بهداری

تنها آرزویم یک ترکش یا گلوله است

سلوک عرفانی شهید «ممقانی» به روایت همرزمانش


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، محمدحسین ممقانی در ایامی که ضد انقلاب به دنبال تجزیه مناطق غربی کشور بودند به همراه گروه‌هایی از سپاه پاسداران برای دفاع از مرز‌ها به این منطقه رفت. او به اصرار حاج احمد متوسلیان مسئولیت بهداری لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) را پذیرفت.

او یکم اسفند سال ۱۳۳۸ در ممقان به دنیا آمد. مقاطع تحصیلی را در ممقان و تبریز طی کرد و در رشته مهندسی الکترونیک در دانشگاه قبول شد که به علت عدم اطلاع از ثبت نام جاماند. سال ۱۳۵۸ وارد سپاه پاسداران شد و مدتی بعد به کردستان رفت تا در کنار دوستان خود حاج احمد متوسلیان، همت، رضا چراغی و دستواره منشا خیر و خدمات در این منطقه باشد که سرانجام در جریان عملیات کربلای ۱ در منطقه مهران به شهادت رسید و پیکرش در بهشت زهرا (س) در تهران به خاک سپرده شد.

حاج مسعود نوری از رزمندگان دوران دفاع مقدس در روایتی از شهید ممقانی که در جمع زائران شهدا در قطعه ۴۰ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) آن را بیان کرده است اظهار داشت: ما می‌خواستیم وارد عملیات کربلای یک شویم و با شهید ممقانی در جاده اندیمشک اهواز می‌رفتیم. ماشینی در فاو غینمت گرفته بودیم از این آمبولانس‌های خارجی که نرم و خوب حرکت می‌کرد. نصف شب بود و من با سرعت ۱۷۰ در حال حرکت بودم. شهید ممقانی خواب بود، ناگهان از خواب بیدار شد و دید که عقربه سرعت روی ۱۶۰ و ۱۷۰ است محکم زد به من و با لهجه آذری به من گفت چی کار داری می‌کنی؟ گفتم هیچی دارم با سرعت می‌رم. پرسید الان چه زمانیه؟ ساعت را نگاه کردم و گفتم یک بعد از نصف شبه. پرسید در شب باید چندتا سرعت برویم؟ گفتم فکر کنم ۹۰ تا، گفت پس چرا ۱۶۰ می‌ری؟ گفتم بابا الان تو این بیابان و جاده نه افسری و نه کسی هست چرا نروم؟ گفت فکر می‌کنی اون بالاسری نیست خدا من و تو را نمی‌بینه؟ گفتم آخه برادر ممقانی خیلی لذت داره تو این ماشین با سرعت برم، تا اینو گفتم دستش را محکم روی پای من کوبید و گفت خاک بر سرت، همه دنیا چیه که لذت ماشین سواریش چی باشه.

وی افزود: شهید ممقانی یک آن بغضش گرفت و شروع کرد به گریه کردن گفت خدا را شاهد می‌گیریم الان تنها چیزی که آرزویش را دارم یک ترکش یا گلوله است. شروع کرد به گریه کردن. تا آن روز گریه شهید ممقانی را ندیده بودم. شروع کرد به حرف زدن که دلم برای چراغی تنگ شده، دلم برای همت تنگ شده، دانه دانه اسم شهدا را آورد، بعد ساکت شد، گفت راستی یادت نره یک چیزی بهت گفته بودم، گفتم چی؟ گفت اگر شهید شدم من را ببرید بهشت زهرا، گفتم این حرفا چیه، انشالله سایه‌ات حالا حالا‌ها بالا سر بچه‌ها باشه.

این رزمنده دفاع مقدس گفت: وارد عملیات کربلای یک شدیم، همزمان محمدرضا دستواره شهید شد، رفتیم که شهید دستواره را ببینیم یک آن شهید غیاثی به من گفت ممقانی رفته توی خط و نیامده، گفتم من درگیرم شما برو ببین چه می‌شود، رفت و برگشت و گفت ممقانی هم شهید شده است.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سلوک عرفانی شهید «ممقانی» به روایت همرزمانش بیشتر بخوانید »

