بهزاد نبوی

برنامه ریزی اصلاح‌طلبان رادیکال برای کشف حجاب خیابانی!/ بهزاد نبوی: حصر و حجاب مسئله مردم نیست

برنامه ریزی اصلاح‌طلبان رادیکال برای کشف حجاب خیابانی!/ بهزاد نبوی: حصر و حجاب مسئله مردم نیست



اصلاح طلبان رادیکال می‌کوشند تا کشور را یک سیستم دچار بحران تعریف کرده و عدم حضور خود در حاکمیت را دلیل وجود این شرایط تعریف کنند.

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*********

هم‌زمان با سالمرگ فتنه سال ۱۴۰۱ برخی تحرکات از سوی اصلاح‌طلبان رادیکال در رسانه‌ها قابل توجه و تحلیل است، به ویژه طیفی از این جریان که بر طبل اقدامات خیابانی پس از جنگ در روزهای اخیر کوبیده‌اند.

روزنامه هم‌میهن ارگان خبری اصلاح‌طلبان ساختاری در گزارشی به وضعیت حجاب پرداخته و نوشته است:

در روزهای پس از آتش‌بس میان ایران و اسرائیل، حجاب زنان یکی از پربحث‌ترین موضوعات در سخنان مسئولان دولتی، نمایندگان مجلس، مردم و کاربران شبکه‌های اجتماعی بوده است. یک‌ماه پس از آتش‌بس بود که فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت گفت که اگر لایحه حجاب و عفاف اجرا می‌شد، شاهد همراهی و انسجام مردم در جنگ ۱۲ روزه نبودیم؛ لایحه‌ای که با تصویب مجلس و تایید شورای نگهبان برای اجرا به دولت مسعود پزشکیان فرستاده شد اما درنهایت با مجوز شورای‌عالی امنیت ملی، متوقف شد. این‌ها اما موجب نشده که گزارش‌های روزمره مردم و خبرهای رسمی و غیررسمی درباره برخوردهای قضایی، تذکرهای خیابانی، ارسال پیامک و پلمب کافه‌ها با موضوع حجاب، متوقف شود.

این روزنامه در ادامه گزارش پرحاشیه خود آورده است:
در دوماه‌ونیمی که از آتش‌بس می‌گذرد، یکی از بحث‌های داغ میان کاربران شبکه‌های اجتماعی و حتی بعضی مسئولان این بوده که برخوردها با موضوع «بی‌حجابی زنان» منتفی شده یا مسکوت گذاشته شده است. گزارش‌ها و بررسی اخبار رسمی و غیررسمی در این باره اما موضوع دیگری را نشان می‌دهد؛ اینکه این برخوردها در تهران کمرنگ شده اما در دیگر شهرها به‌ویژه شهرهای کوچک، همچنان وجود دارد، حالا بررسی‌های «هم‌میهن» از اخبار رسمی و غیررسمی نشان می‌دهد در دو ماه گذشته حدود ۲۰ کافه، باغ رستوران و تالار عروسی به‌دلیل آنچه هنجارشکنی درباره نوع پوشش و حجاب زنان خوانده شده، در شهرهای تهران، دزفول، همدان، کاشان و مَرق اصفهان پلمب شده‌اند.

برنامه ریزی اصلاح‌طلبان رادیکال برای کشف حجاب خیابانی!/ بهزاد نبوی: حصر و حجاب مسئله مردم نیست

در حالی‌که رادیکال‌ها آهنگ خیابانی را پر شتاب کرده‌اند، بهزاد نبوی معروف به چریک پیر به روزنامه اعتماد درباره طرح مسئله حجاب از سوی برخی جریان‌های اصلاح‌طلب گفته است:
در جبهه اصلاحات کارگروهی با نام رفع حصر، آزادی زندانیان سیاسی و حفظ حقوق شهروندی تشکیل شده است. این کارگروه تلاش می‌کند مطالبات مردم در این زمینه‌ها را پیگیری کند. جلسات مختلفی با مسوولان برگزار می‌شود و مطالبات جبهه منتقل می‌شود. من خودم در برخی از این کمیته‌ها حضور دارم. اما معتقدم مشکلات اصلی مردم این موارد نیستند. هرچند این موارد هم ذیل درجات بعدی مطالبات مردم قرار می‌گیرند. مشکل اصلی مردم که بقای کشور و سیستم سیاسی هم در گروی آن است، حل مشکلات اقتصادی و معیشتی است. مساله‌ای که حل آنها می‌تواند کشور را به سمت جلو هدایت کرده و عدم توجه به آنها، جمهوری اسلامی را دچار مشکلات جدی کند.

برنامه ریزی اصلاح‌طلبان رادیکال برای کشف حجاب خیابانی!/ بهزاد نبوی: حصر و حجاب مسئله مردم نیست

بررسی‌ها نشان می‌دهد که موضوع حجاب یکی از محورهایی است که به صورت مستمر از سوی رسانه های اصلاح طلب مورد توجه قرار گرفته و تلاش می شود از آن به عنوان ابزاری برای بحران سازی استفاده شود.

