بهروز شعیبی

تجلیل ویژه صنعت بیمه از کارگردان «بدون قرار قبلی»

تجلیل ویژه صنعت بیمه از کارگردان «بدون قرار قبلی»


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، اکران ویژه فیلم «بدون قرار قبلی» برای مدیران و کارکنان بیمه ملت در سینما آزادی برگزار و در پایان اکران فیلم از بهروز شعیبی کارگردان این فیلم توسط مدیرعامل این شرکت بیمه تجلیل و قدردانی شد.

داود قاسم‌پور دیزجی مدیرعامل شرکت بیمه ملت ضمن تمجید از فیلم «بدون قرار قبلی» از بهروز شعیبی برای ساخت فیلمی با مضامین ایرانی اسلامی و عرض ارادت به ساحت مقدس امام هشتم (ع)، فیلم بعدی این کارگردان سینما را تحت حمایت بیمه ملت اعلام کرد.

بهروز شعیبی هم ضمن خشنودی در بین اهالی شرکت بیمه ملت، چنین اکران‌هایی را ویژه توصیف کرد و از اینکه مخاطبان ارتباط خوبی با فیلم «بدون قرار قبلی» برقرار کردند، ابراز خرسندی کرد.

شعیبی در پایان اظهار داشت: فیلم «بدون قرار قبلی» به رابطه گم شده این روزهای انسان با خودش پرداخته و می‌خواهد به فطرت پاک هر انسانی اشاره کند.

«بدون قرار قبلی» پنجمین فیلم بلند بهروز شعیبی به تهیه‌کنندگی محمود بابایی و محصول بنیاد سینمایی فارابی با مشارکت موسسه تصویر شهر است که از ۱۸ خرداد ماه در سینماهای سراسر کشور به نمایش در آمده است.

این فیلم دارای مضمونی اجتماعی بوده و با نگاهی به رمانی از مصطفی مستور نوشته شده است. شعیبی در این فیلم نیز مانند ساخته های قبلی خود به سراغ مسائل روز جامعه رفته است.

«بدون قرار قبلی» در جشنواره فجر نمایش موفقی داشت و علاوه بر دریافت سیمرغ ملی این جشنواره در جمع پرفروش‌ترین فیلم‌های چهلمین جشنواره فجر قرار گرفت.

پگاه آهنگرانی، مصطفی زمانی،‌ الهام کردا، رضا صابری، امین میری‌، حامی ترابی و صابر ابر گروه بازیگران «بدون قرار قبلی» را تشکیل می‌دهند.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تجلیل ویژه صنعت بیمه از کارگردان «بدون قرار قبلی» بیشتر بخوانید »

ضرورت جراحی در انگاره‌های دینی سینما

ضرورت جراحی در انگاره‌های دینی سینما



در برهه‌ای، به دلیل بهره‌گیری از شمائل کلیشه‌ای، با استقبال چندانی از سوی مخاطب مواجه نمی‌شد اما متد هوشمندانه‌ای که در «بدون قرار قبلی» به کار گرفته شده، می

به گزارش مجاهدت از مشرق، بدون قرار قبلی، تازه‌ترین ساخته بهروز شعیبی، در حالی از چهارشنبه در سینماهای کشور به روی پرده رفته است که نوع نگاه این فیلم به موضوع زیارت و دستاویزی که به امام مهربانی‌ها دارد، می‌تواند چشم‌انداز خوبی برای تداوم این روند را ترسیم کند.

تا پیش این، بسیاری از آثار سینمایی، با خط‌کشی‌های خود، مرزهایی را میان سینمای اجتماعی یا ملودرام‌ با سینمای دینی ایجاد می‌کردند و به همین واسطه، برای یک موضوع کلاسه‌بندی‌شده، مخاطب محدود در نظر می‌گرفتند که همین اتفاق، بر اثر تکرار، به جنبه‌ای کلیشه‌ای از معرفی فیلم‌های دینی یا آثاری حاوی ارزش‌های مذهبی تبدیل شده بود که چندان مورد استقبال مخاطب قرار نمی‌گرفت و به همین دلیل، نهادهای مختلف نیز در گذر زمان، از رغبت کمتری برای تولید چنین آثاری برخوردار شدند. همین شاخصه سبب شد تا این تولیدات طی سالیان اخیر، به کمترین میزان خود رسیده و همان میزان نیز استقبال قابل‌توجهی را به خود نمی‌دید.

