بنی صدر

ماجرای صفر شدن صادرات نفت و ترفند سپاه در جنگ

ماجرای صفر شدن صادرات نفت و ترفند سپاه در جنگ



رئیس سابق ستاد مشترک سپاه می‌گوید: در همان روزهای ابتدایی فرماندهی‌ام در نیروی دریایی سپاه، یک بار عراقی‌ها جزیره خارک را به شدت زدند و صادرات نفت ما تقریباً صفر شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سردار حسین علایی، فرمانده قرارگاه نوح با بیان اینکه مهم‌ترین مسأله ایران در تجربه جنگ، شرایط مواجهه با جنگ و نداشتن درک صحیح از موقعیت‌ها بود، درباره دستاوردهای هشت سال دفاع مقدس در کتاب «نقبی بر درس‌ها و دستاوردهای جنگ» ابراز می‌دارد: آقارحیم تعریف می‌کند که وقتی با بنی‌صدر به منطقه غرب کشور رفتیم، آرایش تانک‌های عراقی را دیدیم. گفتند: اینها قصد دارند حمله کنند. بنی‌صدر که فرمانده کل قوا بود، باور نکرد. شاید هم نمی‌خواست روحیه آن‌ها را تضعیف کند. با تحلیل‌های علمی گفته بود جنگ به این سادگی رخ نمی‌دهد. من فرض می‌کنم بنی‌صدر این حرف‌ها را برای اینکه روحیه این آدم‌ها را تضعیف نکند زده بود، ولی از لحاظ اجرایی، شهید بروجردی که همراه آن‌ها بود باید بلافاصله به مرکزیت سپاه این خبر را مخابره و ستاد عملیاتی هم سریعاً اعلام آماده‌باش می‌کرد. اما کسانی هم که در رأس ستاد بودند درکی از جنگ نظامی و عملیاتی نداشتند. نمی‌دانستند چه کاری باید انجام دهند.

ماجرای صفر شدن صادرات نفت و ترفند سپاه در جنگ
چند فرمانده اسم و رسم‌دار سپاه در یک عکس

مسأله‌ای که محسن رضایی را در روزهای ابتدایی فرماندهی‌اش درگیر کرد

او با اشاره به روزهای ابتدایی جنگ می‌افزاید: آقامحسن وقتی فرمانده سپاه شد و مستقیماً در جنگ حضور یافت، مدام به این مسأله فکر می‌کرد که ما چگونه می‌توانیم ظرفیت سپاه را بسیج و به جنگ وارد کنیم. او معتقد بود اگر همه اعضای مرکزی ستاد مرکزی سپاه، خود مستقیماً در جنگ حضور داشته باشند و مسؤولیت‌ها را به عهده بگیرند، به تدریج می‌توانند امکانات و ظرفیت‌هایی را که در ستاد تهران و جاهای دیگر سپاه وجود دارد، وارد جنگ کنند. او در واقع قصد داشت ستاد مشترک سپاه را به صورت سازمان‌یافته وارد جنگ کند که تجربه موفقی هم بود.

زمانی که در جنگ، صادرات نفت ما صفر شد

علایی درباره نخستین چالش پیش‌روی خود به عنوان فرمانده نیروی دریایی سپاه در زمان جنگ اظهار می‌دارد: بعد از صدور حکم امام (ره) برای بنده، یک بار عراقی‌ها جزیره خارک را به شدت زدند؛‌ هاگ، پدافند، اسکایگارد، اسکله و آذرپاد را زدند. صادرات نفت ما تقریباً صفر شد. آقای‌ هاشمی برای بررسی موضوع به جزیره خارک آمدند. این بار من را به عنوان فرمانده نیروی دریایی سپاه و آقای ملک‌زادگان را به عنوان فرمانده نیروی دریایی ارتش و نیز سرهنگ صدیق فرمانده نیروی هوایی را احضار کردند.‌ هاشمی و روحانی برای اینکه موضوع را از نزدیک بررسی کنند، وارد سنگر شدند و گفتند: چرا این اتفاق افتاده است؟ آقای‌ هاشمی تصور می‌کرد سیستم پدافند ما خوب عمل نکرده و برای همین است که آن‌ها موفق نشده‌اند.

ماجرای صفر شدن صادرات نفت و ترفند سپاه در جنگ

او ادامه می‌دهد: به آن‌ها گفتم مشکل از سیستم پدافند ما نیست. گفتند از کجاست؟ گفتم: اشکال از تاکتیک پدافند ماست. گفتند: چطور؟ گفتم: ما پدافند جزیره را در خود جزیره انجام می‌دهیم؛ در حالی که پدافند جزیره را باید از اطراف جزیره انجام دهیم… ما در خاک خود داریم با دشمن درگیر می‌شویم. شما در خارج از اینجا اف ۱۴‌ها را دارید اما آن‌ها هم کار نمی‌کنند. بنابراین اشکال از تاکتیک پدافند است. گفت: پیشنهاد شما چیست؟ گفتم: چند تا از این کشتی‌هایی را که عراق در دریا زده و به درد نمی‌خورند به ما بدهید تا ما با اینها در فاصله‌ای از جزیره خارک لنگر بیندازیم و با گذاشتن توپ روی آن‌ها از آنجا پدافند کنیم. با این کار می‌توانیم به تأمین پدافند در جزیره کمک کنیم.

استفاده از تاکتیک آتش به اختیار و غافلگیر کردن بعثی‌ها

این فرمانده سپاه بیان می‌دارد: آقای هاشمی فوری به آقای فروزنده ـ مهندس قرارگاه خاتم ـ گفت: این چهار کشتی را در اختیار ما قرار دهند. ما کشتی‌ها را اطرف جزیره خارک به سمت اسکله تی و آذرپاد مستقر کردیم. لنگر انداختیم. سیستم موتورخانه و غیره هم کار می‌کرد. بچه‌ها از آنجا تغذیه می‌کردند. همین سیستم ساده را که توپ ۲۳ داشت، اما نه موشک‌هاگ داشت، نه اسکایت گارد، راه انداختیم و همه را آنجا گذاشتیم. هواپیماهای عراق که فکر می‌کردند وضعیت همچنان همان است، طبق تاکتیک قبلی خود روی سطح دریا خوابیدند. اما با آتش کشتی‌های ما مواجه شدند. این سیستم عراقی‌ها را به هم ریخت. یک بار عراقی‌ها تمام تمرکز خود را روی زدن این چهار کشتی گذاشتند و بچه‌های ما شهید شدند. این اقدام عراقی‌ها نشان داد که کار ما مؤثر بوده است. 

ماجرای صفر شدن صادرات نفت و ترفند سپاه در جنگ
شهید سپهبد قاسم سلیمانی و سردار حسین علایی

درباره حسین علایی بیش‌تر بدانید

حسین علایی در سال ۱۳۳۵ در قم به دنیا آمد. او فرزند شیخ محمودعلایی کرهرودی، استاد حوزه علمیه برهان و امام جمعه موقت شهر ری در اوایل انقلاب است. در سال ۱۳۵۸به عنوان فرمانده سپاه استان آذربایجان شرقی منصوب شد.او پس از تشکیل نیروی دریایی سپاه در سال ۱۳۶۴ اولین فرمانده این نیرو شد، پیش از تشکیل نیروهای سه‌گانه سپاه نیز او فرماندهی یگان‌های دریایی سپاه و تا پایان جنگ، فرماندهی قرارگاه کمیل را نیز بر عهده داشت. علایی سابقه ریاست ستاد مشترک سپاه و قائم مقامی وزارت دفاع و ریاست سازمان صنایع هوایی وزارت دفاع را نیز دارد. او استاد دانشگاه امام حسین (ع) و مدیر مسؤول ماهنامه صنایع هوایی است.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای صفر شدن صادرات نفت و ترفند سپاه در جنگ بیشتر بخوانید »

مهم نیست امتیاز بدهیم یا بگیریم، فقط برجام را احیا کنید/ ربیعی: شهید بهشتی برای پایین آمدن هزینه‌های انقلاب، به دیپلماسی و تعامل روی آورد

مهم نیست امتیاز بدهیم یا بگیریم، فقط برجام را احیا کنید/ ربیعی: شهید بهشتی برای پایین آمدن هزینه‌های انقلاب، به دیپلماسی و تعامل روی آورد



هیچگاه نباید از یاد ببریم که اصلاح طلبان در دولت قبل با نسخه پیچی برای سیاست خارجی، ۸۰۰ تحریم جدید را به کشور تحمیل کرده و ارزش پول ملی را نیز به شدت کاهش دادند.

سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با   «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** مهم نیست امتیاز بدهیم یا بگیریم، فقط برجام را احیا کنید

روزنامه شرق در مطلبی نوشت: «طرف مقابل «خواسته‌های فرابرجامی» ایران را مانع اصلی می‌داند و مدعی است ایران در صورت طرح مطالبات فرابرجامی باید «نگرانی‌های امنیتی» آمریکا را مدنظر قرار دهد و گفته است آماده مذاکره درباره این موضوعات است.»

در ادامه این مطلب آمده است: «توافق هسته‌ای با کلیه نقایص احتمالی و مورد ادعای مخالفان، بهترین راهکار برون‌رفت از بحران هسته‌ای، لغو تحریم‌های ظالمانه و همچنین آرام‌سازی روابط ایران با غرب است که جایگزینی بر آن مترتب نیست از هر اقدام منتهی به احیای برجام ‌ فارغ از اینکه کدام‌یک از طرفین از مواضع خود عقب نشسته‌اند، باید استقبال کرد و آن را به فال نیک گرفت.»

مهم نیست امتیاز بدهیم یا بگیریم، فقط برجام را احیا کنید/ ربیعی: شهید بهشتی برای پایین آمدن هزینه‌های انقلاب، به دیپلماسی و تعامل روی آورد

این حجم بی اعتنایی به منافع ملی و عزت مردم ایران در برخی تحلیل های رسانه های اصلاح طلب، تأمل برانگیز و البته تأسف برانگیز است. اینکه صراحتا بگوییم مهم نیست امتیاز بدهیم یا بگیریم، فقط برجام را احیا کنید.

مشکل اصلاح طلبان و البته برخی دولتمردان در دولت قبلی این بوده و هست که در برجام، به اصالت دستاورد و نتیجه، هیچ اهمیتی نمی دهند. برهمین اساس گفته می شد که «امضای هر توافقی، بهتر از عدم توافق است»! یا تاکید می شد «امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین است و ما اجرای برجام اطمینان داریم»!

و یا تاکید می شد که «آمریکا قول داده که به تعهداتش عمل می کند»! یا اینکهرگفته می شد «من رئیس جمهور آمریکا را فردی مودب! و باهوش! یافتم»! و…

در مسئله برجام، ۳ فاکتور اصلی و یک خط قرمز جدی وجود دارد. ۳ فاکتور عبارت است از لغو دائمی تمامی تحریم ها، دریافت تضمین معتر و راستی آزمایی اقدامات ادعایی طرف مقابل. خط قرمز جدی و اساسی نیز عدم ورود به مذاکرات حول برجام موشکی و منطقه ای است.

اما متاسفانه بخشی از جریان اصلاح طلب نه به ۳ شرط اساسی ایران اهمیتی می دهد و نه به خطوط قرمز کشورمان در برجام ۲ و ۳.

هیچگاه نباید از یاد ببریم که اصلاح طلبان در دولت قبل با نسخه پیچی برای سیاست خارجی، ۸۰۰ تحریم جدید را به کشور تحمیل کرده و ارزش پول ملی را نیز به شدت کاهش دادند.

** ربیعی: شهید بهشتی برای پایین آمدن هزینه‌های انقلاب، به دیپلماسی و تعامل روی آورد

«علی ربیعی» سخنگو و وزیر کار استیضاح شده دولت روحانی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: «از بهشتی؛ باید به عنوان سیاستمداری اخلاقی یاد کرد که به‌رغم تهمت‌های ناروا هیچ‌گاه جانب انصاف را رها نکرد و نیز آنچه را که به نفع مردم و انقلاب می‌دانست به پیش می‌برد. او در عصری که هژمونی شعارها بلند بود بنا بر اخلاق سیاسی و دوراندیشی برای پایین آمدن هزینه‌های یک انقلاب، به دیپلماسی و تعامل روی آورد. کنش سیاسی او چه در داخل و چه در خارج از کشور مبتنی بر گفت‌وگو و تعامل بود.»

وی در ادامه نوشت: «او از گفت‌وگو، با مخالفان داخلی و حتی دشمنان خارجی هراسی نداشت…  به نظر من، مهم‌ترین ویژگی فردی او که نیاز زمانه امروز ماست، اخلاق و سعه‌صدرش است. هیچ کس هرگز از بهشتی توهینی نشنیده است. او اهل درستگویی بود و درشتگویی در او راهی نداشت. بنای او بر جذب بود و بسیاری از او در این خصوص، خاطره‌های به یادماندنی دارند.»

مهم نیست امتیاز بدهیم یا بگیریم، فقط برجام را احیا کنید/ ربیعی: شهید بهشتی برای پایین آمدن هزینه‌های انقلاب، به دیپلماسی و تعامل روی آورد

متاسفانه جریان اصلاح طلب به راحتی به تحریف شخصیت بزرگان انقلاب می پردازد. این طیف بجای اینکه رفتار و کنش خود را به بزرگان و شهدای شاخص انقلاب نزدیک کند، با تحریف شخصیت آنها، طوری وانمود می کند که این افراد بیشترین شباهت را با اصلاح طلبان داشته اند.

ربیعی در یادداشت مذکور مدعی شده است که «شهید بهشتی برای پایین آمدن هزینه‌های انقلاب، به دیپلماسی و تعامل روی آورد». این ادعا در حالی است که یکی از ویژگی های بارز شهید بهشتی، استکبارستیزی بود.

شهید بهشتی، آمریکا را مصداق اتمّ استکبار می دانست و خطاب به مقامات آمریکایی اعلام کرد که «ای آمریکا از ملت ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر». این شهید بزرگوار هیچگاه رئیس جمهور آمریکا را با القابی همچون «مودب»! و «باهوش»! مورد خطاب قرار نداد. شهید بهشتی هیچگاه از قیام عاشورا درس مذاکره نگرفت و از صلح امام حسن(ع) نیز برداشت نادرستی نداشت.

این شهید بزرگوار و مظلوم هیچگاه در واکنش به منتقدان خود، از القاب و اهانت هایی همچون «بی‌سواد، بی شناسنامه، مزدور، انقلابیون نفهم، یک‌مشت لات، کاسب تحریم، کودک صفت، حسود، بزدل، ترسو، جیب‌بر، بی‌قانون، مستضعف فکری، بیکار، متوهم، غوطه‌ور در فساد، سوءاستفاده‌گر، خرابکار، عقب‌مانده، تازه به دوران رسیده، عصر حجری، هوچی‌باز، منفی‌باف، یأس آفرین، ناشکر، باید به جهنم بروند» و…استفاده نکرد. شهید بهشتی در آن مقطع بارها از سوی «بنی صدر» مورد اهانت قرار گرفت.

شهید بهشتی به هیچ عنوان به اطرافیان و نزدیکان به عنوان نمونه به برادر خود- اجازه نداد که در عزل و نصب ها- مثل انتخاب مدیران عامل بانک ها- دخالت کنند یا دست به بیت المال ببرند یا حقوق ها و رانت های نجومی بگیرند یا از روش نادرست برای اخذ مدرک تحصیلی اقدام کنند. شهید بهشتی با خوی اشرافیگری مخالف بود و هیچگاه  به اختلاس مفسدان اقتصادی، لقب «بدهی معوقه» نمی داد.

شهید بهشتی هیچگاه جای «جلاد و شهید» را عوض نکرد و در نهایت توسط گروهک تروریستی و جنایتکار منافقین به درجه رفیع شهادت رسید.

** در دولت رئیسی هیچ نشانه‌ای از بهبود معنادار، ولو اندک به چشم نمی‌آید

روزنامه سازندگی در مطلبی با عنوان «نشانی اشتباه ندهید؛ نامه راهبردی جبهه اصلاحات به رئیس جمهور» نوشت: «جبهه اصلاحات ایران خطاب به سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران نامه ای را منتشر کرد. همچنین رونوشتی از این نامه به محمدباقر قالیباف ریاست مجلس ارسال شده است.»

