به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از ساری، آیتالله «محمدباقر محمدی لائینی» نماینده ولی فقیه در مازندران امروز در دیدار با مدیرکل بهزیستی مازندران اظهار داشت: خدمت به جامعه و اقشاری که تحت پوشش بهزیستی هستند کاری انسانی و خدا پسندانه است.
وی افزود: کار مسئولان و مدیران بهزیستی قبل از اینکه کاری اداری محسوب شود؛ کاری انسانی است و از این جهت باید خدا را شکر کنید که شما را خدمتگزار قشر مستضعف جامعه کرد.
نماینده ولی فقیه در مازندران گفت: قشری که امروز دارای مشکلاتی بوده و نیازمند هستند باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند و خدمتگزار آنها باشید.
محمدی لائینی تصریح کرد: مهمترین اصل برای مدیران و مسئولان بهزیستی دغدغه داشتن برای رفع مشکلات افراد مستضعف در سطح جامعه است.
وی خاطرنشان کرد: امروز هم همانند گذشته باید با نگاه جدی و آرمانی به این قشر نگاه کنید چراکه خداوند به خدمت کردن انسانها نگاه میکند.
نماینده ولی فقیه در مازندران ادامه داد: حجم خدمت مهم نیست آن خدمتی که انجام میشود مورد توجه خدا است؛ نباید بیتفاوت بود و باید شما فرا اداری عمل کنید و ساعت برای شما مهم نباشد.
محمدی لائینی تصریح کرد: عمل شما باید به گونهای باشد تا موانع و مشکلات کم و از دوش این قشر باری برداشته شود باید راههای عملی پیشگیری و به وجود آمدن عدم توان انجام کار را انجام دهید.
وی بیان کرد: برای کمک به قشر ضعیف جامعه باید مبارزه با علت کرد نه معلول؛ باید کاری کرد تا تولید معلول و عقب ماندگی ذهنی و بیماریهای ژنتیکی در جامعه نشود.
نماینده ولی فقیه در مازندران اظهار داشت: نظام اقتصادی ما باید دستخوش تغییرات شود باید فاصلههای طبقاتی برداشته شود و برای این امر مبارزه کنیم.
محمدی لائینی تصریح کرد: قانون و مقرارتی که این زمینه ارائه شد محقق شود؛ افراد معلول در ایاب و ذهاب مشکل و سرویس حمل و نقل و … مشکل دارند باید در سطح جامعه با همکاری ادارات و نهادها از حق و حقوق این افراد کم نشود.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
دبیر ستاد بودجه سال ۱۴۰۱ با اشاره به نقاط قوت بودجه سال آینده گفت: دولت برنامههای متنوعی برای کاهش فقر مطلق و حمایت از محرومیت زدایی دارد.
به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، حیدرعلی نوری، دبیر ستاد بودجه سال ۱۴۰۱، با اشاره به نقاط قوت لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ اظهار داشت: رویکردهای جدی در رابطه با اصلاح ساختار بودجه طراحی شد که به دنبال بهبود شاخصهای کلان بودجه از جمله تراز عملیاتی، خالص داراییهای سرمایهای و مالی هستیم.
دبیر ستاد بودجه ۱۴۰۱ سازمان برنامه و بودجه با بیان اینکه سهم اعتبارات تملک داراییهای سرمایهای (عمرانی) از بودجه عمومی نسبت به سال ۱۴۰۰ افزایش ۵ درصدی دارد، گفت: اعتبارات عمرانی به نسبت بودجه سال جاری نیز برای سال ۱۴۰۱ بالغ بر ۴۳ درصدی رشد یافته است.
وی با اشاره به اینکه به دنبال کنترل مصارف هزینهها از جمله رشد سهم حقوق و دستمزد در بودجه عمومی هستیم، افزود: کاهش ۱۵ درصدی سایر اعتبارات هزینهای، اصلاح سیاست ارز ترجیحی و پیش بینی آثار جبرانی آن در یارانههای تبصره ۱۴ از دیگر رویکردهای جدید است.
نوری ادامه داد: برنامه محور شدن بودجه سال ۱۴۰۱، افزایش کارایی منابع و مصارف از طریق پیوند بین درآمدها و هزینههای دستگاههای اجرایی و اصلاحات صندوقهای بازنشستگی در راستای پایداری مالی صورت میگیرد.
این مقام مسئول به مسئله تولید، اشتغال و رشد اقتصادی پرداخت و یادآور شد: حمایتهای دولت از تولید و اشتغال به واسطه تشکیل صندوق پیشرفت و عدالت ایران به صورت ملی و استانی انجام خواهد شد و بدین منظور ۱۵۰ هزار میلیارد تومان منابع در نظر گرفته شده است.
وی ادامه داد: اختصاص مبلغ ۳۰ هزار میلیارد تومان از محل واگذاری و فروش سهام شرکتهای دولتی و فروش اموال و افزایش به سرمایه بانکهای دولتی برای این است تا بانکها بتوانند ۳ برابر آن را برای حمایت از تولید و اشتغال اختصاص دهند. حمایت از مشارکت عمومی خصوصی در اجرای طرحهای تملک داراییهای سرمایهای با اختصاص ۳۰ درصد اعتبارات تملک داراییهای سرمایهای پیش بینی شده که برای این منظور صندوق تثبیت بورس به منظور حمایت از بازارهای مالی به میزان ۶ هزار میلیارد تومان راه اندازی میشود.