اصلاح طلبان رادیکال می کوشند تا اولا، کشور را یک سیستم دچار بحران تعریف کرده و عدم حضور خود در حاکمیت را دلیل وجود این شرایط تعریف کنند. در ثانی آنان تلاش دارند تا مساله تعدی رژیم صهیونیستی را یک خطر بزرگ تعریف کرده و ضمن بزرگنمایی نسبت به توان این رژیم به طور ضمنی موضوع حمایت داخلی از پاسخ پشیمان کننده به این رژیم جعلی را منوط به عدم پیگیری طرح های برخورد با مقابله با ناهنجاری اجتماعی و بی حجابی ها نمایند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

برنامه ریزی اصلاح‌طلبان رادیکال برای کشف حجاب خیابانی!/ بهزاد نبوی: حصر و حجاب مسئله مردم نیست بیشتر بخوانید »

مخالفت عباس با نظارت دولتی بر سپاه!

مخالفت عباس با نظارت دولتی بر سپاه!



من خود از کسانی نبودم که به مرحوم بازرگان بی‌حرمتی کنم. ایشان استاد من بودند و من از او درس دینداری آموخته بودم. یا آقای دکتر سحابی هم کسی نبود که من بخواهم به ایشان بی‌حرمتی کنم.

  • هتل تارا مشهد

گروه جهاد و مقاومت مشرق – کتاب «شوق ایمان» روایتی مستند از زندگی و فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی عباس دوزدوزانی، نخستین فرمانده سپاه پاسداران و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت شهید محمدعلی رجایی است. این اثر با استفاده از مصاحبه‌ها و اسناد تاریخی، به بررسی نقش دوزدوزانی در تحولات مهم پس از انقلاب، تاسیس سپاه، شکل‌گیری وزارت ارشاد، و حضورش در مجلس شورای اسلامی می‌پردازد و تصویری جامع از تعهد، تدبیر و شجاعت او ارائه می‌دهد.

زهرا حاجی‌محمدی خبرنگار و نویسنده، این کتاب را نوشته است.

مخالفت عباس با نظارت دولتی بر سپاه!

آنچه در ادامه می‌خوانید، بخشی از این کتاب است…

در دوره من، رسم این بود که مقداری پول در جعبه‌ای می‌گذاشتسم و پرسنل ازاد بودند که هر چقدر لازم دارند از آن برداشت کنند. همه پرسنل به اندازه حداقل‌ها برداشت می‌کردند.

آنها خود را به زندگی ساده عادت داده بودند و برای زندگی ساده هم از هر نوع هزینه اضافی پرهیز می‌شد. در عوض، محبت بین اعضای سپاه موج می‌زد. من برادرانی که آن زمان در سپاه تلاش می‌کردند را مصداق «یکی مرد جنگی به از صد هزار» قلمداد می‌کنم.

شجاعت بود، صراحت بود، تهور بود، آزادگی بود. این نیروها از همه قیود آزاد بودند. رفتار سپاهیگری به تدریج در رفتار آنان با خانواده‌ها هم تأثیر می‌گذاشت. در این افراد تحولات ارزشی بسیار زیادی رخ داده بود. من که در آن زمان فرمانده سپاه بودم، با تمام صلابتی که در فرماندهی داشتم، در برابر جمع آنها بسیار ساده و خاکی بودم.

اگر قرار بود موضعی دستوری بدهم، ابهت و صلابت و لحن متناسب خود را داشتم و لحن کاملاً نظامی می‌شد. اما وقتی به مسجد می‌رفتیم، به راحتی به یکی از اعضا اقتدا می‌کردیم و جمعی زندگی می‌کردیم. دعای کمیل می‌خواندیم. «کم» در کارمان نبود، بلکه همه‌اش زیاد بود. عنایت خدا هم شامل حال ما بود؛ طوری که همیشه روحیه بانشاط کاری داشتیم و خستگی را احساس نمی‌کردیم.

*فرماندهی سپاه

در شورای فرماندهی سپاه، در عرض شش ماه، اعضای آن با یکدیگر آشنا شده بودند. آیت‌الله [آقای خامنه‌ای] دامت افاضاته، آن زمان نماینده امام در سپاه بودند. وقتی دوره شش‌ماهه و دوران موقت آقای منصوری به پایان رسید، همه‌شان آمدند سراغ بنده. شاید اعضا از [آیت‌الله] آقای خامنه‌ای همین را خواسته بودند. من هم متوجه قضایا بودم. البته آن دوران خودم فکر می‌کردم در آموزش سپاه می‌توانم خدمت کنم.

آن روزها دوران عجیبی بود. تزاحم سلیقه‌ها در میان نیروهای انقلابی کم‌کم شروع می‌شد. بنی‌صدر هم آرام‌آرام مخالفت‌های خود را نشان می‌داد. برای او، پذیرش سپاه مشکل بود. تصورش این بود که می‌تواند فرماندهی کل قوا را برعهده بگیرد.

در اولین جلسات و معارفاتی که با یکدیگر داشتیم و با گزارش‌هایی که به او دادیم، احیاناً نشان می‌داد که من به این مسئله تن نخواهم داد که سپاه نادیده گرفته شود. خیلی بازی درآورد تا بلکه بتواند بدنه سپاه و مرا طرد کند، اما هر بار هم با شکست مفتضحانه روبرو می‌شد. در واقع نیروهای سپاه با شیفتگی به انقلاب و با هدف صیانت از کیان انقلاب، خواب دشمن را آشفته کرده بودند. جانبازی در میان اعضای سپاه موج می‌زد؛ چه زمانی که جعبه پول را وسط می‌گذاشتیم تا هر کس بر حسب نیازش از آن برداشت کند و آن صحنه‌های ایثارگرانه دیده می‌شد، یا وقتی که ضد انقلاب تحت عنوان خلق‌های کرد و عرب و مسلمان سعی داشت به خاک کشور تجاوز کند.