قرارگرفتن اقتدار فردا در گرو فعالیت‌های مهندسی رزمی

حفظ اقتدار کشور در گرو فعالیت‌های مهندسی رزمی


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌ـ رحیم محمدی؛ در جنگی که شهریور ۱۳۵۹ توسط عراق به جمهوری اسلامی ایران تحمیل شد، فقدان آمادگی‌های لازم برای دفاع از مرز‌های کشورمان باعث شد تا ارتش صدام در خاک کشورمان پیشروی کند تا حدی که شهر اهواز در معرض سقوط قرار گرفت، اما بعد از اینکه رزمندگان کشورمان توانستند به وضعیت خود سامان دهند، در طی مدت حدود ۹ ماه، ۹۸ درصد مناطق اشغالی را از اشغال دشمن بعثی آزاد کردند و به دنبال آن، جنگ تا سال ۱۳۶۷ ادامه یافت تا اینکه در این سال جنگ تحمیلی، با قبول درخواست‌های جمهوری اسلامی ایران از سوی عراق، خاتمه یافت.

آنچه در این جنگ باعث شد تا رزمندگان بتوانند برابر دشمنی که از سوی دول شرقی، غربی و عربی مورد حمایت و پشتیبانی قرار داشت، ایستادگی کرده و خواسته خود را به دشمن تحمیل کنند، فعالیتی بود که واحد‌های مهندسی رزمی در کنار سایر رزمندگان انجام دادند.

به عبارت دیگر با شروع جنگ تحمیلی و تشکیل یگان‌های رزمی، ضرورت وجود واحد‌های مهندسی رزمی نیز در کنار یگان‌های رزمی احساس شد به همین جهت در کنار این یگان‌ها، واحد‌های مهندسی رزمی شکل گرفتند و فعالیت خود را آغاز کردند.

در واقع یگان رزمی در صورتی می‌توانست فعالیت خود را با موفقیت به سرانجام برساند که واحد‌های مهندسی رزمی هم دوشادوش آن‌ها نقش‌آفرینی کند؛ چون عملیات آفندی نیاز به فعالیت واحد‌های مهندسی دارد؛ یعنی احداث جاده، ایجاد موانع فیزیکی، ساخت استحکامات دفاعی و یا ساخت پل بر روی آب، اقداماتی است که انجام آن‌ها بر عهده واحد‌های مهندسی رزمی قرار دارد.

مهندسی رزمی از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است که پیروزی رزمندگان در میدان نبرد، کاهش تلفات انسانی و نیز خسارات ناشی از انهدام ادوات و تجهیزات با استفاده درست و به‌موقع از توانمندی‌های آن‌ها رابطه مستقیم دارد؛ زیرا فعالیت هرکدام از بخش‌ها در صحنه نبرد مانند بهداری و توپخانه متکی به اقداماتی است که مهندسی رزمی انجام می‌دهد.

قرارگرفتن اقتدار فردا در گرو فعالیت‌های مهندسی رزمی

اهمیت کار این واحد‌ها در دفاع مقدس به حدی بود که برای افزایش کارایی آن‌ها دست به ابتکاراتی مانند دو زیست کردن تعدادی بیل مکانیکی و لودر به منظور عبور از مناطق آبی زدند یا تعدادی لودر را با ایجاد تغییراتی به صورت کنترل از راه دور درآوردند و در ادامه این واحد‌ها در سال ۱۳۶۳ به تیپ و لشکر ارتقاء یافتند که اوج فعالیت آن‌ها را می‌توان در عملیات‌های والفجر هشت و کربلای پنج دید؛ در این رابطه اولین لشکر مهندسی رزمی که در جنوب تشکیل شد، لشکر ۴۲ قدر با گردان‌های پل عبور، عملیات آبی خاکی، تخریب، استحکامات و برخی گردان‌های جانبی بود.

مهندسی رزمی در جبهه‌ها علاوه بر فعالیت‌های راه‌سازی، احداث سنگر، ایجاد موانع  … در چند بخش دیگر نیز فعالیت‌هایی داشت که از آن جمله می‌توان به ساخت ماکت‌هایی برای منحرف کردن موشک‌های دشمن و ساخت خودرو‌های مقابله با عوامل شیمیایی اشاره کرد.

