بمباران شیمیایی

نظامات پدافند شیمیایی ارایه می‌شود

نظامات پدافند شیمیایی ارائه می‌شود


«سید جمال‌الدین گوهری» جانشین قرارگاه پدافند شیمیایی سازمان پدافند غیرعامل کشور در گفت‌وگو با خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌، درباره ششمین همایش ملی پدافند شیمیایی اظهار داشت: همزمان با سالروز بمباران شیمیایی سردشت و روز مبارزه با سلاح‌های شیمیایی و میکروبی، ششمین همایش ملی پدافند شیمیایی، از سوی سازمان پدافند غیرعامل کشور و با همکاری دانشگاه بقیةالله (عج) به‌عنوان قطب آموزشی، پژوهشی و درمانی مصدومان شیمیایی در تاریخ هفتم و هشتم تیر در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با حضور مسئولان مربوطه برگزار می‌شود.

وی افزود: صیانت از مردم در مواجهه با مخاطرات شیمیایی، مصون‌سازی و حفاظت از زیرساخت‌های حیاتی، حساس و مهم، پیاده‌سازی نظام آمادگی و پاسخ در شرایط اضطراری، نقش قوای سه‌گانه و دستگاه‌های کشور در پیاده‌سازی پدافند شیمیایی و آموزش و فرهنگ‌سازی پدافند شیمیایی از محور‌های اصلی این همایش دو روزه است.

گوهری ادامه داد: برگزاری نمایشگاه دستاورد‌ها و محصولات دانش‌بنیان، برگزاری نشست‌های تخصصی، تشریح و تبیین نظام مصون‌سازی و عملیات پدافند شیمیایی کشور، ارائه مقاله و معرفی برترین‌های حوزه پدافند شیمیایی از دیگر بخش‌های ششمین همایش ملی پدافند شیمیایی است.

وی اضافه کرد: با توجه به اینکه همایش مورد اشاره مصادف با سالروز حمله شیمیایی عراق به سردشت در دوران جنگ تحمیلی است، تمام مرتبطین با فعالیت‌های شیمیایی در کشور چه در بخش علمی و تحقیقاتی و چه در بخش تولید و صنعت را برای شرکت در این همایش تخصصی دعوت می‌کنیم تا حضور داشته باشند که طی آن نسبت به مباحث مرتبط و به‌روز آگاه می‌شوند.

جانشین قرارگاه پدافند شیمیایی همچنین بیان کرد: در طی دو روز همایشی که پیش‌بینی شده است، شرکت‌کنندگان نسبت به نظاماتی که در حوزه پدافند شیمیایی مصوب شده و باید نسبت به آن‌ها آشنا شوند، آگاهی می‌یابند.

وی سپس در مورد عناوین کارگاه‌های آموزشی نیز عنوان کرد: برای این همایش کارگاه‌های آموزشی با عنوان آخرین یافته‌های درمان عوارض ریوی عامل شیمیایی پرخطر، بررسی پیامد‌های سلامت در حوادث و تهدیدات شیمیایی، آخرین یافته‌های درمان عوارض چشمی مصدومان با عوامل شیمیایی، آخرین یافته‌های درمان عوارض پوستی عوامل شیمیایی پرخطر، اثرات بهداشتی آلاینده‌های نوپدید شیمیایی و زنجیره تأمین دارو‌ها در حوادث شیمیایی، پیش‌بینی شده است.

گوهری درباره سخنرانان هم گفت: برای این همایش دو روزه سردار «غلامرضا جلالی» رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور، دکتر «ابراهیم متولیان» قائم‌مقام دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله (عج)، «محسن نظیری اصل» دبیر مرجع ملی وزارت امور خارجه، دکتر «مصطفی قانعی» رئیس قطب درمان آسیب‌های شیمیایی و دکتر «پیرحسین کولیوند» رئیس جمعیت هلال احمر کشور به ایراد سخن می‌پردازند.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نظامات پدافند شیمیایی ارائه می‌شود بیشتر بخوانید »

«امدادگر»

«امدادگر»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از کرمانشاه، کتاب «امدادگر» روایت‌گر تاریخ شفاهی امدادگر و پیشکسوت دفاع مقدس «عبدالحسین مساحی»، با مصاحبه و تدوین «نسرین مومنی‌فر» به نگارش درآمده است.

این کتاب در سال ۱۴۰۰ در ۲۰۱ صفحه با حمایت استانداری و اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس کرمانشاه و انتشارات «صریر» به چاپ رسیده است.

