هجوم مردم برای خرید مهمات جنگی/ گلوله سهمیهای شد! +عکس
هجوم مردم برای خرید مهمات جنگی/ گلوله سهمیهای شد! +عکس بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، درپی اظهارات اخیر رئیس جمهور و معاون اول وی در رابطه با کارنامه مثبت دولت، روزنامه فرهیختگان در گزارشی به بخشی از کارنامه اقتصادی دولت پرداخته است که بخشهای مهم آن در ادامه میآید.
حتما در شبکههای اجتماعی، کانالهای سرگرمی و حتی برخی برنامههای تلویزیون دیدهاید که متناوبا عکسهایی از مدیران و مسئولان جزء یا کل کشورهایی در شرق آسیا همچون ژاپن منتشر میشود که زانو زدهاند و از مردم بهخاطر خطاها و تقصیراتشان عذرخواهی میکنند. همزمان هم دیدهاید آه و حسرت مردمی را که در ایران این رفتارها را میبینند و افسوس داشتن چنین حکمرانانی را میخورند.
بله حکایت، حکایت دولت حسن روحانی و کارگزارانی چون اسحاق جهانگیری است؛ کسانی که حالا و در سال پایانی دولتی که همه رکوردهای نابسامان در اقتصاد از افزایش تورم و نقدینگی گرفته تا کاهش ارزش پول ملی را زده است، مدعی توانمندی در مدیریت و اداره کشور هستند و حتی به گونهای حرف میزنند که گویی برای پدید آمدن وضعیت کنونی مردم باید منتدار و مدیون آنها باشند. حسن روحانی که خود پس از فاجعه بنزینی آبان ۹۸ گفته بود من هم صبح جمعه فهمیدم، در پاسخ به منتقدان میگوید: «برخی به مدیریت دولت انتقاد میکنند، شما اصلا مدیریت میدانید چیست، که به مدیریت دولت انتقاد میکنید.»
از سوی دیگر اسحاق جهانگیری هم معتقد است اگر دولت دوازدهم و اقداماتش نبود تاکنون کشور فروپاشیده و اگر اینطور نشده، بهخاطر اقدامات آنهاست. او البته یکی دو روز قبلتر هم در نشستی با مدیران ارشد بانکی گفته بود: «هریک از ما در دوران مسئولیتهای مختلف خود کارنامهای داریم و عملکرد ما از حافظه مردم پاک نخواهد شد… . ارزیابی اتفاقات اخیر و مواجهه کشور با پیچیدگیها و فشارهای متعدد نشان میدهد مسئولان اقتصادی کشور عملکرد خوبی داشتهاند، اما عدهای نیز در داخل کشور تلاش میکنند که به جامعه القا کنند دولت ضعیف است.»
نگاهی گذرا به عملکرد و اظهارات اسحاق جهانگیری، معاون اول دولتهای یازدهم و دوازدهم داشتیم تا مشخص شود او چه گفته، چه کارهایی انجام داده و حالا نتیجه مدیریتی که از آن دفاع میکند، چیست؟
استعفا برای دلار ۳ هزار تومانی آری، برای دلار ۳۰ هزار تومانی خیر!
میانه اردیبهشتماه سال ۹۶، اسحاق جهانگیری، معاون اول وقت دولت یازدهم و کاندیدای انتخابات دوره دوازدهم ریاستجمهوری در یکی از برنامههای انتخاباتی خود گفت: «سال ۹۱ که قیمت دلار همینجور آسانسوری میرفت بالا، من یک نامه نوشتم خدمت رهبر انقلاب و گفتم بنده بهعنوان یک آدم که دارم از بیرون به کشور نگاه میکنم و هیچ مسئولیتی ندارم، الان وقتشه که کل مسئولان اقتصادی دولت عوض بشن، حالا نگفتیم دولت عوض بشه؛ مردم اعتمادشون رو به اینها از دست دادن!»
این اظهارنظر که آن روز برای بهرهبرداری انتخاباتی گفته شد، حالا درمورد دولت مصداق عینی و دقیقی دارد. چنانکه مردم میپرسند در سال ۹۱ قیمت دلار از هزارتومان به سه هزارتومان رسید ولی در دولت حسن روحانی و اسحاق جهانگیری نرخ ارز با رشد ۱۰ برابری، رکورد بیسابقه ۳۲ هزارتومان را نیز زده و طبیعتا اگر اقدام درست استعفای وزرا و اعضای کابینه در چنین شرایطی است، چرا هنوز هیچیک از مسئولان دولتی نهتنها استعفا نداده که حتی از مردم هم بابت این وضعیت ناگوار عذرخواهی نکردهاند؟
دلار جهانگیری فاجعه اقتصادی قرن!
