بیل گیتس و بنیاد او سابقهی بسیار سیاهی در استفاده از مردم کشورهای به اصطلاح «در حال توسعه» به عنوان موش آزمایشگاهی برای پروژههای دیوانهوار و به شدت مشکوک دارد.
سرویس جهان مشرق – تب دِنگی در برزیل در سال ۲۰۲۴ پس از رهاسازی میلیونها پشهی اصلاح ژنتیکیشده توسط برنامه جهانی پشه سازمان ملل، متحد چهار برابر شده است. طبق گزارش وزارت بهداشت برزیل، در پنج هفته اول سال ۲۰۲۴، بیش از ۳۶۴۰۰۰ مورد عفونت دِنگی گزارش شده است که ۴ برابر بیشتر از موارد قبلی در همان دوره در سال ۲۰۲۳ است. افزایش چشمگیر موارد دِنگی باعث شده است که برزیل میلیون ها دوز واکسن دِنگی را خریداری کند.
روزنامهی گاردین در ماه فوریه گزارش داد:
” وزارت بهداشت گفت که گسترش سریع دِنگی باعث مرگ ۴۰ نفر شده و ۲۶۵ نفر دیگر نیز تحت بررسی هستند. در بیانیه وزارتخانه آمده است که برزیل ۵.۲ میلیون دوز واکسن دِنگی را خریداری کرده است که توسط شرکت داروسازی ژاپنی تاکدا توسعه یافته است و ۱.۳۲ میلیون دوز دیگر بدون هزینه برای دولت ارائه شده است. سه ایالت برزیل وضعیت اضطراری را اعلام کرده اند، از جمله دومین ایالت پرجمعیت، میناس ژرایس، و منطقه فدرال، جایی که پایتخت این کشور، برازیلیا، واقع شده و با افزایش بی سابقهای در عفونت ها مواجه است. مقامات بهداشتی برزیلیا روز چهارشنبه اعلام کردند که واکسیناسیون کودکان ۱۰ تا ۱۴ ساله را با واکشن کیودنگا آغاز خواهند کرد. موارد دِنگی در برازیلیا از ابتدای سال از مجموع کل سال ۲۰۲۳ فراتر رفته است، با میزان عفونت ۱۶۲۵ مورد در هر ۱۰۰۰۰۰ نفر، در مقایسه با میانگین ملی فقط ۱۷۰ نفر. “
برنامه جهانی پشه سازمان ملل در سال ۲۰۲۳ برنامه ای را برای آزاد کردن میلیاردها پشهی اصلاح ژنتیکیشده در برزیل در طی یک دوره ۱۰ ساله در تلاش برای ریشه کن کردن تب دنگی در این کشور اعلام کرد. مرکز بهداشت عمومی هاروارد در اوت ۲۰۲۳ گزارش داد:
” مقامات بهداشتی برزیل در پنج شهر ابرهایی از پشههای aedes aegypti را که در آزمایشگاه رشد کرده و به باکتری Wolbachia آلوده شدهاند، آزاد کردند که از انتقال ویروس دنگی به انسان جلوگیری می کند. این کشور اولین کشور خواهد بود که یک برنامه ملی برای آزاد کردن پشههای اصلاح شده ولباچیا را راه اندازی می کند که انتظار می رود تا ۷۰ میلیون نفر را در ۱۰ سال آینده از تب دِنگی محافظت کند. و در حال ساخت یک کارخانه برای افزایش تولید پشه است: از سال ۲۰۲۴ این کارخانه سالانه پنج میلیارد پشه تولید خواهد کرد. “[۱]
شرکت بیوتکنولوژی «Oxitec» در آلمان، با سفارش و بودجهی اهدایی بنیاد بیل و ملیندا گیتس، کار دستکاری ژنتیک این پشههای و آلودگی آنها را با باکتری ولباچیا انجام داد.
اکنون یک سال پس از آغاز ابتکار پشه سازمان ملل در برزیل، موارد دِنگی به جای کاهش، به شدت افزایش یافته است. به طور خاص، برنامه جهانی پشه پنجاه میلیون دلار کمک مالی از بنیاد بیل و ملندا گیتس دریافت کرد. بنیاد بیل و ملندا گیتس همچنین تحقیقات مربوط به واکسن تب دنگی را تامین می کند.
دولت برزیل بیش از ۵ میلیون دوز واکسن تب کنگو Qdenga را خریداری کرد که توسط داروساز ژاپنی Takeda تولید شده است و همچنین میلیون ها دلار کمک مالی از بنیاد بیل و ملندا گیتس دریافت کرده است. به عبارت دیگر، پول بنیاد بیل گیتس در همه طرفهای درگیر در وضعیت، دخیل است؛ از پشههای اصلاحپنتیکی که ظاهرا بحران دنگی را تشدید کرده است، تا تامین مالی شرکت هایی که واکسن تب دنگی را به برزیل ارائه می دهند.
حقیقت امر این است که برای ناظران مستقل کاملا واضح بود که رهاسازی صدها میلیون پشهی مبتلا به باکتری و دستکاری ژنتیکی شده، بیشتر شبیه یک حملهی بیولوژیک سراسری است تا راهبرد مقابله با یک بیماری عفونی نه چندان فراگیر. بیل گیتس و بنیاد او سابقهی بسیار سیاهی در استفاده از مردم کشورهای به اصطلاح «در حال توسعه» به عنوان موش آزمایشگاهی برای پروژههای دیوانهوار و به شدت مشکوک دارد. پروژهی واکسن خوراکی فلج اطفال در هند و کشورهای آمریکایی، دهها هزار کودک را در این مناطق به بیماری فلج مبتلا کرد و گیتس دارای پروندهی مفتوح قضایی در این کشورهاست.
موضوعاتی همچون رویکرد آمریکا در مورد تایوان، تجارت محصولات فن آوری بالا و تولید دارویی به نام فنتانیل در چین و سختگیری درباره صادرات کالا به آمریکا، بخشی از نقاط اختلاف بین آمریکا و چین بود.
به گزارش مجاهدت از مشرق، روابط چین و آمریکا، در پایین ترین سطح خود از سال ۱۹۷۹ میلادی تاکنون است. این سخنی است که توسط چین کانگ وزیر امور خارجه چین و در جریان دیدار با همتای آمریکایی اش آنتونی بلینکن، بیان کرده است. توصیف دقیق و واقع بینانه این دیپلمات ارشد چینی، گویای این واقعیت است که پکن، تعارفی با واشنگتن ندارد و می تواند درباره همه موارد، به شفاف ترین شکل ممکن حرف بزند و تصمیم گیری کند. کما اینکه، وزیر خارجه چین؛ آشکارا بیان کرده که تایوان مهمترین و جدی ترین موضوع در روابط بین این دو قدرت جهانی است. کانگ، اعلام کرده که چین، مواضع مقامات آمریکایی درباره تایوان را رصد کرده و خواستار آن است که واشنگتن، به اصل چین واحد پایبند باشد و از بیان سخنانی در خصوص استقلال تایوان، برحذر باشد.
به گزارش مجاهدت از تلویزیون دولتی CCTV چین، وزیر امور خارجه چین به بلینکن گفته؛ تنش در روابط چین و آمریکا، نه به نفع طرفین است و نه به نفع جامعه بین المللی.
موضوعاتی همچون رویکرد آمریکا در مورد تایوان، تجارت محصولات فن آوری بالا و تولید دارویی به نام فنتانیل در چین و سختگیری در مورد صادرات کالا به آمریکا، بخشی از نقاط اختلاف بین آمریکا و چین بوده است. آمریکا امیدوار بود که در مذاکره با چین، یک بار دیگر خود را در مقام مدعی دفاع از حقوق بشر نشان داده و از سیاست های چین انتقاد کند. اما شواهد نشان دهنده این است که اقتصاد آمریکا، دچار وضعیتی شده که لازم است در مذاکره با چین، محتاط تر باشد و تلاش کند که بیش از هر چیز، بر موضوع تجارت تمرکز کند و کاری نکند که مقامات چین، برآشفته شوند. پایگاه اینرنتی سی.ان.بی.سی (cnbc) از قول بلینکن اعلام کرده که نباید برخی سوء تفاهم ها، رقابت آمریکا و چین را به سوی تنش و درگیری ببرد.