*مخالفت با نظارت دولتی بر سپاه

کسانی که در این هسته دوازده نفری تشریک مساعی می‌کردند، تقریباً همه یکدیگر را می‌شناختند. اعضای دولت موقت را هم می‌شناختند و از ابتلائات دولت هم آگاه بودند. من خود از کسانی نبودم که به مرحوم بازرگان بی‌حرمتی کنم. ایشان استاد من بودند و من از او درس دینداری آموخته بودم. یا آقای دکتر سحابی هم کسی نبود که من بخواهم به ایشان بی‌حرمتی کنم؛ اما موضوعاتی در میان بود که براساس آنها مشخص شد نمی‌شود کار سپاه را به دولت موقت سپرد. مثلاً از همان ابتدای امر مشخص بود که دولت موقت، با آب‌ورنگ امریکایی‌ها می‌خواهند دست آمریکا و ایادی آن را کوتاه کنند.

مخالفت عباس با نظارت دولتی بر سپاه!

یا مثلاً امام فرموده بودند که هیچ جا سخنگویی ندارند. این جمله امام برای ما آن زمان معنادار بود. شاید ایشان با این کنایه قصد داشتند مسیر رشد را برای برخی افراد که به غلط خود را به ایشان منتسب می‌کردند، همچنان باز بگذارند تا اگر کسی برای اسلام کاری از دستش برمی‌آید، انجام دهد. ما در آن دوران کودتای نوژه را خنثی کردیم و با توطئه حزب توده مقابله کردیم.

(در تیرماه ۱۳۵۹ کودتایی با اطلاع شاپور بختیار در دستور کار قرار گرفت که پیش از اجرا لو رفت و عوامل آن دستگیر شدند. کودتا از پایگاه هوایی شهید نوژه همدان برنامه‌ریزی شده بود و به همین دلیل پس از کشف و سرکوب، از آن به عنوان کودتای نوژه نام برده شد. نام این کودتا در اصل “کودتای نقاب” است.)

در رأس نیروی دریایی ناخدا افضلی بود که از نزدیکان رأس حزب توده بود.

(بهرام افضلی (۱۳۱۷- ۱۳۶۲ ش) فرمانده نیروی دریایی ارتش که عضو حزب توده بود و به جرم خیانت دستگیر و اعدام شد.)

یا افسرهایی در جنگ تحمیلی بودند که گرایش این چنینی داشتند. در کل احساس آن روز ما این بود که دولت موقت خیلی زود می‌تواند بلرزد و به دست نیروهای غیرانقلابی بیفتد؛ آن هم در وضعی که خیلی‌ها عمر خود را برای انقلاب گذاشته بودند.

البته من این حس را نداشتم که دولت موقت می‌خواهد به ترکیبی که مدنظر ما بود، اعضای دیگری وارد کند. در گروه دوازده نفری تقریباً این مسائل منتفی بود و کسی نمی‌توانست با تفکرات دیگری وارد شود. اگر حاج محسن رفیق‌دوست در این جلسات شرکت می‌کرد، او خود زندانی قبل از انقلاب بود یا افراد دیگر همین‌طور. در این مرحله کسی نمی‌توانست با این تصور که با دولت موقت همراه است، وارد گروه دوازده نفری شود.

* هنوز انقلاب را می‌ستایم

برخی معتقدند که تقابل میان تفکر رادیکال (افراطی) و اعتدال لیبرال از همان آغاز انقلاب بین جریان‌های مختلف سیاسی وجود داشت، اما من از این اصطلاحات می‌گذرم. از نگاه من، ما یک علت موجبه داریم که دلیل اصلی تعاملات اجتماعی و سیاسی بود. ولی عناصری هم در حاشیه این علت موجبه بودند که متعلق به آن تحول نبودند اما بر آن وارد شدند و قصدشان این بود که هدف اصلی را کمرنگ کنند. امام همواره نگران همین جریانات فرعی بودند و هشدار می‌دادند که نگذارید این انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. این یعنی «مردم» علت و موجب اصلی تحولات انقلاب بودند.

یادم هست در سال ۱۳۷۶ آقای بهزاد نبوی یک روز از من پرسید: “عباس، تو هنوز پنجاه و هفتی هستی؟” این را به یاد داشته باشید که بنده و آقای بهزاد نبوی و شهید رجایی روزگاری در زندان به سختی می‌توانستیم نفر چهارمی پیدا کنیم که در آن محیط همفکر باشیم و گفت‌وگو کنیم. اما آن روز آقای نبوی می‌پرسید: “تو هنوز پنجاه و هفتی هستی؟” پنجاه و هفتی یعنی چه؟ یعنی تو هنوز همان آرمان‌ها و تفکرات را داری؟

(بهزاد نبوی متولد ۱۳۲۱ ش، زندانی سیاسی در رژیم پهلوی و عضو کابینه شهیدان رجایی و باهنر و آقایان مهدوی کنی و موسوی بود.)

