بهزاد نبوی

انتخاب «چریک پیر» در رأس ناسا نشانه چیست؟/ اصلاح‌طلبان چه برنامه‌ای برای جنگ با نظام دارند؟

انتخاب «چریک پیر» در رأس ناسا نشانه چیست؟/ اصلاح‌طلبان چه برنامه‌ای برای جنگ با نظام دارند؟


سرویس سیاست مشرق- شهریور ۹۶، در یک گفتگوی جالب و پرنکته با یکی از چهره‌های امنیتی قدیمی جمهوری اسلامی در خبرگزاری تسنیم، مسایلی درباره سازمان مجاهدین انقلاب و برخی چهره‌های شاخص آن مطرح شد که واکنش گسترده آن‌ها را به دنبال داشت.

اکبر براتی، عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در بدو تشکیل، و از موسسان واحد اطلاعات سپاه در اوایل انقلاب، درباره بهزاد نبوی، محور و مرشد جناح چپ سازمان، ادعایی را مطرح کرد که قابل توجه بود. براتی گفت:

” در بدو تاسیس سازمان مجاهدین انقلاب دو تفکر وجود داشت. من دائماً با تفکرات بهزاد نبوی درگیر بودم. تا اینکه در جلسه مرکزیت سازمان در سال ۵۹ بهزاد نبوی رسماً اعلام کرد که من مسلمان ۳ ساله‌ام و نباید از من توقع زیادی داشت.

مرکزیت معتقد بود با بحث‌های من و بهزاد نبودی سازمان در حال نابودی است. من گفتم در بهزاد نبوی اشکال سیاسی می‌بینم. با وجود نماینده ولی فقیه در سازمان نمی‌توان خودسر تصمیم گرفت. طیف بهزاد نبوی تا زمانی که پول نیاز بود پیرو نماینده ولی فقیه بودند ولی زمان تصمیم‌گیری سیاسی-با عرض معذرت- می‌گفتند این پیرمرد(آیت الله راستی کاشانی-نماینده امام) سواد ندارد! “[۱]

بدیهی بود که بحث «مسلمان سه ساله» بسیار بر نبوی و مریدان سازمانی‌اش گران آمد. محسن آرمین، دیگر عضو سازمان و از دست‌پروردگان بهزاد در آن مقطع، در مصاحبه‌ای که برای پاسخگویی به ادعاهای براتی با شرق انجام داد، درباره بحث «مسلمان سه ساله» بودن بهزاد در سال ۵۹ گفت:

” معنای این سخن این است که آقای نبوی حداکثر در سال ۵۶ مسلمان شده است. من نمی‌دانم ایشان که به قول خودش طلبه بوده و مدعی تقوا و دینداری است چطور به خود اجازه می‌دهد اینچنین دروغ بگوید و دیگران را متهم به بی‌دینی کند. ما البته طی این سال‌ها شنیده بودیم که برخی به نام دفاع از اسلام و انقلاب، دروغ گفتن و اتهام زدن به دیگران را شرعا مستحب می‌دانند، اما ظاهرا آقای براتی اخیرا در مطالعات طلبگی خود به این نتیجه رسیده است که دروغ گفتن و متهم کردن دیگران به نامسلمانی شرعا واجب است. “[۲]

اما جالب این‌جا بود که در سال ۹۰، خانم عاتقه صدیقی، همسر شهید بزرگوار محمدعلی رجایی، در گفتگویی با وبسایت جماران در دفاع از بهزاد نبوی، عملا ادعایی شبیه به ادعای براتی کرده بود. اصولا هویت و جایگاه خود بهزاد نبوی در انقلاب و جمهوری اسلامی(به ویژه در سال‌های نخست عمر جمهوری اسلامی)، مدیون پیوند و آشنایی او با شهید رجایی در زندان بود. بهزاد در اواخر سال ۵۴ با شهید رجایی در اوین آشنا شد و به مرور تحت تاثیر آن شهید قرار گرفت و رفاقتی جدی میان ایشان برقرار شد.

انتخاب «چریک پیر» در رأس ناسا نشانه چیست؟/ اصلاح‌طلبان چه برنامه‌ای برای جنگ با نظام دارند؟

همسر شهید رجایی در مصاحبه سال ۹۰ گفته بود:

“‌  انسانها در حال تغییر و تحولند، امام می فرمودند که وضع کنونی افراد را ببینیم. چون ایشان گفته، من سابقهٔ شهید رجایی و بهزاد نبوی را مقایسه می کنم؛ آقای نبوی که زمانی افکار کمونیستی داشت وقتی در زندان اعمال و رفتار شهید رجایی را می بیند برمی گردد، یعنی توبه می کند. وقتی توبه می کند و به سوی حق باز می گردد کار درستی انجام داده یا کسی که قبلا مسلمان بوده و بعد به قول آقایان افکار انحرافی پیدا کرده راه درست را رفته است؟ برای اثبات حرفم توضیح می دهم که آقای نبوی در زندان نمی دانست که در سال ۵۷ انقلابی اتفاق می افتد و او کاره ای می شود، سال ۵۵ آقای نبوی با شهید رجایی هم بند بود، وقتی آقای نبوی اعمال شهید رجایی را دید و به راه آمد با شهید رجایی در عمل همراهی می کند و زمانی که در زندان اقامهٔ نماز جماعت جرم محسوب می شد، آقای نبوی با آگاهی به این که آنها را شکنجه خواهند کرد، به همراه شهید رجایی شروع به خواندن نماز جماعت می کند. “[۳]