به گفته دبیر ستاد بودجه ۱۴۰۱ سازمان برنامه و بودجه مبلغ ۲۰ هزار میلیارد تومان از محل فروش اموال وزارت جهاد کشاورزی برای حمایت از زیرساخت های بخش کشاورزی اختصاص مییابد. همچنین ۳۴۰۰ میلیارد تومان از بودجه عمومی برای توسعه آبیاری تحت فشار و اجرای الگوی کشت از طریق اهرم سازی به همراه منابع صندوق توسعه ملی و نظام بانکی و منابع شرکتهای دولتی و منابع نهادهای عمومی بهره گرفته خواهد شد.
نوری به برنامههای متنوع در لایحه بودجه سال آینده اشاره کردو ادامه داد: واگذاری اعتبار لازم برای اجرای طرح های ملی با ماهیت استانی به استان های مربوطه به میزان ۶.۳ هزار میلیارد تومان، اختصاص ۳۲ هزار میلیارد تومان بابت استفاده متوازن از امکانات کشور و توزیع عادلانه و رفع تبعیض و ارتقاء سطح مناطق کمتر توسعه یافته و تحقق پیشرفت و عدالت در استانها، افزایش اعتبارات تامین آب، آبرسانی اضطراری به شهرها و روستاها با اولویت جبران حق آبههای قانونی منتقل شده به بخش شرب به میزان ۱۳ هزار میلیارد تومان از محل ردیف های متفرقه در نظر گرفته شده است.
وی حمایت از سلامت مردم از محل بودجه عمومی، مالیات بر ارزش افزوده و هدفمندی یارانهها به میزان ۱۷۳ هزار میلیارد تومان را از دیگر برنامه دانست و عنوان کرد: حمایت از واحدهای تولید و صنفی آسیب دیده از کرونا با کاهش ۵ واحد درصد از مالیات واحدهای تولیدی و صنفی در دستور کار قرار دارد.
دبیر ستاد بودجه ۱۴۰۱ سازمان برنامه و بودجه در مورد برنامههای محرومیت زدایی بیان داشت: اختصاص ۶۶ هزار میلیارد تومان از محل ۳ درصد نفت برای مناطق محروم در اختیار استانها، اختصاص مبلغ ۵ هزار میلیارد تومان برای مسکن محرومین از محل هدفمندی یارانهها، اختصاص ۳۵۶ همت برای کاهش فقر مطلق خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی و مبلغ ۳۳۲ میلیون یورو از محل بند ی تبصره (۱) برای محرومیت زدایی مناطق محروم پیش بینی شد.
این مقام مسئول با تاکید بر اینکه در لایحه بودجه سال آینده وزرا و روسای دستگاههای اجرایی و استانداران مسئولیت و جوابگویی بیشتری نسبت به مسائل بودجه خواهند داشت؛ به ماموریتهای محول شده اشاره کرد و گفت: افزایش درآمدهای دولت از طریق درآمدهای پاک (مالیات) منجر به بهبود شاخص نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی شده است.
نوری ادامه داد: گسترش عدالت سرزمینی و رفع محرومیت و بهبود عدالت در پرداخت ها از طریق افزایش پلکانی حقوق و معافیت های مالیاتی طبقات پائین حقوق و محدودیت ۳۷ میلیون تومانی سقف پرداخت ماهانه (ناخالص)، افزایش ۳ برابری اعتبارات تملک دارایی های سرمایه ای استانها با رویکرد عدالت، تمرکززدایی و محرومیت زدایی، مالیات بر خودروها و خانههای لوکس و برقراری مالیات بر مناطق آزاد و در نهایت انضباط بخشی به سیاستهای حمایتی بند ه تبصره ۱۷ از دیگر موارد نقاط قوت بودجه به حساب میآید.
گروه جهاد و مقاومت مشرق – ما به دیدار خانواده های شهدای مدافع حرم می رویم تا بیشتر با آنها آشنا شویم. شهدای مدافع حرم خیلی مظلوم هستند و از آنها مظلومتر، رزمندگان فاطمیون. به خاطر اینکه وقتی رفتند سوریه، خیلی رشادت آفریدند.
یکی از فرماندهان میدانی سوریه می گفت: اول از همه عراقی ها به سوریه رفتند و شروع کردند به جنگیدن تا فرودگاه دمشق را از تیررس تکفیری ها آزاد کنند. همین طور که مشغول بودند، یک باره دیدند عدهای با لباس شخصی آمدند که فرماندهشان ابوحامد بود. پرسیدند شما کی هستید و از کجا آمدهاید؟ گفتند ما تعدادی افغانستانی هستیم و آمدهایم برای دفاع از حرم، هیچ امکاناتی هم نداریم. اینها را اول تقسیم کردند در گروههای عراقی که بروند آنجا تا اسلحه بگیرند و بایستند و نگهبانی بدهند و یک جاهایی بجنگند. ما یک خشاب اگر می دادیم به عراقی ها، همان روز اول شلیک می کردند و تمامش می شد، اما افغانستانیها تیر الکی نمی زدند، چون این تیر ارزش دارد. از نظر خوراک و لباس و همه چیز هم خیلی قانع بودند… خلاصه یک مقدار که گذشت دیدیم آنها چنان قوی هستند که می توانند خودشان یگانی باشند که الحمدلله فاطمیون شکل گرفت و درخشید.