دوشنبه ۲۰ فروردین ۹۷، روزی که اسحاق جهانگیری با اعتمادبهنفس کامل اسماً سیاستگذاری کرد و رسما حکم تعطیلی صرافیها و فعالان بازار ارز را داد و گفت: «از فردا دیگر هیچقیمتی جز ۴۲۰۰ تومان برای هر دلار آمریکا رسمیت ندارد و کسانی که به غیر از این قیمت بخواهند خریدوفروش کنند به جرم قاچاق دستگیر خواهند شد!» شاید فکرش را هم نمیکرد که آن تصمیم سیاهترین سیاست ارزی ۴۰ساله کشور نام بگیرد.
آن روزها حامیان دولت ازجمله ارگان رسمی کارگزاران، جهانگیری را «سوپرمن» نامیدند و با ابراز خوشحالی از میدانداری او، گفتند کشتی توفانزده اقتصاد کشور، ناخدای کاربلدی دارد! اما در کمتر از ۴۰ روز ورق برگشت و با این سیاست اقتصادی نافرجام، ۱۸ میلیارد دلار از اموال و داراییهای کشور سوخت و از بین رفت. البته در همان زمان نیز اغلب کارشناسان اقتصادی نقدهای تندی نسبت به دلار ۴۲۰۰ تومانی مطرح کردند اما گوش دولت بدهکار نبود و چند روز پس از اظهارات جهانگیری دستگیریها آغاز و دلالان میدان فردوسی و سبزهمیدان با دستبند به تیتر یک رسانههای دولتی تبدیل شدند. این اقدام عجیب که برخی آن را تیر خلاص به اقتصاد بیمار کشور در دوران روحانی میدانستند تا همین امروز همچنان جزء سیاستهای دولت است و هنوز هم دولت بنای دست کشیدن از آن را ندارد؛ اقدامی که نهتنها باعث نشده کالاهای اساسی به قیمت دولتی دست مردم برسد که همزمان ضمن افزایش گرانیها، موجب فساد پیچیدهای هم شده است. فساد و رانت بیسابقهای که از یکسو جیب برخی خواص را پر کرده و از سوی دیگر جیب دزدانی که با کارتهای استیجاری افراد دیگر چون کارتنخوابها، میلیونها دلار پول کشور را بالا کشیدهاند.
غافلگیر شدیم!
در تیرماه سال ۱۳۹۷ و حدودا دو ماه بعد از خروج ایالاتمتحده از توافق هستهای، اسحاق جهانگیری در اظهارنظری عجیب که بیشتر به یک اعتراف تلخ شبیه بود، در نشست شورای اداری استان اصفهان گفت: «خروج آمریکا از برجام باعث غافلگیری ما شد، ایران در برجام به تمام تعهدات خود عمل کرد و آژانس بینالمللی هم این را تایید میکند.» این اعتراف تلخ و بسیار سنگین معاون اول دولت درخصوص برجام، البته درحالی است که نه در مدتی که ترامپ ریاستجمهوری در آمریکا را به دست گرفته بود، بلکه از مدتها قبلتر و دقیقا از همان زمانی که قرار بود توافق هستهای اجرا شود، کارشناسان به صریحترین شکل ممکن به دولت تذکر داده بودند که هر آن ممکن است با تغییری در کاخ سفید، آمریکا از برجام خارج شود و از آنجا که متن این توافق بسیار ضعیف است، این خروج برای آمریکا هیچ هزینهای دربر نخواهد داشت و درعوض برای ایران بسیار سنگین و هزینهزا خواهد بود. اینها البته علاوهبر این است که دونالد ترامپ در جریان تبلیغات انتخاباتی در سال ۲۰۱۶ بارها گفته بود که برجام را پاره خواهد کرد و پس از ریاستجمهوری نیز اقدامات بسیار زیادی برای نابودی آن انجام داده بود.
آوار ۱۲۵ هزار میلیاردی بر سر دولت بعدی
اسحاق جهانگیری اظهارنظرهای عجیبوغریب کم ندارد. این هم یکی دیگر از سخنان اخیر اوست: «با همتی که مدیران کشور در موضوع بودجه از خود نشان دادند، موفق شدیم تاکنون از این مرحله عبور کنیم، هرچند برخی نمیخواهند قدر این زحمات را بدانند. مکرر گفتهام کارنامه این دولت قابل مقایسه با هر دولت دیگری در سالهای پس از انقلاب اسلامی است.» اینکه چرا و چگونه اسحاق جهانگیری میگوید دولت درخصوص بودجه موفق عملکرد است، پاسخ تخصصی میخواهد. مهدی طغیانی، اقتصاددان و سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس در نطق میاندستور خود در صحن علنی پاسخ جهانگیری را اینگونه میدهد: «دولت میگوید در هفتماهه اول سال باوجود کسری ۴۸ هزار میلیاردی همه وظایف بودجه را انجام داده است؛ از کجا آورده است؟ من میدانم؛ از انتشار ۱۲۵ هزار میلیارد اوراق بدهی که همه بر سر دولت بعدی آوار خواهد شد.»
بنزین گران نخواهد شد!