باید بگویم که من گاهی به یاد صحنه‌های سال ۱۳۵۷ و نقشه‌هایی که برای انقلاب داشتیم و حال و هوای انقلاب می‌افتم و آنها را می‌ستایم، اما آن لذت امروز کجاست؟ آن نشاط کجاست؟ آن مردمی که تا اطمینان پیدا نمی‌کردند همسایه‌شان تخم‌مرغ دارد یا نه؟ نفت.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مخالفت عباس با نظارت دولتی بر سپاه! بیشتر بخوانید »

تقسیم گوشت قربانی پس از یک انفجار / بالا گرفتن موج سهم‌خواهی میان اصلاح‌طلبان رادیکال در بندرعباس!

تقسیم گوشت قربانی پس از یک انفجار / بالا گرفتن موج سهم‌خواهی میان اصلاح‌طلبان رادیکال در بندرعباس!



پس از رخ دادن حادثه تلخ در بندر شهید رجایی، زمزمه‌هایی درباره احتمال استیضاح وزیر از سوی طیف خاصی از اصلاح‌طلبان به رسانه‌ و شبکه‌های اجتماعی راه پیدا کرد.

  • راحتیران - استیکی سایت

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*********

پس از رخ دادن حادثه تلخ در بندر شهید رجایی، زمزمه‌هایی درباره احتمال استیضاح وزیر از سوی طیف خاصی از اصلاح‌طلبان به رسانه‌ و شبکه‌های اجتماعی راه پیدا کرد.

آن‌ها معتقدند که فرزانه صادق با کنار گذاشتن علی‌اکبر صفایی، رئیس پیشین سازمان بنادر و دریانوردی در بهمن ۱۴۰۳ – در حالی که آبان‌ماه او را ابقا کرده بود – و جایگزینی او با معاون حمل و نقل وزارتخانه، این سازمان تخصصی را به دست یک فرد متفرقه داده است.

روزنامه هم‌میهن در گزارشی که خط و ربط پروژه‌ای دارد، نوشته است:

عزل و نصب‌های گسترده در وزارت راه و شهرسازی، یکی از ایرادات جدی منتقدان به فرزانه صادق است، این عزل و نصب‌های اتوبوسی در سطح تمام وزارت‌خانه انجام شده است؛ به‌نحوی‌که سرپرست حوزه وزارتی، سرپرست مرکز امور بین‌الملل، سرپرست معاونت شهرسازی و معماری، سرپرست معاونت توسعه مدیریت و منابع انسانی، معاونت امور دریایی سازمان بنادر، مدیرعامل راه‌آهن جمهوری اسلامی ایران، سرپرست شرکت عمران شهرهای جدید، سرپرست مرکز ارتباطات و اطلاع‌رسانی، سرپرست سازمان هواپیمایی، معاونت شهرسازی و معماری، سرپرست سازمان ملی زمین و مسکن، سرپرست شرکت بازآفرینی شهری، سرپرست معاونت حمل‌ونقل، مدیرعامل شرکت ساخت و توسعه زیربناهای حمل‌ونقل، دبیر کمیته ملی اسکان بشر، مدیرکل دفتر طرح‌ریزی شهری، سرپرست شرکت فرودگاه‌ها و ناوبری هوایی فقط در عرض چندماه حتی تا چندین بار تغییر کرده‌اند. این انتخاب‌های پی‌درپی در پست‌های حساس و استراتژیک در یک وزارتخانه می‌تواند آثار متعددی داشته باشد.

تقسیم گوشت قربانی پس از یک انفجار / بالا گرفتن موج سهم‌خواهی میان اصلاح‌طلبان رادیکال در بندرعباس!

روزنامه سازندگی نیز در گزارشی خاص که رنگ و بوی سهم‌خواهی دارد می‌نویسد:

نخستین محور انتقادها به انتصاب‌های غیرتخصصی در وزارت راه‌وشهرسازی و سازمان بنادر و دریانوردی اشاره دارد. منتقدان به انتصاب افرادی بدون مدرک مرتبط یا تجربه کافی در مدیریت بندر اشاره کرده‌اند. به‌ویژه، سرپرستی سعید رسولی، معاون حمل‌ونقل وزیر، بر سازمان بنادر و دریانوردی مورد انتقاد قرار گرفته است. او به ‌طور همزمان مسئولیت‌های متعددی ازجمله هماهنگی حمل‌ونقل و سفرهای استانی دارد که امکان نظارت کامل بر امنیت بنادر را از وی سلب کرده است. این موضوع با نبود مدیرعامل ثابت برای سازمان بنادر پس از چهار ماه تشدید شده، که به ادعای برخی ناظران، نشانه بی‌ثباتی مدیریتی و عاملی برای بروز چنین حوادثی است.

در بخش دیگری از این گزارش آمده است:

دومین محور انتقادها، واگذاری غیرمنطقی مسئولیت‌ها، به‌ویژه انتقال مدیریت سازمان بنادر هرمزگان به شرکت راه‌آهن، است. این تصمیم، به گفته متخصصان حمل‌ونقل با منطق مدیریتی سازگار نیست و به کاهش کارایی منجر شده است. نمایندگان مجلس نیز، به نقل از آقای محمودی، عضو هیات اعزامی به بندرعباس، قصور وزارتخانه و سازمان بنادر را در این زمینه محتمل دانسته‌اند.