صبح یک روز مردادماهی، در حالی که خورشید هنوز زورآزماییاش را آغاز نکرده بود، در یکی از کوچههای محله قراکرد و حوالی حسینیه شیخ اکبر، پدر و مادر شهید مدافع حرم، مهدی خوشآمدی به ما خوشآمد گفتند و ما را به حضور پذیرفتند. آنچه در ادامه میخوانید، چهارمین و آخرین قسمت از این گفتگو است.
**: شناسایی چطور اتفاق افتاد؟
مادر شهید: از ما آزمایش گرفتند.
پدر شهید: کاپشن خودش که خونی بود، توی تنش بود.
مادر شهید: از ما آزمایش گرفتند، گفتند یک سوغات از شهیدت هست. خوشحال شدم؛ گفتم چیست؟ یک حاجآقایی آمد و گفت این کاپشن از شهید است. من هم بازش کردم، از بس غرق خون بود، بو گرفته بود. من این را بو کردم و حالم بد شد. جیغ می زدم. بچه ام کاپشن را ازم گرفت. بعد فهمیدم همان کاپشن و کتانی مشکی بود که به جای لباسهایی که از ایران، تازه خریده بود، با خودش برد. لباسهای نو را گذاشتم، گفت نه **: باهام شوخی می کرد **: گفت تو چقدر پولداری! کاپشن نو ببرم سوریه؟ من این یکی را می برم گرمتر است. گفتم عیب ندارد ببر، لباسهای نو را ببر؛ خدا روزی رسان است. گفت نه؛ و نَبُرد. آن کاپشن و کتونی گرمتر بود.
**: چون سر کاپشن حرف زده بودید، قشنگ یادتان بود که با چه لباسی رفت…
مادر شهید: قشنگ یادم است. کاپشنش، مارکش و همه چیزش یادم بود…
**: پس از روی کاپشن و آزمایش DNA متوجه شدید و آقامهدی را شناسایی کردید…
مادر شهید: شش تا گلوله به قلبش زده بودند. از این طرف زده بودند و از آن طرف در آمده بود. در قلبش ۶ تا گلوله بود. چون آن شب که عملیات بوده، داعشیها می آیند و لباسهای فاطمیون را تن می کنند که آنها را گول بزنند، به مقر مهدی و یکسری از رفیقهایش نفوذ می کنند که بیا برویم. بیشتر آنها می روند ولی مهدی آنجا زخمی می شود. همان خواب که دیدم، همان بود، همان پایی که قبلا تصادف کرده بود، همان پای زخمی شده بود. رفیقهایش می گفتند که ما قشنگ صدای مهدی را می شنیدیم که کمک می خواست و میگفت کمکم کنید! گویا در یک چاردیواری بوده.
کسی به داد مهدی نرسیده، در همین چاردیواری که مانده، داعشیها اطراف را که گرفتند، صدا می آمده، می آیند و [می بینند] مهدی در این چاردیواری است؛ همانجا گلولهبارانش می کنند.
**: به خاطر خواست قلبی شما، میتوانستند اسیرش کنند اما خدا مقدر میکند که این کار را نکنند.
مادر شهید: حاجتم را از حضرت زهرا و حضرت زینب گرفتم که بچهام اسیر نشود. خیلی چیزها را به من نشان می داد که اصلا نمیشود آدم بگوید.
**: همگی برای شناسایی به معراج شهدا رفتید؟ برادران شهید هم بودند؟
مادر شهید: بله، همه رفتیم؛ عموهایش، داییهایش، همه بودند.
**: مراسمی هم برقرار بود؟
مادر شهید: مراسم بزرگی گرفتند. آنجا در معراج خیلی جمعیت آمده بود، همه دوستانش و فامیل آمده بودند. بعد اینجا که آمدیم تقریبا یک هفته قبل از خاکسپاری برایش مراسم داشتیم. در حرم حضرت جعفر بن موسی (ع) هم مراسم گرفتیم. روز خاکسپاریاش روز شهادت حضرت معصومه (س) بود. همان شب، تشییع پیکرش در پیشوا بود.
**: یعنی برنامهریزی کردید که آن روز پیکر تشییع شود و همانجا در امامزاده هم خاکسپاری شد؟
مادر شهید: بله در امامزاده خاکسپاری شد. جمعیت زیادی آمده بود… فیلمهایش هم هست.
پدر شهید: شب قبلش هم در حسینیه فاطمه الزهرا معروف به شیخ اکبر و در محله قراکُرد مراسم وداع گرفتند.
مادر شهید: شب وداع هم باشکوه بود، پسرم خیلی در اجتماع بود، اینقدر جمعیت و دوست و رفیق داشت که اصلا در تشییعش خیابانها کلا بند آمده بود. روز تشیع او انگار روز عاشور بود، اینقدر جمعیت آمده بود.
**: یعنی شب، مراسم وداع برگزار شد، روز بعد هم مراسم تشییع برگزار شد.
مادر شهید: بله، همسایهمان می گفت آن روز اصلا کوچهمان یک کوچه بهشتی شده بود.
**: در همین خانه بودید؟ چند سال است آمدهاید اینجا؟
مادر شهید: بله، ما تقریبا چهار سال است آمدهایم به این خانه. پسرم یک ماه در این خانه مهمان بود. ما این خانه را که خریدیم، یک ماه فقط اینجا مهمان بود، یک ماه هم کامل نشد.
**: اینجا اولین بار است که خانه خریدید و مستقر شدید؟
مادر شهید: بله.
