بی بی سی فارسی

خانم آهنگرانی، دنیای ترسناکی داری!

خانم آهنگرانی، دنیای ترسناکی داری!



بی‌بی‌سی فارسی هم روز شنبه ۳۱ شهریور در واکنش به سالگرد آغاز دفاع جانانه فرزندان ایران در برابر حزب بعث عراق فیلم مستند «کودک‌سرباز» ساخته جدید پگاه آهنگرانی را برای مخاطبانش پخش کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، جنگ به خودی خود پدیده دهشتناک و زشتی است و از منظر اخلاق عرفی نمی‌توان آن را به‌هیچ‌وجه توجیه کرد.

اما واقعیت جهانی که ما در آن نفس می‌کشیم به ما آموخته که جنگ، دفاع یا هر چیزی که اسمش را می‌گذاریم یک پیشامد طبیعی است و برای رسیدن به صلح باید همیشه منتظر بدترین اتفاق ممکن باشیم. هفته، هفته دفاع مقدس و یادآوری دلیری فرزندان این آب و خاک در جنگ تحمیلی است و رسانه‌های مختلف رسمی و مستقل هر یک به سهم خود نسبت به آن موضع می‌گیرند.

بی‌بی‌سی فارسی هم روز شنبه ۳۱ شهریور در واکنش به سالگرد آغاز دفاع جانانه فرزندان ایران در برابر حزب بعث عراق فیلم مستند «کودک‌سرباز» ساخته جدید پگاه آهنگرانی را برای مخاطبانش پخش کرد.

سوالی که در همین ابتدای بحث ذهن بسیاری را به خود مشغول می‌کند این است که چرا رسانه دولت فخیمه بریتانیا این زمان را برای قرائت خود از جنگ ایران و عراق انتخاب کرده است؟

حرف حساب کودک‌سرباز چیست؟

نزدیک به یک سال می‌شود که رژیم اشغالگر قدس از زمین و هوا تهاجمی همه‌جانبه را علیه مردم غزه و کرانه باختری آغاز کرده و از آن زمان تاکنون با تجهیز خود به انواع و اقسام سلاح‌های پیشرفته بی‌محابا غزه و کرانه باختری را از زمین و هوا مورد حمله قرار می‌دهد.

جالب اینجاست در چنین موقعیتی که رسانه‌های استعماری نظیر همین بی‌بی‌سی و… از این جنایت جنگی کاملا مشهود می‌گذرد و حتی یک‌نفر از مدافعان حقوق بشر برای بزرگ و کوچک فلسطینیان دل نمی‌سوزاند، پگاه آهنگرانی و تیم بی‌بی‌سی فارسی تصمیم می‌گیرند در پوستین «دایه مهربان‌تر از مادر» وارد صحنه شوند و با احضار تاریخ دفاع مقدس بر ذهن بیننده رژه بروند و بر نگاهش نسبت به مقاطع حساس و درخشان این سرزمین خدشه بیندازند.

خانم آهنگرانی، دنیای ترسناکی داری!

آهنگرانی برای سفارش‌دهندگان خود سنگ‌تمام گذاشته و در قالب یک صحنه‌آرایی دقیق و حساب‌شده قصد دارد از مفهوم دفاع مقدس آشنایی‌زدایی کند و با استفاده از سانتی‌مانتالیسم کور و کر غربی مخاطبانش را درمقابل سیستمی که با سازماندهی‌اش اجازه جدا شدن یک گوشه از این آب و خاک را به دشمن نداد، قرار دهد. فیلمساز در مستند «کودک‌سرباز» همان‌گونه که از اسم و رسمش پیداست با دست گذاشتن روی شکاف میان دولت و ملت، جایی آن وسط‌ها قرار می‌گیرد و با ترکیب راست و دروغ اعتبارکی در میان طیف روشنفکرمآب‌تر اپوزیسیون برای خودش دست‌وپا می‌کند.

ماجرا از این قرار است که تعدادی از رزمندگان دفاع مقدس -که در آن روزها با سن کم در میدان جنگ حاضر بودند- با حضور در قاب دوربین پگاه آهنگرانی به روایت داستان خود در متن جنگ می‌پردازند و احساس و عواطف‌شان را با بینندگان بی‌بی‌سی در میان می‌گذارند.

این صرفا ظاهر قضیه است و بی‌بی‌سی فارسی به‌همراه مقاطعه‌کارش پگاه آهنگرانی برای محض رضای خود موش نمی‌گیرند. علی‌رغم ظاهر ضدجنگ و متفاوت مستند کودک‌سرباز باید گفت نگاه محاسبه‌گری بر آن غالب شده تا همه‌چیز را براساس منطق بازار و دستاوردهای آنی این عرصه ببینند.

در ابتدا و پیش از آغاز فیلم متنی با این عنوان که دیوان بین‌المللی کیفری و کنوانسیون ژنو از به‌کارگیری کودکان در جنگ به‌عنوان جنایت جنگی یاد می‌کنند به نمایش درمی‌آید و تکلیف همه با چیزی که قرار است در ادامه ببینند مشخص می‌شود. روایت با معرفی سه تن از رزمندگان سابق در قامت کسانی که از جنگ به‌عنوان یک پدیده شوم یاد می‌کنند ادامه می‌یابد و سپس پگاه آهنگرانی زاویه‌دید مواجهه‌اش با انقلاب را در نقش راوی به‌طور مشخص بیان می‌کند.

