوانین بشر دوستانه اشاره شده بود.

لازم به ذکر هست که پس از جنگ دوم جهانی و پس از بمباران هسته‌ای هیروشیما در ژاپن، شهر سردشت نخستین شهر قربانی جنگ‌افزار‌های شیمیایی در جهان بود. متأسفانه این واقعه زمانی اتفاق افتاد که دانش پزشکی کافی برای مداوای مصدومان شیمیایی در ایران وجود نداشت. جهان نیز از تجربه‌ی چندانی برای مواجه شدن با بیماری‌های ناشی از سلاح‌های شیمیایی برخوردار نبود.

در یازدهمین سالگرد فاجعه‌ی سردشت کنوانسیون منع گسترش سلاح‌های شیمیایی تدوین شد. این کنوانسیون به‌شدت قوی‌تر، محکم‌تر و گسترده‌تر از تعهدی هست که در پروتکل ۱۹۲۵ ژنو تنظیم شده بود و لذا راه‌های فرار استفاده‌کنندگان از تسلیحات شیمیایی را بسته هست. هواپیما‌های عراقی، در طول دوران جنگ، بار‌ها به سردشت حمله کردند.

اولین بار ۱۸ روز پس از آغاز جنگ تحمیلی این شهر با بمب‌های ناپالم بمباران شد. ارتش عراق مجموعاً در طول دوران جنگ حدود ۶۰ بار این شهر را بمباران کرد. در این بین سال ۱۳۶۶ یکی از سال‌های بسیار مهم، پرحادثه و سخت در دوران جنگ تحمیلی بود. در این سال حجم حملات ارتش عراق به مناطق مسکونی، مراکز اقتصادی، تأسیسات و پایانه‌های نفتی افزایش چشمگیری یافت. ارتش عراق به دلیل استفاده از سلاح‌های شیمیایی علیه مردم غیرنظامی روز‌های دشواری را برای مردم ایران در آن دوره رقم زد.

به هر حال جنگ تا پذیرش نهایی قطعنامه‌ی ۵۹۸ در تیر ماه ۱۳۶۷، کماکان ادامه یافت و در آن مدت بر خسارات طرفین، به‌ویژه در ابعاد انسانی، به صورت جهش‌وار افزوده شد. در خاطرات هاشمی رفسنجانی نیز در خصوص پذیرش قطعنامه‌ی ۵۹۸ توسط امام خمینی چنین آمده هست: «آنچه بیشتر از همه امام را قانع کرد تا به جنگ خاتمه بدهند، توضیح فاجعه‌ی بمباران شیمیایی حلبچه و سردشت در تیر ماه ۱۳۶۶ بود که پیش‌بینی می‌شد در آینده شاهد استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی توسط صدامیان با چراغ سبز ابرقدرت‌ها و حتی تکرار آن در شهر‌هایی مثل تبریز، اصفهان، قم و تهران باشیم که معلوم بود ما درچنان جنایاتی نمی‌توانیم مقابله به‌مثل علیه مردم عراق بنماییم.»

منابع:

حسین علایی، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، جلد دوم، تهران:نشر مرز و بوم، ۱۳۹۵
حسین اردستانی، تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق؛ تنبیه متجاوز، جلد سوم، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۹۵
محمد درودیان، سیری در جنگ ایران و عراق؛ پایان جنگ، جلد پنجم، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۱۳۸۰
محمد باقر نیکخواه بهرامی، جنایت جنگی؛ حملات شیمیایی عراق در جنگ با ایران، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۹۱
اکبر هاشمی رفسنجانی، خاطرات سال۱۳۶۷؛ پایان دفاع و آغاز بازسازی، به اهتمام علیرضا هاشمی، چاپ پنجم، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب اسلامی، ۱۳۹۰

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

بازخوانی عملیات نصر ۵ و بمباران شیمیایی سردشت

بازخوانی عملیات نصر ۵ و بمباران شیمیایی سردشت بیشتر بخوانید »