تقسیم گوشت قربانی پس از یک انفجار / بالا گرفتن موج سهم‌خواهی میان اصلاح‌طلبان رادیکال در بندرعباس!

در شرایطی که بسیاری از چهره های مطرح جریان اصلاحات همچون بهزاد نبوی نسبت به سهم خواهی های اصلاح طلبان از مسعود پزشکیان انتقاد کرده اند اما رادیکال های جریان اصلاحات ضمن ادامه این سهم خواهی از دیگر سو نعل وارونه زده مدعی سهم خواهی رقبای خود از دولت جدید شده اند.

تقسیم گوشت قربانی پس از یک انفجار / بالا گرفتن موج سهم‌خواهی میان اصلاح‌طلبان رادیکال در بندرعباس!

تلاش های فریبکارانه و تخریبی رادیکال های اصلاح طلب اما بگونه ای بوده که حتی برخی از اصلاح طلبان نیز نسبت به این تلاش ها واکنش نشان داده اند.

احمد شیرزاد طی یادداشتی در روزنامه آرمان ملی با اشاره به اینکه قانونی نیست که بگوییم پزشکیان نباید از نیروهای اصولگرا استفاده کند، گفته بود، طبیعتا ممکن است برخی اعتراض کنند که باید نیروهای خود را از مجموعه اصلاح‌طلبان انتخاب کنید اما اینگونه نیست و رایی هم به آقای پزشکیان داده شد لزوما همه رای اصلاح‌طلبی نبود و رای عمومی جامعه بود و چه بسا از بین افراد اصولگرایی که آنها هم به آقای پزشکیان رای دادند.

تندروهای جریان اصلاحات در خصوص دولت پزشکیان می کوشند تا ضمن تعریف خود به عنوان عامل پیروزی وی، سهم خواهی خود را وجهی طبیعی ببخشند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تقسیم گوشت قربانی پس از یک انفجار / بالا گرفتن موج سهم‌خواهی میان اصلاح‌طلبان رادیکال در بندرعباس! بیشتر بخوانید »

آشکار شدن شکاف‌های عمیق راهبردی – تشکیلاتی در جبهه اصلاحات/ زمزمه‌های فیلتراسیون قریب‌الوقوع در میان اصلاح‌طلبان! / روزنه‌گشایان: نمی‌خواهیم گروهکی شویم!

آشکار شدن شکاف‌های عمیق راهبردی – تشکیلاتی در جبهه اصلاحات/ زمزمه‌های فیلتراسیون قریب‌الوقوع در میان اصلاح‌طلبان! / روزنه‌گشایان: نمی‌خواهیم گروهکی شویم!



تصریح اصلاح طلبان میانه‌رو مبنی بر تفاوت انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری نشان از آن دارد که برخی احزاب به دنبال دچار شدن به سرنوشت گروهک نهضت آزادی نیستند!

سرویس سیاست مشرق- شکاف میان دو طیف اصلاح‌طلبان مشارکت‌جو و اصلاح‌طلبان ساختاری که در انتخابات مجلس شورای اسلامی رخ‌نمایی کرده بود در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست نه‌تنها رفع شده که تعمیق نیز یافته است.

پس‌ازآنکه ۱۵۱ تن از چهره‌های مختلف جریان اصلاحات در بیانیه‌ای از ضرورت تقویتِ اصلاح‌گریِ میانه و ممکن سازی توافق‌های مساله‌محور و راهگشا برای ایران در انتخابات زودرس ۱۴۰۳ دفاع کردند، طیف رادیکال جبهه اصلاحات کوشیدند تا ضمن انتقاد از این بیانیه به هژمون سازی هرچه بیشتر دیدگاه اصلاح‌طلبان ساختاری و رادیکال و مشروط کردن حضور در انتخابات بپردازند.

در همین رابطه سعید حجاریان در یک توییت از بیانیه «راه گشایی کنیم» که برخی از فعالان سیاسی و اجتماعی آن را امضا و منتشر کرده بودند، تلویحاً انتقاد کرد و دستاورد سیاست ورزی را تحزب دانست و نه حزب زدایی. وی در این زمینه نوشت که نقد شکلی و محتوایی بیانیهٔ راه‌گشایان (روزنه گشایان پیشین) را به بعد از انتخابات موکول می‌کنم اما امیدوارم صاحبان امضاء پس از اتمام انتخابات در سیاست باقی بمانند و به سمت تشکیل حزب بروند، دستاورد سیاست ورزی تحزب است نه حزب زدایی که رادیکال‌ها به دنبال آن هستند.

آشکار شدن شکاف‌های عمیق راهبردی – تشکیلاتی در جبهه اصلاحات/ زمزمه‌های فیلتراسیون قریب‌الوقوع در میان اصلاح‌طلبان! / روزنه‌گشایان: نمی‌خواهیم گروهکی شویم!

اصلاح‌طلبان میانه‌رو: خاتمی دیگر تعادل‌بخش جریان اصلاحات نیست!

از دیگر سو اما محمد قوچانی، عضو حزب کارگزاران و سردبیر مجله آگاهی نو و از امضاء کنندگان بیانیه راهگشایان در یک استوری به‌نقد حجاریان پاسخ داد. او نوشت:️ «روزنه» گشایی یا «راه» گشایی جنبش ملی و مدنی برای اصلاح اصلاحات بر مبنای بازگشت آن به اصل و ارتقای آن بر اساس مفاهیم جدید و نسل جدید و مخاطرات تازه «برای ایران» است؛ حرکتی ائتلافی برای بازآرایی جبهه و رهایی از هژمونی حزبی و نه افزایش تعداد احزاب. ️حرکتی «گفتمانی و راهبردی» نه حزبی. آن را به «یک حزب» تقلیل ندهیم.

