بنی صدر

تصاویر/ سردار سپهبد شهید «غلامعلی رشید» (۲)

فیلم/ روایت رزمنده تیپ قمربنی هاشم (ع) از هدف صدام و حامیانش

گروه ساجد دفاع‌پرس: «اکبر مطهر» مسئول یکی از گردان‌های تیپ قمربنی هاشم (ع) در دوران دفاع مقدس، در فیلمی که از آن دوران به یادگار مانده هست، مصاحبه کرده و وضعیت کلی جنگ تحمیلی از ابتدا تا آن روز، از جمله حمایت کشور‌های غربی، شرقی و عربی از صدام و همچنین خیانت‌های «بنی صدر» را تشریح می‌کند؛ البته در ادامه این فیلم او به دلایلی خنده اش می‌گیرد که به نظر می‌رسد دوستانش از پشت دوربین با وی شوخی می‌کنند؛ بنابراین ثانیه‌هایی نیز رزمنده‌ای دیگر مصاحبه می‌کند.

«اکبر مطهر» در پاسخ به سوال خبرنگار مبنی بر این که «از اوایل جنگ تاکنون چه تغییر و تحولی در جبهه‌های جنگ ایران و عراق رخ داده هست؟» می‌گوید: «صدام» نوکر سرسپرده آمریکا فکر می‌کرد با حمله‌ای که کرده و تحلیلی که مستشاران خارجی او کرده بودند، می‌تواند ظرف چند روز خوزستان را که از لحاظ اقتصادی مهم‌ترین جای ایران هست و تاسیسات نفتی و اقتصادی دارد، بگیرد و  با این کار خود، یا رژیم ایران را سرنگون کند و یا حداقل رژیم ایران تسلیم خواسته‌های آن‌ها شود و بتوانند با این کار از صدور انقلاب اسلامی جلوگیری کنند.

وی به خیانت‌های بنی صدر اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: بنی صدر بر این عقیده بود که ارتش ایران توانایی این که نیرو‌های عراقی را از کشورمان بیرون کند را ندارد؛ بنابراین دم از صلح می‌زد؛ اما پس از عزل بنی صدر از فرمانده کل قوا انجام شده و تمام حملات ایران از همین عملیات آغاز شده و مقداری تجربه کسب شد و به دنبال آن عملیات ثامن الأئمه در قسمت شرقی رود کارون، شمال آبادن انجام شد و رزمندگان اسلام عراقی‌ها را تا غرب کارون عقب راندند و آبادان از محاصره درآمد.

این رزمنده تیپ قمربنی هاشم (ع) همچنین در پاسخ به سوال خبرنگار مبنی بر این که توان لشکریان اسلام در عملیات‌های مختلف چگونه بوده هست نیز می‌گوید: دشمن در عملیات‌های از نیرو‌های زرهی خوبی برخوردار بوده هست و همیشه کشور‌های مانند آمریکا، شوروی، اسرائیل و کشور‌های عرب خلیج فارس به او کمک می‌کردند.

کد ویدیو

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/ روایت رزمنده تیپ قمربنی هاشم (ع) از هدف صدام و حامیانش

فیلم/ روایت رزمنده تیپ قمربنی هاشم (ع) از هدف صدام و حامیانش بیشتر بخوانید »

مرصاد؛ پایانی بر «ارتش آزادی‌بخش» 

مرصاد؛ پایانی بر «ارتش آزادی‌بخش» 


گروه سیاسی دفاع‌پرس ـ رحیم محمدی؛ زمانی که نهضت انقلاب اسلامی در ایران آغاز شد عده‌ای برای مقابله با رژیم پهلوی تشکیلاتی به نام سازمان مجاهدین خلق بوجود آورند لذا در ابتدا کسانی می‌توانستند عضو این گروه شوند که مسلمان و مذهبی می‌بودند، اما بعد‌ها با دستگیری و اعدام موسسان این تشکیلات، نفرات جایگزین به تدریج گرایش مارکسیستی پیداکردند به همین دلیل زمانی که برخی از رهبران سازمان مجاهدین در سال ۱۳۵۴ با شخصیت‌هایی هم، چون آیت الله طالقانی و مهدوی کنی در یک زندان قرار می‌گیرند، این عزیزان برای جلوگیری از زیان ارتباط با اعضای سازمان مجاهدین خلق، جدایی مسلمان‌ها از مارکسیست‌ها را در زندان ضروری اعلام می‌کنند.