مرغابی‌هایی که حقوق‌بشر آمریکایی را رسوا کردند

مرغابی‌هایی که حقوق‌بشر آمریکایی را رسوا کردند


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: بیمارستان صحرایی حضرت فاطمه زهرا (س) واقع در ۳۰ کیلومتری جنوب آبادان، بار‌ها توسط ارتش بعث عراق مورد بمباران هوایی و آتشباری توپخانه‌ای و حتی شیمیایی قرار گرفت؛ در این راستا ۳۰ بهمن سال ۱۳۶۴ ارتش بعث عراق توسط دو فروند هواپیما سایت این بیمارستان را بمباران کرد که بر اثر آن تعدادی از پرسنل که در محوطه بودند، شهید شدند؛ اما جنایت فاجعه‌بارتر چندروز بعد یعنی هشتم اسفند رقم خورد؛ در این روز بیش از ۱۰ فروند هواپیمای عراقی، بیمارستان صحرایی فاطمه زهرا (س) را بمباران تخریبی و سپس شیمیایی کردند که در این حادثه، دو بمب شیمیایی با فواصل مختلف جلوی در‌های ورودی اورژانس و کادر درمانی بیمارستان اصابت کرد و باعث آلوده شدن بیمارستان شد؛ البته حدود ۲۴ ساعت بیشتر طول نکشید که به‌همت جمعی از پرسنل و مسئولان بهداری رزمی، از بیمارستان با تمام تجهیزاتش، رفع آلودگی شد؛ این درحالی هست که سازمان‌های حقوق‌بشری، در حقیقت چشم خود را نسبت به استفاده صدام از سلاح شیمیایی و هم بمباران مراکز امدادی و بیمارستان‌ها توسط وی بسته بودند.

مرغابی‌هایی که حقوق‌بشر آمریکایی را رسوا کردند

دکتر «سیاوش صحت» یکی از پرسابقه‌ترین جراحان دوران هشت سال دفاع مقدس هست که از روزهای ابتدایی این سال‌ها در کردستان حضور داشت و در تمام عملیات‌های بزرگ جنگ جراحی انجام داده و در ساخت و راه‌اندازی بیمارستان‌های صحرایی نقش مهمی داشت. او پس از بمباران شیمیایی بیمارستان صحرایی حضرت فاطمه زهرا (س) به‌مدت سه‌هفته در این بیمارستان حضور پیدا کرده و با کمک دیگر پزشکان فعالیت این بیمارستان را به حالت عادی خود بازگردانده هست.

این پزشک دوران دفاع مقدس، ماجرای حضور خود در بیمارستان صحرایی حضرت فاطمه زهرا (س) را این‌گونه روایت کرده هست: «بچه‌ها با من تماس گرفتند و گفتند می‌خواهیم به جبهه برویم؛ یک هواپیمای C۱۳۰ گرفته بودند. همان‌روز که از اصفهان حرکت کردیم، بمباران شد و شیشه‌های خانه ما شکست، چون ۲ کیلومتری خانه را زده بودند. یادم هست آن‌موقع همسرم با من قهر کرد؛ چون می‌گفت تو مسئولیت سرت نمی‌شود. الان که وضع ما در این‌جا این‌طور هست، داری می‌روی جبهه؟ خلاصه سوار هواپیما شدیم و به اهواز رفتیم؛ ساعت ۲ بعدازظهر دیدم که تمام بچه‌ها را برداشتند بردند و دیگر کسی کنارم نیست. بعد به من و آقای دکتر بدر که متخصص بیهوشی بود، گفتند به بیمارستان امام رضا (ع) برویم، رفتیم دیدیم در آن‌جا نه خبری از جنگ بود و نه پرنده پر می‌زند؛ بعد‌ها فهمیدم به من تهمت زده بودند که ستون پنجم صدام هستم و در مواقع و مواضع حساس نباید حضور داشته باشم! به هر حال اتاقی که بود. تمیز کردیم و نشستیم چای درست کرده بودیم و می‌خوردیم که دیدیم آقایی با یک استیشن تویوتا آمد. از آقای دکتر بدر، سراغ دکتر صحت را گرفت. بعد به من گفت: آقای دکتر، باید بروید، پرسیدم کجا برویم؟ گفت: الان نمی‌توانم بگویم.