حمیدرضا جلائی پور نیز از امضاء کنندگان بیانیه راهگشایان نیز در مطلبی ضمن بیان تلویحی عمل‌گرایانه نبودن ایده مشارکت مشروط نوشت: ارائهٔ تحلیل و پیشنهاد به نهادها و احزاب و رهبران و مصلحان سیاسی حزب زدایی نیست، بلکه اقتضای گفتگو و آزادی تحلیل و بیان و تقویت و بالندگی جریان‌ها است، چه از سوی امضاکنندگان بیانیه‌های تحلیلی انجام شود و چه از سوی بزرگانی همچون حجاریان. در ضرورت تقویت احزاب تردیدی نیست، اما این‌که کدام راهبرد پیشنهادی در مسیر آرمان‌ها پا در زمین واقعیت دارد و عملاً به تقویت تحزب و گشایش و اصلاحات می‌انجامد و کدام راهبرد از ظرفیت احزاب برای راهگشایی و گشایشگری عملی می‌کاهد محل گفتگو است.

این اما همه ماجرا نیست. پس از اعلام نامزدهای نهایی جبهه اصلاحات برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم نیز برخی از اصلاح‌طلبان منتقد جبهه اصلاحات و طیف رادیکال این جریان در مطالبی ضمن تأکید بر اینکه ایده حضور با کاندیدای اختصاصی در انتخابات از سوی اصلاح‌طلبان توفیقی نخواهد داشت تصریح کردند که خاتمی دیگر به آن معنا نقطه تعادل در جبهه اصلاحات نیست.

در این رابطه مهدی شیرزاد طی یادداشتی بابیان اینکه از انتخابات مجلس یازدهم، توزیع نرمال در جریان اصلاحات به‌هم‌خورده و نیروهای سیاسی موجود در آن، در طیفی از منافع نیستند بلکه بعضاً منافعی متضاد با یکدیگر یافته‌اند که نتیجه آن، تعارض و خنثی کردن پروژه‌های یکدیگر است، تأکید می‌کند بخش بزرگی از این تعارض، متأثر از شکاف نسلی است.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در ادامه بابیان اینکه قرابت فکری بخش مهمی از اعضای جبهه اصلاحات، به‌خصوص در هیئت‌رئیسه این جبهه با دیدگاه‌های تاج‌زاده غیرقابل کتمان است، تصریح می‌کند، کنار گذاشتن بهزاد نبوی از ریاست این جبهه و بی‌توجهی به مواضع احزاب مهمی چون کارگزاران سازندگی و اعتماد ملی، توزیع نرمال نیروهای سیاسی در جریان اصلاحات را بسیار آشفته کرده است به‌گونه‌ای که به نظر نمی‌رسد موضع خاتمی همچون گذشته نقطه تعادل این جریان باشد. چنین شرایطی به مرجعیت سیاسی جبهه اصلاحات بسیار آسیب‌زده است.

به باور شیرزاد، مهم‌ترین نشانه این آسیب، این است که اکثر کاندیداهای مطرح اصلاح‌طلب یا نزدیک به این جریان، دست‌کم در زمان ثبت‌نام، چندان ضرورتی به رایزنی و هماهنگی با اعضای متنفذ این جبهه ندیده‌اند یا نمی‌بینند و در این مرحله نیز، برخی از ایشان تشریفات و شروط مطرح در راهبردهای اخیر این جبهه در خصوص انتخابات ریاست جمهوری را نپذیرفتند و تمایلی به بودن در لیست کاندیداهای اختصاصی نداشتند.

آشکار شدن شکاف‌های عمیق راهبردی – تشکیلاتی در جبهه اصلاحات/ زمزمه‌های فیلتراسیون قریب‌الوقوع در میان اصلاح‌طلبان! / روزنه‌گشایان: نمی‌خواهیم گروهکی شویم!

وی در ادامه می‌نویسد:

پیش از انتخابات ۱۴۰۰ که توزیع نرمال نیروهای سیاسی در جریان اصلاحات، دست‌کم در ظاهر امر، برقرار بود و خاتمی در نقطه تعادل ایستاده بود، پتانسیل راهبرد شرکت در انتخابات ریاست جمهوری، مشروط به تأیید صلاحیت کاندیدای اختصاصی وجود داشت. چه این‌که بسیار بیش از امروز قدرت و توان مدیریت فضا جهت رسیدن به یک کاندیدای اختصاصی وجود داشت؛ اما امروز، در مختصات کنونی نیروهای حاضر در جریان اصلاحات و در شرایطی که برای حاکمیت، برگزاری انتخاباتی در غیبت «چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب» عادی شده است، بعید به نظر می‌رسد راهبرد شرکت در انتخابات، مشروط به حضور کاندیدای اختصاصی، زمینه تحقق یابد.