او از آرمان‌های انقلاب سخن می‌راند و از کنترل و ساماندهی نیروهای ایرانی در آغاز جنگ با ارتش عراق حرف می‌زند. همین چهار دقیقه ابتدایی کافی است تا ما به‌واسطه آن بتوانیم پاسخ منطق ضدجنگ اثر را به آسانی بدهیم و به زحمت هم نیفتیم. فیلمساز به‌درستی عنوان می‌کند کشور به دلیل تغییر نظام سیاسی و قرار گرفتن در شرایط انقلابی آماده دفاع از خود در برابر متجاوز نیست و به همین دلیل مردم از گوشه و کنار ایران برای مقابله با ارتش عراق سازماندهی می‌شوند.

پرواضح است که در این موقعیت نمی‌توان طیف‌های سنی مختلف را به دلیل حضور در دفاع مقدس شماتت کرد. وقتی ارتش آن‌طور که باید آماده نیست، این وظیفه مردم است که در هر سن و سالی به دفاع از مرزهای خود بپردازند و به پشتوانه نیروی معنوی خود از میدان پا پس نکشند.

آهنگرانی برای روایت جعلی خود از آن روزها سوای مراجعه به خاطرات رزمندگان، به سراغ تصاویر آرشیوی می‌رود و با انگشت گذاشتن روی حضور سربازان کم‌سن‌وسال، آنها را در قامت افرادی مسخ‌شده و ایدئولوژیک‌زده به تصویر درمی‌آورد. او می‌خواهد این کار را به‌وسیله باند صوتی‌اش که مملو از اصوات ناراحت‌کننده است به سرانجام برساند و زمختی جنگ را در استفاده دولت‌ها از شهروندان نوجوان خود دوچندان کند، اما واقعیت و حقیقت در این مورد خاص با هم توافق کامل دارند و نمی‌توان با دستکاری و بازیگوشی خللی در موجودیت آن به وجود آورد.

پای هیچ نوجوانی در دفاع مقدس با زور و اصرار حکومت به صحنه مقابله با دشمن بعثی باز نشد و بسیاری با اشتیاق در این مسیر قدم می‌گذاشتند.

خاصیت رسانه -به‌خصوص مدیای وابسته به غرب- این است که با آگراندیسمان و بزرگنمایی قصد دارد به قلب مفاهیمی که مزاحم کارش هستند، بپردازد و چرخ «مقاومت»، «ایثار» و «دفاع» را آن‌طور که دلش می‌خواهد از نو اختراع کند. عاشورا درس مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم است و این را بی‌بی‌سی فارسی با سابقه استعماری کارگزارانش در ایران بهتر از هرکسی می‌داند؛ پس باید با هر وسیله‌ای که امکان دارد به این مفاهیم حمله کرد و مردم ایران را به دلیل دفاع از کشورشان مورد بازخواست قرار داد.

در ساختمان روایت مستند کودک‌سرباز نقش اول برعهده دوگانه «دفاع» و «تسلیم» است و فیلمساز می‌خواهد با درگیر کردن ذهن مخاطب به این دو مفهوم، حرف اصلی خود که برآمده از تحلیل طیف غرب‌گرا و لیبرال است را بزند و در ایستگاه آخر به مقصود کاسبکارانه‌ و بازاری‌اش بپردازد.

حرف اصلی را پگاه آهنگرانی در تکلمه مستندش بیان می‌کند: «این جنگ نهایتا هیچ تغییری در مرزهای دو کشور به‌وجود نیاورد و دستاوردی برای هیچ‌کدام از طرفین نداشت.»

در پاسخ به این فرد باید گفت کمترین دستاورد دفاع مقدس فراهم آوردن شرایطی امن برای مردم ایران بود که بتوانند بدون واهمه و ترس از دشمن خارجی به زندگی ادامه دهند و آرزوهای‌شان را محقق کنند. این را پگاه آهنگرانی بهتر از هرکسی می‌داند، چون اگر کشور ما در جنگ شکست می‌خورد و بخشی از خاکش را از دست می‌داد اکنون او نمی‌توانست با رانت خانواده‌اش وارد سینما شود و شهرتی برای خود دست‌وپا کند.

جان انسان برای بی‌بی‌سی اهمیت ندارد

می‌گویند فلانی «یک روده راست توی شکمش نیست.» این ضرب‌المثلی است که افراد از آن به وقت مواجهه با آدم‌های دروغگو، مکار و پشت‌هم‌انداز استفاده می‌کنند. حکایت بی‌بی‌سی هم دقیقا منطبق بر چنین ضرب‌المثلی است. اگر دل این رسانه به حال رزمندگان دفاع مقدس ما می‌سوخت پیش از هر چیز پرده از کمک مالی و تسلیحاتی دولت بریتانیا به صدام در جنگ با ایران برمی‌داشت و در قالب یک فیلم مستند تلاشی ولو حداقلی را با بازگویی واقعیت انجام می‌داد.