در روزهای منتهی به دهه آخر آبان ۹۸، دولتیها تا آنجا که میتوانستند خبرهای مربوط به افزایش قیمت بنزین را تکذیب کردند، آنقدر که احدی گمان نمیکرد حالاحالاها قیمت سوخت در کشور یک ریال افزایش یابد. یکی از کسانی که بر طبل این قطعیت میکوبید جناب معاون اول دولت بود، برای مثال در آخرین روزهای مهرماه گفته بود: «افزایش نرخ بنزین در شرایط فعلی شدنی نیست.» با اینحال کمتر از یکماه بعد اتفاق بزرگی در کشور رخ داد و با پایان روز ۲۴ آبان، بدون هرگونه اطلاع قبلی، بنزین هم سهمیهای شد و هم تا سهبرابر گرانتر از قبل. اتفاقی که از دوجنبه مردم را بههم ریخت؛ یکی بهخاطر افزایش سنگین و سهبرابری و دوم بهدلیل اینکه مردم احساس کردند دور زده شدهاند و پس از تکذیبهای متعدد، بهصورت ناگهانی و برنامهریزیشده، درعمل انجامشده قرار گرفتهاند. بعد از این اقدام دولت بود که مردم به خیابانها آمدند و فرصتطلبان هم با مشاهده این زمینه مساعد، مسیر اعتراضات عمومی را بهسمت اغتشاش و آشوب کشیدند و شد آنچه نباید میشد.
گرا به تحریم
آذرماه ۱۳۹۸ و در اوج جنگ اقتصادی، اسحاق جهانگیری که برای شرکت در بیستوسومین سالروز «روز ملی صادرات» به سالن اجلاس سران رفته بود لب به سخن گشود و یکیدیگر از جلوههای مدیریت عالمانه و توانمند خود را نشان داد. او در این اجلاس گفت: «آمریکاییها مرتب فشار وارد کردهاند و حتی کشورهای دوست ما هم جرات خرید نفت از ما را ندارند. آمریکاییها مهمترین محصولات صادراتی مثل پتروشیمی را شناسایی کردهاند و آنها را در لیست تحریم قرار دادهاند و حتی مثلا مجموعه فولاد کشور را …. همچنین کل شرکتهای حملونقل دریایی در ارتباط با ایران و همچنین بیمهها که کشتیها را بیمه میکنند، تحریم کردهاند و کل نظام بانکی کشور را تحریم کردهاند و بهمعنای واقعی تمام گلوگاههای فعالیت اقتصادی کشور را در طول یکی، دو سال گذشته بستهاند.»
این عبارات پس از انتشار، بهسرعت به تیتر اول رسانههای غربی و ضدانقلاب تبدیل شد و آنها با ذوقزدگی خاصی «بستهبودن همه گلوگاههای اقتصادی ایران» را از زبان معاون اول دولت ایران تیتر یک خود کردند. این اظهارنظر در آن روز بیشتر از هرچیز دیگر به عنوان یک ارسال پالس ضعف به خارج از کشور تلقی شد و کارشناسان متحیر بودند که چطور ممکن است یک مدیر ارشد کشور آن هم در میانه میدان نبرد مقابل دوربین دهها رسانه بایستد و اینگونه از ضعف درونی کشور خبر دهد؟ آنها میگفتند آیا نتیجه اینگونه صحبتها امیدوار شدن دشمن و درنتیجه افزایش هرچه بیشتر فشارهای اقتصادی و سیاسی به کشور نیست؟ این دست سخنان البته اولینباری نبود که از زبان دولتمردان شنیده میشد، ماجرای خزانه خالی و نابودی کل سیستم دفاعی با یک بمب آمریکایی نمونههای مشخص قبلی آن است.
مردم عزیز یادتان هست از روغن تا انسولین در این دولت نایاب شد
«مردم عزیز یادتان میآید مردم شبها در صف بانکها میخوابیدند که صبح بتوانند چند سکه خرید کنند، مردم عزیز یادتان میآید وضعیت اقتصادی ما چه بود، کره، شیر و شیرخشک پیدا نمیشد. مردم عزیز ایران هوشیار باشید، میخواهید فردای شما و فرزندان شما چگونه باشد؟! توسعه میخواهید یا آشفتگی! امروز دیگر کسی از گرانی و تورم حرفی نمیزند چون کاری شد کارستان…» اگر آیندگان این جملات را بشنوند احتمالا میگویند که در سال ۱۴۰۸ و پس از یک آواربرداری هشتساله از ویرانههای اقدامات اقتصادی دولت حسن روحانی اظهار شده است اما معالاسف این ادعاها، شعارهای تبلیغاتی اسحاق جهانگیری سوپرمن حامیان دولت است که با شعار «ایشالا دور بعدی» در زمان مناظرات تلویزیونی از او میخواستند برای انتخابات ۱۴۰۰ نیز کاندیدا شود!