واقعیت آن است که بهزاد نبوی در سال ۱۳۴۷ به همراه سه فعال سیاسی مارکسیست دیگر از جمله مصطفی شعاعیان، رضا عسگریه و پرویز صدری، جبهه دموکراتیک خلق را تأسیس کرد که تشکلی مخفی و مسلح بود.  هر کدام از این چهار نفر سر تیم بودند و تعدادی عضو را آموزش می دادند. اساس کار این سازمان فعالیت تئوریک و آماده سازی برای فعالیت مسلحانه بود. نبوی از خرداد ۱۳۵۱ به دلیل تحت تعقیب بودن به‌طور مخفیانه زندگی می‌کرد. اسم مستعار او در این دوران حمید جهان‌بین بود. سرانجام وی در مرداد ۱۳۵۱ توسط ساواک بازداشت گردید.

شاید همان شذوذات ماتریالیستی- مارکسیستی در ذهن بهزاد نبوی باعث شد که پس از پیروزی انقلاب، گرچه او یکی از محورهای شکل‌گیری سازمان مجاهدین انقلاب، با هدف مقابله با سازمان مجاهدین خلق(منافقین) شد، اما مساله «ولایت فقیه» و نقش روحانیون در حکومت، هیچ‌گاه در ذهن او و مریدان جوانش در سازمان حل نشود. از این منظر، تفاوت معناداری میان بهزاد نبوی و رهبران سازمان مجاهدین خلق(منافقین) نبود. اختلافات اساسی او و دست‌پروردگان او با مرحوم آیت‌الله راستی کاشانی، نماینده امام(ره) در سازمان مجاهدین انقلاب، از همین مسایل حل نشده ذهنی می آمد. این اختلاف با نماینده امام، ریشه در مساله بزرگ‌تری داشت و آن نظر جناح چپ سازمان مجاهدین انقلاب (با محوریت نبوی) مبنی بر «ارشادی» بودن و نه «مولوی» بودن نظرات امام خمینی(ره) در اداره سازمان بود. تفسیری که انشعاب در آن سازمان و در نهایت انحلال آن را به دنبال داشت.

انتخاب «چریک پیر» در رأس ناسا نشانه چیست؟/ اصلاح‌طلبان چه برنامه‌ای برای جنگ با نظام دارند؟

انتخاب «چریک پیر» در رأس ناسا نشانه چیست؟/ اصلاح‌طلبان چه برنامه‌ای برای جنگ با نظام دارند؟
نبوی در دولت میرحسین موسوی، وزیر صنایع سنگین و مسوول ستاد پشتیبانی جنگ بود

تا زمانی که بنیانگذار کبیر انقلاب حیات داشت، زیر سایه اقتدار و جذبه امام و این که بهزاد نبوی و همفکرانش نیاز به تثبیت خود در سیستم جمهوری اسلامی داشتند، چندان ابهامات و عدم التزام خود به مفهوم «ولایت فقیه» را آشکار نمی کردند. آن‌ها به امام هم بیشتر به عنوان یک رهبر سیاسی مقتدر، نه ولی فقیه و رهبر دینی-سیاسی می نگریستند. از قضاء، مقارن با رحلت امام، اردوگاه سوسیالیستی شرق (به عنوان مدل ذهنی مطلوب چپ‌گرایان درون ساختار جمهوری اسلامی) نفس‌های آخر را می کشید و دو سه سال بعد از رحلت امام، اتحاد شوروی هم فروپاشید.

امثال بهزاد، در اواخر دهه ۶۰ و اوایل هفتاد، با خلاء فکری و عقیدتی جدی مواجه شدند که نتیجه آن، رویکرد به لیبرال‌سرمایه‌داری بود که این رویکرد خیلی زود، حالتی شیفته‌وار پیدا کرد. حلقه «کیان» که هدف آن زمینه‌سازی برای ایدئولوژی‌زدایی از حکومت با هدف جذب در نظام جهانی لیبرال‌سرمایه‌داری بود، از همین خلاء سر برآورد.

انتخاب «چریک پیر» در رأس ناسا نشانه چیست؟/ اصلاح‌طلبان چه برنامه‌ای برای جنگ با نظام دارند؟

البته، در مورد شخص بهزاد، از همان دهه ۶۰، نداشتن علقه و اعتقاد جدی با روحانیت و حتی تقابل، تا حد زیادی خود را به رخ می کشید. او در آن زمان، نه فقط با مرحوم راستی کاشانی، که اصولا با روحانیون شاخص انقلابی چون طالقانی و بهشتی و خامنه‌ای نیز مشکلات جدی داشت. دلایلی چندی برای این تقابل می توان برشمرد، اما یک دلیل روانشناختی هم وجود داشت که نه تنها درباره بهزاد نبوی، که درباره چهره‌های دیگر با عقبه چپ هم صدق می کرد و آن این که آن‌ها به واسطه رشد در سیستم فکری چپ مارکسیستی، دیدگاه سیاسی و مبارزاتی خود را «علمی» و دیدگاه روحانیون را «سنتی» و حتی «مرتجع» می دانستند و دچار یک نوع منیت در تحلیل بودند.