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «در نامه جبهه اصلاحات آمده است:جنابعالی هم در تبلیغات انتخاباتی و هم در طول مسئولیت ریاست جمهوری اعلام فرمودید که مشکلات کشور عمدتاً ناشی از “سوء مدیریت” بوده و تحریم‌های ظالمانه، کمترین نقش را در این زمینه داشته است. امروز بیش از ده ماه از روی کار آمدن دولت سیزدهم با رویکرد برکناری مدیران گذشته کشور با عنوان “مسببین وضع موجود” و برکشیدن جمعی از مدیران، با عنوان “جوانان مومن و انقلابی” می‌گذرد. صرف نظر از چگونگی تاثیری که این تغییرات مدیریتی در نحوه اداره کشور بر جای گذاشته است، نکته درخور توجه آن است که، برخلاف اظهارات سابق‌الذکر، هیچگونه نشانه‌ای از بهبود معنادار، ولو اندک، در وضعیت عمومی کشور و معیشت مردم به چشم نمی‌آید تا بتوان آن را به عامل “تغییر مدیریت” کشور نسبت داد. به نظر ما نباید نشانی اشتباه به جامعه داد

مهم نیست امتیاز بدهیم یا بگیریم، فقط برجام را احیا کنید/ ربیعی: شهید بهشتی برای پایین آمدن هزینه‌های انقلاب، به دیپلماسی و تعامل روی آورد

اصلاح طلبان تعمدا در بررسی کارنامه دولت رئیسی، حداقل ۲ واقعیت بدیهی را انکار می کنند. یکی میراث دولت روحانی است و دیگری تاثیر جنگ اوکراین بر دیگر کشورها است.

دولت سیزدهم در حالی آغاز به کار کرد که ماحصل مدیریت دولت روحانی افزایش حدود ۷۰۰ درصدی قیمت دلار در کشور بود. در آغاز به کار دولت روحانی قیمت دلار ۳۲۰۰ تومان بود اما در دولت قبل این عدد تا حدود ۳۲ هزارتومان نیز افزایش یافت و برهمین اساس بزرگ‌ترین شوک ارزی تاریخ کشور در دولت روحانی رخ داد.

در یک نمونه دیگر، با بررسی رشد نقدینگی در کشور در ۴۰ سال اخیر می بینیم که دولت روحانی با رشد نقدینگی ۶۴۳.۴ درصدی طی سال‌های ۹۲ تا پایان سال ۹۹، رکورددار بالاترین نرخ رشد نقدینگی بین این دولت‌ها بوده و بدترین عملکرد را در این زمینه داشته است. نتیجه این عملکرد اما در خرداد ۱۴۰۰ به دست رئیسی سپرده شد تا باز هم دولت سیزدهم مجبور به آواربرداری از بخش دیگری از اقتصاد کشور شود.

همچنین بررسی قیمت کالاهای اساسی در سال پایانی عمر دولت روحانی نشان می‌دهد که سه محصول پروتئینی یعنی گوشت گوساله ۴۵ درصد، گوشت گوسفندی ۴۰ درصد و گوشت مرغ نیز ۸۷ درصد در اسفند ۹۹ نسبت به اسفند ۹۸ گران شد. از سوی دیگر قیمت برنج بسته به نوع آن بین ۱۱۱ درصد تا ۱۱۳ درصد افزایش قیمت داشته است.

افکارعمومی هنوز فراموش نکرده است که در ماه‌های پایانی دولت تدبیر و امید، اقلامی همچون روغن، شکر و گوشت مرغ آنچنان نایاب شد که مردم برای گرفتن اقلام دولتی با نادیده گرفتن اوضاع شیوع بی‌سابقه کرونا ساعت‌ها در صف‌های طولانی و فشرده در انتظار می‌ماندند. تا در نهایت پس از ارائه کارت ملی و شناسایی هویت امکان تهیه مرغ یخی به قیمت دولتی آن هم به میزان محدود داشته باشند.

در آغاز به کار دولت سیزدهم، ایران رکورد تلفات کرونایی را زد و مرگ روزانه بیش از ۷۰۰ نفر از هموطنانمان به ثبت رسید. تاسف‌آورتر اینکه دولت روحانی درمان کرونا را هم گروگان سیاست خارجی خود و برجام کرده بود. بسیاری از مسئولان دولت حسن روحانی در حالی تلاش داشتند عدم‌ واردات واکسن کرونا به کشور را به‌دلیل نپیوستن ایران به FATF گره بزنند که با روی کار آمدن دولت رئیسی میلیون‌ها دُز واکسن کرونا وارد کشور شد و ما شاهد رکورد روزهای بدون فوتی کرونا بودیم.

دولت رئیسی همچنین حدود ۱۰ ماه پس از فعالیت خود، اصلاحات اقتصادی را آغاز کرد که طی آن، هم زمینه‌های فساد و رانت گسترده برچیده شد، هم یارانه‌های نقدی واریزی به حساب سرپرستان خانوار تا ۸ برابر افزایش یافت.

در ماه خرداد برای دومین ماه متوالی تراز تجاری کشور مثبت شد و صادرات غیرنفتی بر واردات پیشی گرفت. در روزهای گذشته،  خاندوزی، وزیر اقتصاد و سخنگوی اقتصادی دولت گفته بود: «شهریور ۱۴۰۰ تورم ۵۹ درصد بود اما امروز این عدد به ۴۶ درصد رسیده است.» در روزهای گذشته همچنین، رئیسی در بیست و ششمین سفر استانی در خراسان شمالی گفته بود: « دولت سیزدهم از ابتدای فعالیت خود، هر ماه، علاوه‌بر پرداخت حقوق و دستمزد، بین ۱۰ تا ۱۳ هزار میلیارد تومان بابت هزینه‌هایی پرداخت می‌کند که در این دولت انجام نشده است.» منظور رئیس جمهور، پرداخت بدهی های دولت قبلی است.

افزایش فروش نفت و دریافت درآمد حاصل از آن، امضا و اجرای قرارداد سوآپ گازی میان ایران و ترکمنستان و آذربایجان- که از قطعی گاز و برق در زمستان در استان های شمالی کشور جلوگیری کرد-، پیوستن به سازمان اقتصادی شانگهای، افزایش چشمگیر تبادلات منطقه ای و افزایش صادرات، دریافت بخشی از اموال بلوکه شده ایران، امضای بیش از ۵۵ قرارداد و تفاهم‌نامه نفتی و گازی به ارزش ۱۶،۵ میلیارد دلار و…تنها بخشی از عملکرد دولت سیزدهم در سیاست خارجی است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مهم نیست امتیاز بدهیم یا بگیریم، فقط برجام را احیا کنید/ ربیعی: شهید بهشتی برای پایین آمدن هزینه‌های انقلاب، به دیپلماسی و تعامل روی آورد بیشتر بخوانید »

چه کسانی امام خامنه‌ای را ترور کردند؟

چرا منافقین امام خامنه‌ای را ترور کردند؟


به گزارش مجاهدت از خبرنگار اخبار داخلی دفاع‌پرس، ششم تیر سال ۱۳۶۰ در حالی که تنها شش روز از شهادت مصطفی چمران، گذشته بود، پروژه حذف رهبران اصلی جریان پیرو خط امام (ره)، با انفجار بمب کار گذاشته شده در ضبط صوت قرار داده شده روی تریبون سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد ابوذر تهران، توسط منافقین کلید خورد. 

امام خامنه‌ای در مسجد ابوذر تهران در حالی که مشغول سخنرانی بودند، توسط جوانی ۲۵ ساله با نام جواد قدیری مورد سوء قصد قرار گرفتند و پس از جراحت شدید به مدت ۴۲ روز تحت معالجه قرار گرفتند.

به دلیل کامل عمل نکردن بمب و تنها انفجار چاشنی آن، ترور نافرجام ماند اما جراحات شدیدی بر ایشان وارد شد. براساس اخبار منتشر‌شده در همان زمان، رهبر انقلاب اسلامی «از نقطه بالای کتف راست و بالای ران سمت راست» مجروح شدند. استخوان ترقوه ایشان شکسته شد و چند رگ و عصب دست راست ایشان نیز قطع شد.

اما پشت پرده این ترور چه کسی حضور داشت و عامل این اقدام چه کسی بود؟

بر طبق گزارش روزنامه کیهان در شماره فردای ترور در داخل ضبط صوت نوشته شده‌بود: «هدیه گروه فرقان». اعضای گروه فرقان پس از ترورهای سال ۵۸ دستگیر و اعدام شده‌ بودند، اما برخی از پیروان آنها گروه رهروان فرقان را تأسیس کردند و برخی افراد مانند  شیخ قاسم اسلامی را ترور کردند.

همزمان مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز این ترور را کار بازماندگان گروه فرقان دانست با این تفاوت که نام عامل اصلی را امیرمسعود تقی‌زاده نامید.

