بیگانه ای با من است

میزگرد «بیگانه‌ای با من است»

میزگرد «بیگانه‌ای با من است»| قصه‌ای که تضمینی می‌گیرد!/ انتخاب بازیگر جدید ریسک است


 خبرگزاری فارس-گروه رادیو و تلویزیون: این شب ها سریال بیگانه ای با من است از شبکه دو سیما پخش می شود. سریالی که در دو فصل توسط احمد امینی و آرش معیریان ساخته شده است و به مضرات دروغ در بستر جا به جایی چند شخصیت با یکدیگر می پردازد.

با بهروز مفید تهیه کننده، احمد امینی کارگردان، ایوب آقاخانی، مهرداد ضیایی، ونوس کانلی بازیگر سریال نشستی داشتیم که متن کامل آن را در ادامه می خوانید:

 

** آقای امینی در ابتدا بفرمائید چقدر متن این سریال برای شما جای کار داشت؟

امینی: همان ابتدا که متن را خواندم تهیه کننده دیگری داشت و قصه را دوست داشتم و حس کردم کار جدیدی است. بعد از شش ماه آقای مفید به عنوان تهیه کننده این سریال انتخاب شدند. ایده جا به جایی را دوست داشتم و فکر می کردم وقتی بازنویسی شود به سمت دیگری می رود که نرفت و فکر می کردم عوض شدن این آدم ساز و کار دیگری پیدا می کند. البته فیلم نامه نهایی خیلی تغییر کرد چون خیلی از مسائل اجرایی نبود.

** چه مسائلی؟

امینی: برای مثال نسا به درجه ها و مقاماتی می رسید و نماینده مجلس می شد! همان زمان هم گفتم نمی شود که یک خانم بی سواد که از این راه به همه چی رسیده نماینده مجلس شود و منطقی نبود.

** این امکان وجود نداشت که به نویسنده مشورت دهید و دوباره متن ها را بنویسد؟

امینی: نه با نویسنده صحبت کردیم اما سلیقه و نگاهش همین بود.

 

** فکر می کنید قصه جابه جایی چقدر پتانسیل این را دارد که بیشتر از آنچه نشان داده شده پرداخت شود؟

امینی: جا به جایی خیلی پتانسیل دارد با اینکه بارها در سینما و تلویزیون تکرار شده است و نمونه موفق داخلی سلطان و شبان است. مطمئن بودم این ایده در ذاتش پتانسیل زیادی دارد.

آقاخانی: ما دیرینه قدیمی در ادبیات نمایشی داریم از مرد عوضی تا سرگیجه هیچکاک و … آنقدر ایده زیادی بود که تضمین شده موفق است.

** اما ممکن است به این خاطر که این داستان زیاد تکرار شده است به تکرار بیفتد.

امینی: باید نگاه تازه ای پشت این قصه باشد. در این سریال در کنار جا به جایی عناصر تازه و جدیدی هم وجود داشت.

مفید: قصه ای که من آن را دوست دارم باید دو ویژگی عمده داشته باشد و یکی از آنها جذابیت داستان برای مخاطب است. همیشه جا به جایی موقعیت ها این پتانسیل را دارد و ما در این سریال دو بار از این ظرفیت استفاده کردیم  و همین ها باعث می شد در وهله اول فکر کنیم این داستان با مخاطب ارتباط می گیرد. نکته دوم این است که قصه هایی انتخاب می کنم که حرفی برای مخاطب داشته باشد و مضامین اخلاقی خوبی در این سریال بود و مستقیم گویی نداشتیم و اجازه می دادیم تا مخاطب خودش این برداشت را داشته باشد.

 

** آقای آقاخانی شما درباره جذابیت های قصه این سریال بفرمائید.

آقاخانی: به هر حال به خاطر مسئله تخصصی ام که نویسندگی است خود به خود آغشتگی بیشتری به مسئله درام و الگوهای متداول درام که یکی از نهادینه ترینش الگوی جا به جایی است داشتم.

** شما یکی از نقش های پرچالش و محوری این سریال را داشتید. جاوید علاوه بر اینکه داماد خانواده شهرابی بود اما زندگی پر پیچ و خمی داشت و سرنوشتی که برایش رقم خورد او را خاص تر کرد.

آقاخانی: بله آنچه برایم اتفاق افتاد مسئله جا به جایی نبود بلکه ریز شدن روی تار و پود نقشی بود که داشتم. نقش جاوید خیلی از خودم دور بود و برای رسیدن به این نقش خیلی زحمت کشیدم و در قربانی کردن تمام زوایای خود بازیگر در پیشگاه نقش از چیزی فروگذار نکردم. مخاطب ما فارغ از تفکیک طبقاتی و طبقه فرهنگی و تحصیلات این تلاش را متوجه می شود. در بیشتر بازخوردها ابراز نفرت از شخصیت جاوید با ستایش از بازی اش همراه بود. اعتقاد دارم این در طبق اخلاص گذاشتن خود بازیگر و قربانی کردنش در پیشگاه نقش،‌ دیگر الان رسالتی است که مردم از شما مطالبه می کنند. نه اینکه حتما بخواهند این کار را بکنی اما وقتی نکنی با یک لبخند از کنارت عبور می کنند.

** آقای ضیایی شما درباره جذابیت داستان بفرمائید و نقش خودتان.

ضیایی: وقتی کاری پیشنهاد می شود چند مولفه برای انتخاب دارید. مهمترین موضوع برایم آقای امینی بود و فیلم نامه هم خیلی خوب بود. در این سریال همه عوامل دلسوزانه کنار هم کار می کردند.