یوسف فروتن، از مؤسسان سپاه، اولین مسوول روابط عمومی این نهاد که خود به عنوان عضو گروه فلاح، از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب در سال ۵۸ بود، درباره تقابل بهزاد نبوی با شهید بهشتی می گوید:

” البته در دهه ۶۰ افرادی مانند بهزاد نبوی وجود داشتند که در زمان تأسیس سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به شهید بهشتی که در قید حیات بود، فحش می‌داد و بنده به این رفتار او اعتراض کردم. بنده با مرحوم مهندس بازرگان آشنا بودم و می‌دانم که وی چطور در زمان شاه زندانی و محاکمه شد ولی چرا اتفاقی افتاد که اینها از مسیر انقلاب منحرف شدند؟ چه شد که شهید فلاحی که آموزش‌های شاهنشاهی را به آموزش‌های دینی ارجحیت می‌داد،  به‌یک‌باره در ۷ تیر با لباس نظامی و پای بدون کفش و اشک‌ریزان در مراسم تشییع جنازه شهدای ۷ تیر داخل مردم حضور پیدا می‌کند و تمام آن خصلت‌های نظامی را زیر پا می‌گذارد؟ دهه ۶۰ این رویش‌ها را هم داشت. “[۴]

مصطفی طالقانی، فرزند مرحوم آیت‌الله طالقانی، در گفتگویی، در شرح ماجرای خروج مرحوم طالقانی از تهران و درخواست امام برای بازگشت ایشان، به نقش مخرب سازمان مجاهدین انقلاب با هدایت بهزاد نبوی، در دامن زدن دلخوری آیت‌الله طالقانی اشاره کرد:

” آقا(مرحوم طالقانی) هم گفت اگر امام ناراحت است من برمی‌گردم. امام هم توصیه کرد که آقای طالقانی تهران نرود و مستقیم بیاید قم. بنده هم در دیدار و ملاقات خصوصی امام و آقای طالقانی بودم. فردای آن روز هم آقا در قم سخنرانی کردند و گفتند: هیچ مشکلی نبوده و سوتفاهم شده  و دفاتر ما باز است.

همان روز که آقای طالقانی این سخنرانی را کرد و این حرفها را زد، مجاهدین انقلاب اسلامی با امضای آقای بهزاد نبوی اعلامیه دادند که آقای طالقانی خیلی کار بدی کردی که از تهران رفتی! اصلا کار تمام شده بود که اینها در مدرسه فیضیه تابلو زدند. همان افرادی که بحثهای جناحی مطرح می‌کنند و الان از مرحوم طالقانی مثلاً دفاع می‌کنند، آن موقع به این بحثها دامن می‌زدند. “[۵]

به واسطهٔ همین سنخ رفتاری با روحانیت، عقبه کمونیستی و البته میل وافر به «شبکه سازی» درون سیستم، برخی از شخصیت‌های سیاسی در آن مقطع، به بهزاد و طیف دست‌پرودگان و شاگردان او مشکوک بودند.

این شک و ظن منفی زمانی بیشتر شد که عوامل مرتبط و متاثر از نبوی تلاش کردند با تسلط بر بخش‌های حساس اطلاعاتی به جا مانده از رژیم پهلوی، به ویژه اداره دوم ارتش(اطلاعات نظامی)، شاکله تشکیلات امنیتی نوپای جمهوری اسلامی را در دست بگیرند. دفتر اطلاعات نخست وزیر که گردانندگان اصلی آن سعید حجاریان و خسرو تهرانی، هر دو از متصلین به نبوی بودند، تقریبا به طور کامل در اختیار این طیف بود و به شدت به کار شبکه‌سازی مد نظر بهزاد برای چینش مهره‌ها در جایگاه‌های حساس می آمد.

در زمان اوج برو و بیای بهزاد و عواملش در دفتر رییس جمهور و نخست‌وزیر (رجایی و باهنر) و صحنه‌گردانی امنیتی در دفتر اطلاعات نخست‌وزیری، فاجعهٔ انفجار نخست وزیری در ۸ شهریور ۶۰ رخ داد. عامل این جنایت تروریستی، «مسعود کشمیری»، نفوذی سطح‌بالای منافقین در ساختار جمهوری اسلامی بود که به جایگاه دبیری شورای  امنیت کشور رسیده بود!

نکته‌ای که درباره کشمیری وجود دارد این است که او معرفی‌شده و صعودیافتهٔ دست بهزاد نبوی و یار غار او، مرتضی الویری، بود که به همراه چهره‌هایی از همین طیف همچون تقی محمدی، حبیب‌الله داداشی و محمد رضوی بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب، بخش‌های مختلف اداره دوم ارتش را با حکم الویری (که عضو شورای مرکزی کمیته انقلاب اسلامی بود) در اختیار گرفتند. کشمیری با حمایت همین طیف، عضو ستاد خنثی‌سازی کودتای نوژه (با محوریت سعید حجاریان) هم شد. در همین مقطع است که خسرو قنبری تهرانی، دوست صمیمی حجاریان، مسوول دفتر اطلاعات نخست وزیری می شود و حجاریان هم مسوولیت گزینش نیرو برای این دفتر و همچنین مسوول واحد ضدجاسوسی می‌شود که بسیاری از عناصر اداره هفتم و اداره هشتم ساواک (اطلاعات خارجی و ضدجاسوسی) در همین دوره دوباره جذب اطلاعات نخست وزیری شدند و بعدها حتی از این طریق وارد بدنه تشکیلات امنیتی کشور شدند. مساله قابل‌تامل دیگر این که، در تیمی که اداره دوم ارتش را در اختیار گرفت، «جواد قدیری»، دیگر نفوذی سطح‌بالای منافقین و متهم به نقش‌آفرینی در ترور آیت‌الله خامنه‌ای در ۶ تیر ۶۰ هم عضویت داشت. قدیری هم از قضاء، عضو ستاد خنثی‌سازی کودتای نوژه بود!