رهبران این سازمان برای اینکه عملکرد واقعی آنها روشن نشود ضمن رد این موضوع همچنان خود را پایند به مبانی اسلام معرفی می‌کنند برای اینکه سال‌های ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ را می‌توان اوج فعالیت‌های ضد پهلوی مذهبی‌ها در ایران دانست لذا به جهت اینکه بتوانند از حمایت مذهبی‌ها برخوردار باشند با نفی این موضوع خود را همچنان پایند به اسلام نشان می‌دادند بر این اساس زمانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید برای عضوگیری اقدامات تبلیغی گسترده‌ای را آغاز کردند و برای اثر گذاری هم خاطرات دستگیرشدگان اعضای خود توسط ساواک و شکنجه آنها در قالب‌های گوناگون منتشر و توزیع می‌کردند و به موازات آن با سوء استفاده از شرایط انقلابی، نفراتی را در دستگاه‌های مختلف کشور از جمله ریاست جمهوری، نخست وزیری، وزارت کشور، سپاه پاسداران و … وارد کردند تا به لحاظ سیاسی در کنار نیرو‌های مسلح خود به نام «میلیشیا» بتوانند در تصمیم گیری‌های کشور حضور داشته باشد.

البته به موازات این گونه اقدامات آنها سعی کردند هم به منظور تایید فعالیت‌هایی که انجام می‌دهند و هم خط بطلان کشیدن بر خط مشی مارکسیستی که دارند به امام خمینی (ره) نردیک شوند لذا در اردیبهشت ۱۳۵۸ مسعود رجوی به همراه موسی خیابانی و دیگر سران سازمان مجاهدین خلق در قم به دیدار امام خمینی می‌روند و در این دیدار امام به غیر ایدئولوژیک شدند مجاهدین اشاره می‌کند و از آنها می‌خواهد هم، چون سایر مردم که در جریان انقلاب متحول شدند، آنها هم اشکالاتشان را رفع کنند و علیه مارکسیسم به تبلیغ بپردازند.

همچنین گفته شده که در این دیدار «امام خمینی (ره) به سران سازمان مجاهدین هشدار داد در صورت حرکت در مسیری خارج از اسلام، علیه آنان موضع خواهد گرفت؛ علاوه بر این از آنان خواست سلاح‌های زیادی که از پادگان‌ها برده‌اند، تحویل دهند و سلاح‌های خود را بر زمین گذارند و ساختمان‌های دولتی را تخلیه کنند.» ولی به جهت اینکه سازمان مجاهدین اهداف و نیات دیگری از این دیدار داشتند نه تنها به توصیه امام خمینی (ره) گوش ندادند بلکه به تدریج زاویه خود را با انقلاب اسلامی نیز نمایان کردند و آن زمانی عیان‌تر شد که همان سال در همه پرسی قانون اساسی شرکت نکرد؛ لذا وقتی رجوی برای ریاست جمهوری کاندیدا شد، امام (ره) اعلام کردند کسانی که به قانون اساسی رأی مثبت نداده‌اند، صلاحیت کاندیدا شدن را ندارند؛ این باعث شد تا سازمان مورد اشاره در اطلاعیه‌ای از کناره گیری رجوی از حضور در انتخابات ریاست جمهوری خبر دهد و اگر چه وی از نظر امام مطلع بود ولی این بار در انتخابات مجلس شورای اسلامی که اسفند ۱۳۵۸ برگزار شد شرکت کرد که به دلیل آگاهی مردم از نظر امام درباره تشکیلات رجوی، نامبرده نتوانست به مجلس راه یابد.

پس به همین جهت از خرداد ۱۳۵۹ اولین درگیری‌ها سازمان مجاهدین با مردم آغاز می‌شود و در ادامه پس از درگیری اعضای سازمان با نیرو‌های انقلاب در اردیبهشت ۱۳۶۰ که منجر به کشته شدن چهار تن از اعضای این سازمان شد، امام خمینی (س) از اعضای سازمان می‌خواهند که اسلحه‌ها را بر زمین گذاشته و به آغوش ملت باز گردند ولی اتفاق خاصی که نشان از قبول کردن این درخواست باشد نه تنها از سوی اعضای سازمان مجاهدین دیده نشد بلکه در خرداد همان سال اعلام مبارزه مسلحانه ار علیه انقلاب اسلامی صادر می‌کنند.