بخشی از متن کتاب:

با اشغال و بمباران شهر‌های مرزی استان کرمانشاه مثل «قصرشیرین»، «سرپل‌ذهاب» و سایر مناطق، ساکنین آن‌جا به شهر‌های همجوار مهاجرت کرده و نیازمند جا و مکان بودند. هلال‌احمر مسئولیت اسکان آن‌ها را بر عهده داشت. در سطح شهر کرمانشاه چند اردوگاه برای مهاجرین احداث کردیم که از جمله اردوگاه سراب نیلوفر، شهرک آناهیتا و مسکن جزو آن‌ها بودند. در بخش‌های مختلفی از جمله آموزش، تغذیه، پوشاک، بهداشت و سایر مسائل به وضعیت پناهندگان رسیدگی می‌کردیم. اویل، هلال‌احمر نیاز‌های اولیه آن‌ها را تامین می‌کرد و بعد‌ها وزارت کشور مسولیت اداره امور آن‌ها را بر عهده گرفت.

علاوه بر امور مهاجرین جنگی، اسکان پناهندگان عراقی هم جزو مسائلی بود که باید به آن رسیدگی می‌کردیم. آن زمان چیزی حدود ۱۲ هزار نفر از عراقی‌ها که قریب به اتفاق کُرد زبان بودند، در ایران پناهنده شده بودند. بیشتر پناهندگان عراقی در جریان بمباران شیمیایی حلبچه به ایران پناه آورده بودند. با توجه به این که جمهوری اسلامی ایران عطوفت اسلامی را در دستور کار خویش قرار داده، به همه کسانی که به کشور پناه می‌آوردند، اسکان می‌داد. مجروحین را به نقاهتگاهی در ورزشگاه آزادی انتقال دادیم و سایرین را بعد از اسکان اولیه در اطراف شهر کرمانشاه، در اردوگاه‌هایی نظیر اردوگاه قدس هرسین، اردوگاه فش کنگاور و اردوگاه سفید چقا در صحنه اسکان دادیم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«امدادگر» بیشتر بخوانید »

گمشده ای که در بیمارستان پیدا شد

روایتی از فاجعه بمباران حلبچه


«محترم شيخه‌پور» روایتگر پرستار بیمارستان طالقانی کرمانشاه در دوران دفاع مقدس در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس در خصوص گمشده ای که در بیمارستان طالقانی پیدا شد اظهار داشت: بیست و هشت اسفند سال ۱۳۶۶ بود که  شهر حلبچه توسط صدام بمباران شیمیایی شد و هزاران کودک و زن و مرد کشته شدند. آن زمان من به عنوان پرستار در بخش اورژانس بیمارستان طالقانی کار می‎کردم.

وی افزود: در یکی از آن شب‎ ها، پیرمرد نابینایی را تحویل گرفتم که خیلی لاغر و ناتوان بود. معصومیت خاصی درچهره‌اش موج می‌زد که محاسن سفیدش آن را دو چندان کرده بود. من زبانش را نمی‎ فهمیدم و کلمات وجمله‎ هایش برایم ناآشنا بود. فقط از آه و ناله‎‌های حزینش می‎ فهمیدم که چقدر غمگین است. دکتر او را ویزیت کرد؛ با وجود آزمایش‏های متعددی که از بدنش انجام دادیم، متوجه شدیم که مشکل جسمی ندارد. او فقط آرام آرام گریه می‎کرد و بدون هیچ اذیت و بهانه‎ گیری روی تختش دراز می‏ کشید. تنها کاری که از دستمان می‌آمد این بود برایش سرم غذایی وصل کنیم تا بنیه‏ اش تقویت شود. از این‌که هیچ‌کس حرف‌هایش را نمی‎ فهمید ناراحت بودیم.

این بانوی روایتگر پرستار گفت: چند روزی گذشت تا این‌که یکی از همکاران بخش ارتوپدی به طور اتفاقی به اتاقش آمد و ما مشکل را به او گفتیم. گفت: «احتمالاً لهجه‎ اش مخصوص منطقه حلبچه است؛ در بخش ما، خانم جوانی اهل حلبچه بستری است که شاید زبان او را بفهمد.»