شیرزاد در ادامه بابیان اینکه فرق مهم این انتخابات با انتخابات مجلس در این است که احتمالاً تحلیل، ارزیابی و منافع برخی احزاب اصلاح‌طلب ایجاب نمی‌کند که در جایگاه نهضت آزادی قرار گیرند، خطاب به حاکمیت تصریح می‌کند که این‌یک خطا است اگر تصور شود، هر کس که به‌عنوان کاندیدای اختصاصی جبهه اصلاحات مطرح شود، بنا دارد یا آمده است که برنامه‌ها و مواضع تاج‌زاده را دنبال کند.

آشکار شدن شکاف‌های عمیق راهبردی – تشکیلاتی در جبهه اصلاحات/ زمزمه‌های فیلتراسیون قریب‌الوقوع در میان اصلاح‌طلبان! / روزنه‌گشایان: نمی‌خواهیم گروهکی شویم!

قرابت با دیدگاه‌های تاج‌زاده بلای جان جبهه اصلاحات

بررسی این مطالب بیانگر آن است که جبهه اصلاحات همچنان از شکاف میان طیف رادیکال و میانه خود رنج‌برده و از سوی دیگر شخص خاتمی و جبهه اصلاحات همچنان متأثر از اصلاح‌طلبان ساختاری و تحول‌خواه بود که این مساله حتی انتقادات درونی به خاتمی را نیز افزایش داده است.

طیف اصلاح طلبان ساختاری که به دنبال ایده مشارکت مشروط هست با این انتقاد از سوی اصلاح‌طلبان میانه‌رو مواجه است که در صورت رد صلاحیت کاندیدای اصلاح‌طلب نباید صحنه را ترک کرده و می‌بایست با کنشگری مبتنی بر واقع‌گرایی ائتلاف مساله محور را دنبال نمایند. این در شرایطی است که اصلاح‌طلبان رادیکال ضمن مخالفت با این روند حتی اصلاح‌طلبان میانه‌رو را تهدید به فیلتراسیون در صورت ادامه و پافشاری بر ایده‌های خود می‌نمایند.

اصلاح طلبان میانه‌رو اما با انتقاد از متأثر بودن خاتمی از هسته رادیکال جریان اصلاحات تصریح دارند که وی همچون سابق دیگر نقش تعادل ساز در جبهه اصلاحات را نداشته و در شرایط کنونی دیگر نیروهای سیاسی در جریان اصلاحات در راستای خنثی‌سازی یکدیگر عمل می‌کنند

تصریح اصلاح طلبان میانه‌رو مبنی بر تفاوت انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری و بیان اینکه برخی احزاب به دنبال دچار شدن به سرنوشت گروهک نهضت آزادی نیستند، نشان می‌دهد که جبهه اصلاحات درگیر شکاف‌های جدی در حوزه راهبردی و تشکیلاتی است!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آشکار شدن شکاف‌های عمیق راهبردی – تشکیلاتی در جبهه اصلاحات/ زمزمه‌های فیلتراسیون قریب‌الوقوع در میان اصلاح‌طلبان! / روزنه‌گشایان: نمی‌خواهیم گروهکی شویم! بیشتر بخوانید »

عطاری اصلاح‌طلبان دمنوش انتخاباتی دارد!

عطاری اصلاح‌طلبان دمنوش انتخاباتی دارد!



صریح‌ترین اعتراف به مرگ «اصلاحات»، در گفت‌وگوی دیروز عباس عبدی با یورونیوز فارسی منعکس شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، غلامرضا صادقیان سردبیر روزنامه جوان طی یادداشتی نوشت: صریح‌ترین اعتراف به مرگ «اصلاحات»، در گفت‌وگوی دیروز عباس عبدی با یورونیوز فارسی منعکس شد. آقای عبدی قبلاً از اینکه روزنامه جوان نوشته بود: «اصلاحات مرده است» بسیار عصبانی شده و با عبارات «ما مرده، شما زنده…» واکنش نشان داده بود، اما اکنون خود اعترافی می‌کند که گویی اصلاحات هیچ‌وقت وجود نداشته است! او می‌گوید: «اصلاح‌طلبان بدون جلب موافقت رهبری، نمی‌توانند وارد انتخابات شوند. وارد هم شوند، باید با یک نیروی درجه سه یا چهار بیایند که کمتر کسی حاضر است به او رأی دهد.»

صرف‌نظر از مغالطه همیشگی اصلاح‌طلبان درباره نقش رهبری، همین اعتراف که اگر اصلاح‌طلبان با یک نیروی غیردرجه یک خود وارد انتخابات شوند، کسی از مردم حاضر نیست به او رأی دهد، به معنای سلب هویت تحزب و تشکیلاتی‌بودن از جبهه اصلاحات است؛ و نیز به این مفهوم که اصلاحات برای مردم یک جریان معنادار سیاسی که می‌توان به ایده‌های آن تکیه کرد، نه به افراد آن، نیست یا نشده است.

اگر یک تشکیلات سیاسی، در نظر مردم بزرگ باشد و مردم به آن به‌واسطه هویت خود آن تشکیلات، نه به‌واسطه هویت سلبریتی‌های سیاسی آن توجه کنند، دیگر درجه یک و دو و سه ندارد. هرکس که رهبر اصلاحات و خود جبهه آن را معرفی کند، شرف‌المکین بالمکان خواهد شد. اما وقتی آدم درجه دو و سه اصلاحات از مردم رأی نگیرد، این یعنی چنین شرافتی با تشکیلات اصلاحات ایجاد نمی‌شود، چنان که در انتخابات قبلی نیز نامزد اصلاحات (همتی، ظاهراً درجه دو) به‌رغم حمایت خاتمی شکست خورد.