گاردین (The Guardian) درگزارشی اعلام کرده که مقامات و تحلیلگران آمریکایی انتظار دارند که سفر بلینکن راه را برای دیدارهای دوجانبه بیشتر در ماه های آینده، از جمله سفرهای احتمالی جانت یلن، وزیر خزانه داری و جینا ریموندو، وزیر بازرگانی، هموار کند. متیو میلر سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفته است: «بلینکن بر اهمیت استفاده از ابزار دیپلماسی و حفظ کانالهای ارتباطی تاکید کرده و معتقد است که باید برای کاهش خطرات درک نادرست و اشتباه محاسباتی، اقدام بیشتری صورت بگیرد».
هراس از روسیه، نزدیک شدن به چین
۵ سال از سفر آخرین مقام رسمی سطح بالای دستگاه دیپلماسی ایالت متحده به چین سپری شده و در دیداری که ۷ ساعت و نیم طول کشیده، بلینکن بارها اعلام کرده که آمریکا به دنبال تنش نیست و می خواهد مسیر روابط واشنگتن – پکن، هموارتر شود.
رسانه های آمریکایی تلاش کرده اند تا سفر بلینکن به چین را همچون یک دستاورد دیپلماتیک مهم برای دولت جو بایدن قلمداد کنند، اما بر اساس گزارش ها، دیدار در پکن، چندان گرم هم نبوده و شی جینگ پینگ مرد شماره یک چین، دیدار با بلینکن را در برنامه خود نگنجانده است. اما بلینکن از همتای چینی خود برای ادامه مذاکرات، به واشنگتن دعوت کرده و امیدوار است راهی برای کاستن از اختلافات، پیدا کند.
بلینکن در شرایطی به چین سفر کرده که آمریکا و کشورهای عضو ناتو، توجه خود را صرف موضوع روسیه و اوکراین کرده اند و تصمیمات جدید ولادمیر پوتین در مورد استقرار تسلیحات هسته ای تاکتیکی در بلاروس، غرب را نگران کرده است. شاید به همین دلیل است که اروپایی ها نیز به کمک آمریکا آمده اند و با دعوت از نخست وزیر چین، نشان دادند که سیاست موازنه را درک کرده اند. لی چیانگ، نخست وزیر چین از ۱۸ تا ۲۳ ژوئن به دعوت اولاف شولتس، صدراعظم آلمان و دولت فرانسه ابتدا در آلمان؛ در هفتمین نشست رایزنی چین و آلمان حضور می یابد و بعد از آن، در سفری رسمی به فرانسه، در اجلاس پیمان مالی جدید جهانی شرکت می کند.ظاهراً اروپایی ها، می خواهند در همراهی با آمریکا و از ترس روسیه، نگاه واقع بینانه تری نسبت به چین داشته باشند.
احتیاط مقامات آمریکا در برابر چین
تنش و اختلافات سیاسی بین آمریکا و چین، در دوران دونالد ترامپ، با جنجال های خبری بیشتری همراه بود اما نقطه عطف تنش، مربوط به بحران دیپلماتیکی بود که در مورد پرواز بالن چینی بر فراز آمریکا به وجود آمد. بعد از آن نیز رزمایش نظامی چین در نزدیکی تایوان، نشان داد که پکن برای قدرت نمایی در برابر آمریکا بی میل نیست و می تواند رویکرد استراتژیک خود را با صرف هزینه های اندک و انجام اقدامات نمادین و معنی دار، به خوبی به نمایش بگذارد.
گفته می شود که سفر بیل گیتس سرمایه دار و کارآفرین مشهور آمریکایی به چین و دیدار او با مقامات عالی پکن، علاوه بر هموارسازی مسیر دیدار مقامات دولتی آمریکا و چین، نشانه ای است از تجدیدنظر برخی از فعالان بزرگ بخش خصوصی اقتصاد آمریکا در مورد توسعه روابط با چین و پایان دادن به برخی دیدگاه های بدبینانه و امنیتی در مورد فعالیت هواوی و دیگر شرکت های چینی در خاک آمریکا.
سفر ویلیام برنز رئیس سیا در ماه مه به چین سفر، دیدار جیک سالیوان مشاور امنیت ملی بایدن با وانگ یی دیپلمات ارشد چین در وین و رد دیدار با لوید آستین وزیر دفاع آمریکا از سوی همتای چینی او ژنرال لی شانگفو در حاشیه یک نشست امنیتی در سنگاپور، نشان دهنده این است که آمریکا برای توسعه رابطه با چین، اشتیاق بیشتری نشان داده است. شاید به این دلیل که سخت محتاج است و می خواهد خیالش از بابت همراهی چین راحت شود. اما چین هنوز هم از قبول درخواست آمریکا سر باز زده و حاضر نشده حمله روسیه به اوکراین را محکوم کند. چرا که تصور می کند آمریکا در مورد تایوان نگرش مداخله جویانه دارد و یکی از دلایل عمده تنش بر سر تنگه تایوان و رقابت در اقیانوس هند و اقیانوس آرام، به خاطر نگرانی مقامات چینی از رفتار و منش مداخله گرانه آمریکا است.
مقامات آمریکایی برای جلب اعتماد چین، روی به مواضع ایجابی آورده اند. تحلیلگر سی.ان.ان در هنگ کنگ، از قول دانیل کریتنبرینک، دیپلمات ارشد وزارت امور خارجه در امور شرق آسیا نوشته است: «آمریکا، با رویکردی واقع بینانه، مطمئن و با تمایل صادقانه برای مدیریت رقابت با چین، به دیپلماسی اهمیت داده و به دنبال آن است که این رابطه به مسئولانه ترین شکل ممکن مدیریت شود». اما بدیهی است که دیوار بی اعتمادی و سوء ظن بین آمریکا و چین بالا است و به همین دلیل است که وانگ یونگ، استاد روابط بینالملل در دانشگاه پکن گفته است: «دیدگاه غالب در چین این است که گفتار و کردار ایالات متحده متناقض است. بارها دیده ایم، آنها آنچه را که میگویند انجام نمیدهند و بدان پایبند نیستند».
بی اعتمادی چینی ها به آمریکا، علاوه بر پس زمینه تاریخی، دلایل عینی و واقع بینانه دارد. در ماههای گذشته، در حالی که ایالات متحده برای ازسرگیری مذاکرات دیپلماتیک با چین تلاش میکرد، شرکت های این ابرقدرت آسیایی را تحریم کرد. آمریکا همچنین متحدان را وادار کرد تا همکاری در حوزه فناوری نیمهرسانا با چین محدود شود. این اقدامات دولت بایدن، خشم پکن را برانگیخته است و موجب افزایش بی اعتمادی شده است.
منبع: مهر
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
هم دولت بایدن و هم رسانه های جریان اصلی، به طرز تاسف باری در مورد خطرات این فاجعه زیست محیطی سکوت کرده اند. جو بایدن هنوز به طور علنی و رسمی درباره فاجعه واکنش نشان نداده است.
به گزارش مجاهدت از سرویس جهان مشرق، خروج قطار از ریل که باعث انتشار وینیل کلرید در ۳ فوریه در فلسطین شرقی در ایالت اوهایو آمریکا شد، برای ساکنان محلی و جوامع دورافتاده یک فاجعه است.
پایگاه خبری «uncoverdc.com» در مقالهای اختصاصی به قلم وِندی استراوچ ماهونی(۱۳ فوریه)، گزارش داد که به شهروندان در فلسطین شرقی، شهری با جمعیت تقریباً ۴۷۰۰ نفر، توصیه شد که فوراً محل را تخلیه کنند. گفته می شود قطار نورفولک جنوبی ۱۰۰ هزار گالن «وینیل کلرید» حمل می کرد. به گفته انجمن شیمی آمریکا، مقامات ایمنی، “در تلاشی برای جلوگیری از انفجار، ادارهی راه آهن و مقامات ایالتی رهاسازی کنترل شده و سوزاندن وینیل کلرید را در ۶ فوریه آغاز کردند. ” اوایل آن روز، فرمانداران اوهایو و پنسیلوانیا دستور تخلیه فوری یک منطقه ۱ در ۲ مایلی را صادر کرد.