** درباره انتخاب خانم قلی خانی بفرمائید که علی رغم چهره مثبتی که دارند برای چنین نقشی انتخاب شده است.

امینی: روی انتخاب اغلب بازیگران این سریال فکر شده عمل کردم و الان از این انتخاب ها خیلی راضیم. در مورد انتخاب بازیگر نقش سعید دستیاری خیلی زمان گذاشتیم و همسرش خانم نساج او را به ما معرفی کرد. حتی برای انتخاب پژمان بازغی به آقای مفید گفتم دستمزد بازغی بر پروژه تحمیل نمی شود؟ گفتند اگر انتخابش کردید نه و با او صحبت می کنیم. با خانم قلی خانی قبلا کار کرده بودم و آشنایی داشتم و وقتی دعوت کردیم آمدند و الان از حضورشان بسیار راضیم. ایفای نقش نسا واقعا دشوار است و در لحظه های دشوار به خصوص لحظاتی که دروغ می گوید و در جا باید قصه ای بسازد تا طرف مقابل مجاب شود، خانم قلی خانی به خوبی درخشید. در مورد چهره ایشان نیز باید بگویم اتفاقا این چهره مثبت خانم قلی خانی مفید است برای اینکه بتواند خودش را به خانواده شهرابی بقبولاند.

آقاخانی: به نظرم نقشی که به بازیگر بیاید یا نیاید وجود ندارد و بازیگر باید خودش را به کسوت آن نقش درآورد و هر جا نمی توانیم باور مخاطب را ترغیب کنیم بی شک گرفتاری در مسیر کوشیدن وجود دارد.

 

ضیائی: موضوع این است که وقتی نقشی را خوب بازی می کنی تهیه کننده ها مدام همان نقش را به شما پیشنهاد می دهند و به این فکر نمی کنند که شما بازیگر خوبی هستید! و می تواند سایر نقش ها را هم بازی کنید. اگر خانم قلی خانی نقش نسا را خوب بازی کرده قطعا بازیگر خوبی است و به همین روال می تواند نقش های دیگری را هم خوب بازی کند.

** دستمزدهای بازیگران در انتخابشان شما را دچار تردید می کرد؟

مفید: به هر حال کار ما ترکیبی از هزینه ها را به همراه دارد. همه جا نمی توانیم دست و دلبازانه پیش رویم و باید مدیریت درستی داشته باشیم. تهیه کننده ای که خارج از نرمال پرداختی دارد به پروژه خودش و دیگران لطمه می زند.

ورای سریال می خواهم صحبت می کنم. ما مردمی هستیم که با فرهنگ شفاهی بیشتر از فرهنگ مکتوب ارتباط می گیریم و اینجا نقش صداوسیما افزایش پیدا می کند. هنرمند دلش می خواهد دیده شود اما نه به هر قیمت و الان در بین مدیران سازمان گرایش به دیده شدن بیشتر شده است و این تاسف دارد. باید برای وقت مخاطبمان ارزش قائل باشیم. نسای قصه ما با دروغ به موقعیت و همه چیز می رسد اما در انتها از درون می ریزد و ما فضای شهودی را عینی کردیم. حتی در طرح اولیه اینطور بود که یک روزی به دام می افتاد و اطرافیانش متوجه می شوند اما ما این اتفاق را دوست نداشتیم چون لو رفتن از جنس بیرونی بود. یعنی شما بدون اینکه شعار بدهی داری به مخاطبت درس بزرگی می دهی که درست است ببینی خیلی ها با دروغ به جایی رسیدند اما ریزش درونی شان را نمی بینی. ما آدم ها نباید خیلی به خودمان نبالیم، بعضی وقت ها حس می کنیم هیچوقت دروغ نمی گوییم اما اینطور نیست و ما سعی کردیم آیینه جامعه باشیم و ما به ازای هر انسانی در جامعه را در این سریال داشتیم.

ما این فرصت طلایی را در سازمان صداوسیما داریم بدون اینکه بیننده احساس کند داریم او را نصیحت می کنیم خودش از لا به لای فضای زندگی این قصه درمی آورد. وقتی آمارهای مخاطبان را می شنویم خوشحال می شویم. ما نیاز به کمدی و زنگ تفریح در تلویزیون مان داریم اما حتما به ژانرهایی اینچنینی هم نیاز داریم که بتواند پاسخگوی نیاز جامعه باشد که متاسفانه به دلیل حساسیت روی مخاطب دیگر این ژانر در حال فراموشی است.

 

مفید: نگرانی که الان وجود دارد بحث ریسک برای تهیه کنندگان است. یکی از دلیل هایی که تهیه کننده های تلویزیونی نمی روند به سمت بازیگران غیر حرفه ای، این است که می خواهند میزان ریسک شان را پایین بیاورند. به دلیل اینکه وقتی کار تمام می شود و می خواهد ارزیابی شود علیرغم اینکه اولش می گویند می توانید بازیگران غیرحرفه ای هم می توانید بیاورید،‌ اما به محض اینکه کار خوب نباشد این را گردن تهیه کننده می اندازند. اگر تهیه کننده ها درک شوند قدرت ریسک شان هم بالاتر می رود. ما الان در همین سریال توانستیم دو سه بازیگر جدید معرفی کنیم و این اتفاق خوبی است برای سازمان و باید حمایت بیشتری شود.

** شخصیت اصلی سریال شما مینو است که پرورشگاهی است و پدر و مادر ندارد. در ادامه که جلوتر رفت ما هیچ پیگیری از سمت بهزیستی و پرورشگاه برای این فرد ندیدیم.

مفید: اولویت مان این نبود و از روی این قصه پرش داشتیم.