شبانه به اهواز رفتیم. آن‌جا به من گفتند که می‌خواهیم به بیمارستان فاطمه زهرا (س) بروید؛ بیمارستانی که هفته پیش شیمیایی شده و وضعش خیلی بد هست. یک گروه از استان فارس آمده بودند؛ ولی گفتند که باید ما به آن‌جا برویم. گفتم: اگر می‌خواهید، دو چیز حتما می‌خواهم؛ یکی بچه‌های اصفهان و دیگری وسایلم در اصفهان. الآن تلفن کنید و بگویید وسایلم را بیاورند. هرچه هم کم دارند، به مطبم بروند و بردارند. خودشان می‌دانند چه وسایلی لازم هست؛ چون قبلا همراهم به اینجا آمده‌اند. گفتند: چیز دیگری نمی‌خواهید؟ گفتم: چرا حمام هم می‌خواهم. فکر می‌کنم آن‌زمان سردار فتحیان مسئول بود. پیام فرستاد که حرف شما را قبول می‌کنیم. 

خلاصه به بیمارستان رسیدیم و بچه‌های اصفهان هم آمدند. یکی از آن ماشین‌های ۲۰ چرخه‌ای که در آن حمام درست می‌کردند و آب گرم و دوش داشت هم آمد؛ ولی متاسفانه وقتی رسید، با بمب زدند و داغانش کردند؛ البته روز بعد یکی دیگر فرستادند.

موقعیت بسیار بدی بود. هم بیمارستان به شدت صدمه دیده بود و هم نیروی کافی نبود. فقط گروهی از شیراز حضور داشتند که، چون نیروی داوطلب نبودند و با قانون یک ماه حضور اجباری آمده بودند، می‌لرزیدند و می‌ترسیدند و کار خاصی نمی‌کردند. ترسناک هم بود.

مرغابی‌هایی که حقوق‌بشر آمریکایی را رسوا کردند

سه‌هفته در بیمارستان فاطمه زهرا (س) بودم و واقعاً آن‌جا درست شد؛ یعنی محیطی به وجود آمد که در آن نه‌تنها خودمان آماده به کار بودیم؛ بلکه گروه شیراز هم که برنامه‌ریزی کرده بودند تا شیفتی باشند، برنامه‌های‌شان را پاره کردند و گفتند ما همیشه در اتاق عمل هستیم. شما اگر می‌خواهید بیایید، اگر نمی‌خواهید نیایید. واقعاً هم همه در اتاق عمل بودند. این تجربه نشان می‌دهد که همه ما خوب هستیم و اگر در شرایط مناسب قرار بگیریم، روحیه‌مان فوق‌العاده هست. وقتی از من می‌پرسیدند: «شما نمی‌ترسیدید؟» جوابم این بود که وظیفه‌ام را انجام می‌دهم. آدمی که وظیفه‌اش را انجام می‌دهد، هیچ‌وقت نمی‌ترسد و قدرت می‌گیرد؛ چون احساس وظیفه بزرگ‌تر از ترس هست.

غالباً با بچه‌های تیم جراحی خودم به جبهه می‌رفتم. خیلی کم با دیگران رفتم؛ چون معمولاً جراحان عقاید و طرز فکر مختلف و متفاوتی داشتند؛ ولی اعضای گروه، هیچ تفکری جز این نداشتند که باید به مجروح به بهترین شکل برسیم و سعی کنیم زنده نگهش داریم.