از آن زمان تیم های اورژانس برای نمونه برداری از آبراههای منطقه اعزام شده اند. رودخانه اوهایو تا رودخانه می سی سی پی جریان دارد. ویرجینیای غربی نیز به دنبال شواهدی از وینیل کلرید در هوا و مجاری آبی خود است.
چرا سوزاندنِ کنترل شده؟
شرایط آب و هوایی منطقه برای سوزاندن کنترل شده، به دلیل باد بسیار کم در روز برنامهریزیشده برای سوزاندن، مساعد بود. فرماندار مایک دی واین بیانیه ای منتشر کرد و توضیح داد که چرا سوزاندن کنترل شده، ایمن ترین راه برای مقابله با خطر در آن زمان بود. بر اساس CDC، “در تمام دمای محیط، وینیل کلرید یک گاز بسیار قابل اشتعال و بالقوه انفجاری است که سنگین تر از هوا است. بوی ملایم و شیرینی دارد، اما بو هشدار کافی برای غلظت های خطرناک نیست.
گزیده های کلیدی از بیانیه دیواین در زیر ارائه شده است:
“محتویات وینیل کلرید پنج واگن ریلی در حال حاضر ناپایدار است و به طور بالقوه می تواند منفجر و باعث تخلیه مرگبار ترکش و دود سمی شود. برای کاهش خطر ترکشهای غیرقابل کنترل ناشی از انفجار، راه آهن نورفولک جنوبی در حال برنامه ریزی برای رهاسازی کنترل شده وینیل کلرید در حدود ساعت ۳:۳۰ بعد از ظهر ۱۳ فوریه است.
طبق گفته Norfolk Southern Railroad، فرآیند رهاسازی کنترل شده، شامل سوزاندن مواد شیمیایی واگنهای راهآهن است که بخاراتی را در هوا منتشر میکند که در صورت استنشاق میتواند کشنده باشد. بر اساس الگوهای آب و هوای فعلی و جریان مورد انتظار دود، هر کسی که در منطقه آسیب دیدهی قرمز باقی بماند، با خطر جدی مرگ مواجه است. هر فردی که در ناحیه نهفتهی زرد رنگ باقی بماند، در معرض خطر آسیب شدید، از جمله سوختگی پوست و آسیب جدی ریه است. “
جوامع اطراف باید خطر قرار گرفتن در معرض هوای سمی را جدی بگیرند
این حادثه جوامع اطراف فلسطین شرقی، مناطق پایین دست و/یا هرجایی که جریان هوا و آب جریان دارد به خطر می اندازد. ما با کریستن مگان کِلی، کارشناس بهداشت صنعتی در مورد این حادثه صحبت کردیم. او همچنین در برنامهی جاستین بارکلی روز دوشنبه حاضر شد و به بارکلی گفت که در حالی که این خطر “در درجه اول یک خطر استنشاق است، خطر بلع نیز است. “
کِلی نگران جوامع محلیِ متاثر از انتشار این ماده شیمیایی است. او می گوید که جوامع محلی باید این حادثه را «بسیار جدی» بگیرند: «فقط صادقانه بگویم اینجا همه چیز خوب نیست. شما باید تمام عوامل علّی را که درگیر هستند و اینکه چگونه بر اکوسیستم تأثیر می گذارد، درک کنید.» کلی موافق بود که سوزاندن کنترل شده احتمالا بهترین راه حل در آن زمان، برای کاهش سطح مواجهه بود.
او توضیح داد که در واقع، انتظار برای انفجار احتمالی به دلیل فشار مواد شیمیایی، خطرناکتر است. یک انفجار کنترل نشده می تواند باعث “انفجار بیرونی” شود. در مورد سوزاندن کنترلشده، ترانشههایی در اطراف حادثه حفر میشوند تا ستون دود را سوق دهند که مستقیماً به سمت بالا برود و نه با فشار در جهتهای مختلف. با این وجود، جَوّ، زنجیره غذایی، موجودات روی خشکی، و آبراه ها همگی عمیقا تحت تاثیر قرار خواهند گرفت. کِلی می گوید که کارخانه های تصفیه زباله قادر به کاهش خطرات ناشی از مواد شیمیایی نیستند.
عکسهایی که از اوهایو میآیند دست کم نگرانکننده هستند و رسانههای مجازی را در مورد این حادثه گیج میکنند.
وینیل کلراید یک ماده شیمیایی بسیار سمی است
بر اساس دستورالعملهای منتشرشده در وبسایت مرکز کنترل بیماریها، قرار گرفتن در معرض وینیل کلرید با افزایش خطر ابتلا به نوع نادر سرطان کبد (آنژیوسارکوم کبدی)، و همچنین سرطان اولیه کبد (کارسینوم سلولهای کبدی)، سرطانهای مغز و ریه، لنفوم و لوسمی مرتبط است. همچنین درک خطرات کوتاه مدت قرار گرفتن در معرض این سم، بسیار مهم است. کِلی توضیح داد که افرادی که در معرض این ماده شیمیایی قرار می گیرند ممکن است “سنگینی را در ریه های خود به دلیل تجمع مایعات” تجربه کنند. وی از شهروندان میخواهد به علائم خود توجه کرده و سریعاً به پزشک مراجعه کنند. افراد مبتلا به COPD و سایر بیماری های ریوی باید به ویژه نسبت به خطرات قرار گرفتن در معرض آن هوشیار باشند. کلی میگوید:
“استنشاق وینیل کلرید به شما این حس را میدهد که در داخل بدن خود غرق میشوید، زیرا ریههای شما شروع به تجمع مایع میکنند. بنابراین، شما احساس خوبی خواهید داشت، اما پس از آن خسته می شوید. “
CDC مرکز کنترل بیماریهای در ایالات متحده، در مورد خطرات قرار گرفتن در معرض وینیل کلرید هشدارهایی صادر کرد.
طبق این هشدارها، استنشاق مسیر اصلی قرار گرفتن در معرض وینیل کلرید است. جذب سریع و تقریبا کامل است. جذب دستگاه گوارش بعید است زیرا وینیل کلرید در دمای اتاق به صورت گاز است. جذب پوستی آن هم ناچیز است.
کارگران می توانند بیش از حد در معرض وینیل کلرید قرار بگیرند، بدون این که از وجود آن آگاه باشند. قرار گرفتن ۵ دقیقه ای در معرض غلظت ۸۰۰۰ پی پی ام در هوا می تواند باعث سرگیجه شود. با افزایش سطح هوا به ۲۰۰۰۰ پی پی ام، اثرات آن می تواند شامل خوابآلودگی، از دست دادن هماهنگی، ناهنجاری های بینایی و شنوایی، بی نظمی، حالت تهوع، سردرد و سوزش یا گزگز اندام ها باشد. قرار گرفتن در معرض غلظتهای بالاتر وینیل کلرید برای مدت طولانیتر، احتمالاً به دلیل اثر بر سیستم عصبی مرکزی (CNS) و افسردگی تنفسی، میتواند باعث مرگ شود، گاز سنگینتر از هوا است و میتواند باعث خفگی در فضاهای با تهویه ضعیف یا بسته شود.
مرگ ممکن است ناشی از افسردگی تنفسی باشد. قرار گرفتن در معرض برخی مواد شیمیایی می تواند منجر به سندرم اختلال عملکرد راه هوایی (RADS) شود که نوعی آسم ناشی از مواد شیمیایی یا تحریک کننده است. کودکان ممکن است آسیبپذیرتر باشند زیرا تهویه دقیقهای به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن، نسبتاً افزایش یافته و سرعت پایین تخلیه یک منطقه در هنگام قرار گرفتن در معرض آن، بسیار آسیبرسان است. پنومونیت هیدروکربنی نیز ممکن است عارضه دیگری در کودکان باشد.