قرارگرفتن اقتدار فردا در گرو فعالیت‌های مهندسی رزمی

اما جنگ تحمیلی که به اتمام رسید، عده‌ای در شمال غرب و جنوب شرق کشور دست به اقداماتی برای ایجاد ناامنی در بخش‌های مورد اشاره کردند به همین دلیل سپاه برای ایجاد امنیت پایدار در مرز‌های کشورمان آن هم در اتفاعات ۳۷۰۰ متری شمال غرب، با استفاده از یگان‌های مهندسی رزمی راه و استحکامات دفاعی ایجاد کرد؛ زیرا بخشی از این مناطق علی‌رغم گذشت حدود ۳۰ سال از عمر انقلاب به واسطه نبودِ راه ارتباطی مناسب و صعب العبور بودن، همچنان در اشغال گروه‌های تروریستی قرار داشت، اما با تلاش مهندسی رزمی در ایجاد راه مناسب و به دنبال آن، ساخت پاسگاه‌های مرزی، سپاه توانست حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را در مناطق یادشده هم برقرار کند.

قرارگرفتن اقتدار فردا در گرو فعالیت‌های مهندسی رزمی

پس اگر می‌خواهیم در آینده هم مقتدر باشیم و اقتدار و امنیت کشور ارتقا یابد، بایستی امروز در بخش مهندسی رزمی به خوبی کار شود.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حفظ اقتدار کشور در گرو فعالیت‌های مهندسی رزمی بیشتر بخوانید »

کمک ۳۰ میلیارد تومان به نیازمندان/ برقراری پایگاه‌های سنجش سلامت برای پیشگیری از بیماری‌های صعب العلاج

کمک ۳۰ میلیارد تومان به نیازمندان/ برقراری پایگاه‌های سنجش سلامت برای پیشگیری از بیماری‌های صعب العلاج


به گزارش مجاهدت از خبرنگار اجتماعی دفاع‌پرس، سردار نصرالله فتحیان مدیر عامل خیریه امدادگران عاشورا در هیأت متوسلین به حضرت زهرا (س) این خیریه اظهار داشت: امسال بیست و ششمین سال فعالیت هیأت امدادگران عاشورا است؛ این هیأت با حضور رزمندگان دفاع مقدس در بهداری جبهه‌ها تشکیل شده لذا با هم عهد بستند برای رضای خدا آبرو، عمر، پول و تخصص شان را جهت خدمت به بندگان خدا اختصاص دهند.

وی افزود: جمعیت حاضر در این هیأت ۱۵۰ هزار نفر را در سراسر کشور شامل می‌شود که همگی جزو جامعه پزشکی کشور هستند به همین علت در روز‌های کرونایی این عزیزان جزو اولین نفراتی بودند که برای کمک به دستگاه سلامت کشور، لبیک گفتند.

فتحیان با اشاره به اینکه هیأت امدادگران عاشورا در تهران ۵۰ نفر خادم دارد، ادامه داد: ساختمان مرکزی خیریه امادگران عاشورا تماما توسط خیرین ساخته و تجهیز شده و این در حالی است که ۸۰ هزار بیمار سرطانی و صعب العلاج را تحت پوشش دارد به نحوی که فقط در سال گذشته بیش از ۳۰ میلیارد تومان از پول خیرین برای کمک به افراد تحت پوشش، کمک شده است.

وی تصریح کرد: این هیأت ۵ میلیارد تومان هم سبد ارزاق و بیش از ۶ میلیارد تومان نیز در قالب قرض الحسنه به نیازمندان تحت پوشش امدادگران عاشورا طی مدت یاد شده کمک کرده است؛ یکی از راهبرد‌های این خیریه پیشگیری از ابتلای مردم به بیماری‌های صعب العلاج است به همین خاطر با تایید وزارت بهداشت پایگاه‌های سنجش سلامت را به منظور آموزش و پیشگیری از ابتلا به این بیماری‌ها در اقصی نقاط کشور دایر کردیم.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کمک ۳۰ میلیارد تومان به نیازمندان/ برقراری پایگاه‌های سنجش سلامت برای پیشگیری از بیماری‌های صعب العلاج بیشتر بخوانید »

تزریق ۷۵۰ هزار دز واکسن کرونا توسط بهداری نزسا

تزریق ۷۵۰ هزار دز واکسن کرونا توسط بهداری نیروی زمینی سپاه


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس: این روز‌ها بر اساس آمار‌های رسمی وزارت بهداشت تعداد فوتی‌های ناشی از ابتلا به ویروس کرونا تک رقمی شده و آمار مبتلایان جدید هم به شدت کاهش یافته است که بر اساس آنچه عنوان شده مهم‌ترین علت این کاهش، تزریق حدود ۱۵۰ میلیون دز واکسن کرونا توسط مردم است به همین جهت از سوی وزارت بهداشت ۲۴ اردیبهشت تا ۳۰ اردیبهشت به عنوان هفته واکسیناسیون نامگذاری شده است.