با این حال، تحقیقات بعدی مشخص کرد که عامل ترور شخص دیگری بوده است. معاون وقت دادستانی انقلاب تاکید کرد که عامل محمد جواد قدیری مدرس بوده است. قدیری عضوی قدیمی و دارای اهمیت در سازمان و همچنین فردی نفوذی در کمیته انقلاب مستقر در (اداره دوم) ستاد ارتش کشور بود.

جواد قدیری عضو سازمان مجاهدین خلق است، تحصیلکرده دانشگاه شریف، دارای سابقه تشکیلاتی کار با مجاهدین خلق ( قبل از انقلاب ) و با «مسعود رجوی» هم بند بوده است. وی از اعضای قدیمی و مهم سازمان و نفوذی در کمیته انقلاب مستقر در اداره دوم ارتش بود، بعد از ترور نافرجام آیت الله خامنه‌ای در سال ۶۰ متواری شد و از کشور گریخت. وی همچنین در سرقت اسناد مربوط به کودتای نوژه نیز دست داشت. 

در سال ۱۳۶۴، نام قدیری در لیست شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق به عنوان مرکزیت درج شد.  این تروریست به چند نام شناخته می شود. نام‌های دیگر او محمدجواد قدیری مدرس و محمد جواد قدیری کفرانی است. 

اما به راستی چرا گروهک منافقین عزم کردند امام خامنه‌ای را ترور کنند؟ 

جمعه پنجم تیر ۱۳۶۰ روز برگزاری انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس شورای اسلامی در ۱۹ شهر کشور بود. حضرت آیت الله خامنه ای که آن روزها امام جمعه موقت تهران نیز بودند، در خطبه‌های نماز جمعه با تحلیل عملکرد سازمان، خطاب به سران آنان گفت:‌ «من سوابق و ضعف‌های آن‌ها را می‌دانم و خود آن‌ها می‌دانند که ما به خوبی آن‌ها را می‌شناسیم. من می‌گویم که خودتان را در تاریخ رسوا کردید و حرف‌های [قبلی] خود را تخطئه نمودید… شما ای مجاهدین خلق! مقابله خود را با دولت و حکومت اسلامی، به حساب مقابله با ارتجاع می‌گذارید. ارتجاع با منطق اسلام یا منطق کمونیسم؟ ارتجاع در منطق اسلام یعنی ارتداد و شماها هستید که مرتجعید». 

فردای آن روز با انفجار بمبی در ضبط صوتی بزرگ که روی تریبون سخنرانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد ابوذر تهران قرار داده شده بود، پروژه حذف رهبران اصلی جریان پیرو خط امام، توسط سازمان کلید خورد. 

این پروژه یک روز بعد با شهادت شهید بهشتی و تعداد دیگری از اعضای حزب جمهوری اسلامی، وارد فاز دیگری شد.

سال ۶۰ با همه‌ی فراز و نشیب‌ها، درگیری منافقین و بنی‌صدر با جمهوری اسلامی، موج ترورها، حادثه‌های هفتم تیر، هشتم شهریور و سختی‌های جبهه‌های جنگ رو به پایان است. ۲۸ اسفند امام‌جمعه‌ی محبوب تهران که در نتیجه‌ی این ترور ناکام ۹ ماه از نمازجمعه دور مانده بود، به محراب نمازجمعه برمی‌گردد.

آیت‌الله خامنه‌ای با برشمردن سختی‌هایی که مردم و انقلاب در این سال پشت سر گذاشته‌اند، سال ۶۰ را «سال ایثارها و شهادت‌ها» و «سال خرج‌کردن ارزنده‌ترین سرمایه‌ها» و کارنامه‌ی این سال را «کارنامه‌ای خونین، سرخ‌رنگ، پردرد و پررنج؛ اما خوش‌عاقبت و نویدبخش و گرم‌کننده» معرفی می‌کنند.

انتهای پیام/۳۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا منافقین امام خامنه‌ای را ترور کردند؟ بیشتر بخوانید »

قیام مسلحانه «میلیشیا»

ماجرای قیام مسلحانه «میلیشیا»


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌ـ رحیم محمدی؛ تاریخ انقلاب اسلامی ایران برگرفته از رشادت‌ها و فداکاری‌هایی است که مردم برای حفظ و نگهداری آن انجام دادند و برای این کار خود هم بیش از ۲۰۰ هزار شهید و چندین برابر آن جانباز تقدیم کرده‌اند؛ به‌عنوان مثال، زمانی که خیانت‌های «بنی‌صدر» به‌عنوان اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران برای نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی مسجل شد و قصد داشتند تا در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ وی را استیضاح کنند، حامیان داخلی نامبرده یعنی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با دستور «مسعود رجوی» رئیس این سازمان به اصطلاح دست به قیام مسلحانه می‌زنند تا بدین‌وسیله به نمایندگان مجلس اعلام کنند که چنانچه استیضاح بنی‌صدر رأی بیاورد، آن‌ها در برابر این موضوع کشتار راه می‌اندازند.

آن‌ها با این تفکر، ساعت ۱۶ روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ اقدامات خود را در مناطقی همچون میدان فردوسی، خیابان طالقانی، منیریه، خیابان و میدان ولی عصر، بلوار کشاورز، میدان فلسطین، خیابان شهید مدنی (نظام‌آباد) و پل سیدخندان آغاز می‌کنند و هم‌زمان با تهران در چند شهر دیگر کشور مانند اصفهان فعالیت‌های آشوبگرانه خود را انجام می‌دهند و طی این اقدامات، همان‌گونه که در اطلاعیه دفتر امام خمینی (ره) ذکر شده «اینان به‌عنوان طرفداری از آقای بنی‌صدر در مرای و منظر مردم شکم دریدند و سر بریدند و اسید بر روی پسران و دختران معصوم پاشیدند و جنایات دیگری که قلم از بازگو کردن‌شان شرم دارد. جوانان پاکباخته و با خلوصی را که خدمات شایانشان به انقلاب زبانزد همگان بود را شناسایی کرده با فجیع‌ترین وضعی به خاک و خون کشیدند»، برای دست‌یابی به آنچه مد نظرشان بود از هیچ جنایتی فروگذار نکردند؛ لذا به همین منظور اعضای این سازمان در روز مورد اشاره به‌صورت علنی وارد فاز مسلحانه و درگیری با مردم و کمیته‌های انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج شده به نحوی که در این رهگذر در تهران ۱۶ نفر شهید و ۲۰۰ نفر هم مجروح می‌شوند.

میلیشیای منافقین در کوچه و خیابان، افرادی را که از جهت ظاهری به حزب‌اللهی‌ها شبیه بودند، کتک زدند و از آن‌ها می‌خواستند که به نفع بنی‌صدر و منافقین شعار دهند و در صورت امتناع یا مقاومت، با چوب و سنگ بر سر و روی افراد مقاوم می‌ریختند و بعضاً با کارد و چاقو و تیغ موکت‌بری صورت و بدن آن‌ها را زخمی می‌کردند، اما اقدام آن‌ها در این روز زمان زیادی را سپری نکرد؛ زیرا با حضور فراگیری مردم و نیرو‌های کمیته، سپاه و بسیج تعدادی از آشوبگران دستگیر و تجمعات آن‌ها در همان روز از بین رفت.

بر این اساس، منافقین برای رسیدن به هدف خود از خرداد ۱۳۶۰ و به دنبال تحلیل‌هایی که داشتند به‌منظور افزایش هزینه‌ها به نظام جمهوری اسلامی ایران، اقدامات خود را در قالب کشتار‌های دسته‌جمعی آغاز کردند و در این طرح‌ریزی عملیاتی خود بیشتر کسانی که مورد ترور قرار می‌گرفتند، افراد غیر مسلح و به اصطلاح عامی بودند.

این همان نکته‌ای است که مسعود رجوی در مصاحبه با نشریه «المصور»، اشاره کرده بود؛ زیرا وی تعداد کل شهروندان ایرانی را که از ابتدای ورود سازمان به فاز مسلحانه در خرداد ۱۳۶۰ تا انتهای سال ۱۳۶۲ به دست نیرو‌های این سازمان به شهادت رسیدند، شش هزار نفر اعلام کرده است.