ولی انتظار ما از این رسانه که با پشتوانه پول مالیات مردم بریتانیا اداره می‌شود برخلاف انتظاری که مدیران بی‌بی‌سی از دیگران برای پاسخگویی نسبت به اعمال و رفتارشان دارد، چندان زیاد نیست.

اسناد منتشرشده از طرف وزارت امور خارجه انگلستان نشان می‌دهد دولت این کشور از برنامه صدام برای ساخت سلاح شیمیایی آگاه بود ولی نه‌تنها مداخله‌ای برای جلوگیری از این امر نکردند بلکه به شرکت بریتانیایی وایرپمپس اجازه داد که تعدادی پمپ در اختیار کارخانه آفت‌کش سامرا برای تولید گاز خردل قرار دهد و زمینه را برای تولید سلاح‌های شیمیایی فراهم کند. ۲۰ هزارنفر از رزمندگان ما در طول دفاع مقدس فقط در اثر گاز خردل و اعصاب شهید شدند و به‌طور حتم سربازان نوجوان هم در این میان سهم دارند.

حتی یکی از نفراتی که در این فیلم مستند به‌عنوان کودک‌سرباز به بازگویی خاطراتش از آن ایام می‌پردازد جانباز شیمیایی است و فیلمساز بدون اشاره به دلیل اصلی شیمیایی شدن او، تنها حضورش در میدان جنگ را علت اصلی و قاطع این اتفاق قلمداد می‌کند و ترجیح می‌دهد که راست نگوید.

از طرف دیگر تاکنون بیش از ۱۶ هزارنفر از کودکان غزه به‌وسیله حمله نظامی رژیم کودک‌کش جان خود را از دست داده‌اند و در سوی دیگری از جهان، جنگ در افغانستان در میان سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۹ جان بیش از ۲۶ هزار کودک را گرفت یا آنها را با معلولیت دائمی مواجه کرد.

این‌ آمارها به خودی خود برای بی‌بی‌سی فارسی و پیمانکارانش ارزش چندانی ندارد و فقط زمانی وارد اصول اخلاقی آنها می‌شود که بخواهند به‌واسطه آن حلقه محاصره را برای دولت مخالف غرب تنگ‌تر کنند تا وی عطای مقاومت را به لقایش ببخشد و در برابر فرامین آمریکا و شرکایش سر تعظیم فرود بیاورد.

منبع: روزنامه فرهیختگان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خانم آهنگرانی، دنیای ترسناکی داری! بیشتر بخوانید »

ماجرای شلیک پلیس به «آرزو بدری» و دروغ جدید رسانه‌های ضدایرانی +فیلم

ماجرای شلیک پلیس به «آرزو بدری» و دروغ جدید رسانه‌های ضدایرانی +فیلم



بی بی سی فارسی و اینترنشنال تلاش می‌کنند ماجرای شلیک پلیس یه یک خودرو را به موضوع حجاب ارتباط دهند که بررسی‌های خبرنگار فارس خلاف آن را نشان می‌دهد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، ماجرای مصدوم شدن یک خانم اهل شهرستان نور در جریان اجرای طرح پیشگیری از سرقت مجددا نقل محافل رسانه‌های ضد انقلاب شده است. بررسی‌های خبرنگار فارس در مازندران نشان می‌دهد این اتفاق در ساعت ۲۳ دوم مردادماه و در حالی که مأموران گشتِ پلیس آگاهی برای اجرای طرح پیشگیری از سرقت در ساعات پایانی شب، مشغول گشت‌زنی بوده‌اند رخ داده است.

اما بی بی سی و اینترنشنال با هدف شباهت‌سازی با ماجرای مهسا امینی تلاش می‌کنند همانند رویه چند ساله اخیرشان این موضوع را نیز به حجاب ارتباط دهند.

پلیس در بیانیه خود رسما این ادعا رد کرده با اینحال یک کارشناس انتظامی در گفت‌وگو با خبرنگار فارس، دستور توقف پلیس به علت بدحجابی را امری محال می‌داند چرا که معتقد است اساسا قدرت تشخیص در شرایطی که ماشین به «سرعت» در جاده اصلی بین شهری از پارک جنگلی نور به سمت محمودآباد با «شیشه های دودی» و در «تاریکی هوا» در حال حرکت است وجود ندارد.

پلیس هم در اطلاعیه خود اعلام کرده بود که «مأموران پلیس حین انجام وظیفه به یک دستگاه خودروی سواری پراید با شیشه‌های تمام دودی مظنون شده و به راننده دستور توقف می‌دهند که راننده بدون توجه به دستورِ پلیس و علائم هشدار دهنده از جمله چراغ گردان و آژیر ماشین پلیس اقدام به فرار از صحنه می‌کند.در ادامه تلاش پلیس برای مسدود کردن مسیر حرکت این خودرو به نتیجه نمی‌رسد و در نهایت عوامل انتظامی با رعایت قانون استفاده از سلاح، برای متوقف کردن این خوردو به سمت آن شلیک می‌کنند.»