کشمیری در فروردین ۱۳۶۰ وارد نخست‌وزیری می‌شود، خرداد ۱۳۶۰ به شورای امنیت کشور می‌رود و قائم‌مقام و عملاً دبیر شورا می‌شود. سه ماه بعد نیز، انفجار نخست‌وزیری رخ می‌دهد.

روزنامه ایران (۸ شهریور ۸۹) در گزارشی درباره این پرونده می نویسد:

” در اولین گام خبر کذبی بود که از «شهادت» مسعود کشمیری خبر می داد، این شایعات ساعت ۶ صبح فردای حادثه صورت رسمی به خود یافت. پس از جلسه محرمانه ای که میان بهزاد نبوی، سعید حجاریان، خسرو تهرانی و مصطفی قنادها برقرار می شود، اطلاعیه ای تنظیم و توسط محسن سازگارا معاون سیاسی اجتماعی بهزاد نبوی درنخست وزیری به صدا و سیما جهت اعلام ارسال می گردد، در این اطلاعیه که ساعت ۸ صبح از رادیو پخش می شود، «شهادت کشمیری» رسما اعلام می گردد. این در حالی است که در لحظه تنظیم این اطلاعیه علم کامل بر نبودن جنازه در محل حادثه، پزشکی قانونی و بیمارستان‌های تهران حاصل گردیده بوده است و همچنین سرتیپ شرفخواه و سرهنگ وصالی بر خروج کشمیری لحظاتی قبل از حادثه شهادت داده بودند. “

انتخاب «چریک پیر» در رأس ناسا نشانه چیست؟/ اصلاح‌طلبان چه برنامه‌ای برای جنگ با نظام دارند؟

گزارش روزنامه ایران می افزاید:

” جمع کردن مقداری خاکستر در یک کیسه نایلون به عنوان جسد کشمیری، ورود شیون کنان یک زن به عنوان همسر شهید با فریادهای مسعود مسعود، تشییع باشکوه تابوت منتسب به کشمیری با شعار «کشمیری چی شد؟ کشته شد!» به روی دست مردم و خلاصه اغفال مسئولین توسط یک باند محفلی در اطلاعات نخست وزیری در حالی صورت می گرفت که مسعود کشمیری برای خروج از کشور نیاز به فرصت و عدم حساسیت بود و یقینا بر روی یک عنصر به شهادت رسیده، هیچ حساسیتی نخواهد بود. “[۶]

انتخاب «چریک پیر» در رأس ناسا نشانه چیست؟/ اصلاح‌طلبان چه برنامه‌ای برای جنگ با نظام دارند؟

حجت‌الاسلام احمد سالک کاشانی، نخستین فرمانده سپاه اصفهان و فرمانده بسیج در سال ۶۰، ماجرای انفجار نخست‌وزیری را چنین روایت کرده است:

” بنده در آن روز در ساختمان بسیج بودم که حدود ساعت ۴ بعد از ظهر بود که ناگهان صدای انفجار را شنیدم و از طبقه یازدهم ساختمان مشاهده کردم که دفتر نخست وزیری منفجر شده است. سریع خودم را به آنجا رساندم و به پایگاه هایمان اطلاع و آماده باش دادیم. وقتی که وارد ساختمان شدم و از پله ها بالا رفتم که به سمت اتاق شهید رجایی بروم در میان آن گرد و غبار بهزاد نبوی را دیدم که سرگردان در محل حضور دارد.  یقه او را گرفتم چون که ما به ایشان مشکوک بودیم و هنوز هم مشکوک هستیم. یقه او را چسبیدم و گفتم شما بالاخره کار خود را کردید. او داشت فریاد می زد که کشمیری کشته شد.  در واقع او نمی گفت رجایی یا باهنر را کشتند، می گفت کشمیری را کشتند و این جالب بود که در آن موقع می گفت کشمیری را دریابید و کشمیری سوخت که در آن موقع به ذهن ما نمی آمد که کشمیری که بود و ذهنمان رفت سمت یک پسری که در هیئت دولت رفت و آمد می کرد و ذهن ها را یکدفعه تغییر داد. این جمله بهزاد نبوی یک خط فکری دارد که بعدا مطالعه کردیم که این کار با هماهنگی انجام شده است. بهزاد نبوی خیلی مدعی بود و خود را شیخ الوزرا می دانست سابقه وی را بررسی کردیم خیلی علیه السلام نبود. “[۷]

انتخاب «چریک پیر» در رأس ناسا نشانه چیست؟/ اصلاح‌طلبان چه برنامه‌ای برای جنگ با نظام دارند؟

با عقبه و سابقه‌ای چنین پرابهام و پر از علامت سوال، بهزاد نبودی در سال ۷۸، بعد از رکودی حدودا ده ساله از لحاظ مسوولیت حاکمیتی، به مجلس ششم راه یافت. البته او دوستانش در اصطلاحا دوره فترت ۱۰ ساله، بیکار نبودند و به شدت مشغول طراحی تئوریک و کادرسازی برای ایام آتی بودند. یکی از دست‌پرودگان او در این دوره، محمد قوچانی بود که کار خود را از «عصر ما»، نشریه سازمان مجاهدین انقلاب در نیمه نخست دهه ۷۰ آغاز کرد و امروز یکی از چهره‌های رسانه‌ای جریان اصلاحات است.