انتهای پیام/ ۲۳۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای قیام مسلحانه «میلیشیا» بیشتر بخوانید »

نظر پسر بزرگ امام خمینی (ره) درباره بنی‌صدر

نظر پسر بزرگ امام خمینی (ره) درباره بنی‌صدر



یکی از یاران امام خمینی (ره) نظر مرحوم حجت الاسلام سید مصطفی خمینی را درباره ابوالحسن بنی صدر بازگو کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، آیت الله محمدرضا رحمت یکی از یاران امام خمینی (ره) مهمان این هفته برنامه «دستخط» شبکه پنج سیما بود که متن پرسش و پاسخ این برنامه در ادامه می‌آید:

* سلام عرض می کنم و خیلی خوش آمدید.

سلام عرض می‌کنم.

* آن ایام ارتحال امام کجا بودید؟

روز چهارشنبه تهران در جماران بودم. وقتی با حاج احمد آقا خداحافظی کردم که برای نماز جمعه بروم حاج احمد آقا گفت به بیمارستان برویم. بیمارستان رفتیم و حضرت امام (ره) را آخرین لحظه زیارت کردیم که ایشان خواب بودند. همینطور خداحافظی کردیم و به تنکابن برای نماز جمعه رفتیم.

* صحنه ای را از خانم ثقفی که خدا رحمتشان کند، توصیف کردید که ایشان بعد از ارتحال امام (ره) پای ایشان را می‌بوسیدند.

بله. اصلا علمای بزرگ را دقت کنید، جوانانی که فوری دنبال طلاق و جدایی هستند این علما را ببینند و عبرت بگیرند. امام (ره) ۶۵ سال با خانمش زندگی کرد و آنچنان زندگی کردند که عاشق خانمش بودند و خانم هم عاشق امام (ره) بودند که وقت فوت امام (ره) پای ایشان را بوسید.

معروف است که می گویند هر عالمی که موفق است یک پشتوانه ای دارند و خانم آنها پشتوانه است. علامه طباطبائی بیان کرده بود که المیزان را من ننوشتم بلکه خانم من هم در این شریک است. جوانان ما باید از این مسائل درس بگیرند. امام (ره) نظامی می‌خواست که بر اساس محور خدا باشد، امام (ره) اگر به مردم عشق می‌ورزید و واقعاً هم اینچنین بود… برخی اخیراً مزخرفاتی گفته اند که امام (ره) به ظاهر این حرف را بیان کرده است، نه حرف‌های امام واقعیت داشت.  

* اتفاقا خوب شد این نکته را گفتید؛ قبل از اینکه برنامه شروع شود ۳-۲ توضیح درباره برنامه قبل دادم که یک چیزی را درباره میزان رای ملت است، گفتند که خیلی ها انتقاد کردند که باید قبل و بعد آن را بیان کنیم و اینطور بوده که امام (ره) خطاب به ملی مذهبی ها و یکسری افراد دیگر که می‌گفتند میزان رای ملت است، بعد از اینکه مردم رای می دادند امام گفتند آنهایی که می گفتید میزان رای ملت است، این هم میزان رای ملت! آیا چنین چیزی بود؟

نه، امام (ره) معتقد بر این بود که رای، رای ملت است. از چیزهایی که کمتر گفته شده لطافت روح امام (ره) است. امام (ره) بسیار لطیف‌الطبع بود.

* در عین اقتدار.

در عین خشونت در برابر دشمن و اقتدار، مملو از محبت بود، مردم را دوست داشت چون خدا را دوست می داشت. بعد از خدا هم تنها اتکای امام (ره) به مردم بود. امام (ره) جهاد سازندگی را درست کرد که با اتکای به مردم بود که همانطور که مردم در روستاها درو می‌کردند، امام (ره) این اتکا را به مردم داشت. جبهه را با این اتکا، امام (ره) حفظ کرد.

* اینکه با مردم فاصله ایجاد شد از کجا شروع شد؟

همه یاران امام (ره) که امام (ره) را درک می‌کردند، ترور و شهید شدند و رفتند. یک زمانی یکی از دوستان در نجف خوابی دیده بود که برای مرحوم آیت‌الله بجنوردی نقل می‌کرد که خواب دیدم اطراف امام (ره) را آتش گرفته است و با دست خودش آتش ها را خاموش می کند. وقتی برای مرحوم آیت الله بجنوردی این را نقل کرد ایشان فرمود یاران امام (ره) همه کشته می‌شوند.

دقت کنید وقتی عبدالناصر درگذشت، چه کسی جای او نشست؟ سادات جای او نشست که مهره امریکا بود. خط عبدالناصر محو شد. با انقلاب هم می‌خواستند همین کار را کنند. اگر ۴۰ سال است که انقلاب را داریم چون این‌ها موفق نشدند.

یکی از خویشاوندان ما نقل کرد سال ۵۸ بود، در اتوبوس سوار شد و پشت سرم دو نفر نشسته بودند و انگلیسی صحبت می‌کردند و او نیز به انگلیسی مسلط بود چون هند بوده است. می‌گفت با هم می گفتند فلانی فلان چیز را از بین برد و یکیشون گفت اگر در این موقعیت یک تخم مرغ را از بین ببریم، به انقلاب ضربه زدیم!

الان شما ببینید، دولت قبل هم این مسئله بود و الان هم وجود دارد. جوجه یک روزه را دفن می کردند. کسی پیگیری نمی‌کند این از کجا سرچشمه گرفته است، چه کسی دستور داده است، چه کسی پول داده است. اما از بین بردن هست برای اینکه مردم در فشار قرار بگیرند، مسئولین تحت فشار قرار گیرند، کسانی که می خواهند خدمت کنند تحت فشار قرار گیرند. مردم امروز باید باور کنند که دست هایی در کار است. انبارها احتکار می شود.

* در صحبت هایتان گفته بودید یکی از آفت های شناساندن امام (ره) سیاسی کاری است.

بله.

* چه سیاسی کاری هایی در شناساندن امام (ره) شده است و چرا؟

یکی از چیزهای بسیار مهمی که امام (ره) مدنظر داشت، این آیه شریفه قرآن بود که خدا به پیغمبر فرمود «قم فانذر» و البته خویشاوندان خود را هم انذار کن. صحبت های امام (ره) و اعلامیه ها و سخنرانی ها را نگاه کنید در همه انذار وجود دارد. از هوای نفس و جهنم و عواقب و غیره سخن می‌گوید. چقدر درباره گرانفروشی و کم فروشی، ذخیره طلا و سکه در سخنرانی های ما مطرح می شود؟ یعنی اینهایی که سرمایه‌شلن را می گذارند و دلار می گیرند و در خانه نگه می دارند، طلا می خرند و نگه می دارند به قیامت باور دارند؟ نه. چون این آیات برای آنها خوانده نشده است. به جرات می‌توانم قسم بخورم که یک موی بدن امام (ره) راضی به این قضایا نبود که مردم رنج بکشند. تا آخر عمرش گریه می‌کرد که نتوانستم برای این مردم کاری کنم.

* سیاسی‌کاری هایی که می‌گفتید، چیست؟

در رای گیری ها، در انتخابات، در مسائلی که مطرح می شود خلاف واقع می گویند و کسی نیست چیزی بگوید.

* در معرفی امام (ره) چه کسانی سیاسی کاری کردند؟

خیلی ها!

* فقط یک جناح بودند یا از هر دو طرف؟

خیلی ها بودند. امام (ره) هم از دوست و هم از دشمن خورد. دوستان نزدیک ایشان به یک نوعی توطئه می کردند و دشمنان هم یک جور دیگر!

* چند هفته پیش میزبان فرزند ارشد شهید مطهری بودیم. ایشان اشاره می کردند امام (ره) و پدر ایشان خیلی اعتقادی نداشتند که روحانیت وارد کار اجرائی شوند. ولی از سوی دیگر آقای هاشمی خیلی تاکید بر این امر داشت.

نه، آقای هاشمی هم خیلی مقید به این نبود. آقای هاشمی وقتی می‌دید که نیرو ندارد و این طلبه و آخوند جَنَم دارد و می‌تواند، اینها را می آورد. شهید بهشتی دنبال این بود که اگر حزب جمهوری تاسیس کردند، برنامه این بود نیرو در حزب بسازند، نیروهای کارآمد، اگر کنکاش کنید در بسیاری از امور انسان نمازخوان، متدین، خداباور و غیره زیاد داریم اما من وقتی اقتصاد نمی دانم … اقتصاد علم است. معنای علم هم مشخص است؛ این دودوتا چهارتای علم را نمی‌توانید تغییری بدهید. من بعنوان مسلمان و مجتهد و مرجع می توانم بگویم اینجا اگر اینطور عمل کنید حرام است یا رباست. اما اینکه اقتصاد را به یکسری چیزها بند کنید نتیجه خراب می‌شود که امروز می‌بینیم. الان همه دانشمندان اقتصاددان دنیا می گویند ما بد عمل می کنیم و اقتصاد ما داغون است.