وینیل کلرید جزو مواد سمی با اثر منفی بر تولید مثل و رشد انسان و گونههای جانوری گنجانده شده است، گزارشی در سال ۱۹۹۱ توسط اداره حسابداری عمومی ایالات متحده (GAO) منتشر شد که ۳۰ ماده شیمیایی نگران کننده را به دلیل عواقب آنها روی تولید مثل و رشد به طور گسترده تایید کرده است.
استفان پتی، متخصص در زمینه خطرات محیطی و ماسکهای تنفسی(PPE)، اثرات سرطان زایی وینیل کلراید را بر آرایشگران و آرایشگران مورد مطالعه قرار داد. وینیل کلرید به عنوان پیشران در اسپری مو بین سال های ۱۹۶۶ و ۱۹۷۳ استفاده می شد. تحقیقات او به حذف این ماده شیمیایی از آرایشگاه ها و محصولات آرایشگاه کمک کرد. او همچنین در طول همهگیری درباره بیثمری استفاده از ماسکها در برابر ویروسهای آئروسلشده که «هزار برابر کوچکتر از سطح مقطع موی انسان» است، شهادت داد. وینیل کلراید نیز یک ذره آئروسل است که به راحتی از همه ماسک ها از جمله ماسک های N-۹۵ فرار می کند. دستگاه تنفس مستقل (SCBA) تنها نوع PPE است که به اندازه کافی از قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی خطرناک جلوگیری می کند.
سکوت دولت بایدن و رسانههای جریان اصلی
سکوت محض رسانه ها در مورد این حادثه بسیار گیج کننده بوده است. کلی از خود میپرسد که آیا به جوامع محلی «دستورالعملهایی در مورد چگونگی پناه گرفتن صحیح در محل داده شده است؟ آیا به آنها گفته شد که سیستم تهویه مطبوع و دریچهها و پنجره های نواری خود را خاموش و مسدود کنند؟ من هیچ چیزی در این زمینه ندیدم و همچنین، فقط برای ثبت در رسانه می گویم، ماسک ها از شما در برابر وینیل کلرید محافظت نمی کنند.»
هم دولت بایدن و هم رسانه های جریان اصلی، به طرز تاسف باری در مورد خطرات این فاجعه زیست محیطی سکوت کرده اند. جو بایدن هنوز به طور علنی و رسمی دربارهی فاجعه واکنش نشان نداده است. در حالی که اطلاعات محلی منتشر شده توسط خدمه حاضر در میدان، اغلب دقیق تر و قوی تر است، اما این بدان معنا نیست که جوامع دوردست به اندازه کافی برای پیامدهای چنین حادثه ای آماده هستند. خطر ریزش و نشت خطرناک این مواد به محیط(به ویژه هنگام انتقال آن)، به جوامع محلی اطراف محل حادثه محدود نمی شود. به گفته کلی، بهتر است هنگام حمل و نقل مواد شیمیایی خطرناک، پیشگیرانه عمل کنید تا واکنش پذیر. کلی فکر میکند که ماشینهای این حادثه ممکن است به درستی علامتگذاری نشده باشند و اعلانهای اجباری به شهرهای مسیر قطار صادر نشده باشند. پایگاه خبری Lever گزارش داد که مقامات فدرال اعلام کردند که قطار انتقال کلرید وینیل، “به عنوان یک قطار قابل اشتعال با خطر بالا در نظر گرفته نمی شود. “
به گزارش مجاهدت از لیوِر، «اسناد نشان میدهد که وقتی برای اولین بار قوانین ایمنی حملونقل فعلی ایجاد شد، آژانس فدرال مسوول تنظیم قواعد، طرف دلالان و لابیگران صنعت حمل و نقل ایستاد و مقررات محدودی بر حمل و نقل ترکیبات خطرناک وضع شد. این تصمیم عملاً بسیاری از قطارهای حامل مواد خطرناک – از جمله قطار اوهایو – را از طبقهبندی «خطر بالا» و الزامات ایمنی سختگیرانهتر معاف کرد.
خانم کِلی میگوید:
“من بسیار نگران [اینکه آیا اولین پاسخدهندههای صحیح اعزام شدهاند یا خیر] هستم، زیرا وقتی چنین مسائلی اتفاق میافتد، شما باید فردی از حرفه من را همراه با آتش نشانی داشته باشید. افرادی مثل من برای واکنش به این حوادث، آموزش دیده اند. من دستگاه تنفس مستقل (SCBA) را می گذاشتم و آزمایش می کردم. پاسخ دهندگان باید مانیفست را از قطار دریافت کنند تا بدانند پشت صحنه چه چیزی است. شما با طبقه بندی خاصی از این مواد حمل شده سر و کار دارید. اگر از یک شهر عبور می کند، آن آتشنشانیهای محلی باید از محتویات حمل شده در زمانی که خطری برای سلامت عمومی دارند، مطلع شوند. “
گفتنی است حادثه قطار مشابهی در سال ۲۰۱۲ در پاولزبورو، نیوجرسی رخ داد.
۲۰۰۰۰ گالن از همین ماده شیمیایی آزاد شد. بر اساس گزارشی از هیئت ملی ایمنی حمل و نقل، در ۳۰ نوامبر [۲۰۱۲]، ۲۸ نفر از ساکنان به دلیل قرار گرفتن در معرض این ماده سمی، تحت مراقبت پزشکی قرار رفتند و خدمه قطار و بسیاری از امدادگران اورژانس نیز در معرض قرار گرفتند. آن ماجرا، یک نشت بود، نه یک آتشسوزی مانند خروج قطار از ریل فلسطین شرقی، اما در هر دو مورد، انتشار وینیل کلرید در زمین و آب وجود داشت.
آیا صنایع و EPA از مردم محافظت می کنند؟
متأسفانه، کلی همچنین می گوید که “EPA (آژانس حفاظت از محیط زیست) سابقهی اختفای کاملِ خطرات را برای عموم دارد. حتما ۱۱ سپتامبر را به خاطر دارید که آنها گفتند که استفاده وسیع از مادهی به شدت سمی «آزبست»، امن است، مصادیق زیادی در طول تاریخ وجود دارد. به قول ارین بروکوویچ(فعال حقوقی محیط زیستی که افشاگریهای بزرگی علیه شرکتهای بزرگ انرژی در آمریکا انجام داد) “وقتی با صنایعی سروکار دارید که پول زیادی دارند، آنها قراردادهای ویژهای با EPA دارند. این شرکتها تیمهای پاسخ داخلی خود را دارند که به جای EPA صحنههای اینچنینی را مدیریت می کنند. “
به گفتهی خانم کلی، شرکتهای بزرگ در آمریکا، نفوذ گستردهای روی آژانسهای فدرال حفاظتی دارند و با قدرت جلوی انتشار و حتی تهیهی بسیاری از گزارشهای دولتی را دربارهی فعالیتهای مخرب و آسیبرسان خود، می گیرند. او می گوید:
“وزارت حمل و نقل پیت بوتیگیگ هیچ برنامه ای برای بازگرداندن قانون ایمنی ریلی دوران اوباما با هدف گسترش استفاده از فناوری ترمز بهتر ندارد، حتی یک مقام سابق ایمنی فدرال اخیراً به کنگره هشدار داد که بدون ترمزهای بهتر، «خارج شدن از ریل [و] انتشار مواد خطرناک بیش از پیش رخ خواهد داد. “
بیشتر قطارهای باری کشور – از جمله قطار نورفولک جنوبی که در اوهایو از ریل خارج شد – همچنان به سیستم ترمز دوران جنگ داخلی آمریکا متکی هستند! نورفولک ساترن به یک گروه لابی تعلق دارد که با موفقیت دونالد ترامپ را تحت فشار قرار داد تا قانون سال ۲۰۱۵ را لغو کند که استفاده از سیستم های ترمز الکترونیکی جدیدتر و ایمنتر در برخی از قطارهای حمل مواد خطرناک را الزامی می کرد.