امینی: جسد مینو در ماشین کاملا سوخته بود و مسئله مهمی نبود که بخواهیم به آن ورود کنیم.

ضیایی: مردم از چهره های تکراری بازیگری خسته شدند و خیلی هم تشنه دیدن چهره های جدید هستند.

 

مفید: بعضی اوقات پنجاه پنجاه است امثال شماها امتحان تان را پس دادید اما سامرند معروفی شانس ما بود و ممکن است مخاطب او را پس بزند.

ضیایی: آخه گاهی اوقات از این ور بوم می افتیم.

مفید: ما باید تلاش کنیم در کنار چهره های شناخته شده چهره های جدید هم معرفی کنیم اما اگر بخواهیم نقش جدی به آنها بدهیم این نقش را با سازمان همراه باشیم و اگر در این اتفاق اشتباه هم شده بدانند. چونکه تهیه کننده ها دائما در حال نگرانی از این بابت هستند.

 

** این سریال چندین شخصیت اصلی داشت و با اینکه محوریت روی دوش یک خانم است اما در کنار او افرادی هم چیده شدند که در هدفگذاری سریال تاثیر داشته است.

امینی: نسا و خانواده شهرابی و شوهرش و جاوید اصلی تر ها هستند و یکسری شخصیت اصلی هم داریم که حضورشان کم اهمیت تر از اینها نیست مثل یاور و هاشم. حتی معتقدم ممکن بود این شخصیت هایی نظیر هاشم و یاور خوب در نیایند و بر همین اساس بازی بقیه بازیگران را هم خراب کنند. انتخاب بازیگران این سریال یکی از اتفاق های خوب پروژه بود.

** یکی دیگر از اتفاق هایی که در این سریال افتاد مربوط به سکانس هایی است که نسا می خواهد اطرافیانش را به عبارتی گمراه کند از اینکه مینو نیست! و این سکانس ها منطق روایی نداشتند. طوریکه در واقعیت اینطور نیست.

امینی: مرضیه یکبار آمد و اینها نبودند و زنگ زد، نمی دانم شاید کار آنقدرها که می گویید مجاب کننده نبوده است اما به نظر من او تلاش هایش را کرد. یا حتی صادق مدام دچار تردید می شد اما در نهایت صادق و تمام خانواده شهرابی نسبت به مینو احساس گناه دارند و این حس بر شک و تردیدش غلبه می کند. در نهایت تیر آخر را جاوید می زند و وقتی نسا می بیند که جاوید می داند اشتباهش را می پذیرد.

 

مفید: اختلاف طبقاتی همیشه این پتانسیل را دارد که می شود چنین اتفاق هایی را در آن رقم زد که وقتی یکی به موقعیت مالی خوبی می رسد دوست ندارد افرادی که در گذشته با آنها رفت ‌و آمد داشته و از قشر متوسط هستند را ببیند.

** و این اختلاف طبقاتی در این سریال به خوبی نشان داده شد. فردی که از فرش به عرش رسید و از فقر به رفاه.

امینی: در زندگی واقعی و در شرایط عادی رخ دادن این قصه خیلی بعید است. شاید یک نفر را نتوانید پیدا کنید تا خودش را جای کسی دیگر جا بزند و خیلی دل و جرات می خواهد. نسا شخصیت عادی ای نیست و یک چیزهایی در قصه چیده شده است که می گوید او آدم بلند پرواز و جاه طلبی است. مثل جمله ای که از بچگی توی گوشش است که یک روزی را می بینم که همه در تهران دست به سینه تو هستند!

مفید: دایره اطلاعات نسا کمتر از مینو نیست.

امینی: این آدم اعتماد به نفس عجیب و غریب و هوش خوبی دارد اما آنچه باعث می شود این خانواده نسا را قبول کنند همین حس گناه است و این به نسا کمک می کند و دست به دست هم می دهد تا این قصه برای مخاطب باورپذیر شود.

 

** منهای قصه فاش شدن دروغ نسا، در قصه این سریال گره خاصی نمی بینیم.

امینی: گره اصلی مان همین است اما قصه های کوچک هم در کنارش داریم که همین ها گره هایی ایجاد می کند.

مفید: حتی آنقدر این قصه ها زیاد هستند که بیننده آنها را گم می کند و این حُسن نیست که گره های زیادی در یک داستان داشته باشید.

 

** در مورد زندگی جاوید شما این را نشان دادید که او به همسرش خیانت کرد اما در ادامه با یک معذرت خواهی به خانه برگشت. فکر نمی کنید با نشان دادن این موضوع فرهنگ سازی اشتباهی ممکن است صورت بگیرد؟

امینی: جاوید برای برگشتن به زندگی تلاش کرد تا گذشته را جبران کند و به این خاطر هم فرار کرد که می گفت وقتی همسرم را نگاه می کنم، یاد گذشته می افتم و این برایش عذاب آور بود یعنی اینکه هیچ گاه از سمت زنش بخشیده نشده است. از طرفی هم این رفتار در گذشته جاوید و پدرش هم وجود داشت و خیلی دور از ذهن نبود. یا سکانسی که جاوید به خانه می آید و همسرش روی مبل می خوابد و به اتاق نمی رود و همین نشان می دهد این زندگی مثل سابق نخواهد شد. وقتی چنین اتفاق هایی در یک خانواده رخ می دهد دیواری بین زن و شوهر حائل می شود حتی اگر همدیگر را ببخشند.