در جریان هستید که در مجلس شورای اسلامی در زمان نخست وزیری آقای مهندس موسوی عده ای مخالفت کردند و به قول خودشان ۹۹ نفر بودند که یکی از آنها مرحوم زواره ای بود و ایشان پشت تریبون مجلس رفت و گفت امام (ره) برای ما پوزه بند بزند! این تعبیرها را داشتند. مرحوم حاج احمد آقا می‌فرمود برای کاری پیش امام رفتم و مشورت کردم که به نظر شما برای این کار چه کسی صلاح است. فرمود زاوره ای را بگذارید! چرا؟! چون امام «من» نبود. می خواست مشکل مردم حل شود.

* در این ۴۳ سال به نظر شما ما با این همه موانعی که داشتیم و با این همه توطئه ای که داشتیم خوب حرکت کردیم؟

امام (ره) می فرمودید نسبی حساب کنید، یعنی از رأس تا ساقه را جاسوس نگوییم! والله و بالله چنین چیزی نبود. فقط نفهمیدیم چه می‌کنیم. ما نسبی حساب کنیم. در هر دولتی در این ۴۳ سال خدماتی که شده است، با زمان مهندس موسوی و با نفت ۷-۶ دلار بشکه ای و روزی ۸۰۰-۷۰۰ بشکه و ۸ سال دفاع مقدس یک دلار از هیچ بانک خارجی قرض نگرفتند و چطور مملکت را اداره کردند؟ لذا امام (ره) در مجموع نگاه می‌کنم که این دولت توانسته مشکل مردم را به حداقل برساند، لذا دولت را تائید می‌کرد. دولت مهندس موسوی اشکال نداشت؟ اشکال داشت، چه کسی است که اشکال نداشته باشد؟

* دولت دفاع مقدس را بیان کردید، دولت های دیگر چطور بودند؟

همه نسبی است. آقای هاشمی مگر در فشار نبود؟ نفت چند بود؟! اما آقای هاشمی دنبال این بود که برای مردم ایجاد شغل کند. حالا هی فحش به هاشمی می دهند که اشرافیگری را باب کرده است. هاشمی می خواست مردم گدا نباشند، می‌خواست مردم آقای خود باشند، درآمد داشته باشند. لذا دنبال سازندگی رفت تا ایجاد شغل و درآمد کند. خب طبیعی است وقتی دست خالی این کارها را کند، بودجه کم می آورد و تورم بالا می رود.

امام (ره) انقلاب و اسلامی را می‌خواست که بتواند دنیا را اداره کند. ما اسلامی می خواهیم که بتواند دنیا را اداره کند، نه به حرف بگوئیم دنیا را می خواهیم اداره کنیم. رفتار و کردار ما باید در حکومت باید چنان باشد که بتوانیم انقلاب را به معنای واقعی صادر کنیم. امام (ره) این را می‌خواست، هاشمی این مطلب امام (ره) را می فهمید. در کلیپ هایی که اخیراً از هاشمی گذاشتند، کاملاً واضح است که چه می‌گوید.

* یعنی شما برخی از انتقادات را که اشرافیت بین مسئولین از زمان بعد از جنگ و دوران سازندگی شروع شد، قبول ندارید؟

قبول دارم. ولی اجتناب‌ناپذیر است! چون انسان ها طبیعتاً طمع‌کارند. امام (ره) چه می کرد؟ با سخنان خودش جلوی طمع ما را ترمز می‌گذاشت که طمع کم شود. زمان آقای هاشمی قدری باز شد. ترمزها برداشته شد.

* فکر می‌کردید حضرت ایت الله خامنه ای بعد از امام (ره) به رهبری برسند؟

بله.

* چطور؟

آقای خامنه ای شاخصه هایی دارد که دیگران ندارند. در زندگی خصوصی، در زندگی عمومی، در هوش سرشار خود این شاخصه ها رادارد. آقای خامنه ای هوش سرشار دارد. بسیاری از خوبی هایی را دارد که دیگران ندارند، نه اینکه کم دارند! به نظر من بهترین انتخاب در آن موقعیت بود. یک زمانی ایشان جلسه ائمه جمعه در قم، در حسینیه مرحوم آیت الله منتظری بود، ایشان صحبت کرد، زمان ریاست جمهوری ایشان بود. آنجا هم صحبت جناح چپ و راست بود. گفت وقتی این جناح را می‌روید، آخرش می‌رسید به یک دسته تندرو و به این جناح می روید در انتها تعدادی تندرو هستند. تعبیر تندرو را به خاطر ندارم ولی شبیه این مضمون بود. ایشان می فهمید که این جناح بازی چطور است.

* اسم آیت الله منتظری را بردید. چطور شد که امام (ره) چنین تصمیمی درباره ایشان گرفتند؟

قبل از ۷ تیر به اتفاق حاج آقا سجادی به جماران آمده بودیم. مرحوم شهید محمد منتظری را دیدیم، در نجف با هم مانوس بودیم. گفتیم محمدآقا در جریان بیت آقا (منتظری) خیلی افراد … هستند. گفت شما لیستش را به من بدهید. یک ماه بیشتر طول نکشید که ایشان شهید شدند و ما نتوانستیم…

* یعنی ایشان اراده را داشت؟

بله. با جدیت دنبال می کرد و می فهمید ما روی غرض و مرض چیزی نمی گوییم.

* راز و رمز این ادامه انقلاب اسلامی و راز و رمز اینکه با اینهمه سختی انقلاب امام و نهضت امام تا اینجا جلو آمده است، چیست؟

اول اینکه باور کنیم، اراده الهی بوده است. منتهی باید باور کنیم که لئن شکرتم لازیدنکم… ما بر این داده های الهی که تاکنون به ما داده باید شکرگذاری کنیم. در آبادان ساختمان می ریزد از کجاها به آنجا می روند به کسانی که آنجا خدمت می‌کنند، آذوقه بدهند. شکر این نعمت را چه کسی به جا می آورد؟

* یا مردم آبادان می‌آیند آنجا غذا درست می کنند!

این نعمت ها را خدا داده است و باید شکرگذاری کنیم. وقتی شکرگذاری نکردیم خدای ناکرده سیلی می خوریم.

* همانطور که امام (ره) فرمودند و شما هم بیان کردید ارزش این مردم بالاتر است.

خیلی بالا است. این قابل تصور نیست. این قابل محاسبه نیست.

* اگر من اشتباه می گویم شما اصلاح کنید؛ امام (ره) با آن عظمت و بزرگی و خلوصی که داشتند، یک چیزی بنیان گذاشت به اسم جمهوری اسلامی که هر چقدر بخواهیم به کف آن برسیم، کف آن باز هم یک چیزهایی هست…

بله، یک اقیانوسی است.

* که باید آن را باور کنیم.

امام (ره) این را باور داشت. امام (ره) وقتی می گفت رای، رای ملت است، باور داشت. خدا هدایت کند کسانی که مانع رفتن مردم سر صندوق های رای می شوند؛ اگر مردم سر صندوق‌ها بروند رای علیه خودشان بدهند و حتی رای به کسی بدهند که به ضرر خودشان باشد، ولی بروند رای بدهند، از رای ندادن ما خسارت می بینیم.

* متولد ۱۳۱۹ در بم هستید؟

بله. مرحوم ابوی ما شاید اطلاع نداشته باشید، مجتهد مسلم بود و اجازات اجتهادی داشتند. ایشان در ۱۳۱۳ از نجف به ایران و کرمان آمد. اخوی بزرگ ما در کرمان متولد شد. اخوی دوم هم ۱۳۱۴ در کرمان متولد شد. مرحوم ابوی ما تصمیم گرفت به بم برود. آن هم دنبال این بود که مردم چه مشکلی دارند و مشکلات مردم را حل کند. مردم داروخانه نداشتند. یک عطاری بود که عصرها ۴-۳ ساعت در مغازه را باز می‌کرد. اولین کاری که مرحوم ابوی ما در بم انجام داد، این بود که داروخانه تاسیس کرد. البته ایشان چون زبان فرانسه مسلط بود، در نجف خوانده بود…

* با اینکه روحانی بودند!