گفتنی است که شمار زیادی از فعالان رسانهای و اجتماعی مستقل در آمریکا، واقعهی اوهایو را که می تواند به بزرگترین فاجعهی زیست محیطی قرن در آمریکا تبدیل شود، برگ دیگری از برنامههای گلوبالیستی شوم «دولت پنهان» در آمریکا می دانند که عامدانه و گام به گام قصد تحمیل «قحطی» بر مردم آمریکا و جهان را دارند. بعد از زنجیرهای از آتشسوزیها در مزارع و دامداریهای بزرگ در آمریکا در دو سال گذشته، که عامدانه بودن آنها امروز دیگر بر افکار عمومی آمریکاییها عیان شده، احتمالا گام بعدی این است که کل محصولات کشاورزی و دامی منطقهی وسیعی در اوهایو «مسموم» و غیرقابل استفاده اعلام شود. اخیرا، در پی بحران در زنجیرهی تامین تخممرغ در این کشور، فاش شده که بیل گیتس، اسپانسر مالی بزرگترین پروژهی تخممرغهای مصنوعی در آمریکاست و سرمایهگذاری خود را در این زمینه، از ده سال پیش آغاز کرده است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
او در رسانههای جریان اصلی غرب با چهرهای خندان و متین، به عنوان شخصیتی فروتن، دلسوز، خیرخواه بشریت و وقف مسئولیت های سنگین خود به تصویر کشیده شده است، لیکن کارنامهی او نقاط مبهم و سیاهی در خود دارد.
سرویس جهان مشرق- در یکی از کنفرانس های مطبوعاتی متعدد Covid-۱۹ در کاخ سفید، دکتر فائوچی(قدرتمندترین چهرهی پزشکی آمریکا بدون بازنشستگی و کنارهگیری) تمام قدردانی خود را از تدروس آدهانوم، قهرمان جدید «سلامت مردم دنیا» نشان داد:
“تدروس واقعاً یک فرد برجسته است. من او را از زمانی که وزیر بهداشت اتیوپی بود می شناختم. WHO تحت رهبری او بسیار خوب عمل کرده است. “
اما پس از آنچه که به نظر میرسید اشتباهات زیادی در اطلاعیهها و توصیههای WHO از زمان شروع همهگیری وجود داشته است، بسیاری اکنون او را نه یک «قهرمان»، که یک «مهره» یا «آلت دست» برای اجرای دستوراتی می دانند که از خارج از سازمان بهداشت جهانی صادر میشود.
تدروس آدهانوم گبریسوس متولد ۳ مارس ۱۹۶۵ در آسمارا (اتیوپی) به عنوان مدیر کل WHO در سال ۲۰۱۷ انتخاب شد.
او نخستین آفریقایی است که ریاست سازمان بهداشت را بر عهده دارد و اولین کسی است که پزشک نیست. او دارای مدرک لیسانس است. در زیست شناسی از دانشگاه آسمارا در اریتره و دکترای بهداشت جامعه از دانشگاه ناتینگهام در بریتانیا در سال ۲۰۰۰ و به عنوان وزیر بهداشت اتیوپی از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۲ خدمت کرد.
از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱، تدروس گبریسوس همچنین مدیر «صندوق جهانی» بود، برنامه ای برای مبارزه با ایدز، سل و مالاریا، که توسط بنیاد بیل و ملیندا گیتس راهاندازی شد او همچنین رئیس هیئت هماهنگی برنامه UNAIDS بود.
تدروس گبریسوس، عضو هیئت مدیره اتحادیه GAVI برای ایمن سازی است که باز از موسسات اقماری بنیاد بیل و ملیندا گیتس است. او ارتباط نزدیکی با بنیاد کلینتون و ابتکار کلینتون برای ایدز (CHAI) داشته و دارد. او در رسانههای جریان اصلی غرب، با چهرهای خندان و متین، به عنوان شخصیتی فروتن، دلسوز، خیرخواه بشریت و وقف مسئولیت های سنگین خود به تصویر کشیده شده است.
رئیس سازمان جهانی بهداشت، دکتر «تدروس آدهانوم گبریسوس»، یکی از اعضای ارشد مافیای گانگستری جبهه آزادیبخش خلق تیگری (TPLF) بود که از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۸ بر اتیوپی حکومت میکرد.
TPFL در مانیفست سال ۱۹۷۵ خود “جنگ ابدی” را علیه جمعیت های همسایه، عمدتاً گروه های قومی آمهارا و اورومو، که ۳۰٪ و ۳۴٪ از جمعیت را تشکیل می دهند، اعلام کرد.
پس از چندین سال جنگ چریکی، TPFL با کمک یکی دیگر از جنبشهای آزادیبخش اریتره، رژیم منگیستو را سرنگون کرد و در سال ۱۹۹۱ به عنوان شاخهای از یک حزب منفرد الهام گرفته از مارکسیست، جبهه انقلابی دموکراتیک خلق اتیوپی (EPDRF) قدرت را به دست گرفت. فقط اسما «دموکراتیک» بود و در باطن و در عمل، مثل بسیاری از احزاب مارکسیستی که قدرت را به دست می گرفتند، به شدت اقتداگرا، خشن و سرکوبگر عمل می کرد.
گزارشی که در یک مجله حقوق بینالملل منتشر شد، ادعا کرد که علیرغم تلاشها برای پنهان کردن دیکتاتوری خود، TPFL در واقع “از مفاهیم خودمختاری و دموکراسی برای غارت اتیوپی سوء استفاده میکند. “[۱]
این نیز زنگ خطری بود که توسط سندی از موسسه اوکلند به صدا درآمد که تخمین میزد ۳.۵ میلیارد دلار وجوه کمکی دریافتی توسط اتیوپی (۶۰ درصد بودجه ملی) عمدتاً برای سرکوب سیاسی استفاده شده است. [۲]
این موضوع بار دیگر توسط دیده بان حقوق بشر (HWR) تأیید شد که پارلمان اروپا را در سال ۲۰۱۶ با نادیده گرفتن تخلفات متعددی که توسط رژیم اتیوپی انجام می شد، به این رژیم کمک مالی می کرد. [۳]
HWR ادعا کرد که تحت رهبری EPRDF یا همان جبهه دمکراتیک انقلابی خلق اتیوپی، دولت بودجههای برنامههای کمک بینالمللی را منحرف و از آنها به عنوان سلاحهای سیاسی برای کنترل جمعیت، جذب هوادار برای حزب، مجازات مخالفان و سرکوب مخالفان خود استفاده کرده است. برنامه های کمک های غذایی، کشاورزی، اعتبارات خرد یا مراقبت های بهداشتی منحصراً به نفع گروه های قومی خاص بود، در حالی که دیگران به طور سیستماتیک از آنها محروم شده بودند.
در آن زمان، تدروس به عنوان وزیر بهداشت و وزیر امور خارجه خدمت کرد و اعتبار خود را به عنوان عضوی از حلقه درونی رژیمی که اگر نگوییم یکی از فاسدترین و بیرحمترین رژیمهایی بود که در ۳۰ سال گذشته پا بر روی زمین گذاشت، تثبیت کرد.
شاید برخی رسانههای وابسته به امپراتوری رسانهای ، بخواهند تدروس را یک عنصر «اصلاحطلب» یا «میانهرو» تصویر کنند که در یک رژیم متهم به سرکوب سیستمیک و نسلکشی، همچون یک روزنه نور عمل می کرد و جلوی بسیاری از جنایات را می گرفت! اما اسناد و مدارک نشان می دهد که برعکس، تدروس یکی از اعضای اصلی و ذینفوذ دولت وقت اتیوپی بود. به ویژه وقتی عملکرد او را در کسوت وزیر بهداشت و برنامههایی که علیه گروههای قومی کشورش به کار می برد، مدنظر قرار دهیم، ماجرا بسیار جالبتر و البته ترسناکتر می شود.