اطلاعات رسیده نشان می‌دهد که در جریان این تعقیب و گریز پلیس سه گلوله به سمت لاستیک این خودرو شلیک کرده است که یکی از تیرها به یکی از دو سرنشین خودرو (خانم آرزو بدری) اصابت و باعث مصدومیت وی می‌شود.پس از مطلع شدن نیروهای پلیس از مصدومیت خانم بدری، وی بلافاصله به بیمارستان شهرستان نور سپس به بیمارستان امام خمینی (ره) ساری منتقل و در نهایت برای رسیدگی‌های درمانی بهتر به یکی از بیمارستان‌های تهران منتقل می‌شود.

راننده خودروی مذکور اتفاقات شب حادثه را این‌گونه روایت می‌کند: «از پارک جنگلی به سمت بیرون به سمت خیابان اصلی محمودآباد در حال حرکت بودم که با مأموران پلیس و دستور توقف پلیس مواجه شدم اما اشتباهم این بود که فرار کردم». برادر خانم بدری از روند درمان خواهرش خبر داده و به خبرسازی رسانه های ضدایرانی اعتراض دارد.

اطاعت از دستور “ایست” پلیس در تمامی کشورها بدیهی و لازم‌الاجرا است. افسران پلیس بنا بر قانون اجازه شلیک به خودروهایی که از دستور ایست سرپیچی می‌کنند را دارند.بی بی سی جهانی در گزارشی در سال ۲۰۲۰ ادعا کرده بود «تخمین زده می‌شود که هر ساله نزدیک به ۱۲۰۰ نفر در آمریکا توسط ماموران پلیس کشته می‌شوند»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای شلیک پلیس به «آرزو بدری» و دروغ جدید رسانه‌های ضدایرانی +فیلم بیشتر بخوانید »

فیلم/ از اسم جعلی خلیج عربی تا تاسیس فارسی وان

خواباندن مچ فارسی‌وان در تهران



کارشناس حوزه شناختی معتقد است در رویارویی صداوسیما با شبکه های ماهواره ای، وقتی رسانه ملی نیاز و انتظار را به درستی می شناسد، در جذب مخاطب موفق می شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، برنامه “ساعت بیست و چهار و یک دقیقه” در قسمت سوم از فصل دهم این مجموعه برنامه با موضوعِ تعادل شناختی، رسانه، علوم شناختی و ایجاد تعادل محتوایی و میدانی، نیازسازی های ۵ گانه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی در جامعه با حضور دکتر علیرضا داودی، کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی و محمدهادی فکری، فعال رسانه روانه آنتن رادیو گفت‌وگو شد.

*رسانه باید نیاز مخاطب را مدیریت کند

داودی بحث را با تشریح پارامتر نیاز در حوزه شناختی آغاز کرد: ابتدا باید دانست که مخاطب تجربیات و بایسته هایی دارد که بر اساس آن به دیدگاهی رسیده و در پروسه زمان، دستخوش تغییراتی می شود که به نتیجه رسیده یا در ذهن مخاطب بدون پاسخ رها خواهد شد.

نتیجه بخش بودن از مدیریت یکسری مفاهیم ناشی می شود؛ ولی رها شدگی شروعِ ساخت نیازهای جدیدی را شکل می دهد. چون انواع نیاز در ذهن مخاطب، در مواجه با رویدادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است به داده های خطرناک و بدون پشتوانه تبدیل شود؛ از این رو مخاطب باید در حوزه نیازها به خویش-کنترلی برسد.

*تولد فتنه ۱۴۰۱ از دل نیاز کاذب

در اینجا مفهوم نیاز کاذب و واقعی شکل می گیرد. وقتی ادراکات بر بستر نیازهای احساسی باشد، شکلی کاذب به خود می گیرد. مثل سال ۱۴۰۱ که بخشی از اتفاقات بر اساسِ نیازهای کاذب و احساسی شکل گرفت و ناشی از رها شدگی فرهنگی بود.

در مفهوم دوم به ساختار و سازمانی باز می گردیم که رسانه به عنوان یک سیستم ارگانیک بر بستر تنظیم و مدل مواجهه با نیازها در جامعه شکل می دهد. اما مدل مقاومت، در برابر نیازهای کاذب با مواجهه با نیازهای واقعی متفاوت است؛ چراکه نیازهای واقعی باید براورده شود ولی نیاز کاذب در صورت برآورده شدن، به نیازِ برهم زننده مبدل خواهد شد.

*چرا مخاطب بی بی سی نگاه می کند؟

مجری: در حقیقت مرتفع کردن نیازهای کاذب پیامدهای بسیار خطرناک و مخلی دارد؟

داودی در پاسخ گفت: این کار اساسا نیازهای مضاعفی را ایجاد می کند که از توان فرد خارج است. این مسئله در بسیاری حوزه های فرهنگی و سیاسی دیده می شود.

در این بین مرحله سوم زمانی رخ می دهد که در رابطه ی خدمت متقابل رسانه و مخاطب ایجاد می شود. اما آیا نیاز مخاطب در جامعه ایرانی به بی بی سی فارسی حقیقی یا کاذب است!؟

*وقتی مردم به ماهواره “نه” گفتند…

وی معتقد است برخی نیازها بر مبنای زیستی تعریف می شود چون وقتی به بی بی سی در حوزه رسانه نیاز پیدا می کنیم، این شبکه ها –بر حسب این که کاذب یا واقعی باشد- لزوما از نیاز مخاطب ناشی نشده و به یک انتظار باز می گردد. بنابراین اساسا نیازی در کار نیست.