پدر شهید: اینجا اولین بار بود. نزدیک به ۴۲ **: ۴۳ سال می شود که در ایران مستاجر بودیم. این پسرم که شهید است آمد خانه را نگاه کرد و گفت الهی شکر که از مستاجری درآمدید. یک اتاق کوچک دوازده متری آن بالا دارد، دیگر هیچی ندارد.
مادر شهید: پایین هم که یک اتاق دوازده متری است فقط، آنور هم سورویس و حمام است.
**: طبقه بالا اندازه همین طبقه میشود؟
مادر شهید: اندازه همین جاست، یک فرش دوازده متری جا میشود.
**: کنارش بالکن دارد؟
پدر شهید: بله، گفت بابا این اتاق مال من. بعد همان روز که از اثاث آوردیم، یکی از رفقایش که سید بود را آورد و گفت: اول پای سید اینجا بخورد تا بیمه شود.
**: از دوستانش بود؟
مادر شهید: بله، او هم با خودش شهید شد. همان جوانی که آن شب ما اثاث آوردیم، آوردش و گفت آقا سید! این خانه ما را بیمه کن. سید هم اینجا یک دعایی خواند با همان سید اعزام شد، خانهشان پلیسراه بود. سمت مامازن. او هم در همان عملیات شهید شد.
**: اسم و فامیلشان یادتان هست؟
مادر شهید: بار اولی بود دیده بودمشان و اینجا آمده بودند. در سوریه بیشتر با هم بودند. بار دومش هم رفته بود و با هم اعزام شده بود. به ما می گفت سید آدم خوبی است؛ جوان نورانی است، سنش دو سه سال بیشتر از مهدی بود. زن داشت. اسمش یادم نیست.
**: وارد امامزاده که میشویم، سمت راست که مزار شهداست، ابتدا مزار شهدای جنگ است، قدری جلوتر هم یک قطعه کوچکتر است. مزار آقامهدی کجاست؟
مادر شهید: سمت درِ شمالی از فاطمیون ۱۸ شهید خاکسپاری شدهاند. مزار مهدی هم همانجاست.
**: یک سقاخانه هم آن حوالی هست.
پدر شهید: از آن سقاخانه پایینتر است. دو تا قسمت برای شهدا هست. نزدیک حرم تعداد کمتری هستند، و اینجا تعداد شهدا بیشتر است. شهدای فاطمیون بیشترشان در قسمت پایینی و ردیف پایینی هستند. دو تا گلدان هم آنجاست.
**: می روم و مزار آقامهدی را پیدا می کنم. اتفاقا دو سه هفته پیش آنجا بودم… اینجا چندمتر است؟
پدر شهید: ۵۰ متر است.
**: ولی خیلی با صفا و باروح است…
مادر شهید: اما کوچک است. من دیروز، پریروز هم نمیدانستم قرینطینه است، رفتم بنیاد شهید گفتم به ما یک کمک بشود، من الان دو تا بچه جوان دارم، دخترم هم ۱۲**: ۱۳ ساله است، فقط یک اتاق خواب داریم. خانهام خیلی کوچک است، سه چهار سال است ما دنبال خانه هستیم تا جایمان را کمی بزرگتر کنیم.
**: یعنی یک وامی بدهند تا شما بتوانید جای بزرگتری بگیرید؟
مادر شهید: جای بزرگتر اگر بشود خوب است. وقتی مهدی شهید شد، پیشنهاد زندگی در آپارتمان را دادند، ولی من بچه کوچک داشتم با این دو تا پسرِ مریض. در آن آپارتمانهایی که الان خانوادههای شاهد زندگی می کنند، نمی توانستم، باید مستقل باشم. ممکن بود بقیه اذیت بشوند از حضور ما.
پدر شهید: همان موقع می توانستیم با آن پول بخریم ولی دو تا پسرم مریض احوال بودند؛ اما الان با این پول نمی شود کاری کرد.
**: الان ارزش و قیمت این خانه چقدر است؟
پدر شهید: الان نمی دانیم.
**: یعنی اگر کمک کنند شاید بشود یک جای بزرگتری بگیرید.
مادر شهید: اولویت اول ما خانه بزرگتر است، خیلی جایمان تنگ است، خیلی عذاب می کشیم، خیلی برای بچهها سخت است. الان گفتم همان مقدار پولی که به ما دادید، همان را ما می دهیم، به ما یک کمکی بشود، مجبوریم الان در آپارتمان هم بنشینیم. دو خوابه باشد، دخترم الان ۱۲ **: ۱۳ ساله است، سخت است.
**: روز تشییع چه کسی به پیکر آقا مهدی نماز خواند؟
مادر شهید: امام جمعه پیشوا.
**: شهید دیگری هم آن روز تشییع شد؟
مادر شهید: نه، فقط آقا مهدی بود.
**: و شما آمدید منزل… دوباره بعد از تشییع مراسم گرفتید؟
مادر شهید: همهاش همان چند شب اول بود؛ قرآنخوانی و ختم قرآن.
**: بعد از تشییع دیگر مراسم نگرفتید؟
مادر شهید: بعد از تشییع در همان پایینِ خانه عمویش، ما هزار نفر را خرج دادیم. در محله سنردک یک مسجد و حسینیه بزرگ بود، ما همانجا مراسم گرفتیم و هزار نفر را خرج دادیم.
پدر شهید: ناهار را آنجا دادیم، از این طرف و آن طرف فامیل ما آمدند. ساعت ده تشییع شروع شد و دیگر ظهر شد. گفتیم اینها تا شب اینجا گیر هستند، گرسنه هم که نمی شود ماند. ما یک شب جلوتر برنامه ریزی کرده بودیم.