جهانگیری درحالی از صف بانکها برای خرید سکه و تنزل اقتصادی در حد نایاب شدن کالاهای مصرفی همچون لبنیات و شیرخشک در دولت قبلی انتقاد میکرد که با مدیریت فعلی جریان متبوعش حتی انسولین که برای بیماران دیابتی داروی حیاتی به شمار میآید دچار کمبود بودهایم. البته این تنها دارو نیست که به واسطه مدیریت ضعیف اقتصادی دولت کمیاب میشود، بلکه هرازگاهی اقلام پرمصرف سفره خانوارها همچون روغن، تخممرغ، پوشک و امثال آن نیز با بحران قیمت یا بحران عرضه مواجه میشود تا جایی که مجلس را به صرافت تامین کالاهای معیشتی انداخته است. البته وخامت شرایط اقتصادی فعلی سبب شد خود جهانگیری نیز برخلاف شعارهای انتخاباتی بر لزوم ارائه کالابرگ اذعان کند.
انتهای پیام/
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، محمدرضاباهنر گفتگویی با خبرگزاری ایلنا داشته است که مهمترین بخشهای آن در ادامه آمده است.
بنزین لیتری ۱۰۰۰ تومان هیچ توجیه عقلانی نداشت/ دولت باید برای سهمیهبندی تدبیر میکرد
– مطالبات کشور متنوع و گسترده است؛ کسانی که احساس می کنند حقشان ادا نشده و یا مطالباتشان پاسخی دریافت نکرده است یا از طرف حاکمیت ظلمی به آنها روا شده است، طبیعی است که به دنبال گوشه و جایی می گردند که مطالباتشان را مطرح کنند؛ اینها تبدیل به یک سری کینه و عقدهها و در نهایت تبدیل به یک بشکه باروت میشوند و نیاز به یک چاشنی پیدا میکنند تا یک جرقه زده و بشکه باروت را منفجر کند.
– در قبل و بعد از آبانماه گذشته برخی از گرانیها، ناکارآمدیها و مطالبات ناشنیده مردم روی هم جمع شد، متاسفانه دولت نیز برای اتفاقی [افزایش قیمت بنزین] که میبایست انجام میشد رفتارهای مناسب و خردمندانه نداشت چرا که هر تصمیمی که حاکمیت بگیرد یکسری کارهای پیشینی، پسینی و همچنین حین اقدام نیاز دارد. واقعیت این است که بنزین لیتری ۱۰۰۰ تومن هیچ توجیه عقلایی ندارد، بارها به این موضوع اشاره کردهام که اگر کسی حاضر باشد بنزین مصرفی خودش را از پالایشگاه تهیه کند حاضر هستیم که آنجا این بنزین را به رایگان در اختیارش بگذاریم؛ یعنی فقط قیمت حمل این بنزین در سطح کشور از لیتری ۱۰۰۰ تومان بیشتر میشود چه برسد به اینکه هزینههای پالایش نفت خام و دیگر هزینهها را نیز در نظر بگیریم؛ بنابراین میبایست قیمت آن تغییر میکرد.
– اینکه بدون انجام مقدمات و بدون اعلام اقدامات پسینی مثل کمکهای معیشتی و غیره و توضیح راجع به شیوه سهمیه بندی، انجام گرفت، جرقه زده شد به بشکه باروت.
– علی رغم اینکه من رئیس جمهور را انسانی مدبر میدانستم این اقدام که گفت صبح جمعه با خبر شده است، اصلا کار مدبرانهای نبود و مردم را ناراحت کرد، حتی اگر واقعیت داشته باشد کسی در مقام ریاست جمهوری به این صورت نیست که فکر کند در خانه خود نشسته و با بچههایش شوخی میکند، بلکه کلمه به کلمه و حتی لبخند و اخم او اثرگذار است.
– در زمان دولت نهم و دهم که قیمت بنزین افزایش پیدا کرد، مجلس ۱۰۰ مورد اقدامات، شامل اقدامات پیشینی، حین انجام و پسینی مدنظر قرار داد و طراحی کرد که چگونه این افزایش قیمت انجام شود و همچنین دهها جلسه مشترک با دولت برای انجام این اقدام برگزار شد، رئیس جمهور وقت نیز سه یا چهار مرتبه به صورت مستقیم با مردم گفتوگو کرد و ضرورت انجام افزایش قیمت را مطرح کرد.
ناکارآمدیها و عدم پاسخگوییها را ۱۰ برابر بیشتر به جامع القا میکنند
– میخواهم یک جمله بگویم شاید حرف عامه پسندی هم نباشد اما به اعتقاد من واقعیت دارد؛ سه پارامتر ناکارآمدی، سوء استفاده(رانت خواری و دزدی) و عدم پاسخگویی به مطالبات مردم در کشور وجود دارد. مع الاسف به دلیل رقابتهای غیرضروری سیاسی ما متاسفانه این سه پارامتر را ۱۰ برابر واقعیتش در اذهان القا میکنیم.
– از ابتدای انقلاب تاکنون حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ نفر وزیر شدهاند از این ۳۰۰ وزیر دو نفر ممکن است که فرار کرده و دو نفر از آنها نیز برای دزدی محاکمه شده باشند؛ هر کجای دنیا بروید از این خبرها وجود دارد، اما چنان در اذهان القا کردهایم که هرکس یک دوره یکساله هم وزیر بوده دستش چسبناک بوده، دزدیده، خورده و برده است.
