تئوری توطئه

یهودگرایی و یهودی سازی

یهودگرایی و یهودی سازی



یکی از جدیدترین رویدادهای قابل تأمل، طرح تعطیلی روزهای شنبه، از سوی برخی افراد و تصویب آن در کمیسیون امور اجتماعی مجلس شورای اسلامی است که به منزله پیروی از آداب و سنن بنی اسرائیل خواهد بود.

سرویس دیدگاه مشرق- محمّدتقی تقی پور طی یادداشتی با عنوان “یهودگرایی و یهودی سازی” نوشت:

نکته اوّل: نفی یهودگرایی در قرآن

خداوند متعال در قرآن کریم، به صراحت تمام، مؤمنان و مسلمانان را از دوستی با یهود و یا گرایش به سمت ادب، آداب و سنت های یهودی برحذر داشته و مذمّت کرده است. در آیه ۱۴ سوره مجادله آمده است: «آیا ندیدی کسانی را که قومی ]یهود[ را دوست گرفتند که خداوند بر آن ها غضب کرده است…؟»

همچنین می فرماید: «بیماردلانی را می بینی که در ]به سوی[ آن ها ]یهود[ می شتابند…» (آیه ۵۲ سوره مائده)

«ای کسانی که ایمان آورده اید! قومی ]یهود[ را که خدا بر آن ها غضب کرده به دوستی مگیرید…» (آیه ۱۳ سوره ممتحنه)

در آیه ۵۱ سوره مائده نیز «دوست گرفتن یهود و نصارا» به شدّت نهی شده است.

نکته دوّم: پروتکل های صهیونی

آن گاه که اسنادِ «پروتکل های رهبران یهود»۱ برای اوّلین بار، طی سال های اوایل قرن بیستم میلادی (۱۹۰۱ به بعد) توسط سرگئی نیلوس روسی افشا گردید، کانون های یهودی و فراماسونری و مجامع وابسته، آن را «جعلی» و «توهم توطئه» مخالفان و دشمنان خود قلمداد کردند. امروز پس از گذشت حدود یکصد و بیست سال از آن تاریخ، هرکسی گوشه ای از توطئه ها و دسیسه های صهیونی را در مقیاس جهانی آشکار یا مورد بحث و بررسی قرار دهد، سعی می کنند آن را با اصطلاح «تئوری توطئه» یا «فرضیه توطئه» در ذهن و فکر عموم مخاطبان، مخدوش و غیرواقعی جلوه دهند. پس از به قدرت رسیدن بلشویک های یهودی در روسیه و استقرار نظام «اتحاد جماهیری سوسیالیستی شوروی» در سال ۱۹۱۷، چاپ و انتشار «پروتکل های صهیونی» به کُلّی ممنوع و غیرقانونی اعلام شد.

علی رغم جعلی و غیرواقعی جلوه دادن آن از سوی نویسندگان و سازمان های یهودی، صهیونی و ماسونی، واقعیت ها و رخدادهای تاریخ معاصر به خوبی نشان می دهد که مفاد بیست و چهارگانه آن، به خصوص پس از پایان جنگ جهانی اوّل، به تدریج در حال اجرا و عملی شدن است.

حرف اصلی و غایی پروتکل ها چیست؟ استقرار نظام اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تربیتی واحد و یک دست در سراسر جهان. نظامی مبتنی بر هستی شناسی سکولاریستی و منطبق با تعالیم، آموزه ها، آداب، سنّت ها و فرهنگ بنی اسرائیلی. مشغول و سرگرم کردن افکار عمومی با انواع برنامه های ورزشی، هنری، سینمایی، تئاتر، ترویج ولنگاری، بی بندو باری، برهنگی، عیّاشی، مشروبات الکلی، مواد مخدر و مفاسد اخلاقی، حذف ایمان الهی و اعتقادات دینی از زندگی فردی و حیات اجتماعی، کنترل رسانه های خبری و پیام رسانی، ترویج فرهنگ پوچ گرایی به خصوص در میان دختران و پسران جوان، جا به جایی مقام، منزلت و جایگاه زن، یعنی تنزل و تقلیل آن، از آن چه در نظام خلقت برای آنان سرشته و معین شده تا حد یک کالای تزیینی، تجمّلی و ابزاری در مسیر اغراض سیاسی، اقتصادی و به ویژه در جهت اطفای غرایز شهوانی مردان، قبضه تدریجی منابع اقتصادی، پولی و در نهایت به دست گرفتن قدرت سیاسی و حکمرانی جهانی از سوی «قوم برگزیده» و براساس فرضیه «حق تاریخی» که مدّعی اند در نظام آفرینش برای آن ها رقم زده شده است!

مندرجات پروتکل ها از توطئه و برنامه ای بین المللی پرده برمی دارد که سرآغازِ سازمانی آن، حداقل به زمان شکل گیری رسمی سازمان مخفی و اسرارآمیز فراماسونری در انگلستان و سپس فرانسه، یعنی سال ۱۷۱۷ میلادی بازمی گردد.۲

نکته سوّم: نظام سرمایه داری کنونی حرکتی در مسیر امپراتوری جهانی یهودی

یکی از پیشگامان عرصه روشنگری در حوزه تکاپوی یهودی برای سیطره بر جهان، ورنر سومبارت، جامعه شناس و اقتصاددان بزرگ آلمانی است. او حدود ۱۱۲ سال پیش با استناد به اطلاعات و مستندات متقن، اثبات کرد که نظام سرمایه داری (کاپیتالیستی)، یک سیستم غارتگری و چپاول گری، مبتنی بر تعالیم و آموزه های یهودی است که در راستای استقرار حاکمیت یهود بر جهان گام بر می دارد. امّا پرسش کلیدی و اساسی این است که جماعت یادشده با تکیه بر کدام ابزار و اهرم ها توانستند چنین پایگاه و موقعیتی را برای خود رقم زنند؟ آیا نبوغ و هنر یهودی چنین دست آوردی به ارمغان آورده یا شگردها و شیوه های خاصّ؟ سومبارت به صراحت می نویسد که یهودیان در تمام تعامل اجتماعی و اقتصادی با دیگر اقوام و ابنای بشر، به هیچ یک از قید و بندها، موازین، اخلاق، حق متقابل، امانت داری، عهدمداری و صدق در گفتار اعتقاد نداشته و پایبند نبوده اند؛ زیرا طرف مقابل خود را یک «غریبه» و به عبارت دیگر، «غیرانسان» به حساب آورده اند. بنابراین، دغل کاری، دروغ، غش در معامله و … و مهم تر از همه، پنهان کاری و نفوذ، یک اصل مشروع و اهرم کلیدی برای پیشبرد مقاصدشان بوده است.