بله. بیمارستان ساخت، کارخانه آرد درست کرد، کارخانه یخ‌سازی درست کرد.

* شما آنجا به دنیا آمدید؟

بله، قبل از من هم یک برادر داشتیم که در کودکی فوت کرد. دو سال و نیم بود. من هم تیرماه سال ۱۳۱۹ به دنیا آمدم.

* فقط شما سه برادر بودید؟

یک خواهر داشتیم.

* فقط شما روحانی شدید؟

بله.

* به علاقه خودتان بود یا به توصیه پدر روحانی شدید؟

پدر هیچگاه در هیچ جا ما را مجبور نکرد شغلی را انتخاب کنیم، یا کاری را انجام دهیم.

* پدر چه سالی به رحمت خدا رفتند؟

سال ۷۵ به رحمت خدا رفتند.

* مادر خانه دار بودند؟

بله. ایشان ۷ سال از خانه درنیامد. برای کشف حجابی که اتفاق افتاد.

* چه سالی ازدواج کردید؟

ما سال ۵۲ ازدواج کردیم.

* یعنی دیر ازدواج کردید.

من ۳۳ ساله بودم.

* چطور اینقدر دیر ازدواج کردید؟

نمی‌شد. خیلی جاها ما می رفتیم و نمی‌شد. خدا آیت الله بجنوردی را رحمت کند که یک زمانی به من فرمود اگر زن گرفتید سعی کنید زنی بگیرید که دوستش داشته باشید و علتش را هم می‌گفت. می گفت زن ها اشتباهاتی دارند ولی وقتی دوستشان داشته باشید خیلی سختگیری نمی‌کنید، ولی وقتی زن را دوست نداشته باشید سرشاخ می شوید. (می‌خندد)

* مهریه چقدر بود؟

۱۲ هزار تومان.

* خطبه عقد را چه کسی خواند؟

در حرم امیرالمومنین (ع) مرحوم امام (ره) و سید عبدالله شیرازی با هم خواندند.

* حاج خانم را به توصیه آقای بجنوردی دوست داشتید؟

بله. الان هم دوستشان دارم.

* در کار خانه کمک می کنید؟

بله، البته الان توان ندارم.

* مثلا اهل غذا درست کردن هم بودید؟

بله. من غذا درست می کنم که کیف کنید.

* چه غذایی درست می کند؟

هر غذایی که بخواهید.

* چند فرزند دارید؟

ما ۶ فرزند داریم.

* چند نوه دارید؟

۷ نوه دارم.

* آقا پسرها روحانی هستند؟

نه. هیچ کدام روحانی نیستند.

* با بچه ها بحث می کنید؟

الان اینطور نیست. اگر جمع شوند بحث می کنیم.

* با شما هم نظر هستند؟

نخیر. ما خیلی مقید نیستیم که باید همنظر باشیم. در همه امور سعی کردم که بر کسی تحمیل نکنیم.

* تفریح شما چیست؟

الان هیچ تفریحی ندارم.

* ورزش چطور؟

خیلی کم.

* اهل تلویزیون هستید؟

دائم!

* سریال و فیلم می بینید؟

بله.

* چه سریالی بیشتر دوست دارید؟

محتوای این سریال «از سرنوشت» بسیار مطالب خوبی را منعکس می کند. یعنی همین چیزهایی که وجود دارد.

* اهل پیگیری ورزش هستید؟

آن زمان که جوان بودیم ورزش می کردیم اما الان توان نداریم.

* فوتبالی هستید؟

فوتبالی و والیبالی بودیم.

* پرسپولیسی یا استقلالی؟

هیچ کدام. ما بمی هستیم، هر کدام خوب بازی کنند تشویق می کنیم.

* فعالیت های انقلابی را از چه زمانی شروع کردید؟

بعد از رحلت مرحوم آیت الله بروجردی سال ۴۰ در چهلم ایشان به صورت جمعی با انجمن پیروان قرآن در مراسم ایشان شرکت کردیم. اولین بار که حضرت امام (ره) را زیارت کردم آن زمان بود. در مشهد سه نفر بودیم که اعلامیه های حضرت امام (ره) و آقایان مراجع را تکثیر می‌کردیم. آنجا یک فتوکپی اختراعی درست کرده بودیم. یک تکه شیشه، مرکب چاپ و روی شیشه پهن کردیم و … را روی آن گذاشتیم و کاغذ می انداختیم و چاپ می کردیم. چندین هزار اعلامیه ما چاپ کردیم.

* سال ۴۶ به نجف رفتید.

بله. پایگاه ما بیت امام بود.

* چطور با حاج آقا مصطفی رفیق شدید؟

پیاده که به کربلا می‌رفتیم، به درس و بحث ایشان و درس اصول و تفسیر ایشان می‌رفتیم و واقعاً نابغه ای بود.

 آیت الله محمدرضا رحمت از یاران امام خمینی (ره)بله. معمولاً اینطور است. اصلا فکر این را نمی کردند چون امام را نمی شناختند. حاج آقا مصطفی عالم، دانشمند و به روز بود و می‌گفتند حتما او خط به امام می‌دهد. بعد از شهادت حاج آقا مصطفی اینها متوجه شدند اینطور نبوده است.

* ایشان را مسموم کردند؟

ایشان قبل از شهادت، مدتی به لبنان و سوریه رفت. هر چه بود آنجا انجام شد. بعد که ایشان برگشت خادمی که در منزل ایشان بود گفت ایشان دو مرتبه خون قِی کرد، به ایشان گفتم چرا دکتر نمی روید؟ فرمود مرگ را نمی‌توان معالجه کرد.

* امام اجازه کالبدشکافی ندادند.

نه، ما می گوییم مسموم کردند چون وقتی در پزشکی قانونی رفتم جنازه ایشان خوابیده بود، تابوت آوردند که جنازه را در تابوت بگذارند، من دیدم که پای راست ایشان کبود است و فقط انگشت شست ایشان زرد است. پای چپ ایشان هم داشت کبود می شد و رگهای پیشانی ایشان هم کبود می‌شد. ما یقین کردیم ایشان را مسموم کرده اند. چیز دیگری که حرف ما را تائید کرد این بود بعد از مراسم، به عنوان نیابت از سوی امام نزد آقایانی می‌رفتیم که برای تسلیت آمده بود. من جمله نزد مرحوم آقا شیخ علی کاشف الغطا رفتیم. ایشان از علمای عراق بود و با دستگاه سروکاری داشت. ایشان نقل کرد که فلان دکتر گفت اگر سید (یعنی امام) اجازه دهند من کالبدشکافی می کنم و ثابت می کنم ایشان مسموم شده اند. این حرف نتیجه ما را تائید کرد. برای همین یقین به مسمومیت ایشان داریم.

* آقا شیخ علی شاهرودی حاج آقا مصطفی را غسل دادند؟

بله. در کربلا حاج آقا علی شاهرودی غسل داد و آقای سید علی هم گفته بود رگ پشت ایشان کبود شده است.

* با ایشان زیاد اربعین می رفتید.

بله.

* به غیبت بسیار حساس بودند؟

کوچکترین احتمالی که می داد می خواست غیبت شروع شود بحث را می چرخاند و عوض می کرد. حاج آقا مصطفی می گفت که من داخل منزل رفتم و دیدم امام (ره) پشت پنجره نشسته و فکر می کند. عرض کردم به چه چیزی فکر می کنید؟ امام (ره) به هیچ چیزی! گفتم مگر می شود آدم به هیچ چیزی فکر نکند. امام (ره) فرمود فکر من دست خودم است و هر وقت خواستم فکر خوب می کنم و هر وقت نخواستم فکر نمی‌کنم. امام (ره) عارف عملی بود، عارف بود، نه عارف کشکول و فلان این حرفها. عرفان عملی امام (ره) داشت یعنی تمام وجود ایشان عرفان بود.

* شما در عراق زندانی شدید؟

بله. چندین مرتبه.

* یک زمانی که زندان بودید حاج اقا مصطفی خواب شما را می بیند.

بله. در زندان آخری که زندانی بودم وقتی بیرون آمدم، خدمت حضرت امام (ره) رفتم و ایشان برخلاف همیشه سوال کردند آنجا چطوری شما را شکنجه می‌کردند؟ گفتم با کابل به پاهای من می‌زدند. از خدمت امام (ره) بیرون آمدم فهمیدم حاج آقا مصطفی خواب دیده من از زندان آزاد شدم و من را خدمت حضرت امام (ره) برده و جوراب های من را درآورده و نشان حضرت امام (ره) داده است. امام (ره) می خواستند ببینند رویای مصطفی صادق است، یا خیر.