سازمان مجاهدین وقتی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ در قیام مسلحانه علیه انقلاب اسلامی با شکست مواجه می‌شود با استفاده از نفوذی‌هایی که در شرایط انقلابی وارد دستگاه‌های مختلف کرده بود دست به ترور مقامات جمهوری اسلامی می‌زند و بواسطه آن شخصیت هایی چون آیت الله بهشتی، رجایی، باهنر، دستغیب، قدوسی به شهادت می‌رسند و در کنار این عزیزان مردم کوچه و بازار نیز مورد اقدامات تروریستی اعضای این سازمان قرار می‌گیرند به نحوی که ۱۲ هزار نفر توسط این افراد به شهادت می‌رسند.

رجوی هم یک ماه پس از شکست در این عملیات مسلحانه مجبور شد به همراه بنی صدر که از ریاست جمهوری و فرماندهی کل قوا عزل شده بود، مخفیانه فرار کنند و در پاریس پناهنده شوند و بدین ترتیب اعضای سازمان مجاهدین به فعالیت‌های زیر زمینی روی آوردند ولی چون با هوشیاری مردم خانه‌های تیمی منافقین یکی پس از دیگری توسط پاسداران انقلاب اسلامی شناسایی و سقوط می‌کرد، مجبور شدند به صورت قاچاق از ایران خارج و به عراق پناهنده شوند تا در خدمت ارتش بعث به حیات خود ادامه دهند.

رجوی هم که تا سال ۱۳۶۵ در فرانسه حضور داشت برای ادامه فعالیت‌های خائنانه خود در خرداد همین سال به عراق می‌آید و در کنار صدام، رو در روی مردم قرار می‌گیرد و به اصطلاح «ارتش آزادی‌بخش ملی ایران» را تشکیل می‌دهد و بدین ترتیب شیوه جنگ‌ها از پارتیزانی در کردستان و چریکی در شهرها، به کلاسیک گردانی در مناطق مرزی با ارتش و سپاه تغییر یافت و با این تغییر شیوه که با پشتیبانی کامل صدام و حمایت‌های لجستیکی ارتش بعث عراق همراه بود دو عملیات موفق با نام‌های «آفتاب» در منطقه عمومی فکه و «چلچراغ» در مهران انجام دادند به نحوی که پس از اشغال مهران با شعار «امروز مهران ـ فردا تهران» به استقبال عملیات «فروغ جاویدان» رفتند تا بلکه بتوانند طی سه روز از طریق شهر‌های کرمانشاه و همدان به تهران برسند و جمهوری اسلامی ایران را ساقط کنند، اما نمی‌دانستند که این بار مجبور می‌شوند برای نجات خود نه تنها کشته‌ها، بلکه مجروح‌های خود را نیز رها کنند و از مقابل مدافعان کشورمان فرار کنند، زیرا رزمندگان سپاه و ارتش به همراه بسیج مردمی در قالب عملیات «مرصاد» چنان ضربات سهمگین و ویران کننده‌ای را به ارتش منافقین وارد کردند که باعث شد پایان عملیات نظامی «ارتش آزادی‌بخش» زودتر از آنچه فکر می‌کردند رقم بخورد.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مرصاد؛ پایانی بر «ارتش آزادی‌بخش» 

مرصاد؛ پایانی بر «ارتش آزادی‌بخش»  بیشتر بخوانید »

برق‌نورد: «صیاد» انعکاس دهنده عزت ملی است

برق‌نورد: «صیاد» انعکاس دهنده عزت ملی است


«هومن برق‌نورد» بازیگر سینما و تلویزیون که با نقش بنی‌صدر در فیلم سینمایی «صیاد» نقش‌آفرینی کرده هست، در گفت‎وگو با خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، با بیان اینکه فیلم «صیاد» یک فیلم تاثیرگذار در راستای انعکاس عزت ملی هست، اظهار داشت: شخصا ابتدا از کارگردان و تهیه‌کننده این فیلم بخاطر نقشی که به بنده دارند، تشکر می‌کنم؛ فیلم صیاد در شرایط امروز سینمای ایران که فیلم جدی کمتری دارد، یک فیلم مهم و خوب هست که حرف برای گفتن دارد.