بیمارستان فاطمه زهرا (س) از همه‌جا سخت‌تر بود. واقعاً خیلی مجروح داشتیم، پنج شش اتاق دائما اشغال بود. این بیمارستان زیر خاک بود. عراقی‌ها هم صبح با مرغابی‌هایی که می‌آمدند، بمباران را شروع می‌کردند. هم عصر که مرغابی‌ها می‌رفتند، بمباران می‌کردند؛ چرا این کار را می‌کردند، نمی‌دانم! یک‌روز در اتاق عمل بودم که بمب در دو سه متری ما خورد؛ چون بمب در خاک می‌خورد، یک درز خیلی بزرگ روی دیوار اتاق عمل و درست شده و گرد و خاک شد. همه ترسیدیم و بیرون رفتیم؛ اما شاید این ترس ۲۰ ثانیه طول کشید. دکتر سلطانی که متخصص بیهوشی بود. فریاد زد: بچه‌ها، چرا به اناق‌تان نمی‌روید؟ این فریاد از بمبی که زدند، خطرناک‌تر و صدادارتر بود. بلافاصله همه به اتاق عمل و بالای سر مجروح برگشتیم.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
مرغابی‌هایی که حقوق‌بشر آمریکایی را رسوا کردند

مرغابی‌هایی که حقوق‌بشر آمریکایی را رسوا کردند بیشتر بخوانید »

تعامل گسترده دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله (عج) با سازمان منع گسترش سلاح‌های شیمیایی

تعامل گسترده دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله (عج) با سازمان منع گسترش سلاح‌های شیمیایی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، دکتر «حسن ابوالقاسمی» فرمانده دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله (عج) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نهمین همایش ملی پدافند شیمیایی که صبح امروز (چهارشنبه) در پژوهشگاه صنعت نفت برگزار شد، اظهار داشت: ایران بزرگترین قربانی سلاح‌های شیمیایی در جهان است.

ابوالقاسمی افزود: طبق اسناد سازمان ملل، اولین حمله شیمیایی علیه کشورمان در سال ۱۳۵۹ از سوی رژیم بعثی اتفاق افتاد و در سال‌های بعدی جنگ، کمک‌های مستکبران به تقویت تسلیحات شیمیایی این رژیم متجاوز انجامید.

فرمانده دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله (عج) گفت: ۶۰ هزار مجروح شیمیایی که هم‌اکنون وجود دارند و همچنین مصدومان زیادی که از دنیا رفته‌اند در این دانشگاه دوره درمانی خود را طی کردند.

وی در ادامه عنوان کرد: دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله (عج) همکاری وسیعی با سازمان منع گسترش سلاح‌های شیمیایی دارد.

ابوالقاسمی با تبیین اقدامات دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله (عج) در حوزه آموزش و درمان، افزود: قصد داریم با افزایش آمادگی‌ها پاسخی به‌موقع در قبال حوادث شیمیایی داشته باشیم و مانند دوران دفاع مقدس، غافلگیر نشویم.

فرمانده دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله (عج) بیان کرد: چشم‌انداز ما پاسخگویی علمی و نظام‌مند به نیازهای حوزه سلامت و مقابله با مخاطرات و تهدیدات شیمیایی است.

وی همچنین با اشاره به تأسیس پایگاه داده‌های اطلاعاتی درباره گاز «موستارد» عنوان کرد: بیش از ۵۰ عنوان کتاب در حوزه درمان مصدومان شیمیایی منتشر شده است.

ابوالقاسمی در پایان به خدمات ارائه‌شده در اورژانس شیمیایی بیمارستان علوم پزشکی بقیة‌الله (عج) اشاره و خاطرنشان کرد: متخصصان ما در شهرهای مختلف، اقدام به پایش سلامت مصدومان شیمیایی می‌کنند.