* گفته بودید حاج آقا مصطفی به شدت روی کسانی که با ساواک همکاری داشتند و تفکرات انحرافی داشتند، حساس بودند.

بنی صدر گاه گاهی به نجف می‌آمد. یک سفر آمده بود که شاید سفر آخرش بود، مرحوم حاج آقا مصطفی گفته بود اگر کار دست او بیفتد خطرناک است.

* پسر حاج آقا مصطفی چه کار می کند؟

متاسفانه رفقای خوبی در نجف نداشت. یک مرتبه به او تذکر دادم، ولی او فکر می‌کرد خودش را می‌تواند حفظ کند. بعد که به ایران آمد همان رفقا دور او را گرفتند و او را آلوده کردند.

* امام یکبار برخورد جدی با ایشان کردند.

بله؛ ایشان یک بار در مشهد سخنرانی کرد و به امام (ره) اطلاع دادند امام (ره) فرمود ایشان را دستگیر کنند و گفته بودند مسلح است و گفته بودند اگر دست به اسلحه برد، او را بزنید.

* فرزند حاج آقا مصطفی که امام (ره) دوست داشتند و نوه ایشان را دوست داشتند، سر این قصه شوخی نداشتند؟

بله. امام (ره) درباره دین و اسلام شوخی با احدی نداشتند.

* و امام به سمت کویت می‌روند …

بله. ۴-۳ ساعت قبل از آن یکی از یاران امام (ره) منزل ما در زد و گفت به منزل مرحوم فردوسی‌پور بیایید. ما آنجا رفتیم و دیدیم دوستان خودی جمع هستند و گفتند امام (ره) تصمیم گرفتند از نجف هجرت کنند و گفتند بچه های من اطلاع داشته باشند. قرار شد اول به کویت تشریف ببرند و از آنجا تصمیم بگیرند و هر جا خواستند بروند.

* شما فرانسه نرفتید تا به تهران رفتید؟

بله.

* چند روز قبل از ورود امام بود؟

من ۵۸ آمدم.

* فکر می کردید انقلاب ۲۲ بهمن پیروز شود؟

هیچ کسی فکر نمی کرد. نه امام (ره) و نه دیگران فکر نمی کردند.

* سال ۶۰ به عنوان امام جمعه تنکابن انتخاب شدید.

بله.

* چطور انتخاب شدید؟

مرحوم آشیخ عباس شیرازی به قم در منزل ما آمد، چون امام جمعه قبلی تنکابن ۶ ماه امام جمعه بود، مطرح کردند و من استخاره کردم و خوب آمد.

* زمان جنگ چطور بود؟ جبهه هم رفتید؟

بله.

* سال ۶۸ هم بعد از ارتحال امام تنکابن ماندید و به درس و بحث پرداختید.

بله.

* به ریاست جمهوری آقای هاشمی رای دادید؟

بله.

* فکر می کنید ایشان خوب کار کردند؟

بله.

* دوره دوم آقای هاشمی چطور؟

همینطور بود.

* سال ۷۶ به چه کسی رای دادید؟

به آقای خاتمی رای دادم.

* به نظر شما آقای خاتمی چطور کار کردند؟

آقای خاتمی بهترین کار را کرد. متعادل‌ترین کار را انجام داد. بحث حذف یارانه ها را به آقای خاتمی هم فشار آوردند و ایشان به دانشگاه دستور دادند که بررسی کنند.

* زمان احمدی نژاد به چه کسی رای دادید؟

من به آقای هاشمی رای دادم.

* در سال ۸۸ به چه کسی رای دادید؟

معلوم است دیگر. (می‌خندد)

* به نظر شما آقای موسوی می توانست بهتر عمل کند؟

به نظرم می توانست. برخی ایشان را آنتریک کردند.

* سال ۹۲ به آقای روحانی رای دادید؟

بله.

* از رای خود راضی بودید؟

بله. ۷۰ هفته پنج شنبه‌ها چیزهایی که افتتاح کردند و تکمیل کردند را بررسی کنید و چند مورد را در صداوسیما بیان کنید.

* همه این موارد گفته شد.

گفته شد اما در مقابل چه شد؟

* پخش شد که شما دیدید.

بله. آن زمان بود. بعد خدمات را بیان کنید. به دیگران ظلم نکنید. آقای نوری نقل می‌کرد که بعد از ۱۷ شهریور پیش آیت الله بهشتی رفتیم که تعداد شهدا را دست بالا بگیرند. شهید بهشتی فرمود مگر جایز است که کسی را متهم کنیم؟ این انقلاب را می‌خواستیم. مگر جایز است الان خدمت کسی را سرپوش بگذارند؟

* نباید خدمات را زیرسوال برد. باید از خدمات تقدیر کرد. باید کسانی که نسبت به انقلاب بی‌معرفتی می‌کنند …

بله خب، آنهایی که بی معرفتی به انقلاب می کنند …. چون آقای فلانی اینطور هستند پس آخوندها فلان هستند. همین حرفی که امام بیان می کنند. بگوئیم فلان آخوند یا فلان معلم بد است نه اینکه بگوئیم معلم ها یا آخوندها بد هستند.

* گفتید بهترین راه شناخت امام صحیفه (وصیتنامه ایشان) است.

بله.

* اگر بخواهید یک نکته از صحیفه بگوئید که لُب کلام شناخت امام است چه می گوئید؟

می خواهم بگویم امام (ره) بر آن چیزی که تاکید داشت این بود که خدا در ریز و درشت کارهای خود در نظر داشته باشید. بگوئید خدا راضی است من این حرف را بزنم، خدا راضی است من این کار را بکنم؟ خدا راضی است من اینجا بروم؟ خدا راضی است ؟ این زیاد نیست. خود امام (ره) اینطور بودند.

* از حاج احمد آقا نگفتید. ایشان در رفتار و ولایت‌پذیری‌اش الگو بود.

بله. آن چیزی که امام (ره) می گفت حاج احمد آقا باور داشت که از ولایت فقیه دفاع کند.

* بعد از امام به معنای واقعی دفاع می کرد.

بله. این باور حاج احمدآقا بود. حاج آقا منتظری از ولایت فقیه دفاع می کرد، او مبدع ولایت فقیه بود. اینکه هر نسبتی را به هر کسی می‌دهند درست نیست. چه کسی است که اشتباه نداشته باشد؟

* برای بسیاری جالب بود که بعد از رحلت آیت الله منتظری، مقام معظم رهبری پیام ویژه ای دادند.

بله. ایشان باور دارند. استاد ایشان بود.

* ولی آن نکاتی که امام را از آیت الله منتظری ناراحت کرد، آنها لطمه زد.

بله. مسئله سید مهدی هاشمی بود که واقعا به آقای منتظری صدمه زد. وقتی آقای سید مهدی هاشمی در زمان شاه زندان بود و محمد منتظری می خواست جلسه ای بگذارد که به حمایت از او … امام (ره) هم فرمود دوستان من اگر شرکت کنند منزل من نیایند. من حساس شدم و دو نوار سید مهدی هاشمی که به نجف آمده بود را گوش دادم. دیدم دقیقاً ریشه همه چیز را می‌زند.

* این خیلی مهم است. امام در زمان شاه این را بیان کرده بودند. یعنی قبل از اینکه ایشان مرتکب خیلی از اشتباهات شوند.

بله. آن زمان اینها شمس‌آبادی را در اصفهان ترور کرده بودند.

* این دید حکیمانه امام (ره) را می رساند.

بله. واقعا امام (ره) با نور خدا می‌دید.

* خیلی ممنونم. من خداحافظی می کنم، اما به رسم دستخط برنامه با دستخطی که آیت الله رحمت برای ما می‌نویسند به پایان می‌رسد.

«بسم الله الرحمن الرحیم.

با عنایت پروردگار و توجهات ولیعصر ارواحناه فداه، توفیق روزافزون تمام عزیزان دست اندکار را از خداوند متعال مسئلت نموده و امیدوارم خدا را در همه امور مدنظر داشته باشند و حقیر را از دعای خیر خود فراموش نکنند.

والسلام علیکم و رحمه الله،

ملتمس دعا

محمدرضا رحمت».

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نظر پسر بزرگ امام خمینی (ره) درباره بنی‌صدر بیشتر بخوانید »