انتخاب «چریک پیر» در رأس ناسا نشانه چیست؟/ اصلاح‌طلبان چه برنامه‌ای برای جنگ با نظام دارند؟

انتخاب «چریک پیر» در رأس ناسا نشانه چیست؟/ اصلاح‌طلبان چه برنامه‌ای برای جنگ با نظام دارند؟
در حال قرائت نامه استعفاء در مجلس ششم

نبوی که بر طبق قرائن، در همان دهه ۶۰ هم اعتقاد قلبی به «ولایت فقیه» نداشت، در سال ۷۸ که با ماموریت ویژه سیاسی از طرف اردوگاه چپ حکومتی، به مجلس رفت و نایب رییس مجلس(و در واقع همه‌کارهٔ آن) شد، اصولا با هدف فعال کردن سنگر مجلس علیه ولایت، وارد عمل شده بود. کما این که دیگر مرتبطین او (حجاریان، تاجزاده، سلامتی، عرب‌سرخی…) به مواضع دیگر حاکمیتی رفتند تا نظریه «فتح سنگر به سنگر» را عملی کنند.

این را هم باید در نظر داشت که نبوی در دهه ۶۰، به عنوان وزریر کابینه موسوی، مشاور و دست راست او (که نفوذی فوق‌العاده روی نخست‌وزیر داشت)، نقش مهمی در تقابل نخست‌وزیر با رییس جمهور وقت (آیت‌الله خامنه‌ای) ایفاء می‌کرد، به نحوی که با فشارهای این طیف، عملا رییس جمهور (با وجود ظرفیت‌های قانونی و آرای مستقیم مردمی) از روند اداره مملکت حذف شده بود. در واقع زمانی که بهزاد و دوستانش، مجلس ششم را در اختیار گرفتند، سابقه‌ای نسبتا طولاتی در تقابل با آیت‌الله خامنه‌ای داشتد که این تقابل (و حتی عناد) در طول دوره مجلس به خوبی خود را نشان داد.

انتخاب «چریک پیر» در رأس ناسا نشانه چیست؟/ اصلاح‌طلبان چه برنامه‌ای برای جنگ با نظام دارند؟

انتخاب «چریک پیر» در رأس ناسا نشانه چیست؟/ اصلاح‌طلبان چه برنامه‌ای برای جنگ با نظام دارند؟
نبوی، صحنه‌گردان تحصن مجلس ششم

نبوی به عنوان صحنه‌گردان اصلی مجلس ششم (با دستیاری چهره‌هایی چون محمدرضا خاتمی، محسن میردامادی و محسن آرمین)، در همه جنجال‌های سیاسی آن مجلس نقش کلیدی داشت. حتی پایان کار این طیف در مجلس با قرائت نامه «جام زهر»، خطاب به رهبر انقلاب، ماجرای تحصن در اعتراض به نظارت استصوابی و در نهایت استعفای دست جمعی نمایندگان اصلاح‌طلب، همه با لیدری بهزاد صورت گرفت.

انتخاب «چریک پیر» در رأس ناسا نشانه چیست؟/ اصلاح‌طلبان چه برنامه‌ای برای جنگ با نظام دارند؟

از نقش «چریک پیر» (لقب اصلاح طلبان برای نبوی که البته چندان فرصت چریک‌بازی در پیش از انقلاب نیافته بود، چرا که خیلی زود توسط ساواک دستگیر شد!)، در دو فتنه ۷۸ و ۸۸، به واسطهٔ اجمال و این که گزارش‌های زیادی در این مورد در ۱۰ سال گذشته منتشر شده، عبور می کنیم، لیکن انتخاب یک «آژیتاتور» (در اصطلاح علم سیاست همان فتنه‌گر خودمان!) ۷۸ ساله به عنوان رییس نهاد اجماع‌ساز اطلاح‌طلبان (ناسا در روزهای اخیر، نشان داد که فتنه‌گری‌های پیشین جریان اصلاحات و تقابل سازی با نظام، نه صرفا عملکرد شماری از چهره‌های «رادیکال» این جریان، که بخشی از هویت جریانی است که خود را اصلاح طلب می خواند، اما به واقع «استحاله‌طلب» است.


[1] https://www.mashreghnews.ir/news/770646

[2] https://www.pishkhan.com/news/40473

[3] http://www.ensafnews.com/37054/

[4] https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/04/26/1450032

[5] http://www.yazdfarda.com/iranfarda/news/agmedia/150863

[6] https://www.magiran.com/article/2144093

[7] https://snn.ir/fa/news/39144



منبع خبر

انتخاب «چریک پیر» در رأس ناسا نشانه چیست؟/ اصلاح‌طلبان چه برنامه‌ای برای جنگ با نظام دارند؟ بیشتر بخوانید »

احتمال تغییر عنوان جبهه اصلاح‌طلبان ایران

احتمال تغییر عنوان جبهه اصلاح‌طلبان ایران



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، احمد شریف دبیرکل حزب هدا و عضو نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان، از تصویب آیین‌نامه این نهاد اجماع‌ساز در هم‌اندیشی احزاب اصلاح‌طلب خبر داد.

بیشتر بخوانید:

ظریف چگونه بازیچه دست اصلاح‌طلبان می‌شود؟

وی افزود: احتمالاً امروز (چهارشنبه ۶ اسفندماه) هیأت رئیسه دائم نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان مشخص شود و اقبال نیز بر روی ریاست بهزاد نبوی است.