داودی با ذکر مثالی از شبکه فارسی-وان گفت: این رسانه نیاز به پخش فیلم های ۲۴ ساعته را ایجاد کرد و در برابر رسانه ملی، شبکه نمایش و آی-فیلم را تاسیس و مبادرت به پخش ۲۴ ساعته فیلم و سریال کرد. از آن پس مخاطب در ترازِ نیاز خود به جمع بندی رسید که شبکه داخلی را ببیند.

در این جا شبکه فارسی وان یک نیاز سازِ کاذب بود ولی مواجهه منطقی رسانه ملی، نیاز کاذب را از بین برد و یک نیاز حقیقی و متناسب با فرهنگ و اجتماع بومی را جایگزین کرد.

*نقش صداوسیما؛ از برهنگی تا انتخابات

هر جایی که شناخت متقابل رسانه و مخاطب ایجاد شود، یعنی نیاز کاذب در حال شکل گیری است که ممکن است خانمان برانداز باشد. مثال آن خبرِ آزادسازی ۶۰ متر از سواحل دریای مازندران است که دارای تبعات مخرب اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بود. رسانه ۲ ماه پای کار آمد و اندیشمندان می پرسیدند آیا این طرح ملی مورد نیاز سواحل جنوبی هم هست؟

در این جا برای یک اقدام انحرافی و برای رسیدن به یک پنل تبلیغاتی نیاز کاذب شکل گرفت که تبعات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آن حقیقی بود. از آن پس باید درباره پوشش و حجاب هم فکری می شد اما رسانه این ها را رها کرد. در نتیجه نیاز کاذب از سوی رسانه اثری گذاشت که روزی در انتخابات و نا به سامانی روانی و ادراکی و نیز نارضایتی مردم شمال کشور از ولنگاری و بی بند و باری، تبلور یافت.

*رسانه‌ی تک‌صدا؛ ماحصل عقب‌ماندگیِ مسئولان

فکری هم با ورود به بحث گفت: در دهه های اخیر از رسانه ی تک سویه گذرکردیم. رفته رفته ماهواره به عنوان پایگاهی برای جهت دهی به نیاز جدید شکل گرفت که فضای رسمی رسانه ای ما توان پاسخگویی به آن را نداشت. فضای اینترنتی هم کنش گریِ موثری را ایجاد نکرد و رسانه ای که توسط بخش رسمی در کشور اداره می شد، به منبعی تبدیل شد که این بار باید توسط افراد مدیریت می شد.

هر کس شبکه رسمی خود را ایجاد کرده و فضا نیز تعاملی تر شده است. اما بخش عمده ای از فضای حاکمیتی در حوزه رسانه بر پاشنه قبلی می چرخد و [عده ای می خواهند] رسانه همچنان تک صدایی باشد و به برخی موضوعات پرداخته نشده و بدان ضریب ندهیم. این روند موجب سکوت در برابر سوال می شود که اتفاقا از سوی رسانه های معاند و کنش گران در فضای داخلی پاسخ داده می شود.

*مخاطب در زندان الگوریتم ها

امروز شبکه های اجتماعی بر اساس یک الگوریتم سلیقه و سبک زندگی مخاطب را شناسایی کرده و مرتب او را بمباران می کنند و در این میان مطالبِ مورد نظر خود را هم در ذهن مخاطب جا می اندازند.

ما توانستیم در محور مقاومت قدرت های کلاسیک دنیا را شکست دهیم و جنگ نامتوازن را مدیریت کنیم و این کاری است که در حوزه رسانه، به شدت از آن غافلیم. در حوزه انقلاب بسیاری گروه های پارتیزانی را رها کرده ایم که موجب شده در حوزه ادراک سازی به مشکل بخوریم.

*تحریم انتخابات و طیف خاکستری

عدم ارتباط درست با کنش گران موثر در فضای مجازی، خود را در حوادثی نظیر ۱۴۰۱ و انتخابات نشان می دهد. امروز با طیفی خاکستری رو به رو هستیم که به رهبری و انقلاب باور دارند ولی احساس می کنند شرکت در انتخابات فایده ای ندارد. این ذهنیت از طریق همین کنش گران جدید شکل گرفته که دست به نیازسازی می زنند.

ما سراغ مخاطب نمی رویم و او خوراک فکری خود را از شبکه های اجتماعی می گیرد و کم کم معانی جدیدی برای او شکل می گیرد؛ لذا ادبیات نسل جدید را درک نمی کنیم که بر اساس سبک زندگیِ شبکه های اجتماعی قالب بندی شده است.

*رسانه چه زمانی ضد امنیت‌ملی می‌شود؟

داودی هم گفت: در بسیاری مواقع رسانه در تولید “مفهوم نیاز” دچار لکنت می شود. جامعه به دلیل تغییر نسل و شرایط و تبدیل رسانه به شبکه های نوین، تفاوت بسیاری نسبت به قبل پیدا کرده و همین مسئله نیاز نا متقارن را شکل داده که نیاز اصلی تلقی می شود و لذا باید مراقب رسانه نامتقارن باشیم تا به لحاظ ادراکی نامتوازن نشده و از مرحله تعادل خارج نشود. خود را ضد امنیت ملی و منافع مردم و خود را در برابر ایدئولوژی چند هزار ساله کشور تعریف نکند و مقابل میهن پرستی و ملی گرایی قرار نگیرد.