**: مراسم به خرج شما بود یا سپاه هم مشارکت کرد؟
مادر شهید: خودمان هزینهها را دادیم.
پدر شهید: سپاه هم آخرش کمک کرد.
مادر شهید: ما شبی که خبر شهادت مهدی را دادند – چرا دروغ بگویم – صد هزار تومان هم در خانه نداشتیم! وقتی خبر شهادت مهدی را دادند، من همین طور مانده بودم. چون ما این خانه را تازه خریده بودیم، ۴ میلیون هم قرض کرده بودیم. هر چه داشتیم را خرج این خانه کردیم.
پدر شهید: عموهای شهید کمک کردند و تا آخر حساب کردند و گفتند ۱۰ ،۱۲ میلیون خرج آقا مهدی شد برای مراسم. ما که خودمان چیزی نداشتیم.
مادر شهید: آنها گفتند ما خرج می کنیم و همه را می نویسیم. بعدا حساب کردیم.
**: بله این تعداد غذا دادن هزینهاش سنگین است، البته گفتید بعدا سپاه کمک کرد؟
مادر شهید: بله. بعد از ۱۵ روز.
**: پس یکی موضوع خانه برایتان مهم است و بعد هم صدور شناسنامه… خانه به نام چه کسی است؟
پدر شهید: قولنامهای است.
**: چون شما شناسنامه ندارید، سند صادر نمی شود؟
پدر شهید: بله، سند، شناسنامه می خواهد. خرجش هم بیشتر است. برای سند باید ۷ میلیون تا ۱۰ میلون خرج کنیم.
**: باز هم خوب است برای خودتان شود، چون به قولنامه خیلی اعتباری نیست.
پدر شهید: حالا همین نداشتن شناسنامه هم برای ما هر سالی نزدیک به ۵ میلیون هزینه دارد. برای هر کارت کارگری نفری ۴۰۰ تا ۵۵۰ هزار تومان باید پول بدهیم.
**: کارت کارگری؟
پدر شهید: کارت کارگری جداست، کارت آموزشی جداست. دو مدل است.
مادر شهید: شهیدم فقط کارت کارگری داشت. کارتهای بزرگ و سبز است. الان آمایش کارتها شروع شده، برای این دو تا پسرم می گویند باید کارت کارگری داشته باشید. ما اینقدر این طرف و آن طرف می دویم، اینها هم که سرکار نمی روند.
پدر شهید: هر سالی مثلا ۵۰۰ تومان عوارض از ما افغانی ها می گیرند.
**: الان بعد از شهادت هم از شما این عوارض را می گیرند؟
پدر شهید: بله، می گیرند.
**: بنیاد شهید نامه نمی دهد که این پول را نگیرند؟
پدر شهید: نامه می دهد، ولی قبول نمی کنند. دفتر بالا که می روید می گوید اینقدر پول را باید بریزید.
**: یعنی سالی ۵۰۰ ، ۶۰۰ تومان باید بریزید؟
پدر شهید: عوارض شهرداری را هم باید جدا بدهیم.
مادر شهید: ۵۰۰ ،۶۰۰ برای هر نفر که می شود هر خانواده ای دو سه میلیون تومان.
**: دو سه میلیون بدهید برای اینکه آن کارت یک ساله تمدید شود؟
پدر شهید: بله.
**: من شنیدم در صحبتهای خانوادهای که نامه می گرفتند تا این هزینه را پرداخت نکنند.
مادر شهید: پارسال نه، سال قبلش یک نامه از بنیاد شهید بردم که قبول کردند. پارسال دوباره نامه از بنیاد شهید بردم ولی قبول نکردند. گفت تو که بچههایت مریض هستند چرا زیر نظر بهزیستی نیستی؟ گفتم ما افغانی هستیم، بهزیستی قبول نمی کند. بهزیستی رفتم، گفت شما که جزو مهاجرین هستید نمی شود زیر پوشش بهزیستی باشید. امسال هم همین برنامه شد، گفتم شما که وضعیت بچه های من را می دانید، من پرونده دارم، آسیبپذیر هستم، در سیستم که هست. گفت نمی شود، این از تهران آمده، آنجا قانون اینطور است که آنجا باید تایید کند تا ما به شما کارت بدهیم. دوباره گفت شما باید یک نامه از بهزیستی بیاورید. من اینقدر امسال اذیت شدم، یک ماه به قرآن بهزیستی ورامین، بهزیستی پیشوا، رفتم و آمدم، رفتم و آمدم تا یک نامه گرفتم برای اینها.
**: نامه که مثلا تایید کنند که اینها نمی توانند کار کنند؟ از کار افتادهاند؟
مادر شهید: بله، من این نسخههای دکتر و آزمایشهایشان را بردم. دوباره بچهام را بردم دکتر اعصاب و روان ویزیت کردم، اینها را همه بردم، دوباره به یک بهانه دیگر گفت برو؛ کدام محل مینشینی؟ آدرس محله و خانهات؟ مستاجری؟ من واقعیت را گفتم، گفتم یک خانه ۵۰ متری دارم، خانه مال خودم است. بعد گفت قولنامه برای تاریخ امسال باشد. من اینقدر اذیت شدم، بردم همان قولنامهای که چهار سال پیش نوشته بودم را بردم، گفت نه باید مال امسال باشد. بعد رفتم یک مقدار پول دادم به بنگاه، یک قولنامه مال تاریخ امسال را نوشتیم. بعد بردیم بهزیستی پیشوا، گفتم خانواده شهید هستم، پسرم مدافع حرم بود. گفت ما به اینها کار نداریم، قانون است، قانون اینطور است. من اینها را که دادم بهزیستی به ما یک نامه داد که اینها تایید شده، بچهاش مریض است.