 

آقاخانی: اشاره صریح در فیلم نامه این است که جاوید در خانواده شهرابی احساس می کند تحقیر می شود و می گوید اینهمه سال در ندامتگاه زندگی می کردم. من در فصل دوم بدنم را در تمام پلان ها ریخته تر نشان دادم و شکستگی در شانه هایم آوردم تا گذر سختی در فیزیکش را هم نشان دهم. از طرفی جاوید را طوری نشان دهم که انگار که انبار باروت است مثل افرادی که وقتی دردی را طولانی در خود نگه می دارند، عصبانیت شان هم شبیه انفجار است. می خواهم بگویم بازگشت جاوید هم با کمک فیلم نامه و اجرا بازگشت آسانی نیست و به همین خاطر است که او را رمیده می بینید.

 

مفید: در قرآن با اینکه تاکید می کنیم ممکن است بتوانید دو سه زن بگیری اما نباید ظلم کنی. زن ایرانی تحمل زن دوم را ندارد و اگر تو گرفتی یعنی ظلم کردی و با گفته قرآن در تضاد است و حتی برقراری عدالتی که می گویند دیگر بین دو نفر قلبی نیست. دین ما بحث اخلاق و احکام را در کنار هم دارد. در جامعه ایرانی اگر بخواهی زن دوم را بگیری ظلم کردی.  

** خانم کانلی شما درباره حضورتان در فصل دو بفرمائید.

کانلی: خواست هر بازیگری این است که چنین نقشی با چنین افرادی نصیبش شود. لیلا فوق العاده صمیمی و ملموس و دردآشنا است چون از کودکی در شرایطی قرار گرفته و بزرگ شده که همه را لمس کرده و این شخصیتی بزرگ منشانه از لیلا ساخته است. از یک جایی به بعد در قصه که ادرش می گوید تو بچه من نیستی او هویتش را گم می کند و به سمتش می رود و باعث می شود تا فشار همه جانبه به او وارد شود. بی شک بدون راهنمایی های آقای معیریان و امینی و مفید این نقش لیلا نمی شد و ممنونم که اجازه دادید در کنار شما لیلا را تجربه کنم. لیلا خیلی از من دور بود و سعی ام را برای اجرایش به کار بستم.

 

** فیلم نامه را به طور کامل خواندید و متوجه شدید که در فصل اول چه اتفاقاتی رخ داده است؟

کانلی: بله توضیح کلی از دوستان شنیده بودم و به دلیل اینکه زمان زیادی نداشتیم کلیت را متوجه شدم.

** بیگانه ای با من است، اولین سریال شما بود؟

کانلی: نه در دوردست ها بازی کرده بودم و این دومین تجربه ام بود و دوست داشتم که برای دومین بار نقشی را بازی کنم که حرفی برای گفتن داشته باشد و لیلا کاراکتری بود که دوست داشتم سالها بازی اش کنم.

** شما در اوج کرونا تصویربرداری داشتید.

مفید: من در اردیبهشت ماه فیلم سینمایی با ۵۸۰ بچه کار کردم. ما تصویربرداری سریال را تیرماه شروع کردیم و در این ایام همدلی بسیار خوبی دوستان بازیگر با ما داشتند. در اوج کرونا به بوشهر رفتیم و بعد که به تهران برگشتیم در خیابان ها نمی توانستیم ضبط کنیم. برایمان بی اهمیت نبود اما این را هم می دانستیم که کرونا رفتنی نیست. دو راه داشتیم اینکه سینما و تلویزیون کلا تعطیل شود یا اینکه باید خودمان را با این شرایط وفق دهیم. تمام تلاشمان را کردیم تا ملاحظه های پروتکلی انجام شود و خدا کمکمان کرد.

 

** آقای امینی چطور شد که فصل دو را خودتان کارگردانی نکردید؟

امینی: قرار نبود فصل دو ۱۴ قسمت و به صورت پیوسته باشد. قرار بود ۳۰ قسمت باشد که با فاصله ای از پخش فصل یک ساخته و پخش شود مثل سریال ستایش! منتهی از یک زمانی شبکه بنابر ملاحظات خودشان گفتند قصه این سریال پیوسته شود و وقتی که من تصویربرداری فصل یک را تمام کردم باید به مونتاژ و موسیقی می رسیدم و به آقای مفید گفتم من نمی رسم که هم فصل دو را ضبط کنم و هم اینکه روی مونتاژ متمرکز باشم. در نهایت با موافقت دوستان تصمیم گرفتیم کارگردان دیگری انتخاب شود.

** نمی شد کمی صبر می کردند تا این فاصله زمانی طی می شد و آقای امینی کارگردانی فصل دو را به عهده می گرفت؟

مفید: این پیوستگی نقطه قوتش بود. اولش خودمان هم گارد داشتیم اما بعد دیدیم بهتر شد. اگر در فصل یک قصه را می بستیم خیلی خوب نبود و هدفگذاری مان انجام نمی شد اما الان اینطور نیست. آقای امینی مثال ستایش را زدند و در ستایش فضای دیگری برای قهرمان بود. به نظرم این فاصله گذاری در ادامه سریال ما اشتباه بود و اگر می پذیرفتند این سی قسمت فصل دو آنهم با آقای امینی قابل توجیه بود و دوستان صبر می کردند. ما ۱۵ ماه تصویربرداری داشتیم آنهم در شرایط کرونایی.

 

ضیایی: اگر سریال دو فصلی می شد مخاطبان مان ریزش پیدا می کردند.

امینی: بعد از پایان تصویربرداری فصل یک من کرونا گرفتم و اگر هم قرار بود کار کنم باید بهبود پیدا می کردم.

مفید: این فیلم نامه اقتضای دو فصل شدن نداشت فرق می کرد با سریال های دیگر.