آنچه اما در بدون قرار قبلی رخ داده، لانگ‌شات دوربین به روی جامعه بیرونی و محک انسان معاصر در برابر شداید و سختی‌های زندگی روز است. فیلم با چنین دریچه‌ای آغاز می‌شود و کم‌کم با فردیت دادن به قهرمان داستان، وی را به مرتبه‌ای می‌رساند که دستاویز دیگری جز بهره‌مندی از انوار عالیه برای او باقی نمی‌گذارد. در چنین مسیری است که فضاسازی‌های داستانی با هوشمندی زیاد، دوربین خود را به قلب اروپا و آزادی‌های رایج آن جوامع می‌برد و این باور را تقویت می‌کند که راه رسیدن به آن آرامش درونی، نه جهان تکنولوژیک غرب است و نه آزادی‌های بی‌حصر آن.

فیلم در نمایش این دگردیسی، بسیار خوب عمل می‌کند و درست در زمانی که مخاطب می‌پندارد، قهرمان فیلم در این طی‌طریق به بن‌بست رسیده، امام رضا (ع) را به ‌عنوان برگ برنده رو می‌کند و علاوه بر گشایش یک در بزرگ در برابر تمام آن بن‌بست‌ها، مخاطب خود را به‌نوعی شوکه می‌کند.

اغراق نیست عنوان کنیم اگر مخاطبی، بدون پیش‌زمینه به تماشای فیلم بنشیند و چیزی از داستان فیلم نداند، گمان نخواهد برد که فیلم، به امام رضا (ع) ختم شود. فرمول رایج سینمای داستانگوی ایران در تمام این سال‌ها به این ترتیب بوده که این شکل غافل‌گیری، همواره در یک مسیر غیرمالوف یا یک بازیگری که مشخصات خاصی دارد، حلول یافته و کارگردان و فیلمنامه‌نویس بدین‌ترتیب تلاش می‌کردند تا با ایجاد یک تکانه، ضمن تغییر مسیر داستانی، مخاطب خود را شوکه کنند اما روندی که در بدون قرار قبلی رخ داده، شوکه کردن مخاطب با امام رضا (ع) است. اتفاقی که شاید با این عظمت و شوکت در آثار سینمایی دیده نشده است.

ضرورت جراحی در انگاره‌های دینی سینما/ هوشمندی بالایی که «بدون قرار قبلی» به خرج داد

روندی که در بدون قرار قبلی رخ داده، شوکه کردن مخاطب با امام رضا (ع) است

فرمول خوبی که در این فیلم به تصویر کشیده شد، می‌تواند نقشه‌راه خوب و نوینی برای تصویرگری جدید سینمای دینی و انگاره‌های مذهبی باشد. این هوشمندی بالایی که در این فیلم تصویر شد، با شناسایی تمامی مقتضیات جامعه، انگاره‌های مقدس را در شمایل آرمان‌گرایانه به تصویر کشیده و به دور از هرگونه شعاردهی و غلوهای رایج این حوزه، تصویر بکری از خلوص قلبی و تشنگی روحی یک فرد به بن‌بست رسیده را به تصویر می‌کشد.

در همین مختصات است که برگ بنده داستان، بنا بر ضرورت داستانی، بر رهیافت‌های مذهبی استوار شده و آن رسوخ دینی به شکل ناخودآگاه در ضمیر فردی که مخاطب هیچ‌گاه در مورد او چنین اندیشه‌ای نداشت، بروز کرده و چنین فینال شکوهمندی را برای این فیلم رقم می‌زند.

سینمای دینی ایران در شرایط کنونی، بیش از هر زمان دیگری نیازمند این جراحی و بازتعریف است تا بتواند از مسیری نوین، باورها و اندیشه‌های خود را پیاده کرده و آن اثرگذاری مطلوب را به جا بگذارد. این شکل پرداخت، یکی از ضروریات مهمی است که باید در سینمای جریان‌ساز دینی به کار گرفته شود تا این گونه، همپای تحول در دیگر ژانرها که بنا بر نیاز روز جوامع شکل گرفته است، رشد کرده و مراتب ترقی خود را پشت سر بگذارد. اتفاقی که با فیلم خوب بدون قرار قبلی آغاز شد و این امید می‌رود که با تداوم این مسیر هوشمندانه، به یک جریان در سینمای دینی تبدیل شود.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ضرورت جراحی در انگاره‌های دینی سینما بیشتر بخوانید »

«بدون قرار قبلی»؛ جاذبه‌ مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک»/ جانا به غریبستان، چندین به چه می‌مانی؟

«بدون قرار قبلی»؛ جاذبه‌ مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک»/ جانا به غریبستان، چندین به چه می‌مانی؟