– نمایندگان مجلس به جز آنهایی که چند دوره بودهاند، حدود ۲هزار نماینده از ابتدای انقلاب داشتهایم از این تعداد نماینده ممکن است تعداد ۵۰ یا ۶۰ نفر آنها رانتخواری، سوء استفاده و دزدی کردند و حتی برخی از آنها محاکمه و زندان هستند اما باید به نسبت مخرج نگاه کنیم یعنی از تعداد ۲ هزار نماینده ۵۰ نفر آنها سوءاستفاده کردهاند؛ تاکید میکنم که حتی یک نفر هم در نظام جمهوری اسلامی مایه ننگ است اما اینکه ما در افکار عمومی هر نماینده ، وزیر و استاندار و رئیس جمهور سابق در افکار عمومی دزد به حساب آوریم، خیلی بد است.
اشتباه استراتژیک دولت روحانی
– دولت روحانی یک اشتباه استراتژیک کرد و آن این بود که در ۵ سال اول تورم را تک رقمی کرد یعنی تورم ۴۲ درصدی را از دولت قبلی تحویل گرفت و گفت ما میخواهیم تورم را تک رقمی کنیم هرچه گفتیم در زمانی که تحریم هستیم لازم نیست تورم را تک رقمی کنید، گوش ندادند و به طور مثال از ۴۰ درصد آن را به ۲۰ درصد برسانید، اما آنها تورم را سرکوب کردند و در سال ۹۶ ما واقعاً تورم نداشتیم و تورم تک رقمی داشتیم. بین علمای اقتصاد و دولت تفاوت نظر اندکی در مورد تورم وجود داشت به این ترتیب که دولت میگفت ۹ درصد و ما میگفتیم ۱۱ درصد تورم وجود دارد و در بدترین حالت تورم بیش از ۱۲ درصد نبود.
– همین الان بودجه دولت نامتعادل است و حدود ۴۰ درصد ظاهراً کسری دارد، البته بنده مدعی هستم که بالای ۵۰ درصد کسری بودجه وجود دارد این کسری بودجه یعنی تورم، بالا رفتن قیمت طلا، ارز، ملک و حتی بسیاری از کالاهای مصرفی؛ و در نتیجه حقوق کارمند را به طور متوسط ۱۵ درصد افزایش میدهند اما باید تولد تورم ۴۰ درصدی را تحمل کند یعنی ۲۵ درصد برداشتهاند.
– اغلب رئیس جمهورهای ما در دوره دوم ریاست جمهوری میگویند اختیارات ما کافی نیست، به ایشان باید گفت آقای رئیسجمهور تو با این قانون اساسی رئیس جمهور شده ای؛ در آمریکا، چین یا لندن که رئیس جمهور نشدهای. یا قانون اساسی را نمیدانی که وای بر من و تو یا اگر میدانستی، اکنون خلاف میگویی.
– در سیاست خارجی اینکه با چه کشوری ارتباط داشته باشیم جزو اختیارات رئیسجمهور نیست رئیس جمهور عضو شورای عالی امنیت ملی است و شورای امنیت ملی با ترکیب مشخص شدهاش در قانون اساسی در این مورد تصمیمگیری میکند، البته بعد از آن مصوبات شورای امنیت ملی باید به تایید رهبری برسد و بعد لازم الاجرا میشود.
– رئیس جمهور ممکن است بگوید که من فکر میکردم اگر رئیسجمهور شوم به من اجازه میدهند که با آمریکا ارتباط برقرار کنم، خوب اشتباه فکر میکردی [با خنده].
– تورم یک گزاره اقتصادی است که منتظر قانون نمیایستد؛ فردا تصویب کنند که تورم نباید باشد؛ صد عامل تورم را تحریک میکند و تورم نسبت به آنها واکنش نشان میدهد و کاری هم با قانون ندارد وحتی اگر بگویند دلار ۴۲۰۰ تومانی باید باشد در بازار اتفاقهای دیگری میافتد.
کرونا منافعی هم برای ما داشت
– کرونا خیلی بلا به سر ما آورد اما منافعی هم داشت و آن این بود که مشخص شد ما در کشور زیرساختهای مجازی بسیار خوبی داریم؛ به طوری که وزیر آموزش و پرورش هم وقتی میخواست نقد کند میگفت «از ۱۴ میلیون دانشآموز فقط نتوانستیم به سه میلیون دانش آموز رسیدگی کنیم» البته ۳ میلیون هم زیاد است و باید به آنها رسیدگی شود اما نشان میدهد که ۱۱ میلیون دانشآموز میتوانند در فضای مجازی تحصیل کنند. از سویی ۶ میلیون دانشجو توانستند سر کلاس مجازی حاضر شوند.