در این صورت وحدت رویه در انتخابِ راهِ براورده شدن نیازها باید از سوی رسانه پیش گرفته شود و به جز رسانه، نمی توان این ها را راهبری کرد.

*وحدت” در رسانه تعطیل است

در زمان جنگ بمباران می شدیم ولی پ پایدار بودیم. در آن زمان شیر فروش محل، نوار چسبی که روی شیشه می چسباندیم و حتی خانم خامنه‌ی مجری و شهدا و مسجد، هر یک برای خود رسانه بودند. مجموعه این ها به ما می گفتند اگر موشک به شما برخورد کرد، نگران نباشید چون خمینی و رزمنده ها هستند.

امروز رسانه های بسیاری در اختیار داریم ولی وحدت رویه در حوزه استقرار را شاهد نیستیم چون وحدتِ در عین کثرت در رسانه تعطیل است و به مرحله ای رسیده که به جای فاعلیت در سطح مفعولیت قرار بگیرد.

*بی آبرویی؛ به خاطر یک مُشت فالوور

فکری سخنان داودی را تکمیل کرد: کنش گران فضای مجازی، نیازهایی دارند که اگر به این نیاز بی تفاوت باشیم، آن را از جایی دیگر مرتفع خواهند کرد. در فضای اینستاگرام کنش گرانی که چندین میلیون فالوور دارند، رفتار های خجالت آوری انجام می دهند؛ چون کثرت کنش گر زیاد است و وارد ر قابت با یکدیگر شده تا خود را بیش از سایرین مورد پسند مخاطب قرار دهند؛ حال آن که از نظر شئونات و پرستیژ رفتاری ناپسند دارند.

*ورزشکار چادری هم یک رسانه است

رهبری مسئله مشارکت را بیش از انتخاب یک کاندید مهم می دانند چراکه این مسئله نشان از وحدت و درک مشترکی از یک نوع کنش در جامعه است.

گاه از اینفلوئنسرها یا کارگردان یا دوبلور و مجری و برنامه ساز و سینماگران و فعالان تئاتر رفتارهایی خاص سر می زند و هرچه به سطح اینفلوئنسرها نزدیک می شویم، این رفتارها عجیب تر می شود. حتی ورزشکاران هم رسانه هستند. مثلا خانمی که با چادر مدال خود را دریافت کرده یا فردی که در زمان قهرمانی سجده می کند، وجهی از رسانه را نمایان می سازد.

*تعادل رسانه‌ومیدان؛ شاخ‌های مجازی را توجیه کنید!

امروزه یکی از نگرانی های رژیم صهیونیستی آسیب خوردن به چهره اسرائیل در المپیک است چراکه ممکن است رفتارهایی همه گیر از سوی جامعه ورزشکار بروز و ظهور کند.

در داخل اما بسیاری ورزشکاران ما قصد دیده شدن نزد حاکمیت را دارند. وقتی یک خواننده رپ را تحویل می گیریم و با او به سخن می نشینیم، احساس دیده شدن پیدا می کند و دنبال ارتباط گرفتن با حاکمیت است.

فکری در نتیجه این بحث گفت: رهبری تاکید کردند در حوزه وحدت غفلت جدی داشتیم و با توجه به محتوای این برنامه در رادیو گفت‌وگو، باید از تعادل مناسبی میان رسانه و میدان صحبت کنیم. در این خصوص می بایست به کنش گران میانی توجه کرده و این بدنه باید نسبت به مسائل شناختی توجیه شوند. وقتی با این ها تعامل برقرار کنیم، [جریانِ نیازهای واقعی] در بدنه عموم مردم هم رسوخ خواهد کرد.

*انقلابی‌هایی که از رقابت، میدان جنگ ساختند

داودی هم گفت: برخی افراد نیاز دارند در جامعه یا خانواده، افرادی مهم قلمداد شوند ولی وقتی در این روند اخلال ایجاد می کنیم، رقابت سالم را تبدیل به جنگ بینابینی کردیم. مثلا یک جریان خاص در کشور که دیگران را فاقد فهم می داند و با [دم زدن از انقلاب] پنل رقابت سالم را به جنگ تبدیل می کند. بنابراین ممکن است یک خواننده بر اساس تعریف این جریان خاص، به صورت خودکار از قافله عقب بماند.

لذا در حوزه شناختی باید دقت کنیم اصل و مبنای یک رسانه برای شکل گیری وحدت عالی، ایجاد تعادل در برآورده شدنِ نیازِ مهم شمرده شدن و تبدیل نشدن رقابت سالم به جنگ بینابینی است.

*انسان ۲۵۰ساله؛ نقشه راه رسانه

از طرفی نیاز را باید یک فرایند در نظر بگیریم نه پروژه و مادامی که بسیاری مسائل را به حادثه گره می زنیم، نتایجی نظیر فتنه ۱۴۰۱ را شاهد خواهیم بود.