بیشتر بخوانید:

لشگر کشی اصلاح طلبان در انتخابات/افشانی هم نامزد شد

شریف در عین حال با بیان اینکه جبهه اصلاح‌طلبان ایران هیچ ارتباطی به نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان ندارد، درباره مراحل و روند قانونی ثبت عنوان نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان با نام جهبه اصلاح‌طلبان ایران در کمیسیون ماده ۱۰ احزاب توضیحاتی ارائه کرد.

دبیرکل حزب هدا و عضو نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان افزود: طبق پیگیری‌های صورت گرفت کمیسیون ماده ۱۰ احزاب به عنوان نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان ایراد گرفته و تصریح داشته است که در سال ۹۶ عنوانی مشابه همین نام ثبت شده است ولی چون اسناد و مدارک کافی برای اثبات وجود نداشته تصمیم‌گیری به جلسه بعد کمیسیون ماده ۱۰ احزاب موکول شده است.

وی در پاسخ به این پرسش که اگر کمیسیون ماده ۱۰ احزاب عنوان نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان نپذیرد آیا نام این تشکیلات جدید را تغییر خواهید داد، خاطرنشان کرد: بله، احتمالاً عنوانی مشابه عنوان فعلی یعنی جبهه اصلاح‌طلبان ایران در صورت اثبات از سوی کمیسیون ماده ۱۰ احزاب جایگزین می‌شود.

منبع: فارس



منبع خبر

احتمال تغییر عنوان جبهه اصلاح‌طلبان ایران بیشتر بخوانید »

باید در این ۲ ماه احتیاط کنیم تا ترامپ به ایران حمله نکند/ محجوب: دولت روحانی از مظلوم‌ترین دولت‌های تاریخ جمهوری اسلامی است

باید در این ۲ ماه احتیاط کنیم تا ترامپ به ایران حمله نکند/ محجوب: دولت روحانی از مظلوم‌ترین دولت‌های تاریخ جمهوری اسلامی است


سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با  «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

**باید در این ۲ ماه احتیاط کنیم تا ترامپ به ایران حمله نکند

روزنامه شرق در یادداشتی به قلم «جاوید قربان اوغلی» از مدیران وزارت خارجه در دولت اصلاحات نوشت: «کافی است تا نخبگان سیاسی از طیف‌های مختلف و خصوصا دستگاه‌های تصمیم‌گیر در کشور، «تغییر» ناشی از انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا را به فال نیک گرفته و متناسب با آن و استفاده از فرصت چهارساله‌ای که پیش‌روی جهان قرار دارد، به تدوین راهکارهایی در جهت برون‌رفت از مشکلاتی که ترامپ و تصمیم وی در آن نقشی اساسی داشت، بپردازند. ‌اولین موضوع در این رابطه، پشت‌سرگذاشتن آرام و بدون حادثه دو ماه پیش‌رو…و گذر از تونل وحشت ترامپ است».

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «برخی از منابع از رایزنی ترامپ با مشاوران ارشد خود درباره حمله نظامی سخن گفته‌اند. هرچند رافائل گروسی، مدیرکل آژانس آن را «کمی بر پایه حدس و گمان» ارزیابی کرده، ولی به گفته تحلیگران این موضوع با توجه به روان‌شناسی شخصیت ترامپ، دور از ذهن نیست؛ به‌خصوص اینکه این اقدام از حامیانی جدی همچون اسرائیل برخوردار استاز یاد نبریم که از ترامپ شکست‌خورده و تحقیرشده در انتخاباتی که خود را پیروز قطعی آن می‌دانست، هیچ کاری را نباید دور از ذهن دانست».

شرق در ادامه تاکید کرد: «اقدام دیگر در این راستا، اعلان صریح و بدون لکنت‌زبان آمادگی ایران برای «مذاکره» در راستای احیای برجام است…اشتباه درپیش‌گرفتن شعار عوام‌فریبانه «سگ زرد برادر شغال» و رویکردی است که صداوسیما در نمایش گزینشی و تصاویر و گزارش‌های منتخب برکشیده از آرشیو برای منفی جلوه‌دادن شخصیت رئیس‌جمهور منتخب آمریکا دارد».

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «در شرایط بسیار وخیم اقتصادی باید نگران همسویی آمریکا و اروپا در رابطه با کشورمان باشیمپیشنهاد نگارنده پیشگامی در مذاکره با اروپا و اقداماتی مانند پایان‌دادن به موضوعاتی مانند زندانیان دوتابعیتی و زندانیان سیاسی است که برای کشور بسیار کم‌هزینه بوده و چراغ سبز پررنگی برای آمادگی ایران در قبال رفع نگرانی‌های آنهاست».

حامیان دولت در هفت سال و نیم اخیر همواره با دو کلیدواژه بازی کرده اند؛ جنگ و مذاکره.

تجربه ثابت کرده است که نه تنها ترامپ، بلکه مجموعه ساختار حاکمیتی آمریکا گزینه حمله نظامی به ایران را از روی میز برداشته است. واکنش آمریکا به موشک باران پایگاه عین الاسد و سرنگونی پهپاد متجاوز ترایتون و ارسال اولین ماهواره نظامی ایران به فضا و حرکت نفتکش های ایرانی به ونزوئلا و…بیش از پیش بر این مسئله صحه گذاشت.

دولت آمریکا- هم جمهوری خواهان و هم دموکرات ها- دولتی غارتگر، جنایتکار، مداخله گر، تروریست و زورگو است؛ بنابراین این دولت فقط زبان زور را می فهمد. در نتیجه آنچه سایه جنگ را از کشور دور کرده و خواهد کرد، نه انفعال و ضعف در مقابل آمریکا، بلکه اقتدار و عزت است.