این نویسنده، درباره مخفی کاری، نفوذ و شیوه هایی که آن ها خود را در لباس، شکل و رنگِ غیریهودیان جا می زنند تا اهداف خود را تعقیب کنند، به نکات حیرت انگیزی استناد می کند: «وقتی به تعیین نفوذ یهودیان بر «حیات اقتصادی مدرن» می رسیم، بارها و بارها افرادی را خواهیم دید که ظاهراً مسیحی اند، اما در اصل به دین یهود اعتقاد دارند.۳ آن ها خود یا پدرانشان غسل تعمید دیده اند، فقط همین.» او در ادامه می افزاید: «من حتا به زنان یهودی که با مردان مسیحی ازدواج کردند و دست کم از نظر نام خانوادگی دیگر یهودی نبودند، اما با این همه، ویژگی های یهودی بودن خود را از دست ندادند، کاری ندارم. آدم هایی که مدنظر من هستند، یهودیانی اند که علی رغم ترک ظاهری دین، در خفا یهودی مانده بودند؛ این عدّه که نقش مهمی در تاریخ بازی کردند و در سده های مختلف به آن ها برمی خوریم، آن ها در برخی ادوار تاریخی، بخش عمده ای از یهودیان را تشکیل می دادند، اما چنان ژست و اداهای غیریهودی گرفته بودند و این نقش را با چنان مهارتی بازی می کردند که حتی در میان معاصران خود به عنوان مسیحی یا مسلمان شناخته می شدند.»۴

نکته چهارم: یهود مخفی در ایران

در تاریخ معاصر ایران، نمونه های فراوانی از این قبیل افراد، یعنی یهودیان مخفی برمی خوریم که نقش اساسی و کلیدی و تأثیرگذار در رویدادها و تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی سرزمین ایران بازی کرده اند.

اگر بخواهیم گذشته ها را در این مقال درز بگیریم، فقط به این چند نمونه اکتفا می کنیم که مرحوم حجت الاسلام فاکر نماینده وقت مجلس شورای اسلامی، در یکی از سخنرانی های بسیار مهم خود به تعدادی از این افراد اشاره می کند. فردی یهودی تبار که حتی به مقام معاونت نخست وزیری در اوایل استقرار نظام اسلامی دست پیدا می کند. یا فرد دیگری که حدود سی (۳۰) سال پس از استقرار جمهوری اسلامی (یعنی سال ۱۳۸۶ شمسی) برای اشغال یک مقام بسیار عالی مرتبه معرفی می شود که همسر دائمی اش یهودی ـ بهایی بود. این مهم، علاوه بر سوابق غیراخلاقی و برخی مسائل نامشروع موجود در پرونده اش بود. مرحوم آقای فاکر در این باره چنین تصریح می کند: «برای اشغال یک مقام بسیار عالی؛

فرض کنید در سطح وزارت، فرض کنید مهم ترین وزارت؛ نمی خواهم بگویم وزارت! می خواهم علوّ آن مقام را در این سطح معرّفی کنم! این آدم هروقت در مجلس به ما می رسید، خم می شد دستمان را ببوسد! احترام می کرد! حاج آقا من نوکر شمایم! اصلاً هرچه بفرمایید عمل می کنم»!۵

ایشان همچنین، علاوه بر افشای یک شبکه تشکیلاتی یهودی ـ بهایی، ۵۲ نفری که به طور مخفی و در پوشش بچه مسلمان در شیراز به کارها و فعالیت های آموزشی و فرهنگی در مساجد و نیز در میان کودکان و نوجوانان مسلمان، مشغول بودند، به نَسَب و تبار یهودی چند نفر از مهره ها و عاملان اصلی قتل های زنجیره ای نیز تصریح می کند و توضیح می دهد که چگونه آن ها خود را در لباس اسلامی و مسلمانی مخفی کرده بودند.۶

جناب یدیدیا شوفط حاخام بزرگ یهودیان ایران نیز در کتاب خاطرات خود که در کالیفرنیای آمریکا به چاپ رسیده، به نمونه هایی از این یهودیان مخفی ایرانی با ذکر اسامی آن ها اشاره کرده است.

نکته پنجم: پروژه حکومت واحد جهانی

مباحث پیش گفته چنین حکایت دارد که یک تلاش و حرکت فکری و فرهنگی برنامه ریزی شده در مسیر استقرار حاکمیت واحد جهانی بر مدار و محور پول، ثروت و سرمایه سالاری، از چند قرن پیش در جهان آغاز شده است. راز و رمز عبور این جماعت و به بیانی دیگر، اصلی ترین و بزرگترین ابزار و قدرت آن ها در میان سایر اقوام و ملل، نفوذ بوده است. یعنی خود را به رنگ، نام و لباس دیگران آراستن و پیراستن و جا زدن.

بنابراین، وجه مشخصه نظام سرمایه داری (کاپیتالیستی) جهان امروز پول است و طلا. ابزاری که تمام معیارها و ارزش های یک جامعه باید براساس آن تعریف و طبقه بندی شود. ایضاً در مرام و آموزه ها و معیارهای یهودی، پول و طلا حرف اوّل را می زند و یک هدف غایی است. پرستش پول و طلا یک اصلِ یهودی و یک واقعیت تاریخی است که در عهد عتیق، فراوان به آن اشاره گردیده است.

«بنابراین یهودیان یاد گرفتند که پول را عاشقانه دوست بدارند و می دیدند که فقط به مدد پول است که می توانند قدرت های جهان را مطیع خود گردانند. … یهودیان تمام اسرار نهفته در پول و ویژگی های آن را درک کرده بودند و با قدرت اسرارآمیز آن آشنایی داشتند. آن ها سلطان پول و از خلال آن سلطان جهان شدند.»۷

در جهت نیل به این اهداف، هیچ مانعی وجود ندارد، زیرا «هدف وسیله را توجیه می کند.»

چون هدف مشروع و مبتنی بر «حق تاریخی» «قوم برگزیده» است که در متون افسانه ای، کهن و عهد عتیق به آن ها وعده داده شده است، بنابراین آن ها مجازند از هر شگرد و شیوه و وسیله ای برای رسیدن به مقاصد خود استفاده کنند!

این عناصر با سرشت یهود عجین و در حیات اجتماعی و اقتصادی آن ها، به عنوان یک اصل، اساس و پایه نقش کلیدی ایفا می کنند.