کشش و جاذبه‌ی مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک» یک افسانه نیست که با روایت‌های مدرنیستی از جهان-وطنی، قابل زدودن از اعماق وجود آدم‌ها باشد و «بدون قرار قبلی» حکایت همین کشش عمیق است بدون آن که شعار بدهد.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- سال ۱۳۷۳، بعد از سال‌ها، نخستین ترانه پاپ سینمای ایران پس از انقلاب، در تیتراژ پایانی فیلم «تجارت» مسعود کیمیایی شنیده شد. سیروس سلیمی روی ترانه‌ای از مسعود کیمیایی چنین خواند:

” میون وسعت تنهایی من، گل داده ریشه‌ی من، گل مدفون زیر خاک، که چکیده خون من…

فصل بوی خاک، فصل بوی خنجر، فصل بوی خونه، فصل بوی مادر…تو عرقریزی روحم، تن بی‌عشق جوونم، فریادم زد.

میون خونه و من فاصله تا فاصله…میون فاصله‌ها، خنجرستون شده بود. “

«بدون قرار قبلی»؛ جاذبه‌ مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک»/ جانا به غریبستان، چندین به چه می‌مانی؟

و ترانه با این بند پایان می گیرد:

“ریشه‌ی دوباره‌ام، میون خاکم نشست

میون خاک خودم، افراشته نشست. “

خب البته «بدون قرار قبلی» بهروز شعیبی این اندازه رمانتیک و شاعرانه به ماجرای مهاجرت و بازگشت به وطن نگاه نمی کند، چون ذات موضوع بسیار پیچیده‌تر از آن است که بخواهیم انتظارات رمانتیک داشته باشیم و توقع تصمیم طوفانی «یاسمین» برای بازگشت را بکشیم. به هر حال کسی که در حوالی ۴۰ سالگی، در کشوری دیگر،   ریشه زده و جاگیر شده و برای خود هویت و شان اجتماعی پیدا کرده، نمی تواند زیر همه چیز بزند و برگردد. از این منظر، بهروز شعیبی، هوشمندانه، نقطه ثقل داستان خود را نه «بازگشت به وطن»، که» مواجهه با ریشه‌ها» قرار داده است. کشش و جاذبه‌ی مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک» یک افسانه نیست که با روایت‌های مدرنیستی از جهان-وطنی، قابل زدودن از اعماق وجود آدم‌ها باشد و «بدون قرار قبلی» حکایت همین کشش عمیق است بدون آن که شعار بدهد و رمانتیک‌بازی در بیاورد. به ویژه وقتی پای یک سرزمین بسیار کهن به نام ایران وسط باشد که گهواره‌ی ادیان، مکاتب فکری، تمدن، سیستم‌های حکمرانی متمرکز و امثال این‌ها است. ابدا قصد حماسه‌سرایی و آرمان‌پردازی درباره وطن را ندارم، اما حقیقت و اصالت این سرزمین حماسی‌تر از آن است که نیاز به داستان‌سرایی داشته باشد.

«بدون قرار قبلی»؛ جاذبه‌ مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک»/ جانا به غریبستان، چندین به چه می‌مانی؟

شاید در نگاه اول، پیش از دیدن فیلم، این گمان به ذهن می آمد که پگاه آهنگرانی شاید انتخاب مناسبی برای یک نقش درون‌گرا و چکیده‌گو نباشد. لیکن همان ۱۵ دقیقه نخست فیلم، باعث می شود که به هوش شعیبی در کستینگ  آفرین بگوییم. آهنگرانی به خوبی کاراکتر یک مادر مطلقه مهاجر را که دست تنها باید کودکی دچار درخودماندگی را بزرگ کند، تجسم می بخشد و اصطلاحا لباس نقش را به تن خود اندازه می کند. شعیبی مهارت و هوش خوبی در سپردن نقش به بازیگرانی دارد که در نگاه اول، دورترین فاصله را از آن نقش به خصوص دارند، اما در نهایت خوش می درخشند. رضا عطاران در «دهلیز»، محسن کیایی و فرهاد آییش در «پرده‌نشین» و سیدمهدی هاشمی و هانیه توسلی در «سیانور» گواه این مهارت او بودند.