البته آقای عبدی که سعی می‌کند مرزبندی مشخصی با تمامی انواع اصلاح‌طلبان داشته باشد، مواضع انتخاباتی روزهای اخیرش به‌وضوح نرم شده است. باقی سران و تحلیلگران اصلاح‌طلب نیز همین‌گونه. این یعنی امیدبستن به بازگشت به قدرت، آن‌هم در حالی که بخشی از اصلاح‌طلبان و خود خاتمی، انتخابات اخیر را تحریم کردند، و بخش دیگر نیز که تحریم نکردند، با همان ادبیات تخریبی در انتخابات حاضر شدند.

اصلاح‌طلبان تندرو (نزدیک به خاتمی) که به تعبیر بهزاد نبوی می‌خواستند از آشوب براندازان در پاییز ۱۴۰۱ «سرشان بی‌کلاه نماند»، و انتخابات مجلس را تحریم کردند، گفته‌اند که «انتخابات را در دستور کار قرار داده‌اند.» بخش‌دیگر نیز که پارسال بیانیه «روزنه‌گشایی» را در آستانه انتخابات مجلس دادند، فعال شده‌اند و کسانی را معرفی کرده‌اند. فقط می‌ماند همان سفسطه و مغلطه همیشگی که از همین‌حالا شکست احتمالی را به گردن منع حضور افراد درجه یک خود بیندازند.

شاید بسیاری حالا دیگر باور کرده باشند که برای اصلاح‌طلبان، جاانداختن اینکه «رهبری مانع ماست» از «پیروزی یک کادر درجه دوم اصلاحات در انتخابات» مهم‌تر باشد! آن‌ها خود می‌دانند که پیروزی خاتمی در ۷۶ را باید به دلایلی مثل «نوبودن مفهوم اصلاحات و تازه‌کار بودن و محک‌نخوردن آن، کمتر سیاسی‌بودن مردم، رأی‌دادن به سید اولاد پیغمبر! نزدیک‌بودن ناطق‌نوری به هاشمی و رویگردانی مردم از آن دستگاه اشرافیت و گرایش به تغییر» مربوط دانست که هیچ‌کدام ربطی نه به ماهیت تشکیلات اصلاحات داشت و نه خاتمی در آن زمان، نیروی درجه یک‌شان به حساب می‌آمد! اما حالا که وقت انتخابات دیگری است، تزها و تحلیل‌ها همگی فرق کرده است! چون خود اصلاحات فرق کرده است.

الان چالش پایگاه اجتماعی دارد و اخیراً هم چالش «اتحاد با شاهزاده» از طرف استاد و نواندیش دینی اصلاح‌طلبان مطرح شد. آقای عبدی خود گفته بود «مشارکت مردم تحت‌تأثیر تعداد و تنوع نامزدها نیست و عملکردها موجب کاهش میزان مشارکت شده است» (گفتگو با بی‌بی‌سی فارسی) و در فرصت دیگری گفت: «آنچه موجب می‌شود مردم به اصلاح‌طلبان توجه نکنند، این است که حرف آن‌ها مابه‌ازای عینی ندارد… سیاست‌های اصلاح‌طلبان به بن‌بست رسیده، چون مردم به نوستالژی‌ها رجوع می‌کنند.» (گفتگو با روزنامه شرق)، اما حالا تحلیل‌ها باید این رنگ‌وبو را بگیرد که اگر آدم درجه یک ما فرصت حضور نیافت، تقصیر نظام است! در عطاری اصلاح‌طلبان هر چیزی پیدا می‌شود فقط باید کسی ناله کند، تا آنان علفی‌جات خود را رو کنند!

اگر اصلاحات یک هویت واقعی دارد، چرا باید نگران رأی‌نیاوردن یک غیرسلبریتی سیاسی شود؟! چرا الان روی افرادی با سابقه اصولگرایی مانند علی لاریجانی حساب می‌کنند؟! با یک «نامزد درجه یک» حتی با سابقه یک مجلد خاطره‌گویی مرحوم هاشمی از اظهارات ضد اصلاح‌طلبی لاریجانی، کنار می‌آیند، اما با آدم درجه‌دوم ساختارمند خود که عمری را در خدمت اصلاحات بوده، نه؟! این چه تشکیلاتی است که راه انداخته‌اند؟ می‌خواهند یک اصولگرای سابق را با همراهی چند سلبریتی سیاسی اصلاح‌طلب به نمایش ثبت‌نام ببرند، اما به نیروهای خود اعتماد ندارند؟! مطمئن باشید اگر مانند ۷۶ با یک نیروی معمولی (همچنان که خاتمی در آن زمان معمولی بود)، به انتخابات بیایید و رأی بیاورید و مشارکت را بالا ببرید، رهبری مانند همان موقع آن را «حماسه» خواهند خواند. چالش شما اکنون با تغییرات عظمایی است که در ماهیت خود داده‌اید. آن را از گردن خود ساقط نکنید. این یکی از ده‌ها صداقتی است که از دست داده‌اید و کار خود را به اینجا رسانده‌اید.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عطاری اصلاح‌طلبان دمنوش انتخاباتی دارد! بیشتر بخوانید »