** الان که کار را در فصل دو می بینید حس می کنید حال و هوای فصل یک و روح کار حفظ شده است؟

 امینی: آقای معیریان خیلی سعی کرده تا دکوپاژ و کارگردانی اش به فصل اول نزدیک باشد اما به هر حال هر کارگردانی نگاه خودش را دارد. آقای معیریان دوست و همکار قدیمی من است و بسیار هم با تجربه است. مهمترین موضوع این است که او مونتور است و خیلی مهم است کارگردان مونتاژ بلد باشد. شاید اگر من می خواستم این سکانس ها را بگیرم طور دیگری می گرفتم اما در کلیت باید بگویم حق مطلب ادا شده است.

** بحث منطق روایی که درباره فصل یک گفته شد در فصل دو نیز پررنگ شده است. درباره تقابل شخصیت های لیلا امیرعلی و سعید دوست امیرعلی و خیلی منطق ندارد که این سه نفر بعد از اینهمه سال به هم وصل شدند.

مفید: ما باید روی دوران بدبختی این خانواده تامل بیشتری می کردیم. اما جای تاسف دارد بدون اینکه با کارگردان و تهیه کننده صحبتی شود ناگهان تصمیم می گیرند سریال را از 30 قسمت به 9 قسمت برسانند! و بعد با فشار ما و تمهیداتی که از قبل انجام دادیم 14 قسمت شد. به همین خاطر و کمبود زمانی که بود، ما از برخی سکانس ها و اتفاق ها خیلی به سرعت عبور کردیم که اگر همین ها در سریال بود کلیت کار خیلی بهتر می شد. حتی آمدن از خانه دو هزار متری به آپارتمان ۴۰ متری را دوست داشتیم در چند قسمت نشان دهیم اما زمان به ما اجازه نمی داد.

 

من تهیه کننده ۴۰ ساله تلویزیون هستم و یک بار هم با ما صحبت نکردند و فقط تصمیم شان را به ما اعلام کردند. متاسفانه به اشتباه می گفتند این کار تلخی است. ما می گفتیم این سریال درام است کار تلخ روی اعصاب مخاطب می رود،‌ در صورتیکه درام یعنی برقراری ارتباط عاطفی با مخاطب. بین این دو در حوزه طرح و برنامه سیما فیلم تصمیم درستی گرفته نشد. الان از مخاطبان ما بپرسید آیا این کار کار تلخی بود؟ امکان ندارد بگویند بله و همه می گویند احساسی بود. به دلیل اینکه این کار را تلخ می دانستند ناگهان فصل دو را از ۳۰ قسمت به  ۹ قسمت رساندند و همین باعث شد بعضی از شاه کلیدهای کار مغفول بماند.

ضیایی: طرح آن ۳۰ قسمت نوشته شده بود؟

 

مفید: سیناپس کاملش داده شده بود و اول تائید کردند و حتی بعد از تائید دوباره به یکی از نویسنده های مورد وثوق سازمان دادند و خواند و تائید کرد و بعد به طور ناگهانی و به فاصله دو روز با من تماس گرفتند و گفتند تصمیم گرفتیم فصل دو را نسازیم و به اصرار من به ۹ قسمت فصل دو رضایت دادند. گفتم که این سریال تلخ نیست بلکه درام است و دوم اینکه تعطیل کردن سریال آنهم در پایان فصل یک که هنوز به هدفگذاری نرسیدیم یعنی اینکه با دروغ می توانید به همه چیز برسید! و این با اصول شما در تضاد است و قبول کردند که با ۹ قسمت جمع کنیم که به ۱۲ قسمت رساندیم.

نه با من که تهیه کننده ۴۰ ساله سازمان هستم و نه با آقای امینی که حداقل ۱۲ سریال برای تلویزیون ساخته است در این باره مشورت نکردند. اینها موارد آزار دهنده ای است که برای من تهیه کننده وجود دارد.

** با این شرایط باز هم در تلویزیون حاضر هستید کار کنید؟

مفید: بله چون این کار را دوست دارم و علاقه ام در بخش فیلم نامه است و فیلم نامه بیگانه ای با من است حدود یک سال بین من و خانم فروهیده بود و تغییراتی را اعمال می کردیم. من این جنس کار را نه به عنوان شغل بلکه زندگی پذیرفتم. اگر باز هم با من نامهربانی شود به دلیل علاقه ام کارم را رها نمی کنم. حتی اگر چهار نفر سریال ما را دیده باشند و از نکته های آن درس گرفته باشند برای ما کافی است. به امید روزی که کمی مهربانانه تر با همدیگر رفتار کنیم و حقمان بود که یک جلسه مشورتی برای ما می گذاشتند.مدیریت باید بدانید در فضای هنری باید با عوامل برخورد بالا به پایین نداشته باشد و ارتباط دو سویه است و کار ما با اداره ثبت اسناد فرق می کند و در جنس کار ما تا ارتباط رفت و برگشتی نباشد اتفاق خوبی رخ نخواهد داد.

 

ضیایی: حتی حسم این است که دوست داشتند کار ما دیده نشود و به همین خاطر ابتدای سریال ما با انتهای سریال شبکه سه تداخل داشت.

مفید: این فقط برای سریال ما نبود. متاسفانه من دو مصاحبه هم کردم و تند هم گفتم اما اثری نداشت. همین که اتفاقا یک نفر هیچی نمی گوید بدتر بود انگار که حرف هایم را نشنیده بودند. ۱۲ دقیقه دو سریال را اورلپ می کردند و من در شبکه پنج بودم اگر یک بار تیتراژهای سریال ما و سریال شبکه دیگری روی هم می افتاد تذکر می گرفتیم! الان ۱۲ دقیقه تداخل دارد و وقتی اعتراض هم می کنی شنیده نمی شود.