این بازیگر سینما و تلویزیون به نقش‌آفرینی در این فیلم سینمایی پرداخت و تصریح کرد: نکته مهم در موضوع آثار تاریخی مسئله شخصیت‌هایی هست که ما آنها را می‌شناسیم؛ به اعتقاد من بازی در نقش‌های معاصر و کاراکتر‌هایی که وجود خارجی داشته‌اند و مردم آنها را می‌شناسند خیلی سخت‌تر از دیگر کاراکتر‌هایی هست که تصویر و صدایی از آنها وجود ندارد و صرفا یک اسم با روایت تاریخی هست.

وی موفقیت شخصیت‌ها در فیلم صیاد را نتیجه نویسندگی حسین تراب‌نژاد دانست و تاکید کرد: فکر می‌کنم حسین تراب‌نژاد کاراکتر‌های را اینقدر خوب می‌نوشتند بخاطرهمین خیلی نیاز به تلاش زیادی نداشت و من شخصا برای نزدیک شدن به شخصیت بنی‌در تنها چند فیلم از سخنرانی‌ها او را تماشا کرد و سعی کردم نزدیک به این شخصیت بازی کنم تا برای مخاطب باورپذیر باشد. 

برق‌نورد، دوران دفاع مقدس را مقطع مهمی از تاریخ کشورمان دانست و خاطرنشان کرد: من شخصا سال ۱۳۶۸ به خدمت سربازی رفتم بخاطرهمین با فضا‌های دوران انقلاب و دفاع مقدس آشنا هستم؛ من در فیلم صیاد تمام سعی و تمرکزام روی شخصیت بنی صدر بود و تلاش می‌کردیم نزدیک به این شخصیت بازی داشته باشم و فکر می‌کنم این نقش برای مخاطبی که این مقطع تاریخی را درک کرده هست، آشنا باشد. 

این بازیگر سینما و تلویزیون، فیلم سینمایی «صیاد» را یکی از آثار خوب سینمای امروز معرفی کرد و با توصیه به مخاطبین برای دیدن آن گفت: من با اینکه در این فیلم بازی کرده‌ام، اما تحت تاثیر فیلم قرار گرفتم؛ سکانس اول فیلم واقعا تاثیرگذار هست و مخاطب را میخ‌کوب می‌کند؛ ساخت این فیلم حتما یک ضرورت مهم تاریخی هست و فکر می‌کنم تولید «صیاد ۲» با اینکه شاید دیگر بنی‌صدری در آن وجود نداشته باشد، اما مهم و تاثیرگذار هست. 

وی درباره مخاطبین این فیلم عنوان کرد: تاریخ و روایت آن مخاطب خاص ندارد بلکه برای عموم مردم مناسب و ضروری هست، به نظرم روایت فیلم صیاد یک روایت خیلی روان هست و کار خیلی قشنگ جلو رفته هست و خروجی کار یک فیلم دیدنی هست و در شرایطی که سینمای ما فیلم جدی وجود ندارد و کمتر ساخته می‌شود، فیلم صیاد یک فیلم تماشایی هست که مخاطب آن را دوست خواهد داشت. 

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

برق‌نورد: «صیاد» انعکاس دهنده عزت ملی است

برق‌نورد: «صیاد» انعکاس دهنده عزت ملی است بیشتر بخوانید »

روایت سنگرسازانی که بی‌سنگر بودند

روایت سنگرسازانی که بی‌سنگر بودند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، پانزدهمین قسمت برنامه «جبهه» که با سالروز میلاد امام حسن مجتبی (ع) همزمان شده بود به روایت عملیات‌های ویژه و جسورانه‌ای اختصاص داشت که رزمندگان ایرانی برای نفوذ به خاک دشمن انجام دادند؛ از شناسایی و خرابکاری در خطوط دشمن تا ضربات مهلکی که معادلات جنگ را تغییر داد.