نکته ششم: چگونگی تسخیر ایالات متحده

آمریکا امروز خود را امپراتوری حاکم بر جهان معرفی و قلمداد می کند. مقر بسیاری از سازمان های بزرگ بین المللی مثل سازمان ملل متحد در آن سرزمین قرار دارد. اتحادیه اروپا نیز تابعی از این امپراتوری به حساب می آید که مقر مؤسسات و مراکز تأثیرگذار و بزرگ دیگر جهانی در آن، از جمله اتریش، هلند، بلژیک، سوئیس، انگلیس، فرانسه و … واقع شده است. هنری فورد آمریکایی در کتاب «یهود بین الملل» که در سال ۱۹۲۱ میلادی، یعنی ۱۰۲ سال پیش منتشر شد، به صراحت از آمریکا به عنوان «اورشلیم جدید» نام برد. او ضمن افشای اسرار چگونگی سیطره یهود بر ایالات متحده، از قول بعضی افراد ذی نفوذ یهودی تصریح کرده که «بنیان های ایالات متحده یهودی است نه مسیحی».۸

هنری فورد، مشاهدات و مستندات خود را برای میلیون ها آمریکایی بازگویی و تأکید کرده است که اشغال ایالات متحده آمریکا از سوی یهودیان نه با پشتوانه لیاقت، کاردانی، ذکاوت، هوش و یا حتّی سرمایه داران و پول سالاران یهودی، بلکه این رویداد بزرگ تاریخی، ریشه در عناصری دارد که برای بسیاری از مردم جهان ناشناخته باقی مانده است:

«اگر به یهود فرصت مساوی داده شود و اگر او به قواعد بازی پای بند بماند، از دیگران هوشمندتر نیست. در حقیقت اگر امکان توطئه چینی و حیله گری از یهودیان سَلب شود»۹ آن ها خلع سلاح می شوند.

تز و دکترین اصلی آن ها، «ایده یافتن» به جای «ساختن» است؛ یافتن با نیرنگ و حیله.۱۰

آن ها برای فتح ایالات متحده، نه با پرچم آشکار خود، بلکه با پرچم های دیگری تهاجم را آغاز کردند تا مرام و ماهیت شان آشکار و معلوم نشود، «دلیل این که فرزندان ما (آمریکایی ها) از نظریه ویرانگری و طغیان سیاه ]یهود[ پیروی می کنند این است که نمی دانند آن ها فرزندان چه کسی و نهال های چه نژادی هستند. …. بگذارید افکار یهودی با برچسب یهودی مشخص شوند و فرزندان ما بر این راز و رمز نژادی وقوف پیدا کنند.»۱۱

او همچنین می افزاید: «یهودا مبارزه را آغاز کرده است؛ یهودا به تهاجم پرداخته است؛ بگذارید بیاید؛ هیچ کس نباید از مبارزه با یهودا هراسی به خود راه دهد. اما! اجازه دهید همه خواهان مبارزه ای منصفانه باشند. دانشجویان دانشگاه و رهبران فکری را آگاه کنید که هدف از مبارزه، ]خطرِ[ حاکمیت اندیشه ها و نژادی است که بنیان تمدّن حاضر را نهاده و نویدبخش تمدّن های آینده است؛ آنان را مطلع سازید که نیروی مهاجم، یهودی است. این تنها چیزی است که ضرورت دارد، و یهودیان به همین معترض اند. آن ها می گویند: «شما نباید ما را بشناسید؛ شما نباید لفظ یهودی را به کار ببرید.» چرا؟ چون اگر تفکر یهودی نتواند پشت نقابی غیریهودی پنهان شود، محکوم به شکست است.آشکار ساختن مسأله، چنان که شاید و باید، تنها چیزی است که امروز ضرورت دارد. هر فکر مهاجم و متجاوزی را وادار کنید تا پرچمش را بالا ببرد!»۱۲

هنری فورد در سال ۱۹۲۱، یعنی حدود ۱۰۲ سال پیش تأکید می کند «یهود سازمان یافته ترین و منسجم ترین قدرت و حاکمیت روی زمین است. او معتقد است که مقرّ حکومت جهانی یهود، در دوره ای در پاریس، پایتخت فرانسه و دوره جنگ جهانی اوّل در لندن پایتخت پادشاهی انگلیس و سپس به ایالات متحده منتقل شده است.۱۳

به عقیده و تصریح او، حکومت جهانی یهود تنها زمانی با یک کشور اختلاف پیدا می کند که آن کشور کنترل منافع صنعتی و اقتصادی خود را برای یهود ناممکن سازد و یا در این مسیر تلاش کند.

حکومت جهانی یهود مطابق با منافع و مقتضیات خود، می تواند جنگ به راه اندازد یا صلح برقرار کند. اگر کشوری در برابر او انعطاف به خرج ندهد، در آن جا هرج و مرج ایجاد می کند و نیز می تواند نظم و انضباط را اعاده کند. حکومت جهانی یهود، تار و پود قدرت جهانی را در اختیار دارد.۱۴

و امروز پس از قریب یکصد سال از آن زمان، نویسندگان مستقل و آگاه آمریکایی به صراحت اعتراف می کنند که «یهودیان از صمیم قلب به آمریکا چنگ انداخته اند.»

آمریکا (امروز) عملاً به اورشلیم جدید و مرکز ثروت و قدرت صهیونیست ها تبدیل شده است.

… صهیونیسم بر آمریکا سلطه دارد و آمریکا زیر انگشتان صهیونیست ها می خواهد بر عالم حکم براند.

در روزنامه اسرائیلی هاآرتص در ۲۰ اوت ۲۰۰۴ در یادداشتی با عنوان «عصر طلایی جهود در ایالات متحده» که به مناسبت جشن سپتامبر، یادبود سیصد و پنجاهمین سالگشت پیدایش جامعه یهود در آمریکا، نوشته شده بود، آمده است: «اهمیت گسترش قدرت یهودیان آمریکا در قرن بیستم نه تنها کم تر از تأسیس دولت اسرائیل نیست، بلکه بیش تر است.

… یهودیان آمریکا به قدرت بی سابقه ای دست پیدا کرده اند که می توانند سیاست های قدرت شماره یک دنیا را شکل دهند.» ۱۵

از دیدگاه اشخاص و کانون های ذی نفوذ و تأثیرگذار یهودی و صهیونی، استیلای یهود بر ارکان حکومت آمریکا، یا قدرت شماره یک جهان، مساوی است با سیطره و حاکمیت قوم یهود بر نظامِ فرمانروایی و حکمرانی جهان.

نکته هفتم: کودتای جهانی در مسیر استقرار اَبَر دولت جهانی

جنگ جهانی اوّل یک رویداد دهشتناک و تکان دهنده در مسیر تثبیت، تحکیم، توسعه و سازمان دهی جدید قدرت جهانی و سیطره سراسری قوم برگزیده بود.