**: این نامه که از بهزیستی می گرفتید مزیت آن چه بود؟ فقط حق سالیانه را از شما نمیگرفتند؟
مادر شهید: بله؛ حق سالیانه، عوارض شهرداری و کارگری.
**: برای کل خانواده را نمی گرفتند؟
مادر شهید: نه، فقط مال آن دوتا. مشخصا آن دوتا پسرم که مریض بودند را نمیگرفتند.
**: پس بهزیستی گفت ما کاری نداریم شما خانواده شهید هستید؟
مادر شهید: بله؛ من پارسال هم نامه از بنیاد شهید بردم؛ گفتم ما خانواده شهید هستیم. اینجا هم در این آمایش که می رویم شرکت می کنیم، اینجا بردیم، گفت از ما قبول نمی کند، بالا قبول نمی کند، شما باید نامه بهزیستی بیاورید.
پارسال برای پسر بزرگم نامه بردم، گفت این امسال که آمایش شروع شده گفت مال پسر بزرگت نامه اش هست، مال پسر کوچکت «هادی» نیست. دوباره باباش رفت، گفتم نامه از بنیاد شهید آوردم، گفت نه آنها قبول نمی شود، باید حتما بهزیستی تایید کند. دوباره من یک ماه رفتم و آمدم، تا نامه گرفتم. اینقدر اذیت می شویم ما. به خاطر همین شناسنامه…
**: این که گفتید برای پارسال بود؟ امسال دوباره باید اقدام کنید؟
مادر شهید: نامه امسال را گرفتم، تازه گرفتهام؛ یک هفتهای می شود.
**: نامه را گرفتید و تمدید شد؟
مادر شهید: گرفتم، گفتند قولنامه خانه باید برای امسال باشد، برای ۱۴۰۰.
پدر شهید: دفتر بالا این کارت ها را که بردم گفت برو ما با شما تماس می گیریم. این را می فرستیم بالا در سیستم می زنیم، آنجا تایید بشود یا نه؛ اگر نشد ما به شما زنگ می زنیم. هنوز هم معلوم نیست.
**: کارت شما هنوز نیامده؟
پدر شهید: هنوز نیامده.
مادر شهید: ما هر سال در آمایش کارت ها خیلی اذیت می شویم.
پدر شهید: هر سال ما اذیت می شویم.
**: حاج آقا مشغول چه کاری هستید الان؟
پدر شهید: فعلا سر میدان می رویم برای کار.
**: برای کارگری؟ سر ساختمان؟
پدر شهید: کارگری ساختمان، کشاورزی، هر کار گیر آمد. روزمزد کار می کنیم. شغلی چیزی نداریم. شصت سال به بالا هستم. کمرم درد می کند. نباید کار کنم. ۴۲ سال در همین ایران کارگری کردم. ۱۵ ،۱۶ ساله بودم که از افغانستان آمدیم، کشاورزی می کردیم گندم و جو می کاشتیم، دیگر بنیه نمانده.
**: برادرهایتان چه کار می کنند؟
پدر شهید: الحمدالله آنها بهتر هستند، خیاطی می کنند.
**: شما نرفتید خیاطی یاد بگیرید؟
پدرشهید: من هیچ سواد ندارم، آنها درس خواندند. ما در افغانستان کوچک بودیم در خانه عمویم بزرگ شدیم، اصلا نمی دانیم پدرم چطور فوت کرد، مادرم با عمویم ازدواج کرد، زن عمویم فوت کرده، خانه اینها بزرگ شدیم.
مادر شهید: با این گذرنامهها که بنیاد به ما داده، حتی یک سیمکارت هم نمیتوانیم بخریم!
**: پس دو تا برادر دارید شما؟ دو تایشان هم در کار خیاطی هستند؟ یعنی تولیدی دارند یا مغازه خیاطی؟
پدر شهید: مغازه شخصی دارند.
**: شما در افغانستان اهل چه استانی بودید؟
مادر شهید: اورزگان. سمت قندهار و هرات.
**: آنجا شیعهنشین است کاملا؟
پدر شهید: بله.
**: اگر حرفی و صحبتی اگر دارید در خدمتیم؟
مادر شهید: دستت درد نکند، زحم کشیدید شما.
**: برای سوال آخر؛ کلا آقا مهدی چه نوع پسری بود، چه ویژگیهای اخلاقی داشت؟ از او راضی بودید به طول کامل؟
مادر شهید: شجاعت داشت، خیلی نترس بود، خیلی غیرتی بود. یعنی او که من در بچگی اش دیدم گفتم شهادت نصیب همچین فرزندانی است. نمازش همیشه در خلوت بود. خیلی بچه غیرتی بود.
**: انشالله خدا رحمتش کند.
پدر شهید: می گفت من در منطقه سوریه یک موتور گرفتم، برای کار شناسایی. عکس ها زیاد گرفته بود با این موتور.