به این بهانه گفت‌وگویی را با «رضا ترابی» مدیر اجرایی مرکز واکسیناسیون بانوی شهید مدافع سلامت «عصمت سربیشه‌ای» و مدیر درمانگاه حضرت فاطمةالزهرا (س) فرماندهی بهداری نیروی زمینی سپاه انجام دادیم تا از آنچه کارکنان این مرکز برای ارتقای سلامت مردم صورت گرفته، بیشتر آشنا شویم.

دفاع‌پرس: سؤال اولی که می‌توان در اینجا به آن اشاره کرد، سیاست یا چرایی اقدام بهداری نیروی زمینی سپاه در کمک به وزارت بهداشت برای مقابله با کرونا است؟

اصول و سیاست کلان فرماندهی بهداری نیروی زمینی سپاه، حضور در برهه‌هایی است که نظام و کشور به حرکت جهادی از جمله به خدمات رسانی بهداشتی و درمانی نیاز دارد به همین جهت در هر زمان و مکانی که مسئولان نظام مقدس جمهوری اسلامی اعلام کنند و نیاز مردم احساس شود، در جهت کمک به مردم همت گمارده است.

بر این اساس با همه‌گیری جهانی بیماری Covid۱۹، نیروی زمینی سپاه از همان ابتدای شروع پاندمی به یاری وزارت بهداشت برخاست و با برپایی بیمارستان‌های سیار و اعزام کادر امدادی، بهداشتی و درمانی در زمان‌های اوج بیماری در مناطق بحرانی و پرخطر بار سنگینی از دوش متولیان نظام سلامت برداشت و به خدمات رسانی بهداشتی و درمانی به هم‌وطنان عزیز همت گمارد که وجود تعدد بیمارستان‌ها و نیرو‌های اعزامی بسیار قابل توجه و چشمگیر به این مناطق گواهی بر صحت این موضوع است.

دفاع‌پرس: یکی از اقدامات بهداری نیروی زمینی سپاه در مدت یادشده، مشارکت در طرح تزریق واکسن کرونا به عموم مردم بود. این مشارکت از چه زمان آغاز شد؟

یکی از مصادیق خدمت‌رسانی بهداری نیروی زمینی سپاه در زمان فراگیری کرونا اقدام جهادی بود که با ایفای نقش در واکسیناسیون عمومی مطابق فرمان فرماندهی معظم کل قوا (مدظله‌العالی) صورت گرفت؛ زیرا ایشان در زمان شدت یافتن فراگیری کرونا فرمودند: «تلاش کنید مردم معطل واکسن نمانند»؛ لذا همزمان با اعلام گام پنجم طرح سردار شهید سلیمانی که با اولویت واکسیناسیون عمومی مطرح شد و پس از هماهنگی صورت گرفته فی مابین وزارت بهداشت با سپاه پاسداران مقرر شد مرکزی بزرگ در شرق تهران راه‌اندازی شود که پس از توافقات به عمل آمده با وزارت ورزش و جوانان، مرکز واکسیناسیون بانوی شهید مدافع سلامت عصمت سربیشه‌ای در ورزشگاه تختی شروع به فعالیت کرد.

در ابتدای امر، این مرکز به عنوان اولین مرکز واکسیناسیون خودرویی در سطح تهران شروع به کارکرد و توانست خدمات قابل توجهی را هم ارائه دهد، اما به مرور زمان و با افزایش چشمگیر مراجعین به این مرکز و گسترش سطح پوشش برای آحاد جامعه، لزوم طرح ضربتی و جهادی برای سرعت بخشیدن به واکسیناسیون عمومی احساس شد.

به همین منظور این مرکز واکسیناسیون از حالت خودرویی که شتاب و سرعت کمی داشت به مرکز جامع واکسیناسیون تبدیل شد و همزمان با استقبال آحاد جامعه و به منظور کاهش فشار روانی و افزایش امنیت اجتماعی، این مرکز به صورت شبانه‌روزی به فعالیت خود ادامه داد.