این جنگ، درواقع یک کودتای خونبار نظامی صهیونی با هدف:

  1. اشغال فلسطین به عنوان مرکز حکومت و قدرت جهانی؛ ۲- فروپاشی ساختار حکمرانی جهان و جایگزینی نظام نوین؛ ۳- تغییر آداب، عقاید، سنّت ها، فرهنگ دینی و ملّی و در یک کلام؛ سبک زندگی مردم غیریهودی سراسر جهان بود. اسناد و مدارک متقن نشان می دهد که جنگ جهانی دوّم نیز در جهت تکمیل سناریوی جنگ اوّل و توسط همان آتش افروزانی برافروخته و شعله ور شد که آن جنگ را کلید زده بودند. «جامعه اتفاق ملل» به عنوان محصول جنگ جهانی اوّل، و «سازمان ملل متحد»، «شورای امنیت» و … به عنوان محصول جنگ جهانی دوّم، هر دو در مسیر استقرار نظام نوین جهانی شکل گرفتند. بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، یونسکو، سازمان تعرفه و تجارت جهانی از دیگر سازمان هایی هستند که در همین راستا سازمان دهی شدند. آن چنان که در پی مقاصد و برنامه یادشده حرکت می کنند.

علاوه بر این ده ها و بلکه صدها مؤسسه، بنیاد، مرکز، و انجمن طی یکصد سال اخیر پایه گذاری شده اند که عمدتاً در همین راستا به فعالیت می پردازند.

بنیاد راکفلر، بنیاد فورد، بنیاد روچیلد، بیلدربرگ، شورای روابط خارجی آمریکا، کمیسیون سه جانبه، گروه میزگرد، باشگاه رم، انستیتو روابط انسانی تاویستاک، سازمان جهانی فراماسونری، انستیتو سلطنتی امور بین المللی انگلیسی، فدراسیون جهانی دانشمندان، انستیتو تحقیقات صلح بین الملل، بنیاد کارنگی، کمیته سیصد و … از این جمله هستند که به فعالیت های برنامه ریزی شده، به صورت مخفی یا نیمه مخفی در مسیر استقرار نظام و حاکمیت واحد جهانی مشغولند.

این ها نه تنها «توهّم» نیست بلکه ناآشنایی، چشم پوشی و اغماض نسبت به اصلِ وجود، ماهیت، کارکرد و میزان نقش و نفوذ این سازمان ها، بنیادها، مراکز و مؤسسات در تحولات و رخدادهای دنیای معاصر، نوعی خیال پردازی و توهّم است. اساساً کیست نداند که پایه گذاری برخی بنیادها، مؤسسات و مراکز بین المللی مخفی یا نیمه مخفی و حتی آشکار و در رأس آن ها سازمان ملل متحد، به عنوان یک گام در مسیر نیل به یک «ابردولت جهانی» طراحی شده است؟

گروه بیلدربرگ یکی از سازمان های نیمه سرّی، متشکل از نخبگان دنیای سیاست و اقتصاد است که علاوه بر هدایت سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های بالادستی، هماهنگ کننده فعالیت های بسیاری از این مراکز، سازمان ها و بنیادها در راستای برقراری نظام سیاسی، فرهنگی و اقتصادی واحد جهانی است.

دنیای مسیحیت که تا پیش از این، به نظام اجتماعی مبتنی بر ارزش های دینی و پذیرش حیات اخروی و زودگذر بودن دنیای فانی به عنوان بزرگترین حقیقت باور داشت و در تشکیل جامعه ای بر پایه این باورمندی متکی بود، در برابر این توطئه جهانی، سرتسلیم فرود آورد و اقتدارش درهم شکست.

انقلاب «سقط جنین» در ایالات متحده در دهه شصت میلادی به عنوان «حقوق ملی» به رسمیت شناخته شد. پدیده شیطانی همجنس گرایی و ازدواج همجنس گرایان که مسأله ای بسیار شرم آور و قبیح بود، به صورت قانونی در آمریکا رسمیت یافت. این ها حاصل تلاش یک شبکه یهودی به ریاست برنارد ناتانسون یهودی پزشک و متخصص بیماری های زنان بود که همواره به این اقدام شیطانی خود افتخار می کرد. جوزف بایدن رئیس جمهور کنونی و معاون رئیس جمهور اسبق آمریکا در نشریه یهودی تیکون (Tikun) به صورت رسمی و آشکار و به عنوان یک مقام ارشد حکومتی، از سَرِ شادی فریاد برآورد که: «قانونی شدن و رسمیت یافتن ازدواج همجنس گرایان در دستگاه قضایی و دیوان عالی ایالات متحده، مرهون تلاش قوم یهود است که توانست موجب تغییر نگرش سُنّتی مردم نسبت به مسأله ازدواج شود.»

ویلهلم ریچ یهودیِ فرویدیستِ کمونیست با افتخار اعلام کرد که با ترکیبی از آموزه های فروید و مارکس (که هر دو یهودی بودند) توانسته است، حرکتی به نام «انقلاب جنسی» را با هدف مبارزه با کلیسای کاتولیک رقم بزند و به جنگ خدا برود. این یهودی کمونیست و فرویدیست، اعتراف کرد که: «اگر بتوان رفتار جنسی جوانان معتقد و ایده آل گرای مسیحی در جهان را به سوی آزادی جنسی سوق داد، اعتقاد به خدا به آسانی از ذهن و باور آنان پاک خواهد شد.»

تغییر باورها، سنّت ها و سبک زندگی به خصوص مسیحیان و مسلمانان یک برنامه توطئه آمیز و یک منشور یهودی است که در پروتکل های رهبران صهیونی، در مسیر استقرار حاکمیت جهانی آن ها، به عنوان یک اصل اساسی و راهبردی مورد توجه قرار گرفته و تأکید شده است.

ژان ایزوله استاد فلسفه اجتماعی فرانسه در سال ۱۹۲۶ میلادی، یعنی ۲۲ سال قبل از تأسیس اسرائیل و هشت سال پس از پایان جنگ جهانی اوّل، کتابی با عنوان «پاریس، پایتخت مذاهب یا رسالت اسرائیل» منتشر کرد. او در این کتاب به صراحت نوشت که «اندیشه وحدت تدریجی جهان در حال شکل گیری است.» وی در ادامه افزود که این حکومت واحد، تحت قیادت و پرچم یک مذهب بین المللی و بین قاره ای و عالم گیر قرار دارد که آن «یهودیت اسرائیل» است … زیرا که تنها یک مسأله در جهان وجود دارد و آن مسأله اسرائیل است. اگر اسرائیل درصدد تسلط بر همه جهان باشد، این حقّ مسلّم اوست …، اسرائیل نه فقط ایالات متحده، که کُلّ کره خاکی را فتح خواهد کرد.۱۶

به عقیده ژان ایزوله فرانسوی، برای تحقق چنین اهداف و آرمانی، باید نسبت به نهادینه کردنِ «دین واحد جهانی»، «زبان واحد جهانی»، «فرهنگ و سبک زندگی واحد جهانی»، «پول واحد جهانی» «تاریخ واحد جهانی»، «تقویم واحد جهانی»، «بورس و اقتصاد واحد جهانی»، «دانشگاه های واحد جهانی ]نظام آموزشی واحد جهانی[، بازی های «ورزشی یا المپیک واحد جهانی»، «هنر و سینمای واحد جهانی»۱۷ و … به عنوان زیرساخت ها و ارکان اَبَرحکومت یا اَبَردولت جهانی اسرائیلی اقدام کرد.