طریق‌القدس: روایتی از شجاعت خرازی و غافلگیری دشمن
در بخش اول برنامه، سیدمحمد لاله‌زار فرمانده قرارگاه کربلا و قرارگاه نوح نبی (ع) مهمان برنامه بود و از داستان عملیات طریق‌القدس گفت.

وی در ابتدا گفت: «قهرمان داستان طریق‌القدس، شهید سرلشکر حسین خرازی بود. آخرین رده چیدمان در جنگ با دشمن، توپخانه بود که او توانست ساعت ۱۲ شب توپخانه ارتش دشمن را خفه کند. چند عملیات بزرگ ما مدیون شجاعت و شهامت و دور زدن دشمن توسط شهید حسین خرازی بود؛ من هم همراه‌ایشان بودم از نزدیک شاهد این شجاعت‌ها بودم؛ همچنین باید یادی کنیم از سردار حسن باقری، مغز متفکر جنگ و مهندسی جنگ. اینجا جای دکتر ابوالفضل حسن‌بیگی خالی هست؛ مجری جاده پشت رملی‌ایشان بود که اکنون در بیمارستان بستری هست، برای شفای‌ ایشان دعا می‌کنیم.»

لاله‌زار ادامه داد: «مسئولیت عبور از قسمت دیگری از این جاده با من بود. جایی که دیگر امکان ساختن راه نبود و اگر بیشتر پیش می‌رفتیم دشمن متوجه می‌شد. عملیات باید سرّی می‌ماند و اگر لو می‌رفت، طریق‌القدس شکست می‌خورد و ما متضرر می‌شدیم. این عملیات بعد از عزل بنی‌صدر خائن بود که فرمانده کل قوا بود و تجهیزات در اختیار او بود. بعد از سخنرانی امام (ره)، نیرو‌ها به جبهه سرازیر شده بودند، ولی تجهیزات نبود. بعد از عزل بنی‌صدر، اولین عملیات، ثامن‌الائمه (ع) بود که به آزادسازی آبادان و ماهشهر بعد از یک سال انجامید. دومین عملیات موفق طریق‌القدس در سال ۱۳۶۰ بود که پر از درس هست. در این عملیات، دشمن را که به استان رسیده بود، هورالعظیم را گرفته و تا پشت حمیدیه آمده بود به عقب راندیم. شهید حسن باقری و محمد باقری و سایر فرماندهان و مهندسان جهاد طراحی کردند که چگونه دشمن را دور بزنیم؛ چون مستقیم نمی‌توانستیم وارد استان شویم. از دریای رمل جاده‌ای ساختیم و نیرو‌های ما از دهلاویه به چذابه برسند. من در این عملیات مسئول عبور با فرش‌های باتلاقی شدم که هر جا ماشین‌آلات گیر می‌کردند، عبور می‌کردیم.»

وی در ادامه گفت: «آن شب باران گرفت و زمان بارندگی، رمل ماسه بادی مثل آسفالت می‌شود و به عبور رزمندگان ما کمک کرد. ما باید دشمن را دور می‌زدیم. پشت تپه‌های «الله‌اکبر» جاده ساختیم و قهرمان این عملیات سرلشکر شهید حسین خرازی هست. این فرمانده شجاع، ترسی در وجودش نبود. تا اینکه حوالی ۱۲ شب پشت توپچی دشمن را گرفت و نیرو‌های ما در دهلاویه با کمترین خسارت به لشکر امام حسین (ع) رسیدند. اصل قضیه بر غافلگیری بود. نیروهای دشمن وقتی می‌دیدند که توپخانه گرفته شده، تضعیف می‌شدند و از این بابت خوب بود.»