انتهای پیام/





منبع خبر

میزگرد «بیگانه‌ای با من است»| قصه‌ای که تضمینی می‌گیرد!/ انتخاب بازیگر جدید ریسک است بیشتر بخوانید »

میرزایی: لکنت زبانم با بازیگری درمان شد/ برای حضور در سریال «شرم» 14 کیلو وزن کم کردم

میرزایی: لکنت زبانم با بازیگری درمان شد/ برای حضور در سریال «شرم» 14 کیلو وزن کم کردم


خبرگزاری فارس-گروه رادیو و تلویزیون: یکی از رسالت های تلویزیون معرفی بازیگران جدیدی است که پا به این عرصه گذاشته اند و با این معرفی می تواند آینده این افراد را به سمت دیگری سوق دهد. «میلاد میرزایی» یکی از بازیگرانی است که چهره جدید این روزهای تلویزیون به شمار می رود و او این شب ها به واسطه حضور و پخش همزمان دو سریال «بیگانه ای با من است» و «شرم» حضور موفقی در تلویزیون داشته است.

با میرزایی درباره ورودش به بازیگری، تفاوت های دو نقش حسام و امیرعلی و دغدغه هایی که برای آینده کاری خود دارد گفت و گو کردیم.

** ابتدا از شروع فعالیت هایتان می فرمائید.

-از همان سنین کودکی به بازیگری علاقه داشتم و از 14 سالگی وارد دنیای بازیگری شدم. و با تئاتر کارم را شروع کردم. همزمان کار صدا و دوبله و خوانندگی را هم شروع کردم.

** یعنی ابتدا بازیگری را انتخاب کردید و بعد به شاخه های دیگری هم ورود داشتید.

-شاخه های دیگر هنری را به خاطر بازیگری آموزش دیدم و معتقد بودم یک بازیگر باید در همه زمینه ها آموزش دیده باشد، بیان خوبی داشته باشد، موسیقی بداند،‌نقاشی بداند، فیلم سازی بداند و سینما را بشناسد. همه اینها فن هایی است که یک بازیگر باید آنها را یاد بگیرد.

** همچنان کار دوبله و گویندگی هم انجام می دهید؟

-نه چون دوست ندارم به عنوان یک گوینده معرفی شوم در این حیطه کار نمی کنم و تمرکزم روی بازیگری است و خیلی وقت است که کار صدا انجام نمی دهم.

 

** اگر بخواهید گویندگی را ادامه دهید فکر می کنید لطمه ای به بازیگری تان می خورد؟

-فقط کافی است اسم دوبلوری روی فرد باشد دیگر کارگردان ها برای انتخاب بازیگر به سمت او نمی روند. برای همین همه تمرکزم را روی تمرین بازیگری گذاشتم و شب و روز مشغول هستم و نه رادیو می روم و نه دوبله می کنم، به این خاطر که دوست ندارم به عنوان یک گوینده شناخته شوم. از ابتدا هدفم بازیگری بود و به خاطر بازیگری فن گویندگی را یاد گرفتم.

** شما در کودکی لکنت زبان داشتید و به همان خاطر به سمت بازیگری آمدید؟

-نه به خاطر لکنت زبان به سمت بازیگری نیامدم اما این موضوع هم نیروی محرکه خوبی برای تمایلم به سمت بازی بود. شنیده بودم می گفتند در تئاتر تمرین هایی انجام می دهند که برای بیان خوب است و من هم روزی ۱۷ ساعت تمرین می کردم و خیلی زود هم لکنتم خوب شد. همین تمرین ها باعث شد که به رادیو بروم و تست بدهم و نفر اول شوم و گویندگی رادیو را شروع کنم. شاید بیشتر از یک دهه هم گوینده رادیو بودم که این روزها به خاطر بازیگری در این شاخه فعالیت نمی کنم.

 

** اولین سریالی که شما با آن به خوبی دیده شدید، «بانوی عمارت» بود.

-بله قبل از این سریال چندین سریال دیگر هم بازی کرده بودم اما خیلی دیده نشد و نقشی که در بانوی عمارت داشتم مورد توجه قرار گرفت. در آنجا خواستگار فخرالزمان بودم.

** شما این روزها در دو سریال به صورت همزمان حضور دارید که حالا زمان تصویربرداری هر کدام از اینها به اندازه چند ماه از یکدیگر فاصله داشته است اما همزمان با هم در حال پخش است.

-خیلی ها می گویند این شانس من است اما من به چشم شانس به آن نگاه نمی کنم و دوست داشتم که این دو سریال همزمان با هم پخش نشود به خاطر اینکه کارم در سریال بیگانه ای با من است سال گذشته به پایان رسید و شرم درست قبل از پخش ضبطش تمام شد. این موضوع را نه به فال نیک می گیرم نه به فال بد و خیلی ها می گویند شانس و خیلی ها هم می گویند خوب نبود که با هم پخش شد. البته از این نظر که بازی هایم در این دو سریال با همدیگر فرق دارد و دو شخصیت متفاوت را بازی می کنم و چنین مسئله ای این را از مردم می پرسد که آیا این بازیگر توانسته کار خود را به خوبی انجام دهد یا نه؟

** در سریال «بیگانه ای با من است» نقش امیرعلی را به عهده دارید. نقشی که علیرغم محوری بودنش حضور کوتاهی در قصه دارد.

-خیلی وقت بود دلم می خواست با آقای امینی کار کنم و او بسیار گزیده کار است. وقتی پیشنهاد همکاری دادند و فیلم نامه را خواندم خیلی دوست داشتم و شروع به کار کردیم. روزهای ابتدایی تصویربرداری هم با سکانس های امیرعلی آغاز شد. حس خوبی بود وقتی از ابتدای پروژه در کار باشی تا اینکه از اواسط و حتی پایان کار اضافه شوید. همکاری با بازیگران خوب و به نامی که در این سریال حضور دارند از جمله مرحوم پرویز پورحسینی از خاطرات خوب کاریم شد.