«بدون قرار قبلی»؛ جاذبه‌ مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک»/ جانا به غریبستان، چندین به چه می‌مانی؟

کافی است فقط آلمانی حرف زدن پگاه آهنگرانی را فرضا با لهجه‌های اوت و من‌درآوردی نیکی کریمی و دیگر بازیگران  خانم فیلم «دسته دختران» مقایسه کنید تا نقش حیاتی کارگردان در گزینش بازیگران اصلی و هدایت درست آنان آشکار گردد. از نقش‌آفرینی متفاوت الهام کردا هم البته نباید غافل شد که ای کاش کمی از دوز سانتی‌مانتالیسم و قربان‌صدقه‌هایش کم می کرد تا نقش دلچسب‌تر و ماندگارتر می شد. بدون شک، پدیده‌ی فیلم، حامی ترابی بازیگر نقش پسر نوجوان مبتلا به اوتیسم است. او نتیجه و نماد مهندسی دقیق شعیبی در بازی گرفتن است و اغراق نیست اگر این نوجوان را شایسته نامزدی بهترین بازیگر مرد نقش مکمل بدانیم.

«بدون قرار قبلی»؛ جاذبه‌ مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک»/ جانا به غریبستان، چندین به چه می‌مانی؟

اما نقطه‌ی قوت اصلی «بهروز شعیبی»، استفاده به اندازه و زیرپوستی از «امر معنوی» در فیلم است. معنویت فیلم  او، به عکس بالای ۹۰ درصد از آثاری با موضوع بازگشت به ریشه‌ها، ابدا گل‌درشت نیست و توی ذوق نمی زند. ارادت عمیق و ریشه‌دار خاندان پدری یاسمن به حضرت ثامن الحجج(ع)، همچون یک آستر نرم و لطیف در زیر بافت اصلی فیلم دوخته شده و  از این رو، وقتی در صحنه‌ی واپسین، پسرک نوجوان یاسمن میخکوب ابهت آن گنبد آشنا و طنین نقاره‌ها می شود، تردیدی نداریم که این صحنه می بایست جایی در دی ان ای تباری او ذخیره شده باشد که چنین برایش مانوس و آشنا جلوه می کند.

«بدون قرار قبلی»؛ جاذبه‌ مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک»/ جانا به غریبستان، چندین به چه می‌مانی؟

«قصه غربت غربی» و «بازگشت به مشرق وجود»، یک کهن‌الگوی بنیادین در میراث عرفانی ایران است که البته اشتراکات قطعی با حکایات عرفانی هند و یونان باستان دارد. این اسطوره، که حکایت سرگشتگی و آوارگی روح انسان از «دیار پدری» یا همان عالم عِلوی است، به انحاء مختلف در آثار شاعران بزرگ و اندیشمندان دوران‌ساز  پارسی تجلی یافته است. آن جا که حافظ  می سراید «الا ای آهوی وحشی، کجایی» یا مولانا نهیب عاشقانه به معشوق می زند که «جانا به غریبستان، چندین به چه می مانی…»، یا وقتی شیخ اشراق از «مشرق انوار» می نویسد و شیخ عبدالرحمن جامی حکایت پرسوز و گداز «سلامان و ابسال» را به نظم می کشد، همگی به همین گمگشتگی روح در «مغرب وجود» و عطش و اشتیاق بازگشت به مشرق(عالم علوی) ارجاع دارند. حال، این که فرهاد توحیدی و مهدی تراب‌بیگی، به عنوان نویسندگان فیلمنامه و خود شعیبی، چه اندازه آگاهانه به همان اسطوره‌ی آشنا در ناخودآگاه جمعی نظر داشتند، چندان اهمیتی ندارد، مهم ریشه‌دار بودن این حس «جستجوی ریشه» و طلب ناخودآگاه بازگشت به «سرزمین پدری» در فیلم «بدون قرار قبلی» است. دلنشین بودن فیلم و حس خوب و لطیفی که چشم‌انداز سحرآمیز کویر و گله اشتران و نوای محزون نی به سوی تمااشگر روانه می کند، بلاتردید محصول پیوند خودآگاه یا ناخودآگاه آن با همان اساطیر عرفانی است که در ناخودآگاه جمعی ما لانه دارد.

جانا به غریبستان چندین به چه می‌مانی

بازآ تو از این غربت تا چند پریشانی

صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم

یا راه نمی‌دانی یا نامه نمی‌خوانی

گر نامه نمی‌خوانی، خود نامه تو را خواند

ور راه نمی‌دانی، در پنجه ره دانی

بازآ که در آن محبس، قدر تو نداند کس

با سنگ دلان منشین، چون گوهر این کانی

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«بدون قرار قبلی»؛ جاذبه‌ مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک»/ جانا به غریبستان، چندین به چه می‌مانی؟ بیشتر بخوانید »

حامد بامروت‌نژاد: بدون قرار قبلی روی دیگر سکه تمام فیلم های سیاست زده و سیاه باز است