وی افزود: رسانه هایی نظیر بی بی سی، فاکس نیوز و سی ان ان و… سعی در کنترل مخاطب دارند ولی ما سند انسان ۲۵۰ ساله را در اختیار داریم و باید برای ۵ نسل بعد از او نیز تاثیر گذار باشیم و در این جا دیگر نیاز به هالیوود و اف بی آی و… نداریم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خواباندن مچ فارسی‌وان در تهران بیشتر بخوانید »

اعتراف سنگین شبکه سلطنتی بی‌بی‌سی فارسی

اعتراف سنگین شبکه سلطنتی بی‌بی‌سی فارسی



هر چند BBC تلاش دارد تا وضعیت زندانیان امنیتی در جمهوری اسلامی را وحشتناک نشان دهد اما در میان سیاه‌نمایی‌هایش ناخواسته واقعیت‌هایی عیان می‌شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، شبکه سلطنتی بی‌بی‌سی فارسی به نقل از صفحه اینستاگرام یک محکوم امنیتی به نام “بهاره هدایت” نوشت که او برای درمان سرطان رحم از زندان مرخصی استعلاجی گرفته است.

این تنها گزارش و خبری نیست که شبکه بی‌بی‌سی در مورد مجرمین امنیتی ایرانی کار کرده تا تصویر سیاهی از شرایط آنها در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران مجسم کند، قریب به اتفاق گزارش‌های این شبکه لندنی همین مضمون و محتوا را دارند.

هر چند BBC تلاش دارد تا وضعیت زندانیان امنیتی در ایران را وحشتناک و ضدانسانی به تصویر بکشد، اما در میان انبوه سیاه‌نمایی‌ها ناخواسته واقعیت‌هایی را مطرح می‌کند که نشان می‌دهد اتفاقا ماجرا از قرار دیگری است. به این موارد دقت کنید؛

۱- یک محکوم امنیتی که سالهاست در پی براندازی جمهوری اسلامی است، پس از تشخیص ابتلا به سرطان رحم در زندان، در همان نخست مراحل بیماری از مرخصی استعلاجی استفاده می‌کند. او در صفحه مجازیش می‌نویسد: «پزشک قانونی تجویز کرد که برای آزمایشات تکمیلی و طرح درمان مناسب، باید بیرون از زندان» تحت نظر باشد. جالب اینجاست که این محکوم در مرخصی استعلاجی هم برای حکومت خط و نشان می‌کشد، اما حکومت با پرخاشگری وی مدارا می‌کند.

۲- توماج صالحی٬ خواننده هتاکی که بسبب اقدام مسلحانه، بازداشت و محکوم به حبس شد، در حساب‌هایش در شبکه‌های اجتماعی پیامی نوروزی منتشر می‌کند. اینکه او چطور از داخل زندان پیام ارسال می‌کند و چگونه به شبکه اجتماعی خود دسترسی دارد محل تأمل است، اما این واقعیت را نشان می‌دهد که لااقل در زندان تحت فشار و شکنجه نیست.

۳- بی‌بی‌سی فارسی نوشت که نرگس محمدی که هم اکنون در زندان به سر می‌برد، همزمان با نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل، در پیامی که در حساب اینستاگرامی او منتشر شده، خواستار “فشار همه‌جانبه بر ایران” شد.

یعنی خانم محمدی بدون هیچ گونه واهمه و اضطرابی و ترسی از نهادهای خارجی درخواست فشار بر ایران دارد. باز هم اینکه او چطور پیام می‌دهد و چگونه در صفحات مجازیش انعکاس پیدا می‌کند چندان مورد سوال نیست، اما او مطمئن است که بخاطر این خط و نشان کشیدن‌ها، تنبیه و شکنجه نمی‌شود بلکه صرفا هر روز اضافه وزن هم پیدا می‌کند!
۴- شبکه سلطنتی بی‌بی‌سی فارسی در گزارش دیگری با اشاره به تجمع چند خانواده‌ی معدومین آشوب‌های سال ۱۴۰۱ نوشت که آنها، “در محله باغ قاضی که از مکان‌های اصلی برگزاری نوروز در بوکان است تجمع کردند و در آستانه تحویل سال آتش نوروزی افروختند. ” هرچند این تجمعات بدون مجوز با اهداف ضدامنیتی صورت گرفته بود، اما هیچ برخورد قهرآمیزی با آنها صورت نگرفت.

اینها تعدادی از خبری‌هایی است که توسط بنگاه سخن‌پراکنی وزارت خارجه انگلیس هر روز ضریب رسانه‌ای پیدا می‌کند تا جمهوری اسلامی را به فشار، سرکوب و شکنجه متهم کند، در حالی که هر چند ناخواسته، اما واقعیت‌هایی را بازگو می‌کند: اینکه در جمهوری اسلامی برای سلامت زندان‌های اهمیت زیادی قائل است و شرایط همچون زندان‌های بریتانیا و یا رژیم صهیونیستی کشتارگاه محکومین سیاسی نیست.
محکومین امنیتی اینقدر خاطرشان از عدم شکنجه جمع هست که بدون ترس از داخل زندان پیام سیاسی می‌دهند و حتی از دولت‌های خارجی تقاضای فشار بر ایران را می‌نمایند. علاوه بر اینکه خانواده محکومین هم تا زمانی که مستقیما اقدام به براندازی نکنند، برای نمایش مخالفت خود آزاد هستند و با آنها برخورد نمی‌شود.