ازجمله این اسناد، پرونده عملکرد تدروس در رژیم تیگری است که توسط «اتحادیه حرفهای آمهارا» (APU) ارایه شد این گزارش، تدروس را به اجرای سیاست نسلکشی واقعی به عنوان وزیر بهداشت اتیوپی متهم میکند. [۴]
در واقع، گروه قومی آمهارا بیش از ۲.۵ میلیون نفر را بین سرشماری های ۱۹۹۷ و ۲۰۰۷ از دست دادند. در حالی که سایر گروههای قومی بزرگ به طور متوسط سالانه ۲.۶ درصد رشد میکردند، امهاراها با تنها ۱.۹ درصد افزایش جمعیت آهستهتری داشتند. آنها از خدمات بهداشتی یکسانی بهرهمند نشدند و منابع برابر با جمعیت غالب تیگری به آنها اختصاص داده نشد، به جز یک برنامه، یک کمپین پیشگیری از بارداری، که به نظر می رسد در آن قوم آمهارا در صدر فهرست قرار داشت!. جمعیت Tigray از نظر زیرساخت و تعداد ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی ۵ برابر پوشش بهداشتی بهتری داشتند.
در مقابل، جمعیت آمهارا استفاده بسیار بیشتری از داروهای ضد بارداری تزریقی، مانند Dep-Provera داشتند، در حالی که به طور کلی اطلاعات کمتری در مورد تنظیم خانواده و روشهای پیشگیری از بارداری دریافت کردند.
Depo-Provera یک محصول بسیار بحث برانگیز است که «هشدار جعبه سیاه» را در ایالات متحده به خاطر افزایش بروز پوکی استخوان و خطر بالاتر سرطان سینه دریافت کرد. [۵] این دارو، همچنین با افزایش موارد ایدز و مشکلات بازیابی باروری پس از استفاده طولانی مدت همراه بوده است، دو وضعیتی که به نظر میرسید در میان جمعیت آمهارا نیز رایج است. APU دولت اتیوپی را به تبعیض نژادی با تجویز Depo به زنان خود بدون رضایت آگاهانه آنها از تبعات این دارو متهم کرد.
بر اساس گزارش دیگری تجویز داروی دیپو-پرووِرا “خشونت باروری مرگبار علیه زنان است. “[۶] با این حال، طرح «برنامهریزی خانواده» با پشتیبانی سازمان بهداشت جهانی، همچنان این دارو را در آفریقا ترویج میکند و عملاً سیاستهای تبعیضآمیز، ارائه ادعاهای نادرست درباره اثرات این محصول و عدم اطلاعرسانی به زنان در مورد مضرات و جانبی آن را در پیش گرفته است. به دلیل اثرات متعدد و اثباتشده، چنین محصولاتی در اروپا و ایالات متحده محدود یا حتی ممنوع شده اند، اما همچنان در فهرست «برنامه ریزی خانواده» سازمان جهانی بهداشت و برنامه هایی مانند FP۲۰۲۰ که توسط بنیاد بیل و ملیندا گیتس حمایت و رهبری می شود، گنجانده شده اند.
این منجر به انتقاد شدید از سوی گروه های بهداشتی و مدافعان حقوق بشر شد. افزایش این انتقادات و گزارشهای منفی دربارهی نقاط مبهم و تاریک برنامههای به اصطلاح بهداشتی سازمان ملل در آفریقا(به ویژه نقش آن در سقط جنین و کاهش باروری زنان)، شاید در تصمیم دولت سابق آمریکا در تجدیدنظر روی تامین مالی صندوق جمعیت سازمان ملل و سیاستهای آن بیتاثیر نبود.
از همین رو، «بیل گیتس»، بزرگترین حامی مالی آزمایشهای پزشکی و ژنتیکی کاملا مبهم و غیرشفاف در آفریقا(از جمله کاهش سیستمیک قدرت باروری زنان آفریقایی) [۷] و البته بزرگترین پشتیبان مالی حقیقی سازمان بهداشت جهانی) گفت که از کاهش اعلام شدهی کمکهای مالی توسط دولت ایالات متحده «عمیقاً ناراحت» است، اما در اجلاس بینالمللی تنظیم خانواده(بخوانید تحدید جمعیت!) که اواخر سال ۲۰۱۷ در لندن برگزار شد، بریتانیا، صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و برخی سازمان های غیردولتی بین المللی متعهد شدند که بودجه جدیدی را تا سقف ۲.۵ میلیارد دلار برای عدم اخلال در همان برنامههای و طرحها تامین کنند.
تدروس گبریسوس، که به عنوان رهبر جدید سازمان جهانی بهداشت در این جلسه شرکت کرد، قول داد که “شخصاً از موضوع حقوق جنسی و باروری به عنوان اولویت اصلی دفاع کند. “[۸] بدینوسیله بر علاقه، تعهد و مشارکت شخصی خود در سیاستهای کنترل بارداری مهر تایید زد. در همین اجلاس بود که ملیندا گیتس به صراحت، “روشهای جلوگیری از بارداری را یکی از بزرگترین ابتکارات ضدفقر در جهان” خواند.
از سال ۲۰۰۷ تا انقلاب صلحآمیز اتیوپی در سال ۲۰۱۸، دکتر تدروس در جنایت نسلکشی TPLF علیه مردم سومالی در منطقه مرزی اوگادن با سومالی، با محاصره غذا و دارو به قصد نسلکشی در منطقه شریک بود. او یکی از عوامل اخراج نیروهای امدادی صلیب سرخ و پزشکان بدون مرز از اوگادن در طی یک دورهی شیوع وبا بود و با کمک به منع رساندن دارو و تجهیزات پزشکی به اوگادنی های سومالیایی، بر مرگ هزاران نفر در طول یک سری خشکسالی های تاریخی، قحطی و بیماری های همه گیر نظارت کرد. [۹]
دکتر تدروس فقط اپیدمی های وبا را پنهان نکرد، بلکه در محاصره پزشکی برای افراد آسیبدیده شریک بود.
او به دلیل سرپوش گذاشتن بر چندین شیوع وبا در اتیوپی (۲۰۰۶، ۲۰۰۹، ۲۰۱۱)، با نامگذاری مجدد آن به عنوان اسهال آبکی حاد (AWD) شهرت داشت. [۱۰]
با این حال، گزارش یک کارشناس میدانی WHO در مورد شیوع سال ۲۰۰۶، تأیید کرد که Vibrio cholerae واقعاً عامل ایجاد بیماری واگیردار گسترده در سال ۲۰۰۶ یعنی «وبا» بوده است. [۱۱]
تدروس ترجیح داد به وجهه حزب خود در راس حکومت آسیب نزند. او با امتناع از اعلام شیوع، این جمعیت ها را از کمک های اولیه مورد نیازشان مانند اقدامات آبرسانی مجدد و بهداشت آب محروم کرد.
همان ماجرا در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱، و حتی بعد از انتصاب او به ریاست سازمان بهداشت جهانی تکرار شده، و او به طرز عجیبی با اعلام شیوع گسترده وبا هم در اتیوپی و هم سودان و هم سایر کشورهای منطقه مشکل دارد، در حالی که بارها گروههای مختلف پزشکان و متخصصان در این مورد اعتراض کرده و هشدار دادند. [۱۲]
جالب اینجاست که تدروس اصولا نه پزشک است و نه هیچ تحصیلاتی در حوزه درمان دارد. او مدرک دکتری در رشتهای به نام «بهداشت اجتماع» از دانشگاه ناتینگهام دارد و با این حال در راس بزرگترین و ذینفوذترین نهاد مرتبط با پزشکی در جهان قرار گرفته است. [۱۳]
«صندوق جهانی» یک نهاد مشارکتی است که توسط بنیاد بیل و ملیندا گیتس برای مبارزه با ایدز، سل و مالاریا رهبری می شود. در ژوئیه ۲۰۰۹، تدروس به عنوان رئیس هیئت مدیره صندوق برای یک دوره دو ساله انتخاب شد. نشریه «لنست» در نمایه ای که در آوریل ۲۰۱۰ منتشر کرد، گزارش داد که او “نام آشنای دبیرخانه صندوق جهانی” بود و دستاوردهای او باعث شد تا “از اتیوپی به عنوان یک کشور نمونه با عملکرد سطح بالا نام برده شود. “
این رپرتاژ-اگهی اغراقآمیز و حیرتآور در حالی بود که عملکرد تدروس آدهانوم در دوران وزارت بهداشت از نظر هزینهکرد کمکهای مالی بینالمللی هم به شدت زیر سوال و مخدوش بود.