نکته هشتم: ایران در جورچین اَبَرحکومت جهانی

سرزمین و ملت ایران، قطعه ای از جورچین جهانی بود که باید در فرهنگ واحد جهانی ادغام و ذوب می شد؛ آن چنان که این سیل و سیلاب بنیان برافکن در سراسر این کشور جریان پیدا کرده بود. سیطره اشخاص و کانون های یهودی، بهایی و ماسونی در ایران عصر پهلوی، این سرزمین را به پایگاه اسرائیل و صهیونیسم تبدیل کرده بود. مستندات به جا مانده از دوران پهلوی به خوبی اثبات می کند که عمده کارگزاران حکومت رضاخان و محمدرضا، از این سه طیف خارج نبودند و ایران جولانگاه و منطقه آزاد تکاپوی صهیونی بود. پروفسور مایکل جونز، نویسنده و پژوهشگر آمریکایی در این باره نوشت: «در ایران، سرعت و شدّت فرایند غربی سازی که شاه در پیش گرفته بود، ایرانیان را به حرکت واداشت. در نتیجه فساد اجتماعی مانند روسپی گری، اعتیاد به مواد مخدر و الکل شایع شد. اقتدار والدین در هم شکست و ]حتی[ کودکان در بزه کاری و فساد افتادند. … در هر جای تهران فروشگاه های مشروبات الکلی دیده می شد، هتل های تجملی بین المللی و تابلوهای تبلیغات لباس های گوچی (Gucci) یا مرغ کنتاکی، همچنین تئاترها و دیسکوهای غربی که جوانان می توانستند پنجشنبه شب ها تا هر ساعتی در آن برقصند و بنوشند، دیده می شد. هرکسی، به خصوص جوانان، متمایل به سبک پوشش، فیلم ها، موسیقی و … اروپایی یا آمریکایی بود. یک نسل کامل از والدین نسبت به بلایی که به سبک غربی به سَرِ فرزندان، فرهنگ و آن چه که ایرانیان رفتار اخلاقی می دانستند، آورده بود، سخت متعجب و عصبانی بودند. حتی مهاجران فقیر ساکن حلبی آبادهای تهران، عمیقاً با بیل بوردهای پر زرق و برق و پوسترهای مستهجن از سَر و بدن بازیگران زن غربی مخالف بودند.»۱۸

به هر حال دنیا با سرعت شگفت آوری به سمت استقرار نظام واحد جهانی و تشکیل حاکمیت و یا اَبَردولت جهانی پیش می رفت که با وقوع انقلاب اسلامی و سقوط سلطنت پهلوی در ایران (که یکی از قطعه های جورچین این نظام نوین بین المللی بود)، سیر حرکت این سناریوی صهیونی به چالش کشیده شد.

به بیانی دیگر، بزرگمردی از سلاله صالحان و پیامبران، که مرکز جهانی توطئه و فتنه را به خوبی شناخته بود، با عزم و اراده ای پولادین توانست، یکی از پایگاه های بزرگ منطقه ای نظام صهیونی حاکم بر جهان را، ساقط و متلاشی کند.

آن چنان که بنی موریس نویسنده و تاریخ نگار پرآوازه اسرائیلی با تلخی اعتراف کرد و نوشت که فروپاشی سلطنت شاه، پروژه بزرگ صهیونیسم و استراتژی پیرامونی اسرائیل در منطقه را متلاشی و ضربه ای سخت و بزرگ بر پیکر آمریکا و اسرائیل وارد و جامعه اطلاعاتی صهیونیسم را دچار پریشانی و سردرگمی کرد.۱۹

پروفسور مایکل جونز، نویسنده و پژوهشگر برجسته آمریکایی، با اشاره به شکست جهان مسیحیت، به ویژه کلیساهای کاتولیک و واتیکان در برابر تهاجم سنگین فرهنگی، فکری و ضداخلاقی یهودیان، ایستادگی و مقابله حضرت امام خمینی در مقابل این هجمه و شبیخون به جامعه اسلامی و حتی شکست مهاجمان را مورد ستایش قرار داد. او نوشت؛ کلیسای کاتولیک پس از ده ها سال پایداری، سرانجام سنگرها را تسلیم کرد: «در سال ۱۹۶۵، سالی که دوره شورای دوّم واتیکان به پایان رسید و کلیسای کاتولیک تعلیمات سُنّتی درباره رابطه میان دولت و کلیسا را رها کرد و به جای این که مانند پاپ لئوی سیزدهم ادعا کند که کلیسا نسبت به دولت مانند روح در بدن است، روند جدایی مذهب از دولت را نه به عنوان شکستی که باید تحمل شود، بلکه به عنوان پدیده ای که در جای خود حُسن و نیک است، پذیرفت. نتایج چنین تصمیمی هم برای کلیسا و هم برای دنیا فاجعه آمیز بود. کلیسای کاتولیک همه مبارزات ۵۰ ساله را تا به این جا واگذار کرد.»۲۰

مایکل جونز درباره کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ ایران نوشت: «اتفاقاً در سال ۱۹۵۳ که «سی. آی. ای.»، جنگ عقیدتی اش را علیه کلیسای کاتولیک به راه انداخت، در همان سال با نمایش کودتایی در ایران، مصدق را سرنگون و عروسک خیمه شب بازی آمریکا، شاه را بر تخت طاووس نشاند و دوره ای از جنگ روانی را ]در این کشور[ کلید زد.»۲۱

این متفکر برجسته آمریکایی می افزاید در آن زمانی که آمریکا و اروپا تحت فرمانروایی یهود، یکی پس از دیگری سنگرهای سیاسی، اقتصادی، اعتقادی و فرهنگی را واگذار می کرد و یهودی ها در مسیر استقرار حاکمیت واحد جهانی خود این قلعه ها را فتح می کردند، یک ابرمرد مسلمان و ایرانی برنامه و سناریوی آن ها را به چالش کشید: «در اکتبر ۱۹۶۵ (۱۳۴۴ش) آیت الله خمینی در مرحله دیگری از تبعید که توسط شاه بر او تحمیل شده بود به نجف در عراق رفت. … این شهر به یکی از مهم ترین عرصه های تعلیم عالمان شیعه تبدیل شد که متعهد بودند ایالات متحده را از ایران اخراج کنند. این عالمان همچنین جداسازی مذهب از دولت را که در دنیای تشیع تحت حکومت حاکمان سکولاری مانند شاه عملی شده بود، باطل کردند. آیت الله خمینی حکمرانی اولیا یا ولایت فقیه را به عنوان جایگزین مفهوم آمریکایی جدایی دین از سیاست و دولت پیشنهاد کرد…، از دیدگاه تاریخی، سال ۱۹۷۹ ]سال سقوط سلطنت و پیروزی انقلاب اسلامی[ نمایانگر بازگشت سرکوب شدگان بود.