دفاع‌پرس: استقبال مردم از این مرکز واکسیناسیون چگونه بود؟

اعلام بهره‌برداری از بزرگترین مرکز جامع واکسیناسیون شرق تهران با برپایی مراسم خاصی با حضور سردار اخوان فرمانده بهداری رزمی نیروی زمینی سپاه و دکتر زالی رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و فرمانده عملیاتی مقابله با کرونای تهران در مجموعه ورزشی تختی برگزار شد که این موضوع ضمن کاهش بار فشار روانی و روحی جامعه به عنوان نقطه امیدی در استقبال از واکسیناسیون بین مردم مطرح شد که نتیجه مثبت آن بعد از مدتی، آرامش در مراجعین و افزایش بی سابقه آنان در این مرکز را به دنبال داشت.

اداره مرکز واکسیناسیون بانوی شهید «عصمت سربیشه‌ای» که یکی از بزرگترین مراکز تزریق واکسن در کشور محسوب می‌شود از مأموریت‌های محوله به مجتمع درمانی تخصصی حضرت فاطمه زهرا (س) تهران (وابسته به معاونت بهداری نزسا) است که به خوبی توانسته از عهده اجرای این مأموریت بزرگ برآید و به اذعان متولیان بهداشت تهران، می‌تواند یکی از مراکز الگو در سطح کشور در این حوزه باشد، چون با تکیه بر توان جهادی کارکنان و قدرت وحدت فرماندهی و با تأسی از شهدای مدافع سلامت، نقش مهمی در اجرای طرح بسیج ملی واکسیناسیون Covid۱۹ داشت.

دفاع‌پرس: مرکز واکسیناسیون «عصمت سربیشه‌ای» از زمان شروع به کار خود تاکنون چه تعداد مراجعه کننده دارد و در مدت یادشده چند دوز واکسن تزریق شده است؟

این مرکز افتخار دارد در زمان اوج کار خود و پس از افتتاح به صورت شبانه روزی در شهریور سال ۱۴۰۰ بالغ بر شش هزار نفر مراجعه در شبانه روز را ثبت کند که خود نشان از توان و همت بالای کارکنان خدوم بخش بهداشت و درمان نیروی زمینی سپاه در این برهه حساس دارد؛ چرا که رویکرد اصلی سپاه در برپایی چنین مراکزی، مردم داری و مردم یاری با روحیه و مدیریت جهادی است.

از سوی دیگر این مرکز در ارائه خدمات خود و اداره آن کاملاً خود اتکاء و صرفاً با تکیه بر توان خود و با همکاری مرکز بهداشت شرق تهران توانسته تاکنون از مجموع حدود ۷۵۰ هزار دز واکسنی که توسط بهداری نیروی زمینی سپاه برای مردم تزریق شده، بیش از ۳۰۰ هزار دز آن را تزریق کند و آماده است تا آخرین لحظه اجرای این طرح ملی، ارائه خدمت به آحاد مردم را همچنان ادامه دهد.

البته این مرکز اکنون نیز همچون گذشته با حضور پزشک مقیم و کارکنانی خدوم و دارا بودن دو بخش مجزا برای تزریق واکسن آقایان و بانوان در دو نوبت صبح و عصر در خدمت مراجعین محترم است.

انتهای پیام/ ۲۳۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تزریق ۷۵۰ هزار دز واکسن کرونا توسط بهداری نیروی زمینی سپاه بیشتر بخوانید »

ماجرای مشقت‌های نجات جان یک شهید از زبان یک رزمنده

ماجرای مشقت‌های نجات جان یک شهید از زبان یک رزمنده


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «رضا شفیع زاده» رزمنده لشکر ۱۰ سیدالشهدا در دفاع مقدس خاطره‌ای از شهادت همرزمش «عبدالعلی روشن» را روایت کرد که در ادامه می‌خوانید.

چند شب از عملیات بیت المقدس ۲ می‌گذشت و چندین بار برای عملیات و یا پاتک و کاشت میدان مین بالای قله قمیش رفته بودیم. خیلی خسته شده بودیم، هوا هم خیلی سرد بود، بعضی جا‌ها برف از زانو هم بالاتر بود. بالاخره دم دمای غروب به سمت چپ قله قمیش رسیدیم و به سمت دره رفتیم. آن پایین توی فاصله ۵۰ متری کمین عراقی‌ها بود و دایم بدون هدف به سمت ما تیراندازی می‌کردند، ولی چون قرار بود برای جلوگیری از پاتک دشمن مین گذاری کنیم.