حامد بامروت‌نژاد: بدون قرار قبلی روی دیگر سکه تمام فیلم های سیاست زده و سیاه باز است



بامروت نژاد: بدون قرار قبلی فیلمی است با یک عالمه بازی خوب، مخصوصا الهام کردا ، پگاه آهنگرانی اندازه و مصطفی زمانی.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حامد بامروت تهیه کننده سینما درباره فیلم «بدون‌قرارقبلی» ساخته بهروز شعیبی نوشت:

 سینما عکس رادیولوژی نیست که شکستگی ها و شکاف ها را ثبت کند. سینما دکتر ارتوپدی است که با دیدن عکس رادیولوژی می داند کدام استخوان شکسته را به کدام استخوان سالم بند کند و تکیه دهد تا صحت و سلامت به بیمار برگردد.

 سینما، پزشکی است که می داند درد هرچقدر هم مزمن، مریضی هر چقدر هم مهیب ،بحران هرچقدر هم فوری ، مهم ترین و اولی ترین درمان، امید است. بیمار باید زنده بماند تا بشود زنده گی اش را سامان داد.

 سینما صرفا درمان نیست که منتظر درد بنشیند. سینما بهداشت هم هست که نگذارد دردی به جانت بنشیند. بادرست دیدن و درست حس کردن و درست فهمیدن.

 “بدون قرار قبلی” داشته هایت را یادت می آورد. برایت هویت می سازد و یادت می آورد تو قوی تر از اینهایی که کم بیاوری. تو بسیار استخوان مستحکم داری تا دلت را بند آنها بکنی، دستی همیشه هست که با گرمایش پشتت را گرم کند.

 اگر بخواهم برای “بدون قرار قبلی” تیتر بزنم، می گویم: بلمی به سوی ساحل فیلمی ارام ولی پیوسته و مدام به سوی کناره ی آشوب و اضطراب . و اگر بخواهم به کسی تشبیه کنم، خود شعیبی است آرام، شریف، نجیب، باحیا و قدرشناس.

حامد بامروت‌نژاد: بدون قرار قبلی روی دیگر سکه تمام فیلم های سیاست زده و سیاه باز است

 شما که فیلم را ندیده اید، چگونه آن را به شما بشناسانم؟ شاید با ضدش.
بدون قرار قبلی” روی دیگر سکه تمام فیلم های سیاست زده و سیاه باز است. بدیلی است برای تمام بسیار سینمایی که از سیاهی آغاز می شود و در سیاهی می ماند. فیلم  جدید شعیبی اما چیز دیگری است: نورش شمس الشموس است.

 با فیلمنامه ای ریزبافت و با کاشت ها و برداشت هایی دقیق که هم خاص پسند است و هم عام فهم . فیلمنامه ای برگرفته از یکی از داستان های مصطفی مستور  که عطر نثر مستور را هنوز در خود دارد .

 قصه ی دختری که پس از طلاق والدین اش، سی سال است با مادرش در المان زندگی می کند. و حالا از پدری که سی سال هیج خبری از او نبوده وصیتی می رسد که تا دخترم نیاید جسدم را در خاک نگذارید. و اکنون بلم وجود دختر است که آرام و پیوسته به سوی ساحل پدر در حرکت است.

 با یک عالمه بازی خوب. مخصوصا الهام کردا ، پگاه آهنگرانی اندازه و مصطفی زمانی کنترل شده .

 بدون قرار قبلی حاصل ساعت ها وقت کارگردان و نویسنده برای تراش شخصیت ها و ساختن فضا و اتمسفر است. جایی خوانده بودم، یکی از نعمت های خدا به بنده های خوب اش این است که چون اینها به خوبی شهره شدند در پیش مردم، نمی توانند گناه کنند. خود این شهرت به خوبی، مانع گناه می شود. شعیبی بد بودن رو برای مخاطب اش سخت می کنه.

 موسیقی مسعود سخاوت دوست از سطح فضاسازی و حس سازی فراتر میره و کارکرد دراماتیک پیدا میکنه و قصه پیش می بره.پیشنهاد میکنم هر چه زودتر بلیط فیلم را خانوادگی بخرید و ببینید. گول سروصداها را نخورید. مشک را از بوی خودش تشخیص دهید نه از قیل و قال عطار. خوش به حال بهروز شعیبی که چیزی برای کفن اش دست و پا کرد. سرش سلامت و ذوق اش سرشار.

منبع: هفت راه

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حامد بامروت‌نژاد: بدون قرار قبلی روی دیگر سکه تمام فیلم های سیاست زده و سیاه باز است بیشتر بخوانید »