مفهوم سنتی مذهب که روح دولت است، نه توسط کاتولیک ها، بلکه توسط مسلمانان در ایران احیا شد؛ یعنی وقتی که آیت الله خمینی، ولایت فقیه، یعنی حکمرانی اولیا را به عنوان شالوده جمهوری اسلامی معین کرد. ایرانی ها در سال ۱۹۷۹ پرچمی را برافراشتند که کلیسا با ترک تعلیمات سنتی مربوط به رابطه دین و دولت، اجازه داده بود سرنگون شود. … در سال ۱۹۷۹ تعلیمات سنتی مربوط به رابطه دولت و مذهب دوباره احیا شد.»۲۲

یعنی حضرت امام نه فقط شاه و سلطنت پهلوی را ساقط کرد، یا پایگاه های آمریکا و اسرائیل را از این سرزمین برچید و سبب فرار و خروج ده ها هزار مأمور و مستشار آمریکایی و اسرائیلی از ایران گردید، بلکه سناریو و پروژه چند صد ساله یهودی ـ صهیونی در مسیر استقرار ابردولت واحد جهانی را به چالش کشید. مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای در این باره، عبارت بسیار پرمعنایی را بیان و تصریح فرموده اند که آمریکا، شاخه و شعبه ای از شبکه جهانی صهیونیسم و زیر مجموعه آن به شمار می آید: «ایالات متحده آمریکا، با آن عرض و طول و با آن پیشرفت های علمی و یک کشور و ملّت بزرگ، بازیچه دست صهیونیست ها شده است؛ مثل غولی که افسارش دست یک سگ است و هرجا می خواهد او را می برد.»۲۳

بر این اساس، از دیدگاه ایشان، مبارزات و ایستادگی حضرت امام در برابر آمریکا (شیطان بزرگ) و دولت جعلی اسرائیل، درواقع مقابله با یک پروژه بین المللی در مسیر استقرار حکومت جهانی صهیونی بود؛ آن چنان که فرمودند: «امام در قضیه مقابله با شبکه صهیونیستی خطرناکی که می خواهد بر دنیا حکومت بکند، هیچ ملاحظه ای نکردند، حرفی را پوشیده نگذاشتند؛ صراحتاً در مقابل صهیونیسم موضع گرفت.»۲۴

نکته نهم: تکاپوی اسرارآمیز یهودی ـ صهیونی در ایران اسلامی

صرف نظر از تمامی اقدامات، عملیات و توطئه های صهیونی علیه جمهوری اسلامی و ملّت مسلمان ایران، در عرصه های گوناگون اقتصادی و پولی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی، محیط زیست، دارویی و درمان؛ برخی عملکردها از سوی بعضی مقامات و دستگاه های رسمی، آن چنان مرموز و مشکوک و حیرت انگیز و در تقابل با اندیشه های حضرت امام و مقام معظّم رهبری و در تعارض با منافع و مصلحت نظام و امت اسلامی است که نمی توان بدون تأمل و ارزیابی از کنار آن عبور کرد. از جمله این اقدامات و افعال اسرارآمیز می توان به موارد زیر اشاره کرد:

در اواسط سال ۱۳۷۶ نماینده صندوق جمعیت ملل متحد در جمهوری اسلامی ایران، ضمن تقدیر از سیاست های کنترل جمعیّت در ایران گفت: «ایران در جامعه بین المللی به عنوان الگوی اجرای برنامه های بهداشت باروری و تنظیم خانواده در قالب فرهنگ اسلامی ]![ شناخته شده است.» وی با اشاره به تعهد بالای سیاسی ایران در اجرای برنامه کنترل جمعیت افزود: «ایران به اهداف کنفرانس بین المللی جمعیّت و توسعه در زمینه شاخص های بهداشت باروری دست یافته است.»

نماینده صندوق جمعیت ملل از نقش آموزشی ایران در اجرای اوامر نهادهای بین المللی مبنی بر مسأله تنظیم خانواده و کنترل جمعیّت و انتقال تجربیات خود به ۶ کشور فرانسوی زبان در آفریقا و ۵ کشور آسیای میانه تقدیر کرد. معاون بهداشتی وقت وزارت بهداشت هم با اشاره به کمک های سازمان ملل به منظور اعمال سیاست های کنترل جمعیّت گفت: وزارت بهداشت اعتبارات هنگفتی را به این امر اختصاص می دهد کما این که در سال جاری (۱۳۷۶) ۲۷ میلیارد ریال به منظور توزیع لوازم پیش گیری از بارداری به طور رایگان در شهرها و روستاهای سراسر کشور هزینه شده است. معاون وزارت بهداشت در ادامه افزود که «اعمال این سیاست ها سبب شده که نرخ جمعیّت در ایران از ۲/۳ درصد در سال ۱۳۶۸ به ۴۱/۱ درصد در سال ۱۳۷۶ (یعنی طی ۸ سال) رسیده است.»

برخی مقامات ارشد وزارت بهداشت و درمان جمهوری اسلامی در شرایطی نسبت به این خودزنی و جنایت افتخار و احساس غرور کردند که دقیقاً مجری فرامین بعضی سازمان ها و صندوق های بین المللی تحت مدیریت اشخاص و کانون های یهودی و صهیونیستی بودند. حتی یکی از وزرای بهداشت و درمان کشور طی مصاحبه ای با گستاخی افتخار کرد که در صورت عدم اجرای فرامین کانون ها و سازمان های صهیونیستی مبنی بر کاهش و کنترل جمعیّت مسلمان کشور، ممکن بود رقم افزایش جمعیّت مسلمان کشور به عدد ۱۵۰ میلیون برسد. یعنی دلسوزان و نیک اندیشان یهودی و صهیونی در صندوق جمعیّت سازمان ملل، سازمان بهداشت جهانی، بانک جهانی، یونیسف و صندوق بین المللی پول چه خطر بزرگی را از ملّت و جمهوری اسلامی ایران رفع و دفع کردند!!