– اگر بر انجام دولت الکترونیک اراده ای وجود داشته باشد، زیر بنا و زیر ساختهای آن وجود دارد، اما برخیها اجازه نمیدهند. ما ۵۰ جزیره مجازی دولت کوچک داریم که به یکدیگر لینک نمیشوند این از اقداماتی است که اگر انجام شود بازی برد برد است و شرایط خوبی برای کشور رقم میخورد.
– چند وقت پیش معاون وزیر اقتصاد میگفت در وزارت اقتصاد فقط برای یک کسب و کار جدید سه ماه معطلی وجود دارد اما از زمانی که مجازی شده است ۲۴ ساعت زمان میبرد. اگر فضای کسب و کار در کشور ما بهبود پیدا کند، به ذائقه مردم مینشیند، هزینههای دولت پایین میآید و همچنین روی محیط زیست و ترافیک نیز اثر میگذارد. علاوه بر آن اقدامی است که خرجی هم ندارد.
– ما بعضی از اقداماتمان پرهزینه است و هزینه شارژ آن را نداریم؛ مجلسیها بیشتر به دولت فشار میآورد که بودجه پروژههای عمرانی را زیاد کند. پروژههای نیمه تمام را تمام کند و اگر ادامه داشته باشد فقط دعوا میشود مجلس نیز وزیر را استیضاح میکند.
– مثلا ممکن است وزارت مسکن اطلاعات خانهها را به سازمان مالیات نمیدهد و ناجا ممکن است اطلاعات خودروها را ندهد. در واقع دعواها خیلی بین مردم و حاکمیت نیست بین خود نهادهای حاکمیتی است. اگر مجلس و دولت دست به دست یکدیگر بدهند نهادهای حاکمیتی که به وظایفشان عمل نمیکنند را سر خط بیاورند مطمئن هستم که شفاف شدن مالیات ها درآمد کشور را بالا میبرد و بازی برد برد میشود.
تصور اصلاح طلبان در مورد شورای نگهبان درست نیست
– اینکه اصلاح طلبان تصور کنند شورای نگهبان هرکسی را که اصلاحطلب است رد میکند و هر کس که اصولگرا است تایید میشود، درست نیست.۸۰ نفر از اصولگراها را شورای نگهبان در انتخابات پیشین مجلس رد کرد و با صحبتهایی که کردیم و حتی شهادت و نامه رسمی دادیم تنها ۵ نفرشان تایید شد؛ بنابراین ما افراد اصولگرای مجرب زیادی داریم که رد میشوند.
– دادگاه هم وقتی میخواهد یک نفر را از حقوق اجتماعی محکوم کند ۳ سال زمان میبرد اما شورای نگهبان باید ۱۵ هزار نفر را ظرف مدت یک ماه بررسی کند که البته در آن اشتباه و خطا وجود خواهد داشت؛ بنابراین باید ساختار انتخابات ما اصلاح شود.
– برخی فکر میکنند که با رای نیاوردن میتوان هنجارهای نظام را زیر سوال ببرند آنها نیز معطل هستند و تا زمانی که نظام جمهوری اسلامی هست هر کسی که میخواهد هنجار شکنی کند و زیرخم نظام برود، مورد برخورد قرار میگیرد.
حجاریان پیام داد که همهتان را به دریا میریزیم!
– نمیخواهم اکنون در مورد آدمها قضاوت کنم اما ما در بعد از انقلاب آدمهایی داشتیم که آمدند و میخواستند مجلس، قوه قضاییه و دولت را از اکثریت بیاندازند در انفجار هفت تیر نیز منافقین این قصد را داشتند، فرقش این بود که تعداد زیادی از نمایندگان مجلس شهید شدند و تعداد زخمی شده روز بعد با برانکارد در مجلس شرکت کردند تا مجلس حتی یک روز از اکثریت نیفتد.
– در مجلس ششم عدهای گفتند میخواهیم استعفا دهیم تا مجلس از اکثریت بیفتد. نمایندهها میتوانند رقیب احزاب باشد، احزاب میتوانند رقیب احزاب باشند اما نمیتوانند رقیب نظام باشند هیچ کشوری چنین اجازهای را نمیدهد.
– شما در آمریکا متصور شوید که از میان دو حزبی که فعالیت میکنند عدهای کمونیست بخواهند در انتخابات شرکت کنند نه تنها جامعه نمیپذیرد بلکه تا هفت نسل بعد از آن را نیز لوله میکنند. نمیگویند صلاحیت ندارند بلکه پرونده از جد آنها پیدا میکنند که مالیات نداده است و بعد خود فرد و همه فرزندانش را زندان میکنند، نه به جرم سیاسی بلکه به جرم غیر سیاسی؛ هیچ نظامی با حاکمیت خود شوخی ندارد.
– آقای حجاریان در مجلس ششم بعد از آنکه آقای هاشمی جزء لیست ما شد، به ما پیغام داد و گفت که یا هاشمی را از لیست بر میدارید یا همهتان را به دریا میفرستیم! اخیرا گویا آقای حجاریان گفته که هر نقدی هم داریم و هر تغییری که میخواهیم باید به پای صندوق رای برویم، ما هم همین را میگفتیم اما اگر بگویند انتخابات را تحریم میکنیم این دیگر هنجارشکنی است.