در سال ۲۰۱۲، حسابرسی از صندوق جهانی هزینه های برنامه کمک، سل و مالاریا را در چندین کشور آفریقایی، از جمله اتیوپی(که ۱.۳ میلیارد دلار کمک مالی دریافت کرده بود) بررسی کرد. [۱۴]
بازرسکل، جان پارسون، که مسئول حسابرسی بود، عدم شفافیت آشکار، کاستی های متعدد در حسابداری و مدیریت وجوه را فاش کرد.
مهمتر از همه، تحقیقات نشان داد که بین نتایج ارائه شده و گزارشهای درخشانی که در رسانههای خاص درباره عملکرد وزارت بهداشت آن کشور منتشر می شد و واقعیت میدانی مشاهده شده در اتیوپی در طول بازدیدهای میدانی، اختلاف زیادی وجود دارد.
به عنوان مثال ۷۷ درصد از مراکز درمانی ساخته شده فاقد آب آشامیدنی و ۳۲ درصد فاقد سرویس بهداشتی بودنند. فقط ۱۴ درصد میکروسکوپ یا میز زایمان داشتند و فقط ۱۲ درصدآنها دارای داروخانه بودند.
این گزارش باید به مجموعه ای از اقدامات برای تضمین شفافیت و کارایی بیشتر در مدیریت برنامه منجر می شد، اما در عوض بازرس کل و یافته های او کنار گذاشته شدند، تا معلوم شود که «تدروس» نظرکردهی برخی محافل قدرتمند است و برای آینده او برنامهها دارند. البته بدیهی است که روابط خوب با رهبران دولت های آفریقا، برای موسساتی چون بنیاد بیل و ملیندا گیتس، که به آفریقا و دیگر کشورهای مشابه دنیا همچون هند به چشم آزمایشگاه انسانی نگاه می کنند، اهمیت به مراتب بیشتری داشت.
سپس در سال ۲۰۱۲، در پایان دوره خود در وزارت بهداشت، تدروس گبریسوس به عنوان رئیس امور خارجه (از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶) منصوب شد، این گواه دیگری بر نقش کلیدی او در حزب و دولت خشن، سرکوبگر و تروریستی TPFL بود.
به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۳، زمانی که عربستان سعودی تصمیم به بازگرداندن مهاجران از کشورهای مختلف گرفت، تنها کشوری که هیچ اقدامی برای بازگرداندن اتباع خود انجام نداد، اتیوپی بود. این انفعال، که او مسئول آن بود، منجر به خشونت علیه اتیوپیایی ها توسط سعودی ها شد. [۱۵]
در سال ۲۰۱۴، تدروس، تروریست سابق TPLF، همچنین با همدستی دولت وقت یمن، ربودن، استرداد و محکومیت چندین رهبر مخالف و صدها پناهجو در یمن را سازماندهی کرد.
جالب اینجاست که تدروس هنوز هم با جبهه دمکراتیک خلق تیگری، که در ماه می ۲۰۲۱ توسط دولت اتیوپی در شمار سازمانهای تروریستی اعلام شده، [۱۶] ارتباط جدی دارد و برخی منابع او را علاوه بر ریاست سازمان بهداشت جهانی، یک دیپلمات تماموقت برای آن گروه می دانند. [۱۷] از همین رو، دولت اتیوپی، در ۱۵ ژانویه امسال اعلام کرد که از انتصاب مجدد تدروس برای دبیرکلی سازمان بهداشت جهانی حمایت نخواهد کرد. [۱۸]
اتهام جدی دیگری که درباره تدروس و آزب مسفین، همسر نخست وزیر اسبق اتیوپی(ملس زناوی) مطرح است، این که این دو، بخش زیادی از کمکهای بینالمللی برای توسعه بهداشت و درمان اتیوپی را با خود به انگلستان برد و در بانکهای این کشور سرمایهگذاری کرده و از این رو، دولت انگلیس تا همین امروز، از پشتیبانان اصلی تروریست سابق است.
در این که فردی با این سوابق، چگونه به دبیرکلی سازمان بهداشت جهانی رسید که بعد از غائلهی کووید ۱۹، چارچوبهای قدرت آن بسیار فراتر از بخش بهداشت و درمان رفته و اکنون قصد دارند از نظر سیاسی این نهاد را به بالادست دولتهای ملی به بهانهی پاندمی تبدیل کنند. بدون شک کار آژانس روابط عمومی مرکیوری (متخصص در کمپینهای سیاسی) را نباید نادیده گرفت. این آژانس معروف آمریکایی، در آماده سازی روند معرفی نامزدی وی، هم از نظر سرپوش گذاشتن بر سوابق تاریک و وجهه نامحبوب او و هم در تبلیغ وی به عنوان «صدای کشورهای در حال توسعه» مؤثر بود.
با این حال، برخی از نمایندگان کشورهای عضو WHO این تصاویر خوش آب رو رنگ از تدروس را نپذیرفتند. زمانی که نامزدها قبل از رایگیری برای کرسی دبیرکلی، توسط نمایندگان کشورهای عضو مصاحبه شدند، سفیر برزیل از تدروس پرسید که چگونه قصد دارد “صدای کشورهای در حال توسعه باشد، آنهم با پیشنهاد برنامهای که بسیار همسوتر با اولویت های کشورهای ثروتمند شمال است. “[۱۹] منظور نماینده برزیل، دو اولویت اصلی معرفیشده توسط تدروس یعنی سلامت از طریق امنیت (آمادگی برای بیماری همه گیر)، و لزوم «برابری» از نظر «پوشش» (واکسن)، به جای توسعه سیستم های بهداشت جهانی (به عنوان مثال زیرساخت های پزشکی و آموزش یا دسترسی به آب بود.
او همچنین خاطرنشان کرد که تدروس در زمینه توسعه پایدار برای کشورهای آسیبپذیر هیچ چیز مشخصی پیشنهاد نکرده است. [۲۰]
در واقع، این «برنامه شمالی» بسیار با اولویتهای دستور کار امنیت جهانی بهداشت، که توسط چهار سرمایهگذار و تأثیرگذار اصلی WHO ترویج میشود، همسو بود: بنیاد بیل و ملیندا گیتس (۱۴%)، ایالات متحده (۲۴%)، بریتانیا (۱۱٪) و GAVI، اتحاد جهانی برای واکسن و ایمن سازی که دوباره عمدتاً توسط گیتس (۱۷٪)، ایالات متحده (۱۱٪) و بریتانیا (۳۱٪) تامین می شد.
نیازی به گفتن نیست که تدروس با توجه به روابط قوی بیل گیتس در سیاست های صندوق جهانی و برنامه ریزی خانواده، نامزد مورد علاقه بیل گیتس بود. واضح است که رییس اصل سازمان جهانی بهداشت، بیل گیتس است، همو که نه تنها در انتخاب دبیرکل سازمان بهداشت جهانی حق وتوی نانوشته دارد، که مثلا دبیرکل کنونی ناتو هم شاگرد و دستپروردهی اوست.
اما گیتس تنها پشتیبان قدرتمند تدروس نبود. انتخاب تدروس در سازمان جهانی بهداشت در ماه مه ۲۰۱۷، مورد حمایت چین نیز قرار گرفت. به عنوان بخشی از دولت اتیوپی، او قبلاً یک همکاری طولانی مدت با پکن را در سابقه داشت.