برخی مقامات ارشد وزارت بهداشت در زمان و شرایطی به این خیانت دست زدند که ایران اسلامی بیش از هر زمان دیگر به ازدیاد نسل و فرزندآوری نیازمند بود. اما پروفسور ساموئل هانتینگتون نظریه پرداز صهیونیست نظام نوین جهانی، طی مصاحبه ای به نقش تعیین کننده جمعیت در جهان امروز پرداخت و در عین حال افزایش نسل مسلمانان را خطری برای اربابان جهانی خود ارزیابی کرد و گفت: «به سبب نرخ بالای زاد و ولد در کشورهای اسلامی، بخش اعظم جمعیّت این کشورها را افراد بین ۱۵ تا ۲۵ سال تشکیل می دهند و این امرِ ناشی از رشد جمعیّت، علّت اصلی درگیری در منطقه و جهان اسلام است.» یعنی به زبان دیگر، افزایش جمعیّت امّت اسلامی سبب اصلی ایستادگی و مقاومت در برابر رژیم جعلی و متجاوز و آدم کش اسرائیل است. بنابراین برای تأمین امنیت اسرائیل و باز گذاشتن دست صهیونیست ها در مسیر توسعه طلبی و سرکوب آسان اُمّت اسلامی، چاره ای جز کاهش و کنترل جمعیّت مسلمانان در کشورهای اسلامی نیست؛ ولی برعکس، یهودی های سراسر جهان، به خصوص آمریکا و نیز صهیونیست های سفّاک ساکن اراضی اشغالی فلسطین باید با اعطای جایزه و انواع مشوق ها، برای فرزندآوری و ازدیاد نسل تحریک و ترغیب شوند!

فاجعه بزرگ و تکان دهنده ای به نام تنظیم خانواده و کنترل جمعیّت که از زمان سلطنت پهلوی و توسط کارگزاران یهودی، بهایی و فراماسون، به توصیه اربابان جهانی آن ها، با شدّت و جدیّت تمام در ایران اجرایی و عملیاتی شده بود؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کُلّی متوقف گردید؛ اما چند سال پس از دوران دفاع مقدس و رشادت و فداکاری فرزندان جوان این سرزمین، برنامه ریزان و سیاستگذاران فراماسون و سامری مسلک در نظام سلطه جهانی، عوامل و ایادی خود برای جلوگیری از این روند بسیج کردند. و به این ترتیب بزرگترین فاجعه نسل کشی در ایران که در دو سال آخر جنگ جهانی اوّل (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹م = ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۸ ش) به رقم ۹ تا ۱۳ میلیون رسیده بود، پس از استقرار نظام اسلامی نیز توسط برخی کارگزاران مرموز، مشکوک و مجهول الهویه به شکل بی سابقه ای کلید خورد. فاجعه ای که عاملان و مجریان آن هنوز برای بسیاری از مردم ایران ناشناخته باقی مانده اند.

شبیه این اتفاق در برخی حوزه های دیگر نیز اتفاق افتاده که به دلیل پرهیز از تطویل مقال از ذکر و شرح آن ها، پرهیز می شود.

یکی از جدیدترین رویدادهای قابل تأمل، طرح تعطیلی روزهای شنبه، از سوی برخی افراد و تصویب آن در کمیسیون امور اجتماعی مجلس شورای اسلامی است که به منزله پیروی از آداب و سنن بنی اسرائیل خواهد بود. امیدواریم هوشمندی نمایندگان مجلس موجب رد این پیشنهاد پرحاشیه شود.

والسّلام علی من اتّبع الهدی

پی نوشت ها و مآخذ:

  1. از جمله آثار منتشر شده درباره پروتکل های صهیونی به زبان فارسی: پروتکل های دانشوران صهیون، عجاج نویهض، ترجمه رضا شیخی، انتشارات آستان قدس رضوی (به نشر)، ۱۳۷۳؛ اسرار مخفی سازمان یهود، ژرژ لامبلن، ترجمه ر. ش، موسسه مطبوعاتی فرّحی؛ صهیونیزم چه می خواهد؟ ترجمه بهرام محسن پور، ۱۳۶۰؛ حکومت سازان، ترجمه محمّد رفیعی مهرآبادی، ۱۳۶۴؛ اسرار مخفی سازمان یهود، ترجمه مصطفی فرهنگ و …
  2. جهت آشنایی با اصول، مبادی، ماهیت، تاریخچه، عملکرد و نیز منابع و مآخذ مربوط به سازمان فراماسونری جهانی، مراجعه شود به کتاب: قبیله فراموشان، نوشته استاد و نویسنده برجسته شمس الدین رحمانی، انتشارات حامیان آزادی قدس، ۱۳۹۸.
  3. سومبارت، ورنر، یهودیان و حیات اقتصادی مدرن، ترجمه رحیم قاسمیان، نشر ساقی، ۱۳۸۴، ص ۹.
  4. همان، صص ۱۰ و ۱۱.
  5. چهار مقاله در زمینه بهائیت، دفتر انتشارات اسلام وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه، سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین آقای فاکر ۵/۵/۱۳۸۷.
  6. همان.
  7. سومبارت، پیشین، صص ۴۹ و ۵۱.
  8. فورد، هنری، یهود بین الملل، ترجمه علی آرش، موسسه فرهنگی پژوهشی ضیاءاندیشه، ۱۳۸۲، ص ۲۶.
  9. همان، ص ۳۶.
  10. همان، ص ۳۹.
  11. همان، ص ۴۷.
  12. همان، ص ۵۰.
  13. همان، ص ۲۶۲.
  14. همان، ص ۲۶۳.
  15. کالینز پایپر، مایکل، قدرت پنهان آمریکا، ترجمه علیرضا عبادتی، انتشارات روایت فتح، چاپ چهارم، ۱۳۹۰، صص ۱۶ و ۱۷.
  16. مونکمبل، یان، اسرار حکومت جهانی، ترجمه دکتر سیدابوالفرید ضیاءالدینی، انتشارات حامیان آزادی قدس، صص ۲۱ و ۲۲.
  17. همان، ص ۲۳.
  18. جونز، مایکل، صهیونیسم و سقوط اخلاق در غرب، ترجمه عباس حاجی هاشمی، نشر سیمای پارسا، صص ۱۶۶ و ۱۶۷.
  19. یان بلک ـ بنی موریس، جنگ های نهانی اسرائیل، ترجمه جمشید زنگنه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۲، صص ۴۰۳ و ۴۰۷.
  20. جونز، مایکل، پیشین، صص ۱۸ و ۱۹.
  21. همان، ص ۱۷.
  22. همان، صص ۱۹ و ۲۰.
  23. بیانات حضرت آیت الله العظمی سیّدعلی حسینی خامنه ای، ۴/۱/۱۳۷۵.
  24. همان، ۱۹/۱۱/۱۳۹۲.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