انتهای پیام/
هفته نامه «خط حزبالله» در دویست و سیزدهمین شماره خود، برای اولین بار، اطلاعات جدیدی از اقدامات رهبر انقلاب در مواجهه با آشوبهای اخیر را منتشر کرد و با اشاره به محورهای زیر نوشت:
– نظر رهبر انقلاب درباره طرح سهمیهبندی بنزین
– پیام محرمانه رهبر انقلاب به نمایندگان مجلس
– پاسخ رهبر انقلاب به دلسوزانی که ایشان را از موضعگیری نهی کرده بودند
– مهمترین دلیلی که رهبر انقلاب، بلافاصله وارد میدان شدند
آذرماه سال گذشته، رهبر انقلاب با اطلاع از نقشهی آشوبی که برای ایران طراحی شده، چنین فرموده بودند: «اینکه اینها گفتند در سال ۹۷ ما چنین میکنیم، چنان میکنیم، و نقشههایی را برای جمهوری اسلامی ابراز کردند – یعنی در واقع نقشهشان لو رفت- این ممکن است فریب باشد؛ ممکن است جنجال را برای سال ۹۷ بکنند، نقشه را برای سال ۹۸ بکشند.» پیشبینی رهبر انقلاب درست از آب درآمد و اینبار به بهانهی اعتراض به سهمیهبندی بنزین، بار دیگر پروژهی آشوب در کشور کلید خورد.
پیام رهبر انقلاب به نمایندگان مجلس
عصر روز شنبه، با گسترش آشوبها در شهرهای مختلف، جلسهی فوقالعادهی شورای عالی امنیت ملی مبتنی بر وظائفی که در اصل ۱۷۶ قانون اساسی برای آن در نظر گرفته شده است، جهت تصمیمگیری دربارهی این موضوع برگزار شد. در جلسهی شورا، همهی اعضا متفقالقول بر این نظر بودند حالا که این طرح کلید خورده، باید اجرا شود، وگرنه عقبنشینی از این موضع، شدیدتر شدن آشوبها و ناامنیها را به دنبال خواهد داشت. اما اقناع نمایندگان مجلس در این شرایط، فراتر از توان رئیس مجلس بود، برای همین، نظر اعضای شورای عالی امنیت ملی این بود که باید برای حل این موضوع، باید از رهبر انقلاب کمک گرفته شود.
صبح روز یکشنبه، جلسهی غیرعلنی مجلس برای تصمیمگیری دربارهی طرح سهمیهبندی بنزین برگزار شد. آقای لاریجانی، رئیس مجلس، در حالی به سمتِ بهارستان رفت که پیغامی کوتاه، از رهبر انقلاب برای نمایندگان دارد: «پیرو اظهارنظر برخی از نمایندگان محترم در باب مصوبهی اخیر سران قوا، لازم است به حضرات محترم نمایندگان گفته شود مقتضی است که هرگونه اقدامی درخصوص این مصوبه در مجلس در چارچوب مصوبات شورای عالی امنیت ملی باشد و از آن تخطی نشود و شرایط حساس کشور مورد توجه قرار گیرد. توفیقات آنان را از خداوند متعال خواستارم.» وقتی پیام رهبر انقلاب در مجلس خوانده شد، مجلس آرام شد.
نظر رهبر انقلاب دربارهی طرح سهمیهبندی بنزین
صبح همان روز اما رهبر انقلاب بنا به رسم همیشگی، درس خارج فقه خود را در ساعت ۶:۴۵ دقیقهی صبح برگزار کرده و دربارهی اتفاقات اخیر فرمودند: «بنده در این قضیّه سررشته ندارم، یعنی تخصّص این کار را ندارم، به آقایان هم گفتم -چون نظرات کارشناسها هم در این قضیّهی بنزین مختلف است، بعضیها آن را لازم و واجب میدانند، بعضیها مضر میدانند؛ بنابراین من هم که صاحبنظر نیستم… لکن اگر سران سه قوّه تصمیم بگیرند من حمایت میکنم… سران قوایند، نشستهاند با پشتوانهی کارشناسی یک تصمیمی برای کشور گرفتهاند، باید عمل بشود به آن تصمیم.»
پیش از این البته رهبر انقلاب به صورت مکتوب نیز نظر خود دربارهی این موضوع را به سران سه قوه گفته بودند. در بخشی از جلسهی چهلم شورای عالی هماهنگی سه قوه به تاریخ ۳۰/۶/۹۸، بدون مشخص شدن زمان اجرای این طرح، بحث بر سر اصلاح قیمت حاملهای انرژی شد و در بندهای «الف و ب» صورتجلسهی این تاریخ، مصوب شد که بنزین در کشور به دو صورت سهمیهبندی و آزاد عرضه شود. قیمت بنزین سهمیهای از قرار لیتری ۱۵۰۰ تومان، و قیمت بنزین آزاد از قرار لیتری ۳۰۰۰ تومان خواهد بود. در بخشی دیگر نیز دربارهی منابع حاصله از افزایش قیمت بنزین بحث شد و نهایتا در بند «ج» به تصویب رسید که این منابع، به مصرف پرداخت به خانوارهای کمدرآمد و دارای حقوق ثابت تعلق بگیرد.