انتهای پیام/ 200

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تعامل گسترده دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله (عج) با سازمان منع گسترش سلاح‌های شیمیایی

تعامل گسترده دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله (عج) با سازمان منع گسترش سلاح‌های شیمیایی بیشتر بخوانید »

ضرورت پژوهش درباره خطرات ناشی از استفاده سلاح‌های شیمیایی/ اطلاعات خود درباره سلاح‌های میکروبی را باید به‌روز کنیم

ضرورت پژوهش درباره خطرات ناشی از استفاده سلاح‌های شیمیایی


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، همزمان با روز ملی مبارزه با سلاح‌های شیمیایی و میکروبی، نشست بررسی عوارض سلاح‌های شیمیایی در دوران دفاع مقدس، همراه با تجلیل از جانبازان شیمیایی دانشگاه تربیت مدرس، با حضور جمعی از مسئولان، اعضای هیأت علمی و جانبازان شیمیایی در مرکز بهداشت و سلامت این دانشگاه برگزار شد و برخی پیامد‌های استفاده از تسلیحات شیمیایی مورد بحث و ارزیابی قرار گرفت.

«حسین محسن‌پور» مدیر امور شاهد و ایثارگر دانشگاه تربیت مدرس در این نشست، با اشاره به نقش و حضور جانبازان دفاع مقدس در دانشگاه تربیت مدرس اظهار داشت: بیش از ۱۲۹ نفر از جانبازان دفاع مقدس در دانشگاه تربیت مدرس فعالیت می‌کنند که ۷۳ نفر از آن‌ها کارمند و بقیه اعضای هیأت علمی هستند. از این تعداد، ۳۹ نفر نیز جانبازان شیمیایی دوران دفاع مقدس هستند که با وجود عوارض و آلام جنگ، همچنان با انرژی و قدرت در کنار سایر کارکنان وظایف محوله خود را به‌خوبی انجام می‌دهند.

مدیر امور شاهد و ایثارگر دانشگاه تربیت مدرس ادامه داد: بر اساس آمار سازمان‌های جهانی، تعداد مجروحان شیمیایی جنگی در دنیا، ۶۴۶ هزار نفر بوده و ۸۰ هزار نفر از آن‌ها، جانبازان شیمیایی هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران هستند که به‌صورت رسمی به ثبت رسیده هست؛ در حالی که بسیاری از جانبازان متاثر از سلاح‌های شیمیایی به‌دلیل نداشتن عوارض مشخص ظاهری، آمار آن‌ها ثبت نشده و یا جزو مفقودانی هستند که پس از اسیر شدن، به شهادت رسیدند.

محسن‌پور با اشاره به تعلل و سکوت جوامع بین‌المللی به‌ویژه جامعه دانشگاهی دنیا درباره جنگ شیمیایی عراق علیه ایران، یادآور شد: کسانی که در عملیات‌های کربلای چهار و کربلای پنج، جزیره مجنون، فاو و سردشت حضور داشتند، حتما آلودگی شیمیایی دارند که تفاوت آن‌ها در نوع و درصد هست و بعد از گذشت سال‌ها از این فاجعه، هنوز اثرات آن در جانبازان وجود دارد؛ اما جامعه بین‌المللی درباره آن سکوت کرده‌اند و مراکز علمی و پژوهشی نیز کمتر درباره آن کار کرده‌اند.

«محسن رضایی» عضو هیأت علمی و مدیر گروه سم‌شناسی دانشکده پزشکی دانشگاه تربیت مدرس نیز در ادامه این نشست، با اشاره به اثرات سلاح‌های شیمیایی در بیماران، اثرات این سموم را به دو صورت حاد و در لحظه و دوم به صورت تاخیری و دراز مدت عنوان کرد و اظهار داشت: اثرات این سلاح‌ها با توجه به قدرت و شدت مواجه الگو‌های متفاوتی از نظر بروز و عوارض دارد. عمده این اثرات بر روی سیستم عصبی مشاهده شده که هم از بعد نرولوژیک و هم روانپزشکی قابل بررسی هست.