شیخه پور افزود: تصمیم گرفتیم آن دختر را از بخش اورژانس به اتاق پیرمرد منتقل کنیم. چون پاهایش شکسته بود و به پایش وزنه آویزان بود با احتیاط آن را داخل آسانسور گذاشتیم و خیلی آرام کنار تخت پیرمرد آوردیم. از قبل به دختر موضوع را گفته بودیم. دختر در حالی که نیم‏ خیز می‏شد تا با پیرمرد حرف بزند، ناگهان فریاد زد و با صدای بلند شروع کرد به گریه کردن! صدای ضجه ‏هایش دلمان را آتش می‌‏زد!

پیرمرد با شنیدن صدای دختر جوان انگار جان تازه‏ای گرفت! به سختی از روی تخت بلند شد و با دست‎های لرزان، صورت دختر را لمس کرد و او را بوسید، این صحنه آن‌قدر تکان دهنده بود که بیماران و پرستارانی که توی اتاق بودند با پدر و دختر اشک می‎ریختند. آن دختر کسی نبود جز عزیز گم شده پیرمرد که بعد از بمباران حلبچه و آواره شدن‎شان او را گم کرده بود.

انتهای پیام/  

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از فاجعه بمباران حلبچه بیشتر بخوانید »

بیانیه موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به مناسبت روز مقابله با سلاح‌های شیمیایی و میکروبی (۸ تیرماه)

جامعه بین‌الملل می‌بایست تهدید بزرگ برای صلح و امنیت جهان و منطقه را از پیش رو بردارد


بیانیه موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به مناسبت روز مقابله با سلاح‌های شیمیایی و میکروبی (۸ تیرماه)به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، روز هشتم تیر، سالروز بمباران شیمیایی سردشت توسط رژیم بعثی است و به همین علت این روز، روز «مقابله با سلاح‌های شیمیایی و میکروبی» نام گرفته است. به همین مناسبت، موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بیانیه‌ای را منتشر کرد که به شرح زیر است:

«در طول هشت سال جنگ تحمیلی صدام علیه کشورمان بسیاری از کشور‌ها از هیچ گونه کمکی به این رژیم دریغ نکردند که تسلیحات شیمیایی از ظالمانه‌ترین آن‌ها بود.

صدام جنایتکار وقتی به رغم همکاری‌های گسترده غرب و شرق نتوانست از طریق جنگ متعارف، سپاه اسلام را از مقاومت باز دارد با پشتیبانی شرکت‌های اروپایی و با چراغ سبز دولت‌هایشان به سلاح‌های شیمیایی روی آورد. از این رو در روز‌های هفتم و هشتم تیر سال ۱۳۶۶ هواپیما‌های عراقی با بمباران مناطق پرازدحام و متراکم جمعیتی شهر سردشت هزاران انسان بی‌گناه اعم از زن، مرد و کودک را آماج انواع گاز‌های کشنده شیمیایی قراردادند. پس از این جنایت هولناک، شهر سردشت نخستین شهر قربانی جنگ‌افزار‌های شیمیایی در جهان پس از بمباران هسته‌ای هیروشیما نام گرفت.

نقض آشکار حقوق بشر امری بود که هم از سوی خود دولت عراق که از این تسلیحات استفاده می‌کرد صورت گرفت و هم از سوی کشور‌هایی که ارتش بعث را به اینگونه سلاح‌های ممنوعه تجهیز می‌کردند. اوج قصاوت و ماهیت ضدبشری این مدعیان حقوق بشر زمانی آشکار شد که نه تنها این حملات با سکوت کامل رسانه‌های غربی مواجه شد، بلکه حتی در مواردی اقدام به انکار آن نیز کردند.

در پی این جنایت، جمهوری اسلامی ایران با اعزام مجروحان شیمیایی سردشت به کشور‌های مختلف سعی در نشان دادن این فاجعه کرد. سرانجام پس از مشاهده آثار و شدت جراحات وارده بر مجروحان، نشست‌های متعددی در مجامع بین‌المللی برگزار شد و کنفرانس خلع سلاح مستقر در ژنو پیش‌نویس و طرح کنوانسیون منع استفاده از سلاح‌های شیمیایی را تهیه و به سازمان ملل تقدیم کرد و در سال ۱۹۹۳ پس از دو دهه مذاکره پیرامون این موضوع سرانجام این معاهده در پاریس به امضا رسید و از سال ۱۹۹۷ به اجرا درآمد.

امروز پس از گذشت ۳۴ سال از فاجعه سردشت جامعه بین‌الملل می‌بایست با کنار گذاشتن برخورد‌های دوگانه خود نسبت به پدیده گسترش سلاح‌های غیر متعارف رژیم غاصب صهیونیستی را ملزم به نابودی زرادخانه تسلیحات شیمیایی خود کرده و این تهدید بزرگ برای صلح و امنیت جهان و منطقه را از پیش رو بردارد.

موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدا و جانبازان سرافراز هشت سال دفاع مقدس به ویژه شهدا و جانبازان شیمیایی، بار دیگر توجه مجامع بین‌المللی را به لزوم ممانعت از به کارگیری و انبارسازی سلاح‌های غیر متعارف کشتار جمعی و همچنین احقاق حقوق قربانیان این حوادث معطوف می‌کند.»

انتهای پیام/118



منبع خبر

جامعه بین‌الملل می‌بایست تهدید بزرگ برای صلح و امنیت جهان و منطقه را از پیش رو بردارد بیشتر بخوانید »

روایت تنها بازمانده یک خانواده از بمباران سردشت

روایت تنها بازمانده یک خانواده از بمباران سردشت


روایت تنها بازمانده یک خانواده از بمباران سردشتبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، انتشارات مرز و بوم در صفحه اینستاگرامی خود روایت مصطفی اسدزاده مردی از اهالی سردشت را منتشر کرده است که در بمباران شیمیایی ۷ تیر سال ۱۳۶۶ تمام اعضای خانواده‌اش را از دست داد. در ادامه این روایت را می‌خوانید.

من در آن زمان سرباز ۲٠ ماه خدمت در کرمان بودم. زنگ زدند و گفتند سردشت بمباران شده. تمام مردم سردشت را به بیمارستان‌های تبریز آورده بودند. وقتی به تبریز رسیدم منظره‌ی بسیار وحشتناکی دیدم. بیمارستان پر از بیمار بود. بین آن‌ها گشتم تا اینکه یکی از برادرهایم به اسم هادی ۱۴ ساله به اتفاق دو نفر دیگر را توی اتاقی دیدم. حالشان خیلی بد بود. بدن‌هایشان تاول زده بود و دستگاهی در حلقشان تعبیه کرده بودند.
یکی از آشنا‌ها را دیدم گفت یک سری به بیمارستان ۲۲ بهمن بزن خانواده‌ات را پیدا می‌کنی. به آنجا رفتم. گفتم دنبال خانواده اسدزاده می‌گردم. گفت متاسفیم چند تا جنازه داریم اگر طاقت دارید بیایید نشانتان بدهیم. اولین کشو داداشم علی ۱۸ ساله بود، دومی مادربزرگم. من این صحنه را که دیدم از حال رفتم.

به تهران رفتم. داخل بیمارستان که آمدیم دیدیم یک برانکاردی آوردند که رویش ملحفه کشیده‌اند. قلبم به‌شدت شروع کرد به تپیدن. فهمیدم پدر من بود. یک حالت شوک عجیبی بهم دست داده بود. پرسیدم از مادر اطلاع دارید؟ گفتند در بیمارستان چمران بستری است. وقتی رسیدیم گفتند ساعت ده صبح مادر فوت کرده. خواهرم به اسم جمیله هم در آن بیمارستان بستری بود، وقتی به‌سراغش رفتم دیدم دو تا از خواهرهایم در آنجا شهید شدند. ۲٠ روز بعد جنازه‌ی رحمت ۲ ساله را در پزشکی قانونی پیدا کردم…

بعد از گذشت ۲ ماه هادی خیلی به من فشار می‌آورد که خانواده کجا هستند. می‌ترسیدم واقعیت را به او بگویم. یک روز یکی از خانم‌های همسایه می‌گوید هادی شکر خدا حالت خوب شده، خدا پدر و مادرت را بیامرزد. هادی می‌گوید چی شده؟ خانم همسایه می‌گوید مگر نمی‌دانی پدر و مادر و خواهر و برادرهایت همه مرده‌اند؟ هادی بلافاصله حالش بهم خورد. او را به بیمارستان بردم. روز پنجم بستری وقتی رسیدم دیدم که آخرین بازمانده‌ی خانواده‌ام هم شهید شده است.

در طول ۱۵ روز ۹ نفر از اعضای خانواده‌ام به شهادت رسیدند. بعد از چهار ماه هادی را هم از دست دادم. بسیار روز‌های سخت و طاقت‌فرسایی بود که برای همیشه و تا آخرین روز زندگی‌ام، آثار روحی و روانی آن موجب آزار و اذیت شدید است و هرگز قابل جبران نخواهد بود.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

روایت تنها بازمانده یک خانواده از بمباران سردشت بیشتر بخوانید »