**: چون موتور سواری بلد بودند آمدند در کار شناسایی؟
مادر شهید: بله؛ می گفت من را می خواستند مسئول کنند، گفتم نه، من این مسئولیت را به دوش نمی کشم، من همینطوری خاکی در سنگر هستم.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، به گفته روانشناسان، سختترین کار در دنیا، مدیریت زندگی مشترک است ام این مسئله نیازمند توامندهای مختلفی است که انسان باید در طول زندگی آنها را کسب کند. اگر زوجین قبل از ازدواج مهارتهای زندگی را فرا نگیرند و به وسیله انتخابهای نادرست، وارد یک زندگی مشترک شوند، با مشکلات بسیاری رو به رو میشوند که در برخی موارد به طلاق و سرگردانی فرزندان ختم میشود.
بر اساس قانون، زوجینی که قصد دارند به صورت توافقی از یکدیگر جدا شوند، ابتدا باید در چندین جلسه مشاوره و روانشناسی حضور پیدا کنند تا شاید از این طریق مشکلات خانوادگی آنها رفع شده و از طلاق منصرف شود. در صورتیکه زوجین پس از این جلسات نیز، بر تصمیم خود مصر بودند، با گرفتن تاییدیه از روانشناس، به دادگاه ارجاع داده میشوند.
به گفته یکی از مشاوران خانواده این مراکز، متاسفانه بیشتر زوجین با موضع خاصی در مقابل روانشناسان قرار میگیرند که این مسئله، درمان را دشوار میکند.
اسلام میرزاپور گفت: ما دو نوع پرونده طلاق و سازش در مرکز داریم. زوجینی که برای طلاق یا سازش از طرف مراجع قضایی به واحدهای مشاوره معرفی میشوند، باید در چندین جلسه حضور پیدا کنند.
وی افزود: در جلسه اول، معمولا با زوجین آشنا میشویم و داستان آنها را گوش میکنیم تا به یک شناخت کلی دست یابیم. در جلسات بعدی به ترتیب به صورت تکی و دوتایی با آنها صحیت میکنیم و تلاش میکنیم مشکلات را رفع کنیم تا خانوادهای از هم نپاشد.
تلاش برای کاهش آسیب در پروندههای طلاق
این مشاور خانواده بیان کرد: متاسفانه بیشتر زوجینی که قصد طلاق دارند، از قبل تصمیم خود را گرفته اند و فقط در این جلسات شرکت میکنند تا از ما تاییدیه مورد نظر را برای حکم قاضی دریافت کنند.
وی ادامه داد: ما در این پروندهها تلاش میکنیم با افزایش سطح آگاهی و اطلاعات، آسیبهای بعد از طلاق را کاهش دهیم. همچنین در زمینه سرپرستی و حضانت فرزندان نیز، تلاش بهترین تصمیم گرفته شود.
این مشاور و روانشناس خانواده اظهار کرد: از دیگر آسیبهای طلاق، بروز بیماری در فرزندان یا زوجین است که به عنوان مثال عدهای به افسردگی و وسواس دچار میشوند که علاوه بر تجدید جلسات مشاوره، با معرفی به روانپزشک، باید دارو مصرف کنند.
بیشتری علتهای طلاق کدامند؟
اسلام میرزاپور گفت: سه دلیل عمده برای طلاق وجود دارد. اولین دلیل، انتخاب اشتباه است. یعنی زن و شوهر اصلا مناسب یکدیگر نیستند و، چون شناخت و آگاهی لازم را نداشتند، برای ازدواج فرد اشتباهی را انتخاب کرده اند.
وی با اشاره به اینکه بیشتر طلاقها در پنج سال اول زندگی رخ میدهد، افزود: متاسفانه بیشتر پروندههای طلاق ما به همین خاطر تشکیل میشود که در بیشتر موارد قابل حل نیست. زیرا نه تنها در مدارس و خانواده، حتی در دانشگاهها نیز شناخت صحیح و مهارتهای زندگی به افراد آموزش داده نمیشود و افراد با تصورات اشتباه به زیر یک سقف میروند، در صورتیکه اصلا نمیدانند زندگی مشترک یعنی چیه؟
این مشاور ازدواج بیان کرد: حضور در جلسات مشاورههای پیش از ازدواج و کسب مهارتهای لازم برای زندگی مشترک، میتواند از بروز این مشکلات در آینده زوجین جلوگیری کند.
مشکلات اقتصادی دومین علت طلاق در جامعه ماست
اسلام میرزاپور درباره دومین علت طلاق گفت: مشکلات مالی و اقتصادی، باعث میشود زن و شوهر از یکدیگر دور شده و روابط عاطفی کمرنگ شود.
وی افزود: به عنوان مثال وقتی هم زن و هم مرد، برای پول درآوردن، از صبح تا شب بیرون از خانه هستند و یکدیگر را نمیبینند، مشکلات دیگری نیز بر مشکلات اقتصادی آنها اضافه میشود که همان مشکلات عاطفی زوجین است. مشکلات روحی تحمل افراد را کاهش میدهد.
این مشاور ازدواج بیان کرد: مشکلات روحی و روانی زوجین نیز، سومین علت طلاق هاست. اختلالات شخصیتی، نداشتن تعادل روحی، پرخاشگری، افسردگی، اضطراب و … از جمله این مشکلات است.
وی ادامه داد:اگر فردی همسرش به این مشکلات دچار باشد، پس از مدتی از زندگی دلسرد شده و دیگر تحمل ادامه زندگی را نخواهد داشت.
دخالت خانوادهها نباید منجر به طلاق شود
وی ادامه داد: در سنین پایین، برخی از مشکلات خیلی کوچک هم میتواند علت طلاق باشد. به عنوان مثال زوجین بلد نیستند شرایط بین خانوادهها را مدیریت کنند که این مسئله منجر به دخالت خانواده میشود.