 

** با مرحوم پورحسینی سکانس مشترک داشتید؟

-بله اما هنوز پخش نشده است.

** از آنجایی که امیرعلی تنها در قسمت ابتدایی بازی داشته است و بعد طی تصادفی به کما می رود، میزان نقشی که در این سریال دارید برای پذیرش آن مهم نبود؟ و چقدر این قصه برای شما جذابیت داشت؟

-این سریال قصه جذابی داشت. من در نقش هایی که بازی می کنم بیشتر به دنبال کیفیت هستم و برایم مهم نیست نقش اصلی باشد یا نقشی باشد که دو سکانس حضور داشته باشم. مهم این است که نقش کیفیت داشته باشد و روی کلیت داستان اثرگذار بوده و در روند قصه شخصیت داشته باشد. به همین خاطر نقش امیرعلی را قبول کرده و بازی اش کردم.

خیلی از نقش های اصلی که در این مدت پیشنهاد شده را نپذیرفتم به این دلیل که با آن نقش ها ارتباطی برقرار نکردم. در این سریال هم اصلا برایم مهم نبود نقش امیرعلی در یک قسمت حضور دارد یا در کل سریال هست.

 

** این سریال در نکوهش دروغگویی است و می خواهد بگوید دروغی که می گویید بالاخره یک روزی بر ملا می شود. فکر می کنید مخاطب چقدر می تواند با اینطور قصه ها ارتباط برقرار کند؟

-خیلی زیاد. به خاطر اینکه همیشه داستان یک خط اصلی را طی نمی کند و یک فیلم نامه چند شاخه می تواند داشته باشد. همیشه ممکن است منتظر اتفاق اصلی باشید و بگویید اگر این اتفاق اصلی بیفتد سریال تمام می شود، نه. همینطور که قصه این سریال جلوتر می رود، شاخه هایش بزرگتر و بیشتر می شود و حالا در ادامه قصه جذاب تر هم خواهد شد.

** بخشی از سریال بیگانه ای با من است و شرم، درباره فرهنگسازی دروغ نگفتن است. فکر می کنید این سریال ها چقدر در این بخش موفق عمل کرده اند؟

-این اتفاق در این دو سریال به خوبی افتاده است. ما همیشه به همدیگر می گوییم دروغ نگو کار بدی است! اما هیچ وقت توضیحی به ما ندادند که چرا دروغ گفتن کار بدی است؟ اگر دروغ بگویی دروغ اول باعث می شود دروغ های بعدی را بگویی و همینطور در تمام زندگیت تاثیر خودش را بگذارد و همان دروغ بزرگتر شود. همین موضوع در این دو سریال به مخاطب نشان داده می شود.

** درباره حضورتان در سریال شرم هم بفرمائید. در آنجا نقش حسام را بازی می کنید که برخلاف امیرعلی از میان داستان به قصه اضافه شد.

-نقش حسام برایم نقش جذابی بود و دیدم می توانم پیام هایی انسانی را با حضور در این نقش به مخاطبم بدهم. سوای اینکه حسام خیلی از من دور بود و برای رسیدن به این نقش ۱۴ کیلو وزن کم کردم و بعید می دانم کسی برای بازی در یک سریال تا این اندازه به خودش سختی بدهد.

 

** چرا باید وزن کم می کردید؟

-برای اینکه حسام گذشته و حال دارد و می خواستیم تفاوتی در فیزیک ظاهری او ایجاد کرده باشیم. شرایط سختی داشتم و رژیم و ورزش های سنگین انجام می دادم و خوشبختانه جواب داد.

** نقش حسام به نسبت امیرعلی پرچالش تر بود؟

-بله طبیعتا پرچالش تر است و بیشتر درگیرم کرد و گفتم که برای این نقش خیلی تمرین کردم. امیدوارم مردم نیز این را متوجه شوند که من اصلا سعی نکردم نقش را بازی کنم و بیشتر سعی کردم شخصیت را به خودم نزدیک کنم و به زاویه دید، فیزیک و یک آدم دیگر سفر کنم. به همین خاطر خیلی تلاش کردم که همه رفتار و گفتار او طبیعی باشد.

** تا به اینجای پخش این دو سریال بازخوردها چطور بوده است؟

-خداراشکر تا الان بازخورد بدی نداشتم و مردم از این سریال ها راضی بودند و دوستشان داشتند.

 

** به نقطه ضعف و قوت سریال اشاره نکردند؟

-شاید اطرافیان و افرادی که شناخت خوبی از من داشتند خیلی به من اعتماد نکردند و آقای کاوری به من اعتماد کرد و این حجم از نقش را به من سپرد. چون این را می دانم بازیگرهای خوبی هم برای نقش حسام کاندیدا بودند و آقای کاوری آن را پیشنهاد داد. نقش حسام یکی از نقش های کلیدی سریال شرم است و آقای کاوری به من اعتماد کرد. این نقش و همه نقش هایی که بازی می کنم را برای خودم یک فرصت و امکان بازیگری می دانم تا بتوانم همه تلاشم را برای اجرای آن به کار ببندم.