نظر کلی رهبر انقلاب دربارهی مدیریت مصرف سوخت، از قبل مشخص بود. اصلاح الگوی مصرف حاملهای انرژی، از جمله بنزین، با توجه به مصرف زیاد و بیرویهی آن، یک ضرورت برای کشور است و رهبر انقلاب نیز بارها بر آن تأکید کرده بودند. اما گزارش مکتوب جلسهی فوق که تقدیم رهبر انقلاب شد، ایشان تصمیمگیری دربارهی قیمت آن، یا چگونگی اجرای آن را برعهدهی کار کارشناسی مسئولان و متخصصان، و اجماع سران قوا نهادند.
چرا رهبر انقلاب ورود کردند؟
با این حال، نظر نداشتن یا موکول کردن رهبر انقلاب به نظر سران قوا، موجب نشد که رهبر انقلاب، نسبت به ناامنیهایی که ایران را به بهانهی فوق مورد تهدید قرارداده بود واکنشی نشان ندهند. به همین علت، رهبر انقلاب با جدا کردن مردم از صف آشوبگران، عواقب خطرناک آشوب را به همه گوشزد کردند: «در یک چنین حوادثی معمولاً اشرار، کینهورزان، انسانهای ناباب وارد میدان میشوند، گاهی بعضی از جوانها هم از روی هیجان با اینها همراهی میکنند و این جور مفاسد را به بار میآوردند؛ این مفاسد هیچ مشکلی را درست نمیکند جز اینکه علاوهی بر هر مشکلی که هست، ناامنی را هم اضافه میکند. ناامنی بزرگترین مصیبت برای هر کشوری است، برای هر جامعهای است… عرض من این است که هیچ کس به این اشرار کمک نکند… این کارها، کار مردم معمولی نیست.»
همهی حرف همین است. دومینوی خطرناکی در حال کلید خوردن بود، از یک طرف امکان اختلاف و چندگانگی میان مسئولان وجود داشت و از طرف دیگر پیادهنظام دشمن در خیابانها، جان و مال مردم را مورد هجوم وحشیانهی خود قرار داده بودند.
جالب است در این بین، برخی از دلسوزان که متوجه دقیق ابعاد حوادث اخیر نشده بودند، به رهبر انقلاب پیشنهاد دادند برای تصمیمی که دولت بر اساس اختیارات قانونی گرفته، خود را هزینه نکنند. اما نظر رهبر انقلاب کاملا متفاوت بود. رهبر انقلاب معتقدند «اصلا رهبری وجودش برای همین مواقع است و اعتبار رهبری هم برای استفادهی در همین زمانها است»، یعنی زمانهایی که کشور در شرایط خاص قرار دارد و جز با ورود رهبری، مسأله حل نخواهد شد. بنابراین در این مواقع، اساسا رهبری «تکلیف شرعی» دارند فارغ از آنکه نتیجهی آن به نفع شخص رهبری باشد یا به ضرر او، وارد میدان شده و انقلاب را از خطر اصلی نجات دهند. یعنی درست به مانند سیرهی امام خمینی(ره). ایشان بارها فرموده بودند: «من تکلیفم را تشخیص دادهام و هر کجا باشم انجام وظیفه خواهم کرد، هرچه پیش آمد، برای من اهمیت ندارد.» یا در جایی دیگر میفرمایند: «من کاری به هیاهو و درود گفتنها ندارم، بلکه شخصاً به تکلیف شرعیام میپردازم.»
واضح است که در اینجا، دفاع از تصمیم درست یا نادرست دولت موضوعیت ندارد. اصل، نقشه و توطئهی خطرناکی است که دشمن و آشوبگران در حال پیاده کردن آن هستند. اصل، جلوگیری از «ناامنی» کشور و مردم است. ناامنی بدترین بلایی است که میتواند آیندهی یک ملت را به مخاطره بیاندازد. بدون امنیت، هیچ آرمانی، از جمله «عدالت» و «آزادی» هم قابل دستیابی نیست. امنیت اگر نباشد، زندگی روزمرهی تکتک مردم هم نامعلوم خواهد بود. برای همین وقتی رهبر انقلاب دیدند که دشمن برای ضربه زدن به امنیت کشور کمربندهایشان را محکم بستهاند، فارغ از آنکه تصمیم دولت در این مقطع زمانی، درست بوده یا نه، به عنوان رهبر جامعه، «حجت و تکلیف شرعی» دارند که وارد میدان شوند، و شدند.
چرا رهبر انقلاب به قضیه بنزین ورود کردند؟ بیشتر بخوانید »