رضایی بیشترین سموم استفاده شده در سلاح‌های جنگی را گاز خردل و تابون دانست و تاکید کرد: این گاز‌ها بیشتر بر روی اعصاب تاثیر می‌گذارد. علاوه بر آن، عوارض دیگری نظیر اختلالات تنفسی، پوستی، چشمی، سرطان و… نیز شایع هست که اثرات آن در دارز مدت بر روی شخص دیده می‌شود.

عضو هیأت علمی و مدیر گروه سم‌شناسی دانشکده پزشکی دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به اینکه یکی از مکانیسم‌های عمده گاز‌های جنگی، ایجاد اختلال در سیستم ایمنی هست، تصریح کرد: امروزه بیشتر از روش‌های کنترلی درباره این دسته از بیماری‌ها استفاده می‌شود تا درمان و چنان‌چه امکانات آزمایشگاهی فراهم شود، پژوهش‌های مختلفی را در این حوزه در دانشگاه‌های داخل کشور انجام داد.

همچنین «جواد فرهنگ» مدیر مرکز سلامت و بهداشت دانشگاه تربیت مدرس نیز در ادامه این نشست، با بیان نکاتی در خصوص طب سوزنی چینی و استفاده از این علم برای درمان جانبازان شیمیایی، گفت: با توجه به اینکه بمب‌های شیمیایی سیستم بدن را از حالت تعادل خارج می‌کنند و در طب چینی هدف به تعادل رساندن بدن هست، می‌توان از این علم برای درمان بیماری‌های پوستی و عصبی ایثارگران و جانبازان استفاده کرد.

«امین طالبی» میکروب‌شناس و معاون آموزشی دانشکده پزشکی نیز در این نشست گفت: در دکترین کشور ما، استفاده از سلاح‌های شیمیایی و میکروبی وجود ندارد؛ اما در بحث اولویت‌های پژوهشی با ساز و کار‌های امنیتی، خطرات ناشی از استفاده از این‌گونه بمب‌ها باید مورد توجه قرار گیرد.

طالبی ادامه داد: ما از این سلاح‌ها علیه هیچ کشوری استفاده نمی‌کنیم؛ اما نباید از استفاده این‌گونه سلاح‌ها توسط کشور‌های دیگر غافل باشیم. اگر اطلاعات ما در زمان بمباران شیمیایی جنگ عراق علیه ایران بیشتر بود، تلفات ما به ۸۰ هزار نفر نمی‌رسید؛ لذا باید نسبت به بروز هرگونه جنگ میکروبی مانند آن‌چه که در زمان بروز کرونا رخ داد، از قبل آگاهی کسب کنیم تا بتوانیم از بروز فاجعه‌های ناشی از آن جلوگیری کنیم.

«میثم میرزایی‌تبار» مدیر فرهنگی معاونت دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس نیز از دیگر سخنرانان این نشست بود که ضمن ابراز خرسندی از برگزاری چنین نشستی، از ضرورت معرفی و شناساندن جانبازان دفاع مقدس به دانشجویان سخن گفت و تاکید کرد: جایگاه واقعی این افراد باید شناخته شود تا ضمن معرفی آن‌ها به دانشجویان، بتوان قدم‌های موثری را در راستای رفع نیاز‌ها و حمایت از این افراد برداشت.

«شهروز شریعتی» مدیر اجتماعی و تشکل‌های دانشگاه تربیت مدرس هم در این نشست، با ضروری دانستن پژوهش‌‎های بین‌المللی در این حوزه، گفت: از آن‌جایی که دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه مولود انقلاب اسلامی هست باید جدی‌تر به این‌گونه مسایل بپردازد و جلسات مشابه را در سطوح گسترده‌تری برگزار کند.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

ضرورت پژوهش درباره خطرات ناشی از استفاده سلاح‌های شیمیایی

ضرورت پژوهش درباره خطرات ناشی از استفاده سلاح‌های شیمیایی بیشتر بخوانید »