دولت جمهوری خلق چین سرمایه گذاری های عظیمی در اتیوپی انجام داده است. چینیها نزدیک به ۷۰ درصد زیرساختهای اتیوپی را توسعه دادهاند و هزینه ساخت مقر مرکز آینده آفریقا برای پیشگیری و کنترل بیماریها را تامین میکنند. طبق برخی گزارشها، تدروس در دوران وزارت خارجه خود، حدود ۱۳ میلیارد دلار از چین وام گرفت و این کشور را به یکی از وابستهترین کشورهای آفریقایی به پکن تبدیل کرد. [۲۱]
در روزهای اخیر انتشار توئیتی در حساب رسمی بزرگترین و معروفترین روزنامه آمریکایی، نیویورک تایمز به شدت جنجالی شده است؛ توییتی با محتوای «آدمخواری»!
سرویس جهان مشرق- همزمان با این که در سه ماه آخر، سیر آتشسوزیهای وسیع، پرحجم و وحشتناک در مزارع و جنگلها و تلف شدن دامها و ماکیان در اقصی نقاط جهان به طرز معناداری رو به صعود است، «مبارزه با تغییرات اقلیمی» و دعاوی و مدعیات مربوط به «تغییرات اقلیمی» نیز ظاهرا به دستور کار اصلی نظام حاکم بر دنیا تبدیل شده است.
همزمان با از بین رفتن میراث طبیعی بشر در جای جای دنیا، که دیگر به هیچ عنوان نمی توان آن را طبیعی و غیرسازمانیافته دانست، و انتشار ویدئوهایی از بالگردها و هواگردهایی که عمدا در حال آتش زدن جنگلها هستند، فشار گلوبالیستها برای کاهش شدید زراعت و دامداری توسط بشر اوج گرفته است.
نمونه پیشتاز و اصطلاحا پایلوت آن، سیاستهای جدید ابلاغی دولت هلند کشور به کشاورزان این کشور است که به بهانه مبارزه با افزایش دی اکسید کربن، مقررات سفت و سختی را حاکم کردهاند که عملا باعث ورشکستگی زراعت و دامداری در این کشور می شود.
البته کشاورزان و دامداران هلندی هم بیکار ننشستهاند و چند هفتهای است که با تراکتورهای خود، خیابانهای آمستردام و سایر شهرهای بزرگ هلند را به صحنه اعتراض تبدیل کردهاند. خبر رسیده که دولت جاستین ترودو در کانادا قصد دارد به زودی همان برنامه دولت هلند را پیاده کند و این برنامه به صورت زنجیرهای در سایر کشورهای تحت امر اجرا خواهد شد.
اما آنچه که به شدت بر ابعاد مشکوک این ماجرا می افزاید، نقشی است که رسانههای جریان اصلی و سلبریتیهای اجیر شده برای تبلیغ و ترویج ذائقههای غذایی جدید و عمیقا غیرانسانی بر عهده گرفتهاند.
حدودا سه هفته قبل، ویدئویی از «نیکول کیدمن»، بازیگر استرالیاییتبار هالیوود منتشر شد که برای تبلیغ اقلام غذایی جدید، دو عدد کرم زنده را به دهان می گذارد و می خورد.
کمی بعدتر، اینبار کیم کارداشیان، ستاره معروف آمریکایی، در ویدیوی دیگر ظاهر شد که در آن خوردن گوشت مصنوعی (گوشت حاصل از تکثیر سلول در آزمایشگاه) محصول شرکت «بیاند میت» لس انجلس را تبلیغ میکند، مسالهای که «بیل گیتس»، از مدتی قبل به شدت به دنبال جاانداختن آن در بین مردم است.
البته، نخستین بار در سطح سلبریتیهای مشهور، این آنجلینا جولی -سفیر تبلیغاتی شبکه زرسالاران جهانی- بود که در سال 2017 در کامبوج به تبلیغ آشپزی با حشرات از قبیل عقرب، عنکبوت، جیرجیرک و ملخ پرداخت.
کمی بعدتر از انتشار این ویدئو، این بار مجمع جهانی اقتصاد (که عناصر بدنامی چون کلاوس شواب و یووال نوح هراری بر آن سلطه دارند)، رسما و عملا به میدان آمد و در ویدئویی مدعی مزایای مختلف خوردن حشرات برای انسان و زمین شد! در این ویدیو، به اصطلاح «کارشناسان» از مردم، به ویژه در اروپا و آمریکا میخواهد به دلیل کمبود مواد غذایی و احتمال قحطی در آینده نزدیک به خوردن غذاهای غیر معمول از جمله حشرات روی بیاورند!
این در حالی است که حشرات به طور کلی دارای مواد و عناصر خطرناکی از جمله «chitin» هستند که ورود آنها به بدن می تواند موجب بروز واکنشهای شدید آلرژیک با خطر بالای مرگ ، تغییر شکل بافتهای انسانی و کاهش پاسخدهی سیستم ایمنی بدن شود.
اما این تبهکاری وحشتناک و سازمانیافته علیه «غذای» مردم جهان، در همین سطح باقی نماند. در روزهای اخیر، انتشار توئیتی در حساب رسمی بزرگترین و معروفترین روزنامه آمریکایی، نیویورک تایمز، به شدت جنجالی شد:[1]
ترجمه این توئیت از این قرار است:
“آدمخواری زمان و مکان خود را دارد. برخی شوها، فیلمها و کتابهای جدید پیشنهاد می کنند که حالا زمان آن رسیده است. آیا شما می توانید این را هضم کنید؟”
جالب اینجاست که شبکههای اجتماعی بزرگ همچون اینستاگرام که کوچکترین انتقاد و حتی صدای کمی متفاوت با برنامهها و اولویتهای محافل گلوبالیستی را به شدت زیر تیغ سانسور میبرد، عملا کوچکترین واکنشی به صفحاتی که به طور عیان تبلیغ آدمخواری (و از آن بدتر، کودکخواری) میکنند، نشان نمیدهد. از آن جمله، صفحه اینستاگرامی یک مثلا «آرتیست» روانپریش اهل سنگاپور به نام شیشوان لیم با نام مستعار «کیمی شیمی» است که چیزهای بسیار مشمئزکننده و دهشتناکی به عنوان غذا و شیرینیجات شبیه جنین و نوزاد انسانی درست میکند. این صفحه در اینستاگرام 218 هزار دنبالکننده دارد!
همین حالا، یک شرکت آمریکایی به نام «بایت لَبز»، اینگونه تبلیغ میکند که با کشت سلول سلبریتیهای معروف از گوشت آنها سالامی و برگر و…درست میکند و به طرفداران آنها میفروشد!
این کمپانی از سال 2014 کار خود را آغاز کرده است و امروز میبینیم که کار به جایی رسیده که خوردن گوشت مصنوعی، در حال تبدیل شدن به یکی از سرفصلهای تبلیغاتی رسانهها و سلبریتیهای وابسته به این جریان شده است.
امروز امثال بیل گیتس و کارداشیان از لزوم خوردن گوشت مصنوعی می گویند و همزمان، نیویورکتایمز و امثال آن، گوشت تهیهشده از سلول انسان را هم به این «منو» اضافه می کنند.
در اسفندماه سال گذشته بود که انتشار تصویری تغییریافته از یک تابلوی نقاشی بسیار مشهور در حساب توئیتری مرغ سرخشده کنتاکی (کی اف سی)، معروفترین برند مرغ سوخاری در دنیا، جنجالساز شد. این تصویر در واقع برگرفته از نقاشی معروفی از فرانسیس گویا، نقاش معروف اسپانیایی قرن هجدهم و نوزدهم بود. در اساطیر رمی، ساتورن، خدای زمان (در یونانی تایتان کرونوس)، مرتبط با سیاره زحل است. نقاشی گویا، ساتورن را در حال خوردن پسر خود نشان می دهد و نام تابلو اصولا «ساتورن پسرش را می خورد» است.
روشن است که قرائن دربارهی یک طراحی شوم برای سفرهی بشر، آن هم از سوی کسانی که ژست دلسوزان نوع بشر را به خود گرفتهاند، بسیار بیش از آن شده که بتوان با برچسب «توهم توطئه» آن را به زیر فرش جارو کرد. اینجاست که لزوم در پیش گرفتن سیاستهای فوری، جامع و لازمالاجراء در کشورهایی چون ایران برای استقلال غذایی، دستکم در اقلام پرمصرف، بیش از پیش رخ می نماید.