لاله‌زار همچنین گفت: «روزی که می‌خواستیم حمله کنیم، همراه با شهید صیاد شیرازی آخرین شناسایی را انجام دادیم. وقتی برگشتیم یکی از برادران چیزی در گوش صیاد گفت و او رنگش پرید. یکی از بچه‌های اطلاعات عملیات را دشمن گرفته بود و ما نگران این بودیم که چون او زیر شکنجه هست، عملیات لو نرود. بعداً جنازه این شهید بزرگوار را پیدا کردیم که زیر شکنجه‌ها لب باز نکرده بود که اگر کرده بود، دشمن عملیات را می‌فهمید. وقتی حسین خرازی قهرمان هست و نوک پیکان همه عملیات‌هاست، او تنها نیست، بلکه اتاق فکر قوی و مدیریت جنگ پشت سر اوست. زمان عملیات چند گردان آماده کنار او بودند که اگر عملیات به مشکل برخورد، چند گردان نیروی ذخیره داشته باشیم. نیروی هوایی و هوانیروز، مهندسی جنگ را در اختیار داشتیم. زمانی که می‌خواستیم جیپ حسین خرازی را حرکت دهیم، آن را پشت بلدوزر بستیم و حرکت دادیم. در کنار او شهید احمد کاظمی، و نفراتی از ارتش و سپاه و هوانیروز و نیروی هوایی و سایر نیرو‌های جمهوری اسلامی حضور داشتند.»

مهمان بخش دوم این برنامه، «قاسم صرافان» شاعر بود که به مناسبت سالروز ولادت امام حسن مجتبی (ع) اشعاری را در مدح کریم اهل بیت خواند.

پل بعثت؛ ابتکار و شجاعت در عبور از اروند
مهمان بخش بعدی برنامه «جبهه» سیدهاشم بنی‌هاشم، مدیر اجرایی پروژه پل بعثت بود. او در ابتدا گفت: «شبکه آبرسانی و برق‌رسانی تعدادی از روستا‌ها را در زمان جنگ ما انجام دادیم. آن زمان مهندس ساختمان بودم و تحصیل‌کرده دانشگاه علم و صنعت؛ همچنین عضو شورای مرکزی جهاد سازدگی خراسان بودم. وقتی جنگ شد، ستاد پشتیبانی جهاد سازندگی کمک‌های مردمی را جمع می‌کرد و همچنین از نظر کار‌های فنی و مهندسی حضور پیدا می‌کردیم. به نظرم اگر هدفی داشته باشیم و برایش برنامه‌ریزی کنیم و با شجاعت عمل کنیم، می‌توانیم به هدفمان برسیم.

بنی‌هاشم در ادامه گفت: «روایتی که راجع به پل بعثت می‌خواهم بگویم، روایتی هست که خودم در آن مشارکت داشتم؛ مدیر اجرایی پل بعثت بودم و از اول تا آخر این پروژه حضور داشتم. بعد از عملیات والفجر ۸ که عبور از اروندرود بود، نیاز داشتیم که عبور مطمئنی داشته باشیم. پل‌های متعددی ساخته و به سرعت طراحی و اجرا شد، ولی هیچ‌کدام بادوام نبود و در دید دشمن بود و بمباران می‌شد؛ یا اینکه جزر و مد آب، آن پل‌ها را خراب می‌کرد. تصمیم جهاد سازندگی با هماهنگی فرماندهان جنگ این بود که پل مطمئنی را روی اروندرود بزنیم. در جهاد سازندگی مرکز مطالعات داشتیم که مهندسان آنجا همفکری می‌کردند و تصمیم گرفته شد این پل لوله‌ای باشد و از طریق شمع‌کوبی آن احداث شود. این امر از نظر من نامناسب بود، ولی باید اثبات می‌کردم که روش غلطی هست. از طریق شمع‌کوبی پل دیده می‌شد و در نهایت بمباران می‌شد. یکی از شرایط برای اجرای پل لوله‌ای استتار بود، در حالی که عرض رودخانه ۹۰۰ متر بود، عمق رودخانه ۱۳ متر بود و اختلاف ارتفاع در جزر و مد سه متر و ۴۰ سانت بود.»