علاوه بر اینها، رپرتاژ گسترده اخبار تجمعات صنفی و حقوقی در شبکه سلطنتی بی‌بی‌سی نیز خودش مؤید این واقعیت است که در جمهوری اسلامی با اجتماعات آرام (که حتی در موارد محدودی شعارهای ساختارشکنانه سر می‌دهند) نه تنها برخورد انتظامی نمی‌شود بلکه در آزادی کامل برگزار می‌گردد.
در واقع BBC فارسی ناخواسته اعتراف می‌کند که زندانیان سیاسی و محکومین امنیتی در جمهوری اسلامی ایران نه تنها شکنجه نمی‌شوند بلکه از آزادی‌های فراوانی برخوردار هستند که نمونه‌های از آن ذکر شد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است


اعتراف سنگین شبکه سلطنتی بی‌بی‌سی فارسی بیشتر بخوانید »

وقتی BBC خانواده‌های داغدار ایرانی را بایکوت کرد

وقتی BBC خانواده‌های داغدار ایرانی را بایکوت کرد



BBC فارسی اظهارات آرامش‌طلبانه مادربزرگ نوجوان کشته شده در فرانسه را منتشر کرد اما چرا نظرات خانواده‌های داغدار ایرانی در سال گذشته را بایکوت کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزهای گذشته و در پی کشته شدن یک نوجوان ۱۷ ساله توسط مامور پلیس، فرانسه صحنه آشوب و درگیری‌ها به طوری که معترضان ساختمان‌ها و خودروهای دولتی را هم آتش زدند که یک آتش‌نشان هم کشته شد. وزیر کشور فرانسه به خبرنگاران گفت تاکنون، ۳۲۰۰ نفر در جریان ناآرامی‌های مربوط به قتل یک نوجوان در فرانسه بازداشت شده‌اند.

در این میان رسانه‌های فارسی زبان معاند که اغتشاشات سال گذشته ایران را لحظه به لحظه پوشش می‌دادند و به آتش می‌دمیدند این روزها تنها تک اخبار رسمی از فرانسه را منتشر می‌کنند. مطالبی هم که این رسانه‌ها منتشر می‌کنند بیشتر در جهت حمایت از دولت فرانسه است.

وقتی BBC خانواده‌های داغدار ایرانی را بایکوت کرد
انگشت شمار مطالب منتشر شده BBC درباره فرانسه

وقتی BBC خانواده‌های داغدار ایرانی را بایکوت کرد
نمونه ای پوشش اغتشاشات گسترده ایران توسط BBC

در آخرین نمونه بی‌بی‌سی فارسی مطلبی را به نقل از مادربزرگ نوجوان کشته شده منتشر کرده که خواهان آرامش عترضان است.

وقتی BBC خانواده‌های داغدار ایرانی را بایکوت کرد

این درحالی است که در خصوص اغتشاشات سال گذشته ایران عملکرد این رسانه‌ها دقیقا برعکس بود. درحالی که خانواده‌هایی که ادعا شدن فرزندشان توسط پلیس کشته شده، این موضوع را تکذیب می‌کردند نه تنها این مطالب را بازنشر نمی‌کردند بلکه اخبار دروغ هم منتشر می‌کردند.

در ادامه تعدادی از این مطالب را مرور می‌کنیم:

وقتی BBC خانواده‌های داغدار ایرانی را بایکوت کرد
انتقاد پدر حدیث نجفی از دروغ‌های بی بی سی فارسی

وقتی BBC خانواده‌های داغدار ایرانی را بایکوت کرد
پدر آرنیکا قائم مقامی ضمن تکذیب کشته شدن فرزبندش توسط پلیس

وقتی BBC خانواده‌های داغدار ایرانی را بایکوت کرد
تکذیب کشته دن نگین عبدالملکی توسط پلیس

وقتی BBC خانواده‌های داغدار ایرانی را بایکوت کرد
پدر مائده جوانفر که کشته شدن دخترش در اغتشاشات را تکذیب کرد

وقتی BBC خانواده‌های داغدار ایرانی را بایکوت کرد
پدر نسرین قادری کشته شدن دخترش در اغتشاشات را تکذیب کرد

وقتی BBC خانواده‌های داغدار ایرانی را بایکوت کرد
عبدالرحیم دشمن زیاری تصریح کرد که دخترش در سانحه تصادف فوت کرده است

وقتی BBC خانواده‌های داغدار ایرانی را بایکوت کرد
افشاگری پدربزرگ کیان پیرفلک از دروغ BBC

این رسانه‌ها مطالب روشنگرایانه درباره ایران را یا منتشر نکردند یا این اظهارات را ناشی از تحت فشار قرار گرفتن خانواده‌ها عنوان کردند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وقتی BBC خانواده‌های داغدار ایرانی را بایکوت کرد بیشتر بخوانید »