بی سرو صدا کارمان را ادامه دادیم تا اینکه تمام مین‌هایی را که با خودمان برده بودیم کاشتیم. من به سمت علی روشنی رفتم او هم کارش تمام شده بود. با هم به سمت قله برگشتیم که یکی از تیر‌های بی هدف دشمن به جناق سینه علی خورد و از پهلوش خارج شد.

علی خیلی سنگین بود و وزن زیادی داشت، شماره پوتینش ۵۲ بود. به هر زحمتی علی را آوردم بالای قله، که ناگهان یکی از بچه‌های خودی یه نارنجک به سمت ما پرتاب کرد، ولی به کسی آسیبی نرسید. بالاخره به کانال رسیدیم. یه برانکار جور کردیم و با سه چهار نفر از بچه‌ها علی را بلند کردیم. همان لحظه یک نفر گفت: «از مسیر اصلی خودتون نرید خیلی دوره اگه از پشت قمیش برین زودتر به بهداری لشکر عاشورا می‌رسین.»

برای همین ما هم از مسیر پیشنهادی که اصلا نمی‌شناختیمش به راه افتادیم. چندین بار از صخره‌ها پرت شدیم، ولی راه را ادامه دادیم. علی خیلی درد می‌کشید، ولی دایم زیر لب یا زهرا (س) می‌گفت. گاه و بیگاه هم من را صدا می‌زد و از درد شدید صدایش می‌لرزید می‌گفت بچه‌ها شما بروید کار من دیگر تمام است. ناگهان برف هم شروع به باریدن گرفت و با محدود کردن دید مشکلمان دو چندان شد.

بالاخره به اورژانس رسیدم. گفتند اینجا دیگر جمع شده و کسی برای مداوا وجود ندارد فقط یک وانت تویوتا داریم که شیشه جلو هم ندارد. من قبول کردم که جلو بنشینم و مسیر را به راننده نشان بدهم. چندین بار نزدیک بود به داخل دره سقوط کنیم و چند بار هم روی صخره‌ها رفتیم. واقعا بارش برف در شب تاریک بدون چراغ و شیشه جلوی حرکت ما را کند کرده بود. بالاخره به اورژانس دیگری رسیدیم، تقریبا ساعت ۲ صبح بود. از ۱۰ شب خون زیادی از علی رفته بود. آنجا هم به سختی یک پد شکمی پیدا شد و زخم علی را پانسمان کردیم و با یک آمبولانس تا بالای روستای گردرش رفتیم، ولی آمبولانس خراب شد. من به ناچار به سنگر فرماندهی لشکر عاشورا رفتم. همه در حال خواندن زیارت عاشورا بودند که با خواهش و التماس و نهایتا داد و فریاد یک تویوتا فرماندهی را گرفتم و تا پایین روستای گردرش که اورژانس اصلی لشکر عاشورا بود رسیدیم. ساعت ۷ صبح بود و علی دیگر رمقی نداشت و فقط زمزمه آهسته‌ای به گوش می‌رسید خوب که گوش دادم، ذکر «یا زهرا» می‌گفت.

آنجا هم همه وسایل را جمع‌آوری کرده بودند، به هر زحمتی بود یکی دو تا سرم تزریق کردند و، چون گروه خونی من با علی یکی بود مقداری خون بصورت مستقیم تزریق کردیم. علی به هوش آمد و توانست حرف بزند. دکتر‌ها گفتند باید سریع به عقب برگردد. دوباره راه افتادیم، توی مسیر هواپیما‌های عراقی با بمب خوشه‌ای بمبارانمان کردن که به صورت معجزه آسایی نجات پیدا کردیم، ولی آمبولانس سوراخ سوراخ شد. بالاخره ساعت ۱۲ ظهر به اورژانس اصلی لشکر ۱۰ رسیدیم و آنجا پزشکان چند کیسه خون به علی تزریق کردند. چند پزشک دیگر حاضر مارا آرام کردند و گفتند انشاالله دوستتان خوب می‌شود. وقتی هلیکوپتر آمد و علی را سوار کردیم دیگر به ما اجازه ندادند همراه دوست و همسنگر عزیزم بروم. به ناچار با علی شوخی کردم گفتم: «یادته تو کربلای ۵ زخم من را بستی؟ و راهیم کردی؟ این جای اون.»

علی رفت. بعد از عملیات به سراغ او رفتم. بیمارستان نه، قطعه ۲۹ گلزار شهدای بهشت زهرا (س).

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای مشقت‌های نجات جان یک شهید از زبان یک رزمنده بیشتر بخوانید »