مسئله بعدی، مقوله مذاکره است. در دولت روحانی با آمریکا مذاکره شد اما دولت اوباما- به معاون اولی جو بایدن- از تابستان ۹۴ تا زمستان ۹۵ به هیچ عنوان به تعهدات برجامی خود عمل نکرد و حتی در این مدت تحریم های جدیدی علیه ایران وضع کرد.

دولت روحانی با آمریکا و اروپا مذاکره کرد و طبق خواسته آنان در قلب راکتور اراک بتن ریخت ولیکن در سوی مقابل، نه تنها تحریم ها لغو نشد، بلکه دامنه گسترده تری پیدا کرد.

اما طیف اصلاح طلب می گوید ما باید در سیاست خارجی صرفا امتیاز داده و فکر اینکه بخواهیم امتیازی بگیریم از سر بیرون کنیم! برای همین است که این طیف همیشه خواسته های زیاده خواهانه طرف آمریکایی و اروپایی را به عنوان وظیفه ایران معرفی می کند.

طیف اصلاح طلب علیرغم تجربه پرهزینه و خسارت بار توافق هسته ای، مدعی است که ما باید در گام بعدی، بُرد موشک هایمان را کاهش دهیم، بلکه آمریکا و اروپا کمی راضی شوند! به نظر شما این رویکرد نسبتی با منافع ملی دارد!؟

** محجوب: دولت روحانی از مظلوم‌ترین دولت‌های تاریخ جمهوری اسلامی است

«علیرضا محجوب» عضو فراکسیون امید مجلس دهم که در انتخابات مجلس یازدهم علیرغم تبلیغات فراوان و پرحجم- با ۹۵ هزار رأی- از راهیابی به مجلس بازماند، در یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت: «در مورد ارزیابی عملکرد دولت آقای روحانی قطعا در آینده تاریخ نشان خواهد داد که با وجود همه مباحث و فشارهایی که بر این دولت که از مظلوم‌ترین دولت‌های تاریخ جمهوری اسلامی بوده آورده شده است، اما در آینده کارکردهای مثبت این دولت در عرصه‌های مختلف برملا خواهد شد. در آینده وقتی پرونده این دولت باز شود آن وقت ما خواهیم دید که اعمال این دولت چقدر مثبت بوده است».

محجوب در ادامه نوشت: «در عرصه سیاست خارجی دولت دوازدهم در مسیر متعادلی را حرکت کرده و البته در سیاست داخلی هم دولت تاکنون راه تعادل و میانه‌روی را پیش گرفته است. گرچه رئیس‌جمهور خودشان هم تاکید کرده‌اند که همواره به دنبال تعادل در عرصه‌های مختلف سیاسی بوده‌اند. از سوی دیگر در اقتصاد هم تنها ایرادی که به دولت داریم این است که نتوانسته به وعده تعادل خود برسد. اگر دولت آقای روحانی می‌توانستند اقتصاد را متعادل کنند مطمئنا کسانی که از ایشان انتقاد کرده و می‌کنند در حال حاضر دعایش می‌کردند. با این همه در مجموع مطمئنا پشت پرده تلاش‌های دولت در آینده روشن خواهد شد. نگاهی به زمینه‌ها و حوزه‌های مختلف نشان می‌دهد که دولت تاکنون چه خدماتی را ارائه داده و چه تلاش‌هایی کرده است. اما باید زمان بگذرد و در آینده پرده از این خدمات و عملکردهای مثبت برداشته شود».

«اشرف بروجردی»  نماینده رئیس جمهور در شورای فرهنگی- اجتماعی زنان و رئیس کتابخانه ملی چندی پیش گفته بود: «برای دولت کاری ندارد که بخواهد به‌طور مرتب کارنامه خود را به رخ بکشد و مواردی که در آنها موفق عمل کرده را بیان کند اما امروز زمان مناسبی برای این کار نیست و کشور درگیر بحران‌های زیادی است که هرکدام از آنها به نوعی مردم را از پای درآورده‌اند. دولت در شأن خود نمی‌بیند که بخواهد به این نکات بپردازد و توان خود را صرف این مسائل کند».

«بهزاد نبوی» فعال سیاسی اصلاح طلب و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ نیز پیش از این گفته بود: «به نظر من دولت روحانی مظلوم واقع شده است».

محجوب در مصاحبه مذکور تاکید کرده که «در آینده کارکردهای مثبت این دولت در عرصه‌های مختلف برملا خواهد شد». این اظهارنظر در حالی است که تنها در یک قلم برآورد صندوق بین‌المللی پول این است که در پایان سال ۱۳۹۹ دولت ایران بیش از ۱۳۶۷ هزار میلیارد تومان بدهی عمومی ناخالص به جای خواهد گذاشت. این در حالی است که در پایان سال ۱۳۹۱ و قبل از شروع به کار دولت روحانی، حجم بدهی عمومی ناخالص دولت فقط ۸۸ هزار میلیارد تومان بود. به عبارتی می‌توان گفت دولت دهم کمتر از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی برای دولت یازدهم به یادگار گذاشت اما دولت دوازدهم بیش از ۱۳۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی را برای دولت بعد خواهد گذاشت.

علت افزایش بدهی عمومی ناخالص دولت در دوره روحانی، رفع کسری بودجه از طریق استقراض همچون انتشار گسترده انواع اوراق بدهی، افزایش بدهی دولت به بانک‌ها، افزایش تعهدات دولت به صندوق‌های بازنشستگی، تامین اجتماعی و …   بوده است. حقیقت نگران‌کننده‌تر آن است که زمان سررسید اکثر اوراق بدهی منتشرشده در دولت روحانی، از سال ۱۴۰۰ به بعد و در دولت آینده خواهد بود.