مشاور و روانشناس خانواده اظهار کرد: دخالت خانوادهها و سایر مشکلات کوچک، نباید علت طلاق باشد و اگر افراد آموزش ببینند از سایر مشکلات جلوگیری میشود. همچنین در این باره باید دقت کرد که از خوددرمانی و مشاورههای سایر اعضای خانواده استفاده نشود.
اسلام میرزاپور درباره اینکه زنان بیشتر متقاضی طلاق هستند یا مردان، گفت: در گذشته بیشتر مردان متقاضی طلاق توافقی بودند، اما این روزها شاهد هستیم که تعداد زنان و مردان تقریبا برابر شده است.
پروندههای سازش
وی با اشاره به پروندههای سازشی افزود: این پرونده ها، پروندههایی هستند که زوجین مشکلاتی دارند که بر اساس آن اسما قصد طلاق گرفتن دارند، اما در مجموع نیت و قصد اصلی آنها، طلاق گرفتن نیست به دنبال رفع مشکلات هستند.
این مشاور خانواده بیان کرد: ما در این پروندهها تلاش میکنیم ابتدا شناخت افراد را از یکدیگر بالا ببریم، سپس با آموزش مهارتهای زندگی، به آنها بیاموزیم چگونه درست رفتار کنند تا مشکلات کمتری ایجاد شود. همچنین تلاش میکنیم در برابر مشکلات، قدرت تحمل و تاب آوری آنها را بالا ببریم.
وی درباره نقش سایر اعضای خانواده در این نوع پروندهها ادامه داد: در پروندههای سازشی، علاوه بر زوجین، برای پدر و مادر و فرزندان آنها نیز جلسات مشاورهای برگزار میکنیم تا آنها نیز برخی آموزشها را دریافت کنند که با کمک آنها مشکلات زوجین برطرف شود.
اهمیت مشاوره و آموزش پیش از ازدواج را فراموش نکنید
این مشاور و روانشناس خانواده اظهار کرد: همه افراد باید در مراحل مختلف زندگی خود، تحت آموزش قرار گیرند. این آموزشها از دوران کودکی آغاز میشود که یکی مهمترین مولفههای ازدواج، مسئولین پذیری است که دانش آموزان باید آن را از دوره ابتدایی و در مدارس یاد بگیرند. همچنین در سال بعدی نیز، مهارتهای زندگی باید به دانش آموزان تدریس شود.
مشاور و روانشناس خانواده اظهار کرد: متاسفانه آموزشهای پیش از ازدواج، میتواند از بروز بسیاری از مشکلات خانوادگی که به طلاق ختم میشود، جلوگیری کند.
اسلام میرزاپور گفت: سیستم آموزشی کشور ما، هیچگونه مهارت زندگی رابه دانش آموزان تدریس نمیکند، بنابراین در آینده بسیاری از افراد در این باره دچار مشکل میشوند.
وی با اشاره به اینکه تصور افراد از مشاوره غلط است، افزود: عده بسیاری تصور میکنند اگر بیماری خاص روحی ندارند، نباید به مشاوره و روانپزشک مراجعه کنند؛ در حالیکه همه ما نیاز به دریافت آموزشهای اجتماعی محور برای زندگی بهتر داریم.
این مشاور ازدواج بیان کرد: متاسفانه بدبینی به روانشناس، حتی در جوانان تحصیلکرده ما نیز مشاهده میشود که باعث ایجاد تصورات اشتباه و اقدامات غلط خواهد شد.
مشاور و روانشناس خانواده اظهار کرد: در واقع تصمیمات اشتباه امروز ما که باعث طلاق میشود، ریشهای عمیق در کودکی و نوجوانی افراد دارد که آموزش و تجربه در آن نقش مهمی دارند.
میرزاپور گفت: در مجموع ما تلاش میکنیم پروندههای طلاق توافقی، را به پروندههای سازش تبدیل کنیم تا با رفع مشکلات، از پاشیده شدن خانوادهها جلوگیری کنیم.
ازدواج دانشجویی میتواند مفید باشد
این مشاور ازدواج گفت: در گذشته مادران پسران، عروس آینده خود را از بین دختران فامیل یا در گیر جمعهای زنانه انتخاب میکردند، اما این روش دیگر وجود ندارد و خود دختر و پسر یکدگیر را برای ازدواج انتخاب میکنند.
وی افزود: پس بالاخره یک جایی دختر و پسر باید یکدیگر را ملاقات کنند؛ این آشنایی میتواند در دانشگاه یا محل کار اتفاق افتد.
میرزاپور اظهار کرد: درباره آشنایی افراد در دانشگاه اظهار کرد: افرادی که در یک رشته تحصیل میکنند، با احوالات یکدگیر راحتتر آشنایی پیدا کرده و خلق و خوی نزدیکی با یکدیگر دارند. همچنین در آینده شرایط را بهتر درک میکنند.
این روانشناس گفت: در ازدواج باید دید چه تفکری قالب است. وقتی میخواهیم ازدواج کنیم و نظام مقدس خانواده را ایجاد کنیم این مسئله که از چیزهای کوچک زندگی بسازی؛ بسیار خوب است و باعث میشود طرفین قدر زندگی خود را بیشتر بدانند.
وی افزود: ازدواج دانشجویی میتواند ایده آل باشد در صورتی که دختر و پسر تصمیم بگیرند با یکدیگر زندگی بسازند.