وی ادامه داد: «در فروردین‌ماه همزمان با روز مبعث بود که این را شروع کردیم و به نام «بعثت» نام‌گذاری کردیم. هنوز بعضی از موارد پل برای‌مان روشن نبود. لوله‌هایی از کارخانه لوله‌سازی اهواز برای‌مان آمد که از آن استفاده می‌کردیم و اینکه ان لوله‌ها را چگونه در اروند مستقر کنیم، برایمان جای سؤال بود. تصمیم گرفتیم لوله‌ها را شناور کنیم؛ درباره آن در مرکز مطالعات بحث کردیم. در نهایت از طریق شناور پنج لوله را در کنار هم قرار دادیم و بستیم. آب مد برعکس به سمت خشکی می‌رفت و لوله‌های شناور غرق شد. با خود گفتیم شکست خوردیم. برای ما ایمنی و اطلاعات مهم بود. بعد از آن، اسم پل بعثت را به «رمضان» تغییر دادیم. سپس اشکالات کار را درآوردیم و متوجه شدیم برزنتی که سر لوله بسته بودیم، سر خورده بود و این پنج تا را به یکی یکی تبدیل کردیم. برزنت‌ها را بستیم؛ دیدیم مقداری آب داخلش رفته و نمی‌دانستیم چگونه باید این لوله را از داخل نهر حمل می‌کردیم و شناور کنیم. ریسک بزرگی کردیم. گفتیم مقدار آبی که داخل لوله هست از داخل نهر به داخل اروند می‌رود و به ساحل می‌رسد. این لوله از داخل نهر وارد اروند شد و گویا خدا مرحمتی به ما کرد و ما توانستیم لوله‌ها را در این نهر خروشان به ساحل برسانیم. روی لوله نوشتیم الله اکبر.»

وی در ادامه گفت: «این پل را اکنون به خاطر لایروبی اروندرود جمع کرده‌اند؛ ولی دو سال پیش نمونه‌ای از این پل را در یادمان والفجر ۸ ساختیم. کسانی که از منطقه بازدید می‌کنند، قسمتی از این پل را می‌توانند ببینند. این یک تکنولوزی دانش فنی هست و باید دانش داشته باشید تا بسازید.»

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

روایت سنگرسازانی که بی‌سنگر بودند

روایت سنگرسازانی که بی‌سنگر بودند بیشتر بخوانید »

نقش مازندران در آزادسازی و بازسازی شهر سوسنگرد

نقش مازندران در آزادسازی و بازسازی شهر سوسنگرد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از مازندران، به مناسبت ۲۶ آبان سالروز حماسه آزادسازی سوسنگرد قهرمان نقشی استان مازندران در این عملیات و بازساری شهر سوسنگرد را از نظر می‌گذرانیم.

با شروع جنگ تحمیلی و در طول سه ماه، سوسنگرد سه بار توسط دشمن بعثی، محاصره کامل شد و در طی آن دو بار به اشغال در آمد و هر دو بار تنها بعد از ۲۴ ساعت و با دلیرمردی رزمندگان اسلام آزاد شد.

بعد از محاصره و اشغال مجدد بخشی از شهر سوسنگرد در ۲۵ آبان ۱۳۵۹ و در پی ممانعت بنی‌صدر برای ورود ارتش جهت آزادسازی سوسنگرد، امام خمینی (ره) فرمودند: «سوسنگرد باید تا فردا آزاد شود.» 

پس از دستور حضرت امام (ره) مبنی بر آزادسازی سوسنگرد و در پی تدبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، که در آن زمان نماینده حضرت امام در شورای عالی دفاع بودند، و همچنین شجاعت و پایمردی لشکریان اسلام از جمله فرماندهان و رزمندگان لشکر ۹۲ زرهی اهواز، سوسنگرد ظرف ۲۴ ساعت، در ۲۶ آبان ۱۳۵۹ آزاد شد.

از زمان اشغال سوسنگرد در مهر ۱۳۵۹ تا برطرف شدن نسبی تهدید اشغال در اواسط خرداد ۱۳۶۰، مازندران ۴۳ شهید عزیز را در جبهه سوسنگرد و حوالی آن تقدیم کرده هست.

سردار شهید حسین بهرامی از دانشجویان پیرو خط امام، یکی از فرماندهان جبهه سوسنگرد بود. شهید بهرامی در روستای ولشکلای ساری متولد شد و در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۶۰ در جریان عملیات امام علی (ع) و آزادسازی تپه‌های الله اکبر در جبهه سوسنگرد به شهادت رسید.

سوسنگرد با داشتن ۱۹۰۷۲ نفر جمعیت پیش از شروع جنگ، با آغاز جنگ کاملاً خالی از سکنه شد و علاوه بر ویرانی‌های عمومی در این شهر، بیش از دو هزار و ۹۰۰ واحد ساختمانی ویران شد.