به عبارت دیگر دولت بعدی که سال آینده بر سر کار خواهد آمد تقریبا ۲.۵ برابر کل بودجه عمومی خود، با بدهی به جای مانده از دولت روحانی روبرو است.

در یک نمونه دیگر، گزارش دیوان محاسبات حاکی از آن است که سرنوشت ۴.۸ میلیارد دلار از ارزهای ۴۲۰۰ تومانی بلاتکلیف است و مشخص نیست کجا خرج شده است. این رقم با نرخ فعلی دلار حدود ۱۴۴ هزار میلیارد تومان است.

متاسفانه کارنامه دولت آقای روحانی به هیچ عنوان قابل دفاع نیست؛ برای همین حامیان دولت برای خالی نبودن عریضه و البته با توهین به فهم و شعور مردم، از ترفند مظلوم نمایی استفاده کرده و در پی آن هستند تا با بکارگیری این ترفند تکراری، صورت مسئله را پاک کنند.

** برای بهبود اقتصاد، راهی جز تعامل با دنیا نداریم

«علی تاجرنیا» عضو حزب اتحاد ملت(حزب مشارکت سابق) و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: «مهم‌ترین مساله و چالش برای دولتی که پس از این روی کارخواهد آمد، کارآمدی در حوزه اقتصاد، رفاه و مسائل معیشتی است. امروز شاهدیم که مردم در این حوزه مطالبه جدی دارند و اگر به خواسته‌ آنان توجه نشود، ممکن است وارد شرایط بحرانی شویم. بر این اساس معتقدم اگر قرار باشد این مساله حل شود و در مسیر کاهش فشارهای اقتصادی برای مردم پیش برویم، راهی جزو تعامل با دنیا نداریم».

تاجرنیا در ادامه نوشت: «هر کسی رییس دولت آینده باشد، ناگزیر است که این مسیر را انتخاب کند و وارد راه تعامل با دنیا شود چرا که در غیر این صورت مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم آن گونه که مردم انتظار دارند، حل نمی‌شود و در نتیجه شرایط به‌ مراتب بحرانی‌تر از امروز خواهد بود. فرقی هم نمی‌کند که سکان دولت آینده در دست یک اصولگرا باشد یا اصلاح‌طلب؛ هر کسی رییس‌جمهور باشد، با این چالش جدی مواجه است و باید این چالش حل شود».

رهبر معظم انقلاب– ۲۶ شهریور ۹۸- با اشاره به مسئله تعامل با دنیا فرمودند: «علاج کارهای گوناگون، مشکلات گوناگون کشور دست مردم است؛ به بیگانه نباید نگاه کرد، به فلان دولت و فلان دولت نباید امید بست، به نشست و برخاست با این و آن نبایستی اتّکال کرد. اشتباه نشود؛ ما نمیگوییم باب مراوده را با دولتهای عالم ببندیم؛ نخیر، بنده سالها رئیس‌جمهور این کشور بودم، اهل مراوده و اهل گفتگو و اهل نشست و برخاستیم، منتها نشست و برخاست ‌کردن یک چیز است، کارهای کشور را به نشست و برخاست با این و آن موکول‌کردن یک چیز دیگر است؛ این دوّمی همان چیزی است که ما آن را نهی میکنیم، منع میکنیم. هر چه میتوانید از امکانات دنیا استفاده کنید؛ امّا بدانید علاج مشکلات در داخل کشور است، حلّ مشکلات به دست این مردم است».

ایشان همچنین- ۱۰ اردیبهشت ۹۷- تاکید کردند: «راه مقابله‌ی با جنگ اقتصادی چیست؟ این است که ما در داخل به اقتصاد خودمان بپردازیم. وقتی اقتصاد ما متّکی بود، وابسته بود، مشکلات به وجود می‌آید. البتّه بنده عقیده ندارم به اینکه رابطه‌ی اقتصادی را از دنیا باید قطع کرد یا میتوان قطع کرد؛ معلوم است که نمیتوان؛ امروز همه‌ی دنیا به هم مربوط و متّصل است امّا تکیه‌ی به بیرون از مرزها غلط اندر غلط است؛ نباید تکیه کرد. بله، بروند با زرنگی، با تدبیر، با سیاست‌گذاری درست، با پیگیری صحیح، با جدّیّت، ارتباطات با دنیا [برقرار کنند]. دنیا بزرگ است؛ دنیا که فقط آمریکا و چند کشور اروپایی نیست؛ دنیا خیلی وسیع است؛ بروند ارتباطات را برقرار کنند به آن مقداری که لازم هست امّا چشم ندوزند به هیچ نیروی خارجی».

متاسفانه دولت آقای روحانی تمام تخم مرغ های خود را در سبد برجام چید. اظهاراتی از جمله «امضای کری تضمین است» و «آمریکا قول داده است که به تعهداتش عمل کند» و «امضای هر توافقی، بهتر از عدم توافق است» و…در نهایت اجرای برجام به هر قیمت موجب شد تا فرصت های بیشماری در هفت سال و نیم اخیر از بین رفته و قربانی شود.



منبع خبر

باید در این ۲ ماه احتیاط کنیم تا ترامپ به ایران حمله نکند/ محجوب: دولت روحانی از مظلوم‌ترین دولت‌های تاریخ جمهوری اسلامی است بیشتر بخوانید »