یهودگرایی و یهودی سازی بیشتر بخوانید »

جدال ماسک و صهیونیست‌ها بر سر «سوروس»

جدال ماسک و صهیونیست‌ها بر سر «سوروس»



اظهارنظر اخیر «ایلان» ماسک در مقایسه «جورج سوروس» میلیاردر آمریکایی با یک شخصیت شرور داستانی، او را هدف هجمه رسانه‌های جریان اصلی در آمریکا قرار داده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، اظهارنظر اخیر «ایلان ماسک»، مالک توییتر و از کارآفرین‌های مطرح آمریکایی علیه «جورج سوروس» میلیاردر یهودی‌تبار او را به آماج حملات رسانه‌های جریان اصلی تبدیل کرده است.

ایلان ماسک در روزهای گذشته «جورج سوروس را که به دلیل نقش‌آفرینی‌هایش در براندازی دولت‌های چندین کشور به «پدر انقلاب‌های رنگی» معروف است با «مگنیتو» شخصیت شرور و ضد قهرمان کتاب‌های کمیک مقایسه کرده بود.

ماسک که دارنده بیشترین سهام شرکت خودروسازی «تسلا» است دوشنبه قبل در توییتی نوشته بود: «سوروس (فردی که گفته می‌شود خودش هم بازمانده هولوکاست ادعایی است) من را یاد مگنیتو می‌اندازد».

همین یک جمله کافی بود تا حجم زیادی از حملات لفظی به سوی ماسک روانه شود. او به «یهودی‌ستیزی» متهم شد و از اظهاراتش، «لفاظی خطرناکی» لقب گرفت که می‌تواند باعث حملات بیشتر علیه سوروس شود و به یهودی‌ستیزی دامن بزند.

او بعد از این توییت به اظهارات یک کاربر توییتر که از سوروس دفاع کرده بود پاسخ داد. آن کاربر گفته بود «[سوروس] نیات خوبی دارد اما از سوی کسانی که با سیاست وی مخالف هستند، مورد انتقاد قرار می‌گیرد». ماسک در پاسخ به او نوشت: «شما فرض می‌کنید که آن‌ها نیات خوبی دارند در حالی که چنین نیست. او می‌خواهد تاروپود مدنیت را از بین ببرد. سوروس از بشریت متنفر است».

اظهارنظرهایی که واکنش رژیم صهیونیستی و حامیان این رژیم را در پی داشت و به اتهام‌زنی علیه وی پرداختند. رژیم صهیونیستی در بیانیه‌ای او را به یهودی‌ستیزی متهم کرد و «جاناتان گرینبلات» مدیرعامل «اتحادیه ضد افترا» (اتحادیۀ دفاع از یهود)، از اظهارات ماسک درباره سوروس انتقاد کرد و در توییتی مدعی شد سوروس اغلب توسط راست افراطی با استفاده از ترفندهای یهودی‌ستیزی به عنوان منشا مشکلات جهان نشان داده می‌شود.

وی در ادامه این ادعا گفت اظهارات ماسک افراطی‌ها را که تئوری‌های توطئه ضد یهودی را طراحی کرده و تلاش کرده‌اند به سوروس و جوامع یهودی حمله کنند، جسور می‌کند و مقایسه سوروس را با یک «ابرشرور یهودی» و همچنین این اظهارنظر که او از «بشریت متنفر است» را نه تنها ناراحت‌کننده بلکه خطرناک توصیف کرد.

ماسک در واکنش در پیامی در توییتر نوشت: «از بدنام کردن من دست بردار». و در توییت دیگر در اشاره به نام مخفف اتحادیه ضد افترا ADL گفت این گروه باید A را از نام خود حذف کند (اتحادیه ضد افترا تبدیل به اتحادیه افترا شود).

ماسک همچنین گفت سوروس با استفاده از پول و نفوذش باعث شده تعقیب جنایتکاران خشن در آمریکا به حداقل برسد. او در توییتی نوشت سوروس از فرصت در انتخابات دادستان‌های منطقه‌ای جایی که مقدار کمی پول نفوذ زیادی دارد، استفاده کرد و دستورات وی به دادستان‌های دست‌آموزش این بود که تعقیب حتی جنایتکاران خشن را به حداقل برسانند.

ماسک بعد از این اظهارنظرها، در توییت‌هایی که به نظر می‌رسد بیشتر جنبه طنز داشته به خاطر پست اول عذرخواهی کرد و در توییتی دیگر نوشت: واقعاً نسبت به مگنیتو بی‌انصافی بود.

او در مصاحبه با شبکه آمریکایی «سی‌ان‌بی‌سی» هم سر حرفش ماند و از توییت ‌خود درباره سوروس و اظهارنظرش درباره تنفر وی از بشریت دفاع کرد و گفت حق دارد نظراتش را توییت کند حتی اگر باعث از دست رفتن منبع بزرگ درآمد توییتر شود. او گفت: من چیزی را که می‌خواهم می‌گویم و اگر پیامد آن از دست دادن پول است، (بگذار) باشد.

رسانه‌های جریان اصلی مثل واشنگتن پست و سی‌ان‌ان در طول این جدال، یکجانبه و با حمله به ماسک و متهم‌کردنش به تندروی و در مقابل بزرگ کردن و بشردوست جلوه دادن سوروس به این موضوع پرداخته و ماسک ۵۱ ساله را که نزدیک به ۱۴۰ میلیون دنبال‌کننده در توییتر دارد، به تشدید نظرات جناح راست و تئوری توطئه در توییتر متهم کرده‌اند. به ادعای آن‌ها از سال گذشته که ماسک توییتر را خرید، یهودی‌ستیزی و نفرت‌پراکنی در آن افزایش یافته است.

سوروس ۹۲ ساله اما مستقیم از حساب توییتر خود برای پاسخ دادن به ماسک استفاده نکرد و تنها در توییت بعد از این جدال‌ها، شایعه حمله قلبی خود را رد کرد و نوشت: زنده و سالم هستم.

به گزارش مجاهدت از سی‌ان‌ان، اغلب ۱۳ هزار و ۵۰۰ نظر ارسال شده به آن توییت تا روز چهارشنبه از سوی کسانی بود که آرزوی مرگ او را داشتند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جدال ماسک و صهیونیست‌ها بر سر «سوروس» بیشتر بخوانید »