مردم مازندران توانستند در فاصله سال‌های ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲، طی ۱۹ ماه و با تلاش مستمرّ، بازسازی شهر سوسنگرد را به پایان برسانند.

تنها یک روز پس از آزادی خرمشهر و پایان اشغال اغلب مناطق جنگی در جنوب، با ارسال نامه‌ای از سوی حضرت آیت الله روحانی ـ نماینده فقید ولی فقیه در استان مازندران ـ به محضر حضرت امام خمینی (ره)، در تاریخ چهارم خرداد ۱۳۶۱، درخواست واگذاری بازسازی سوسنگرد به مازندران می‌شود و به موافقت حضرت امام (ره) می‌رسد.

در زمان شروع بازسازی سوسنگرد، ۲۴۵۶ خانواده جنگ‌زده، به مازندران منتقل گردید و اسکان یافته‌اند.

بیش از ۵۰ هزار نفر از جنگ‌زدگان تا پایان جنگ تحمیلی، به همت مردم و مسئولین مازندران در این استان ساکن شده‌اند.

مازندران همزمان با بازسازی سوسنگرد و حضور چشمگیر در مناطق جنگی و بحران‌زا نظیر کردستان، در ابعاد داخلی نیز درگیر مقابله با عناصر برانداز نظیر منافقین و اتحادیه کمونیست‌ها و بحران جنگل بود.

کمک‌های نقدی مردم مازندران به بازسازی سوسنگرد ۲۸۰ میلیون و ۴۷۸ هزار و ۸۱۶ تومان بوده هست و در مجموع بالغ بر سه میلیارد ریال از سوی استان در آن زمان در بازسازی سوسنگرد هزینه شده هست.

در طول ۱۹ ماه بازسازی شهر سوسنگرد، قریب به ۱۳ هزار و ۲۵۶ نفر از مازندرانِ آن زمان، برای بازسازی سوسنگرد، داوطلب و به این شهر اعزام شدند.

در طول بازسازی سوسنگرد از سوی مازندران، دو هزار واحد ساختمانی نوسازی و بازسازی شد و تحویل مردم سوسنگرد گردیده هست.

مردم سوسنگرد در حین ساخت ساختمان‌ها و پس از اتمام کار بازسازی، به‌رغم حاکم بودن شرایط جنگی، به خانه و کاشانه خود بازگشتند.

استان مازندران اولین استانی بود که مأموریت خود را در زمینه بازسازی مناطق جنگی به پایان رساند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشاره به نقش مازندران در بازسازی سوسنگرد فرمودند: «افتخارات مردم مازندران یکی دو مورد نیست. در مورد سازندگی، بازسازی سوسنگرد را مازندرانی‌ها قبول کردند؛ زودتر از همه هم این بازسازی را انجام دادند، تمام کردند و تحویل دادند. یک کار بزرگ و برجسته‌ای را در زمینه سازندگی هم انجام دادند.»

جشن اختتامیه بازسازی سوسنگرد در اول دی ماه سال ۱۳۶۲، همزمان با سالروز میلاد مسعود پیامبر اکرم (ص)، با حضور مردم غیور سوسنگرد و خادمان مازندرانی آنها و مسئولین کشوری و استانی مازندران و خوزستان، در این شهر برگزار شد. در این مراسم مرحوم آیت‌الله روحانی، مهندس محمد مجدآرا ـ استاندار فقید مازندران ـ و مرحوم آیت‌الله سید صابر جباری ـ امام جمعه فقید بهشهر ـ که در تمام مدت بازساری سوسنگرد در صحنه بودند، حضور داشتند.

پس از پایان بازسازی سوسنگرد، مازندران به فعالیت خانه‌سازی خود برای روستاییان در دشت عباس همچنان ادامه داد.

همزمان با بازسازی سوسنگرد، جهاد سازندگی مازندران، عضو ستاد بازسازی و نوسازی مناطق جنگ‌زده استان ایلام بود و در کنار بازسازی و نوسازی مناطق روستایی و شهری، نقش پررنگی نیز در بهبود کشاورزی و آموزش کشاورزان این استان داد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

نقش مازندران در آزادسازی و بازسازی شهر سوسنگرد

نقش مازندران در آزادسازی و بازسازی شهر سوسنگرد بیشتر بخوانید »