** بزرگترین چالشی که با نقش حسام داشتید چه بود؟

-اگر توجه کرده باشید حسام در هشت سال قبل فرد منطقی نبوده است و زمانیکه بعد از هشت سال برمی گردد سعی می کند منطقی باشد. در صورتیکه در گذشته و همان هشت سال پیش به یکباره از کوره در می رود. در صورتیکه خودم خیلی آرام و منطقی هستم و با حسام تفاوت های بسیاری دارم. خیلی هم تمرین کردم تا حرکت هایش، رفتارهایش و بیان دیالوگ گویی او برای حسام باشد. برای ریز جزئیات این نقش کار کردم. اینکه حسام همیشه با یک نوع شرمی به دیگران و اطرافیانش نگاه می کند.

** و این مرحله، به طور قطع شرایط سختی را برای شما ایجاد کرد.

-بله و همین پروسه بازیگری را برای من سخت تر و البته لذت بخش تر می کند.

 

** در این سریال یک مثلث عاشقانه هم وجود دارد و حسام به همراه لعیا و نقش بهزاد  درگیر یک مثلث عاشقانه می شوند که کمتر در تلویزیون دیده شده است.

-بله این موارد کمتر در تلویزیون دیده می شود. اما این را هم نباید نادیده بگیریم که صرفا مثلث عاشقانه در یک سریال نمی تواند جذاب باشد بلکه باید در یک راستا و یک طرح و داستانی عنوان شود و اینکه مثلث عاشقانه چطور شکل می گیرد و خاتمه پیدا می کند، نیز خیلی مهم است. حالا ممکن است این موضوع در یک اثری دیده شود بدون اینکه فیلم نامه قوی داشته باشد و کارگردانی درست و بازی ها قوی باشد. بارها دیده شده که یک مثلث عاشقانه در یک سریال وجود داشته که اصلا مخاطب متوجه نشده است به همین خاطر همه عناصر داستان خیلی باید درست چیده شده باشد که مثلث عاشقانه نیز به چشم بیاید.

** شما در سریال شرم نقش پسر آقای پورعرب را بازی می کردید اما سکانس مشترک با هم نداشتید.

-نه متاسفانه سکانس مشترک نداشتیم. اما خب روزهایی که آقای پورعرب فیلمبرداری داشتند برای تمرین و تست گریم به پشت صحنه می رفتم و رابطه خوبی بین ما شکل گرفته بود. در کل گروه تولید این سریال آنقدر صمیمی و درست بود به این خاطر که از سمت آقای کاوری به خوبی مدیریت می شد. آنقدر آقای کاوری خوب و با انرژی است و برای بازیگرش ارزش قائل است که من انگیزه و انرژی ام را برای حضور در این کار چند برابر کردم و اگر کارگردانی به این شکل باشد همیشه کارهایش با موفقیت روبرو خواهد شد. من هم تمام تلاشم را به کار بستم تا در این کار به خوبی ظاهر شوم اما در نهایت مردم هستند که صاحب کارند و آنها باید نظر بدهند.

 

** بعد از بازی در این دو سریال پیشنهادهایتان به چه صورت بوده است؟

-خدا را شکر پیشنهادهای بسیاری داشتم اما باید درست و گزیده کار کنم. به همین خاطر عجله نکردم.

** غیر از بازیگری کار دیگری هم انجام می دهید؟

-مشغول تهیه کنندگی هستم و یک فیلم کوتاه به نام نقاشی روی سایه ها تهیه کردم و به چند جشنواره راه پیدا کرده است. همچنین مشغول تهیه فیلم بعدی ام هستم و انشاله برای سال ۱۴۰۰ فیلم خودم را می سازم.

 

** قصد کارگردانی فیلمی را دارید یا تهیه کنندگی؟

-تصمیم گرفتم بخشی از درآمدم را صرف تولید کار خوب کنم هرچند که آدم خیلی پولداری نیستم اما اگر بدانم با بخشی از درآمدم می توانم از یک کاری حمایت کنم، حتما این کار را انجام می دهم. یکی از دوستانم می خواست فیلمی بسازد و بعد از اینکه متن را خواندم دیدم کار خوبی است و تهیه کنندگی اش را به عهده گرفتم. در کار بعدی ام نگارش فیلم نامه به عهده خودم است و کاری است که چند سال برای آن وقت گذاشتم.

** بیشتر تمرکزتان روی کارگردانی است یا بازیگری؟

-تمرکزم روی بازیگری است اما به عنوان بازیگر دوست دارم تا کارهای دیگر هم انجام دهم. موسیقی کار می کنم برای بازیگری، فن بیان کار می کنم برای بازیگری،‌ نقاشی و عکاس هم انجام می دهم و معتقدم یک بازیگر باید همه این شاخه ها را بلد باشد.

 

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس، سریال «بیگانه ای با من است» به کارگردانی احمد امینی و سریال «شرم» به کارگردانی احمد کاوری این شب ها به ترتیب از شبکه دو و سه در حال پخش است.

زنده یاد پرویز پورحسینی، پوراندخت مهیمن، شبنم قلی خانی، نگار عابدی، ایوب آقاخانی در سریال بیگانه ای با من است به ایفای نقش پرداختند. همچنین سیاوش طهمورث، فاطمه گودرزی، الهام طهموری، اردلان شجاع کاوه، فریبا متخصص، آشا محرابی نیز از بازیگران سریال شرم هستند.

انتهای پیام/

 





منبع خبر

میرزایی: لکنت زبانم با بازیگری درمان شد/ برای حضور در سریال «شرم» 14 کیلو وزن کم کردم بیشتر بخوانید »